• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 468
تعداد نظرات : 286
زمان آخرین مطلب : 3822روز قبل
اخبار
افشای ماهیت وهابیت در گفت و گو با عصام العماد (وهابی ای که به مذهب تشیع گرویده است)    
   

دكتر عصام العماد، شیعه‌شناس، متخصص در علم رجال و حدیث و تاریخ، مدرس مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام و فارغ‌التحصیل دانشگاه‌های مذاهب عربستان سعودی است. وی که خود زمانی پیرو وهابیت بوده و به مذهب تشیع گرویده است، در گفت‌وگوی تفصیلی به تشریح شكل‌گیری فرقه وهابیت و افشای ماهیت آن پرداخته است.
 
وی با بیان این كه مبنای فقهی وهابیون بسیار مصلحتی است، گفت كه نگاه فرقه وهابیت فقط در مورد قبور است و انفجار قبوری كه در دنیا صورت می‌گیرد ناشی از این تفكر است.

العماد، بزرگ‌ترین مشكل دنیای اسلام را حركت وهابیت دانست و با بیان این كه وهابیون به مقوله‌ای به نام «تقریب مذاهب» اصلا اعتقادی ندارند، پیشنهاد داد كه علمای شیعه و سنی در مقابل صدور فتاوی تكفیری وهابیون بیانیه‌ای مشترك صادر كنند.

وی با اشاره به این كه فتوای وهابیون ناشی از تاثیرات عناصر اسراییلی در میان آنان است، آن را در راستای متوقف كردن حركت حزب‌الله لبنان و اخوان المسلمین دانست.

دكتر عصام العماد كه یمنی‌الاصل و 39 ساله است و تحصیلات خود را در دانشگاه‌های عربستان گذرانده و روزی خود در زمره پیروان وهابیت بوده و امروز به عنوان یك شیعه‌شناس در ایران به تدریس و تالیف مشغول است، در گفت‌وگویی تفصیلی با خبرنگار فقه و حقوق خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) اظهار داشت: صدور فتوای تكفیری 38 نفر از علمای وهابی عربستان چیز غریب و جدیدی نیست؛ چرا كه وقتی ما به تاریخ وهابیت از بدو تأسیس آن نگاه می‌كنیم، مشاهده می‌كنیم كه وهابیت در بستر تكفیر به وجود آمده و بر طبق آن رشد و حركت كرده است.

وی گفت: گمان نمی‌كنم هیچ مذهبی همانند وهابیت در فضای تكفیری تبلور یافته باشد و متاسفانه این‌گونه تندروی آنان ناشی از جهل به معنی تكفیر و خصوصیات آن است.

العماد اظهار داشت: بنده از آن زمان كه به ایران آمدم مشغول تالیف كتب و نقد روش وهابیت شدم كه یك نمونه از مناظراتم با یكی از مفتی‌های كویت صورت گرفت و آن در مجموعه كتاب «الزلزال» چاپ شده است كه به فارسی نیز ترجمه شده است.

 
مؤسس فرقه وهابیت اطلاع كاملی از علوم اسلامی چون منطق و اصول و لغت نداشته است
 

وی ادامه داد: شیخ محمد عبدالوهاب مؤسس مذهب وهابیت است و فردی است كه در خانواده‌ی علمی رشد و در نزد پدر و برادر خود تحصیل كرده است ولیكن متاسفانه انحرافات بزرگ فكری داشته است.

معتقدم شیخ عبدالوهاب با دو مشكل بسیار بزرگ دست و پنجه نرم می‌كرد كه البته این دو مشكل را از مطالعات مكرر كتاب‌های وی، كشف كرده‌ام. مشكل اول وی كمبود علم بوده است. او اطلاع كاملی از علوم اسلامی چون منطق و اصول و لغت و... نداشته است.

وی گفت: شیخ محمد عبدالوهاب هرگز نتوانسته است تحصیلی كامل و جامع از علوم، در یك دانشگاه معتبر داشته باشد و هرگز نتوانسته به شكلی ملازم نزد شخصیتی علمی تلمذ كند.

عصام العماد افزود: متأسفانه شیخ محمدعبدالوهاب قبل از اینكه تحصیلات خود را به‌طور كامل تكمیل كند، عهده‌دار امر تبلیغ دین شد؛ این در حالی بود كه وی دارای روحیه تندرویی بود.

مشكل اساسی و بزرگ موسس وهابیت انحراف سلوكی نبوده بلكه مشكل فكری بوده است

وی مشكل دوم شیخ محمد عبدالوهاب را انحراف فكری و عقیدتی برشمرد و عنوان كرد: مشكل اساسی و بزرگ وی، مشكل فكری بوده است كه نمونه چنین مسأله‌ای درمیان خوارج در زمان امام علی علیه‌السلام وجود داشته است.

 
عبدالوهاب علاوه بر شیعه، اهل تسنن معتدل را نیز مورد هجمه قرار داد
 

وی اضافه كرد: از بدو ظهور شیخ محمد عبدالوهاب ما شاهد افكار خطرناكی از وی بودیم كه متأسفانه وی فقط بر ضد شیعه عمل نكرد بلكه تمام اهل تسنن مخلص و معتدل را نیز مورد هجمه فتوایی خود قرار داد.

عصام العماد گفت: شیخ محمد عبدالوهاب معنای حقیقی و ضوابط اصلی تكفیر را پی نبرده بود؛ بنابراین جمع كثیری از مسلمانان شیعه و سنی را داخل در دایره شرك و تكفیر نمود و این همان خطر بزرگ است. وی هركس كه تابع افكارش نبود را ضد توحید می‌انگاشت.

وی ادامه داد: این شخصیت با فكر شخصی خود قواعدی را در زمینه توحید تدوین كرده بود و هر كسی را با این چهارچوب مخالفت یا نقد می‌كرد، كافر می‌شمرد و بر این اساس مشاهده می‌كنیم بزرگان علمی عالم اسلام را رد كرده است؛ مثلا كتاب توحید زمخشری، تفسیر آیات توحید امام فخر رازی و امام ابوحامد غزالی، طبرسی و عسقلانی، ثعلبی و حتی طبری كه از علمای بزرگ اهل سنت است، در نظر شیخ محمد عبدالوهاب مصداق كتب مضله است و نویسنده آن كتاب، كافر است.

این محقق تاریخ اسلام خاطر نشان كرد: شیخ محمد عبدالوهاب یك نوع حساسیتی در مساله توحید داشت و درصدد بود با فكر خودش این مساله را حل كند غافل از اینكه كمیتش در این زمینه لنگ بود و او با كارش نه فقط مشكل در عربستان، بلكه در تمام جوامع اسلامی از اندلس تا ایران و پاكستان و در میان تمام فرق اعم از اشعری،معتزله، سلفیه و شیعه و... ایجاد كرد. وی باعث شد جنبش‌های بزرگ اسلامی به چند دستگی مبدل شوند و از حركت باز ایستند.

 
موسس وهابیت می‌خواست توحید ساختگی خویش را بر دیگران تحمیل كند
 

عصام العماد تاكید كرد: بنده در صدد این نیستم كه نیت شیخ محمدعبدالوهاب را در این كار بیابم؛ چرا كه نیت، امری درونی و فقط خداوند متعال از آن مطلع است. آنچه برای من مسلم است، این است كه شیخ با عملكردش می‌خواست توحید ساختگی خویش را بر دیگران تحمیل كند، بدون اینكه درك جامعی از آن داشته باشد. او به قدری تعصب داشت كه در نامه‌های خویش به دیگران، آنان را مشرك خطاب می‌كرد و می‌گفت (من محمد عبدالوهاب الی المشركین). وی معتقد بود جان و مال و زنان مخالفش برای طرفدارانش مباح است.

وی ادامه داد: حتی شیخ سلیمان عبدالوهاب برادر شیخ محمد عبدالوهاب نیز به مقابله با او پرداخت و روزی به او گفته بود«تو هرگز كتاب‌هایی را كه خوانده‌ای به درستی درك نكرده‌ای».

وی تاكید كرد: بسیاری از مسایلی را كه شیخ محمدعبدالوهاب متعرض آن شده است، به قدری تند است كه بسیاری معتقدند «ابن تیمیه» كه او هم یكی از شخصیت‌های افراطی در تاریخ بوده است، از وی معتدل‌تر بوده است؛ چرا كه در باب بدعت، كثیری از امور هستند كه شیخ محمد عبدالوهاب آن را داخل در شرك دانسته، ولی «ابن تیمیه» چنین نكرده است.

دكتر عصام العماد، فتوای تكفیری 38 تن از علمای وهابی را متأثر از فتاوای شیخ محمد عبدالوهاب عنوان و اضافه كرد: تا زمانی كه راه حلی برای این معضل نیابیم، مشكل جهان اسلام حل نخواهد شد.

 
بزرگ‌ترین مشكل دنیای اسلام حركت وهابیت است
 

وی گفت: شیخ محمدسعید رمضان لوطی كه از فقهای بزرگ است، گفته بود «حدود 200 متفكر اسلامی از سراسر جهان اجتماعی تشكیل دادیم تا مشكلات جهان اسلام را بیابیم و حل كنیم. پس از بحث به این نتیجه رسیدیم كه بزرگ‌ترین مشكل كه دنیای اسلام با آن دست و پنجه نرم می‌كند حركت وهابیت است.» اینان مشكلاتی در تمام دنیا اعم از آمریكا و فرانسه، آلمان و چین و تمام جاهایی كه در آن نفوذ كرده‌اند، ایجاد نموده‌اند.

دكتر العماد از قول دكتر علامه یوسف قرضاوی نقل كرد: در دنیای اسلام كسی اعم از مرده و زنده وجود ندارد مگر اینكه وهابیت كتابی در لعن آن نوشته است چه شیعه باشد چه سنی، چه زیدی و چه...

وی خاطر نشان كرد: به عنوان مثال یك وهابی كتابی در رد سید جمال‌الدین اسدآبادی به نام «تحذیر الامم من كلب العجم = برحذر داشتن امت از ...فارسی» نوشته است. یك وهابی دیگر كتابی در رد صاحب «تفسیر المنار» به نام «صواعق من النار علی صاحب المنار: هجوم شعله‌های آتش بر سر صاحب كتاب المنار» نوشته است. دیگری كتابی به نام «الكلب العالی یوسف القرضاوی: ... بزرگ یوسف قرضاوی» نوشته است.

 
تمام نوشته‌های آنان فقط و فقط علیه مسلمانان است
 

عصام گفت: بنده قبل از شیعه شدنم نزد فردی به نام «المدخلی» درس می‌خواندم كه نزد این شیخ قریب 100 كتاب در لعن و رد بزرگان اسلام اعم از «سید محمد قطب»، «شیخ محمد غزالی»، «آیت‌الله خویی»، «شیخ محمد عبده» و ... وجود داشت. این در حالی است كه ما در میان كتب وهابیون كتابی در رد ماركسیست، بودائیسم، بهائیت و تفكرات اسراییلی و آمریكایی نمی‌بینیم. تمام نوشته‌های آنان فقط و فقط علیه مسلمانان است.

 
فتوای وهابیون ناشی از تاثیرات عناصر اسراییلی در میان آنان است
 

 
این، فتوایی است كه از قصر سعودی صادر شده است
 

 
فتوای وهابیون در راستای متوقف كردن حركت حزب‌الله لبنان و اخوان المسلمین است
 

وی تاكید كرد: فتوای وهابیون ناشی از تاثیرات عناصر اسراییلی در میان آنان است و باید توجه داشت كه این فتوایی است كه از قصر سعودی صادر شده است زیرا تمام علماء و مفتی‌های عربستان كارگزار حكومت هستند. این فتوا در جهت منافع اسراییل و برای متوقف كردن حركت حزب‌الله لبنان و حماس و اخوان المسلمین و... صادر شده است.

عصام العماد، ظهور وهابیون معقول در عربستان را از پدیده‌های مبارك یاد كرد و به خبرنگار فقه و حقوق ایسنا گفت: شیخ سلیمان العوده، سردمدار وهابیون معقول از جمله كسانی است كه شجاعت نقد شیخ محمد عبدالوهاب را یافت و او را به خطا منتسب كرد.

وی، دلیل تحقق چنین امری را دارای ریشه‌ی تاریخی عنوان كرد و گفت: پس از آنكه بین «ملك فیصل» و «جمال عبدالناصر» درگیری پیش آمد، «ملك فیصل» جهت انتقام‌گیری، جمعی از علمای اهل تسنن مصر از جمله «سید محمد قطب» و «شیخ محمد غزالی» را به عربستان دعوت كرد تا آنان را بر ضد «جمال عبدالناصر» به كار گیرد ولیكن وقتی آنان وارد عربستان شدند چون از تفكرات «سید جمال‌الدین اسدآبادی» و «شیخ محمد عبده» تاثیر پذیرفته بودند، تفكرات «شیخ محمد عبدالوهاب» را مورد انتقاد شدید قرار دادند.

عصام العماد گفت: وقتی اینان وارد عربستان شدند «شیخ ربیع مدخلی» و «بن‌باز» تعبیری كرده و گفته بودند ورود اینان به منزله‌ی بمبی است كه موجب انفجار تفكر وهابی خواهد شد.

وی ادامه داد: «سید محمد قطب» پس از محكومیت به اقامت اجباری در عربستان مشغول تدریس شد و شاگردان معقولی چون «سلیمان العوده» را پرورش داد.

درشرایطی كه امام علی علیه السلام وعمربن‌خطاب درعربستان نقد می‌شدند،كسی حق نقد عبدالوهاب را نداشت

عصام العماد گفت: من به یاد دارم زمانی در دانشگاه‌های عربستان نقد امام علی علیه‌السلام و حتی عمر بن خطاب به راحتی صورت می‌گرفت ولی هیچ‌كس حق نقد شیخ محمد عبدالوهاب را نداشت. در این ایام با ظهور بزرگانی شجاع چون «سید محمد قطب» و «شیخ محمد غزالی» این وضعیت افول یافت.

وقتی بزرگان وهابی نتوانستند با قدرت علمی«قطب»مقابله كنند،او را به شورش علیه ولی امر خودمتهم كردند

وی ادامه داد: وقتی بزرگان وهابی نتوانستند با قدرت علمی «سید محمد قطب» مقابله كنند، او را متهم كردند به این‌كه علیه ولی امر خود شورش كرده است كه او نیز در جواب گفته بود اگر ولی امری برای من باشد، او «جمال عبدالناصر» است.

 
حركت وهابیت در جهت اهداف انگلیس، آمریكا و اسراییل است
 

 
نگاه فرقه وهابیت فقط در مورد قبور است و انفجار قبوری كه در دنیا صورت می‌گیرد ناشی از این تفكر است
 

عصام العماد، حركت وهابیت را در جهت اهداف انگلیس و آمریكا و اسرائیل برشمرد و گفت: این مذهب نگاهش فقط در مورد قبور است و به امور دیگر اهتمام ندارد و معتقدند زیارت قبور شرك است و انفجار قبوری كه در دنیا صورت می‌گیرد ناشی از این تفكر است. این تا جایی بوده است كه برخی از علماء گفته بودند، گویی شیخ محمد عبدالوهاب در مقبره متولد شده و بنابراین عقده‌ای درونی در این مورد دارد.

وهابیون چون درك درستی از معارف ندارند امور عرفی را داخل در مفهوم بدعت می‌دانند

وی، بنای قبور و اشكال مختلف مقبره را از جمله امور عرفی برشمرد و اضافه كرد: وهابیون چون درك درستی از معارف ندارند امور عرفی را داخل در مفهوم بدعت می‌دانند.

به اعتقاد عبدالوهاب، مشركین مسلمان از مشركین دوران پیامبر مانند ابولهب و ابوجهل بدتر و ملعون‌ترند

مدرس مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام گفت: محمد عبدالوهاب آن‌چنان در مورد مسلمانان تندرو بود كه در كتاب خود نوشته است مشركین مسلمان از مشركین دوران پیامبر مانند ابولهب و ابوجهل بدتر و ملعون‌ترند.

 
مرض تكفیر امری است كه باید نسبت به آن هوشیار بود
 

وی تصریح كرد: معتقدم هر جا تكفیری صورت گیرد پس از آن انفجاری در عالم رخ خواهد داد و مرض تكفیر امری است كه باید نسبت به آن هوشیار بود.

این محقق و پژوهشگر تاریخ و حدیث تاكید كرد: باید مومنین كاملا مواظب و هوشیار باشند چرا كه پشیمانی پس از تحقق مشكلات سودی نخواهد داشت.

وهابیون هرگز در انفجار حرمین عسگریین و كربلا و نجف متوقف نخواهند شد

عصام العماد ابراز عقیده كرد: وهابیون هرگز در انفجار حرمین عسگریین و كربلا و نجف متوقف نخواهند شد بلكه اگر فرصت یابند، حرم دیگر ائمه اطهار را نیز منفجر خواهند كرد.

 
علمای شیعه و سنی در مقابل صدور فتاوی تكفیری وهابیون بیانیه‌ای مشترك صادر كنند
 

وی پیشنهاد كرد: در مقابل صدور فتاوی تكفیری تمام بزرگان اهل سنت و شیعه در تمام نقاط عالم جمع شوند و بیانیه‌ای در محكومیت چنین اموری صادر كنند چرا كه كوتاهی در این كار ضرر را متوجه همگان خواهد كرد. محكومیت مراجع دینی در قم و نجف در این زمینه كافی نیست.

 
از یك وهابی معتدل شنیدم كه می‌گفت دولت ما ایران است
 

نباید با وهابیون عكس‌العملی مانند آنان داشت بلكه باید با جدال احسن آنان را مجاب كرد

عصام العماد اظهار داشت: الحمدالله امروز تمام مسلمانان از شیعه و سنی به جمهوری اسلامی ایران اطمینان دارند و خودم از یك وهابی معتدل شنیدم كه می‌گفت دولت ما ایران است. نباید با وهابیون عكس‌العملی مانند آنان داشت بلكه باید با جدال احسن آنان را مجاب كرد.

 
در حوزه‌های علمیه ایران فتوایی بر تكفیر اهل سنت ندیده‌ام
 

وی تعصب شدید وهابیون را یكی از مشكلات بزرگ آنان عنوان كرد و ادامه داد: متاسفانه در تمام دانشگاه‌های عربستان كتاب‌های شیخ محمد عبدالوهاب جزو متون درسی است و از همان ابتدا افكار این شخصیت در وجود دانشجویان مستقر می‌شود لذا به یاد دارم كه وقتی در دانشگاه «محمد سعود» درس می‌خواندم قریب هزار رساله دكترا در تكفیر شیعه وجود داشت. این در حالی است كه در حوزه‌های علمیه ایرانی ما فتوایی بر تكفیر اهل سنت ندیده‌ام.

 
وهابیون به مقوله‌ای به نام «تقریب مذاهب» اصلا اعتقادی ندارند
 

عصام العماد در ادامه گفت‌وگو با خبرنگار فقه و حقوق خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) اظهار داشت: وهابیون به مقوله‌ای به نام «تقریب مذاهب» اصلا اعتقادی ندارند و «محمد كباری» كه یك عالم بزرگ سعودی كتابی فقط در رد تقریب مذاهب نگاشته است و «ابن‌جویری» فتوی بر حرمت خوردن غذای شیعه داده است؛ بنابراین اصلاح آنان كار آسانی نیست.

 
مبنای فقهی وهابیون بسیار مصلحتی است
 

وی در عین حال خاطر نشان كرد: متاسفانه مبنای فقهی وهابیون بسیار مصلحتی است به گونه‌ای كه اگر مصلحت خود را در ارتباط با شیعه ببینند صدها كتاب در اسلامیت شیعه می‌نویسند.

عصام العماد عنوان كرد: علمای عربستان وقتی دیده‌اند ایران به عنوان رهبر فكری دنیای اسلام شناخته شده است، درصدد هجمه‌ی ایران برآمده‌اند و آنان وقتی انفجارات در كشور خود را دیدند به جهت تحقق چنین انفجاراتی در ایران، با صدور فتواهای تكفیرانه افكار را به چنین سمتی هدایت می‌كنند.

 
ایران باید با جمع بین دیپلماسی و دین هوشیارانه در جهت خنثی كردن تحریكات وهابیون برآید
 

وی گفت: جمهوری اسلامی كه آراسته به سیاست علوی است باید با جمع بین دیپلماسی و دین هوشیارانه در جهت خنثی كردن تحریكات آنان برآید.

 
شیعه شدنم هدیه‌ی آسمانی بود
 

دكتر عصام العماد، شیعه شدنش را هدیه‌ی آسمانی برشمرد و گفت: من در نزد «بن‌باز» در عربستان مشغول تحصیل بودم و با خود در این اندیشه بودم كه پس از قرن‌ها ارادات خالصانه نسبت به امام علی و امام حسین علیه السلام و دیگر امامان بزرگوار، همچنان در قلوب عده‌ای موج می‌زند و كهنه نشده است و از طرف دیگر نقدهای شدید نسبت به امام علی علیه السلام و امام حسین علیه السلام را در مجالس علمی عربستان مشاهده می‌كردم و می‌دیدم ظلم‌های یزد و معاویه توجیه می‌شود ولی به راحتی امامان شیعه نقد می‌شوند.

 
مشاهده می‌كردم در عربستان كتاب‌هایی در دفاع از یزید و... نوشته شده و هیچ‌گونه انتقادی بر آنان وارد نكرده‌اند
 

وی ادامه داد: بنده مجالسی را مشاهده می‌كردم كه به راحتی امام علی علیه السلام را نقد می‌كنند ولی وقتی فضایل امام -كه حتی در خود كتاب‌هایشان نیز هست- می‌شنوند، قدرت تحمل ندارند. مشاهده می‌كردم كتاب‌های متنوعی در دفاع از یزید و عمروعاص و... نوشته شده است و هیچ‌گونه انتقادی بر آنان وارد نكرده‌اند.

وی ادامه داد: این‌گونه جریانات باعث شد بر نفسم عتاب كنم و خود را به مطالعه در سیره‌ی اهل بیت علیهم السلام وادار كردم.

مدرس مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام به ایسنا گفت: در شبی از شب‌های ماه رمضان پس از نماز تراویح در مجلسی حاضر شدم كه امام علی علیه السلام را در قفس اتهام گذاشته بودند و به تمام عملكرد او بدون دلیل اعتراض می‌كردند و او را خلیفه‌ای عنوان می‌كردند كه اگر زودتر كشته می‌شد، آمریكای امروز مسلمان می‌گشت. دیدم آنان امام حسین علیه السلام را سبب‌ساز فتنه بزرگ اجتماعی می‌نامیدند كه پس از این جلسه به شدت به مطالعه و تحقیق در زندگی اهل بیت علیهم السلام روی آوردم.

 
پس از مطالعات تخصصی، دریافتم كه تمام كارهای امام علی علیه السلام بر طبق عقل و منطق بود
 

 
به این نتیجه رسیدم كه سخنان وهابیون تماما توجیهات ركیكه و فاقد منطق است
 

وی اذعان كرد: پس از مطالعاتم كه به طور تخصصی انجام دادم، یافتم كه اتفاقا تمام كارهای امام علی علیه السلام بر طبق عقل و منطق بود و به این نتیجه رسیدم كه سخنان وهابیون تماما توجیهات ركیكه و فاقد منطق است. مثلا آنان احادیث فضایل امام علی علیه‌السلام را بی‌اهمیت می‌خواندند ولی نفرین پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در مورد معاویه (خداوند هیچ وقت شكمت را سیر نكند) را از جمله فضایل معاویه می‌دانستند و توجیه می‌كردند مقصود از این حدیث این است كه معاویه هیچگاه سیر نشود و بخورد و سلامت پیدا كند.

عصام العماد افزود: شیعه شدن من نه فقط به اراده خودم بلكه با كرامت الهی و عنایت آسمانی تحقق پذیرفت و خداوند را با تمام وجود بر این نعمت عظمی شاكرم و از او می‌خواهم مرا به معارف بیشتری هدایت كند.

 
به دلیل شیعه شدنم هم‌اكنون مورد تكفیر وهابیون هستم
 

وی در پایان خاطر نشان كرد: بنده به دلیل شیعه شدنم هم‌اكنون مورد تكفیر وهابیون هستم.

منبع : موعود

يکشنبه 27/9/1390 - 20:39
دانستنی های علمی

گوشه ای از عقاید وهابیت


به نام خدا

 

در پاسخ به درخواست یکی از دوستان شرح مختصری از عقاید وهابیت را بر روی وبلاگ قرار می دهم. ان شاء الله در فرصت های بعدی توضیحات مفصل تری در این مورد بر روی این وب قرار خواهد گرفت.

پیشوای نهضت وهابیت محمد بن عبدالوهاب نجدی (1115-1201/1703-1782) نام دارد. نام وهابیت را مخالفان به آنها داده‌اند در حالیکه پیروان آن خود را الموحدون و مذهب خود را محمدیت نامیده‌اند این گروه سنی و پیرو مذهب احمد بن حنبل می‌دانند.

عقاید:

1- هر چیزی که بجز خدای تعالی مورد عبادت قرار گیرد خطاست و هر کس این چیزها را عبادت کند سزاوار مرگ است.
2- جماعت زیادی از مسلمانان موحد نیستند زیرا می‌کوشند تا عنایت خدا را با زیارت قبور اولیا بدست آورند بنابراین مشرکند.
3- ذکر نام پیامبر، ولی، یا فرشته‌یی در نماز شرک است.
4- اگر غیر از خدا از کسی شفاعت جویند کفر است.
5- هرکسی برای روا شدن حاجات خود از غیر خدا یاری بخواهد کافر است.
6- علمی که مبتنی بر قرآن مجید سنت پیامبر و استنباط‌های ضروری عقل نباشد. کفر است
7- انکار قدر (قدرت داشتن انسان بر انجام کارها) در همه افعال به معنی الحاد و بدعت است.
8- تفسیر قرآن بر پایه تأویل کفر است.

تفاوت وهابیت با مذهب حنبلی:


1- حضور نماز جماعت واجب است.
2- استعمال یا شرب تنباکو حرام است.
3- زکوه باید از منافع نهانی پرداخت شود مانند امور تجاری
وهابیت به مسئله توحید حساس بود و اعتقاد داشتند که خداوند همه چیز را آفریده و هیچکس حق فرمان راندن بر آن را ندارد. و اداره امور عالم فقط باید به دست خدا باشد. خدای تعالی به تنهایی شارع عقاید است و اوست که حلال و حرام را بیان می‌کند و سخن دیگری جز خدا و پیامبر در دین حجت نیست.
نهضت‌ وهابیه، هر چند در آغاز به نام اصلاح و پیراستن اسلام از بدعت گمراهان و بازگردانیدن آن به شیوة (سلف صالح) آغاز شد اما در عمل خود به صورت یکی از موانع رشد و پویایی و پیشرفت اندیشه مسلمانان درآمد چنانکه پیروان این نهضت تا این اواخر در شمار بی‌خبرترین و وامانده‌ترین ملت‌های مسلمان بودند.
و همچنین به دلیل کشتارها و ویرانیهایی که وهابیان در سرزمین‌های اسلامی بویژه مکه و مدینه مرتکب شدند و بر تعصب‌ها و کشاکش‌های فرقه‌یی میان مسلمان افزودند و آثار تاریخ و معابر و معابد بسیاری را خراب کردند. آنان در شناساندن اسلام اگر چه از لحاظی با قرآن و سنت مطابقت داشت ولی از جهات دیگر مخالف مبادی اسلامی بود به نظر همه مذاهب اسلامی به جز حنبلی‌ها عقاید وهابیه در معنای بدعت و حرمت زیارت و بذبح و نذر و شفاعت و جز آنها با اصول اسلامی مطابقت ندارد.

يکشنبه 27/9/1390 - 20:35
دانستنی های علمی

چگونه پیدایش وهابیت و دلیل خطرناك بودن این فرقه

وهابیت چگونه بوجود آمد؟ چرا وهابیت خطرناک است؟

براى شناخت وهابیت و آگاهى از خطرات آنها نسبت به دین اسلام، باید این مسلك انحرافى را از زوایاى مختلف مورد مطالعه قرار دارد، از جمله: نحوه پیدایش و بوجود آمدن آن، و طرز تفكر آنان نسبت به دین و اولیاى الهى و شعائر اسلامى، عملكرد آنها در حوزه اجتماع وسیاست و ...

الف) مسلك وهابیت،

 مسلك وهابیت، منسوب به محمد عبدالوهاب نجدى است و علّت این كه آن را به خود شیخ محمد نسبت نداده‏اند و نگفته‏اند «محمدیه» به جهت این بوده است كه مبادا پیروان این مذهب، نوعى شركت در نام پیامبر را پیدا كنند.

محمد بن عبدالوهاب، در سال 1115 ه. ق در شهر «عیینه» چشم به جهان گشود. از كودكى به كتاب‏هاى تفسیر، حدیث و عقاید، علاقه داشت و از همان دوران جوانى، اعمال مذهبى مردم «به خدا» را زشت مى‏شمرد، وى به مدینه رفت و در آن جا توسل مردم به پیامبر (ص) را ناپسند شمرد. محمد بن عبدالوهاب، بعد از مرگ پدر، افكار و عقاید خود را كه قبلًا از سوى ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم پى‏ریزى شده بود اظهار نمود به تبلیغ و ترویج و رسمیت دادن آن همت گماشت.

ب) اعتقادات شاخص وهابیان

 وهابیان معتقدند: هیچ انسانى، نه موحد است و نه مسلمان مگر این كه امورى را ترك كند. این امور عبارت است از:

1. به وسیله هیچ یك از رسولان و اولیا، به خداوند توسل نجوید. و در صورت توسل در راه شرك گام نهاده و مشرك مى‏باشد

2. زائران به قصد زیارت به آرامگاه رسول خدا نزدیك نشوند و بر قبر آن حضرت دست نگذارند و در آن جا دعا نخوانند و نماز نگذارند و ساختمان و مسجد بر روى قبر نسازند

3. از پیامبر (ص) طلب شفاعت نكنند

4. زیارت قبور و ساختن گنبد و بارگاه براى آنان، شرك است

5. وهابیان بر این باورند كه مسلمانان، در طى روزگار از آیین اسلام منحرف شده‏اند

6. هر گونه مراسم تشییع جنازه و سوگوارى حرام است.

و امثال این موارد كه در این مجال نمى‏گنجد. براى آگاهى بیشتر در این زمینه باید كتاب‏هاى مربوطه را مطالعه كرده این منطق خشك و بى‏پایه، در تقابل با منطق وحى قرار دارد، چرا كه قرآن در موارد یاد شده نظرات صریحى و مخالف وهابیان دارد:

1. قل لا اسئلكم علیه اجرا الا المودة فى القُربى،(1).

یكى از مصادیق ابراز علاقه به خاندان رسالت و اهل بیت و ذى القرى، قبرهاى آنان و تعمیر آنها است. این راه و رسم در میان ملت‏هاى جهان وجود دارد و یك نوع سنّت عرفى به حساب مى‏آید.

2. فقالوا ابنوا علیهم بنیانا قال الذین غلبوا على امرهم لنتخذّن علیهم مسجدا،(2).

هنگامى كه وضع اصحاب كهف بر مردم آن زمان روشن شد و مردم به دهانه غار آمدند، درباره مدفن آنان دو نظر ابراز داشتند. آیه شریفه متذكر آن مى‏شود انتقاد یا لحن اعتراضى نسبت به نظر آنها ندارد. با توجه به آیه شریفه، هرگز نمى‏توان تعمیر قبور اولیاى الهى و صالحان راعملى حرام و یا حتى مكروه قلمداد كرد، بلكه آیه شریفه، به نوعى تشویق مى‏كند كه براى بزرگداشت اولیا و صالحان و حفظ قبرهاى آنان، باید كوشا بود.

3. و استغفر لذنبك و للمؤمنین،(3).

4. وصلّ علیهم ان صلاتك سكن لهم،(4).

5. و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاءوك فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما،(5).

این آیات بیانگر این است كه طلب آمرزش پیامبر در حق افراد، كاملًا مؤثر و مفید مى‏باشد. و موضوع شفاعت پیامبر (ص) و دعاى آن حضرت، نه تنها در آیات صریح بلكه در احادیث عامه و خاصه و سیره صحابه نیز مشهود است.

براى آگاهى بیشتر در این مورد به این منابع مراجعه شود :

1. صحیح مسلم، ج 1، ص 54

2. صحیح بخارى، ج 1

3. سنن ترمذى، ج 4، ص 42 (باب ما جاء فى شأن الصراط)

4. مناقب ابن شهر آشوب، ج 1، ص 12

5. شفاعت در قلمرو عقل و قرآن و حدیث، استاد جعفر سبحانى

ج. وهابیان تمام فرق اسلامی را کافر و خون آنها را مباح می دانند :

 وهابیان قائل به جنگ با دیگر فرقه‏ها و مذاهب اسلامى هستند و مدعى‏اند كه یا باید به آیین وهابیت در آیند و یا جزیه دهند. آنان مخالف خود را متهم به كفر و شرك مى‏كنند و اموال، نفوس و ناموس و دیگران را حلال مى‏دانند. خلاصه این كه آیات قرآنى وارده درباره شرك و كفر را، بر مسلمانان مخالف خود منطبق مى‏كنند. و این بزرگ‏ترین ضربه به پیكر جامعه اسلامى و مسلمانان است،(6).

با این تفكر بسته و خشك وهابیت بود كه وقتى كه سعودى‏ها (در سال 1344 هجرى قمرى) بر مكه و مدینه و اطراف آن

تسلّط یافتند، مشاهده متبرك بقیع و آثار خاندان رسالت و صحابه پیامبر را شكستند و از بین بردند،(7).

براى عملكرد و كارهایى كه وهابیت در حوزه اجتماع و سیاست انجام داده‏اند و نگرش آنان نسبت به مسائل اجتماعى، باید به كتاب‏هاى تاریخى مراجعه كرد. چهره خشن و متعصب وهابیت، در عرصه سیاست، حكومت و مردم‏دارى، همان بود كه طالبان را در عمر موقت سیاسیخود در كشور افغانستان به منصه ظهور رساندند. خون مردم مسلمان را بى محابا به زمین ریختند. عرض و ناموس مسلمانان را هتك كردند. و از اسلام یك چهره زشت، خشن و عقب مانده براى جهانیان ترسیم نمودند.

بنابراین وهابیت، هم در نحوه پیدایش و انعقاد تفكّر، مبغوض علماى فرقه‏هاى مختلف مسلمین بوده است و هم در نگرش نسبت به مسائل دینى مورد رد عالمان قرار گرفته است. حتى اولین كتابى كه در رد وهابیت نگاشته شده الصواعق الالهیه فیالرد على الوهابیه» به وسیله برادر محمد بن الوهاب (سلیمان بن عبدالوهاب) نوشته شده است.

در عرصه سیاست نیز جاده صاف كن دشمنان دین و اسلام بوده‏اند این آیین و مسلك، ساخته و پرداخته خود انگلیسى‏ها مى‏باشد و چه ضربه و ضررى محكم‏تر و بیش از این بر اسلام و مسلمانان مى‏توان تصور نمود.

در اینجا به چند عواملى از فعالیت وهابیت اشاره مى كنیم:

چند عامل را مى توان در ارتباط با گسترش این فرقه نام برد:

1. تشدید فعالیت هاى تبلیغاتى و فرهنگى وهابیت در داخل ایران و حوزه هاى مسلمان نشین خارجى (نظیر حوزه قفقاز، بالكان و سایر كشورهاى مجاور ایران) كه آمادگى براى تأثیرپذیرى از انقلاب اسلامى ایران مشاهده مى شود، وهابیت به عنوان جریانى انحرافى در جهان اسلام و و ابسته به استعمارگران، وظیفه جلوگیرى از تداوم و گسترش جریان اسلام گرایى اصیل كه به دنبال پیروزى انقلاب اسلامى در سطح جهانى در حال پیشرفت است را بر عهده داشته و از اینرو تخریب و ایجاد تزلزل در مبانى فكرى و اعتقادى شیعیان به عنوان محور اصلى این جریان را دنبال مى نماید. از این رو در سالهاى اخیر در جهت همسویى با تهاجم فرهنگى و نظامى آمریكا علیه كشورهاى اسلامى و به خصوص ایران، فعالیت هاى تبلیغى خود را در ایران توسعه بخشیده است. البته در مقابل این تهاجم حوزه هاى علمیه و نظام اسلامى، اقدامات و تدابیر امنیتى و فرهنگى مناسبى هر چند ناكافى اعمال نموده اند.

2. وهابیت به دلیل افكار اعتقادى خاصى كه در باب شفاعت، توسل، شرك و مانند آن دارد در تعارض كامل با مذهب شیعه است هر چند كه اكثریت فرقه هاى اهل سنت با تفكرات این گروه مخالفند از این رو گروه یاد شده همواره در تلاش است تا با تبلیغات سازمان یافته (اعم از كتاب، مقاله، سخنرانى و مانند آن) بیشتر شیعه را بكوبد.

3. خطر بزرگتر این گروه، روش هاى دور از منطق اسلامى است كه در برخورد با دنیا پیش گرفته است از جمله: ظهور گروه طالبان و القاعده (به رهبرى ملاعمر و اسامه بن لادن) است كه سبب بهانه جویى غربى ها شد كه مسلمانان را به تروریسم و خشونت و مخالف تمدن معرفى كنند تا جایى كه دست قدرت هاى استعمارى غرب به خصوص آمریكا را در منطقه باز گذاشته و زمینه دخالت هاى نظامى و سیاسى آنان در كشورهاى اسلامى فراهم ساخته، افغانستان و عراق دو نمونه بارز این دخالت ها به شمار مى آیند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

براى مطالعه و تحقیق پیرامون وهابیت، می توانید به کتابهای ارزشمند زیر مراجعه کنید:

1- آیین وهابیت جعفر سبحانى

2- برگى از جنایات وهابى‏ها مرتضى رضوى ترجمه: ضیایى

3- وهابیان على اصغر فقیهى

4- آیا این است اسلام واقعى ابوالفضل حسینى

5- فتنه وهابیت زینى دهلان ترجمه: همتى

6- نقدى بر اندیشه وهابیان موسوى قزوینى ترجمه: طارمى

7- تحلیلى نو بر عقاید وهابیان حسن ابراهیمى

8- فرقه وهابى و پاسخ به شبهات آنها قزوینى ترجمه: دوانى

9- نقد و تحلیلى پیرامون وهابیگرى همایون همتى

10- اشتباه بزرگ وهابى‏ها عیسى اهرى

11- پیشینه سیاسى فكرى وهابیت درّى

12- تاریخ مكه هادى امینى ترجمه: آخوندى

13- ترجمه كشف الارتیاب، ج 4 علامه سید محسن امین ترجمه: تهرانى

14- سخنى چند با موحدین مصطفى نورانى

15- وهابیت آیت‏الله جعفر سبحانى

--------------------------------------------------------------------------

پى‏ نوشت:‏

 (1)) شورى، آیه 23)

 (2)) كهف، آیه 21)

 (3)) محمد، آیه 19)

 (4)) توبه، آیه 103)

 (5)) نساء، آیه 46)

 (6)) تاریخ ادیان و مذاهب جهان، مبلغى آبادانى، ج 3، ص 1432)

 (7)) الذریعه، ج 8، ص 261 كشف الارتباب، ص 06 56)


يکشنبه 27/9/1390 - 20:26
عقاید و احکام
چرا شیعه غمگین است ؟

 

سوال یکی از خوانندگان:

لطفا بگین چرا در فرهنگ شیعه، همیشه حزن، اندوه و عزادارى حاكم است؟

پاسخ :

یكم. البته در فرهنگ شیعه اعیاد بزرگى وجود دارد مانند روز تولد چهارده معصوم، عید سعید غدیر خم، عید قربان، عید فطر، مبعث و همه روزهاى شادمانى و سرور است.

دوم. اگر ملتزمان به فرهنگ شیعى، سرور و شادمانى خود را به صورت عزادارى علنى نمى‏كنند، اشكال از فرهنگ نیست بلكه پیروان فرهنگ، این كوتاهى را كرده ‏اند.

سوّم. در فرهنگ اسلامى، به همان اندازه كه به سوگوارى بر اهل‏بیت (ع) تأكید شده است، به سرور و شادمانى نیز توصیه شده است و حتى در كلمات و جملات گوناگونى، به شادمان كردن دیگران امر شده است. رسول خدا (ص) به شادمان كردن فرزندان یتیم مؤمن، كودكان و مؤمنان دستور داده‏اند. آن حضرت در حدیث زیبایى فرموده‏اند: «كسى كه مؤمنى را شادمان كند، مرا شادمان كرده است و هر كه مرا شادمان كند، خداوند را شاد كرده است»(1).

چهارم. یكى از دلایل غالب بودن عزادارى بر سرور و شادمانى در فرهنگ شیعى، ظلمى است كه به اهل‏بیت (ع) رفته است، ظلمى كه نمى‏توان در تاریخ، برابرى براى آن پیدا نمود. ازاین‏رو، بدیهى است كه در حد ظلم عظیمى كه بر امامان معصوم رفته است یاد كرد مظلومیت آنان در قالب سوگوارى، مرثیه و روضه‏خوانى گسترده‏تر از شادمانى باشد و در این میان از آنجا كه ظلمى كه به سیدالشهدا (ع) شده، از ظلم‏هاى دیگر به امامان (ع) برتر و عمیق‏تر بود، ذكر مصایب آن حضرت بیشتر و فراگیرتر است.

پى‏ نوشت‏:

 (1)  منتخب میزان‏الحكمه، ص 249.

يکشنبه 27/9/1390 - 20:25
عقاید و احکام

دشمنی وهابیت با سخن پیامبر(ص) + تصویر

مسجد الحرام حامل خاطرات فراوانی است، به هر قسمت که نگاه کنی یاد آیات و روایاتی می افتی که خواندی و شنیدی.

از آن همه سراغ آب زمزم می رویم.

مسجد الحرام معجزات و کرامات زیادی به خود دیده است.

اما آب زمزم تنها معجزه جاوید مسجد الحرام است.

آبی در سرزمینی کاملا خشک و پوشیده از سنگهای غیر قابل نفوذ.

آبی که بو، طعم و زنگش به مرور زمان تغییر نمیکند.

دکتر ماسارو یموتو از محققان ژاپنی آب زمزم را غیر قابل تغییر و کاملا منحصر به فرد می داند.

ارتفاع آب 12 متر است که در ذی حجه به 18 متر می رسد، و وقتی حجاج برگشتند به 12 متر برمی گردد.

پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم در طول عمرشان چیزی از کسی درخواست نکردند، اما وقتی کسی به مکه می رفت از او آب زمزم را بعنوان هدیه درخواست میکردند.

وارد موزه میشویم:

ابتدا محفظه فلزی بر دهانه چاه در 70 سال قبل



نیز عکسی از همان دوران



اما شاهد بحث ما این تابلوی سنگی است که در سال 1299 سر در ورودی چاه نصب شده است

روایتی بسیار پر مغز و در عین حال کوتاه:

قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: ماء زمزم لما شرب له، آب زمزم نوشیده شود برای هرچیزی.




این روایت در اکثر منابع اهل سنت موجود است، مانند:1- سنن ابن ماجه ج 2 ص 1018
2-
مستدرک حاکم نیشابوری ج 1 ص 473
3- مسند احمد حنبل ج 3 ص 357
4- کنزالعمال ج 12 ص 224

نیز در منابع شیعه، مانند:
1- کافی ج 6 ص 387
2- وسائل الشیعه ج 13 ص 245
3- بحار الانوار ج 57 ص 45

اما وهابی ها، این دشمنان بد خط و خال اسلام و قرآن و پیامبر، این سنگ را به موزه برده و روایت را با حذف نام پیامبر ثبت کرده اند:




حال آیا این جمله "ماء زمزم لما شرب له"، حکیمانه هست یا نیست؟

اگر هست (که هست) چرا باید حذف شود؟

سراسر مسجد الحرام را که بگردی یک روایت از آن بزرگوار پیدا نمیکنی!

آب زمزم چه ربطی به بحث شیعه و سنی و دشمنی با مولود کعبه دارد؟



تا اینکه امسال (1388) اصل روایت را نیز محو کردند تا به خیال خود منکر هرگونه تبرک برای چیزی شوند
چون به زعم باطل آنان تبرک به اشیاء و اموات شرک است!
در حالی همه مسلمانان طبق آموزه های دینی در طول تاریخ به آب زمزم تبرک می جستند
.

البته از منظر قرآن اینان خود یهود و نصارا هستند:

یا أیها الذین آمنوا لا تتخذوا الیهود والنصارى أولیاء بعضهم أولیاء بعض ومن یتولهم منكم فإنه منهم إن الله لا یهدی القوم الظالمین المائدة آیه 51

اى كسانى كه ایمان آورده‏اید، یهود و نصارى‏ را دوستانِ [خود] مگیرید [كه‏] بعضى از آنان دوستان بعضى دیگرند. و هر كس از شما آنها را به دوستى گیرد، از آنان خواهد بود. آرى، خدا گروه ستمگران را راه نمى‏نماید.

و سوالاتی دیگر از وهابیون:
چرا علیه سلمان رشدی حتی یک بیانیه خشک و خالی صادر نکردند؟

چرا علیه کاریکاتورهای دانمارکی کلامی نگفتند؟
چرا فیلم فتنه را دیدند و علیه بانیان هلندیش موضعی نگرفتند؟
چرا برپائی راهپیمائی به حمایت از غزه را حرام اعلام کردند؟
چرا...

به نقل از کانون گفتگوی قرآن
با اندکی تصرف

يکشنبه 27/9/1390 - 20:23
داستان و حکایت
جواب سه شبهه ابوحنیفه با یک حرکت بهلول

  بهلول اگر چه به مصلحت خود را به دیوانگی زد ولی با حرکاتی شبیه به دیوانگان شاهکار هایی فرا تر فهم خیلی از عاقلان انجام می داد :

 

آورده اند که روزی ابوحنیفه در مدرسه مشغول تدریس بود، بهلول هم در گوشه ای نشسته و به درس او گوش می داد.

ابوحنیفه در بین درس گفتن اظهار نمود که امام جعفر صادق (ع) سه مطلب اظهار می نماید که مورد تصدیق من نمی باشد و آن سه مطلب بدین نحو است :


اول آنکه می گوید شیطان در آتش جهنم معذب خواهد شد و حال آنکه شیطان خود از آتش خلق شده و چگونه ممکن است آتش او را معذب نماید و جنس از جنس متاذی نمی شود .


دوم آنکه می گوید خدا را نتوان دید حال آنکه چیزی که موجود است باید دیده شود. پس خدا را با چشم می توان دید.


سوم آنکه می گوید مکلف فاعل فعل خود است که خودش اعمال را با اختیار به جا می آورد حال آنکه تصور و شواهد بر خلاف این است. یعنی عملی که از بنده سر میزند از جانب خدا اراده شده است و ربطی به بنده ندارد.


چون ابوجنیفه این مطالب را گفت بهلول کلوخی از زمین برداشت و به طرف ابوحنیفه پرتاب نمود که از قضا آن کلوخ به پیشانی ابوحنیفه خورد و او را سخت ناراحت نمود و سپس بهلول فرار کرد شاگردان ابوحنیفه عقب او دویده و او را گرفتند و چون با خلیفه قرابت داشت او را نزد خلیفه بردند و جریان را به او گفتند.


بهلول جواب داد ابوحنیفه را حاضر نمایید تا جواب او را بدهم.

چون ابوحنیفه حاضر شد بهلول به او گفت: از من چه ستمی به تو رسیده ؟

ابو حنیفه گفت: کلوخی به پیشانی من زده ای و پیشانی و سر من درد گرفت.

بهلول گفت: درد را می توانی به من نشان دهی؟

ابوحنیفه گفت: مگر می شود درد را نشان داد؟


بهلول جواب داد تو خود می گفتی که چیزی که وجود دارد را می توان دید و بر امام صادق (ع) اعتراض می نمودی و می گفتی چه معنی دارد خدای تعالی وجود داشته باشد و او را نتوان دید

و دیگر آنکه تو در دعوی خود کاذب و دروغگویی که می گویی کلوخ سر تو را به درد آورد زیرا کلوخ از جنس خاك است و تو هم از خاك آفریده شده ای پس چگونه از جنس خود متاذی می شوی

و مطلب سوم خود گفتی که افعال بندگان از جانب خداست و بنده در آن مجبور است و هیچ اختیاری ندارد پس چگونه می توانی مرا مقصر کنی و مرا پیش خلیفه آورده ای و از من شکایت داری و ادعای قصاص می نمایی.

ابوحنیفه چون سخن معقول بهلول را شنید شرمنده شده و از مجلس خلیفه بیرون رفت.

يکشنبه 27/9/1390 - 20:21
اخبار
تمسخر قرآن توسط چهره سرشناس وهابیت!!!!

کیلیپی تمسخر آمیز با نام های مختلفی همچون "العریفی قرآن کریم را مسخره کرد"، "العریفی سوره فاتحه را تلاوت کرد" و "سوره فاتحه آخرین سوره ای است که بر العریفی نازل شد"، در اینترنت منتشر شده است.

شیخ "محمد العریفی" چهره سرشناس وهابیت چند روز پیش در یک برنامه تلوزیونی قرآن کریم که بالاترین، مقدس ترین و عظیم ترین کتاب همه مسلمانان جهان به شمار می رود را مورد تمسخر قرار داد.

نکته قابل توجه این است که طی کمتر از یک ساعت از مورد تمسخر قرار گرفتن قرآن کریم توسط این عالم نمای وهابی، کیلیپی از سخنان تمسخر آمیز وی بر روی سایت های اینترنتی مختلف از جمله یوتیوب قرار گرفت و به سرعت در جهان منتشر شد. سایت های مختلف اینترنتی به ویژه سایت های ضد اسلامی هم این کیلیپ را بر روی صفحه اصلی خود قرار داده و آن را بهانه ای برای تمسخر مسلمانان و دین مبین اسلام قرار دادند.

قابل ذکر است "محمد العریفی" چندی پیش حضرت آیت الله سید "علی سیستانی" مرجع عالیقدر جهان تشیع را مورد اهانت قرار داده بود و پس از چند روز مجبور به عذرخواهی رسمی شد.

ناگفته نماند، "محمد العریفی" از چهره های وهابی بوده که با حضور در مناطق جنوبی عربستان سعودی که هم مرز با یمن است، با سربازان ارتش سعودی که در کشتار شیعیان الحوثی در شمال یمن شرکت داشتند، دیدار و گفتگو کرده و با ایراد سخنرانی های دینی، به اصطلاح آنان را از نظر روحی برای کشتار این شیعیان آماده می کرد.

شیعه آنلاین
يکشنبه 27/9/1390 - 20:20
عقاید و احکام
سوالی از وهابیها در خصوص احادیث زیارت قبور

سوالی در خصوص احادیث زیارت قبور مطرح است که شما که زیارت قبور را شرک می دانید با زیارت نمودن شخص پیامبر از قبور چه می کنید؟

از احادیثی که صحاح و سنن آنها را نقل کرده‏اند، استفاده می‏شود که پیامبر خدا به علّتی، بطور موقّت از زیارت قبور نهی کرده بود سپس اجازه داد که مردم راهیِ زیارت آنها شوند.


شاید علت نهی این بوده که اموات گذشته آنان، غالباً مشرک و بت ‏پرست بوده‏ اند و اسلام علاقه و پیوند آنان را با جهان شرک قطع کرده بود. ممکن است علت نهی چیز دیگری بوده باشد و آن این که گروه تازه مسلمان، بر سر خاک مردگان به باطل نوحه‏ سرایی می ‏کردند و سخنان خارج از ادبِ اسلامی به زبان می‏ راندند. ولی پس از گسترش اسلام و پا برجایی نهال ایمان در دل افراد، این نهی برداشته شد و پیامبر گرامی به خاطر منافع تربیتی که در زیارت قبور هست اجازه داد تا مردم به زیارت قبور بشتابند. نویسندگان سنن و صحاح در این زمینه چنین نقل می‏کنند:

1 - «زُورُوا القبورَ فإنها تُذَکِّرُکم الآخِرَةَ...»(1).
«قبرها را زیارت کنید؛ زیرا زیارت آنها، مایه یادآوری سرای دیگر می‏گردد.»

2 - «کُنْتُ نَهَیْتُکُمْ عَنْ زِیارَةِ الْقُبُورِ فَزُورُوا، فَاِنَّها تُزَهِّدُ فِی الدُّنْیا وَتُذَکِّرُ الآخِرَةَ»(2).
«من شما را از زیارت قبور نهی کرده بودم، از این به بعد زیارت کنید؛ زیرا زیارت قبور، شما را نسبت به دنیا بی‏اعتنا می‏سازد و آخرت را به یاد می‏آورد.»
روی همین اساس است که پیامبر گرامی، قبر مادر خود را زیارت می‏کرد و مردم را به زیارت قبور سفارش می‏فرمود؛ زیرا زیارت قبور مایه یادآوری آخرت است.

3 - «زارَ النّبیّ قَبْرَ اُمِّهِ فَبَکی واَبْکی مَنْ حَولَه... إستأْذَنْتُ رَبِّی فی اَنْ أَزُورَ قَبرها، فَاَذِنَ لِی، فَزُورُوا الْقُبُورَ فَإِنَّها تُذَکِّرُکُمُ الْمَوْتَ»(3).
«پیامبر - ص - قبر مادر خود را زیارت کرد و در کنار قبر او گریست و کسانی را که دورش گرد آمده بودند گریاند، آنگاه فرمود: از خدایم اجازه گرفته‏ام که قبر مادرم را زیارت کنم، شما نیز قبرها را زیارت کنید، زیرا زیارت آنها مرگ را به یاد می‏آورد.»

4 - عایشه می‏گوید:
«أنَّ رَسُولَ اللَّهِ رَخَّصَ فی زِیارَةِ الْقُبُورِ»(4).
«پیامبر خدا بر زیارت قبور اجازه داد.»

5 - عایشه همچنین می‏گوید: پیامبر کیفیت زیارت قبور را این چنین برایم آموخت:
«فَأمَرَنی رَبِّی آتی الْبقِیعَ فَأَسْتَغْفِرَلَهُمْ، قُلْتُ کَیفَ أقُولُ: یا رسول اللَّهَ، قالَ: قُولی: السلامُ علی أهل الدِّیارِ مِنَ الْمُؤمنینَ والمُسْلِمینَ یَرْحمُ اللَّه المُسْتَقْدِمینَ مِنّا وَالمُسْتأخِرینَ وإنَّا إنْ شاءاللَّه بِکُمْ لاحِقونَ»(5).
«پروردگارم دستور داد که به بقیع بیایم و بر خفتگان در آن طلب آمرزش کنم، (عایشه) می‏گوید: گفتم ای رسول خدا چگونه بگویم؟ فرمود: بگو سلام بر اهل این دیار؛ از مؤمنان و مسلمانان. خداوند پیشینیان از ما و آنان که به دنبال ما می‏آیند را رحمت کند، ما به همین زودی به شما ملحق می‏شویم.»

6 - در احادیث وارد شده که پیامبر با چه جمله‏هایی به زیارت قبور می‏پرداخت، مانند:
«السَّلامُ عَلَیْکُم دارَ قَوْمٍ مُؤمنینَ وإنّا واِیَّاکُمْ مُتواعِدونَ غَداً ومُواکِلُونَ، واِنَّا اِنْ شاءاللَّهُ بِکُم لاحِقُونَ، أللّهمَّ اغْفِر لأِهْلِ بقیع الغَرْقَدِ»(6).
در حدیث دیگر، چنین آمده:
«السَّلامُ عَلَیْکُمْ أهْلَ الدِّیارِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُسْلِمِینَ وَإنَّا اِنْ شاءاللَّهُ بِکُمْ لاحِقونَ، اَنتُم لنا فَرَطٌ ونَحْنُ لَکُم تَبَعٌ أسْئَلُ اللَّه الْعافِیةَ لَنا وَلَکُمْ»(7).
از حدیث عایشه استفاده می‏شود که هرگاه آخر شب فرا می‏رسید، پیامبر به سوی بقیع می‏رفت و می‏گفت:
«السَّلامُ عَلَیْکُمْ دارقَوْمٍ مُؤْمِنینَ وَاَتاکُمْ ما تُوعَدُونَ، غَداً مُؤَجِّلُونَ، وَاِنَّا اِنْ شاءَاللَّهُ بِکُمْ لاحِقُونَ أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِأهْلِ بَقِیعِ الْغَرْقَدِ»(8).
ازحدیث دیگری استفاده ‏می ‏شود که ‏پیامبر گرامی بطور دستجمعی ‏به زیارت قبور می‏شتافت و به آنان تعلیم می‏ کرد که اهل قبور را چگونه زیارت کنند.
«کانَ رسوُلُ اللَّهَ یُعَلِّمُهُمْ اِذا خَرَجوا اِلَی الْمَقابِرِ فَکانَ قائِلُهُمْ یَقُول: السَّلامُ عَلَی أهلِ الدِّیارِ (یا) السَّلامُ عَلَیْکُمُ أهْلَ الدِّیارِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُسْلِمِینَ وإنّا إنْ شاءَاللَّهُ لاحِقُونَ أَسْئَلُ اللَّهَ لَنا وَلَکُم الْعافِیَةَ...»(9).

-----------------------------------------------------------------

پانوشت:
(1) صحیح ابن ماجه 1 :113.
(2) سنن ترمذی 3 :274.
(3) صحیح مسلم 3 :65.
(4) سنن ابن ماجه 1 :113.
(5) صحیح مسلم 3 :64 وسنن نسایی 3: 76.
(6) سنن نسایی 4 :76.
(7) همان.
(8) صحیح مسلم 3 : 63.
(9) صحیح مسلم 3

يکشنبه 27/9/1390 - 20:18
اخبار
اولین عالم شیعه که علیه وهابیت کتاب نوشت

مرجعیت شیعی پس از سید بحرالعلوم به شیخ جعفر کاشف الغطاء سپرده شد. در زمان زعامت کاشف الغطاء او در چهار جبهه به مبارزه پرداخت. دو نحله فکری و دو جبهه جنگ.
مبارزه با اخباری گری


وی از شاگردان وحید بهبهانی بود. وحید بهبهانی آغازگر مبارزه با تفکر اخباری‌گری در فقه شیعی بود و توانست دوباره به تفکر اصولی رونق دهد. پس از وحید شاگردان وی هم‌چنان این مبارزه را ادامه دادند. در زمان کاشف الغطاء میرزا محمد اخباری پرچمدار تفکر اخباری بود و با توجه به تسلط در علوم غریبه به درگاه فتحعلی شاه قاجار نیز راه یافته بود. میرزا محمد چند کتاب در رد کتب اصولی نوشت و به فقها غیراخباری دشنام و توهین می‌کرد. شیخ جعفر کاشف الغطاء در برابر اتهامات و ادعاهای میرزا محمد کتابی در رد وی نوشت به اسم کشف الغطاء عن معایب میرزا محمد عدو العلماء. این کتاب غیر از آن کشف الغطاء معروف شیخ است که در فقه نوشته شده است. پیش از این نیز کاشف الغطاء کتاب حق المبین را در تبیین اندیشه اصولی و رد تفکر اخباری نوشته بود.

مبارزه با تفکر وهابی

محمد این عبدالوهاب معاصر شیخ جعفر کاشف الغطاء بود. وی با احیاء آراء ابن تیمیه و با تعامل با محمد بن سعود؛ جد آل سعود تفکر وهابی را گسترش داد. وهابیت با شعار دفاع از اندیشه توحیدی و نفی شرک به مبارزه با دیگر فرق اسلامی پرداخت. عالمان شیعه و سنی در برابر تفکر وهابی موضع گرفتند. نخستین کتاب علیه تفکر وهابی را برادر محمد ابن عبدالوهاب با نام الصواعق الالهیه فی الرد الوهابیه نوشت.

نخستین کتابی که از طرف عالمان شیعه بر رد عقاید وهابی نگاشته شد، منهج الرشاد است که شیخ جعفر کاشف الغطاء نگارنده آن است. وی این کتاب را در پاسخ رساله ای که یکی از امیران آل سعود به نام عبدالعزیز ابن سعود برای او فرستاده بود، نوشت و در آن مجموعه عقاید محمد ابن عبدالوهاب را جمع کرد. این کتاب در سال ۱۳۴۳ قمری در نجف چاپ شد.

مبارزه مسلحانه با هجوم وهابیت


با گرایش ابن سعود به وهابیت، محمد ابن عبدالوهاب به وی نوید تسلط بر همه شبه جزیره را داد. با کافر حربی خواندن دیگر مسلمین به آنان یورش بردند و در نجد و یمن و حجاز و سوریه و عراق جنگ‌هایی را راه انداختند. محمد ابن عبدالوهاب در سال ۱۲۰۶ مرد، اما پیروانش این جنگ‌ها را ادامه دادند. در سال ۱۲۱۶ امیر سعود با بیست هزار نفر به کربلا حمله ور شد و با غلبه بر مدافعان شهر بیش از پنج هزار نفر را کشت و خزانه‌های حرم اباعبدالله را غارت کرد. این حمله در حالی انجام شد که بسیاری از اهالی کربلا در عید غدیر به نجف اشرف رفته بودند.

سعودبن عبدالعزیز، پس از قتل و غارت در کربلا، متوجه نجف اشرف گردید و آن را محاصره کرد و تعدادی از مردم نجف را به قتل رساند. نخستین اقدام مردم نجف این بود که خزانه حرم امیر مؤمنان علی(ع) را به بغداد منتقل ساختند تا مانند خزانه حرم نبوی به غارت نرود. پس از آن آماده دفاع از وطن و جان خود شدند. رهبر مردم در دفاع از شهر نجف، عالم بزرگ شیعه «علامه شیخ جعفر کاشف‌الغطاء» بود که علمای دیگر نیز او را یاری می‌کردند. تعداد وهابیان مهاجم به نجف ۱۵۰۰۰ تن بودند که ۷۰۰ نفر از آنان به هلاکت رسیدند و بقیه به ناچار از شهر عقب نشستند و به غارت نواحی و اطراف پرداختند.

 پس از این حادثه براى اینکه نجف اشرف از هر گزندى مصون بماند، شیخ جعفر اقدام بـه ساختن سور نجف [دیوارى بزرگ دراطراف نجف اشرف] نمود و محمد حسن خان صدر اصفهانى به دستور آن بزرگوار کار ساختمانى این سور مهم را به عهده گرفت و بنا کرد.

مبارزه با روس‌ها در حمله به ایران

در هنگام جنگ روس و ایران شیخ جعفر کاشف الغطاء با توجه به مقام خود به مردم فرمان داد تا در برابر روس‌ها بایستند و نیز مقام فرماندهی جنگ را به عنوان نایب امام عصر در اختیار فتحعلی شاه قرار داد.

«من اگر مجتهد هستم و قابلیت نیابت از سادات زمان را دارم به سلطان ابن سلطان، خاقان ابن خاقان موید به عنایت خدای منان فتحعلی شاه که خدا سایه او را بر سر مردم مستدام بدارد اذن می دهم که آنچه برای هزینه جنگ و سرکوبی اهل کفر طغیان نیاز دارد، از خراج و درآمد زمین‌های مفتوحة العنوه و نظیر آن و نیز زکات طلا و نقره و جو و… بگیرد و… به هر مسلمانی واجب است امر سلطان را اطاعت کند.»

يکشنبه 27/9/1390 - 14:1
اخبار

اخیرا یکی از کوچه های منتهی به خیابان صفائیه قم که در طرح ۳۰ متری شهید کاظمی قرار گرفته، توسط شهرداری قم به پارکینگ عمومی تبدیل شده است. این در حالی است که شهرداری با قرار دادن یک اتاقک و حصاربندی کوچه عملا موجب نارضایتی اهالی و کسبه محل شده است. متاسفانه پیمانکارانی که متصدی این پارکینگ هستند، رفتار تند و زننده ایی با اهالی و کسبه محل دارند. با توجه به عدم توجه متصدیان پارکینگ به اعتراضات مردم محل مبنی بر باز کردن قسمت کناری گذرگاه کوچه و رفتار نامناسب ایشان، با شکایت مردم محل پلیس در صحنه حاضر شد.

 

ترافیک بعد از ایجاد پارکینگ در کوچه های اطراف(ماشین هایی که قصد ورود به خیابان صفائیه دارند مجبورند از کوچه های اطراف تردد کنند در حالیکه تابلوی عبور ممنوعی وجود ندارد و متصدی پارکینگ با طنابی محل عبور از کوچه را مسدود کرده است)

انعکاس این خبر در سایت تابناک 

 

جمعه 4/9/1390 - 0:48
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته