• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 57
تعداد نظرات : 38
زمان آخرین مطلب : 5509روز قبل
ورزش و تحرک
محمد علی کلی یک اسطوره، یک قهرمان - قسمت دوم


کلی به محمد علی مبدل شد
در فاصله میان این دو مسابقه، کاسیوس به دلایل دیگری نیز مطرح و معروف شد. او به خیل عظیم مسلمین چهان پیوست و نام خود را به محمد علی تغییر داد. اگرچه این مساله فقط از سوی عده اندکی پذیرفته شد که او را محمد علی کلی بنامند. سالهای 1966 و 67 برای این قهرمان مسلمان سالهای پر مشغله ای بودند. چرا که او مجبور شد هفت بار از عنوان قهرمانی اش دفاع کند. هیچیک از قهرمانان سابق دنیا در طول یکسال این کار در چنین دفعاتی انجام نداده اند.

در مارس 1966 در برابر یکی از سرسخت ترین حریفانش که یک بوکسور کانادایی به نام گئورگ چاوالو (Georg Chuvalo) بود در یکی از نفسگیرترین مبارزات به پیروزی رسید. چاوالو پیش از این در رده حرفه ای خود هرگز شکست نخورده بود.

پس از این مسابقه او به انگلیس رفت تا با بولداگهای انگلیسی: براین لاندن (Brain London) و هنری کوپر (Henry Cooper) که او را در یک بازی دوستانه در سال 1963 شکست داده بودند، دست و پنجه نرم کند. او هر دوی اینها را ناک اوت کرد و به آلمان رفت تا برابر کارل میلدنبرگر (Karl Mildenberger) اولین آلمانی که برای عنوان ماکس اشملینگ (Max Schmeling) میجنگید، به روی رینگ رود.

این مسابقه به اعتراف خودش بسیار سخت و دشوار بود، اما در راند دوازدهم بالاخره میلدنبرگ را ناک اوت کرد. در نوامبر 1966 او باز به ایالات متحده برگشت تا گربه بزرگ "ویلیامز" (Williams) را در هوستون شکست دهد! ویلیامز از آن دسته بوکسورهایی بود که ید طولایی در ناک اوت کردن حریف داشت، اما محمد علی به آسانی در راند سوم او را شکست داد. در ماههای بعد او به آسانی در هر رینگی پیروز میشد و نامش لرزه بر پیکره هر بوکسوری می انداخت.

در همان سال بود که وی به عنوان یک سرباز میهن پرست از حضور در ارتش آمریکا برای جنگ ویتنام سر باز زد و اعلام کرد که هرگز به روی همنوعان ویتنامی خود آتش نمی گشاید و نمی خواهد آنها او را کاکا سیاه کثیف صدا بزنند، که همین مساله مدتها سر زبانها بود و پس از آن حتی از حضور در رقابتهای بوکس به مدت 5 سال محروم شد و گواهینامه بوکسش نیز به حالت تعلیق در آمد، البته مدتی بعد این محکومیت به 3سال کاهش پیدا کرد.


قهرمانی محمد علی در المپیک - در سن 18 سالگی
عکس العمل محمد علی و سرباز زدن او از خدمت به ارتش در جنگ و گرویدنش به اسلام به روشنی شیوه ستیزه جویی او را با سیاستهای استعمارگرایانه نشان می داد. قهرمان بوکس جهان در میان قشر زیادی از مردم محبوبیتی ناگفتنی پیدا کرده و مخصوصا مسلمانان سیاه پوست به شدت هوادارش شده بودند.

وی تحت تعالیم رهبران بزرگ اسلام مثل الیجاه محمد (Elijah Muhammad) و مالکوم ایکس(Malcom X) و تبعیت از فرامین آنها در امر اسلام به سرعت مورد انزجار جامعه سفیدپوست و مسیحی تبار آمریکایی قرار گرفت. شاید عمده انزجار آنها به این علت بود که نمی خواستند نماینده ای از سیاهان مدافع حقوق اجتماعی آنها باشد. در سال 1970 پس از سپری کردن دوران محرومیت خود به علت شرکت نکردن در جنگ او بار دیگر گواهینامه بوکس خود را دریافت کرد، اما به علت وقفه ای چند ساله در ورزش حرفه ای عنوان قهرمانی سال 1971 رادر مبارزه ای با جو فریزر (Joe Frazer) در مادیسون اسکوار گاردن (Madison Square Garden) از دست داد. این مسابقه شاید به نظر بسیاری دیگر چیزی شبیه مسابقات دیگر باشد اما برای دو رقیبی که هر کدام شکست ناپذیر بوده به منزله جولانجگاهی برای نمایش قدرت و مهارتشان است. هر دو مدعی و هر دو مبارزه طلب ... هرچند فریزر در راند آخر او را ناک اوت کرد و این تراژدی به ضرر کلی پایان یافت.

تحت الشعاع اسلام


گرایش او به اسلام زندگیش را تا حد زیادی تحت شعاع قرار داد و حتی تعالیم دینی کسانی که تحت رهبریشان بود اورا واداشت تا قرآن را با جدیت فرا بگیرد و او همچنین کم کم این ذهنیت را که سفید پوستان از شیاطین هستند و زاییده تفکرات تبعیض نژادی بود به فراموشی سپرد و یاد گرفت که مردمان جهان از هر رنگ و ملیتی که باشند، همنوع هم هستند و باید در این دنیا خود را برای زندگی در دنیای دیگر آماده کنند.

در سال 1975 محمد علی، فریزر را در مانیلای (Manilla) فیلیپین شکست داد و به زعم خودش و البته کارشناسان یکی از جنجالی ترین مسابقات بوکس دنیا بود. پس از 14 راند خسته کننده، ادی فاچ (Eddie Futch) مربی فریزر مانع او از ادامه مسابقه شد و دست راست کلی به عنوان پیروز میدان بالا رفت و این مسابقه یکی از تاریخی ترین مسابقات بوکس در دفتر تاریخ این رشته لقب گرفت. مجله رینگ این مبارزه را "مبارزه منتخب سال" نامید و برای کلی پس از 5 سال محرومیت عنوان فوق العاده ای بود.

عده بسیار زیادی فکر میکردند محمد علی کلی پس از این مبارزه بازنشسته میشود، اما اینگونه نشد و او همچنان به بوکس ادامه داد.

در 30 آوریل 1976 رو در روی جیمی یانگ (Jimmy Young) قرار گرفت و البته بدترین مبارزه خود را انجام داد. وی هم اضافه وزن پیدا کرده بود و هم از آمادگی فیزیکی خوبی برخوردار نبود و به نظر می رسید رقیب جوان خود را نیز چندان جدی نگرفته بود. عده بسیاری که در کنار رینگ قرار داشتند یانگ را مستحق پیروزی میدانستند و حتی مربی کلی هم او را بابت عملکرد ضعیفش سرزنش کرد. در ماه سپتامبر همان سال محمد علی برابر کن نورتون (Ken Norton) روی رینگ رفت و در استادیوم یانکیها یکبار دیگر از قدرت خود دفاع کرد.

در المپیک سال 1978 بار دیگر عنوان قهرمانی را که در 1976 از دست داده بود با غلبه بر لئون اسپینکس (Leon Spinks) که تنها 8 بازی حرفه ای داشت به دست آورد و برای سومین بار قهرمان سنگین وزن دنیا لقب گرفت.

اعلام بازنشستگی


در 27 ژوئن 1979 محمد علی اعلام بازنشستگی کرد و با دنیای پر هیجان رینگ و بوکس خداحافظی نمود. اگرچه در طی دو سال پس از آن مسابقاتی هم انجام داد ولی در آخرین مسابقه خود برابر ترور بربیک (Trevor Bebick) که 12 سال از او جوانتر بود شکست خورد و پس از این شکست در سال 1981 با رکورد 56 پیروزی، 37 ناک اوت و 5 شکست به طور کامل از بوکس کناره گیری کرد.

محمد عل کلی حتی در بوکس هم عقاید ضد اورتودوکس داشت و مثلا" به جای آنکه مثل سایر بوکسورهای اورتودوکس هنگام دفاع دستهایش را بالا و روی صورتش بگیرد، آنها را در پایین میگرفت، همیشه فاصله اش با حریف نسبت به سایرین بیشتر بود و ضربات مشتش به سر از هر بوکسور دیگری بیشتر بود. اگرچه شاید این مساله در طول یک مسابقه ریسک بیشتری داشته باشد اما ضربات سنگین به اعضای بدن برای ناک اوت کردن حریف از روی رینگ موثرتر است و کلی معتقد بود نمیخواهد با فریب دادن دیگران قهرمان شود.

 

دوران پس از بازنشستگی


در سال 1982 محمد علی دچار سندروم پارکینسون شد، اما از محبوبیتش نزد مردم و هوادارنش چیزی نکاست و هچمنان مورد توجه میلیونها نفر در سراسر جهان بود. در سال 1985 افتخار روشن کردن مشعل المپیک را در جورجیای آتلانتا پیدا کرد.

از آنجایی که دخترش لیلا علی (Leila Ali) به رشته پدر علاقه فراوانی داشت از سال 1999 بوکس حرفه ای را آغاز کرد. اما پدرش پیش از این در سال 1978 در مورد بوکس زنان گفته بود: "زنان هرگز نمی توانند به خاطر فیزیولوژی بدنشان مثل مردان بوکس بازی کنند. ضربات سهمگین بوکس باعث بروز مشکلاتی برایشان می شود که گاها" جبران ناپذیر است."

محمد علی در حال حاضر همراه خانواده اش در میشیگان (Michigan) زندگی میکند.

/.netsport-magazine منبع

يکشنبه 18/12/1387 - 23:51
ورزش و تحرک

محمد علی کلی

 

هنگامی که در سال 1964 برای اولین بار در
میامی قهرمان سنگین وزن جهان شد
کاسیوس مارچلوس کلی (Cassius Marcellus Clay) ملقب به محمد علی کلی متولد در 17 ژانویه 1942 در آمریکا، یکی از بزرگترین و مشهورترین بوکسورهای سنگین وزن جهان است که پس از گرویدن به اسلام در فعالیتهای سیاسی نیز نقش داشت و به همین دلیل بیش از سایر قهرمانان ورزشی در جهان مطرح شد. وی همچنین در قرن بیستم عنوان یکی از بزرگترین قهرمانان ورزشی را نیز از آن خود کرد.

آغاز راه
محمد علی در محله لوییس ویل (Luisville) کنتاکی دوران کودکی خود را سپری کرد. در سن 12 سالگی هنگامی دوچرخه کوچکش به سرقت رفت، مثل بسیاری از کودکان دیگر گریه کنان نزد پدرش نرفت بلکه ماجرا را برای پلیس محلی شان جو مارتین (Joe Martin) که یک مربی بوکس هم بود گزارش کرد. مارتین پیشنهاد کرد که راه مبارزه کردن را تحت نظر او یاد بگیرد و این پسر بچه 12 ساله به سرعت تحت فرامین مارتین در امر یادگیری بوکس پیشرفت کرد. تا زمانی که به دبیرستان رفت در کنتاکی موفق به کسب 6 عنوان شد و با این موفقیتها مسوولین مدسه در عوض، نمرات ضعیف درسی اش را نادیده گرفتند و اجازه دادند تا او فارغ التحصیل شود.

در بازیهای المپیک تابستانی سال 1960 در رم او مدال طلای بوکس در رده سبک وزن را کسب کرد و سپس بعد از آن آموزش بوکس حرفه ای را زیر نظر آنجلو داندی (Angelo Dundee) ادامه داد و همزمان در همان سالها بود که عقاید غیر معمول مذهبی خود را بروز داد. ضمن اینکه نتایج دور از انتظار و خیره کننده او در مسابقات، و روحیه خستگی ناپذیرش موجب شده بود تا لقب مشت زن لوییس ویل را از آن خود کند. چرا که هیچ رقیبی در آن منطقه نتوانسته بود وی را شکست دهد. او به همین علت همیشه می گفت: "من قوی ترینم، جوانم و پر انرژی! سریع هستم و هیچکس نمی تواند مرا شکست دهد."

در 29 اکتبر 1960 در لوییس ویل، کاسیوس کلی در اولین رینگ حرفه ای خود پیروز شد و در 6 رینگ توانست تونی هونساکر (Tunney Hunsaker) را که رییس پلیس فایتویل (Fayetteville)ویرجینیای شرقی بود فائق آمد.

از سال 1960 تا 1963 این مبارزه گر جوان در 15 مسابقه نفسگیر دیگر حریفانش را ناک اوت کرد.کسانی مثل تونی اسپرتی (Tony Esperti)،جیم رابینسون (Jim Robinson) ،دانی فلیمن (Donnie Fleeman) ، داک سابدانگ (Duke Sabedong) آلونزو جانسون (Alonzo Johnson) ، گئورگ لوگان (George Logan) ، ویلی بسمانف (Willi Besmanoff) و لامار کلارک ( lamar Clark) که در دوره اوج خود بیش از 40 پیروزی قاطعانه داشت.

شاید هیجان انگیز ترین و پر افتخارترین موفقیت کلی را در آن دوران پیروزی برابر سانی بنکس (Sonny Banks) ، آلخاندرو لاورانته (Alejandro Lavorante) و آرچی مور (Archie Moore) که سابقه 200 پیروزی چشمگیر داشتند، باشد. اگرچه بنکس و لاورانته هر دو پس از این در مسابقات دیگر روی رینگ کشته شدند و کلی تنها مدعی عنوان قهرمانی برابر سانی لیستون (Sonny Liston) شد. رویارویی با سانی لیستون رقابتی بود که همه بوکسور ها با هراس از آن حرف می زدند و بوکسوری به سن و سال کم کلی نتوانسته بود او را تاکنون شکست دهد و این عنوان را کسب کند.

جنگ کلی و لیستون


کلی هدف بزرگ و انگیزه خوبی داشت، اما لیستون هم از اعتماد به نفس بالایی برخوردار بود و برای هر مبارزه ای آماده! در راند نخستین سرعت بازی کلی موجب حیرت همگان شد، حتی لیستون نیز از این مساله شگفت زده شد. قبل از مسابقه آرچی مور و سوگار ری رابینسون (Sugar Ray Robinson) به کلی هشدار داده بودند که مراقب سر خود باشد چرا که سانی ضربات سهمگینی دارد، ضمن اینکه از وزن بالای خود در تحت فشار گذاشتن حریف استفاده مکرد. به همین دلیل کلی حسابی در راند اول شرایط را بررسی کرد و سعی می کرد به او فرصت ندهد.

در همان ابتدای راند سوم به طرز آشکاری لیستون خستگی خود را بروز داد و کلی از این مساله بیشترین سود را برد و با ضرباتی سنگین او را ضعیفتر هم کرد. در ثانیه های پایانی راند سوم با یکی از ضربات کلی زیر چشم سانی شکاف عمیقی خورد و همین خونریزی نیروی او را بیش از پیش تحلیل داد. در راند چهارم لیستون با بهره جویی از خستگی کلی کمی خود را جمع و جور کرد، اما بوکسور جوان با استفاده از همین نیروی جوانی تا راند ششم خود را سرپا نگه داشت و منتظر پایان مسابقه بود که به ناگاه لیسون پس از چند ضربه از درد به خود پیچید و اعلام کرد که بازویش در رفته و اینجا بود که از ادامه مسابقه بازماند و کلی با قدرت خود را "پادشاه جهان" نامید و با فریاد از همه خبرنگاران حاضر در ورزشگاه خواست که در وصف قدرت نمایی او مقاله های جذابی بنویسند!

در یک رقابت نفسگیر و پر استرس او بالاخره قهرمان جهان شد. اما باید پس از آن قدرت و توانی خود را به سایرین هم نشان میداد. در ماه نوامبر 1965 توانست قهرمان اسبق دنیا فلوید پترسون (Floyd Patterson) را شکست دهد. در راند دوازدهم داور مسابقه به علت شرایط فیزیکی بد فلوید، بازی را متوقف کرد و کلی را برنده بازی اعلام نمود. (ادامه دارد ...)

يکشنبه 18/12/1387 - 23:43
کامپیوتر و اینترنت

 هکر

قصد داریم با شما در مورد هک و هکرها صحبت کنیم. اوایل برنامه‌های کوچکی توسط برنامه‌نویسان بنام "Hacks" نوشته می‌شد که شوخی‌های بی‌ضرر، دسترسی‌های بی‌اجازه و برگرفته از احساس " جلوی من حصار نکش" بود، اما اکنون تبدیل به زیان‌های جدی شده است که به سیستمها وارد می‌شود. بهرحال در بعضی اوقات، هکرها برای سازمان‌ها مفید هستند و بعنوان محافظ عمل می‌کنند. بد نیست که با فرهنگ و برنامه‌های این گروه از افراد آشنا شویم. بنابه تعریف، آنها افراد یا گروههایی از افراد با انگیزه‌های متفاوت هستند که امنیت یک سازمان یا یک فرد را به مخاطره می‌اندازند. آنها کاوشگران قلمروهای جدید هستند. بعضی برای منافع شخصی و بعضی برای سودرساندن به دیگران. اطلاع داشتن از تاریخ هک راه و آینده احتمالی آن را مشخص می‌کند. مطالعه در مورد هکرهای برجسته و داخل‌شدنهای بی‌اجازه آنها به سیستمها به افزایش آگاهی در این مورد کمک می‌کند.

هکرها کیستند؟

اصطلاح "هک "به میانبر ایجاد شده در یک برنامه برای انجام سریعتر کار، اشاره می‌کند. (این تعریفی است که با پیدایش این کلمه همراه آن بوده است.) طبق یک خرده‌فرهنگ، هکرها سعی در پنهان کردن هویت واقعی خود می‌کنند، هرچند مطالعات نشان داده است که بعضی از آنها از تحسین‌شدن بدلیل ماجراهایی که بوجود می‌آورند، لذت می‌برند. بیشتر آنها از اسامی مستعار مانند Hackingwiz یا Hyper Viper استفاده می‌کنند. آنها خود را افراد ماهر و هنرمندی می‌دانند که گاهی خود را از ویروس‌نویسان جدا می‌کنند. در حقیقت، برای مشخص‌کردن یک هکر، تعریف مشخصی وجود ندارد. آنها دارای زمینه‌های متفاوتی هستند و دلایلی که پشت هک وجود دارد گستره وسیعی را می‌پوشاند، اما باعث تهدیدهای مشترکی می‌شوند. هکرها افراد باهوشی هستند و از اینکه کامپیوترها را به انجام کاری که دوست دارند وامی‌دارند، لذت می‌برند.

در طبقه‌بندی هکرها سه گروه وجود دارند

· هکرهای مدرسه‌ای قدیمی که به داده‌های فنی مانند کدهای برنامه یا آنالیز سیستمها علاقمند هستند. این گروه علاقمند به درگیرشدن در تحصیلات عالیه مرتبط با علوم کامپیوتر هستند.
· گروه دوم هکرهایی هستند که به مجرمان شباهت بیشتری دارند. آنها در فضای وب می‌گردند و برای اثبات خودشان سایتها را هک می‌کنند و مساله‌ساز می‌شوند. بهرحال اخیرا، تعدادشان اضافه شده است و نوجوانان بیشتری به هک مشغول شده‌اند. این مساله بعبارتی حالت تفریح در فضای سایبر را برای آنها دارد. آنها ابزار خود را توسط روشها و هکهایی که از منابع غیرقانونی، مانند وب‌سایتهایی که به هک تخصیص‌یافته، بدست می‌آورند. این افراد برای جامعه امنیتی امروز مساله‌ای جدی محسوب می‌شوند.
· گروه سوم مجرمان حرفه‌ای هستند. افراد این گروه اغلب اهداف مالی دارند. آنها مهارت دسترسی به سیستمهای مورد هک و یا افراد با این توانایی را دارند.
در فرهنگ هکرها، یک "آیین هکری" وجود دارد که در حقیقت مجموعه‌ای از قوانین نانوشته‌ای است که فعالیتهای آنها را هدایت می‌کند و خط مشی آنها را تعیین می‌کند. مهمتر اینکه، این مجموعه به تایید فعالیتهای انجام شده توسط هکرها کمک می‌کند. هر گروه برای خود یک آیین هکری دارد که از آن تبعیت می‌کند.

مطابق با دیدگاه افراد مختلف، هکرها یا سودمند و بعنوان جزء لازمی برای اینترنت هستند، یا اینکه تهدید محسوب می‌شوند. بسیاری احساس می‌کنند که آنها وظیفه دارند شکافهای امنیتی را پیدا و از آنها استفاده کنند تا توجه لازم را به مساله معطوف دارند. بهرحال باید روی دیگر سکه را نیز دید. همان ابزاری که برای اهداف خوب استفاده می‌شود می‌تواند همچنین باعث زیان یا سوءاستفاده‌های شخصی توسط افراد دیگر شود. همچنین به این طریق هزینه‌های اینترنت با توجه به لزوم افزایش امنیت روی وب، افزایش می‌یابد.
گروه‌ها و سایتهایی هستند که ابزار هک را در اختیار افراد قرار می‌دهند. هدف بعضی از آنها نیز اطلاع‌رسانی برای جلوگیری از آسیب‌های احتمالی است. گاهی فعالیتهای هکی را که در حال انجام است به اطلاع عموم می‌رسانند. بهرحال شایان ذکر است که همچنان بین متخصصان امنیت اختلاف نظر در مورد سودرسانی یا ضرررسانی هکرها وجود دارد. جالب اینجاست که گاهی هکرها اقدام به برگزاری همایش نیز می‌کنند و افراد علاقمند با حضور در این همایشها با روشها و ابزار هک آشنا می‌شوند. البته در میان حاضرین باز هم متخصصان امنیت و نیز آژانس‌های قانونگذاری و مجریان قانون حضور دارند. هدف آنها از این حضور حصول دانش بهتر در مورد این موضوع و کسب مهارتهای بیشتر با توجه به گرایش روزافزون به جرایم و تروریسم در فضای سایبر است.

تاریخ ورای قضیه

هک احتمالا عمری به اندازه عمر کامپیوتر دارد. روز اول کامپیوتری کار می‌کرد و روز دوم هک می‌شد. MIT اولین گروه از هکرهای کامپیوتری را معرفی کرد. گروهی جوان از تحصیلکردگان علوم کامپیوتر که روی ماشین کارت پانچ Dell کار می‌کردند. بهرحال این هنر! هیچ مرز بین‌المللی نمی‌شناسد. هک در همه جا هست. با ظهور اینترنت مدرن، هک نیز رشد کرد.
هک بیشتر بعنوان یک هویت مستقل ظهور کرد. روترها بدرستی تنظیم نمی‌شدند، همچنانکه این مساله امروز نیز وجود دارد. معمولا کاربران از ارتباطات خطوط تلفن برای دستیابی به شرکتهای بزرگ دولتی و ارتشی استفاده می‌کردند. و بقیه نیز پشت ترمینالهایی می‌نشستند که مستقیما به سیستمهایی وصل بودند که آنها در حال هک کردنشان بودند. این سیستمها از ماشینهای مین‌فریم بزرگ و درایوهای نواری تشکیل می‌شدند. دسترسی به آنها عموما با هک کردن کمترین میزان امنیت یعنی شناسه و رمزعبور بدست می‌آمد. البته منظور این نیست که هک در آن زمان آسانتر بود. میانگین سطح دانش هکرها نیز بالاتر رفته است. در ضمن امروزه نرم‌افزارهای آسیب‌رسان نیز براحتی در دسترس افراد با دانش کم قرار دارد. هدف از بسیاری نفوذها دستیابی به سیستمهایی بود که بنظر غیرقابل دستیابی یا امن بودند. در حقیقت شکستن امنیت این سیستمها یک چالش محسوب می‌شد.
امروزه در دنیایی زندگی می‌کنیم که اینترنت بخش مهمی از آن را تشکیل می‌دهد. بسیاری از خریدها آنلاین انجام می‌گیرد و سیستمهای تجاری زیادی از این طریق به هم مرتبط هستند. ظهور کامپیوترهای رومیزی و افزایش آنها در خانه‌ها، کامپیوتر را در دسترس گروه‌های زیادی از مردم قرار داده است. این امر زمینه را برای فعالیت هکرها نیز گسترش داده است. اگرچه هکرها با کامپیوترها و شبکه‌های پیچیده‌تری سروکار دارند، خود این امر چالش قضیه را برای آنها بیشتر می‌کند و انگیزه آنها را بالاتر می‌برد. سیاست‌ها و فلسفه‌های پشت این قضیه نیز تغییر کرده است. بسیاری از گروه‌ها از هکرها برای کمک به کشف ضعفهای امنیتی سیستمهای خود استفاده می‌کنند. اینترنت مدرن به هکرها اجازه داده است که مرزهای جدید را بکاوند. جنگ بین کشورها با هک‌کردن وب‌سایتهای یکدیگر و از کار انداختن آنها یا پایین‌آوردن سایتها با حملات DoS (Denial of Service) به یک امر معمول مبدل گشته است. ارتشها از هکرها بمنظور از کار انداختن سیستمهای دفاعی دشمنانشان برای کسب برتری در جنگ استفاده می‌کنند. منافع مالی یک انگیزه بزرگ برای بعضی هکرها یا افرادی است که هکرها را بکار می‌گیرند. موسسات مالی اغلب هدف قرار می‌گیرند تا مقادیر زیادی از پولشان توسط روشهای الکترونیک بسرقت رود.

يکشنبه 18/12/1387 - 23:21
ورزش و تحرک
( موی تای ) یکی از کار آمد ترین هنرهای رزمی و روش دفاع از خود است که در آن به بهترین شکل از ضربه های مشت ، آرنج ، و زانو و پا استفاده می شود . موی تای یا به بیانی دیگر ( بوکس تایلندی ) که در که در زبان انگلیسی تای بوکسینگ نامیده می شود ، هنر رزمی و ملی کشور تایلند است و به عنوان بخش ضروری فرهنگ مردم تایلند از دوران کهن بر جای مانده است و قدمت آن با تاریخچه قوم ( تای ) آمیخته شده است . قرنها پیش ، قبیله ای به نام ( تای ) از سلطنت پادشاهی تای مونگ یا تای موآنگ قبل از دوره بودا در سرزمین حاصل خیزی که در دو سمت رود ( هوانگ هو ) و رود ( یانگ تسه ) در ( سچوان ) و ( هوپی )در جنوب چین قرار داشت ، سکنی گزیدند که برای زنده ماندن و حفظ خانواده ، طایفه و ... همواره می جنگیدند . در آن زمان مردم تای مورد هجوم قرار گرفتند و به سمت جنوب مهاجرت کردند که در آنجا نیز مورد حمله غیر بومیان و وحشیان قرار گرفتند و اموال خود را از دست دادند . امید به زنده ماندن در چنین شرایطی و احساس نیاز به حفاظت از خود، این قبیله را به فکر انداخت تا همراه اسلحه های موجود در آن زمان از قسمت های مختلف بدن نیز به عنوان ابزار تدافعی و تهاجمی در نبردهای تن به تن استفاده نمایند . بعدها ، طوایف ( تای مونگ ) به صورت یک ملت مستقل با هم متحد گردیدند و در جنوب رودخانه مکونگ با تشکیل سرزمینی مستقل برای دفاع از سرزمین و جلوگیری از تاخت و تاز دشمنان هنرهای دفاعی را ابداع نمودند . روش های دفاع از خود و تاکتیک ها و استراتژی ها به شکل سیستماتیکی با سبک های ویژه در کتابچه های قوانین مبارزه ای چوپاسارت نوشته شده اند و تمام روش های مبارزه ای که بر پایه آن میتوانستند دشمنان خود را از صحنه نبرد بیرون برانند در آن گنجانده شد . چوپاسارت نشان داد که چه گونه می توان با شمشیر ، چاقو ،نیزه، تبر و گرز و کلنگ جنگید و این قوانین به کتاب جنگجویان تبدیل ، و مرجعی شد برای کسانی که میخواستند مهارتهای مبارزه را بیاموزند و با وجود لحظه ها ، رفته رفته اسلحه های طبیعی و خدادای بشر مانند ضربات مشت، آرنج ، زانو و پا که همیشه همراه آدمی است ، جایگزین سلاح های واقعی گردد . ساق ها مانند چوبی بلند برای دفاع و ضربه زدن ، بازوها به عنوان شمشیرهای دوتایی برای دفاع کردن ، مشت ها برای خرد کردن و آرنج ها به عنوان ضربات نیزه ، زانوها همانند گرز برای ضربه زدن و دفاع کردن و پاها نیز به عنوان چاقو و تبر به کار گرفته شدند ، بدین گونه هر قسمت از بدن به عنوان مهارتی در مبارزه ، به یک سلاح تبدیل شد و حالا یک هنر رزمی جدید یعنی ( موی تای ) پدید آمد.
يکشنبه 18/12/1387 - 23:7
دعا و زیارت

یكی از فرق منشعب شده از شیعه امامیه فرقه اسماعیلیه است كه در حدود قرن دوم هجری از امامیه جدا شد و دارای عقایدی متفاوت از عقاید امامیه می باشد، از آنجائیكه انشعاب این فرقه بر سر امامت اسماعیل بن جعفر ـ علیه السلام ـ بوده لذا در دوره های بعد، ملل و نحل نویسان، مانند حسن بن موسی نوبختی نام اسماعیلیان را بر آنها نهادند. البته طی گذر زمان و به مناسبتهای مختلف بنامهای دیگری نیز نامیده شده اند از جمله، مباركیه، خطّابیه، باطنیه، تعلیمیه، سبعیّه، حشیشیه، ملاحده و قرامطه[1].
چگونگی شكل گیری و بوجود آمدن اسماعیلیه به جانشینی امام جعفر صادق ـ علیه السلام ـ بر می گردد، از آنجا كه امام جعفر صادق ـ علیه السلام ـ دارای چندین فرزند پسر بود و بزرگترینشان اسماعیل بوده و در زمان حیات مورد محبّت امام بود، عده ای از شیعیان گمان می كردند كه او بعد از پدرش به امامت خواهد رسید.[2]
اما خود اسماعیلیه در این مورد معتقدند كه امامت اسماعیل طبق نص صریح امام صادق ـ علیه السلام ـ بوده، چون كه اسماعیل ارشد فرزندان امام بوده[3] لذا با وجود اینكه اسماعیل در زمان حیات پدر از دنیا رفت، عده ای از قبول فوت اسماعیل ابا كردند و گفتند كه امام صادق تقیّه می كند و اسماعیل نمرده و غایب شده و او همان مهدی است و این گروه به اسماعیلیه خاصه معروفند، در مقابل این گروه عده ای مرگ اسماعیل باور كردند و معتقد شدند كه امامت بعد از اسماعیل به پسرش محمد رسیده و لذا محمد بن اسماعیل را امام هفتم تلقی كرده و آخرین امام نامیدند. این گروه به اسماعیلیه عامه معروفند و سبعیه هم گفته می شود.[4]
و لذا این دو گروه بعد از شهادت امام صادق ـ علیه السلام ـ منكر امامت امام موسی بن جعفر ـ علیه السلام ـ شده و از امامیه جدا شدند، چون معتقد بودند كه امامت از برادر به برادر نمی رسد مگر در مورد امام حسن و امام حسین و غیر از این دو امام همواره امامت از پدر به پسر رسیده و از آنجا كه به امامت اسماعیل معتقد بودند، گفتند: كه بعد از مرگ اسماعیل، محمد بن اسماعیل امام است.
این گروه به رهبری فردی بنام مبارك كه غلام اسماعیل بود، فعالیت خود را آغاز می كنند و لذا به مباركیه هم ملقب شده اند.[5]گروهی از شیعیان هم كه در كوفه زندگی می كردند و دور «ابی الخطاب محمد بن ابی زینب اسدی اجدع» جمع شده بودند و بعداً به معتقدین به امامت پسر اسماعیل متصل شدند، البته ابی الخطاب فردی غالی بود كه در مورد امام صادق ـ علیه السلام ـ غلّو كرده و به الوهیت آن حضرت معتقد بود و لذا از طرف امام لعن و طرد شده بود، به این خاطر ابی الخطاب خود را پیامبر و فرستاده امام صادق ـ علیه السلام ـ معرفی می كرد، لذا این گروه هم به خطابیه معروفند كه بعدها با مباركیه یك گروه شدند.[6]
البته خود اسماعیلیه ابو «الخطاب» را بعنوان مؤسس فرقه اسماعیلی معرفی می كنند و مقام او را نسبت به امام اسماعیلی مثل مقام سلمان فارسی می دانند و «میمون القداح» كه از اتباع ابو الخطاب است، راه او را ادامه داد[7]و دعوت اسماعیلی را كه در خفا بوده رهبری كرد.
به خاطر وضع خفقانی كه عباسیان نسبت به علویان بوجود آورده بودند و همچنین نسبت به ائمه كه در زمان منصور عباسی نسبت به امام صادق ـ علیه السلام ـ چندین سال عمر خویش را در زندان سپری كردند، این عدم ارتباط مستمر بین شیعیان و ائمه هم موجب شد كه عده ای سست ایمان و سود جو، دنبال مقاصد خویش باشند و با جدایی گروهی از شیعیان وضع را مناسب دیده، فعالیت خود را در غالب مبارزه با عباسیان شروع كنند. كه ابی الخطاب هم از این گونه افراد است. كه علیه عباسیان دست به اقدام می زند ولی كشته می شود. و لذا باقی پیروان او از این پس به شام رفته و در شهر «سلمیه» سكونت می گزینند كه نزدیك «حمص» بود و از ترس حكام و مأموران عباسی تظاهر به تجارت می نمودند و در عین حال دعاة خود را به اطراف و شهرهای اسلامی می فرستادند و مردم را به نزدیك شدن ظهور مهدی از نسل اسماعیل بشارت می دادند. یكی از این دعاة میمون القداح می باشد كه از اهالی خوزستان هستند و به شغل (چشم پزشكی آن زمان) مشغول بود و لذا به قداح مشهور است، كه بعد از موت ابی الخطاب قیم و مربی محمد بن اسماعیل می شود و به او مذهب باطنی تلقین می كند.[8]
بعد از «میمون القداح» فرزندش عبدالله و سپس دیگر رهبران فكری و سیاسی دعوت اسماعیلیه را كه البته در خفا بود و به گفته خودشان دوره ستر بود رهبری كردند.
زندگی مخفیانه و مرگ محمد بن اسماعیل، زمینه گسترش و پیشرفت دعوت را بیشتر فراهم ساخته است و از این پس داعیان اسماعیلی در ایران، سوریه و شمال آفریقا به صورتی گسترده و مخفیانه به دعوت پرداختند.
از دعاة اسماعیلی كه در «سلمیه» شام بود، مردی بود بنام حمدان اشعث ملقب به قرمط به خاطر كوتاهی قد و پاهایش، این شخص داعی كوفه و اطراف می شود در اواخر قرن سوم هجری اتباع حمدان موفق می شوند در بحرین و نواحی آن به مركزیت احساء حكومت تشكیل دهند. و به این خاطر در تاریخ اهمیت پیدا می كنند.[9]
اسماعیلیه بواسطه نفوذی كه در میان مردم عادی و ستم دیده داشتند و با توجه به دعوت مخفی كه حدود یكصد سال ادامه دادند، موفق شدند پیروانی جذب كنند و برای این منظور اغلب در مناطق دور دست چون یمن و شمال افریقا و ماوراءالنهر كه از مركز خلافت دور بود و خطرات كمی تهدید می كرد فعالیت خود را بیشتر می كردند، در این راستا یكی از دعاة بنام عبیدالله المهدی در شمال آفریقا وقتی وضعیت مناسب برای اهداف خود می بیند امامت خویش را علنی می كند. و با استفاده از دوری منطقه با كمك ابوعبدالله شیعی یكی از داعیان دیگر موفق می شود قبایل بربر را جذب خود كند و از آنها بیعت بگیرد و خود را بعنوان مهدی معرفی می كرده و با این اقدام تمام شدن دوره ستر را اعلام می كند و مرحله ظهور را آغاز می نماید و بعد از مدتی در سال 301 هجری سپاهی به مصر ارسال می كند با تصرف مصر و مناطق دیگر و بعد از مدتی تمام شمال افریقا را تحت سیطره خود در می آورد[10]و با ورود به مصر خلافت فاطمیان را آغاز می كند، دوره ای كه موفقیت اسماعیلیان به اوج می رسد، اسماعیلیه این دوره را اغلب «عصر طلایی» اسماعیلیه وصف كرده اند. جنبش انقلابی و دعوت اسماعیلیان نخستین، سرانجام به تأسیس دولتی منجر شده بود كه امام اسماعیلی در رأس آن قرار داشت و طی همین دوره تفكر و ادبیات اسماعیلی به اوج اعتلای خود رسید.[11]

__________________________معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. المقالات و الفرق، ابی خلف.
2. هدایة المؤمنین، خراسانی.[1] . شهرستانی، ملل و نحل، بیروت، دارالمعرفة، چاپ چهارم، 1415، ج1، ص196-228.
[2] . مفید، الارشاد، قم، موسسه آلالبیت لاحیاء التراث، چاپ اول، 1413ه‍ ق، ج2، ص209.
[3] . نوبختی، فرق الشیعه، ترجمه: محمد جواد مشكور، چاپخانه كتابچی، چاپ نخست 1325 شمسی، ص36.
[4] . عبدالقاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، ‌ترجمه محمد جواد مشكور، انتشارات اشرافی، چاپ سوم، 1358، ص34.
[5] . مشكور، محمد جواد، موسوعه فرق اسلامی،‌ ‌بیروت، مجمع بحوث اسلامی، چاپ اول، 1415ه‍، ص103، نوبختی، ص39.
[6] . نوبختی، پیشین، صفحه 39.
[7] . بغدادی، عبدالقاهر، پیشین، ص34.
[8] . مشكور، محمد جوادة پیشین، ص104.
[9] . مشكور، پیشین، ص415 و نوبختی، ‌پیشین، ص40.
[10] . مشكور، پیشین، ‌ص105.
[11] . گروه مذاهب اسلامی، اسماعیله (مجموع مقالات)، قم، ‌مركز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول. ‌ص17.

يکشنبه 18/12/1387 - 14:20
دعا و زیارت

بهائیت فرقه ای منشعب از آئین بابی است و بابیت هم برخاسته از مكتب شیخیه است لذا جهت روشن شدن چگونگی بوجود آمدن بهائیت باید سراغ مكتب شیخیه و بابیت رفت تا جریان بهائیت را بهتر بشناسیم.
بنیانگذاران مكتب شیخیه شیخ احمد احسائی و سیدكاظم رشتی هستند كه رشتی از شاگردان احسائی بوده و این مكتب برای خود چهار ركن قائل هستند كه ركن چهارم را شیعه كامل می دانند كه در شیخیگری پس از توحید و نبوت و ولایت شیعه كامل چهارمین ركن است.
زندگی سید علی محمد شیرازی معروف به باب را اینگونه می توان ترسیم كرد:
1. دوران نوجوانی او كه دارای دو ویژگی است. یكی راز و نیازهای غیرعادی كه با قرائت ادعیه و زیارتهای مذهبی همراه بوده و ریاضت و چلّه نشینی حتی در دوران تحصیل، رویه او بوده است.[1] دیگر اینكه دایی سید علی محمد او را پیش استادی به نام شیخ عابد كه از شاگردان شیخ احسائی و رشتی است جهت یادگیری تعالیم دینی می برد.[2]
2. در سفری كه سید علی محمد در سال 1255 قمری به كربلا انجام می دهد، با برخی از شاگردان سید كاظم رشتی آشنا و به خدمت رشتی رسیده و در حلقه درسی او جا می گیرد. گویا باب در مدّت اقامت یك ساله در كربلا پیرامون مسئله امام دوازدهم در تلقی شیخیه می اندیشیده و موضوع ركن چهارم و چگونگی آن، وی را به تأمل بسیار واداشته و وسوسه های مرموزی در دل او ایجاد می كند.
3. به دنبال درگذشت سید كاظم رشتی در سال 1259(هـ . ق) در كربلا، شاگردان وی در جستجوی جانشینی برای رشتی مشغول می شوند كه بنابر عقیده خود، جانشین باید مصداق شیعه كامل و ركن چهارم باشد. نكته ای كه در اینجا قابل تأمل است اینكه با وجود علماء اخباری شیعه و شیخیه مثل قزوینی، زنجانی، بشرویه ای و ابوالفضل گلپایگانی كه از پیروان سید كاظم رشتی می باشند، علی محمد خود را به عنوان ركن چهارم معرفی می كند، در حالی كه از نظر مقام علمی همچون شاگردی خردسال در میان آن عالمان بوده است.
باب بعد از مرگ رشتی به خاطر اختلاف آراء در مورد جانشینی سید كاظم رشتی، با ادعای ركن چهارم، افراد پراكنده شیخیه را به سوی خود جلب می كند و سپس برای آنكه عامه مردم را به طرف خود بخواند دعوی سفارت و بابیت حضرت ولی عصر ـ علیه السّلام ـ می كند و بعد از مدتی كه بازارش گرم می شود دعوی مهدویت و ولایت می نماید و چون به خیال خودش در این مرحله نیز پیشرفت می كند، شروع به ساختن احكام و قوانین كرده و ادعای رسالت و نبوت نموده و بالاخره ادعای الوهیت و ربوبیت می كند و علت این امر هم روش تأویل گرایی شیخیه است كه توانست با این حربه، بخش هایی از قرآن كریم را تفسیر نماید و در نهایت بخاطر همین ادعاهای باطل و كفر آمیز به اعدام محكوم می شود و وقتی كه علی محمد شیرازی در تبریز اعدام شد تزلزل و شكاف عمیقی در بین طرفداران بابیت بوجود آمد و بابیان به دو گروه ازلیان و بهائیان منشعب گردید.
میرزا حسینعلی بهاء و رهبر بهائیان در تهران ساكن بود و در سن 28 سالگی در پی تبلیغ ملاحسین بشرویه ای معروف به باب اللباب در شمار نخستین گروندگان باب درآمد و از آن پس یكی از فعالترین افراد بابی شد و به ترویج بابیگری بویژه در نور و مازندران پرداخت و برخی از برادرانش از جمله میرزا یحیی نیز بر اثر تبلیغ او به این مرام پیوستند.
با توجه به مطالب فوق عوامل پیدایش بهائیت را چنین می توانیم بیان كنیم. مبنای فكری شیخیه بر مشرب اخباری گری استوار است وقتی اخباری ها در زمینه های مختلف مغلوب اصولیون شدند و مبارزه دینی و شرعی وحید بهبهانی تفكر اخباریون را در هم پیچید و بساط اخباریگری را در محدوده فقه و برخی آراء كلامی از بین برد فرقه بابیت پیدایش خود را از این مقطع زمانی آغاز می كند.[3]
اما در این میان سیاست دولتهای استعماری و حمایت آنها در پیشرفت و بقاء و حتی در پیدایش بهائیت قابل توجه می باشد. وقتی در شوال 1268 حادثه تیراندازی دو تن از بابیان به ناصرالدین پیش آمد، حكومت مركزی قرائن و شواهدی كه در اختیار داشت میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاء را طراح این سؤ قصد شناخته و به دستگیری وی اقدام كردند. با توجه به اینكه شوهر خواهر بهاء منشی سفارت روس و هم در همسایگی سفیر روسی بوده، وقتی كه بهاء را ملاقات می كند وی را به منزل خود و بعد به خانه سفیر روسی می برد و از آن طریق مدتی در مقرّ تابستانی سفارت روس در زرگنده شمیران سپری می كند، تا از تعقیب و دستگیری مصون ماند و سفیر روس بر ادامه اقامت وی اصرار می ورزد و از تسلیم او به نمایندگان شاه امتناع می كند و از بهاء الله می خواهد كه به خانة صدراعظم برود و نامه ای به صدر اعظم می نویسد و در آن تأكید می كند كه از طرف سفارت روسیه از او پذیرایی كند و در حفظ و حراست او بكوشد و چنانچه آسیبی به وی برسد شخص صدر اعظم مسئول سفارت روس خواهد بود و سفیر روسی با وساطت و دخالت خود در آزادی او می كوشد و سعی می كند بی گناهی او را به اثبات برساند و موجب گردید كه حسینعلی از زندان آزاد شود.[4]
مطلب بعدی اینكه وقتی بهاء با عده ای از بابیان به طرف عراق حركت می كنند نماینده ای از روس و ایران به همراه آنان می گمارند. از همة اینها معلوم می شود كه سفارت روس از همان وقت میرزا را تحت نظر و حمایت گرفته به طوری كه دولت ایران نتوانست درباره او تصمیمی مستقل بگیرد. و موید این مطلب زمانی است كه دولت روس بهائیان را به رسمیت شناخته و قمراف حاكم تركستان به معاونت و مساعدت ایشان پرداخته، تا جایی كه اظهار می كند در عشق آباد معبد بسازند و در ظلّ اقتدار دولت روسیه رسمیت یابند.[5]
بعد از آنكه حسینعلی نوری در عراق ساكن می شود، صبح ازل و بهاء بر سر جانشینی اختلاف می كنند و با توجه به اینكه باب، به میرزا یحیی توجه بیشتر داشته عده ای از طرفداران باب او را جانشین باب می دانند و ازلیان به همین دلیل در آغاز، اكثریت را تشكیل می دادند ولی بعدها تدابیر بهاء الله موجب شد ازلیان در اقلیت قرار گیرند و به تدریج منقرض شوند.
یكی از عوامل پیروزی بهاء الله حمایت انگلیس است. وقتی بهاء به عراق تبعید شد دولت انگلیس به افراد فعّال احتیاج زیادی داشت و میرزا بهاء الله به تدریج با سیاست انگلیس ارتباط پیدا كرده تا جایی كه نظر دولت انگلیس را به سوی خود جلب می كند. شاهد این امر این است كه وقتی در سال 1278 میلادی «آرنولد با روز كمبال» ژنرال كنسولی دولت انگلیس با میرزا حسینعلی دیدار می كند، پیشنهاد حمایت و تابعیت دولت انگلستان و مهاجرت به هند استعماری یا هر نقطه دیگر را به وی می دهد و نظیر همین تقاضا را نایب كنسول فرانسه در «اورنه» به میرزا بهاء می دهد تا مورد حمایت و تقویت قرار گیرد. و دیگر اینكه در ایام اقامت میرزا بهاء و بابیها در عراق و استانبول مقرّری تعیین شده بود كه بعدها حسینعلی از این امر اظهار پشیمانی می كند.
حمایت انگلیس از میرزا بهاء تا آخر عمر او بوده و زمانی كه سردار بریتانیایی در سال 1918 میلادی حیفا را فتح می كند، هنگام ورود به شهر، فرمان خاصی از طرف امپراطور انگلیس مبنی بر دیدار میرزا بهاء دریافت می كند و پادشاه انگلیس درجه نجابت و بزرگی به او می دهد كه البته نشانی دادن به شخص میرزا بهاء از طرف انگلیس آن هم در روزهای اول فتح و غلبه بر دولت عثمانی، باید در مقابل سوابق ممتد و خدمات مفصلی باشد.[6]
و بدین سان به علت خلأهای فرهنگی و علمی و خصوصاً بذر بد فرجام بهائیت در كشورهای اسلامی با حمایت دولتهای استعماری مثل روسیه و انگلیس پاشیده شد و نهال آن در دامن كج اندیشان به اصطلاح روشنفكر پرورش یافت.

***************************************************
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. شناخت امام عصر ـ علیه السّلام ـ موسوی نیا.
2. ادیان و مذاهب، ج2، سید صادق بنی حسینی.
3. فرق و مذاهب كلامی، ربانی گلپایگانی.[1] . مبلّغی آبادانی، تاریخ ادیان و مذاهب. ج 3، ص 1397.
[2] . طباطبائی، سیدمصطفی، بررسی باب و بهاء، ناشر روزنه تهران، ص 37،.
[3] . تاریخ ادیان و مذاهب، ج 3، ص 1401.
[4] . دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر حداد عادل، بحث بهائیت، تهران، 1376، ج 3، ص 735.
[5] . محاكمه باب و بهاء، ناشر مصطفوی، تهران، 1336، ج 3، ص 180.
[6] . محاكمه باب و بهاء، ص 181.

يکشنبه 18/12/1387 - 13:56
دعا و زیارت

بعضیها ضمن اطلاقِ نام اولین صوفی به ابو هاشم كوفی، گفته اند: ابو هاشم اول كسی است كه خانقاه جهت صوفیان ساخته است.[1] دكتر غنی نیز بنای خانقاه را در اواخر قرن دوم، توسط ابو هاشم كوفی ذكر می كند، ولی زندگی دسته جمعی صوفیان را در یك صومعه بعید می شمارد.[2]
در مورد اولین خانقاه در محیط اسلامی دو نظر وجود دارد. گروهی به پیروی از خواجه عبدالله انصاری (م 481ه‍.ق) آن را در «رمله» فلسطین (= شام) و عده ای مطابق نظر ابن تیمیه (م 738 ه.ق) آن را در ناحیه «عبادات» و شهر «بصره» دانسته اند.[3]
و چون سران صوفیه نظر اول را معتبر دانسته اند، ما نیز همین را بررسی و پی گیری می كنیم. به گفته خواجه عبدالله انصاری:
«اولین خانقاهی كه برای صوفیان بنا شد، در «رمله» شام بود. سبب آن بود كه امیری ترسا، یك روز به شكار رفته بود و در راه دو تن را دید كه به هم رسیدند و دست در آغوش یكدیگر كردند و در آنجا نشسته و آنچه داشتند از خوردنی، پیش نهادند و بخوردند و برفتند. امیرترسا را معامله و الفت ایشان با یكدیگر خوش آمد... و گفت: من برای شما جایی بسازم تا با یكدیگر آنجا گرد هم آیید؛ پس آن خانقاه را در رمله بساخت.»[4]
این نظریه توسط «عبدالرحمن جامی» (م 898 ه.ق)[5] و زین العابدین شیروانی )م 1253)[6] و نایب الصدر (م 1288 ه.ق) تأیید و بازنویسی شده است.[7]
پس به گفته سران صوفیه، اول خانقاهی كه برای صوفیان در سرزمین اسلامی بنا كردند؛ در رمله شام - مركز دشمنان اهل بیت - به وسیله فرمانروایی مسیحی بوده است. آیا فرمانروای مسیحی در ساختن خانقاه در كشور اسلامی، غیر از ایجاد تفرقه و فاسد كردن عقاید مسلمانان چه هدفی می توانسته داشته باشد؟ نیز معلوم می شود كه صوفیگری به یاری مسیحیان وارد جوامع اسلامی شده است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. سرچشمه‌ی تصوف در ایران، سعید نفسیی
2. تصوف و تشیع، هاشم معروف الحسینی(ترجمه ی سید محمدصادق عارف)[1] . رازى، امین، هفت اقلیم، ج 1، ص112.
[2] . غنی، قاسم، تاریخ تصوف در اسلام، ص 19.
[3] . كیائى، تاریخ خانقاه در ایران، ص 137.
[4] . انصاری، خواجه عبدالله، طبعات الصوفیه، ص 10 ـ 9.
[5] . جامی، عبدالرحمن، نفحات الانس، ص 32 ـ 31.
[6] . شیروانی، زین العابدین، حدائق السیاحه، ص 258.
[7] . علی شاه، معصوم، طرائق الحقایق، ج 1، ص151.

يکشنبه 18/12/1387 - 13:47
هوا و فضا

چین قصد دارد تا سال 2010 نخستین پایگاه فضایی این كشور در مدار زمین خواهد بود، را به فضا بفرستد.

به گزارش خبرگزاری فارس، چین قصد دارد تا پایان سال 2010 اولین ایستگاه فضایی خود را در مدار زمین قرار دهد و همچنین فضاپیمای بدون سرنشین «شنزو-8» را در سال 2011 به سمت این ایستگاه بفرستد.
آژانس فضایی چین اعلام كرد: این اولین اتصال فضاپیما با ایستگاه فضایی چین خواهد بود.
مقامات چینی اعلام كردند اگر این مأموریت با موفقیت انجام شود فضاپیمای «شنزو-9» نیز در همین سال 2011 به فضا فرستاده خواهد شد.
به گزارش شین‌هوآ، فضاپیمای «شنزو-9» نیز دومین فضاپیمایی خواهد بود كه به ایستگاه فضایی چین متصل می‌شود.
لیان یكی از مقامات آژانس فضایی چین گفت: اولین فضاپیما بدون سرنشین خواهد بود اما فضاپیمای «شنزو-9» سرنشین خواهد داشت.

خبرگزاری فارس:

يکشنبه 18/12/1387 - 13:22
بیماری ها

محققان مركز سرطان‌شناسی آمریكا، از كشف مولكول جدیدی خبر داده‌اند كه سرطان بسیار خطرناك را هدف‌گیری می‌كند.

به گزارش خبرگزاری فارس، گلیوبلاستوما یكی از مشهورترین و كشنده‌ترین نوع تومورهای مغزی در بزرگ‌سالان هستند كه اشكال نامنظمی دارد و سریعاً به بافت‌های مجاور حمله‌ور می‌شوند. همین امر درمان و مبارزه با این سرطان را بسیار مشكل كرده‌است.
نویسنده‌ مقاله می‌گوید: اغلب بیماران مبتلا به این نوع سرطان تحت شیمی‌درمانی و تشعشع قرار می‌گیرند و متأسفانه اغلب آنها بیش از یك‌سال زنده نمی‌مانند. به همین دلیل او و همكارانش در جستجوی مولكولی‌های جدیدی بودند كه قابل تزریق به جریان خون بیماران باشند و بتوانند غلظت‌های بالایی از رادیونوكلئوتیدها را حمل كنند، همچنین مستقیماً به تومورهای مغزی برساند، به‌طوری كه به سلول‌های سالم نیز آسیب نرسد.
آن‌ها در طی همین تحقیق، مولكولی به نامLXY1 را یافتند كه به‌صورت بسیار اختصاصی به مولكول‌های سطح سلولی به نام آلفا3اینتگرین متصل می‌شود. این مولكول، در سلول‌های سرطانی به میزان زیادی بیان می‌شود.
با وارد كردن مولكولLXY1 نشان‌دار به درون سلول‌های پوست و مغز موش‌ها و تصویربرداری فلورسانس مادون قرمز مشخص شد كه مولكول‌های مذكور ترجیحاً به سلول‌های گلیوبلاستومای انسانی در هر دو منطقه(مغز و پوست) متصل شده‌اند.
این مشاهده دانشمندان را بسیار امیدوار كرده كه بتوانند درمان‌های تخصصی را به‌صورت هدف‌دار و در جهت درمان گلیوبلاستوما به كار ببرند.
آن‌ها در ادامه برای اتصال به LXY1 ، از روش‌های درمانی قوی‌تری استفاده كرده‌اند كه شامل iodine-131(شكلی از رادیونوكلئوتیدهای متداول در درمان انواع سرطان) می‌شود، همچنین از فناوری‌نانو در تولید نانوذره یا Smart bomb كه بتواند داروهای ضد سرطانی را حمل نماید، استفاده كردند.
خبرگزاری فارس:

يکشنبه 18/12/1387 - 13:16
اخبار

دستگاه الكترو نگاشت برای شناسایی گسل‌هایی كهدر عمق زمین قرار دارند، به همت محققان پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی و مهندسی زلزله طراحی وشد.

غلام جوان رئیس پژوهشكده زلزله‌شناسی پژوهشگاه بین‌المللی زلزله در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعی فارس در خصوص این طرح پژوهشی گفت: با استفاده از این دستگاه میدان الكتریكی با ولتاژ بالا درست می‌كنیم و بعد این جریان الكتریكی را تا عمق 10 كیلومتری زمین می‌فرستیم.
وی ادامه داد: با فرستادن جریان به عمق زمین اختلاف پتانسیل‌ها را در الكترودها ركورد می‌گیریم و این ركورد را با یك دستگاه رقمی و دیجیتالی دریافت كرده و با نرم‌افزار پردازش می‌كنیم.
مجری این طرح افزود: فاصله بین فرستنده جریان و گیرنده جریان برای نخستین بار به صورت رقمی و دیجیتالی انجام می‌شود و این به ما كمك می‌كند تا خواص زمین را شناسایی كنیم.
وی خاطرنشان كرد: با استفاده از این دستگاه جریان برق تا عمق یك كیلومتری منطقه كهریزك و عمق 2 كیلومتری منطقه‌ای در مشهد رفته است و توانستیم گسل‌های كهریزك و توس مشهد را شناسایی كنیم.
جوان افزود: با استفاده از این دستگاه دقت اندازه‌گیری را به حد نانو رسانده‌ایم.
خبرگزاری فارس:

يکشنبه 18/12/1387 - 13:11
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته