به نام خدا
سلام
نقش و جایگاه خانواده ها، قبل و بعد از ازدواج یه زوج چه فرقی می کنه؟!
به نظر من قبل از ازدواج خانواده در کنار مشورت دادن، این اجازه رو هم داره که از اشتباهات فرزندان جلوگیری کنه. و با مخالفتهای خود نذاره اون فرزندان دست به انتخاب اشتباه بزنن.
اما اگر بعد از ازدواج احساس کنه که این زوج در زندگی درست عمل نمیکنن، باید مشورت بده و تا جایی که ممکنه نظر خودش رو تحمیل نکنه.
رفتار زن و شوهر باید با خانواده هاشون (پدر و مادر و خواهر و برادر و...) چه طور باشه که خللی به زندگی خودشون هم وارد نشه؟! و در عین حال رنجش خاطری هم پیش نیاد؟!
من فکر میکنم اگر زندگی مستقلی برای خودشون ایجاد کنن و برای رفتن به خونهی والدین برنامه منظمی داشته باشن. یعنی طوری نباشه که به هر بهونهای ه خونهی والدین برن. والدینشون دیگه احساس نمیکنن که هنوز بچه ای دارن و باید مواظبش باشن، مثل بقیهی بچه ها
این طوری زن و شوهر برای خودشون یک وقار و سنگینی بدست میارن. تو اصطلاح عامیانه میگن به خونوادههاشون رو نمیدن(البته نه در حد بی احترامیها!!). باید کاری کرد در عین احترام گذاشتن به خانوادهها فهموند که این یه زندگی مستقل هست و دیگه مثل قبل نباید خواستههای گذشتشون رو بگن
این که مثلاً با دخالت خانواده ها، چه مشکلاتی براشون پیش اومده؟
در این مورد تنها نمونهای الان به ذهنم میرسه، همین زوج جوانی هست که در آئینهی عبرت دارم داستانشون رو دنبال میکنم. شاید اگر اون وقتی که پسر این خونواده داشت به زنش ماهی 20 هزار تومان خرجی تو خونه رو میداد، مادرش نمیگفت:" عموت به زن عموت تنها 4 هزار تومان میداده و تو به زنت این قدر پول میدی؟". و خیلی دخالتهای دیگه. شاید کم کم عشقی در دل این پسر ایجاد میشد و الان زندگی عاشقانهای داشتند. آخه مادر این پسر از ترس اینکه دختره از دستشون بپره، میان خواستگاری در حالیکه پسر اصلاً امادگی ازدواج نداشت
توی زندگی نزدیکانتون دخالت هم می کنید؟! :دی
والا من که هنوز نزدیکانی ندارم که بخوام تو زندگیشون دخالت کنم، اما این آبجیم از الان داره رای همسر آینده خط و نشون میکشهف خدا رحم کنه :دی