سلام دوستای ایرونی عزیزم
خیلی بده که یه انجمن به نام ایران توی این سایت نیست. که هر کسی در مورد ایران قدم برداره و حرفی بزنه.
خون ایرونی تو رگهای ما جریان داره.بهش بی توجهی نکنیم.
کوروش کبیر , داریوش , سیاووش کیانی و ... همه و همه از افتخارات ایران هستند.کسایی که تونستند به ایران خدمتی انجام بدهند. شایسته نیس در مورد این افتخارات ملی بیشتر بدونیم؟رستم دستان و آرش کمانگیر و ... هر کدام روزگاری به ایرانی بودن خودشون افتخار می کردند.و چه بسا هیچ کدام زایده خیال یک ایرانی دوست نبوده اند.
لین تاپیک رو ایجاد کردم که واستون از کوروش بگم. درست نیس که خیلی از ایرونی ها حتی ندونن قبر کوروش کجاس.خیلی ها حتی نمی دونن اولین قانون بشر توسط کوروش نوشته شده. بیایم در مورد گذشته خودمون بیشتر اطلاع داشته باشیم. گذشته ای که سراسر غرور و افتخار بوده.
كالبد هخامنشيان بر سينه كوه
از دشتها و كوهها كه بگذري و به سوي مركز ايران بروي، آن سوي يك دشت سه،چهاركيلومتري، در شمال كوه مهر(رحمت)، دنباله غربي حسينكوه از دور نمايان است. اندكي نزديكتر، نقش چند صليب بزرگ بر ديواره عمودي حسينكوه پديدار ميشود وسرانجام از بالاي تپهاي در جلوه كوه، «نقش رستم» رخ مينمايد. سينه جنوبي حسينكوه در اينجا بهطور طبيعي به صورت يك پرده بزرگ نمايشي به بلندي 70متر و پهناي 200متردرآمده است.در سمت راست اين ديواره با زاويهاي، پرده نمايش ديگري به پهناي 30مترقرار دارد. دو سلسله هخامنشي و ساساني بهخوبي متوجه نماي خاص اين تكه كوه شده و به نحو شايستهاي از آن استفاده كردهاند.
هر يك از سه نقش بزرگ صليبشكل روبهرو و يك نقش در سمت راست زاويه كوه،آرامگاه يكي از شاهان هخامنشي است. كمي پايينتر از سطح سه آرامگاه روبهرو، شاهانساساني نقشهاي برجستهاي از خود باقي گذاشتهاند.
در سمت چپ و اندكي جلوتر از ديواره كوه، برج سنگي مربعشكلي نمايان است كه گويي نيمي از آن در خاك فرورفته. اينجا «كعبه زرتشت» خوانده شده و از آثار مسلم هخامنشياست. در آخر سينه كوه كه ديده نميشود، يكي،دو نقش ديگر ساساني وجود دارد.
كف زمين اينجا در جلو ديواره كوه 10متر بالاتر از كف واقعي آن در زمان گذشتهاست. بر اثر جمعشدن خاك و خاشاك و سنگ، سطح اين مكان بالا آمده است. كف حقيقي زمين، پايه «كعبه زرتشت» است.
آرامگاه «كورش» ساختمان كاملاً مشخص و جداافتادهاي در جلگه «پاسارگاد» در چهل كيلومتري «تخت جمشيد» است. جايگزينكردن آرامگاه شاه در سينه كوه، يكي از ابتكارات «داريوش» بود. شاههاي بعدي سلسله هخامنشي به پيروي از او آرامگاه خود را به همانشكل و ابعاد در سينه كوهها ساختند.
شايد ملكه يا افراد بسيار نزديك به شاه هم در همان آرامگاه جا داده ميشدند،زيرا در داخل هر يك از آرامگاهها بيش از يك تابوت سنگي وجود دارد. شايد اشيايگرانمايه يا سلاح شخصي شاه هم در كنار او گذاشته ميشد كه البته هم اكنون چيزي ازدستبرد دزدان در امان نمانده است.
امروزه آرامگاه هر يک از شاهان هخامنشي در نقش رستم شناسايي شده كه از سمت راستبه چپ، به اين ترتيب است.
آرامگاه تكي در ديواره راست زاويه، از آنِ خشايارشاه (456 – 468 پ. م) است. نقشهاي برجسته اين آرامگاه از لحاظ هنر سنگتراشي از ظرافت خاصي برخوردار است زيرادر زمان اين شاه، هنر هخامنشي به اوج تكامل خود رسيده بود.
اولين آرامگاه بر ديوار روبهرويي كوه متعلق به داريوش است(486- 522پ. م). آرامگاه بعدي در سمت چپ آن متعلق به اردشير اول (424-465 پ.م) است كه پس ازخشايارشاه بر تخت نشست. سومين يا آخرين آرامگاه در سمت چپ بر ديوار روبهرو هم متعلق به داريوش دوم (404- 423 پ.م) است.
پس از داريوش دوم، ديگر در نقش رستم جا نبود و بهناچار دو شاه بعدي، اردشير دوم (359 – 404 پ. م) و اردشير سوم (338 – 358 پ.م)، آرامگاههاي خود را در دامنه كوهمهر مشرف به سكوي تخت جمشيد ساختند.
داريوش سوم آخرين پادشاه هخامنشي (336 – 330 پ. م) به دست يكي از سردارانش بهنام بسوس(Bessus) در نزديكي درياي مازندران از پاي درآمد.
پلوتارك (Plutarch) مينويسد كه يكي از سربازان اسكندر، به هنگام مرگ شاه فرارسيد. داريوش از او آب خواست. پس از نوشيدن آب و پيش از جانسپردن، داريوش اظهارتأسف ميكند كه در موقعيتي نيست كه بتواند به نحوي شايسته از آن مرد تشكر كند. ساختمان آرامگاه هر شاه در دوران شاهي او شروع ميشد. داريوش سوم نگونبخت فرصت نيافت ساختمان آرامگاه خود را تمام كند. آرامگاه او امروزه در گوشه جنوبي و كمي دورتر از سكوي تخت جمشيد به همان حالت نيمهتمام، باقي مانده است.
به اين ترتيب جز آرامگاه کمبوجيه، جانشين كورش بزرگ كه سرنوشت جنازهاش پس ازبازگشت از مصر معلوم نشد، آرامگاه يكايك پادشاهان هخامنشي شناسايي شده است.
نماي جلويي هر يك از آرامگاهها، چه در نقش رستم و چه در تخت جمشيد، سه بخش افقيدارد؛ بخش بالايي به نمايش يك صحنه از مراسم ديني و درباري اختصاص يافته است. بخشمستطيل شكل مياني كه حالت صليب بزرگي به تمامي نما داده ورودي آرامگاه است. بخشپاييني نيز صاف و خالي از نقش است.
در بخش بالايي، نقش شاه ديده ميشود كه در لباس «پارسي» در سمت چپ صحنه روي يكسكوي سه پلهاي ايستاده و به شعلههاي آتشي مينگرد كه از يك آتشدان زبانه ميكشد. او در دست چپ كمان گرفته و دست راستش را با كف باز به سوي آتش بلند كرده است. درگوشه بالاي سمت راست صحنه، نشان گردي است با خط منحني كه شايد مظهر خورشيد و هلال ماه باشد. در بالاي همان نقش، انسان بالدار («فر ْشاهي» بنابر نظريه استادشهبازي) ديده ميشود که حلقهاي در يك دست گرفته و دست ديگر را به نشان تبرك بلندكرده است. شماري از افسران «پارسي» و «مادي» يا بزرگزادگان ايراني در كنارايستادهاند.
هم شاه و هم آتشدان جلو او روي يك تخت روان به شكل كرسي قرار دارند كه 28نماينده كشورهاي تابعه به عنوان «تخترانان» آن را روي دستهاي خود بلندكردهاند.
در آرامگاه داريوش بزرگ، كتيبهاي پشت نقش شاه و همچنين ميان دو نيمهستونمركزي ديده ميشود كه در آن از يكايك «تخترانان» نام برده شده كه كمك شاياني بهشناسايي دقيق اين افراد كرده است. در همين كتيبه، داريوش بزرگ خود را معرفي كرده وسپس ميگويد:
«...آنكه دوست من بوده است، او را ثروتمندانه پاداش دادهام. به خواست اهورامزدا، اينها هستند كشورهايي كه من تسخير كردم، بيرون از كشور پارس. بر آنهاحكومت كردم، آنها هديه آوردند و آنچه من دستور دادم انجام گرفت. قانون من محكم بود. اگر تو فكر كني [بپرسي] كشورهايي كه داريوششاه داشت كدامند، بنگر به آنان كه تختمرا بلند كردهاند و آنها را خواهي شناخت... آنگاه خواهي دانست كه نيزه مرد پارسيدور رفته است، آنگاه خواهي دانست كه مرد پارسي دور از ايران نبرد كرده است».
با كمي دقت ميتوان ديد كه پايههاي كرسي شاه، چندانگشتي از زمين بلند شده؛ يعنيبه حركت درآمده است. چون «تخترانان» زير كرسي ديد كافي نداشتند، فرد ديگري بايديكي از پايههاي كرسي را از بيرون ميگرفت، در حالي كه فرد ديگري پايه ديگر كرسي راگرفته آن را ميكشيد. اين فرد دومي در سمت راست كرسي قرار گرفته، اما دستهايش رابهطور غيرطبيعي به سمت عقب برده است.
بخش مربعشكل مياني نماي آرامگاه كه باز هم براي تمام آرامگاهها يكسان است،بناي جلويي يك ايوان كاخ هخامنشي را نشان ميدهد. اين ايوان چهار نيمهستون باسرستونهاي گاو دوسر دارد كه تير چوبي زير سقف را بر دوش خود نگهداشتهاند. لبه سقف با دندانه مزين شده است. درگاهي ميان دو ستون وسطي كه به داخل آرامگاه راه داردبه چهار تكه افقي تقسيم شده است. سه تكه بالايي، كاملا سنگي بوده، تكه پاييني بهعرض 5/1متر از دو لنگه در تشكيل شده كه بر پاشنه در ميگشتند. بيشك هدف اين بود كهپس از دفن شاه، آرامگاه براي ابد بسته بماند اما با گذشت زمان و شايد اندكي پس ازانقراض شاهنشاهي هخامنشي، آرامگاهها يكي پس از ديگري شكافته شد و هرچه از اشيايگرانبها در آن بود به تاراج رفت.
معضل خط آهن:
اين روزها اجراي طرح راهآهن شيراز ـ اصفهان كه مطالعات آن در سال1373 آغاز شده،با سرعت بيشتري درحال پيگيري است. بر اساس اين طرح، خط آهن از نزديكي نقش رستم ميگذرد.
از سوي ديگر كارشناسان بنياد پارسه ـ پاسارگاد كه سرگرم ثبت نقش رستم در فهرست آثار جهاني هستند، معتقدند كه اين راهآهن به مجموعه باستاني نقش رستم آسيب رسانده و از ثبت جهاني آن جلوگيري ميكند.
آنها معتقدند راهآهن هماكنون از فاصله 359متري نقش رستم ميگذرد كه اين فاصله بايد تا 900متر افزايش يابد. در نشستي كه روز 13آذرماه با هدف بررسي مسائل طرحشده ميان وزارت راه و ترابري و سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري برگزار شد، ضمن تاكيد براهميت حفظ و صيانت از ميراث فرهنگي، پروژه راهآهن بهمدت يكماه براي گرفتن تصميم و انتخاب بهترين مسير كه در حريم شهر استخر واقع نشود، متوقف شد.