• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن حوزه علميه > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
حوزه علميه (بازدید: 19718)
پنج شنبه 4/4/1388 - 1:54 -0 تشکر 125783
چگونه آیت الله خامنه ای رهبر شدند ؟

بسم الله الرحمن الرحیم
******
سلام علیكم
سوالات مربوط به این تاپیك رو برای بحث فردا قرار میدم .
********** 
همزمان با تشكیل نظام جمهوری اسلامی ایران مسئله رهبری مورد توجه جدی  امام راحل و كارگزاران نظام قرار داشت و به همین خاطر از همان ابتدا، موضوع اهمیت مجلس خبرگان در بیانات معمار بزرگ انقلاب به شكل واضح و شفاف مطرح شده بود.

تشكیل مجلس خبرگان، خود به خود، بحث آینده رهبری در نظام اسلامی را مطرح می‌ساخت؛ اما شرایط و حساسیت ویژه‌ای كه در آن زمان وجود داشت، مانند بیماری حضرت امام‌، مسأله جنگ و نوپا بودن نظام، كه هر لحظه، از سوی دشمنان تهدید می‌شد، خبرگان را بر آن داشت تا با جدیت بیش‌تری به مسأله رهبری پس از حضرت امام‌ بپردازند و اطمینان و آرامش خاطر بیش‌تری را در جامعه به وجود آورند.

سه سال قائم مقامی‌

باتوجه به شرایطی كه قانون‌اساسی برای رهبر ذكر كرده بود، كه از جمله آن‌ها مرجعیت بود و مراتب علمی و سیاسی و سوابق مبارزاتی و همراهی با امام، تنها كسی كه در آن مقطع می‌توانست جانشین امام تصور شود، آقای منتظری بود و تا حدودی نیز این مسأله، در اذهان آحاد جامعه شكل گرفته بود.

البته این تعیین جانشین از سوی خبرگان، با عنوان قائم مقام رهبری صورت نگرفت و نظر واحدی كه خبرگان در اجلاسیه فوق العاده آبان 1364 به آن رسیدند، این بود كه خبرگان رهبری، در این زمان، ایشان را مصداق منحصر به فرد بخش اول از اصل یكصدوهفتم قانون‌اساسی می‌دانند كه پذیرفته اكثریت قاطع مردم برای رهبری آینده است.

در آن اجلاسیه، بنابراین گذاشته شد كه این خبر، علنی بیان نشود؛ ولی با اصرار علاقه‌مندان به آقای منتظری و زمینه‌سازی برخی مطبوعات، زمزمه‌هایی از سوی برخی اعضای مجلس‌خبرگان، در این باره به گوش رسید و سرانجام این خبر به صورت رسمی اعلا‌م شد. از آن پس، در جمهوری اسلامی ایران، نهادی با عنوان «قائم مقام رهبری» تأسیس شد كه بسیاری از تصمیم‌ها از آن طریق گرفته می‌شد. اما روند قضایا شكل دیگری پیدا كرد و به خاطر بروز مسائلی از جمله نفوذ برخی افراد در بیت آقای منتظری، در نهایت امام مجبور به صدور نامه 6/1/68 شد و عملا‌ امام ایشان را عزل كردند.

با توجه به بحرانی شدن روابط میان امام و آقای منتظری برخی درصدد برمی آیند تنش موجود را كاهش دهند به همین منظور قربانعلی دری نجف آبادی و عبدالله نوری كه دو تن از معتمدان دفتر امام بودند جهت مذاكره با آقای منتظری و صحبت كردن با او جهت ایجاد تغییر در مواضعش نسبت به نظام، به قم عزیمت كردند.

هر یك از این دو نفر، جداگانه نامه ای از قول آقای منتظری تنظیم كرده بودند تا ضمن  دیدار و صحبت كردن با وی پیرامون این موضوع و تایید مطالب نوشته شده و امضای آن نامه را به سمع و نظر امام برسانند.

دری نجف آبادی در این باره می گوید: به عنوان پیشنهاد از قول آقای منتظری نوشتم: من از اول هم داوطلب برای رهبری نبودم. اجازه فرمایید كماكان به درس و بحث مشغول باشم. آقای نوری هم یادداشت پیشنهادی اش را نوشت كه بدهیم به آقای منتظری تا ایشان نامه ای به امام بنویسد. البته پیشنهاد آقای عبدالله نوری خیلی تند بود.( مصاحبه روزنامه كیهان با قربانعلی دری نجف آبادی، 18/9/1381)

در نهایت آقای منتظری با دریافت یادداشتهای دری نجف آبادی و عبدالله نوری متن استفعای خود را تنظیم و برای امام ارسال كرد و امام هم در پاسخ نامه 8/1/68 را نوشت.

كسالت امام و شرایط بحرانی‌

این اتفاق دو ماه قبل از فوت امام صورت گرفت. در این ایام وضعیت جسمی امام در شرایط نامساعدی قرار گرفت و بعد از مدتی ایشان برای انجام معاینات پزشكی در بیمارستان بستری شدند. اخباری كه از منابع بیمارستانی در مورد كسالت امام به مقامات بالای نظام انتقال پیدا می‌كرد، امیدوار كننده نبود و به همین خاطر بحث هایی به صورت پراكنده  در مورد آینده نظام بعد از امام مطرح شد.

در آخرین روز حیات امام خمینی  برخی از اعضای بلندپایه نظام و مجلس خبرگان مثل آیات خامنه‌ای، هاشمی رفسنجانی، ابراهیم امینی، مشكینی، خلخالی و... در جماران جلسه ای تشكیل دادند و در خصوص شرایط رهبری نظام بعد از فوت حضرت امام گفتگو كردند.

آیت‌الله امینی در مصاحبه ای به تشریح بخش هایی از مباحث مربوطه در این جلسه پرداخت. وی در مصاحبه با مجله «حكومت اسلامی» خاطرنشان كرد: موضوع دیگر در رابطه با «تعیین رهبری» بود كه آیا فردی را برای رهبری انتخاب كنیم یا رهبری شورایی باشد؟ تقریباً همه آقایانی كه در آنجا بودند نظر به رهبری شورایی داشتند.

آیت الله خامنه ای ، آقای هاشمی ، آقای اردبیلی و آقای مشكینی هم بودند كه همگی از شورایی بودن رهبری صحبت می كردند.

من مطلبی را در جلسه عرض كردم و گفتم ما در كمیسیون ولایت فقیه , شورایی بودن را ردّ كردیم . آیت الله خامنه ای فرمودند: رهبری شورایی را كه رد كردید, پس چه كنیم ؟

من در این موضوع فكر كرده بودم و چند نفر را در نظر داشتم و اسامی را در یك برگ كاغذ نوشته بودم كه همراهم بود. من یك نفر را معرفی كردم كه برای رهبری مناسب است . آیت الله خامنه ای فرمودند: نه , البته بعداً فهمیدم كه این شخص صلاحیت رهبری را نداشته است.

به ایشان (آیت الله خامنه ای ) گفتم : خود شما چطور؟ ایشان بی اعتنایی كرد.( مجله حكومت اسلامی، شماره 41)

شورای رهبری یا رهبری فردی‌

بعد از رحلت حضرت امام خمینی، برای تصمیم گیری در مورد امر رهبری  مجلس خبرگان اجلاسیه فوق العاده ای را در ساعت 15 روز 14 خرداد 1368 تشكیل داد.

نخستین موضوعی كه در دستور كار اجلاسیه فوق‌العاده مجلس خبرگان قرار گرفت، بررسی مسئله استعفای آقای منتظری از سمت قائم‌مقامی بود.

هر چند در این باره امام راحل نظر قطعی خود را قبل اعلام كرده بودند و دیدگاه ایشان برای اعضای خبرگان، محترم و معتبر بود، اما به هر حال، این مسئله باید از طریق رسمی خود انجام می پذیرفت تا نمایندگان مجلسی كه خود آقای منتظری را به عنوان قائم مقام رهبری انتخاب كرده بودند  به موضوع استعفای وی رسمیت می بخشیدند.

اگر خبرگان، این مسئله را فیصله نمی‌دادند، ممكن بود بعدها از سوی افرادی شبهه پراكنی شود كه خبرگانی كه وی را به قائم مقامی رهبری برگزیده‌اند، انتخاب خود را ملغی و باطل اعلام نكرده‌اند.

این موضوع به بحث گذاشته شد و اكثریت قریب به اتفاق اعضای حاضر در جلسه، استعفای قائم مقام رهبری  را كه طی نامه‌ای (7/1/68) به حضرت امام اعلام كرده بود، پذیرفتند.

البته یكی، دو نفر با این استدلال كه نام‌برده از قائم مقامی رهبری استعفا داده است و لیاقت عضویت در شورای رهبری را دارد، با پذیرش استعفا به گونه كلی مخالفت كردند؛ اما طبق رای دیگر اعضا، این دیدگاه پذیرفته نشد.

حذف شرط مرجعیت‌

یكی از موضوعات مهم كه قبل از تشكیل اجلاسیه فوق العاده در شورای بازنگری مطرح شد مسئله شرط مرجعیت در مورد رهبری نظام بود.

مجلس خبرگان، در زمان انتخاب مقام معظم رهبری، به واسطه حكم حكومتی حضرت امام نه شرعاً و نه قانوناً ملزم به رعایت شرط مرجعیت بالفعل درباره رهبر نبودند.

در قانون اساسی پیش از بازنگری،در دو اصل یكصد و هفتم و یكصدونهم، سخن ‌از شرط مرجعیت به میان آمده بود.
خبرگان رهبری پس از بحث فراوان در این باره كه ‌آیا مراد از این ویژگی، مرجعیت بالفعل است یا صلاحیت مرجعیت، با اكثریت آرا به این‌نتیجه رسیدند كه این دو اصل، ظهور در مرجعیت فعلی دارند؛ یعنی منظور از كلمه«مرجع» در قانون اساسی، شخصی است كه بالفعل نزد مردم، مرجع تقلید شناخته شده‌ باشد.

اما با توجه به بیانی كه حضرت امام‌قدس سره در پاسخ به نامه آیت‌اللّه مشكینی (رییس شورای‌بازنگری قانون اساسی) در این باره داشتند، فرمایش ایشان به عنوان حكم حكومتی، سند محكم و دلیل متقنی برای انتخاب خبرگان به شمار آمد و خبرگان با وجود آن‌چه درقانون اساسی ذكر شده بود، مبادرت به انتخاب رهبر كردند كه از صلاحیت‌مرجعیت و ویژگی اجتهاد برخوردار بود؛ اما مرجع بالفعل نبود. حضرت امام‌(ره)  درآن نامه كه در تاریخ نهم اردیبهشت ماه 1368صادر شد تصریح كردند:

بسم الله الرحمن الرحیم. حضرت حجه` الاسلام و المسلمین جناب آقای حاج شیخ علی مشكینی دامت افاضاته. پس از عرض سلام خواسته بودید نظرم را در مورد متمم قانون اساسی بیان كنم. هر گونه آقایان صلاح دانستند عمل كنند من دخالتی نمی‌كنم فقط در مورد رهبری، ما كه نمی‌توانیم نظام اسلامیمان را بدون سرپرست رهاكنیم. باید فردی را انتخاب كنیم كه از حیثیت اسلامیمان در جهان سیاست و نیرنگ دفاع كند. من از ابتدا معتقد بوده و اصرار داشتم كه شرط مرجعیت لازم نیست. مجتهد عادل مورد تایید خبرگان محترم سراسر كشور كفایت می‌كند.اگر مردم به خبرگان رای دادند تا مجتهد عادلی را برای رهبری حكومتشان تعیین كنند. وقتی آنها هم فردی را تعیین كردند تا رهبری را بعهده بگیرد قهرا او مورد قبول مردم است، در این صورت او ولی منتخب مردم می‌شود و حكمش نافذ است. در اصل قانون اساسی من این را می‌گفتم ولی دوستان در شرط مرجعیت پافشاری كردند، من هم قبول كردم. من در آن هنگام می‌دانستم كه این، در آینده نه چندان دور قابل پیاده شدن نیست. توفیق آقایان را از درگاه خداوند متعال خواستارم.

پس از آن، مذاكرات درباره چگونگی تشكیل منصب رهبری و این‌كه به صورت فردی باشد یا شورایی، آغاز شد و حدود دوازده نفر (نیمی در موافقت با رهبری فردی و نیمی در دفاع از شورایی بودن آن) به سخنرانی و طرح دیدگاه‌های خود پرداختند. در همان حال،  از برخی از گزینه‌ها به عنوان رهبر یا شورای رهبری یاد شد.

برخی خبرگان از آیت‌اللّه گلپایگانی‌ برای این امر نام می‌بردند و محور استدلالشان، قید مرجعیت بود و این‌كه مستفاد از قانون‌اساسی، مرجعیت فعلی است، نه صلاحیت مرجعیت و این‌كه نامه حضرت امام‌ درباره حذف قید مرجعیت از قانون اساسی، هنوز شكل قانونی پیدا نكرده است.

ضمن آن‌كه همین عده، به علت ضعف جسمانی آیت‌اللّه گلپایگانی و این‌كه ممكن است ایشان توان اداره این گونه امور را نداشته باشد، حضرت‌ آیت‌اللّه خامنه‌ای را به عنوان معاون و جانشین ایشان معرفی می‌كردند تا ایشان مسئولیت‌های مربوط را عهده دار شوند كه همین امر، نشان دهنده این است كه در نگاه این عده از خبرگان نیز تنها فردی كه صلاحیت این منصب و توان عهده‌دار شدن آن را داشته است،حضرت آیت‌اللّه خامنه‌ای بوده است.

برای شواری رهبری نیز تركیب‌ها و افراد مختلفی پیشنهاد شدند:

پیشنهاد اول: آقایان خامنه‌ای، مشكینی و موسوی اردبیلی‌

پیشنهاد دوم: افراد یاد شده به همراه آقایان هاشمی رفسنجانی و سید احمد خمینی‌

پیشنهاد سوم: آقایان خامنه‌ای، مشكینی، موسوی اردبیلی، فاضل لنكرانی و جوادی آملی‌

اكبر هاشمی رفسنجانی به عنوان یكی از اعضای كارساز مجلس خبرگان، انتخاب رهبر در روز 14 خرداد 1368 را امری مهم و سرنوشت ساز خواند و تصریح كرد: در همان موقع بحث بر سر این بود كه ولایت فقیه بر عهده یك فرد باشد یا یك شورا. طبق اصول قانون اساسی برای ما مشكل بود كه یك فرد را برای این امر مهم انتخاب كنیم یا یك شورا را، كه رهنمودهای امام (ره) برای ما راهگشا شد.

در آن زمان ما حتی اعضای شورای رهبری را هم مشخص كردیم كه بر اساس آن، آیت‌‌الله مشكینی، مقام معظم رهبری و آیت‌‌الله موسوی اردبیلی سه عضو این شورا بودند. عده‌‌ای طرفدار فرد بودند و عده‌‌ای شورای رهبری را ترجیح می‌‌دادند. در آن زمان مهمترین مخالفت با رهبری یك فرد را، خود مقام معظم رهبری داشتند. بنده نیز رهبری فرد را نقد كردم.

در نهایت در مجلس خبرگان رهبری رای‌‌گیری كردیم و بر این اساس، 45 نفر به رهبری فرد و بیش از بیست نفر نیز به شورای رهبری رای دادند. بنابراین قرار شد كه یك فرد به عنوان ولی‌‌فقیه انتخاب شود.

به گفته هاشمی رفسنجانی، آیت‌‌الله خامنه‌‌ای پیش از اینكه كاندیدا شوند، اعلام كردند كاندیدا نمی‌‌شوم كه پس از یكسری صحبت‌‌هایی كه انجام دادیم، ایشان را متقاعد به كاندیداتوری كردیم.(سخنرانی در جمع روحانیون شهر ری،16 آذر 1385 )

در نهایت با توجه به حائز اكثریت بودن موافقان انتخاب یك فرد به عنوان رهبر  و ولی فقیه نظام جمهوری اسلامی ایران، موضوع انتخاب آیت الله خامنه ای به بحث و بررسی نمایندگان مجلس خبرگان گذاشته شد و عاقبت   9/80 درصد حاضران در مجلس خبرگان كه شامل 72 درصد كل اعضا بودند، به رهبری آیت‌الله خامنه‌ای رای دادند.

اكبر  هاشمی رفسنجانی درباره دلایل رای آوردن بالای ایشان می‌گوید:

اول، این‌كه اوضاع خطرناك بود و خبرهایی هم از جبهه رسیده بود كه نیروهای صدام حركت كردند و به جلو می‌آیند. همه نگران بودیم كه خلاء وجود رهبری، آن هم پس از رحلت امام، مشكل آفرین شود. دوم، همین حرف‌هایی را كه پنج نفری از امام شنیده بودیم، مطرح كردیم. سوم، نقل نظر امام، كه مجتهد كافی است و احتیاج به مرجع نیست.

چهارم، آن حرف‌هایی هم كه نقل كردند امام پای تلویزیون گفتند، مؤثر بود. پنجم كه مهم‌تر از همه است، شخصیت وصلاحیت‌های خود آیت اللّه خامنه‌ای دام ظله العالی است كه برای خبرگان شناخته شده بود واصلح از ایشان كسی را نمی‌شناختند.

تأییدات امام‌

اما تأییداتی كه هاشمی رفسنجانی از حضرت امام‌ در این باره نقل كرد، چنین‌بود:

در جلسه‌ای كه با حضور روسای سه قوه و برخی از آقایان، خدمت امام رسیده و نگرانی خود را از خلاء رهبری بعد از عزل آقای منتظری توسط ایشان ابراز كردیم، امام‌قدس سره فرمودند: «خلا رهبری پیش نمی‌آید، شما آدم دارید». گفتیم: چه كسی؟ ایشان در حضور آقای خامنه‌ای فرمودند: «همین آقای خامنه‌ای» كه بعد از آن، آقای خامنه‌ای خدمت امام عرضه داشتند كه نقل مطالب این جلسه را بر ما تحریم كنید و حضرت امام نیز چنین كردند.

بعدها در جلسه‌ای كه تنهایی خدمت امام رسیدم، مطالب خود را با صراحت بیش‌تر بیان كرده و گفتم: آقا با وضعیت به وجود آمده، درباره رهبری چه كنیم؟ ما كه كسی را نداریم و... حضرت امام‌قدس سره فرمودند: «با وجود آقای خامنه‌ای چرا این قدر تردید به خود راه می‌دهید؟».

مرحوم حاج سید احمد خمینی نقل می‌كند:

وقتی كه آیت اللّه خامنه‌ای در سفر كره (شمالی) بودند، امام گزارش‌های آن سفر را از تلویزیون ‌می‌دیدند. منظره دیدار از كره، استقبال مردم و سخنرانی‌ها و مذاكرات آن سفر، خیلی جالب بود. امام بعد از آن‌كه این‌ها را مشاهده كردند، فرمودند: «الحق ایشان شایستگی رهبری را دارند».

زهرا مصطفوی، دختر حضرت امام (ره) می‌گوید:

من مدت‌ها قبل از بركناری قائم مقام رهبری، شخصاً از محضر امام درباره رهبری پرسیدم و ایشان از آیت‌اللّه خامنه‌ای نام بردند و پرسیدم كه آیا شرط مرجعیت و اعلمیت، در رهبری لازم نیست؟ ایشان نفی كردند. از مراتب علمی ایشان پرسیدم. صریحاً فرمودند كه «ایشان اجتهادی را كه برای ولی فقیه لازم است، دارد».

در صحت موارد فوق و تایید امام در مورد صلاحیت آیت الله خامنه‌ای  در تصدی چنین امری، آیت الله هاشمی رفسنجانی ریاست وقت مجلس شورای اسلامی و آیت الله موسوی اردبیلی شهادت دادند كه  چنین تاییدی را از امام راحل شنیدند. به همین خاطر مجلس خبرگان با تصمیمی قاطع، ایشان را به عنوان رهبر جمهوری اسلامی انتخاب كرد.

بازتابهای داخلی و خارجی‌

انتخاب آیت اللّه خامنه‌ای  به رهبری نظام جمهوری اسلامی‌ایران،  واكنش‌ها و بازتاب‌هایی در عرصه سیاسی داخل و خارج از كشور داشت.

پس از این انتخاب، مراجع بزرگوار تقلید، علما و شخصیت‌ها، هر یك در پیام‌ها، سخنرانی‌ها، مصاحبه‌ها و... ، ضمن تایید این انتخاب از آن به عنوان  «هدایتی الهی»، «انتخابی شایسته»، «مایه دل‌گرمی و امیدواری ملت ایران و یأس دشمنان» یاد كرده  و  از مقام معظم رهبری  با عنوان «شخصیتی ممتاز»، «واجد همه شرایط رهبری» و «صالح‌ترین فرد برای این منصب» نام بردند.

آیت اللّه العظمی گلپایگانی‌ در بخشی از پیام خود خطاب به ایشان چنین نوشت:

... از خداوند متعال مسألت دارم كه تأییدات خود را بر شما در منصب حساس رهبری جمهوری اسلامی ایران مستدام بدارد.

آیت اللّه العظمی میرزا هاشم آملی‌ نیز چنین بیان داشت:

... انتخاب شایسته شما از سوی مجلس خبرگان، موجب امید و آرامش گردید؛ چرا كه شما شخصیتی متفكر، عارف به اسلام و صاحب درایت و تدبیر هستید.

آیت اللّه العظمی اراكی‌:

... انتخاب شایسته حضرت عالی، مایه دل‌گرمی و امیدواری ملت قهرمان ایران است.

آیت اللّه  بهاءالدینی‌:

... از همان زمان، رهبری را در آقای خامنه‌ای می‌دیدم؛ چرا كه ایشان ذخیره الهی برای بعد از امام بوده است. باید او را در اهدافش یاری كنیم. باید توجه داشته باشیم كه مخالفت با ولایت فقیه، كار ساده‌ای نیست.

آیت اللّه مهدوی كنی:

این الهامی بود از الهامات الهی و هدایتی بود از هدایت معنوی روح حضرت امام.

آیت اللّه یوسف صانعی:

آیت اللّه خامنه‌ای، نه تنها مجتهد مسلّم می‌باشد، بلكه فقیه جامع الشرایط واجب‌الاتباع می‌باشد.

آیت اللّه هاشمی رفسنجانی:

تمامی مناصبی كه آیت اللّه خامنه‌ای قبول كردند، با اصرار فراوان دیگران بوده و در قلب این مرد، غیر از اطاعت خدا و خدمت و ادای فریضه الهی، چیز دیگری وجود ندارد.

آیت اللّه صالحی مازندرانی:

حضرت آیت اللّه خامنه‌ای، بهترین، پاكیزه‌ترین و گواراترین ثمره‌ای است كه شجره طیبه مجلس خبرگان، به امت اسلامی تقدیم كرده است. كسی انتخاب شد كه مرد دیانت و سیاست و مرد جهاد و اجتهاد است و از شجره طیبه رسالت و ولایت می‌باشد.
آیت اللّه سید كاظم حائری:
آن‌چه برای من خیلی مشخص بود، مسأله اخلاص ایشان است كه ایشان جز خدا چیزی را در نظر ندارد. اخلاص از ایشان می‌بارد. اخلاص ایشان خیلی روشن است برای من. ایشان به بهترین وجه ممكن، الا‌ن دارد كشور را اداره می‌كند.
موارد بسیار دیگری نیز در این باره وجود دارد كه نقل همه آن‌ها مجال دیگری رامی‌طلبد.
جناح‌ها و احزاب سیاسی داخل كشور نیز، با وجود تفاوت‌هایی كه در مواضع خود درباره مسائل مختلف داشتند، در برابر این تشخیص شایسته و به حق خبرگان، موضعی كاملاً متفق و هماهنگ با یكدیگر داشتند و با رهبر معظم انقلاب، به عنوان ولی‌فقیه واجب الاطاعه بیعت كردند.
با این حال، دشمنان و مخالفان جمهوری اسلامی ایران ادعا كردند كه مراجع تقلید، رهبری آقای خامنه‌ای را نخواهند پذیرفت و به زودی اختلاف و درگیری میان ایشان و دیگر مراجع تقلید شدت خواهد گرفت.
تایمز لندن در این باره چنین نوشت:
گزینش [آیت اللّه‌] خامنه‌ای آشكارا اقدامی مصالحه‌آمیز برای پر كردن خلا قدرت، در دوران عزاداری بود. جدال واقعی قدرت، به بعد موكول شده است.
رادیو اسرائیل در تاریخ 27/2/68 چنین گفت:
جدال قدرت، در ایران احتمال دارد به گسترش عملیات تروریستی بینجامد.
روزنامه لوموند، چاپ فرانسه نیز طی مقالاتی ادعاهای یاد شده را تكرار كرد و مطبوعات و رسانه‌های گسترده‌ای كه در سراسر جهان، تحت سلطه دشمنان انقلاب اسلامی بودند، به بیان این گونه تبلیغات بی‌اساس پرداختند؛ اما به فاصله اندكی، همه آرزوهای پوشالین آن‌ها نقش بر آب شد. مراجع، علما، شخصیت‌های كشوری و لشكری، اقشار مختلف مردم، احزاب، مطبوعات و...، حمایت و پشتیبانی بی دریغ خود را از رهبر معظم انقلاب اعلام كردند و ایشان را، همچون بنیانگذار كبیر انقلاب اسلامی‌قدس سره، امام و مقتدای خود دانستند.
موفق و موید  

http://rahpoyvesal.blogfa.com
پنج شنبه 4/4/1388 - 12:44 - 0 تشکر 125849

رهبری ایشان از الطاف خداوند است.الحمدلله رب العالمین. إن شاء الله خداوند ایشان را تا ظهور امام زمان حفظ کند.

روح الهي
پنج شنبه 4/4/1388 - 17:13 - 0 تشکر 125902

به نام خدا

دوستان سلام

« یک نفر را مثل آقاى خامنه‌ای پیدا بکنید که متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار، و بناى قلبى اش بر این باشد که به این ملت خدمت کند، پیدا نمى کنـید، ایشان را من سالهاى طولانى مى شناسم،.»

امام خمینى «قدس سره»

خیلی خوب بود یونس جان.

با توجه به موضوعیت داشتن بحث من هم زندگینامه ی معظم له رو قرار می دم (البته نه زیاد مشروح)

ازمیلاد تا مدرسه

رهبر عالیقدر حضرت آیت الله سید على خامنه‌ای فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید جواد حسینى خامنه‌ای ، در روز 24 تیرماه 1318 برابر با 28 صفر 1358 قمرى در مشهد مقدس چشم به دنیا گشود. ایشان دومین پسر خانواده هستند. زندگى سید جواد خامنه‌ای مانند بیشتر روحانیون و مدرسّان علوم دینى، بسیار ساده بود. همسر و فرزندانش نیز معناى عمیق قناعت و ساده زیستى را از او یاد گرفته بودند و با آن خو داشتند.
رهبر بزرگوار در ضمن بیان نخستین خاطره هاى زندگى خود از وضع و حال زندگى خانواده شان چنین مى گویند:
«پدرم روحانى معروفى بود، امّا خیلى پارسا و گوشه گیر... زندگى ما به سختى مى گذشت. من یادم هست شب هایى اتفاق مى افتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت براى ما شام تهیّه مى کرد و... آن شام هم نان و کشمش بود.»
امّا خانه اى را که خانواده سیّد جواد در آن زندگى مى کردند، رهبر انقلاب چنین توصیف مى کنند:
«منزل پدرى من که در آن متولد شده ام ـ تا چهارـ پنج سالگى من ـ یک خانه 60 ـ 70 مترى در محّله فقیر نشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیر زمین تاریک و خفه اى! هنگامى که براى پدرم میهمان مى آمد (و معمولاً پدر بنا بر این که روحانى و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت) همه ما باید به زیر زمین مى رفتیم تا مهمان برود. بعد عدّه اى که به پدر ارادتى داشتند، زمین کوچکى را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما داراى سه اتاق شدیم.»
رهبرانقلاب از دوران کودکى در خانواده اى فقیر امّا روحانى و روحانى پرور و پاک و صمیمی، اینگونه پرورش یافت و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگش سید محمد به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را یاد بگیرند. سپس، دو برادر دوران تحصیل ابتدایى را در مدرسه تازه تأسیس اسلامى «دارالتعّلیم دیانتى» گذراندند.

در حوزه علمیه


ایشان پس از آشنایی با جامع‌المقدمات و صرف و نحو در دبیرستان وارد حوزه علمیه شدند و نزد پدر و دیگر اساتید وقت ادبیات و مقدمات را خواندند.
درباره انگیزه ورود به حوزه علمیه و انتخاب راه روحانیت مى گویند:
«عامل و موجب اصلى در انتخاب این راه نورانى روحانیت پدرم بودند و مادرم نیز علاقه مند و مشوّق بودند».
ایشان کتب ادبى ار قبیل «جامع المقدمات»، «سیوطى»، «مغنى» را نزد مدرّسان مدرسه «سلیمان خان» و «نوّاب» خواندند و پدرش نیز بر درس فرزندانش نظارت مى کردند. کتاب «معالم» را نیز در همان دوره خواندند. سپس «شرایع الاسلام» و «شرح لمعه» را در محضر پدرش و مقدارى را نزد مرحوم «آقا میرزا مدرس یزدى» و رسائل و مکاسب را در حضور مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینى و بقیه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواندند و دوره مقدمات و سطح را به طور کم سابقه و شگفت انگیزى در پنچ سال و نیم به اتمام رساندند. پدرشان مرحوم سید جواد در تمام این مراحل نقش مهّمى در پیشرفت این فرزند برومند داشتند. رهبر بزرگوار انقلاب، در زمینه منطق و فلسفه، کتاب منظومه سبزوار را ابتدا از «مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا تهرانى» و بعدها نزد مرحوم «شیخ رضا ایسى» خواندند.

در حوزه علمیه نجف اشرف

آیت الله خامنه‌ای که از هیجده سالگى در مشهد درس خارج فقه و اصول را نزد مرجع بزرگ مرحوم آیت الله العظمى میلانى شروع کرده بودند. در سال 1336 به قصد زیارت عتبات عالیات، عازم نجف اشرف شدند و با مشاهده و شرکت در درسهاى خارج مجتهدان بزرگ حوزه نجف از جمله مرحوم سید محسن حکیم، سید محمود شاهرودى، میرزا باقر زنجانى، سید یحیى یزدى، و میرزا حسن بجنوردى، اوضاع درس و تدریس و تحقیق آن حوزه علمیه را پسندیدند و ایشان را از قصد خود آگاه ساختند. ولى پدر موافقت نکرد. پس از مدّتى ایشان به مشهد باز گشتند.

در حوزه علمیه قم

آیت الله خامنه‌ای از سال 1337 تا 1343 در حوزه علمیه قم به تحصیلات عالى در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگان چون مرحوم آیت الله العظمى بروجردى، امام خمینى، شیخ مرتضى حائرى یزدى وعلّامه طباطبائى استفاده کردند. در سال 1343، از مکاتباتى که رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجّه شدند که یک چشم پدر به علت «آب مروارید» نابینا شده است، بسیار غمگین شدند و بین ماندن در قم و ادامه تحصیل در حوزه عظیم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر در تردید ماندند. آیت الله خامنه‌ای به این نتیجـه رسیدند که به خاطر خدا از قــم به مشهد هجرت کنند واز پدرشان مواظبت نمایند. ایشان در این مـورد مى گویند:
«به مشهد رفتم و خداى متعال توفیقات زیادى به ما داد. به هر حال به دنبال کار و وظیفه خود رفتم. اگر بنده در زندگى توفیقى داشتم، اعتقادم این است که ناشى از همان بّرى «نیکى» است که به پدر، بلکه به پدر و مادر انجام داده ام». آیت الله خامنه‌ای بر سر این دو راهى، راه درست را انتخاب کردند. بعضى از اساتید و آشنایان افسوس مى خوردند که چرا ایشان به این زودى حوزه علمیه قم را ترک کردند، اگر مى ماندند در آینده چنین و چنان مى شدند!... امّا آینده نشان داد که انتخاب ایشان درست بوده و دست تقدیر الهى براى ایشان سر نوشتى دیگر و بهتر و والاتر از محاسبات آنان، رقم زده بود. آیا کسى تصّور مى کرد که در آن روز جوان عالم پراستعداد 25 ساله، که براى رضاى خداوند و خدمت به پدر و مادرش از قم به مشهد مى رفت، 25 سال بعد، به مقام والاى ولایت امر مسلمین خواهد رسید؟! ایشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند و جز ایام تعطیل یا مبازره و زندان و مسافرت، به طور رسمى تحصیلات فقهى و اصول خود را تا سال 1347 در محضر اساتید بزرگ حوزه مشهد به ویژه آیت الله میلانى ادامه دادند. همچنین ازسال 1343 که در مشهد ماندگار شدند در کنار تحصیل و مراقبت از پدر پیر و بیمار، به تدریس کتب فقه و اصول و معارف دینى به طلّاب جوان و دانشجویان نیز مى پرداختند.

اللَّهُــــــــمّے صَــــــلٌے  و سَلّـــــمّے علَےَ مُحمَّــــــــدْ وَ آلِےَ مُحمَّـــــــــدْ و عجِّـــــــلْ فرَجَهُــــــمّے
 
 
پنج شنبه 4/4/1388 - 17:13 - 0 تشکر 125903

به نام خدا

دوستان سلام

مبارزات سیاسى

آیت الله خامنه‌ای به گفته خویش «از شاگردان فقهى، اصولى، سیاسى و انقلابى امام خمینى (ره) هستند» امـّا نخستین جرقـّه هاى سیاسى و مبارزاتى و دشمنى با طاغوت را مجاهد بزرگ و شهید راه اسلام شهید «سید مجتبى نوّاب صفوى» در ذهن ایشان زده است، هنگامی که نوّاب صفوى با عدّه اى از فدائیان اسلام در سال 31 به مشهد رفته در مدرسه سلیمان خان، سخنرانى پر هیجان و بیدار کننده اى در موضوع احیاى اسلام و حاکمیت احکام الهى، و فریب و نیرنگ شاه و انگلیسى و دروغگویى آنان به ملـّت ایران، ایراد کردند. آیت الله خامنه‌ای آن روز از طـّلاب جوان مدرسه سلیمان خان بودند، به شدّت تحت تأثیر سخنان آتشین نوّاب واقع شدند. ایشان مى گویند: «همان وقت جرقه هاى انگیزش انقلاب اسلامى به وسیله نوّاب صفوى در من به وجود آمده و هیچ شکى ندارم که اولین آتش را مرحوم نوّاب در دل ما روشن کرد».

همراه با نهضت امام خمینى (قدس سره)

آیت الله خامنه اى از سال 1341 که در قم حضورداشتند و حرکت انقلابى واعتراض آمیز امام خمینى علیه سیاستهاى ضد اسلامى و آمریکا پسند محمد رضا شاه پهلوى، آغاز شد، وارد میدان مبارزات سیاسى شدند و شانزده سال تمام با وجود فراز و نشیب هاى فراوان و شکنجه ها و تعبیدها و زندان ها مبارزه کردند و در این مسیر ازهیچ خطرى نترسیدند. نخستین بار در محرّم سال 1338 از سوى امام خمینى (قدس سره) مأموریت یافتند که پیام ایشان را به آیت الله میلانى و علماى خراسان در خصوص چگونگى برنامه هاى تبلیغاتى روحانیون در ماه محرّم و افشاگرى علیه سیاست هاى آمریکایى شاه و اوضاع ایران و حوادث قم، برسانند. ایشان این مأموریت را انجام دادند و خود نیز براى تبلیغ، عازم شهر بیرجند شدند و در راستاى پیام امام خمینى، به تبلیغ و افشاگرى علیه رژیم پهلوى و آمریکا پرداختند. بدین خاطر در 9 محرّم «12 خرداد 1342» دستگیر و یک شب بازداشت شدند و فرداى آن روز به شرط اینکه منبر نروند و تحت نظر باشند آزاد شدند. با پیش آمدن حادثه خونین 15خرداد، باز هم ایشان را از بیرجند به مشهد آورده، تحویل بازداشتگاه نظامى دادند و ده روز در آنجا با سخت ترین شرایط و شکنجه و آزارها زندانى شدند.

دوّمین بازداشت

در بهمن 1342 - رمضان 1383- آیت الله خامنه‌ای با عدّه اى از دوستانشان براساس برنامه حساب شده اى به مقصد کرمان حرکت کردند. پس از دو ـ سه روز توقف در کرمان و سخنرانى و منبر و دیدار با علما و طلّاب آن شهر، عازم زاهدان شدند. سخنرانى ها و افشاگرى هاى پرشور ایشان به ویژه درایـّام ششم بهمن ـ سالگرد انتخابات و رفراندوم قلّابى شاه ـ مورد استقبال مردم قرار گرفت. در روزپانزدهم رمضان که مصادف با میلاد امام حسن (ع) بود، صراحت و شجاعت و شور انقلابى ایشان در افشاگرى سیاستهاى شیطانى و آمریکایى رژیم پهلوى، به اوج رسید و ساواک شبانه ایشان را دستگیر و با هواپیما روانه تهران کرد. رهبر بزرگوار، حدود دو ماه ـ به صورت انفرادى ـ در زندان قزل قلعه زندانى شدند و انواع اهانت ها و شکنجه ها را تحمّل کردند.

سوّمین و چهارمین بازداشت

کلاسهاى تفسیر و حدیث و اندیشه اسلامى ایشان در مشهد و تهران با استقبال کم نظیر جوانان پرشور و انقلابى مواجه شد. همین فعالیت ها سبب عصبانیت ساواک شد و ایشان را مورد تعقیب قرار دادند. بدین خاطر در سال 1345 در تهران مخفیانه زندگى مى کردند و یک سال بعد ـ 1346ـ دستگیر و محبوس شدند. همین فعالیّت هاى علمى و برگزارى جلسات و تدریس و روشنگرى عالمانه و مصلحانه بود که موجب شد آن بزرگوار بار دیگر توسط ساواک جهنّمى پهلوى در سال 1349 نیز دستگیر و زندانى گردند.

پنجمین بازداشت

حضرت آیت الله خامنه اى «مد ظله» درباره پنجمین بازداشت خویش توسط ساواک مى نویسد:
«از سال 48 زمینه حرکت مسلحانه در ایران محسوس بود. حساسیّت و شدّت عمل دستگاههاى جارى رژیم پیشین نیز نسبت به من، که به قرائن دریافته بودند چنین جریانى نمى تواند با افرادى از قبیل من در ارتباط نباشد، افزایش یافت. سال 50 مجدّداً و براى پنجمین بار به زندان افتادم. برخوردهاى خشونت آمیز ساواک در زندان آشکارا نشان مى داد که دستگاه از پیوستن جریان هاى مبارزه مسلـّحانه به کانون هاى تفـّکر اسلامى به شدّت بیمناک است و نمى تواند بپذیرد که فعالیّـت هاى فکرى و تبلیغاتى من در مشهد و تهران از آن جریان ها بیگانه و به کنار است. پس از آزادى، دایره درسهاى عمومى تفسیر و کلاسهاى مخفى ایدئولوژى و... گسترش بیشترى پیدا کرد».

بازداشت ششم
در بین سالهاى 1350ـ1353 درسهاى تفسیر و ایدئولوژى آیت الله خامنه‌ای در سه مسجد «کرامت» ، «امام حسن(ع)» و «میرزا جعفر» مشهد مقدس تشکیل می‌شد و هزاران نف ر ازمردم مشتاق به ویژه جوانان آگاه و روشنفکر و طلّاب انقلابى و معتقد را به این سه مرکز مى کشاند و با تفکّرات اصیل اسلامى آشنا مى ساخت. درس نهج البلاغـه ایشان از شور و حال دیگـرى برخوردار بود و در جزوه هاى پلى کپى شده تحت عنوان: «پرتوى از نهج البلاغه» تکثیر و دست به دست مى گشت. طلّاب جوان و انقلابى که درس حقیقت و مبارزه را از محضر ایشان مى آموختند، با عزیمت به شهرهاى دور و نزدیکِ ایران، افکار مردم را با آن حقایق نورانى آشنا و زمینه را براى انقلاب بزرگ اسلامى آماده مى ساختند. این فعالیـّت ها موجب شد که در دى ماه 1353 ساواک بى رحمانه به خانه آیت الله خامنه‌ای در مشهد هجوم برده، ایشان را دستگیر و بسیارى از یادداشت ها و نوشته هایشان را ضبط کنند. این ششمین و سخت ترین بازداشت ایشان بود و تا پاییز 1354 در زندان کمیته مشترک شهربانى زندان بودند. در این مدت در سلولى با سخت ترین شرایط نگه داشته شدند. سختى هایى که ایشان در این بازداشت تحمّل کردند، به تعبیر خودشان «فقط براى آنان که آن شرایط را دیده اند، قابل فهم است». پس از آزادى از زندان، به مشهد مقدس برگشتند و باز هم همان برنامه و تلاش هاى علمى و تحقیقى و انقلابى ادامه داشت. البته دیگر امکان تشکیل کلاسهاى سابق را به ایشان ندادند.

اللَّهُــــــــمّے صَــــــلٌے  و سَلّـــــمّے علَےَ مُحمَّــــــــدْ وَ آلِےَ مُحمَّـــــــــدْ و عجِّـــــــلْ فرَجَهُــــــمّے
 
 
پنج شنبه 4/4/1388 - 17:14 - 0 تشکر 125904

به نام خدا

دوستان سلام

در تبعید

رژیم جنایتکار پهلوى در اواخر سال 1356، آیت الله خامنه‌ای را دستگیر و براى مدّت سه سال به ایرانشهر تبعید کرد. در اواسط سال 1357 با اوجگیرى مبارزات عموم مردم مسلمان و انقلابى ایران، ایشان از تبعیدگاه آزاد شده به مشهد مقدس بازگشتند و در صفوف مقدم مبارزات مردمى علیه رژیم سفـّاک پهلوى قرار گرفتند و پس از پانزده سال مبارزه مردانه و مجاهدت و مقاومت در راه خدا و تحمّل آن همه سختى و تلخى، ثمره شیرین قیام و مقاومت و مبارزه؛ یعنى پیروزى انقلاب کبیر اسلامى ایران و سقوط خفـّت بار حکومتِ سراسر ننگ و ظالمانه پهلوى، و برقرارى حاکمیت اسلام در این سرزمین را دیدند.

در آستانه پیروزى

درآستانه پیروزى انقلاب اسلامى، پیش از بازگشت امام خمینى(قدس سره) از پاریس به تهران،و از سوی ایشان «شوراى انقلاب اسلامى» با شرکت افراد و شخصیت هاى مبارزى همچون شهید مطهرى، شهید بهشتى، هاشمى رفسنجانى و... در ایران تشکیل گردید، آیت الله خامنه‌ای نیز به فرمان امام بزرگوار به عضویت این شورا درآمد. پیام امام توسط شهید مطهرى «ره» به ایشان ابلاغ گردید و با دریافت پیام رهبر کبیر انقلاب، از مشهد به تهران آمدند.

پس از پیروزى


آیت الله خامنه اى پس از پیروزى انقلاب اسلامى نیز همچنان پرشور و پرتلاش به فعالیّت هاى ارزشمند اسلامى و در جهت نزدیکتر شدن به اهداف انقلاب اسلامى پرداختند که همه در نوع خود و در زمان خود بى نظیر و بسیار مهّم بودند که در این مختصر فقط به ذکر رئوس آنها مى پردازیم:
پایه گذارى «حزب جمهورى اسلامى» با همکارى و همفکرى علماى مبارز و هم رزم خود: شهید بهشتى، شهید باهنر، هاشمى رفسنجانى و... دراسفند 1357.
● معاونت وزارت دفاع در سال 1358. 
● سرپرستى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، 1358.
● امام جمعه تهران، 1358.
● نماینده امام خمینی«قدّس سرّه» در شوراى عالى دفاع ، 1359.
● نماینده مردم تهران در مجلس شوراى اسلامى، 1358.
● حضور فعّال و مخلصانه در لباس رزم در جبهه هاى دفاع مقدس، در سال 1359 با شروع جنگ تحمیلى عراق علیه ایران و تجاوز ارتش متجاوز صدام به مرزهاى ایران؛ با تجهیزات و تحریکات قدرت هاى شیطانى و بزرگ ازجمله آمریکا و شوروى سابق. 
● ترور نافرجام ایشان توسط منافقین در ششم تیرماه 1360 در مسجد ابوذر تهران.
● ریاست جمهورى؛ به دنبال شهادت محمد على رجایى دومین رئیس جمهور ایران، آیت الله خامنه‌ای در مهر ماه 1360 با کسب بیش از شانزده میلیون رأى مردمى و حکم تنفیذ امام خمینى (قدس سره) به مقام ریاست جمهورى ایران اسلامى برگزیده شدند. همچنین از سال 1364 تا 1368 براى دومین بار به این مقام و مسئولیت انتخاب شدند.
● ریاست شوراى انقلاب فرهنگ، 1360.
● ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، 1366. 
● ریاست شوراى بازنگرى قانون اساسى، 1368.
● رهبرى و ولایت امّت، که از سال 1368، روز چهاردهم خرداد پس از رحلت رهبر کبیرانقلاب امام خمینى (قدس سره) توسط مجلس خبرگان رهبرى به این مقام والا و مسئولیت عظیم انتخاب شدند، و چه انتخاب مبارک و درستى بود که پس از رحلت امام راحل، با شایستگى تمام توانستند امّت مسلمان ایران، بلکه مسلمانان جهان را رهبرى نمایند.

اللَّهُــــــــمّے صَــــــلٌے  و سَلّـــــمّے علَےَ مُحمَّــــــــدْ وَ آلِےَ مُحمَّـــــــــدْ و عجِّـــــــلْ فرَجَهُــــــمّے
 
 
يکشنبه 7/4/1388 - 14:35 - 0 تشکر 126941

سلام دوست خوبم عالی بود. ببخشید شما چه طوری این صفحه را سیاه کرده سپس با رنگ سفید متن رانوشته اید حتما بگید لطفا راهنمایی کنید ثواب داره به خدا

                درطوفان زندگي با خدا بودن بهتر از نا خدا بودن است
سه شنبه 9/4/1388 - 17:33 - 0 تشکر 127874

بسم الله الرحمن الرحیم
یا لثارات الحسین  
***************
 سلام بر شما
*******
با تشكر از شركت كنندگان مبحث ان شاء الله نكات ناب رهبر عزیزمون رو در این تاپیك مرور خواهیم كرد .
در جواب به  yozarsif1 محترم عرض كنم .
من نوشته هام رو اول وسط چین می كنم به همین صورت كه می بینید .
بعد كل نوشته ها رو با نشانه گر موس انتخاب می كنم یعنی به این صورت
بعدش  Select background color یا همونی كه پیش عوض كردن رنگ متن و هر رنگی كه می خوام انتخاب می كنم .
در آخر هم رنگ متن رو عوض می كنم .
* رنگ سیاه ( مشكی )  را هیچ وقت انتخاب نكنید و منم كه میبینید مشكی میزنم كسی ازم فوت نكرده فقط چون مشكی رو دوست دارم .
* احتمالا تغییر رنگ پس زمینه باید متن وسط قرار گیرد .
موفق و موید و فعال
التماس دعا
سایه رهبری پایدار  

http://rahpoyvesal.blogfa.com
شنبه 14/6/1388 - 22:9 - 0 تشکر 148987

خدایا ... خدایا ...
تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما.
خامنه ای رهبر به لطف خود نگه دار.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.