• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 12908
تعداد نظرات : 583
زمان آخرین مطلب : 3929روز قبل
سينمای ایران و جهان

عکس/ اکبر عبدی به تلویزیون می‌آید

مسعود ردایی در پایان تاکید کرد، وظیفه گروه سازنده، ساخت یک مجموعه جذاب و دیدنی و اجتماعی است که با یاری خداوند بزرگ و همراهی عوامل تولید و بازیگران، این موضوع محقق شده و مورد تایید مدیران ارشد سیما پس از بازبینی پنج قسمت اول، قرار گرفته است.
چهارشنبه 19/4/1392 - 16:31
ازدواج و همسرداری

شرط ازدواج جلال با سیمین چه بود؟

دانشور همیشه مظهر جمال بوده است. از همان روزی که با این خانه آشنا شدم، او برایم مظهر جمال بود و همنام با همسرش، مظهر جلال.
 مراسم رونمایی از کتاب «بی سرو سیمین» ـ یادنامه سیمین دانشور به کوشش سیدجواد میرهاشمی ـ عصر روز جمعه چهارده تیر و مصادف با روز قلم با حضور جمعی از نویسندگان و شاعران در منزل سیمین دانشور و جلال آل احمد در تهران برگزار شد.

در ابتدای این مراسم غلامرضا امامی - که اجرای این برنامه را نیز بر عهده داشت - در سخنانی با اشاره به اینکه در روز قلم باید به سیمن آل‌قلم بیشتر از سایر جنبه‌ها و موضوعات توجه نشان داد، اظهار داشت: دانشور برای من همیشه مظهر جمال بوده است. از همان روزی که با این خانه آشنا شدم، او برایم مظهر جمال بود و همنام با همسرش، مظهر جلال.

وی ادامه داد: دانشور در طول حیاتش چهار فصل زندگی را تجربه کرد؛ در بهاران زاده شد و در زمستان درگذشت. او همیشه مانند بهاران امید داشت و به دیگران امید می‌داد، زیبا زیست و زیبا زندگی کرد. در عنفوان بهار با جلال پیوند مهر بست و تا آخر عمر نیز حلقه ازدواجش را از دست بیرون نیاورد. در پختگی تابستان عمرش، زیباترین شاهکار ادبی‌اش «سووشون» را خلق کرد و با آن درخشید، با وجود اینکه اهالی قلم می‌شناختنش، این کتاب منجر به بیشتر شناخته شدن وی نیز شد.



امامی افزود: پس از آنکه پاییز به زندگی او سر زد و جلال را از دست داد، گویی شوق بهاران از زندگی او رفت. اما با این حال نیز دانشور دست از نوشتن بر نداشت و قصه‌های کوتاهی را خلق کرد. من امروز شهادت می‌دهم که او تا پایان عمر خود حافظه عجیبش را حفظ کرد و همه چیز را به یاد داشت.

این نویسنده و مترجم آثار ادبی افزود: در زندگی او خاطرات زیادی وجود دارد که امید دارم بتوانم روزی در دو کتاب «سیمین آل‌قلم» و «غروب سیمین» ـ البته اگر خدا خواست و بندگان خدا گذاشتند ـ منتشر کنم. با این حال او در تمام زندگی‌اش تنها خودش بود، دکان دونبش باز نکرد و حرمت آل‌قلم را پاس داشت و تنها سخن از صدق زد. زیبا زیست و زیبایی را برای همه خواست و در یک کلام به سوگندش با قلم عمل کرد و حتی آخرین سخنش را همصدا با اولین سوره قرآن، «خواندن» قرار داد.

امامی ادامه داد: سیمین همیشه همراه جلال بود اما آن دو هیچ تاثیری بر یکدیگر نداشتند. با این حال آخرین دست‌نوشته‌های همدیگر را می‌خواندند و حتی شرط ازدواج جلال با سیمین این بود که او تا آخر عمر دانشور بماند و نه اینکه آل احمد بشود.

این مترجم درباره کتاب «بی سرو سیمین» هم گفت: این کتاب ابتدا قرار بود در قالب یک فیلم مستند ساخته شود که امکان آن ایجاد نشد و امروز که به صورت کتابی منتشر شده است، خوشحالم که در آن زنان بیش از مردان حرف زده‌اند و حق هم همین بود چون دیگر زمان آن گذشته است که مردان از زبان زنان بنویسند.

وی با ذکر خاطره‌ای از آخرین روز حیات دانشور تاکید کرد: دانشور برای همیشه می‌ماند چون با شرف زیسته است. امیدوارم این اجازه داده شود تا این منزل به موزه‌ای مبدل شود تا اهالی قلم بتوانند به صورت هفتگی در آن گرد هم آیند و راهش را ادامه دهند.

در ادامه این مراسم و پس از پخش بخشی از صدای دانشور در نشست‌های ادبی «شب‌های گوته» و شعر‌خوانی سیدجواد میرهاشمی، تدوینگر این کتاب، ویکتوریا دانشور خواهر این نویسنده فقید نیز در سخنان کوتاهی به میهمانان خیرمقدم گفت.

روز قلم؛ 13 تیر یا 14 تیر؟

جواد مجابی شاعر و نویسنده دیگر سخنران این مراسم بود که در بخش نخست از سخنان خود به روز قلم اشاره کرد و گفت: با اینکه ما روز 14 تیر را روز قلم می‌پنداریم اما در ایران باستان روز 13 تیر را که مصادف با جشن تیرگان بوده است، روز قلم نامیده و گرامی می‌داشته‌اند. این روز از 2 نظر برای ایرانیان دارای وجه تسمیه بوده است. نخست اینکه روز گرامیداشت قلم بوده و دیگر اینکه روز گرامیداشت آزادی ایرانیان از چنگ دشمنانشان به شمار می‌رفته است.



مجابی ادامه داد: گفته شده وقتی منوچهر و سپاهش توسط افراسیاب محاصره شدند، او از افراسیاب خواست تا یکی از یارانش با پرتاب تیری حدود کشور ایران را مشخص کند و برای این کار به سراغ آرش حکیم رفت. آرش این کار را پذیرفت اما عنوان کرد که پس از انجامش از بین خواهد رفت. آرش در نهایت تیر را پرتاب کرد و ایران را نجات داد اما بدنش تکه تکه شد و در واقع جانش فدای وطنش شد.

 از سوی دیگر در دوران هوشنگ پیشدادی روز 13 تیر، روز قلم و کشاورزی نامیده شد و در این روز رسم بر این بود تا همگان به منظور تکریم دبیران و دیوانیان و درباریان لباس اهالی قلم را می‌پوشیدند تا به تکریم آنها بپردازند. این برای ما مهم است که بدانیم در کشوری زندگی می‌کنیم که در روز قلمش همه برای تکریم اهالی قلم یه شکل آنها در می‌آمدند.

آل احمد هیچگاه ذهنیت انقلابی‌اش را از دست نداد

وی در ادامه با اشاره به خاطره مشترکش از دانشور و آل احمد گفت: این دو همیشه با هم در مجامع فرهنگی ظاهر می‌شدند. با وجود اینکه در جامعه روشنفکری آن زمان چنین رسمی وجود نداشت اما آن دو برخلاف سنت، همیشه با هم روزهای دوشنبه به کافه فیروز می‌آمدند و این به معنی شان و منزلتی بود که آل‌احمد برای همسرش قائل بود.

آن موقع من در روزنامه اطلاعات کار می‌کردم اما به خاطر وابستگی آن به دولت تا یک سال با اسم مستعار در آن مطلب می‌نوشتم. روزی به آل‌احمد گفتم که اینگونه کار کردن اذیتم می‌کند و از سویی کار مطبوعاتی را دوست دارم و نمی‌دانم و چه کار باید بکنم؟ او به من گفت: مهم نیست در کجا کار می‌کنی. مهم این است که چقدر می‌توانی درست حرف بزنی. تا زمانی که توانستی درست حرف بزنی، کارت را رها نکن.

مجابی افزود: وقتی آل‌احمد کتاب نفرین زمین را منتشر کرد، سردبیر روزنامه (اطلاعات) از من خواست با او مصاحبه‌ای داشته باشم چون جلال تا آن روز اصلاً تن به مصاحبه نمی‌داد. من به او گفتم که شما مصاحبه او را منتشر نخواهید کرد اما به هر شکل به این کار مجبور شدم. آل‌احمد را در کافه فیروز پیدا کردم. یادم هست که عادت داشت به شدت بر کار شاگردانش نظارت کند و آن روز هم با دقت مشغول بررسی آثار آنها بود. به او ماجرا را گفتم و پذیرفت. با همراهی محمدعلی سپانلو مصاحبه شروع شد و رفته رفته تعدادی دیگری نیز به ما افزوده شدند و بحث به موضوعات سیاسی کشید.

آل‌احمد با صدای بلند شروع به انتقاد از حکومت کرد و گفت: می‌خواهند تا سال 2000 در این مملکت تعداد دهات را از 10 هزار به 2 هزار برسانند و این قتل عام بزرگ سنت‌های ایرانی است... ناگهان دانشور بلند شد و با بغض گفت: او را رها کنید. چرا وادارش می‌کنید چنین حرف‌هایی را در جمع عمومی بزند؟ به صلاحش نیست. و گفتگو قطع شد. من البته متن مصاحبه را به روزنامه بردم و همانطور که فکر می‌کردم از چاپ آن سر باز زدند و بعدها در سال 56 آن را در نشریه چاپار منتشر کردم.



این منتقد ادبی افزود: آل‌احمد یک روشنفکر شجاع از طبقه متوسط بود که هیچگاه ذهن انقلابی‌اش را از دست نداد. او می‌گفت من در این مملکت زندگی می‌کنم و ملیت آن را دارم پس به همه چیزش کار دارم. به نظر من دانشور ارزش ادبی ماندگارتری نسبت به آل‌احمد به دست آورد و آثارش در میان مردم و روشنفکران بیشتر ماندگار شد.

وی در پایان خواستار تبدیل منزل دانشور و آل‌احمد به موزه شد.

فرخنده حاجی زاده داستان نویس و ناشر نیز دیگر سخنران این مراسم بود که با اشاره به داستان آرش کمانگیر اظهار داشت: وقتی آرش برای سرزمینش از جان گذشت دیگر نمی‌دانم ما اهالی قلم برای رفع مشکلاتمان باید از چه بگذریم؟

وی در ادامه به ذکر خاطره‌ای از خود و دانشور پرداخت.

اهالی قلم منزل دانشور را موزه کنند

در ادامه این مراسم نوبت سخنرانی به محمد بقایی ماکان رسید. وی در ابتدای سخنان خود با ذکر خاطراتی از دانشور گفت: یادم هست در دوران لیسانس در دانشگاه تهران او را می‌دیدم که مانند مادری با دانشجویانش صحبت کرد تا جایی که من برای بار نخست فکر کردم او خودش نیز دانشجوست. بار دیگر او را در راهروهای رادیو در میدان ارگ دیدم که روی زمین نشسته است.

 خواستم برای او صندلی بیاورم که گفت «همه ما از خاکیم و باید به آن بازگردیم» بارها در مسیر شمیران او را می‌دیدم که در صف اتوبوس ایستاده است. من اصلاً فکر نمی‌کردم که چنین اخلاقی داشته باشد و در نتیجه همین رفتارهایش بود که به این نتیجه رسیدم که او بانویی است که دوست دارد با مردم باشد و بعدها همین موضوع را در آثارش نیز دیدم.

وی افزود: به اعتقاد من کتاب «سووشون» به تنهایی می‌توانست از او یک چهره ادبی بسازد همچنانکه اگر دهخدا تنها خالق «چرند و پرند» بود، امروز همان جایگاه سابقش را داشت. «سووشون» به اعتقاد من چنان تاثیری بر مخاطبش دارد که کتاب «گفتار در روش» دکارت دارد که تنها 80 صفحه است. اصلاً دکارت به خاطر آن کتاب است که دکارت شده است.

بقایی ماکان ادامه داد: به اعتقاد من آنچه باقی خواهد ماند دانشور است و نه آل‌احمد که هر چه بیشتر زمان می‌گذرد در دستگاه ذهنی او (جلال) «ان قلت» بیشتری را می‌توان مشاهده کرد.

این پژوهشگر در پایان سخنان خود به مانند سایرین خواستار تبدیل منزل دانشور به موزه شد و گفت: به نظرم می‌شود حسابی باز کرد تا اهالی قلم در آن مبلغی را برای ساخت این موزه واریز کنند چون نمی‌شود به کمک کارگزاران فرهنگی دلخوش داشت کما اینکه خانه دهخدا مورد تاراج بچه مدرسه‌ای‌ها قرار گرفت و منزل هدایت را کودکستان کردند تا دیگر در آن آثاری مثل مازیار را خلق نکند.

در ادامه این مراسم احمدرضا احمدی شاعر نیز که به علت کسالت نتوانسته بود در مراسم حاضر شود، به صورت تلفنی متنی را قرائت کرد که در آن سابقه آشنایی‌اش با دانشور را به سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی نسبت داده و در بخشی از آن اظهار داشت: پس از انشعاب آل احمد و خلیل ملکی از حزب توده، دانشور و همسرش زیر تیغ تهمت‌های زیادی قرار گرفتند اما دانشور با آنها مدارا کرد.
منبع: خبرگزاری مهر
چهارشنبه 19/4/1392 - 16:30
شخصیت ها و بزرگان

راز ماندگاری شاعران انقلاب

او یکی از شاعران جوان و موفق معاصر است. هوشمندی و ذکاوتش در به کارگیری واژه‌‌ها در قالب‌های مختلف شعری، از او شاعری خلاق ساخته. قرار است به شعر و شاعری شاعران انقلاب به صورت ویژه بپردازیم و پرونده اول ما اختصاص به او دارد.
او یکی از شاعران جوان و موفق معاصر است. هوشمندی و ذکاوت او در به کارگیری واژه‌‌ها در قالب‌های مختلف شعری، از او شاعری خلاق ساخته است.

در سال 1348 در خمینی شهر اصفهان دیده به جهان گشوده و تحصیلاتش مهندسی کامپیوتر از دانشگاه اصفهان است. از آثار او می‌توان به کتاب‌های؛ "ردپایی بر برف"، "نیمی از خورشید"، "سنگچین"، "باغ دوردست"، ‌"هی شعر تر انگیزد"، "ضدحالات" اشاره کرد.

قرار است به شعر و شاعری شاعران انقلاب به صورت ویژه بپردازیم و پرونده ی اول ما اختصاص به یکی از شاعران کوشای عصر انقلاب اسلامی یعنی «سعید بیابانکی» دارد. در مورد شعر و اندیشه وی با «دکتر محمد مرادی» (استاد دانشگاه شیراز) به گفت‌وگو نشسته‌ایم؛

 

*آقای مرادی! بیشتر آثار آقای «سعید بیابانکی» در قالب «چهارپاره» و «غزل» است، چه ظرفیت‌هایی در این قالب‌ها هست که «بیابانکی» از آنها بهره‌مند شده است؟

در رابطه با قالب «چهار پاره» باید عرض کنم که این قالب، یک قالب فرعی بوده است. شما اگر در کتاب‌های پژوهشی مانند کتابی که «دکتر روزبه» در حوزه ادبیات معاصر ایران نوشته است یا «دکتر کافی» در حوزه ادبیات پس از جنگ نوشته‌اند، معمولاً قالب «چهار پاره» را یک قالب فرعی در ادبیات به حساب می‌آورند. هر چند که ما شعرایی را داریم مانند آقای اسرافیلی، آقای بیابانکی، آقای یوسف‌علی میرشکاک، که در قالب چهارپاره آثار موفقی دارند، ولی به هر حال قالب «چهار پاره» یکی از قالب‌های فرعی شعر پس از انقلاب است؛ هر چند که در شعر کودک و نوجوان قالب اصلی است، اما اینکه می‌گویید چرا شاعری مثل «بیابانکی» از قالب «چهار پاره» استفاده کرده است؟ چون که قالب «چهار پاره» دارای اهمیت کمتری از «غزل» است؛ چه در شعر پس از انقلاب، چه در شعرهای آقای «بیابانکی»، به خاطر همان زبان ساده، روایی و صمیمی که آقای «بیابانکی» دارد.

«چهار پاره» قالبی است که دو بعد در ادبیات معاصر داشته است: یکی بعد ادبیات احساسی ما که این بیشتر به شعر دوران قبل از انقلاب برمی‌گردد و یکی بعد زبانی و به هر حال روایی آن، که این را ما بیشتر در شعر پس از انقلاب می‌بینیم. شعر «بیابانکی» هم معمولاً ساختار طولی قوی‌ای دارد و شعرهایی که بعدهای روایی و زبان ساده دارد فکر می‌کنم از این منظر قالب «چهار پاره» با آن سازگار باشد.

* نسل دانشگاهی ما «بیابانکی» را بیشتر به عنوان «غزل‌سرا» می‌شناسند

*به نظر شما آقای «بیابانکی» در حوزه «چهار پاره» موفق بوده است؟

به هر حال نسل دانشگاهی ما آقای «بیابانکی» را بیشتر به عنوان «غزل‌سرا» می‌شناسند. حالا اینکه می‌خواهیم قضاوت کنیم شاید «یوسفعلی میرشکاک»، «حسین اسرافیلی»، «ساعد باقری» و ... شاعرانی هستند که در «چهارپاره» شناخته شده‌تراند و آقای «بیابانکی» کمتر شناخته شده است. غزل‌های «سعید بیابانکی» بیشتر معرف شعر اوست و در غزل هم خیلی توانسته خود را موفق نشان دهد، هر چند که در گونه طنز می‌بینیم «مثنوی‌های» او دارای ظرفیت‌های ویژه‌ای است.

*در حوزه «طنز» هم که اشاره کردید ایشان کتابی به نام «هی شعر تر انگیزد» دارند، شما این کتاب را مطالعه کرده‌اید؟

- خود کتاب را از نزدیک ندیدم ولی شعرهایش را با دکلمه خود آقای «بیابانکی» شنیده ام و یا آنها را در سایت دیدم و به نوعی با اشعار طنز ایشان آشنا هستم.

* آن گزندگی که در طنز به دنبالش هستیم در آثار «بیابانکی» هست

*اگر بخواهیم راجع به طنز «بیابانکی» صحبت کنیم طنزهای او بیشتر در حوزه «هزل» است یا «هجو» یا همان «طنز»؟

- البته بگویم کسانی که در انواع حوزه‌های ادبی کار و بحث کرده‌اند، و سعی کردند که در این زمینه بین گونه‌های ادبی تفکیک قائل شوند، خیلی‌ها به این نتیجه می‌رسند که «طنز» و «هزل» و «هجو» و «فکاهه» را نمی‌توانند از هم جدا کنند. قطعاً آثار آقای «بیابانکی» در حوزه «هزل» جا نمی‌گیرد و هجوش هم خیلی رقیق است و خیلی وقت‌ها بین «طنز» و «فکاهه» در سیلان است. ولی من معتقدم که به خاطر آن دغدغه اجتماعی که پشت بسیاری از آنها هست زمینه‌های طنزش و زمینه‌های آموزش و روشنگرانه‌اش که از ویژگی‌های اصلی طنز است پررنگ‌تر است. آن گزندگی که در طنز به دنبالش هستیم را دقیقاً در آثار آقای «بیابانکی» می‌بینیم و در کنار آن، زمینه‌های اجتماعی که در آثار طنز باید دیده شود در آثار «بیابانکی» دیده می‌شود.

* این «طنز» رقیق گاهی به «اعتراض» منجر می‌شود مثلاً «بیابانکی» شعری با عنوان «بی‌خانمان» دارد که می‌گوید:

میان خاک سر از آسمان درآوردیم

چقدر قمری بی‌آشیان در‌آوردیم

تا بیت‌های بعدی؛

برای آنکه بگوییم با شما بودیم

چقدر برای خودمان داستان درآوردیم

شما حماسه سرودید و ما به نام شما

ترانه سرودیم و نان درآوردیم

- این «غزل» در حوزه «ادبیات دفاع مقدس» قرار می‌گیرد، و آن «طنز» دیگر در اینجا «غزل اجتماعی» می‌شود و دیگر در اینجا لحن «اعتراض» به خودش می‌گیرد.

و حتی این طنز خیلی تلخ و نیز رقیق است، زیرا شما در نگاه اول انتقاد ساده را می‌بینید که پشت این انتقاد ساده یک تلخی‌ها و گزندگی‌هایی دیده می‌شود. شاید دلیلی که خیلی وقت‌ها آثار طنز و فکاهی «سعید بیابانکی» را با یکدیگر مخلوط می‌کنیم، به این دلیل است که زبانش خیلی وقت‌ها شوخ و خیلی رقیق و خیلی دلپذیر است و مخاطب تا به آن لایه‌های عمیق اجتماعی پی ببرد باید چند بار اثر را بخواند و طول می‌کشد، اما در آثاری که فرمودید در محدوده شعر «اعتراض» می‌توانیم آنها را ثبت کنیم، به خاطر تلخی و گزنده‌گی زبان و اینکه «طنز»‌ دارد با «حماسه» درگیر و آمیخته می‌شود آن بُعد شوخی را ما کمتر می‌بینیم و بیشتر بُعد «اعتراض‌»‌ و شوخی‌های تلخ و گزنده را در شعر احساس می‌کنیم. البته بگویم در این جریان شاعرهای انقلاب معمولاً دنباله‌رو و شبیه «علی‌رضا قزوه» و شاعرانی از این دست هستند، یعنی «بیابانکی» در این حوزه، خیلی وقت‌ها اشعارش نزدیک اشعار آقای «قزوه» می‌شود، هر چند که این دو شاعر یک مقدار از نظر زبانی متفاوت هستند.

* شاعران مرکز ایران خیلی دارای شناسنامه بومی در شعرشان نیستند

*با وجود پاره‌ای از ویژگی‌های بومی و کلمه‌‌های بومی مانند «زاینده‌ رود» و اشاراتی از این دست آیا می‌توانیم بگویم که شعر «بیابانکی» دارای شناسنامه مشخصی شده است؟

- من معتقدم شناسنامه شعر آقای «بیابانکی» بیشتر در زبانش یعنی در بعد هنری است و اگر ما بخواهیم از جهت ویژگی‌های بومی بررسی کنیم، نه، فکر نمی‌کنم، اصولاً شاعرهای مرکز ایران خیلی دارای شناسنامه بومی در شعرشان نیستند، در صورتی که در شعر شاعران «شمال» چه قبل و چه بعد از انقلاب شما ویژگی‌های بومی را پررنگ‌ می‌بینید و در شعر شاعران جنوب مثلاً «بوشهر»، «هرمزگان» و «خوزستان» و حتی «غرب» شما جلوه‌های بومی را پررنگ‌ می‌بینید، اما شاعران حوزه مرکز چونکه یک دایره خاصی دارند و یک آمیختگی ویژه‌ای از نظام مفاهیم و تصاویر با یکدیگر پیدا کرده‌اند، کمتر زمینه بومی در خیابان و محتوای آثارشان می‌بینیم. جز آن شعرایی که موضوعی در رابطه با شهر خودشان می‌گویند یا با استفاده از قهرمانان پیشین شهر خودشان می‌گویند، اما در حوزه‌ زبان‌ من احساسم این است که آثار «سعید بیابانکی» خیلی وقت‌ها تقریباً قابل تشخیص است، هرچند که باز خیلی سخت است و ممکن است با بعضی از شاعران دیگر مشابه باشد و باید گذشت زمان این را مشخص کند و نمودش را معرفی کند و آن چند چیز است که یکی از آنها زبان سهل و ممتنحش هست، زبانی که نه خیلی پیچیده است مانند شاعران نسل اول، یعنی نه خیلی به سبک زبان خراسانی و عراقی نیمه سنتی پیشین رفته است و نه مانند شاعران فرم‌گرا و غزل‌سرای فرم‌گرای دهه هشتاد یا هفتاد. زبان خیلی روزمره و ساده انگارانه شده است. «سعید بیابانکی» بر مرزی از زبان ساده و زبان فاخر پیش می‌رود و توانسته یک تعادلی را در حوزه زبان ایجاد کند و همین به نظر من ویژگی خاص «سعید بیابانکی» است که شما در این شعر هم آن ویژگی‌ را می‌بینید؛

شب است و باغچه‌های تهی ز میخک من

و بوی خاطره‌ها در حیاط کوچک من

حیاط خلوت من از سکوت سرشار است

کجاست نغمه غمگینت این چکاوک من

و ...

شب است و خواب عمیقی ربوده شهر مرا

کجاست شیطنت کودکی و سوتک من

بترس از این همه لولو که پشت پنجره‌اند

بخواب شعر قشنگم، بخواب کودک من

که می‌بینید، زبان، زبان خیلی ساده ای است و گویا دارد شعر کودکانه می‌گوید.

* حتی واژه‌های قافیه‌ را هم کودکانه آورده است و یک ضرب آهنگ کودکی را به ذهن مخاطب متبادر می‌کند.

- بله، ولی شعر آن شاخصه ادبی خودش را از دست نمی‌دهد، از ویژگی‌های اشعار «سعید بیابانکی» یکی همین زبان است، زبانی که از ظرفیت‌های مختلف واژگانی، به خوبی و دستوری استفاده می‌کند، ویژگی‌‌ای که کمتر در شعر معاصر می‌بینیم. هر چند که در شعر بعضی از شاعران دهه 70 - 60 مانند «قیصر امین‌پور» یا غزل‌های «سلمان هراتی» این ویژگی‌را شما می‌بینید و ویژگی دیگر ردیف‌های خاص اوست و این ردیف‌ها هم به نظر من از ویژگی‌‌های اشعار اوست. «بیابانکی» معمولاً از ردیف‌های یک یا دو کلمه‌ای استفاده می‌کند، ردیف‌هایی که تلفیقی از اسم و فعل هستند، اما مانند شاعرانی که مضمون‌گرا هستند صرفاً به دنبال مضمون نیست. ردیف را برای تصویرسازی و برای قوت بخشیدن ساختاری طولی استفاده می‌کند. این را در شعرهای عاشورایی و دفاع مقدس او می‌بینید. اگر به شعرهای عاشورایی «سعید بیابانکی» نگاه کنید، مثلاً ردیفی که در شعر مشهور «با او» استفاده کرده است یا چند شعر دیگر که با ردیف «خورشید» یا با ردیف «از نیز‌ه‌ها» است که فکر می‌کنم این‌ها همه‌شان نشان دهنده‌ی آن سبک خاصش در انتخاب ردیف باشد.

*اتفاقاً اکثر کسانی که می‌خواهند راجع به «بیابانکی» صحبت کنند این جور کارها در ذهن‌شان ته‌نشین شده است، یعنی جزو کارهای موفق «بیابانکی» هم به شمار می‌رود.

یک دلیلش به خاطر پیوند ویژه و استخوان‌دار «ردیف و قافیه» است، یعنی بسیاری از ما شعرهای ردیف‌دار معاصر را می‌بینیم که در بسیاری از ابیات «ردیف و قافیه» همدیگر را رد می‌کنند اما معمولاً در شعرهای «آقای بیابانکی» این اتفاق نمی‌افتد، یعنی برای پیوند «ردیف و قافیه» در هر یک از ابیات غزلش یک هویت و شناسنامه و پیشینه‌ی ادبی دارد و کمتر می‌توانیم در شعرش واژه‌های «ردیف‌ و قافیه» را جابه‌جا کنیم و بر آن ایراد بگیریم.

* احساس عمیقی که بیابانکی دارد

*جایگاه اندیشه در شعر «بیابانکی» چگونه است؟

من معتقدم «آقای بیابانکی» بیشتر شاعر احساس عمیق است؛ یعنی اگر ما بخواهیم حوزه ادبیات پس از انقلاب را چند جریان کنیم، بعضی از شاعران مانند آقایان «میرشکاک و معلم» شاعران «اندیشه‌ورز» هستند. بعضی‌ها مانند «قیصر امین‌پور، سلمان هراتی و سعید بیابانکی» هر چند که صاحب اندیشه هستند، ولی بیشتر در نگاه اول این عاطفه عمیق‌شان هست که خودش را نشان می‌دهد و این را در شعرهای آقای «بیابانکی» خیلی خوب می شود دید. یعنی بیشتر آن حس عاطفی است که پشتوانه‌ خیال و زبان می‌شود. به هر حال از این اگر بگذریم که یک اندیشه‌ی مذهبی معتدل را در کنار یک منتقد اجتماعی و معتدل و با دقت و ظرافت‌های شاعرانه بینیم، من احساسم این است آن چیزی که شعر «سعید بیابانکی» را در لحظه اول آغاز می‌کند و به هر حال سرآغاز سرایش در شعر آقای «بیابانکی» می‌شود، احساس عمیقی است که او دارد.

*اگر اشعار «بیابانکی» را بررسی کنیم می‌بینیم که او در محتواهای مذهبی، عاشقانه، اجتماعی، دفاع مقدس و ... خوب جلوه کرده است. راز این جلوه‌گری زیبا به نظر شما در چیست؟

- فکر می‌کنم الان شما عملاً مهم‌ترین ویژگی مثبت شاعرانگی آقای «بیابانکی»‌را گفتید و آن تنوع و اعتدال است؛ یعنی او شاعری است که در یک حوزه و یک بُعد نمی‌ماند؛ هم قالب‌های مختلف را تجربه می‌کند و خوب هم تجربه می‌کند و هم مضامین مختلف را و هم شگردهای مختلف ادبی را. شما در «صور خیال» آقای «بیابانکی» می‌بینید که هم «اضافه تشبیهی» و «استعاری» ‌خوب می‌سازد، هم «حس آمیزی» خوبی می‌سازد، هم اشعارش خارج از مضمون نیستند و هم «تصویرسازی» می‌کند. در حوزه محتوا هم همین‌طور؛ یعنی اینکه تنوع دارد و این برمی‌گردد به شخصیت و روح آقای «بیابانکی»، زیرا آنهایی که از نزدیک با آقای «بیابانکی» آشنا باشند در می‌یابند که ایشان شخصی کاملاً معتدل و با لایه‌ها و جنبه‌های مختلف شخصیتی است، یعنی هم دغدغه‌ی مذهب دارد و هم دغدغه‌ی اجتماعی دارد و در کنارش دغدغه‌ی دفاع مقدس و انقلاب هم دارد؛ جز آن علاقه‌‌ پدری دارد، علاقه‌ی انسانی دارد و اینها همه در شعرش منعکس است، اما در آن چهارچوب معتدلش. این ویژگی را ما در شعر کهن و چند نفر از شاعران می‌بینیم. مهم‌تر از «سعدی» است که این اعتدال مضمونی و شخصیتی در او دیده می‌شود و در کنار «سعدی» با یک ظرافت‌های عمیق عرفانی «حافظ»، یعنی این دو شاعر هستند که این اعتدال را در ادبیات کهن ما دارند و یک بُعدی نیستند و فکر می‌کنم «آقای بیابانکی» البته نزدیکتر به شیوه‌ی «سعدی» در این چهارچوب قرار می‌گیرد.

* اقبال دانشجویان برای خواندن کارهای ایشان و انتخاب کارهای ایشان به عنوان موضوع پایان‌نامه چگونه است؟

- اگر الان شما در مقالات علمی جستجو کنید، شاید نام آقای «بیابانکی» را نبینید ولی خوشبختانه تعدد رسانه‌ها در سال‌های اخیر باعث شده است که دیگر «بیابانکی» در کنار شاعران دیگر حوزه انقلاب در بررسی‌های دهه‌های مختلف و جریان‌ها محتوایی مختلف به شعرش پرداخته شود. در حوزه‌ی ادبیات جنگ و پژوهش‌های مربوط به ادبیات جنگ، در حوزه ادبیات طنز و پژوهش‌های مربوط به ادبیات طنز، در حوزه‌ی ادبیات مذهبی و پژوهش‌های مربوط به ادبیات مذهبی و هم در کتاب‌های آموزشی که مربوط به ادبیات پس از انقلاب است حضورش را می‌بینید.

علاوه بر کتاب‌های درسی دانش‌آموزی که اشعاری از ایشان را ثبت کرده شما در کتاب ادبیات معاصر «شعر ایران» از جناب دکتر «روزبه» -که چندین بار هم چاپ شده است و برای دانشجویان ادبیات و زبان فارسی تدریس می‌شود- شعرهای آقای «بیابانکی» را می‌توانید در آن ببینید، ولی من معتقدم که سهم «بیابانکی»‌ در شعر انقلاب خیلی بیشتر از این پژوهش‌هاست، یعنی اینکه رساله‌های متعدد منفردی درباره‌ی «بیابانکی» کار نشده یا من اطلاع ندارم که کار شده باشد. این نشان‌دهنده‌ی این نیست که جایگاه ایشان در شعر انقلاب این اندازه بوده است. در صورتی که فکر می‌کنم به صورت منفرد و مشترک با دیگر شاعران می‌شد چندین رساله در رابطه با اشعار «آقای بیابانکی» کار شود. این تازه بخشی از حق شعری «آقای بیابانکی» بر ادبیات معاصر و ادبیات بعد از انقلاب را ادا می‌کرد. دلایلی که این کار اتفاق نیتفاده است شاید به خاطر این است که «بیابانکی» هنوز بیش از 45 سال ندارد و شاید جامعه دانشگاهی معمولاً پس از گذشت مدتی و به پیرسالی رسیدن برخی از شاعران است که آنها را در موضوع دانشگاهی مطرح می‌کند. من معتقدم که در دهه‌های آینده آثار بیشتر دانشگاهی را خواهیم دید که در حوزه اشعار آقای «بیابانکی» خواهند بود.

* شاعران انقلاب برای ماندگاری چه باید بکنند

*در پایان اگر نکته یا حرف‌ خاصی راجع به آقای بیابانکی باقی مانده است بفرمایید.

- این تعریفی از «بیابانکی» بود و در کنار آن یک تشویق و یک آینده‌نگری برای شاعرانی است که می‌خواهند بمانند و آن این است که شاعرانی در ادبیات انقلاب توفیق بیشتری برای ماندگاری دارند که ابعاد مختلفی داشته باشند، شاعران انقلاب برای ماندگاری باید نگاه کنند آیا تنوع موضوعی و محتوایی، تنوع شگردی، تنوع موسیقایی، تنوع در قافیه و ردیف و باور فراوان‌تر در واژگانی که در شعر استفاده می‌کنند در شعرشان وجود دارد؟ اگر اینها در شعرشان وجود داشته باشد قطعاً در دوره‌های وسیع‌تری از ادبیات و در بین گروه‌های مختلفی از مخاطبان ادبیات نفوذ پیدا می‌کنند. اگر این‌طور نباشد فقط آن دوره‌ای می‌مانند که فقط در آن بعدی که در ادبیات دارند جلوه می‌کند و مُد می‌شود و فکر می‌کنم آقای «بیابانکی» یک نمونه از افرادی باشد که این ابعاد مختلف را دارد.

منبع: خبرگزاری فارس
چهارشنبه 19/4/1392 - 16:29
اخبار

تقدیر از 3شاعر پیشکسوت ولایی

میرشکاک گفت: سابقه شعر ولایت به صدر اسلام و زمانی برمی‌گردد شعر حسان بن ثابت انصاری در واقعه غدیر خم برمی‌گردد و تا کنون این گونه شعری در فارسی و عربی و هر زبانی که مسلمانی به آن تکلم می‌کند ادامه یافته است.
همایش ملی مردمی شعر ولایت عصر روز گذشته در تالار ایوان شمس برگزار شد.
 
این برنامه که شاعران مطرح کشورمان چون حمید سبزواری، عباس کی‌منش (مشفق کاشانی)، علیرضا قزوه، مصطفی محدثی‌خراسانی، علی محمد مودب، یوسفعلی میرشکاک، امید مهدی‌نژاد، راضیه رجایی، مهدی مظاهری، حسین اسرافیلی و دیگر شاعران مطرح کشورمان حضور داشتند تا اذان مغرب ادامه یافت و شاعران به شعر خوانی درباره ولایت و رهبر انقلاب پرداختند.
 
* میرشکاک: سابقه شعر ولایت به صدر اسلام برمی‌گردد
 
در ابتدای این مراسم یوسفعلی میرشکاک دبیر علمی همایش گفت:مردم ما مردمی ولایت محور هستند و مدار اندیشه انقلاب ما پایداری است در برابر جهان استکباری که بر تمام محرومان جهان ستم می‌دارد.
 
وی افزود: این کنگره که اولین کنگره ملی و مردمی درباره شعر ولایت است و هیچ کنگره و نهاد و ارگانی در آن دخالت نداشته‌اند و صرفا کانون ادبی زمستان و شخص مهدی مظاهری از آن حمایت کرده است، اولین قدم صوری در گرامیداشت این گونه شعر به حساب می‌آید.
 
میرشکاک گفت: سابقه شعر ولایت به صدر اسلام و زمانی برمی‌گردد که حسان بن ثابت انصاری در واقعه غدیر خم شعری درباره ولایت علی بن ابی طالب گفت و تاکنون این گونه شعری در فارسی و عربی و هر زبانی که مسلمانی به آن تکلم می‌کند ادامه یافته و از این پس نیز استمرار خواهد داشت.
 
این شاعر سپس چند بخش از شعر بلندش را خواند که این گونه آغاز می‌شود:
 
هر که بیرون ماند از این امت بلایی دیگر است
 
هر که تنها رفت، گو رو، بینوایی دیگر است
 
داند آن کو در خرابات مغان فرد آمده ست
 
بر سر ما سایه روح خدایی دیگر است...
 
پس از شعرخوانی میرشکاک نماهنگی از استقبال مردم از رهبر انقلاب در سفر به استان های مختلف نشان داده شد که این نماهنگ با صدای محمد نوری تنظیم شده بود سپس حسین اسرافیلی برای شعرخوانی به جایگاه آمد و غزلی با این مطلع خواند:
 
چه کسی بال مرا بست که پرواز بس است
 
سرب در حنجره‌ام ریخت که آواز بس است...
 
راضیه رجایی دیگر شاعری بود که در جایگاه حضور یافت او که به یوسفعلی میرشکاک کمک کرده بود تا اشعار کتاب حدیث سرو گردآوری شود، شعری با چنین مطلعی خواند:
 
دشتی پر از شقایق پرپر هنوز هست
 
فرق دو نیم گشته حیدر هنوز هست
 
علیرضا قزوه نیز پس از رجایی برای شعر خوانی حاضر شد او در ابتدا گفت که برگزاری چنین جلسه معنوی جای سپاس دارد. مطلع شعر قزوه چنین بود:
 
چشم ما به در مانده بی خبر، وعده اجابت به ما بده
 
مسند بزرگی از آن تو ، ذرّه‌ای کرامت به ما بده
 
عشق اگر ولایت به ما دهد، پیر ما و سلطان ماست او
 
خرقه‌ی خلافت  که داده‌ای، خرقه لیاقت به ما بده
 
 
 
**محدثی خراسانی: مردم، انقلاب اسلامی را با سیره امام و رهبری می‌شناسند
 
سپس مهدی جهاندار برای شعرخوانی حاضر شد و پس از او امید مهدی نژاد بر روی سن رفت و دو قطعه شعر خواند. شعر اول مهدی نژاد چنین آغاز می‌شد:
 
جنگ است فرزندان آرش تیر بردارید
 
جنگ است، تیر از قبضۀ تکبیر بردارید
 
مصطفی محدثی خراسانی نیز وقتی در جایگاه حاضر شد، ابتدا گفت: مردم این قرن انقلاب اسلامی را با سیره و سخن و روش و منش حضرت امام و امین ولایتشان آیت الله خامنه‌ای می‌شناسند و من نیز چهارپاره‌ای تقدیم به امام و رهبری می‌خوانم. شعر محدثی این گونه آغاز می‌شد:
 
رسید از قله خورشید مردی، که در قامت شکوه حیدری داشت
 
به جان خدمت گذار امتش بود، بزرگی که مقام رهبری داشت
 
محدثی پس از این شعر یک غزل کوتاه دیگر نیز خواند.
 
سپس اجرای این برنامه با خوانندگی شهرام صدیق ادامه پیدا کرد که اولی شعری با موضوع ولایت را اجرا کرد. سپس کلیپ آرمیتا فرزند شهید رضایی منش پخش شد. در این کلیپ ارتباط آرمیتا با رهبری نمایش داده شده بود و گونه برخورد رهبر انقلاب با این فرزند شهید.
 
پس از نمایش کلیپ مهدی مظاهری دو غزل و فاضل نظری یک شعر خواند. سپس با حضور علیرضا قزوه و یوسفعلی میرشکاک از 3 شاعر پیشکسوت ولایی سرا یعنی حمید سبزواری، مشفق کاشانی و عباس براتی‌پور با هدایایی تقدیر شد.
 
آخرین شاعرانی که برای شعرخوانی در جایگاه حاضر شدند فاطمه موسوی، علی محمد مودب، فاطمه طارمی، حمید هنرجو، جواد محمدزمانی، امیر توانا املشی و جواد شیخ الاسلامی بودند که هر یک  شعری را در وصف مقام ولایت خواندند. محمد زمانی نیز بخشی از شعرش را که بعد از خطبه‌های نماز جمعه سال 88 رهبر انقلاب سروده بود، برای حاضران خواند.
 
پایان بخش این مراسم نیز اجرای 3 قطعه شعر و موسیقی با خوانندگی مانی رهنما بود.
منبع: خبرگزاری فارس
چهارشنبه 19/4/1392 - 16:28
اطلاعات دارویی و پزشکی

پیشگیری از نابینایی با قطره چشم کوسه!

قطره چشم تولید شده از ماده شیمیایی موجود در کبد کوسه می‌تواند از نابینایی مرتبط با افزایش سن پیشگیری کند.
«اسکولامین» (squalamine) یک نوع آنتی بیوتیک آمینوایترول در کبد کوسه است که از ابتلای حیوان به عفونت پیشگیری می کند.

درحالی که استفاده از «اسکولامین» در درمان سرطان در فاز اولیه تحقیق قرار دارد، آزمایشات بالینی استفاده از این ترکیب برای پیشگیری از نابینایی با پیشرفت های چشمگیری همراه بوده است.

رشد غیر طبیعی عروق خون یکی از عواملی است که به رشد تومورهای سرطانی کمک می کند؛ همچنین عروق خونی ناخواسته در پشت چشم یکی از دلایل اصلی نابینایی در دژنراسیون ماکولار وابسته به سن (AMD) است.

این بیماری پس از 50 سالگی آغاز و رشد ناخواسته عروق خونی بر روی ماکولا در پشت چشم باعث می‌شود که فرد در تشخیص چهره، خواندن یا دیدن تلویزیون با مشکل مواجه شود.

در حال حاضر بیماران نیازمند تزریق ماهانه درون چشم هستند، اما محققان امیدوارند که از ترکیب اسکولامین به صورت قطره چشمی برای استفاده روزانه توسط بیماران بهره ببرند.

نسخه سنتز شده اسکولامین می تواند به عنوان روش درمانی برای AMD مورد استفاده قرار بگیرد؛ این ترکیب با مسدود کردن فاکتورهای رشد تولید شده توسط بدن از رشد غیر طبیعی عروق خونی جلوگیری می کند.

استفاده از این ترکیب بر روی 250 بیمار با مشکل AMD نشان می دهد، رشد عروق ناخواسته تا یک سوم کاهش یافته است.

شرکت داروسازی OHR Pharmaceutical‌ قصد دارد ترکیب اسکولامین استخراج شده از کبد کوسه را به صورت قطره چشمی تولید و تا یک تا دو سال آینده به بازار عرضه کند.

نتایج تحقیق محققان دانشگاه ایندیانا در مجله Retina منتشر شده است.
منبع: خبرگزاری ایسنا
چهارشنبه 19/4/1392 - 16:27
بیماری ها

سرطان سینه در کمین بانوان

در جلسه کارگروه بانوان و خانواده موضوعاتی از جمله کمین سرطان سینه در بانوان و برپایی نمایشگاه مد و لباس اسلامی در آینده نزدیک مطرح شد.
 محمد سعید طاهری ظهر امروز در جلسه کارگروه بانوان و خانواده که امروز در سالن اجتماعات فرمانداری گلپایگان برگزار شد، اظهار کرد: دشمنان با ابزار مختلفی مانند کانال‌های ماهواره درصدد ترویج فرهنگ غرب در بین جوانان ما هستند و حرکت در مسیر نهادینه شدن فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه نوعی جهاد مقدس محسوب می‌شود.

وی با بیان اینکه برای مقابله با ترویج فرهنگ غرب و غرب‌گرایی حفاظت و صیانت از جایگاه بانوان مسلمان ایرانی ضروری است، تصریح کرد: برگزاری نمایشگاه مد و لباس اسلامی گام مؤثری در راستای تشویق بانوان به خرید پوشش‌های اسلامی است.

وی با اشاره به اینکه تولیدکنندگان نیز باید محصولاتی تولید کنند که با فرهنگ ایرانی - اسلامی همخوانی و تطابق داشته باشد، گفت: سیاست‌گذاران کلان کشوری و شورای عالی فرهنگ نیز باید تولیدکنندگان داخلی را ملزم به تولید لباس‌هایی کنند که با فرهنگ اصیل ایرانی همخوانی داشته باشد.

*مدگرایی در جامعه تاثیرگذار است/ بدپوششی نتیجه تولید بد تولید کنندگان پوشاک است

در ادامه این جلسه، فرمانده انتظامی گلپایگان عنوان کرد: برای داشتن جامعه سالم به سلامت جسمی و روحی افراد جامعه نیاز داریم و سلامت روانی جامعه در گرو ایمان درونی افراد است.

سرهنگ محمدعلی یوسلیانی با بیان اینکه اگر نوع پوشش افراد در جامعه تغییر پیدا نکند، نباید انتظار جامعه ایمن را داشته باشیم، تأکید کرد: مدگرایی با الگوهای غربی بر جامعه سالم ما اثر گذاشته است و این امر ظلم به جوانان است.

وی با بیان اینکه بدپوششی در جامعه نتیجه تولید بد تولیدکنندگان پوشاک است، افزود: لباس‌هایی که در فروشگاه‌ها موجود است در شأن زن مسلمان نیست و الگو گرفته از لباس‌ها و مدهای غربی است.

یوسلیانی اضافه کرد: دشمن اعتقادات، آموزه‌های دینی، غیرت مردان و عفت زنان ما را مورد هدف گرفته است و بسیاری از بیماری‌های عصبی که امروزه بخش عمده‌ای از افراد به آن مبتلا هستند، نتیجه فشارهای روانی جامعه ناسالم است.

وی اذعان کرد: تولیدکنندگان پوشاک و البسه برای فروش بیشتر محصولات خود تصاویر نامناسبی بر روی کالاها درج می‌کنند و نمونه آن نشانه‌های شیطان‌پرستی است و اغلب جوانان بدون آگاهی از معنای اینگونه نشانه‌ها به خرید اقدام می‌کنند.

فرمانده انتظامی گلپایگان، تقویت و پشتیبانی از تولیدکنندگان داخلی و ترغیب و تشویق آنها را راهی برای تولید پوشاک مناسب و در خور شأن افراد جامعه اسلامی عنوان کرد و ابراز داشت: نمایشگاه مد و لباس اسلامی می‌تواند الگوی مناسبی برای تولیدکنندگان داخلی باشد و با تولید انبوه و تجاری‌سازی در برابر هجوم فرهنگ غرب مقابله کند.

* برپایی نمایشگاه مد و لباس اسلامی درآینده نزدیک

در ادامه این جلسه، نماینده اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی گلپایگان از برپایی نمایشگاه مد و لباس اسلامی در شهر گلپایگان خبر داد و بیان داشت: با همکاری تولیدکنندگان و طراحان و خیاط‌های شهرستان به زودی نمایشگاه مد و لباس اسلامی در گلپایگان برپا می‌شود.

مهین امینی با بیان اینکه درصدد هستیم این نمایشگاه به صورت دائمی برای بانوان لباس‌های مطابق با فرهنگ ایرانی و اسلامی ارائه کند، تصریح کرد: با توجه به فرهنگ غنی اسلامی و تعامل تولیدکنندگان و طراحان لباس و بخش خصوصی این امر امکانپذیر می‌شود.

*سرطان سینه در کمین بانوان/ فوت 5 بانوی گلپایگان در اثر سرطان سینه در سال گذشته

در ادامه این جلسه، کارشناس مسئول سلامت شبکه بهداشت و درمان گلپایگان بیان کرد: گروه سنی 20 تا 65 سال جامعه پویا و سالم ما را تشکیل می‌دهند و این طیف از افراد جامعه بیشتر در معرض انواع بیماری‌ها قرار دارند.

مینا صحرایی با بیان اینکه از سال گذشته برنامه «سبا» و «سما» در شبکه بهداشت و درمان اجرا می‌شود، خاطرنشان کرد: «سبا» سلامت بانوان ایرانی و «سما» سلامت مردان ایرانی را مورد بررسی قرار می‌دهد.

وی به پیشگیری از سرطان سینه در بانوان اشاره کرد و گفت: نخستین، شایع‌ترین و پرهزینه‌ترین نوع سرطان، سرطان سینه است و از هر 10 نفر یک نفر به این بیماری مبتلا می‌شود.

کارشناس مسئول سلامت شبکه بهداشت و درمان گلپایگان با اشاره به اینکه میانگین بروز سرطان سینه در استان اصفهان بیشتر از میانگین کشوری است و شهرستان گلپایگان نیز از این آسیب در امان نیست، اضافه کرد: در شهرستان گلپایگان 26 هزار نفر در گروه سنی 20 تا 65 سال قرار دارند و واجد شرایط هستند، در سال گذشته موفق شدیم از دو هزار نفر بانوی گلپایگانی تست سینه به عمل آوریم که در این آزمایشات دو مورد تشخیص سرطان سینه داده شد.

وی تصریح کرد: این در حالی است که در سال گذشته پنج نفر از بانوان گلپایگانی در اثر سرطان سینه فوت کردند و این امر نشان‌دهنده عدم آگاهی بانوان و یا حجب و حیایی است که مانع می‌شود این افراد زودتر و سریع‌تر به پزشک متخصص مراجعه کنند.

صحرایی یادآور شد: 25 درصد از دستگاه‌های اجرایی در سلامت مردم نقش مستقیم دارند و بقیه به صورت غیرمستقیم با سلامت جامعه در ارتباط هستند.

وی با بیان اینکه همکاری بین بخشی بین دستگاه‌ها و اطلاع‌رسانی و آموزش از وجود چنین بیماری خطرناک و خفته‌ای در جامعه موجب کاهش و یا پیشگیری از این بیماری می‌شود، اظهار کرد: 48 درصد از سرطان‌ها توسط خود افراد شناسایی می‌شود و انجام غربالگری‌ها و معاینات دوره‌ای به تشخیص زودهنگام و درمان سرطان کمک شایانی می‌کند.

کارشناس مسئول سلامت شبکه بهداشت و درمان گلپایگان در پایان با بیان اینکه سه پزشک خانم آموزش‌دیده در کلینیک «سید مهدی گلپایگانی» آماده پذیرش بانوان هستند، ادامه داد: کلینیک «سید مهدی گلپایگانی» در خیابان شهید رجایی تا پایان شهریورماه آماده معاینه بانوان شاغل است.
منبع: خبرگزاری فارس
چهارشنبه 19/4/1392 - 16:26
بیماری ها

دستگاهی که سرطان را بو می کشد

پژوهشگران انگلیسی ابزاری ساخته اند که می تواند با خواندن بوی ادرار، نشانه های اولیه سرطان مثانه را تشخیص دهد.
در حال حاضر هیچ زیست نشانگر قابل اعتمادی برای غربالگری سرطان مثانه آنگونه که برای سرطان سینه و سرطان گردن رحم وجود دارد، نیست.
 
تحقیقات پیشین حاکی از آن بود که یک بوی خاص در ادرار وجود دارد که سگ های آموزش دیده برای شناسایی این بو، قادر به تشخیص آن هستند. از این رو محققان نیز در تلاش برای ارائه شیوه ای در تشخیص سرطان بر اساس بوی گازهای مختلف ادرار، برآمده اند.
 
محققان دانشگاه لیورپول و وست او اینگلند دستگاهی ساخته اند که حسگرهایی دارد که به مواد شیمیایی موجود در گاز ناشی از ادرار واکنش نشان می دهد. این دستگاه "بو خوان" (Odorreader) نام دارد.
 
سی دقیقه طول می کشد تا این دستگاه گاز ناشی از ادرار را تجزیه و تحلیل کرده و فهرستی از مواد شیمیایی را در آن فراهم می آورد که می تواند به پزشکان کمک کند وجود سلول های سرطانی را در مثانه تشخیص دهند.
 
محققان این دستگاه را روی ۲۴ نمونه ادرار بیمار مبتلا به سرطان مثانه و ۴۷ بیماری که نشانه های بیماری غیر از سرطان داشتند آزمایش کردند. به گفته دانشمندان این دستگاه توانست ۱۰۰ درصد بیماران سرطانی را به درستی تشخیص دهند.
 
پروفسور "نورمن راتکلیف" از دانشگاه وست او اینگلند در بیانیه ای اعلام کرد: تصور می شود سگ ها می توانند بوی سرطان را تشخیص دهند اما استفاده از این حیوان نمی تواند یک شیوه عملی مناسب برای بیمارستانها در تشخیص سرطان باشد.
 
وی افزود: با استفاده از این اصل، توانسته ایم دستگاهی بسازیم که می تواند فهرستی از بوهای موجود در ادرار را تهیه کند. در این شیوه نمونه های ادراری گرفته شده از بیماران گرم می شود و این دستگاه گازهای ناشی از مواد شیمیایی موجود در ادرار را می خواند.
 
محققان این نتایج را برای ساخت وسایل تشخیصی جدید برای سرطان مثانه بسیار دلگرم کننده توصیف می کنند اما تاکید دارند به نمونه های بزرگ تری از بیماران برای آزمایش این دستگاه پیش از عرضه آن به بیمارستانها نیاز است.
 
نتایج این تحقیقات درنشریه Plos One منتشر شده است.
منبع: خبرگزاری مهر
چهارشنبه 19/4/1392 - 16:25
اخبار

عکس/ منت‌کشی روزنامه حاجی از نکونام؟

ای کاش به جای این اغراق‌ها، باشگاه استقلال طلب نکونام را بدهد تا دوستان مجبور نباشند جور بدهی‌شان را با تیترهایی از این جنس بکشند
چهارشنبه 19/4/1392 - 16:25
رمضان

فواید روزه‌داری از نظردانشمندان غربی

آزمایش های آزمایشگاه حیوانات نشان داده است که روزه داری متناوب بر طول عمر، کاهش التهاب بافتهای بدن، کاهش خطرات بیماری های قلبی، دیابت، سرطان، افزایش توانایی های ذهنی، کاهش خطر ابتلا به آلزایمر و بیماری پارکینسون، موثر است و باعث بهبود علائم پیری و اختلالات وابسته به سن می شود.
ادیان همواره مدعی بوده اند که روزه برای روح و روان خوب است، اما مزایای آن برای بدن تا اوایل سال 1900 به طور گسترده شناخته شده نبود ، این زمان بود که پزشکان شروع به توصیه روزه داری برای درمان انواع اختلالات مانند دیابت، چاقی و صرع کردند.
 
تحقیقات مربوط به محدودیت کالری در سال 1930 میلادی و پس از اینکه "کلایو مک کی" متخصص تغذیه دانشگاه کورنل (آمریکا-نیویورک) کشف کرد که حیوانات آزمایشگاهی که از سنین پایین رژیم غذایی دقیق روزانه داشته اند، در مقایسه با دیگر حیوانات که طبق میلشان غذا خورده اند، بیشتر زنده مانده اند و کمتر در معرض ابتلا به سرطان و دیگر بیماری ها بوده اند، آغاز شد.
 
تحقیق در مورد محدودیت کالری و روزه تناوبی در سال 1945 مصادف شد با زمانی که دانشمندان دانشگاه شیکاگو گزارش دادند، تغذیه متناوب روزانه طول عمر موشها آزمایشگاهی را (همانقدر که رژیم غذایی روزانه در آزمایشهای اولیه آقای مک کی ثابت کرده بود) افزایش می دهد.
 
علاوه بر این محققان دانشگاه شیکاگو نوشتند که به نظر می رسد، روزه داری متناوب، توسعه اختلالاتی که منجر به مرگ می شوند را به تاخیر می اندازد.
 
اخیرا مارک متسون (رئیس موسسه ملی در علوم اعصاب آزمایشگاهی عمر) و دیگر پژوهشگران از این ایده که "روزه داری متناوب احتمالا خطرات ابتلا به بیماریهای حاد مغزی در زندگی آینده را کاهش می دهد" دفاع و پشتیبانی کرده اند.
 
ماتسون و همکارانش با این تحقیقات نشان دادند که  روزه داری دوره ای از نورونها (یاخته های عصبی) در برابر انواع مختلفی از استرس مخرب، محافظت می کند.
 
در ادامه این مطالعات، گروه او نشان داد که روزه داری متناوب اثراتی همچون: محافظت در برابر آسیب های سکته مغزی و کاهش بیماری پارکینسون را به همراه داشته و علائم بیماری آلزایمر را نیز کند می کند.
 
در سال 2011 تحقیقات ارائه شده در جلسه علمی سالانه کالج آمریکایی قلب و عروق در ایالت نیو اورلئان، نشان داد که روزه داری باعث افزایش 1300 درصدی هورمون رشد انسان (HGH) در زنان و به طور حیرت انگیز 2000 درصد در مردان می شود.
 
"HGH" معمولا به عنوان "هورمون تناسب اندام" نقش مهمی در حفظ سلامت، تناسب اندام و طول عمر، از جمله ارتقاء رشد عضلانی و افزایش از دست دادن چربی بدنتان در بالاترین حد سوخت و ساز بدن، دارد.
 
دیگر مزایای روزه داری متناوب عبارت اند از :
 
- نرمال کردن حساسیت انسولین و لپتین که عامل کلیدی در سلامت مطلوب است
 
- بهبود نشانگرهای زیستیِ بیماری
 
- کاهش التهاب و کاهش آسیب های رادیکال های آزاد
 
- کاهش سطح تری گلیسرید
 
- حفظ عملکرد حافظه و یادگیری
 
مزایای روزه داری متناوب بر روی مغز
 
"ماتسون در تحقیق دیگری از مزایای روزه به روی نورون ها می گوید:  اگر شما برای 10-16 ساعت غذا نخوردید، بدن برای تولید انرژی،به سراغ ذخایر چربی خود می رود و اسیدهای چرب به نام کتون وارد جریان خون می شوند. این مسئله برای محافظت از حافظه و قابلیت یادگیری، ثابت شده است.
 
محققی دیگر به نام "اندرو ویل" دکتر و پروفسور دانشگاه آریزونا طبق تحقیقات خود بر روزه داری معتقد است:علاوه براین که روزه داری سطح قند خون و انسولین را کنترل می کند، به ما کمک می کند تا با نوسانات خلقی، تنش های زندگی، و افسردگی، مقابله کنیم و هچنین فعالیت سلول های عصبی را افزایش می دهد.
 
به گفته او، آزمایش ها نشان داده که روزه داری متناوب بر طول عمر، کاهش التهاب بافتهای بدن، کاهش خطرات بیماری های قلبی، دیابت،سرطان، افزایش توانایی های ذهنی، کاهش خطر ابتلا به آلزایمر و بیماری پارکینسون، موثر است و باعث بهبود علائم پیری و اختلالات وابسته به سن می شود.
 
همچنین روزه داری متناوب" عملکرد سیستم عصبی خارجی را ارتقاء می دهد. این اعصاب است که اطلاعات را بین مغز و تمام اندام های بدن منتقل می کند که به نوبه خود علائم ناخواسته پیری را بهبود می بخشد.
منبع: باشگاه خبرنگاران
چهارشنبه 19/4/1392 - 16:24
دنیای گیاهان و حیوانات

عكس / موز قرمز

موز قرمز رنگ گونه‌ای از موزهای وحشی است كه میوه بومی آمریكای جنوبی است و بسیار شیرین‌تر از سایر موزها از جمله موز زرد رنگ است. رشد این موز بسیار آهسته‌تر از موزهای زرد است و معمولا 10 ماه طول می‌كشد تا میوه‌ها برسند. این میوه معمولا صادر نمی‌شود و در كلمبیا و اكوادور به فروش می‌رسد. این موزها از لحاظ ژنتیكی نسبت به سایر آفات مقاوم هستند.



منبع: باشگاه خبرنگاران
چهارشنبه 19/4/1392 - 16:22
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته