• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 57
تعداد نظرات : 38
زمان آخرین مطلب : 5508روز قبل
بیماری ها

دانشمندان همواره از نحوه عملکرد مغز انسان به عنوان مسئله‌ای مبهم و پیچیده یاد می‌کنند. تاکنون تلاش‌های زیادی برای خواندن فکر افراد دیگر انجام شده که البته بیشتر آن‌ها به شکست انجامیده است.

بنا به اعلام مقاله چاپ شده در مجله مهندسی عصب‌ها، دانشمندان کانادایی موفق شده‌اند دستگاهی طراحی کنند که می‌تواند با ضریب اطمینان بالای 80 درصد امواج مغزی شخص را دریافت و پس از رمزگشایی آن را اعلام کند. این سیستم که با استفاده از اشعه مادون قرمز کار می‌کند تاکنون توانسته است در بیشتر (قریب به 85 درصد) آزمایش‌ها درست و دقیق عمل کند.

دستگاه فکرخوان دانشمندان کانادایی در حال حاضر محدود عمل می‌کند. این سیستم می‌تواند انتخاب شخص را از میان دو نوع نوشیدنی حدس بزند. برای مثال، در یکی از آزمایش‌ها یک لیوان آب و یک لیوان نوشابه گازدار برای شخصی که قرار بود آزمایش روی او انجام شود، مهیا و سربند مادون قرمز ابداعی دانشمندان کانادایی به سر او بسته شد.

دستگاه بلافاصله نشان داد که کاربر لیوان آب را به نوشابه ترجیح می‌دهد و پس از گذشت چند ثانیه وی لیوان آب را انتخاب کرد. این آزمایش که در حضور ده‌ها کارشناس و پژوهشگر انجام شد، تعجب حاضران را برانگیخت. سیستم فکرخوان که روی سر نصب می‌شود، می‌تواند با تاباندن اشعه مادون قرمز به سطح سر -که نزدیک‌ترین سطح به لایه کورتکس مغز است- امواج مغزی را دریافت و آن‌ها را آنالیز کند. دانشمندان بر این باورند که فرآیند تصمیم‌گیری برای انتخاب در لایه کورتکس مغز شکل می‌گیرد.

دانشمندان کانادایی برای طراحی نرم‌افزار تجزیه و تحلیل امواج مغزی دستگاه فکرخوان، از یک تیم از برنامه‌نویسان ماهر هندی و آمریکایی استفاده کرده‌اند.

البته این برنامه نیز در حال طی کردن مراحل آزمایشی و ابتدایی خود است. کارشناسان رایانه‌ای این سیستم اعلام کرده‌اند که با تکمیل پروژه گسترش نرم‌افزاری دستگاه فکرخوان می‌توان تا حد زیادی بر میزان دقت انتخاب‌ها افزود و با تکمیل کامل پروژه به ضریب دقت بالای 98 درصد رسید.

پروفسور "لوو" -یکی از مسوولان تیم تحقیقاتی سیستم فکرخوان- می‌گوید: هنگامی که شخصی فکر می‌کند، میزان اکسیژن دریافتی مغز از خون به شدت بالا می‌رود این پدیده می‌تواند در مواقعی که شخص قصد انتخاب میان دو خوراکی را نیز دارد، اتفاق بیافتد.

دستگاه مادون قرمز فکرخوان می‌تواند این پدیده را نیز رصد کند. قرار است در فاز تکمیلی این پروژه سنسورهایی روی پیشانی متصل شود که می‌توانند اختلالات گفتاری یا حرکتی کودکان را نیز بررسی کنند. دانشمندان کانادایی اعلام کرده‌اند که دستگاه فکرخوان تا پایان سال 2010 تکمیل می‌شود. قرار است فاز تکمیلی این سیستم با فاصله یک سال یعنی تا پایان سال 2011 کاربردی شود.

سه شنبه 20/12/1387 - 20:33
فلسفه و عرفان
آشنایی با فلسفه پویشی

محور اصلی فلسفه پویشی این دیدگاه است كه جهان عبارتست از فرآیندی خلاق كه هر لحظه در حال نو شدن است و به شكلی كاملاً تازه در می آید.

مقدمه

موضوعات مهم فلسفی حالتی دوگانه دارند یعنی از دو جنبه و نگرش متفاوت و حتی متضاد به آنها نگریسته شده می شود و هر فیلسوفی بنا بر اصول فلسفی خویش یك طرف مسإله را بر می گزیند و توجیه و تبیین می كند. مسائلی چون: وحدت و كثرت، حركت و سكون، وجود و عدم و ... . یكی از این موضوعات كه مباحث بسیاری را به خود معطوف كرده است، مسأله ثبات و تغییر است.

با شروع فكر فلسفی و در نتیجه­ی برخورد مستقیم و حسی انسان با امور ثابت و متغیر این پرسش مطرح شد كه اصالت با كدامیك از این دو دسته موجودات است؟ آیا اصول و عناصر بنیادین هستی ثابت هستند و حركت مشهود امری عارضی است یا برعكس حركت و تغییر اصالت دارد و سكون در برخی شرایط بر موجودات عارض می شود؟

در جواب به این پرسش در طول تاریخ فلسفه دو جریان فكری شكل گرفت. یكی جریانی كه معتقد به ثبات هستی شد و دیگری جریانی كه به تغییر اصالت داد. البته شاید بتوان جریان سومی را هم ذكر كرد كه در آن تلاش می شود میان دو جنبه فوق تلفیق و وحدت ایجاد شود. مهمترین شخصیت این جریان افلاطون است كه با اعتقاد به ثبات در عالم مثل و تغییر در عالم سایه ها، هر دو جنبه را در نظام فلسفی خود حفظ كرد.

در رأس جریان اول پارمنیدس قرار دارد و از دیگر شخصیت های آن زنون الیائی است كه با طرح اشكالات مشهور خود اعتقاد به تغییر را با مشكل جدی روبرو ساخت. جریان دوم با هراكلیتوس آغاز شد و با متفكران بزرگی مثل ارسطو (نظریه قوه و فعل)، هگل (اصل دیالكتیك)، ماركس (ماتریالیسم دیالكتیك) و ... ادامه یافت تا به مكتبی فلسفی تحت عنوان «فلسفه پویشی» (Process Philosophy) منجر شد.

فلسفی پویشی در معنای عام و وسیع به تمام این جریان و به معنای خاص به مكتب فكری­ای كه با وایتهد شروع و كسانی چون هارتشورن (Charles Hartshorne) دنبال شد، اطلاق می شود. محور اصلی این مكتب این دیدگاه است كه جهان عبارتست از فرآیندی خلاق كه هر لحظه در حال نو شدن است و به شكلی كاملاً تازه در می آید. خلاق بودن این فرآیند به معنای خودجوشی و علیت درونی است؛ یعنی فرآیند تحول را عاملی خارجی ایجاد نكرده است بلكه جهان ذاتاً این فرآیند را دنبال می كند. از پیشگامان این تفكر می توان ساموئل الكساندر (Samuel Alexander )، هنری برگسون (Henri Louis Bergson)، جان دیوئی (John Dewey )، ویلیام جیمز (William James ) و لوئید مورگان (Lioyd Morgan ) را نام برد.

[نگاه كنید به:

Routledge Encyclopedia of Philosophy, Version 1, (CD-Rom) زیر عنوان "Process "Philosophy نوشته David Ray Griffin[.

تعریف و اقسام پویش

پویش تغییری نظام­مند است با جهت و تنظیمی درونی. آنچه پویش را از توالی پدیده های متغیر متمایز می سازد، پیوستگی و نظم درونی و همچنین هدفمندی آن است. البته باید توجه داشت كه اگرچه اكثر فرآیندهای پویشی به سوی كمالی نهایی پیش می روند اما هدفمندی در پویش یك ضرورت نیست. هدفمندی در اینجا به این معنا گرفته شده است كه به طور ماتقدم برای فرآیند تكاملی تحول جهان یا موجود، طرحی ترسیم شده باشد. به این معنا هدفمندی مورد انكار فلاسفه پویشی است. آنها معتقدند كه چون فرآیند تحول ذاتاً به طور خلاق و آزادانه صورت می گیرد، هر جهتی برای آن فرض كنیم به همان اندازه ممكن است كه جهت مخالف. بنابراین نمی توان آینده آنرا پیش بینی كرد و برای آن غایت و هدفی در نظر گرفت. بر این اساس می توان گفت، از دید تحول­گرایانی مثل برگسون و وایتهد رسیدن یك فرآیند به نتیجه ای خاص كاملاً اتفاقی است.

پویش انواع متفاوتی دارد. از جمله: فیزیكی (مثل زوال اتمی)، زیست شناختی (رشد حیوانات زنده)، هنری و صنعتی (ساخت یك خانه) و اجتماعی (انجام یك تحقیق جنایی). پویش های طبیعی چه فیزیكی و چه زیست شناختی روندی تغییرناپذیر دارند اما در پویش هنری فاعل می تواند نظم فرآیند را -البته در درون چهارچوب و شرایط طبیعی موجود- تغییر دهد. مثلاً در ساخت یك خانه به رسم معمول سقف باید بعد از دیوارها ساخته شود اما اگر ساختار و زیربنایی وجود داشته باشد كه مانع فروریختن سقف شود، می توان آنرا قبل از دیوارها ساخت. پویشهای اجتماعی توسط افراد جامعه در چهارچوب شرایطی كه پویشها و فرآیندهای طبیعی و هنری فراهم ساخته اند؛ یعنی آداب و رسوم و نهادهای اجتماعی انجام می شود و می توان آنها را به دو دسته رسمی كه با دخالت دولت اتفاق می افتد و غیر رسمی كه به نحو خودجوش از طریق افراد جامعه دنبال می شود، تقسیم كرد كه هر یك می تواند از طرف دیگری حمایت و تقویت شود. فرآیندهای هنری و اجتماعی متضمن علیت غایی هستند؛ یعنی می توان برای آنها هدفی از پیش تعیین شده فرض كرد اما برای اینكه این نتیجه بر آنها مترتب شود نیازمند علیت فاعلی هستند. یعنی عاملی كه از بیرون جهت، انگیزه و حركت آنها را ایجاد كند.

[توضیح بیشتر را در همان ماخذ، زیر عنوان Processes نوشته Dorothy Emmet ببینید.]

پیش زمینه های مكتب فلسفه پویشی

همچنانكه گفته شد، فلسفه پویشی به معنای عام شامل تمام دیدگاههایی است كه اصالت را به تغییر و حركت می دهند نه به سكون و ثبات. بدین معنا هراكلیتوس پدر فلسفه پویشی در غرب است. فلسفه هراكلیتوس فلسفه­ای رمزی و تمثیلی است. او معتقد بود «همه چیز در جریان است». این سیلان متضمن اصلی است كه او «لوگوس» (Logos ) می نامد. لوگوس از طریق كشش و امتداد نیروهای متضاد سیلانی (جریانی پویا) می سازد كه هیچگاه به سكونی پایدار مبدل نخواهد شد.

پس از هراكلیتوس ارسطو تقریباً دقیقترین تحلیل را از پویش و تغییر در جهان در قالب نظریه «قوه و فعل» خود ارائه كرده است. بر اساس این نظریه تمامی موجودات بر اساس علیت غایی به سوی كمال و ثبات طبیعت و ذات خود در حركتند. ارسطو میان حركت از قوه به فعل و پدیده تغییر (كون و فساد) تفاوت قائل است. او برای تغییر اصطلاح (M?tabo?) (Metabol ) و برای حركت از قوه به فعل اصطلاح ( K?v??i?) (Kenasis ) را به كار می برد. بهترین ترجمه ای كه از واژه اخیر، كناسیس، می توان ارائه داد «تغییر پویشی» است؛ چرا كه این واژه همواره دلالت بر «از كجا به كجا» دارد یعنی مسیر و جهت حركت (البته این مسیر ضرورتاً مكانی نیست).

علاوه بر دو دیدگاه فوق نظریه دیگری كه در تأسیس فلسفه پویشی (به معنای خاص) توسط وایتهد نقش بسزایی داشت، نظریه تطور خلاق (Creative Evolution ) برگسون است. او واقعیت را پویشی هدفمند و تدریجی می دانست كه خود با خلاقیت خویش صور جدید حیات خود را می آفریند. در این نظریه میان پویش و زمان ارتباطی نزدیك لحاظ شده است. تحول از یك طرف محصول نیروهای زنده (ارگانیسم) است و از طرفی هم خلاقیتی مدام؛ یعنی استمرار زمانی (دیرند، دیمومت) دارد. برگسون فاهمه انسان را از ادراك چنین واقعیتی عاجز می داند و برای شناخت آن قوه شهود یا بینش و بصیرت (Intuition) را پیشنهاد می كند.

مكتب فلسفه پویشی

سرانجام وایتهد با تكیه بر این نظریات متافیزیكی و یافته های جدید علمی، نظام فلسفی ای جدید ارائه كرد كه جهان را جهانی چندگانه و تركیبی معرفی می كرد. به نظر او جهان متشكل از واحدهایی بنیادین است كه از طریق روابط درونی­شان با یكدیگر، توسعه پیدا می كنند. این واحدهای بنیادین پدیده هایی ثابت و زودگذر نیستند بلكه مستمر و زمانی اند كه حتی كوچكترین و بسیط­ترین موجودات ثابت هستی مثل اتم و الكترون هم یك مجموعه زمانی منظمی از آنها هستند. البته باید توجه داشت كه آنها نمی توانند در یك «آن» به عنوان بخش غیر ممتد زمان وجود داشته باشند، بلكه همچنانكه برگسون هم اشاره می كند، استمراری كمابیش كوتاه دارند.

وایتهد خود اصطلاح «فلسفه پویشی» را بكار نبرده است اما این نام به درستی از عنوان كتاب او «پویش و واقعیت» (Process and Reality ) (1929) برای این نگرش اقتباس شده است.

فلاسفه پویشی (وایتهد و پیروان او) وظیفه فلسفه را ارائه جهان­بینی­ای می دانند كه همه معارف و شهودات بشری را در بر گیرد. آنها این جهان­بینی را «ماتریالیسم علمی»Scientific Materialism) ) نامیدند و بر آن شدند تا دوباره شهودات اخلاقی، دینی و زیبایی شناختی را وارد حوزه فلسفه كنند. این وظیفه شامل دو مرحله است؛ یكی تردید و نقد انتزاعیاتی كه اغراق در مورد حقایق علمی را در پی داشته اند و بر اساس آنها اصول علمی به نحوی نادرست شكل گرفته اند، و دیگری پویا تلقی كردن واحدهای بنیادین جهان.

بخش عمده ای از تلاش این متفكران معطوف به اثبات وحدت ذات و ماهیت جهان و نفی دوگانه­انگاری است. آنها برای توجیه این وحدت به «همه تجربی­انگاری» (Panexperientalism ) روی آورده اند. البته می توان آنها را «همه روان­انگار» (Panpsychist ) هم دانست، اما باید توجه داشت كه روح یا روان در این اصطلاح هم به تجربه اشاره دارد و هم مجازاً به اتمها یا واحدهای بنیادین جهان و حتی دال بر استمرار این واحدهاست. همچنین واژه «همه» (pan) نه بر همه موجودات هستی بلكه تنها بر همه موجودات واقعی و اصیل دلالت دارد.

«همه تجربه­انگاری» بیانگر موضع فلاسفه پویشی در مورد رابطه نفس و بدن است. بر اساس این نظریه تمامی موجودات اصیل از درجه­ای، هرچند اندك از تجربه و ادراك برخوردارند و این می تواند راهگشای رابطه نفس و بدن باشد. آنها منكر تفاوت هستی شناختی نفس و بدن می شوند، گرچه تفاوت عام آنها را می پذیرند و معتقدند میان نفس و بدن تعاملی دو طرفه برقرار است و لذا سلولهای جسمانی می توانند بر تجربه های نفسانی تأثیر بگذراند.

دیگر ویژگی فلسفه پویشی ناكافی دانستن ادراك و تجربه حسی و دخالت دادن شهود در معرفت است؛ تا جائیكه حتی اصالت هم به ادراك شهودی عقل داده می شود. این نظریه با نظریه «همه تجربه­انگاری» ملازمت دارد؛ زیرا اگر قرار است برای همه موجودات درجه ای از ادراك قائل شویم، نمی توانیم و نباید ادراك را محدود به ادراك حسی بدانیم وگرنه موجودات فاقد اعضاء حسی از قلمرو نظریه فوق خارج خواهند شد.

با ورود قوه شهود اعم از دینی، اخلاقی و زیبایی شناختی به قلمرو معرفت بار دیگر مسأله ارتباط علم و دین قوت گرفت. فلاسفه پویشی كه دوگانه­انگاری را مردود می دانستند، درصدد توجیه سازگاری علم و دین برآمدند و معتقد شدند در این راه اولاً باید نظریات ماتریالیستی صرف را از علم خارج ساخت و ثانیاً اغراقهایی كه در آموزه­های سنتی دین بوجود آمده است، را اصلاح نمود.

مهمترین این اغراقها نظریه قدرت مطلقه الهی است. برای فیلسوفان پویشی ضرورت وجود فاعلی ماوراءالطبیعی روشن است اما نمی پذیرند كه این فاعل خالق و عامل جهان باشد. خداوند تنها ترغیب كننده پویش در جهان است و این خود موجودات هستند كه كمال خود را خلق می كنند. مهمترین مسأله ای كه آنها را به این اعتقاد وامی داشت، مسأله شرور در عالم بود.

به این ترتیب می توان ویژگی ها یا نظریات محوری فلسفه پویشی را به طور ذیل خلاصه كرد:

1) وظیفه فلسفه عبارتست از ارائه جهان­بینی ای همه شمول كه تمام طرق كسب معرفت را در خود بگنجاند.

2) همه تجربه انگاری

3) اعتقاد به وحدت و تعامل نفس و بدن

4) دخالت دادن شهود در معرفت به عنوان مطمئن ترین روش كسب معرفت

5) تلاش برای سازگاری مجدد میان علم و دین یا به عبارت دیگر پركردن شكافی كه در طی دوران مدرن میان علم و دین بوجود آمده بود.

[نگاه كنید به همان ماخذ، مدخل Process Philosophy]

نویسنده:مهدی سلطانی گازار

دوشنبه 19/12/1387 - 19:9
موبایل
نگاهی فلسفی به اینترنت

آنچه در پس زمینه تمامی ‌انتقاداتی كه در بخش‌های متفاوت "نگاهی فلسفی به اینترنت " آمده مشهود است، نوستالژیایی وجود شناسانه از "معنا " است. نوستالژیایی از نوعی ارتباط رودرروی انسانی كه با گسترش ارتباطات سایبرنتیكی در حال افول است.

هیوبرت دریفوس فارغ التحصیل دانشگاه هاروارد، مدرس فلسفه در موسسه تكنولوژی ماساچوست (MIT) و دانشگاه بركلی. آثار دریفوس را می‌توان در دو حوزه مطالعاتی مورد بررسی قرار داد. حوزه اول شامل آن دسته‌ای از آثار اوست كه معطوف به شرح و تفسیر آثار فلاسفه دیگری در حوزه‌های پدیدارشناسی وجودگرایی و هرمنوتیك است. فلاسفه‌ای چون هوسرل، هایدگر، مرموپونتی و فوكو. حوزه دوم آثار دریفوس حوزه‌ای است كه در آن خود او به عنوان فیلسوفی مولف در صدد نقد پروژه‌هایی در عصر تكنولوژیك برآمده است، كه از منظر او به نحوی بنیادین در رفتارهای انسان این عصر، خللی وجود شناسانه ایجاد می‌كنند. او از ناقدان برجسته پروژه هوش مصنوعی است.

"ذهن، برتر از ماشینن؛ قدرت شهود و مهارت انسانی در عصر كامپیوتر " و "نگاهی فلسفی به اینترنت " از آثار اصلی او در این حوزه هستند. آنچه در پس زمینه تمامی ‌انتقاداتی كه در بخش‌های متفاوت "نگاهی فلسفی به اینترنت " آمده مشهود است، نوستالژیایی وجود شناسانه از "معنا " است. نوستالژیایی از نوعی ارتباط رودرروی انسانی كه با گسترش ارتباطات سایبرنتیكی در حال افول است.

- گزافه گویی در مورد ابرلینكها:

فروكاهش انسان به مجازهایی كه شبكه (web) آنها را باز تعریف كرده است و خواهد كرد: این آن جریانی است كه با شتابی مافوق تصور (با سرعتی میزان دست كم یك میلیون صفحه وب در روز) هر لحظه انسان را برای برقراری ارتباط، جست‌و‌جوی اطلاعات مورد نظرش و ... فرا می‌خواند. یكی از اساسی‌ترین وجهه‌هایی از اینترنت كه به راحتی كاربران را اغوا می‌كند و خواهد كرد، انعطاف غول آسایی است كه به واسطه لینك‌های صفحه در شبكه به وجود آمده است و این تا حدود زیادی همان فروكاهش انسان است به یك كاربر دائمی.

انسان در یك فضای سایبرنتیكی. تنها كاربری است كه با یك ID شناسایی می‌شود. كاربری فاقد هرگونه تجسد. انسان فاقد بدن و صاحب اندیشه‌هایی كه می‌توان آن را به اطلاعاتی روی یك فلاپی تبدیل كرد. انسانی فاقد حافظه. انسانی كه یكی از تاریخی‌ترین حافظه‌های وجودی خود را از دست داده است و یا حتی خود می‌خواهد كه از دست بدهد. بدین ترتیب در دوتایی‌هایی چون بدن / روح حافظه‌ای وجودی است. انگار پس از نزدیك به دو نیم هزاره از سخن افلاطون كه: بدن قبر روح است. رهایی كه می‌تواند انسان را تماماً به یك روح یا یك شبه سابیرنتیكی تبدیل كند. در این جهان انسان دیگر تنها یك ذهن خواهد بود. رها شده از هرگونه حیوانیتی. انسان دیگر انسان متعالی است. انعطاف غول آسای شبكه ها دائماً به واسطه ابرلینك‌ها نوعی سازمان دهی پست‌مدرن از اطلاعات را در اختیار كاربرها قرار می‌دهد. ابرلینكها "نحوه طبیعی استفاده از سرعت و قدرت پردازش كامپیوترها برای ربط دادن مقدار بزرگی از اطلاعات هستند بدون اینكه نیازی به فهمیدن آنها یا تحمیل هر نوع ساختار معتبر یا حتی مورد پذیرش عموم بر آنها باشد. " یك كاربر در جست و جوی اطلاعاتی كه خواهان آنهاست با مجموعه‌ای عظیم از اطلاعات ناجور و بی ارتباطی روبه رو می‌شود كه ابرلینكها آنها را در یك ارتباط طبیعی شبكه‌ای، قرار داده است.

- یادگیری از راه دور چقدر از یادگیری دور است.

از سویی دیگر در نحوه آموزش تغییر شكلی بنیادین در شیوه ارتباط بین افراد دخیل در آموزش دبیرستانی و دانشگاهی روی داده است. به زعم دریفوس مراحل یادگیری دانشجو از طریق تدریس، تمرین و نهایتاً كارآموزی برای خبره شدن در یك حوزه معین و در زندگی روزمره: نوآموز، مبتدی پیشرفته، كاردانی، تبحر، خبرگی، استادی، فرزانگی عملی هستند. یكی از دغدغه‌هایی كه در آرای هواداران آموزش از راه دور، دائماً در حال طرح شدن است حذف دانشگاه است. دانشگاه به عنوان واسطه‌ای برای آموزش. اینجا "دانشگاه " استعاره‌ای است از مكانی كه قرار است بستر تعاملات آموزشی باشد. این مكان موظف است امكانی فیزیكی باشد كه در آن دانشجویان و اساتید در حین تجسد خود، به گونه‌ای رودررو و به همراه بدن‌هایشان، با هم در ارتباط قرار بگیرند. تنها در این مكان مهیا شده برای ارتباط‌هایی متجسد است كه می‌توان به مرحله تبحر و خبرگی رسید. "به نظر می‌رسد تبحر فقط و فقط در این حالت ]تعاملی متجسد[ است كه واكنش های شهودی جایگزین استدلال عقلی می‌شود. " "آیا از طریق اینترنت می‌توان به حضور جسمانی لازم برای كسب مهارتها در حوزه‌های گوناگون و برای كسب استادی در فرهنگ دست یافت؟ " یادگیری از راه دور نهایتاً می‌تواند تا مرحله كاردانی، سلسله ضروری آموزش را اجرا كند. یك نوآموز، یك مبتدی پیشرفته و یك كاردان هنوز آن لحظه‌ای از آموزش را اشغال می‌كنند كه دانشجو به عنوان مصرف كننده صرف اطلاعات و داده‌ها و حتی مصرف كننده نظم میان این داده‌ها مقام می‌یابد اما برای یافتن تبحر، حضوری انسانی به همراه تمامی‌ متعلقات عاطفی و اندامواره‌ای ضروری است و آیا نحوه‌ای از حضور كه شبكه در اختیار كاربری كه قرار است یك دانشجو باشد قرار می‌دهد چه اندازه از این ضرورت را برطرف می‌سازد؟

- حضور - از راه - دور نامتجسد و متروك شدن امر واقعی:

یك توانایی ما فوق بشری: در شبكه ذهن‌هایمان در هر كجایی كه علاقه ما به آن جلب می‌شود حاضر هستند. یك فراغت از مكان: موجودی نامیرا، این جاودانگی خود را ما به ازای ترك بدن خود به چنگ آورده است.

در كنترل از راه دور به نظر می‌آید چیزی كه روی صفحه مانیتور نقش بسته است همان حضور واقعی‌ای است كه شاید در هزاران متر آن سوتر روی داده است. از سویی ما از جانب بدنهایمان در طی زندگی روزمره دائماً در معرض موقعیتهای خطرناك هستیم و از سویی دیگر به واسطه حضور از راه دور كه دائماً حضوری غیرحقیقی است، این بدن است كه حذف می‌شود و بدین ترتیب با این حذف در معرض خطر بودن فیزیكی‌مان نیز محو خواهد شد. ما داخل اتاق‌هایمان به مریخ می‌رویم بی آنكه پارگی شیلنگ كپسول هوا، هنگامی‌كه در مریخ قدم می‌زنیم، ما را تهدید كند؛ چرا كه ما تنها با كنترل یك روبات در مریخ آزمایش‌ها و نمونه‌ برداری‌هایمان را در مریخ انجام می‌دهیم. ما قهوه هم می‌خوریم. اما آیا این حضور واقعی به نظر خواهد رسید؟ ... "ارائه تلویزیون با وضوح بالا و صدای محیطی و اضافه كردن مسیرهای لمس و استشمام به درك بیشتر و بیشتری از بودن واقعی در حضور افراد و حوادث دوردست درست می‌یابد. "

اما "آنچه كه در حضور از راه دور از دست می‌رود، امكان تسلط من بر حركت بدنم برای به دست آوردن تسلط بهتر بر جهان است. " از منظر موریس مرلوپنتی احاطه داشتن بر جایی كه به عنوان یك منظره در برابرمان قرار دارد، تنها زمانی میسر می‌شود كه ما از بدن‌مان به مثابه یك "می‌توانم " استفاده كنیم. بدین ترتیب بدن در روابط روزمره‌مان با جهان بی هیچ هیاهویی در پس زمینه عمل می‌كند و این سكوت بدن است كه امكان این تصور را برای ما مهیا می‌كند كه "قادریم در فضای سایبرنتیكی بدون بدنمان به سر ببریم. "

- نیهیلیسم در بزرگراه اطلاعاتی:

مسئله اساسی در این بخش رهاشدگی در یك بی‌تفاوتی و در یك مسخ است. جایی كه هیچ نوع خطر مستقیمی ‌احساس نمی‌شود. به اعتقاد كیركگور فضای عمومی ‌محكوم است به جهانی بی‌گرایش بدل شود. جهانی كه در آن دو فردی به یك كاربر مبدل می‌شود و هر كاربری توانایی دارد در باب هر موضوعی نظری اتخاذ كند. بی آنكه این اتخاذ مسئولیتی را طلب كند. "به یمن ابرلینك‌ها تفاوت‌های معنی دار، در واقع همسان شده‌اند. مربوط بودن و اهمیت داشتن ناپدید شده است و این امر بخش مهمی ‌از جاذبه شبكه است. " تضادها به تفاوت‌هایی خنثی بدل می‌شوند. تفاوت‌هایی كه هیچ تناقضی ایجاد نمی‌كنند و هر تحلیل به یكی از رهیافت‌های ممكن بدل می‌شود، یك كاربر در مقام یك جست‌و‌جوگر سایبرنتیكی، زندگی‌اش را وقف اجتناب از آن وضعیتی می‌كند كه در آن ملال و احساس خطر، به واسطه بدنش و عاطفه‌اش ایجاد می‌شوند. اما آن نوع از عدم توانایی‌ای كه محصول عدم تجسد یك كاربر است، عدم توانایی‌ای در تمییز دادن امر بی‌اهمیت از امر مهم، در نهایت مانع از شاد بودن او نیز می‌شود. "بدن‌هایمان را تصدیق كنیم، نه به رغم قانی بودن و آسیب‌پذیری آنها، بلكه به این علت كه بدون بدن‌هایمان، همان طور كه نیچه معتقد بود، ما در واقع هیچ چیز نیستیم.
خبرگزاری فارس

دوشنبه 19/12/1387 - 19:6
دانستنی های علمی

چند نكته درباره آجیل

خبرگزاری فارس: آجیل همچنان جزء محبوب پذیرایی نوروز است و هیچ‌كس نمی‌تواند از آن صرف‌نظر كند، به همین دلیل بهتر است برخی نكات را درباره‌اش بدانید.

به گزارش خبرنگار "سرویس فضای مجازی " خبرگزاری فارس، با وجود همه رژیم‌های سخت و سفت كه روی آن خط قرمز می‌كشند، با وجود گرانی وحشتناك‌اش و با وجود انواع خوردنی‌های تازه برای پذیرایی از مهمانان در ایام نوروز ، آجیل همچنان جزء محبوب پذیرایی نوروز است و هیچ‌كس نمی‌تواند از آن صرف‌نظر كند، به همین دلیل بهتر است برخی نكات را درباره‌اش بدانید.

*آجیل رنگین‌كمانی
حتی از كنار آجیل‌های رنگ شده هم رد نشوید تا چه رسد به خریدشان! رنگ هایی كه برای رنگ كردن تخمه، بادام و غیره استفاده می‌شود، معمولا غیرمجاز هستند و گاهی حساسیت‌های شدیدی را در مصرف‌كننده ایجاد می‌كند. ممكن است بخواهید بدانید چطور باید آجیل‌های رنگ شده را تشخیص داد؟ چنانچه در هنگام مصرف تخمه، پسته و بادام، دست‌ها و لب‌ها رنگین شد، این نشانه مصرف رنگ‌های شیمیایی در تهیه آنهاست كه باید از مصرف این گونه تنقلات پرهیز كرد.

*یاد بنر به خیر
شما كارتون بنر را به یاد دارید؟ همان سنجاب كوچك كه همدوره خیلی از ما بود. دوستش داشتید؟ اما این دلیل نمی‌شود آجیل‌ها را انبار كنید، چون نگهداری طولانی آجیل، تغییرات شیمیایی را در پی داشته و باعث ایجاد بوی كهنگی با طعم نامطلوب می‌شود. بنابراین از مصرف آجیل كهنه جدا خودداری كنید.

*جاسازی آجیل در‌ حمام
ولی اگر خیلی اصرار دارید آجیل‌ها را از دست كسی یا كسانی پنهان كنید، حداقل آنها را در مكان‌های مرطوب نگه ندارید، چون باعث كپك‌زدگی و قارچ‌زدگی‌شان می‌شود كه هم شكل ظاهری، بو و طعم نامطبوعی را در آنها ایجاد می‌كند و هم در اثر ترشح بعضی از سموم، باعث مسمومیت‌های شدید می‌شود.

*گردو یا زهر هلاهل؟
مغز گردو هم نسبت به آفات انباری و كپك‌ها بسیار حساس است و در اثر نگهداری در شرایط نامناسب بسرعت به این گونه عوامل آلوده می‌شود. روغن فراوان موجود در مغز گردو، در اثر كهنگی، تغییر حالت داده و طعم نامطبوع و گاهی هم طعم صابون پیدا می‌كند و مصرف آن عوارض مختلفی را به بار می‌آورد.
شما باید از مصرف مغز گردوهای سیاه شده بر‌اثر قارچ و كپك هم خودداری كنید. این جور گردو‌ها گاهی حاوی سموم خطرناكی مانند مایكوتوكسین‌ها هستند.
آفلاتوكسین هم یكی از سموم مترشحه از نوعی كپك است كه هنگام برداشت یا فرآوری یا حمل‌ونقل نامناسب، در پسته یا فندق یا پسته شامی به وجود می‌آید و باید تولیدكنندگان و مصرف‌كنندگان به آن توجه داشته باشند.

*سلام، كرم كوچولو
شما می‌گویید این یكی را همه می‌دانند! ما می‌گوییم این یكی را همه می‌دانند! اما با وجود این همه دانستن، باز هم در مهمانی‌های نوروزی خیلی‌ها آجیلی جلویتان می‌گذارند كه روی پسته‌ها، فندق‌ها و پسته شامی‌هایش، سوراخ‌های ریز است، فراموش نكنید این جور تنقلات نباید خورده شوند حتی اگر بعد از باز كردنشان حشره‌ای در آنها نبینید.

*نامردی؟!
بعضی وقت‌ها ممكن است در مراكز عرضه آجیل، محصولاتی را كه كهنه یا آفت‌زده هستند، مجددا بو داده یا مخلوط كنند؛ پس در هنگام خریداری به این موضوع توجه كنید و یادتان نرود هرگز انواع پسته، مغز گردو و... را از دوره‌گردها نخرید چون عمدتا از محصولات آلوده تهیه یا مخلوط شده‌است

دوشنبه 19/12/1387 - 19:1
هوا و فضا


طرز كار ماهواره

ماهواره وسیله سكو مانندی است كه در مدار زمین میچرخد و ابزاری را با خود حمل میكند كه از آنها برای مخابره اطلاعات و انجام مشاهدات استفاده میكند. برای اینكه ابزار به خوبی كار میكنند، ماهواره باید چیزهای مورد نیاز آنها را به طور كامل فراهم كند.


موتور اصلی ماهواره ابتدا آن را در مدار صحیح قرار داده، سپس آن را به جایگاه پیش بینی شده اش هدایت میكند. ماهواره باید ابزار مخابره اطلاعات را در جهت های صحیحی نشانه گیری كند، نیروی خود را خود تامین كند، برای تماس مستمر با مركز هدایت زمین ، آنتن رادیویی اش را بطرف زمین نشانه گیری كند، اجزاء تشكیل دهنده خود را در دمای مناسب قرار دهد و بالاخره سبك باشد اما در مقابل لرزش و شتاب پرتاب، نیروی مقاومت كافی را داشته باشد. ماهواره هایی كه نیازمند نیروی بیشتری هستند از باله های خورشیدی كه سطح آنها را سلولهای خورشیدی پوشانده اند استفاده میكنند. برای گرفتن انرژی خورشیدی باله ها را به طرف خورشید نشانه گیری میكنند. سلولهای خورشیدی با تبدیل نور آفتاب به الكتریسیته ، نیروی مورد نیاز ماهواره ها را تامین میكنند. بعضی از ماهواره ها از اجسام استوانه ای شكل چرخانی برخوردارند كه سطح آنها را با سلولهای خورشیدی پوشانده اند. یك لایه نازك عایق كاری شده، دمای داخلی ماهواره را در حالت معتدلی نگه میدارد. این درحالی است كه طرف رو به خورشید ماهواره خیلی گرم و طرف دیگر ماهواره كه درسایه قرار دارد خیلی سرد میشوند. لایه براق عایق كاری شده نور آفتاب را منعكس میكند. علاوه بر موتور اصلی ، ماهواره از یك گروه موشك پیش برنده كوچك نیز برخوردار است كه قادرند جهت ماهواره را عوض كنند. هنگامیكه ماهواره در یك مدار مرتفع، مخصوصا مدار زمین مركز قرار دارد، نمیتوان آن را تعمیر كرد. انتظار میرود یك ماهواره تا سال كار كند، بنابر این تمام قسمتهای آن را قبل از پرتاب آزمایش میكنند.برای بعضی از قسمتها ابزار یدكی درست میكنند.تا در صورت از كار افتادن یك قسمت در مدار،یدكی آن قسمت، جای آنرا پر كند.

اینتل ست 6
این گروه از ماهواره های مخابراتی جزء بزرگترین ماهواره های تجاری فعال محسوب میشوند. آنها در مدار زمین مركز حركت میكنند، و نیروی آنها توسط سلولهای خورشیدی تامین میشود.
.................................................................................................................
VMRPCR

دوشنبه 19/12/1387 - 18:55
هوا و فضا

ستاره یك توپ عظیم الجثه درخشان در فضاست كه مقادیر بسیار زیادی نور و دیگر اشكال انرژی را تولید می كند. خورشید نیز یك ستاره است و نور و گرمای زمین را تامین می نماید. ستارگان در پهنه آسمان مانند نقاطی نورانی در حال چشمك زدن به نظر می آیند.

ستاره یك توپ عظیم الجثه درخشان در فضاست كه مقادیر بسیار زیادی نور و دیگر اشكال انرژی را تولید می كند. خورشید نیز یك ستاره است و نور و گرمای زمین را تامین می نماید. ستارگان در پهنه آسمان مانند نقاطی نورانی در حال چشمك زدن به نظر می آیند. البته به جز خورشید كه به دلیل فاصله كم با زمین به شكل یك توپ دیده می شود.


خورشید و اغلب ستارگان دیگر از گاز و ماده ای گاز مانند و بسیار داغ به نام پلاسما تشكیل شده اند. با اینحال برخی از ستارگان نیز كه كوتوله های سفید و ستاره های نوترونی نامیده می شوند تركیبی از بسته های محكم اتمی یا ذرات تشكیل دهنده اتم می باشند. این گونه ستارگان از هر چیزی كه در زمین یافت می شود، چگالتر و متراكمترند.
ستاره ها در ابعاد گوناگونی وجود دارند. شعاع خورشید 695.500 كیلومتر است. ستاره شناسان خورشید را جزء ستارگان كوچك می دانند چرا كه دیگر انواع ستارگان بسیار از خورشید ما بزرگترند. شعاع گونه ای از ستارگان كه به آنها ستارگان ابر غول می گویند، 1000برابر شعاع خورشید است. كوچكترین نوع ستارگان، ستارگان نوترونی هستند كه شعاع برخی از آنها تنها 10 كیلومتر است.
در حدود 75 درصد از ستارگان جزء مجموعه های دوتایی هستند. دوتایی یك جفت ستاره است كه دو عضو آن دور یكدیگر در چرخشند. خورشید جزء این ستارگان نیست اما نزدیكترین ستاره به خورشید كه پروكسیما سنتوری (قنطورس) نام دارد جزء یك مجموعه چند ستاره ایست كه آلفا سنتوری A و آلفا سنتوری B شامل آن می شوند. فاصله خورشید تا پروكسیما بیش از 40 تریلیون كیلومتر معادل 2/4 سال نوریست.
ستاره ها در گروههایی به نام كهكشان گرد هم جمع آمده اند. تلسكوپها تا كنون كهكشانهایی را در فاصله 12 بیلیون تا 16 بیلیون سال نوری نشان داده اند. خورشید در كهكشان راه شیری قرار گرفته است و یكی از 100 بیلیون ستاره ایست كه در آن می باشد. در جهان بیش از 100 بیلیون كهكشان وجود دارد و تعداد ستاره های هر كدام به طور متوسط 100 بیلیون می باشد. بنابراین بیش از 10 بیلیون تریلیون ستاره در كائنات وجود دارند. اما اگر ما در شبی با آسمان صاف و به دور از نور شهر به آسمان نگاه كنیم، البته بدون كمك تلسكوپ یا دوربین دو چشمی، تنها 3000 ستاره خواهیم دید.
ستارگان نیز مانند ما انسانها دوره حیات دارند. آنها متولد می شوند، دورانی را سپری می كنند و در نهایت می میرند. خورشید حدود 6/4 بیلیون سال پیش متولد شد و تا بیش از 5 بیلیون سال دیگر عمر خواهد كرد. سپس شروع به بزرگ شدن می كند تا اینكه به یك غول سرخ تبدیل شود. در اواخر عمر خود، لایه های بیرونی خود را از دست می دهد و هسته باقیمانده كه كوتوله سفید خوانده می شود، تدریجا نور خود را از دست خواهد داد تا اینكه به یك كوتوله سیاه تبدیل گردد.
ستاره های دیگر به طرق مختلف مراحل عمر خود را سپری خواهند كرد. برخی از آنها مرحله غول سرخ را پشت سر نمی گذارند. به جای آن مستقیما وارد مرحله كوتوله سفید و سپس كوتوله سیاه می شوند. درصد كمی از ستارگان نیز در پایان عمر خود دچار یك انفجار مهیب به نام ابر نواختر می شوند.

ستارگان در شب

اگر شما شبی به آسمان نگاه كنید متوجه خواهید شد كه به نظر می رسد درخشش آنها كم و زیاد می شود و اصطلاحا ستاره ها چشمك می زنند. حركتی بسیار آهسته نیز در ستارگان آسمان دیده می شود. اگر مكان چندین ستاره را در مدت چند ساعت دقیقا بررسی كنید مشاهده خواهید كرد كه همه ستارگان به آرامی به دور یك نقطه كوچك در آسمان در گردشند.
چشمك زدن ستارگان و كم و زیاد شدن درخشش آنها به دلیل حركت جو زمین است. نور ستارگان به صورت پرتوهای مستقیم وارد جو می شوند. حركت هوا دائما مسیر پرتوهای نور را تغییر می دهد.

درخشش ستارگان

میزان درخشندگی ستارگانی كه نور آنها به ما می رسد به دو عامل بستگی دارد. یك، درخشش واقعی ستاره كه در اصل مقدار انرژی نورانیست كه از آن متساطع می شود. دو، فاصله ستاره از زمین. یك ستاره نزدیك كه كم نور است می تواند بسیار درخشانتر از یك ستاره دور دست اما بسیار درخشان به نظر آید. برای مثال، آلفا سنتوری A بسیار نورانیتر از ستاره ریگل (رجل الجبار) دیده می شود. این در حالیست كه آلفا سنتوری A تنها 100.000/1 ریگل انرژی نورانی تولید می كند در عوض فاصله آن از زمین تنها 325/1 فاصله ریگل از زمین است.

طلوع و غروب ستارگان

وقتی از نیمكره شمالی زمین به آسمان نگاه می كنیم، ستارگان به دور نقطه ای كه به آن قطب شمال سماوی می گوئیم بر خلاف جهت عقربه های ساعت در چرخشند. چنانچه در نیمكره جنوبی زمین باشیم و با آسمان نظر اندازیم، ستارگان هم جهت با عقربه های ساعت و به دور نقطه ای كه به آن قطب جنوب سماوی می گوئیم، حركت می كنند. در طی روز، خورشید نیز بر فراز آسمان، همجهت و همسرعت با دیگر ستارگان در گردش است. اما واقعیت این است كه حركتهایی كه ما شاهد هستیم بر اثر جابجایی واقعی ستارگان روی نمی دهد، بلكه همه آنها به دلیل حركت غرب به شرق زمین حول محور خود اینچنین به نظر می آیند. برای ناظری كه بر روی زمین ایستاده، زمین ثابت و خورشید و دیگر ستارگان در حال حركت گردشی به نظر می رسند.

اسامی ستارگان

اجداد ما شاهد بودند كه ستارگان مشخصی بر اساس الگوهایی شبیه به چیزهایی نظیر پیكر انسان، حیوانات و یا اشیاء شناخته شده، در كنار یكدیگر قرار می گیرند. بعضی از این الگوها، كه به آنها صور فلكی می گوئیم، یادآور شخصیتهایی اسطوره ای هستند. برای مثال، صورت فلكی اریون (شكارچی) به یاد یك قهرمان اسطوره ای یونانی نامگذاری شده است.
امروزه ستاره شناسان از این اسامی باستانی برای نامگذاری علمی ستارگان استفاده می كنند. اتحادیه بین المللی نجوم (IAU)، مجری نامگذاری اجرام سماوی، به طور رسمی 88 صورت فلكی را شناسایی كرده است (جدول شماره 1). این صور همه آسمان ما را پوشانده اند. در بیشتر موارد، برای نامگذاری درخشانترین ستاره در هر صورت فلكی از حرف آلفا (نخستین حرف در الفبای یونانی) در قسمتی از نام علمی آن استفاده می شود. برای نمونه، نام علمی ستاره وگا، درخشانترین ستاره در صورت فلكی لیرا، آلفای لیرا است.
حرف بتا به دومین ستاره درخشان در هر صورت فلكی اختصاص دارد و گاما برای سومین ستاره درخشان صور فلكی به كار می رود. به همین شكل در نامگذاری 24 ستاره درخشان در هر صورت فلكی از 24 حرف زبان یونانی (جدول شماره 2) استفاده می شود. با تمام شدن 24 حرف، اعداد به كار گرفته می شوند.
به دلیل طولانی شدن عدد مربوط به ستارگان كشف شده، IAU از سیستم جدیدی برای نامگذاری ستارگانی كه كشف می شوند، استفاده می كند. اغلب اسامی جدید تشكیل شده از حروف اختصاری به همراه گروهی از نشانه ها می باشند. حروف اختصاری، نشانگر نوع ستاره است و اطلاعاتی درباره ستاره بیان می كند. برای مثال، ستاره PSR J1302-6350 یك تپ اختر است، از آنجا كه حرف اختصاری PSR در نام آن وجود دارد. اعداد 1302 و 6350 بیانگر موقعیت و مكان این ستاره (بعد و میل آن) در آسمان می باشند. حرف J مبین آن است كه مكان ستاره در دستگاه اندازه گیری J2000 اعلام شده است.

 

مشخصات ستارگان

هر ستاره دارای پنج مشخصه بارز است. 1) درخشندگی، كه ستاره شناسان آن را در واحدی به نام قدر می سنجند. 2) رنگ. 3) دمای سطح. 4) اندازه ستاره. 5) جرم. همه این مشخصات به طور پیچیده ای با هم در ارتباطند. رنگ ستاره بیانگر دمای سطح است و درخشندگی آن به دمای سطح و اندازه وابسته است. جرم ستاره مشخص می كند كه ستاره ای با اندازه مشخص چقدر می تواند انرژی تولید كند بنابراین بر دمای سطح تاثیر گذار است. برای اینكه این ارتباطات ساده تر قابل فهم باشند، ستاره شناسان از نموداری به نام هرتزپرانگ-راسل (H-R) استفاده می كنند. این نمودار به یاد ستاره شناس دانماركی هرتزپرانگ (Hertzsprung) و هنری نوریس راسل (Henry Norris Russell) از ایالات متحده كه به طور جداگانه كار می كردند و در سال 1910 آن را ابداع كردند، نامگذاری شد. این نمودار همچنین می تواند به ستاره شناسان در فهم و توضیح چرخه زندگی ستارگان كمك كند.

قدر و تابندگی ستاره

قدر ستاره یك سیستم شماره گذاری برای تعیین میزان درخشندگی ستارگان است و توسط ستاره شناس یونانی، هیپاركوس، در سال 125 قبل از میلاد ابداع شد. هیپاركوس گروهی از ستارگان را بر اساس میزان درخشندگی آنها كه از زمین به چشم می خورد، شماره گذاری كرد. او شماره 1 را به درخشانترین ستارگان اختصاص داد. شماره 2 از آن ستارگان با درخشندگی كمتر از ستارگان قدر 1 شد. و به همین ترتیب به قدر 6 رسید كه آنها كم نورترین ستارگان آسمان بودند.
امروزه ستاره شناسان به درخشش ستارگان كه از زمین رویت می شود، قدر ظاهری می گویند. آنها سیستم هیپاركوس را توسعه دادند تا بتوانند درخشندگی واقعی ستارگان، چیزی كه قدر مطلق ستاره نامیده می شود، را نیز با آن بیان كنند. بر اساس دلایل فنی، قدر مطلق یك ستاره برابر است با قدر ظاهری آن، برای ناظری كه در فاصله 6/32 سال نوری از ستاره قرار دارد.
ستاره شناسان همچنین سیستم اندازه گذاری قدر را برای ستارگان پرنورتر از قدر 1 و ستارگان كم نورتر از قدر 6، توسعه دادند. ستاره ای كه از ستارگان قدر 1 پرنورتر است، قدر آن كمتر از 1 می باشد. برای مثال، قدر ظاهری ستاره ریگل (رجل الجبار) 12/0 است. قدر ستارگان بسیار نورانیتر، از صفر نیز كمتر می باشد و شامل اعداد منفی می شود. درخشانترین ستاره آسمان سیریوس (شباهنگ) است و قدر ظاهری آن 46/1- است. قدر مطلق ستاره ریگل 1/8- است. بر اساس شناختی كه ستاره شناسان تا كنون از ستارگان به دست آورده اند، هیچ ستاره ای نمی تواند دارای قدر مطلق درخشانتر از 8- باشد. از طرف دیگر، كم نور ترین ستارگانی كه تاكنون با تلسكوپ رصد شده اند، قدر ظاهری معادل 28 دارند. بر اساس تئوری قدر مطلق هیچ ستاره ای نمی تواند كمتر از 16 باشد.
تابندگی یك ستاره برابر است با مقدار انرژی كه ستاره منتشر می كند. اصطلاحا به این مقدار انتشار، قدرت ستاره می گویند. دانشمندان عموما قدرت ستاره را با واحد وات اندازه گیری می كنند. برای مثال قدرت خورشید 400 تریلیون تریلیون وات است. اما ستاره شناسان قدرت ستاره را با وات نمی سنجند. در عوض آنها میزان تابندگی را بر اساس میزان تابندگی خورشید اندازه گیری می كنند. برای نمونه آنها می گویند كه تابندگی آلفای سنتوری (قنطورس) 3/1 برابر تابندگی خورشید و تابندگی ریگل حدودا 150.000 برابر تابندگی خورشید است.
تابندگی به روش ساده ای با قدر مطلق ستاره در ارتباط است. 5 واحد اختلاف در دستگاه قدر مطلق ستاره برابر است با یك فاكتور از 100 در دستگاه تابندگی. بنابراین ستاره ای با قدر مطلق 2، نسبت به ستاره ای باقدر مطلق 7، 100 بار تابناكتر است. ستاره ای با قدر مطلق 3- ، 100 بار از ستاره ای با قدر مطلق 2 و 10.000 بار از ستاره ای با قدر مطلق 7 تابناكتر است.

رنگ و دما

اگر شما با دقت به آسمان نگاه كنید، حتی بدون تلسكوپ یا دوربین دو چشمی، خواهید دید كه رنگ ستارگان یا تقریبا قرمز، یا تقریبا زرد و یا تقریبا آبیست. برای مثال، ستاره بیتلجوز (Betelgeuse) در صورت فلكی شكارچی یا جبار، قرمز رنگ به نظر می رسد. ستاره پولوكس (Pollux)، مانند خورشید، زرد رنگ است و ستاره ریگل، تقریبا آبی به نظر می آید.
رنگ یك ستاره به دمای سطحی آن بستگی دارد. ستاره شناسان دمای ستارگان را با واحد اندازه گیری كلوین (kelvin) با علامت اختصاری K می سنجند. واحد كلوین از 15/273- درجه سانتیگراد آغاز می شود. بنابراین دمای صفر كلوین برابر است با 15/273- درجه سانتیگراد و دمای صفر درجه سانتیگراد برابر است با 15/273 كلوین.
دمای سطحی ستارگان قرمز تیره تقریبا 2500K می باشد. دمای سطحی ستارگان قرمز روشن، حدود 3500K است. دمای سطحی خورشید و دیگر ستارگان زرد رنگ در حدود 5500K است. و در آخر دمای سطحی ستارگان آبی رنگ بین 10.000K تا 50.000K می باشد.
گرچه ستارگان با چشم غیر مسلح، تك رنگ به نظر می آیند اما در واقع آنها طیفی از رنگها را منتشر می نمایند. شما می توانید به كمك یك منشور مشاهده كنید كه نور خورشید، به عنوان یك ستاره زرد، از رنگهای بسیاری تشكیل شده است. طیف مرئی شامل همه رنگهای رنگین كمان می باشد. این رنگها از قرمز (كه توسط ضعیفترین فوتونها ایجاد می شود) تا بنفش (كه توسط قویترین فوتونها ایجاد می شود) هستند.
نور مرئی یكی از شش پرتوی طبقه بندی شده در رده پرتوهای الكترومغناطیس است. این پرتوها از كم انرژی ترین آنها به ترتیب عبارتند از امواج رادیویی (مایكروویو یا موج ریز، پرتوهای رادیویی با فركانس بالا هستند كه در اغلب موارد در گروهی جدا پس از امواج رادیویی مورد مطالعه قرار می گیرند اما در این مقاله آنها در گروه امواج رادیویی نام برده می شوند.م.)، پرتوهای فروسرخ، نور مرئی، پرتوهای فرابنفش، اشعه ایكس ری و پرتوی گاما. همه این شش گروه از امواج توسط ستارگان منتشر می شوند، البته بعضی از ستارگان همه شش پرتوی مذكور را متساطع نمی نمایند. تركیبی از همه این شش گروه را طیف الكترومغناطیس می نامند.

ابعاد

ستاره شناسان شعاع ستارگان را بر اساس شعاع خورشید می سنجند. آلفا سنتوری A شعاعی معادل 1/5 برابر شعاع خورشید دارد و تقریبا با آن هم اندازه است. شعاع ستاره ریگل بیش از 78 برابر شعاع خورشید است و شعاع ستاره آنتارس 776 برابر شعاع خورشید می باشد.
ابعاد و دمای سطح ستاره، درخشندگی آن را معین می كند. دو ستاره را در نظر بگیرید كه دمای سطح یكسان دارند اما شعاع ستاره اول دو برابر شعاع ستاره دوم است. در این شرایط، ستاره اول چهار برابر ستاره دوم درخشش دارد. بر اساس گفته دانشمندان، درخشش ستاره متناسب با مربع شعاع آن است. اگر بخواهید درخشش دو ستاره با دمای سطح یكسان را مقایسه كنید، نخست، باید شعاع ستاره بزرگتر را تقسیم بر شعاع ستاره كوچكتر نمائید و سپس مربع عدد حاصل را به دست آورید (حاصل تقسیم به توان 2).
حال دو ستاره را با شعاع برابر ولی دمای سطح (بر حسب كلوین) متفاوت تجسم كنید. اگر ستاره اول دو برابر ستاره دوم گرم باشد، درخشش آن 16 برابر ستاره دوم خواهد بود. درخشش ستاره متناسب با دمای آن به توان 4 است. اگر بخواهید درخشش دو ستاره با ابعاد برابر را كه دمای مختلف دارند مقایسه كنید، دمای ستاره گرمتر را بر دمای ستاره سردتر تقسیم كرده و حاصل این تقسیم را به توان 4 برسانید.

جرم

ستاره شناسان جرم ستارگان را نیز بر اساس جرم خورشید اندازه گیری می كنند. برای مثال آلفا سنتوری A جرمی معادل 08/1 جرم خورشید دارد، جرم ریگل 5/3 برابر جرم خورشید است. جرم خورشید معادل دو میلیون میلیون میلیون میلیون میلیون كیلوگرم یعنی 2 به همراه سی عدد صفر است. ستارگان با جرم برابر، لزوما دارای ابعاد برابر نیستند. در واقع چگالی ستارگان نسبت به هم متفاوت است. برای نمونه، میانگین چگالی خورشید 1400 كیلوگرم در هر متر مكعب است، یعنی تقریبا 140 درصد چگالی آب. شباهنگ B جرمی حدودا معادل جرم خورشید دارد اما چگالی آن 90.000 برابر چگالی خورشید است.

طبقه بندی درخشندگی

نقاطی كه در بالای نمودار H-R قرار دارند نشانگر ستارگان نورانی و نقاط پائین نمودار نشانگر ستارگان كم نور می باشند. در سال 1930 ستاره شناس آمریكایی ویلیام مورگان (William W. Morgan) و فیلیپ كینان (Philip C. Keenan) چیزی را بداع كردند كه سیستم طبقه بندی درخشش MK نام گرفت. ستاره شناسان در سال 1978 این سیستم را اصلاح كرده و گسترش دادند. در این سیستم، اعداد كوچك به بزرگترین و درخشان ترین رده ها اطلاق می گردد. رده های MK عبارتند از: la ، ابرغولهای درخشان؛ lb ، ابر غولها؛ ll ، غولهای درخشان؛ lll، غولها؛ lV، غولهای كوچك و V، ستارگان رشته اصلی یا كوتوله ها.

رده های طیفی

نقاطی كه در سمت چپ نمودار H-R قرار دارند نشانگر ستارگان داغ و برعكس نقاط سمت راست نمودار نشانگر ستارگان سرد می باشند. در سیستم MK هشت رده طیفی وجود دارد كه هر كدام بیانگر میزان مشخصی از دمای سطحی ستاره می باشند. این طبقه بندی از داغترین به سردترین ستارگان به ترتیب عبارتند از: L, M, K, G, F, A, B, O. هر رده طیفی به نوبه خود از ده نوع طیفی تشكیل می شود كه این ده نوع با اعداد مشخص می گردند. شماره مربوط به داغترین ستاره در هر رده عدد صفر و شماره سردترین ستاره عدد نه است.
بنابر آنچه گفته شد علائم سیستم MK تركیبی از حروف برای بیان درخشندگی و اعداد برای بیان طیف هر ستاره می باشد. برای مثال نام خورشید در این سیستم G2V است. نام آلفا سنتوری نیز G2V می باشد و نام ستاره ریگل B8la است.

گدازش ستارگان

انرژی مهیب ستارگان در فرایندی به نام گدازش هسته ای ایجاد می شود. این فرایند زمانی آغاز می شود كه دمای هسته ستاره در حال شكل گیری به 1 میلیون K برسد. یك ستاره از دل یك ابر بسیار بزرگ كه به آرامی در چرخش است و تقریبا به طور كامل از عناصر شیمیایی هیدروژن و هلیوم تشكیل شده است، به دنیا می آید. این ابر همچنین ممكن است حاوی اتمهای دیگر عناصر و غباری از ذرات میكروسكوپی باشد.
به اقتضای نیروی گرانش، این ابر شروع به منقبض شدن می كند و در نتیجه كوچكتر می شود. با جمع شدن ابر، سرعت چرخش آن بیشتر می شود درست همانطور كه سرعت یك اسكیت باز كه بر روی یخ به دور خود در حال چرخیدن است، با جمع كردن بازوانش بیشتر و برعكس با باز كردن بازوان كمتر می شود. لایه های خارجی ابر یك دیسك چرخان را ایجاد می كنند. لایه های داخلی به شكل یك توده كروی كه همچنان در حال انقباض است تبدیل می شوند.
ماده در حال انقباض گرمتر می شود و فشار آن نیز بیشتر می گردد. این فشار تمایل زیادی به خنثی كردن نیروی گرانشی كه عامل انقباض است، دارد. در نهایت، سرعت انقباض بسیار كاهش پیدا می كند. در قسمت داخلی توده در این هنگام جنین ستاره یا پیش ستاره به وجود می آید. پیش ستاره یك جرم توپی است كه نه دیگر ابر است و نه هنوز ستاره شده است. پیرامون پیش ستاره پوسته ای از گاز و غبار است كه لایه های بیرونی توده نخستین می باشند.

تركیب هسته ای

هنگامیكه دمای مركز پیش ستاره به اندازه كافی زیاد شد، گدازش هسته ای آغاز می شود. گدازش هسته ای تركیب دو هسته اتمی و تشكیل یك هسته بزرگتر است.
یك اتم كامل دارای پوسته ای خارجی متشكل از یك یا چند ذره به نام الكترون است كه بار الكتریكی منفی حمل می كند. در درون و مركز اتم، هسته آن وجود دارد كه تقریبا همه جرم اتم را شامل می شود. ساده ترین هسته كه رایجترین شكل عنصر هیدروژن در عالم می باشد، متشكل از یك ذره به نام پروتون است. پروتون بار مثبت الكتریكی حمل می كند. همه هسته های دیگر دارای یك یا چند پروتون و یك یا چند نوترونند. نوترون هیچ بار الكتریكی حمل نمی نماید و یك ذره خنثی است در نتیجه هسته همه اتمها، بار مثبت الكتریكی دارند. البته همه اتمها به تعداد پروتونهای موجود در هسته دارای الكترون می باشند در نتیجه یك اتم كامل، خنثی است.
در هر صورت، تحت دما و فشار بسیار بسیار شدید مركز پیش ستاره، اتمها الكترونهای خود را از دست می دهند. به اتمهای الكترون از دست داده، یون می گویند و به تركیبی از الكترونهای آزاد و یونها، پلاسما می گویند.
گفتیم كه در درون پیش ستاره، اتمها همه الكترونهای خود را از دست می دهند و هسته های لخت با سرعت بسیار زیادی به یكدیگر می رسند. در شرایط عادی، موادی كه دارای بار الكتریكی یكسانند، یكدیگر را دفع می كنند با اینحال اگر دما و فشار در درون پیش ستاره به اندازه كافی زیاد شود، می تواند بر قدرت دفع هسته ها فائق آمده و آنگاه گدازش صورت می گیرد. دانشمندان معمولا از اصطلاح "سوختن " به جای "گدازش " استفاده می كنند اما باید توجه داشت كه گدازش هسته ای، چیزی كاملا متفاوت با اشتعال در معنای عام آن است.

تبدیل جرم به انرژی

وقتی دو هسته اتمی با هم تركیب شوند، مقدار كمی از جرم آنها به انرژی تبدیل می شود؛ بنابراین جرم هسته جدید، از حاصلجمع جرم دو هسته ای كه با هم تركیب شدند كمتر است. آلبرت اینشتین رابطه جرم و انرژی را كشف كرده و آن را در قالب معادله E=mc2 بیان كرد. این معادله بیانگر مقدار انرژی آزاد شده از تركیب ذرات است. E به معنای انرژی، m به معنای مقدار جرم و c سرعت نور است.
سرعت نور برابر است با 299.792 كیلومتر در ثانیه. این مقدار واقعا عدد بزرگی است و چنانچه آنرا در معادله بگذاریم متوجه می شویم كه با گداختن جرم بسیار كمی از ماده، می توان انرژی مهیبی به دست آورد. برای مثال با سوخت هسته ای كامل 1 گرم ماده، 90 تریلیون ژول انرژی به دست می آید. این مقدار انرژی تقریبا برابر است با انرژی آزاد شده در انفجار 20.000 تن TNT. انرژی بمب هسته ای آمریكا كه در سال 1945، در جریان جنگ جهانی دوم ، به هیروشیمای ژاپن اصابت كرد معادل انفجار 12.000 تن TNT بود.

نابودی هسته های سبك

در مركز پیش ستاره، هنگامیكه دما به 1 میلیون K می رسد، گدازش هسته آغاز می شود. شروع این گدازش باعث تغییر و از میان رفتن هسته های سبك می شود. از جمله هسته لیتیوم 7، كه شامل سه پروتون و چهار نوترون است. در فرایندی كه این هسته شركت دارد، یك هسته هیدروژن با آن تركیب شده و هسته لیتیوم 7 را به دو قسمت تقسیم می كند. هر قسمت شامل یك هسته هلیوم 4 (دو پروتون و دو نوترون) است. به هسته هلیوم 4، ذره آلفا نیز گفته می شود.

گدازش هیدروژن

پس از نابودی هسته های سبك، پیش ستاره همچنان به انقباض خود ادامه می دهد. در نهایت، دمای هسته به حدود 10 میلیون K می رسد و در این هنگام سوختن هیدروژن آغاز می شود. با شروع گدازش هیدروژن، پیش ستاره به یك ستاره تبدیل می گردد.
در گدازش هیدروژن، چهار هسته هیدروژن با هم تركیب شده و یك هسته هلیوم 4 را به وجود می آورند. دو شكل كلی برای انجام این عمل وجود دارد. 1) واكنش پروتون-پروتون (P-P). 2) چرخه كربن-نیتروژن-اكسیژن (CNO).
واكنش P-P می تواند به چندین روش شامل چهار مرحله زیر رخ دهد:
1- تركیب دو پروتون. در این مرحله دو پروتون با هم برخورد می كنند و سپس یكی از پروتونها با آزاد كردن پوزیترون بار مثبت خود را از دست می دهد. این پروتون علاوه بر پوزیترون یك ذره خنثی به نام نوترینو نیز آزاد می نماید.
پوزیترون ضد ماده الكترون است. جرم آن دقیقا برابر با جرم الكترون می باشد اما بر خلاف الكترون دارای بار مثبت است. با آزاد شدن پوزیترون، پروتون به نوترون تبدیل می شود. در نتیجه هسته جدید حاوی یك پروتون و یك نوترون است. نام این تركیب دوترون می باشد.
2- پوزیترون آزاد شده ممكن است با یك الكترون برخورد كند. با برخورد ماده و ضد ماده، هر دوی آنها از بین می روند و تنها چیزی كه باقی می ماند دو پرتوی گاما است.
3- دوترون حاصل شده با یك پروتون دیگر تبدیل می شود و هسته هلیوم 3 شكل می گیرد. بر اثر این تركیب نیز پرتوی گاما ایجاد می شود.
4- هسته هلیوم 3 با هسته هلیوم 3 دیگری تركیب شده و علاوه بر تشكیل یك هسته هلیوم 4 دو پروتون نیز آزاد می شوند.
در چرخه CNO هسته كربن 12 شركت دارد. این هسته شامل 6 پروتون و 6 نوترون است. در حین چرخه، این هسته به نیتروژن 15 (7 پروتون و 8 نوترون) و اكسیژن 15 (8 پروتون و 7 نوترون) تبدیل می شود. و در آخر چرخه این دو هسته بار دیگر به هسته كربن 12 تبدیل می گردند.

گدازش دیگر عناصر

هلیوم 4 می تواند در فرایند گدازش به كربن 12 تبدیل شود، البته به این منظور دمای مركز باید تا حدود 100 میلیون K افزایش پیدا كرده باشد. این دمای بالا ضروریست چرا كه هسته هلیوم به انرژی زیادی برای فائق آمدن بر انرژی دافعه ذرات همبار نیازمند است. هسته هلیوم دارای دو پروتون است بنابراین میزان انرژی دافعه در آن چهار برابر انرژی دافعه بین دو پروتون است.
سوخت هلیوم به سوخت سه-آلفا مشهور است چراكه این هسته با سه ذره آلفا تركیب می شود و یك هسته كربن را ایجاد می نماید. سوخت هلیوم همچنین هسته اكسیژن 16 (8 پروتون و 8 نوترون) و نئون 20 (10 پروتون و 10 نوترون) تولید می كند.
در دمای مركزی حدودا 600 میلیون K، كربن 12 می تواند سودیوم 23 (11 پروتون و 12 نوترون)، منیزیوم 24 (12 پروتون . 12 نوترون) و تعداد بیشتری نئون 20 تولید نماید. البته ستارگان زیادی نمی توانند به این دمای مركزی برسند.
با تولید شدن عناصر سنگین و سنگینتر در روند گدازش هسته ای، دمای لازم برای فعل و انفعالات بیشتر، افزایش می یابد. در دمایی معادل 1 بیلیون K، اكسیژن 16 می توان سیلیكون 28 (14 پروتون و 14 نوترون)، فسفر 31 (15 پروتون و 16 نوترون) و سولفور 32 (16 پروتون و 16 نوترون) تولید نماید.
گدازش می تواند تا زمانیكه جرم هسته جدید از حاصلجمع جرم دو هسته تركیب شده با هم كمتر است، انرژی تولید نماید. این روند تولید انرژی ادامه دارد تا زمانیكه هسته آهن 56 (26 پروتون و 30 نوترون) شروع به تركیب شدن با هسته های دیگر می نماید. وقتی این اتفاق روی می دهد جرم هسته جدید از جرم دو هسته تركیب شده اندكی بیشتر است. بنابراین این فرایند به جای تولید انرژی، مصرف انرژی دارد.

تكامل ستارگان

چرخه زندگی ستارگان سه الگوی كلی را دنبال می كند كه به جرم آنها وابستگی دارد. 1) ستارگان پر جرم، كه جرمشان از 8 برابر جرم خورشید بیشتر است. 2) ستارگان با جرم متوسط، كه جرمشان از 5/0 تا 8 برابر جرم خورشید است. خود خورشید نیز در این دسته از ستارگان جای دارد.3) ستارگان با جرم كم، كه جرمشان بین 1/0تا 5/0 جرم خورشید می باشد. اجرامی كه جرم آنها از 1/0 جرم خورشید كمتر است هرگز به دمای مركزی لازم برای شروع سوخت هیدروژن نمی رسند.
چرخه زندگی ستارگان منفرد از چرخه زندگی ستارگان دوتایی آسانتر است بنابراین نخست با چرخه زندگی ستارگان منفرد آغاز می كنیم. ضمنا از آنجائیكه اطلاعات ستاره شناسان درباره خورشید از هر ستاره دیگری بیشتر است لذا بحث چرخه ستارگان، از ستارگان با جرم متوسط آغاز می شود.

ستارگان با جرم متوسط

ابری كه در نهایت یك ستاره با جرم متوسط را تولید می كند، حدودا 100.000 سال به انقباض ادامه می دهد تا اینكه پیش ستاره را به وجود آورد. دمای سطح چنین پیش ستاره ای حدود 4000K می باشد. درخشش آن ممكن است تنها چند برابر خورشید و یا چند هزار برابر خورشید باشد. این بستگی به جرم دارد.
ستاره تا میلیونها سال به انقباض خود ادامه می دهد. این انقباض ادامه خواهد داشت تا زمانیكه نیروی انرژیهای تولید شده در مركز ستاره با نیروی گرانشی كه باعث انقباض آن می گردد، به تعادل برسد. در این زمان، گدازش هیدروژنی در مركز ستاره، همه انرژی آن را تولید می كند و ستاره وارد طولانی ترین دوره عمر خود كه به آن رشته اصلی می گوییم، می شود.
هر ستاره ای، صرفنظر از جرم آن، كه همه انرژی خود را از طریق گدازش هیدروژن در مركز خود ایجاد كند، یك ستاره در رشته اصلی به حساب می آید.
مدت زمانیكه ستاره در این مرحله باقی می ماند به جرم آن بستگی دارد. ستارگان با جرم بیشتر، هیدروژن خود را با سرعت بیشتری می سوزانند در نتیجه زمان كمتری در این مرحله باقی می مانند. یك ستاره با جرم متوسط می تواند بیلیونها سال در این رشته باشد.

مرحله غول سرخ

وقتی همه هیدروژن موجود در هسته یك ستاره با جرم متوسط به هلیوم تبدیل شد، ستاره به سرعت دستخوش تغییر می شود. به دلیل اینكه دیگر انرژی ناشی از گدازش در هسته ستاره تولید نمی شود، گرانش بار دیگر دست به كار شده و منجر به انقباض شدید ستاره می گردد. به دلیل این انقباض سریع، دما به شدت در مركز و مناطق اطراف آن بالا می رود. با بالا رفتن دما، هیدروژن موجود در پوسته اطراف مركز شروع به سوختن می كند. انرژی حاصل شده از این گدازش حتی از انرژی كه قبلا در مركز تولید می شد نیز بیشتر است. این انرژی مازاد، لایه های بیرونی ستاره را به شدت به بیرون هل می دهد در نتیجه ستاره تا حد بسیار زیادی بزرگ می شود.
با بزرگ شدن اندازه ستاره، لایه های بیرونی آن سرد می شوند، در نتیجه رنگ ستاره سرخ می گردد. از طرفی با بزرگتر شدن سطح ستاره، درخشش آن نیز بیشتر می شود. در این مرحله ستاره به یك غول سرخ تبدیل شده است.

مرحله شاخه افقی

در نهایت، دمای مركز تا حد 100 میلیون K می رسد یعنی دمای لازم برای آغاز فرایند سه - آلفا.
با ادامه این فرایند، هسته ستاره بزرگتر می شود اما دمای آن كاهش می یابد. با كاهش این دما، از دمای لازم برای سوخت هیدروژن موجود در پوسته اطراف هسته نیز كاسته می شود. به دنبال آن، انرژی منتشر شده از این لایه نیز كم می شود و لایه های خارجی ستاره شروع به انقباض می نمایند. ستاره داغتر، كوچكتر و كم نورتر از زمانی می شود كه یك غول سرخ بود. این تغییرات در یك دوره زمانی حدودا 100 میلیون ساله رخ می دهند.
در پایان این دوره، ستاره در مرحله شاخه افقی قرار می گیرد. این مرحله به دلیل خط نمایشگر وضعیت ستاره در نمودار H-R شاخه افقی نامیده می شود. ستاره به طور مداوم و پایدار هلیوم و هیدروژن می سوزاند بنابراین تغییر شایان ذكری در دما، ابعاد و درخشش آن روی نمی دهد. این مرحله تقریبا تا 10 میلیون سال به طول می انجامد.

مرحله غول جانبی

هنگامیكه سوخت هلیوم موجود در هسته به اتمام رسید، هسته منقبض و در نتیجه داغتر می شود. فرایند سه -آلفا اینبار در پوسته اطراف هسته آغاز می گردد و گدازش هیدروژن در لایه های بعدی آن صورت می گیرد. با افزایش آهنگ تولید انرژی در پوسته ها، لایه های بیرونی ستاره منبسط می شوند. ستاره بار دیگر به یك غول تبدیل می گردد اما اینبار آبی تر و درخشانتر از بار پیش.
هسته یك غول جانبی بسیار داغ و نیروی گرانش بر لایه های خارجی ضعیف می باشد. در نتیجه لایه های بیرونی در قالب باد ستاره ای از ستاره جدا می شوند. با جدا شدن هر لایه از ستاره، نوبت به لایه داغتری می رسد. در نتیجه باد ستاره ای مرتب قویتر می شود. جریانات جدیدتر و سریعتر بادهای برخاسته از سطح ستاره، با بادهای قبلی كه هنوز در فضای اطراف ستاره پرسه می زنند، برخورد می كنند. در نتیجه این برخورد، یك پوسته متراكم گاز به وجود می آید كه برخی از آنها با سرد شدن به غبار تبدیل می شوند.

مرحله كوتوله سفید

ظرف چند هزار سال، غول جانبی بخار می شود. و گدازش در هسته متوقف می گردد. هسته مركزی باعث روشن شدن پوسته های گازی اطراف خود می شود. با تلسكوپهای اولیه و بدوی كه ستاره شناسان در سالهای 1800 برای رصد استفاده می كردند، این پوسته ها شبیه به سیارات به نظر می رسیدند به همین دلیل آنها این پوسته ها را ابر سیاره ای نامیدند. هنوز هم ستاره شناسان از همین عنوان قدیمی استفاده می كنند.

یك ابر سیاره ای با بافت ظاهری غیر معمول كه دلیل بروز آن نامشخص است. این عكس توسط تلسكوپ هابل تهیه شده است.
عكس از ناسا
پس از محو شدن ابر سیاره ای، هسته باقیمانده به نام كوتوله سفید شناخته می شود. این نوع از ستارگان بیشتر حاوی كربن و اكسیژنند و دمای اولیه آنها حدود 100.000 K می باشد.

مرحله كوتوله سیاه

از آنجائیكه كوتوله های سفید سوختی برای گدازش ندارند، با گذشت بیلیونها سال پیوسته سردتر می شوند و در نهایت به یك كوتوله سیاه، جرمی بسیار كدر، تبدیل می گردند. كوتوله سیاه نماد پایان چرخه زندگی یك ستاره با جرم متوسط است.
ستارگان با جرم زیاد، آنهاییكه جرمی بیش از 8 برابر جرم خورشید دارند، به سرعت شكل می گیرند و زندگی كوتاهی دارند. یك ستاره پر جرم ظرف 10.000 سال تا 100.000 سال از دل یك پیش ستاره شكل می گیرد.
این نوع ستارگان در رشته اصلی بسیار داغ و آبی رنگند. آنها 1000 تا 1 میلیون بار درخشانتر از خورشید می باشند و شعاع آنها تقریبا 10 برابر شعاع خورشید است. تعداد ستارگان پرجرم نسبت به ستارگان با جرم متوسط و ستارگان كم جرم كمتر است. با اینحال به خاطر درخشندگیشان از فواصل بسیار دور نیز قابل رصدند و به همین خاطر تعداد زیادی از آنها شناخته شده اند.
ستارگام با جرم زیاد، بادهای ستاره ای بسیار قوی دارند. یك ستاره با جرم 30 برابر خورشید می تواند 24 برابر جرم خورشید را پیش از آنكه از رشته اصلی خارج شود، به شكل باد منتشر نماید.
وقتی یك ستاره سنگین رشته اصلی را ترك می كند، سوخت هیدروژن در لایه های بیرون هسته آغاز می شود. در نتیجه شعاع این ستاره 100 برابر شعاع خورشید می شود. با اینحال از درخشش آن اندكی كاسته می شود. به دلیل اینكه در این مرحله ستاره تقریبا همان مقدار انرژی قبلی را از سطح بزرگتری منتشر می كند، دمای سطح آن كاهش می یابد. در نتیجه گرایش به سرخ ستاره بیشتر می شود.
با بزرگ شدن ستاره، دمای مركز آن به 100 میلیون K یعنی دمای لازم برای آغاز فرایند سه-آلفا می رسد. پس از تقریبا 1 میلیون سال، سوخت هلیوم در مركز به اتمام رسیده و نوبت به هلیوم موجود در لایه های بیرون هسته و هیدروژن موجود در لایه های بعد از آن می رسد. ستاره سنگین ما تبدیل به یك ابرغول سرخ درخشان می شود.
هنگامیكه انقباض هسته دمای آنرا به حد كافی افزایش می دهد، با سوختن كربن، نئون، سدیوم و منیزیوم تولید می شود. این مرحله تنها برای 10.000 سال ادامه می یابد. پس از آن فرایندهایی متوالی در هسته رخ می دهد. هر فرایند عناصر مختلفی را در بر می گیرد و مدت زمان كوتاهتری به طول می انجامد. وقتی عنصر جدیدی شروع به سوخت می كند، عنصر قبلی سوختن خود را در لایه های بالاتر سر می گیرد. نئون تركیب شده و اكسیژن و منیزیوم تولید می كند. این فرایند حدودا 12 سال طول می كشد. سپس با سوختن اكسیژن، سیلیكون و سولفور تولید می شود. این فرایند حدودا 4 سال طول می كشد. در آخر با سوختن سیلیكون ، آهن تولید می شود. این فرایند تنها حدود 1 هفته دوام دارد.

ابرنو اختر

در این هنگام، شعاع هسته آهنی حدود 3000 كیلومتر است. همانگونه كه گفتیم سوخت آهن به جای تولید انرژی، انرژی مصرف می كند. در نتیجه ستاره به پایان كار خود رسیده است. چون دیگر نمی تواند برای حفظ تعادل گرانش، انرژی تولید كند.
وقتی جرم هسته آهنی به 4/1 برابر جرم خورشید برسد، اتفاقی مهیب رخ می دهد. نیروی گرانش، هسته را متلاشی می كند. در نتیجه دمای هسته تا نزدیك 10 بیلیون K می رسد!. در این دما، هسته آهن شكسته شده و به هسته های سبكتر و در آخر به پروتون و نوترون تبدیل می شود. با ادامه فشار، پروتونها با الكترونها تركیب می شوند و نوترون و نوترینو تولید می كنند. نوترینوها 99 درصد از انرژی ایجاد شده از انفجار هسته را در خود حمل می كنند.
حالا هسته، یك توپ فشرده شده حاوی نوترون است. وقتی شعاع توپ به 10 كیلومتر برسد حالت ارتجاعی پیدا می كند درست مانند یك توپ پلاستیكی كه آنرا فشرده و بعد رها كنیم.
همه این اتفاقها از فشرده شدن هسته تا ارتجاع توپ نوترونی تنها در مدت یك ثانیه روی می دهند. البته هنوز ماجرا ادامه دارد. ارتجاع توپ نوترونی یك موج كره ای شكل به بیرون از ستاره ارسال می كند. بیشتر انرژی حاصل از این موج صرف شروع گدازش و تشكیل عناصر جدید می شود. با رسیدن موج به سطح ستاره، دما تا 200.000K افزایش می یابد. در نتیجه ستاره منفجر شده و موادی را در فضا با سرعت 15.000 تا 40.000 كیلومتر در ثانیه رها می كند. نام این انفجار مهیب ابر نواختر نوع دو است.
ابر نواخترها فضا را آكنده از گاز و غباری می كنند كه ستارگان دیگر از دل آن پا به عرصه گیتی می نهند. این غنی سازی فضا، از نخستین ابر نواختر در بیلیونها سال پیش تا به اكنون ادامه دارد. ابر نواخترهای ستارگان نسل اول، عرصه را برای ستارگان نسلهای بعد مهیا كرده اند.
احتمالا ستارگان دارای سه نسلند. ستاره شناسان تا كنون جرمی پیدا نكرده اند كه متعلق به قدیمی ترین نسل ستارگان یعنی جمعیت سه ستارگان باشد. اما اعضای دو نسل جدیدتر را یافته اند. ستارگان جمعیت دو كه دومین نسل از ستارگانند حاوی مقدار نسبتا كمی از عناصر سنگینند. ستارگان سنگینتر این نسل، به سرعت از بین رفته اند بنابراین هسته های بیشتری از عناصر سنگین وارد فضا شده اند. به همین علت جمعیت یك ستارگان كه جدیدترین نسل می باشند، حاوی مقادیر بیشتری از عناصر سنگین هستند. البته مقدار عناصر سنگین در این نسل همچنان نسبت به هیدروژن و هلیوم موجود، بسیار ناچیز است. برای مثال، مقدار عناصر غیر از هلیوم و هیدروژن در خورشید كه جزء ستارگان جمعیت یك می باشد، تنها 1 تا 2 درصد است.

ستارگان نوترونی

پس از اینكه یك انفجار ابر نواختر نوع دو رخ داد، قسمتی از هسته ستاره ای باقی می ماند. اگر جرم هسته باقیمانده كمتر از سه برابر جرم خورشید باشد تبدیل به یك ستاره نوترونی می شود. این ستاره حداقل جرمی معادل 4/1 جرم خورشید را در كره ای كه شعاع آن حدودا 10 تا 15 كیلومتر است نگاه می دارد.
دمای اولیه ستارگان نوترونی 10 میلیون K است اما به دلیل كوچك بودن تشخیص آنها بسیار دشوار است. با اینحال ستاره شناسان پالسهای رادیویی این ستارگان را تشخیص می دهند. گاهی از این ستاره ها 1000 پالس در ثانیه دریافت می شود.
یك ستاره نوترونی معمولا دو موج متوالی رادیویی منتشر می كند. این دو موج در دو مسیر مختلف از ستاره دور می شوند. با چرخش ستاره امواج در فضا مانند نورافكن پخش می شوند. اگر یكی از از این موجها به صورت متناوب به زمین برسد، تلسكوپهای رادیویی یك سری پالس را تشخیص می دهند. این تلسكوپها به ازای هر دور گردش ستاره یك پالس دریافت می كنند. ستاره ای كه به این روش شناسایی می گردد، تپ اختر نامیده می شود.

سیاهچاله ها

اگر هسته باقیمانده از یك ابر نواختر جرمی بیش از 3 برابر جرم خورشید داشته باشد، هیچ نیروی شناخته شده ای نمی تواند در مقابل گرانش آن مقاومت كند. هسته آنقدر فشرده می شود كه یك سیاهچاله به وجود می آید. منطقه ای در فضا با چنان گرانشی كه هیچ چیز نمی تواند از نیروی آن بگریزد. سیاهچاله ها نامرئیند زیرا حتی نور نیز به دام آنها می افتد. همه مواد یك سیاهچاله در نقطه ای در مركز آن جمع می شود. این نقطه تكینگی نام دارد و اندازه آن از ابعاد هسته یك اتم نیز كوچكتر است.
ستارگانی كه جرم آنها كم است یعنی از 0/1 تا 0/5برابر جرم خورشید، دمای سطحی معادل تقریبا 4000K دارند. درخشش آنها كمتر از 2 درصد خورشید است. این ستارگان هیدروژن درون خود را به آهستگی می سوزانند. آنها می توانند برای مدت 100 بیلیون تا 1 تریلیون سال در رشته اصلی باقی بمانند. این مدت حتی از عمر جهان كه بین 10 تا 20 بیلیون سال تخمین زده می شود نیز بیشتر است، بنابراین هیچ ستاره ای در این گروه تا بحال نمرده است. ستاره شناسان تابحال ندیده اند كه ستاره ای از این گروه عنصری به غیر از هیدروژن را در گدازش به كار گیرد. بنابراین اگر هم یكی از اعضای این گروه بمیرد، وارد مرحله غول سرخ نخواهد شد. در عوض آنها به طور تدریجی سرد می شوند تا اینكه به یك كوتوله سفید و سپس سیاه تبدیل گردند.
ستارگان دوتایی از دو پیش ستاره كه بسیار نزدیك یكدیگرند، تشكیل می شوند. بیش از 50 درصد از ستارگانی كه با چشم غیر مسلح، منفرد دیده می شوند در واقع دوتایی هستند.
یك ستاره در یك سیستم دوتایی چنانچه به اندازه كافی به جفت خود نزدیك باشد، می تواند بر زندگی آن تاثیر گذار باشد. بین این دو ستاره منطقه ای وجود دارد كه به یاد ریاضیدان فرانسوی، جوزف لوییز لاگرنج (Joseph Louis Lagrange)، نقطه لاگرنج نامیده می شود. در این منقطه نیروهای گرانشی دقیقا برابرند. اگر یكی از دو ستاره بزرگ شود و لایه های آن از این نقطه بگذرد، ستاره دیگر شروع به كشیدن آن لایه ها به سطح خود می كند.

این فرایند كه انتقال جرم نام دارد به چندین روش صورت می گیرد. اگر انتقال جرم از یك غول سرخ به ستاره همدمش كه در رشته اصلی می باشد صورت گیرد، عناصری نظیر كربن و یا عناصر سنگینتر در طیف ستاره رشته اصلی نمایان می گردد. چنانچه این دو ستاره به اندازه كافی به هم نزدیك باشند، پس از تبدیل شدن غول سرخ به یك كوتوله سفید، جریان مواد برعكس می شود و مواد به سمت كوتوله سفید بر می گردند. این مواد یك دیسك داغ را اطراف كوتوله سفید تشكیل می دهند. این دیسك در نور مرئی و فرابنفش می درخشد.
اگر ستاره غول به جای كوتوله سفید، ستاره نوترونی یا سیاهچاله شود، ممكن است یك دوتایی ایكس ری شكل گیرد. در این حالت، ماده ای كه از ستاره رشته اصلی منتقل می گردد، بسیار داغ می شود. هنگامیكه این ماده با سطح ستاره نوترونی برخورد می كند و یا به درون سیاهچاله كشیده می شود، اشعه ایكس ری منتشر می شود.
در حالت سوم، غول سرخ تبدیل به كوتوله سفید می شود و ستاره رشته اصلی تبدیل به غول سرخ می شود. وقتی گاز كافی از غول سرخ در سطح كوتوله سفید اندوخته شد، هسته اتمهای گاز به صورت درخشانی دچار گدازش می شود به این حالت نواختر می گویند. در برخی شرایط، به حدی گاز در كوتوله سفید جمع می شود كه این ستاره فشرده و متلاشی می شود. تقریبا به طور ناگهانی كربن می سوزد و كل كوتوله سفید دچار انفجار ابر نواختر نوع یك می گردد. این نوع انفجار بسیار نورانیست به حدی كه نور آن می تواند كل یك كهكشان را برای ماهها تحت الشعاع قرار دهد.

 

جدول شماره 1 (اسامی صور فلكی)

1 آبمار مار آبی، نرمار، هیة الماء Hydrus
2 آتشدان مجمره، عودسوز، محراب نفاطه، الببغاء Ara
3 ارابه‌ران ممسك‌الاعنه، ممسك العِنان، عناندار، صاحب المعز Auriga
4 اژدها تنین، جوزهر (عربی‌شده گوزهر فارسی)، هَشتَنبَر Draco
5 اسب بزرگ فرس اعظم، فرس ثانی، اسب بالدار Pegasus
6 اسب كوچك فَرَس اول، قطعة‌الفَرَس، پاره‌اسب Equuleus
7 اسكنه قلم Caelum
8 آفتاب‌پرست حرباء Chamaeleon
9 بادبان شراع Vela
10 بزغاله جُدَی، بُزیچه چرخ، بز دریایی، بزماهی Capricornus
11 برساووش بَرَنده سر دیو، برنده سر غول، سوار، حامل رأس الغول، دیوكش Perseus
12 بره حَمَل Aries
13 پیاله جام، كاسه بزرگ، باطیه، معلف Crater
14 پیكان تیر، سهم Sagitta
15 تاج جنوبی اكلیل جنوبی، افسر، قبه Corona Australis
16 تاج شمالی فُكّه، اكلیل شمالی، كاسه درویشان، كاسه یتیمان، كاسه لئیمان، Corona Borealis
17 تازی‌ها سگ‌های تازی، سگ‌های شكاری Canes Venatici
18 ترازو میزان، پله Libra
19 تك‌شاخ - Monocerus
20 تلسكوپ - Telescopium
21 تلمبه مفرغة الهواء، تلمبه بادی Antlia
22 تور تور ماهیگیری، تاربست، شبكه Reticulum
23 توكان طوقان Tucana
24 جوی نهر، رودخانه فلكی، نهر الاردن Eridanus
25 چلپاسه سوسمار، مارمولك، بزمجه Lacerta
26 چلیپا صلیب جنوبی Crux
27 خرچنگ سرطان Cancer
28 خرس بزرگ دب اكبر، هفت اورنگ، ارابه داوود، بنات نعش كبری Ursa Major
29 خرس كوچك دب اصغر، هفت اورنگ كوچك، سریر فلك Ursa Minor
30 خرگوش اَرنَب Lepus
31 دُرنا - Grus
32 دلفین - Delphinus
33 دَلو ریزنده آب، ساكب‌الماء، دال Aquarius
34 دوپرگار پرگار Circinus
35 دوپیكر جوزا، تؤمان Gemini
36 دوشیزه عذرا، خوشه، سنبله Virgo
37 ذات‌الكرسی خداوند كرسی، سرور تخت Cassiopeia
38 روباهك روباه، ثعلب Vulpecula
39 زانوزده برزانونشسته، الجاثی علی ركبتیه، پهلوان، راقص، هركول Hercules
40 زرافه - Camelopardalis
41 زن برزنجیر اِمرأة المُسلسله، ناقه، زن زنجیری، زن در زنجیر، شاهزاده Andromeda
42 ساعت - Horologium
43 سپر - Scutum
44 سكستان السدس Sextans
45 سگ بزرگ كلب اكبر، كلب الجبار، سگ كلان Canis Major
46 سگ كوچك كلب اصغر، كلب مقدم، الغمیصاء، تریشگ (از پارسی میانه) Canis Minor
47 سنگتراش كارگاه، حَجّار Sculptor
48 سه‌پایه (نقاش) آلة‌المصور Pictor
49 سه‌سو مثلث، الاشراط Triangulum
50 سیاه‌گوش وشق Lynx
51 سیمرغ عنقاء، ققنوس Phoenix
52 شاه‌تخته كشتی، تیر حمال، السفینة‌الطائر Carina
53 شكارچی جبار، راعی، النسق، بزرگ‌منش Orion
54 شَلیاق چنگ رومی، دیگ‌پایه، یك‌پایه، سه‌پایه، لورا (از لاتین)، اثافی، نسر واقع، سلحفات، بربط، الصنج، كَشَف Lyra
55 شیر اسد، شیر سپهر Leo
56 شیر كوچك اسد اصغر Leo Minor
57 طاووس - Pavo
58 عقاب - Aquila
59 قطبنما - Pyxis
60 قنطورس سنطوروس، ظلیم Centaurus
61 قیفاووس سلطان، ملتهب Cepheus
62 كبوتر حمامه Columba
63 كژدم عقرب Scorpius
64 كشتی‌دم دنباله كشتی Puppis
65 كلاغ غُراب، زاغ Corvus
66 كمان قوس، رامی، كماندار، كمانگیر، تیرانداز، نیم‌اسب Sagittarius
67 كوره تنور Fornax
68 كوهمیز میز، میز صحرائی Mensa
69 گاو ثور Taurus
70 گاوران عوّا، گاوچران، بقار، صیاح، حارس‌الشمال، حارس‌السماء، بورطیس حارس، طاردالدب Boیtes
71 گرگ سبع Lupus
72 گونیا خطكش، تراز Norma
73 گیسو گیسوان برنیكه Coma Berenices
74 مار حیه Serpens
75 مار باریك شجاع Hydra
76 مارافسای حوّاء، حامل مار Ophiuchus
77 ماكیان دجاجه، قو، مرغ، طایر، اوز العراقی، الفوارس Cygnus
78 ماهی حوت، حوتین، سمكه، دوماهی، ماهی سپهر Pisces
79 ماهی پرنده - Volans
80 ماهی جنوب حوت جنوبی Piscis Austrinus
81 ماهی زرین ماهی طلایی، طلاماهی، ابوسیف Dorado
82 مثلث جنوبی - Triangulum Australe
83 مرغ بهشتی پرنده بهشتی Apus
84 مگس جنوبی مگس، ذبابه Musca
85 میكروسكوپ - Microscopium
86 نهنگ قیطُس، هیولای دریایی، مجمع الكواكب، كَهت (از پارسی میانه) Cetus
87 هَشتَك ثُمن، اُكتان Octans
88 هندی - Indus
............................................................................................................
خبرگزاری فارس:

دوشنبه 19/12/1387 - 18:47
بیماری ها
1- تغذیه درمانی:
تغذیه درمانی و نگاه به نوع تغذیه، اساس و اصل تمام مكاتب پزشكی جهان، از جمله مكتب پزشكی جامع اسلامی است. این بحث در طب جامع اسلامی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است كه به بحث اطعمه و اشربه معروف است.

بحث اطعمه و اشربه ، توجه خاصی به نوع، كیفیت و زمان مصرف غذا دارد.

طب جامع اسلامی تغذیه سالم و صحیح را ضامن سلامتی انسان می داند و به همین علت اولین شیوه از هفت شیوه درمان جسمانی را به این امر مهم اختصاص داده است.

در نظر گرفتن حلال و حرام بودن غذاها و نوشیدنی ها، و چگونگی حلال شدن و حرام بودن آنها را فقط در تحقیق قواعد تغذیه ای اسلامی می توان به این سادگی و جامعی یافت و این بحث در سایر مكاتب تغذیه ای و درمانی یا مفقود یا به صورت ناقص و طبق اعتقادات خرافی موجود است .

2- گیاه درمانی:
در طب جامع اسلامی در مورد گیاه درمانی و كیفیت استفاده از گیاهان در شفابخشی تمام بیماری ها بحث مفصلی شده است . آیات و روایات و تحقیقات دانشمندان طب جامع اسلامی در این زمینه بسیار گسترده و كامل است، به طوری كه اگر كسی فقط در این روش از درمان موفق به كسب تبحر و تجربه شود، می تواند بسیاری از بیماری ها را درمان كند و در حرفه خود كامل شود .

3- حجامت درمانی:
طب جامع اسلامی، حجامت را سومین ستون طب جسمانی قرار داده است و در مورد حجامت كه قدمت 5000 ساله یا بیشتر دارد ، نظریه های نوینی را ارائه می دهد، از جمله این كه:

- طب جامع اسلامی اصول سری این شیوه از طب را توضیح داده است.

- روابط مختلف بین بدن و جهان هستی در طی استفاده از این شیوه

- روابط بین مایعات درون اعضاء و اجزاء رئیسه بدن نسبت به ظاهر بدن و محیط اطراف

- توجه به دفع شر موجودات غیر ارگانیك (امواج منفی) در طی انجام حجامت كه با قرائت آیات و دعاهای خاصی انجام می شود .

- شناسایی بی سابقه قسمت های حجامت بر روی بدن انسان

- مشخص نمودن رابطه بین حجامت در قسمت های مختلف بدن و درمان های خاص

- معرفی زمان های مختلف (مفید یا مضر) از نظر انتخاب روز و ساعت و ماه و سال و حالت های مختلف فلكی و نجومی.

4- فصد درمانی:
فصد درمانی (رگ زدن) همانند حجامت درمانی است كه با تمام فصد درمانی های قبل از اسلام، هفت خصیصه متفاوت دارد. همچنین بیش از صدها خصیصه متفاوت با گرفتن خون وریدی كه توسط سازمان انتقال خون در طب جامع اسلامی معرفی شده است، دارد.

5- سنگ درمانی:
سنگ های موجود در طبیعت همانند گیاهان و حیوانات دارای خواص مهم طبی و غیرطبی هستند. دانشمندان امروزه به خوبی متقاعد شده اند كه سنگ بر ماده اثر گذار است.

سنگ هم امواج را دگرگون می كند و هم امواجی را از خود ساطع می كند؛ در طب جامع اسلامی هر سنگی، هم به تنهایی معرفی شده و هم در زیر مجموعه سنگ های هم خانواده خود تعریف شده است. حكمای اسلامی با استفاده از هزاران حدیث و روایت درباره خواص سنگ ها كه از چهارده معصوم (ع) روایت شده است، راجع به سنگ شناسی و كیفیت استفاده از سنگ ها بر اساس شناخت طبیعت آنها، تالیفات و تحقیقات گرانقدری دارند. نقش نگین معصومین در این زمینه قابل اشاره است.

6- عطر درمانی:
در هیچ مكتب درمانی قبل یا بعد از اسلام، و حتی در هیچ مذهبی به اندازه تعالیم مذهب اسلام، در مورد عطرهای مختلف نظری ارائه نشده است، البته با مراجعه به كتب تدوین شده در مورد عطر درمانی در طب جامع اسلامی، می توان با روحیات و علائم ظاهری و باطنی بیماری ها و كیفیت تاثیر مواد لطیف بر بدن آشنا و متوجه طبیعت مختلف عطرها و رایحه های گوناگون و آثار آنها شد.

عطرها معمولا به طور بسیار ظریف بر محرك های درونی بدن تاثیر می گذارند و موجب درمان می شوند. طب جامع اسلامی علاوه بر شناسایی طبیعت عطرها، این محرك های درونی را نیز معرفی می كند.

7-رنگ درمانی:
در رنگ درمانی اسلامی اعتقاد بر این است كه بسیاری از بیماری ها را می توان فقط با استفاده از رنگ، درمان كرد. البته این درمان باید با مراعات تمام قواعد و اصول رنگ درمانی اسلامی انجام شود.

شیوه استنشاق رنگ كه با استفاده از فن تجسم خلاق اعمال می شود، یا به كار بردن مایعات رنگین یا استفاده از لباس ها، وسایل و سنگ ها با رنگی خاص كه حالت تعادل را ایجاد می كنند، در درمان بیماری ها موثر است.

البته امروزه تاثیرات انرژیك نامحسوس رنگ بر روی روح و جسم به اثبات رسیده است.

در رنگ درمانی اسلامی اعتقاد بر این است كه هر یك از رنگ ها دارای طیفی خاص است كه با ردیفی از طول موج ها ارتباط دارد، یعنی صدها اختلاف رنگ جزئی و نامحسوس وجود دارد كه حضرت علی (ع) در نهج البلاغه به آنها اشاره نموده است و در آیات و روایات در به كارگیری صحیح آنها توصیه شده است.

از آنجا كه میزان ارتعاش رنگ ها یكسان و بسیار شبیه به هم است همه آنها برای چشم انسان قابل رؤیت نیستند.

كلمه (نور) كه در برگیرنده انواع رنگ هاست، در آیات و روایات بسیار آمده است و در ابعاد مختلف رنگ درمانی با استفاده از منابع دینی و دستورات پایه ای طب جامع اسلامی این درمان صورت می گیرد.

طول موج رنگ بنفش كوتاه ترین طول موج است و از 380 تا 450 نانومتر بُرد دارد. رنگ قرمز دارای بلندترین طول موج و بُرد آن از 630 تا 730 نانومتر است.

رنگ ها به شیوه های مختلفی بر ذهن و روح و جسم انسان تاثیر می گذارند كه تمام این تاثیرات و كیفیت حصول آنها در رنگ درمانی طب جامع اسلامی بحث شده است.

دوشنبه 19/12/1387 - 18:40
اخبار
فروپاشی‌ آمریكا نزدیك است

خبرگزاری فارس: رئیس حزب اقتدار اسلامی شعبه شمال افغانستان گفت: اوباما همچون گرباچوف برای آمریكا خواهد بود و سقوط و فروپاشی آمریكا نزدیك است.

به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از مركز خبر حوزه، رئوف توانا در حاشیه بازدید از كتابخانه آیت‌الله العظمی مرعشی‌نجفی اظهار داشت: شیعیان و اهل تسنن بازوان اسلام هستند و نباید این دو بازو علیه هم اقدام كنند، زیرا منجر به از بین رفتن اسلام می‌شود.
وی كه از شركت‌كنندگان در كنفرانس حمایت از فلسطین بود، با اشاره به نقش كلیدی جمهوری اسلامی ایران در ایجاد وحدت میان مسلمانان گفت: ایران تلاش بسیاری در راستای تحقق وحدت میان مسلمانان انجام داده، ولی استعمار نیز نقشه‌های خود را به وسیله عوامل خود در منطقه انجام می‌دهد.
رئیس حزب اقتدار اسلامی شعبه شمال افغانستان به حضور سربازان آمریكایی در افغانستان اشاره كرد و بیان داشت: همانگونه كه در سالیان گذشته با حضور شوروی در افغانستان مخالف بودیم، اینك نیز با حضور آمریكا در كشورمان مخالفیم و علاقه‌مندیم كه نظام بومی مقتدر و مستقل در افغانستان حاكم باشد.
وی افزود: البته استعمار تمام تلاش خود را خواهد كرد كه این امر به طور كامل محقق نشود.
توانا بیان داشت: اوباما همچون گرباچوف شوروی برای آمریكا خواهد بود و سقوط و فروپاشی آمریكا نزدیك است.
وی در پایان گفت: مسلمانان باید در عمل اتحاد و همبستگی خود را حفظ كنند و مراقب توطئه‌های استعمار باشند.

دوشنبه 19/12/1387 - 18:37
بیماری ها
مشاهده رنگ هاى زیبا و چشم نواز، از عالى ترین تجربیاتى است كه انسان در طول شبانه روز آن را تجربه مى كند.

مشاهده رنگ هاى زیبا و چشم نواز، از عالى ترین تجربیاتى است كه انسان در طول شبانه روز آن را تجربه مى كند.

رنگ سبز حس شادابى و طراوت را به انسان منتقل مى كند.

به اطراف خود نگاه كنید، رنگ ها همه جا هستند و ما را احاطه كرده اند. ما زندگى را از دریچه رنگ ها، شكل ها و صداها مى بینیم.

رنگ هاى مختلف در زندگى ما از بسیارى جهات تاثیر گذارند، به عنوان مثال رنگ قرمز عموما به هنگام رانندگى یا استفاده از دستگاه هاى صنعتى و ... ، توجه ما را به خطرها جلب مى كند.

هنگام مشاهده مراتع سرسبز احساس شادابى می كنیم و هنگامى كه دریاى آبى را مى بینیم احساس آرامش مى كنیم.

یك اتاق تاریك در ما احساس وجود رمز و راز و یا ترس را ایجاد مى كند.

اتاقى با رنگ آمیزى سفید، احساس تازگى و تمیزى را در ما القا مى كند.

اگر رنگ ها در زندگى ما تاثیر دارند، این سؤال پیش مى آید كه تاثیر درمانى آنها بر بیماری ها چیست؟

رنگ درمانى یك شیوه درمانى پیوسته و بى وقفه است كه شامل به كارگیرى رنگ ها در درمان بیماری هاى مختلف جسمى و اختلالات روانى است.
در رنگ درمانى از اصول هارمونى رنگ ها و تركیب آنها براى بهبودى بیماران استفاده مى شود. متخصصین رنگ درمانى معتقد هستند كه هر عضو از بدن، انرژى خاص خود را دارد و اختلالات هر عضو را مى توان با به كارگیرى رنگى هم تراز با انرژى آن عضو در محدوده مشخص و یا كل بدن به سمت بهبودى پیش برد. رنگ ها در واقع امواج الكترومغناطیس پر انرژى با طول موج هاى قابل رویت هستند. سلول هایى مخروطى شكل كه در شبكیه چشم قرار دارند، این امواج را به رنگ قابل تشخیص در ذهن تبدیل مى كنند.

این سلول های مخروطی به سه دسته تقسیم مى شوند، گروهى براى تحریك شدن توسط رنگ آبى، گروهى براى رنگ سبز و گروه دیگرى براى رنگ قرمز.

میزان یا شدت تحریك هر یك از آنها در آن واحد مى تواند رنگ هاى مختلفى را در ذهن ما تداعى كند. رنگ آبى حس آرامش و سفید حس پاكیزگی را به انسان منتقل مى كند.

ما با دریایى از رنگ ها احاطه شده ایم كه بر احساسات و سلامتى ما تاثیر مى گذارند؛ براى مثال رنگ آبى آرامش دهنده بوده و مى تواند براى پایین آوردن فشار خون مورد استفاده قرار گیرند. این رنگ مى تواند توانایى خوابیدن را در انسان افزایش داده و یا احساس درد را كاهش دهند.

در مقابل رنگ قرمز، تاثیر تقریبا متضادى دارد. این رنگ مى تواند باعث بالا رفتن فشار خون و افزایش تولید آدرنالین در خون شود. به دنبال آن شما یقینا احساس ترس یا استرس خواهید كرد.

استفاده صحیح از رنگ ها مى تواند یك فضاى مناسب یا نامناسب در زندگى ایجاد كند. در اینجا كاربردهاى بعضى از رنگ ها اشاره می كنیم:

* رنگ زرد ذهن انسان را تحریك مى كند، بنابراین معمولا مناسب ترین رنگ براى اتاق مطالعه یا درس است.

* رنگ آبى تسكین دهنده بوده و موجب آرامش شما مى شود، بنابراین براى اتاق خواب مناسب تر است.

* رنگ سفید نشانگر تهى بودن، فضاى باز و پاكیزگى است، لذا براى حمام یا سرویس هاى بهداشتى بسیار مناسب است. باید دقت كنید كه حتى المقدور از این رنگ براى اطاق درس یا مطالعه استفاده نكنید.

گفتنى است رنگ درمانى بر افكار، رفتار و سلامتى فرد به طور قطع تاثیر مى گذارد. فراموش نكنید كه استفاده درست از رنگ ها مى تواند آرامش را به زندگى شما هدیه دهد.

دوشنبه 19/12/1387 - 18:33
هوا و فضا

زحل فردا شب در نزدیكی ماه دیده می‌شود

خبرگزاری فارس: سه‌شنبه شب تا بامداد چهارشنبه ماه در نزدیكی سیاره زحل دیده می شود و فرصت مناسبی را فراهم می آورد تا علاقمندان به دیدن این سیاره زیبای منظومه شمسی، آن را با كمك ماه در آسمان به راحتی پیدا كنند.

حمید رضا شهشهان منجم آماتور در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعی فارس با اعلام این خبر افزود: یك ساعت پس از غروب خورشید، ماه و زحل حدود 15 درجه از افق مشرق ارتفاع خواهند داشت و سیاره زحل به صورت جرمی نسبتاً پرنور با جدایی زاویه‌ای 6 درجه در سمت چپ ماه به سادگی دیده می‌شود.
وی ادامه داد: به تدریج بر ارتفاع این دو افزوده خواهد شد و مشاهده آنها ساده تر می شود. در نیمه شب، ماه و زحل در بیشترین ارتفاع خود از افق قرار خواهند داشت. در این زمان، ماه بیش از 55 درجه از افق جنوب ارتفاع خواهد داشت و سیاره زحل در بالا و سمت چپ آن دیده می‌شود.
شهشهان تصریح كرد: پس از این زمان، این دو جرم منظومه شمسی به تدریج به سمت غرب آسمان تغییر مكان می دهند و به آرامی از ارتفاعشان كاسته خواهد شد. یك ساعت پیش از طلوع خورشید، ماه كمتر از ده (10) درجه از افق مغرب ارتفاع خواهد داشت و سیاره زحل با جدایی زاویه‌ای 5/6 درجه در بالا و سمت راست آن دیده می‌شود.
به گزارش فارس، روز قبل سیاره زحل به وضعیت مقابله رسید؛ در این وضعیت، زمین تقریباً در بین زحل و خورشید قرار دارد و بنابراین از دید ما زحل بیشترین جدایی زاویه‌ای را با خورشید خواهد داشت و از ابتدا تا انتهای شب در آسمان قابل مشاهده خواهد بود؛ نورانیت و اندازه ظاهری این سیاره نیز به همین دلیل از دید ساكنین زمین در حداكثر خود قرار دارد. بنابراین این شب‌ها مناسبترین زمان برای رصد این سیاره است. با این‌كه دیدن این سیاره در آسمان به راحتی با چشم غیر مسلح امكان پذیر است، اما دیدن حلقه آن نیاز به تلسكوپ‌های مناسب آماتوری دارد. زحل ششمین سیاره منظومه شمسی از نظر نزدیكی به خورشید است.

دوشنبه 19/12/1387 - 18:27
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته