• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 907
تعداد نظرات : 488
زمان آخرین مطلب : 4396روز قبل
شعر و قطعات ادبی

ای مرغ سحر! صبح شد و یار نیامد

ای شب! چه شد؟ آن شمع شب تار نیامد

ای نخل! غریبی که به دامان سحرگاه

آبت دهد از دیدۀ خونبار   نیامد

ای چاه! امامی که ز سوز جگر خویش

می‌گفت به تو راز دل زار نیامد

خورشید ولایت که در اطراف فقیران

پوشید دل شب گل رخسار نیامد

فریاد برآرید ز دل، منبر و محراب!

کای مسجدیان حیدر کرار نیامد

هر شب ز غم فاطمه می‌سوخت و می‌گفت

آمد سحر و قاتل خونخوار نیامد

با اشک نوشته است به رخسار یتیمی

مادر! پدرم از پی دیدار نیامد

مظلوم‌ترین رهبر تاریخ علی بود

بی یارتر از او به جهان یار نیامد

دیدند همه فاطمه‌اش نقش زمین شد

بر یاری او یک تن از انصار نیامد

«میثم»به خدا جامعه خواب است،وگرنه

مانند علی رهبـرِ بیـدار نیـامد
چهارشنبه 15/2/1389 - 22:53
شعر و قطعات ادبی

ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز

کان سوخته را جان شدو آواز نیامد

این مدعیان در طلبش بی خبرانند

آن را که خبر شد خبری باز نیامد

چهارشنبه 15/2/1389 - 22:48
دانستنی های علمی
پیری را گفتند : چرا موی خود را خضاب کرده ای؟گفت بترسم که مرا با موی سپید ببینند وو خرد و دانش پیران را از من خواهند !!!
سه شنبه 14/2/1389 - 23:32
شعر و قطعات ادبی

علی کوچولو تو قصه ها نیست

مثل من و تو اون دور دورا نیست

نه قهرمانه

نه خیلی ترسو

نه خیلی پر حرف

نه خیلی کم رو

خونشون در داره

در خونشون کلون داره

حیات داره ایون داره

اتاقش طاقچه داره

حیاتش باغچه داره باغچه ای داره گل گلی

کنار حوضش بلبلی

لای لای لای

لی لی لی لی - لی لی لی لی

این مادرش مادر علی

مامان خوبش چه مهربونه

علی کوچولو اینو می دونه

اینم باباش چه خالیه جاش

رفته به جبهه

خدا به همراش

علی کوچولو چه خوب و نازه

واسمون داره حرفای تازه

دوشنبه 13/2/1389 - 2:47
شعر و قطعات ادبی
رغوانم آنجاست
ارغوانم تنهاست
ارغوانم دارد می گرید
چون دل من كه چنین خون آلود
هر دم از دیده فرو میریزد...

ارغوان شاخه همخون جدا مانده من
آسمان تو چه رنگست امروز؟
آفتابی است هوا؟
یا گرفته است هنوز؟

من درین گوشه كه از دنیا بیرون است،
آسمانی به سرم نیست،
از بهاران خبرم نیست،
آنچه میبینم دیوار است.
آه، این سخت سیاه
آنچنان نزدیك است
كه چو بر میكش از سینه نفس
نفسم را بر میگرداند.
ره چنان بسته كه پرواز نگه
در همین یك قدمی می‌ماند.
كورسویی ز چراغی رنجور
قصه پرداز شب ظلمانی است.
نفسم میگیرد
كه هوا هم اینجا زندانی است.

4ttipud.jpg

 

 

هرچه با من اینجاست
رنگ رخ باخته است.
آفتابی هرگز
گوشه چشمی هم
بر فراموشی این دخمه نینداخته است.

اندر این گوشه خاموش فراموش شده،
كز دم سردش هر شمعی خاموش شده،
یاد رنگینی در خاطر من
گریه می‌انگیزد:
ارغوانم آنجاست
ارغوانم تنهاست
ارغوانم دارد می گرید
چون دل من كه چنین خون آلود
هر دم از دیده فرو میریزد.

ارغوان
این چه رازی است كه هر بار بهار
با عزای دل ما می آید
كه زمین هر سال از خون پرستوها رنگین است
وین چنین بر جگر سوختگان
داغ بر داغ می‌افزاید

ارغوان
پنجه خونین زمین
دامن صبح بگیر
وز سواران خرامنده خورشید بپرس
كی برین دره غم می‌گذرند؟

ارغوان
خوشه خون
بامدادان كه كبوترها
بر لب پنجره باز سحر غلغه می‌آغازند،
جام گلرنگ مرا
بر سر دست بگیر،
به تماشاگه پرواز ببر.
آه بشتاب كه هم پروازان
نگران غم هم پروازند.

ارغوان
بیرق گلگون بهار
تو بر افراشته باش
شعر خونبار منی
یاد رنگین رفیقانم را
بر زبان داشته باش.

تو بخوان نغمه ناخوانده من
ارغوان،
شاخه همخون جدا مانده من.

دوشنبه 13/2/1389 - 2:42
دعا و زیارت
لغزش عالم همچون شکست کشتی است ،  غرق شود  ودیگران را نیز با خود غرق کند
دوشنبه 13/2/1389 - 1:8
دانستنی های علمی

            عارفان علم عاشق می شوند          بهترین مردم معلم می شوند

         عشق با دانش متمم می شود        هرکه عاشق شد معلم می شود

يکشنبه 12/2/1389 - 16:29
شعر و قطعات ادبی

ناگهان در نماز جمعه شهر عطر محراب جمکران گل کرد بغض تو تا شکست بر لبها ذکر یا صاحب الزمان (عج) گل کرد *** جان ایران! چه شد که جانت را جان ناقابلی گمان کردی؟

 

2،2 مگابایت

دانلود کلیپ تصویری

مستقیم یا غیرمستقیم

 

شادی روح امام و شهدا صلوات

 

يکشنبه 12/2/1389 - 4:34
شعر و قطعات ادبی


Image Hosted by Free picture image hosting at Free-Picture-Host.com 

 

شب و سکوت وخلوتی ندارم        که سر به شانه خدا گذارم


کنون که شب هزار پرده تار است      نماز من دو رکعت انتظار است


به مکه آمدم ای عشق تا تو را بینم      تویی که نقطه عطفی به اوج آئینم


 کدام گوشه ی مشعر کدام کنج منا          به شوق وصل تو در انتظار بنشینم


روا مباد که بر بنده ات نظر نکنی             روا مباد که ارباب جز تو بگزینم


چو رو کنی به رهت درد و رنج نشناسیم        زلطف روی تو دست از ترنج نشناسیم


ای آفتاب رشحه ای از چشم تو          یک شب مباد بی نظرت سر کنم


انصاف نیست چشمه خورشید را      با چشم روشن تو برابر کنم


از چهره ات نقاب در افکن که من        خورشید را به پای تو پرپر کنم...


پنج شنبه 9/2/1389 - 22:7
دعا و زیارت

برای آمدنت انتظار کافی نیست                             

دعا و اشك و دلی داغدار كافی نیستخودت دعا  كن ای مهـربان كه برگردی

دعای اینهمه چشم انتظار كافی نیست

Image Hosted by Free picture image hosting at Free-Picture-Host.com

پنج شنبه 9/2/1389 - 22:2
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته