ولی گویا نشانه هایی از توجه به طالع بینی هم در روایات هست:
مسأله قمر در عقرب
ماه هر 32/27 روز یکبار به دور زمین می گردد, به این دوره یک ماه نجومی می گویند. ولی از آنجا که زمین نیز به نوبه خود در طی این مدت حدود 30 درجه در مدار خود به گرد خورشید تغییر مسیر داده است, برای اینکه ماه, زاویه زمین- ماه- خورشیدی سابق خود را پیدا کند, بیش از دو روز دیگر باید به دور زمین بگردد. این مدت که در مجموع تقریبا 53/29 روز طول می کشد یک ماه هلالی را تشکیل می دهد. بنابراین در هر ماه هلالی ماه بیش از یک دور, دایره البروج را طی می کند.
در روایات ما برای قرار گرفتن ماه در عقرب احکام خاصی وضع شده است.
- چنانچه در وسایل الشیعه با اسناد مختلف روایت می کند که: "عن محمد بن حمران عن ابیه عن ابی عبد الله علیه السلام قال: من سافر او تزوج والقمر فی العقرب لم یر الحسنی".1
- همینطور مرحوم طبرسی در مکارم الاخلاق از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم روایت می کند که: "انه نهی عن الحجامه فی یوم الاربعاء اذا کانت الشمس فی العقرب."2
مشکلی که در اینجا قابل بحث است آن است که مراد از عقرب, صورت فلکی عقرب است یا برج عقرب. تفاوت این دو اصطلاح به خاطر حرکت تقدیمی است که به تفصیل در مورد آن بحث کردیم. بین فقها دو نظر مختلف مطرح شده است:
مرحوم مجلسی در این باب می فرماید: "الظاهر ان المراد بکون القمر فی العقرب هنا کونه محاذیا لکواکبه کما هو ادب(داب
ظ) العرب فی البوادی و غیرها, اذ لم یکن عندهم ضوابط البروج و الانتقالات الیها و الاستخراجات الشایعه فی تلک الازمان و لم یکن دابهم علیهم السلام احاله الناس فی الاحکام التی تحتاج الیها عامه الخلق علی ما لا یعرفه الا الآحاد من العلماء لاسیما اذا لم یکن شایعا فی تلک الازمنه عند العلماء ایضا و الکواکب الثابته و الاشکال التی سمیت البروج بها قد انتقلت فی زماننا عن البروج التی عینوها بمقدار برج تقریبا فالعقرب فی مکان القوس. فظهر ان ما فی الشریعه ایضا لایوافق قواعدهم المقرره عندهم."3
در کشف اللثام در این مورد نظر دیگری عنوان شده است. فاضل هندی می فرماید: "والظاهر ان لفظ الخبر مقول علی عرف اهل النجوم و لایرویدون بمثله الا الکون فی البرج بالمعنی المعروف عندهم مع الاصل فی ما زاد."4
ممکن است قول اول , یعنی اینکه مقصود صورت فلکی عقرب است, به وجوه زیر تقویت شود:
- در موقع صدور روایت (قرن نهم میلادی) هم, برج و صورت فلکی تطابق کامل نداشتند و احاله عرف به "عقرب" به صورت فلکی منصرف بوده است.
- اسامی صور فلکی نامبرده شده از ابداعات اقوام غیر عرب است و اعراب برای تعیین موقعیت قمر از منازل بیست و هشتگانه استفاده می کرده اند. از همینرو آیه شریفه : "والقمر قدرناه منازل حتی عاد کالعرجون القدیم" 5 به منازل معروف نزد اعراب نسبت داده می شود. بنابراین داب اعراب مشخص نمودن موقعیت قمر با ستارگان بوده است و این عادت, اراده معنای صورت فلکی را تقویت می نماید.
وضع بروج برای احصاء فصول مختلف سال بوده و این در مورد خورشید موضوعیت دارد ولی در مورد ماه, فصول مختلف معنی ندارد, بنابراین جایگاه ماه بین ستارگان مهم است نه زاویه دایره البروجی ماه.
از طرف دیگر قول دوم, یعنی اینکه مقصود برج عقرب باشد, به وجوه دیگری تقویت می شود, از جمله:
از آنجا که اصطلاح عقرب مثل بقیه صور فلکی دایره البروجی ریشه غیر عربی دارد, این اصطلاح طبق عرف اصلی بکار می رود. پس باید مراد همان برج نجومی باشد.
در سه ماه از سال که خورشید در حوالی صورت فلکی عقرب قرار می گیرد, یعنی ماه های پاییز, اصولا صورت فلکی عقرب دیده نمی شود و تشخیص اینکه قمر در عقرب واقع شده احتیاج به خبرویت و قدری محاسبه دارد. بنابراین در سه ماه از دوازده ماه قمری, وقوع قمر در عقرب کاملا وجهه نجومی دارد و در نه ماه دیگر هم اراده یک معنی صرفا نجومی, و نه عرفی, امر دور از ذهنی نیست.
[البته نکته ای که نباید از نظر دور داشت، تحریم طاع بینی در بسیاری از روایات شیعی است. از طرف دیگر معصومین علیهم السلام تصریح کرده اند که اوضاع جامعه تحت تأثیر اوضاع سماوی قرار نمی گیرد: مانن ماجرای مرگ فرزند پیامبر و کسوف، که پیامبر فرمودند: ماه و خورشید به خاطر مرگ کسی نمی گیرند، بلکه نشانه هایی از قدرت خداوند هستند.]
منابع:
1- مرحوم شیخ حر عاملی, وسایل الشیعه, جلد 8 , صفحه 266 , باب 11 از ابواب آداب السفر الی الحج و غیره, حدیث1. همچنین جلد 14 , صفحه 80 , باب کراهه التزویج و القمر فی العقرب و فی محاق الشهر از ابواب مقدمات النکاح و آدابه, حدیث 1.
2-مرحوم طبرسی, مکارم الاخلاق, صفحه 75, باب فی الحجامه و آدابها.
3-مرحوم مجلسی, بحار الانوار, جلد 51 , صفحه 268.
4- فاضل هندی, کشف اللثام, جلد 2 , صفحه 7.
5- سوره یس , آیه 39.
نویسنده:
دکتر محمد سمیعی
افزوده و تنظیم برای تبیان:
ا.م.گمینی