HOW A SON/DAUGHTER THINKS OF HIS/HER DAD AT DIFFERENT AGES:
نحوه طرز تفکر دختر/پسر نسبت به پدرش در سنین مختلف
At 4 Years
My daddy is great.
4 سالگی: پدرم فوق العاده است.
At 6 Years
My daddy knows everybody.
پدرم همه چیزو رو می دونه
At 10 Years
My daddy is good but is short tempered
پدرم خوبه ولی زود از کوره در میره
At 12 Years
My daddy was very nice to me when I was young.
وقتی که نو جوان بودم پدرم با من خیلی خوب بود
At 14 Years
My daddy is getting fastidious.
پدرم داره سخت گیر می شه
At 16 Years
My daddy is not in line with the current times.
این مواقع پدرم با من سازگار نیست
At 18 Years
My daddy is becoming increasingly cranky.
پدرم به شدت بد اخلاق شده
At 20 Years
Oh! Its becoming difficult to tolerate daddy. Wonder how Mother puts
up with him.
وای خیلی سخته که پدر رو تحمل کرد. تعجب می کنم که مامان چه جوری تحملش می کنه!
At 25 Years
Daddy is objecting to everything.
پدرم به همه چیز ایراد می گیره
At 30 Years
It"s becoming difficult to manage my son. I was so scared of my father
when I was young.
کنترل پسرم داره برام مشکل می شه. من وقتی همسن پسرم بودم از پدرم حساب می بردم
At 40 Years
Daddy brought me up with so much discipline. Even I should do the same.
پدرم به من انضباط رو آموخت حتی که الان باید من همون کارو بکنم
At 45 Years
I am baffled as to how my daddy brought us up.
گیج شدم که پدرم چه طوری مارو تربیت می کرد
At 50 Years
My daddy faced so many hardships to bring us up. I am unable to manage
a single son.
پدرم واسه ما با مشکلات زیادی رو برو شد ولی من از پس یه بچه هم بر نمیام
At 55 Years
My daddy was so far sighted and planned so many things for us. He is
one of his kind and unique.
پدرم خیلی دور اندیش و برنامه ریز بود. او در نوع خودش بی نظیر بود.
At 60 Years
My daddy is great.
Thus, it took 56 years to complete the cycle and come back to the 1st stage.
Realise the true value of your parents before its too late]
پدرم عالیه.
بدین گونه چرخه 56 سالگی پدرم برگشت به سر جای اولش.
ارزش واقعی والدین رو قبل از اینکه خیلی دیر بشه رو قدرش رو بدونید