• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 650
تعداد نظرات : 85
زمان آخرین مطلب : 3237روز قبل
كودك
جولی لین ایوانز، از برجستگان روان درمانی کودک معتقد است که دسترسی مداوم و آسان به اینترنت به کودکان آسیب می زند.



ایوانز به مدت 25 سال است در بیمارستان ها، مدارس و خانه ها به روان درمانی کودکان اشتغال داشته و هیچ گاه مانند این روزها پرمشغله نبوده است.

او می گوید: در دهه 1990 با یک یا دو اقدام به خودکشی در هر سال سروکار داشتم. بیشتر هم دختران نوجوانی بودند که بیش از حد مواد مخدر مصرف کرده بودند. اکنون این شاخص به چهار مورد در هر ماه رسیده است.

ایوانز معتقد است رجوع این تعداد افراد به دفتر مشاوره او در غرب لندن فقط به علت افزایش شهرت وی در درمانگری و نویسندگی نبوده، بلکه شمار کودکان و نوجوانان دچار بیماری روانی افزایش زیادی داشته است.

تلفن همراه کودکان را روانی می کند؟

وزیر بهداشت انگلستان قول داده در نظام رسیدگی به این مشکل تجدیدنظر کاملی صورت گیرد. این در حالی است که گزارش وزارت بهداشت انگلستان نیز نشان می دهد کاهش اعتبارات آثار منفی شدید داشته است. رهبران سه حزب اصلی در انگلستان هم از تبلیغات پیش انتخابی برای تخصیص اعتبارات بیشتر به خدمات بهداشت روانی حمایت کرده اند.

ایوانز از افزایش اعتبارات استقبال کرده و اعتقاد ندارد که این راهکار برای مقابله با بحران جاری کارساز باشد. او می گوید سرچشمه های اضطراب سر جای خود قرار دارند. کار من و همکارانم افزایش فراوانی پیدا کرده و اوضاع هم خطرناک و دردناک شده است.

آمار رسمی هم بر دیدگاه ایوانز صحه می گذارد؛ زیرا رجوع به مراکز روان درمانی انگلستان طی چهار سال دو برابر شده است و شمار جوانانی که به خاطر خودزنی بستری شده اند طی یک دهه گذشته 70 درصد افزایش یافته است. ایوانز می گوید: «چیزهایی به روشنی در حال رخ دادن است، چون دارم شواهد آن را در آمار کودکان افسرده ای که به سراغم می آیند می بینم و همیشه هم پای رایانه، اینترنت و تلفن همراه هوشمند در میان است.»

البته آزارگری سایبری چیز تازه ای نیست و هم اکنون مدارس همگی در تکاپوی تدوین خط مشی های بهینه برای مقابله با آن هستند، اما هدف ایوانز هم کلی تر و هم دقیق تر است. وی انگشت اتهام را به سوی تلفن همراه هوشمند گرفته؛ به قول خودش موشک های جیبی که هم اکنون در دست 80 درصد کودکان مدارس راهنمایی قرار دارد. ظهور این گوشی ها از سال 2010 تغییری کلیدی بود.

ایوانز می گوید: شاید ساده بینی جلوه کند، اما معتقدم همه گیر شدن خدمات فراخ باند و تلفن همراه هوشمند بود که آهنگ و رشد بیماری ذهنی در میان نوجوانان را تغییر داد. گوشی های ساده فقط برای حفظ تماس با والدین نگران به کار می رفت، اما اکنون کودکان با گوشی های هوشمند می توانند در خیابان ها و پارک ها و هرجا که هستند بدون نظارت بزرگسالان به اینترنت وصل شوند و به هرجا که دل شان می خواهد بروند. به اتاق های گفت و گو، وبگاه های هرزه نگاری و دنیای تیره و تار دور از چشم ها.

در زندگی واقعی همراه کودکان هستیم، ولی وقتی با گوشی هوشمند به اینترنت وصل می شوند مسافری تنها هستند. پدر و مادرهایی که تلفن همراه هوشمند به دست نوجوانان خود می دهند باید در نظارت بر کاربری آن هم فعال تر باشند؛ حتی اگر برای بچه ها برخورنده باشد. درست است که حریم خلوت کودکان در اتاق شان و در دفتر خاطرات شان را باید رعایت کرد، ولی باید ایمنی شان هم حفظ شود. پس باید دید سراغ چه وبگاه هایی می روند، باید به صفحه فیس بوک و اینستاگرام شان سر زد و راجع به آنها با خودشان صحبت کرد.

برای مثال، وقتی بچه ها 15 ساله هستند نمی گذاریم تا دیروقت شب بیرون بمانند، ولی بیرون ماندن کمتر خطرناک است تا گشت زدن با تلفن همراه هوشمند در اینترنت. بحث کودک آزارانی است که در فضای اینترنت گشت می زنند و وبگاه های خلافکاران. در محیط مجازی بهداشت روانی بچه ها در خطر است. گشت زدن های طولانی در جهان مجازی نیز زیانبار است. والدین باید دسترسی به فضای مجازی را محدود کنند. همان طور که والدین در گذشته تماشاکردن تلویزیون را محدود می کردند. آیا باید دسترسی به اینترنت را محدود کرد؟ دسترسی نداشتن به همان اندازه دسترسی بیش از حد زیانبار است، باید به طور معتدل استفاده کرد.

اما حضور بیش از حد در فضای مجازی تبعات منفی دیگری هم دارد. این کار موجب می شود جوانان وقت نداشته باشند در مورد تبعات کارهای شان فکر کنند یا بیاموزند. در این جهان آکنده از شایعات آنی خبری از مهربانی، همدردی و اخلاق نیست. والدینی هم که مدام مشغول تلفن همراه هوشمند خود هستند باید بدانند که چنین کاری برای فرزندان شان بدآموزی دارد. داشتن رابطه خوب و سالم با والدین خیلی برای سلامت کودکان اهمیت دارد. والدینی که در پارک ها نیز از گوشی شان دست نمیک نشد، نمی توانند به کودکان خود توجه کنند. باید گوشی را کنار گذاشت و با فرزندان خود تفریح کرد. البته مدارس نتیجه گرا، پرمشغله گی والدین و رکود اقتصادی نیز در ایجاد بحران کنونی بی تاثیر نیست.
هفته نامه عصر ارتباط
شنبه 9/3/1394 - 19:58
كودك
هنر حدیث شریف زندگی است، صور اسرافیلی است كه آدمی را از خواب برمی‌خیزاند تا جهان را به‌گونه‌ای ببیند كه صورت اصیل آن است، آوایی سحر انگیز است كه جهان بی‌آن گوری خاموش است و تكیه‌گاهی استوار و مطمئن است تا در پناه آن بیاسایی و پس از آن بر خیزی و جهان را نقشی دیگر اندازی.

هنر عامل بروز خلاقیت در كودكان

با نگاهی ساده درمی‌یابیم كه جهان امروز جهان شتاب و سرعت است. جهان دگرگونی آن به آن و عصر ارتباط است. در آن واحد می‌توان در این عصر از اتاقی كوچك با انسان‌های بسیاری در دورترین نقاط خاك به گفت‌وگو و تبادل نظر پرداخت. اما گذشته از محسنات این عصر باید به نكات منفی آن نیز توجه داشت. این عصر، به نوعی عصر جدایی از خویش است. عصر دوری از درون.

 اما اگر برآنیم تا كودكانی تربیت كنیم كه گذشته از هیاهو و كشش بیرون به درون خویش نیز بپردازند، بهترین روش برای این كار پرداختن به هنر است.

هنر این امكان را فراهم می‌سازد تا كودكان ساعاتی از جهان و هیاهوی آن دور وكنده شوند و فرصتی یابند تا به خویش نظر بیفكنند.هنر علاوه بر ایجاد این امكان می‌تواند فرصتی به آنها دهد تا در خلوت خویش دست به اندیشه‌هایی نو بزنند و به مشكلات بپردازند و با هنرمندی سكان كشتی زندگی خویش را در این دریای متلاطم به دست گیرند .

تصور كنید كودكی ساعت‌ها در حال نقاشی كردن است و به دور از هیاهوی دنیا، در تخیل خود سیر می‌كند و گویی ذهن او در دریای آرام درون، قلابی را رها ساخته و ساعت‌ها به دنبال یافتن چیزی تازه، در دل این دریاست.
در این میان ممكن است پرنده ذهن او به آسمان پرواز كند و در جست‌وجوی خالق خویش به سیر و سیاحت بپردازد یا در دل اعماق دریای وجود به جست‌وجوی درون خود بپردازد و هر لحظه تجربه‌ای تازه كسب كند و در این میان چه بسا اولین جرقه‌های خلاقیت پدیدار شده و زمینه ساز افكار نو شود. كودكان امروز، نیازمند هنرند تا در آینده با كمك آن بتوانند بهتر بیندیشند. پس هنر مهم‌ترین عامل بروز خلاقیت است. و خلاقیت عامل بوجود آمدن انگیزه‌های بالاست انسان را كنجكاو و جست‌وجوگر می‌كند و به زندگی انگیزه می‌بخشد.

هنر در كودكان میل به استقلال می‌دهد  و از اینكه هم‌رنگ جامعه باشند دور می‌كند و در مقابل آنچه خلاف تفكر آنان است تمایل به سرپیچی و مخالفت می‌دهد. هنر روحیه‌ای طنز‌گونه  می‌بخشد و این روحیه باعث انتقال شادی به دیگران می‌شود. اگر دقت كرده باشیدهنرمندان بیشتربه جزییات نظر می‌كنند و به این واسطه برای حل مشكلات معمولا چندین راه حل در ذهن دارند.

ممكن است با توجه به این توضیحات و توجه به اهمیت و ضرورت آموختن هنر در زندگی، برای والدین این سوال به وجود آید كه زمان آموزش هنر به كودكان چه سنی است؟

هنر عامل بروز خلاقیت در كودكان


كودكان از چه سنی هنر بیاموزند؟

باید بدانید هنگامی كه فریاد نوزادی به هنگام تولد به آسمان می‌رود، گویی فریاد می‌كشد كه چرا از یك مكان آرامش‌بخش به دنیایی قدم گذاشته‌ام كه شگفت‌انگیز و پیچیده و تاحدی نا امن است. او در این هنگام نیازمند آغوش گرم مادر است تا در شب هنگام، با صدای لالایی او به خواب رود. لالایی‌های مادر كه با آهنگی دلنشین خوانده می‌شود، اولین تاثیر گذاری هنر روی جسم و روان كودك است. این شعرهای آرام بخش كه نسل اندرنسل منتقل شده‌اند،  این نكته را به خوبی نشان می‌دهند كه انسان از بدو تولد نیازمند هنر است و می‌تواند از لحظه نخست هم تحت تاثیر آموزه‌های آن قرار‌گیرد.

متاسفانه ما در گذشته نتوانسته‌ایم هنر را در اعماق وجود مردم خویش همچون گنجینه‌ای ارزشمند قرار دهیم تا با بهره‌گیری از آن محیطی زیبا برای خود پدید آوریم. این نشان‌دهنده ضعف آموزش هنر در سطح كشور است.

 پس باید آموزش هنر در دوران كودكی ونوجوانی جدی گرفته شود تا در سال‌های آینده تاثیرات آن را در كشور خود شاهد باشیم .

روزنامه قانون

شنبه 9/3/1394 - 19:56
ایرانگردی
کاخ آپادانا در حدود سال‌های ۵۱۵_۵۲۱ پیش از میلاد به دستور داریوش بزرگ پادشاه هخامنشی در شوش (شهر باستانی) روی آثار و بقایای عیلامی بنا شد.


داریوش شوش را برای این انتخاب کرد که در عصر عیلامی کانون بزرگ مذهبی و بعد از ساخته شدن کاخ هم پایتخت زمستانی هخامنشیان شد.

کاخ آپادانای شوش قصر زمستانی شاهان هخامنشی بوده‌است.

مساحت تالار یا کاخ آپادانا ۱۰۴۳۴ متر است.

کاخ آپادانای شوش

بخش‌های مهمی از این کاخ که بارگاه یا آپادانه نامیده شده در زمان اردشیر اول دچار آتش‌سوزی شد و در زمان اردشیر دوم بازسازی شد. اما در سال 330 پیش از میلاد، با هجوم وحشیانه و مخرب اسکندر مقدونی یک بار دیگر تخریب شد.

در سال ۱۸۸۰ میلادی، یک گروه از باستان شناسان فرانسوی این کاخ را از دل خاک بیرون کشیدند.

کاوش‌های باستان شناسی روی ویرانه‌های شوش از سال 1849 میلادی آغاز شد اما کشف کامل آپادانا در حفاری‌هایی بین سال‌های ۱۳۱۱ تا ۱۳۱۴ اتفاق افتاد.

طرح کاخ بنایی کوشک مانند با ۳ ایوان ستوندار در جبهه شمالی ، شرقی و غربی آن است. تالار مرکزی دارای ابعاد ۵۸ در ۵۸ متر است و ۳۶ ستون داردکه بزرگترین و با شکوه‌ترین ساختمان مجموعه است که با تخمین باستانشناسان می‌توانست جمعیتی در حدود 10هزار نفر را در خود جای دهد.

عمارت با 72 ستون عظیم سر پا است. تمام این ستون‌ها که قبلا رنگ آمیزی شده بودند، به شکل قاشقی تراش خورده اند و ارتفاع آنها که با سرستون هایی به شگل گاو نر تزئین شده اند، به 20 متر می‌رسد.

این بنا از سه طرف شمال، غرب و شرق ایوان دارد و سمت جنوبی تالار با اقامتگاه شاهی و بقیه مجموعه کاخها مرتبط است. ایوان‌های مجموعه هر کدام دارای دو ردیف ستون ۶ تایی می‌باشند.

از کلیه مجموعه کاخ ۱۱۰ اتاق و تالار کشف شده است.

دیوارهای این کاخ از خشت با نمای آجری ساخته شده و ستون‌های آن از سنگ است. دیوارهای داخلی آن را هم با آجر لعاب‌دار پوشانده اند که نقش سربازان گارد جاویدان، شیر بالدار و گل نیلوفر آبی را روی آنها می‌توانید ببینید که بقایای به‌جای‌ماندهٔ آنها در موزه‌های خارجی و داخلی نگهداری می‌شوند.

طرح این ساختمان در تخت جمشیدتکرار شده ,در حقیقت نامگذاری آپادانا بر تالار بارعام تخت جمشید به خاطر همانندی آن با آپادانای شوش است.

اما تالار کاخ شوش کمی از تالار تخت جمشید بزرگتر بود.

کاخ آپادانای شوش

کاخ داریوش واحدهای مختلفی از جمله تالار بار عام، حرم‌سرا، دروازه و کاخ پذیرایی و حیاط دارد.

شش حیاط که سه تای آنها بسیار بزرگ دور یک محور شرقی و غربی قرار گرفته اند، در داخل مجموعه کاخ‌ها وجود داشته اند که به وسیله یک راهروی بزرگ به بخش شمالی مربوط شده است. سه حیاط کوچکتر در بخش شمالی مجموعه کاخ قرار داشته. اتاق‌ها و ساختمان‌های مختلف کاخ به وسیله این حیاط‌ها روشنایی گرفته و تهویه می‌شدند.

بستر این حیاط‌ها با آجرهایی به رنگ قرمز اخرایی فرش شده اند

درشرقی‌ترین و بزرگترین حیاط، سوراخهای مدوری دیده می‌شود که احتمالا محل نصب دکل یا پرچم بوده اند باستان شناسان حدس می‌زنند که این حیاط کاربری نظامی داشته یا محل صف بستن و تجمع نگاهبانان کاخ بوده است.

در شمال این حیاط هم نقش شیرها را به طول چهار متر می‌بینید که در گذر زمان کاملا سالم مانده اند.

بعد از عبور از این حیاط در مسیر غرب به شرق به محوطه دوم می‌رسیم که به دلیل بارندگی‌های زیاد منطقه که بی شباهت به بارندگی‌های استوایی نیست این روزها جا جایش را علف پر کرده است.

آپادانا نام یک قلعه نیست، بلکه نام باستانی بناهایی است که با تالارهای ستون‌دار شناخته می‌شدند. بهترین نمونه‌های آپاداناها را در تخت جمشید و کاخ شوش می‌توانید ببینید و یکی از این بهترین آپاداناها در شوش دانیال وجود دارد.

امروزه در شوش، فقط چند زیرستون وجود دارد و کاخ به شکل سابقش وجود ندارد. بیش‌تر اشیا خارج شده، اکنون در موزه لوور نگهداری می‌شوند.

این مجموعه در سال ۱۳۸۰ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.

سایت تیشینه
شنبه 9/3/1394 - 19:55
موفقیت و مدیریت
قدم زدن تا آخر خط
انگیزه همان ترغیب ذهنی شما برای انجام یک کار مشخص است. افراد انگیزه های گوناگونی برای انجام کارها دارند. بعضی نظریه ها در مورد انگیزه می گویند که اصلی ترین نیازها، نیازهای جسمی، مانند غذا، آب، خواب هستند. پس با توجه به سطح این نیازها در می یابیم که بیکاری، توانایی ما را برای خرید غذا یا داشتن یک خواب راحت از بین می برد.

به هر حال بعضی از ما تا حدی از نظر مالی توانمند هستیم که دیگر نگران این نیازها نباشیم، پس بعضی از پروژه ها و کارها می توانند انگیزه ما را برای ادامه دادن از بین ببرند. ما متوجه نیستیم که چگونه کار فعلی مان می تواند ترسیم کننده یک کار بزرگ تر باشد. زیرا برای ایجاد انگیزه روزانه به راه های تعریف شده و مشخص بیشتری نیاز داریم. در این نوشتار به بعضی از چنین راه هایی اشاره می کنیم که در این راه به شما کمک می کند.

11 راه برای ایجاد انگیزه روزانه

1- با کارهای کوچک آغاز کنید

وقتی کاری خیلی بزرگ است مدام آن را به تعویق می اندازیم. کارها را به قسمت های کوچک تری تقسیم می کنید که مناسب میزان توجه تان باشد. اگر شما فقط برای چهل دقیقه می توانید تمرکز کنید، کارتان را طوری تقسیم کنید که هر قسمت را در چهل دقیقه انجام دهید.

2- بعد از اتمام کار، به دنبال موفقیت باشید


شروع کردن خوب است ولی به انجام رساندن کار نتیجه ای است که شما نیاز دارید. ببینید چطور تمام کردن کاری که در حال انجام آن هستید، شما را راضی و به موفقیت تان کمک می کند.

3- به خودتان جایزه بدهید


بعد از انجام هر کاری به خودتان جایزه بدهید. این جایزه می تواند تماشای ده دقیقه ای تلویزیون بعد از چهل دقیقه کار باشد. شما یک کار خوب انجام داده اید، پس ایرادی ندارد اگر خیلی به خودتان سخت نگیرید.

4- کلید انگیزه خود را بیابید


هر انسانی راهی برای ایجاد انگیزه در خود دارد. بعضی افراد ممکن است با قدردانی از تلاش های شان انگیزه پیدا کنند، بعضی دیگر با شرکت در مباحثات گروهی؛ هرچه که هست، کلید انگیزه خود را پیدا کرده و از آن بهره برداری کنید.

11 راه برای ایجاد انگیزه روزانه

5- کارتان را با اهداف بلندمدت هماهنگ کنید

چگونه می شود کاری که در حال انجام آن هستید، به اهداف بلندمدت تان کمک کند؟ آیا هدف بلندمدت شما استقلال مالی است یا موفقیت اجتماعی؟ آیا شغل کونی شما مستقیما به هدف های بلندمدت تان کمک می کند؟

6- راجع به اینکه چطور به تعویق انداخت کارها احتمال موفقیت شما را کاهش می دهد، فکر کنید


اگر کارهای تان سروقت انجام نشود چه اتفاقی خواهد افتاد؟ منفی فکر کردن به شما استرس می دهد و استرس ممکن است به شما کمک کند که آن شرایط سخت را زودتر سپری کنید. این به شرایط و شخصیت شما بستگی دارد. فشار ممکن است فقط در مورد شما موثر باشد.

7- خودتان را جریمه کنید

اگر هم اکنون کار نکنید آیا رقیب تان می تواند بر شما غلبه کند؟ به خودتان قول بدهید که تا کارتان را تمام نکنید به بازی فوتبال نمی روید؛ مانند استرس، جریمه نیز ممکن است به شما کمک کند که کمبود انگیزه را برطرف کنید.

8- از خودتان بپرسید: چرا کار کنم؟


وقتی نیازهای اولیه خودتان را تامین کردید، شما سالم و ثروتمند هستید. شما به کارکردن ادامه می دهید زیرا چیزی در درون تان هست که می خواهید ادامه دهید. آن را پیدا کنید، مدام به خود یادآوری کرده و به وسیله آن در خود انگیزه ایجاد کنید.

11 راه برای ایجاد انگیزه روزانه

9- کارهایی را بیابید که واقعا دوست دارید انجام دهید


پیداکردن انگیزه با شور و اشتیاق فراوان خیلی هیجان انگیز است. ببینید عاشق انجام چه کار هستید و آن را اول انجام دهید. وقتی شروع کردید و کار در جریان است، سایر کارهای همان پروژه هم آسان تر به نظر می رسند.

10- با انسان های سخت کوش ارتباط برقرار کنید

آیا تا به حال برای تان اتفاق افتاده است که با احاطه شدن توسط افراد سخت کوش، شما هم انرژی پیدا کنید و مانند آنها سخت کار کنید؟ مردم در یکدیگر انگیزه ایجاد می کنند. اگر شما دوستان یا همکارانی دارید که روی همان پروژه کار می کنند، به آنها ملحق شوید و با آنها بحث و گفت و گو کنید. مشارکت در شما ایجاد انگیزه می کند.

11- از تکرار بپرهیزید و با برنامه های جدید کار کنید

آیا شما خیلی دقیق بوده اید و کارها و پروژه های تان را با یک برنامه انجام می داده اید؟ ممکن است انگیزه تان کاهش یابد، پس زمان را برنامه ریزی کنید و کار را در زمان دیگری به اتمام برسانید. اکنون از این شرایط خلاص شده و کار دیگری انجام دهید. به محض اینکه در شما انگیزه ایجاد شود، هیچ چیز نمی تواند مانع موفقیت شما شود.
روزنامه همشهری تندرستی
شنبه 9/3/1394 - 19:52
موفقیت و مدیریت
می ترسم، پس نیستم


 ممکن است شنیده باشید که می گویند هر فردی در وجودش خلاقیت دارد و کودکان اغلب خلاق به نظر می رسند. ولی خیلی از ما زمانی که به بزرگ سالی می رسیم اعتماد به نفس خلاقیت را از دست می دهیم و به فردی تبدیل می شویم که از ایده های خلاقانه هراس دارد. بسیاری از روان شناسان و متخصصان حوزه پرورش خلاقیت معتقدند بزرگ ترین مانع برای خلاقیت، ترس است. خیلی از ما زمانی که کار موفقیت آمیزی انجام می دهیم، به جای ادامه آن و خلق چیزی جدید، برای اجتناب از پیامدهای ترس مان متوقف می شویم.

10 ترسی که نمی گذارد خلاق باشید

«الیزابت گیلبرت» نویسنده کتاب «تغذیه، عبادت، عشق» می گوید که ترس و خلاقیت دوقلوهای به هم چسبیده هستند. آنچه مردم را از خلاق بودن دور نگه می دارد، این است که برای از بین بردن ترس، خلاقیت را هم با آن از بین می برند. پیام هایی که تشویق به هم نوایی و مهارکردن تک روی می کنند. مدارس و محل های کار ما را فرا گرفته اند و ما همچنان آرزو می کنیم خلاق باشیم. نوآوری تحسین شده است و ما را به عنوان الگویی برای پیروی از خودمان قرار می دهد. فقط این مانده که ما باید ترس از پیشرفت نکردن را کنار بگذاریم. در این مقاله به چند مورد از رایج ترین ترس های ضدخلاقیت و راه مقابله با آنها اشاره می کنیم.

1- ترس خلاق نبودن!


افرادی که این ترس را دارند در وهله اول باور نمی کنند که می توانند خلاق باشند. آنها تعریفی از خود ارائه می کنند که حتی احتمال خلاق بودن را رد می کند. گاهی اوقات آنها خودشان را کودن تر یا منطقی تر از آن می دانند که بتوانند خلاق باشند. حتی ممکن است بگویند: «من قطره ای از خون خلاقیت در بدنم نیست.» اغلب این افراد فراموش می کنند که هر روزه به نوعی خلاقیت نشان داده اند و آن را جدی نگرفته اند.

راهکار: دانشگاه ها و مراکز مشاوره ای هستند که به افرادی که می خواهند خلاق تر باشند، کمک می کنند. آنها یاد گرفته اند کارشان این نیست که بگویند چطور، بلکه کمک می کنند که این افراد اعتماد به نفس خلاقیت ذاتی شان را که در کودکی داشتند، دوباره زنده کنند. این گونه شروع کنید؛ ابتدا تعریف خود را از اخلاقیت گسترده کنید.

لزومی ندارد که «ون گوگ» باشید. به زمان هایی در گذشته که بر مشکلات فائق آمدید، رجوع کنید و آنگاه می بینید که چقدر خلاق هستید. آیا شما می توانید یک مشکل کامپیوتری را حل کنید؟ زمانی که غذا درست می کنید اگر چیزی را نداشته باشید، می دانید چه چیز دیگری را جایگزینش کنید؟ آیا می توانید از چرک نویس ها دوباره استفاده کنید؟ تمامی این فعالیت ها به نوعی خلاقانه است. ممکن است شما یک هنرمند در معرض دید نباید، اما معنی اش این نیست که به اندازه او خلاق نیستید.

10 ترسی که نمی گذارد خلاق باشید

2- ترس از شکست


همه بارها و بارها شنیده ایم ه تنها راه کسب کردن تجربه در مورد کاری، انجام آن کار است؛ اما هنوز هم زمانی که در طول زندگی مان کاری را غلط انجام می دهیم مورد انتقاد قرار می گیریم. ترس از شکست اصلا عجیب نیست.

اینکه کمال گرایی تا مرز ناتوانی و عجز هم رایج شده اصلا عجیب نیست. عواقب شکست خیلی عظیم به نظر می رسد. به ما گفته شده که اگر در امتحان موفق نشویم، نمی توانیم کار کنیم. اگر در کارمان موفق نباشیم، امکان امرار معاش را از دست می دهیم. شکست همه چیز را پرمخاطره می سازد، اما اغلب کارآفرینان و خلاقان شکست می خورند. آنها خود را منعطف می سازند که با شکست دست و پنجه نرم کنند، زیرا تنها راه برا اینکه کاری جدید انجام دهیم این است که بدانیم چطور با شکست مواجه شویم.

راهکار: «ساموئل بکت» می گوید: «شکست بخور، باز هم شکست بخور و این بار بهتر شکست بخور.» راه هایی پیدا کنید که چیزهای جدید را امتحان کنید، بدون فکر کردن به عواقب شکست که خیلی برای مواجهه بزرگ هستند. ابتدا کارهایی را که انجام می دهید آزمایش بنامید نه شکست. شما دارید چیزی را امتحان می کنید و از آن می آموزید. با گفتن اینکه موفقیت، فرآیند کشف کردن و یاد گرفتن است نه نتیجه، می توانید حس کنجکاوی خود را پرورش دهید.

زمانی که تنها هستید سعی کنید یک غذای جدید درست کنید که اگر بد هم شد، کسی متوجه نشود. با رنگ و سفال بازی کنید و نتیجه را برای خودتان نگه دارید و به خاطر داشته باشید که اشتباهات می توانند به بهترین نتایج منجر شوند. همین برچسب های یادداشت رنگی زمانی اختراع شد که یک دانشمند چسبی ارائه کرده بود که چسبندگی کافی نداشت. چه کسی می داند که اشتباهات شما منجر به چه اختراعی می شود؟

3- ترس از ناشناخته ها


لازمه خلاقیت این است که افراد از شکل احتمالی اثرشان آگاه نباشند. فرقی نمی کند می خواهند یک عکس خلق کنند یا یک برنامه کامپیوتری یا اینکه می خواهند شغلی جدید راه بیندازند. هیچ طرح جدید توسط طراح آن پیش بینی نمی شود. آثار اعجاب انگیز اغلب در پیشرفته ترین نقطه از نقطه آغاز قرار دارند. اگر می خواهید فردی خلاق باشید، باید ایده های قدیمی خود را رها کنید و به مکان هایی بروید که تا به حال نرفته اید.

10 ترسی که نمی گذارد خلاق باشید

راهکار: خودتان را به انجام کارهای بدون برنامه عادت دهید. با انگشت تان نقاشی بکشید، برای پیاده روی بدون نقشه به یک مکان ناشناخته بروید، به موزه ها، به مراکز خرید و گالری هایی که به طور معمول نمی روید، سربزنید. سعی کنید با افراد با دیدگاه های متفاوت در ارتباط باشید. آنها چشم تان را به افق های جدید باز می کنند. سعی کنید از این فعالیت های جدید لذت ببرید و سپس شروع کنید کمی بخش هایی از زندگی تان را که خیلی تحت کنترل هستند، رها کنید.

4- ترس از بی برنامه بودن


منطق در فرهنگ ما خیلی باارزش است؛ اما در حالی که نیمکره چپ مغز ارتباطات منطقی را برقرار می کند، این نیمکره راست است که اجازه می دهد خلاقیت به درستی جریان داشته باشد.

آلبرت انیشتین این موضوع را این گونه مطرح می کند که: «ذهن احساسی یک هدیه مقدس است و ذهن منطقی یک خدمتکار باوفاست. ما جامعه ای ایجاد کرده ایم که به خدمتکار افتخار می کند و هدیه را فراموش کرده است.»

10 ترسی که نمی گذارد خلاق باشید

راهکار: به خاطر داشته باشید هر یک از دو نیم کره مغز جایگاهی در زندگی شما دارد. از نیمه آزاد و بی برنامه مغز خود برای ایجاد ایده ها استفاده کنید هرچقدر هم که غیرمنطقی به نظر برسند. اجازه بدهید که هر کدام از آنها به نقطه عطفی برای خلاقیت های بعدی بدل شود. زمانی که نیمکره راست تان را آزاد و رها می کنید، به نیمکره چپ اجازه می دهید که از بین آن ایده ها، آنهایی را که شایستگی دارند، انتخاب کند.

5- ترس از قضاوت شدن


قضاوت شدن گاهی خیلی انسان را ناراحت می کند. همه ما زمان هایی را تجربهکرده ایم که قضاوت دیگران ما را ناراحت کرده است. گاهی اوقات حتی قضاوت هایی که فکرش را هم نمی کنید، ناراحت کننده می شود.

بعضی وقت ها احساس می کنیم از ما قدردانی نشده یا مورد بی توجهی قرار گرفته ایم. البته زمانی که کسی از کارمان تقدیر می کند و ما گمان می کنیم کار بارازشی انجام نداده ایم، ممکن است دچار سوءتفاهم شویم.

اغلب ما تصور می کنیم تنها راه دوری از قضاوت شدن این است که کاری را که ممکن است قضاوت شود، انجام ندهیم؛ اما با این کار از پیشرفت مان جلوگیریم کنیم و پتانسیل عظیمی را که در درون هر فردی وجود دارد از بین می بریم. درواقع بزرگ ترین منتقد شما ذهن شماست. همه ما یک منتقد درونی داریم که مدام به ما غر می زند و ترس مان را تغذیه می کند. منتقد درونی شما سعی می کند که شما را از قضاوت دیگران مصون نگه دارد، اما به مرور زمان شما را حتی از ریسک های منطقی و هرچیز بدی دور می کند.

10 ترسی که نمی گذارد خلاق باشید

راهکار:
قضاوت بازدهی خلاقیت تان را به تعویق بیندازید. همان طور که چیزی جدید خلق می کنید به خودتان فرصت بدهید که چیزهای دیگر را امتحان کنید و اجازه بدهید که خلاقیت در جریان باشد. در طول این فرایند، کار شما این است که اجازه بدهید هر چیز روال خودش را طی کند. بعد از اینکه کارتان تمام شد، آنگاه آن را ویرایش کنید. به این شکل به جای اینکه جریان خلاقانه را فرو بنشانید، چیزی دارید که روی آن کار کرده و پیشرفت کنید. زمانی که دارید کار خود را ارزیابی می کنید، مراقبت زبانی که استفاده می کنید باشید. با اجتناب از انتقادهای بی فایده، با خودتان به مهربانی رفتار کنید. به جای آن دقیقا مشخص کنید کجای کا نیاز به بهترشدن دارد.

6- ترس از برملا شدن

ممکن است تصور کنیم خلاقیت یک مسئله شخصی است و اگر دیگران آن را بفهمند ما را در معرض خطر قرار می دهد. هرچه بیشتر شما روی چیزی کار کرده اید و آن چیز برای تان اهمیت دارد، بیشتر در معرض خطر قرار می گیرد.

10 ترسی که نمی گذارد خلاق باشید

راهکار: هرچه بیشتر کاری اهمیت داشته باشد، بیشتر باعث می شود احساس آسیب پذیری کنید. به جای اینکه در مقابل ترس تان تسلیم شوید، دوباره بررسی کنید که چرا اهمیت دارد و چه چیزی را ممکن می سازد. از آن به عنوان نیرویی برای غلبه بر ترس استفاده کنید.

7- ترس از پذیرفته نشدن


انسان اجتماعی است. تنهایی نه تنها سلامت روانی بلکه سلامت جسمانی و حتی عمر متوسط را هم تحت تاثیر قرار می دهد؛ بنابراین هیچ تعجبی ندارد که آن قدر از پذیرفته نشدن بترسیم.

مدارس به ما می آموزند که خود را با هنجارهای اجتماعی تطبیق دهیم. اغلب افراد خلاق به خاطر عجیب و غریب و دمدمی مزاج بودن طرد می شوند. این چیز جدیدی نیست. همیشه در طول تاریخ پیشگامان از قرادادها سرپیچی می کردند و نظم محل کار را به هم می زدند و به همین دلیل طرد می شدند. گالیله را مجبور کردند که حرفش را مبنی بر اینکه زمین به دور خورشید می چرخد، تکذیب کند. «ون گوگ» هنرمند برجسته در طول زندگی اش فقط یکی از نقاشی های خود را فروخت.

راهکار: در دنیای مدرن ما یک مزیت بزرگ داریم که ون گوگ و گالیله نداشتند. اینترنت و سایر وسایل ارتباط جمعی مدرن جهان را کوچک تر کرده اند. اکنون این مسئله ممکن شده است که ما یک گروه از افراد هم فکر را پیدا کنیم و احساسات خود را هرچقدر هم که عجیب باشند با آنها در میان بگذاریم. برای اینکه از حصار خلاقیت تان بیرون بیایید، خیلی آرام قدم بردارید. ابتدا با خلق کردن در خلوت آغاز کنید، سپس یک گروه حامی پیدا کنید که کارتان را با آنها به اشتراک بگذارید. هنگامی که اعتماد به نفس طردنشدن را به دست آوردید، دایره افرادی که دستاوردتان را می بینند، گسترش دهید تا جایی که دیگر به تمامی آن را پنهان نکنید.

8- ترس از باارزش نبودن


خیلی از ما خود را با دیگران مقایسه می کنیم و خود را ناقص می یابیم. درواقع حتی پیشروهای موفق کسب و کار ممکن است گمان کنند که برحسب تصادف موفق شده اند و اینکه دیگران را فریب داده اند و واقعا سزاوار این جایگاه نبوده اند. آنها این طور تصور می کنند، در صورتی که شواهد که شامل قابلیت و ستایش و نتایج مثبت است، خلاف این موضوع را نشان می دهند. این احساس قلابی بودن بسیار شایع است. بیشتر هم در میان بانوان و گروه های اقلیت رایج است. افرادی که این طور هستند از هر نشانه ای استفاده می کنند تا این اعتقاد خود را که باندازه کافی خوب نیستند، اثبات کنند و این می تواند آنها را حتی از تلاش کردن هم باز دارد.

10 ترسی که نمی گذارد خلاق باشید

راهکار: به خاطر داشته باشید یک ایده خلاقانه در ذهن ما زمانی که متوجه آن می شویم هیچ گاه به آن خوبی که باید، نیست. در هر تلاش خلاقانه، نقص و عیب طبیعی و ذاتی است. این مسئله به جای اینکه نشانه ای از بی ارزش بودن شما باشد، امری طبیعی است. تحقق کامل افکار حتی برای خلاق ترین فرد هم غیرممکن است. این لازمه ذات بشر است. اینکه بیشتر بخواهید به این معنی نیست که تلاش های شما بی ارزش بوده است.

9- ترس از تقدیرنشدن


تصویر معمول از هنرمند فقیری که در اتاق زیرشیروانی زندگی می کرد بر فرهنگ ما تسلط دارد. این باعث می شود حس کنیم پرداختن به خلاقیت باعث فقر و گمنامی می شود. خود ما فکر می کنیم برای گذران زندگی و تامین مخارج خانواده، ضروری است که یا به سراغ حرفه هایی چون پزشکی و وکالت برویم و نیز به دنبال شغل آزاد وگرنه هر مسیر دیگری منجر به سختی و فشار اقتصادی می شود.

راهکار: کارهای خلاقانه موفقیت آمیزی را که می توان با آن امرار معاش کرد، مرور کنید. کارگردان ها ،متخصصان تبلیغات، طراحان گرافیک و دیگرانی از این دست، از طریق مشاغل خلاقانه زندگی خود را می گذرانند. بعضی از این مشاغل معیار خوشبختی محسوب می شوند. همه هنرپیشه ها، نقاشان و مجسمه سازها ناگهان مشهور و ثروتمند نشده اند اما ترکیب کردن شغل های خلاقیت آمیز با شغلی که بتوان قبض ها و مخارج زندگی را با آن پرداخت کرد، راهکاری است که خیلی ها در پیش گرفته اند و راه را برای کارایی گزینه های خلاقیت باز می گذارند.

این شغل های جایگزین نیازی به انتظار پشت میزها ندارند. یک هنرپیشه می تواند در بخش صدا کار کند، به بچه ها تعلیم دهد و به کارآفرینان، مهارت های اجرایی را یاد دهد. کارگردان هایی که در یک بازه ای کار نمی کنند، می توانند گروه هایی برای خیریه و تبلیغات برای مشاغل ایجاد کنند. فراموش نکنید که خلاقیت بخش جدایی ناپذیر همه مشاغل است. اگر شما راه بهتری برای انجام چیزی پیدا کنید حتی اگر در کارخانه کار می کنید، شما فردی خلاق هستید. اگر بخش خلاقیت ذاتی انسان را از بین ببریم به راحتی می توان انسان را با یک روبات جایگزین کرد.

10- ترس از شروع کردن


آغاز کردن معمولا سخت ترین بخش از هرچیز باارزشی است. قبل از اینکه آغاز کنید، حس انتظار شما باعث می شود بدون اینکه هنوز چیزی در واقعیت رخ دهد، ترس تان آغاز شود. در این زمان است که شما به جای فعالیت، پر از استرس می شوید یا بدتر از آن، ذهن شما خالی می شود و شما منجمد شده و قادر به حرکت نخواهید بود. قفل شدن ذهن در مورد نویسنده ها امری شناخته شده است، اما در مورد مشاغل خلاقانه دیگر هم کاربرد دارد. این باعث می شود که افراد کارشان را به تعویق بیندازند و شهرت شان را خراب کنند.

10 ترسی که نمی گذارد خلاق باشید

قفل شدن ذهن حتی افراد خلاق مشهو را هم تحت تاثیر قرار می دهد.«داگلاس آدام» نویسنده مشهور باعث شد که ویراستارهای کتابش او را به مدت سه هفته به سوئیتی در یک هتل بفرستند تا جلد آخر کتابش را به پایان برساند، زیرا نوشتن و تمام کردن آن را خیلی به تاخیر انداخته بود.

راهکار: خیلی از نویسندگان به توقف ذهنی اعتقاد ندارند. آنها می گویند چیزی که نیاز دارید این است که برای شروع نظم و ترتیب داشته باشید. هرچیزی که به ذهن تان می رسد هرچند بی اهمیت را بنویسید. صحنه بیرون از پنجره تان را توصیف کنید. خودتان را به جای آغاز داستان در وسط داستان تصور کنید. در مورد کیفیت نگران نباشید فقط شروع کنید.

برای سایر تلاش های خلاقانه هم به همین صورت است. قلم موی نقاشی را بردارید و چیزی روی تخته نقاشی بکشید. نتی را با ابزار موسیقی خود بنوازید، راه حلی را برای مشکل تان امتحان کنید هرچند بدانید که کارایی ندارد. به جای به تعویق انداختن مشکلات با آنها دست و پنجه نرم کنید.

زمانی را برای انجام کارتان تعیین کنید هرچند بدانید که نتیجه خوب نمی شود، سپس در پایان می توانید آن را اصلاح کنید. اغلب نویسندگان کل پاراگراف اول یا حتی فصل اول اثر خود را خط می زنند. چطور عقب نشینی را به پیشرفت تبدیل می کنید؟ از ترسی که شما را به عقب می کشد رها شوید و از خلاقیتی که در درون تان دارید، استقبال کنید.
مجله همشهری تندرستی
شنبه 9/3/1394 - 19:51
تزیینات و دکوراسیون
صاحبان خانه و باغبان ها اغلب پول زیادی را برای از بین بردن کنده درختان قدیمی می پردازند، اما ما یک روش بهتر به شما معرفی می کنیم. باکمی پشتکار نجاری می توانید آنها را تبدیل به گلدان کنید.


مرکز کنده را خالی کنید و آن را با خاک و دانه و گیاه پر کنید.

سایت لاپلاس
شنبه 9/3/1394 - 19:49
کاردستی و خیاطی
چوب پنبه ماده جالب و در عین حال فاسد ناشدنی، عایق و غیرقابل نفوذ (درمقابل مایعات و گازها) بوده و نرم، سبک و دارای چگالی ناچیز و بریدن و شکل دهی آن بسیار ساده‌ است.
 
 
  80% چوب پنبه های جهان از پرتغال و اسپانیا تولید می شوند زیرا آب و هوا برای رشد و پرورش درخت های آن مناسب است. چوب پنبه برای سر بسیاری از بطری ها مورد استفاده قرار می گیرد اما دیگر چه استفاده ای از آن می توان کرد؟ ما در اینجا ایده های جالبی را که با چوب پنبه های غیر قابل استفاده می توانید انجام دهید، برایتان آورده ایم. کافی است مقداری چوب پنبه جمع آوری و کاردستی خود را آغاز کنید.

کاردستی های بسیار خلاقانه با چوب پنبه

کاردستی های بسیار خلاقانه با چوب پنبه

کاردستی های بسیار خلاقانه با چوب پنبه

کاردستی های بسیار خلاقانه با چوب پنبه

کاردستی های بسیار خلاقانه با چوب پنبه

کاردستی های بسیار خلاقانه با چوب پنبه

کاردستی های بسیار خلاقانه با چوب پنبه

کاردستی های بسیار خلاقانه با چوب پنبه

کاردستی های بسیار خلاقانه با چوب پنبه

کاردستی های بسیار خلاقانه با چوب پنبه

کاردستی های بسیار خلاقانه با چوب پنبه

کاردستی های بسیار خلاقانه با چوب پنبه

کاردستی های بسیار خلاقانه با چوب پنبه
شنبه 9/3/1394 - 19:47
خواص خوراکی ها
 مارچوبه یكی از سبزی‌هایی است كه در تمام دنیا در فصل بهار برداشت می‌شود. البته زمان برداشت آن در مناطق آب و هوایی مختلف، متفاوت است. در برخی از مناطق دنیا در ماه فوریه معادل با بهمن و در برخی نقاط دیگر در جولای معادل با تیرماه برداشت می‌شود؛ اما اوج برداشت آن در اكثر نقاط جهان، در فصول فروردین و اردیبهشت‌ماه است. تمام سبزیجات بر خلاف محصولات حیوانی وقتی برداشت می‌شود، تلف‌نمی‌شوند و همچنان برخی از فعالیت‌های متابولیكی خود را حفظ می‌كند.

این فعالیت‌ها عبارتند از: دریافت اكسیژن، تجزیه نشاسته و قند، آزاد كردن دی اكسید كربن و... البته میزان این‌گونه فعالیت‌های گیاه به فعالیت تنفسی گیاه بستگی دارد. فعالیت تنفسی مارچوبه از سایر گیاهان بیشتر است. به همین علت زودتر از سایر گیاهان آب خود را از دست داده، سخت و چوبی می‌شود. برای جلوگیری از این فرآیند می‌توان انتهای مارچوبه را در یك پارچه مرطوب پیچید و در یخچال قرار داد. ولی با این روش حداكثر تا 48 ساعت باید گیاه را مصرف كرد.
 
خواص بی‌نظیر مارچوبه

مواد ضدالتهابی موجود در مارچوبه عبارتاند از: ساپونین A، سارساپوژنین، پروتودیوسین، دیوسژنین و فلاونوئیدهای كورستین، روتین، كامفرول، ایزورامنتین. این مواد شیمیایی از فرآیندهای التهابی در بیماری‌های خودایمنی جلوگیری می‌كنند. سارساپونین موجود در مارچوبه، یكی از مواد شیمیایی بسیار موثر در بهبود بیماری ALS (اسكلروز چندگانه آمیلوتروفیك) است؛ كه یك بیماری خود ایمنی مزمن است. در این بیماری سیستم ایمنی بدن نورون‌های عصبی را به عنوان عوامل بیگانه می‌پندارد و علیه آنها واكنش‌های متعدد التهابی نشان می‌دهد.

مطالعات متعددی در رابطه با اثرات ضدسرطانی مارچوبه بر سرطان كبد صورت گرفته است و نشان داده شده كه سرطان كبد به وسیله مواد آنتی‌اكسیدانی فعال موجود در مارچوبه متوقف گردیده است.
 
مواد غذایی پروبیوتیك كه بیشتر در منابع غذایی گیاهی یافت می‌شوند، در دستگاه گوارش تجزیه نمی‌شوند و غذای مورد نیاز برای باكتری‌های روده مانند بیفیدوباكتر و لاكتوباسیلوس را فراهم می‌آورند. این باكتری‌ها كه از باكتری‌های پروبیوتیك هستند تجزیه مواد در دستگاه گوارش را تسهیل می‌كنند و احتمال ابتلا به بسیاری از بیماری‌های روده‌ای مانند سرطان روده، بیماری‌های التهابی روده، آلرژی و... را می‌كاهند. یكی از پروبیوتیك‌های بسیار مهم اینولین است كه از پلی‌فروكتان‌ها است؛ و مارچوبه یكی از منابع اصلی اینولین است.
 
افرادی كه اختلالات مرتبط با پورین مانند تجمع اسیداوریك دارند، باید از مارچوبه كه سرشار از پورین است؛ اجتناب كنند. از شایع‌ترین اختلالات مرتبط با پورین، نقرس و سنگ‌های كلیوی اوراتی است.
 
یكی دیگر از زمینه‌های تحقیق در رابطه با مارچوبه، اثر آن بر بیماری لوسمی است. لوسمی نوعی سرطان است كه مغز استخوان را درگیر می‌كند و بر تولید گلبول‌های سفید خون اثر می‌گذارد. در این بیماری گلبول‌های سفید به حالت طبیعی تولید نمی‌شوند یا به‌طور طبیعی فعالیت نمی‌كنند. یكی از عملكردهای گلبول‌های سفید معیوب در بیماری لوسمی، این است كه اسیدآمینه آسپاراژین را از سایر سلول‌ها و پروتئین‌های خونی جذب می‌كند.

در نتیجه برای درمان این بیماری آنزیم آسپاراژیناز كه تجزیه‌كننده آسپاراژین است، به فرد تزریق می‌شود. نكته قابل‌توجه این است كه مارچوبه با نام لاتین آسپاراژوس، سرشار از اسیدآمینه آسپاراژین و آنزیم آسپاراژیناز است. به همین علت یكی از گزینه‌های اصلی برای درمان بیماری لوسمی و تهیه داروهای برطرف‌كننده لوسمی است.
 
مواد آنتی‌اكسیدانی و ضدالتهابی موجود در مارچوبه، بسیاری از بیماری‌های مزمن مانند دیابت نوع 2 و بیماری‌های قلبی را متوقف می‌كنند. مقادیر بالای ویتامین‌های گروه B در مارچوبه، مسئول اثرات ضددیابتی این گیاه هستند. ویتامین‌های گروه B كه در مارچوبه به فراوانی یافت می‌شوند، عبارتاند از: B1 (تیامین)، B2 (ریبوفلاوین)، B3 (نیاسین)، B5 (پانتوتنیك اسید)، B6 (پیریدوكسین)، B9 (اسیدفولیك) و كولین.

ویتامین‌های گروه B نقش مهم و كلیدی را در متابولیسم قندها و نشاسته ایفا می‌كنند و برای مدیریت مناسب قند خون ضروری هستند.  اسیدفولیك نیز نقش كلیدی در تنظیم هوموسیستئن (كه افزایش آن ریسك ابتلا به بیماری‌های قلبی عروقی را افزایش می‌دهد) دارد. مارچوبه همچنین منبع بسیار خوبی از فیبر محلول است و مطالعات متعدد نشان داده است كه فیبر محلول ریسك ابتلا به بیماری‌های قلبی عروقی و دیابت را می‌كاهد.
 
آنتی‌اكسیدان‌های موجود در مارچوبه عبارتاند از: ویتامین C، بتاكاروتن، ویتامین E، روی، منیزیم و سلنیوم. مارچوبه همچنین سرشار از گلوتاتیون است و به نسبت سایر سبزیجات از آنتی‌اكسیدان‌های بیشتری تشكیل یافته است. این مقادیر بالای مواد آنتی‌اكسیدانی، رادیكال‌های آزاد را از بین می‌برد و منجر به خواص ضدسرطانی می‌شود.

همچنین مواد شیمیایی فعال در مارچوبه به علت كاهش التهاب می‌توانند فعالیت متابولیكی سلول‌های سرطانی را تغییر دهند. مطالعات متعددی در رابطه با اثرات ضدسرطانی مارچوبه بر سرطان كبد صورت گرفته است و نشان داده شده كه سرطان كبد به وسیله مواد آنتی‌اكسیدانی فعال موجود در مارچوبه متوقف گردیده است.
روز نامه آرمان
شنبه 9/3/1394 - 19:45
موفقیت و مدیریت
زندگی با چشم های کاملا باز!
تا به حال آدم هایی را دیده اید که به دلیل سهل انگاری و خطای خودشان، دچار دردسر می شوند اما بعد از خلاصی از دردسر دوباره همان رفتارها را تکرار می کنند؟



دکتر سامرند سلیمی، روان پزشک و عضو کمیته آموزش انجمن روان پزشکان ایران

به نظر شما منظور از همدلی چیست؟ چرا بعضی ها خیلی راحت می توانند با دیگران همدلی کنند اما برخی دیگر نه؟

تا به حال آدم هایی را دیده اید که به دلیل سهل انگاری و خطای خودشان، دچار دردسر می شوند اما بعد از خلاصی از دردسر دوباره همان رفتارها را تکرار می کنند؟ به نظر شما چرا این افراد از خطاهای گذشته شان عبرت نمی گیرند؟ قطعا تا امروز با یک آدم دیکتاتور در محیط اطرافتان روبرو شده اید: فکر می کنید منشا این خودکامگی کجاست؟- به نظرتان چرا بعضی ها می توانند هسمرشان را همان طور که هست، دوست داشته باشند، اما برخی دیگر مدام دنبال تغییر دادن همسرشان هستند تا دوستش بدارند؟

شاید در نگاه اول این سوال ها بی ربط به نظر بیایند اما اگر بدانید که جواب همه آنها به یک موضوع مربوط می شود، قطعا کنجکاو می شوید، پاسخ ها را بدانید!

پاسخ همه سوالات بالا به بالابودن یا پایین بودن «هوش اجتماعی» مربوط می شود؛ فراموش نکنید هوش اجتماعی با آی کیو تفاوت دارد!

هوش اجتماعی به چه دردی می خورد؟

دست و پنجه نرم کردن با چالش ها


فرض کنیم خانواده 5 نفره ای شامل والدین و 3 فرزند 18، 22 و 25 ساله دچار تغییر یا بحران شوند، مثلا بخواهند به شهر یا کشور دیگری مهاجرت کنند. در این راه این خانواده با چالش های زیادی بروبرو خواهدبود که بخشی از این چالش ها نیاز به تطابق با چالش های درون ساختاری خانواده- بازتنظیمی روابط بین اعضای خانواده، تعریف مجددساختار عاطفی و...- در محیط جدید و بخشی دیگر به تطابق با محیط بیرون، از عادت کردن به آب و هوای محیط جدید گرفته تا تشکیل شبکه حمایتی اجتماعی جدید از دوستان و آشنایان، تحمل دوری از وابستگان، پیدا کردن هویت شغلی جدید، سازگاری با شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی محیط جدید نیاز دارد.

خانواده سیستمی است که علاوه بر ارتباطات درونی بین اعضا، با محیط بیرونش هم در تعامل است  و اگر بخواهد با تغییرات بزرگی که گفته شد، روبرو شود، به هوش اجتماعی نیازمند است. به این ترتیب می توان گفت هوش اجتماعی یعنی اینکه فرد بتواند خود را با چالش های موجود در روابط بین فردی، عشق، قدرت، تغییر محیط و نیز در حیطه های شغلی، اقتصادی، تحصیلی و... تطابق دهد و مدیریت کند. طبیعتان کسی که چنین توانمندی ای را بیشتر داشته باشد، هوش اجتماعی بیشتری دارد و بین جمع، قدرت بیشتری خواهدداشت.

اگر هوش اجتماعی افراد را از ضعیف تا عالی دسته بندی کنیم، باید بگوییم هوش اجتماعی افرادی مثل رهبران کاریزماتیک سیاسی، فراتر از درجه عالی است. آنها می توانند احساس و اندیشه های جامعه را مدیریت و از بحران ها عبور کنند. از طرفی افرادی هستند که هوش اجتماعی شان پایین تر از سطح ضعیف است. این افراد بیمارانی با اختلال های روانی هستند که در راس این اختلال های می توان به بیماری های طیف اوتیسم (افراد اوتیستیک) اشاره کرد. هوش اجتماعی این افراد به طرز بیمارگونه ای مخدوش است.

آنها توانایی برقراری ارتباط اجتماعی را به شکل کلامی یا با استفاده از زبان بدن ندارند، حس های دیگران را از روی حرف و زبان بدن درک نمی کنند و خودشان هم قادر به انتقال احساس خود نیستند. البته در مواردی ممکن است هوش اجتماعی مبتلایان به افسردگی های شدید یا قربانیان حوادثی مثل تجاوز، جنگ و نیز بلایای طبیعی مثل سیل و زلزله و طوفان، به دلیل ابتلا به افسردگی و اضطراب ناشی از این حوادث، به صورت دوره ای تحت تاثیر قرار گیرد و کاهش یابد اما این اتفاق دائمی نیست.

زورگوها، هوش اجتماعی پایینی دارند!


فرد با هوش اجتماعی بالا می داند که برای رسیدن به اهداف شخصی، با قربانی کردن، له کردن و نادیده گرفتن حقوق دیگران، شاید فقط برای مدت کوتاهی موفق شود اما قطعا عمر این موفقیت طولانی نخواهدبود. مثلا پدری که در خانواده دیکتاتور است و هیچ وقت به حقوق و نیازهای سایر اعضای خانواده توجه ندارد، قطعا هوش اجتماعی پایینی دارد. درواقع چنین فردی روش های ارتباط با افراد خانواده را بلد نیست و تنها شیوه ای که به ذهنش می رسد این است که با زور، بقیه را مجبور به اطاعت از تفکرهای خود یا مجبورشان کند مثل خودش فکر کنند چون توانایی مدیریت افکار مغایر با اندیشه های خود را ندارد.

یکی از بزرگ ترین آسیب های خانواده های ایرانی، مواجهه با همسری خودرای و خودکامه است که حتی نمی تواند تصور کند که ممکن است طرز تفکر و تصوراتش اشتباه باشد! براساس ساختار تربیتی خانواده های ایرانی، این فرد معمولا پدر خانواده است؛ چون از بچگی همیشه به پسرها می گویند: «تو پسری؛ جهان از وجود تو نشات می گیرد، تو قدرتمندی و...» طبیعی است که وقتی چنین پسری، با همین طرز تفکرها بزرگ می شود، در نقش همسری و پدری هم همین تفکرات با او خواهدماند و حتی نمی تواند فکر کند رفتارش باعث ضایع شدن حق دیگران شده، افراد خانواده از رفتارهایش ناراحت و ناراضی هستند یا حتی ممکن است دیگران از او بهتر فکر کنند.

هوش اجتماعی به چه دردی می خورد؟

چنین فردی نمی تواند درک کند که ممکن است روزی تحمل همسرش تمام شود و او را ترک کند؛ او تصور می کند ازدواج ماشین خودکاری است که تا سال های سال کار خواهدکرد، به مراقبت و رسیدگی نیاز ندارد و وظیفه همسرش هم ماندن در این زندگی، عشق ورزیدن و خدمات رسانی دائمی به اعضای خانواده است! این فرد لزوم مراقبت روزانه از عشق را درک نمی کند و برای سال ها به خودکامگی ادامه می دهد و ممکن است همسر و فرزندانش او را حتی تا سال ها با خشم بیار زیاد تحمل کنند اما فردی که هوش اجتماعی پایینی دارد، متوجه خشم درونی اعضای خانواده اش نمی شود.

در صورتی که همین خشم باعث از بین رفتن تدریجی عشق همسرش نسبت به او می شود و بعد از سال ها با همسری مواجه می شود که هیچ عشقی نسبت به او ندارد و احتمالا قصد ترک کردنش را دارد. تازه در این زمان است که به شکل عجیبی بهت زده می شود اما نمی تواند علت این اتفاقات را تحلیل کند. بنابراین باز مسیر اشتباهی را می رود و اعضای خانواده اش را به ناسپاسی، خیانت و قدرنشناسی متهم می کند.

باهوش ها خطر را شناسایی می کنند


یکی از جنبه های هوش اجتماعی این است که افراد خطر از دست دادن یکدیگر را احساس کنند. فردی که هوش اجتماعی بالایی دارد، متوجه احساس طرف مقابل از رفتار خود می شود و یا موقعیت سنجی درست، پیش بینی می کند که در صورت ادامه رفتارش، ممکن است او را از دست بدهد. در ساختار قدرت خانواده، هرجا که قدرت مطلق به دست یک نفر بیفتد- چه پدر، چه مادر و از همه سمی تر فرزند- خانواده در مسیر اشتباهی قرار خواهدگرفت. فراموش نکنیم که خانواده ساختاری اداری و بروکراتیک (نه دموکراتیک) است که به رئیس و معاون نیاز دارد و اعضا باید براساس تصمیم های رئیس و معاونش حرکت کنند.

اما اگر قدرت مطلق به دست یک نفر باشد و دیگران مجال حرف زدن نداشته باشند، قطعا خوب نخواهد بود. شاید این فرد بتواند از طریق تجمیع قدرت در دستان خودش خانواده را پیش ببرد اما همراهی قلب های افراد خانواده را از دست خواهندداد و خانواده را به سمت یک قطبی شدن پیش می برد که شاید در کوتاه مدت موفق باشد، اما این شیوه در درازمدت جوابگو نیست.

برای خواسته هایتان بجنگید!


نباید فراموش کنیم که هنر «مذاکره» هم یکی از جنبه های هوش اجتماعی است؛ مذاکره با اعضای خانواده برای رسیدن به یک نفع خاص یا پیشگیری از یک ضرر خاص که خانواده را تهدید می کند. مثلا وقتی خانواده ای تصمیم می گیرند خانه شان را بفروشند و خانه تازه ای بخرند، فردی که هوش اجتماعی بالاتری دارد و رئیس خانواده است، باید بتواند با همه اعضا مذاکره کند، خواسته هایشان را درنظر بگیرد و اگر کسی خواسته اشتباهی دارد، در یک بازی برد- برد اشتباه او را گوشزد کند و در نهایت بهترین گزینه موجود را برای خانواده اش تهیه کند. البته هنر «مجادله» و به زبان ساده، هنر دعواکردن (!) هم یکی دیگر از مصادیق هوش اجتماعی است؛ یعنی مباحثه اعضا با یکدیگر برای رسیدن به منافع شخصی.

مسلما خانواده ای که در آن هیچ بحث و جدلی نباشد، دچار مشکل است؛ یا اعضایش هیچ عشقی به هم ندارند یا منفعل هستند و... بنابراین اعضای خانواده باید بتوانند برای رسیدن به خواسته های خودشان با سایر اعضای خانواده مباحثه کنند؛ مثلا بحث جوانی 20ساله با والدین برای دستیابی به استقلال نسبی یا جدل یک نوجوان با والدین برای رسیدن به حقوق اولیه انسانی مثل حق ادامه تحصیل یا حق امنیت جسمی، روانی و جنسی.
مجله زندگی مثبت
شنبه 9/3/1394 - 19:44
پوست و مو
نکاتی درباره پرپشت کردن موها
از مدهای زودگذر و كله‌های تیغ انداخته كه بگذریم، كمتر كسی هست كه مثل پپ گواردیولا، سرمربی سرشناس باشگاه بایرن مونیخ آلمان به كچلی‌اش بنازد!


نظر شما درباره ریزش مو و كچلی چیست؟ آیا می‌توانید خودتان را بدون مو تصور كنید؟ آیا با دیدن چند تار مو به شانه، استرس می‌گیرید كه نكند دارید كچل می‌شوید؟! در این مطلب دكتر امیرهوشنگ احسانی، متخصص پوست و مو، شما را با شایع‌ترین علل ریزش مو در خانم‌ها و شیوه درمانشان آشنا خواهد كرد.

دارم كچل می‌شوم؟!

 باید دقت كنید كه به‌طور معمول روزانه 70 تا 100 مو در روز از روی سر می‌ریزد و اگر فردی ریزشی بیشتر از این را تجربه كند، یعنی دچار ریزش مو شده است. به گفته دكتر احسانی، گاهی هم ریزش مو به این شكل آغاز می‌شود كه فرد، روزانه به‌طور معمول 20 تار مو از دست می‌داده اما ناگهان این عدد بیشتر شده و به 30 تارمو رسیده.

همه نکاتی که  درباره پرپشت کردن موها باید بدانید

درست است كه این عدد همچنان در بازه ریزش طبیعی موها قرار دارد اما می‌تواند نشان‌دهنده آغاز روند ریزش مو در فرد باشد و نكته نهایی اینكه اگر تغییر الگوی ریزش موها، بیشتر از یك و نیم ماه به طول انجامید، فرد باید به متخصص پوست و مو مراجعه كند.

امان از تلوژن افلوویوم!

مهم‌ترین علت ریزش موی خانم‌ها به «تلوژن افلوویوم» Telogen Effluvium مشهور است كه عوامل متعددی از جمله گرفتن رژیم‌های غذایی سفت و سخت، كم‌خونی، كم‌كاری یا پركاری تیروئید، مصرف برخی داروها جراحی، زایمان، بیماری طولانی‌مدت (حتی طولانی شدن سرماخوردگی كه مثلا 15تا20 روز طول بكشد) باعث آن می‌شوند. در واقع 3تا4 هفته بعد از یكی از این اتفاق‌هاست كه ریزش موی خانم‌ها آغاز می‌شود و چند هفته‌ای طول می‌كشد. اگر عامل اصلی  رفع بشود، ریزش مو هم متوقف خواهد شد؛ بنابراین در ریزش موی تلوژن افلوویوم، حتما باید علت را شناسایی و درمان كرد.

ارثیه: كچلی!

علت دیگر ریزش مو در خانم‌ها ارثی- ژنتیكی- هورمونی است كه همیشه تصور می‌شود مخصوص آقایان است اما تعداد زیادی از خانم‌ها بعد از سن بلوغ درگیر این نوع ریزش مو می‌شوند. البته شروع این نوع ریزش مو در همه افراد یكسان نیست؛ یعنی بعضی‌ها از همان 16،15 سالگی درگیرش می‌شوند و برخی دیگر در سنین 20تا30 سالگی یا دیرتر این نوع ریزش مو را به صورت تنك و نازك شدن موها یا باز شدن فرق سر، تجربه می‌كنند. این روند معمولا پیش‌رونده است و درمان‌های خاصی از جمله مصرف برخی داروهای هورمونی برای آن تجویز می‌شود .احتمال برگشت‌پذیری این ریزش كمتر از سایر انواع ریزش موهاست.

سكه‌های زشت!

نوع دیگری از ریزش مو وجود دارد كه هم در خانم‌ها و هم در آقایان به یك اندازه شیوع دارد و به صورت منطقه‌ای و دایره‌های كوچك رخ می‌دهد و به همین خاطر به ریزش موی «سكه‌ای» معروف است. این نوع ریزش مو به این صورت در خانم‌ها رخ می‌دهد كه نقطه‌هایی از موی سر، ابرو، مژه و حتی بدن، دچار ریزش منطقه‌ای یا سكه‌ای می‌شوند. علت دقیق ریزش موی سكه‌ای نامشخص است اما به خاطر خودایمنی بدن رخ می‌دهد و معمولا اگر به صورت منفرد باشد، یعنی درمان راحت‌تری دارد تا اینكه به صورت گسترده بروز كند.

وجود عفونت‌های قارچی، بیماری‌های التهابی، بیماری‌های پوستی، مفصلی و روماتولوژی در سر نیز می‌تواند باعث ریزش مو شود كه این عوامل منحصر به خانم‌ها نیست و آقایان هم ممكن است دچار چنین ریزش موهایی شوند.

قاتل موی خانم‌های ایرانی

در خانم‌های ایرانی كم‌خونی مهم‌ترین علت ریزش مو است چراكه معمولا جایگزینی آهن بعد از سیكل‌های ماهانه درست انجام نمی‌شود؛ پس ضروری است كه همه خانم‌ها حتما بعد از عادت ماهانه، برای تامین ذخیره آهن مورد نیاز بدن اقدام كنند و آزمایش‌های دوره‌ای انجام بدهند تا كمبود آهن در بدن سریع تشخیص داده شود. خانم‌ها در دوران بارداری موهایشان پرپشت می‌شود اما مدتی بعد از زایمان به دلیل افت هورمون‌های مادر و كم‌خونی‌های كه اتفاق می‌افتد، دچار ریزش موی نسبتا شدیدی می‌شوند كه ممكن است 6تا7 ماه هم به طول بینجامد،

از ویتامین D تا روسری!

كمبود ویتامین D هم یكی از عوامل مهم ریزش موست كه در ایران به خاطر كم مصرف كردن لبنیات، كم‌تحركی و. . . شایع است؛ بنابراین در آزمایش‌های دوره‌ای مربوط به ریزش مو، سنجش میزان ویتامین D بدن نیز بسیار ضروری است.

خیلی‌ها شاید تصور كنند ریزش موهایشان به خاطر آلودگی هواست اما خوب است بدانید آلودگی هوا تاثیر چندانی بر ریزش مو ندارد و بیشتر باعث خراب شدن جنس موها از جمله تیره‌رنگ‌ و بدشكل‌ شدن ساقه، خشكی و شكنندگی مو می‌شود.

همچنین بعضی خانم‌های شاغل كه ساعت كار طولانی دارند هم ممكن است تصور كنند پوشاندن موها برای ساعات طولانی، یكی از عوامل موثر در ریزش موهایشان است اما اصلا این‌طور نیست و برعكس، پوشاندن موها می‌تواند مانع از نفوذ آلودگی هوا به موها شود. تنها مورد آرایشی كه می‌تواند باعث ریزش موها شود، اكستنشن با فشار زیاد روی موهاست.

علت را در خانه پیدا كنید

به عقیده دكتر امیرهوشنگ احسانی، گاهی می‌شود از روی مدل ریزش مو هم به علت بروز آن پی برد. وقتی ریزش مو بیشتر در جلوی سر و كناره‌های آن رخ می‌دهد، به احتمال خیلی زیاد به خاطر عوامل ارثی-هورمونی-ژنتیكی است، اگر ریزش مو كلی باشد، در بیشتر موارد تلوژن افلوویوم است و اگر تكه‌ای و دایره‌ای باشد هم كه مسلما ریزش مو سكه‌ای است.


همه نکاتی که  درباره پرپشت کردن موها باید بدانید
شامپو یا روغن مار؟!

خوب است بدانید برخی از شامپوهایی كه در بازار است و با هزار تبلیغ می‌خواهند به ما بقبولانند كه فقط محصولات خودشان می‌توانند مانع از ریزش مو شوند، تاثیر چندانی در جلوگیری از ریزش مو ندارند!

روغن مار، روغن محبوب خانم‌های هندی هم كه زیبایی موهایشان را مدیون استفاده از این روغن هستند، تاثیری در رشد و پرپشت شدن موها ندارد و ژنتیك علت اصلی زیبایی موهای خانم‌های هندی است. روغن مار و همچنین روغن زیتون و بادام فقط و فقط باعث درخشش موها می‌شوند و تاثیری در پرپشتی و تقویت موها ندارند. تنها استفاده از منابع غذایی یا مكمل‌های آهن، روی و سلنیوم است كه می‌تواند ریزش مو را قطع كرده؛ موها را تقویت كنند.

آیا این ریزش ‌ها برگشت‌پذیرند؟

روند کچلی معمولا پیش‌رونده است و درمان‌های خاصی از جمله مصرف برخی داروهای هورمونی برای آن تجویز می‌شود و بعضا ممكن است فرد مجبور به استفاده طولانی‌مدت از این داروها شود چراكه یكی از سخت‌درمان‌ترین مدل‌های ریزش مو در خانم‌ها، نوع ارثی- ژنتیكی- هورمونی است و احتمال برگشت‌پذیری آن كمتر از سایر انواع ریزش موهاست. اما در انواع ریزش‌های غیرارثی اگر عامل اصلی (یعنی رژیم غذایی نادرست، كم‌خونی، مشكل تیروئید و.‌ . . ) رفع شود، ریزش مو هم متوقف خواهد شد اما اگر عامل اصلی همچنان وجود داشته باشد، ریزش مو هم ادامه پیدا خواهد كرد.
هفته نامه سبز
شنبه 9/3/1394 - 19:42
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته