کل آیتم ها 9
به نام خدا عشق يعنی بگذری از هر چه هست از می جام ولايت مست مست عشق يعنی خود نبينی در ميان عشق يعنی آنچه نايد در بيان
عشق یعنی وقتی کسی تورو نخواد بخوای پاش بشینیو بسوزی
عشق یعنی یک نگاه تازه
عشق یعنی تمام وجودت مال خودت نیست ( مخصوصا قلبت )
عشق یعنی .....
عشق یعنی....
عشق یعنی...
عشق یعنی..
عشق یعنی.
هر چی بگم کمهشه.......................................................
عشق یعنی صبر در هنگام خشم ...
عشق یعنی جای سیلی روی چشم...
عشق یعنی قلب چون آئینه ای....
جای میخ در به روی سینه ای...
عشق یعنی انتظار منتظر....
سینه ای مجروح از مسمار در...
عشق یعنی گریه های حیدری ...
دختری دنبال نعش مادری...
عشق یعنی طاعت جان آفرین...
رد خون سینه بر روی زمین...
آقا نمي آيي؟؟
عشق = دروغ
AmirLoyal
عشق یعنی: عین شین قاف
علاقهی شدید قلبی
عشق یعنی؟
سلام بچه ها
لطفا نظرتون رو راجع به عشق بفرمایید
عشق یعنی چی؟
faryade_khamoush2003@yahoo.com
ای كه میپرسی نشان عشق چیست عشق چیزی جز ظهور مهر نیست عشق یعنی مهر بیاما، اگر عشق یعنی رفتن با پای سر عشق یعنی دل تپیدن بهر دوست عشق یعنی جان من قربان اوست عشق یعنی مستی از چشمان او بیلب و بیجرعه، بیمی، بیسبو عشق یعنی عاشق بیزحمتی عشق یعنی بوسه بیشهوتی عشق یار مهربان زندگی بادبان و نردبان زندگی عشق یعنی دشت گلكاری شده در كویری چشمهای جاری شده یك شقایق در میان دشت خار باور امكان با یك گل بهار در خزانی بر گریز و زرد و سخت عشق، تاب آخرین برگ درخت عشق یعنی روح را آراستن بیشمار افتادن و برخاستن عشق یعنی زشتی زیبا شده عشق یعنی گنگی گویا شده عشق یعنی ترش را شیرین كنی عشق یعنی نیش را نوشین كنی عشق یعنی اینكه انگوری كنی عشق یعنی اینكه زنبوری كنی عشق یعنی مهربانی درعمل خلق كیفیت به كندوی عسل عشق، رنج مهربانی داشتن زخم درك آسمانی داشتن عشق یعنی گل بجای خارباش پل بجای این همه دیوار باش عشق یعنی یك نگاه آشنا دیدن افتادگان زیرپا زیرلب با خود ترنم داشتن برلب غمگین تبسم كاشتن عشق، آزادی، رهایی، ایمنی عشق، زیبایی، زلالی، روشنی عشق یعنی تنگ بیماهی شده عشق یعنی ماهی راهی شده عشق یعنی مرغهای خوش نفس بردن آنها به بیرون از قفس عشق یعنی برگ روی ساقهها عشق یعنی گل به روی شاخهها عشق یعنی جنگل دور از تبر دوری سرسبزی از خوف و خطر آسمان آبی دور از غبار چشمك یك اختر دنبالهدار عشق یعنی از بدیها اجتناب بردن پروانه از لای كتاب عشق زندان بدون شهروند عشق زندانبان بدون شهربند در میان این همه غوغا و شر عشق یعنی كاهش رنج بشر ای توانا ناتوان عشق باش پهلوانا، پهلوان عشق باش پوریای عشق باش ای پهلوان تكیه كمتر كن به زور پهلوان عشق یعنی تشنهای خود نیز اگر واگذاری آب را بر تشنهتر عشق یعنی ساقی كوثر شدن بیپرو بیپیكر و بیسرشدن نیمه شب سرمست از جام سروش در به در انبان خرما روی دوش عشق یعنی خدمت بیمنتی عشق یعنی طاعت بیجنتی گاه بر بیاحترامی احترام بخشش و مردی به جای انتقام عشق را دیدی خودت را خاك كن سینهات را در حضورش چاك كن عشق آمد خویش را گم كن عزیز قوتت را قوت مردم كن عزیز عشق یعنی مشكلی آسان كنی دردی از درماندهای درمان كنی عشق یعنی خویشتن را گم كنی عشق یعنی خویش را گندم كنی عشق یعنی خویشتن را نان كنی مهربانی را چنین ارزان كنی عشق یعنی نان ده و از دین مپرس در مقام بخشش از آئین مپرس هركسی او را خدایش جان دهد آدمی باید كه او را نان دهد در تنور عاشقی سردی مكن در مقام عشق نامردی مكن لاف مردی میزنی مردانه باش در مسیر عاشقی افسانه باش دین نداری مردی آزاده شو هرچه بالا میروی افتاده شو در پناه دین دكانداری مكن چون به خلوت میروی كاری مكن جام انگوری و سرمستی بنوش جامه تقوی به تردستی مپوش عشق یعنی ظاهر باطننما باطنی آكنده از نور خدا عشق یعنی عارف بیخرقهای عشق یعنی بنده بیفرقهای عشق یعنی آن چنان در نیستی تا كه معشوقت نداند كیستی عشق باباطاهر عریان شده در دوبیتیهای خود پنهان شده عاشقی یعنی دوبیتیهای او مختصر، ساده، ولی پرهای و هو عشق یعنی جسم روحانی شده قلب خورشیدی نورانی شده عشق یعنی ذهن زیباآفرین آسمانی كردن روی زمین هركه با عشق آشنا شد مست شد وارد یك راه بی بنبست شد هركجا عشق آید و ساكن شود هرچه ناممكن بود ممكن شود در جهان هر كار خوب و ماندنی است ردپای عشق در او دیدنیست «سالك» آری عشق رمزی در دلست شرح و وصف عشق كاری مشكلست عشق یعنی شور هستی دركلام عشق یعنی شعر، مستی والسلام
شاعر :
مجتبی كاشانی - «سالك»
امام زمان (عج) : اگر شیعیان ما به عهد و پیمانی که با ما بسته اند وفادار بودند فرج من به تاخیر نمی افتاد.
آمدم گفتم آخر عشق را معنا کنیم
بلکه جای خویش را پیدا کنیم
دیدم آخر جای لاف نیست
عشق غیر از عین و شین و قاف نیست
عین یعنی عدل مولایم علی
شین یعنی شور الله الصمد
قاف یعنی قل هو الله احد
خدایا ریشه ی شادی های مرا در غم دیگران قرار مده...