• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 227
تعداد نظرات : 6
زمان آخرین مطلب : 4052روز قبل
دانستنی های علمی

 


عید نوروز در شعر امام خمینى(ره)

باد نوروز وزیده است به كوه و صحرا
جامه عید بپوشند، چه شاه و چه گدا
بلبل باغ جنان را نبود راه به دوست
نازم آن مطرب مجلس كه بود قبله نما
صوفى و عارف از این بادیه دور افتادند
جام مى گیر ز مطرب، كه روى سوى صفا
همه در عید به صحرا و گلستان بروند
من سرمست زمیخانه كنم رو به خدا
عید نوروز مبارك به غنى و درویش
یار دلدار! زبتخانه درى رابگشا
گرمرا ره به در پیر خرابات دهى
به سروجان به سویش راه نوردم نه به پا
سالها در صف ارباب عمائم بودم
تا به دلدار رسیدم، نكنم باز خطا [1]
حضرت امام(ره) ضمن مبارك شمردن عید نوروز بر فقیر و غنى و پوشیدن جامه نو در این ایام، و رفتن به كوه وصحرا و باغ و بستان را ستوده و در وصف بهار قصیده ذیل را سروده است:
بهار شد در میخانه باز باید كرد
به سوى قبله عاشق نماز باید كرد
نسیم قدس به عشاق باغ مژده دهد
كه دل ز هردو جهان بى نیاز باید كرد
كنون كه دست به دامان سرو مى نرسد
به بید عاشق مجنون، نیاز باید كرد
غمى كه در دلم از عشق گلعذاران است
دوا به جام مى چاره ساز باید كرد
كنون كه دست به دامان بوستان نرسد
نظر به سرو قدى سرفراز باید كرد [2]
باز حضرت امام(ره) درباره این عید سعید گفته است:
این عید سعید عید حزب الله است
دشمن زشكست خویشتن آگاه است
چون پرچم جمهورى اسلامى ما
جاوید به اسم اعظم الله است. [3]
و در رباعى ذیل «عید» را چنین توصیف كرده است:
این عید سعید عید اسعد باشد
ملت به پناه لطف احمد باشد
برپرچم جمهورى اسلامى ما
تمثال مبارك محمد(ص) باشد. [4]
و در قصیده طولانى «بهاریه» كه چند بیت آن آورده مى شود سروده است:
آمد بهار و بوستان شد اشك فردوس برین
گلها شكفته در چمن، چون روى یار نازنین
گسترده بادجان فزا، فرش زمرد بى شمر
افشانده ابرپرعطا بیرون حد، در ثمین
از ارغوان و یاسمن طرف چمن شد پرنیان
وز اقحوان و نسترن سطح دمن دیباى چین
از لادن و میمون رسد، هر لحظه بوى جان فزا
وز سورى و نعمان وزد، هردم شمیم عنبرین
از سنبل ونرگس جهان، باشد به مانند جنان
وز سوسن ونسرین زمین،چون روضه خلدبرین
از فر لاله بوستان گشته به ازباغ ارم
وز فیض ژاله گلستان، رشك نگارستان چین
از قمرى و كبك و هزار آید نواى ارغنون
و ز سیره و كوكو وسار، آواز چنگ راستین
تا باد نوروزى وزد، هرساله اندر بوستان
تا ز ابر آذارى دمد ریحان و گل اندر زمین
بر دشمنان دولتت هر فصل باشد چون خزان
بر دوستانت هر مهى بادا چو ماه فرودین. [5]

پى نوشت ها:

[*]. ماهنامه فرهنگ كوثر.
[1]. دیوان شعر امام خمینى(ره)، ص 39، چاپ ششم، دفتر نشر آثار حضرت امام(ره)، سال 1374 شمسى.
[2]. همان، ص 80.
[3]. همان، ص 196.
[4]. همان، ص 206.
[5]. همان، ص 261 و 262.

چهارشنبه 30/12/1391 - 18:2
دانستنی های علمی

مواعظ حکیمانه

 


نویسنده:فرازهایی از پیامهای نوروزی مقام معظم رهبری
... تحویل هر سال جدید شمسى - كه با نوعى تحول در عالم طبیعت مصادف مى‌باشد - فرصتى است تا انسان به تحول درونى و اصلاح امور روحى و معنوى و فكرى و مادّى خود بپردازد. این دعاى شریفى كه به ما تعلیم داده‌اند، تا در آغاز سال بخوانیم، درس همین تحول است. در این دعا، از خداى متعال درخواست مى‌كنیم كه در حال و وضعیت روحى و نفسانى ما، تحول و دگرگونى مباركى را ایجاد كند. ایجاد تحول كار خداست؛ اما ما موظفیم كه براى این تحول در درون و در زندگى خود و در جهان، اقدام و تلاش كنیم و همت بگماریم.
همه‌ى بدیها و زشتیها در عالم و در متن زندگى، به بدیها و زشتیها در انسانها برمى‌گردد. اگر انسانها خوب باشند، زندگى خوب و شیرین است. اگر هواهاى نفسانى و شیطان درونى بر اعمال انسان حاكم نباشد، امور زندگى با روشى كه مورد رضا و پسند رحمان است، تحقق پیدا خواهد كرد و جریان خواهد یافت. این انسانها هستند كه متن زندگى و واقعیت جهان و عالم را، تلخ و شیطانى و زشت و همراه با رنج و درد و پریشانى مى‌سازند.
هرجا انسانها خوب شدند، زندگى هم خوب خواهد شد. هرجا انسانها در خود تحولى عمیق به وجود آوردند، در زندگى آنها هم تحولى عمیق به وجود خواهد آمد. اگر مى‌بینیم كه در این دنیاى بزرگ، زشتى و بى‌عدالتى و تبعیض و فقر و تلخى و نشانه‌ها و خصوصیات شیطانى وجود دارد، باید رد پاى عامل همه را، در وجود انسانها و شیطان درونى آنها بیابیم.
ما مردم ایران، این فرصت را پیدا كردیم و خداى متعال این نعمت بزرگ را به ما داد كه زندگى خویش را تحول بدهیم و خودمان را از اسارت طاغوت و حاكمیت شیطان، به حاكمیت اللَّه و مدیریت دین خدا متحول كنیم. خداى متعال، بنده‌یى از صالحان و برگزیدگان و بهترینها را در میان ما مأمور كرد و برانگیخت، تا با قدرت الهى و با عزم و اراده‌ى رحمانى، ما را به سمت وادى دین هدایت كند، نیروهاى ما را به كار بگیرد، ملت ما را بیدار نماید، دشمن را به ما بشناساند و دلهایمان را با هم مهربان كند. ما به مدد الهى و به رهبرى آن مرد صالح و بزرگ و برگزیده، این راه را طى كردیم و بحمداللَّه توانستیم اسلام را در حد میسور و معقول و در این فاصله‌ى زمانى، در جامعه‌ى خودمان حاكمیت ببخشیم. این، نعمت بزرگى است. این راه تا سرمنزل نهایى هنوز امتداد دارد و ما ملت ایران وظیفه داریم كه این راه را طى كنیم و این، جز با اراده‌ى الهى و رحمانى و با تحول درونى و دور ریختن رذایل اخلاقى از نفوس خودمان، امكان‌پذیر نیست.(1)
*******
...عید كامل براى یك ملت، هنگامى است كه آحاد ملت بتوانند درون خودشان را با امید، ایمان، نشاط و وجدان كار و آگاهى و معرفت بسازند. همچنین بتوانند با استحكام بخشیدن به رابطه‌ى خود با خداوند متعال و تحكیم معنویت در درون، به وسیله‌ى دعا و با استعانت از خدا، با توكل، خضوع و عبادت، جان و دل خود را روشن كنند و به آن امید و اطمینان و آرامشى كه براى سعادت انسان لازم است، برسند. در چنین وضعیتى است كه یك ملت در مقابل حوادث زمانه، دیگر به‌هیچ‌وجه آسیب‌پذیر نخواهد بود. ان‌شاءاللَّه در این سال جدید و بخصوص در این ماه مبارك رمضان و این روزها و شبهاى قدر، بتوانیم به چنین توفیقاتى دست پیدا كنیم.(2)
*******
...یك سال دیگراز عمر ما گذشت و ما، در آستانه‌ى سال دیگرى از ایام عمرمان قرار گرفتیم. آنچه گذشت، امتحانى الهى بود؛ كه اگر توانسته باشیم در ساعات و آنات و لحظات آن به وظایف خود عمل كنیم و عمل كرده باشیم، از آنچه كه از دست رفته و گذشته است، دچار حسرت نخواهیم بود. امیدواریم كه این‌طور باشد؛ و اگر خداى ناكرده، در آنچه گذشته است، قصور و تقصیر و غفلتى كرده و به وظایف خودمان اهمیّت نداده باشیم، و آنچه كه ما را به كمال مى‌رساند مورد غفلت قرار گرفته باشد، یا خداى نكرده به جهت و راهى حركت كرده باشیم كه براى بنى‌آدمْ مایه‌ى خسران و تأسف است، در این صورت، آنچه كه از دست داده‌ایم، مایه‌ى حسرت مضاعفى است! عمرى است كه از دست رفته، و سرمایه‌اى است كه نابود شده، و پرونده‌ى سیاهى است كه خداى ناكرده ممكن است به وجود آمده باشد.(3)
*******
... ما در دعاى آغاز تحویل، از خداى متعال مى‌خواهیم كه حالمان را به بهترین حال برگرداند. در طول ماه مبارك رمضان هم، از خداى متعال خواستیم كه «اللّهم غیّر سوء حالنا بحسن حالك.(1)» بدیها و ناهنجاریهاى حال ما، منش ما، زندگى ما و روح و جسم ما را به بركتِ خیر و رحمت محضى كه در وجود توست، تبدیل كن. این تغییر و تحوّل، یكى از بزرگترین اسرار حركت تكاملى انسان است كه اسلام ما را به آن امر كرده و دستور داده است. مخصوص كسان خاصى هم نیست. مبادا كسى خیال كند كه تغییر حال، از آنِ كسانى است كه طبق معیارهاى اسلامى، دچار بدحالى‌اند! حتّى كسانى كه حال و اخلاق نیكى دارند، چون بهترین نیستند، از خدا مى‌خواهند كه به سمت بهترین حركت كنند. ما، هر كه هستیم، هر جا هستیم و در هر مرتبه‌اى از دانش، معرفت، كمال و اخلاق انسانى قرار داریم، باید از خدا بخواهیم كه حالمان را نیكوتر كند و ما را به سمت كاملتر شدن پیش ببرد.
این‌جا سؤال پیش مى‌آید كه «نشانه و جهت این كامل شدن چیست و چگونه مى‌شود كه انسان حالش بهتر مى‌گردد و به سمت كاملتر شدنْ پیش مى‌رود؟» من، دو عنوان را به عنوان نشانه به شما عزیزان خودم كه این صحبت را در آغاز سال مى‌شنوید، عرض مى‌كنم. این دو نشانه، عبارت است از سازش و آشتى با خدا و سازش و آشتى با مردم. ما، هر جا هستیم و هر كیفیّت حالى كه داریم، باید به سمت اُنس و آشتى كردن با خداى متعال پیش برویم. یعنى گناهان را در رفتار خودمان جستجو كنیم و آنها را كنار بگذاریم. انسان، غالباً بدیهاى كار خودش را نمى‌شناسد. به عبارت دیگر، حبّ نفسْ نمى‌گذارد كه ما به نواقص و عیوب خودمان آشنا شویم. پس، باید اوّل این نواقص و عیوب را جستجو كنیم و بشناسیم و با برطرف كردن آنها، خودمان را به خدا نزدیك سازیم. به تعبیر من، «با خدا، آشتى كنیم.» سپس، آشتى با مردم، صفا با مردم، وفا با مردم، نیك‌رفتارى با مردم و نیكوكارى با مردم را - یعنى با همه‌ى قشرها؛ مخصوصاً با كسانى كه ضعیفند؛ چه ضعیف از لحاظ جسمى، چه ضعیف از لحاظ مالى، چه ضعیف از لحاظ موقعیت اجتماعى و چه ضعیف از لحاظ ندانستن راه و چاه زندگى - سرلوحه‌ى رفتار خود قرار دهیم. در برابر هر كس كه قرار مى‌گیریم، مخصوصاً اگر ضعیف باشد، به تصحیح رفتارمان با او بپردازیم و سعى‌مان این باشد كه با مردمِ خوب و بندگان خدا، حالت آشتى پیدا كنیم. اگر در این جهت پیش برویم و خودمان را لحظه به لحظه پیراسته‌تر كنیم، آن وقت، تحویل «حال» به «احسن حال» انجام گرفته است. نمى‌گویم كه «بهترین» خواهیم شد. اما ان‌شاءاللَّه به سمت «بهترین» حركت خواهیم كرد.(4)
*******
... من مى‌خواهم به مردم عزیزمان عرض كنم كه این حضور پرعظمت شما در صحنه‌هایى كه حضورتان لازم و ضرورى است، نشان‌دهنده و نمایشگر قدرت و تصرّف الهى است. این همان معناى «یا مقلّب القلوب و الابصار» و «یا مدبّر اللیل و النّهار» است. خدا، گرداننده‌ى دلها و هدایت كننده‌ى جانها و روحهاست. این همه تبلیغات علیه ایران و ایرانى و نظام اسلامى و همه‌ى جریانها و حوادث زندگى در این كشور به وسیله‌ى سردمداران و تبلیغاتچیهاى بزرگ جهانى انجام مى‌شود. رسانه‌هایى كه در اختیار استكبار و صهیونیسم هستند به‌طور دائم این ملت را بمباران تبلیغاتى مى‌كنند. درعین‌حال وقتى ملاحظه مى‌كنید و مى‌بینید آحاد این ملت این گونه در مقابل تبلیغات دشمن، سرافراز، مستقیم، قائم به نفس و پرنشاط در صحنه حضور پیدا مى‌كند؛ متوجه مى‌شوید كه این دست خداست و تصرّف پروردگار در دلها و جانهاست و این خنثى كردن نقشه‌هاى دشمن به وسیله‌ى تدبیر و اراده‌ى الهى است. این نقش عظیم و حیاتى را كه نقش اصلى در عالم وجود است، باید در همه‌ى مراحلِ زندگى‌مان در نظر داشته باشیم. آحاد ملت؛ مسؤولین كشور و كسانى كه براى خودشان در این جامعه و كشور و روى این كره‌ى خاكى، شأن انسانى صحیح و شأن اسلامى حقیقى قائلند، باید به این اراده‌ى الهى و این تصرّف الهى در دلها و جانها ایمان داشته باشند و بدانند كه كارها با قدرت و اراده‌ى الهى پیش مى‌رود و در این رهگذر، ملت و شخصى موفّق است كه رابطه‌ى خودش را با خداى متعال روزبه‌روز بهتر كند و عبودیّت را در مقابل پروردگار، روزبه‌روز بیشتر و روشن تر و شفّافتر نماید.(5)
*******
... اسراف در ثروت عمومى و موجودیهاى این كشور و منابع طبیعى و نیز در آنچه كه با زحمت زیاد به دست مى‌آید و اسراف در نان و آب و انرژى و نیروى انسانى، همه‌ى اینها بد است. اسراف، نقطه‌ى مقابل آن توصیه‌اى است كه ما در سال گذشته و سالهاى قبل از آن عرض كردیم كه عبارت از «انضباط» است. اگر بخواهیم با اسراف مبارزه كنیم، باید براى این كار برنامه‌ریزى انجام گیرد و آن را مسؤولان دولتى انجام دهند. بنابراین، توصیه‌ى اوّل من، مبارزه با اسراف و زیاده‌روى و نابود كردن اموال عمومى و اموال شخصى است؛ چون اموال شخصى هم، به نحوى به اموال عمومى برمى‌گردد.
توصیه‌ى دیگرى كه براى سال جدید دارم و همیشه مى‌خواهم آن را مطرح كنم، توصیه‌ى به كار سازنده است. خیلى كسان كار مى‌كنند كه سازنده نیست. بعضى هم كارهایى مى‌كنند كه مخرّب است. همه باید تلاش نمایند كار سازنده بكنند. كار سازنده، مبارزه با دشمن است. اگر كسى براى علم و براى اداره‌ى كشور تلاش كند، با دشمن مبارزه كرده است. اگر كسى براى افزایش ثروت ملى تلاش كند، با دشمن این ملت و این كشور مبارزه كرده است؛ چون دشمن نمى‌خواهد این كشور به‌خوبى اداره شود و امور مردم به سهولت بچرخد. دشمن مى‌خواهد مشكل درست كند. باید با اداره‌ى صحیح و كار سازنده و صحیح و منطقى، با دشمن مقابله كرد.
بنابراین، در هر كارى كه شما هستید و در هر رشته‌اى كه كار مى‌كنید، باید كوشش كنید كار شما سازنده باشد. یعنى براى این كشور و این ملت و براى آینده، مفید فایده‌ى باشد. البته فایده‌ى شخصى هم، براى كارهاى آحاد مردم، یك هدف است؛ اما به این نباید اكتفا كرد. باید علاوه بر فواید شخصى، به منافع عمومى هم توجّه شود. بنابراین، توصیه به كار سازنده هم، توصیه‌ى دوم است. یك توصیه‌ى مهم دیگر هم هست كه مى‌خواهم بخصوص به مسؤولان دولتى و هر كسى از مردم كه به آنها كمك مى‌كند، تأكید كنم و آن، استنقاذ حقوق عمومى است. بسیارى هستند كه ثروتهاى بادآورده‌اى دارند، مالیات نمى‌دهند، از اموال عمومى به نفع شخصى خود استفاده مى‌كنند و بدون استحقاق بسیارى هستند كه مالیات و حقى را كه متعلّق به مردم است، از درآمد و كسب خود منع مى‌كنند و نمى‌دهند. این، كارِ ناروایى است. در جامعه‌ى ما باید در همه‌ى ذهنها و فكرها جا بیفتد كه منع مالیات و منع اداى حقوق عمومى دولت و ملت، یك خلاف و یك گناه است. مسؤولان دولتى باید تلاش كنند كه مالیات را - بخصوص - از كسانى كه ثروتهاى زیادى دارند و مالیات آنها در وضع كشور مؤثّر است، استنقاذ كنند؛ چون این حقّ مردم است و باید آن را به هر نحوى كه روا و شایسته است بگیرند. البته، طبقات متوسّط - كسانى كه آن‌طور ثروتها را ندارند - مالیات مى‌دهند و در دادن آن هم، آسان‌گیرتر هستند و سهلتر عمل مى‌كنند. كسانى هم هستند كه از امكاناتى كه در اختیار آنهاست و متعلّق به آحاد مردم است، ثروتهاى زیادى را به دست مى‌آورند. اینها، حقّ دولت را - كه حقّ این مردم است - ادا نمى‌كنند. بنابراین، گرفتن مالیات و اداكردن آن و كمك به دولت و استنقاذ مالیات، یك وظیفه است.(6)
*******
... امیدوارم این سال جدید براى ملت ما سال مبارك و به معناى حقیقى كلمه سال نیكى باشد. البته مباركى یك سال براى یك ملت، فقط به جنبه‌هاى مادّى آن سال نیست؛ گاهى جنبه‌هاى معنوى اهمیت بیشترى دارند. اگر ملتى بتواند یك تحوّل اخلاقى در خود به وجود آورد؛ اگر بتواند رذایل اخلاقى را از درون خود پاكسازى كند و خود را به فضایل اخلاقى آراسته سازد، حقیقتاً براى آن ملت عید است. شاید اساساً قرار دادن اعیاد - چه اعیاد ملى و چه اعیاد دینى و مذهبى - براى ایجاد چنین تحوّلاتى در درون انسانهاست.
خوشبختانه در این سالهاى اخیر، ملت ما از لحاظ معنوى، پیشرفتهاى زیادى كرده‌اند. اقبال به معنویّات، اقبال به دین و عبادت، توجّه به ذكر و حضور و خشوع و به نماز و روزه و به طاعت حق و تقرّب به پروردگار در بین ملت ما؛ بخصوص جوانانمان رایج و شایع شده است؛ ولى تحوّل اخلاقى، فقط این نیست. شاید بشود گفت كه تحوّل اخلاقى براى ملت، دشوارتر هم هست و به همین جهت، در باب تحوّل اخلاقى هم مخاطب اوّل و مسؤول اوّل جوانان هستند كه براى آنها همه‌ى كارها آسانتر و راحت‌تر است. دلهاى جوانان، نورانى است و فطرتهاى آنان، سالم و دست‌نخورده است. آلودگى آنان به زخارف و آلودگیهاى دنیا؛ به بندهاى گرانى كه پولدوستى و مالدوستى و جاه‌طلبى و قدرت طلبى و این چیزها بر پاى انسان مى‌زند، خیلى كمتر است؛ لذا تحوّل اخلاقى در جوانان آسانتر است. البته میانسالها، بلكه كمسالها هم نباید از امكان تحوّل اخلاقى در خودشان مأیوس باشند. تحوّل اخلاقى، یعنى این‌كه انسان هر رذیلت اخلاقى را - هر اخلاق زشت، هر روحیه‌ى بد و ناپسندى كه موجب آزار دیگران یا عقب‌ماندگى خود انسان است - كنار بگذارد و خویشتن را به فضایل و زیباییهاى اخلاقى، آراسته كند. در جامعه‌اى كه حقد و بددلى و كینه نباشد، اگر كسانى صاحب فكرند، آن فكر را در راه توطئه براى دیگران و تقلّب با دیگران و خدعه در كار دیگران به كار نبرند؛ اگر كسانى داراى سواد و معلوماتند، آن را در راه ضرر زدن به مردم و كمك كردن به دشمنان مردم به كار نبرند؛ بلكه همه‌ى افراد انسان در یك جامعه، نسبت به یكدیگر خیرخواه باشند، به هم كینه نورزند، به هم حقد و حسد نداشته باشند، به بهاى نابودى دیگران، زندگى خود را سروسامان ندهند و دست یافتن به همه چیز را نخواهند. این تحوّلِ اخلاقى است و حدّاقل قضیه است.
در جامعه‌اى كه بد عمل كردن نسبت به محرومان با بى‌اعتنا بودن نسبت به آنان همراه نباشد؛ مال مردم خوردن وجود نداشته باشد؛ اگر خُلقیّات اسلامى - همان چیزهایى كه در اسلام براى یك انسان فضیلت است، همان چیزهایى كه به تعبیر روایات، جنود عقل است - رواج پیدا كند؛ مردم اهل صبر و استقامت باشند؛ اهل توكّل و تواضع و حلم باشند، نسبت به یكدیگر بدبین نباشند؛ نسبت به احوال یكدیگر بى‌تفاوت نباشند؛ نسبت به سرنوشت جامعه قناعت وجود داشته باشد؛ زیاده‌روى و اسراف و ریخت و پاش و این چیزها نباشد و نشانى از حرص و افزون طلبى در امور مادّى نباشد، این جامعه به بهشت و گلستان تبدیل مى‌شود. گرفتارىِ امروز مردم دنیا، حتّى كشورهاى ثروتمند و پیشرفته، این چیزهاست. تهیدستى از اخلاقیّات است كه انسانیّت را امروز در دنیا پریشان كرده است.
ملت ما به بركت اسلام، به بركت سنن كهن خود و به بركت فضایل اخلاقى كه در او وجود دارد، بحمداللَّه مقدارى از این پریشانى جهانى بر كنار مانده است و غالب ملتهاى مسلمان نیز به بركت اسلام، امتیازاتى را دارند. البته این به معناى آن نیست كه ما كمال اخلاقى داریم؛ نه. نقصهاى زیادى در ما هست، كمبودهاى زیادى در ما وجود دارد كه باید این كمبودها را جبران و برطرف كنیم. تنبلى، نومیدى، بى‌حوصلگى، بهانه‌جویى نسبت به انسانهاى دیگر و همان خصال ناپسندى را كه قبلاً اشاره كردم، هر كدام در ما هست، باید دور بریزیم. این، یك مبارزه و مجاهدت است.
جوان، به طور طبیعى اصلِ هماورد طلبى است. بسیار خوب؛ هماورد مورد علاقه‌ى ما كه مى‌خواهیم جوانان با آن دست و پنجه نرم كنند، نفس امّاره است كه انسان را به پستیها و زشتیها دعوت مى‌كند و او را از عروج و تكامل باز مى‌دارد. جوانان باید در مقابل شهوات و هوسهایشان و در مقابل همه‌ى انگیزه‌هایى كه آنان را به چنین رذایلى فرا مى‌خواند، مقاومت كنند. جوانان در درجه‌ى اوّل قرار دارند و غیر جوانان نیز همین‌طورند. بر همه واجب است، بر امثال من هم واجب است؛ بلكه بیش از دیگران واجب است كسانى كه مسؤولند؛ كسانى كه مأموریت بزرگى را بر عهده گرفته‌اند و كسانى كه تصمیم و اقدام و حركت و رفتار آنان، فقط رفتار یك شخص نیست؛ بلكه رفتار یك مجموعه است، رفتار یك جامعه است و گاهى در چشم دیگران، رفتار یك كشور است، باید خیلى مراقبت كنند. آنان بیش از دیگران مخاطب به خطاب الهى‌اند و موظّف به این هستند كه دعاى شریف «حَوِّلْ حالِنا اِلى اَحْسَنِ الْحالِ» را در خودشان تحقّق بخشند.
عزیزان من؛ ملت شریف ایران! درست است كه تحوّل را در حقیقت خدا به وجود مى‌آورد و لذا در این دعا ما از خدا مى‌خواهیم كه «حوّل حالنا الى احسن الحال»؛ یعنى حال ما را به بهترین حالها تبدیل كند؛ اما در همه‌ى دعاها این طور است كه از سوى انسان، تلاش و حركت و همّت لازم است. همه باید در اقدام، در عمل و در خوب كردن خود، همّت بگمارند. در زمینه‌ى مسائل اجتماعى نیز همین‌طور است.امروز دوران ما، دوران بناى نوین كشور اسلامى ماست. ما باید از نو ایران را بسازیم؛ به همان شكلى كه شایسته‌ى ملت بزرگ ایران است؛ به همان شكلى كه اسلام از ما خواسته است كه ما خانه و كشور و جامعه‌ى خود را بسازیم؛ به طورى كه ویرانیهاى وارد شده بر آن - ویرانیهاى جنگ، ویرانیهاى دوران ستمشاهى و دوران تسلّط حاكمان و زمامداران فاسد و مفسد و وابسته - برطرف شود. ویرانیهاى كشور را ما باید بسازیم. ما باید كشورمان را از نو بنا كنیم؛اما بناى ایران، فقط به معناى ترمیم ویرانیها نیست؛ بلكه باید همه چیز را كه خداى متعال در این كشور به ودیعه گذاشته است، احیا كنیم و در اختیار نسل كنونى و نسل آینده قرار دهیم. منابع طبیعى، منابع انسانى، امكانات اجتماعى، طبیعت نیكویى كه در اختیار ماست، میراث عظیمى كه گذشتگانمان در اختیار ما گذاشته‌اند و خیلى از امكانات دیگرى كه هست را، باید احیا كنیم و در واقع نعم الهى را استخراج نماییم.(7)
*******
... در این دعاى پُرمغزى كه در آغاز سخن، تلاوت شد و بر زبان همه جارى است، از خداى متعال درخواست مى‌كنیم كه حال ما را به بهترین حالات برگرداند. هرجا كه باشیم و هرچه نیكویى در حال ما باشد، نیكوتر از آن هم هست. ما از خداوند متعال در این دعا، درخواست مى‌كنیم كه حال ما را به بهترین حالات برساند. این درخواست، مخصوص حال شخصى نیست؛ بلكه درباره‌ى كسان خود، ملت خود و در یك دایره‌ى وسیعتر، درباره‌ى بشر و انسانیت است.
البته باید توجه داشته باشیم كه دگرگونى هر پدیده‌اى در عالم، به دست انسان است و همه‌ى تحوّلها با اراده‌ى انسان، انجام مى‌گیرد. انسان اگر بخواهد در وضعیت جامعه‌ى خود، كشور خود و زندگى خود، تحوّل ایجاد كند، باید این تحوّل را در خود آغاز كند - تحوّل اخلاقى، تحوّل درونى، رفتن به سوى صفا و انسانیت، عبودیّت پروردگار و تسلیم در مقابل اراده‌ى خداوند عالم و آفریننده‌ى هستى - كه این تحوّل، سعادت انسانها را متضمّن است.
بشر هرچه ناراحتى و رنج و دشوارى تحمّل مى‌كند، بر اثر دورى از راه خدا و سركشى در مقابل احكام الهى است. بحمداللَّه مردم كشور ما در این راه، حركت بزرگى را آغاز كرده و در این حركت، پیش رفته‌اند و من امیدوارم هرچه مى‌گذرد، مردم ما از لحاظ اخلاق فردى و جمعى، از لحاظ ایجاد صفات و خصال ممتاز بشرى در درون خودشان، پیشتر بروند و با دوستان، با صفا و محبّت و با مروّت هرچه بیشتر، با بیگانگان با هوشیارى و بیدارى هرچه بیشتر و با دشمنان با سرسختى هرچه بیشتر مواجه شوند، تا ان‌شاءاللَّه بتوانند كشتى نجات خودشان را به ساحلهاى امن و امان الهى برسانند.(8)
*******
... سالى كه در این ساعت و در این روز آغاز مى‌شود، سالى است با امیدها و با امكانات فراوان و ان‌شاءاللَّه با توكّل به خدا، سالى متناسب با خواستها و ارزشهاى ملت ایران است. از مهمترین خصوصیات امسال این است كه مصادف با صدمین سال ولادت امام بزرگوار ماست. به همین مناسبت جا دارد كه این سال را سال امام خمینى (رحمت اللَّه‌علیه) بدانیم و بنامیم. فقط هم نامیدن و عنوان، كافى نیست. باید ان‌شاءاللَّه همه سعى كنند شخصیت بزرگوار امام خمینى را با همان ابعاد عظیم، به درستى بشناسند و خصوصیات آن را ان‌شاءاللَّه در زندگى خود و زندگى ملت و عرض و طول معنوى كشور، اِعمال و پیاده كنند.
طبق ارزیابى من، امام بزرگوار ما مظهر تجدید حیات تاریخى ملت ایران است. ملت ایران در طول قرنهاى متمادىِ گذشته - كه اگر خیلى هم به قدیم نرویم، در همین قرنهاى اخیر - محكوم حاكمیت كسانى بود كه اساس حكومت و مشروعیت آنها متّكى به زور بود؛ با زور و با راه انداختن كشتارها و حوادث خونین، بر سرِكار مى‌آمدند. حكّام این كشور، مدّتى را با جبّاریت و استبداد و خودكامگى، زندگى مى‌كردند. البته بعضى انسانهاى باتوان و باعُرضه‌اى هم بودند كه مى‌توانستند در همان مدّت، لااقل اقتدار ملت ایران را به نحوى در میدانى از میدانها نشان دهند؛ ولى بعضى همین را هم نداشتند! بعد هم كه از دنیا مى‌رفتند، وُرّاث آنها - فرزند آنها، برادر یا برادرزاده‌ى آنها - بدون هیچ استحقاقى بر سرِ كار مى‌آمدند؛ بدون این‌كه مردم، هیچ نقشى در گزینش، در انتخاب و در خواستن و پذیرفتن و پسندیدن آنها داشته باشند. ملت ایران، قرنها این‌گونه زندگى كرده بود. آخرین آنها همین حكومت وابسته و فاسدى بود كه با كودتا سرِكار آمد و در طول پنجاه و چند سال، با دیكتاتورى حكمرانى كرد و با چوب حراج زدن به هستى ملت ایران، سالهاى آخر حكومت خود را گذراند.
امام بزرگوار، با فكر روشن و منش خردمندانه‌ى خود، با اراده و تصمیم قوى و قاطع خود، با روحیات و خصلتهاى والاى انسانى خود و با تعبّد و ایمان حقیقى به دین كه در وجود او بود - با این چند خصوصیت ممتاز - توانست انعكاس دهنده‌ى آرزوهاى مردم شود و فریاد مردم، ندا و خواست مردم را تجسّم و تبلور ببخشد. وقتى كه مردم خواستهاى خود را در وجود این مرد و در پیام او منعكس دیدند، به دنبال او حركت كردند. این موج خروشان و این دریاى عظیم و توفانى، توانست كارهاى بزرگى بكند و ملت را از آن وضعیت نجات داد و ایران و ایرانى در مسیر جدیدى؛ در مسیر حضور مردم، انتخاب مردم، اهمیت دادن به خواست و عقیده و گرایش مردم، در اهمیت دادن به مصلحت و نفع و سود مردم و در مسیر ارزش بخشیدن به شخصیت و عزّت ملت ایران، قدم گذاشت و در این راه قدم برداشت. امام بزرگوار ما و جمهورى اسلامى - به فضل پروردگار - در همین راه پیش رفت.
امروز ملت ایران در دنیا ملت عزیزى است و در درون خود احساس توانایى و اقتدار و عزّت مى‌كند. ملت ایران از تحقیر قدرتهاى بزرگ و ظالم و سلطه‌گران خود را نجات داد. ملت ایران در مسیر ایجاد زندگى خوب و مطلوب و حیات طیّبه قرار گرفت. البته این مسیر، به‌سرعت و بى‌مانع طى نمى‌شود؛ اما اگر ملت ایران و برگزیدگانش - یعنى مسؤولان كشور - با همان خصوصیاتى كه امام بزرگوار ما مظهر آن بود، یعنى فكر روشن و روشِ خردمندانه، سپس اراده و تصمیم و عزم راسخ و قاطع و آن‌گاه خُلقیّات انسانى و والا و بالاخره تدیّن و تعبّد و ایمان دینى و اعتقاد راسخ به ارزشهاى اسلامى و قرآنى - كه این چهار خصوصیت، چهار خصوصیت ممتاز امام و راه امام بوده و ان‌شاءاللَّه خواهد بود - در همین مسیر حركت كنند، ان‌شاءاللَّه به اهداف بزرگ خواهند رسید.(9)
*******
... سال جدیدى را در پیش رو داریم و همان‌طور كه مى‌دانید، امسال، هم در آغاز و هم در پایان خود، مزیّن به عید مبارك غدیر است؛ یعنى سال 1379، دو عید غدیر دارد. بسیار مناسب است كه ما این سال را به این مناسبت، «سال امام امیرالمؤمنین، على‌بن‌ابى‌طالب علیه‌السّلام» بدانیم و بنامیم و خودمان را به آن بزرگوار نزدیك كنیم.
امیرالمؤمنین علیه‌السّلام، یك الگوى كامل براى همه است. جوانىِ پرشور و پرحماسه‌ى او، الگوى جوانان است. حكومت سراسر عدل و انصاف او، الگوى دولتمردان است. زندگى سراپا مجاهدت و سراپا مسؤولیت او، الگوى همه‌ى مؤمنان است. آزادگى او، الگوى همه‌ى آزادگان جهان است و سخنان حكمت‌آمیز و درسهاى ماندگار او، الگوى عالمان و دانشمندان و روشنفكران است.
امیرالمؤمنین علیه‌السّلام در زندگى حكومتى خود، نسبت به عدالت، نسبت به حقوق ضعفا و درماندگان و پابرهنگان، بى‌اغماض و بى‌گذشت بود. ماهم باید همین‌طور باشیم. آن حضرت نسبت به حقّ خود و به سهم خود، بسیار پرگذشت بود؛ همه‌ى ما نیز باید همین‌گونه باشیم. او در همه‌ى عمر، مظهرى از خداپرستى و صفاى معنوى و مجاهدت و تلاش و سرزندگى و نشاط بود و با تلخیها، غمها و دردها، شادمانانه برخورد كرد و مسؤولانه وظیفه‌ى خودش را انجام داد. این الگوى بسیار خوبى است.
ما مى‌توانیم در سایه‌ى نزدیكى به امیرالمؤمنین علیه‌السّلام، به آرزوى بزرگ كشور و ملتمان و نظام جمهورى اسلامى - یعنى عدالت اجتماعى - نزدیك شویم. امیدوارم كه ما مسؤولان كشور - در درجه‌ى اوّل - و همه‌ى آحاد مردم تلاش كنند تا بتوانیم عدالت اجتماعى را در این كشور، مستقر كنیم. این آرزوى بزرگ همه‌ى عدالتخواهان، همه‌ى مبارزان و شهیدان و همه‌ى رادمردان عالم در تاریخ ما و در تاریخ عالم بوده و هست. من گمان مى‌كنم بزرگترین شعار ما در سالى كه در پیش داریم، مى‌تواند «وحدت ملى و امنیت ملى» باشد. این براى ما دو شعار اساسى است.
«وحدت ملى»، همان چیزى است كه مى‌تواند پشتوانه‌ى همه‌ى تلاشهاى دولتمردان و مسؤولان و مبارزان و دلسوزان این كشور و این انقلاب باشد. بدون وحدت ملى، این كشور بزرگترین نیروى خود و مایه‌ى عظمت خودش را نخواهد داشت. مى‌بینیم كسانى تلاش مى‌كنند تا این وحدت را خدشه‌دار كنند. یقیناً آنها دوستان این ملت نیستند. وحدت ملى، شعار اساسى و حیاتى براى كشور ماست. مخاطب این شعار هم افراد خاصى نیستند؛ همه هستند. آحاد مردم مسؤولند؛ بخصوص مسؤولان كشور، بیش از همه مسؤولند. سیاستمداران و كسانى كه در صحنه‌ى سیاست، حضور و فعالیت دارند، بسیار مسؤولند. وحدت ملى براى همه‌ى ملت، شعار بزرگى است.
و دیگر «امنیت ملى» است. اگر امنیت نباشد، اقتصاد هم نیست؛ تلاش براى سازندگى و براى افتخارآفرینى هم نیست. ناامنى، بزرگترین خطرى است كه یك ملت را تهدید مى‌كند. اگر به بعضى از ملتهاى دیگر نگاه كنید و ببینید كه در زیرآوار ناامنى، چه مشكلاتى برایشان به وجود آمده و امنیتى كه ما در طول سالهاى گذشته داشتیم، چه فرصتهاى خوبى را در اختیار ملت ایران قرار داده است، آن وقت اهمیتِ امنیت ملى براى كشور و مردم ما آشكار خواهد شد.
امیدوارم همه‌ى مسؤولان، همه‌ى آحاد مردم و همه‌ى شخصیتهاى اثرگذار برروى ذهن و دل مردم و هدایت كننده‌ى عمل مردم، این دو شعار - «امنیت ملى» و «وحدت ملى» - را پاس بدارند و نه فقط به صورت یك شعار زبانى، بلكه به صورت یك شعار عملى و به صورت یك حركت، در راه این دو هدف بزرگ، تلاش كنند.(10)
*******
... سال 79 را مزیّن به نام مبارك امیرالمؤمنین مشاهده كردیم. مردم عزیز ایران به این نام و به این پیرایه‌ى مقدّس دلبستگى نشان دادند و در سرتاسر سال 79، یاد و نام مبارك امیر مؤمنان، بر بسیارى از تلاشها و فعالیّتهاى علمى و فرهنگى حاكم بود؛ لیكن آنچه مهم است، على‌وار شدن، یا اگر این را براى خودمان مبالغه‌آمیز بدانیم، حركت به سوى على‌وار شدن است. همه، بخصوص مسؤولان كشور و دولتمردان و كسانى كه بارى از بارهاى اجتماعى را بر دوش دارند، باید سعى و تلاش كنند تا عمل خود را در جهتى كه به همانندىِ با امیر مؤمنان منتهى مى‌شود، منطبق كنند. نام امیرالمؤمنین، نامى گرامى براى همگان است. ملت ما هم به این بزرگوار عشق مى‌ورزد؛ و ما اگر بخواهیم خود را عملاً به نقطه‌ى مطلوب اسلام برسانیم، این بهترین نشانه و شاخص براى ماست.
سال 80 هم باید سال امیرالمؤمنین به حساب آید و شناخته شود. در این سال سعى كنیم به كار فرهنگى و علمى اكتفا نكنیم؛ تلاش كنیم رفتار و عملكردمان را - بخصوص در حوزه‌ى مسائل اجتماعى و به‌طور اخص در زمینه‌ى مسائل حكومتى - به عملكرد آن بزرگوار نزدیك كنیم. تقواى امیرالمؤمنین و پارسایى او، نزدیكى و دلسوزى او نسبت به قشرهاى ضعیف و محروم، كاركرد درخشان او براى خدا، استقامت و خستگى‌ناپذیرى او در راه هدفهاى متعالى، هر كدام سرفصلى است كه مسؤولان مختلف مى‌توانند خود و مجموعه‌ى زیر نظر خودشان را در جهت اینها - یا لااقل در جهت یكى از این سرفصلها - توجیه كنند و به حركت و تلاش وا دارند. اگر ما بتوانیم رفتار آن بزرگوار را براى مسؤولان نظام جمهورى اسلامى - چه مسؤولان قوّه‌ى مجریّه، چه مسؤولان قوّه‌ى قضاییّه، چه مسؤولان و نمایندگان مردم در قوّه‌ى مقنّنه، چه مسؤولان نظامى و چه همه‌ى كسانى كه در بخشى از این نظام به نحوى مشغول خدمتند - الگو قرار دهیم و سعى كنیم خود را به آن نزدیك نماییم، یقیناً رفع مشكلات از زندگى مردم و از وضع كشور، آسانتر و راههاى كمال به سوى ملت عزیز ما گشاده‌تر و سهلتر خواهد شد.
در زمینه‌ى آنچه كه ما در سال 80 باید به عنوان شعارهاى اساسىِ خودمان به آن نگاه كنیم، من دو نقطه‌ى مهم را مطرح مى‌كنم: نقطه‌ى اوّل، اقتدار ملى است. اقتدار ملى براى یك كشور، حفظ كننده‌ى هویت او، مایه‌ى عزّت او و وسیله‌ى رسیدن او به آرمانهاست. تلاشى كه براى نابودى ملتها و به زنجیر كشیدن آنها - از دورانهاى گذشته تا امروز - مى‌شود، همیشه در جهت نابود كردن یا ضعیف كردن اقتدار ملى آنها بوده است؛ و بعكس، ملتهایى كه در راه تعالى و كمال قدم برمى‌دارند، باید در اقتدار ملىِ خودشان بكوشند. اقتدار ملى، فقط به معناى تواناییهاى نظامى نیست؛ اقتدار ملى یك مسأله‌ى همه جانبه است و بر دوش همه‌ى دستگاههاست و به عنوان یك وظیفه‌ى اصلى، بر دوش هر سه قوّه‌ى اساسى كشور نهاده شده است. اقتدار ملى به معناى این است كه یك ملت، در مسؤولان كشور جلوه‌هاى قدرت و توانایى و عزّت خود را مشاهده كند و كارها با سیاستهاى درست، با برنامه‌ریزى صحیح، با جدّیت و پشتكار و با هماهنگى و انسجامِ كامل پیش برود. در سایه‌ى اقتدار ملى است كه مردم مى‌توانند به قدر استعدادشان و با شكوفایى این استعدادها، تلاش خودشان را مبذول كنند. هر سه قوّه باید تلاش كنند تا با جدّیت و پشتكار و توكّل به خدا و اعتماد به مردم و همكارى با یكدیگر، اقتدار ملى را تجلّى بخشند و مظهر اقتدار ملى شوند.
نكته‌ى دوم و نقطه‌ى اساسى دیگر - كه بیشتر به دستگاههاى اجرایى ارتباط پیدا مى‌كند - مسأله‌ى اشتغال است. سال را باید از آغاز تا پایان، سالِ تلاش براى ایجاد اشتغال مفید و مولّد قرار دهیم. در مطالعات عمیق و بررسیهاى همه‌جانبه‌ى اقتصادى، به این نتیجه مى‌رسیم كه نقطه‌ى عزیمت و شروع، عبارت است از تلاش براى اشتغال. براى جامعه‌ى ما شایسته نیست كه جمع بزرگى از مردم این كشور - كه عمدتاً جوان و غالباً داراى استعداد هستند - از اشتغال مفید و مولّد محروم باشند؛ در حالى كه كشور به این اشتغال نیاز بسیار زیادى دارد. كیفیّت اشتغال هم مهم است؛ اما در درجه‌ى اول، ایجاد اشتغال و فرصتهاى شغلى، داراى اهمیت مضاعفى است. در سال 79 در این زمینه مطالعات و برنامه‌ریزیهایى شده است. این برنامه‌ریزیها باید به مرحله‌ى اجرا درآید؛ باید همه براى آن تلاش كنند و احساس نمایند كه این برنامه‌ها در حال اجراست و اثرِ آن را در زندگىِ خود و در مجموعه‌ى سیماى عمومى كشور مشاهده كنند. بنابراین برنامه‌ریزى براى اشتغال - كه عمدتاً از ناحیه‌ى قوّه‌ى مجریّه است؛ البته قوّه‌ى مقنّنه و قوّه‌ى قضاییّه بایستى كمك و زمینه‌سازى و پشتیبانى كنند - باید یكى از برنامه‌هاى اساسى ما و همه‌ى مسؤولان در طول سال باشد.(11)
*******
... امسال، سال شمسى ما، هم در فروردین و هم در آخر سال در اسفند، با عاشوراى حسینى مقارن و مصادف است. بنابراین‌جا دارد كه ما امسال را «سال عزّت و افتخار حسینى» بدانیم. امیدواریم ملت عزیز ما با تمسّك به معنویتِ حسین‌بن‌على علیه‌السّلام و با آشنایى بیشتر با آن بزرگوار، عزّت و افتخار و سربلندى را براى خود كسب كند؛ همچنان كه بحمداللَّه به بركت آن حضرت و به بركت اسلام و قرآن، از عزّت و افتخار معنوى برخوردار بوده و هست.
... اگرچه در سال گذشته - كه به نام رفتار علوى مزیّن و موسوم شده بود - كارهاى فراوان و تلاشها و اقدامهاى مفیدى از طرف مسؤولان و مردم صورت گرفت؛ اما بخصوص دو حركت در جهت رفتار علوى از طرف مسؤولان كشور آغاز شد كه امیدواریم این دو كار با همان جدیّت و شور و شوق و انگیزه و اهتمام ادامه پیدا كند: یكى پرداختن به مسأله‌ى اشتغال بود كه یكى از مهمترین گره‌گشاییها در كار مردم است و گره‌گشایى، سیره‌ى علوى است؛ و دیگرى مبارزه با فساد بود كه یكى از شاخصه‌هاى برجسته‌ى رفتار علوى است. ان‌شاءاللَّه هر دو اقدام باید در سال نو از طرف مسؤولان با همه‌ى جدیّت و اهتمام دنبال شود.
براى مسأله‌ى اشتغال، تلاشهاى خوبى شد و برنامه‌ریزیهاى مفیدى صورت گرفت؛ لیكن این آغازِ كار است؛ این از آن كارهایى است كه به پیگیرى و تعقیب جدّى از طرف همه‌ى مسؤولان كشور احتیاج دارد؛ این یك نیازِ بسیار مهم براى مردم و كشور ماست.
مسأله‌ى مبارزه با فساد هم یك عنصر حقیقى و اساسى در اصلاح امور كشور است. مبارزه با فساد، وظیفه‌ى همه است؛ اما در درجه‌ى اوّل، وظیفه‌ى مسؤولان كشور است. مبارزه با فساد باید با جدیّت، دقّت، بى‌نظرىِ كامل و دور از تندروى و زیاده‌روى باشد.
همه‌ى مسؤولان باید وظایف خود را در قبال این ملت بزرگ به بهترین وجهى شناسایى و دنبال كنند. مردم عزیز ما در طول سالهاى بعد از انقلاب نشان داده‌اند كه به اسلام و مبانى دینى و سربلندى كشور خود و پیشرفت همه‌جانبه‌ى این كشور علاقه‌مند و بر آن عازمند. مسؤولان عزیز ما هرچه براى این ملت بزرگ تلاش كنند، یقیناً بیش از وظیفه‌ى خود انجام نداده‌اند و اگر بتوانیم به قدر وظیفه‌ى خود كار كنیم، باید خدا را شاكر باشیم.(12)
*******
... در سالى كه گذشت دو مبارزه را به ملت ایران و مسؤولان توصیه كردیم: یكى مبارزه با بیكارى و ایجاد اشتغال بود و دیگرى مبارزه با فساد مالى و تلاش براى ریشه‌كن كردن گرداب مهیب آن‌كه همه‌ى فعالیتهاى نیك را مى‌بلعد و از بین مى‌برد. تأكید به مسؤولان به این معنا بود كه در میان فعالیتهاى فراوانى كه دستگاههاى مختلف و مسؤولان كشور متعهّد آن هستند، این باید برجستگى خاصى پیدا كند و ضمن این‌كه همه‌ى كارها باید در جریان عادّى خود حركت كند، این دو حركت و مبارزه حقیقتاً به شكل «مبارزه»اى پیش برود. البته محصول آنچه انجام گرفته است، تحسین‌برانگیز است؛ اگرچه قانع‌كننده و كافى نیست. علّت هم این است كه كارهاى بزرگ - اگر درست بخواهد انجام گیرد - در زمانهاى متناسب خود انجام مى‌گیرد. نمى‌توان كارهاى بزرگ را به‌صورت برقى و ضربتى، با اتقان انجام داد.
قوه‌ى مجریّه در بخش اشتغال، فعالیتهاى مفیدى انجام داد. همچنین قوه‌ى مجریّه و قضاییّه با یكدیگر در بخش مبارزه با فساد اقتصادى و مالى تلاشهاى خوبى انجام دادند. كار دولت در زمینه‌ى پیشگیرى و كار قوه‌ى قضاییّه در زمینه‌ى تعقیب قضایى بود؛ ولیكن آنچه كه انجام گرفته، فقط شروع كار است. ما شروع را نیز قدر مى‌دانیم و آن را دست كم نمى‌گیریم؛ لیكن شروع زمانى ارزش دارد كه ادامه پیدا كند. البته مبارزه با فساد همیشه همراه با جنجال و هیاهو نیست. ممكن است در مواردى جنجال شود و گاه ممكن است این كار بى‌جنجال صورت گیرد. نباید در این زمینه منتظر غوغا و جنجال و تبلیغات بود؛ باید منتظر كار و عمل بود. قوه‌ى مقنّنه هم باید به این مبارزه بپیوندد. كار و عمل مسؤولان محترم در قواى مجریّه، قضاییّه و مقنّنه طورى باشد كه شیرینى آن در كام مردم عزیز ما بنشیند و آثار آن را حس كنند. بنابراین باید امسال هم مبارزه براى اشتغال و ریشه‌كن كردن فساد مالى و اقتصادى در دستگاههاى دولتى ادامه پیدا كند.
نكته‌اى كه امسال اضافه مى‌كنم و به آن تأكید مى‌ورزم، این است كه همه‌ى مسؤولان در سه قوّه، باید نهضتى را براى خدمت‌رسانى به مردم شروع كنند. ممكن است ما انواع و اقسام كارها و برنامه‌ها را در پیش‌رو داشته باشیم و اجرا كنیم؛ باید در میان آنها آنچه خدمت‌رسانىِ عمیقتر و ماندگارتر و زودبازده‌تر محسوب مى‌شود، اولویّت پیدا كند. به ویژه این كارها باید بیشتر در خدمت قشرهاى مستضعف و محروم و محتاج جامعه صورت گیرد. این اقدامات باید مدبّرانه و با برنامه‌ریزى انجام شود و گزارش آن نیز به مردم ارائه گردد. مسؤولان باید مردم را در قبال یك گزارش درست و متقن، مختار به قضاوت كنند تا مردم بتوانند كارآمدىِ نظام را به چشم ببینند و نسبت به آن قضاوت نمایند.
نهضت خدمت‌رسانى به مردم یك مبارزه‌ى بزرگ و سنگین است؛ زیرا خدمت رساندن به عموم مردم با منافع بعضى گروههاى خاص تضاد پیدا مى‌كند و این‌جاست كه باید با مبارزه و همّت و عزم راسخ وارد میدان شد.
خطاب من به همه‌ى مسؤولان سه قوّه، كارگزاران كشور و گروههاى سیاسى است؛ این امر را رقابت اصلى بدانید. امروز در كشور، رقابت مشروع و مقبول از نظر مردم و ما، فقط رقابت براى خدمت كردن به مردم است. رقابتهاى سیاسى كه اغلب بر سر موضوعات پوچ صورت مى‌گیرد، در موارد بسیارى به دعواها و جنجالهاى مضر منجر مى‌شود و رقابتى نیست كه ما آن را براى كشور و ملت بپذیریم و بپسندیم. همچنین در اسلام براى قبضه كردن قدرت، رقابتى وجود ندارد. این را از آن جهت مى‌گویم كه عدّه‌اى تنها براى كسب قدرت سیاسى تلاش مى‌كنند و به رقابت مشغولند. بنابراین رقابت صحیح، مشروع و مقبول، رقابت در خدمت‌رسانى به مردم است. همه باید نهضت خدمت‌رسانى به مردم را جدّى بگیرند. مردم این امر را مطالبه كنند و مسؤولان به برنامه‌ریزى آن بپردازند. مجریان برنامه‌ها را به اجرا درآورند و كارآمدى نظام را كه دشمن با بیشترین تلاش درصدد انكار آن است، عیناً و به‌طور ملموس به مردم ثابت كنند.(13)
*******
... سال گذشته سال پاسخگویى بود؛ پاسخگویى مسؤولان در برابر مطالبات ملت ایران. برخى مسؤولان به نحو شایسته پاسخگویى كردند؛ با این حال مقصود عمده از طرح عنوان «سال پاسخگویى» برآورده شد؛ زیرا آن روى سكه‌ى پاسخگویى، پرسشگرى است. یك غرض عمده از طرح این شعار در سال 83 این بود كه روح پرسشگرى در ذهن ملت ایران زنده شود و مسؤولان احساس كنند كه در مقابل مردم باید پاسخگو باشند. پاسخگویى و روحیه‌ى پرسشگرى و احساس مسؤولیت مسؤولان در مقابل مطالبات ملت، مخصوص سال 83 نیست؛ همه‌ى سالها به همین كیفیت است. البته نوع و مواجهه و پاسخگویى مسؤولان در قبال این شعار، یقیناً براى ذهن مردم در انتخابها و قضاوتهاى آینده‌ى آنان مؤثر خواهد بود. سالى‌كه در پیش داریم، سال مهمى است؛ هم از این جهت كه در آغاز این سال انتخاباتى برگزار مى‌شود كه براى ملت ایران و سرنوشت كشور در یك دوره‌ى چهارساله حایز اهمیت است، و هم از این لحاظ كه سال شروع سند چشم‌انداز بیست ساله‌یى است كه نظام براى آینده‌ى خود پیش‌بینى كرده است. از امسال برنامه‌هاى پنج‌ساله بر اساس چشم‌انداز بیست ساله تنظیم خواهد شد؛ بودجه‌ها بر آن اساس نوشته خواهد شد و تلاش مسؤولان در این رویكرد قرار خواهد گرفت. بنابراین امسال، سال دو آغازِ بسیار مهم است: هم مسأله‌ى انتخابات و هم شروع سند چشم‌انداز بیست ساله. آنچه اهمیت دارد، این است كه مسؤولان به وظایف خود با چشم مسؤولانه نگاه كنند و قواى سه‌گانه آنچه را كه سند چشم‌انداز بیست ساله بر عهده‌ى آنها گذاشته است، بار مسؤولیت عظیمى براى آینده‌ى كشور بدانند. اگرچه مسؤولیتها در دوران بیست ساله، دوره‌هاى كوتاه‌مدت و چهارساله است، لیكن هر كدام از این حلقه‌هاى چهار ساله، تشكیل دهنده‌ى زنجیره‌ى بسیار مهم و تعیین‌كننده‌ى سرنوشت كشور در بیست سال آینده خواهد بود. بخصوص در سالهاى اول لازم است زیرساختهاى این چشم‌اندازِ مهم و سازه‌ها و ساز و كارهاى آن، آن‌چنان تنظیم و چیده شود كه بتوان بر اساس آن، این بناى مستحكم را بالا برد و ان‌شاءاللَّه براى آینده‌ى كشور و ملت جاده‌ى هموارى را براى پیشرفت فراهم كرد.
آنچه براى مردم و مسؤولان - هر دو - حایز اهمیت است، عبارت است از همكارى و حفظ وحدت ملى و همبستگى عمومى ملت در قبال آنچه مسؤولان موظفند انجام دهند. ادامه‌ى این راه از یك طرف، و همكارى مردم و مسؤولان از سوى دیگر، مى‌تواند ما را در پیشرفت این راه و پیشبرد این اهدافِ والا كمك كند. بنابراین امسال «همبستگى ملى و مشاركت عمومى» مى‌تواند شعار بزرگ ملت ایران باشد. یقیناً مشاركت عمومى مردم - چه در انتخابات و چه در مسائل گوناگونى كه این دولت و همچنین دولت آینده در پیش‌رو دارد - و همبستگى ملى آنان خواهد توانست به پیشرفت برنامه‌ها كمك كند.(14)
*******
... امسال، اول فروردین با ایّام اربعین حسینى همراه است. اربعین هم خود یك فروردین دیگر است. اولین شكوفه‏هاى عاشورایى در اربعین شكفته شد. اولین جوشش‏هاى چشمه‏ى جوشان محبت حسینى - كه شطّ همیشه جارى زیارت را در طول این قرن‏ها به راه انداخته است - در اربعین پدید آمد. مغناطیس پُرجاذبه‏ى حسینى، اولین دل‏ها را در اربعین به سوى خود جذب كرد؛ رفتن جابربن‏عبداللَّه و عطیّه به زیارت امام حسین در روز اربعین، سرآغاز حركت پُربركتى بود كه در طول قرن‏ها تا امروز، پیوسته و پى‏درپى این حركت پُرشكوه‏تر، پُرجاذبه‏تر و پُرشورتر شده است و نام و یاد عاشورا را روزبه‏روز در دنیا زنده‏تر كرده است.
تصادف اول فروردین با اربعین حسینى، در حقیقت تقارن دو فروردین است؛ تقارن دو بهار است. ضمن تسلیت به همه‏ى مؤمنین و همه‏ى شیعیان و مسلمانان به مناسبت اربعین حسینى، عید نوروز و آغاز بهار را به ایرانیان و به دیگر ملت‏هایى كه عید نوروز را گرامى مى‏دارند، تبریك عرض مى‏كنم؛ بالخصوص به ایثارگران كشورمان و به خانواده‏هاى مجاهد و ایثارگرى كه با همه‏ى وجود و توان خود، در راه اعتلاى اسلام و ایران تلاش كردند.
خوشبختانه كشور با قطع نظر از بهار طبیعت، در بهار امید و حركت و نشاط است. روى كار آمدن یك دولت مردمى، و حماسه‏ى خدمت‏رسانى و شور و نشاط جوانان در عرصه‏هاى مختلف، كشور را در فروردینى از امید و نشاط قرار داده است؛ و عید واقعى براى هر ملت، چنین وضعیتى است. اینها همه از بركات مشاركت عمومى و همبستگى ملى است كه ملت ایران در سال 84 آن را سرلوحه‏ى كار و تلاش خود قرار داد. موفقیت‏هاى ملت - چه در زمینه‏ى حضور مردمى و مشاركت عمومى، چه در نشان دادن شاخص‏هاى همبستگى ملى - در سال 84 درخشان بود. انتخابات پُرشكوه و حضور مردمى پُرشور و تشكیل یافتن یك دولت برخاسته‏ى از مردم و متعهد به خدمت‏رسانى؛ و پیشرفت‏ها و موفقیت‏هایى در زمینه‏هاى گوناگون در كشور، از موفقیت‏هاى بزرگ ملت ما در سال 84 بود.
درست است كه در كنار این موفقیت‏هاى بزرگ، تلخى‏ها و سوانح و فقدان‏هاى دردناك و جفاهایى هم داشته‏ایم - چه به حرمت پیامبر اكرم، چه به قداست حریم عسكریین، چه به یاد شهیدان گرامى، چه به عزت ملت ایران - كه آنها را در سال گذشته ملت ایران آزموده؛ اما عزم انقلابى بر آن است كه به حول و قوه‏ى الهى، از تلخى‏ها، پلكانى به سوى شیرینى‏ها بسازیم و سختى‏ها را به سختكوشى‏ها تبدیل كنیم؛ این درس اسلام و درس پیامبر عظیم‏الشأن اسلام است.
در این مقطع زمانى، یاد و نام مبارك پیامبر اعظم از همیشه زنده‏تر است؛ و این یكى از تدابیر حكمت و الطاف خفیّه‏ى الهى است. امروز امت اسلام و ملت ما بیش از همیشه به پیغمبر اعظم خود نیازمند است؛ به هدایت او، به بشارت و انذار او، به پیام و معنویت او، و به رحمتى كه او به انسان‏ها درس داد و تعلیم داد. امروز درس پیغمبر اسلام براى امتش و براى همه‏ى بشریت، درسِ عالم شدن، قوى شدن، درس اخلاق و كرامت، درس رحمت، درس جهاد و عزت، و درس مقاومت است. پس نام امسال به طور طبیعى، نام مبارك پیامبر اعظم است. در سایه‏ى این نام و این یاد، ملت ما درس‏هاى پیغمبر را باید مرور كند و آنها را به درس‏هاى زندگى و برنامه‏هاى جارى خود تبدیل كند. ملت ما به شاگردى مكتب نبوى و درس محمّدى (صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله) افتخار مى‏كند. ملت ما پرچم اسلام را در میان امت اسلامى با استقامت و استحكام برافراشته است؛ سختى‏ها را تحمل كرده است و كامیابى‏هاى حضور در این میدان شرف و افتخار را دیده است و به فضل الهى، كامیابى‏هاى بیشتر در راه است.
ما درس اخلاق پیغمبر، درس عزت پیامبر اعظم، درس علم‏آموزى و درس رحمت و كرامت و درس وحدتى را كه ایشان به ما داد و درس‏هاى زندگى ماست، باید در برنامه‏ى زندگى خودمان قرار بدهیم.
امروز دولتى مصمم و خدمتگزار در وسط میدان، با مردمى آماده به كار و سرشار از امید، و با جوانانى پُرشور و بااستعداد، در این سرزمین حضور دارند و این نوید بزرگى براى آینده‏ى كشور و ملت ماست.(15)
*******
عید نوروز، سرآغاز طراوت طبیعت و جوان شدن جهان و تازه شدن فضاى زندگى طبیعى انسان است. و چه نیكوست كه همراه با طراوت جهان، جان و دل انسان هم طراوت پیدا كند؛ طراوت جان و دل با ذكر خدا، با درخواست كمك از پروردگار، با رویاندن نهال خیرخواهى و نیك‏خواهى براى همه‏ى برادران و خواهران و براى همه‏ى بشریت.
رسم نوروز در درون خود زیبایى‏هاى زیادى را دارد؛ علاوه بر اینكه در هر نقطه، ایرانیان این لحظه‏ى تحویل را با نام خدا و با درخواست تحول اساسى در زندگى‏شان آغاز مى‏كنند. یكى از زیباترین رسمهاى موجود در عید نوروز، رسم دید و بازدید و صله‏ى ارحام و مستحكم كردن روابط و پیوندهاى عاطفى میان افراد جامعه است. این را اگر با بعضى از جشنهاى ملىِ ملتهاى دیگر - كه همراه با كارهاى غیر اخلاقى و به دور از این ارتباطات عاطفى است - مقایسه كنیم، آن وقت درمى‏یابیم كه جشن ملى و آغاز سال نوِ ما ایرانیان علاوه بر تقارن با بهار طبیعت كه یك امتیازى است، چه خصوصیات نجیبانه و مهربانانه‏اى در خود دارد. شادى دلها، لبخند و تبریك و خوش‏آمدگویى به یكدیگر و پى گرفتن روابط انسانى و نو كردن محیط زندگى از رسوم بسیار خوب و مطلوبى است كه ایرانیان از گذشته تا امروز به آن پایبند بوده‏اند و اینها همه مورد تأیید آئین مقدس اسلام و شرع اسلامى است.
... ملت ما هدف روشنى دارد؛ هدف بزرگ ملى ما «استقلال ملى، عزت ملى و رفاه عمومى ملت» است. همه‏ى اینها به بركت اسلام و ایمان اسلامى تحقق‏یافتنى است. ما این را تجربه كردیم و دریافتیم. ملت ما ظرفیت بسیار زیادى براى پیمودن راههاى دشوار به سوى آینده‏هاى محبوب و مطلوب دارد. ظرفیت ملى ما، اگر به طور كامل و همه‏جانبه مورد استفاده قرار بگیرد، بدون تردید ملت ایران خواهد توانست به همه‏ى امیدها و آرزوهاى خود دست پیدا كند.
تحرك ملت ایران به بركت اسلام آغاز شد و این بیدارى و این امید و این اعتماد به نفس روزبه‏روز تا امروز بیشتر شد و ما هر سالى كه نو مى‏شود، باید عزم خود را نو كنیم و پا را در میدانهاى تازه‏ترى بگذاریم.
بدیهى است كه یك ملت زنده، با چالشها مواجه است؛ چالشها، لازمه‏ى زنده بودن است. هر موجود زنده‏اى باید هزینه‏ى زنده بودنِ خود را بپردازد تا بتواند به اهداف خود دست پیدا كند. زنده بودن همراه با چالشهاست؛ همراه با مانعهاست؛ از مانعها باید عبور كرد. احیاناً همراه با دشمنى‏هاست؛ براى دشمنى‏ها باید تدبیر و اندیشه‏ى راسخ داشت. عزم قوى را باید دستمایه‏ى این حركت كرد. ملت ایران نیازمند این عزم ملى است كه تا امروز هم این عزم را نشان داده است و روزبه‏روز باید پایه‏هاى این عزم مستحكم‏تر بشود.(16)
*******
...ما باید آنچه را كه در گذشته ـ در دروان حكومت طاغوتها ـ از دست داده‌ایم و دچار عقب ماندگی شده‌ایم، جبران كنیم؛ این ایجاب می‌كند كه ما تلاشمان را هرچه می توانیم بیشتر و بیشتر و جدی‌تر كنیم. در عرصه‌ی داخلی آنچه مورد نیاز است، پیدا كردن راههای میان‌بر همراه با تدبیر و درایت و حكمت است؛ ما نمی‌توانیم آرام و معمولی حركت كنیم؛ باید با شتابی حساب‌شده و منظم و منضبط پیش برویم. باید بتوانیم كارهایی را كه برای نسلهای آینده ماندگار خواهد بود انجام بدهیم. در عرصه‌ی بین‌المللی دوستانی در جهان داریم، دشمنانی هم داریم، كسانی هم هستند كه دشمن نیستند لكن رقیب ما هستند؛ این عرصه‌ی پیچیده هم نیاز دارد كه تلاشمان را مدبرانه و شجاعانه و عزت‌مدارانه برنامه‌ریزی كنیم. در این عرصه اگر موفق بشویم، این موفقیت در توفیقات داخل كشور و پیشرفتهای بزرگ ملت ایران در زندگی خود هم اثر خواهد گذاشت.(17)

پى‏نوشت‏ها:

1. فرازی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری 1/1/1369
2. فرازی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری 1/1/1371
3. فرازی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری 1/1/1372
4. فرازی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری 1/1/1373
5. فرازی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری 1/1/1374
6. فرازی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری 1/1/1375
7. فرازی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری 1/1/1376
8. فرازی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری 1/1/1377
9. فرازی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری 1/1/1378
10. فرازی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری 1/1/1379
11. فرازی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری 1/1/1380
12. فرازی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری 1/1/1381
13. فرازی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری 1/1/1382
14. فرازی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری 1/1/1384
15. فرازی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری 1/1/1385
16. فرازی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری 1/1/1386
17. فرازی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری 1/1/1387

منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی سیدعلی خامنه ای(مدظله العالی)
چهارشنبه 30/12/1391 - 18:1
دانستنی های علمی

نوروز در فرهنگ شیعه – قسمت اول

 

نویسنده:رسول جعفریان
نوروز یا روز نو، در همه تقاویم، در همه دوره‏ها و در میان همه فرهنگها، با اسامى گوناگون مطرح بوده و هست. گردش زمین به دور خورشید و پدید آمدن روز و شب و فصول سال و نیز حركت ماه بر گرد زمین، بشر را به محاسبه واداشته و به طور طبیعى تقویم را پدید آورده است. آغاز هر سال، شروع جدیدى است كه خود به نوعى انسان را با احساسى تازه و تولدى نو به حركت در مى‏آورد. این آغاز همراه با شادى و سرور بوده و در هر فرهنگى آیینهاى ویژه‏اى براى نشان دادن خوش حالى و شادى تعبیه شده است. در میان ایرانیان، این روز نو، روزى بود كه شاه جدید ساسانى به تخت مى‏نشست. خواهیم دید كه آخرین نوروز ایرانى، كه طى آن آیینهاى ویژه‏اى را اجرا مى‏كردند، [1] روزى در اواخر خردادماه بود كه یزدگرد سوم بر تخت نشست و از آن پس، این نوروز، هر سال، با توجه به عدم محاسبه كبیسه و اهمال آن، در هر چهار سال یك روز به عقب مى‏افتاد. پس از آمدن اسلام، سنت نوروز، پابرجا ماند و این بدان دلیل بود كه مردم ایران، به سرعت اسلام را نپذیرفته و تا یكى دو سه قرن، بسیارى از آنان بر آیین كهن خود بودند. حتى اگر اسلام را پذیرفتند، نتوانستند به آسانى آن را ترك كنند. دانسته است كه اسلام دو عید را با عنوان عید فطر و اضحى با آیینهاى ویژه مطرح كرد، هر چند آنها آغاز سال نبود اما به هر روى عید طبیعى مسلمانان به شمار مى‏آمد. در برابر، نه از سوى اهل سنت و نه امامان شیعه، موضعگیرى روشن و شناخته شده مفصلى نسبت‏به نوروز مطرح نشد. آنچه در این باره گفته شده پس از این اشاره خواهیم كرد.
بحث از نوروز، در فرهنگ شیعه، از قرن پنجم به بعد مطرح شد و تا آنجا كه به منابع برجاى مانده ارتباط مربوط مى‏شود، نخستین بار در مختصر مصباح شیخ طوسى از آن یاد شد. پس از آن در منابع دیگر هم وارد گردید. در این مقال سیر ورود آن را در منابع شیعه و موضعگیرى فقهاى شیعه در باره آن را توضیح خواهیم داد. نكته جالب توجه آنكه در دوره صفوى، آثار فراوانى در زمینه عید نوروز نوشته شد. شیخ آقابزرگ ذیل مدخل نوروزیه، از بیش از پانزده رساله كه در دوره صفوى تالیف شده یاد كرده است. در این مقال برآنیم تا بر چند رساله نوروزیه كه در این دوره تالیف شده شرحى به دست دهیم.

مبناى محاسبه روز نوروز

نوروز نخستین روز فروردین ماه شمسى به حساب مى‏آید. محاسبه سال شمسى تا پیش از پیدایش تاریخ جلالى در سال 467 یا 471، بدین ترتیب بود كه سال را دوازده ماه سى روزه تقسیم مى‏كردند كه جمعا 360 روز مى‏شد. پنج روز باقى مانده را در پایان آبان ماه یا اسفندماه بر آن مى‏افزودند كه جمعا 365 روز مى‏شد. با این حال پنج‏ساعت و 48 دقیقه و 51/45 ثانیه باقى مى‏ماند. این زمان، در هر چهار سال یك روز مى‏شد و از آنجا كه در محاسبه نمى‏آمد، روز اول فروردین در فصول سال تغییر مى‏كرد. بنابر این ماههاى شمسى نیز در آن زمان، مانند ماههاى قمرى در فصول سال متغیر بود. معناى این سخن آن است كه نوروز در ابتداى فروردین واقعى، یعنى نقطه آغاز اعتدال ربیعى قرار نداشت.
زمانى كه یزدگرد سوم، آخرین شاه ساسانى، در سال 632 میلادى به تخت نشست، روز نخست‏سال، یعنى اول فروردین در آن تاریخ، مطابق بود با شانزدهم حزیران (ژوئن) (مطابق با 27 خرداد). پس از آن با محاسبه بالا، روز نوروز یا اول فروردین، هر چهار سال، یك روز به عقب مى‏آمد.
در سال 467، روز نوروز مطابق دوازدهم حوت یا اسفند بود. در این سال، ملكشاه سلجوقى، دستور داد تا منجمان، محاسبه دقیقى از سال شمسى انجام داده و روز اول فروردین را معین كنند. بر اساس محاسبه خواجه عبدالرحمان خازنى، منجم مرو، عوض آن كه بر اساس محاسبه قبلى، روز واقعى دوازدهم اسفند را اول فروردین دانسته شود، اول فروردین را هیجده روز جلوتر برده و در ابتداى اعتدال ربیعى، یعنى فروردین واقعى قرار داد. در محاسبه جدید، هر سال را در چهار نوبت، 365 روز محاسبه كرده (دوازده سى روز به ضمیمه پنج روز كه در آخر ماه آبان یا اسفند افزوده مى‏شد) و سال پنجم را 366 روز محاسبه كردند. البته پس از هر هشت دوره چهارساله، سال پنجم را 366 قرار مى‏دادند. در این محاسبه آن پنج‏ساعت و اندى نیز در محاسبه مى‏آمد. بدین ترتیب، روز نوروز، به عنوان نخستین روز فروردین ماه، از آن سال ثابت ماند.
بنابر این، نخستین سالى كه روز اول فروردین آن دقیقا مطابق آغاز زمان اعتدال ربیعى بود، سال 467 (یا 471) بوده است. [2]

نوروز در فرهنگ شیعه

دانسته است كه سال قمرى، به عنوان سالشمار پذیرفته شده در آیینهاى دینى در دین مبین اسلام پذیرفته شده و در میان مردم و كتابهاى تاریخى مرسوم بوده است. در كنار آن سال شمسى، به دلیل ثبات آن در تعیین فصول، همیشه به عنوان سال مورد استفاده در امر كشاورزى و خراج و جز آن، اهمیت‏خود را حفظ كرده و در تقاویم محاسبه و یاد مى‏شده است. تطبیق این دو روز شمار با یكدیگر در فرهنگهاى مختلف همیشه مورد بحث واقع شده و راه حلهاى مختلفى براى آن عرضه شده است. سیرى از این تطبیقها در میان تاریخ قمرى و شمسى را تقى‏زاده مورد بحث قرار گرفته است. [3]
در سال 1304 شمسى (1343 قمرى مطابق 1925 میلادى) در ایران، تقویم شمسى، به عنوان تقویم رسمى پذیرفته شد. محاسبه پیشین كه دقیق بود مراعات شد و تنها عوض افزودن پنج روز به سال، شش ماه نخست‏سال را سى و یك روز، و پنج ماه دوم را سى روز و اسفند را بیست و نه روز قرار دادند كه هر چهار سال، سى روز محاسبه مى‏شد. سالى كه اسفند آن سى روز بود، آن را سال كبیسه نامیدند. [4] در قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران نیز مبناى محاسبه سال شمسى بوده و سال قمرى نیز در كنار آن به عنوان تقویم دینى مورد تاكید قرار گرفت.
این بود اجمالى از نوروز در تقویم شمسى. مهمترین نكته آن، این است كه نوروز تا سال 467 درسال متغیر بوده وپس ازآن درآغازاعتدال ربیعى قرارگرفته واز آن پس تغییرى نیافته است.

نوروز در منابع كهن شیعى

در آغاز باید اشاره كنیم كه مقصود از منابع كهن منابعى است كه تا زمان شیخ طوسى تالیف شده است. آنچه كه در باره نوروز در این منابع آمده، به شرح زیر است:
نخست آن كه نجاشى ذیل شرح حال ابوالحسن نصر بن عامر بن وهب سنجارى نوشته است كه وى از ثقات اصحاب است و كتابهایى داشته از جمله كتاب ما روى فى یوم النیروز. [5] روشن نیست حجم روایاتى كه وى در این كتاب جمع آورى كرده چه اندازه بوده است. گفتنى است كه صاحب بن عباد كه باید او را با احتیاط شیعه معتزلى دانست، كتابى با عنوان كتاب الاعیاد و فضائل النیروز داشته است. [6]
در منابع كهن، چند روایت نیز در باره نوروز آمده، كه به این ترتیب است:
1- نخست روایتى از ابراهیم كرخى كه ضمن آن از امام صادق علیه السلام سؤال شده كه شخصى مزرعه بزرگى دارد. در روز مهرگان یا نوروز، هدایایى (از طرف كسانى كه بر روى آن كار مى‏كنند) به او داده مى‏شود. آیا بپذیرد؟ حضرت فرمود: آنها كه هدیه مى‏دهند مسلمانند؟ ابراهیم مى‏گوید: آرى. حضرت فرمود: هدیه آنها را بپذیرد. [7]
2- روایت دیگر چنین است كه در روز نوروز به امیرالمؤمنین علیه السلام گفته شد: الیوم النیروز. حضرت فرمودند: اصنعوا كل یوم نیروزا هر روز را نوروز كنید. [8] و نقل دیگر همان روایت آن كه حضرت فرمود: نیروزنا كل یوم. [9] این همان روایتى است كه در آن گفته شده در روز نوروز به آن حضرت، فالوذج هدیه كردند و حضرت این پاسخ را دادند. در حاشیه نسخه‏اى از فهرست ابن‏ندیم آمده كه ثابت‏بن نعمان بن مرزبان، پدر ابوحنیفه، یا جد او همان كسى بود كه فالوذج به امام على علیه السلام هدیه كرد و حضرت فرمود: نوروزنا كل یوم یا مهرجونا كل یوم. [10] تعبیرى كه صاحب دعائم آورده قدرى متفاوت است. در آنجا آمده: وقتى فالوذج به امام اهدا شد، حضرت دلیلش را پرسید؛ گفتند: امروز نوروز است. حضرت فرمود: فنیروزا ان قدرتم كل یوم. یعنى تهادوا و تواصلوا فى الله. [11] این روایت را بخارى نیز در التاریخ الكبیر آورده است. [12]
به جز آنچه از من لایحضر نقل شد، در آثار صدوق، اشاره‏اى به نوروز نشده است. تنها در عیون اخبارالرضا علیه السلام ضمن اشاره به داستان زیدالنار آمده كه جعفر بن یحیى برمكى بعد از كشتن ابن افطس علوى، سر وى را همراه هدایاى نوروز نزد هارون فرستاد. [13] صدوق هیچ اشاره دیگرى به نوروز نكرده است. [14] گفتنى است كه در آثار شیخ مفید نیز، كلمه نوروز یا نیروز یافت نشد. [15]
3- اشاره شد كه در تهذیب شیخ طوسى، به بحث هدیه در روز نوروز و مهرجان [16] اشاره شده بود. جداى از آن شیخ طوسى در مصباح المتهجد، براى نخستین بار بحث از روز نوروز، به عنوان روزى متبرك كه روزه استحبابى و نماز دارد، كرده است. آنچه در مصباح (به نقل از بحار) آمده چنین است:
روى المعلى بن خنیس عن مولانا الصادق علیه السلام فى یوم النیروز قال: اذا كان یوم النیروز فاغتسل و البس انظف ثیابك و تطیب باطیب طیبك و تكون ذلك الیوم صائما فاذا صلیت النوافل و الظهر و العصر، فصل اربع ركعات، تقرا فى اول ركعة فاتحة الكتاب و عشر مرات انا انزلناه و... [17] گفتنى است كه شیخ روز روز نوروز را نه در مصباح و نه در مختصر مصباح معین نكرده است.
4- ابن ادریس (598) در سرائر مى‏نویسد: شیخ ما ابوجعفر در مختصر مصباح آورده از چهار ركعت نماز مستحب در نوروز فرس سخن گفته اما روز آن را معین نكرده، چنانكه ماه آن را از ماههاى رومى یا عربى مشخص نكرده است. آنچه برخى از اهل حساب و علماى هیئت و اهل فن در كتابش گفته، این است كه روز نوروز دهم ماه ایار (دهم ماه مه مطابق دوم اردیبهشت) كه سى و یك روز است مى‏باشد. زمانى كه نوروز از آن گذشت، روز نوروز فرا مى رسد. گفته شده نیروز و نوروز دو لغت است. اما نیروز معتضد كه به آن نوروز معتضدى مى‏گویند، روز یازدهم حزیران (یازدهم ژوئن مطابق سوم خرداد) است. مردمان سواد و زارعین، در باره امر خراج به وى شكایت كردند و این كه قبل از رسیدن محصول، خراج گفته مى‏شود و همین سبب بدهكارى آنهاست كه خود عامل اجحاف به رعایاست. او مصصم شد كه پیش از یازدهم حزیران خراج از كسى مطالبه نكنند. شعرى نیز در باره این عمل او سروده شد... همه این مطلب را صولى در كتاب الاوراق آورده است. [18]
در دو كتاب دعا كه به فارسى در قرن ششم تالیف شده یاد از حدیث معلى بن خنیس در اعمال روز نوروز كه مهمترین آنها، گرفتن روز، پوشیدن لباس نیكو و نماز مخصوص است، شده است. این دو مورد از دو متن فارسى شیعى قرن ششم قابل توجه است جز آن كه به احتمال قریب به یقین برگرفته از شیخ طوسى است.
5- در كتاب ذخیرة الاخره كه مشتمل بر ادعیه بوده و در نیمه نخست قرن ششم تالیف شده، فصلى تحت عنوان عمل روز نوروز فارسیان آمده است. در شرح آن حدیث معلى بن خنیس به این ترتیب نقل شده است:
روایت كند معلى بن خنیس از صادق علیه السلام كه گفت: چون روز نوروز بود، روزه دار و غسل كن و جامه پاكترین درپوش و بوى خوش بكار دار و چون نماز پشین و دیگر و سنتهاى آن بگذارده باشى، چهار ركعت نماز كن به دو سلام و بخوان در ركعت اول الحمد و ده بار انا انزلناه فى لیلة القدر و در ركعت دویم الحمد و ده بار وده بار قل یا ایها الكافرون و در ركعت‏سیم الحمد و ده بار قل هو الله احد ودرچهارم ركعت الحمد و ده بار معوذتین. و چون از نماز فارغ گردى تسبیح زهرا علیهما السلام بگوى. چون چنین بكنى خداى تعالى شصت‏ساله گناه تو بیامرزد. و دعااین است:... [19]
6- در كتاب نزهة الزاهد نیز كه در نیمه دوم قرن ششم یا نیمه نخست قرن هفتم نوشته شده آمده است: نوروز فرس: امام جعفر صادق علیه السلام گفت: چون روز نوروز در آید غسل كن و جامه پاك‏ترین در پوش و بوى خوش بكار دار و روزه فراگیر و پس از نماز پیشین و دیگر، چهار ركعت نماز كن به دو سلام. پس از الحمد در اول ركعت، ده بار انا انزلناه بخوان و در دوم ده بار قل یاایها الكافرون و در سوم ده بار قل هو الله احد و در چهارم ده بار هر دو قل اعوذ. و چون فارغ شوى سجده شكر كن و این دعا بخوان تا تو را گناه شصت‏ساله بیامرزد. و دعا این است: اللهم صل على محمد و ال محمد الاوصیاء المرضیین و صل على جمیع انبیاءك و رسلك بافضل صلواتك و بارك علیهم بافضل بركاتك ... [20]
7- قطب الدین راوندى (م 573) حدیثى در باره نوروز، در كتاب لب اللباب خود آورده است: عن رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم : ابدلكم بیومین یومین، بیوم النیروز و المهرجان، الفطر و الاضحى. دوروز رابراى شما جانشین دوروز كردم. عید فطر وقربان را بجاى عیدنوروز و مهرگان قرار دادم. [21]
مناسب است در اینجا بیفزایم كه مراسم نوروز در شهرهاى شیعه نیز برپا بوده است. حداقل دو قصیده از سیدضیاءالدین ابوالرضا فضل الله راوندى از قرن ششم در دست داریم كه عید نوروز را به برخى از بزرگان آن ناحیه تبریك گفته است. در یكى از این اشعار آمده:
هذا الربیع و هذه ازهاره وافى سواء لیله و نهاره. [22]
8- ابن شهر آشوب (م 588) در مناقب خبرى در برخورد منصور با امام كاظم علیه السلام آورده است. وى مى‏نویسد: منصور از امام خواست تا در عید نوروز، بجاى او در مجلسى نشسته و هدایایى را كه آورده مى‏شد از طرف او بگیرد. امام در پاسخ چنین گفت:
انى قد فتشت الاخبار عن جدى رسول الله صلى الله علیه وآله و سلم فلم اجد لهذا العید خبرا؛ انه سنة للفرس محاها الاسلام و معاذ الله ان نحیى ما محاه الاسلام. [23]
من اخبارى را كه از جدم رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم وارد شده بررسى كردم و خبرى در رابطه با این عید پیدا نكردم. این عید از سنن ایرانیان است كه اسلام بر آن خط بطلان كشیده است. به خدا پناه مى‏برم از اینكه چیزى را كه اسلام آن را از میان برده دوباره آن را زنده كنم.
صاحب جواهر با توجه به نقل شیخ، ابن‏فهد، شهید اول و دیگر متاخرین، بر مسلم بودن استحباب روزه روز نوروز تاكید كرده است. سپس نقل بالا را از امام كاظم علیه السلام آورده و گفته است كه این نقل نمى‏تواند معارض ادله استحباب باشد، به علاوه كه محتمل است كه بر اساس تقیه صادر شده باشد؛ شاید هم مقصود نوروزى جز نوروزى باشد كه متفق علیه است. [24] باید توجه داشت كه مستند همه، روایت معلى بن خنیس است. به علاوه، اگر تقیه‏اى در كار بود، باید امام همان ابتدا موافقت مى‏كرد نه مخالفت. نكته سوم وى نیز واضح البطلان است، زیرا به هر روزى در آن روزگار، یك نوروز بیشتر وجود نداشته است.
این بود آنچه در منابع شیعه تا قرن ششم در باره نوروز نقل شده است. در این باره، مهم همان روایت معلى بن خنیس است و جز آن، چیزى در باره تایید نوروز به چشم نمى‏خورد. منشا آنچه در آثار بعدى در باره استحباب غسل روز نوروز و نماز و دعاى مربوطه آمده، همین نص است و بس. البته مطالب دیگرى نیز افزوده شده كه منشا آنها را اشاره خواهیم كرد.

نوروز در منابع اهل سنت

در اینجا بى‏مناسب نیست، اشاره‏اى به آنچه در منابع اهل سنت در باره روز نوروز آمده داشته باشیم. بطور كلى باید گفت كه این عید، از پس از اسلام مورد توجه حكام اموى و عباسى بوده و بویژه در حوزه شرق، هدایاى نوروز به طور مرتب از طرف حكام از كدخدایان دریافت مى‏شده است. افزون بر آن كار گرفتن خراج نیز بر اساس نوروز بوده و یكى دوبار در عهد متوكل [25] و معتضد عباسى، [26] نوروز تا تیرماه به تاخیر افتاده تا مردم در پرداخت آن گرفتار مشكل نشوند، زیرا در این وقت محصول به دست مى‏آمده است. در زمان مقتدر نیز این مشكل به عنوان نوعى ظلم در حق رعایا مطرح بوده است. [27]
به گزارش یعقوبى، معاویه پس از رسیدن به خلافت، به عبدالرحمن بن ابى‏بكره نوشته است تا هدایاى نوروز و مهرگان براى وى ارسال شود. [28] عمر بن عبدالعزیز، در ردیف كارهاى اصلاحى خود این امر را متوقف كرده [29] و نامه‏اى به یكى از حكام خویش نوشته تا از گرفتن هدایاى نوروز و مهرگان خوددارى كند. [30] بعد از وى، یزید بن عبدالملك بار دیگر گرفتن هدایاى نوروزى را باب كرده است. [31] در زمان نصر بن سیار نیز گرفتن هدایا در خراسان مرسوم بوده، [32] چنانكه در سال 236 در فارس. [33] در باره نوروز و مهرگان در ادب عربى، مقالاتى در زبانهاى فرنگى نوشته شده است. [34]
در تمام این دوران، روز نوروز به عنوان یك روز معین براى مسلمانان شرق شناخته شده بوده و به دلیل درگیر بودن آن با امر خراج، موقعیت‏خود را حفظ كرده است. شاعرى در سال 220 هجرى، روز نوروز را در ردیف دو عید فطر و اضحى قرار داده است:
فابكوا على التمر ابكى الله اعینكم فى كل اضحى و فى فطر و نیروز
شواهد وجود دارد كه در اواخر قرن سوم، توده مردم در این نواحى، در ایام نوروز به آتش بازى و ریختن آب مى‏پرداخته‏اند. حكومت نیز به احتمال تحت تاثیر فقهاى اهل سنت، با آن مقابله مى‏كرده است.
در حوادث سال 282 آمده است كه در این سال، مردم از آنچه در نوروز عجم، از آتش بازى و ریختن آب و جز آن انجام مى‏دادند، منع شدند. [35]
در حوادث سال 284 آمده است كه روز چهار شنبه، سوم جمادى الثانیه، یازدهم حزیران (ماه ژوئن)، در چهارسوها و بازارهاى بغداد، اعلام شد كه كسى در شب نوروز حق روشن كردن آتش و ریختن آب را ندارد. روز پنجشنبه نیز همین اعلان، اعلام شد. اما در عصر روز جمعه، در خانه سعید بن یكسین، رئیس شرطه بغداد، در بخش شرقى بغداد، اعلام شد كه خلیفه، مردم را در روشن كردن آتش و ریختن آب آزاد گذاشته است. پس از آن توده مردم، حتى بیش از حد به این كار پرداختند به طورى كه بر روى اصحاب شرطه نیز در مجلس جسر (پل) آب ریختند. [36]
برگزارى مراسم نوروز نه تنها در شرق اسلامى، بلكه در غرب نیز رواج یافته است. به نقل مقریزیه در سال 363 هجرى، المعزلدین الله، خلیفه فاطمى مصر، دستور داد تا از روشن كردن آتش در شب نوروز و همچنین ریختن آب خوددارى كنند. در همانجا آمده است كه در سال 361، آتش بازى گسترده‏اى در قاهره انجام شده و این كار سه روز ادامه یافته است. بدنیال بود، معز فاطمى مردم را از روشن كردن آتش و ریختن آب منع كرده و كسانى را نیز گرفته و حبس كردند. [37] همو آورده است كه در سال 517 هجرى نیز در روز نوروز هدایاى گرانبهایى از طرف امرا تقدیم شده كه بسیار بسیار مفصل و گرانقیمت بوده است. [38] همو در سالهاى بعد از آن روز، كه از آن با عنوان نوروز قبطى یاد شده، از گستردگى بازى و كارهاى ضد اخلاق و گرفتن هدیه توسط امیر نوروز و جز آن سخن گفته است. [39] در منابع فقهى اهل سنت هم، مخالفت‏با نوروز دیده مى‏شود. از جمله غزالى در كیمیاى سعادت بر ضد نوروز سخن گفته است. [40] در منبع دیگرى، گفته شده است: روزه گرفتن روز شنبه، كراهت دارد چون تشبه به یهود است. نیز روزه گرفتن نوروز و مهرگان، چرا كه آن هم تشبه به مجوس است.[41]
ابن قدامه نیز نوشته است: روزه گرفتن نوروز و مهرگان كراهت دارد، زیرا این ها، روزهایى است كه كفار آن را بزرگ مى‏شمرند. [42] گفتنى است كه گروه طالبان كه در حال حاضر بر افغانستان حاكم‏اند، امسال (1376) اعلام كردند كه برگزارى مراسم نوروز بر خلاف اسلام بوده و نباید تعطیل شود.

پى‏نوشت‏ها:

[1]. فهرستى از آنها را ابوریحان در آثارالباقیه (ترجمه اكبر داناسرشت، تهران، امیركبیر، 1363) از منابع زردشتى آورده است. ر، ك: صص 325 - 333.
[2]. مجموع آنچه گذشت، از مقالات تقى زاده (گاه شمارى در ایران» ، ج 10، صص 3 - 6، (به كوشش ایرج افشار، تهران، 1357) مقاله همو تحت عنوان نوروز در مجله یادگار سال چهارم، ش 7، و مدخل نوروز در لغتنامه دهخدا گرفته شده است. در باره اختلاف در اینكه نوروز سلطانى در سال 467 بوده یا 471 نك : مقالات، ج 10، ص 168 پاورقى. توضیحات محیط طباطبائى در باره سیر تقویم در ایران نیز قابل توجه است. وى‏مشكل سال 467 یا 471 ، مساله افزودن پنج روزه زائده را به آخر آبان و اسفند را نیز حل كرده است. نك : تاریخ تحولات تقویمى در ایران از نظر نجومى، میراث جاویدان، شماره 14 - 15، صص 101 - 108.
[3]. مقالات تقى زاده، ج 10 «گاه شمارى در ایران قدیم»، فصل پنجم، ص 153 به بعد.
[4]. متن تصویبنامه مجلس شوراى ملى را كه در شب 11 فروردین ماه 1304 شمسى انجام شده و اسناد دیگر در این باره را ببینید در: پیدایش و سیر تحول تقویم هجرى شمسى، محمدرضا صیاد، مجله میراث جاویدان، ش 14 ، 15 ، صص 19 - 118
[5]. رجال النجاشى، ص 428
[6]. الفهرست، ابن الندیم، ص 190.
[7]. الكافى، ج 5، ص 141 ؛ كتاب من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 300 ؛ التهذیب، ج 6، ص 378.
[8]. كتاب من لایحضره الفقیه، ج 3 ، ص 300.
[9]. همان.
[10]. الفهرست ابن الندیم، ص 256 ؛ الانساب، ج 3، ص 37.
[11]. دعائم الاسلام، ج 2، ص 326.
[12]. التاریخ الكبیر، ج 4، ص 201.
[13]. عیون اخبار الرضا (ع)، ص 550.
[14]. این استقصاء بر اساس كار رایانه‏اى است كه ضمن آن همه آثار صدوق در برنامه‏اى توسط مركز كامپیوترى علوم اسلامى قابل جستجو است.
[15]. این جستجو نیز بر همان اساسى است كه در پاورقى پیشین گذشت.
[16]. عید مهرگان، روز شانزده‏هم مهرماه برگزار مى‏شده است. ر، ك: آثار الباقیه، ص 337.
[17]. مصباح المتهجد، ص 591 ؛ بحار الانوار، ج 59 ، ص 101 ؛ وسائل الشیعة، ج 7، ص 346.
[18]. السرائر، ج 1، ص 315.
[19]. ذخیرة الاخره، ص 152.
[20]. نزهة الزاهد، 285.
[21]. مستدرك الوسائل ، ج 6، ص 152 از لب اللباب.
[22]. دیوان السید ضیاءالدین ابوالرضا فضل الله راوندى (تصحیح محدث ارموى، تهران، 1374 ق)، ص 65 و شعرى دیگر در 131، و نیز در ص 196.
[23]. مناقب ابن شهرآشوب، ج 2 ص 379 ؛ مسند الامام كاظم علیه السلام، ج 1 صص‏52 - 51.
[24]. جواهر الكلام، ج 5، ص 40.
[25]. تاریخ الطبرى، ج 9، ص 218 (حوادث سال 245).
[26]. همانجا، ج 10، ص 39.
[27]. همانجا، ج 11، ص 203 (حوادث سال 301).
[28]. تاریخ الیعقوبى، ج 2، ص 306.
[29]. همانجا، ج 2، ص 306.
[30]. تاریخ الطبرى، ج 6، ص 659 (حوادث سال 101).
[31]. تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 313.
[32]. تاریخ الطبرى، ج 7، ص 277.
[33]. همانجا، ج 9، ص 184 (حوادث سال 236).
[34]. مقالات تقى‏زاده، ج 10، ص 155.
[35]. تاریخ الطبرى، ج 10، ص 39.
[36]. همانجا، ج 10، ص 53.
[37]. الخطط المقریزیة، ج 1، ص 268.
[38]. همانجا، صص 268 - 269.
[39]. همانجا، ص 269.
[40]. ر.ك: مقالات تقى زاده، ج 10، ص 153.
[41]. بدائع الصنایع، ج 2، ص 79.

چهارشنبه 30/12/1391 - 18:0
دانستنی های علمی

نوروز در روایات اسلامى (1)


نویسنده: مهدی مهریزی



دین جهانى، با آداب و سُنن ملّى چه رفتارى دارد؟ آیا آنها را کنار مى نهد و خود به ساختن آداب و رسوم تازه مى پردازد؟ یا آنها را تأیید مى کند و در کنار خویش مى نشاند؟ و یا از میان آنها گزینش مى کند؟
نخست باید دانست که دین کامل، آن نیست که خود، همه چیز را برعهده گیرد و به جاى همه استعدادهاى آدمى و همه نهادهاى مدنى بنشیند; بلکه دین کامل، دینى است که همه اینها را در جاى خود، به درستى مى بیند و جهتى کلّى به آنها مى دهد و آنچه را از توان (قُواى فردى) و (نهادهاى جمعى) خارج است، بر عهده مى گیرد… و این، فلسفه اى عمیق دارد; زیرا چنان که دین، فعل تشریعى خداوندى است، قواى آدمى و لوازم تابعه آن (مانند نهادهاى جمعى) نیز فعل تکوینى الهى اند و هیچ گاه تکوین و تشریع، ناسازگارى ندارند; چرا که از مبدأ واحدى دستور مى گیرند.
اگر با این پیش زمینه عقلى به منابع و مصادر دینى بنگریم، مى یابیم که خواست دین، برچیدن بساط سُنن ملّى ـ قومى نیست; بلکه بر آن است که این سنّت ها را سَمت و سوى عالى بخشد و دین، تنها آنچه را که با فطرت آدمى مغایرت دارد، برمى چیند. چنان که قرآن کریم، حرمت و احترام ماه هاى حرام را ـ که رسمى جاهلى بود ـ پاس داشت:
فإذا انسلخ الأشهر الحُرم فاقتلوا المشرکین.1
پس چون ماه هاى حرامْ سپرى شدند، مشرکان را بکشید.
یا أیها الذین آمنوا! لاتحلّوا شعائر اللّه ولا الشهر الحرام.2
اى کسانى که ایمان آورده اید! حرمت شعائر خدا و ماه حرام را نگه دارید.
رسول خدا فرموده است:
مَنْ سَنَّ سُنَةً حَسَنَةً عُمِلَ بِها مِنْ بَعْدِهِ، کانَ لَهُ أجُرهُ وَ مِثْلُ اُجورهِم مِنْ غَیْرِ أنْ یَنْقُصَ مِنْ اُجورِهِمْ شَیْئاً وَمَنْ سَنَّ سُنَّةً سَیِئَةً فَعُمِلَ بِها بَعْدَهُ، کانَ عَلَیْهِ وِزْرهُ وَ مِثْلُ أوزارِهِمْ مِنْ غَیرِ أنْ یَنْقُصَ مِنْ أوزارِهِمْ شَیْئا.3
آن که سنّتى نیک را پایه گذارى کند و بدان عمل شود، پاداش عمل خودش به اندازه پاداش دیگر عاملان، به وى داده مى شود، بدون آن که از پاداش عاملان کم شود; و آن که سنّتى بد را پایه گذارَد و بدان عمل شود، وَبال عمل خودش و دیگران برعهده اوست، بدون آن که از وِزْر و وَبال دیگران کاسته شود.
امیرالمؤمنین به مالک اشتر فرمود:
ولاتَنْقُضْ سُنّةً صالِحَةً عَمِلَ بها صدورُ هذِهِ الاُمَةِ وَاجْتَمَعَتْ بِها الاُلْفَة وَصَلُحَتْ علیها الرعِیَّةُ وَلاتَحْدُثَنَّ سنّةً تَضُرُّ بشىء مِنْ ماضى تلکَ السُّنَنِ فیکونُ الأجْرُ لِمَنْ سَنَّها وَالوِزْرُ علیکَ بِما نَقَضْتَ مِنها.4
آیین پسندیده اى را بر هم مریز که بزرگان این امتْ بِدان رفتار نموده اند و به وسیله آن، مردم به هم پیوسته اند، و رعیّت با یکدیگر سازش کرده اند; و آیینى مگذار که چیزى از سنّت هاى نیک گذشته را زیان رسانَد تا پاداش از آنِ نهنده سنّت باشد و گناه شکستن آن بر تو مانَد.
از سوى دیگر ،به نمونه هایى از سنّت هاى پیش از اسلام (جاهلى و…) برمى خوریم که مورد تأیید اسلام قرار گرفته اند:
1) دیه در جاهلیت، صد شتر بود. پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) آن را امضا نمود.5
2) زنان حائض، در جاهلیت از شرکت در اعیاد مذهبى و مراسم قربانى ممنوع بودند و اسلام نیز آن را حفظ کرد.6
3) براء بن عازب، اوّل کسى بود که با آب، استنجا (تطهیر) کرد و سپس سنّت شد.7
4) پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در «حِلفُ الفضول» در سن 25 سالگى شرکت کرد و بعدها بدان افتخار مى کرد و مى فرمود: (اگر بار دیگر بدان پیمان دعوت شوم، مى پذیرم).8
5) در حدیثى دیگر، هفت دور بودن طواف خانه کعبه، حرام بودن زن پدر بر فرزند، و خمس گنج نیز از سنّت هاى عبدالمطلب در جاهلیت شمرده شده، که پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) آنها را امضا نموده است.9
6) حرمت ماه هاى حرام نیز از سنّت هاى جاهلى بود که در اسلام، امضا شد.10
7) براء بن معرور، قبل از هجرت پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در مکّه مى زیست. هنگام مرگ، سفارش کرد که او را به طرف مکه دفن کنند و نسبت به یک سوم اموال خود، وصیت کرد. این هر دو، بعد از آن، جزو سُنن قرار گرفت.11
8) تحریم لباس شُهرت در فقه، شاهدى دیگر بر پذیرش سنّت هاى ملّى صالح است.12 روشن است که لباس شهرت در هر جامعه اى با آداب و رسوم همان جامعه مشخّص مى گردد.
9) ارجاع مسائلى چند به عُرف، گواه دیگرى بر این موضوع است: مقدار نَفَقه،13 استطاعت در حج14 و زکات15 و…
این شواهد، گواهى مى دهند که آیین اسلام، بر محو همه سنّت ها توصیه نمى کند; بلکه آنچه را که خیر و صلاحى در پى دارد، و یا این که مفسده اى به دنبال ندارد، مى پذیرد و جز آن را طرد مى کند که مى توان از این نمونه ها نام بُرد:
1) سنّتى که نشانگر یک آیین باطل باشد. حرمت حمل و ساخت و نگهدارى صلیب، از این قبیل است.16 رسول خدا وقتى عَدیّ بن حاتم را دید که صلیب به گردن دارد، فرمود: «این بت را کنار بگذار».17
2) سنّتى که ترویج خُرافه باشد. حلیمه سعدیه، وقتى در کودکیِ پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم)، خواست مهره اى به بازوى رسول خدا ببندد، با اعتراض پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) رو به رو شد. رسول خدا فرمود: «خداوند، نگهدار ماست و از این مهره، کارى ساخته نیست».18
3) سنّتى که با احکام شرعْ ناسازگار باشد. پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) با زینب، همسر زید (پسر خوانده خود) ازدواج کرد تا نشان دهد این سنّت جاهلى که: «نمى توان با زنِ پسر خوانده ازدواج کرد»، غلط است.19
حال که نظرگاه کلّى دین در باب آداب و سنن بومى و ملّى روشن شد، به یکى از رسم هاى کهن و ریشه دار ایرانى، یعنى نوروز، مى نگریم.
اگر در باب نوروز، دستورى خاص از سوى دین در تأیید یا رد، به دست ما نمى رسید، براساس همان قاعده نخست مى گفتیم نوروز به عنوان رسمى ایرانى که مردمانى آن را از دیربازْ حرمت مى نهاده اند، جاى مذمّت و منع ندارد; چرا که اصل «نوروز» به عنوان نشانى از آیین هاى باطل، مورد تکریم و احترام نیست; بلکه رنگ و بوى ملّى و بومیِ آن، منظور نظر مردمان است. بلى; اگر در آن، ناشایستى نهفته باشد، یا ترویج خُرافه اى صورت گیرد، باید آن را وانهاد.
لیک، احادیثى در مصادر شیعه و اهل سنّتْ روایت شده اند که برخى بر آن، مُهر تأیید مى زنند و برخى دیگر، قهر مى ورزند و با آن مى ستیزند. این دوگانگیِ روایت ها سبب شده است که از دیرباز، عالمان حوزه دین، به چگونگیِ حلّ این تعارض بیندیشند; برخى جانب تأیید را گرفته، از آن دفاع کنند و برخى دیگر، جانب رد را اختیار نمایند.
رسالت این نوشتار، نخست، گزارش تلاش عالمان در برخورد با این روایت هاست و در پس آن مى کوشد از منظر دیگرى بِدان بنگرد. شاید ثمر بخشد!
پیش از طرح دیدگاه ها سزاوار است روایت ها نقل شوند. بر این اساس، مباحث این نوشتار، در سه بخشْ تنظیم مى گردد: نوروز در روایات، دیدگاه ها، و ارزیابى نهایى.

یک) نوروز در روایات

چنان که گذشت، روایت ها در زمینه نوروز، به دو گروه تقسیم مى شوند: گروهى به تصریح یا اشاره، آن را تأیید کرده اند و گروهى دیگر، آن را مذمّت مى کنند.

1) روایات موافق

الف. احادیث شیعه

1. کلینى (م329ق) در «الکافى» چنین روایت مى کند:
عدّة من أصحابنا، عن سهل بن زیاد و أحمد بن محمد جمیعاً، عن ابن محبوب، عن ابراهیم الکرخى، قال: سألتُ أباعبداللّه(علیه السّلام) عن الرجل تکون له ضیعة، فإذا کان یوم المَهرَجان أو النَّیروز، أهدوا الیه الشىء لیس هو علیهم، یتقرّبون بذلک الیه. فقال(علیه السّلام): «ألیس هم مُصلّین؟». قلتُ: بلى. قال: فلیقبل هدیّتهم و لْیُکافِهِم; فإنّ رسول اللّه(صلّی الله علیه و آله و سلّم) قال: «لو أهدى الیّ کراع لقبلتُ، و کان ذلک من الدین، ولو أنّ کافراً أو منافقاً أهدى الیّ وسقاً ما قبلت، و کان ذلک من الدین. أبى اللّه ـ عزّ وجلّ ـ لى زبد المشرکین والمنافقین وطعامهم».20
ابراهیم کرخى مى گوید: از امام صادق(علیه السّلام) پرسیدم که: شخصى مزرعه اى دارد. روز مهرگان یا نوروز، هدایایى به او داده مى شود و قصد تقرّب جُستن به وى را ندارند [آیا بپذیرد؟]. فرمود: آیا نمازگزار هستند؟ گفتم: آرى. فرمود: باید هدیه آنان را بپذیرد و تلافى کند. به درستى که رسول خدا فرمود: اگر برایم ران بُزى هدیه آورند، مى پذیرم و این، جزو دیندارى است و اگر کافر یا منافقى ران گاو یا گوسفندى برایم هدیه آورد، نخواهم پذیرفت و این هم جزو دیندارى است. خداوند، خوراک و دستاورد مشرک و منافق را براى ما روا نداشته است.
2. شیخ صدوق (م381ق) در «کتاب من لایحضره الفقیه» آورده است:
أتى على(علیه السّلام) بهدیة النَّیروز، فقال(علیه السّلام): «ما هذا؟». قالوا: یا أمیرالمؤمنین! الیوم النَّیروز. فقال(علیه السّلام): «إصنعوا لنا کلّ یوم نَیروزاً».21
براى على(علیه السّلام) هدیه نوروز آوردند. فرمود: «این چیست؟». گفتند: اى امیرمؤمنان! امروز، نوروز است. فرمود: هر روزِ ما را نوروز سازید!
3. همو نقل مى کند:
روى أنّه قال (علیه السّلام): نیروز ناکل یوم.22
روایت شده است که على(علیه السّلام) فرمود: هر روزِ ما نوروز است.
4.نعمان بن محمد تمیمى (م 363ق ) در کتاب «دعائم الاسلام» روایت مى کند:
عنه [على] (علیه السّلام) أنّه اُهدى الیه فالوذج، فقال: «ماهذا». قالوا: یوم نیروز. قال: فَنَیرزوا إن قدرتم کلَّ یومٍ [یعنى تهادوا و تواصلوا فى اللّه].
براى على(علیه السّلام) فالوده هدیه آوردند. فرمود: «این چیست؟». گفتند امروز، نوروز است. فرمود: اگر مى توانید، هر روز را نوروز سازید [یعنى به خاطر خداوند، به یکدیگر هدیه بدهید و به دیدار یکدیگر بروید].23
5. شیخ طوسى (م460ق) در «مصباح المتهجّد» چنین آورده است:
عن المُعلَّى بنِ خُنیس، عن مولانا الصادق(علیه السّلام) فى یوم النَّیروز، قال(علیه السّلام): إذا کان یوم النیروز، فاغتسل و البس أنظف ثیابک و تطیب بأطیب طیبک و تکون ذلک الیوم صائماً، فإذا صلّیت النوافل والظهر والعصر فصلّ بعد ذلک أربع رکعات، تقرأ فى أوّل کلّ رکعة فاتحة الکتاب و عشر مرّاتٍ «إنّا أنزلناه فى لیلة القدر»، و فى الثانیة فاتحة الکتاب و عشر مرّات «قل یا أیها الکافرون»، وفى الثالثة فاتحة الکتاب و عشر مرّاتٍ «قل هو اللّه أحد»، و فى الرابعة فاتحة الکتاب و عشر مرّاتٍ «المعوّذتین»، و تسجد بعد فراغک من الرکعات سجدة الشکر و تدعو فیها، یغفر لک ذنوب خمسین سنة.24
امام صادق(علیه السّلام) در روز نوروز فرمود: هنگامى که نووز شد، غسل کن و لباس پاکیزه بپوش و خودت را خوشبو ساز و آن روز را روزه بدار. پس هنگامى که نماز ظهر و عصر و نافله هاى آن را به جاى آوردى، نمازى چهار رکعتى بگزار که در رکعت اوّل آن، سوره حمد و ده مرتبه سوره قدر را مى خوانى. در رکعت دوم آن، سوره حمد و ده مرتبه سوره کافرون را مى خوانى. در رکعت سوم آن، سوره حمد و ده مرتبه سوره توحید را مى خوانى و در رکعت چهارم، سوره حمد را با سوره هاى فلق و ناس. پس از نماز هم سجده شکر مى گزارى و دعا مى کنى. [بدین ترتیب،] گناهان پنجاه ساله ات بخشوده مى شود.
6. ابن فهد حلّى (م841ق) در کتاب «المهذّب البارع» چنین آورده است:
و ممّا ورد فى فضله و یعضد ما قلناه، ما حدّثنى به المولى السید المرتضى العلاّمة بهاء الدین على بن عبدالحمید النسّابة ـ دامت فضائله ـ، ما رواه بإسناده إلى المعلّى بن خُنیس عن الصادق(علیه السّلام): إنّ یوم النوروز، هوالیوم الّذى أخذ فیه النّبى(صلّی الله علیه و آله و سلّم) لأمیرالمؤمنین(علیه السّلام) العهد بغدیرخم، فأقرّوا له بالولایة، فطوبى لمن ثبت علیها والویل لمن نکثها، وهو الیوم الّذى وَجَّه فیه رسول اللّه(صلّی الله علیه و آله و سلّم) علیّاً(علیه السّلام) إلى وادى الجن، فأخذ علیهم العهود والمواثیق. وهو الیوم الذى ظفر فیه بأهل النَّهروان، و قتل ذَا الثَدْیة. وهو الیوم الذى یظهر فیه قائمنا أهل البیت وولاة الأمر و یظفّره اللّه تعالى بالدجّال، فیصلبه على کناسة الکوفة. و ما من یوم نوروز إلاّ و نحن نتوقّع فیه الفرج; لأنه من أیّامنا حفظه الفرس وضیَّعتموه. ثم إنَّ نبیّاً من أنبیاء بنى إسرائیل سأل رَبَّه اَنْ یُحییَ القوم الّذین خرجوا من دیارهم وهم اُلوف حذر الموت فأماتهم اللّه تعالى، فأوحى إلیه أنْ «صُبِّ علیهم الماء فى مضاجعهم»، فصَبَّ علیهم الماء فى هذا الیوم، فعاشوا وهم ثلاثون ألفاً، فصار صبُّ الماء فى یوم النیروز سنّة ماضیةً لایعرف سببها إلاّ الراسخون فى العلم. وهم أوّل یوم ٍ من سنة الفرس.
قال المعلّى: وأ َملى علیّ ذلک، فکتبته من إملائه.25
از آنچه در فضلیت نوروزْ روایت شده و گفته ما را تأیید مى کند، حدیثى است که علامه سید بهاءالدین على بن عبد الحمید، با سند خود از مُعلّى بن خُنیس نقل کرده است که: روز نوروز، همان روز است که پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در غدیرخم براى امیرالمؤمنین(علیه السّلام) بیعت گرفت و مسلمانان به ولایت وى اقرار کردند. خوشا به حال آنان که به این بیعت، استوار ماندند و واى بر آنان که آن را شکستند. و این، همان روزى است که پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) على(علیه السّلام) را به منطقه جنّیان روانه ساخت و از آنان عهد و پیمان گرفت. و همان روز است که على(علیه السّلام) بر نهروانیان پیروز شد و ذوالثدیه (صاحب پستان) را به قتل رساند. و همان روز است که قائم ما و صاحبان حکومت، ظهور مى کنند و خداوند، او را بر دجّالْ پیروز مى گرداند و دجّال را در زباله دان کوفه به دار مى آویزد. ما در هر نوروز، امید فرج داریم; چرا که نوروز، از ایّام ماست که پارسیانْ آن را پاس داشتند و شما آن را تباه نمودید.
همچنین پیامبرى از پیامبران بنى اسرائیل، از خداوند خواست که گروهى چند هزار نفره را که از بیم مرگ، دیار خویش را ترک گفتند و گرفتار مرگ شدند، زنده سازد. خداوند، بر آن پیامبر، وحى فرستاد که بر محل گورستان آنان آب بپاشد. پیامبر در روز نوروز، چنین کرد. سپس زنده شدند و تعدادشان سى هزار نفر بود. از همین روز، پاشیدن آب در نوروز، سنّتى دیرینه شد که سبب آن را جز آنان که دانشى پایدار دارند، ندانند و همان، آغاز سال پارسیان است.
معلّى گوید: امام صادق(علیه السّلام) این سخنان را بر من املا کرد و من نوشتم.
7. علاّمه مجلسى (م1111ق) در «بحارالأنوار» آورده است:
رأیت فی بعض الکتب المعتبرة، روى فضل اللّه بن على بن عبید اللّه بن محمد بن عبداللّه بن محمد بن محمد بن عبید اللّه بن الحسین بن على بن محمد بن الحسن بن جعفر بن الحسن بن الحسن بن على بن أبى طالب، عن أبی عبداللّه جعفر بن محمد بن أحمد بن العباس الدوریستی، عن أبی محمد جعفر بن
أحمد بن علی المونسی القمی، عن علی بن بلال، عن أحمد بن محمد بن یوسف، عن حبیب الخیر، عن محمد بن الحسین الصائغ، عن أبیه، عن مُعَلّى بن خُنَیس، قال: دخلت على الصادق جعفر بن محمد(علیه السّلام) یوم النَّیروز، فقال(علیه السّلام): «أتعرف هذا الیوم؟». قلت: جعلت فداک، هذا یومٌ تعظّمه العجم وتتهادى فیه. فقال أبو عبداللّه الصادق(علیه السّلام): «والبیت العتیق الذی بمکة، ما هذا إلاّ لأمر قدیم اُفسّره لک حتى تفهمه». قلت: یا سیدی! إن علم هذا من عندک أحب إلیّ من أن یعیش أمواتی و تموت أعدائی. فقال: «یا مُعلّى! إن یوم النیروز هو الیوم الذی أخذ اللّه فیه مواثیق العباد أن یعبدوه و لا یشرکوا به شیئاً، و أن یؤمنوا برسله و حججه، و أن یؤمنوا بالأئمة(علیه السّلام)». وهو أوّل یوم طلعت فیه الشمس، و هبت به الریاح، و خلقت فیه زهرة الأرض. وهو الیوم الذی استوت فیه سفینة نوح(علیه السّلام) على الجودی. و هو ال
ییوم الذی أحیى اللّه فیه الذین خرجوا من دیارهم و هم ألوفٌ حذر الموت، فقال لهم اللّه موتوا ثمّ أحیاهم. وهو الیوم الذی نزل فیه جبرئیل على النبی(صلّی الله علیه و آله و سلّم). و هو الیوم الذی حمل فیه رسول اللّه(صلّی الله علیه و آله و سلّم) أمیرالمؤمنین(علیه السّلام) على منکبه حتى رمى أصنام قریش من فوق البیت الحرام فهشمها، و کذلک إبراهیم(علیه السّلام). و هو الیوم الذی أمر النبى(صلّی الله علیه و آله و سلّم) أصحابه أن یبایعوا علیاً(علیه السّلام) بإمرة المؤمنین. و هو الیوم الذی وجه النبی(صلّی الله علیه و آله و سلّم) علیاً(علیه السّلام) إلى وادی الجن یأخذ علیهم البیعة له. وهو الیوم الذی بویع لأمیرالمؤمنین(علیه السّلام) فیه البیعة الثانیة. و هو الیوم الذی ظفر فیه بأهل النهروان و قتل ذا الثدیّة. وهو الیوم الذی یظهر فیه قائمنا و ولاة الأمر. وهو الیوم الذی یظفر فیه قائمنا بالدجال فیصلبه على کناسة الکوفة. و ما من یوم نَیروز إلاّ و نحن نتوقّع فیه الفرج; لأنه من أیامنا وأیام شیعتنا، حفظته العجم وضیّعتموه أنتم.
وقال(علیه السّلام): (إن نبیاً من الأنبیاء سأل ربه کیف یحیی هؤلاء القوم الذین خرجوا، فأوحى اللّه إلیه أن یصب الماء علیهم فی مضاجعهم فی هذا الیوم، وهو أول یوم من سنة الفرس، فعاشوا و هم ثلاثون ألفاً، فصار صب الماء فی النیروز سنّة).
فقلت: یا سیدی! ألا تعرّفنی ـ جعلت فداک ـ أسماء الأیام بالفارسیة؟ فقال(علیه السّلام): «یا مُعَلّى! هی أیام قدیمة من الشهور القدیمة، کلّ شهر ثلاثون یوماً لا زیادة فیه ولا نقصان…».26
مُعلّى پسر خُنَیس گوید: در روز نوروز، بر امام صادق(علیه السّلام) وارد شدم. فرمود: «آیا این روز را مى شناسى؟». گفتم: قربانت گردم! این روز را فارسیانْ گرامى مى دارند و به یکدیگر هدیه مى دهند. فرمود: «سوگند به خانه کعبه که این، رمزى دیرینه دارد و برایت روشن مى سازم تا آگاه گردى». گفتم: سرورم !آموختن این امر از شما برایم بهتر از آن است که مردگان زنده شوند و دشمنانم بمیرند.
آن گاه فرمود: «اى معلّى! روز نوروز، همان روز است که خداوند از بندگان پیمان گرفت او را بپرستند و به او شرک نورزند، به پیامبران و حجت هایش بگروند و به امامان ایمان آورند. این همان روز است که خورشید طلوع کرد، بادها وزیدن گرفت و گل هاى زمین روییدند. این همان روزى است که کشتى نوح(علیه السّلام) بر ساحل جودى آرامش یافت و همان روزى است که خداوند، گروهى چند هزار نفره را که از ترس مرگ از خانه ها بیرون رفته بودند زنده ساخت، پس از آن که آنان را میرانده بود. این، روز فرود جبرئیل بر پیامبر اسلام است و روزى است که پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) امام على(علیه السّلام) بر دوش گرفت تا بت هاى قریش را در مسجد الحرام شکست و در همین روز، ابراهیم، بت ها را شکست. این همان روزى است که پیامبر به یارانش دستور داد با على(علیه السّلام) بیعت کنند و در همین روز، على را براى بیعت گرفتن از جنیان فرستاد. در همین روز، دومین بیعت با امیرالمؤمنین انجام شد. در همین روز بر نهروانیان پیروز شد و ذوالثدیه (صاحب پستان) را به قتل رساند. در این روز، قائم ما و صاحبان حکومتْ قیام کنند و در همین روز، قائم ما بر دجّال پیروز گردد و او را در زباله دان کوفه به دار آویزد. در هر روز نوروزى، ما آرزوى فرج داریم; چرا که آن از روزهاى ما و شیعیان ماست. فارسیان، آن را گرامى داشتند و شما آن را ضایع کردید.»
و فرمود: یکى از پیامبران بنى اسرائیل از خداوند پرسید چگونه مردمانى را که خارج شدند، زنده مى کند. خداوند بدو وحى کرد که در نوروز، آب بر قبر آنان بپاشد و آن، اولین روز سال فارسیان است و آنها زنده شدند، در حالى که سى هزار نفر بودند. از همین جا پاشیدن آب در نوروز، سنّت شده است.
گفتم: آیا نام هاى روزهاى فارسى را به من تعلیم نمى دهى؟ فرمود: اى معلّى! اینها روزهایى کهن از ماه هایى کهن است. هر ماه، سى روز است، بدون کم و کاست….
گفتنى است ابن فهد نیز بخشى از این روایت را پیش از علاّمه مجلسى در کتاب «المهذّب البارع» آورده است.27
8. مُحدث نورى (م1320ق) در «مستدرک الوسائل» به نقل از کتاب حسین بن همدان آورده است:
عن المفضّل بن عمر، عن الصادق(علیه السّلام)، قال له فى خبر طویل فى جملة کلامه(علیه السّلام):… فأوحى اللّه الیه: «یا حزقیل! هذا یوم شریف عظیم قدره عندى، و قد آلیت أن لایسألنى مؤمن فیه حاجة الا قضیتها فى هذا الیوم و هو یوم نیروز».28
مفضّل، فرزند عمر از امام صادق(علیه السّلام) نقل مى کند که:… خداوند بر حزقیلْ وحى فرستاد که: «این روز، روزى گرامى و بلند مرتبه نزد من است. با خود عهد کرده ام هر مؤمنى در این روز از من حاجتى بخواهد آن را برآورده سازم و آن روز، نوروز است».

ب.احادیث اهل سنت

9. بخارى (194ـ256ق) در «التاریخ الکبیر» چنین روایت مى کند:
حمّاد بن سلمة بن على بن زید، عن السعر التمیمى: أتى علیٌّ بفالوذج. قال: «ما هذا؟». قالوا: الیوم النیروز. قال: فنَیرِزوا کل یوم!29
سعر تمیمى گوید: براى على(علیه السّلام) فالوده آوردند. فرمود: «این چیست؟». گفتند: امروز نوروز است. فرمود: هر روز را نوروز کنید!
10. ابن ندیم (م385ق) در «الفهرست» آورده است:
قال اسماعیل بن حمّاد بن أبى حنیفة: أنا اسماعیل بن حمّاد بن أبى حنیفة بن النعمان بن المرزبان، من أبناء فارس الأحرار. واللّه ما وقع علینا رق قط. ولد جدّى سنة ثمانین، و ذهب أبى الى على بن أبى طالب ـ رضى اللّه عنه ـ و هو صغیر، فدعا له بالبرکة فیه و فى ذریته، و نحن نرجو من اللّه أن یکون قد استجاب لعلى.
قال: والنعمان بن المرزبان هو الذى أهدى الى على بن أبى طالب الفالوذج فى یوم النیروز، فقال على: «نوروزنا کل یوم!» و قیل: کان یوم المهرجان، فقال: «مَهرجونا کلّ یوم!» و هذا هو الصحیح فى نسبه.30
اسماعیل بن حمّاد، گوید: من فرزند حمّاد، پسر ابو حنیفه، پسر نعمان بن مرزبان هستم از ایرانیان آزاده. هیچ گاه در میان ما بردگى نبود. پدرم در سال هشتاد قمرى به دنیا آمد. جدّم نزد على بن ابى طالب رفت و فرزند خُردسالش را به همراه داشت. على(علیه السّلام) براى او و فرزندانش دعا کرد و ما امیدواریم دعاى او در حقّ ما به اجابت رسد.
نعمان بن مرزبان، کسى است که در روز نوروز براى على(علیه السّلام) فالوده برد. على(علیه السّلام) فرمود: «هر روز را نوروز سازید!». برخى گفته اند روز مهرگان بود و على(علیه السّلام) فرمود: هر روز را مهرگان کنید!
11. بیرونى (م440ق) در «الآثار الباقیة» آورده است:
…و قسّم الجام بین أصحابه و قال: لیت لنا کلّ یومٍ نوروز!31
[از آن جا که نسخه عربى مورد استفاده ما افتادگى دارد، ترجمه حدیث را از جدیدترین کتاب که بر اساس برخى نسخه ها کامل شده است، در این جا مى آوریم:]
آورده اند که در نوروز، جامى سیمین، پر از حلوا، براى پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) هدیه آوردند. آن حضرت پرسید: «این چیست؟». گفتند: امروز، روز نوروز است. پرسید: «نوروز چیست؟» گفتند: عید بزرگ ایرانیان است. فرمود: «آرى در این روز بود که خداوند، عسکره را زنده کرد». پرسیدند: عسکره چیست؟ فرمود: «عسکره، هزاران مردمى بودند که از ترس مرگ، ترک دیار کرده، سر به بیابان نهادند و خداوند به آنان فرمود: ”بمیرید“ پس مردند. پس آنان را زنده کرد و ابرها را امر فرمود که بر آنان ببارند. از این روست که سنّت آب پاشیدن [در نوروز]، رواج یافته است». آن گاه از حلوا تناول کرد و جام را میان اصحابْ قسمت کرد و فرمود: کاش هر روز براى ما نوروز بود!*
12. فیروز آبادى (729ـ817ق) در «القاموس» آورده است:
قدم الى على شىء من الحلاوى، فسأل عنه، فقالوا: «للنیروز»، فقال: «نیروزنا کل یوم!» و فى المهرجان قال: مَهرِجونا کل یوم!32
مقدارى حلوا براى على(علیه السّلام) آوردند. پرسید که چیست. گفتند: براى نوروز است. فرمود: هر روز ما نوروز است.
و در مهرگان گفت: هر روز را براى ما مهرگان کنید!

2. روایات مخالف

الف. احادیث شیعه

13. قطب الدین راوندى (م573) در کتاب «لبّ اللباب» آورده است:
عن رسول اللّه(صلّی الله علیه و آله و سلّم): أبدلکم بیومین یومین: بیوم النیروز و المهرجان، الفطر والأضحى. 33
دو روز را براى شما جانشین دو روز کردم: عید فطر و قربان را به جاى عید نوروز و مهرگان.
14. ابن شهرآشوب (م588ق) در کتاب «المناقب» روایت مى کند:
و حکی أن المنصور تقدّم إلى موسى بن جعفر(علیه السّلام) بالجلوس للتهنئة فی یوم النیروز و قبض ما یحمل إلیه فقال (علیه السّلام): «إنی قد فتشت الأخبار عن جدی رسول اللّه ـ صلى اللّه علیه و آله ـ فلم أجد لهذا العید خبراً وإنه سنة للفرس و محاها الإسلام، و معاذ اللّه أن نحیی ما محاه الإسلام». فقال المنصور: «إنما نفعل هذا سیاسةً للجند، فسألتک باللّه العظیم إلاّ جلست»; فجلس و دخلت علیه الملوک والأمراء والأجناد یهنؤونه، و یحملون إلیه الهدایا و التحف، و على رأسه خادم المنصور یحصی ما یحمل، فدخل فی آخر الناس رجل شیخ کبیر السنّ، فقال له: یا ابن بنت رسول اللّه! إننی رجل صعلوک لا مال لی أتحفک ولکن أتحفک بثلاثة أبیات قالها جدّی فی جدّک الحسین بن على(علیه السّلام):
عجبت لمصقول علاک فرنده یوم الهیاج وقد علاک غبار
ولأسهم نفذتک دون حرائر یدعون جدّک والدموع غزار
ألاّ تغضغضت السهام وعاقها عن جسمک الإجلال والإکبار
قال: «قبلت هدیتک، اجلس بارک اللّه فیک»، و رفع رأسه إلى الخادم و قال: «امض إلى أمیرالمؤمنین و عرّفه بهذا المال، و ما یصنع به». فمضى الخادم وعاد وهو یقول: «کلها هبة منى له، یفعل به ما أراد». فقال موسى للشیخ: اقبض جمیع هذا المال فهو هبة منى لک.34
آورده اند که منصور به امام کاظم(علیه السّلام) پیشنهاد کرد که نوروز را براى تبریک و شاد باش و گرفتن هدایا جلوس کنند.
حضرت کاظم در جواب فرمود: من در میان روایت هاى جدّم رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) جستجو کردم و تأییدى براى این عید نیافتم. همانا این سنّت فارسیان است که اسلام، آن را نابود ساخته است و پناه مى برم به خدا که آنچه را اسلامْ نابود ساخته، زنده بدارم.
منصور گفت: «این کار را جهت اداره نظامیان انجام مى دهیم و شما را به خداوند سوگند مى دهم که جلوس داشته باشید». آن گاه حضرت پذیرفت و فرمانروایان و لشکریان، براى تبریک آمدند و هدایایى با خود آوردند. خدمتگزار منصور، بالاى سر حضرت ایستاده بود و هدایا را مى شمرد. آخرین نفر، مردى کهن سال بود. به امام کاظم(علیه السّلام) گفت: «اى فرزند دختر پیامبر خدا! من مردى تهى دستم و مالى ندارم تا هدیه دهم; ولى چند بیت شعر که جدّ من درباره جدّتان حسین(علیه السّلام) سروده، به شما هدیه مى کنم…».
حضرت فرمود: «هدیه ات را پذیرفتم. بنشین. خداوند به تو برکت دهد!».
آن گاه حضرت، سر بلند کرد و به خدمتگزار منصور گفت که نزد منصور روانه شود و این هدایا را برایش بازگو کند. خدمتگزار رفت و باز گشت و گفت منصور گفته است: «این هدایا از آنِ شماست. هر چه مى خواهید با آنها انجام دهید». امام کاظم(علیه السّلام) هم به پیرمرد فرمود: «این اموال را به عنوان هدیه براى خودت بردار».

ب. احادیث اهل سنّت

15. بخارى (م256ق) در «التاریخ الکبیر» آورده است:
أیوب بن دینار، عن أبیه: «إنّ علیّاً لا یقبل هدیة النیروز». حدّثنى ابراهیم بن موسى عن حفص بن غیاث، وقال أبو نعیم: حدّثنا أیوب بن دینار أبو سلیمان المکتب، سمع علیاً بهذا.35
ایوب بن دینار گوید: على(علیه السّلام) هدیه نوروز را نمى پذیرفت.
16. آلوسى (م1342ق) در «بلوغ الارب» مى گوید:
قدم النبى(صلّی الله علیه و آله و سلّم) المدینة ولهم یومان یلعبون فیهما، فقال: «ما هذا الیومان؟». فقالوا: «کنّا نلعب فیهما فى الجاهلیة. فقال: قد أبدلکم اللّه تعالى بهما خیراً منهما یوم الأضحى و یوم الفطر». قیل: هما النیروز والمهرجان.36
پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) وارد مدینه شد. مردمان مدینه دو عید داشتند که در آنها به سرگرمى و خوشى مى پرداختند. رسول خدا فرمود: «این دو روز چیست؟». گفتند دو یادگار جاهلیت است. فرمود: «خداوند، بهتر از آنها را جایگزین کرده است: عید قربان و عید فطر». گفته شده که آن دو روز، نوروز و مهرگان بود.
تا این جا شانزده حدیث از مصادر مختلف شیعه و سنّى در تأبید یا ردّ نوروز گرد آمد. تلاش ما در این بخش، فحص کامل و استقصاى همه روایت ها بود و تلاش شد روایت ها براساس تاریخ ثبت و کتابتْ تنظیم گردد; چنان که کوشیدیم هر روایت را مصدریابى کرده، به منابع گوناگونش ارجاع دهیم. حال، پس از نقل روایت ها به بیان دیدگاه ها و ارزیابى نهایى رو مى کنیم.

پی نوشتها :

1. سوره توبه، آیه 5.
2.سوره مائده، آیه 2.
3.کنزالعمّال، ج15، ص78.
4. نهج البلاغة، تحقیق: صبحى صالح، ص431.
5. وسائل الشیعة، ج19، ص142.
6. دائرة المعارف الاسلامیة، ج8، ص165.
7. تفسیر نورالثقلین، ج1، ص216; المیزان، ج2، ص216.
8. تاریخ سیاسى اسلام، ج1، ص72.
9. وسائل الشیعة، ج19، ص145; کتاب من لایحضره الفقیه، ج4، ص264.
10.آیاتى که گذشت.
11. الکافى، ج3، ص254.
12. بحارالأنوار، ج70، ص251.
13. جواهر الکلام، ج16، ص59.
14 .نظریة العرف، ص96.
15 .شرح اللمعة، ج1، ص308.
16. تحریرالوسیلة، ج1، ص496.
17. بحارالأنوار، ج9، ص98.
18. فروغ ابدیت، ج1، ص33.
19. بحارالأنوار، ج43، ص234.
20. الکافى، ج5، ص141; کتاب من لایحضره الفقیه، ج3، ص300; تهذیب الأحکام، ج6، ص378; وسائل الشیعة، ج12، ص215.
21. کتاب من لا یحضره الفقیه، ج3، ص300; وسائل الشیعة، ج12، ص213.
22. کتاب من لا یحضره الفقیه، ج3، ص300; وسائل الشیعة، ج12، ص213.
23 . دعائم الاسلام، ج2، ص326 .
24. مصباح المتهجّد، ص591; وسائل الشیعة، ج12، ص428 و ج5، ص288 و ج7، ص346.
25 . المهذّب البارع، ج1، ص194ـ195.
26. بحارالأنوار، ج56، ص91.
27. المهذّب البارع، ج2، ص195ـ196.
28. مستدرک الوسائل، ج1،ص471; (چاپ سنگى) ج6، ص354 (چاپ آل البیت).
29. التاریخ الکبیر ،البخارى، ج1، ص414.
30. الفهرست، ص255; تاریخ بغداد، ج13، ص325ـ326.
31. الآثار الباقیة، بغداد: مکتبة المثنّى، ص230 .
32. القاموس، ج2، ص279 (داراحیاء التراث العربى).
* آثار الباقیه، ترجمه: اکبر داناسرشت، تهران: امیرکبیر، 1363، ص325.
33. مستدرک الوسائل، ج6، ص152 (چاپ آل البیت).
34. المناقب، ج4، ص319، ج3، ص433; بحارالأنوار، ج48، ص108ـ109 و ج95، ص419.
35. التاریخ الکبیر، ج4، ص201.
36. بلوغ الارب، ج1، ص364.

ادامه دارد .....
چهارشنبه 30/12/1391 - 17:59
دانستنی های علمی

دانستنی هایی درباره عید نوروز(1)

تهیه کننده: سید امیرحسین کامرانی راد
منبع: راسخون

مفهوم عید در فرهنگ اسلامی

واژه‏ی عید در اصل از فعل عاد (عود) یعود اشتقاق یافته است . معانی مختلفی برای آن ذکر کرده‏اند، از جمله «خوی گرفته‏» ، «هرچه باز آید از اندوه و بیماری و غم و اندیشه و مانند آن‏» ، «روز فراهم آمدن قوم‏» ، «هر روز که در آن، انجمن یا تذکار فضیلت‏مند یا حادثه‏ی بزرگی باشد» . گویند، از آن رو به این نام خوانده شده است که هرسال شادی نوینی باز آرد . (1)
ابن منظور در لسان العرب گفته است که برخی بر آن هستند که اصل واژه‏ی عید از «عادة‏» است، زیرا آنان (قوم)، بر جمع آمدن در آن روز، عادت کرده‏اند . (2)
چنان‏که گفته شده است: القلب یعتاده من حبها عید .
و نیز «یزیدبن‏حکم‏ثقفی‏» در ستایش «سلیمان‏بن‏عبدالملک‏» گفته است:
امسی باسماء هذا القلب معمودا اذا اقول صحا یعتاده عیدا (3)
به گفته‏ی «ازهری‏»: عید در نزد عرب، زمانی است که در آن شادی‏ها و یا اندوها، باز می‏گردد و تکرار می‏شود . ابن‏اعرابی آن را منحصر به شادی‏ها دانسته است . (4)
واژه‏ی عید، تنها یک‏بار در قرآن به کار رفته است:
اللهم انزل علینا مائدة من السماء تکون لنا عیدا لاولنا و آخرنا و آیة منک (سورة مائده/آیه 114) در تفسیر نمونه، ذیل این آیه گفته شده است: «عید، در لغت از ماده‏ی عود به معنی بازگشت است، و لذا به روزهایی که مشکلات از قوم و جمعیتی بر طرف می‏شود و بازگشت‏به پیروزی‏ها و راحتی‏های نخستین می‏کند، عید گفته می‏شود و در اعیاد اسلامی به مناسبت این‏که در پرتو اطاعت‏یک ماه مبارک رمضان و یا انجام فریضه‏ی بزرگ حج، صفا و پاکی فطری نخستین به روح و جان باز می‏گردد، و آلودگی‏ها که برخلاف فطرت است، از میان می‏رود، عید گفته شده است و از آن‏جا که روز نزول مائده روز بازگشت‏به پیروزی و پاکی و ایمان به خدا بوده است، حضرت مسیح ( علیه السلام) آن را عید نامیده و همان‏طور که در روایات وارد شده، نزول مائده در روز یک‏شنبه بود و شاید یکی از علل احترام روز یک‏شنبه در نظر مسیحیان نیز همین بوده است، و اگر در روایتی که از علی ( علیه السلام) نقل شده می‏خوانیم «و کل یوم لایعصی الله فیه فهو یوم عید» هر روز که در آن معصیت‏خدا نشود، روز عید است‏» نیز اشاره به همین موضوع است، زیرا روز ترک گناه، روز پیروزی و پاکی و بازگشت‏به فطرت نخستین است .» (5)
در روایات معصومین ( علیهم السلام) نیز بارها به این موضوع اشاره شده است، هم‏چنان‏که گذشت، امیرالمؤمنین علی ( علیه السلام) هر روزی که در آن معصیت و گناه نشود، را روز عید خوانده است .
از سوید بن غفله نقل شده است که گفت: در روز عید برامیرالمؤمنین علی ( علیه السلام) وارد شدم و دیدم که نزد او نان گندم و خطیفه (6) و ملبنة (7) است . پس به آن حضرت عرض کردم: روز عید و خطیفه؟! .
پس از آن حضرت فرمودند: انما هذا عید من غفرله، این عید کسی است که آمرزیده شده است . (8)
و نیز در یکی از اعیاد، آن حضرت فرمودند: «انما هو عید لمن قبل الله صیامه، و شکر قیامه، و کل یوم لایعصی الله فیه فهو یوم عید» ، «امروز تنها عید کسی است که خداوند روزه‏اش را پذیرفته، عبادتش را سپاس گزارده است، هر روزی که خداوند مورد نافرمانی قرار نگیرد، عید راستین است .»
در روایات اسلامی برای اعیاد به ویژه اعیاد مذهبی از جمله عید فطر، آداب و رسوم خاصی توصیه شده، در حدیثی از معصوم ( علیه السلام) آمده است:
«زینوا اعیادکم بالتکبیر» عیدهای خودتان را با تکبیر زینت‏بخشید .
«زینوا العیدین بالتهلیل و التکبیر و التحمید و التقدیس‏» عید فطر و قربان را با گفتن ذکر «لا اله الا الله‏» «الله اکبر» ، «الحمدلله‏» و «سبحان الله‏» ، زینت‏بخشید .

ماندگاری و استمرار نوروز

همواره در طول تاریخ، مردمان به جشن نوروز توجه می‏کرده‏اند. حوادث روزگار، اگرچه گهگاه آن را از شور و گرمی می‏انداخته، اما هرگز به فراموشی سپردن آن نینجامیده‏است. در میان جشن‏های ملی ایران: نوروز، مهرگان و سَده از دیگر جشن‏ها پر رونق‏تر بوده است ؛ اما به تدریج، مهرگان و سده، در میان ایرانیان رونق خود را از دست داد. این جشن‏ها در دوران پس از اسلام، نه تنها عمومیت و آوازه نوروز را نیافت، بلکه رفته رفته کم‏رنگ‏تر شد و تدریجا برخی از آداب آن‏ها در نوروز حل شد و خود نیز عملاً منحل شده‏اند. تنها نوروز توانست، هم‏چنان عید بزرگ ایرانیان به جا بماند و حتی به دلیل بعضی از رسوم متناسب با آداب اسلامی، نوعی تقدس و اهمیت نیز بیابد.

معنای لغوی عید

«عید» از ریشه «عاد یَعود» و به معنای بازگشت است. هم عیدهایی که بشر در تاریخ خود ثبت کرده، در این خصوصیت مشترکند؛ از اعیاد کهن گرفته تا عیدهای ملی و مذهبی، همه حکایت از واقعه‏ای خاص و شایان توجه دارند؛ واقعه‏ای ارزش‏مند که انسان‏ها از یادآوری آن به وجد می‏آمده‏اند و لذت می‏برده‏اند.
عید نوروز نیز از سنت‏ها و باورهای کهن ایرانیان و فصل شور و شادی و شعف آنان بوده‏است.

معنای اصطلاحی عید

اگرچه «عید» به جشن سالانه‏ای گفته می‏شود که هرسال با بازگشت خود، سرور و نشاط را به قوم، نژاد یا ملتی باز می‏گرداند، معنای ژرف‏تر آن، بازگشت انسان به ریشه آسمانی خویش و رجعت روحی و معنوی به مبدئی است که او را آفریده و از او پیمان گرفته است تا شأن بندگی و اطاعت را رعایت کند. آداب مذهبی و معنوی، همانند غسل و نماز و روزه مستحبی نوروز، به همین امر توجه می‏دهد که عید را فرصتی برای غفلت از خدا و غرق شدن در بازی‏های دنیا نپنداریم؛ چه آن‏که جشن حقیقی انسان، زمانی است که بتواند شیطان را از حریم خویش براند و به گونه درونی و معنوی به سوی خدای خویش بازگردد.

نماد هویت یک ملّت

عیدها و جشن‏ها، افتخار ملی هر قوم و سرزمین، و نشان ساختار و پیشینه فرهنگی و تمدن آنان است. اعیادی که از نظر دیرینگی تاریخی و مذهبی ریشه دار بوده و در طول زمان با اعتقادها و آداب و رسوم ملت‏ها در هم آمیخته، جلوه و جایگاه ویژه‏ای دارند و بی آن هیچ ملتی هویت واقعی ندارد و به بیگانگی از خود دچار خواهد شد. عید نوروز از این جهت که اعتقادها و باورهای مذهبی و سنن کهن ملی، در آن به هم آمیخته، اهمیتی گسترده یافته است.

عامل هم‏بستگی احساسات ملی

عید نوروز و دیگر جشن‏های ملی و میهنی، جدای از تربیت‏های اوّلیه اجتماعی و سیاسی، هم‏بستگی احساسات ملی را هدف قرار می‏دهند. ویژگی نمادین این جشن‏ها، برخاستن از روح هم‏بسته عواطف ملی و هم‏دلی همه مردمان است. عید نوروز، تصویری روشن از فرهنگ ملی و مذهبی ایرانیان و عامل مهمی در هم‏بستگی احساسات آنان می‏نماید.

نوروز عمومی‏ترین و دیرپاترین جشن مردم ایران

«نوروز» که به نام‏ها و اوصاف بسیار، چون: عید نوروز، جشن فروردین، نوروز جمشیدی، نوروز سلطانی و نوروز جلالی مشهور شده، مهم‏ترین، عمومی‏ترین و دیرپاترین جشن ملی مردم ایران است. این جشن، قرن‏های متمادی است که توجه مردم کشور ما و سرزمین‏هایی را که با ما دیرینه فرهنگی مشترکی دارند، به خود جلب کرده است.
نوروز، عمومی‏ترین جشن ملی ایرانیان هم هست؛ زیرا مرزی نمی‏شناسد و از هر دیواری در ایران زمین وارد می‏شود و تمام اقوام، مذاهب و گروه‏های فکری و عقیدتی را که در این مرز و بوم مقدس زندگی می‏کنند یک‏سال شادمان می‏کند .

اسلام و آداب و رسوم پیشینیان

منطق فرهنگ غنی اسلام، منطق خردورزی، گفت‏وگو و داد و ستد با آداب و رسوم و فرهنگ‏های گذشته و هم‏عصر خود است، و تا با سنتی غیر اخلاقی و غیر عقلانی رو در روی نگردد، سنت‏ها را در دل خود جای می‏دهد و آن‏ها را به رنگ الهی در می‏آورد. عید نوروز نیز از آن‏جا که سنتی دیرپا و هماهنگ با عقل سلیم انسانی بود، نه تنها مهر تأیید اسلام را گرفت، بلکه بر آداب وسنت‏های پسندیده اسلامی آن نیز تأکید شد.

اسلام، نوروز را به رسمیت می‏شناساند

نوروز و آداب و رسوم آن، از سنت‏های باستانی ایرانی است. اسلام این سنت نیکو را با صبغه و رنگ دینی درآمیخت و دعاها و اعمال مستحب بسیار را در آن گنجاند ؛ در واقع اسلام، نوروز را به رسمیت شناخت و محتوای انسانی و معنوی به آن بخشید.

اسلام وا حترام به سنت‏های قومی

مرحوم دکتر زرین‏کوب، در کتاب کارنامه اسلام، درباره این‏که مسلمانان و حکومت اسلامی، آداب و رسوم هر منطقه را محترم می‏شمرد، آورده است: «ضمن این که حوزه وسیعی، تحت حکومت و شریعت اسلامی اداره می‏شد، سنت‏های هر محل تا آن‏جا که با شریعت سازگاری داشت، حفظ می‏شد و ادامه می‏یافت؛ در شام و مصر، سنت رومی و در عراق و فارس، سنت ساسانی. فرهنگ و آداب و رسوم خاص هر قوم تا آن‏جا که در تضاد با روح اسلام و توحید و یگانگی خدا نباشد، ملحوظ و محترم است».

هم‏زمانی نوروز با بسیاری از رخدادهای تاریخی

یکی از دلایل ارجمندی نوروز، هم‏زمانی این روز با بسیار از رخدادهای تاریخ‏ساز و ارزشمند دینی است. در روایت معلّی بن خُنیس از امام صادق علیه‏السلام آمده است که نوروز، روز استقرار کشتی نوح بر کوه جودی، نزول جبرئیل بر پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ، شکسته شدن بت‏های کعبه به دست ابراهیم علیه‏السلام و حضرت علی علیه‏السلام ، روز بیعت اصحاب پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم با علی علیه‏السلام به دلیل امیرمؤمنان شدنش و روز پیروزی ایشان بر اصحاب نهروان بوده‏است.

اعمال مستحبی عید نوروز

معلی بن خُنیس، در روایتی از امام صادق علیه‏السلام نقل کرده است که ایشان می‏فرمایند: «هنگام نوروز غسل کن و پاکیزه‏ترین لباست را بپوش و به خوش‏بوترین عطر، خود را معطر ساز و آن روز را روزه بدار.» از این روایت، مبارکی عید نوروز در فرهنگ دینی به روشنی مشخص می‏شود.

امیر مؤمنان شیرینی نوروز را پذیرفت

در فرهنگ اسلامی، بر تأیید نوروز، دلایل عقلی و نقلی بسیار آورده‏اند؛ از جمله آن که مقداری شیرینی، خدمت حضرت علی علیه‏السلام تقدیم کردند. حضرت از علت آن پرسیدند، در پاسخ گفتند: این شیرینی به سبب نوروز است. حضرت فرمودند که نوروز ما هر روز است و در نقلی دیگر فرموده‏اند که هر روز را برای ما نوروز قرار دهید. پذیرفتن شیرینی و شوخی آن حضرت که چون هر روز ما نوروز است پس برای ما شیرینی بیاورید، می‏تواند تأیید ضمن نوروز نیز پنداشته شود.

جنبه‏های آموزنده و مثبت نوروز

نوروز، هم‏گام با نسیم بهاری، رویش شکوفه‏ها، زنده شدن زمین و در کنار این همه، صله رحم، دید و بازدیدها، خانه تکانی و بهداشت و نظافت، فراهم آمدن زمینه آشتی‏ها و پیوندهاو مجموعه‏ای ازخوبی‏ها و نیکی‏هاست که هر خردمندی آن را می‏پسندد و تأیید می‏کند. بی‏شک اگر هیچ روایت و سند صریحی در تأیید و نکوداشت نوروز وجود نداشته باشد، توجه به جنبه‏های مثبت و آموزنده نوروز، این اطمینان را پدید می‏آورد که بزرگداشت نوروز را باید اسلام تأیید کند .

بهار، درس خداشناسی و نوروز آغاز بهار

بهار، درس خداشناسی و معاد و تحول و رشد و تکامل است. اگر انسان‏ها از این طبیعت زیبا، درس بیاموزند، در حقیقت اعتقاد به رستاخیز را آموخته‏اند. در این صورت باید سرآغاز چنان بعثتی را روز برتر و نوروز نامید و آن را جشن گرفت. اگر مراسم نوروزی بر این اساس پی‏ریزی گردد و انسان‏ها خود را با محتوای دعای آغاز سال که بیان کننده تحول و نغمه توحیدی است هم‏گام و هم‏گون سازند. چنین نوروزی سرشار از مبارکی و میمنت خواهد بود.

نوروز، فرصت مغتنم موحدان

آنان که طعم توحید را چشیده‏اند، در ایام دل‏انگیز و پرنشاط آغاز بهار، به پیروی از امامان، آیاتی از قرآن کریم هم‏چون آیه 190 سوره آل‏عمران را تلاوت کرده و مفاهیم آن را دراعماق جانشان دریافت می‏کنند که: «همانا در خلقت آسمان‏ها و زمین و آمد وشد شب و روز، نشانه‏هایی برای صاحبان اندیشه است.» هرگاه در مراسم نوروزی، به دنبال این چنین مفاهیم آموزنده و ارزنده‏ای باشیم، بی‏تردید حقیقت نوروز، این رستاخیز عظیم طبیعت را دریافته‏ایم.

حضور گسترده قرآن کریم در مراسم نوروز

از مهم‏ترین تحولاتی که فرهنگ اسلامی در آداب جشن نوروزی پدید آورده، حضور ثابت و گسترده قرآن کریم در این مراسم است؛ قرار گرفتن قرآن کریم بر سر سفره سال نو (هفت سین)، خواندن قرآن در ساعات متصل به لحظه تحویل سال، قرآن‏بوسی یکایک افراد گردآمده در اطراف سفره عید، قرار دادن پول در بین صفحات قرآن و هدیه دادن آن به دلیل تبرّک و برکت یافتن مال و دارایی افراد خانواده و...، همه‏نشانی از احترام و تقدس بخشی مردم، به این سنت باستانی است.

نمادهای تأثیر فرهنگ اسلامی در مراسم نوروز

بعد از ورود اسلام به ایران، مراسم نوروز تأثیر یافته از فرهنگ اسلامی، آداب ویژه‏ای یافت.
حضور قرآن بر سفره سال نو و قرائت آن در هنگام تحویل سال؛ اجتماع مردم در مساجد و زیارت‏گاه‏ها و نیایش‏های اسلامی به صورت دسته‏جمعی در هنگام تحویل سال؛ رفتن به دیدار سادات و علمای محل بعد از تحویل سال؛ صلحه‏رحم در نخستین روزهای سال نو؛ و بعضی دیگر از آداب و سنت‏های نوروز، الهام گرفته از فرهنگ غنی اسلامی است.

دیدار با دوستان و آشنایان

از آموزه‏های دینی درباره آداب نوروز، سنت حسنه دیدار با دوستان و آشنایان است. از موجبات گسترش دوستی و محبت و از عوامل توسعه مودت و دیگرخواهی در جامعه آن است که مرد م همدیگر را فراموش نکنند و گاه و بی‏گاه به دیدار هم بشتابند. بر این امر، در فرهنگ اسلامی سفارش بسیار شده و بر این عمل خداپسندانه و نیکو، پاداش هاو آثار فراوانی ذکر شده است؛ پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم می‏فرمایند: «زیارت و ملاقات، دوستی و محبت را در دل می‏رویاند». و هم‏چنین فرموده‏اند: «دیدار برادران دینی، هم‏چون افطار و تهجد آخر شب، مایه فرج و شادمانی مؤمن است».

احسان و نیکوکاری

از سنت‏های نیکوی سال نو، احسان به مردمان و دستگیری از نیازمندان است. این امر، در میان آموزه‏های دینی، جایگاه ویژه‏ای به خود داده است. در قرآن کریم آمده است: احسان و خوبی کنید که خداوند محسنان و نیکوکاران را دوست دارد. ودر آیه‏ای دیگر آمده: ما به محسنان و مردمان نیکوکار پاداشی افزون خواهیم داد.
اسلام در شیوه‏های خاص خود در زمینه تعلیم و تربیت می‏کوشد که انسان‏ها را در یک سطح عالی از اندیشه و عمل قرار دهد. اسلام در عین حال که افراد توان‏مند جامعه را به احسان و نیکوکاری درباره دیگران ترغیب و تشویق می‏کند، مردمان فقیر و مستمند را نیز به عفت و بلندنظری و غنای نفس فرا می‏خواند.

صله رحم

از آداب نوروز، صله رحم و دیدار خویشاوندان و نزدیکان است، این سنت اسلامی که در مراسم نوروز جلوه خاصی یافته، در روایات اسلامی نیز از اهمیت بسیاری برخوردار است.از مجموعه آیات و روایاتی که به موضوع رسیدگی به خویشاوندان و صله رحم اشاره دارند، نتیجه می‏گیریم که احسان و خوبی به خویشاوندان، گاه به اندازه پرستش خدا واطاعت والدین، اجر و پاداش دارد و از اهمیتی برابر برخوردار است. ارتباط عاطفی با خویشاوندان نزدیک، کار مؤمنانی است که به مقام بلندی از ایمان دست یافته و از حساب سخت قیامت بیم دارند. مؤمنان واقعی، از بهترین اموال و دوست‏داشتنی‏ترین دارایی‏شان برای ارحام فقیر و مستمند خود، انفاق و احسان می‏کنند.

سال نو فرصتی برای تزکیه نفس

رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی رحمت ‏الله علیه، تحویل سال را آغازی برای دگرگونی درونی در خویش می‏دانست و فرموده است: «ما امیدواریم که ملت ما در این سال نو به طوری عمل بکند که سیره انبیا بوده است، به طوری عمل بکند که سیره اولیا بوده است و عمده این است که هواهای نفس از بین برود. انسان در طول عمر،: مبتلای به این هوای نفس است که محتاج به ریاضت است... من امیدوارم که ملت ایران و همه مسلمانان دنیا یک تحولی پیدا کنند در این سالن نو، که برای خداکار کنند، برای سلطه خودشان نباشد، برای هواهای نفسانی نباشد و خداوند ان‏شاءاللّه همه را توفیق بدهد که در راه خدای تبارک و تعالی مجاهدت کنند و ان‏شاءاللّه این روز بر همه مبارک باشد و خداوند همه مسلمین را با هم متفق کند در مقابل کفر جهانی».

سال‏نو، هنگام تحول

مقام معظم رهبری، در بیانی بلند، سال نو را فرصتی برای تحول درونی انسانی می‏خواند و می‏فرماید: «تحویل هر سال جدید شمسی که با نوعی تحول در عالم طبیعت مصادف می‏باشد، فرصتی است تا انسان به تحول درونی و اصلاح امور روحی و معنوی و فکری و مادی خود بپردازد. این دعای شریفی که به ما تعلیم داده‏اند تا در آغاز سال بخوانیم، درس همین تحول است. در این دعا از خدا درخواست می‏کنیم که درحال و وضعیت روحی و نفسانی ما، تحول و دگرگونی مبارکی را ایجاد کند. ایجاد تحول کار خداست. اما ما موظفیم که برای این تحول در درون و در زندگی خود و در جهان اقدام و تلاش کنیم.»

نوروز؛ یعنی هر روز نو و تأثیرگذار

مقام معظم رهبری، در تعبیری زیبا، نوروز را چنین معنا کرده‏اند: «نوروز؛ یعنی روزی که شما با عمل خودتان، با حادثه‏ای که اتفاق می‏افتد، آن را نو می‏کنید. روز بیست و دوم بهمن که ملت ایران، حادثه عظیمی را به کمک خدا تحقق بخشید، روز نویی، نوروز است. آن روزی که امام امت، قاطعانه به دهان مستکبر قلدر گردن کلفت دنیا؛ یعنی امریکا مشت کوبید، آن روز، روز نو و راه نویی بود. حادثه نویی بود که اتفاق می‏افتاد و افتاد. ما باید نوروز را نوروز کنیم. نوروز بر حسب طبیعت، نوروز است، جنبه انسانی قضیه هم به دست ماست که آن را نوروز کنیم.»

کارنامه

سالی دیگر هم به پایان رسید، با همه تلخی‏ها و شیرینی‏هایش، با همه فرازها و نشیب‏هایش، رنج‏ها و شادی‏هایش، ترس‏ها و امیدهایش. سال گذشته، برای عده‏ای سال رشد و پیشرفت و تکامل بود و برای عده‏ای دیگر، سال عقب‏گرد، یا در جا زدن و رکود بود. کسانی آبرو یافتند و کسانی آبرو باختند. کسانی عزیز شدند، و دیگرانی خوار و حقیر گشتند. ما در کجای زمان ایستاده‏ایم؟ پیش رو و زیر پایمان، پشت سر و اطرافمان و در افق‏های دور دست ونزدیک چیست و چه می‏گذرد؟
بیایید و برگردیم و نگاهی به خویشتن کنیم، به کارها و رفتارمان، به اخلاق و عملکردمان، به آموخته‏ها و اندوخته‏هایمان، به حرف‏ها و نیت‏هایمان، به هدف‏ها و آرزوهایمان، به دوستی‏ها و دشمنی‏هایمان، به دیده‏ها و گفته‏ها و شنیده‏هایمان، بیاییم در آغاز سال نو، کارنامه‏مان را باری دیگر مرور کنیم.

هنگام محاسبه

«طی شدن عمر، سب افزوده شدن سن و سال ما نمی‏گردد، بلکه عمر ما کاهش می‏یابد و هر روز، قدمی به «خط پایان» نزدیک می‏شویم و هر لحظه یک گام به انتهای فرصت دنیایی پیش می‏گذاریم. وقتی یک کشاورز، در فصل برداشت، محصول خود را حساب می‏کند، من چرا برداشت خود را در مزرعه زندگی حساب نکنم؟ مگر نه این که دنیا مزرعه است و من، دهقان بذر وجودی خویشم؟ پس باید ببینم چه کاشته‏ام و چه درو می‏کنم؟
وقتی یک تاجر و کاسب و حتی دست‏فروش ساده، برای خود حساب سال و دفتر کل و جزء
دارد و سود و زیان و دخل و خرج خویش را می‏سنجد، چرا من در بازار دنیا، که کالای عمر و متاع فرصت را می‏دهم، به دستاورد خود نیندیشم و سود و زیان خود را محاسبه نکنم؟»

نوروز در آینه روایات

عید نوروز یكى از سنتهاى ملى و اعیاد ایرانیان است، كه از دیرباز مورد توجه بوده و قوم ایرانى ارزش و اهمیت‏خاصى براى این عید قائل بوده است.
اما براى كسانى كه معتقدند همه چیز را باید از منتظر دین مورد بررسى و نفى و اثبات قرارداد، این پرسش مطرح است، كه آیا دین اسلام و پیشوایان دین نسبت‏به این موضوع موضعگیرى خاصى داشته‏اند یا خیر؟ آیا مى‏توان از فنون دینى به چیزى دست‏یافت كه دلالت‏بر تایید و یا رد این سنت ایرانى از سوى پیشوایان دین كند.
در مجموع مى‏توان گفت كه ما در متون روایى شیعه، در موضوع‏یادشده با دو دسته روایت روبرو هستیم; دسته نخست، روایاتى كه سنت ایرانى نوروز، در آنها مورد تایید قرار گرفته و «روزنوروز» مبارك قلمداد شده است. دسته دوم; روایاتى كه این سنت را تایید نكرده و آن را سنتى خلاف اسلام شمرده‏اند.
در اینجا براى آشنایى شما عزیزان به نمونه‏هایى از دو دسته روایات اشاره مى‏كنیم.

1. دسته اول روایات

معلى‏بن خنیس از امام صادق (علیه السلام)، روایتى را نقل كرده كه در آن ضمن بزرگداشت نوروز، وقایع مختلف تاریخى برنوروز منطبق شده است. متن روایت‏یادشده از این قرار است:
معلى بن خنیس قال: دخلت على الصادق جعفربن محمد، علیه‏السلام، یوم النیروز فقال، علیه‏السلام، اتعرف هذا الیوم؟ قلت: جعلت فداك، هذا یوم تعظمه العجم و تتهادى فیه، فقال ابوعبدالله الصادق، علیه‏السلام، والبیت العتیق الذى بمكة ما هذا الامر قدیم افسره لك حتى تفهمه. قلت: یا سیدى ان علم هذا من عندك احب الى من ان یعیش امواتی و تموت اعدائى! فقال: یا معلى! ان یوم النیروز هوالیوم الذى اخذ الله فیه مواثیق العباد ان یعبدوه و لایشركوا به شیئا و ان یؤمنوا برسله و حججه، و ان یؤمنوا بالائمه، علیه‏السلام، و هو اول یوم طلعت فیه‏الشمس، و هبت‏به الریاح، و خلقت فیه زهرة الارض، و هو الیوم الذى استوت فیه سفینة نوح، علیه‏السلام، على‏الجودى، و هو الیوم الذى احیى الله فیه الذین خرجوا من دیارهم و هم الوف حذر الموت فقال لهم الله موتوا ثم احیاهم (9)
و هو الیوم الذى نزل فیه جبرئیل على النبى صلى‏الله‏علیه‏وآله و هو الیوم الذى حمل فیه رسول الله صل‏الله‏علیه‏وآله امیرالمؤمنین على، علیه‏السلام، منكبه حتى رمى اصنام قریش من فوق البیت الحرام فهشمها، و كذلك ابراهیم، علیه‏السلام، و هو الیوم الذى امر النبى، صل‏الله‏علیه‏وآله، اصحابه ان یبایعوا علیا، علیه‏السلام، بامرة المؤمنین، و هو الذى وجه النبى، صل‏الله‏علیه، علیا الى وادى الجن یاخذ علیهم بالبیعة له، و هو الیوم الذى بویع لامیرالمؤمنین، علیه‏السلام، فیه البیعة الثانیه، و هو الیوم الذى ظفر فیه باهل النهروان و قتل ذالثدیة و هو الیوم الذى یظهر فیه قائمنا و ولاة الامر و هو الیوم الذى یظفر فیه قائمنابالدجال فیصلبه على كناسة الكوفة، و ما من یوم نیروز الا و نحن نتوقع فیه الفرج، لانه من ایامنا و ایام شیعتنا، حفظته العجم و ضیعتمو انتم ... (10)
معلى بن خنیس گوید: در روز نوروز بر امام صادق علیه‏السلام وارد شدم، ایشان فرمودند كه آیا این روز را مى‏شناسى؟
عرض كردم: فدایت گردم این روز، روزى است كه غیر عربها (ایرانیان) آن را گرامى داشته و به یكدیگر هدیه مى‏دهند، امام صادق، علیه‏السلام، فرمودند: قسم به خانه عتیقى كه در مكه هست این (تعظیم و هدیه دادن) ریشه طولانى و قدیمى دارد و براى تو آن را توضیح مى‏دهم تا از آن مطلع شوى، گفتم: اى آقاى من چنانچه این مطلب را از تو بیاموزم براى من بهتر از زنده شدن مردگانم و مردن دشمنان من است. حضرت فرمود: اى معلى! نوروز، روزى است كه خداوند در آن از بندگان خویش میثاق گرفت كه جز او را عبادت و پرستش نكرده و به او شرك نورزند و به فرستادگان و پیامبرانش و نیز ائمه هدى ایمان بیاورند. نوروز اولین روزى است كه خورشید در آن طلوع كرد و باد در آن وزیدن گرفت و در آن روز درخشندگى زمین خلق شد. نوروز روزى است كه كشتى نوح بر كوه جودى كناره گرفت و نوروز روزى است كه افرادى كه از خانه‏هاى خود خارج شده و به آزمایش الهى از دنیا رفتند، مجددا به دنیا بازگشتند. در این نوروز است كه جبرئیل بر پیامبر اكرم، صل‏الله‏علیه‏وآله، نازل شد و درست در همین روز است كه پیامبر اسلام، حضرت على را بر شانه خود گذاشت تا او بتهاى قریش را از بیت الحرام پایین كشید و آنها را درهم شكست.
نوروز روزى است كه پیامبر به اصحابش دستور داد تا در مورد خلافت و ولایت مؤمنان با حضرت على علیه‏السلام بیعت كنند و در همین نوروز بود كه پیامبر، صل‏الله‏علیه‏وآله، على، علیه‏السلام، را به سوى جنیان فرستاد براى او از آنان یعت‏بگیرد. نوروز روزى است كه براى حضرت على بیعت مجدد گرفته شد و نوروز روزى است كه حضرت على، علیه‏السلام، بر اهل نهروان پیروز شد و ذوالثدیه را كشت و نوروز روزى است كه قائم ما در آن روز ظاهر مى‏گردد و بالاخره نوروز روزى است كه قائم ما در این روز بر دجال پیروز مى‏شود و او را بر زباله‏دان كوفه آویزان مى‏كند و هیچ نوروزى نیست مگر آنكه ما در آن روز توقع ظهور حضرت حجت، عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف، را داریم چرا كه این روز، از روزهاى ما و شیعیان ما است كه عجم (ایرانیان) آنرا گرامى دشته ولى شما آنرا ضایع نمودید ...
آنگونه كه از حدیث فوق به دست آمد، روز نوروز پیوند عمیقى با مساله ولایت و رهبرى مسلمانان دارد، از این روى شایسته است كه عید نوروز را جشن ولایت دانسته و پیوسته در آن به یاد ظهور منجى عالم بشریت‏حضرت امام زمان، عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف، باشیم.

2. دسته دوم روایات

روایتى از حضرت امام موسى‏بن‏جعفر، علیه‏السلام، نقل شده كه ظاهر آن دلالت‏بر عدم تایید سنت نوروز از سوى پیشوایان دارد. در این روایت چنین آمده است:
حكى ان المنصور تقدم الى موسى بن جعفر علیه‏السلام بالجلوس للنهنتة فى یوم النیروز و قبض ما یحمل الیه فقال: انى قد فتشت الاخبار عن جدى رسول الله فلم اجد لهذا العید خبرا و انه سنة الفرس و محاها ان اسلام و معاذ الله ان نحیى ما محاها الاسلام فقال المنصور انما نفعل هذا سیاسة للجند فسالتك بالله العظیم الا جلست فجلس (11)
حكایت‏شده كه منصور به سوى امام كاظم علیه‏السلام فرستاد تا در روز نوروز براى تهنیت جلوس كند و آنچه بسوى او حمل مى‏شد، بگیرد. حضرت فرمود من اخبار جدم رسول خدا را بررسى كردم و در آنها براى این عید خبرى نیافتم و این سنت ایرانیان است كه اسلام آنرا محو كرده است و به خدا پناه مى‏برم كه چیزى را كه اسلام محو كرده احیاء كنم. منصور در پاسخ گفت: ما این كار را براى اداره (سرگرمى) لشكریان انجام مى‏دهیم و تو را به خداى بزرگ سوگند مى‏دهم كه در این مجلس بنشینى و آنگاه حضرت نشست.
مرحوم مجلسى در بحارالانوار روایت‏یادشده را مورد نقد و بررسى قرارداده و مى‏فرمایند:
«هذا الخبر مخالف لاخبار المعلى و یدل على عدم اعتبار النیروز شرعا و اخبار المعلى اقوى سندا و اشهر بین الاصحاب‏» (12)
این خبر با اخبار معلى بن خنیس مخالفت داشته و دلالت‏بر بى‏اعتبارى نوروز از جهت‏شرعى مى‏كند، اما اخبار معلى از نظر سند قویتر بوده و در نزد اصحاب شهرت بیشترى دارد.
اما توجیهات دیگرى نیز براى این روایت مطرح است كه باختصار به آنها اشاره مى‏كنیم:
1. این روایت‏به احتمال بسیار قوى در مقام تقیه‏اى بیان شده و حضرت در صدد بیان حكم واقعى عید نوروز نبوده‏است. زیرا منصور اصرار شدیدى براى حضور حضرت در جلسه داشته و مى‏خواسته از آن بهره بردارى سیاسى كند، اما امام نمى‏خواست از وجودش سوء استفاده شود و حضرت براى اینكه در این جلسه حضور پیدا نكند به دنبال عذرى بوده است. خصوصا كه این مجلس براى نظامیان برپا شده بود و از حساسیت ویژه‏اى برخوردار بوده است.
2. پاسخ دیگر آنكه عید نوروز سنت دیرینه‏اى بوده و همگان هم از آن اطلاع داشته‏اند. در صورتى‏كه این عید مطلوب اسلام و شرع نبوده، چرا در این رابطه روایت صریح و متقنى وجود ندارد و این مورد از مواردى است كه مورد ابتلاءبخش وسیعى از مسلمانان است و در صورتى‏كه حدیث معتبرى وجود داشت، حتما نقل مى‏شد.
3. سومین پاسخ آنكه علما و فقهاى بسیارى آن را تایید كرده‏اند. به عنوان نمونه احمدبن فهد الحلى مى‏گوید: یوم النیروز یوم جلیل (القدر) و تعیینه من السنة غامض مع ان معرفته امر مهم من حیث انه تعلق به عبادة مطلوبة للشارع و الامتثال موقوف على معرفته (13)
روز نوروز، روز با ارزشى است ولى معین كردن آن در سال مشكل است‏با اینكه شناخت آن (نوروز) امر مهمى است چرا كه عبادتى كه مورد نظر شارع است‏به آن روز تعلق گرفته است و اطاعت آن عبارت متوقف بر شناخت آنست.
پس در نتیجه عید نوروز مورد تایید روایات متعددى است و روایت معتبرى كه بر بى‏اعتبارى آن از نظر اسلام دلالت كند، وجود ندارد

دعاى هنگام تحویل سال

یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محول الحول والاحوال حول حالنا ال احسن الحال
اى دگرگون كننده قلبها و دیده‏ها! اى تدبیرگر شبان و روزان! اى متحول كننده سالها و حالتها! حالات ما را به نیكوترین حالات تبدیل نما!
این دعا بر چهار نكته اساسى تاكید دارد 1- تحول 2- محور تحول 3- متحول كننده 4- هدف تحول

1-اصل تحول

این دعا به واژه‏هاى مختلفى تحول و دگرگونى را در همه ابعادش مطرح مى‏كند، دگرگونى در قلب و دیده و شب و روز و سال و حوادث جارى در آن و حالات انسانى.
بر طبق این دعا جهان در عین سكون داراى تغییر و تحول عمیقى در درون خویش است و دامنه این تحول آنچنان گسترده است كه از عالم خارج و آفاق گرفته تا عالم درون و انفس را شامل مى‏شود و در واقع لازمه بقاء جهان به تحول و دگرگونى است.

2- محور تحول (محول)

این دعا علاوه بر اصل تحول و گستردگى آن به محول یعنى متحول شونده هم اشاره مى‏كند، آنگونه كه طبیعت از خواب زمستانى بیدار شده و بیابانها و كوهها لباس سبز رنگ زیبایى مى‏پوشد و طراوت و نشاط خاصى مى‏یابد و گلهاى رنگارنگ زینت‏بخش زمین مى‏شوند، گل سرسبد هستى و خلیفة الله یعنى انسان هم باید متحول شود، تحول در همه ابعاد روحى و روانى او اعم از اندیشه، تفكرات، طرز نگرشها و باورها ... صورت پذیرد.
انسان مؤمن همیشه باید به فكر تحول در درون خود باشد و لازمه تكامل یافتن انسان متحول شدن اوست، این دعا بطور ظریفى به دگرگونى طبیعت و دگرگونى حالات انسانى اشاره مى‏كند.

3- آواى توحید (محول)

در سرتاسر دعا و در هر فقره آن سخن از توحید است، دگرگون كننده قلبها و دیده‏ها پشت‏سرهم در آمدن شب و روز و رقم خوردن حوادث سال و حالات انسانى همه از قدرت و حكمت الهى سرچشمه گرفته است و برخلاف آنان كه براى هریك از این عناوین خدایى قایل بودند به ارباب انواع اعتقاد داشتند، این دعا تاكید مى‏كند كه همه اینها یك خدا دارد و درواقع این دعا از كثرت گرایى به توحید دعوت مى‏كند.

4. هدف تحول (محول الیه)

هدف این تحول عظیم كه از اعماق طبیعت آغاز شده و به حالات انسان رسیده است، اینست كه حالات انسانى به بهترین حالات یعنى قرب الهى تبدیل شود.
احسن حال و قرب الهى هدف این تحول بزرگ است، با این نگرش دعاى مزبور یك نظام آموزشى عقیدتى به معناى كامل است.

ارزشها ی عید نوروز

نوروز روز نو، روز تازه و روز جدیدى است اول فروردین، روز نو سال جدید آغاز مى گردد و كهنگى سال قبل كه با سرما، خستگى و تكرار كارها و روزها همراه بوده، با نوروز به روز نو و سال جدید كه طراوت طبیعت آن را ترو تازه ساخته تبدیل مى گردد. این روز براى بسیارى از ملتها روز عید محسوب مى شود. عید به معنى بازگشت است كه از ریشه «عود» گرفته شده است.
به گفته راغب اصفهانى (14) عید به معناى بازگشت به وضعیت مطلوب گذشته است و به روزهاى سرور و شادى نیز گفته مى شود.
عید یكى از بزرگترین و مهیج ترین مظاهر حیات اجتماعى یك ملت است.
با ما باشید تا پیرامون عید بیشتر بدانید.
اعیاد چهار نوع است
اول، اعیاد دینى مانند عید فطر و عید قربان كه مسلمانان جهان این روزها را عید مى گیرند.
دوم، اعیاد مذهبى مانند عید غدیر و عید نیمه شعبان كه شیعیان جشن مى گیرند.
سوم، اعیاد ملى مانند روز آزادى و استقلال برخى از ملتها از چنگ استعمار.
چهارم، عید طبیعى و تكوینى مانند عید نوروز كه در آغاز بهار و سال نو مطرح مى شود.
در اسلام روزهایى به عنوان عید اعلام گردیده است كه مهمترین آنها عبارتند از: اول شوال (عید فطر)، دهم ذیالحجه (عید قربان)، هیجدهم ذى الحجه (عید غدیر)، بیست و هفت رجب (روز مبعث) و جمعه و تمام این روزها به نوعى بازگشت به خویشتن و احساس مسوولیت و به انگیزه تحول و انقلاب درونى است نه صرف شادى و شادمانى.
بنابراین عید نه جامه رنگارنگ پوشیدن است كه این عید كودكان است. نه شربت و شیرینى و غذاهاى متنوع خوردن است كه این عید شكمبارگان است. نه به سیاحت و تفرج بى محتوى پرداختن است كه این عید ولگردان است. نه بى بندوبارى و هرزگى و عیاشى كردن است كه این عید بوالهوسان است. نه قاه قاه خندیدن و همدیگر را به مسخره گرفتن است كه این عید غافلان است و نه سبزه رویاندن و سفره هفت سین چیدن و آتش بازى كردن است كه این عید خرافه پرستان است.
هیچ كدام از اینها مفهوم عید از دیدگاه اسلام نیست كه عید اسلامى براى موفقیت در راه انجام وظیفه و تطهیر نفس و تصفیه جان از ناپاكیها و تمرین صبر و استقامت و شكستن غرور و خودخواهى است.
و اگر بخواهیم عید نوروز براى ما یك عید واقعى باشد باید به ارزشهاى اسلامى این عید كه در سایه تعالیم اسلامى رنگ دینى پیدا كرده توجه نموده و از ضد ارزشهاى عید كه احیاى ارزشهاى جاهلى و از سنتهاى دوران آتش پرستى است دورى نماییم در این جا مرورى داریم به ارزشها و ضد ارزشهاى عید نوروز.

نظافت و خانه تكانى

از ارزشهاى عید نوروز نظافت و خانه تكانى است كه مردم قبل از رسیدن سال نو تحولى در زندگى خود ایجاد مى كنند و با خرید لباس نو تغییر ظواهر زندگى نشاط خاصى را به زندگى خود مى دهند.

غسل عید

از امام صادق(علیه السلام) روایت شده كه فرمود: در نوروز غسل كن و تمیزترین لباسهاى خود را بپوش و به بهترین عطر خود را خوشبو كن و این روز را روزه بگیر. (15)
و به استناد این دستور بسیارى از فقها همچون: مرحوم نائینى، صاحب جواهر، آیت الله حكیم و امام خمینى(رحمت الله علیه) غسل روز عید نوروز را به عنوان یك تكلیف مستحبى و یك دستور اخلاقى و بهداشتى مورد توصیه قرار داده‏اند. (16)

نماز عید

شیخ طوسى(رحمت الله علیه) فرموده است: نماز ظهر و عصر روز نوروز را كه خواندى چهار ركعت نماز با دو سلام (دو ركعت دو ركعت) مى خوانى ركعت اول پس از حمد ده بار سوره «قدر» ركعت دوم پس از حمد ده بار سوره «كافرون» ركعت سوم پس از حمد ده بار سوره «توحید» ركعت چهارم پس از حمد ده بار سوره «ناس» و «فلق» (معوذتین). و در پایان نماز سجده شكر بجاآور و در آن دعاكن تا خداوند گناهان 50 ساله ات را ببخشد. (17)

نظافت و لباس تمیز

نظافت و رعایت بهداشت و نیز پوشیدن لباس تمیز و استفاده از عطر و بوى خوش در صورت امكان از وظایف اخلاقى و اجتماعى نوروز است. از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است كه فرمود: «و البس انظف ثیابك و تطیب باطیب طیبك». (18) تمیزترین لباست را بپوش و با بهترین عطرت خود را خوشبوى ساز.

دید و باز دید

یكى از ارزشهاى عید نوروز دیدوبازدید از بستگان، دوستان، همسایگان و بزرگان شهر و روستااست و دیدار جمعى از مصیبت دیدگان در سال گذشته.
در این دیدوبازدیدها از غمها و مشكلات یكدیگر آشنا مى شوند. چه بسیار كدورتهایى كه در این ایام با نگاهى دوباره فرو مى ریزد و به عشق و محبت مبدل مى گردد و به قول حافظ:
درخت دوستى بنشان كه كام دل به بارآرد نهال دشمنى بركن كه رنج بى شمارآرد
در این رابطه امام خمینى(رحمت الله علیه) در یك سفارشى مى فرمودند: در ایام نوروز به مریضخانه ها بروید و احوال اینها را بپرسید. (19)

هدیه و عیدى

هدیه و عیدى دادن از رسوم معمول عیدهاست و در میان مردم معمول بوده است. در روایتى آمده است كه شخصى هدیه اى براى امام على(علیه السلام) آورد و عرض كرد: این هدیه به مناسبت نوروز است. حضرت فرمود: «نیروزناكل یوم»؛ هر روز براى ما نوروز و روز نوى است.
اى خواجه چه جویى زشب قدر نشانى
هرشب شب قدر است اگر قدر بدانى
آقاى رحیمیان در كتاب سایه آفتاب مى نویسد: در روز عید نوروز به خدمت امام خمینى(رحمت الله علیه) رسیدیم. حضرت امام با نشاطتر از روزهاى گذشته و متبسم و با قباى نو وارد شدند و به افراد حاضر چندبار «مبارك باشد.» گفتند. سپس خودشان سراغ سكه هاى یك ریالى را گرفتند و در كف دست قرار دادند. افراد حاضر نیز بعد از دست بوسى هر كدام چند عدد برداشتند. مشابه این برنامه در نوروز سالهاى دیگر نیز تكرار مى شد. (20)
منتهى در این باب مى بایست از افراط و تفریط و اجحاف و تكلف خوددارى شود و شرایط اقتصادى افراد و جامعه اسلامى باید مورد توجه قرار گیرد. (21)

توجه به قرآن

حضور قرآن به صورت ثابت و گسترده در آداب اجتماعى نوروز به گونه اى كه قرآن این كتاب آسمانى مسلمانان، امروز جزو یكى از اركان سفره عید است و نیز قرائت قرآن و بوسیدن آن در ساعات تحویل سال از جمله آداب سال تحویل است.

دعا

براى روز اول سال، دعا و درخواست خیر وبركت، موفقیت و سعادت و بالاخره تقاضاى تعالى و رشد فضایل انسانى از جمله آداب این روز مقرر گردیده است.
علامه مجلسى(رحمت الله علیه) خواندن این دعا را در نوروز مناسب دانسته است:
«اللهم هذه سنه جدیده و انت ملك قدیم اسإلك خیرها و خیرمافیها و اعوذبك من شرها و شرمافیها و استلفیك موونتها و شغلها یا ذالجلال و الاكرام.»
بارالها! این سال جدید است و تو خدایى ازلى و قدیم هستى. خیر این سال و خیر آنچه را در این سال پیش مى‏آید، از تو خواستارم و از شر این سال و شرآنچه در این سال پیش خواهد آمد، به تو پناه مى برم...
محدث قمى رضوان الله علیه براى هنگام تحویل و لحظه حلول سال جدید این دعا را از برخى بزرگان نقل كرده است: «یا محول الحول والاحوال حول حالنا الى احسن الحال». (22)

روزه گرفتن

روزه گرفتن در عید نوروز یكى دیگر از دستورهاى اسلامى مطلوب و مستحب در این روز است. امام صادق(علیه السلام) با عبارت «تكون ذلك الیوم صائما» آن را (23) بیان داشته است. امام خمینى(رحمت الله علیه) و سید محمد كاظم یزدى و بسیارى از فقهایى كه بركتابهاى آنان حاشیه نوشته اند، روزه گرفتن مستحبى نوروز را مورد سفارش و تإیید قرار داده‏اند. (24)

زیارت اهل قبور

رفتن به زیارت اهل قبور در آغازین روزهاى سال نو و نیز برگزارى مراسم تحویل سال در كنار قبور شهدإ از دیگر آداب دینى نوروز است. تشرف و حضور در اماكن مقدسه و مشاهد مشرفه و برگزارى مراسم تحویل سال نو در آن مكانها نیز از جمله آداب نوروز مى باشد.
و بسیارى از ارزشهاى مثبت دیگر.
البته در حواشى این عید باستانى خرافاتى وجود دارد كه باید زدوده شود. همچون مراسم چهارشنبه سورى و آتش افروزى، ترقه بازى، هفت سین، شب نشینى ها و تشكیل جلسات آلوده اى كه بسیارى از مردم به بهانه شبهاى عید در عیش و نوش و بى خبرى به سر مى برند. جلساتى كه در آن پر است از زمینه هاى گناه: اختلاط محرم و نامحرم. آن هم با شرایط مبتذل، پخش موسیقى هاى مبتذل، مسابقه خودنمایى و تفاخر در لباس و زینت، ریخت و پاش و اسرافكارى و بسیارى از ضد ارزشهایى كه در این ایام مطرح مى شود.
در خاتمه لازم است به نكاتى چند توجه شود:
1. هر تشكیلاتى در پایان سال حساب كار خود را مى كند و به بررسى كم وكاستیها و ضعفها و قوتها مى پردازد. لازم است ماهم به حساب خود برسیم و یك بازنگرى همه جانبه به گذشته خویش داشته باشیم. شخصى در روز عید نوروز مى گفت: این روز را به شما تبریك و تسلیت مى گویم. تبریك به جهت فرصتى جدید كه خدا به شما داده و تسلیت براى از دست دادن فرصتهایى كه داشته‏اى.
2. باید از گذران عمر و زمان و طبیعت درس گرفت. طبیعت بیدار شد و فعالیتش را دوباره آغاز كرد آیا ماهم بیدارشدیم، آیا درماهم تحول ایجاد شد؟ خانه ها از گردوغبار و آلودگیها پاكسازى شد، آیا قلبهاى ما نیز از زنگارهاى گناه و رذایل اخلاقى پاكسازى شد...؟
3. باید توجه نمود كه در سال جدید چه طرحى براى خودسازى خویش داریم؟

فلسفه معنوی نوروز

عید در لغت‏شادی مجدد و سروری را می‏گویند که سالیانه تکرار می‏شود.گفته‏اند: به روزی که مردم در آن تجمع یابند و در کنار هم گرد آیند عید گویندو نیز بازگشت‏به فرح و شادمانی فراگیر را عید گویند و بعضی نیز می‏گویند که درآن روز هر کس موقعیت‏خود بازیابد و به جایگاه اجتماعی خود برگردد. چون تهیدستان‏و فقرا نمی‏توانند لباس نو پوشند و لباسهای کهنه آنها، آنان را از ثروتمندان ومرفهان جدا می‏کند.
میبدی در کشف‏الاسرار می‏گوید: سمی العید عیدا لان الله تعالی یعود بالرحمه الی العبد و العبد یعود بالطاعه‏الی الرب.» عید که از کلمه بازگشت می‏باشد برای آن است که: خداوند رحمت‏خودرا متوجه بنده‏اش می‏نماید و انسان نیز با فرمانبری خود به پروردگارش رو می‏کند. تا آنجا که در تواریخ امم و اقوام مختلف مشاهده شده و می‏شود، جوامع انسانی به‏تفاوت آداب و رسوم و اعتقادات خود هر یک، روز خاصی در سال را جهت‏یادآوری وتجدید خاطره نسبت‏به موضوعات ویژه‏ای که در تاریخ و فرهنگ آن قوم اهمیت زیادی‏داشته است، مشخص نموده و هر سال مراسم ویژه‏ای به آن مناسبت‏برگزار می‏کرده وآداب و رسوم خاصی را انجام می‏داده‏اند.
در قرآن کریم وقتی یاران حضرت عیسی(علیه السلام) سفره‏ای آسمانی را آرزو نموده و به‏عنوان آیه و نشانه الهی می‏طلبند حضرت عیسی(علیه السلام) از خداوند می‏خواهد که منتی برآنها نهاده و روزی آسمانی به آنان عنایت کند تا آن روز را عید امت قرار دهند وهمواره سالروز آن را پاس دارند و علامه طباطبایی(رحمت الله علیه) در ذیل آن می‏فرمایند:
«خصوصیت عید این است که زمینه وحدت کلمه و تجدید حیات اجتماعی و نشاط وسرزندگی می‏آفریند و هر بار که فرا می‏رسد عظمت دین را تجدید می‏کند.» سخن مرحوم‏علامه در اینجا شبیه سخن دیگر ایشان در ذیل آیه 5 از سوره ابراهیم است که درتفسیر آیه: «...و ذکرهم بایام الله‏»
می‏گوید: گرچه همه روزها به خدا منسوب است اما این آیه‏اشاره به روزهای ویژه‏ای دارد که در آن روزها آیات و علائم سلطنت و قدرت الهی‏ظهور یافته و حادثه خاصی در تاریخ آن امت اتفاق افتاده و یا نعمتهای ویژه الهی‏تجلی یافته است.
عیدهایی که جوامع دارای سابقه تاریخی امروزه برگزار می‏نمایند، هر یک یادآورحادثه بزرگی است که در تاریخ و فرهنگ آن جوامع اتفاق افتاده و یا هر سال تجدیدمی‏شود و در تاریخ ادیان آسمانی تنها اسلام است که عیدهای بزرگ او برای حادثه‏تاریخی گذشته نیست و بلکه هر سال و برای همگان تجدید می‏شود زیرا همان‏گونه که امام راحل در پیام نوروزی خود می‏فرمایند: مسلمانان پس از پایان دادن کار مهم‏عبادی سالیانه خود به شکرانه موفقیت در عبادت خود جشن می‏گیرند.
امام راحل می‏فرمایند… : البته از عیدهایی که اسلام تاسیس فرموده است‏به حسب نظرهای مختلف‏برداشتهای مختلفی وجود دارد، آن برداشتی که اهل معرفت از عید دارند با آن‏برداشتی که دیگران می‏کنند بسیار متفاوت است، آنها بعد از ریاضتهایی که در ماه‏رمضان می‏کنند روز عید را روز لقاء الله می‏دانند، و آن روز برای آنها «الغیرک‏من الظهور ما لیس لک‏» است، آنها همه چیز را از او می‏دانند، و آن روز را عیدمی‏کنند برای اینکه بعد از ریاضت، یوم ورود به حضرت است.
و در عید قربان نیز بعد از اینکه تمام عزیزانشان را از دست دادند، مهیا برای‏ملاقات می‏شوند، بعد از اینکه نفس خودشان را کشتند و هر چه عزیز است در راه خدااز آن گذشتند آن وقت است که روز لقاء است.
و جمعه هم در اثر اجتماعاتی که مسلمین با هم دارند، اهل معرفت مهیا می‏شوندبرای لقاء الله. پس برداشت آنها از عید غیر برداشت ماست و ما امیدواریم که به‏تبع اولیاء خدا به جلوه‏ای از آن جلوه‏ها برسیم و ذره‏ای از آن معارف در قلب ماواقع بشود.
... خداوند همه را توفیق دهد که قدر نعمتهای خدا را بدانند و بدانند که همه‏چیز از اوست ... اگر، همه چیز را از خدا بدانیم و ... این را واقعا در قلبمان‏ادراک کنیم، عید می‏شود برای کسانی که شهید داده‏اند، عید می‏شود برای کسانی که‏مجروح شدند، عید می‏شود برای کسانی که در راه خدا عزیزانشان را از دست دادند.
برای اینکه این عزیزان، عزیزان خدا هستند، اینها همه از او هستند و من امیدوارم‏که این حس و این ایمان در ما پیدا بشود و تقویت‏بشود.» و البته اگر بتوان‏قواعد نجومی را نشانه‏های دقیقی برای حوادث طبیعی شمرد و سرآغاز فصل بهار راهمان روزی شمرد که سیر اعتباری آفتاب در برج اعتباری حمل قرار می‏گیرد آنگاه‏می‏توان گفت که عید نوروز نیز جزو اعیادی است که سالیانه تجدید می‏شود و سنتی‏تاریخی برای یک حادثه متجدد و متناسب با تجدید حیات طبیعت است.
در روایات معصومین (صلوات الله علیهم) عید مفهوم دیگری نیز دارد. در بعضی ازروایات تحقق حاکمیت‏حق و ولایت الهی در جامعه مهمترین عید شمرده شده است زیراهمانگونه که در مفهوم عید تجدید حیات و نشاط مجدد نهفته ست‏باید روزی را عیدگرفت که جامعه به حیات و حرکت و امید و اطمینان می‏رسد. امام صادق(علیه السلام) می‏فرمایند:
«... فان الانبیاء صلوات الله علیهم کانت تامر الاوصیاء بالیوم الذی کان یقام‏فیه الوصی ان یتخذ عیدا.» سیره انبیاء همواره این چنین بوده که به جانشینان‏خود امر می‏نمودند تا روز تعیین و نصب وصی و جانشین را عید بگیرند.
و به همین خاطر در فرهنگ اهل بیت علیهم السلام اولین عید تاریخ، انتظار تحقق‏حاکمیت‏حق بوده است و امروز نیز عملا بزرگترین عید شیعیان روز تحقق حاکمیت‏مستضعفان و حکومت عدل و قسط و نابودی جور و ظلم است. حضرت امام باقر(علیه السلام)می‏فرمایند: «... و قد کان آدم(علیه السلام) وصی هبه الله ان یتعاهد هذه الوصیه عند راس‏کل سنه فیکون یوم عیدهم «یوم عید لهم‏» فیتعاهدون نوحا و زمانه الذی یخرج فیه.»
(حضرت آدم(علیه السلام) پس از جنایت قابیل، به جانشین خود شیث هبه‏الله فرمودند: ظلم‏همچنان گسترش می‏یابد تا آنگه که فرزندم نوح بیاید و به سبب نفرین او طوفانی‏برخیزد و همه ظالمین را نابود کند، و مومنان نجات یابند.) آنگاه حضرت آدم به‏هبه‏الله وصیت کرد که این مژده را هر سال به یاد آورد و این روز را برای خود وفرزندانش روز عید قرار دهد. آنان نیز به این وصیت عمل کردند و همواره سالروزاین مژده نویدبخش و ظهور حضرت نوح را گرامی می‏شمردند.
این است که حضرت امام رضا(علیه السلام) می‏فرمایند: «... و ان یوم الغدیر بین الاضحی والفطر و الجمعه کالقمر بین الکواکب ... و هو یوم التهنئه یهنی‏ء بعضکم بعضا ...
یقول: «الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمؤمنین و الائمه(علیه السلام) وهو یوم التبسم فی وجوه الناس من اهل الایمان ... و هو یوم الزینه ...» ... والبته روز عید غدیر در میان عید فطر و اضحی و جمعه همانند ماه در میان ستارگان‏است. روز تبریک و تهنیت‏به یکدیگر، و زمان گفتن این سخن است که: حمد و ستایش‏خدایی را که به ما توفیق تمسک به ولایت امیرالمؤمنین و فرزندان معصومش را عنایت‏فرمود.
آنگاه فرمودند: روز عید غدیر، روز شگفتن لبخند بر چهره مومنان و روز آرایش و زینت است.
در زمینه جایگاه عید نوروز در فرهنگ اسلامی و بیان اهل بیت عصمت و طهارت بایدگفت:
1.مردم حجاز به دلیل نداشتن اجتماعی متشکل، و نیز به خاطر حضور مستقیم یاغیر مستقیم سلطه سیاسی نظامی ایران در جزیره العرب، خواه ناخواه تحت تاثیرفرهنگ ملی ایران قرار گرفته و عید نوروز و مهرگان را می‏شناختند و چه بسا مراسمی‏هم برگزار می‏نمودند.
2.اسلام و پیامبر گرامی آن در تایید و یا رد سنن و آداب و رسوم ملی و مذهبی‏اقوام و جوامع دیگر، دو شرط اساسی و یک شرط توجیهی را همواره در نظر داشتند:
اولا: سنتهای پذیرفته شده، مبتنی بر خرافات و آئین‏های شرک و بت‏پرستی و ارزشهاو قداست‏های غیر الهی نباشد.
ثانیا: از سنتهایی نباشد که موجب وابستگی سیاسی اجتماعی و ... به بیگانه‏شود، و یا بنحوی استقلال مسلمین را در ابعاد مختلفش زیر سؤال ببرد تغییر قبله‏از بیت‏المقدس به کعبه تا حدود زیادی به این نکته مربوط می‏شود .
و در آخر: جهت‏گیری سنتهای معقول و غیر مضر به استقلال نیز، همچون مجموعه بینش‏توحیدی اسلام، باید معنوی و در جهت متبلور ساختن عبودیت انسان در برابر حق تعالی‏باشد.
و در نتیجه: مراسمی همانند نوروز و مهرگان، گرچه مبانی خرافی ندارد، والبته این سخن، تایید خرافاتی از قبیل:
چهارشنبه سوری، سفره هفت‏سین و مراسم سیزده و ... نیست اما اگر به استقلال‏فکری فرهنگی اسلام ضربه بزند، و موجب تحت الشعاع قرار گرفتن عید فطر و قربان وغدیر و یا حتی دهه مبارکه فجر که عید ولایت و حیات مجدد اسلام در قرن حاضر است‏باشد، و نیز تنها به بعد طبیعی این دو روز بسنده شود، باز هم برای اسلام قابل‏تایید نیست.
بلی اگر نوروز مشخصه شیعیان و محبان اهل بیت‏باشد و مراسمی جهت تشکل مومنان‏در برابر نیرنگ و ظلم ستمگران قرار گیرد، آنگاه به عنوان «روز اهل بیت(علیه السلام) ویا «روز شیعیان‏» نامیده می‏شود، و هر روز نوروز می‏شود، چه اینکه بر همین اساس،هر روز عاشورا می‏باشد.
بر اساس نگرش فوق، هم روایت معلی که طبق نقل مرحوم مجلسی از حضرت صادق(علیه السلام) عیدنوروز را روز پیمان بندگی با خدا بستن و ظهور قائم آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و ... می‏شمرد،تفسیر می‏شود و هم امتناع امام کاظم(علیه السلام) از جلوس در عید نوروز روشن می‏شود.
«حکی ان المنصور تقدم الی موسی بن‏جعفر(علیه السلام) بالجلوس للتهنیه فی یوم النیروز وقبض ما یحمل الیه فقال انی قد فتشت الاخبار عن جدی رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) فلم اجد لهذاالعید خبرا و انه سنته الفرس و محاها الاسلام و معاذ الله ان نحیی ما محاها الاسلام‏فقال المنصور انما نفعل ذلک سیاسه للجند فسالتک بالله العظیم الا جلست فجلس‏».
نقل شده است که منصور دوانیقی از حضرت موسی بن‏جعفر(علیه السلام) درخواست نمود تا در عیدنوروز به جای او دیدارکنندگان را پاسخ گوید و هدایا را تحویل بگیرد. حضرت‏کاظم(علیه السلام) در جواب فرمودند: من در بررسی احادیث جدم رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) تاییدی نسبت‏به‏این روز ندیده‏ام و این روز از سنت‏های ایرانیان است که اسلام آن را باطل کرده است‏و مبادا روزی که من زنده‏کننده رسم‏هایی باشم که بوسیله اسلام از میان رفته است. منصور گفت: ما این موضوع را برای دلگرمی سربازان انجام می‏دهیم و شما را به خداقسم می‏دهیم که بپذیری، و حضرت پذیرفت.
3. نکته دیگری که در روایت امام کاظم(علیه السلام) قابل دقت است اینکه ممکن است و به‏احتمال زیاد رد مشروعیت نوروز از سوی حضرت کاظم(علیه السلام) پوششی برای رد پیشنهادحاکم ظالم و فرار از آثار و تبعات آن بوده است، چون تشکیلات نظامی سیاسی‏بنی‏عباس در اختیار ایرانیان بود، و علاقه ایرانیان نسبت‏به اهل بیت نیز بر کسی‏پوشیده نبود، و منصور می‏خواست‏با این پیشنهاد، هم خود را به اهل بیت نزدیک نشان‏دهد و هم آنان را همراه خود قلمداد کند. و با این تحلیل ممکن است قبول نهایی‏حضرت کاظم(علیه السلام) نیز برای جلوس عید شبیه قبول ولایت عهدی مامون از سوی حضرت علی‏بن‏موسی الرضا(علیه السلام) و از روی اجبار و اکراه باشد.
سلام و صلوات خداوند بر محمد و اهل بیت کرام او و نفرین قهار منتقم بر دشمنان‏و ظالمان آنان در هر شب و روز عید تایوم وعید باد. آمین رب العالمین.

پی نوشت :

1 . دهخدا، ذیل عید، زبیدی، تاج العروس، 8/438 - 439
2 . ابن منظور، لسان العرب، 9/319
3 . ابن منظور، همان‏جا، زبیدی/تاج العروس، 8/438
4 . ابن منظور، همان‏جا - زبیدی، 8/839
5 . تفسیر نمونه، 5/131
6 . خوراکی از آرد و شیر .
7 . غذا یا حلوایی که با شیر تهیه می‏شود .
8 . مجلسی، بحار الانوار، ج 40/ص 73
9. سوره بقره(2)، آیه 243.
10. مجلسى محمدباقر، بحارالانوار، ج 56، ص 92
11.بحارالانوار ج 56 ص 100. ابن‏شهرآشوب، المناقب ج 4 ص 319
12. همان.
13. المهذب البارع به نقل از بحارالانوار ج 56 ص 117
14. مفردات راغب.
15. «روى المعلى بن خنیس عن الصادق(ع) فى یوم النیروز، قال: اذاكان یوم النیروز فاغتسل و البس انظف ثیابك و تطیب بإطیب طیبك و تكون ذلك الیوم صائما... » (وسایل الشیعه، ج 8، ص 172 و ؛173 میزان الحكمه، ج 7، ص 133.)
16. تحریرالوسیله، ج 1، ص؛95 جواهر، ج‏5، ص‏41.
17. سى مقاله،رضااستادى،انتشارات اسلامى،ص‏376.
18. بحارالانوار، ج 56، ص 101.
19. صحیفه نور، ج 16، ص 80.
20. درسایه آفتاب، حسن رحیمیان، ص 228.
21. سى مقاله، ص 377.
22. همان؛ مفاتیح الجنان.
23 بحار، ج 56، ص 101.
24. تحریرالوسیله، ج 1، ص ؛288 العروه الوثقى، ص 277.

منابع:

1..پایگاه حوزه
2. نوروز در گستره جغرافیا، قربانعلی سولقانی
3.پایگاه اطلاعات و مدارك علمی ایران
4.نوروز چه روزیست؟ سید محمد باقر آیت میردامادى‏
5.نوروز در آینه روایات، محمد رضا ضمیری
6.پایگاه رشد
7.مفاتیح الجنان
8. فلسفه معنوی نوروز، محمود لطیفی
9.پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری
10.پایگاه بلاغ

 
دانستنی هایی درباره عید نوروز(1)

تهیه کننده: سید امیرحسین کامرانی راد
منبع: راسخون

مفهوم عید در فرهنگ اسلامی

واژه‏ی عید در اصل از فعل عاد (عود) یعود اشتقاق یافته است . معانی مختلفی برای آن ذکر کرده‏اند، از جمله «خوی گرفته‏» ، «هرچه باز آید از اندوه و بیماری و غم و اندیشه و مانند آن‏» ، «روز فراهم آمدن قوم‏» ، «هر روز که در آن، انجمن یا تذکار فضیلت‏مند یا حادثه‏ی بزرگی باشد» . گویند، از آن رو به این نام خوانده شده است که هرسال شادی نوینی باز آرد . (1)
ابن منظور در لسان العرب گفته است که برخی بر آن هستند که اصل واژه‏ی عید از «عادة‏» است، زیرا آنان (قوم)، بر جمع آمدن در آن روز، عادت کرده‏اند . (2)
چنان‏که گفته شده است: القلب یعتاده من حبها عید .
و نیز «یزیدبن‏حکم‏ثقفی‏» در ستایش «سلیمان‏بن‏عبدالملک‏» گفته است:
امسی باسماء هذا القلب معمودا اذا اقول صحا یعتاده عیدا (3)
به گفته‏ی «ازهری‏»: عید در نزد عرب، زمانی است که در آن شادی‏ها و یا اندوها، باز می‏گردد و تکرار می‏شود . ابن‏اعرابی آن را منحصر به شادی‏ها دانسته است . (4)
واژه‏ی عید، تنها یک‏بار در قرآن به کار رفته است:
اللهم انزل علینا مائدة من السماء تکون لنا عیدا لاولنا و آخرنا و آیة منک (سورة مائده/آیه 114) در تفسیر نمونه، ذیل این آیه گفته شده است: «عید، در لغت از ماده‏ی عود به معنی بازگشت است، و لذا به روزهایی که مشکلات از قوم و جمعیتی بر طرف می‏شود و بازگشت‏به پیروزی‏ها و راحتی‏های نخستین می‏کند، عید گفته می‏شود و در اعیاد اسلامی به مناسبت این‏که در پرتو اطاعت‏یک ماه مبارک رمضان و یا انجام فریضه‏ی بزرگ حج، صفا و پاکی فطری نخستین به روح و جان باز می‏گردد، و آلودگی‏ها که برخلاف فطرت است، از میان می‏رود، عید گفته شده است و از آن‏جا که روز نزول مائده روز بازگشت‏به پیروزی و پاکی و ایمان به خدا بوده است، حضرت مسیح ( علیه السلام) آن را عید نامیده و همان‏طور که در روایات وارد شده، نزول مائده در روز یک‏شنبه بود و شاید یکی از علل احترام روز یک‏شنبه در نظر مسیحیان نیز همین بوده است، و اگر در روایتی که از علی ( علیه السلام) نقل شده می‏خوانیم «و کل یوم لایعصی الله فیه فهو یوم عید» هر روز که در آن معصیت‏خدا نشود، روز عید است‏» نیز اشاره به همین موضوع است، زیرا روز ترک گناه، روز پیروزی و پاکی و بازگشت‏به فطرت نخستین است .» (5)
در روایات معصومین ( علیهم السلام) نیز بارها به این موضوع اشاره شده است، هم‏چنان‏که گذشت، امیرالمؤمنین علی ( علیه السلام) هر روزی که در آن معصیت و گناه نشود، را روز عید خوانده است .
از سوید بن غفله نقل شده است که گفت: در روز عید برامیرالمؤمنین علی ( علیه السلام) وارد شدم و دیدم که نزد او نان گندم و خطیفه (6) و ملبنة (7) است . پس به آن حضرت عرض کردم: روز عید و خطیفه؟! .
پس از آن حضرت فرمودند: انما هذا عید من غفرله، این عید کسی است که آمرزیده شده است . (8)
و نیز در یکی از اعیاد، آن حضرت فرمودند: «انما هو عید لمن قبل الله صیامه، و شکر قیامه، و کل یوم لایعصی الله فیه فهو یوم عید» ، «امروز تنها عید کسی است که خداوند روزه‏اش را پذیرفته، عبادتش را سپاس گزارده است، هر روزی که خداوند مورد نافرمانی قرار نگیرد، عید راستین است .»
در روایات اسلامی برای اعیاد به ویژه اعیاد مذهبی از جمله عید فطر، آداب و رسوم خاصی توصیه شده، در حدیثی از معصوم ( علیه السلام) آمده است:
«زینوا اعیادکم بالتکبیر» عیدهای خودتان را با تکبیر زینت‏بخشید .
«زینوا العیدین بالتهلیل و التکبیر و التحمید و التقدیس‏» عید فطر و قربان را با گفتن ذکر «لا اله الا الله‏» «الله اکبر» ، «الحمدلله‏» و «سبحان الله‏» ، زینت‏بخشید .

ماندگاری و استمرار نوروز

همواره در طول تاریخ، مردمان به جشن نوروز توجه می‏کرده‏اند. حوادث روزگار، اگرچه گهگاه آن را از شور و گرمی می‏انداخته، اما هرگز به فراموشی سپردن آن نینجامیده‏است. در میان جشن‏های ملی ایران: نوروز، مهرگان و سَده از دیگر جشن‏ها پر رونق‏تر بوده است ؛ اما به تدریج، مهرگان و سده، در میان ایرانیان رونق خود را از دست داد. این جشن‏ها در دوران پس از اسلام، نه تنها عمومیت و آوازه نوروز را نیافت، بلکه رفته رفته کم‏رنگ‏تر شد و تدریجا برخی از آداب آن‏ها در نوروز حل شد و خود نیز عملاً منحل شده‏اند. تنها نوروز توانست، هم‏چنان عید بزرگ ایرانیان به جا بماند و حتی به دلیل بعضی از رسوم متناسب با آداب اسلامی، نوعی تقدس و اهمیت نیز بیابد.

معنای لغوی عید

«عید» از ریشه «عاد یَعود» و به معنای بازگشت است. هم عیدهایی که بشر در تاریخ خود ثبت کرده، در این خصوصیت مشترکند؛ از اعیاد کهن گرفته تا عیدهای ملی و مذهبی، همه حکایت از واقعه‏ای خاص و شایان توجه دارند؛ واقعه‏ای ارزش‏مند که انسان‏ها از یادآوری آن به وجد می‏آمده‏اند و لذت می‏برده‏اند.
عید نوروز نیز از سنت‏ها و باورهای کهن ایرانیان و فصل شور و شادی و شعف آنان بوده‏است.

معنای اصطلاحی عید

اگرچه «عید» به جشن سالانه‏ای گفته می‏شود که هرسال با بازگشت خود، سرور و نشاط را به قوم، نژاد یا ملتی باز می‏گرداند، معنای ژرف‏تر آن، بازگشت انسان به ریشه آسمانی خویش و رجعت روحی و معنوی به مبدئی است که او را آفریده و از او پیمان گرفته است تا شأن بندگی و اطاعت را رعایت کند. آداب مذهبی و معنوی، همانند غسل و نماز و روزه مستحبی نوروز، به همین امر توجه می‏دهد که عید را فرصتی برای غفلت از خدا و غرق شدن در بازی‏های دنیا نپنداریم؛ چه آن‏که جشن حقیقی انسان، زمانی است که بتواند شیطان را از حریم خویش براند و به گونه درونی و معنوی به سوی خدای خویش بازگردد.

نماد هویت یک ملّت

عیدها و جشن‏ها، افتخار ملی هر قوم و سرزمین، و نشان ساختار و پیشینه فرهنگی و تمدن آنان است. اعیادی که از نظر دیرینگی تاریخی و مذهبی ریشه دار بوده و در طول زمان با اعتقادها و آداب و رسوم ملت‏ها در هم آمیخته، جلوه و جایگاه ویژه‏ای دارند و بی آن هیچ ملتی هویت واقعی ندارد و به بیگانگی از خود دچار خواهد شد. عید نوروز از این جهت که اعتقادها و باورهای مذهبی و سنن کهن ملی، در آن به هم آمیخته، اهمیتی گسترده یافته است.

عامل هم‏بستگی احساسات ملی

عید نوروز و دیگر جشن‏های ملی و میهنی، جدای از تربیت‏های اوّلیه اجتماعی و سیاسی، هم‏بستگی احساسات ملی را هدف قرار می‏دهند. ویژگی نمادین این جشن‏ها، برخاستن از روح هم‏بسته عواطف ملی و هم‏دلی همه مردمان است. عید نوروز، تصویری روشن از فرهنگ ملی و مذهبی ایرانیان و عامل مهمی در هم‏بستگی احساسات آنان می‏نماید.

نوروز عمومی‏ترین و دیرپاترین جشن مردم ایران

«نوروز» که به نام‏ها و اوصاف بسیار، چون: عید نوروز، جشن فروردین، نوروز جمشیدی، نوروز سلطانی و نوروز جلالی مشهور شده، مهم‏ترین، عمومی‏ترین و دیرپاترین جشن ملی مردم ایران است. این جشن، قرن‏های متمادی است که توجه مردم کشور ما و سرزمین‏هایی را که با ما دیرینه فرهنگی مشترکی دارند، به خود جلب کرده است.
نوروز، عمومی‏ترین جشن ملی ایرانیان هم هست؛ زیرا مرزی نمی‏شناسد و از هر دیواری در ایران زمین وارد می‏شود و تمام اقوام، مذاهب و گروه‏های فکری و عقیدتی را که در این مرز و بوم مقدس زندگی می‏کنند یک‏سال شادمان می‏کند .

اسلام و آداب و رسوم پیشینیان

منطق فرهنگ غنی اسلام، منطق خردورزی، گفت‏وگو و داد و ستد با آداب و رسوم و فرهنگ‏های گذشته و هم‏عصر خود است، و تا با سنتی غیر اخلاقی و غیر عقلانی رو در روی نگردد، سنت‏ها را در دل خود جای می‏دهد و آن‏ها را به رنگ الهی در می‏آورد. عید نوروز نیز از آن‏جا که سنتی دیرپا و هماهنگ با عقل سلیم انسانی بود، نه تنها مهر تأیید اسلام را گرفت، بلکه بر آداب وسنت‏های پسندیده اسلامی آن نیز تأکید شد.

اسلام، نوروز را به رسمیت می‏شناساند

نوروز و آداب و رسوم آن، از سنت‏های باستانی ایرانی است. اسلام این سنت نیکو را با صبغه و رنگ دینی درآمیخت و دعاها و اعمال مستحب بسیار را در آن گنجاند ؛ در واقع اسلام، نوروز را به رسمیت شناخت و محتوای انسانی و معنوی به آن بخشید.

اسلام وا حترام به سنت‏های قومی

مرحوم دکتر زرین‏کوب، در کتاب کارنامه اسلام، درباره این‏که مسلمانان و حکومت اسلامی، آداب و رسوم هر منطقه را محترم می‏شمرد، آورده است: «ضمن این که حوزه وسیعی، تحت حکومت و شریعت اسلامی اداره می‏شد، سنت‏های هر محل تا آن‏جا که با شریعت سازگاری داشت، حفظ می‏شد و ادامه می‏یافت؛ در شام و مصر، سنت رومی و در عراق و فارس، سنت ساسانی. فرهنگ و آداب و رسوم خاص هر قوم تا آن‏جا که در تضاد با روح اسلام و توحید و یگانگی خدا نباشد، ملحوظ و محترم است».

هم‏زمانی نوروز با بسیاری از رخدادهای تاریخی

یکی از دلایل ارجمندی نوروز، هم‏زمانی این روز با بسیار از رخدادهای تاریخ‏ساز و ارزشمند دینی است. در روایت معلّی بن خُنیس از امام صادق علیه‏السلام آمده است که نوروز، روز استقرار کشتی نوح بر کوه جودی، نزول جبرئیل بر پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ، شکسته شدن بت‏های کعبه به دست ابراهیم علیه‏السلام و حضرت علی علیه‏السلام ، روز بیعت اصحاب پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم با علی علیه‏السلام به دلیل امیرمؤمنان شدنش و روز پیروزی ایشان بر اصحاب نهروان بوده‏است.

اعمال مستحبی عید نوروز

معلی بن خُنیس، در روایتی از امام صادق علیه‏السلام نقل کرده است که ایشان می‏فرمایند: «هنگام نوروز غسل کن و پاکیزه‏ترین لباست را بپوش و به خوش‏بوترین عطر، خود را معطر ساز و آن روز را روزه بدار.» از این روایت، مبارکی عید نوروز در فرهنگ دینی به روشنی مشخص می‏شود.

امیر مؤمنان شیرینی نوروز را پذیرفت

در فرهنگ اسلامی، بر تأیید نوروز، دلایل عقلی و نقلی بسیار آورده‏اند؛ از جمله آن که مقداری شیرینی، خدمت حضرت علی علیه‏السلام تقدیم کردند. حضرت از علت آن پرسیدند، در پاسخ گفتند: این شیرینی به سبب نوروز است. حضرت فرمودند که نوروز ما هر روز است و در نقلی دیگر فرموده‏اند که هر روز را برای ما نوروز قرار دهید. پذیرفتن شیرینی و شوخی آن حضرت که چون هر روز ما نوروز است پس برای ما شیرینی بیاورید، می‏تواند تأیید ضمن نوروز نیز پنداشته شود.

جنبه‏های آموزنده و مثبت نوروز

نوروز، هم‏گام با نسیم بهاری، رویش شکوفه‏ها، زنده شدن زمین و در کنار این همه، صله رحم، دید و بازدیدها، خانه تکانی و بهداشت و نظافت، فراهم آمدن زمینه آشتی‏ها و پیوندهاو مجموعه‏ای ازخوبی‏ها و نیکی‏هاست که هر خردمندی آن را می‏پسندد و تأیید می‏کند. بی‏شک اگر هیچ روایت و سند صریحی در تأیید و نکوداشت نوروز وجود نداشته باشد، توجه به جنبه‏های مثبت و آموزنده نوروز، این اطمینان را پدید می‏آورد که بزرگداشت نوروز را باید اسلام تأیید کند .

بهار، درس خداشناسی و نوروز آغاز بهار

بهار، درس خداشناسی و معاد و تحول و رشد و تکامل است. اگر انسان‏ها از این طبیعت زیبا، درس بیاموزند، در حقیقت اعتقاد به رستاخیز را آموخته‏اند. در این صورت باید سرآغاز چنان بعثتی را روز برتر و نوروز نامید و آن را جشن گرفت. اگر مراسم نوروزی بر این اساس پی‏ریزی گردد و انسان‏ها خود را با محتوای دعای آغاز سال که بیان کننده تحول و نغمه توحیدی است هم‏گام و هم‏گون سازند. چنین نوروزی سرشار از مبارکی و میمنت خواهد بود.

نوروز، فرصت مغتنم موحدان

آنان که طعم توحید را چشیده‏اند، در ایام دل‏انگیز و پرنشاط آغاز بهار، به پیروی از امامان، آیاتی از قرآن کریم هم‏چون آیه 190 سوره آل‏عمران را تلاوت کرده و مفاهیم آن را دراعماق جانشان دریافت می‏کنند که: «همانا در خلقت آسمان‏ها و زمین و آمد وشد شب و روز، نشانه‏هایی برای صاحبان اندیشه است.» هرگاه در مراسم نوروزی، به دنبال این چنین مفاهیم آموزنده و ارزنده‏ای باشیم، بی‏تردید حقیقت نوروز، این رستاخیز عظیم طبیعت را دریافته‏ایم.

حضور گسترده قرآن کریم در مراسم نوروز

از مهم‏ترین تحولاتی که فرهنگ اسلامی در آداب جشن نوروزی پدید آورده، حضور ثابت و گسترده قرآن کریم در این مراسم است؛ قرار گرفتن قرآن کریم بر سر سفره سال نو (هفت سین)، خواندن قرآن در ساعات متصل به لحظه تحویل سال، قرآن‏بوسی یکایک افراد گردآمده در اطراف سفره عید، قرار دادن پول در بین صفحات قرآن و هدیه دادن آن به دلیل تبرّک و برکت یافتن مال و دارایی افراد خانواده و...، همه‏نشانی از احترام و تقدس بخشی مردم، به این سنت باستانی است.

نمادهای تأثیر فرهنگ اسلامی در مراسم نوروز

بعد از ورود اسلام به ایران، مراسم نوروز تأثیر یافته از فرهنگ اسلامی، آداب ویژه‏ای یافت.
حضور قرآن بر سفره سال نو و قرائت آن در هنگام تحویل سال؛ اجتماع مردم در مساجد و زیارت‏گاه‏ها و نیایش‏های اسلامی به صورت دسته‏جمعی در هنگام تحویل سال؛ رفتن به دیدار سادات و علمای محل بعد از تحویل سال؛ صلحه‏رحم در نخستین روزهای سال نو؛ و بعضی دیگر از آداب و سنت‏های نوروز، الهام گرفته از فرهنگ غنی اسلامی است.

دیدار با دوستان و آشنایان

از آموزه‏های دینی درباره آداب نوروز، سنت حسنه دیدار با دوستان و آشنایان است. از موجبات گسترش دوستی و محبت و از عوامل توسعه مودت و دیگرخواهی در جامعه آن است که مرد م همدیگر را فراموش نکنند و گاه و بی‏گاه به دیدار هم بشتابند. بر این امر، در فرهنگ اسلامی سفارش بسیار شده و بر این عمل خداپسندانه و نیکو، پاداش هاو آثار فراوانی ذکر شده است؛ پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم می‏فرمایند: «زیارت و ملاقات، دوستی و محبت را در دل می‏رویاند». و هم‏چنین فرموده‏اند: «دیدار برادران دینی، هم‏چون افطار و تهجد آخر شب، مایه فرج و شادمانی مؤمن است».

احسان و نیکوکاری

از سنت‏های نیکوی سال نو، احسان به مردمان و دستگیری از نیازمندان است. این امر، در میان آموزه‏های دینی، جایگاه ویژه‏ای به خود داده است. در قرآن کریم آمده است: احسان و خوبی کنید که خداوند محسنان و نیکوکاران را دوست دارد. ودر آیه‏ای دیگر آمده: ما به محسنان و مردمان نیکوکار پاداشی افزون خواهیم داد.
اسلام در شیوه‏های خاص خود در زمینه تعلیم و تربیت می‏کوشد که انسان‏ها را در یک سطح عالی از اندیشه و عمل قرار دهد. اسلام در عین حال که افراد توان‏مند جامعه را به احسان و نیکوکاری درباره دیگران ترغیب و تشویق می‏کند، مردمان فقیر و مستمند را نیز به عفت و بلندنظری و غنای نفس فرا می‏خواند.

صله رحم

از آداب نوروز، صله رحم و دیدار خویشاوندان و نزدیکان است، این سنت اسلامی که در مراسم نوروز جلوه خاصی یافته، در روایات اسلامی نیز از اهمیت بسیاری برخوردار است.از مجموعه آیات و روایاتی که به موضوع رسیدگی به خویشاوندان و صله رحم اشاره دارند، نتیجه می‏گیریم که احسان و خوبی به خویشاوندان، گاه به اندازه پرستش خدا واطاعت والدین، اجر و پاداش دارد و از اهمیتی برابر برخوردار است. ارتباط عاطفی با خویشاوندان نزدیک، کار مؤمنانی است که به مقام بلندی از ایمان دست یافته و از حساب سخت قیامت بیم دارند. مؤمنان واقعی، از بهترین اموال و دوست‏داشتنی‏ترین دارایی‏شان برای ارحام فقیر و مستمند خود، انفاق و احسان می‏کنند.

سال نو فرصتی برای تزکیه نفس

رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی رحمت ‏الله علیه، تحویل سال را آغازی برای دگرگونی درونی در خویش می‏دانست و فرموده است: «ما امیدواریم که ملت ما در این سال نو به طوری عمل بکند که سیره انبیا بوده است، به طوری عمل بکند که سیره اولیا بوده است و عمده این است که هواهای نفس از بین برود. انسان در طول عمر،: مبتلای به این هوای نفس است که محتاج به ریاضت است... من امیدوارم که ملت ایران و همه مسلمانان دنیا یک تحولی پیدا کنند در این سالن نو، که برای خداکار کنند، برای سلطه خودشان نباشد، برای هواهای نفسانی نباشد و خداوند ان‏شاءاللّه همه را توفیق بدهد که در راه خدای تبارک و تعالی مجاهدت کنند و ان‏شاءاللّه این روز بر همه مبارک باشد و خداوند همه مسلمین را با هم متفق کند در مقابل کفر جهانی».

سال‏نو، هنگام تحول

مقام معظم رهبری، در بیانی بلند، سال نو را فرصتی برای تحول درونی انسانی می‏خواند و می‏فرماید: «تحویل هر سال جدید شمسی که با نوعی تحول در عالم طبیعت مصادف می‏باشد، فرصتی است تا انسان به تحول درونی و اصلاح امور روحی و معنوی و فکری و مادی خود بپردازد. این دعای شریفی که به ما تعلیم داده‏اند تا در آغاز سال بخوانیم، درس همین تحول است. در این دعا از خدا درخواست می‏کنیم که درحال و وضعیت روحی و نفسانی ما، تحول و دگرگونی مبارکی را ایجاد کند. ایجاد تحول کار خداست. اما ما موظفیم که برای این تحول در درون و در زندگی خود و در جهان اقدام و تلاش کنیم.»

نوروز؛ یعنی هر روز نو و تأثیرگذار

مقام معظم رهبری، در تعبیری زیبا، نوروز را چنین معنا کرده‏اند: «نوروز؛ یعنی روزی که شما با عمل خودتان، با حادثه‏ای که اتفاق می‏افتد، آن را نو می‏کنید. روز بیست و دوم بهمن که ملت ایران، حادثه عظیمی را به کمک خدا تحقق بخشید، روز نویی، نوروز است. آن روزی که امام امت، قاطعانه به دهان مستکبر قلدر گردن کلفت دنیا؛ یعنی امریکا مشت کوبید، آن روز، روز نو و راه نویی بود. حادثه نویی بود که اتفاق می‏افتاد و افتاد. ما باید نوروز را نوروز کنیم. نوروز بر حسب طبیعت، نوروز است، جنبه انسانی قضیه هم به دست ماست که آن را نوروز کنیم.»

کارنامه

سالی دیگر هم به پایان رسید، با همه تلخی‏ها و شیرینی‏هایش، با همه فرازها و نشیب‏هایش، رنج‏ها و شادی‏هایش، ترس‏ها و امیدهایش. سال گذشته، برای عده‏ای سال رشد و پیشرفت و تکامل بود و برای عده‏ای دیگر، سال عقب‏گرد، یا در جا زدن و رکود بود. کسانی آبرو یافتند و کسانی آبرو باختند. کسانی عزیز شدند، و دیگرانی خوار و حقیر گشتند. ما در کجای زمان ایستاده‏ایم؟ پیش رو و زیر پایمان، پشت سر و اطرافمان و در افق‏های دور دست ونزدیک چیست و چه می‏گذرد؟
بیایید و برگردیم و نگاهی به خویشتن کنیم، به کارها و رفتارمان، به اخلاق و عملکردمان، به آموخته‏ها و اندوخته‏هایمان، به حرف‏ها و نیت‏هایمان، به هدف‏ها و آرزوهایمان، به دوستی‏ها و دشمنی‏هایمان، به دیده‏ها و گفته‏ها و شنیده‏هایمان، بیاییم در آغاز سال نو، کارنامه‏مان را باری دیگر مرور کنیم.

هنگام محاسبه

«طی شدن عمر، سب افزوده شدن سن و سال ما نمی‏گردد، بلکه عمر ما کاهش می‏یابد و هر روز، قدمی به «خط پایان» نزدیک می‏شویم و هر لحظه یک گام به انتهای فرصت دنیایی پیش می‏گذاریم. وقتی یک کشاورز، در فصل برداشت، محصول خود را حساب می‏کند، من چرا برداشت خود را در مزرعه زندگی حساب نکنم؟ مگر نه این که دنیا مزرعه است و من، دهقان بذر وجودی خویشم؟ پس باید ببینم چه کاشته‏ام و چه درو می‏کنم؟
وقتی یک تاجر و کاسب و حتی دست‏فروش ساده، برای خود حساب سال و دفتر کل و جزء
دارد و سود و زیان و دخل و خرج خویش را می‏سنجد، چرا من در بازار دنیا، که کالای عمر و متاع فرصت را می‏دهم، به دستاورد خود نیندیشم و سود و زیان خود را محاسبه نکنم؟»

نوروز در آینه روایات

عید نوروز یكى از سنتهاى ملى و اعیاد ایرانیان است، كه از دیرباز مورد توجه بوده و قوم ایرانى ارزش و اهمیت‏خاصى براى این عید قائل بوده است.
اما براى كسانى كه معتقدند همه چیز را باید از منتظر دین مورد بررسى و نفى و اثبات قرارداد، این پرسش مطرح است، كه آیا دین اسلام و پیشوایان دین نسبت‏به این موضوع موضعگیرى خاصى داشته‏اند یا خیر؟ آیا مى‏توان از فنون دینى به چیزى دست‏یافت كه دلالت‏بر تایید و یا رد این سنت ایرانى از سوى پیشوایان دین كند.
در مجموع مى‏توان گفت كه ما در متون روایى شیعه، در موضوع‏یادشده با دو دسته روایت روبرو هستیم; دسته نخست، روایاتى كه سنت ایرانى نوروز، در آنها مورد تایید قرار گرفته و «روزنوروز» مبارك قلمداد شده است. دسته دوم; روایاتى كه این سنت را تایید نكرده و آن را سنتى خلاف اسلام شمرده‏اند.
در اینجا براى آشنایى شما عزیزان به نمونه‏هایى از دو دسته روایات اشاره مى‏كنیم.

1. دسته اول روایات

معلى‏بن خنیس از امام صادق (علیه السلام)، روایتى را نقل كرده كه در آن ضمن بزرگداشت نوروز، وقایع مختلف تاریخى برنوروز منطبق شده است. متن روایت‏یادشده از این قرار است:
معلى بن خنیس قال: دخلت على الصادق جعفربن محمد، علیه‏السلام، یوم النیروز فقال، علیه‏السلام، اتعرف هذا الیوم؟ قلت: جعلت فداك، هذا یوم تعظمه العجم و تتهادى فیه، فقال ابوعبدالله الصادق، علیه‏السلام، والبیت العتیق الذى بمكة ما هذا الامر قدیم افسره لك حتى تفهمه. قلت: یا سیدى ان علم هذا من عندك احب الى من ان یعیش امواتی و تموت اعدائى! فقال: یا معلى! ان یوم النیروز هوالیوم الذى اخذ الله فیه مواثیق العباد ان یعبدوه و لایشركوا به شیئا و ان یؤمنوا برسله و حججه، و ان یؤمنوا بالائمه، علیه‏السلام، و هو اول یوم طلعت فیه‏الشمس، و هبت‏به الریاح، و خلقت فیه زهرة الارض، و هو الیوم الذى استوت فیه سفینة نوح، علیه‏السلام، على‏الجودى، و هو الیوم الذى احیى الله فیه الذین خرجوا من دیارهم و هم الوف حذر الموت فقال لهم الله موتوا ثم احیاهم (9)
و هو الیوم الذى نزل فیه جبرئیل على النبى صلى‏الله‏علیه‏وآله و هو الیوم الذى حمل فیه رسول الله صل‏الله‏علیه‏وآله امیرالمؤمنین على، علیه‏السلام، منكبه حتى رمى اصنام قریش من فوق البیت الحرام فهشمها، و كذلك ابراهیم، علیه‏السلام، و هو الیوم الذى امر النبى، صل‏الله‏علیه‏وآله، اصحابه ان یبایعوا علیا، علیه‏السلام، بامرة المؤمنین، و هو الذى وجه النبى، صل‏الله‏علیه، علیا الى وادى الجن یاخذ علیهم بالبیعة له، و هو الیوم الذى بویع لامیرالمؤمنین، علیه‏السلام، فیه البیعة الثانیه، و هو الیوم الذى ظفر فیه باهل النهروان و قتل ذالثدیة و هو الیوم الذى یظهر فیه قائمنا و ولاة الامر و هو الیوم الذى یظفر فیه قائمنابالدجال فیصلبه على كناسة الكوفة، و ما من یوم نیروز الا و نحن نتوقع فیه الفرج، لانه من ایامنا و ایام شیعتنا، حفظته العجم و ضیعتمو انتم ... (10)
معلى بن خنیس گوید: در روز نوروز بر امام صادق علیه‏السلام وارد شدم، ایشان فرمودند كه آیا این روز را مى‏شناسى؟
عرض كردم: فدایت گردم این روز، روزى است كه غیر عربها (ایرانیان) آن را گرامى داشته و به یكدیگر هدیه مى‏دهند، امام صادق، علیه‏السلام، فرمودند: قسم به خانه عتیقى كه در مكه هست این (تعظیم و هدیه دادن) ریشه طولانى و قدیمى دارد و براى تو آن را توضیح مى‏دهم تا از آن مطلع شوى، گفتم: اى آقاى من چنانچه این مطلب را از تو بیاموزم براى من بهتر از زنده شدن مردگانم و مردن دشمنان من است. حضرت فرمود: اى معلى! نوروز، روزى است كه خداوند در آن از بندگان خویش میثاق گرفت كه جز او را عبادت و پرستش نكرده و به او شرك نورزند و به فرستادگان و پیامبرانش و نیز ائمه هدى ایمان بیاورند. نوروز اولین روزى است كه خورشید در آن طلوع كرد و باد در آن وزیدن گرفت و در آن روز درخشندگى زمین خلق شد. نوروز روزى است كه كشتى نوح بر كوه جودى كناره گرفت و نوروز روزى است كه افرادى كه از خانه‏هاى خود خارج شده و به آزمایش الهى از دنیا رفتند، مجددا به دنیا بازگشتند. در این نوروز است كه جبرئیل بر پیامبر اكرم، صل‏الله‏علیه‏وآله، نازل شد و درست در همین روز است كه پیامبر اسلام، حضرت على را بر شانه خود گذاشت تا او بتهاى قریش را از بیت الحرام پایین كشید و آنها را درهم شكست.
نوروز روزى است كه پیامبر به اصحابش دستور داد تا در مورد خلافت و ولایت مؤمنان با حضرت على علیه‏السلام بیعت كنند و در همین نوروز بود كه پیامبر، صل‏الله‏علیه‏وآله، على، علیه‏السلام، را به سوى جنیان فرستاد براى او از آنان یعت‏بگیرد. نوروز روزى است كه براى حضرت على بیعت مجدد گرفته شد و نوروز روزى است كه حضرت على، علیه‏السلام، بر اهل نهروان پیروز شد و ذوالثدیه را كشت و نوروز روزى است كه قائم ما در آن روز ظاهر مى‏گردد و بالاخره نوروز روزى است كه قائم ما در این روز بر دجال پیروز مى‏شود و او را بر زباله‏دان كوفه آویزان مى‏كند و هیچ نوروزى نیست مگر آنكه ما در آن روز توقع ظهور حضرت حجت، عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف، را داریم چرا كه این روز، از روزهاى ما و شیعیان ما است كه عجم (ایرانیان) آنرا گرامى دشته ولى شما آنرا ضایع نمودید ...
آنگونه كه از حدیث فوق به دست آمد، روز نوروز پیوند عمیقى با مساله ولایت و رهبرى مسلمانان دارد، از این روى شایسته است كه عید نوروز را جشن ولایت دانسته و پیوسته در آن به یاد ظهور منجى عالم بشریت‏حضرت امام زمان، عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف، باشیم.

2. دسته دوم روایات

روایتى از حضرت امام موسى‏بن‏جعفر، علیه‏السلام، نقل شده كه ظاهر آن دلالت‏بر عدم تایید سنت نوروز از سوى پیشوایان دارد. در این روایت چنین آمده است:
حكى ان المنصور تقدم الى موسى بن جعفر علیه‏السلام بالجلوس للنهنتة فى یوم النیروز و قبض ما یحمل الیه فقال: انى قد فتشت الاخبار عن جدى رسول الله فلم اجد لهذا العید خبرا و انه سنة الفرس و محاها ان اسلام و معاذ الله ان نحیى ما محاها الاسلام فقال المنصور انما نفعل هذا سیاسة للجند فسالتك بالله العظیم الا جلست فجلس (11)
حكایت‏شده كه منصور به سوى امام كاظم علیه‏السلام فرستاد تا در روز نوروز براى تهنیت جلوس كند و آنچه بسوى او حمل مى‏شد، بگیرد. حضرت فرمود من اخبار جدم رسول خدا را بررسى كردم و در آنها براى این عید خبرى نیافتم و این سنت ایرانیان است كه اسلام آنرا محو كرده است و به خدا پناه مى‏برم كه چیزى را كه اسلام محو كرده احیاء كنم. منصور در پاسخ گفت: ما این كار را براى اداره (سرگرمى) لشكریان انجام مى‏دهیم و تو را به خداى بزرگ سوگند مى‏دهم كه در این مجلس بنشینى و آنگاه حضرت نشست.
مرحوم مجلسى در بحارالانوار روایت‏یادشده را مورد نقد و بررسى قرارداده و مى‏فرمایند:
«هذا الخبر مخالف لاخبار المعلى و یدل على عدم اعتبار النیروز شرعا و اخبار المعلى اقوى سندا و اشهر بین الاصحاب‏» (12)
این خبر با اخبار معلى بن خنیس مخالفت داشته و دلالت‏بر بى‏اعتبارى نوروز از جهت‏شرعى مى‏كند، اما اخبار معلى از نظر سند قویتر بوده و در نزد اصحاب شهرت بیشترى دارد.
اما توجیهات دیگرى نیز براى این روایت مطرح است كه باختصار به آنها اشاره مى‏كنیم:
1. این روایت‏به احتمال بسیار قوى در مقام تقیه‏اى بیان شده و حضرت در صدد بیان حكم واقعى عید نوروز نبوده‏است. زیرا منصور اصرار شدیدى براى حضور حضرت در جلسه داشته و مى‏خواسته از آن بهره بردارى سیاسى كند، اما امام نمى‏خواست از وجودش سوء استفاده شود و حضرت براى اینكه در این جلسه حضور پیدا نكند به دنبال عذرى بوده است. خصوصا كه این مجلس براى نظامیان برپا شده بود و از حساسیت ویژه‏اى برخوردار بوده است.
2. پاسخ دیگر آنكه عید نوروز سنت دیرینه‏اى بوده و همگان هم از آن اطلاع داشته‏اند. در صورتى‏كه این عید مطلوب اسلام و شرع نبوده، چرا در این رابطه روایت صریح و متقنى وجود ندارد و این مورد از مواردى است كه مورد ابتلاءبخش وسیعى از مسلمانان است و در صورتى‏كه حدیث معتبرى وجود داشت، حتما نقل مى‏شد.
3. سومین پاسخ آنكه علما و فقهاى بسیارى آن را تایید كرده‏اند. به عنوان نمونه احمدبن فهد الحلى مى‏گوید: یوم النیروز یوم جلیل (القدر) و تعیینه من السنة غامض مع ان معرفته امر مهم من حیث انه تعلق به عبادة مطلوبة للشارع و الامتثال موقوف على معرفته (13)
روز نوروز، روز با ارزشى است ولى معین كردن آن در سال مشكل است‏با اینكه شناخت آن (نوروز) امر مهمى است چرا كه عبادتى كه مورد نظر شارع است‏به آن روز تعلق گرفته است و اطاعت آن عبارت متوقف بر شناخت آنست.
پس در نتیجه عید نوروز مورد تایید روایات متعددى است و روایت معتبرى كه بر بى‏اعتبارى آن از نظر اسلام دلالت كند، وجود ندارد

دعاى هنگام تحویل سال

یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محول الحول والاحوال حول حالنا ال احسن الحال
اى دگرگون كننده قلبها و دیده‏ها! اى تدبیرگر شبان و روزان! اى متحول كننده سالها و حالتها! حالات ما را به نیكوترین حالات تبدیل نما!
این دعا بر چهار نكته اساسى تاكید دارد 1- تحول 2- محور تحول 3- متحول كننده 4- هدف تحول

1-اصل تحول

این دعا به واژه‏هاى مختلفى تحول و دگرگونى را در همه ابعادش مطرح مى‏كند، دگرگونى در قلب و دیده و شب و روز و سال و حوادث جارى در آن و حالات انسانى.
بر طبق این دعا جهان در عین سكون داراى تغییر و تحول عمیقى در درون خویش است و دامنه این تحول آنچنان گسترده است كه از عالم خارج و آفاق گرفته تا عالم درون و انفس را شامل مى‏شود و در واقع لازمه بقاء جهان به تحول و دگرگونى است.

2- محور تحول (محول)

این دعا علاوه بر اصل تحول و گستردگى آن به محول یعنى متحول شونده هم اشاره مى‏كند، آنگونه كه طبیعت از خواب زمستانى بیدار شده و بیابانها و كوهها لباس سبز رنگ زیبایى مى‏پوشد و طراوت و نشاط خاصى مى‏یابد و گلهاى رنگارنگ زینت‏بخش زمین مى‏شوند، گل سرسبد هستى و خلیفة الله یعنى انسان هم باید متحول شود، تحول در همه ابعاد روحى و روانى او اعم از اندیشه، تفكرات، طرز نگرشها و باورها ... صورت پذیرد.
انسان مؤمن همیشه باید به فكر تحول در درون خود باشد و لازمه تكامل یافتن انسان متحول شدن اوست، این دعا بطور ظریفى به دگرگونى طبیعت و دگرگونى حالات انسانى اشاره مى‏كند.

3- آواى توحید (محول)

در سرتاسر دعا و در هر فقره آن سخن از توحید است، دگرگون كننده قلبها و دیده‏ها پشت‏سرهم در آمدن شب و روز و رقم خوردن حوادث سال و حالات انسانى همه از قدرت و حكمت الهى سرچشمه گرفته است و برخلاف آنان كه براى هریك از این عناوین خدایى قایل بودند به ارباب انواع اعتقاد داشتند، این دعا تاكید مى‏كند كه همه اینها یك خدا دارد و درواقع این دعا از كثرت گرایى به توحید دعوت مى‏كند.

4. هدف تحول (محول الیه)

هدف این تحول عظیم كه از اعماق طبیعت آغاز شده و به حالات انسان رسیده است، اینست كه حالات انسانى به بهترین حالات یعنى قرب الهى تبدیل شود.
احسن حال و قرب الهى هدف این تحول بزرگ است، با این نگرش دعاى مزبور یك نظام آموزشى عقیدتى به معناى كامل است.

ارزشها ی عید نوروز

نوروز روز نو، روز تازه و روز جدیدى است اول فروردین، روز نو سال جدید آغاز مى گردد و كهنگى سال قبل كه با سرما، خستگى و تكرار كارها و روزها همراه بوده، با نوروز به روز نو و سال جدید كه طراوت طبیعت آن را ترو تازه ساخته تبدیل مى گردد. این روز براى بسیارى از ملتها روز عید محسوب مى شود. عید به معنى بازگشت است كه از ریشه «عود» گرفته شده است.
به گفته راغب اصفهانى (14) عید به معناى بازگشت به وضعیت مطلوب گذشته است و به روزهاى سرور و شادى نیز گفته مى شود.
عید یكى از بزرگترین و مهیج ترین مظاهر حیات اجتماعى یك ملت است.
با ما باشید تا پیرامون عید بیشتر بدانید.
اعیاد چهار نوع است
اول، اعیاد دینى مانند عید فطر و عید قربان كه مسلمانان جهان این روزها را عید مى گیرند.
دوم، اعیاد مذهبى مانند عید غدیر و عید نیمه شعبان كه شیعیان جشن مى گیرند.
سوم، اعیاد ملى مانند روز آزادى و استقلال برخى از ملتها از چنگ استعمار.
چهارم، عید طبیعى و تكوینى مانند عید نوروز كه در آغاز بهار و سال نو مطرح مى شود.
در اسلام روزهایى به عنوان عید اعلام گردیده است كه مهمترین آنها عبارتند از: اول شوال (عید فطر)، دهم ذیالحجه (عید قربان)، هیجدهم ذى الحجه (عید غدیر)، بیست و هفت رجب (روز مبعث) و جمعه و تمام این روزها به نوعى بازگشت به خویشتن و احساس مسوولیت و به انگیزه تحول و انقلاب درونى است نه صرف شادى و شادمانى.
بنابراین عید نه جامه رنگارنگ پوشیدن است كه این عید كودكان است. نه شربت و شیرینى و غذاهاى متنوع خوردن است كه این عید شكمبارگان است. نه به سیاحت و تفرج بى محتوى پرداختن است كه این عید ولگردان است. نه بى بندوبارى و هرزگى و عیاشى كردن است كه این عید بوالهوسان است. نه قاه قاه خندیدن و همدیگر را به مسخره گرفتن است كه این عید غافلان است و نه سبزه رویاندن و سفره هفت سین چیدن و آتش بازى كردن است كه این عید خرافه پرستان است.
هیچ كدام از اینها مفهوم عید از دیدگاه اسلام نیست كه عید اسلامى براى موفقیت در راه انجام وظیفه و تطهیر نفس و تصفیه جان از ناپاكیها و تمرین صبر و استقامت و شكستن غرور و خودخواهى است.
و اگر بخواهیم عید نوروز براى ما یك عید واقعى باشد باید به ارزشهاى اسلامى این عید كه در سایه تعالیم اسلامى رنگ دینى پیدا كرده توجه نموده و از ضد ارزشهاى عید كه احیاى ارزشهاى جاهلى و از سنتهاى دوران آتش پرستى است دورى نماییم در این جا مرورى داریم به ارزشها و ضد ارزشهاى عید نوروز.

نظافت و خانه تكانى

از ارزشهاى عید نوروز نظافت و خانه تكانى است كه مردم قبل از رسیدن سال نو تحولى در زندگى خود ایجاد مى كنند و با خرید لباس نو تغییر ظواهر زندگى نشاط خاصى را به زندگى خود مى دهند.

غسل عید

از امام صادق(علیه السلام) روایت شده كه فرمود: در نوروز غسل كن و تمیزترین لباسهاى خود را بپوش و به بهترین عطر خود را خوشبو كن و این روز را روزه بگیر. (15)
و به استناد این دستور بسیارى از فقها همچون: مرحوم نائینى، صاحب جواهر، آیت الله حكیم و امام خمینى(رحمت الله علیه) غسل روز عید نوروز را به عنوان یك تكلیف مستحبى و یك دستور اخلاقى و بهداشتى مورد توصیه قرار داده‏اند. (16)

نماز عید

شیخ طوسى(رحمت الله علیه) فرموده است: نماز ظهر و عصر روز نوروز را كه خواندى چهار ركعت نماز با دو سلام (دو ركعت دو ركعت) مى خوانى ركعت اول پس از حمد ده بار سوره «قدر» ركعت دوم پس از حمد ده بار سوره «كافرون» ركعت سوم پس از حمد ده بار سوره «توحید» ركعت چهارم پس از حمد ده بار سوره «ناس» و «فلق» (معوذتین). و در پایان نماز سجده شكر بجاآور و در آن دعاكن تا خداوند گناهان 50 ساله ات را ببخشد. (17)

نظافت و لباس تمیز

نظافت و رعایت بهداشت و نیز پوشیدن لباس تمیز و استفاده از عطر و بوى خوش در صورت امكان از وظایف اخلاقى و اجتماعى نوروز است. از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است كه فرمود: «و البس انظف ثیابك و تطیب باطیب طیبك». (18) تمیزترین لباست را بپوش و با بهترین عطرت خود را خوشبوى ساز.

دید و باز دید

یكى از ارزشهاى عید نوروز دیدوبازدید از بستگان، دوستان، همسایگان و بزرگان شهر و روستااست و دیدار جمعى از مصیبت دیدگان در سال گذشته.
در این دیدوبازدیدها از غمها و مشكلات یكدیگر آشنا مى شوند. چه بسیار كدورتهایى كه در این ایام با نگاهى دوباره فرو مى ریزد و به عشق و محبت مبدل مى گردد و به قول حافظ:
درخت دوستى بنشان كه كام دل به بارآرد نهال دشمنى بركن كه رنج بى شمارآرد
در این رابطه امام خمینى(رحمت الله علیه) در یك سفارشى مى فرمودند: در ایام نوروز به مریضخانه ها بروید و احوال اینها را بپرسید. (19)

هدیه و عیدى

هدیه و عیدى دادن از رسوم معمول عیدهاست و در میان مردم معمول بوده است. در روایتى آمده است كه شخصى هدیه اى براى امام على(علیه السلام) آورد و عرض كرد: این هدیه به مناسبت نوروز است. حضرت فرمود: «نیروزناكل یوم»؛ هر روز براى ما نوروز و روز نوى است.
اى خواجه چه جویى زشب قدر نشانى
هرشب شب قدر است اگر قدر بدانى
آقاى رحیمیان در كتاب سایه آفتاب مى نویسد: در روز عید نوروز به خدمت امام خمینى(رحمت الله علیه) رسیدیم. حضرت امام با نشاطتر از روزهاى گذشته و متبسم و با قباى نو وارد شدند و به افراد حاضر چندبار «مبارك باشد.» گفتند. سپس خودشان سراغ سكه هاى یك ریالى را گرفتند و در كف دست قرار دادند. افراد حاضر نیز بعد از دست بوسى هر كدام چند عدد برداشتند. مشابه این برنامه در نوروز سالهاى دیگر نیز تكرار مى شد. (20)
منتهى در این باب مى بایست از افراط و تفریط و اجحاف و تكلف خوددارى شود و شرایط اقتصادى افراد و جامعه اسلامى باید مورد توجه قرار گیرد. (21)

توجه به قرآن

حضور قرآن به صورت ثابت و گسترده در آداب اجتماعى نوروز به گونه اى كه قرآن این كتاب آسمانى مسلمانان، امروز جزو یكى از اركان سفره عید است و نیز قرائت قرآن و بوسیدن آن در ساعات تحویل سال از جمله آداب سال تحویل است.

دعا

براى روز اول سال، دعا و درخواست خیر وبركت، موفقیت و سعادت و بالاخره تقاضاى تعالى و رشد فضایل انسانى از جمله آداب این روز مقرر گردیده است.
علامه مجلسى(رحمت الله علیه) خواندن این دعا را در نوروز مناسب دانسته است:
«اللهم هذه سنه جدیده و انت ملك قدیم اسإلك خیرها و خیرمافیها و اعوذبك من شرها و شرمافیها و استلفیك موونتها و شغلها یا ذالجلال و الاكرام.»
بارالها! این سال جدید است و تو خدایى ازلى و قدیم هستى. خیر این سال و خیر آنچه را در این سال پیش مى‏آید، از تو خواستارم و از شر این سال و شرآنچه در این سال پیش خواهد آمد، به تو پناه مى برم...
محدث قمى رضوان الله علیه براى هنگام تحویل و لحظه حلول سال جدید این دعا را از برخى بزرگان نقل كرده است: «یا محول الحول والاحوال حول حالنا الى احسن الحال». (22)

روزه گرفتن

روزه گرفتن در عید نوروز یكى دیگر از دستورهاى اسلامى مطلوب و مستحب در این روز است. امام صادق(علیه السلام) با عبارت «تكون ذلك الیوم صائما» آن را (23) بیان داشته است. امام خمینى(رحمت الله علیه) و سید محمد كاظم یزدى و بسیارى از فقهایى كه بركتابهاى آنان حاشیه نوشته اند، روزه گرفتن مستحبى نوروز را مورد سفارش و تإیید قرار داده‏اند. (24)

زیارت اهل قبور

رفتن به زیارت اهل قبور در آغازین روزهاى سال نو و نیز برگزارى مراسم تحویل سال در كنار قبور شهدإ از دیگر آداب دینى نوروز است. تشرف و حضور در اماكن مقدسه و مشاهد مشرفه و برگزارى مراسم تحویل سال نو در آن مكانها نیز از جمله آداب نوروز مى باشد.
و بسیارى از ارزشهاى مثبت دیگر.
البته در حواشى این عید باستانى خرافاتى وجود دارد كه باید زدوده شود. همچون مراسم چهارشنبه سورى و آتش افروزى، ترقه بازى، هفت سین، شب نشینى ها و تشكیل جلسات آلوده اى كه بسیارى از مردم به بهانه شبهاى عید در عیش و نوش و بى خبرى به سر مى برند. جلساتى كه در آن پر است از زمینه هاى گناه: اختلاط محرم و نامحرم. آن هم با شرایط مبتذل، پخش موسیقى هاى مبتذل، مسابقه خودنمایى و تفاخر در لباس و زینت، ریخت و پاش و اسرافكارى و بسیارى از ضد ارزشهایى كه در این ایام مطرح مى شود.
در خاتمه لازم است به نكاتى چند توجه شود:
1. هر تشكیلاتى در پایان سال حساب كار خود را مى كند و به بررسى كم وكاستیها و ضعفها و قوتها مى پردازد. لازم است ماهم به حساب خود برسیم و یك بازنگرى همه جانبه به گذشته خویش داشته باشیم. شخصى در روز عید نوروز مى گفت: این روز را به شما تبریك و تسلیت مى گویم. تبریك به جهت فرصتى جدید كه خدا به شما داده و تسلیت براى از دست دادن فرصتهایى كه داشته‏اى.
2. باید از گذران عمر و زمان و طبیعت درس گرفت. طبیعت بیدار شد و فعالیتش را دوباره آغاز كرد آیا ماهم بیدارشدیم، آیا درماهم تحول ایجاد شد؟ خانه ها از گردوغبار و آلودگیها پاكسازى شد، آیا قلبهاى ما نیز از زنگارهاى گناه و رذایل اخلاقى پاكسازى شد...؟
3. باید توجه نمود كه در سال جدید چه طرحى براى خودسازى خویش داریم؟

فلسفه معنوی نوروز

عید در لغت‏شادی مجدد و سروری را می‏گویند که سالیانه تکرار می‏شود.گفته‏اند: به روزی که مردم در آن تجمع یابند و در کنار هم گرد آیند عید گویندو نیز بازگشت‏به فرح و شادمانی فراگیر را عید گویند و بعضی نیز می‏گویند که درآن روز هر کس موقعیت‏خود بازیابد و به جایگاه اجتماعی خود برگردد. چون تهیدستان‏و فقرا نمی‏توانند لباس نو پوشند و لباسهای کهنه آنها، آنان را از ثروتمندان ومرفهان جدا می‏کند.
میبدی در کشف‏الاسرار می‏گوید: سمی العید عیدا لان الله تعالی یعود بالرحمه الی العبد و العبد یعود بالطاعه‏الی الرب.» عید که از کلمه بازگشت می‏باشد برای آن است که: خداوند رحمت‏خودرا متوجه بنده‏اش می‏نماید و انسان نیز با فرمانبری خود به پروردگارش رو می‏کند. تا آنجا که در تواریخ امم و اقوام مختلف مشاهده شده و می‏شود، جوامع انسانی به‏تفاوت آداب و رسوم و اعتقادات خود هر یک، روز خاصی در سال را جهت‏یادآوری وتجدید خاطره نسبت‏به موضوعات ویژه‏ای که در تاریخ و فرهنگ آن قوم اهمیت زیادی‏داشته است، مشخص نموده و هر سال مراسم ویژه‏ای به آن مناسبت‏برگزار می‏کرده وآداب و رسوم خاصی را انجام می‏داده‏اند.
در قرآن کریم وقتی یاران حضرت عیسی(علیه السلام) سفره‏ای آسمانی را آرزو نموده و به‏عنوان آیه و نشانه الهی می‏طلبند حضرت عیسی(علیه السلام) از خداوند می‏خواهد که منتی برآنها نهاده و روزی آسمانی به آنان عنایت کند تا آن روز را عید امت قرار دهند وهمواره سالروز آن را پاس دارند و علامه طباطبایی(رحمت الله علیه) در ذیل آن می‏فرمایند:
«خصوصیت عید این است که زمینه وحدت کلمه و تجدید حیات اجتماعی و نشاط وسرزندگی می‏آفریند و هر بار که فرا می‏رسد عظمت دین را تجدید می‏کند.» سخن مرحوم‏علامه در اینجا شبیه سخن دیگر ایشان در ذیل آیه 5 از سوره ابراهیم است که درتفسیر آیه: «...و ذکرهم بایام الله‏»
می‏گوید: گرچه همه روزها به خدا منسوب است اما این آیه‏اشاره به روزهای ویژه‏ای دارد که در آن روزها آیات و علائم سلطنت و قدرت الهی‏ظهور یافته و حادثه خاصی در تاریخ آن امت اتفاق افتاده و یا نعمتهای ویژه الهی‏تجلی یافته است.
عیدهایی که جوامع دارای سابقه تاریخی امروزه برگزار می‏نمایند، هر یک یادآورحادثه بزرگی است که در تاریخ و فرهنگ آن جوامع اتفاق افتاده و یا هر سال تجدیدمی‏شود و در تاریخ ادیان آسمانی تنها اسلام است که عیدهای بزرگ او برای حادثه‏تاریخی گذشته نیست و بلکه هر سال و برای همگان تجدید می‏شود زیرا همان‏گونه که امام راحل در پیام نوروزی خود می‏فرمایند: مسلمانان پس از پایان دادن کار مهم‏عبادی سالیانه خود به شکرانه موفقیت در عبادت خود جشن می‏گیرند.
امام راحل می‏فرمایند… : البته از عیدهایی که اسلام تاسیس فرموده است‏به حسب نظرهای مختلف‏برداشتهای مختلفی وجود دارد، آن برداشتی که اهل معرفت از عید دارند با آن‏برداشتی که دیگران می‏کنند بسیار متفاوت است، آنها بعد از ریاضتهایی که در ماه‏رمضان می‏کنند روز عید را روز لقاء الله می‏دانند، و آن روز برای آنها «الغیرک‏من الظهور ما لیس لک‏» است، آنها همه چیز را از او می‏دانند، و آن روز را عیدمی‏کنند برای اینکه بعد از ریاضت، یوم ورود به حضرت است.
و در عید قربان نیز بعد از اینکه تمام عزیزانشان را از دست دادند، مهیا برای‏ملاقات می‏شوند، بعد از اینکه نفس خودشان را کشتند و هر چه عزیز است در راه خدااز آن گذشتند آن وقت است که روز لقاء است.
و جمعه هم در اثر اجتماعاتی که مسلمین با هم دارند، اهل معرفت مهیا می‏شوندبرای لقاء الله. پس برداشت آنها از عید غیر برداشت ماست و ما امیدواریم که به‏تبع اولیاء خدا به جلوه‏ای از آن جلوه‏ها برسیم و ذره‏ای از آن معارف در قلب ماواقع بشود.
... خداوند همه را توفیق دهد که قدر نعمتهای خدا را بدانند و بدانند که همه‏چیز از اوست ... اگر، همه چیز را از خدا بدانیم و ... این را واقعا در قلبمان‏ادراک کنیم، عید می‏شود برای کسانی که شهید داده‏اند، عید می‏شود برای کسانی که‏مجروح شدند، عید می‏شود برای کسانی که در راه خدا عزیزانشان را از دست دادند.
برای اینکه این عزیزان، عزیزان خدا هستند، اینها همه از او هستند و من امیدوارم‏که این حس و این ایمان در ما پیدا بشود و تقویت‏بشود.» و البته اگر بتوان‏قواعد نجومی را نشانه‏های دقیقی برای حوادث طبیعی شمرد و سرآغاز فصل بهار راهمان روزی شمرد که سیر اعتباری آفتاب در برج اعتباری حمل قرار می‏گیرد آنگاه‏می‏توان گفت که عید نوروز نیز جزو اعیادی است که سالیانه تجدید می‏شود و سنتی‏تاریخی برای یک حادثه متجدد و متناسب با تجدید حیات طبیعت است.
در روایات معصومین (صلوات الله علیهم) عید مفهوم دیگری نیز دارد. در بعضی ازروایات تحقق حاکمیت‏حق و ولایت الهی در جامعه مهمترین عید شمرده شده است زیراهمانگونه که در مفهوم عید تجدید حیات و نشاط مجدد نهفته ست‏باید روزی را عیدگرفت که جامعه به حیات و حرکت و امید و اطمینان می‏رسد. امام صادق(علیه السلام) می‏فرمایند:
«... فان الانبیاء صلوات الله علیهم کانت تامر الاوصیاء بالیوم الذی کان یقام‏فیه الوصی ان یتخذ عیدا.» سیره انبیاء همواره این چنین بوده که به جانشینان‏خود امر می‏نمودند تا روز تعیین و نصب وصی و جانشین را عید بگیرند.
و به همین خاطر در فرهنگ اهل بیت علیهم السلام اولین عید تاریخ، انتظار تحقق‏حاکمیت‏حق بوده است و امروز نیز عملا بزرگترین عید شیعیان روز تحقق حاکمیت‏مستضعفان و حکومت عدل و قسط و نابودی جور و ظلم است. حضرت امام باقر(علیه السلام)می‏فرمایند: «... و قد کان آدم(علیه السلام) وصی هبه الله ان یتعاهد هذه الوصیه عند راس‏کل سنه فیکون یوم عیدهم «یوم عید لهم‏» فیتعاهدون نوحا و زمانه الذی یخرج فیه.»
(حضرت آدم(علیه السلام) پس از جنایت قابیل، به جانشین خود شیث هبه‏الله فرمودند: ظلم‏همچنان گسترش می‏یابد تا آنگه که فرزندم نوح بیاید و به سبب نفرین او طوفانی‏برخیزد و همه ظالمین را نابود کند، و مومنان نجات یابند.) آنگاه حضرت آدم به‏هبه‏الله وصیت کرد که این مژده را هر سال به یاد آورد و این روز را برای خود وفرزندانش روز عید قرار دهد. آنان نیز به این وصیت عمل کردند و همواره سالروزاین مژده نویدبخش و ظهور حضرت نوح را گرامی می‏شمردند.
این است که حضرت امام رضا(علیه السلام) می‏فرمایند: «... و ان یوم الغدیر بین الاضحی والفطر و الجمعه کالقمر بین الکواکب ... و هو یوم التهنئه یهنی‏ء بعضکم بعضا ...
یقول: «الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمؤمنین و الائمه(علیه السلام) وهو یوم التبسم فی وجوه الناس من اهل الایمان ... و هو یوم الزینه ...» ... والبته روز عید غدیر در میان عید فطر و اضحی و جمعه همانند ماه در میان ستارگان‏است. روز تبریک و تهنیت‏به یکدیگر، و زمان گفتن این سخن است که: حمد و ستایش‏خدایی را که به ما توفیق تمسک به ولایت امیرالمؤمنین و فرزندان معصومش را عنایت‏فرمود.
آنگاه فرمودند: روز عید غدیر، روز شگفتن لبخند بر چهره مومنان و روز آرایش و زینت است.
در زمینه جایگاه عید نوروز در فرهنگ اسلامی و بیان اهل بیت عصمت و طهارت بایدگفت:
1.مردم حجاز به دلیل نداشتن اجتماعی متشکل، و نیز به خاطر حضور مستقیم یاغیر مستقیم سلطه سیاسی نظامی ایران در جزیره العرب، خواه ناخواه تحت تاثیرفرهنگ ملی ایران قرار گرفته و عید نوروز و مهرگان را می‏شناختند و چه بسا مراسمی‏هم برگزار می‏نمودند.
2.اسلام و پیامبر گرامی آن در تایید و یا رد سنن و آداب و رسوم ملی و مذهبی‏اقوام و جوامع دیگر، دو شرط اساسی و یک شرط توجیهی را همواره در نظر داشتند:
اولا: سنتهای پذیرفته شده، مبتنی بر خرافات و آئین‏های شرک و بت‏پرستی و ارزشهاو قداست‏های غیر الهی نباشد.
ثانیا: از سنتهایی نباشد که موجب وابستگی سیاسی اجتماعی و ... به بیگانه‏شود، و یا بنحوی استقلال مسلمین را در ابعاد مختلفش زیر سؤال ببرد تغییر قبله‏از بیت‏المقدس به کعبه تا حدود زیادی به این نکته مربوط می‏شود .
و در آخر: جهت‏گیری سنتهای معقول و غیر مضر به استقلال نیز، همچون مجموعه بینش‏توحیدی اسلام، باید معنوی و در جهت متبلور ساختن عبودیت انسان در برابر حق تعالی‏باشد.
و در نتیجه: مراسمی همانند نوروز و مهرگان، گرچه مبانی خرافی ندارد، والبته این سخن، تایید خرافاتی از قبیل:
چهارشنبه سوری، سفره هفت‏سین و مراسم سیزده و ... نیست اما اگر به استقلال‏فکری فرهنگی اسلام ضربه بزند، و موجب تحت الشعاع قرار گرفتن عید فطر و قربان وغدیر و یا حتی دهه مبارکه فجر که عید ولایت و حیات مجدد اسلام در قرن حاضر است‏باشد، و نیز تنها به بعد طبیعی این دو روز بسنده شود، باز هم برای اسلام قابل‏تایید نیست.
بلی اگر نوروز مشخصه شیعیان و محبان اهل بیت‏باشد و مراسمی جهت تشکل مومنان‏در برابر نیرنگ و ظلم ستمگران قرار گیرد، آنگاه به عنوان «روز اهل بیت(علیه السلام) ویا «روز شیعیان‏» نامیده می‏شود، و هر روز نوروز می‏شود، چه اینکه بر همین اساس،هر روز عاشورا می‏باشد.
بر اساس نگرش فوق، هم روایت معلی که طبق نقل مرحوم مجلسی از حضرت صادق(علیه السلام) عیدنوروز را روز پیمان بندگی با خدا بستن و ظهور قائم آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و ... می‏شمرد،تفسیر می‏شود و هم امتناع امام کاظم(علیه السلام) از جلوس در عید نوروز روشن می‏شود.
«حکی ان المنصور تقدم الی موسی بن‏جعفر(علیه السلام) بالجلوس للتهنیه فی یوم النیروز وقبض ما یحمل الیه فقال انی قد فتشت الاخبار عن جدی رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) فلم اجد لهذاالعید خبرا و انه سنته الفرس و محاها الاسلام و معاذ الله ان نحیی ما محاها الاسلام‏فقال المنصور انما نفعل ذلک سیاسه للجند فسالتک بالله العظیم الا جلست فجلس‏».
نقل شده است که منصور دوانیقی از حضرت موسی بن‏جعفر(علیه السلام) درخواست نمود تا در عیدنوروز به جای او دیدارکنندگان را پاسخ گوید و هدایا را تحویل بگیرد. حضرت‏کاظم(علیه السلام) در جواب فرمودند: من در بررسی احادیث جدم رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) تاییدی نسبت‏به‏این روز ندیده‏ام و این روز از سنت‏های ایرانیان است که اسلام آن را باطل کرده است‏و مبادا روزی که من زنده‏کننده رسم‏هایی باشم که بوسیله اسلام از میان رفته است. منصور گفت: ما این موضوع را برای دلگرمی سربازان انجام می‏دهیم و شما را به خداقسم می‏دهیم که بپذیری، و حضرت پذیرفت.
3. نکته دیگری که در روایت امام کاظم(علیه السلام) قابل دقت است اینکه ممکن است و به‏احتمال زیاد رد مشروعیت نوروز از سوی حضرت کاظم(علیه السلام) پوششی برای رد پیشنهادحاکم ظالم و فرار از آثار و تبعات آن بوده است، چون تشکیلات نظامی سیاسی‏بنی‏عباس در اختیار ایرانیان بود، و علاقه ایرانیان نسبت‏به اهل بیت نیز بر کسی‏پوشیده نبود، و منصور می‏خواست‏با این پیشنهاد، هم خود را به اهل بیت نزدیک نشان‏دهد و هم آنان را همراه خود قلمداد کند. و با این تحلیل ممکن است قبول نهایی‏حضرت کاظم(علیه السلام) نیز برای جلوس عید شبیه قبول ولایت عهدی مامون از سوی حضرت علی‏بن‏موسی الرضا(علیه السلام) و از روی اجبار و اکراه باشد.
سلام و صلوات خداوند بر محمد و اهل بیت کرام او و نفرین قهار منتقم بر دشمنان‏و ظالمان آنان در هر شب و روز عید تایوم وعید باد. آمین رب العالمین.

پی نوشت :

1 . دهخدا، ذیل عید، زبیدی، تاج العروس، 8/438 - 439
2 . ابن منظور، لسان العرب، 9/319
3 . ابن منظور، همان‏جا، زبیدی/تاج العروس، 8/438
4 . ابن منظور، همان‏جا - زبیدی، 8/839
5 . تفسیر نمونه، 5/131
6 . خوراکی از آرد و شیر .
7 . غذا یا حلوایی که با شیر تهیه می‏شود .
8 . مجلسی، بحار الانوار، ج 40/ص 73
9. سوره بقره(2)، آیه 243.
10. مجلسى محمدباقر، بحارالانوار، ج 56، ص 92
11.بحارالانوار ج 56 ص 100. ابن‏شهرآشوب، المناقب ج 4 ص 319
12. همان.
13. المهذب البارع به نقل از بحارالانوار ج 56 ص 117
14. مفردات راغب.
15. «روى المعلى بن خنیس عن الصادق(ع) فى یوم النیروز، قال: اذاكان یوم النیروز فاغتسل و البس انظف ثیابك و تطیب بإطیب طیبك و تكون ذلك الیوم صائما... » (وسایل الشیعه، ج 8، ص 172 و ؛173 میزان الحكمه، ج 7، ص 133.)
16. تحریرالوسیله، ج 1، ص؛95 جواهر، ج‏5، ص‏41.
17. سى مقاله،رضااستادى،انتشارات اسلامى،ص‏376.
18. بحارالانوار، ج 56، ص 101.
19. صحیفه نور، ج 16، ص 80.
20. درسایه آفتاب، حسن رحیمیان، ص 228.
21. سى مقاله، ص 377.
22. همان؛ مفاتیح الجنان.
23 بحار، ج 56، ص 101.
24. تحریرالوسیله، ج 1، ص ؛288 العروه الوثقى، ص 277.

منابع:

1..پایگاه حوزه
2. نوروز در گستره جغرافیا، قربانعلی سولقانی
3.پایگاه اطلاعات و مدارك علمی ایران
4.نوروز چه روزیست؟ سید محمد باقر آیت میردامادى‏
5.نوروز در آینه روایات، محمد رضا ضمیری
6.پایگاه رشد
7.مفاتیح الجنان
8. فلسفه معنوی نوروز، محمود لطیفی
9.پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری
10.پایگاه بلاغ

چهارشنبه 30/12/1391 - 17:58
آشپزی و شیرینی پزی

8 راز یک بورانی خوش طعم

برای مشاهده ترفند های آشپزی به ادامه مطلب بروید

نکات مهم آشپزی - بورانی در گروه پیش‌غذاها جای می‌گیرد و اصلیت ایرانی دارد. البته در كشورهای حاشیه مدیترانه و به‌خصوص تركیه نیز انواع بورانی در سفره غذایی مردم دیده می‌شود. در شمال آفریقا نیز پیش‌غذاهایی به نام بورانی وجود دارد كه در بیشتر آنها از زیتون استفاده می‌شود. با اینكه انواع بورانی با سبزی‌های پخته تهیه می‌شوند اما ماست و خیار نیز نوعی بورانی سرد است كه توصیه می‌شود برای هر چه خوشمزه‌ترشدنش از شوید، نعناع خشك و كمی گردو استفاده شود. در میان انواع بورانی، بورانی اسفناج، كدو حلوایی، لبو و بادمجان هم خوشمزه‌تر هستند و هم رایج‌تر كه برای تهیه‌شان بهتر است نكته‌هایی را در نظر بگیرید :

1 - هر ماستی را برای هر بورانی‌ای نباید استفاده كرد زیرا طعم ماست در حاصل كار تاثیر بسیاری خواهد داشت. به‌طور مثال بهتر است به بورانی اسفناج، ماست موسیر و به بورانی بادمجان، ماست خامه‌ای و به بورانی لبو، ماست شیرین بزنید تا طعم آن منحصر به فرد شود.

2 - اگر می‌خواهید بورانی لبو تهیه كنید لبوها را به مربع‌های ریز تقسیم كنید و آنها را رنده نكنید. به این ترتیب این بورانی ظاهر زیباتری پیدا خواهد كرد.

3 - كافی است لبو را با آب بپزید. لزومی ندارد به آن شكر اضافه كنید. طعم و شیرینی خود لبو برای تهیه بورانی كافی است.

4 - اسفناج را برای بورانی اسفناج فقط بخارپز كنید اما كدو حلوایی را باید كاملا بپزید و با كمی كره تفت دهید سپس به‌صورت پوره درآورید و برای تهیه بورانی مورد استفاده قرار دهید.

5 - هنگامی كه می‌خواهید بورانی بادمجان تهیه كنید بادمجان‌ها را حتما كباب كنید و از سرخ‌كردن آنها بپرهیزید. یادتان باشد طعم بادمجان كباب‌شده در طعم بورانی تاثیر بسزایی خواهد داشت.

6 - برای هرچه خوشمزه‌ترشدن بورانی‌ها، بهتر است به بورانی بادمجان، سیر تازه، به بورانی اسفناج نعناع و گل سرخ و به بورانی كدو حلوایی، كمی شكر و زعفران اضافه كنید.

7 - خلاصه اینكه بورانی پیش غذایی ساده است كه به كمك آن می‌توان میز غذا را رنگین كرد اما در صورت اضافه آمدن، باید آنها را در ظرف دردار در یخچال نگه داشت تا طعم سایر موادغذایی را به خود نگیرند.

اگر فشارخون دارید
بورانی اسفناج، بهترین گزینه برای شماست زیرا سبزی‌های برگ سبز تیره به كنترل فشارخونتان كمك خواهد كرد البته بهتر است در تهیه آن حتما از سیر تازه استفاده كنید تا خوردن این سبزی به كاهش فشارخونتان كمك كند.

لاغر هستید
بهتر است در میان بورانی‌ها، بورانی لبو و كدو حلوایی را انتخاب كنید كه پركالری‌تر هستند البته بهتر است در تهیه آنها از ماست خامه‌ای استفاده كنید كه در واحد حجم میزان انرژی دریافتی‌تان را افزایش دهد.

اضافه وزن دارید
بهتر است بورانی بادمجان را انتخاب كنید البته ماست اضافه‌شده به این بورانی بهتر است از نوع بدون چربی باشد تا به این ترتیب میزان كالری دریافتی‌تان به حداقل ممكن برسد.

چهارشنبه 30/12/1391 - 11:23
آشپزی و شیرینی پزی

توصیه هایی در مورد شیر

برای مشاهده به ادامه مطلب بروید 

شیر منبع غنی از کلسیم است و نقش عمده کلسیم در تشکیل استخوان و دندانها می باشد .

شیر و فرآورده های شیر بخاطر مقدار کلسیم کافی ، آسانی هضم و ارزانی از بهترین منابع کلسیم می باشند . شیر بدون چربی و شیری که چربی آن گرفته شده از نظر کلسیم بر شیرکامل ارجحیت دارد . زیرا وقتی که چربی شیر که مقدار جزئی کلسیم دارد گرفته شود ،
بجای آن شیرکلسیم دار جانشین می شود که پرارزشتر است . یک فنجان بستنی از لحاظ مقدار کلسیم تقریباً با نصف فنجان شیر برابر است . شیرپاستوریزه باید حتماً در داخل یخچال بین صفر تا ۴ درجه بمدت حداکثر ۴۵ ساعت نگهداری شود.
از نگهداری شیر پاستوریزه در خارج از یخچال خودداری شود . بعد از مصرف شیر پاستوریزه ، شیشه خالی را با آب سرد شستشو دهید. از انداختن درب آلومینیومی و یا سایر اشیاء به داخل شیشه های شیر پاستوریزه خودداری نمائید .
چنانچه شیرپاستوریزه بیش از ۴۸ ساعت در یخچال باقی بماند و علائم قساد و بریدگی در آن مشاهده نشود قبل از مصرف آن را حداقل بمدت ۱ دقیقه بجوشانید .

● توصیه های لازم در مورد فرآورده های شیر
▪ از مصرف خامه غیرپاستوریزه خودداری نمائید .
▪ کره بسته بندی شده پاستوریزه تنها بمدت یک هفته در داخل یخچال قابل نگهداری است . برای مدت بیشتر باید داخل فریزر نگهداری شود .
▪ از مصرف کره غیرپاستوریزه و بصورت مستقیم خودداری کنید .

● توجه : کره غیرپاستوریزه و فله را میتوان بعنوان کره آشپزخانه مصرف نمود .
▪ بستنی های سنتی باید از شیرپاستوریزه تهیه شوند .
▪ از مصرف هر گونه بستنی با رنگ مصنوعی خودداری کنید .
▪ از مصرف پنیر تازه بپرهیزید .
▪ پنیر تازه در صورتی قابل مصرف است که به مدت ۲ ماه از آب نمک و داخل یخچال باقی بماند تا عاری از آلودگیهای میکروبی گردد .
▪ هنگام خرید کشک مایع دقت کنید تا علائم کپک زدگی و بوی نامطبوع نداشته باشد .
▪ کشک مایع را قبل از مصرف به مدت ۱۰ تا ۲۰ دقیقه بجوشانید .

● ‌توصیه های لازم در مورد شیرخام ( غیرپاستوریزه )
▪ اگر اجباراً از شیرخام استفاده می کنید حتماً آنرا جوشانده و ۱۰ دقیقه در حال جوش بهم بزنید . شیرخام را قبل از جوشاندن در یخچال نگذارید .
▪ چنانچه در هنگام جوشاندن شیرمقداری از آن در محوطه آشپزخانه ریخت ، باید حتماً محل کاملاً شسته شود . از مصرف مجدد کیسه های پلاستیکی که قبلاً شیرخام در آن بسته بندی شده جداً خودداری گردد.
▪ ظروف مورد استفاده شیرخام باید پس از مصرف با آب و مایع ظرفشویی شسته شده و با آب سالم آبکشی شود . نهایتاً سعی کنید از شیرپاستوریزه استفاده شود . گاهی بر شیرفاسد جوش شیرین می زنند که دلمه نبندد بنابراین شیرکیلویی خریداری نشود .

چهارشنبه 30/12/1391 - 11:21
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته