• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 112
تعداد نظرات : 108
زمان آخرین مطلب : 5386روز قبل
ادبی هنری
همه می پرسند 
چیست در زمزمه مبهم آب 
چیست در همهمه دلکش برگ 
چیست در بازی آن ابر سپید 
روی این آبی آرام بلند 
که ترا می برد اینگونه به ژرفای خیال 
چیست در خلوت خاموش کبوترها 
چیست در کوشش بی حاصل موج 
چیست در خنده جام 
که تو چندین ساعت 
مات و مبهوت به آن می نگری 
نه به ابر 
نه به آب 
نه به برگ 
نه به این آبی آرام بلند
نه به این خلوت خاموش کبوترها 
نه به این آتش سوزنده که لغزیده به جام 
من به این جمله نمی اندیشم 
من مناجات درختان را هنگام سحر 
رقص عطر گل یخ را با باد 
نفس پاک شقایق را در سینه کوه 
صحبت چلچله ها را با صبح 
بغض پاینده هستی را در گندم زار 
گردش رنگ و طراوت را در گونه گل 
همه را می شنوم 
می بینم 
من به این جمله نمی اندیشم 
به تو می اندیشم 
ای سراپا همه خوبی 
تک و تنها به تو می اندیشم 
همه وقت 
همه جا 
من به هر حال که باشم به تو می اندیشم 
تو بدان این را تنها تو بدان 
تو بیا 
تو بمان با من تنها تو بمان
جای مهتاب، به تاریکی شبها، تو بتاب 
من فدای تو به جای همه گلها، تو بخند
اینک این من که به پای تو درافتاده ام باز 
ریسمانی کن از آن موی دراز 
تو بگیر
تو ببند 
تو بخواه 
پاسخ چلچله ها را تو بگو
قصه ابر، هوا را تو بخوان 
تو بمان با من تنها، تو بمان 
در دل ساغر هستی تو بجوش 
من همین یک نفس از جرعه جانم باقی است 
آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش

فریدون مشیری

دوشنبه 8/4/1388 - 0:1
ادبی هنری

چرچیل رو که می شناسید؟ همون سیاستمدار زیرک انگلیسی.

می گویند روزی چرچیل سوار تاکسی شد تا به ساختمان خبرگزاری BBC بره و در اونجا سخنرانی کنه . چرچیل وقتی که به اونجا رسید به راننده تاکسی گفت که نیم ساعت همون جا منتظر بمونه تا اون برگرده. اما راننده تاکسی که چرچیل رو نمی شناخت گفت که نمی تونه اونجا منتظر باشه. وقتی چرچیل دلیل رو از راننده تاکسی پرسید ، راننده گفت :"می خوام برم خونه و از تلویزیون سخنرانی چرچیل رو ببینم."

چرچیل خیلی خوشحال شد و پولی که چند برابر کرایه تاکسی بود به راننده تاکسی داد . راننده هم که ذوق زده شده بود گفت :"چرچیل کیه بابا ! تا هر وقت بخوای همینجا منتظرت میمونم!!!" 

يکشنبه 7/4/1388 - 20:12
ادبی هنری
کشاورزی فقیر از اهالی اسکاتلند فلمینگ نام داشت. یک روز، در حالی که به دنبال امرار معاش خانواده‌اش بود، از باتلاقی در آن نزدیکی صدای درخواست کمک را شنید، وسایلش را بر روی زمین انداخت و به سمت باتلاق دوید...
پسری وحشت زده که تا کمر در باتلاق فرو رفته بود، فریاد می‌زد و تلاش می‌کرد تا خودش را آزاد کند.
فارمر فلمینگ او را از مرگی تدریجی و وحشتناک نجات داد...
روز بعد، کالسکه‌ای مجلل به منزل محقر فارمر فلمینگ رسید.
مرد اشراف‌زاده خود را به عنوان پدر پسری معرفی کرد که فارمر فلمینگ نجاتش داده بود.
اشراف زاده گفت: «می‌خواهم جبران کنم شما زندگی پسرم را نجات دادی.»
کشاورز اسکاتلندی جواب داد: «من نمی‌توانم برای کاری که انجام داده‌ام پولی بگیرم.»
در همین لحظه پسر کشاورز وارد کلبه شد.
اشراف‌زاده پرسید: «پسر شماست؟»
کشاورز با افتخار جواب داد: «بله»
- با هم معامله می‌کنیم. اجازه بدهید او را همراه خودم ببرم تا تحصیل کند. اگر شبیه پدرش باشد، به مردی تبدیل خواهد شد که تو به او افتخار خواهی کرد...
پسر فارمر فلمینگ از دانشکدة پزشکی سنت ماری در لندن فارغ التحصیل شد و همین طور ادامه داد تا در سراسر جهان به عنوان سِر الکساندر فلمینگ کاشف پنسیلین مشهور شد...
سال‌ها بعد، پسر همان اشراف‌زاده به ذات الریه مبتلا شد.

می دانید چه چیزی نجاتش داد؟ پنسیلین!

يکشنبه 7/4/1388 - 20:3
ادبی هنری
راهی است راه عشق که هیچش کناره نیست

آنجا جز آنکه جان بسپارند چاره نیست

هرگونه که دل به عشق دهی خوش دمی بود

در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست

فرصت شمر طریقه رندی که این نشان

چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست

ما را به منع عقل مترسان و می بیار

کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست

او را به چشم پاک توان دید چون هلال

هر دیده جای جلوه آن ماهپاره نیست

از چشم خود بپرس که ما را که می کشد

جانا گناه طالع و جرم ستاره نیست

نگرفت در تو گریه حافظ به هیچ روی

حیران آن دلم که کم از سنگ خاره نیست

يکشنبه 7/4/1388 - 20:1
ورزش و تحرک
به نام خدا _ اینم داشته باشید، زندگینامه ی علی کریمی اروپا!
بیوگرافی زیدان
زین‌الدین یزید زیدان (زاده‌ی 23 ژوئن 1972 در مارسی, فرانسه) (ملقب به زیزو) فوتبالیست شهیر فرانسوی (الجزایری‌‌الاصل) است که در میانه‌ی میدان بازی می‌کند و عموماً به عنوان یکی از بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال شناخته می‌شود. او تا بحال برای تیم‌های باشگاهی همچون یوونتوس و رئال مادرید و تیم ملی فرانسه به میدان آمده است. 


او در تاریخ فوتبال خود, سه بار جایزه‌ی بهترین بازیکن سال جهان, یک بار جایزه‌ی بهترین بازیکن سال اروپا,یک بار جایزه‌ی پرارزش‌ترین بازیکن جام باشگاه‌های اروپا و یک بار جایزه‌ی بهترین بازیکن جام جهانی را دریافت کرده است و به قهرمانی جام جهانی, جام ملت‌های اروپا, جام باشگاه‌های اروپا, لیگ ایتالیا, و لیگ اسپانیا نائل آمده است و از این رو می‌توان او را از پرافتخارترین بازیکنان تاریخ دانست. او در ضمن در فینال جام جهانی (دو بار) و در فینال جام باشگاه‌های اروپا گل زده است.

زیدانپس از مسابقات جام جهانی 2006 از فوتبال خداحافظی کردو به این ترتیب رئال مادرید آخرین تیم باشگاهی او بود و فینال جام جهانی 2006, آخرین بازی حرفه‌ای او. در همین فینال بود که ضربه‌ی سر او به شکم ماتراتزی و کارت قرمزی که دریافت کرد, یکی از جنجالی‌ترین لحظات تاریخ زندگی‌اش را در آخرین لحظات عمر حرفه‌ای‌اش رقم زد.

سابقه‌ی ورزشی 

 باشگاهی : کنز

  بوردو

  یوونتوس

  رئال مادرید

 
زیدان فوتبال حرفه‌ای بزرگسال را از باشگاه کنز (در شهر کن فرانسه) و در سن 16 سالگی آغاز کرد و از سال 1988 تا 1992 این‌جا بازی می‌کرد و جمعا در 65 بازی لیگ فرانسه به میدان آمد و 6 گل به ثمر رساند. او در 1992 در سن بیست سالگی به بوردو, یکی از مطرح‌ترین باشگاه‌های فرانسه پیوست.

 بوردو

زیدان جمعا چهارسال از 1992 تا 1996 برای بوردو بازی کرد. در این چهار سال او در 157 بازی لیگ فرانسه شرکت داشت و 32 گل به ثمر رساند.

 یوونتوس

پس از چهار سال بازی در بوردو, زیدان در 1996 با مبلغ سه میلیون دلار به یوونتوس ایتالیا پیوست. در یوونتوس او تحت مربیگری مارچلو لیپی در کنار کسانی دیدیه دشان, الساندرو دل پیرو, و ادگار داویدز به یکی از اصلی‌ترین‌ ستاره‌های تیم, بدل شد. ‌

او در پنج سال بازی با یوونتوس به دو بار قهرمانی لیگ ایتالیا دست یافت و دو بار پیاپی, در سال‌های 1997 و 1998, در فینال جام باشگاه‌های اروپا به میدان آمد. (که به همراه یوونتوس هر دو را شکست خوردند).

زیدان جمعا پنج سال , یعنی تا سال 2001, در یوونتوس بازی کرد. در این پنج سال 151 بار در لیگ ایتالیا به میدان آمد و 24 گل نیز به ثمر رساند.

 رئال مادرید

در سال 2001 زیدان در یکی از مشهورترین انتقال‌های تاریخ فوتبال به رئال مادرید پیوست. رقم این انتقال, 66 میلیون یورو بود که تا آن زمان در تاریخ فوتبال بی‌سابقه بود. او در سال‌هایی به رئال مادرید پیوست که این تیم با جذب بزرگ‌ترین ستارگان جهان به داشتن "کهکشانی" از بازی‌کنان فوتبال مشهور بود. زیدان یکی از مهم‌ترین ستاره‌های این کهکشان بود و از سایر ستاره‌های نورانی آن می‌شود به کسانی چون دیوید بکهام, روبرتو کارلوس, لوئیس فیگو, رائول گونزالز و رونالدو اشاره کرد.

زیدان پنج سال آخر عمر فوتبالی خود را در رئال گذراند و جمعا در 155 بازی لیگ اسپانیا به میدان آمد و 34 گل به ثمر رساند.

اوج دوران او با این تیم در فینال جام باشگاه‌های اروپا 2001-2002 بود. این بازی در ورزشگاه همپدن پارک, گلاسکوی اسکاتلند برگزار می‌شد و رئال مادرید و بایر لورکوزن در فینال در برابر هم قرار گرفته بودند. زیدان در این بازی گل پیروزی رئال را به ثمر رساند تا بالاخره قهرمانی جام باشگاه‌های اروپا را نیز به کارنامه‌اش اضافه کند. در ضمن گل او در این فینال از زیباترین گل‌های تاریخ فوتبال شمرده می‌شود.

زیدان در 7 می 2006 آخرین بازی باشگاهی خود برای رئال مادرید ( و آخرین بازی باشگاهی عمرش) را انجام داد. در این بازی که در ورزشگاه معروف سانتیاگو برنابئو انجام می‌گرفت, هم‌تیمی‌های او لباس ویژه‌ای پوشیده بودند که عنوان "زیدان, از 2001 تا 2006" را بر خود داشت. هواداران رئال به گرمی از زیدان استقبال کردند. این بازی مقابل ویلا رئال بود و نهایتا 3-3 مساوی تمام شد. زیدان گل دوم تیمش را به ثمر رساند. در انتهای این بازی, او پیراهنش را با خوان رومان ریکلمه, از ویارئال, تعویض کرد. تشویق شدید تماشاچیان به حدی بود که او را به گریه انداخت. اتفاقات این بازی موضوع فیلم مستندی به نام "زیدان, چهره‌ای از قرن بیست و یکم" شد.

تیم ملی فرانسه

زیدان ملیت هر دو کشور الجزایر و فرانسه را دارد و بنابراین می‌توانست برای الجزایر نیز به میدان بیاید. معروف است که عبدالحمید کرمالی, مربی وقت الجزایر, در جوانی از دعوت زیدان خودداری کرده زیرا او برای یک هافبک "به اندازه کافی سریع نیست".

به هرحال زیدان در 17 آگوست 1994 برای اولین بار در تیم ملی فرانسه ظاهر شد. در این بازی, در مقابل جمهوری چک, او در دقیقه 63 به عنوان تعویضی به میدان آمد. بازی 0-0 مساوی بود و زیدان در وقت کمی که داشت, دو گل به ثمر رساند تا 2-2 تمام شود و به این ترتیب از همان ابتدا نگاه همگان را به سوی خود جلب کرد.

زیدان در سال 1998 به همراه تیم ملی فرانسه, میزبان جام جهانی 1998 بود. او در بازی دوم فرانسه (که پیروزی 4-0 مقابل عربستان صعودی را در پی داشت) خطای بدی روی کاپیتان عربستان, فواد امین, مرتکب شد و به این ترتیب کارت قرمز دریافت کرد و از دو بازی محروم شد. در آن زمان ادعا می‌شد که امین لفظا به زیدان توهین کرده است. زیدان در یک چهارم نهایی مقابل ایتالیا به میدان آمد و پس از این‌که بازی بعد از 120 دقیقه به پنالتی کشید, ضربه‌ی پنالتی خود را به گل تبدیل کرد. او در فینال جام مقابل برزیل به میدان آمد و با به ثمر رساندن دو گل, پایه‌گذار پیروزی 3-0 تیمش شد تا فرانسه برای اولین بار در تاریخ, قهرمان جام جهانی شود. دو گل او در این بازی با ضربه‌ی سر به ثمر رسید که به نوبه‌ی خود برای هافبکی چون او قابل توجه بود. بسیاری این بازی را نقطه عطف تاریخ زندگی زیدان می‌دانند.

دو سال بعد زیدان از اعضای تیم ملی فرانسه در یورو 2000 بود. او از به‌ترین بازی‌کنان فرانسه در این جام بود. زیدان در یک چهارم نهایی از روی ضربه‌ی آزاد مستقیم دروازه‌ی اسپانیا را باز کرد و در آخرین ثانیه‌های بازی نیمه نهایی با پرتغال, گل طلایی را از روی نقطه پنالتی به ثمر رساند تا نقش عمده‌ای در رسیدن تیم به فینال داشته باشد. فرانسه در فینال نیز ایتالیا را , در یکی از جنجالی‌ترین بازی‌های تاریخ اروپا, 2 بر 1 شکست داد تا با فتح جام جهانی 1998 و یورو 2000 به یکی از پرافتخارترین تیم‌های تاریخ بدل شود. 34 سال از آخرین باری که تیمی جام جهانی و جام ملت‌های اروپا را پشت سر هم به دست آورده بود, می‌گذشت. در این هنگام بسیاری فرانسه را بزرگ‌ترین تیم فوتبال دنیا می‌دانستند.

زیدان در جام جهانی 2002 نیز از اعضای تیمش بود اما به علت مصدومیت در دو بازی اول غایب بود. این تورنمنت, یکی از بدترین افتضاحات فرانسوی‌ها بود که با بازی‌های ضعیف بدون زدن حتی یک گل و با کسب تنها یک امتیاز از جام حذف شدند. زیدان تنها در بازی آخر مقابل دانمارک به میدان آمد.

در یورو 2004 نیز زیدان به همراه تیم ملی فرانسه به میدان آمد و شاهد باخت تیمش مقابل یونان, تیمی که بعدها قهرمان همان جام شد, بود. پس از این جام زیدان رسما در 12 آگوست 2004 از فوتبال ملی کناره‌گیری کرد.

با این حال پس از این‌که فرانسه در راه صعود به جام جهانی 2006 به مشکلاتی برخورد زیدان در آگوست 2005 (یک سال پس از کناره‌گیری) اعلام کرد که برای کمک به تیم ملی فرانسه برمی‌گردد و مجدداً به عنوان کاپیتان تیم انتخاب شد. او در 3 سپتامبر 2005 اولین بازی خود پس از خداحافظی را مقابل جزایر فارو انجام داد و در پیروزی 3-0 تیمش نقش داشت. فرانسه نهایتا به عنوان اولین تیم از گروه خود به جام جهانی 2006 صعود کرد.

در 25 آپریل 2006 , پس از یک فصل پر از مصدومیت در رئال مادرید, زیدان تصمیم نهایی خود برای کناره‌گیری از فوتبال, چه باشگاهی و چه ملی, را اعلام کرد. این کناره‌گیری به پس از اتمام جام جهانی 2006 حواله داده شد.

در 27 می 2006 زیدان در پیروزی 1-0 تیمش مقابل مکزیک نقش داشت و صدمین بازی ملی خود را در این بازی انجام داد. با این حساب او در کنار مارسل دسایی, دیدیه دشان و لیلیان تورام به یکی از تنها چهار بازی‌کنی بدل گشت که بیش از صدبار برای فرانسه به میدان آمده‌اند.

 جام جهانی 2006
زیدان در جام جهانی 2006 برای سومین جام پیاپی در ترکیب تیم ملی فرانسه ظاهر شد و این بار بازوبند کاپیتانی را به دست داشت. او در هر دو بازی اول, مقابل سوئیس و کره جنوبی, کارت زرد گرفت و از بازی سوم محروم شد. در یک هشتم نهایی, مقابل اسپانیا, او به ترکیب تیم بازگشت و با یک گل و یک پاس گل نقش مهمی در صعود تیمش به یک چهارم نهایی داشت.

در یک چهارم نهایی, فرانسه در بازی حساسی مقابل برزیل, مدافع عنوان قهرمانی, قرار گرفت. این تکرار فینال جام جهانی 1998 بود. زیدان در این بازی, برای اولین بار در تاریخ فوتبال خود, به تیری هانری پاس گل داد تا فرانسه 1-0 پیروز بازی شود و به نیمه نهایی صعود کند. زیدان به عنوان به‌ترین بازی‌کن این دیدار انتخاب شد.

چهار روز بعد, فرانسه در نیمه نهایی مقابل پرتغال به میدان رفت تا زیدان از روی نقطه پنالتی دروازه‌ی ریکاردو را باز کند و فرانسه به فینال راه پیدا کند.

در 9 ژولای 2006 بازی فینال بین فرانسه و ایتالیا برگزار شد و زیدان نیز به عنوان کاپیتان فرانسه به میدان آمد. این آخرین بازی تاریخ زندگی ورزشی او بود. او در دقیقه‌ی 7 از روی نقطه‌ی پنالتی برای فرانسه گل زد تا به همراه پله, واوا و پل بریتنر یکی از چهار بازی‌کنی باشد که تا بحال در دو فینال جام جهانی گل زده‌اند. بازی در وقت معمولی 1-1 مساوی شد و کار به وقت اضافه کشید. نزدیک بود زیدان در وقت اضافه‌ی اول با ضربه‌ی سر دروازه را باز کند اما بوفون ضربه‌ی او را مهار کرد. دقیقه‌ی 110 این بازی, که می‌رفت آخرین بازی زیدان باشد, به یکی از جنجالی‌ترین صحنه‌های تاریخ فوتبال در جهان بدل شد. در طی این صحنه (که در پایین شرح داده شده است) زیدان اخراج شد و نتیجتا در ضربات پنالتی شرکت نداشت و فرانسه روی غیاب او و پاتریک ویرا (که مصدوم و تعویض شده بود) با نتیجه‌‌ی 5-3 مغلوب و حذف شد.

با وجود حرکت جنجالی و اخراج زیدان در فینال, او عنوان به‌ترین بازی‌کن جام جهانی 2006 را از خود کرد تا کلکسیون افتخارات بی‌نظیرش کامل شده باشد.



درگیری با مارکو ماتراتزی در فینال

در دقیقه‌ی 110 بازی فینال, زیدان در صحنه‌ای بدون توپ با سر به شکم مارکو ماتراتزی ضربه زد. زمینه‌ی این درگیری کلماتی بود که ماتراتزی به زیدان گفته بود (در پایین توضیح داده شده است). داور بازی, هوراشیو الیزوندو, این صحنه را ندیده بود اما لوئیس مدینا کانتالخو, داور چهارم, صحنه را گزارش کرد تا زیدان با دریافت کارت قرمز از بازی اخراج شود. او بازوبند کاپیتانی را به ویلی سانیول سپرد (تا او آن را به بازوی فابین بارتز ببندد) و از زمین خارج شد.

 علت درگیری

پس از پایان بازی تحقیقات و لب‌خوانی‌های وسیعی برای مشخص شدن علت درگیری و کلمات تحریک‌کننده‌ی ماتراتزی صورت گرفت. بسیاری می‌گفتند ماتراتزی با توهینی راسیستی زیدان را به "تروریست" بودن متهم کرده اما بعدها هم زیدان و هم ماتراتزی این را رد کردند. ماتراتزی ادعا کرد که توهینی که به زیدان کرده است بسیار عادی بوده و از آن نوعی است که در زمین فوتبال رایج است.

سه روز پس از بازی زیدان در دو مصاحبه‌ی تلویزیونی در این مورد شرکت کرد. او در این مصاحبه‌ها اعلام کرد که ماتراتزی به خواهر و مادرش توهین کرده است و ضمن معذرت‌خواهی, اعلام کرد که از کاری که کرده پشیمان نیست. او در ضمن هرگونه توهین‌های راسیستی از سوی ماتراتزی را غیرواقعی و محصول جنجال نشریات و رسانه‌ها دانست. ‌

 افتخارات

جام جهانی: 3 بار حضور (1998,2002,2006) - یک بار قهرمانی (1998) - یک بار نایب قهرمانی (2006)

جام ملت‌های اروپا: سه بار حضور (1996,2000,2004), یک بار قهرمانی (2000)

جام باشگاه‌های اروپا: یک بار قهرمانی (در 2001-2002 با رئال مادرید)

لیگ ایتالیا: دو بار قهرمانی (در 1996-1997 و 1997-1998 با یوونتوس)

لیگ اسپانیا: یک بار قهرمانی (در 2002-2003 با رئال مادرید)

جام بین‌قاره‌ای: دو بار قهرمانی (در 1996 با یوونتوس و در 2002 با رئال مادرید)

سوپرکاپ اروپا: دو بار قهرمانی (در 1996 با یوونتوس و در 2002 با رئال مادرید)

سوپرکاپ ایتالیا: یک بار قهرمانی (در 1997 با یوونتوس)

سوپرکاپ اسپانیا: دو بار قهرمانی (در 2002 و 2003 با رئال مادرید)

 جایزه‌ها و افتخارت شخصی

سه بار بهترین بازی‌کن سال جهان از سوی فیفا (در 1998, 2000 و 2003)

یک بار بهترین بازیک‌ن سال اروپا (توپ طلایی) از مجله‌ی "فرنس فوتبال" (در 1998)

یک بار باارزش‌ترین بازیکن جام باشگاه‌های اروپا (در فصل 2001-2002 با رئال مادرید)

یک بار بهترین بازیکن جام جهانی (در جام جهانی 2006 آلمان)

بهترین بازیکن نیم‌قرن انتهایی قرن بیستم (در سال 2004 از سوی بازدیدکنندگان سایت اینترنتی یوفا)

شوالیه‌ی لژدواونور از 1998

حامل مشعل المپیک در المپیک آتن 2004

 زندگی شخصی

زیدان از والدینی الجزایری در مارسی به دنیا آمده است و جوان‌ترین فرزند خانواده‌ی هفت نفری خود است (چهار خواهر و برادر بزرگ‌تر دارد). پدر و مادرش, اسماعیل و ملیکه, نام داشتند و نسب‌شان به روستایی در الجزایر برمی‌گشت. حزب دست راستی فرانسه, جبهه ملی, ادعا می‌کرد که پدر زیدان در جریان جنگ استقلال الجزایر از "حرکی"ها بوده است (یعنی از کسانی که در رکاب ارتش فرانسه و علیه الجزایر جنگیده‌اند) اما زیدان این ادعا را به شدت رد کرده است. زیدان همیشه گذشته و تاریخ خود را ارج نهاده است اما اسلام را در زندگی خود به اجرا نگذاشته است. او را می‌توان "مسلمان اسمی" نامید.

زیدان در 1993 با ورونیک, رقاص و مدل اسپانیایی‌الاصل, ازدواج کرد. آن‌ها چهار فرزند به نام‌های انزو (زاده‌ی 24 مارس 1995), لوکا (زاده‌ی 13 می 1998), تئو (زاده‌ی 18 می 2002) و الیاس (زاده‌ی 26 دسامبر 2005) دارند.

 متفرقه 
زیدان 185 سانتیمتر قد دارد.
زیدان هنگام انتقال از یوونتوس به رئال مادرید با قیمت 47 میلیون پاوند لقب "گران‌ترین بازی‌‌کن تاریخ فوتبال تا آن هنگام" را به دست آورد.

34امین تولد زیدان مصادف با آخرین بازی فرانسه در مرحله‌ی گروهی جام جهانی 2006 مقابل توگو بود. اما زیدان این بازی را به علت دریافت دو کارت زرد در دو بازی قبلی از دست داد. بهر صورت فرانسه در غیاب او نیز موفق به به پیروزی 2-0 شد و به مرحله‌ی بعدی راه یافت.

زیدان دقیقا چهار سال از پاتریک ویرا که در 23 ژوئن 1976 به دنیا آمده بزرگ‌تر است.

زیدان با شرکت‌هایی همچون لگو, آدیداس, کریستیان دیور, ژنرالی, فرانس تله‌کوم, اورنج, آئودی و فورد همکاری تبلیغاتی داشته است و از ثروت‌مندترین ورزش‌کاران جهان بوده است.


يکشنبه 7/4/1388 - 20:0
طنز و سرگرمی

- حیف نون می ره یه طوطی می خره، روز بعد می ره مغازه به مغازه دار می گه: این طوطیه حرف نمی زنه
مغازه داره می گه: توی قفسش آینه هست؟ چون طوطیها عاشق آینه هستن، خودشونو توش می بینن شروع می کنن به حرف زدن.
حیف نون یه آینه می خره و می ره.
روز بعد حیف نون میاد توی مغازه میگه: هنوز طوطیه حرف نمی زنه.
مغازه داره میگه: توی قفسش تاب داره؟ چون طوطیها عاشق تاب هستند.
حیف نون یک تاب می خره و می ره.
روز بعد حیف نون میاد توی مغازه ناراحت و غم زده می گه: طوطیه مرد.
صاحب مغازه می گه: یعنی اون حتی یک کلمه هم حرف نزد؟
حیف نون می گه: چرا، درست قبل از مردنش با صدای ضعیفی گفت: توی اون مغازه ی خراب شده غذای طوطی نمی فروختند!؟

- مادر محترم! شصت پا وسیله ای است شخصی، که اختیارش رو دارم! لطفاً هرگاه سعی در خوردن شصت پای شما نمودم، گیر بدهید! (پای درد دل نوزاد)


- از کجا می فهمی که خانمی قصد دارد یک حرف هوشمندانه بزند؟
وقتی جمله اش را با "روزی از یک مرد شنیدم…." شروع کند!


- رئیس جمهور آمریکا داشت با نخست وزیر انگلیس صحبت می کرد. یکی از مهمانان جلو آمد و پرسید شما دارید در باره چی صحبت می کنید؟ رئیس جمهور آمریکا جواب داد ما داریم برنامه هی جنگ جهانی سوم را می ریزیم. می خواهیم 14 میلیون نفر را، به علاوه ی یک دندانپزشک بکشیم. مهمان گیج شد و پرسید: چرا می خواهید یک دندانپزشک را بکشید؟ رئیس جمهور رو به نخست وزیر انگلیس کرد و گفت: نگفتم؟ هیچ کس در مورد اون 14 میلیون سوالی نمی کنه!




يکشنبه 7/4/1388 - 19:23
دعا و زیارت
به نام خدا _ سلام . میخوام درباره ی چیزی صحبت کنم که خودم اونو انجام می دم و از فضایل اون دارم بهره می برم ، چیزی که آیت الله بهجت و استاد ایشون ، آیت الله قاضی خیلی به اون سفارش کردند و فرمودند که هر کس طالب دنیاست نماز شب بخواند و هر کس طالب آخرت است هم نماز شب بخواند؛ درسته، همونطور که از تیتر فهمیدید میخوام درباره نماز شب و قواعد و فوائد و فضایل اون صحبت کنم.
باور کنید من اصلا آدم خیلی مذهبی نیستم ولی هر کدوم از کارهای مستحبی که به نظرم آسون بیاد سعی می کنم انجام بدم ،البته امیدوارم ریا نشه!
اما درباره ی نماز شب می تونم به کسانی که اون رو فعلا انجام نمی دن اطمینان بدم که کل 11 رکعت نماز شب بیشتر از 18،17 دقیقه طول نمی کشه.
خواص نماز شب
و در مورد فضایل و ثمرات نماز شب خواندن ، طبق متن مستقیم کتاب ادعیه خمسه ، ثمرات دنیوی اون به صورت زیر ذکر شده : (1)نماز شب گذار صورتش نورانی است (2)همه ی مردم دوستدار او باشند (3)باعث بزرگی و شرف است (4)صحت و سلامت می یابد (5)روزی او زیاد گردد (6)خوش خلق و بردبار می شود (7)هم و غم او زایل گردد (8)قرض های او ادا گردد (9)چشم را جلا و روشنی می دهد (10)قساوت را از قلب می برد.
و خواص آخرتی اون هم به صورت زیر است : (1)مقام او والا شود و بهشت رود (2)باعث آمرزش گناهان او شود (3)نماز شب زینت آخرتست ، چنانچه مال و دولت زینت دنیاست (4)داخل در زمره ی ذاکرین گردد.
کیفیت و آداب نماز شب
وقت خواندن نماز شب از نیمه شب است و هر چه به نماز صبح نزدیکتر باشد فضیلت آن بیشتر است (امیدوارم بدونید که نماز شب باید حتما تا قبل از اذان صبح خوانده شود!)
نماز شب 11 رکعت است شامل 5 نماز دو رکعتی همانند نماز صبح که 4 تای اول آنها به نیت نماز شب خوانده می شود و آخرین آنها به نیت نماز "شفع" خوانده می شود ، همونطور که گفتم همه ی این پنج نماز دقیقا همانند نماز صبح خوانده می شوند.
اما قسمت مهم نماز 1 رکعت باقیمانده است که به نیت نماز "وتر" خوانده می شود . این یک رکعت دارای یک قنوت است که در اون ابتدا برای چهل مومن طلب مغفرت می کنید (به صورت اللهم اغفر ... اللهم اغفر...) سپس هفتاد مرتبه "استغفر الله ربی و اتوب الیه" می گویید ، پس از آن سیصد مرتبه "العفو" می گویید ، بعد هفت مرتبه می گویید "هذا مقام العائذ بک من النار" و یک بار هم می گویید "رب اغفرلی وارحمنی وتب علی انک انت التواب الرحیم". بعد به رکوع و سجده می روید و مانند سایر نماز ها نمازتون رو تمام می کنید.

حالا که خوندن نماز شب رو یاد گرفتید یه یا علی بگید و اگه امکانشو دارید شروع به خوندن اون کنید. باور کنید اصلا کار سختی نیست. اگه خوندید ما رو هم دعا کنید. *یا علی*



يکشنبه 7/4/1388 - 19:20
ادبی هنری
سلام _ این داستان آنتوان چخوف رو خودم انتخاب و تایپ کردم و پیشنهاد می کنم حتما بخونید!                                         
                                          از دفترچه ی خاطرات یک دوشیزه
13 اکتبر
خیلی خوشحالم . . .بالاخره به کوری چشم دشمنان در کوچه ی من هم عید شد!
باورم نمی شد .حتی به چشم های خودم هم اعتماد ندارم .از صبح زود در مقابل پنجره ی اتاقم مرد قد بلند مو مشکی و چشم و ابرو سیاهی مرتبا قدم می زند .
سبیل هایش عالی است! . . .امروز پنجمین روزی است که از صبح زود تا اوایل شب مرتبا جلوی پنجره ی اتاق من قدم می زند و پیوسته نگاه می کند .من چنین وانمود می کنم که متوجه او نیستم .

15 اکتبر
امروز از صبح باران سیل آسایی می بارید .با وجود این طفلک مثل روزهای قبل،از صبح زود در مقابل اتاق من قدم می زند .
دلم سوخت و برای این که تشویقش کرده باشم چشمکی به او زدم . با لبخند دلپذیری جوابم داد.
راستی او کیست ؟ خواهرم واریا می گوید که این مرد عاشق اوست و فقط به خاطر اوست که در زیر باران سیل آسا راه می رود و خیس می شود . . . آه چقدر خواهرم بی عقل است ، مگر ممکن است که مرد مو سیاه و چشم و ابرو مشکی دختری مو سیاه و چشم و ابرو مشکی را دوست بدارد ؟ پس از اینکه مادرم از این ماجرا باخبر شد به ما دستور داد که بهترین لباسمان را بپوشیم و سر و وضعمان را مرتب کرده و در کنار پنجره بنشینیم .او گفت :"شاید این مرد آدم حقه بازی است شاید هم آدم خوبی باشد در هر صورت شما کار خودتان را بکنید."
حقه باز ؟ بر عکس .آه مادر جان چقدر تو آدم ساده هستی !

16 اکتبر
خواهرم واریا امروز گفت که من باعث ناراحتی زندگی او شده ام و در مقابل سعادت و خوشبختی اش سدی ایجاد کرده ام !من چه تقصیر دارم که او مرا دوست دارد و به خواهرم اعتنایی نمی کند ؛پنجره را باز کردم و طوری که کسی نفهمد یادداشت کوچکی را به سویش پرتاب نمودم . . .کاغذ را خواند .آه چقدر بدجنس است . . .گچی از جیبش بیرون آورد و با حروف درشت روی آستینش نوشت "بعدا" .مدتی در مقابل پنجره قدم زد سپس به آن طرف خیابان رفت و روی در خانه ی مقابل با گچ نوشت : "مخالفتی ندارم ولی بعدا " ، و فورا نوشته ی خود را پاک کرد .چرا قلب من به این شدت می تپد ؟

17 اکتبر

امروز هم مثل روزهای قبل او در زیر پنجره ی اتاق راه می رفت .
با پاسبان محله تعارف کرد و در حالی که چند بار پنجره ی اتاق مرا به او نشان داد مدتی با یکدیگر آهسته صحبت کردند .حقه ای می خواهد بزند ؟حتما دارد به پلیس وعده و وعید می دهد و او را با خودش همراه می سازد . آه مردها !چقدر شما ظالم و بدجنس و در عین حال موجودی عالی و دوست داشتنی هستید !

18 اکتبر
دیشب پس از غیبت طولانی برادرم "سرژ" از مسافرت برگشت .هنوز داخل رختخوابش نرفته بود که از طرف پلیس او را به کلانتری بردند .

19 اکتبر
 پست فطرت .بی همه چیز !
حالا معلوم شد که در تمام مدت این 12 روز او در زیر پنجره ی ما به خاطر برادرم که پول اداره اش را به جیب زده و مخفی شده بود راه می رفت و کشیک می داد .امروز صبح باز سر و کله اش در مقابل پنجره ی اتاقم پیدا شد . قدری در خیابان راه رفت و موقعی که خلوت شد در روی در خانه ی مقابل نوشت : "حالا دیگر آزادم " از لجم زبانم را در آورده و به او نشان دادم . . . ! 

منبع : برگزیده ی داستانهای آنتوان چخوف – ترجمه ی رضا آذرخشی و هوشنگ رادپور – انتشارات جاودان خرد 


يکشنبه 7/4/1388 - 0:50
ادبی هنری
عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم.
همان یک لحظه اول، که اول ظلم را می دیدم از مخلوق بی وجدان
جهان را با همه زیبایی و زشتی، به روی یکدگر، ویرانه می کردم

عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم
که در همسایه صدها گرسنه
چند بزمی گرم عیش و نوش می دیدم
نخستین نعره مستانه را خاموش آن دم، بر لب پیمانه می کردم.

عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم
که می دیدم یکی عریان و لرزان، دیگری پوشیده از صد جامه رنگین
زمین و آسمان را واژگون مستانه می کردم

عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم
نه طاعت می پذیرفتم
نه گوش از بهر استغفار این بیدادگرها تیز کرده
پاره پاره در کف زاهد نمایان، سبحه صد دانه می کردم

عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم
برای خاطر تنها یکی مجنون صحرا گرد بی سامان
هزاران لیلی ناز آفرین را کو به کو، آواره و دیوانه می کردم

عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم
بگرد شمع سوزان دل عشاق سرگردان
سراپای وجود بی وفا معشوق را، پروانه می کردم

عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم
به عرش کبریایی، با همه صبر خدایی
تا که می دیدم عزیز نابجایی، ناز بر یک ناروا گردیده خواری می فروشد
گردش این چرخ را وارونه، بی صبرانه می کردم

عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم
که می دیدم مشوش عارف و عامی
ز برق فتنه این علم عالم سوز مردم کش
بجز اندیشه عشق و وفا، معدوم هر فکری
در این دنیای پر افسانه می کردم

عجب صبری خدا دارد!
چرا من جای او باشم
همین بهتر که او خود جای خود بنشسته و
تاب تماشای تمام زشتکاری های این مخلوق را دارد
وگرنه من بجای او چو بودم
یک نفس کی عادلانه سازشی، با جاهل و فرزانه می کردم

عجب صبری خدا دارد!
عجب صبری خدا دارد!

استاد معینی کرمانشاهی


يکشنبه 7/4/1388 - 0:45
ورزش و تحرک
رائول؛تاریخ تکرار نشدنی رئال مادرید
رائول حالا به تاریخ فوتبال اسپانیا پیوسته است. گلزن نامدار لیگ قهرمانان، دارای همسری خوب و مهربان و حساب بانكی ای نجومی، پس چرا او تا این حد زندگی را دشوار میبیند؟ 

رائول گونزالس (Raul Gonzalez) از مشهورترین مردان قهرمان و ورزشكار در جهان است. او گلهای فراوانی در لیگ قهرمانان به ثمر رسانده و سه بار جام پر افتخار آن را بر بالای سر خود گرفته است. او در اسپانیا از شهرت فراوانی برخوردار است. زمانی كه سر آلكس فرگوسن (Sir Alex Ferguson) او را بهترین بازیكن دنیا نامید، خیلی ها در مورد اهانتها و تهمت های عجیب و غریبی که به او نسبت داده میشد، سكوت اختیار كردند. 

او خیلی جدی كار می كند و در سختی ها همواره می خندد. در رئال مادرید یك بازیكن ثابت و حیاتی است. او از 17 سالگی به یكباره در دنیای فوتبال شناخته شده و همگان بازی پا به توپ او را تحسین كردند.
فلورنتینو پرز هر سال یك ستاره بزرگ خریداری می كند اما كدام ستاره پس از این همه سال، جای رائول را در قلب هواداران رئال مادرید و اسپانیا گرفته است؟ 

هرچند زیاد در محافل خبری و ورزشی حاضر نمی شود و دوست ندارد زیاد مصاحبه كند و از حاشیه متنفر است، اما معتقد است: "احتیاجی به توجه سایرین ندارم. دوستان من مرا به خاطر خودم دوست دارند، نه به خاطر شهرت، ثروت و قیافه!!"

او خیلی ساكت است، بسیار مؤدب است، تانگوی او همان قدر زیباست كه حركات پا به توپش. اما برخلاف این همه روحیه مثبت همراه با خنده و شادی كه از او شنیده بودم، وقتی وارد دفتر مجله 4-4-2 شد خیلی غمگین به نظر رسید. از او پرسیده شد كه آیا مشکلی برایت پیش آمده؟ ولی او فقط سكوت كرد. و كمی خندید.

ستاره ای که با همه فرق دارد
او همانطور كه توپ را كنترل می كند، زبانش را نیز كنترل می كند. بسیار منطقی و ساكت است. در زمین لاس روساس كه رئال مادرید از فدراسیون فوتبال اسپانیا اجاره كرده است، همیشه آخرین نفری است كه از زمین خارج می شود و در حالی كه سایر بازیكنان با بی. ام. و. های خود به سرعت و با سر و صدا از میان جمعیت عبور می كنند، او صبر می كند تا هیجانها فروكش كند و سپس از درهای زرد پشتی زمین تمرین به آرامی و غرق در سكوت از آنجا خارج می شود.

رائول با همه فرق دارد. وقتی می خواهم از كارلوس بنویسم می روم به سراغ صحرای افریقا؟ یا نه...سر بدون موی او و یا داندانهای جالبش، درباره رونالدو از چیزهایی مثل هویج یا زانوی شكسته یا مردی كه ماهی یك بار زنش را طلاق می دهد، درباره زیدان، خروسی كه گاهی عصبی می شود، درباره بكهام، هواپیمای جتی كه او را در عرض سه ثانیه به كره ماه می رساند تا به همه ثابت شود او ثروتمندترین است، اما راستش را بخواهید نمی دانم كه باید درباره رائول چه بنویسیم!

او دوست ندارد فیلم بازی كند یا در برنامه های تبلیغاتی شركت داشته باشد. وقتی از او می پرسم كه دوست داری اوقات گرانبهایت را چگونه بگذرانی تا شاید سوژه ای به دستم بیاید او می گوید: "دوست دارم پهلوی گرانبهاترین موجود دنیا یعنی همسر زیبایم نشسته باشم و با او صحبت كنم. دیگر هیچ چیزی نمی خواهم"...خوب، با این همه احساسات كه نمی شود حاشیه نویسی کرد! سعی می كنم با ترفند های ژورنالیستی او را تحت فشار قرار دهم تا شاید بشود مصاحبه را جنجالی كرد! اما سكوت او ربطی به مظلومیت او ندارد و خیلی هم روانشناسی می داند و اجازه نمی دهد كسی او را تحت فشار قرار دهد. 

یك چیزی شبیه بیوگرافی  
او در سال 1977 ماه ژوئن در شهر مادرید به دنیا آمده است. ستاره رئال از آتلتیكو مادرید شروع كرد و خسوس خیل تا زمانی كه ریاست آن باشگاه را به عهده داشت، رائول را در تیم جوانان آتلتیكو تمرین میداد. 

او به همراه خانواده اش در سن 15 سالگی مجبور شد به خاطر شغل پدرش به كاستیانا نقل مكان كند. شخصا" در این باره می گوید: "خیلی شانس آوردم. سفر به كاستیانا باعث شد از آتلتیكوی فاصله بگیرم و به رئال مادرید پناه بیاورم. جایی كه خانه اول و آخرم شد و برای همیشه آرامش خود را یافتم."

خانواده رائول هنوز هم از هواداران رسمی و بزرگ آتلتیكو مادرید هستند و در بازیهای بزرگ مادرید، آنها با وجود بازی رائول در رئال، هواداران آتلتیكومادرید هستند. 

رائول در اولین دیدار مادرید و آتلتیكو در خط حمله مادرید، پیروزی 4 بر 3 رئال را تجربه كرد. او در آن دیدار سه گل زد! و خب سران رئال مادرید را شگفت زده ساخت. رائول از 17 سالگی وارد رئال مادرید شد و اكنون فرزند رئال مادرید لقب گرفته است. 
والدانو كه اكنون مدیر فنی یا مدیر بخش ورزشی رئال مادرید است، درباره رائول می گوید: "با دیدن او و اشتیاقش برای بازی فوتبال به یاد جوانان مشتاق آرژانتینی می افتادم. او عالی كار می كرد و من در تمام بازی ها به او میدان می دادم تا روز به روز پیشرفت كند. آینده روشن و پر فروغ او را از همان سال ها در مقابل چشمانم به وضوح می دیدم". 

والدانو ادامه داد: "من گاهی او را در ترکیب نمیگذاشتم و او بسیار عصبی و دلگیر می شد. بعدش نزد من می آمد و می گفت كه اگر می خواهی پیروز شوی مرا وارد زمین كن. من هم می دانستم كه راست می گوید چون به محض ورود به زمین حریف را آنچنان گیج می كرد كه اگر خودش در عرض 60 دقیقه گل نمی زد، لااقل باعث گلزنی هم تیم هایش می شد اما برای اینكه نتواند به من دستور بدهد گاهی حرف او را علیرغم شكست تیم گوش نمی كردم. چون باید احترام به مربی را یاد می گرفت".

رائول در این باره می گوید: "این رفتار كودكانه ام را نمی توانستم عوض كنم. هر كسی ذات خود را دارد. در فوتبال نقش من گل زدن بود و والدانو هم این می دانست. بله قبول دارم من در نوجوانی گاهی خیلی عصبی می شدم و حتی یادم می آید كه چند بار در عالم كودكی خود با والدانو جنگ لفظی هم داشتم".

رائول 17 ساله در آن زمان كسانی مثل لادروپ، ردوندو، ، هیه روی جوان! ... و خیلی از بزرگان را ملاقات كرد. او در لالیگا یك گلزن تمام عیار بود تا اینكه با زدن بیش از 200 گل به رائول بزرگ و ستاره تبدیل شد. رائول درباره ورود فلورنتینو پرز به باشگاه رئال مادرید گفت: "وقتی پرز وارد باشگاه شد، خیلی از چیزها عوض شد. مخصوصاً وضعیت اقتصادی باشگاه كه به مراتب بهتر شد! به محض ورود او، رئال مادرید یك تور بزرگ آسیایی را برای نخستین بار تجربه كرد. ما در آن سفر پول زیادی به جیب زدیم و بازیكنان كم كم متوجه شدند كه جدا از حقوقشان از راه های فراوانی می توانند ثروتمند شوند." 

نقل قولها برگرفته از مقالاتی از روزنامه های AS و مجله Four Four Two می باشند.


يکشنبه 7/4/1388 - 0:42
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته