سلام
امممممم... یه چیزی بگم...
حس نمیکنین خیلی آرمانی فک کردین؟؟؟ منظورم به خانوم آنشرلی و آقا واحد میلادیه (اسمتون رو درست خوندم؟)...
ما داریم توی یه دنیای معقول و حقیقی زندگی میکنیم؛ اونی که شما گفتین مال دنیاهای حقیقی نیست...
البته با گفته خانم آنشرلی تا حدودی موافقم اما تا کی؟!... بله، قبول دارم؛ اما اینو لحاظ کنین توی نظریتون که ما آدمها انقده
خوب میتونیم گول بزنیم که حتی خودمون هم گول خودمون رو میخوریم؛ طرف شاید هیچوقت نخواد قبول کنه که وقتشه، اما اونی نباشه که میفکره!؟...
حکم اسلامیش اینه که هروقت احساس کردی داری گمراه میشی ویا شدی، یعنی وقتشه، فکر نکن... بدک نیست این رو هم توی نظریتون یه جوری جا بدین... اهم؟؟؟؟!!!...
اما با نظریه آقا واحد خیلی مشکلم گنده تره... اینکه اگه نشد پس هیچوقت نشه بهتره، شاید اونی که باید باهاش باشی رو نشناختی و یا بدلیلی نخواستی
که ببینی چی؟ این مورد رو بارها هم دیدم و هم شنیدم که پیش اومده...
از طرفی، اون دنیا بخاطر بجا نیاوردن سنت پیامبر شاید خدای نکرده جایی ببرنت که دیگه کلا از این فکرا بیای بیرون، چه برسه که شاید اونور به وصالش برسی...
از طرفی بقول فرانسوی ها "وصال، مدفن عشقه"...
الان اصلا وقت ندارم وگرنه بیشتر می صحبتیدم و روی اعصابتون قدم میزدم اما ظاهرا خدا خیلی دوستون داره... اگه شد و یادم نرفت دوباره میام...
یاحق
مجتبی