به نام خدا
سلام آقای
پارسا زاهد
خوبید؟
میبینم كه
دارین میسوزیدومی سازید
ببینید من
میخوام تعارفات رو كنار بگذارم و نقد كنم یعنی هم خوبی هاش رو بگم هم بدیهاش رو
توی شعرتون
سعی كردید از متون قدیمی و شعرهای پریشان كه هر بیتی شون برای خودش حكم یه شعر
جداگونه رو دارن و به هم متصل نیستن پرهیز كنید و این خیلی خوبه ولی اگه توی كار
شعر میخواین جدی و حرفه ای عمل كنین باید سعی كنید از تصاویر بكر، كشف های تصویری
و زبانی و زبانی فخیم تر استفاده كنید تا همیشه بهترین باشی.
حالا
میریم سراغ...راستش میدونی استاد ما وقتی میخواد ماروا نقد كنه یه جوری برخورد
میكنه كه حس میكنی كوبیده میشی به دیوار راستش خیلی ها نتونستن طاقت بیارن و از
اون جمع چندین نفره فقط من و خواهرم و یكی دیگه از دوستام مونده كه الان چون كنكوریه
نمیتونه بیادولی خداییش خیلی پیشرفت كردیم پس آماده اید كه؟؟.
1-زبان
شعرتون یك دست نیست نمیدونم از عمد این كاررو كردین یا نه ولی یه خورده مثل حافظ
حرف زدید از جنس حرفای یار و می و جام و اینا كه این خوب نیست و شعرتون رو ضعیف
میكنه
2-از جهت
وزن خیلی اشكال دارید .حتما یه كتابی بخونید .كتاب عروض و قافیه پیش دانشگاهی
ادبیات فارسی رو حتما حتما بخونید چون خیلی كمكتون میكنه اگه اشكالی هم داشتید تا
جایی كه بتونم كمكتون می كنم
«روز بیست
و شش اما، بود آخرین امتحانم
من بودم
اما کلافه، از دست درس زبانم»
«روز بیست
و شش اما»:مثلا این نیم مصرع رو نگاه كنید :این
وزن داره یعنی آهنگ داره ومیشه ضربش رو زد
«:تن ت تن
ت تن تن تن» یا« فاعلات مفعولن»-میدونید توی ای نیم مصراع برگشتید به چند قرن پیش.مثلا
فكر كنید دارید با دوستتون حرف میزنید میخواید خاطره تعریف كنید بهش بگید :روز
بیست و شش امتحانم رو خراب كردم .یا خودتون
خند تون میگیره یا دوستتون بهت شك میكنه
توی شعر
هم باید معمولی و باور پذیر حرف زد مثلا اگه حافظ یا یه شاعر دیگه این ادبیات رو
استفاده كرده ادبیات زمان خودش بوده و به خاطر همین جاودانه بوده درسته؟
«بود آخرین
امتحانم»:وزنش رو به هم ریثختید. حس میكنید؟از آهنگ افتاده مثلا اگه بود:«امتحان
آخر بود»وزن بهتری داشت درسته؟-جدا از بحث قافیه اش-
«من بودم
اما کلافه، از دست درس زبانم »: این مصرع كاملا موزون و وزن داره و اگه توی همه ی
شعرتون این وزن رو حفظ كرده بودین...«مستفعلن فاعلاتن ،مستفعلن فاعلاتن »
ایرادی كه
شاعرای نو پرداز به كلاسیك گو ها میگرن اینه كه میگن شماها با اوردن فعل توی اول
شعر و ردیف كردن بقیه كلمات دنبال هم شعر می گید ما باید اثبات كنیم كه اینطوری
نیست مثلا باید بگیم:
نیمه شب
نیمه ی شعبان بود
«چون خانم
کناری»:
وزن داره
امادوباره یه وزن جدید«مستغملن فعولن»
«می کرد
نگاه به ورقه»=این یكی رو خودتون دیگه بگید
بهتره اون
قسمت های وزن دارش رو براتون بنویسم:
1-«آن
خانم بختیاری، با نرگسان تیزش/بودش مرا مراقب، این دست و این نگاهم»
اگه «م»« خانم» رو با ساكن بخونید میشه گفت این
دو مصراع هردو تاش وزن داره
2-«وقتی
که تست خود را»
3-«از چاه
دل همانا»
این بیتتون
رو خوب رفتید:
4-« در لحظه ای پس از آن،
وقتی که برگه دادم
با آن
نگاه تیزبین، دیدش مشخصاتم »-غیر از قسمت با آن نگاه تیزبین..-
5-من لحظه
ای به فکرم...
اما بعید بدانم...:اگه
جنبه ی امروز ی بودن رو در نظر نگیریم و فقط به وزن توجه كنیم اگه این مصرع اینجوری بود وزن داشت:« اما بعید دانم»
ا6-این را
چو من بدانم
*
یه شعر
خوب باید مفهوم و رسا باشه و مخاطب سریع معنی رو ازش بگیره مثلا من معنی این ببیت ها رو نمیفهمم:
اما بعید بدانم، این کار را از او من
چون لهجه ی
بختیاری، بودش نصف جهانم
هر لهجه
اصفهانی، شُهره بُود در زرنگی
این را چو
من بدانم،خواهد شد نصفه جانم
منظورم
این نیست كه خیلی رو حرف بزنید .مثلا برای بچه های مهد كودك. یه جور خاص كه هم
معنای ظاهریش رو بشه درك كرد هم یه معنای درونی داشته
وقتی وارد
یه خونه بشی همه ی مسا ئلش رو با هم در نظر میگیری هم استحكامش رو و هم زیبایییش
رو .استحكام خو نه مثل یه وزن قوی و درست
میمونه و زیبایی هاش :گچبری هاش، نقاشی هاش، تابلو هاش و ...مثل نماد، استعاره،
ایهام، كاربرد ضرب المثل ها در
شعرو...مثلا یه بیت كه توش دو رویه صحبت كرده اینه:
بشكن دل
بی نوای ما رو ای عشق این ساز شكسته
اش خوس آهنگ تر است
شما میتونید
یه ساز شكسته رو توذهنتون تصور كنید مگه نه ولی وقتی بدونید شكسته یكی از انواع
پرده های موسیقی است چه قدر لذت شعریاییتون بیشتر میشه
اگه كتاب
خوب ندارید كه در این باره بخونید توی اینترنت جستجو كن .مثلا بنویس نماد در
شعر/استعاره در شعرو...
راستی یه
تاپیك هست توی انجمن ادبیات اون ور خونه همسایه به عنوان نمادستان كه فكر كنم بد
نباشه بخونیش
دنبال ضرب
المثل های فارسی،باورها و اعتقادات مردم باشید و سعی كنید از اون توی شعرتون
استفاده كنید تا همذات پنداری و احساس صمیمیت توی مخاطب بیشتر بشة:باورهایی مثل
افتادن تفاله روی چای كه نشانگر آمدن مهمان یا نذر مشكل گشا برای حل مشكلات است:
حالا كه
كفش های من افتاده ری هم
دارم برای
آمدنت نذر میكنم
مشكل كشای
آخر شعرم تو میشوی؟
بگذار استخاره
كنم :نون والقلم..
راستش دیگه
نمی دونم چی بنویسم
امیدوارم همیشه
بهترین باشیدو بهترین شعر ها رو بگید
برایتان آرزوی موفقیت سلامتی و سعادت می كنم
خدانگهدار