• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 380
تعداد نظرات : 62
زمان آخرین مطلب : 5942روز قبل
دعا و زیارت
بسم الله الرحمن الرحیم

ابن سكّیت و حق گویى

او از بزرگان دانشمندان مكتب اهل بیت (علیهم السلام) بود و بسیارى از تاریخ نویسان اسلامى از او یاد كرده و بر وى مدح و ثنا گفته اند . علماى شیعه او را بزرگ و مورد وثوق و اطمینان شمرده و از یاران خاص حضرت امام جواد و حضرت امام هادى (علیهما السلام) دانسته اند .این مرد بزرگ در پنجم رجب سال 244 به دستور متوكّل فرعون صفت به شهادت رسید . سبب شهادت او این بود كه روزى متوكل به او گفت : دو فرزند من معتز و مؤید نزد تو محبوب ترند یا حسن و حسین ؟ ابن سكّیت در پاسخ آن مرد یاوه گو و ستمگر خیانت پیشه فریاد زد : به خدا سوگند قنبر خادم على بن ابى طالب (علیه السلام) از تو و دو فرزندت نزد من بهتر است .متوكل به كارگزارانش گفت : زبانش را از پشت سرش بیرون بكشید . آن خادمان طاغوت هم به فرمان ارباب خود این كار را انجام دادند و آن مرد الهى با چشیدن این زجر و آسیب دردآور به شرف شهادت رسید .علامه ى مجلسى مى فرماید : گرچه این بزرگان وجوب تقیه را مى دانستند ولى خشمشان براى خداگویى هنگام شنیدن این اباطیل احتیاط از كفشان مى برد و وادارشان مى كرد كه حق را بگویند گرچه به زیان آنان باشد(1) .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ الكنى والالقاب : 1 / 309 .برگرفته از کتاب زیباییهاى اخلاق اثر استاد حسین انصاریان به نشانی Erfan.ir
چهارشنبه 4/2/1387 - 13:14
دعا و زیارت
بسم الله الرحمن الرحیماز وصایاى پیامبر (ص) به ابوذر  3 ـ حق گویى گاهى ممكن است هجوم باطل و فرهنگ هاى شیطانى به یك فرد یا به یك خانواده یا به یك جامعه میان آنان و حق جدایى اندازد ، و پس از مدتى حق را از یاد آنان ببرد ، یا ممكن است ستمگرى براى ارضاى هوا و هوس خود زمینه اى فراهم آورد كه سبب پنهان ماندن حق شود . در چنین پیش آمدهایى بر مؤمن واجب است حق را اظهار كند و نقاب از چهره ى حقیقت بركشد تا بى خبرى یا بى خبرانى از خواب بیدار شوند ، یا گمراهى یا گمراهانى هدایت گردند ، یا واقعیتى از اسارت نجات یابد و باطلى كوبیده شود و ملتى از خطر وسوسه ها و اغواگرى هاى اهل باطل برهند .در این موارد اگر حق گو احساس كند كه با گفتن حق و اظهار حقیقت ، تلخى و دشوارى و زیان و خسارت ـ هرچند سنگین و قابل توجه ـ به او وارد مى شود باز هم به فرموده ى پیامبر اسلام باید حق را بگوید و از اظهار حقیقت امتناع نورزد .حق گویى چراغ دین را در میان مردم روشن نگاه مى دارد و تكالیف و وظایف الهى را به مردم مى رساند و یاران شیطان را ضعیف و ناتوان مى نماید و به یاران خدا اضافه مى كند و به آنان قدرت و نیرو مى بخشد .در این زمینه روایات بسیار مهمى از پیامبر و اهل بیت بزرگوارش در كتاب هاى معتبر حدیث آمده كه به برخى از آن روایات اشاره مى شود .رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود :
أتقَى النّاسِ مَن قَال الحَقَّ فِیمَا لَه وَعَلیهِ(1) .
« پرهیزكارترین مردم كسى است كه در آنچه به سود او و زیان اوست حق بگوید . »حضرت امام باقر (علیه السلام) فرمود :
قُلِ الحَقَّ وَلَو عَلى نَفْسِكَ(2) .
« حق بگو ، گرچه به زیان خودت باشد .»حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمود :
ثَلاَثَةٌ هُمْ أقرَبُ الخَلْقِ إلَى اللهِ عَزَّ وَجَلَّ یَومَ القِیامَةِ حَتّى یَفرُغَ مِنَ الحِسابِ . . .
وَرجلٌ قَال الحَقِّ فِیما عَلَیهِ وَلَه(3) .
« سه نفرند كه نزدیك ترین خلق به خداى عز وجل در قیامت اند تا حساب پایان پذیرد . . . و یكى از آنان مردى است كه در آنچه به زیان و سودش بود حق گفته است .»و نیز آن حضرت فرمود :
إنَّ مِن حَقِیقَةِ الإیمانِ أنْ تُؤثِرَ الحَقُّ وَإن ضَرَّكَ عَلَى البَاطِل وَإن نَفَعَكَ(4) .
« به راستى از حقیقت ایمان است كه حق را گرچه به تو زیان رساند بر باطل ترجیح دهى گرچه به تو سود رساند . »رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود :
أفضلُ الجِهادِ كَلمةُ حقّ عِندَ سُلطان جائِر(5) .
« برترین جهاد بیان حق نزد پادشاه ستمكار است . »
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ صحیفة الرضا : 91 ، باب الزیادات ، حدیث 24 ; بحار الانوار : 68 / 288 ، باب 56 ، حدیث 15 .2 ـ من لا یحضره الفقیه : 4 / 177 ، باب الوصیة من لدن آدم ، حدیث 5403 ; بحار الانوار : 71 / 157 ، باب 10 ، حدیث 2 .3 ـ امالى صدوق : 358 ، المجلس السابع و الخمسون ، حدیث 6 ; بحار الانوار: 72 / 26، باب 35، حدیث 7 .4 ـ المحاسن : 1 / 205 ، باب 5 ، حدیث 57 ; بحار الانوار : 67 / 106 ، باب 48 ، حدیث 2 .5 ـ عوالى اللآلى : 1 / 432 ، المسلك الثالث ، حدیث 131 ; كنز العمال : 15 / 923 . برگرفته از کتاب زیباییهاى اخلاق اثر استاد حسین انصاریان به نشانی Erfan.ir
چهارشنبه 4/2/1387 - 13:13
دعا و زیارت
بسم الله الرحمن الرحیم

چهره اى برجسته و مؤمن در لباس باربرى

در حادثه اى عجیب در راه تبلیغ دین كه شرحش مفصل است با مردى باربر و به اصطلاح گذشتگان « حمال » آشنا شدم كه به خاطر حالات معنوى و چهره ى ملكوتى و اخلاق انسانى اش به او دلبستگى پیدا كردم تا جایى كه اگر زمینه برایم فراهم بود هفته اى یك بار در منزلش كه در حجره اى در یكى از مساجد قدیمى تهران بود به دست بوسش مى رفتم . او انسانى بود كه در طول دوستى و آشنایى ام با او به این نتیجه رسیدم كه بار امانتى كه آسمان ها و زمین و كوه ها از حملش امتناع كردند او به درستى و سلامت آن بار امانت را بر دوش تكلیف حمل
كرده بود .
رابطه ى معنوى من با او تا زمان مرگش برقرار بود ، از كسانى بود كه وقتى خبر درگذشتش را شنیدم بسیار بر من سنگین آمد . او علاقه ى عجیبى به اهل بیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت سید الشهداء (علیه السلام) داشت ، و با دعا و قرآن انسى شگفت داشت ، تا جایى كه هر سه روز یكبار قرآن را از ابتدا تا انتها با توجه و حال قرائت مى كرد .وقتى در جلسات كمیل شركت مى كرد ، بودن او را غنیمت و بركت مى دانستم و برایم روشن بود كه حال تضرّع و زارى و گریه ى شدید او عامل جلب رحمت خدا نسبت به آن مجلس است .او در حالى كه بیش از نود سال از عمرش گذشته بود با نشاطى فوق العاده براى باربرى بیرون مى رفت و بار مردم را با مزدى عادلانه جابه جا مى كرد !با پول باربرى در كمال قناعت زندگى خود را اداره مى نمود و مازاد آن را به مردى كاسب كه داراى چهار فرزند بود و درآمدش با هزینه اش مساوى نبود مى پرداخت و مى گفت : این مرد كاسب هم خودش محترم است و هم همسرش از خانواده اى معتبر است و من طاقت ندارم كه این مرد براى مخارج زندگى اش شرمنده ى همسر و فرزندانش شود !اگر باز هم مازادى از مال دنیا نصیبش مى شد در راه خدا انفاق مى كرد و به این عمل راضى و خوشنود بود .مجموعه ى اثاث و وسایل زندگى اش در حدى بود كه انسان با دیدن آن به یاد مسیح و زاهدان واقعى دنیا مى افتاد .از صدایى خوش برخوردار بود ، تا جایى كه مردم از شنیدن اذان و دعا و مناجات و قرآن خواندنش لذت مى بردند ، و هرگاه در جلسات حضور نداشت احساس مى كردند گوهرى قیمتى را گم كرده اند . او مصداق حقیقى « عاش سعیداً و مات سعیداً » بود .از طرفى با غرق بودن در معنویت و حسنات اخلاقى مى زیست و از طرف دیگر امور دنیاى خود را با باربرى اداره مى كرد و سربار كسى نبود و با این همه مازاد مال به دست آمده را در راه خدا هزینه مى كرد .او در تمام دوران زندگى اش با این كه از سواد چندانى برخوردار نبود ولى با كسب معلوماتى كه از طریق مجالس مذهبى و نشست و برخاست با عالمان داشت، سعى كرد در اخلاق ورفتار ومنش وكردار شیعه ى حقیقى امیرمؤمنان (علیه السلام)باشد .تا ز نور معرفت در دل صفا را ننگرى *** جلوه ى آیینه ى گیتى نما را ننگرىمُلك دل جاى كدورت نیست جاى دلبر است *** گر سرا تاریك شد صاحب سرا را ننگرىروى جانان در دل روشن تجلى مى كند *** بى چنین آیینه روى آشنا را ننگرىتا نباشد پرتو عشق حقیقى رهبرت *** گر چراغ عقل باشى پیش پا را ننگرىدر مقام عشق بى نور است عقل دوربین *** چون كشد خورشید سر نور سها را ننگرىنرم هم چون دانه كى گردد نهاد سخت تو *** تا فشار سخت این نه آسیا را ننگرىآخر از ترك هوا واصل به دریا شد جناب *** چون تو پابست هوایى جز هوا را ننگرى برگرفته از کتاب زیباییهاى اخلاق اثر استاد حسین انصاریان به نشانی Erfan.ir
چهارشنبه 4/2/1387 - 13:9
دعا و زیارت
بسم الله الرحمن الرحیم

از وصایاى پیامبر (ص) به ابوذر  2 ـ عشق ورزى به تهیدستان و فقیران

بسیارى از اولیاى خدا و عارفان معارف و عابدان زاهد و شیداییان واله و مجذوبان عاشق در میان تهیدستان و فقیرانند . از این جهت نباید به احدى از این طایفه به چشم حقارت نظر كرد ، بلكه باید ادب و احترام و خوش اخلاقى و نیك رفتارى را نسبت به آنان رعایت نمود و آنان را از خود برتر و بهتر دانست .اینان گروهى هستند كه خداى مهربان در قرآن مجید از آنان به خوبى یاد كرده و بزرگشان دانسته و پیامبرش را به احترام آنان فرمان اكید داده است(1) .اینان چهره هاى معنوى وارسته و والایى هستند كه خداى بزرگ پیامبرش را به بودن با آنان امر مى كند و اجازه نمى دهد به خاطر چیزى و كسى دست از آنان بردارد و روى از آنان بگرداند !(2)خداى عزیز شب معراج به پیامبرش فرمود :« محبت براى خدا محبت به تهیدستان و فقیران و نزدیك شدن به ایشان است . پیامبر گفت : پروردگارا ! تهیدستان و فقیران كیانند ؟ خدا فرمود : كسانى كه به كم راضى اند و بر گرسنگى صابرند و بر آسانى شاكرند ، از گرسنگى و تشنگى خود شكایت نمى كنند و دروغ نمى گویند و بر پروردگارشان خشمگین نمى شوند و بر آنچه از دستشان رفته اندوه نمى خورند و به آنچه به آنان داده شده شاد نمى گردند. »اى احمد ! محبت من محبت به تهیدستان و فقیران است ، پس به آنان نزدیك شو و نشستن آنان را به خود نزدیك گردان تا به تو نزدیك شوم(3) . نشست و برخاست با فقیران ، به خانه ى آنان رفتن ، با آنان عاشقانه معاشرت كردن ، و به آنان محبت ورزیدن ، آلودگى كبر را از قلب مى زداید و نقش زیباى تواضع را بر صفحه ى جان صورت گرى مى كند و بیمارى نخوت و خودبینى و فخرفروشى را درمان مى كند و راه رسیدن به فیوضات الهى را هموار مى نماید و نهایتاً انسان را محبوب خدا مى كند .متكبّران ـ كه از رحمت پروردگار محرومند و از اخلاق پیامبران و امامان دورند و درونى آلوده دارند ـ از نشست و برخاست با فقیران امتناع مى ورزند و از نزدیك شدن به تهیدستان و افتادگان دورى مى جویند . درِ خانه ى آنان به روى اینان كه گاهى در میانشان اهل الله هستند بسته است .این خودخواهان مغرور و آلودگانى كه نشست و برخاست با فقیران و محبت ورزیدن به آنان را براى خود ننگ و عار مى دانند گویا خبر ندارند كه پیامبر فرموده است :لاَ یَدخُلُ الجَنّةَ مَن كَانَ فِى قَلْبِهِ مِثقالُ حَبّة مِن خَردَل مِنْ كِبْر . . .(4) .« كسى كه در دلش به وزن دانه ى خردلى از كبر است وارد بهشت نمى شود ! »و گویا نمى دانند كه گاهى بندگان خاص خدا و عباد روشن ضمیر حق در میان این طایفه اند كه از هر جهت قابل احترامند .

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ( لاَ تَمُدَّنَّ عَیْنَیْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجاً مِّنْهُمْ وَلاَ تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِینَ ) حجر ( 15 ) : 88 .
2 ـ ( وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ وَلاَ تَعْدُ عَیْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَلاَ تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطاً ) كهف ( 18 ) : 28 .
3 ـ یا أحمد ! إن المحبة لله هى المحبة للفقراء ، والتقرب إلیهم قال : یا رب ! ومن الفقراء قال : الذین رضوا بالقلیل وصبروا على الجوع وشكروا على الرخاء ولم یشكوا جوعهم ولا ظمأهم ولم یكذبوا بألسنتهم ولم یغضبوا على ربهم ولم یغتموا على ما فاتهم ولم یفرحوا بما آتاهم ، یا أحمد ! محبتى محبة للفقراء فادن الفقراء و قرب مجلسهم منك وبعد الأغنیاء وبعد مجلسهم منك فإن الفقراء أحبائىارشاد القلوب : 1 / 200 ، الباب الرابع و الخمسون ; بحار الانوار : 74 / 23 ، باب 2 .4 ـ معانى الاخبار : 241 ، باب معنى الكبر ، حدیث 2 ; مجموعه ى ورام : 1 / 198 ، بیان ذم الكبر .برگرفته از کتاب زیباییهاى اخلاق اثر استاد حسین انصاریان به نشانی Erfan.ir
چهارشنبه 4/2/1387 - 13:8
دعا و زیارت
بسم الله الرحمن الرحیم

عزّت نفس زنى تهیدست

دوستى داشتم كه در صبر و متانت ، جود و كرم و انجام كار خیر و به خصوص رسیدگى به تهیدستان ، انسان كم نمونه اى بود .او نسبت به فقرا و نیازمندان و سائلان و مشكل داران محبت فوق العاده اى داشت و جانب احترام و ادب را درباره ى آنان رعایت مى كرد .مى گفت : به واسطه ى یكى از دوستانم در یكى از محلات فقیر نشین قم به چند خانواده ى آبرومند در حدّ برطرف شدن نیازشان كمك مى كردم و هر شب جمعه كه به قم مشرف مى شدم احوال آنان را به توسّط دوستم خبر مى گرفتم .عصر پنج شنبه اى در گوشه ى مسجد معروف به مسجد طباطبایى كه وصل به حرم مطهر است و مخارج كاشى كارى آن را قبول كرده بودم به تماشاى كار اساتید هنرمند كاشى كار ایستاده بودم ، زنى باوقار و متین سراغ مرا از یكى از خادمان حرم گرفت ، خود را به او معرفى كردم ، پولى بسیار اندك كه شاید قیمت دو گرده ى نان بود به من داد ، گفتم : چیست ؟ گفت : از شخصى كه هر هفته به من كمك مى كرد به زحمت نام شما را پرسیدم ، من تا این هفته مستحق بودم ، ولى تنها فرزند یتیمم این هفته از خدمت سربازى آمد و مردى محترم او را براى كار به حجره اش برد و حقوقى كه برایش قرار داده كفاف هزینه ى ما را مى كند و از شبى كه فرزندم حقوقش را به خانه آورد من از استحقاق درآمدم و این پول اندك كه از كمك شما نزد من مانده بود هزینه كردنش براى من شرعى نبود ، به این خاطر به شما برگرداندم !!آرى ، در میان تهیدستان و فقرا كه خداى مهربان به همگان سفارش فرموده است به آنان محبت ورزند و پیامبر بزرگ به ابوذر وصیت مى كند كه به آنان عشق بورز و نزدیكشان رو ، چنین انسانهاى باعزت و كرامتى هم یافت مى شود .برگرفته از کتاب زیباییهاى اخلاق اثر استاد حسین انصاریان به نشانی Erfan.ir
پنج شنبه 22/1/1387 - 21:15
دعا و زیارت
بسم الله الرحمن الرحیم

رسیدن به عرفان عملى در پرتو حسنات اخلاقى

انتخاب روش پیامبر اكرم (صلى الله علیه وآله وسلم) چه در عمل و چه در گفتار و چه در اخلاق  ، در حقیقت انتخاب صراط مستقیم ، و اجراى این حقایق با نیت پاك بندگى خدا و آراسته شدن به عرفان عملى است .عارف واقعى در اسلام جز انسانى كه پس از روشن بودن قلبش به نور ایمان آراسته به این حقایق است كسى نیست .عارفى كه شیخ الرئیس ابن سینا در اشارات مى گوید :عارف خواستار حق اوّل است و فقط شیفته ى اوست نه چیز دیگر ، و او را بر همه چیز ترجیح مى دهد و از این جهت او را مى پرستد ; زیرا فقط او را شایسته ى پرستش مى داند(1) .چنین انسانى است كه قلبش تسلیم خدا و باور دارنده ى قیامت و مطیع فرامین خدا و  رسول و آراسته به مكارم اخلاقى و فضایل معنوى است .صدر المتألّهین فیلسوف بزرگ اسلامى و عارف نامدار مى فرماید :مراتب قوّه ى عملیّه چهار قسم است :1 ـ تهذیب و پیرایش منش ظاهر ، با به كار گرفتن قوانین آسمانى قرآن ، مانند قیام به عبادات و كفّ نفس از مشتهیات ممنوعه كه زمینه ى سازش روزه دارى است .2 ـ پاك كردن درون از عادت هاى زشت و بد و خلق و خوى ناپسند و پست .3 ـ آرایش نفس و روان با صورت هاى قدسى .4 ـ فنا و نیستى در ذات خود با ملاحظه ى جمال و جلال حضرت ربّ العالمین .این كه در روایتى از رسول خدا نقل شده :
مَا أخلصَ عَبد للهِ أربعینَ صَباحاً إلاَّ جَرَت یَنابِیعُ الحِكْمةِ مِن قَلبِه عَلى لِسانهِ(2) .
« بد خود را به مدت چهل روز براى خدا خالص نمى كند ، مگر این كه چشمه هاى حكمت از دلش بر زبانش جارى مى شود . »منظور از این خلوص ، یقیناً خلوص نیّت و پاك كردن باطن از همه ى رذایل و پاكیزه كردن ظاهر از خبائث اعمال است .عطار عارف نامدار در این زمینه مى فرماید :هر كه باشد اهل ایمان اى عزیز *** پاك دارد چار چیز از چار چیزاز ریا اوّل زبان را پاك دار *** خویشتن را بعد از این مؤمن شمارپاك دار از كذب و از غیبت زبان *** تا كه ایمانت نیفتد در زبانپاك اگر دارى عمل را از ریا *** شمع ایمان تو را باشد ضیاچون شكم را پاك دارى دارى از حرام *** مرد ایمان دار باشى والسلامهر كه دارد این صفت باشد شریف *** ور ندارد دارد ایمان ضعیفهر كه باطن از حرامش پاك نیست *** روح او را ره سوى افلاك نیستهر كه را اندر عمل اخلاص نیست *** در جهان از بندگان خاص نیستهر كه را كارش براى حق بود *** كار او پیوسته با رونق بود(3)
 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ اشارات : 3 / 375 .2 ـ عیون اخبار الرضا : 2 / 69 ، باب 31 ، حدیث 321 ; بحار الانوار : 67 / 242 ، باب 54 ، حدیث 10 .3 ـ پندنامه و بى سرنامه : 6 .

وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا

حشر ( 59 ) : 7برگرفته از کتاب زیباییهاى اخلاق اثر استاد حسین انصاریان به نشانی Erfan.ir
چهارشنبه 21/1/1387 - 12:20
دعا و زیارت
بسم الله الرحمن الرحیم

بزرگترین معلم اخلاق

پیامبر اسلام كه مبلغ دین در میان مردم بود ، علاوه بر این كه عشق شدیدى به حسنات و مكارم داشت و از زشتى هاى اخلاق بسیار بسیار متنفّر بود ، عملا به همه ى حسنات و مكارم اخلاقى آراسته بود ، و آراستگى اش به ارزش هاى اخلاقى سبب دین دار شدن مردم و تا اندازه اى آراسته شدنشان به حسنات اخلاقى و ارزش هاى عملى بود .او چنان شیفته ى مكارم و ارزش هاى اخلاقى بود كه پیوسته از خداى مهربان مى خواست او را به آداب نیك و محاسن اخلاق آراسته كند ، و همیشه این دعا به زبان مباركش با حال تضرّع و زارى جارى بود :
اللهمّ حَسِّن خُلْقِى وَاللّهمّ جَنّبنى مُنكرات أخلاق(1) .
« خدایا ! اخلاقم را نیكو گردان ، خدایا ! مرا از زشتى هاى اخلاق بركنار بدار .»حسنات اخلاقى او و پاكى اش از زشتى هاى اخلاق در حدى بود كه از اخلاق او تعبیر شد به این كه خلق و خویش قرآن است .
كانَ خُلقُ رَسولُ اللهِ القُرآن(2) .
اخلاق پیامبر خدا قرآن بود .خداى بزرگ در قرآن مجید اجراى عدالت را در همه ى امور و احسان به همگان و پرداخت مال به خویشان و صبر در برابر حوادث و استقامتورزى در وظایف و عفو و گذشت و چشم پوشى و مهرورزى و دفع بدى را به نیكى و فرو خوردن خشم و روى گردانى از جاهلان و صله ى رحم و رفق و مدارا و رأفت و رحمت به دیگران را از او خواست ; و او هم با همه ى وجود خواسته هاى پروردگارش را عملى كرد تا جایى كه خدا از اخلاقش به عنوان اخلاق عظیم یاد كرد(3) .او با قلب مهربان و زبان نرم و ملكوتى و رفق و نرمى و مدارایش ـ در حالى كه خود آراسته به همه ى مكارم اخلاقى و فضایل معنوى و حسنات نفسى بود ـ در طول بیست و سه سالى كه در میان مردم بود بی وقفه و بدون خستگى بلكه در كمال نشاط و رغبت افراد و خانواده ها و جامعه را به آراسته شدن به مكارم اخلاقى سفارش كرد ، و حتى زمینه ى آراسته شدنشان را نیز در آن محیط فراهم آورد ; زیرا براى حضرتش روشن و یقینى بود كه امنیّت فرد و خانواده و جامعه و ظهور فضاى اعتماد و صفا و سلامت و كرامت با مزیّن بودن مردم به حسنات اخلاقى میسّر است ، و خلأ حسنات سبب ناامنى و اضطراب و دعوا و نزاع و فساد و تیره بختى و از هم گسستن روابط انسان ها و زن و شوهرها و نهادهاى اجتماعى و موجب نابودى وحدت و یكپارچگى امت اسلامى است .او با این كه به عموم مردم در مسجد و در كوچه و بازار و در اجتماعات و حتى در میدان هاى جنگ و در مسیر سفرها آراسته شدن به حسنات اخلاقى را سفارش مى كرد ، از این كه سفارش خود را در هر مكانى یا حتى در جاى خلوتى متوجه یك فرد نماید امتناع نداشت .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ محجة البیضاء : 4 / 119 .2 ـ الدر المنثور : 6 / 250 .3 ـ (  وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُق عَظِیم ) قلم ( 68 ) : 4 . برگرفته از کتاب زیباییهاى اخلاق اثر استاد حسین انصاریان به نشانی Erfan.ir
چهارشنبه 21/1/1387 - 12:19
دعا و زیارت
بسم الله الرحمن الرحیم

تبلیغ اخلاق با آراسته بودن به اخلاق

هیچ راهى براى تبلیغ حسنات اخلاقى بهتر و نافذتر از این نیست كه خود انسان آراسته به حسنات باشد . مردم از آنجا كه عاشق زیبایى هاى ظاهر و زیبایى هاى معنوى هستند هنگامى كه مكارم اخلاقى را در انسان ببینند و خود را عارى و خالى از آن مشاهده كنند نسبت به خود دچار نهیب وجدان و شرم و حیا مى شوند و خلأ حسنات اخلاقى در وجودشان به آنان سخت و دشوار مى آید و سبب مى شود كه به سوى زیبایى هاى اخلاقى كه در غیر خود مى بینند و منافعش را در برخوردها و روابط ملاحظه مى كنند روى آورند و آراسته به آن را الگو و اسوه ى خود قرار دهند .اگر كسى آراسته به ارزش هاى اخلاقى نباشد ، و به تبلیغ آن در میان مردم بكوشد ، براى دعوتش ارجى نخواهند نهاد و سخن و كلامش در كسى نفوذ نخواهد كرد . ولى وقتى دعوت كننده اى را به زیورهاى معنوى مزیّن ببینند سخنش را دلپذیر مى یابند و كلامش را نافذ و مؤثّر حس مى كنند و دعوتش را مى پذیرند .حضرت صادق (علیه السلام) در این زمینه روایت بسیار مهمى به این مضمون دارند :
كُونُوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَیْرِ ألْسِنَتِكُم ، لِیَرَوْا مِنكُم الوَرَعَ وَالإجتِهادَ وَالصَّلاةَ وَالخَیرَ فَإنَّ ذَلِك داعِیةٌ(1) .
« دعوت كنندگان مردمبه حسنات و مكارم به ) غیر زبانتان باشید ،با اعمال و اخلاق نیك خود مردم را به حقایق جذب كنید ، ) مردم بایداز شما شیعیان ما ) پاك دامنى و كوشش در راه خدا و نماز و هر كار خیرى را مشاهده كنند ; زیرا این واقعیات كشاننده ى آنانبه عرصه ى پاكى و اخلاق و كردار نیك است ) .»

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ كافى : 2 / 78 ، باب الورع ، حدیث 14 ; بحار الانوار : 67 / 303 ، باب 57 ، حدیث 13 .برگرفته از کتاب زیباییهاى اخلاق اثر استاد حسین انصاریان به نشانی Erfan.ir
چهارشنبه 21/1/1387 - 12:18
دعا و زیارت
بسم الله الرحمن الرحیم

تأخیر مرگ به سبب حسن خلق

پدر و مادر متدّین و باصفا و پاكى به یكى از پیامبران خدا به نام یهودا مراجعه كردند و گفتند : ما از زمان ازدواج اشتیاق به داشتن اولاد در قلبمان موج مى زد ولى تاكنون كه سال هاست از ازدواج ما گذشته از نعمت اولاد بى بهره مانده ایم ، از شما درخواست دعا و شفاعت نزد حق داریم تا اگر مصلحت باشد فرزندى به ما عطا شود . خطاب رسید : به هر دو بگو من حاضرم پسرى به آنان عنایت كنم ولى شب عروسى او شب مرگ اوست ، اگر مى خواهند به آنان عطا نمایم !وقتى پدر و مادر چنین خبرى را شنیدند با یكدیگر مشورت كردند و نهایتاً گفتند : قبول كنیم شاید ما پیش از او بمیریم و حادثه ى تلخ مرگ او را نبینیم . فرزند به آنان عنایت شد . بیست و چند سال زحمت تربیت او را به دوش جان و دل كشیدند ، روزى به پدر و مادر گفت : جهت مصون ماندن از گناه نیازمند به ازدواجم . دخترى آراسته را از خانواده اى معتبر نامزد او كردند . شوهر به همسرش گفت : داستان عجیبى است از یك طرف باید براى داماد لباس دامادى آماده كرد و از طرف دیگر كفن ، از جهتى باید شربت و شیرینى مهیا نمود و از جهتى دیگر سدر و كافور .در هر صورت مجلس عروسى آماده شد . داماد و عروس را دست به دست دادند ، مهمانان و پدر و مادر نیمه شب به خانه هاى خود بازگشتند . پدر و مادر در انتظار حادثه نشستند ولى از خانه ى داماد خبرى نیامد . هر دو به سوى خانه ى داماد رفتند تا جنازه ى او را از عروس تحویل بگیرند . هنگامى كه در زدند فرزندشان با كمال سلامت در را باز كرد ، چیزى نگفتند و به خانه ى خود باز گشتند .مدتى گذشت ، خبرى از مرگ جوان نشد . نزد یهوداى پیامبر آمدند و سبب پرسیدند ، یهودا گفت : من از راز مطلب آگاهى ندارم ، باید از حضرت حق بپرسم اگر راز مطلب گفته شود به شما خبر دهم .یهودا از حضرت حق سبب پرسید ، خطاب رسید شب عروسى هنگامى كه خلوت شد و داماد و عروس براى غذا خوردن كنار هم نشستند ، صداى ناله اى از بیرون شنیدند كه صاحب ناله مى گفت تهیدستم ، دستم دچار بیمارى فلج شده ، امشب گرسنه مانده ام و چیزى براى خوردن نصیبم نشده است . اى یهودا ! داماد با شوق فراوان ظرف غذاى خود را نزد آن تهیدست آورد و گفت : هرچه مى خواهى بخور . تهیدست وقتى سیر شد سر به دیوار خانه گذاشت و گفت : خدایا ! من كه عوضى ندارم به این جوان سخى مسلك و كریم دهم ، تو به عوض این محبتى كه در حق من كرد به عمرش بیفزا . من كه صاحب دفتر محو و اثباتم ، مرگ جوان را در آن شب از دفتر محو و حوادث تعلیقى محو كردم و هشتاد سال دیگر براى او ثبت نمودم .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ تحف العقول : 373 ; بحار الانوار : 75 / 257 ، باب 23 .برگرفته از کتاب زیباییهاى اخلاق اثر استاد حسین انصاریان به نشانی Erfan.ir
چهارشنبه 21/1/1387 - 12:18
دعا و زیارت
بسم الله الرحمن الرحیم

چهار خصلت اخلاقى

فضایل اخلاقى چنان كه از روایات استفاده مى شود ، علاوه بر این كه زینت و آراستگى انسان است ، سبب شست و شوى گناه از پرونده و عامل جلب رحمت و مغفرت حضرت حق و موجب حفظ ارزش و قیمت انسان است .كتاب شریف كافى كه از معتبرترین كتاب هاى شیعه و بازگو كننده ى مكتب اهل بیت (علیهم السلام) است روایت بسیار مهمى را از حضرت صادق (علیه السلام) در این زمینه نقل كرده است :
أربعُ مَن كُنَّ فیه كَمُلَ إیمانُهُ وَإن كانَ مِن قَرْنِهِ إلَى قَدَمِهِ ذُنُوباً لَم یَنْقُصْهُ ذَلِك ، قالَ : وَهُو الصّدقُ وأداءُ الأمانةِ وَالحَیاءُ وَحُسنُ الخُلُقِ(1) .
« چهار خصلت است اگر در كسى باشد ایمانش كامل مى شود ، اگرچه از سر تا پایش گناهانى باشد ، این گناهان چیزى از او نمى كاهد ; فرمود : و آن چهار چیز : صدق و اداى امانت و حیا و حسن خلق است .»راستى كسى كه ظاهر و باطنش به صدق و درستى آراسته است ، یعنى زبان و دلش راستگو و صادق است و به جان و آبرو و مال و اسرار مردم امین است و در خلوت و آشكار از پروردگارش شرم مى كند و با همه ى انسان هایى كه ارتباط دارد خوش اخلاق است چرا ایمانش كامل نشود ؟ در حالى كه این خصلت هاى عالى اخلاقى موجب جلب توفیق از جانب حق براى ازدیاد ایمان است ، و چرا گناهان گرچه سر تا پایش را فرا گرفته باشد چیزى از او بكاهد ؟ در حالى كه با بودن این چهار خصلت رحمت و مغفرت حق به جوش مى آید و همه ى گناهان را از پرونده اش مى شوید و چیزى از آنها باقى نمى ماند تا از ارزش وى بكاهد !در این زمینه از حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) روایت بسیار مهمى نقل شده است :
أربعٌ مَن كُنَّ فِیهِ كَمُلَ إیمانُهُ وَمُحِّصَتْ عَنْهُ ذُنوبه ولَقِىَ ربَّهُ وَهُو عَنهُ راض ، مَنْ وَفَى للهِ بِما جَعل عَلى نَفسِهِ لِلنّاسِ ، وَصَدقَ لِسانُهُ مَعَ النّاسِ ، وَاسْتَحْیَا مِن كُلِّ قَبیح عِند اللهِ وَعِند النّاسِ ، وَیَحسُنُ خُلُقُه مَعَ أهلِهِ(2) .
چهار چیز است كه اگر در كسى باشد ایمانش كامل مى شود و گناهانش از پرونده اش پاك مى گردد و پروردگارش را ملاقات مى كند در حالى كه از او راضى و خشنود است : كسى كه آنچه از امور مثبت به نفع مردم بر عهده ى خود قرار داده براى خدا وفا كند ، و زبانش با مردم راست بگوید ، و از هر قبیح و زشتى در پیشگاه خدا و مردم شرم كند ، و اخلاقش با خانواده اش نیكو باشد .ملاحظه كنید ! این روایت خصلت هاى باارزش اخلاقى را سبب كامل شدن ایمان و پاك شدن گناهان و موجب خشنودى خدا مى داند . این كه در این نوشتار بر این معنى اصرار مى شود كه خصلت هاى پاك و مكارم اخلاق و حسنات نفسى نخواهد گذاشت سیاهى گناه در اوراق پرونده باقى بماند بى دلیل نیست ; یكى از دلایلش همین روایتى است كه امام باقر (علیه السلام) از پدر بزرگوارش حضرت سجّاد (علیه السلام)نقل كرده است و گفتار حضرت سجّاد (علیه السلام) هم بر اساس یكى از آیات سوره ى مباركه ى نور است كه در آن آیه خداى مهربان پاره اى از خصلت هاى زیباى اخلاقى را سبب آمرزش گناهان مى داند :
( ... وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلاَ تُحِبُّونَ أَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ)(3) .
و ] مردم [ باید ] در برابر خلاف كاریهاى دیگران عفو و گذشت [ داشته باشند و ] از افراط در عكس العمل و خشونت و تجاوز از حدود الهى  [صرف نظر كنند ، ] اى مردم ! [ آیا دوست ندارید خدا از شما بگذرد ؟
] ـ قطعاً دوست دارید پس براى بدست آوردن آمرزش و گذشت خدا گذشت كنید و صرف نظر نمایید ـ [ و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است .
رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) در روایات بسیارى خصلت هاى اخلاقى را سبب ورود در بهشت مى داند و زشتى هاى اخلاقى را موجب دچار شدن به آتش دوزخ قلمداد مى كند :
 . . . وَأكثَرُ مَا یَلِجُ بِهِ أُمَّتى الجنّةَ ، تَقوَى اللهِ وَحُسْنُ الخُلُق(4) .
اكثر چیزى كه به وسیله ى آن امت من وارد بهشت مى شوند ، رعایت تقوا و پرهیزكارى و حسن خلق است .امام صادق (علیه السلام) در روایتى حسن خلق را از دین و سبب زیاد شدن روزى مى داند :
حُسْنُ الخُلُقِ مِن الدّینِ وَهُو یَزِیدُ فِى الرِّزقِ(1) .
حسن خلق ریشه در دین دارد و سبب زیاد كردن روزى است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ كافى : 2 / 99 ، باب حسن الخلق ، حدیث 3 ; بحار الانوار : 68 / 374 ، باب 92 ، حدیث 3 .2 ـ امالى مفید: 299، المجلس الخامس و الثلاثون، حدیث 9; بحار الانوار: 64 / 296، باب 14، حدیث 20 .3 ـ نور ( 24 ) : 22 .4 ـ مستدرك الوسائل : 11 / 276 ، باب 22 ، حدیث 12997 ; اختصاص : 228 ، حدیث فى زیارة المؤمن لله .برگرفته از کتاب زیباییهاى اخلاق اثر استاد حسین انصاریان به نشانی Erfan.ir
چهارشنبه 21/1/1387 - 12:17
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته