• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 344
تعداد نظرات : 34
زمان آخرین مطلب : 4447روز قبل
دعا و زیارت
اعمال مشترک :روزه گرفتن در تمام ماه ، به جز عاشورا که ثواب این روزه آمرزش تمام گناهان است. اعمال دهه اول ماه محرم :1. شیخ طوسى فرموده كه مستحب است روزه دهه اول محرم و لكن روز عاشورا امساك نماید از طعام و شراب تا بعد از عصر آن وقت به قدر كمى تربت تناول نماید. اعمال روز اول :1. از حضرت امام رضا علیه السلام منقول است كه حضرت رسول صلى الله علیه و آله روز اول محرم دو ركعت نماز مى ‏كرد و چون فارغ مى ‏شد دستها را بلند مى ‏كرد و این دعا را سه دفعه مى ‏خواند : اللَّهُمَّ أَنتَ الْإِلَهُ الْقَدِیمُ وَ هَذِهِ سَنَةٌ جَدِیدَةٌ فَأَسْأَلُكَ فِیهَا الْعِصْمَةَ مِنَ الشَّیْطَانِ‏ * وَ الْقُوَّةَ عَلَى هَذِهِ النَّفْسِ الْأَمَّارَةِ بِالسُّوءِ وَ الاِشْتِغَالَ بِمَا یُقَرِّبُنِی إِلَیْكَ یَا كَرِیمُ‏ * یَا ذَا الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ یَا عِمَادَ مَنْ لاَ عِمَادَ لَهُ یَا ذَخِیرَةَ مَنْ لاَ ذَخِیرَةَ لَهُ یَا حِرْزَ مَنْ لاَ حِرْزَ لَهُ‏ * یَا غِیَاثَ مَنْ لاَ غِیَاثَ لَهُ یَا سَنَدَ مَنْ لاَ سَنَدَ لَهُ یَا كَنْزَ مَنْ لاَ كَنْزَ لَهُ‏ * یَا حَسَنَ الْبَلاَءِ یَا عَظِیمَ الرَّجَاءِ یَا عِزَّ الضُّعَفَاءِ * یَا مُنْقِذَ الْغَرْقَى(ا) یَا مُنْجِیَ الْهَلْكَى یَا مُنْعِمُ یَا مُجْمِلُ یَا مُفْضِلُ یَا مُحْسِنُ‏ * أَنتَ الَّذِی سَجَدَ لَكَ سَوَادُ اللَّیْلِ وَ نُورُ النَّهَارِ وَ ضَوْءُ الْقَمَرِ وَ شُعَاعُ الشَّمْسِ‏ * وَ دَوِیُّ الْمَاءِ وَ حَفِیفُ الشَّجَرِ یَا اللَّهُ لاَ شَرِیكَ لَكَ‏. اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا خَیْراً مِمَّا یَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لَنَا مَا لاَ یَعْلَمُونَ وَ لاَ تُؤاخِذ ْ نَا بِمَا یَقُولُونَ‏ حَسْبِیَ اللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ‏ * آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَ مَا یَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبَابِ‏ * رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذ ْ هَدَیْتَنَا وَ هَبْ لَنَا مِنْ لَدُ نكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّاب. خدایا تو معبود قدیمى و این است سال تازه ‏اى ؛ پس از تو در آن درخواست حفظ از شیطان و نیرو و قوت بر این نفس اماره بدخواه دارم و نیز اشتغال بدانچه مرا (در عمل) به تو نزدیك گرداند. اى كریم ! اى صاحب جلال و بزرگوارى ! اى پشتیبان كسى که نگهدارنده و پشتبانى ندارد. اى ذخیره كسى که ذخیره‏ اى ندارد. اى پناه بى ‏پناهان ! اى دادرس بى ‏كسان اى پشتوان بى ‏پشتوانان اى گنجینه بى ‏گنجان ! اى نیك آزمایش اى بزرگ امیدوارى و از عز و شكوه ناتوانان اى نجات دهنده غریقان اى نجات بخش هالكان اى نعمت ده اى نیكو اى بخشنده اى خوشرفتار ! تویى كه ‏براى تو سیاهى شب و روشنى روز و تابش ماه و شعاع خورشید و شرشر آب و صداى درخت سجده كرد. اى خدا انبازى براى تو نیست ! بار خدایا ما را به از آنچه گمان برند بگردان و آنچه از (بدی هاى) ما ندانند بیامرز و بدانچه گویند از ما بازخواست مفرماى . بس است مرا خداى نیست معبود حقى جز او بر او توكل كردم و اوست پروردگار عرش بزرگ ! به او گرویدیم هر چه هست از نزد پروردگار ما است و یاد آور نشود جز صاحبان خرد. پروردگارا كج مكن دلهاى ما را پس از آنكه راه نمودى ما را و ببخش براى ما از پیش خودت رحمت زیرا كه تویى پر بخشش. اعمال روز نهم :1. اگر كسى را توفیق شامل حال شود در این شب در كربلا باشد و زیارت امام حسین علیه السلام كند و بیتوته نزد آن جناب نماید تا صبح خدا او را محشور فرماید آلوده به خون امام حسین علیه السلام در جمله شهدا با آن حضرت. 2. روز دهم روز شهادت ابو عبد الله الحسین علیه السلام و روز مصیبت و حزن ائمه اطهار علیهم السلام و شیعیان ایشان است و شایسته است كه شیعیان در این روز مشغول كارى از كارهاى دنیا نگردند و از براى خانه خود چیزى ذخیره نكنند و مشغول گریه و نوحه و مصیبت باشند و تعزیت حضرت امام حسین علیه السلام را اقامه نمایند و به ماتم اشتغال نمایند به نحوى كه در ماتم عزیزترین اولاد و اقارب خود اشتغال مى ‏نمایند و زیارت كنند آن حضرت را به زیارت عاشورا كه بعد از این بیاید إن شاء الله تعالى‏ 3. و سعى كنند در نفرین و لعن بر قاتلان آن حضرت و یكدیگر را تعزیت گویند در مصیبت آن جناب و بگویند : أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَ نَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ‏ وَ جَعَلَنَا وَ إِیَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِینَ بِثَارِهِ مَعَ وَلِیِّهِ الْإِمَامِ الْمَهْدِیِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ (عَلَیْهِ) السَّلاَمُ‏ و شایسته است در این روز مقتل بخوانند و یكدیگر را بگریانند. روایت شده كه چون حضرت موسى علیه السلام مأمور شد به ملاقات جناب خضر و تعلم از او اول چیزى كه در وقت ملاقات بین ایشان مذاكره شد آن بود كه آن عالم حدیث نمود براى حضرت موسى مصیبت‏ ها و بلاهایى كه بر آل محمد علیهم السلام وارد مى‏ شود پس گریستند هر دو و سخت شد گریستن ایشان و روایت شده از ابن عباس كه گفت در ذیقار خدمت امیر المؤمنین علیه السلام رسیدم صحیفه‏ اى بیرون آورد به خط خود و املاى پیغمبر صلى الله علیه و آله و خواند براى من از آن و در آن صحیفه بود مقتل امام حسین علیه السلام و آنكه چگونه كشته مى ‏شود و كى مى ‏كشد او را و كى یارى مى‏ كند او را و كى با او شهید مى ‏شود پس گریه كرد آن حضرت گریه سختى و مرا به گریه درآورد. فقیر گوید كه اگر مقام را گنجایش بود مختصر مقتلى در اینجا ذكر مى ‏كردم لكن محل را گنجایش نیست هر كه خواهد رجوع كند به كتب ما در مقتل و بالجملة اگر كسى در این روز نزد قبر امام حسین علیه السلام باشد و مردم را آب دهد مثل كسى باشد كه لشكر آن حضرت را آب داده باشد و با آن جناب در كربلا حاضر شده باشد. 4. و در فضیلت احیاى این شب روایت كرده كه مثل آن است كه عبادت كرده باشد به عبادت جمیع ملائكه و عبادت در آن مقابل هفتاد سال است‏. شیخ طوسى فرموده كه مستحب است روزه دهه اول محرم و لكن روز عاشورا امساك نماید از طعام و شراب تا بعد از عصر آن وقت به قدر كمى تربت تناول نماید. 5. علامه مجلسى در زاد المعاد فرموده و بهتر آن است كه روز نهم و دهم را روزه ندارد زیرا كه بنى امیه این دو روز را براى بركت و شماتت بر قتل آن حضرت روزه مى ‏داشتند و احادیث بسیار در فضیلت این دو روز و روزه آنها بر حضرت رسول صلى الله علیه و آله بسته ‏اند و از طریق اهل بیت علیهم السلام احادیث بسیار در مذمت روزه این دو روز خصوصا روز عاشورا وارد شده است‏. 6. چهار ركعت نماز در هر ركعت حمد و پنجاه مرتبه توحید و این نماز مطابق است با نماز امیر المؤمنین علیه السلام كه فضیلت بسیار دارد و بعد از نماز فرموده ذكر خدا بسیار كند و صلوات بسیار بفرستد بر رسول خدا صلى الله علیه و آله و لعن كند بر دشمنان ایشان آنچه مى ‏تواند. 7. چهار ركعت در آخر شب در هر ركعت بعد از حمد هر یك از آیة الكرسى و توحید و فلق و ناس را ده مرتبه بخواند و بعد از سلام صد مرتبه توحید بخواند. 8. شب دهم شب عاشورا است و سید در اقبال از براى این شب دعا و نمازهاى بسیار با فضیلت هاى بسیار نقل كرده از جمله صد ركعت نماز هر ركعت به حمد و سه مرتبه قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ و بعد از فراغ از جمیع بگوید : سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ‏ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ‏ هفتاد مرتبه‏ ؛ و در روایت دیگر بعد از العلی العظیم استغفار نیز ذكر شده. اعمال روز دهم :1. پس مى ‏خوانى بعد از این به دعاى حسین علیه السلام و این آخر دعاى آن حضرت است در روزى كه بسیار شده بود دشمنان او یعنی روز عاشورا : اللَّهُمَّ أَنتَ مُتَعَالِی الْمَكَانِ عَظِیمُ الْجَبَرُوتِ شَدِیدُ الْمِحَالِ غَنِیٌّ عَنِ الْخَلاَئِقِ عَرِیضُ الْكِبْرِیَاءِ قَادِرٌ عَلَى مَا تَشَاءُ قَرِیبُ الرَّحْمَةِ صَادِقُ الْوَعْدِ سَابِغُ النِّعْمَةِ حَسَنُ الْبَلاَءِ قَرِیبٌ إِذَا دُعِیتَ مُحِیطٌ بِمَا خَلَقْتَ قَابِلُ التَّوْبَةِ لِمَنْ تَابَ إِلَیْكَ‏ قَادِرٌ عَلَى مَا أَرَدْتَ وَ مُدْرِكٌ مَا طَلَبْتَ وَ شَكُورٌ إِذَا شُكِرْتَ وَ ذَكُورٌ إِذَا ذُكِرْتَ‏ أَدْعُوكَ مُحْتَاجاً وَ أَرْغَبُ إِلَیْكَ فَقِیراً وَ أَفْزَعُ إِلَیْكَ خَائِفاً وَ أَبْكِی إِلَیْكَ مَكْرُوباً وَ أَسْتَعِینُ بِكَ ضَعِیفاً وَ أَتَوَكَّلُ عَلَیْكَ كَافِیاً احْكُمْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ قَوْمِنَا (بِالْحَقِّ) فَإِنَّهُمْ غَرُّونَا وَ خَدَعُونَا وَ خَذَلُونَا وَ غَدَرُوا بِنَا وَ قَتَلُونَا وَ نَحْنُ عِتْرَةُ نَبِیِّكَ وَ وَلَدُ (وُلْدُ) حَبِیبِكَ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الَّذِی اصْطَفَیْتَهُ بِالرِّسَالَةِ وَ ائْتَمَنْتَهُ عَلَى وَحْیِكَ‏ فَاجْعَلْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا فَرَجاً وَ مَخْرَجاً بِرَحْمَتِكَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ‏ اى خداى بلند مقام با جلال و جبروت محكم تدبیر بى ‏نیاز از خلق كه ملك كبریایى او پهناور ؛ و قدرتت به هر چیز شامل و رحمتت به همه نزدیك وعده ‏ات صدق و حقیقت نعمتت فراوان امتحانت نیكو . هر كس تو را بخواند به او نزدیك خواهى بود و هر كه به درگاهت توبه كند مى ‏پذیرى . هر چه بخواهى توانى كرد هر چه طلبى بیابى به شكرگزاران پاداش مى ‏دهى و هر كه به یاد تو باشد از او یاد مى ‏كنى . من اى خدا با فقر و احتیاج تو را مى ‏خوانم و از بینوایى به درگاهت با شوق مى ‏آیم و با خوف و هراس به درگاهت مى ‏نالم و از رنج و آلام عالم مى‏ گریم ؛ و از تو بر ضعف و ناتوانیم مدد مى ‏طلبم و براى كفایت امورم بر تو توكل مى ‏كنم . پس خدایا تو میان ما و قوم ما به حق حكم فرما كه این قوم ما را مغرور ساخته و با ما خدعه كردند و ما را ترك گفته و یارى نكردند و به مكر و فریب ما را شهید كردند ؛ در صورتى كه ما عترت پیغمبر تو بودیم و فرزندان حبیب تو محمد بن عبد الله كه تو او را به رسالت برگزیدى و بر وحى خود امین قرار دادى . اى خدا پس در امور ما گشایش و آسایش عطا فرما به حق رحمت بى ‏پایانت اى مهربانترین مهربانان عالم. ابن عیاش گفت شنیدم از حسین بن على بن سفیان بزوفرى كه مى ‏گفت حضرت صادق علیه السلام مى ‏خواند این دعا را در این روز و فرموده كه این دعا از دعاهاى روز سوم شعبان است و آن روز ولادت حسین علیه السلام است. 2. و نیز شایسته است كه شیعیان در این روز امساك كنند از خوردن و آشامیدن بى آنكه قصد روزه كنند و در آخر روز بعد از عصر افطار كنند به غذایى كه اهل مصیبت مى‏ خورند مثل ماست یا شیر و امثال آنها نه مثل غذاهاى لذیذه و آنكه جامه‏ هاى پاكیزه بپوشند و بندها را بگشایند و آستین ‏ها را بالا كنند به هیئت صاحبان مصیبت‏. 3. و ایضا بنى امیه علیهم اللعنة از براى بركت آذوقه سال را در روز عاشورا در خانه ذخیره مى ‏كرده ‏اند لهذا از حضرت امام رضا علیه السلام منقول است كه هر كه ترك كند سعى در حوایج خود را در روز عاشورا و پى كارى نرود حق تعالى حوایج دنیا و آخرت او را برآورد و هر كه روز عاشورا روز مصیبت و اندوه و گریه او باشد حق تعالى روز قیامت را روز فرح و سرور و شادى او گرداند و دیده ‏اش در بهشت به ما روشن گردد و هر كه روز عاشورا را روز بركت نامد و از براى منزل خود در آن روز چیزى ذخیره كند خدا آن ذخیره را براى او مبارك نگرداند و در روز قیامت با یزید و عبید الله بن زیاد و عمر بن سعد علیهم اللعنة محشور گردد پس باید كه در روز عاشورا آدمى مشغول كارى از كارهاى دنیا نگردد و مشغول گریه و نوحه و مصیبت باشد و امر كند اهل خانه خود را كه تعزیه آن حضرت را بدارند و مشغول ماتم باشند چنانكه در ماتم عزیزترین اولاد و اقارب خود مى ‏باشند و در آن روز امساك كند از خوردن و آشامیدن بى آنكه قصد روزه كند و در آخر روز بعد از عصر افطار كند اگر چه به شربت آبى باشد و روزه تمام ندارد مگر آنكه در خصوص آن روز روزه واجبى داشته باشد كه به نذر یا مثل آن بر او واجب شده باشد كه آن روز را روزه باید بگیرد و در آن روز آذوقه در خانه ذخیره نكند و نخندد و مشغول لهو و لعب نگردد. و هزار مرتبه بر قاتلان آن حضرت لعنت كند و بگوید : اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ‏ 4. و خواندن هزار مرتبه توحید در این روز فضیلت دارد و روایت شده كه خداوند رحمان نظر رحمت بسوى او كند. 5. و سید براى این روز دعایى نقل كرده است شبیه به دعاى عشرات بلكه ظاهر آن است كه خود آن دعا باشد موافق بعضى روایات آن 6. أول زیارت عاشوراء معروفه است كه خوانده مى ‏شود از نزدیك و دور و شرح آن چنانكه شیخ ابو جعفر طوسى در مصباح ذكر فرموده چنین است : روایت كرده محمد بن اسمعیل بن بزیع از صالح بن عقبه از پدرش از حضرت امام محمد باقر علیه السلام كه فرمود هر كه زیارت كند حسین بن على علیهما السلام را در روز دهم محرم تا آنكه نزد قبر آن حضرت گریان شود ملاقات كند خدا را در روز قیامت با ثواب دو هزار حج و دو هزار عمره و دو هزار جهاد كه ثواب آنها مثل ثواب كسى باشد كه حج و عمره و جهاد كند در خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله و ائمه طاهرین علیهم السلام. راوى گفت : گفتم فدایت شوم چه ثواب است از براى كسى كه بوده باشد در شهرهاى دور از كربلا و ممكن نباشد او را رفتن بسوى قبر آن حضرت در مثل این روز فرمود : هر گاه چنین باشد بیرون رود بسوى صحرا یا بالا رود بر بام بلندى در خانه خود و اشاره كند بسوى آن حضرت به سلام و جهد كند در نفرین كردن بر قاتلین آن حضرت و بعد از آن دو ركعت نماز كند و بكند این كار را در اوایل روز پیش از زوال آفتاب پس ندبه كند بر حسین علیه السلام و بگرید بر او و امر كند كسانى را كه در خانه ‏اش هستند هر گاه از ایشان تقیه نمى ‏كند به گریستن بر آن حضرت و برپا دارد در خانه خود مصیبتى به اظهار كردن جزع بر آن حضرت و تعزیت بگویند یكدیگر را به مصیبت ایشان به حسین علیه السلام و من ضامنم براى ایشان بر خدا هرگاه بیاورند این عمل را جمیع آن ثوابها را گفتم فداى تو شوم ضامن مى ‏شوى این ثوابها را براى ایشان و كفیل مى ‏شوى این ثوابها را ؟ فرمود كه بلى من ضامنم و كفیلم از براى كسى كه این عمل را بجا آورد. گفتم كه چگونه یكدیگر را تعزیت بگویند فرمود كه مى ‏گویند : أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَ نَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَیْنِ علیه السلام وَ جَعَلَنَا وَ إِیَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِینَ بِثَارِهِ مَعَ وَلِیِّهِ الْإِمَامِ الْمَهْدِیِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ یعنى : بزرگ فرماید خداوند اجرهاى ما را به مصیبت ما به حسین علیه السلام و قرار دهد ما و شما را از خواهندگان خون او با ولی او امام مهدى از آل محمد علیهم السلام. و اگر بتوانی كه بیرون نروى آن روز را در پى حاجتى چنان كن زیرا كه آن روز نحسى است كه برآورده نمى ‏شود در آن حاجت مؤمن و اگر برآورده شود مبارك نخواهد بود از براى او و نخواهد دید در آن خیرى و رشدى و ذخیره نكند البته هیچیك از شما براى منزلش در آن روز چیزى را پس هر كه ذخیره كند در آن روز چیزى را بركت نخواهد دید در آن چیزى كه ذخیره نموده و مبارك نخواهد بود از براى او در اهلش كه ذخیره براى آنها نهاده پس هر گاه بجا آوردند این عمل را بنویسد حق تعالى براى ایشان ثواب هزار حج و هزار عمره و هزار جهاد كه همه را با رسول خدا صلى الله علیه و آله كرده باشد و از براى او است مزد و ثواب مصیبت هر پیغمبرى و رسولی و وصى و صدیق و شهیدى كه مرده باشد یا كشته شده باشد از زمانى كه خلق فرموده حق تعالى دنیا را تا زمانى كه بپاى شود قیامت. صالح بن عقبه و سیف بن عمیره گفته‏ اند كه گفت علقمه بن محمد حضرمى كه گفتم به حضرت باقر علیه السلام كه تعلیم بفرما مرا دعایى كه بخوانم آن را در این روز هر گاه زیارت كنم آن جناب را از نزدیك و دعایى كه بخوانم آن را هر گاه زیارت نكنم او را از نزدیك و بخواهم اشاره كنم به سلام بسوى او از شهرهاى دور و از خانه ‏ام فرمود به من اى علقمه هر گاه تو بجا آوردى آن دو ركعت نماز را بعد از آنكه اشاره كنى بسوى آن حضرت به سلام پس بگو در وقت اشاره به آن حضرت بعد از گفتن تكبیر این قول را یعنى زیارت آتیه را پس بدرستیكه تو هر گاه گفتى این قول را بتحقیق كه دعا كرده ‏اى به آن چیزى كه دعا مى ‏كند به آن زائران آن حضرت از ملائكه و بنویسد خداوند از براى تو صد هزار هزار درجه و بوده باشى مثل كسى كه شهید شده باشد با امام حسین علیه السلام تا مشاركت كنى ایشان را در درجات ایشان و شناخته نشوى مگر در جمله شهیدانى كه شهید شده ‏اند با آن حضرت و نوشته شود براى تو ثواب زیارت هر پیغمبرى و رسولى و ثواب زیارت هر كه زیارت كرده حسین علیه السلام را از روزى كه شهید شده است سلام خدا بر آن حضرت و بر اهل بیتش مى ‏گویى‏ ... ادامه در متن زیارت ؛ برای کسب اطلاعات در باره فضایل و ثواب خواندن آن اینجا را کلیک کنید ؛ به همراه متن عربی و ترجمه فارسی. < زیارت عاشورا و دعای علقمه > 7. خواندن زیارت وارث : بالجمله در آخر روز عاشورا سزاوار است كه یاد آورى از حال حرم امام حسین علیه السلام و دختران و اطفال آن حضرت كه در این وقت در كربلا اسیر اعداء و مشغول به حزن و بكاء بودند و مصیبت هایى بر ایشان گذشته كه در خاطر هیچ آفریده خطور نكند و قلم را تاب نوشتن نباشد «و لقد أجاد من قال فاجعة إن أردت أكتبهامجملة ذكرة لمدكر ج جرت دموعی فحال حائلهاما بین لحظ الجفون و الزبر ج و قال قلبی بقیا علی فلاو الله ما قد طبعت من حجر ج بكت لها الارض و السماء و مابینهما فی مدامع حمر ج» من از تحریر این غم ناتوانم‏ كه تصویرش زده آتش به جانم‏ ترا طاقت نباشد از شنیدن ؛ ‏شنیدن كى بود مانند دیدن ؛ پس برخیز و سلام كن بر رسول خدا و على مرتضى و فاطمه زهراء و حسن مجتبى و سایر امامان از ذریه سید الشهداء علیه السلام و ایشان را تعزیت بگو بر این مصائب عظیمه با دل بریان و چشم گریان‏ و بخوان زیارت وارث را. < زیارت وارث > اعمال روز دوازدهم :1. زیارت ائمه بقیع : زیارت ائمه بقیع علیهم السلام یعنى حضرت امام حسن مجتبى و امام زین العابدین و امام محمد باقر و امام جعفر صادق علیهم السلام چون خواستى زیارت كنى این بزرگواران را باید به عمل آورى آنچه در آداب زیارات ذكر شد از غسل و طهارت و پوشیدن جامه‏ هاى پاك و پاكیزه و استعمال بوى خوش و رخصت طلبیدن در دخول و نحو اینها و بگو نیز : یَا مَوَالِیَّ یَا أَبْنَاءَ رَسُولِ اللَّهِ عَبْدُكُمْ وَ ابْنُ أَمَتِكُمُ الذَّلِیلُ بَیْنَ أَیْدِیكُمْ‏ وَ الْمُضْعِفُ (الْمُضْعَفُ) فِی عُلُوِّ قَدْرِكُمْ وَ الْمُعْتَرِفُ بِحَقِّكُمْ جَاءَكُمْ مُسْتَجِیراً بِكُمْ قَاصِداً إِلَى حَرَمِكُمْ‏ مُتَقَرِّباً إِلَى مَقَامِكُمْ مُتَوَسِّلاً إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِكُمْ أَ أَدْخُلُ یَا مَوَالِیَ‏ ، أَ أَدْخُلُ یَا أَوْلِیَاءَ اللَّهِ ، أَ أَدْخُلُ یَا مَلاَئِكَةَ اللَّهِ الْمُحْدِقِینَ بِهَذَا الْحَرَمِ الْمُقِیمِینَ بِهَذَا الْمَشْهَدِ و بعد از خشوع و خضوع و رقت داخل شو و پاى راست را مقدم دار و بگو : اللَّهُ أَكْبَرُ كَبِیراً وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ كَثِیراً وَ سُبْحَانَ اللَّهِ بُكْرَةً وَ أَصِیلاً وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الْفَرْدِ الصَّمَدِ الْمَاجِدِ الْأَحَدِالْمُتَفَضِّلِ الْمَنَّانِ الْمُتَطَوِّلِ الْحَنَّانِ الَّذِی مَنَّ بِطَوْلِهِ وَ سَهَّلَ زِیَارَةَ سَادَاتِی بِإِحْسَانِهِ‏ وَ لَمْ یَجْعَلْنِی عَنْ زِیَارَتِهِمْ مَمْنُوعاً بَلْ تَطَوَّلَ وَ مَنَحَ‏ پس نزدیك قبور مقدسه ایشان برو و پشت به قبله و رو به قبر ایشان كن و بگو : السَّلاَمُ عَلَیْكُمْ أَئِمَّةَ الْهُدَى السَّلاَمُ عَلَیْكُمْ أَهْلَ التَّقْوَى‏ * السَّلاَمُ عَلَیْكُمْ أَیُّهَا الْحُجَجُ عَلَى أَهْلِ الدُّنْیَا * السَّلاَمُ عَلَیْكُمْ أَیُّهَا الْقُوَّامُ فِی الْبَرِیَّةِ بِالْقِسْطِ * السَّلاَمُ عَلَیْكُمْ أَهْلَ الصَّفْوَةِ السَّلاَمُ عَلَیْكُمْ آلَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْكُمْ أَهْلَ النَّجْوَى‏ * أَشْهَدُ أَنَّ كُمْ قَدْ بَلَّغْتُمْ وَ نَصَحْتُمْ وَ صَبَرْتُمْ فِی ذَاتِ اللَّهِ وَ كُذِّ بْتُمْ وَ أُسِی‏ءَ إِلَیْكُمْ فَغَفَرْتُمْ‏ * وَ أَشْهَدُ أَن َّكُمُ الْأَئِمَّةُ الرَّاشِدُونَ الْمُهْتَدُونَ وَ أَنَّ طَاعَتَكُمْ مَفْرُوضَةٌ وَ أَنَّ قَوْلَكُمُ الصِّدْقُ‏ * وَ أَنَّ كُمْ دَعَوْتُمْ فَلَمْ تُجَابُوا وَ أَمَرْتُمْ فَلَمْ تُطَاعُوا * وَ أَنَّ كُمْ دَعَائِمُ الدِّینِ وَ أَرْكَانُ الْأَرْضِ لَمْ تَزَالُوا بِعَیْنِ اللَّهِ‏ * یَنْسَخُكُمْ مِنْ أَصْلاَبِ كُلِّ مُطَهَّرٍ وَ یَنْقُلُكُمْ مِنْ أَرْحَامِ الْمُطَهَّرَاتِ‏ * لَمْ تُدَ نِّسْكُمُ الْجَاهِلِیَّةُ الْجَهْلاَءُ وَ لَمْ تَشْرَكْ فِیكُمْ فِتَنُ الْأَهْوَاءِ * طِبْتُمْ وَ طَابَ مَنْبِتُكُمْ مَنَّ بِكُمْ عَلَیْنَا دَیَّانُ الدِّینِ فَجَعَلَكُمْ فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْكَرَ فِیهَا اسْمُهُ‏ * وَ جَعَلَ صَلاَتَنَا عَلَیْكُمْ رَحْمَةً لَنَا وَ كَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا إِذِ اخْتَارَكُمُ اللَّهُ لَنَا * وَ طَیَّبَ خَلْقَنَا بِمَا مَنَّ عَلَیْنَا مِنْ وِلاَیَتِكُمْ وَ كُنَّا عِنْدَهُ مُسَمِّینَ بِعِلْمِكُمْ مُعْتَرِفِینَ بِتَصْدِیقِنَا إِیَّاكُمْ‏ * وَ هَذَا مَقَامُ مَنْ أَسْرَفَ وَ أَخْطَأَ وَ اسْتَكَانَ وَ أَقَرَّ بِمَا جَنَى‏ * وَ رَجَا بِمَقَامِهِ الْخَلاَصَ وَ أَنْ یَسْتَنْقِذَهُ بِكُمْ مُسْتَنْقِذُ الْهَلْكَى مِنَ الرَّدَى‏ * فَكُونُوا لِی شُفَعَاءَ فَقَدْ وَفَدْتُ إِلَیْكُمْ إِذْ رَغِبَ عَنْكُمْ أَهْلُ الدُّنْیَا وَ اتَّخَذُوا آیَاتِ اللَّهِ هُزُواً وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْهَا و در اینجا سر بالا كن و بگو : یَا مَنْ هُوَ قَائِمٌ لاَ یَسْهُو وَ دَائِمٌ لاَ یَلْهُو وَ مُحِیطٌ بِكُلِّ شَیْ‏ءٍ * لَكَ الْمَنُّ بِمَا وَفَّقْتَنِی وَ عَرَّفْتَنِی بِمَا أَقَمْتَنِی عَلَیْهِ‏ * إِذ ْ صَدَّ عَنْهُ عِبَادُكَ وَ جَهِلُوا مَعْرِفَتَهُ وَ اسْتَخَفُّوا بِحَقِّهِ وَ مَالُوا إِلَى سِوَاهُ‏ * فَكَانَتِ الْمِنَّةُ مِنْكَ عَلَیَّ مَعَ أَقْوَامٍ خَصَصْتَهُمْ بِمَا خَصَصْتَنِی بِهِ‏ * فَلَكَ الْحَمْدُ إِذ ْ كُنْتُ عِنْدَكَ فِی مَقَامِی هَذَا مَذ ْكُوراً مَكْتُوباً فَلاَ تَحْرِمْنِی مَا رَجَوْتُ‏ * وَ لاَ تُخَیِّبْنِی فِیمَا دَعَوْتُ بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ پس دعا كن از براى خود به هر چه خواهى و شیخ طوسى رحمة الله علیه در تهذیب فرموده كه بعد از آن هشت ركعت نماز زیارت بكن یعنى از براى هر امامى دو ركعت و شیخ طوسى و سید بن طاوس گفته‏ اند كه چون خواهى ایشان را وداع كنى بگو : السَّلاَمُ عَلَیْكُمْ أَئِمَّةَ الْهُدَى وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ أَسْتَوْدِعُكُمُ اللَّهَ وَ أَقْرَأُ عَلَیْكُمُ السَّلاَمُ‏ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالرَّسُولِ وَ بِمَا جِئْتُمْ بِهِ وَ دَلَلْتُمْ عَلَیْهِ ، اللَّهُمَّ فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ‏ پس دعا بسیار كن و از خدا سؤال كن كه دیگر ترا به زیارت ایشان برگرداند و آخر عهد تو نباشد از زیارت ایشان
يکشنبه 8/10/1387 - 10:35
دعا و زیارت
محرم، ماه ایثار و از جان گذشتگی است! ماه عشق و شور و فریاد است! ماه سرافرازی بر فراز نیزه هاست! ماه آمیختن با خون و آمیختن عشق است. سلام بر حسین (ع)
يکشنبه 8/10/1387 - 10:27
دعا و زیارت
محاصره شدن پیامبر(ص) و بنى هاشم در شعب ابى طالب مشركان مكه، به ویژه قریشیان كه بیشترین نفوذ و موقعیت اجتماعى و اقتصادى این شهر مهم زیارتى و عبادى را بر عهده داشتند، دشمنى هاى فراوانى با ظهور اسلام و شخص پیامبر اكرم(ص) نموده و زندگى مسلمانان را بسیار سخت و توان فرسا كردند. بدین جهت، پیامبر خدا(ص) ناچار شد گروهى از مسلمانان را به كشور حبشه، در آن سوى دریاى سرخ (بحر احمر) اعزام كند، تا در پناه نجاشى، سلطان بى آزار و رعیت پرور آن قرار گیرند و از آزار و اذیت هاى قریشیان در امان مانند. هر چه بر تعداد مسلمانان افزوده و زمینه هدایت آنان فراهم مى گردید، بغض و كینه مشركان افزوده مى شد. به خصوص آن گاه كه حضرت حمزة بن عبدالمطلب و حضرت ابوطالب بن عبدالمطلب، دو تن از عموهاى معروف پیامبر(ص) كه داراى شهرت، اعتبار و قدرت بودند، به آن حضرت ایمان آورده و پشتیبانى وى را به طور رسمى و علنى بر عهده گرفتند، دهشت بزرگى مشركان قریش را فرا گرفت و آنان را براى حفظ قدرت و شوكت شیطانى خویش به عكس العمل هاى ناجوانمردانه واداشت. سران قریش در نشستى، در "دارالندوه" ( مجلس أعیان قریش) موقعیت قوم و قبیله خویش و گسترش روز افزون اسلام را مورد بحث و بررسى قرار داده و سرانجام تصمیم به محاصره اقتصادى و اجتماعى پیامبر(ص) و پشتیبانان و پیروانش گرفتند. آنان، پیمان نامه اى به خط "منصور بن عكرمه" و امضاى صاحب نفوذان و ریش سفیدان طایفه ها و قبیله هاى مهم مكه نوشتند و آن را در داخل خانه خدا ( كعبه معظمه ) آویختند و سوگند یاد كردند كه تا از پاى در آوردن پیامبر(ص) و یارانش، به آن پاى بند باشند. مضمون پیمان نامه ظالمانه قریش به شرح ذیل بود: 1- هر گونه معاشرت با مسلمانان و ارتباط با پیامبر(ص) ممنوع است. 2- خرید و فروش كالا و مواد غذایى و هر گونه معاملات اقتصادى با آنان ممنوع است. 3- در تمام رویدادها، باید از مخالفان اسلام و دشمنان رسول خدا(ص) پشتیبانى گردد. قریش متعصب، با انعقاد این پیمان نامه، مسلمانان و حامیان آنان را كاملا منزوى كرده و آنان را در تحت فشار اقتصادى و اجتماعى قرار دادند و خطرى جدّى براى رسول خدا(ص) به وجود آوردند. حضرت ابوطالب(ع)، عموى پیامبر خدا(ص) كه سیادت و بزرگى طایفه بنى هاشم و اولاد و احفاد عبدالمطلب(ع) را بر عهده داشت، از پیمان نامه ننگین قریش ناراحت و شگفت زده شد و ماندن در مكه را به مصلحت پیامبر(ص) و مسلمانان و حامیانشان ندانست و به ناچار دستور داد كه تمامى فرزندان عبدالمطلب و نوادگان وى و افراد طایفه بنى هاشم براى حفظ جان رسول خدا(ص) و در امان ماندن از كید و كین قریش، از مكه خارج شده و در شِعبى كه در میان بلندى هاى اطراف مكه قرار داشت، نقل مكان كنند. تمامى بنى هاشم و فرزندان عبدالمطلب، چه آنانى كه مسلمان شده و چه آنانى كه هنوز توفیق اسلام و ایمان نیافته بودند، فرمان ابوطالب(ع) را گردن نهاده و از مكه به شعب، كه بعدها به شعب ابى طالب(ع) معروف گردید، نقل مكان كرده و با برپایى چادر و خیمه هاى عربى، زندگى جدیدى را آغاز كردند. در میان آنان، تنها ابولهب (یكى از عموهاى پیامبر ص) با آنان مخالفت ورزید و با قریش همراه و هم داستان شد و در مكه باقى ماند و راه خود را از سایر بنى هاشم جدا كرد. وى تا آخر عمر، بر كفر و شرك خود باقى ماند و سوره اى از قرآن مجید در نكوهش او و همسرش نازل گردید(1) و سرانجام با خوارى و پستى تمام در مكه به هلاكت رسید. بنى هاشم، به مدت سه سال در آن درّه خشك، با نهایت عسرت و تنگدستى به سر بردند و جز در ایّام حج و ماه هاى حرام كه در سراسر حجاز و جزیرة العرب آتش بس و امنیت نسبى بر قرار بود، نمى توانستند از آن شعب خارج شده و با دیگران ارتباط و رابطه اى داشته باشند. در این مدت، پیامبر(ص) و همسرش خدیجه كبرى(س) تمامى دارایى هاى خود را از دست دادند، ولى به راه خویش ادامه داده و در برابر ناجوانمردى هاى قریش، مقاومت نمودند. سرانجام جبرئیل امین به پیامبر(ص) وحى نمود كه موریانه اى، پیمان نامه قریش را جویده و آن را از بین برده است. پیامبر(ص) این خبر آسمانى و مسرت بخش را به اطلاع عمویش ابوطالب(ع) رسانید و ابوطالب(ع) با خوش حالى از شعب خارج شد و به سوى سران قریش رفت و خبر غیبى برادرزاده اش را به اطلاع آنان رسانید و آنان را بهت زده كرد. سران قریش گفتند: اگر برادرزاده ات راست گفته باشد، ما از آن عهدنامه چشم پوشى كرده و به دشمنى با او پایان مى دهیم. آنان، در كعبه را گشوده و پیمان نامه را باز كردند، ولى همان طورى كه رسول خدا(ص) خبر داده بود، جز كلمه "بسمك اللّهم" چیزى از آن باقى نماند و همه صحیفه را موریانه خورده بود. این أمر، موجب اختلاف و دو دستگى سران قریش شد. عده اى بر ادامه دشمنى اصرار ورزیده و عده اى اظهار پشیمانى نمودند، ولى به هر حال، آن پیمان نامه را ملغى كردند و طایفه خوش نام بنى هاشم و مسلمانان صبور، پس از سه سال تحمل رنج و سختى، به رهبرى پیامبر(ص) از شعب بیرون آمده و راهى خانه و منازل خود شدند. (2)
شنبه 7/10/1387 - 10:58
دعا و زیارت
- یورش ابرهه به مكه معظمه براى نابودى كعبه - 53 سال پیش از هجرت ابرهة بن صباح، از فرماندهان نظامى حبشه در سرزمین یمن بود، كه با پشتیبانى هاى مستقیم كشور حبشه و حمایت هاى غیر مستقیم امپراتورى روم شرقى در آن سرزمین، زمامدارى مى كرد و دین مسیحیت را تبلیغ مى نمود. وى، در یمن فشار سنگینى بر اهالى این منطقه اعمال مى كرد و بسیارى از مخالفان خود را از هستى ساقط و بسیارى دیگر را دستگیر و به عنوان برده به فروش مى رسانید و به سرزمین هاى حبشه، شمال افریقا و امپراتورى روم منتقل مى كرد. ابرهه، در "صنعا" پایتخت یمن، كلیساى مجلل و زیبایى ساخت و نام آن را "قلیس" گذاشت و طى دستورالعملى، به تمامى عرب ها و ساكنان جزیرة العرب فرمان داد كه براى زیارت و عبادت خداوند متعال به این كلیسا رفته و از بت خانه ها و دیگر اماكن مذهبى، از جمله كعبه ( خانه خدا ) دست بردارند. در غیر این صورت با مجازات سنگینى روبرو خواهند شد. اهالى یمن از ترس جنایت كارى هاى وى، به فرمانش گردن نهادند ولیكن سایر عرب هاى جزیرة العرب، به آن اعتنایى نكرده و به عبادت گاه هاى خویش اهمیت مى دادند. مردى از طایفه "بنى فقیم" و یا "بنى مالك" جهت بى اعتبار كردن كلیساى قلیس، از سوى برخى از عرب هاى متعصب، ماموریت یافت كه به صنعا رفته و با نجس كردن محیط این كلیسا، بر آن بى حرمتى نماید و از اعتبارش در نزد مردم بكاهد. ابرهه، كه براى خون ریزى و انتقام جویى به دنبال بهانه مى گشت، سوژه مهمى یافت و با این رفتار تحقیر آمیز عرب ها، خشمگین شد و در صدد انتقام بر آمد. وى، لشكرى آراست و به قصد تخریب خانه خدا ( كعبه معظمه ) راهى مكه شد و در سر راه خویش به قتل و غارت پرداخت و وحشت عظیمى در آن ناحیه پدید آورد و همین كه وارد اراضى اهالى مكه گردید، چهار پایان آنان، اعم از شتر، اسب و گوسفند را غارت كرد. از جمله دویست شتر، متعلّق به عبدالمطلّب را به تاراج برد. وى، به اهالى مكه پیام فرستاد كه قصد نابودى كعبه را دارد، اگر مردم مكه به دفاع برخیزند، تمامى آنان را قتل عام و زنان و فرزندانشان را به اسیرى خواهد گرفت. مردم مكه، به گفت و گو و مشورت پرداختند و در آغاز تصمیم به دفاع گرفتند، ولى با استدلال ها و مصلحت اندیشى هاى عبدالمطلب از این تصمیم منصرف شده و به توصیه وى، به كوه ها و درّه هاى اطراف مكه پناهنده شده و خود را از رویارویى با سپاهیان حبشى دور نگه داشتند. عبدالمطلب، مهتر و بزرگ قریش و جدّ پیامبر خدا(ص) كه با این تدبیر و دور اندیشى، خدمتى بزرگ به مكه و مكیان كرد، معتقد بود كه صاحب خانه، از خانه خویش دفاع و پاسدارى خواهد كرد و بینى متجاوزان و سركشان را به خاك خواهد مالید. با این حال، عبدالمطلب به همراه چند تن از بزرگان قریش به نزد ابرهه رفت و او را از تخریب خانه خدا بازداشت و از او خواست كه به دیار خود برگردد و اموالى كه از مردم غارت كرده است، به آنان برگرداند. ولى ابرهه، به هیچ وجه راضى به بازگشت بدون دستیابى به مقصودش نبود و اصرار بر تخریب خانه خدا داشت. عبدالمطلب پس از گفت و گو با ابرهه، به مسجدالحرام برگشت و در كنار خانه خدا به نماز و مناجات پرداخت و سپس حلقه در خانه خدا را گرفت و با سرودن شعرى حماسه اى از خداى منان درخواست كرد كه شرّ ابرهه را به خودش برگرداند و نگذارد آن نابكار، آسیبى به كعبه وارد سازد. ابرهه، پس از آن كه از عدم مقاومت مردم اطمینان حاصل كرد، دستور پیش روى و تخریب خانه خدا را صادر كرد و در اندك مدتى، هزاران نفر از سپاهیان فیل سوار حبشى به سوى خانه خدا به راه افتادند و با سر و صداى خویش و نعره اسبان و نفیر شتران و فیل هاى خود وضعیت عجیبى پدید آوردند. ولى هنوز به كعبه نزدیك نشده بودند، كه یك باره مشاهده كردند فوجى پرنده از سمت دریا پدیدار شده و بر بالاى سرشان به پرواز درآمدند و آنان را از آسمان سنگ باران كردند. هر پرنده اى بر منقار و پاهاى خود، چند عدد سنگریزه حمل كرده و هر یك از آن ها را بر سر یكى از سپاهیان ابرهه مى انداخت و او را از هستى ساقط مى كرد. سپاهیان ابرهه، مات و مبهوت شده و به یكدیگر پناهنده و سپس پراكنده مى شدند و هر كدام به جانبى پناه مى آوردند، ولى نمى توانستند از حملات بى امان پرندگان سنگ انداز رهایى یابند. در اندك مدتى، سپاهیان ابرهه متلاشى گردید و تعداد زیادى از آنان به هلاكت رسیدند و عده اى اندك موفق به فرار شده و به سوى یمن عقب نشینى كردند. ابرهه نیز از جمله فراریان بود كه با بدن زخمى و خون آلود، به سوى یمن برگشت و در آن جا حالش وخیم تر شد و قلبش در سینه اش بشكافت و با سرافكندگى تمام به هلاكت رسید. بدین گونه، همان طورى كه عبدالمطلب پیش بینى كرده بود، صاحب كعبه از خانه خود محافظت كرد و گردنكشان و جباران را درس فراموش نشدنى آموخت و معجزه اى بزرگ را آشكار ساخت، تا دلیلى بر وحدانیت آفریننده جهان باشد. این واقعه، چون اهمیت به سزایى در نزد عرب ها داشت، آن را مبدا تاریخ خود قرار داده و آن سال را "عام الفیل" نامیدند. در آن هنگام، حضرت محمد(ص) در رحم مادرش حضرت آمنه(س) بود و پس از دو ماه و هفده روز بعد، دیده به جهان گشود و بدین جهت، سال تولد آن حضرت را، نخستین سال عام الفیل بر شمرده اند. (1) خداوند متعال در قرآن كریم به ماجراى ابرهه و فیل سواران حبشه، اشاره كرد و سوره ویژه اى با نام "سورة الفیل"، نازل فرمود. (2) به راستى داستان اصحاب فیل، عبرتى براى تمامى هواپرستان و دنیا طلبانى است كه براى چند صباحى زندگى ظالمانه و ستمگرانه خویش، هر ارزشى را زیر پا نهاده و به هر عمل ننگینى اقدام مى كنند.
شنبه 7/10/1387 - 10:58
ادبی هنری
به نامخالقی که در خلایقش نقص نیست آن چیزی که در نظر تو نقص است حق است
شنبه 7/10/1387 - 10:53
دعا و زیارت
اولین اذان از اوّل خلقت تا كنون توسط چه كسى گفته شده است؟ جواب : هر ملك ومؤسسه اى شعارى دارد مثلاً یهودیان با استعمال بوق ، مسیحیان بازدن ناقوس ، آتش پرستان بابرافروختن آتش ، مردم را به برگزارى وقت عبادت وتشكیل اجتماع ، باخبر میكردند. گروهى از مسلمانان خدمت پیغمبر (ص) شرفیاب شدند . عرض كردند یارسول الله (ص) براى وقت عبادت علامتى قرار دهید. حضرت باعده اى از اصحاب به مشورت پرداختند بعضى گفتند: با بوق زدن، بعضى چیزى شبیه به ناقوس را پیشنهاد كردند ، بعضى گفتند با برافروختن آتش ، پیغمبر (ص) فرمودند: اینها علامات غیر اسلامى است شعار اسلام چیزى است كه در محیط هاى اسلامى طنین انداز مى شود وآن اذان است . لذا در سال اول هجرت ، دستور اذان از ناحیه خداوند متعال توسط جبرئیل امین(ع) بدین طریق صادر شد، در حالیكه پیغمبر (ص) سر مبارك را روى دامن على (ع) گذاشته خوابیده بود ، جبرئیل نازل شد وجمله هاى اذان را در خواب به آن حضرت تعلیم والهام نمود ، هنگامى كه پیغمبر اكرم (ص) از خواب بیدار شد به على (ع) فرمود شنیدى؟ عرض كرد ، آرى فرمود: حفظ كردى ، عرض كرد آرى ، فرمود بلال را به نزد خود بطلب و او را بیاموز ، امیر المؤمنین (ع) بلال را خواست وجملات اذان را به او آموخت تا هر روز وشب در وقت نماز اذان بگوید . بلال اولین مؤذن پیغمبر عظیم الشان اسلام( ص ) بود زیرا قبل از او در اسلام ، كسى اذان نگفت و یگانه مؤذن آن حضرت بود چون تا او بود شخصى دیگر اذان نمى گفت. در روز فتح مكه هنگامیكه بلال به بام كعبه رفته واذان مى گفت منافقان زبان به اعتراض گشودند (چون بلال بجاى اَشهد ، اَسهد میگفت و سین را بجاى شین تلفظ مى كرد) در این میان بعضى از مسلمانان به پیغمبر اكرم (ص) گفتند: كس دیگرى اذان بگوید پیامبر (ص) براى رفع اختلاف وسر وصدا فرمود: فردى دیگر اذان بگوید . بلال دل شكسته شد : از اینكه بى جهت از این مقام بركنار شد . در این میان پیك وحى جبرئیل بر پیغمبر اكرم (ص) نازل شد وعرض كرد خداوند میفرماید : كسى جز بلال اجازه اذان گفتن و بر بالاى بام كعبه رفتن را ندارد . در بعضى از احادیث دارد كه در شب معراج وقت نماز جبرئیل(ع) اذان گفت ، وملائكه حكایتِ اذان كردند.
جمعه 6/10/1387 - 13:58
دعا و زیارت
اوَّلین‌ كسى كه‌ در علم‌ رِجال‌ حدیث‌ و احوال‌ راویان‌ بحث‌ نموده‌ است‌، عبارت‌ مى باشد از: أبوعبدالله‌ محمد بن‌ خالِد بَرْقى قمّى . وى از اصحاب‌ امام‌ موسى بن‌ جعفر كاظم‌ علیه‌السّلام بوده‌ است‌ به‌ طورى كه‌ از كتاب‌ «رجال‌» شیخ‌ أبوجعفر طوسى به‌ دست‌ مى آید. و تصنیف‌ او را در علم‌ رجال‌، أبوالفرج‌: ابن‌ندیم‌ در «فهرست‌» در اوَّل‌ فن‌ خامس‌ در أخبار فقهاء شیعه‌ از مقالة‌ ششم‌ ذكر كرده‌ است‌. ابن‌ ندیم‌ گوید: او صاحب‌ كتابهائى است‌ از جمله‌ «كتاب‌ الْعَوِیص‌»، «كتاب‌ التَّبْصِرة‌»، «كتاب‌ الرِّجال‌». در آن‌ كتاب‌ نام‌ كسانى را كه‌ از امیرالمومنین‌ علیه‌السّلام روایت‌ كرده‌اند مى برد. سپس‌ ابومحمد: عبدالله‌ بن‌جَبَلَة‌ بن‌حَیَّان‌ بن‌أبْحُر كِنَانى كتاب‌ «رجال‌» را تصنیف‌ كرده‌ است‌. و در سنة‌ دویست‌ و نوزده‌ با طیّ عمر طولانى بدرود زندگى گفته‌ است‌. سیوطى در كتاب‌ «الاوائل‌» آورده‌ است‌ كه‌: اوَّلین‌ كس‌ كه‌ در علم‌ رجال‌ سخن‌ به‌ میان‌ آورده‌ است‌ عبارت‌ مى باشد از شُعْبَه‌ و او متأخّر است‌ از ابن‌جَبَلَة‌. چون‌ شُعْبَه‌ در سنة‌ دویست‌ و شصت‌ (260) وفات‌ كرده‌ است‌. بلكه‌ از رجال‌ شیعه‌ غیر از ابن‌جَبَلَه‌ كه‌ بر وى تقدّم‌ دارند، أبوجعفریَقْطینى ازاصحاب‌ امام‌ جواد:محمدبن‌على الرِّضا علیهما‌السّلام است‌ كه‌ او به‌طورى كه‌ در فهرست‌نجاشى و فهرست‌ابن‌ندیم‌ وارد است‌ كتاب‌ «رجال‌» تصنیف‌ نموده‌ است‌. و أیضاً شیخ‌ محمد بن‌ خالد برقى . او از صحابة‌ امام‌ موسى بن‌ جعفر، و امام‌ رضا: بوده‌ است‌، و حیات‌ داشته‌ است‌ تا عصر امام‌ ابوجعفر محمد بن‌ رضا علیهما‌السّلام را ادراك‌ كرده‌ است‌، و كتابش‌ در دست‌ ماست‌. او در این‌ كتاب‌ راویانى را كه‌ از امیرالمومنین‌ و أئمّة‌ بعد از ایشان‌: روایت‌ كرده‌اند ذكر نموده‌ است‌. و در این‌ كتاب‌ همانند كتب‌ مذكورة‌ در این‌ باره‌، جرح‌ و تعدیل‌ وجود دارد.
دوشنبه 2/10/1387 - 17:8
دعا و زیارت
اوّلین‌ مُدَوِّن‌ در علم‌ درایة‌ حدیث‌ و تنویع‌ آن‌ به‌ أنواعى ، كه‌ در این‌ علم‌ نیز تقدّم‌ با شیعه‌ بوده‌ است‌، أبوعبدالله‌ حاكِم‌ نیشابورى مشهور مى باشد، كه‌ در سنة‌ چهار صد و پنج‌ وفات‌ كرد، و كتابى در پنج‌ مجلَّد تصنیف‌ كرد و نامش‌ را «معرفةُ علوم‌ الحدیث‌» نهاد. او حدیث‌ را بر پنجاه‌ نوع‌ تقسیم‌ نمود. و بر تقدّم‌ وى در این‌ علم‌ صاحب‌ «كشف‌ الظُّنون‌» تصریح‌ كرده‌ است‌، و گفته‌ است‌: اوَّلین‌ متصدّى این‌ علم‌ حاكم‌ بوده‌ است‌، و پس‌ از وى ابن‌ الصَّلاح‌ از او پیروى كرد. و پس‌ از حاكم‌ جماعتى از شیوخ‌ شیعه‌ در علم‌ درایة‌ حدیث‌ تدوین‌ كردند، نظیر سید جمال‌الدّین‌ احمد بن‌ طاوس‌ صاحب‌ كمالات‌ و فضائل‌. و اوست‌ وضع‌ كننده‌ و مبتكر اصطلاح‌ جدید براى امامیّه‌ در تقسیم‌ حدیث‌ به‌ اقسام‌ چهارگانه‌: صَحیح‌، حَسَن‌، مُوَثَّق‌، ضَعیف‌.
دوشنبه 2/10/1387 - 17:7
دعا و زیارت
آگاهى از موانع توسعه سیاسى,اجتماعى و اقتصادى یك ضرورت است. این ضرورت براى كشورهایى كه حیات سیاسى اجتماعى آن ها تابع ضوابط و قواعد ایدئولوژیك است, ملموس تر به نظرمى رسد, به ویژه اگر دین و یا ایدئولوژى داعیهء اتمام و برترى داشته باشد, الزاما مى باید موضعى دربارهء توسعه سیاسى اتخاذ كرده باشد. عــده اى بــراین بــاورنــد كــه ریــشه توســعه نیافتگى سیاسى كشورهاى اسلامى از نقص عقاید اسلامى و فقدان قابلیت لازم براى توسعه نیست بلكه در انحراف از اعتقادهاى اصیل است. از نظر این دیدگاه, ترقى و پیشرفت جز از راه تمسك به اعتقادهاى اصیل اسلامى میسر نخواهدشد. باید گفت نقش دین و مذهب در توسعه انكارناپذیراست. زیرا دین بررفتار و روابط افراد با یكدیگر و در حیات فردى و جمعى آنان نفوذ قابل ملاحظه اى دارد. حركت روح فردى و جمعى به سوى عقلانیت مبناى توسعه سیاسى اقتصادى خواهدبود. طى چهاردهه تلاش براى توسعه, اهمیت خطیر فرهنگ نمایان گردیده است. در این مدت به جهت تاكید توسعه از آزادى سیاسى و مساوات اجتماعى و در نهایت استقلال فرهنگى و رشداقتصادى متحول شده است و تحقق این امر تنها از طریق تبیین صحیح و عملكرد مطلوب هویت فرهنگى امكان پذیرمى گردد. فرهنگ هر جامعه با تمامى جلوه هاى زندگى, ارزش هاى انسانى و معرفت شناختى و هم چنین با تعاملات و تقابلات اجتماعى, در همهء زمان ها و مكان ها ارتباط مى یابد و به این جهت است كه هویت فرهنگى جامعه مى تواند هادى اهداف حكومتى و منادى توسعهءسیاسى تلقى شود. هر جامعه اى برهویت و شناس نامهء فرهنگى خویش تاكیددارد و مى كوشد كه با تمام قدرت و غرورملى, مشخصه هاى چنین هویتى را زنده نگه دارد و از آن دفاع كند. باید محتوا و چهارچوب فرهنگى جوامع, عوامل و موانع توسعه را شناخت و منطبق با شرائط ویژهء فرهنگ جوامع, الگو و نسخه اى ترتیب داد و در این حالت است كه توسعه در چهارچوب هویت فرهنگى معنا پیدا مى كند. جامعه, محتاج برنامه و ترتیب است و براى دست یابى به انسجام درونى باید روى اعضاى آن كارشود. انسان باید ارزش پیداكند و تربیت او مبناى توسعه قرارگیرد. سرمایه هاى یك جامعه منحصر به منابع طبیعى, تكنولوژى و مالى آن نیست بلكه ارزش مند ترین سرمایه, انسان هاى بافرهنگ, آموزش دیده و با شخصیت آن جامعه هستند. در طول تاریخ هرجا تمدنى مادى فرهنگى وجود داشته است از جنبه نظامى و نیز اجتماعى, فرهنگى و تربیتى, سرمایه گذارىهاى جدى روى انسان ها انجام شده و یك سیستم اجتماعى برپا گردیده است. ساختن و پرداختن فرهنگ همگون داخلى نیازمند سال ها تلاش و كار منظم و حساب شده تربیتى و آموزشى است. بنابراین, توسعه سیاسى نیازمند فرهنگ است و چون ماهیت فرهنگ به طور تلویحى و مستمر شكل مى گیرد, باید نقش فرهنگ و هویت فرهنگى را در چهارچوب نظامى ویژه و نیز در گذر تاریخ بررسى كرد و از شناخت عوامل فرهنگى تضعیف كننده توسعه سیاسى نباید غافل شود باید گفت: با هرنوع فرهنگ در صورت دریافت محتوا و قالب روزآمد آن, مى توان به توسعه رسید. درهر جامعه سیاسى, عناصر مشترك فرهنگى توسعه را مى توان باتلاش و كوشش استخراج كرد, وانگهى بایدگفت كه الگوهاى فرهنگى جوامع را به طور كلیشه اى و به دور از جرح و تعدیل نمى توان به یكدیگر تعمیم داد و تسرى بخشید. بنابراین هویت فرهنگى جوامع از یكدیگر قابل تفكیك است.
دوشنبه 2/10/1387 - 17:2
دعا و زیارت
وهابیون چه كسانى هستند ؟ جواب : وهابیت  كه در نجد و حوالى آن ظاهر گردید و مؤسس آن محمد بن عبدالوهاب متوفى به سال 1787 میلادى مىباشد. آنان در احكام، حنبلى مذهب و در اصول عقاید و بعضى فروع به روش ابن تیمیه اند و اساس كار این فرقه بر این است كه صریح قرآن و سنت پیغمبر را اخذ كنند و آنچه را كه در كتاب و سنت نیابند بدعت شمارند . وهابیان در امر توحید و یكتاپرستى راه افراط پیموده و به دعوى حمایت از توحید و مبارزه با شرك ، توسل به اموات هر كس كه باشد شرك به خدا پندارند و بناى بر روى قبور و استعمال آنچه كه در عصر پیغمبر(ص) نبوده همچون دخانیات و قهوه و چاى را حرام دانند . این گروه خود را سلفى خوانند و گویند ما بر مذهب سلف صالح یعنى اصحاب پیغمبر مى باشیم و نظریات دخیله بعدى مانند آراء اشاعره و معتزله را باطل و مردود مى شماریم . محمد بن سعود بزرگ خاندان آل سعود كه از پیروان و طرفداران وهابیه بود با دولت عثمانى جنگید و والى مصر محمد على پاشا آنان را به تسلیم واداشت و سپس حجاز و همه صحراى شبه جزیره عربستان را به سركردگى عبدالعزیز آل سعود به چنگ آورد و همه قبور صحابه و تابعین و ائمه مسلمین را ویران كرد
يکشنبه 1/10/1387 - 22:15
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته