• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 73
تعداد نظرات : 37
زمان آخرین مطلب : 4543روز قبل
عقاید و احکام
پرسش:
زینب:سلامی دوباره:
 فرمودید‌(((خداوند در آیات به انسان فهمانده انتخاب راه خوشبختی و بدبختی به دست وی می‌باشد.))) و در نتیجه خود انسان راه بهشت یا جهنم رو انتخاب میکنه. اقای فلاح خیلی این فکر آزار دهندست وقتی فکر میکنم این ینده با این بدن کم طاقت قراره تحمل اتیش جهنم رو بکشه درسته خداوند قدرت داده اما خودش میدونسته که این انسانهایی که افریده ممکنه راه اشتباه رو انتخاب کنند و... خدا اصلا قبل از اینکه خلق بشیم عالم به اینده بوده درسته؟ خیلی سخته وقتی فکر میکنم خدای به این مهربونی چطور میتونه بندشو توی عذاب ببینه؟
 حالا این بنده هرکاری هم کرده باشه؟ اقای فلاح سعی کردم یک مدت این فکر رو هرجور شده از ذهنم ببرم اما خوب فکرش مدتی میره و بعدش دوباره میاد. خدای مهربون که همیشه به این اسم شناختیمش و میشناسیمش تو روز قیامت جور دیگه ای میشه نمیدونم چی بگم؟؟ و بدتر از اون اینکه بعضی از این بنده ها خالدین فی النار هستن.



پاسخ:
با سلام و عرض ادب خدمت شما.
زینب خانم این بحث یكی از دقیقترین بحث ها و جنجالی ترین بحث های كلامی است كه انشاالله با دقت و تأمل دوستان به نتیجه خواهیم رسید.چرا كه اگر این بحث برای عزیزان حل شود جواب خیلی از سوالات و ابهاماتشان داده می شود.
پرسش:
سلامی دوباره:
 فرمودید‌(((خداوند در آیات به انسان فهمانده انتخاب راه خوشبختی و بدبختی به دست وی می‌باشد.))) و در نتیجه خود انسان راه بهشت یا جهنم رو انتخاب میکنه. اقای فلاح خیلی این فکر آزار دهندست وقتی فکر میکنم این ینده با این بدن کم طاقت قراره تحمل اتیش جهنم رو بکشه درسته خداوند قدرت داده اما خودش میدونسته که این انسانهایی که افریده ممکنه راه اشتباه رو انتخاب کنند و... خدا اصلا قبل از اینکه خلق بشیم عالم به اینده بوده درسته؟ خیلی سخته وقتی فکر میکنم خدای به این مهربونی چطور میتونه بندشو توی عذاب ببینه؟
 حالا این بنده هرکاری هم کرده باشه؟ اقای فلاح سعی کردم یک مدت این فکر رو هرجور شده از ذهنم ببرم اما خوب فکرش مدتی میره و بعدش دوباره میاد. خدای مهربون که همیشه به این اسم شناختیمش و میشناسیمش تو روز قیامت جور دیگه ای میشه نمیدونم چی بگم؟؟ و بدتر از اون اینکه بعضی از این بنده ها خالدین فی النار هستن.

پاسخ:
با سلام و عرض ادب.
این بحث یكی از دقیقترین بحث ها و جنجالی ترین بحث های كلامی است كه انشاالله با دقت و تأمل دوستان به نتیجه خواهیم رسید.چرا كه اگر این بحث برای عزیزان حل شود جواب خیلی از سوالات و ابهاماتشان داده می شود.
بزرگوار آنچه كه دقت به آن مهم است این است كه غرض از خلقت آزمایش انسان و كمال اوست‌. الذی خلق الموت و الحیاة لیبلوكم ایكم احسن عملا(ملك / 2)ً.
خدایكه مرگ و زندگانی را آفرید كه شما بندگانرا بیازماید كه كدام نیكوتر است‌. انسان موجودی است دارای استعداد و انتخاب‌، اوست كه در این جهان مادی با در اختیار داشتن وسایل هدایت و ضلالت یا خود رابه قلّه كمال می‌رساند یا در ورطه گناه سقوط می‌كند.
ببینید اشكال شما در صورتی وارد بود كه خداوند متعال ستمكاران را ستمكار می‌آفرید، در حالیكه چنین نیست ; پروردگار مهربان تمامی انسانها را مساوی آفریده و وسایل هدایت و ضلالت را در اختیار آنها قرار داده است تا با انتخاب خود راه بندگی و یا طغیان را برگزینند و به دلیل همین انتخاب است كه او لایق پاداش بهشت و یا عذاب جهنم می‌شود والاّ بهشت و دوزخ برای موجودی كه اجباراً كاری انجام داده است بی معنی خواهد بود.

اگرخداوند كسانی ، را خلق كند كه اعمالشان  آنها را به سعادت می رساند وكسانی را كه با اعمالشان به خود صدمه     می زنند از اصل واساس نیافریند ، در حقیقت این با اصل اختیار تناقض پیدا می كند . در واقع مثل این است كه راه یك طرفه باشد وهر دو راه سقوط وصعود وخوشبختی وبدبختی فراهم نباشد تا فرد بتواند یكی از این دو راه را برگزیند . چون معنای اختیار فراهم بودن هر دو راه برای انسان است . در حقیقت اگر انسان از یك طرف اختیار را انتخاب كند . به این معنا كه سقوط‌وصعودوراه‌فضیلت‌وظلم‌ وبیدادونیكی همه ممكن باشد وانسان قدرت انتخاب داشته باشد واز طرف دیگرمی خواهد فقط كسانی كه راه بهشت را طی می‌كنند واعمالی كه منجر می شود كه انسان را به بهشت برساند ، اجازه ظهور داشته باشند این دو خواست همدیگر را نقض می كنند .

آن چیزی كه انسان فطرتاً آرزویش را دارد حقیقت انتخاب است ، یعنی از میان دو راه ، آنی راكه می خواهد انتخاب كند ودر آن راه رنجها وسختیها می برد . در این صورت اگر به سعادت برسد این ارزش، مستند به او خواهد بود و جایگاهی كه پیدا می كند از روی استحقاق وشایستگی وحسن انتخابش است . اما اگر جز این راه ، راه دیگری امكان تحقق نداشته باشد انسان مسلوب الاراده می شود ودر حقیقت انتخاب ، معنای خودش را از دست می دهد واین كمال ، دیگر مستند به انسان نیست و قابل مدح وذم نیز نخواهد بود . 

بحث دیگری كه می توانیم در اینجا مطرح كنیم تصور بهشتی است كه درآن موجوداتی قرار دارند كه جز اعمال نیك از
آنها صادر نمی شود . ماهیت چنین افراد وموجوداتی با حقیقت انسان تفاوت جوهری پیدا می كند .ما می توانیم خیلی از خواسته‌های انسانی را مطرح كنیم كه در وجود ماست و ما طالب وآرزو مند آن هستیم وبه خاطر همین خواستها ، تصور چنین بهشتی مطلوب ما نیست ودر حقیقت بحث از تعارض میان دو خواستی است كه ما داریم . بهشتی را می طلبیم كه بدون بهاء وسختی ورنج وبدون هیچ تلاش وكوششی بدست بیاید وخارج از انتخاب و اراده ما باشد و ما در آن نقشی نداشته باشیم . آیا این امر تحقق پیدا می كند یا نه ؟

اساساً بهشت با آن حقیقتی كه تصور می كنیم در صورتی برای ما لذت بخش است كه نیاز به آن در وجود ما باشد وامكان نبودن آن هم تحقق داشته باشد . و چون این فقر ونیاز وجود دارد ما به پاسخ این نیاز می رسیم . در اینجا هم نسبت به آن معرفت پیدا می كنیم وهم از دریافت آن لذت می بریم . چون درك لذائذ به درك مقابلات آن تحقق می یابد . " تعرف الاشیاء با ضدادها " مثلاً ما از امنیت لذت می بریم هنگامیكه خوف وترس را فهمیده باشیم وبرای درك شب باید روزی باشد . ودر صورتی از صداقت لذت می بریم‌كه مقابلش ، فریب ودروغ را بشناسیم .

 لذا نعمتها بامقابلاتش‌معنا پیدا می‌كند  ودر وجود انسان باید این قابلیت باشد كه مقابلات نعمتها را تجربه كند وهنگامیكه به بهشت می رسد در حقیقت لذت آنرا بفهمد ودرك كند واین امر برای انسان تحقق پیدا نمی‌كند مگر به همین صورت كه آفریده شده است وطرق دیگر ملازم با امور محال است كه همدیگررا نقض‌می كنند .پس بهترین صورت همین است . "  انّا هدیناه السبیل اما شاكراً واما كفوراً " (سوره انسان ، آیه 3)  و  " قد تبیّن الرشد من الغّی " (سوره بقره ، آیه 256)    راه رشد وغی معلوم است وانسان می تواند انتخاب كند واین انتخاب از حقیقت انسانیت است وكمالاتی كه به او می رسد جزای راهی است كه طی می كند . در غیر این صورت بهشت و جهنم مطرح نمی شود وتحقق پیدا نمی كند چون درك آن و امكان لذت بردن از آن به مقابلاتش فهمیده می شود .

 اگر خداوند كسانی را خلق كند كه غایت امرشان فقط بهشت باشد ، افراد بعنوان اعتراض می توانند بگویند كه خداوند اراده ای كرده كه همان تحقق پیدا می كند وما هر چه بكنیم چه بد و چه خوب ، همان را كه خداوند خواسته می شود . وارسال رسل ، انزال كتب وتربیت انبیاء امری بیهوده وبی نتیجه خواهد بود وهر كسی به هرگونه كه بخواهد عمل كند وهیچ ممنوعیتی وجود نخواهد داشت . وتحقق این امر در حالیكه این آثار و تبعات را دارد خود انسان هم یك احساس اعتراض گونه پیدا می كند كه در واقع اعتراض به جبر است .

باز هم اگر نكته ای بود یا ایرادی بود بفرمایید تا در نظرات بیشتر بحث كنیم.

http://www.t-pasokhgoo.mihanblog.com/post/34


جمعه 10/4/1390 - 18:37
اخبار

 

http://www.perfume-allergy.co.uk/perfume.jpg
(( وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ ))

((و از مردم كس هست كه جان خود را براى خشنودى خداوند مى‏فروشد و خداوند به بندگان دلسوز و مهربان است
))

شبانه روز در فکر هستند تا به نحوی دین و مذهب را از مردم بگیرند می دانند که نمی توانند به ملتی که سابقه ای درخشان در دینداری و دفاع از ارزش ها دارند بک مرتبه بگویند دین خود را کنار بگذارید. انها هم می فهمند که این کار عملی نیست ولی مرحله به مرحله انجام شدنی است.

روزی بی حجابی را به بازار آوردند و گفتند مگر چه اشکالی دارد چند تار موی یک زن بیرون باشد و این چند تار مو الان تبدیل شده به هزاران تار مو

روزی انواع و اقسام موسیقی های مبتذل را به بازار آوردند ان هم به بهانه شاد بودن مردم در حالیکه افسردگی ها و بیماری های روانی و هزاران بیماری دیگر با آمدن این نوع موسیقی ها کم نشد و از بین نرفت

روزی به بهانه روشنفکری بی غیرتی را برای مردان و زنان ما به ارمغان آوردند و گفتند بگذارید همه از ناموستان استفاده کنند حال چه با نگاه چه با ........

روزی هرزگی زن را به بازار اوردند و گفتند زن برای هرزگی افریده شده زن موجودی است که فقط باید به فکر خودنمایی و جلب مردان و پسران به خود باشد اگر این طور بودی و توانستی روزی نگاه هزاران مرد را به خود جلب کنی ان وقت اسم تو زن است وگرنه در جمع زنان پذیرفته نمیشوی

روزی عفت زنان را هدف گرفتند از طرفی همه روایات ما زنان را نهی کرده اند که به هر روشی سبب جلب توجه مردان شوند از ان طرف هزاران کارخانه افتتاح کردند و تولید انبوه عطر محرک .... را با تبلیغات انبوه در همه جا اغاز کردند و میخواهند تنها با 8 هزار تومان حیا و عفت را از زنان و غیرت را از مردان ما بگیرند

خلاصه همه چیز در بازارشان پیدا می شود از هرزگی زنان گرفته تا .........

اما امیرمؤمنان على علیه السلام فرمودند:

«انّه لیس لاَنفُسكم ثَمنٌ الاّ الجّنة فلاتَبیعوها الاّ بها» (نهج البلاغه حکمت 456)

«بدانید كه جان شما هیچ بهایى جز بهشت ندارد پس آن را به كمتر از بهشت نفروشید.»
http://www.hafezanenoor.mihanblog.com/post/367

جمعه 10/4/1390 - 10:10
دانستنی های علمی
1) ویژگیهای رنگ زرد: در یونان و روم، قرمز مقدّس ترین رنگ به شمار می رفت و زرد را کودکان و زنان در مراسم عروسی می پوشیدند. بلینیوس می گوید دو رنگ قرمز و زرد در نقاشیهای قدیم بیشترین استفاده را داشته¬اند.1
در کتاب روانشناسی رنگها از  جاناتان دی و لسلی تایلور آمده است:
جای تردید نیست که زرد شادی و لذّت را تقویت میکند. همانطور که آفتابگردان روی خود را به طرف نور برمیگرداند، زرد نیز ذهنها را به طرف مثبت گرایی و خاطرات خوب برمی¬گرداند. زرد به داشتن تفکّر روشن و منطقی کمک میکند.
زرد به ارزیابی دقیق واقعیّتهای زندگی کمک میکند. به هنگام افسردگی، در محاصره این رنگ بودن، مثبت گرایی را افزایش میدهد و به مردم کمک میکند تا درباره مقابله با یک وضعیّت دشوار، خود-آگاهی بیشتری داشته باشند.2  
2) قرآن 1400 سال قبل، در مورد خاصیت ضد افسردگی و مسرت بخشی زرد سخن گفته است:
در آیه 69 سوره بقره در مورد گاو بنی اسرائیل می خوانیم:


گفتند: خداوندت را بخوان تا براى ما بیان كند كه رنگ آن(گاو) چیست؟ (موسی ع) گفت: او مى گوید: گاوى است زرد پررنگ  كه بینندگان را شاد و مسرور مى‏كند.

3) وضعیت آن روز مردم عرب: آن هنگام شما اى مردم عرب! بدترین آیین را برگزیده بودید، و در بدترین سراى خزیده. منزلگاهتان سنگستانهاى ناهموار، همنشینتان گرزه مارهاى زهردار. آبتان تیره و ناگوار، خوراكتان گلو آزار. خون یكدیگر را ریزان، از خویشاوند بریده و گریزان. بتهاتان همه جا بر پا، پاى تا سر آلوده به خطا .3  
4) در چنین وضعی پیامبری می¬آید و کتابی می¬آورد که در آن به لطایف دنیای رنگها و روانشناسی رنگ، اشاراتی دقیق شده است و رنگ زرد را باعث سرور و شادی ناظرین می¬داند. آیا این عجیب نیست؟ آیا در آن زمان، عقل کودک بشر که مشغول لهو و لعب و جنگ و فساد بود، می¬توانست توجّهی به این مسائل لطیف و امروزی داشته باشد؟ آیا می توان تصوّر کرد افرادی مانند "یوهانس ایتن" در آن زمان وجود داشته که "کتاب رنگ" و "هنر رنگ" را نوشته باشند، که پیامبر ص از علم آنها استفاده کرده باشند یا مگر "جاناتان دی" و "لسلی تایلور" در آن زمان "روانشناسی رنگ" را قلم زده بودند یا اصلا در بی¬سواد آباد جاهلیّت مگر رشته دانشگاهی¬ای در این زمینه فعّالیّت داشته است؟ یا حتّی مگر کسی سواد را می دانست با چه سینی می نویسند؟ انصافا اگر تعصّبات را کنار گذاشته و کلاه خود را قاضی کنیم، حداقلّ فوق العاده بودن آن را تصدیق می¬کنیم. 

1.اقتباس از فلسفة اللون الاصفر مقاله ای از مستر هفلوک ألِس
2.روانشناسی رنگ ها 61
3. نهج البلاغه ترجمه شهیدی ص26
http://www.nm-leyla.mihanblog.com/post/83

جمعه 10/4/1390 - 7:39
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته