• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2157
تعداد نظرات : 811
زمان آخرین مطلب : 4786روز قبل
موفقیت و مدیریت

 

خوب این هم ویژگی‌های تفکر هلمزی:

  1. ذهن بازی داشته باشید.
  2. از استدلال استقرایی استفاده کنید.
  3. حواس‌تان باشد پیش‌فرض‌ها یا راه‌حل‌های ارایه شده توسط دیگران (از جمله مشتریان شما به‌عنوان یک مشاور) ممکن است درست نباشد و یا حتی بدتر، بی‌ربط باشد!
  4. همه‌ی احتمالات ممکن را بررسی کنید، به‌ویژه آن‌هایی که دیگران جا انداخته‌اند!
  5. به دقت همه‌ی جزییات را بررسی کنید و آن‌هایی را که ممکن است بعدا به دردتان بخورند را به خوبی ثبت کنید.
  6. به دنبال ارتباطات، روابط، موارد سازگار یا ناسازگار بگردید.
  7. تا می‌توانید سؤال بپرسید!
  8. به شم و غریزه‌ی خود اعتماد داشته باشید؛ ولی لطفا این توانایی را هم داشته باشید که آن را با شواهد و واقعیت‌ها پشتیبانی کنید.
  9. تغییر قیافه بدهید (یا حتی ندهید!)
  10. بی‌رحمانه برای پیدا کردن راه‌حل تلاش کنید!

یک نکته‌‌ی دیگر: کارآگاهان خوب الگوهایی را هم برای آدم‌هایی که از راز مورد نظر کارآگاهان باخبرند و هم برای کارِ کارآگاهی خوب توسعه می‌دهند. بنابراین سعی کنید برای حل مسئله الگوهایی را طراحی و استفاده کنید.

جمعه 8/11/1389 - 23:20
دانستنی های علمی

شما نمی‌توانید خودتان را قلقلك بدهید و به خودتان هم اجازه نمی‌دهید که غریبه‌ها را قلقلك بدهید. بچه‌های انسان اغلب از قلقلك لذت می‌برند. اما چرا اصلا در طول تکامل،‌ قلقلكی بودن به انسان‌ها رسیده است؟

بهنوش خرم‌روز: بعضی افراد خیلی قلقلكی هستند و برخی دیگر کم‌تر،‌ صرف‌نظر از آن، قلقلك ظاهرا قوانین مخصوص به خودش را دارد. شاید متوجه شده باشید که شما نمی‌توانید خودتان را قلقلك بدهید. به علاوه با این که ممکن است توانایی این را داشته باید که یک فرد کاملا غریبه را قلقلك بدهید،‌ مغزتان اجازه نمی‌دهد این کار را بکنید،‌ کاری که از نظر اجتماعی اصلا پذیرفتنی نیست. اما قلقلك به چه دردی می‌خورد و در طول تکامل،‌ چرا قلقلك بودن به انسان‌ها رسیده است؟

به گزارش پاپ‌ساینس، رابرت پروواین از عصب‌شناسان دانشگاه مریلند و مولف کتاب "خنده: یک بررسی علمی"، ‌معتقد است همین واقعیت‌ها در مورد قلقلك، نشانه‌ای از ارزش‌های تکاملی آن است. به گفته وی، قلقلك راهبردی برای ایجاد ارتباط اجتماعی بین دوستان و اقوام نزدیک است.

به گفته محققین، عکس‌العمل خنده در برابر قلقلك از همان ماه‌های اولیه تولد نوزاد آغاز می‌شود. در واقع در ماه‌های اول،‌ قلقلك و خنده از اولین راه‌های برقراری ارتباط بین نوزاد و کسی است که از او مراقبت می‌کند. والدین خیلی زود یاد می‌گیرند که تا وقتی به قلقلك ادامه بدهند که نوزاد می‌خندد و وقتی نوزاد چهره‌اش در هم می‌رود،‌ دیگر او را قلقلك ندهند. همین فرایند،‌ خود ارتباط جهره به چهره‌ای را ایجاد می‌کند که می‌تواند نقطه شروعی برای تعامل‌های دیگر هم باشد.

از طرف دیگر،‌ کودکان مشتاقانه همدیگر را قلقلك می‌دهند. بسیاری از محققین بر این باورند که در بین همسالان،‌ کارکرد قلقلك فقط ایجاد ارتباط نزدیک‌تر نیست. آن‌ها می‌گویند نقاطی از بدن که بیشتر از همه قلقلكی هستند، مثل گردن و دنده‌ها،‌ در مبارزه از همه آسیب‌پذیرترند. بنابراین وقتی بچه‌ها با انعطاف از دست دوستانشان در می‌روند تا قلقلك نشوند، در واقع در حال تمرین برای دفاع از خود و نقاط حساس بدنشان در آینده هستند.

از طرف دیگر، صدای خنده در یک جمع، باعث بیشتر خندیدن افراد آن جمع می‌شود. اما قلقلك یک قانون دیگر هم دارد. انسان‌ها همیشه قلقلكی باقی نمی‌مانند. با بالا رفتن سن، لذت قلقلك کم‌تر می‌شود و در 40 سالگی دیگر اثری از آن نیست. به نظر می‌رسد به دلایلی که هنوز شناخته نشده‌اند، قلقلك مخصوص جوان‌ترها است.

جمعه 8/11/1389 - 23:0
شعر و قطعات ادبی

 

پدری با پسری گفت به قهر                     
                  که تو آدم نشوی جان پدر              



حیف از آن عمر که ای بی سروپا                         
  در پی تربیتت کردم سر


دل فرزند از این حرف شکست                           
بی خبر از پدرش کرد سفر


رنج بسیار کشید و پس از آن                               
زندگی گشت به کامش چو شکر


عاقبت شوکت والایی یافت                              
حاکم شهر شد و صاحب زر


چند روزی بگذشت و پس از آن                        
امر فرمود به احضار پدر


پدرش آمده از راه دراز                               
نزد حاکم شد و بشناخت پسر


پسر از غایت خودخواهی و کبر                           
نظر افکند به سراپای پدر


گفت گفتی که تو آدم نشوی                             
تو کنون حشمت و جاهم بنگر


                              پیر خندید و سرش داد تکان
گفت این نکته برون شد از در

                              من نگفتم که تو حاکم نشوی»
« گفتم آدم نشوی جان پدر


جامی

پنج شنبه 7/11/1389 - 0:18
دانستنی های علمی

 

 

شعار تبلیغاتی گوگل:Don

شعار تبلیغاتی گوگل:Don"t be evil

گوگل:شیطان نباش

 

شعار بلاگر:Push button publishing

شعار بلاگر:Push button publishing

بلاگر:دکمه انتشار را بفشار

 

کانن:See what we mean

کانن:See what we mean

کانن:ببین آن چه معنا می دهد

 

پلی استیشن:-Live in your world play in our

پلی استیشن 2:Live in your world play in our

پلی استیشن 2:در دنیای خود زندگی کنید، در دنیای ما بازی

 

نیکون:At the heart of the image

نیکون:At the heart of the image

نیکون:در قلب تصویر

 

ای بی:buy it sell it love it

ای بی:buy it sell it love it

ای بی:بخریدش، بفروشیدش، عاشقش شوید

 

الکترونیک آرتز:Challenge everything

الکترونیک آرتز:Challenge everything

الکترونیک آرتز:همه چیز را به چالش میکشد

 

نوکیا:Connecting people

نوکیا:Connecting people

نوکیا:ارتباط مردمی

 

سونی:بسازید،باور کنید

سونی:Make believe

سونی:باورتان را بسازید

 

ویزا:Its everywhere you want to be

ویزا:Its everywhere you want to be

ویزا:هر جا که بخواهید هست

پنج شنبه 7/11/1389 - 0:6
موبایل

م دوام بیشتر شارژ باطری موبایل :
اگر شارژ باطری گوشی شما هم مثل مال من خیلی زود تمام می شود باید بدانید كه دلیلش این است كه لابد آن را نزدیك به بدن خودتان نگه می دارید. چرا كه بدن انسان 37 درجه سانتیگراد حرارت دارد و همین دما كافی است كه باعث تخلیه سریع باطری موبایل شود. بنابراین بهتر است به جای قرار دادن گوشی در جیب، آن را درون كیف بگذارید یا از نگه دارنده های كمری استفاده كنید تا با بدن فاصله ای داشته باشد. از همین روش برای مواقع اورژانسی هم می توانید استفاده كنید. تصور كنید كه به یك شهر دیگر رفته اید اما شارژر را فراموش كرده اید تا بهمراه ببرید. برای اینكه باطری كمتری از دست بدهید شب گوشی را خاموش كنید و آن را درون یخچال قرار دهید. این كار باعث می شود تا مصرف باطری به حداقل ممكن برسد.

وقتی گوشی در آب می افتد :
این بلا ممكن است سر هر كسی بیاید. چنانچه گوشی شما در آب سقوط كرد یا اینكه در هر جای خیس یا مرطوب دیگری افتاد یا حتی اگر یک دوش حسابی هم گرفت برای شروع عملیات نجات آن قبل از هر چیز ، در ابتدا باطری آن را خارج كنید. سپس آن را به آرامی با یك حوله خشك كنید. مرحله بعد این است كه گوشی را درون یك ظرف پر از برنج خام و خشك قرار دهید. برنج یكی از بهترین جذب كننده های رطوبت است. كافی است گوشی شما یكی دو روز درون برنج ها مدفون باشد تا تمام رطوبت آن خارج شود. جالب است بدانید پس از اینکه گوشی شما طی زمان ذكر شده در داخل ظرف برنج استراحت كرد، پس از رطوبت زدایی كامل مثل روز اول كار می كند و بدون هیچ مشکلی قابل استفاده میگردد. البته شاید این راهكار كمی عجیب بنظر برسد ولی كاملا كاربردی و قابل انجام است.

ریموت كنترل دزدگیر اتومبیل :
اگر كنترل دزدگیر ماشین دارای برد كوتاهی است یك راه حل ساده وجود دارد. قسمت فلزی كلید ماشین را به زیر چانه پچسبانید و دكمه ریموت را فشار دهید. در باز می شود! این كار باعث می شود كه سر شما به عنوان یك آنتن رادیویی عمل كرده و برد كنترل افزایش پیدا كند!

كارتریج پرینتر خشك شده :
دقیقه 90 است و شما در حال پرینت یك فایل مهم هستید. ناگهان در میان كار، كارتریج پرینتر تمام می شود. به نظر شما در این هنگام چه باید كرد؟
كارتریج را دربیاورید و آن را سه دقیقه زیر سشوار گرم قرار دهید. كارتریج را در حالی كه هنوز گرم است درون پرینتر قرار دهید. خواهید دید كه می توانید كار پرینت را با اطمینان ادامه دهید. حرارت سشوار باعث گرم شدن و روان شدن جوهر غلیظ انتهای كارتریج می شود و به آن اجازه می دهد تا از سوراخ های ریز كارتریج خارج شود.

بعد از اتمام مكالمه تلفن همراه را قطع کنید :
در بعضی مواقع مخابرات محترم همراه اول! دست به کارهای عجیبی برای پول درآوردن از مشترکین خیلی محترم! می‌زند یکی از کارهای خارق‌العاده‌اش که زمان زیادی را برای طرح این ایده زیرکانه صرف ‌کرده قطع نشدن تلفن‌ همراه بصورت خودکار است. فرض کنید شما با تلفن همراهتان به تلفن ثابت دوستتان زنگ می‌زنید و صحبت هایتان را كرده و خداحافظی می‌کنید و تلفن را بدون قطع کردن در جیبتان می‌گذارید چون می‌دانید که به تلفن ثابت زنگ زده‌اید و تلفن‌های ثابت چه بیسیم باشند و چه غیر بی‌سیم پس از اتمام مكالمه حتما باید قطع شود پس خیالتان راحت است كه احتمال وصل ماندن آن چیز محالی است. ولی مدتی است که قضیه كمی تا قسمتی تغییر کرده و مخابرات عزیز با استفاده از این نقطه ‌ضعف مشترکان تلفن را قطع نمی‌کند تا زمانی که خود شخص تماس‌ گیرنده آنرا قطع نماید. پس توجه داشته باشید كه بعد از تماس و اتمام مكالمه، تلفن همراه خود را حتما قطع کنید.!

پنج شنبه 7/11/1389 - 0:3
سخنان ماندگار

There are moments in life when you miss someone
So much that you just want to pick them from
Your dreams and hug them for real

گاهی در زندگی دلتان به قدری برای كسی تنگ می شود
كه می خواهید او را از رویاهایتان بیرون بیاورید
و آرزوهای خود در آغوش بگیرید


When the door of happiness closes, another opens
But often times we look so long at the
Closed door that we don"t see the one which has been opened for us

وقتی در شادی بسته می شود، در دیگری باز می شود
ولی معمولاً آنقدر به در بسته شده خیره می مانیم
كه دری كه برایمان باز شده را نمی بینیم


Don"t go for looks; they can deceive
Don"t go for wealth; even that fades away
Go for someone who makes you smile
Because it takes only a smile to
Make a dark day seem bright
Find the one that makes your heart smile

به دنبال ظواهر نرو؛ شاید فریب بخوری
به دنبال ثروت نرو؛ این هم ماندنی نیست
به دنبال كسی باش كه به لبانت لبخند بنشاند
چون فقط یك لبخند می تواند
شب سیاه را نورانی كند
كسی را پیدا كن كه دلت را بخنداند


Dream what you want to dream
Go where you want to go
Be what you want to be
Because you have only one life
And one chance to do all the things

You want to do
هر چه میخواهی آرزو كن
هر جایی كه میخواهی برو
هر آنچه كه میخواهی باش
چون فقط یك بار زندگی می كنی
و فقط یك شانس داری
برای انجام آنچه می خواهی


May you have enough happiness to make you sweet
Enough trials to make you strong
Enough sorrow to keep you human and
Enough hope to make you happy

خوب است كه آنقدر شادی داشته باشی كه دوست داشتنی باشی
آنقدر ورزش كنی كه نیرومند باشی
آنقدر غم داشته باشی كه انسان باقی بمانی
و آنقدر امید داشته باشی كه شادمان باشی


The happiest of people don"t necessarily
Have the best of everything
They just make the most of
Everything that comes along their way

شاد ترین مردم لزوماً
بهترین چیزها را ندارند
بلكه بهترین استفاده را می كنند
از هر چه سر راهشان قرار می گیرد


The brightest future will always be based on a forgotten past
You can"t go forward in life until
You let go of your past failures and heartaches

همیشه بهترین آینده بر پایه گذشته ای فراموش شده بنا می شود
نمیتوانی در زندگی پیشرفت كنی
مگر غمها و اشتباهات گذشته را رها نكنی


When you were born, you were crying
And everyone around you was smiling
Live your life so at the end
You’re the one who is smiling and everyone

Around you is crying
وقتی كه به دنیا آمدی، تو گریه می كردی
و اطرافیانت لبخند به لب داشتند
آنگونه باش كه در پایان زندگی
تو تنها کسی باشی که لبخند بر لب داری
و اطرافیانت گریه می كنند

چهارشنبه 6/11/1389 - 23:50
داستان و حکایت

مردی تاجر در حیاط قصرش انواع مختلف درختان و گیاهان و گلها را کاشته و باغ بسیار زیبایی را به وجود آورده بود. هر روز بزرگترین سرگرمی و تفریح او گردش در باغ و لذت بردن از گل و گیاهان آن بود.
تا این که یک روز به سفر رفت. در بازگشت، در اولین فرصت به دیدن باغش رفت.
اما با دیدن آنجا، سر جایش خشکش زد...
تمام درختان و گیاهان در حال خشک شدن بودند ، رو به درخت صنوبر که پیش از این بسیار سر سبز بود، کرد و از او پرسید که چه اتفاقی افتاده است؟
درخت به او پاسخ داد: من به درخت سیب نگاه می کردم و باخودم گفتم که من هرگز نمی توانم مثل او چنین میوه هایی زیبایی بار بیاورم و با این فکر چنان احساس نارحتی کردم که شروع به خشک شدن کردم...
مرد بازرگان به نزدیک درخت سیب رفت، اما او نیز خشک شده بود...!
علت را پرسید و درخت سیب پاسخ داد: با نگاه به گل سرخ و احساس بوی خوش آن، به خودم گفتم که من هرگز چنین بوی خوشی از خود متصاعد نخواهم کرد و با این فکر شروع به خشک شدن کردم.

از آنجایی که بوته ی یک گل سرخ نیز خشک شده بود علت آن پرسیده شد، او چنین پاسخ داد: من حسرت درخت افرا را خوردم، چرا که من در پاییز نمی توانم گل بدهم. پس از خودم نا امید شدم و آهی بلند کشیدم. همین که این فکر به ذهنم خطور کرد، شروع به خشک شدن کردم.

مرد در ادامه ی گردش خود در باغ متوجه گل بسیار زیبایی شد که در گوشه ای از باغ روییده بود.
علت شادابی اش را جویا شد. گل چنین پاسخ داد: ابتدا من هم شروع به خشک شدن کردم، چرا که هرگز عظمت درخت صنوبر را که در تمام طول سال سر سبزی خود را حفظ می کرد نداشتم، و از لطافت و خوش بویی گل سرخ نیز برخوردار نبودم، با خودم گفتم: اگر مرد تاجر که این قدر ثروتمند، قدرتمند و عاقل است و این باغ به این زیبایی را پرورش داده است می خواست چیزی دیگری جای من پرورش دهد، حتماً این کار را می کرد. بنابراین اگر او مرا پرورش داده است، حتماً می خواسته است که من وجود داشته باشم. پس از آن لحظه به بعد تصمیم گرفتم تا آنجا که می توانم زیباترین موجود باشم...

چهارشنبه 6/11/1389 - 23:46
خانواده
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با هر username که باشم، من را connect می کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه تا خودم نخواهم مرا D.C نمی کند .
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با یک delete هر چی را بخواهم پاک می کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اینهمه friend برای من add می کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اینهمه wallpaper که update می کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با اینکه خیلی بدم من را log off نمی کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همه چیز من را می داند ولی SEND TO ALL نمی کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه می گذارد هر جایی که می خواهم Invisibel بروم
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه جزء friend هام می ماند و من را delete و ignore نمی کند.
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه اجازه، undo کردن را به من می دهد
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه آن من را install کرده است
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هیچ وقت به من پیغام the line busy نمی دهد
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اراده کنم، ON می شود و من می توانم باهاش حرف بزنم
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه دلش را می شکنم، اما او باز من را می بخشد و shout down ام نمی کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه password اش را هیچ وقت یادم نمی رود، کافیه فقط به دلم سر بزنم
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه تلفنش همیشه آنتن می دهد
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه شماره اش همیشه در شبکه موجود است
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هیچ وقت پیغام no response to نمی دهد
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هرگز گوشی اش را خاموش نمی کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هیچ وقت ویروسی نمی شود و همیشه سالم است
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هیچوقت نیازی نیست براش BUZZ بدهم
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه آهنگ حرف هاش همیشه من را آرام می کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه نامه هاش چند کلمه ای بیشتر نیست، تازه spam هم تو کارش نیست
خدا را دوست دارم ، بخاطر اینکه وسط حرف زدن نمی گوید، وقت ندارم، باید بروم یا دارم با کس دیگری حرف می زنم
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه من را برای خودم می خواهد، نه خودش
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه وقت دارد حرف هایم را بشنود
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه فقط وقت بی کاریش یاد من نمی افتد
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه می توانم از یکی دیگر پیشش گله کنم، بگویم که ….
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه پیشم می ماند و من را تنها نمی گذارد، دوست داشتنش ابدی است
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه می توانم احساسم را راحت به آن بگویم، نه اصلا نیازی نیست بگویم، خودش میتواند نگفته، حرف ام را بخواند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه به من می گوید دوستم دارد و دوست داشتنش اش را مخفی نمی کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه تنها کسی است که می توانی جلوش بدون اینکه خجل بشوی گریه کنی، و بگویی دلت براش تنگ شده
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه ، می گذارد دوستش داشته باشم ، وقتی می دانم لیاقت آنرا ندارم
خدا را دوست دارم                         به خاطر اینکه از من
می پذیرد که بگویم :
خدا را دوست دارم …
سه شنبه 5/11/1389 - 23:16
اخبار

ماه گذشته خبری منتشر شد که شاید درنگاه اول چندان نباید جلب توجه می کرد. 


اما عکسی که همراه آن در صفحه اول روزنامه های انگلیسی به چاپ رسیده بود سبب شد تا قربانی این سرقت شهرتی جهانی پیدا کند. برنی اکلستون مدیر مسابقات اتومبیلرانی فرمول یک در جهان که دارایی او بیش از دو میلیون پوند تخمین زده می شود در بیرون دفتر کارش در منطقه بریج نایت در مرکز لندن مورد حمله چهار مرد قرار گرفت و ساعت همراه او با ارزش بیش از دویست هزار دلار در کنار سایر اموال شخصی او به سرقت رفت .اما آقای اکلستون هشتاد ساله که شم اقتصادی و رسانه ای قوی دارد حتی پس از این حادثه ناگوار و در حالیکه چهره ای کج وکوله و چشمی متورم داشت با مدیر شرکت ساعت سازی هابلوت - شرکت رسمی سازنده ساعتهای مسابقات فرمول یک تماس گرفت و به آنها پیشنهاد داد تا از چهره به هم ریخته او برای یک آگهی تبلیغاتی استفاده کنند.او درباره این حادثه گفت :" من به آنها زنگ زدم و پیشنهاد یک تبلیغ متفاوت را دادم. من می توانم درک کنم کسانی که اموالم را سرقت کردند فقیر بودند و برای کریسمس برنامه ریزی کرده بودند اما کاری که آنها با صورت من کردند ضرورتی نداشت .
حالا شرکت مذکور این آگهی را با گنجاندن تصویر اکلستون د رکنار این جمله که "ببینید مردم برای هابلوت چه می کنند "در روزنامه ها به چاپ رسانده است و ساعتی هم که در این تبلیغ دیده می شود همان ساعتی است که از اکلستون به سرقت رفت .این مدیر خستگی ناپذیر 48 ساعت پس از این حادثه به محل کارش بازگشت و کار عادی اش را ادامه داده بود.

سه شنبه 5/11/1389 - 23:12
خاطرات و روز نوشت
جای علامت سوال چه عددی میگذارید ؟؟؟؟؟
 
اگر
5 = 1
25 = 2
125 = 3
625 = 4
 ? = 5
    
برای مشاهده جواب پائین بروید ...
ولی قبل از آن که جواب را ببینید، دوباره فکر کنید
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
جای علامت سوال باید عدد 1 را قرار داد !!!!

اگر قبول ندارید خط اول را به یاد بیاورید
5=1



نتیجه‌گیری اخلاقی : مسائل ساده زندگی را بیخود پیچیده نکنید

سه شنبه 5/11/1389 - 23:9
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته