تبیان، دستیار زندگی

با توجه به نیاز روز افزون جوانان به ازدواج چرا سن ازدواج در حال افزایش است؟نظر شما چیست؟

سلام

دلایل مختلفی می تونه داشته باشه:

1-دلایل مادی: پر واضحه که با نداشتن کار،پس انداز کافی،مسکن جوون نمیتونه فکر ازدواج کنه وهی طولش می ده تا اینارو فراهم کنه یهو میبینه سی وچند سالش شده وخواستگاری هم که می ره همه میگن طرف پیره وتو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...

البته عقیده خود من اینه که با همه این مشکلات اگه کسی پا پیش بذاره خدا هم کمکش می کنه فقط یه کمی توکل می خواد.خودش تو قرآن میگه"بی همسران خود را همسر دهید.اگر تنگدست باشند خداآنان را از فضل خویش توانگر کندوخدا گشایشگروداناست"

علاوه بر دولت که وظیفه داره اسباب ازدواج جوونارو فراهم کنه بقیه مسلمونا که وضع مالی خوبی دارند می تونند این کارو انجام بدند چون امام صادق می فرماید:

"هر که بی همسری را زن دهداز جمله کسانی است که خدا در قیامت به او نظر می افکند"میزان الحکمه

فعلا برای من بسه تا ببینیم سایر دوستان چه نظری دارند..

توقعات دخترا بالاس  به ما مردا هیچربطی ندارد

سلام دوستان عزیز

منم اصلی ترین دلیلش رو فراهم نبودن اسباب زندگی می دونم. قدیما خونه ارزون بود.تازه اکثرا خونه باباشون زندگی می کردند و یکی از اتاقهای خونه رو بر می داشتند واسه زندگی کردن.

دلیل دیگه هم زیاد شدن روابط دختر وپسر می دونم.

به نام خدا

سلام

فکر کنم مهمترین دلایل این می تونه  باشه که اولا ایمانمون به خدا خیلی کمه و در بیشتر موارد خدا را در نظر نمی گیریم و دوما اینکه خود جوانها آمادگی قبول این مسئولیت را ندارند و از لحاظ روحی توانایی مستقل شدن و روی پای خودشون ایستادن را ندارند . و گرنه مسائل اقتصادی را می شه باهاش کنار اومد .

هو المعشوق

دلخوش عشق شما نیستم ای اهل زمین به خدا معشوقه من بالایی است.

سلام

*****************************

من فکر میکنم اصلی ترین دلیلش اینه که متاسفانه هر چی میگذره بچه و بچه تر میشیم...

یعنی سالهای پیش طوری بود که دخترا و پسرا خیلی زود به اون بلوغ فکری لازم برای ازدواج میرسیدن اما الان اصلا اینطور نیست

دخترخانوم های محترم توقعاتی دارن و پسرا هم نمیتونن...

و اون دخترخانوم ها هم فکر میکنن اگه از حرفشون برگردن فلان میشه و...

اینا بچگی نیست؟؟

دلیل بعدی متاسفانه متاسفانه خانواده ها هستن علی الخصوص خانواده دختر که نمیدونم چجوری پیش خودشون حساب کتاب میکنن و به اصطلاح میخوان آینده دخترشون رو تضمین کنن

منظورم توقعات انچنانی...

دلیل بعدی هم اینه که متاسفانه دیگه اثری از عشق تو جامعه امروزی نمیبینیم...

که اگر یه کوچولو برای عشق به اندازه چیزای دیگه به ویژه مادیات اهمیت قائل میشدیم الان وضع این نبود...

و بعدی گم شدن انسانیت...

که بدون شرح هست

با ارزوی خوشبختی وسعادت برای شما دوستان خوبم

**یا علی از تو مدد**

به نام تنها دلیل زندگی

در تکمیل صحبتهای زیبای شما :

علاوه بر موارد اشاره شده  یکی دو مورد دیگر را اضافه می کنم.

یکی از عوامل تاًخیر ازدواجها که بیشتر در افراد تحصیل کرده شاهد آن هستیم؛این است که این افراد ازدواج را عامل عدم پیشرفت تحصیلی خود می دانند و تا پایان تحصیلات خود و تا زمانی که سر کار نرفته اند و از لحاظ مالی در شرایط ایده آل قرار نگرفته اند؛از ازدواج اجتناب می ورزند.در صورتی که اگر این افراد ماهیت و فلسفه ازدواج از دیدگاه اسلام را بشناسند؛متوجه خواهند شد که ازدواج نه تنها عامل پس روی تحصیلی آنها نیست،بلکه آرامش و انگیزه مضاعفی که از آن بدست می آورند،می تواند عاملی برای پیشرفت همه جانبه آنان فراهم آورد.به عنوان مثال در دانشگاه ما شاگرد اول یکی از گروه ها کسی بود که در ترم اول و دوم در جایگاه پایین تری بود؛ولی پس از ازدواج در ترم های بعدی نه تنها تنزل نکرد،بلکه با معدل بسیار عالی(در حد یک رکورد در دانشگاه)موفق به کسب رتبه اول گروه خود شد.

کسانی هم که دنبال مهیا شدن کلیه شرایط مادی برای ازدواج هستند،باید توجه داشته باشند که طبق تحقیقات انجام شده بیشترین درصد آمار طلاق در ایران مربوط به افرادی بود که قبل از ازدواج از رفاه و امکانات کامل زندگی برخوردار بوده اند.در اکثر این ازدواجها  که طرفین شالوده زندگی را با هم و برای هم نمی سازند،ازدواج صرفاً حالت رفع نیازهای غریزی را دارد و همسر نیز تا حد یک کالای خانگی تنزل شاُن پیدا می کند.

 در این میان عشق حلقه مفقوده ایست که مظلوم تر از همیشه راهی بدرون کانون خانواده پیدا نمی کند.

هوالمعشوق

دلخوش عشق شما نیستم ای اهل زمین به خدا معشوقه من بالایی است.

*************************

سلام

دوست عزیز آقای mahmoomnzr

من فکر میکنم تا یه حدودی درسته که وقتی محصلی ازدواج رو از سرت بیرون کنی

خصوصا برای آقایون…یعنی واقعا سخته که هم درس بخونی هم به خانوادت برسی و هم کار کنی

حالا تصورشو بکنید بچه هم اضافه بشه…

خب این مسئله برای خانم ها خیلی آسون تره…یعنی خب عمومشون کار نمیکنن لااقل تا وقتی درس میخونن

مسئولیت کمتری دارن(به شرط نبود بچه)

من فکر میکنم که** اگر قرار نیست درسشون حالا حالاها ادامه پیدا کنه** ازدواج نکنن

در ضمن من منکر استثناها نمیشم…مثل همین مثالی که خودتون زدید

اما این مسئله من فکر نمیکنم در مورد اکثریت مردم صدق کنه…چرا؟؟؟

خودتون جوابشو دادید…

در اکثر این ازدواجها  که طرفین شالوده زندگی را با هم و برای هم نمی سازند،ازدواج صرفاً حالت رفع نیازهای غریزی را دارد و همسر نیز تا حد یک کالای خانگی تنزل شاُن پیدا می کند در این میان عشق حلقه مفقوده ایست که مظلوم تر از همیشه راهی بدرون کانون خانواده پیدا نمی کند.

**یا علی از تو مدد**

به نام آشنای نا آشنا

با تشکر از حسن توجه شما

ببخشید فکر می کنم منظور من را بدرستی متوجه نشده باشید!

من هم با ازدواجهای دانشجویی ای که فقط از روی احساست باشد و طرفین به فکر امور مالی و شناخت صحیح نیستند،مخالفم.اما از سوی دیگر ازدواحهایی را هم که یک طرف تامین کننده و فراهم آورنده نیازهای آن قبل از ازدواج باشد،نمی پسندم.چرا که چنین زندگی هایی(طبق آمار طلاق در ایران و همچنین قانون عقل) سست و در حد رفع نیازهای غریزی می باشد.

تابلوست دیگه .....  ناز کردن دخترها