• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 75
تعداد نظرات : 53
زمان آخرین مطلب : 6223روز قبل
فلسفه و عرفان
                             « به نام حضرت دوست»

انسان از سه(3) قسمت تشکیل شده است:

 

بدن فيزيكي

بدن اثيري

بدن روحي

جسم

روان

روح

کالـبُد جسمانی

کالـبُد اثیری،کالـبُدذهنی

کالـبُد روحانی

قالب عنصری

قالب اثیری

قالب روحانی

جسم

شعور

جان

شكل ظاهري

هاله هاي نوراني اطراف بدن

روحی که خدا در انسان دمید

فیزیک

متا فیزیک

اَبَر فیزیک

امواج صوتی

امواج فرا صوتی

امواج اَبَر صوتی

برای همه موجودات قابل دیدن است

فقط کسانی چشم برزخی دارند (پرتو بین ها) میتوانند ببینند

برای هیچ کس قابل رؤيت نيست

 

 

 سلام بر کاملترین مخلوق و حجّت خدا، حضرت مهدی(عج).

 برگرفته از کتاب: یوگا در هفت مرحله از مبتدی تا عالی،

نوشته: استاد محمّدرضا یحیایی؛  تهیّه و تدوین جدول: امیر ن.

Jadeye_tariki@yahoo.com

 

http://nilofare-abi.persianblog.com

http://p-mr-yahyaie.mihanblog.com

شنبه 11/1/1386 - 11:56
فلسفه و عرفان
  با توجه به داستان حضرت خضر(ع) و حضرت موسی (ع) و برخورد آنها با هم و جریاناتی که پیش آمد نتیجه می گیریم:

مانباید در مرود رویدادهای ناخوشایند که در زندگی مان پیدا می شود و یا در زندگی دیگر افراد و نزدیکانمان می بینیم، عجولانه قضاوت کنیم. باید صبر و تحمل داشته باشیم. چه بسیارند حوادثی که ما آنرا ناخوش می پنداریم اما بعدا معلوم می شود از الطاف خفیّه الهی بوده است. درچنین شرایطی باید صبر خود را از دست ندهیم و دست به عملی نزنیم که باعث پشیمانی خود شویم. همانطور که حضرت موسی(ع) بعد از اعتراضها پشیمان می شد و بعدها که متوجه هدف کارهای حضرت خضر(ع) شد، بیش از پیش ناراحت شد.

قرآن کریم در آیه 122 سوره بقره می فرمایند: « ممکن است شما چیزی را ناخوش دارید و آن به نفع شما باشد و مکن است چیزی را دوست دارید و آن به ضرر شما باشد و خدا می داند و شما نمی دانید».

 

در کارها نباید عجله کرد چراکه بسیاری از امور نیاز به فرصت مناسب دارد. این مسئله در مسائل مهم و ارزشمند اهمیت فوق العاده ای پیدا می کند. ممکن است عجله باعث شود یک فرصت خوب در زندگی که شاید رحمت الهی درآن باشد، از دست انشان برود و جبرانش سخت و یا حتی غیرممکن بشود.

 

تمام وقایع و حوادث عالم تأویلی دارد که بعدها مشخص می شود. و آن وقتی است که مقدرالهی به نهایت اجل خود برسد و خدای اذن دهد تا از خواب غفلت چندین ساله بیدار شوند و برای یک نشأت دیگری غیرنشأت  دنیا مبعوث گردند. درآن روز تأویل ( بازگرداندن، پرده برداشتن ازروی اسرار چیزی) حوادث امروز روش می شود.

 

ما در برابر آنچه نمی دانیم، کم صبر و بی حوصله هستیم. البته این یک امر طبیعی است که انسان در برابر امروی که تنها یک روی یا یک زاویه آنرا می بیند، ناشکیبا باشد. اما داستان به ما می گوید در قضاوت نباید شتاب کرد و باید ابعاد مختلف هرموضوعی را بررسی نمود.

 

موسی پس از اینکه سه بار به عهد خود ( سکوت و نپرسیدن) وفا نکرد، با اینکه فراق استاد برای او ناگوار بود در برابر این واقعیت تلخ، لجاجت به خرج نداد و منصفانه حق را به او داد، صمیمانه از او جدا شد و برنامه کار خویش را پیش گرفت درحالیکه از همین دوستی کوتاه گنج های عظیمی از حقیقت اندوخته بود. انسان نباید تا آخر عمر مشغول آزمایش خویش باشد و زندگی را به آزمایشگاهی برای آینده ای که هرگز نمی آید تبدیل کند. هنگامیکه چندبار آزمود باید به نتیجه آن گردننهد.

 برگرفته از کتاب : « حضرت خضر(ع) مونس یار (عج)» نوشته:  مصطفی کارگرشورکی.

  http://nilofare-abi.persianblog.com

شنبه 11/1/1386 - 11:51
دعا و زیارت
  امام صادق(ع) می فرمایند: «کسیکه از فرمان خدا اطاعت نماید، سپس دعا کند و در دعاکردن " جهت و روش دعا"  را مراعات نماید، خداوند دعایش را به استجابت می رساند. جهت و روش دعا :

1- نخست حمد و ثنای الهی به جا آور.

2- سپس نعمتهایی راکه خدا به تو عنایت فرموده یادکن وشکرگزاری نما.

3- سپس صلوات بر پیامبر(ص) بفرست.

4- سپس گناهانت را یاد بیاور و به آن اقرار کن.

5- سپس استغفار کرده و در مورد گناهت به خدا پناه ببر.

6- آنگاه دعا کن. ».

                       http://nilofare-abi.persianblog.com

شنبه 11/1/1386 - 11:50
دانستنی های علمی
                       مرغ باغ ملکوتم نیَم ازعالم خاک    چندروزی قفسی ساخته اند ازبدنم            

برخی از علائم ونشانه های برخورداری ازصلح و صفای درون:

* گرایش به تفکر ورفتار خودانگیخته وابتکارآمیز بجای تفکر و رفتار براساس ترسها وتجربیات گذشته.

* توانایی بدون خدشه در لذت جویی در هر لحظه از زندگی.

* عدم تمایل به ارزشیابی دیگران و قضاوت در مورد آنان.

* عدم تمایل به تعبیر وتفسیر رفتار دیگران.

* عدم تمایل به جنگ و ستیز و کشمکش.

* فراغت از نگرانی و تشویش خاطر.

* احساس کلی سپاس وتقدیر وبرخورد تحسین آمیز با رویدادهای زندگی.

* احساس خشنودی در همبستگی با دیگران و طبیعت.

* لبخند به زندگی و ارائه چهره متبسّم به سوی جهان.

* استعداد روزافزون دردریافت عشق و محبت ازدیگران وتمایل بی چون وچرا برای گسترش آن.

باد ایّامی که درتن جان مامنزل نداشت   موج مطلق عنان ماغم ساحل نداشت           

              خوش نشین باغ و بستان بود چون آزادگان   سر و ما از تنگنای جسم پا درگل نداشت 

 

 

 

   گلدا اسمیت در نوشته خود بنام "پرانتزهای ابدیت" می نویسد:

          همسایگان خود راهمانند خویش دوست بدارید و این به منزله ارائه همان صفات خداگونگی

           درون خویش به همسایه فارغ ازهرگونه ظواهر در لحظه است.این همسایه ممکن است یک

           زن زناکار و یا دزد در پای چوبه دار باشد،اما این محکومیتها به مامربوط نیست.آنچه به ما

           ارتباط می یابد این است که بادیدن طبیعت واقعی آنهابه آنان عشق بورزیم.حتّی اگردر لحظـه

            از ظواهرامر چیزدیگری مشهود باشد.

 

 

مژده وصل تو کو کزسر جان برخیزم     طائر قدسم ازدام جهان برخیزم         

  توصیفی ازحقیقت متناقض ارائه می کند:Ram Dass

           حقیقت متناقض دراین است که به مجردآنکه ازچیزی دست بکشید بیشترازآن نصیب می برید

           و هرچه بی اعتناتر باشید سهم شما افزونتز می شود.هرچه بیشتر وسوسه کسب قدرت داشته

           باشید کمتربه آن دست می یابید.اما در لحظه ای که آن را نمی خواهید نیرومندتر می شوید، به

           میزانی آنچنان زیاد که درخواب هم نمی دیدید.

 

ویلیام جیمز گفته است:

           مرزهای گسترده تر هستی مابه فراسوی عالم مرئی گسترش می یابد.ابعاد بزرگتری اززندگی

           وجود دارند که بسیارعظیم تر ازجهان مرئی هستند. می توانید آنرا به هرنامی که می خواهید

           بنامید، عالم عرفان، تصوف، ماوراالطبیعه یاهرچیزدیگر. هرچیزهست ما دراین جهان مرئی

           به آن تعلق داریم واگربه آن مربوط و متصل شویم شخصیت محدود مارا متحول و افق دیدما

           را بازتر می کند و ازما انسانی نوین می سازد.

 

 در رومن پند می دهد:Paul همچنین

           هرگزبه این جهان خاکی دل نبندید.با تازه کردن دلهای خود از جسم مادی بیرون آیید و به نیکی ها

           روی آورید، به آن چیزهایی که به قلوب روشن راه می یابد پناه آورید، به آنجاکه کمال مطلق است

           یعنی درگاه خداوند.

آدمی درعالم خاک نمی آید به دست    آدمی دیگر بباید ساخت و ز نو آدمی

 

 

 

  

    ذهن شما همه تصاویر ذهنی راکه برگزیده اید انبار می کند ورفتار روزمره شما اطاعت دستورات صادره ازسوی  افکار شماست.

   محال است انسان بدون آنکه ابتدا فکری درسر داشته باشد دارای احساسی باشد.رفتارهای شما ناشی ازاحساسهای شماست و احساسهای شما به نوبه خود ناشی ازافکار شماست و لذا آنچه را باید تغییر دهیم افکار ماست و نه رفتارهای ما؛ افکارما یعنی آنچه درضمیر آگاه ما نقش بسته و رفتارهای ماازآن ناشی می شود.اگر افکارما درست نماینده همان چیزهایی باشدکه واقعا و اصالتا خواهان آن هستیم احساسهای درست ومناسب و در پی آن رفتارهای دلخواه ما خود به خود بروز میکنند. به این مطلب ایمان بیاورید تادرستی آن را با چشمان خود ببینید.

  http://nilofare-abi.persianblog.com

شنبه 11/1/1386 - 11:49
فلسفه و عرفان
  منصور حلاج درباره اینکه خدا چیست؟ می گوید:

   " گردآورنده درکنار یکدیگر است وآنگاه سکوت.

      بعد، فقدان ِ کلام وآگاهی.

      بعد از آن کشف است و آشکارشدگی.

      و این خاک رس آتش خورده است سپس آتش

      سپس روشنی و سردی

      سپس تاریکی، سپس خورشید.

      و این خوشی پس از دلواپسی هاست،

      سپس آرزو و نزدیکی

      سپس پیوستگی  سپس لذت.

      و این فشار است آنگاه آرامش.

      و سپس محو شدن و جدائی

      سپس وحدت ...

      سپس جذب. "

  http://nilofare-abi.persianblog.com

شنبه 11/1/1386 - 11:46
دعا و زیارت
   

ویژگیهای ظاهری واضح و واقعی، و حضرت حجت ابن الحسن العسگری، منتقم آل محمّد( حضرت مهدی(عج) ) از زبان معصومین(ع):

 

رسول اکرم (ص) چنین می فرمایند:

1- چشمایش سرمه کشیده (یا سیاه چشم).   2- ابروان طویل.   3- بینی کشیده ی میان برآمده.   4- دارای محاسنی پرپشت.   5- خالی بر گونه راست.  6- و خالی دیگر بر دست راست او.    7- رنگش رنگ عربی(گندم گون).  8- قوی هیکل مانند قوم بنی اسرائیل( باقامتی شبیه و بازوانی قوی).  9- سیمایش چون دینارطلا گِرد.  10- دندانهایش همانند دندانه های شانه(مرتب ومنظم و ازهم جدا) و شمشیرش آتشبار است.  11- پیشانی او باز و بلند و بینی او کشیده و کمی از وسط رآمده است.

 

  حضرت علی (ع) چنین می فرمایند:

1- پیشانی باز و بلند.  2- بینی کشیده و قلمی میان برآمده و زیباروی.  3- شکم فربه.  4- رانهای ازهم باز.  5- دندانهای ثنا یا ازهم جدا.  6- در ران راستش خال است.  7- چهره گلگون ونقره فام.  8- شکمش پهن.  9- رانهای پهن و پرگوشت.  10- استخوان شانه هایش درشت.  11- در پشتش دو خال است، یکی به رنگ پوست بدن اوست و دیگری شبیه خال پیغمبر(ص).  12- محاسن مجعّد و پرمو.  13- متوسط القامه.  14- موهای بلندسرش بر شانه هایش فروریخته است.  15- پیراهنش پیراهن ابراهیم خلیل.  16- جامه اش جامه اسماعیل و کفشش، کفش شیث پیغمبر است. 

 

   امام باقر(ع) نیز چنین می فرمایند:1- چشمانی که گودی رفته. 2- شانه هایی گشاده و پهن.  3- جوانی زیبا.

   امام صادق(ع) نیز می فرمایند: 1- راست قامت ولی نه دراز قد.2- چهارشانه ولی نه کوتوله. 3- سیمائی گِرد.  4- سینه ای فراخ.  5- پیشانی باز و ابروانی بهم رسیده.  6- خالی بر گونه راست.  7- چون دانه مشک که بر عنبر نشسته.  8- دوشهای باز و عریض.

 

همچنین باتوجه به سخنان آمده درکتب: نعلین، عصا،اسب ، پرچم، عمامه،زره، پیراهن مخصوص، قصیب، سرج و ذوالفقار رسول اکرم(ص). و انگشتر سلیمان(ع) و عصا و حجر موسی(ع)، قمیص ابراهیم و حلّه اسماعیل و نعلین شیث و پیراهن یوسف و...

  

اللّهمَ عَجّل لِوَليّکَ الحُجَة ابنِ الحَسَن. يا قائمَ المَهدی(عَج).

 

سلام بر بنده و رسول خدا، حضرت محمد (ص)  

سلام بر بنده و ولیّ خدا، حضرت علی (ع)

   سلام بر بنده و حجت خدا ، حضرت مهدی(عج).

 

Jadeye_tariki@yahoo.com

 

http://nilofare-abi.persianblog.com

 http://p-mr-yahyaie.mihanblog.com

شنبه 11/1/1386 - 11:44
دانستنی های علمی
                      كورش كبير در نظر محققان و مورخان

كورش كبير پسر كمبوجيه، نوه ي كورش اول و نبيره ي چيش پيش از دودمان هخامنش جد بزرگ، پادشاه پارسيان و شاهزاده اي پارسي بود كه با اتحاد دو قوم پارس و ماد و اصلاح ميانه آنها كشور ايران و امپراطوري هخامنشي را بنيان نهاد و بدين گونه موفق به تاسيس بزرگترين دولت جهاني و مردمي گرديد. بنابراين او نخستين كسي است كه توانست به تاسيس يك شاهنشاهي در جهان دست يابد و لقب كبير را از تاريخ دريافت كند.
"كاسان دادن" دختر "فرناسپ" از خاندان هخامنشي يگانه همسر كورش بود كه در زمان پادشاهي كورش در گذشت و گويند كورش پس از آن هرگز همسري اختيار نكرده است. هئوتسيا،آتوسا، كمبوجيه و برديا حاصل ازدواج كورش و كاسان دان مي باشند و از اين ميان هئوتسيا همان است كه همسر داريوش كبير شد و كمبوجيه فاتح مصر.
طبق روايت گزنفون در "كورش نامه" (كورش يگانه پادشاهي است كه مردمان همه ي كشورها پادشاهي و اقتدار او را پذيرفته بودند.)
همچنين آنچه را كه فيثاغورث در سياحت نامه در توصيف كورش روايت كرده بيانگر فضائل ، كمالات و مردم داري كورش است. او چنين مي نگارد: ( ... در مراسمي كورش با تني چند از روستائيان برخوان نشست و چنين گفت: من همتاي شمايم. ما توشه و زاد خود وابسته به شما وام داريم . پايداري دولت از دسترنج شماست اما شما بي جنب و جوش ما خويشتن داري نتوانيد كرد و بر جاي استوار نتوانيد بود. همواره مانند برادر يگانه و مهربان زندگي كنيم.)
اين شاه توانمند پارسي كه به واسطه ي سخاوت و خوش قلبي سرشارش همه او را پيشواي خود مي دانستند پس از مرگ نيز نام نيكش بر زبانها جاري شد به گونه اي كه ما ايرانيان او را " پدر" مي ناميم و حتي يونانيان كه خاطره ي خوشي از دولت هخامنشي ندارند از او به عنوان" سرور و قانونگذار" ياد مي كنند و نوشته هاي هرودوت و گزنفون حكايت از محبوبيت كورش در نظر يونانيان دارد.
به گفته ي هرودوت: ( كورش پادشاهي بزرگوار و بخشنده بود و همچون پادشاهان ديگر به جمع مال و منال حريص نبود و در فنون جنگي بسيار ماهر بود.)
از دلايل محبوبيت كورش در نظر ملل مختلف اين است كه او به هنگام فتح سرزمين هاي مختلف نه تنها به عقايد و مذاهب و آداب و سنن آنان خدشه اي وارد نكرد بلكه با به رسميت شناختن مذاهب و خدايان آنها، موجبات آزادي و آرامي مردم را فراهم ساخت. او عقيده داشت كه هر كس خودش مي تواند خداي خود و دين خود را انتخاب كند همانگونه كه زرتشت فرموده.
كورش در تمام فتوحاتش فقط پادشاهان زورمند را كنار مي گذاشت و آنگاه بدون كوچكترين تغييري در ساختار حكومت وروند کار موسسات وابسته، خود حكومت را در دست مي گرفت و به آن گونه كه خوشايند طبع ساكنان آنها بود رفتار مي كرد و چون موجبات رفاه و رضايت مردم را فراهم مي ساخت از سوي آنان حمايت مي شد و مخالفي نداشت مگر عده اي آشوبگر و جاه طلب كه آن هم دور از دسترس كورش بر عليه او قيام مي كردند و البته طولي نمي كشيد كه سركوب مي شدند.
نوشته هاي اكثر مورخان حكايت از هوشياري، زيركي و انديشمندي كورش دارد. گزنفن از هوشياري ، مهرباني و نبوغ شاهي كورش سخن مي راند و او را به لحاظ داشتن ملكات و فضائل با حكما برابر مي داند.
استاد گرانقدر باستاني پاريزي نيز در وصف قدرت واقتدار
پادشاه آرياها حق مطلب را به خوبي ادا مي كند و چنين سخن مي راند:
( كورش توانست با ايجاد مركزيت وقدرت در سرزمين ايران و تحكيم موقعيت نژاد آريايي و منكوب ساختن دشمنان چنان پايه اي براي حكومت بريزد كه نه تنها خود و اعقابش- يعني خاندان هخامنشي- بيش از دويست سال حكومت مقتدر داشته باشند، بلكه اگر امروز هم پس از 2500 سال هنوز سرزمين آرياها در دنياي پر تلاطم سياست و قوانين آكل و ماكول، در برابر نظريات شمال و تكانهاي شرق و تلاطم هاي جنوب و انقلابات غرب و به طوركلي هند و ترك و كرد و عرب و امثال آن خود را محفوظ داشته است و اگر امروز به حق خاطره 2500 سال قائميت خود را جشن مي گيريم و به ياد بود آن مراسمي بر پاي مي داريم ازيمن اراده ي اوست.)
همچنين در متني ديگر كه به دستور كورش در بابل نگاشته شده كورش اظهار مي دارد:
( مردوك، همه ي سرزمين ها را بازديد كرد، تا كسي را كه مي بايست پادشاهي عادل شود پادشاهي كه تابع قلب خويش باشد را دريافت، دست او را گرفت و وي را به نام
" كورش انشاني" خواند و پادشاهي همه ي جهان را به نام او كرد. همه ي مردمان شمال را به اطاعت از او واداشت ، همه ي مردمان سيله مو را واداشت تا عدل وداد او را احساس كنند و سپس مردوك به كورش راه بابل را نشان داد تا او به بابل برود، پس سپاه كورش با همراهي مردوك بدون هيچ گونه نزاعي وارد بابل شد...)
خلاصه اينكه اين پادشاه نابغه ي پارسي، اين فاتح نيرومند و انديشمند بارواج و انتشار انديشه هاي اخلاقي – فرهنگي و آزادي خواهانه توانست به گونه اي در ميان مردم و در دل آنها نفوذ كند كه هيچ كس قدرت سرپيچي از حكم او و نقض قوانين او را در خود نمي يافت.
او تنها پادشاهي است كه عمر خود را وقف يك پارچه كردن تمدن بين ملل مختلف كرد و همه كوشش و تلاش خود را براي به دست آوردن عزت،اقتدار و امنيت و سربلندي پارسيان به كار بست. او با ادغام تمدن ها و هضم آنها در تمدن پارسي به تمام ملت ها همزيستي، تفاهم و برابري را آموزش داد به گونه اي كه امروزه پس از دو هزار و پانصد سال هنوز بشر نتوانسته بدان دست يابد. پس كاملاً به جاست كه او را بينانگذار حقوق بشر مي شناسند و البته ما هم...

شنبه 11/1/1386 - 11:36
دانستنی های علمی
  مطلب زير وصيت نامه انساني  قدرتمند  ولي فاني است . پند و اندرز کهنگی نمي پذيرد . نوشته هاي ذيل آثاريست از نياكان ما نقش بسته بر گنجنامه شهر همدان . آري وصيت نامه داريوش به جانشين خود خشايار شا.اين سنگ نوشته بقدري زيبا و جاريست كه اين حقير ديگر چيزي نمي گويم جز اين نكته  كه خود را در  عصر حاضر با گذشتگانمان مقايسه كنيم و اندرز دوران را ارج نهيم و به گذشته و فرهنگ خويش بباليم . اينك كه من از دنيا ميروم ، بيست و پنج كشور جز امپراطوري ايران است و در تمام   آن كشورها پول ايران رواج دارد و ايرانيان در آن كشور ها داراي احترام هستند و مردم آن كشور ها  نيز  در ايران داراي احترام مي باشند .

 

جانشين من خشايارشا بايد مثل من در حفظ اين كشور ها بكوشد و راه  نگهداری اين كشورها اين است كه در امور داخلي آنها مداخله نكند و مذهب و شعائر آنهارامحترم بشمارد.

اكنون كه من از اين جهان مي روم ، تو دوازده كرور  دريك زرد  در خزانه سلطنتي داري و اين زر ها  يكي از اركان قدرت تو مي باشند . زيرا قدرت پادشاه فقط به شمشير نيست بلكه به ثروت نيز هست . پيوسته به خاطر داشته باش كه تو بايدبه اين ذخيره بيفزائي نه اينكه ازآن بكاهي .من نمي گويم كه درمواقع ضروري ازاين ذخيره برداشت نكن زيرا قاعده اين زردرخزانه آن است كه هنگام ضرورت از آن برداشت كنند امادراولين فرصت آنچه برداشتي به خزانه برگردان.

مادرت آتوسا (دختركورش) برمن حق داردوپيوسته وسائل رضايت خاطرش را فراهم كن.

ده سال است كه من مشغول ساختن انبارهاي غله درنقاط مختلف كشورهستم ومن روش ساختن اين انبارها راكه باسنگ ساخته مي شودوبه شكل استوانه است درمصرآموختم وچون انبارها پيوسته تهيه مي شود حشرات درآن به وجود نمي آيندوغله دراين انبارها چندسال مي ماندبدون اينكه فاسد شودوتوبايدبعداز من به ساختن انبارهاي غله ادامه بدهي تااينكه همواره آذوقه دوياسه سال كشوردرانبارهاموجود باشدوهرساله بعدازاينكه غله جديد به دست آمد ازغله موجوددرانبارها براي تأمين كسرخواروباراستفاده كن وغله جديدرابعدازاينكه بوجاري شدبه انبارمنتقل بنماوبه اين ترتيب توهرگز براي آذوقه اين مملكت دغدغه نخواهي داشت ولودوياسال پياپي خشكسالي شود.

هرگز,هرگزدوستان وندیمان خودرابه کارهای مهم مملکتی نگماروبرای آنها مزیت دوست بودن باتوکافی است چون اگردوستان وندیمان خودرابه کارهای مملکتی بگماری وآنها به مردم ظلم کنندواستفاده نامشروع نمایندنخواهی توانست آنها را به مجازات برسانی چون با تودوست هستندوتو ناچاری که رعایت دوست را بنمائی.

کانالی که من می خواستم بین شط نیل ودریای سرخ به وجودبیاورم هنوزبه اتمام نرسیده وتمام کردن این کانال (سوئز) ازنظربازرگانی وجنگی خیلی اهمیت داردوتوبایدآن کانال رابه اتمام برسانی وعوارض عبورکشتی ها ازآن کانال نباید آنقدرسنگین باشدکه ناخدایان کشتی هاترجیح بدهندکه ازآن عبورنکنند.

اکنون من قشونی به طرف مصرفرستادم تااینکه دراین قلمروایران,نظم وامنیت برقرارکنند,ولی فرصت نکردیم قشونی به یونان بفرستم وتوبایداین کاررابه انجام برسانی وبایک ارتش نیرومندبه یونان حمله کن وبه یونانیان بفهمان که پادشاه ایرانقادراست مرتکبین فجایع راتنبیه نماید.

توصیه دیگرمن به تواین است که هرگزدروغگوومتملق رابه خودراه نده,چون هر دوی آنهاآفت سلطنت هستندوبدون ترحم دروغگوومتملق راازخوددورنما.هرگز عمال دیوان برمردم مسلط نشوندبرای مالیات,قانونی وضع کردم که تماس عمال دیوان رابامردم خیلی کم کرده است واگراین قانون راحفظ کنی عمال حکومت با مردم زیادتماس نخواهدداشت.

افسران وسربازان ارتش راراضی نگه داروباآنهابدرفتاری نکن اگرباآنهابدرفتاری کنی آنهانخواهندتوانست معامله متقابل کنند,امادرمیدان جنگ تلافی خواهندکرد, ولوبه قیمت کشته شدن خودشان باشدوتلافی آنهااین طورخواهدبودکه دست روی دست می گذارندوتسلیم می شوندتااینکه وسیله شکست خوردن تورا فراهم نمایند.

امرآموزش راکه من شروع کردم ادامه بده وبگذاراتباع توبتوانندبخوانندوبنویسند تا اینکه فهم وعقل آنهابیشترشودوهرقدرفهم وعقل آنهابیشترشود,توبااطمینان بیشتر می توانیسلطنت کنی. همواره حامی کیش یزدان پرستی باش,اماهیچ قومی بامجبورنکن که ازکیش توپیروی نمایدوپیوسته به خاطرداشته باش که هر کس بایدآزادباشدکه ازهرکیش که میل دارد پیروی نماید.

بعدازاینکه من زندگانی رابدرودگفتم,بدن من رابشوی وآنگاه کفنی را که خودفراهم کرده ام برمن بپیچان ودرتابوت سنگی قراربده ودرقبربگذار,اماقبرم راکه موجود است مسدودنکن تاهرزمان که می توانی واردقبربشوی وتابوت سنگی مرادرآنجا ببینی وبفهمی,من که پدرتووپادشاهی مقتدربودم وبه بیست وپنج کشور سلطنت می کردم مردم وتونیز خواهی مرد زیرا سرنوشت آدمی اینست که بمیرد خواه پادشاه بیست وپنج کشورباشد یا یک خارکن,وهیچکس دراین جهان باقی نمی مانندوتواگرهرزمانکه فرصت بدست می آوری واردقبرمن بشوی وتابوت راببینی ,غروروخودخواهی برتوغلبه نخواهدکرد.اماوقتی مرگ خودرانزدیک دیدی ,بگوکه قبرمرمسدودنمایندووصیت کن پسرت قبرتورابازنگهدارد تااینکه بتواند تابوت حاوی جسدتوراببیند.

زنهار,زنهار,هرگزمدعی وهم قاضی نشو واگرازکسی ادعایی داری موافقت کن یک قاضی بیطرف آن ادعاراموردرسیدگی قراربدهدورای صادرنماید,زیرا کسی که مدعی است اگرقاضی هم باشد ظلم خواهد کرد.

هرگزازآبادکردن دست برندار,زیرا اگردست ازآبادکردن برداری کشورتوروبه ویرانی خواهدگذاشت ,زیرا قاعده این است که وقتی کشورآبادنمی شودبه طرف ویرانی می رودودرآبادکردن,حفرقنات واحداث جاده وشهرسازی رادردرجه اول قراربده.

عفووسخاوت رافراموش نکن وبدان که بعدازعدالت برجسته ترین صفت پادشاهان عفواست وسخاوت,ولی عفوموقعی بایدبکاربیفتدکه کسی نسبت به توخطایی کرده باشدواگربه دیگری خطایی کرده باشدوتوخطاراعفوکنی ظلم کرده ای زیرا حق دیگری را پایمال نموده ای.

بیش ازاین چیزی نمی گویم واین اظهارات راباحضورکسانی که غیرازتودراین جا حاضرهستندکردم تااینکه بدانندقبل ازمرگ من این توصیه هارا کرده ام واینک برویدومرا تنهابگذارید زیرا احساس می کنم که مرگم نزدیک شده است.%                               خدایش بیامرزد

شنبه 11/1/1386 - 11:33
فلسفه و عرفان
                                                                  الماس

الماس سنگی است با ظاهر درخشان و دلفریب که به خاطر طرح و نقش و رنگ و ظاهر زیبایش بر تمامی جواهرات ارجحیت دارد . در کتب قدیمی از فوائد و برکات الماس مطالب زیادی وجود دارد . مردم هند تنها به صرف زینت از الماس استفاده نمی کنند ، بلکه عقیده دارند که همراه داشتن الماس باعث شادمانی آنها شده و راحت تر می توانند فکر کرده و مسائل خود را تجزیه و تحلیل نمایند .

معمولاً الماس بی رنگ است ، اما انواع دیگر الماس به رنگهای زرد ، سبز روشن ، زرد مایل به سبز ، سیاه مایل به سبز ، آبی ، خاکستری و سرخ و سیاه نیز موجود است . الماس از کربن خالص تولید می شود و در مقایسه با بقیه سنگ ها ، هیچ سنگی قابلیت برابری با آن را ندارد .

تأثیر الماس روی بدن

حکمای یونانی چنین گویند که مزاج الماس گرم و خشک بوده و درجه کم آن مزاج سرد و خشک دارد . استفاده تعلیق از آن یعنی به صورت گردنبند تقویت کننده قلب است ، در کتاب مخزن الادویه نوشته شده اگر الماس را بر شکم ببندید ، ناراحتی و مشکلات دستگاه گوارش را دور کرده و هضم را آسان می کند ، همچنین معده را تقویت می نماید. اگر بیماران فلج لقوه ، رعشه ، جذام ، جذر ، صرع و کسانی که بیماریهای پوستی دارند در چشمه معدن الماس غسل کرده ، حمام کنند ، بیماریهای آنها درمان می گردد . اگر به شکل مثلث از الماس استفاده گردد بیماری صرع را درمان می نماید . از پودر آن اگر برای دندانها استفاده شود ، دندانها سفید و براق شده و بسیار محکم و سخت خواهد شد ، اما هرگز این کار را نکنید چون الماس زهر خطرناکی است و اگر داخل معده گردد آدمی را هلاک می نماید ، احیاناً اگر با چنین مشکلی مواجه شدید علاج آن استفاده از شیر تازه گاو می باشد تا اینکه بهبودی کامل پیدا کرده ، سپس از ماهی استفاده کنید . الماس یبوست های بسیار سخت را درمان می نماید و برای زیادی عمر و تندرستی بسیار مفید است .

تأثیر الماس روی روح و روان

در کتاب مخزن اکسیر چنین نوشته شده که استفاده از الماس ، بیماری را دور و به جسم آدمی صحت کامل می دهد ترس و خوف را از آدمی دور می نماید ، زنانی که بیماری زنانه دارند اگر الماس را به زانوی خود ببندند ، بیماری از آنها دور می شود ، اگر بر بازو بسته شود بر تمامی دشمنان غلبه و آنان را تباه خواهد نمود ، در میان زن و شوهر محبت ایجاد می کند . استفاده از الماس قدرت اراده را زیاد ، حافظه را قوی و عقل را زیاد می کند . فکر و ناراحتی را از آدمی دور می نماید ، قدرت بدنی را تقویت می کند . کسی که از الماس استفاده کند از حوادثی که در اثر برق به وجود می آید مصون است . بستن آن بر روی معده دل پیچه ، درد شکم و معده را دور می نماید . قلب را تقویت کرده و دفع کننده خوف و هراس می باشد ، سحر و جادو را از آدمی دور کرده و حفاظت می نماید ، زایمان را آسان می کند . در زمان خواب اگر بر روی سر بسته شود خواب و خیالات بد را دور می کند ، هیچ جانور گزنده و موذی به آدمی آسیب نمی رساند .  

 

یاقوت

یاقوت به خاطر رنگ و ظاهر زیبایی که دارد بسیار طرفدار داشته و نگاه را به دنبال خود می کشد .یاقوت بسیار درخشان است طوریکه انسان فکر می کند که در شب چراغ مهتابی روشن است یا که مهتاب می تابد . رنگ آن مانند خون کبوتر سرخ می باشد البته به رنگهای دیگری مانند شرابی و ارغوانی نیز دیده می شود ، اعراب عقیده دارند که زرد ، کبود ، سبز و سفید نیز وجود دارد اما رنگ عمده یاقوت اناری رنگ است .

تأثیر یاقوت روی بدن

حکمای عرب و پارس می گویند که هر کس که یاقوت را به همراه داشته باشد ناراحتی های معده از او دور شده و به مغز طاقت و قدرت می دهد ، اگر از کشته آن استفاده گردد غش ، صرع ، جنون ، طاعون و هیضه شدید درمان می گردد . گردش خون را تنظیم کرده و سموم را از بدن دفع می نماید ، خون را صاف کرده و نبض را کنترل کرده و عادی می سازد . به روح آدمی طاقت می دهد . اگر نزدیک چشم نگاه داشته یا از سرمه آن استفاده کنید تمام امراض و شکایات چشم را دور می سازد ، اگر نزدیک دهان باشد بوی بد دهان را از بین می برد ، به دل استقلال داده و خوف و ترس را از بین می برد .

تأثیر یاقوت روی روح و روان

اضطرابی را که شیطان در دل آدمی قرار می دهد ، دور می سازد . به روح طاقت می دهد . دارنده انگشتری یاقوت به مراد دل خود رسیده و حاجتش برآورده می گردد . حوادث برقی را از آدم دور می سازد . باعث عزت و رفعت آدمی می شود . غم و غصه های گذشته را از یاد آدمی دور می سازد . دشمنان را مغلوب کرده و از بیماری ها انسان را حفاظت می نماید . اگر بر دست راست باشد بیماریهای زنانه را دور می کند . به انسان همت و شجاعت می دهد و خیلی زود حالات بد را از آدمی دور می نماید و نتیجه مطلوب را برای ما به ارمغان می آورد .

 

فیروزه

فیروزه در بین جواهرات درجه دوم بهترین سنگ می باشد . رنگ داخلی  و خارجی آن یکسان بوده و فرقی نمی کند . فیروزه 2 نوع دارد : 1- فیروزه مشرقی که رنگ آن هیچ زمان خراب نمی شود 2- فیروزه مغربی که رنگ آن خراب شده و به سبز تبدیل می گردد . فیروزه به رنگ های آبی ، سبز و سفید وجود دارد .

تأثیر فیروزه روی بدن

فیروزه مفرح معده می باشد . برای سردرد بسیار مفید است . استفاده از سرمه آن برای چشمها بسیار مفید بوده و آن را تقویت می نماید . کسانی که در شب دید خود را از دست می دهند ، استفاده از سرمه فیروزه آنان را درمان می کند . اگر مردمک سفید شده و یا هر مورد دیگری در چشم باشد آن را درمان می کند . استفاده از فیروزه بادفتق درد ریح ، جنون ، درد اعضاء و بسیاری از بیماریها داخلی را درمان می نماید . اگر کشته آن با شهد استفاده گردد ، صرع را درمان ، سنگ کلیه را خارج و بیماریهای طحال را درمان می نماید . یک گرم کشته آن همراه با شراب برای نیش مار و هرگونه مسمویت ، پادزهر می باشد . برای دیگر جانوران موذی و دور کردن سم آنها نیم گرم کافی است .

تأثیر فیروزه روی روح و روان

استفاده از انگشتر فیروزه به قلب آرامش می دهد ، خوف و وحشت را از آدمی دور می سازد ، دشمنان را دور و آدمی را بر آنها غالب می سازد ، انسان را در مقابل حوادث برق حفاظت کرده و نمی گذارد که آدمی در آب غرق گردد ، جانوران موذی و گزنده را دور می سازد و نمی گذارد که آنها به آدمی آسیب برسانند . اول ماه جدید زمانی که به ماه نگاه کردید ، به فیروزه بنگرید ، برکت و دولت برای شخص آورده و او را بی نیاز می نماید . استفاده از آبی رنگ آن مفیدتر است . برای زن حامله مفید و محافظ است . استفاده از آن در آدمی احساس محبت ، عشق ، علم و هنر را ترقی می دهد و برای ترقی در علم و هنر بسیار مفید می باشد . قلب و چشم را تقویت می نماید .

برای ترقی در علم و هنر بسیار مفید می باشد . قلب و چشم را تقویت می نماید . به همراه هر کسی که باشد ، از برق گرفتگی ، غرق شدن ، نیش جانوران موذی ، نظر بد و قتل و کشته شدن در امان است و محفوظ ، با کسانی که مزاج بادی دارند موافق می باشد . فیروزه در اثر تغییرات هوا زمانی درخشنده و زمانی تار و مکدر می گردد. در اثر تغییرات روغن و مشک تیره می گردد .

 

عقیق

 عقیق در میان جواهرات درجه دوم سنگی مشهور است . عقیق درخشنده و دارای چمک بلورین می باشد . معمولاً خاکی ، زرد ، سفید ، سرخ و سیاه می باشد . باقی رنگهای عقیق یا موازی بوده یا دایره وار و یا اینکه دایره ها در مرکز یکی هستند .

تأثیر عقیق روی بدن

در کتب فارسی چنین آمده که اگر کشته عقیق را با آب و یا شربت سیب حل کرده و استفاده نمایید ، جنون ، نکسیر خونریزی معده و دل ، لخته شدن خون ، کثرت حیض ، بیماریهای طحال و بسیاری بیماری دیگر مفید بوده و درمان می سازد . سرمه عقیق ، بصارت را تقویت و چشمها را درخشان می سازد . برای خونریزی لثه بسیار مفید بوده ، آن را بند و دندانها را محکم می سازد . اگر معده شما ضعیف می باشد از عقیق استفاده نکنید یا اینکه به همراه آن مقداری بسد هم مصرف نمایید .

تأثیر عقیق روی روح و روان

اگر کسی از انگشتری عقیق استفاده نماید ، غم و غصه های او دور گشته ، حاجت های او برآورده گشته ، دشمنان از او وحشت کرده و دور می شوند ، و برکت و دولت با او یار می گردد . ترس و خوف را دور کرده ، دل را قوی می کند ، جانوران موذی و سمی دور گشته و آسیب نمی رسانند ، اگر رنگ عقیق سرخ باشد هرنوع خونریزی را بند آورده و زخم را نیز درمان می کند . اگر به همراه عقیق خود مقداری کافور و عنبر داشته باشید ، در پیشگاه حاکم مورد الطاف قرار خواهید گرفت .

روایت های زیادی ، خصوصاً در کتب مذهبی ذکر است که عقیق را نسبت به سنگهای دیگر خصوصاً در مورد آوردن خوش شانسی و برکت و فوائد مالی ، افضل دانسته اند ، استفاده از رنگ سرخ آن ، برکت و دولت آورده ، شما را بر دشمنان غالب و هیچ جانور موذی و سمی نمی تواند به شما آسیب رساند . عقیق جواهری قیمتی نمی باشد ، اما برکت و فوائد مالی به همراه می آورد .

 

امیتهست

این سنگ از انواع عقیق می باشد . عمدتاً به رنگ ارغوانی وجود دارد که بیشتر به آن بهیکم گفته می شود . ماهیت و خواص آن مانند عقیق می باشد ، فرق آن فقط به دلیل داشتن رنگ آبی و ارغوانی آن است .اما بیشتر به رنگ ارغوانی وجود دارد که در کنار طلا بسیار زیبا و دل انگیز می شود . بر روی آن بیشتر کنده کاری می کنند .

تأثیر آن روی روح و روان

استفاده از این سنگ باد معده را از بین برده و حس ذائقه را در آدمی زیاد می سازد . اعتقاد حکما بر این است برای ترک عادت ناپسند ، بسیار مفید بوده و استفاده از آن کمک بزرگی است برای ترک عادت ناپسند است ، وجه تمسیه نام آن هم صرفاً به همین دلیل می باشد که معنی آن ترک شرابخواری می باشد . بهترین نوع آن رنگ ارغوانی و بنفش آن می باشد . بنابراین هر کس می خواهد عادت یا عادات ناپسند خود را به دست فراموشی بسپارد این جواهر یار و همدم خوبی می تواند برای او باشد . کسانی که کارشان در ارتباط با فلزات است استفاده از این سنگ در کارشان برکت به همراه خواهد داشت .

شنبه 11/1/1386 - 11:27
فلسفه و عرفان
  طبق تحقیقات انجام گرفته توسط دانشمندان ثابت شده است که نوع تفکر انسان در ساخت بیوشیمی مولکولهای بدن تأثیر مستقیم دارد . در واقع بنا به گفته برخی از دانشمندان ، انسان آناتومی مغز خود را توسط نوع و نحوه اندیشه ای که طی سالیان زیاد دارد شکل می دهد و همین معنی را می توان از این مطلب استنباط کرد که :  با شنیدن صداها چه به آنها توجه داشته باشیم یا خیر ، تغییراتی در بیوشیمی بدن خود خواهیم داشت و این امر به صورت خود به خود صورت می گیرد . بدین معنی که یک نظام بسیار پیچیده در بدن وجود دارد که هر نوع تأثیر خارجی را در بدن اعم از صوتی ، حرارتی یا صورت های دیگر را به شکل پیامی به مغز انتقال داده و مغز متأثر از اطلاعاتی که دریافت کرده است آنزیمهایی را در بدن برای حفظ و بقای ارگانیزم ترشح می کند .

حال اگر بخواهیم این موضوع را با دقت بیشتری مورد توجه قرار دهیم متوجه می شویم که تأثیرات عوامل خارجی مثل تأثیرات شنوایی در بدن انسان ، می تواند موجب تغییرات بیوشیمی بدن شود . اگر موسیقی یا صدایی که می شنویم نابهنجار باشد ، بدین معنا که نسبتهای صوتی موجود در کل هستی در آن موسیقی یافت نشود ، در چنین شرایطی به علت هماهنگ نبودن موسیقی با وجود انسان که جزئی از هستی است آنزیمهایی که برای مقابله و حفظ بقای ارگانیسم ترشح می شود می تواند مخرب جسم او باشد .

حال تأثیر درمانی موسیقی را می توان از چند وجه مورد بررسی قرار داد :

1- تأثیرات روانی و ایجاد تعادل در آنزیمها .

2- تأثیر مستقیم فرکانس ایجادشده از طریق موسیقی .

در هر موجود زنده و غیر زنده بنابر شکل و اندازه ای که دارد فرکانس صوتی نهفته است . حال اگر جسمی فرکانس خاصی داشته باشد و فرکانس مشابه او تولید شود آن جسم هم با فرکانس تولید شده مرتعش می شود . به عنوان مثال فردی روی صداها و فرکانس ها تحقیق می کرد ، تصمیم گرفت سوتی را که از نوع سوت پلیس بود به قطر 2 متر طراحی کند و دقیقاً همان ساختمان سوت پلیسی را به ابعادبزرگ بازسازی کرد و یک پمپ باد قوی را در کنار آن قرار داد و به محض اینکه پمپ باد را روشن کرد و باد به داخل سوت بزرگ دمیده شد ، شخص به سرعت و ناگهانی از دنیا رفت . پس از اینکه پزشکان کالبد شکافی کردند متوجه شدند که اعما و احشای درونی این شخص درهم آمیخته و باعث مرگ این شخص شده است و متوجه شدند که ارتعاش صدایی که از سوت ایجاد شده با فرکانس درونی بدن این شخص هماهنگ بوده و همین موجب شده وجود این شخص از درون متلاشی شود و نتواند تحمل کند . بنابراین همه موجودات دارای فرکانس نهفته درونی هستند .

 در تحقیقات انجام شده درباره موسیقی مناطق مختلف ، از استادان موسیقی این مناطق شنیده شده که بیماریهای عفونی چون حصبه و سرخک را با نواختن موسیقی درمان کرده اند . در نگاه اول این موضوع ممکن است در نظر پزشکی و یا مردمی که اطلاعات جزئی از این امر داشته باشند غیرممکن جلوه کند که چطور ممکن است صدایی که در خارج از جسم انسان به صورت صوت ایجاد می شود بتواند بیماریهای عفونی مثل سرخک و یا حصبه را معالجه کند ؟

می دانیم که میکروارگانیزمها دارای فرکانس نهفته درونی هستند و اگر فرکانسی شبیه به فرکانس میکروارگانیزمها تولید شود ، آن موجودات بسیار ریز را به ارتعاش در می آورد و ارتعاشی که این موجودات پیدا می کنند می تواند زندگی آنها را به طور موقت دچار اختلال کند . موقعی که میکروارگانیزمها وارد بدن انسان می شوند نظام دفاعی بدن به طور طبیعی شروع به فعالیت می کند و با این موجودات مقابله می کند . اگر این موجودات قوی تر باشند بر بدن غلبه می کنند و اگر ضعیفتر باشند بدن راه بهبودی را پی می گیرد .

با موسیقی به نظام دفاعی بدن کمک می کنیم تا بتواند کار خود را بهتر انجام دهد . به این نحو که اگر موسیقی مناسبی انتخاب شود که فرکانس آن با میکروارگانیزمها یکسان باشد ، میکروارگانیزمها شروع به ارتعاش می کنند و همین ارتعاش موجب می شود که فعالیتشان مقداری مختل شود و نظام دفاعی بدن از این شرایط استفاده کرده و به این میکروارگانیزمها حمله می کند و آنها را مقلوب می سازد .

با توضیحاتی که در این خصوص داده شد می بینیم که معالجه از طریق موسیقی امری کاملاً معقول و منطقی می باشد و توجیه علمی دارد و خرافات نیست و اگر انسان های گذشته و اساتید موسیقی نتیجه مثبتی از این عمل نمی گرفتند ، هیچگاه بیماران خود را توسط موسیقی درمان نمی کردند .

در منطقه دوردست ترکمن صحرا استادانی بوده اند که مریض هایی را که بیمارستان آنها را جواب کرده بودند و از آنها قطع امید شده بود ، توسط موسیقی درمان کرده اند .

مثلاً دختربچه ای که به واسطه حصبه دچار مشکل شده بود و او را از بیمارستان به منزل فرستاده بودن تا شب آخر عمر خود را در منزل باشد ، با اجرای موسیقی درمان کردند . نمونه هایی از این روش درمان هنوز در منطقه سیستان و بلوچستان -جزایر جنوب ایران- در قشم و نقاط دیگر کشور متداول است و تحت عنوان « شامان» یا « زادیاگواتی» مورد استفاده قرار می گیرد .

طبق تحقیقات انجام گرفته ، اگر موسیقی  جدی و سالم و درستی که مناسب حال بیمار است پخش شود در علایم حیاتی تأثیر می گذارد  . چون محققین قبل از پخش موسیقی و بعد از پخش موسیقی برای مدت 15 دقیقه علایم حیاتی را ثبت کرده اند و تأثیرات کاملاً مثبتی را شاهد بوده اند . تستهای خاص روانشناسی از بیماران به عمل می آمد و نتایج نشان دهنده این بود که برای بیماران روانی امید و تحرک در ذهن ایجاد می کند و در بهبود آنها کاملاً موثر است . و موسیقی را که از حیث فنی انفعال در آن هست و برای گوش فرد عادی ممکن است قابل تشخیص نباشد را هم مورد آزمایش قرار دادند و نتیجه کاملاً عکس بود یعنی حتی افراد کاملاً سالمی هم که مورد این آزمایش قرار می گرفتند و به موسیقی که از حیث هنری عمیق نبود ، گوش می سپردند ، منفی بوده و حالت انفعال از حیث روانی و حالت معکوس از نظر علایم جسمی و روانی در شخص ایجاد کرده و این چیزی است که در تحقیقات علمی ثابت شده است .  

در تحقیقات دیگری که بر روی بررسی فاکتورهای خون افراد پس از عمل جراحی ByPass  انجام گردید تأثیر باورنکردنی و بسیار سریع موسیقی در تعادل آنزیمهای خون بیمار پس از بیهوشی بوده است . توضیح اینکه موسیقی انتخاب شده از نوع موسیقی دستگاهی بوده و دقت انتخاب موسیقی مناسب ، شرط ضروری انجام این پژوهش بوده است . حتی در یک مورد که موسیقی نامناسب انتخاب شده بود ، تأثیر منفی مشاهده گردید. و آزمایشات نشان دهنده این بوده که اگر برای فردی که پس از عمل جراحی (بای پس ) موسیقی صحیح پخش کنیم ، کمک به تسریع درمان می کند حتی نیاز به استفاده از دستگاههای که برای مدتی فعالیت ریه را به عهده می گیرند و فشار خون را تنظیم می کنند و بقیه امور حیاتی را تحت کنترل دارند ، نخواهد بود و فقط موسیقی صحیح می تواند به جای این دستگاهها عمل کند .

موسیقی ها انواع و اقسام دارند . از جمله موسیقی هایی که مورد استفاده قرار می گیرند موسیقی هایی هستند که از ساختار صحیح ریاضی برخوردار باشند و بر اساس اصول خاص ریاضی طراحی شده باشند . به نحوی که اجزای موسیقی باهم یک کل را تشکیل داده باشند که این کل با نظام هستی هم سنخ و هماهنگ باشد .

شنبه 11/1/1386 - 11:23
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته