• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 254
تعداد نظرات : 212
زمان آخرین مطلب : 5663روز قبل
دانستنی های علمی

بر سر گور کشیشی در کلیسای وست مینستر نوشته شده است: «کودک که بودم می خواستم دنیا را تغییر دهم. بزرگ تر که شدم متوجه شدم دنیا خیلی بزرگ است من باید انگلستان را تغییر دهم. بعدها انگلستان را هم بزرگ دیدم و تصمیم گرفتم شهرم را تغییر دهم. در سالخوردگی تصمیم گرفتم خانواده ام را متحول کنم. اینک که در آستانه مرگ هستم می فهمم که اگر روز اول خودم را تغییر داده بودم، شاید می توانستم دنیا را هم تغییر دهم!!!»

جمعه 11/5/1387 - 15:57
دانستنی های علمی

پسر بچه‌ای وارد یک بستنی‌فروشی شد و پشت میزی نشست. پیشخدمت یک لیوان آب برایش آورد. پسر بچه پرسید: یک بستنی میوه‌ای چند است؟" پیشخدمت پاسخ داد : " ۵۰ سنت". پسربچه دستش را در جیبش فرو برد و شروع به شمردن کرد. بعد پرسید:" یک بستنی ساده چند است؟" در همین حال تعدادی از مشتریان در انتظار میز خالی بودند. پیشخدمت با عصبانیت پاسخ داد: "۳۵ سنت". پسر دوباره سکه‌هایش را شمرد و گفت: "لطفا یک بستنی ساده". پیشخدمت بستنی را آورد و به دنبال کار خود رفت. پسرک نیز پس از خوردن بستنی، پول را به صندوق پرداخت و رفت. وقتی پیشخدمت بازگشت، از آنچه دید حیرت کرد. آنجا در کنار ظرف خالی بستنی ، دو سکه پنج‌ سنتی و پنچ سکه یک ‌سنتی گذاشته شده بود برای انعام پیشخدمت...

جمعه 11/5/1387 - 15:55
محبت و عاطفه

مردی دیر وقت، خسته از کار به خانه برگشت. دم در پسر  پنج ساله اش را دید که در انتظار او بود.
سلام بابا! یه سؤال از شما بپرسم؟
- بله حتما. چه سؤالی؟
- بابا! شما برای هر ساعت کار چقدر پول می گیرید؟
مرد با ناراحتی پاسخ داد: این به تو ارتباطی ندارد. چرا چنین سؤالی می کنی؟
- فقط می خواهم بدانم.
- اگر باید بدانی، بسیار خب می گویم: 20 دلار
پسر کوچک در حالی که سرش پایین بود آه کشید. بعد به مرد نگاه کرد و گفت: می شود به من 10 دلار قرض بدهید؟
مرد عصبانی شد و گفت: اگر دلیلت برای پرسیدن این سؤال، فقط این بود که پولی برای خریدن یک اسباب بازی مزخرف از من بگیری، کاملا در اشتباهی. سریع به اطاقت برگرد و برو فکر کن که چرا اینقدر خودخواه هستی. من هر روز سخت کار می کنم و برای چنین رفتارهای کودکانه وقت ندارم.
پسر کوچک آرام به اطاقش رفت و در را بست.
مرد نشست و باز هم عصبانی تر شد: چطور به خودش اجازه می دهد فقط برای گرفتن پول از من چنین سؤالاتی کند؟
بعد از حدود یک ساعت مرد آرام تر شد و فکر کرد که شاید با پسر کوچکش خیلی تند و خشن رفتار کرده است. شاید واقعا چیزی بوده که او برای خریدنش به 10 دلار نیاز داشته است. به خصوص این که خیلی کم پیش می آمد پسرک از پدرش درخواست پول کند.
مرد به سمت اطاق پدر رفت و در را باز کرد.
- خوابی پسرم؟
- نه پدر، بیدارم.
- من فکر کردم شاید با تو خشن رفتار کرده ام. امروز کارم سخت و طولانی بود و همه ی ناراحتی هایم را سر تو خالی کردم. بیا این 10 دلاری که خواسته بودی.
پسر کوچولو نشست، خندید و فریاد زد: متشکرم بابا! بعد دستش را زیر بالشش برد و از آن زیر چند اسکناس مچاله شده درآورد.
مرد وقتی دید پسر کوچولو خودش هم پول داشته، دوباره عصبانی شد و با ناراحتی گفت: با اینکه خودت پول داشتی چرا دوباره درخواست پول کردی؟
پسر کوچولو پاسخ داد: برای اینکه پولم کافی نبود، ولی حالا من 20 دلار دارم. آیا می توانم یک ساعت از کار شما را بخرم تا فردا زودتر به خانه بیایید؟ من شام خوردن با شما را خیلی دوست دارم...

جمعه 11/5/1387 - 15:40
دانستنی های علمی

سربازی كه پس از جنگ ویتنام میخواست به خانه برگردد ؛ در تماس تلفنی خود از سانفرانسیسكو به والدینش گفت:


((پدر و مادر عزیزم ؛ جنگ تمام شده و من میخواهم به خانه باز گردم؛ ولی خواهشی از شما دارم.دوستی دارم كه مایلم او را به خانه بیاورم))

والدین او در پاسخ گفتند:ما با كمال میل مشتاقیم كه اورا ملاقات كنیم.


پسر ادامه داد: «ولی لازم است موضوعی را در مورد او بدانید. او در جنگ به شدت آسیب دیده و در اثر برخورد با مین یك دست و یك پای خود را از دست داده است و جایی برای رفتن ندارد. بنابر این میخواهم اجازه دهید كه او با ما زندگی كند))

والدین گفتند: پسر عزیزم شنیدن این موضوع برای ما بسیار تاسف بار است ؛ شاید بتوانیم به او كمك كنیم كه جایی برای زندگی پیدا كند.
پسر گفت:« نه ؛ من میخواهم او با ما زندگی كند
والدین گفتند: تو متوجه نیستی. فردی با این شرایط موجب دردسر ما خواهد شد.ما فقط مسئول زندگی خودمان هستیم و نمیتوانیم اجازه دهیم مشكل فرد دیگری زندگی ما را دچار اختلال كند. بهتر است به خانه باز گردی و او را فراموش كنی.دوستت راهی برای ادامه زندگی خواهد یافت.


در این هنگام پسر با ناراحتی تلفن را قطع كرد و والدین او دیگر چیزی نشنیدند.چند روز بعد پلیس سانفرانسیسكو به خانواده پسر اطلاع داد كه فرزندشان در سانحه سقوط از یك ساختمان بلند جان باخته است که مشكوك به خودكشی می باشد.پدر و مادر سراسیمه به سمت سانفرانسیسكو مراجعه كردند و برای شناسایی جسد به پزشكی قانونی رفتند.آنها فرزند را شناختند و به موضوعی پی بردند كه تصورش را هم نمیكردند. فرزند آنها فقط یك دست و یك پا داشت

جمعه 11/5/1387 - 15:30
طنز و سرگرمی
آخرین کلمات یک الکتریسین : خوب حالا روشنش کن...
آخرین کلمات یک انسان عصر حجر : فکر میکنی توی این غار چیه؟
آخرین کلمات یک بندباز : نمیدونم چرا چشمام سیاهی میره...
آخرین کلمات یک بیمار : مطمئنید که این آمپول بی خطره؟
آخرین کلمات یک پزشک : راستش تشخیص اولیه ام صحیح نبود. بیماریتون لاعلاجه...
آخرین کلمات یک پلیس : شیش بار شلیک کرده، دیگه گلوله نداره...
آخرین کلمات یک جلاد : ای بابا، باز تیغهء گیوتین گیر کرد...
آخرین کلمات یک جهانگرد در آمازون : این نوع مار رو میشناسم، سمی نیست...
آخرین کلمات یک چترباز : پس چترم کو؟
آخرین کلمات یک خبرنگار : بله، سیل داره به طرفمون میاد...
آخرین کلمات یک خلبان : ببینم چرخها باز شدند یا نه؟
آخرین کلمات یک خونآشام : نه بابا خورشید یه ساعت دیگه طلوع میکنه!
آخرین کلمات یک داور فوتبال : نخیر آفساید نبود!
آخرین کلمات یک دربان : مگه از روی نعش من رد بشی...
آخرین کلمات یک دوچرخه سوار : نخیر تقدم با منه!
آخرین کلمات یک دیوانه : من یه پرنده ام!
آخرین کلمات یک شکارچی : مامانت کجاست کوچولو؟...
آخرین کلمات یک غواص : نه این طرفها کوسه وجود نداره...
آخرین کلمات یک فضانورد : برای یک ربع دیگه هوا دارم...
آخرین کلمات یک قصاب : اون چاقو بزرگه رو بنداز ببینم...
آخرین کلمات یک قهرمان : کمک نمیخوام، همه اش سه نفرند...
آخرین کلمات یک کارآگاه خصوصی : قضیه روشنه، قاتل شما هستید!
آخرین کلمات یک کامپیوتر : هارددیسک پاک شده است...
آخرین کلمات یک گروگان : من که میدونم تو عرضه ی شلیک کردن نداری...
آخرین کلمات یک متخصص آزمایشگاه : این آزمایش کاملاً بی خطره...
آخرین کلمات یک متخصص خنثی کردن بمب: این سیم آخری رو که قطع کنم تمومه...
آخرین کلمات یک معلم رانندگی : نگه دار! چراغ قرمزه!
آخرین کلمات یک ملوان: من چه می دونستم که باید شنا بلد باشم؟
آخرین کلمات یک ملوان زیردریایی: من عادت ندارم با پنجره بسته بخوابم...
آخرین کلمات یک سرباز تحت آموزش هنگام پرتاب نارنجک : گفتی تا چند بشمرم؟
جمعه 11/5/1387 - 14:46
دانستنی های علمی
کاش کودک بودم تا بزرگترین شیطنت زندگی ام نقاشی روی دیوار بود، ای کاش کودک بودم تا از ته دل می خندیدم نه اینکه مجبور باشم همواره تبسمی تلخ بر لب داشته باشم ، ای کاش کودک بودم تا در اوج ناراحتی و درد با یک بوسه همه چیز را فراموش می کردم.
جمعه 11/5/1387 - 14:43
محبت و عاطفه

صبح زود خواب بودم که زنگ در و زدی ؛ باز نکردم تا  طعم انتظار رو بچشی . ولی رفتی و نچشیدی!

پنج شنبه 10/5/1387 - 16:43
دانستنی های علمی
هر اسمی یک رنگی دارد که بر زندگی شما تاثیر می گذارد .
همه ما به نحوی تحت تاثیر رنگ ها هستیم برای اسم هر فرد رنگ مخصوصی وجود دارد كه میتواند بر زندگی او تاثیر بگذارد رنگهای هماهنگ با ارقام و حروف عبارتند از :

قرمز : 1 ش س ج الف
نارنجی: 2 ت ث ك ب
زرد : 3 ی ل ص ض
سبز : 4 و م د ژ
آبی : 5 چ ن ط ظ
نیلی : 6 ح خ ف
بنفش : 7 ع پ غ
صورتی : 8 ز ق ه
طلایی : 9 ر ذ گ

برای اینكه با چگونگی قضیه آشنا شوید یك مثال می آوریم در اینجا خانم لیلا جلالی را نمونه قرار می دهیم ابتدا اسم و فامیل او را می نویسیم:
ل 3
ی 3
ل3

ا1

ج 1
ل 3
ا 1
ل 3
ی 3

سپس این اعداد را با هم جمع می كنیم
331311333 =21 و 3 = 1 + 2 و باز هم 3= 0 + 3
عدد 3 مربوط به رنگ زرد است كه رابطه ای مستقیم با شخصیت او دارد به توضیحات مربوط به رنگ زرد مراجعه كنید:

صورتی
دارای قدرت جسمی بالایی هستید . به خاطر اراده بالایی که دارید می توانید رویاهایتان را به راحتی به واقعیت تبدیک کنید . با مسئولیت ها به راحتی کنار می آیید و می توانید دیگران را در مشکلاتشان راهنمایی کنید . از نظر عاطفی قوی و عمیق هستید . برای رسیدن به هدف هایتان عشق به هم نوع در شما آنچنان زیاد است که به جز خدمت به بشریت مسئولیت دیگری ندارید . صمیمیت بیش از اندازه با دیگران برایتان سخت است . در مقام یک رهبر می توانید موفقیت های بزرگی را در زندگی تان بدست بیاورید . برای رسیدن به هدف هایتان حتی سلامتی خودتان را نیز به فراموشی خواهید سپرد .


قرمز
بسیار جاه طلب هستید . و برای رسیدن به هدف هایتان مهم نیست که بقیه را نیز فدا کنید . قرمز رنگ نیروی حیاتی و جسارت است . همیشه سعی می کنید که روی صحنه به فعالیت بپردازید و مورد توجه قرار بگیرید . بسیار خونگرم هستید و به سادگی تحریک می شوید . ممکن است در اوج شادی نیز به ناگهان و با کوچکترین بهانه ای اخم هایتان در هم برود . و در لاک خود فرو بروید . باید سعی کنید که از انرژی فوق العاده تان به نحو و جهت مثبتی استفاده کنید . تا باعث افسردگی تان نشود . گاهی نیز به سرعت صبر و حوصله خودتان را از دست می دهید و به دیگران زور می گویید . یادتان نرود که هر کسی روش بخصوصی برای پیشرفت در زندگی دارد و آنچه را که فکر می کنید برای شما مناسب است ، ممکن است برای دیگران کاملا ً مضر باشد .


زرد

بسیار تیزهوش هستید . شخصیتی بسیار خوش بین و فعال دارید . هرگز در ابراز آنچه که می خواهید بر زبان بیاورید ، حرف کم می آورید . به خاطر زنده دلی ، ابتکار و مستعد بودن در روابط عمومی ، همیشه دور و برتان پر از دوستان متنوع خواهد بود . با وجودی که روحیه بسیار شادی دارید ، هرگز احساس رضایت نخواهید کرد ، مگر اینکه شادی هایتان را با دیگران تقسیم کنید . تنها ایرادی که می توانید داشته باشید ، قدرت تخیل و تجسم بیش از اندازه تان است که گاهی شما را در خود غرق می کند . تا نتوانید مسیر زندگی تان را مشخص کنید . از طرف دیگر اگر نتوانید انرژی و توانتان را در مسیر درستی استفاده کنید ، در آخر خواهید دید که بیشتر اهدافی را که شروع نموده اید ، نا تمام مانده اند . سعی کنید بر قدرت تمرکزتان بیافزایید و در هر زمان فقط روی یک هدف فعالیت داشته باشید .

طلایی
در هر چیزی فقط حد بالای آن می تواند رضایت خاطر شما را بر آورده کند . از طرف دیگر رفتار و کلامتان چنان جذابیتی در خود دارد که به ندرت ممکن است که کسی با شما آشنا شود ، ولی شیفته تان نشود . دانش و آگاهی شما نسبت به زندگی غیر قابل توصیف است . به ندرت ممکن است چهره افسرده ای به خود بگیرید . زیرا که به هر چیزی با خوش بینی زیاد نگاه می کنید . می توانید معلم خوبی باشید و تمام تجربیات تان را به دیگران هم یاد بدهید . در هر فعالیت گروهی به راحتی مورد توجه قرار می گیرید و مثل یک جادوگر افسانه ای می توانید تمام شرایط منفی را به بهترن موقعیت ها تبدیل کنید .


نیلی
زندگی شما بیشتر به زندگی انسان های عارف شباهت دارد و مردمی که با آنها سر و کار دارید ، نزد شما به گناهانشان اعتراف می کنند . با عشق و علاقه ای که به پاکی و زیبایی های دانیا دارید ، می توانید توان و شادی فوق العاده ای به افسردگان ببخشید . به جز روحیه و شخصیت نوع دوستی که دارید ، از یک حس ششم بسیار قوی نیز برخوردار هستید که این خود باعث می شود به راحتی از مشکلات مردم با خبر شوید . بسیار سخاوتمند و با قدرت هستید . عاشق زندگی و خانواده هستید و تنها وقتی از خودتان راضی می شوید که بتوانید عشق و علاقه تان را به دیگران ببخشید . بسیار عادل هستید و با کمترین بی عدالتی در مورد دیگران آزرده خاطر می شوید . اغلب افرادی را به خود جذب می کنید که به نوعی گرفتار هستند و برای طلب کمک به شما روی می آورند .

سبز
برایتان خیلی مهم است که برای خودتان برنامه روزانه تعیین کنید . نظم و انضباط برایتان اهمیت زیادی دارد . به ندرت ممکن است زندگی تان آشفته و بی هدف باشد . دیگران اغلب برای گرفتن راهنمایی های جدی نزد شما می آیند . حرص زیادی برای کمک به دیگران و حل مشکلاتشان دارید . تکامل شخصیت برایتان ارزش بسیار زیادی دارد . و برای گسترده تر ساختن افق دانش خود ، هرگز از آموختن باز نخواهید ماند . تغییر و تحول برایتان چندان خوشایند نیست و بیشتر ترجیح می دهید که به جای پریدن از شاخه ای به شاخه دیگر ، روی هدف ثابتی به فعالیت بپردازید . برای اینکه کوتاه تر نظر نمایید باید سعی کنید هم زمان با زندگی و زمان حرکت کنید و کهنه ها را دور بریزید . احترام گذاشتن به آداب و رسوم و تشریفات گذشته بسیار با ارزش است . ولی با آنها زندگی کردن رکود ذهنی را نتیجه می دهد .

بنفش
عاشق کند و کاو و جستجو در عمق هر پدیده هستید . و شاید هم به همین دلیل عشق به علوم غریبه در شما به حد کافی وجود دارد . همین مساله باعث خواهد شد که به رشته هایی چون تفکر روی بیاورید . هیچ اتفاقی را به راحتی قبول نخواهید کرد . مگر آنکه خودتان شخصا ً آن را تجربه کنید . اعتقاد بر این دارید که به هر چه نیازمند هستید در درون شما وجود دارد و در حل مشکلات سعی می کنید راه حل را در روح و درون خود بجویید . در رابطه با شرایط زندگی تان بسیار حساس هستید . و در واقع ذهن شما می تواند مثل یک گیرنده فعالیت کند . عاشق تنهایی هستید و هماهنگ شدن و یا کنار آمدن با دیگران یکی از مشکلات بزرگ شما به شمار می رود .

آبی
به احتمال قوی ، دیگران شما را شخصیتی بدون تعارف و تشریفات می دانند و شاید هم به همین دلیل برایشان جالب توچه هستید . آزادی برایتان ارزش بسیاری دارد و هرگز نمی توانید در محیطی کار کنید که به شما تحکم می شود و یا زیر نظر قرار دارید . اگر این همه دنبال تنوع هستید ، به این دلیل است که اعتقاد زیادی به حقیقت دارید و از اینکه در هر تجربه ای درسی بزرگ نهفته است . به همین دلیل زندگی با تمام سختی ها و مشکلاتش برایتان لذت بخش است . روحیه سرکشتان باعث خواهد شد که کمتر در هر زمانی در یک جا بند شوید . و در زندگی و اجتماع شهرتی برای خود فراهم کنید . در هر محیطی که قدم بگذارید ، با استعداد مادرزادی که دارید خواهید توانست صلح و آرامش را در آنجا بر قرار کنید . گاهی که احساس منفی دارید ، بسیار تنبل می شوید و دلتان نمی خواهد که انرژی فراوانتان را در مسیری به مصرف برسانید . در یک چنین زمانی احتیاج به مکانی خلوت دارید تا تعادل زندگی و روحی را در خانه به وجود بیاورید .

نارنجی
شوخ طبعی و بذله گویی بخصوصی را که به ارث برده اید ، باعث شده که محبوب اجتماعی شوید . نشاطی را که از خود نشان می دهید ، آرزوی قلبی خیلی هاست . اغلب تجربیات زندگی تان رنگ عاطفی به خود دارد . شخصیتی بسیار جذاب و دوست داشتنی دارید . متاسفانه گاهی اوقات در مورد هر مساله ای بیش از اندازه غلو و زیاده روی می کنید . به حدی که بین عاطفه و منطق سرگردان می مانید . به نفع خودتان خواهد بود که بین عقل و احساس ، تعادل برقرار کنید . برایتان مهم است که خودتان باشید . بنابراین سعی کنید کمتر تحت تاثیر دیگران قرار بگیرید . به هر کاری که دست بزنید ، شاید نتوانید دیگران را راضی و خشنود کنید ، مگر این که دست از تقلید بردارید و آنچه را که از درونتان می جوشد ، ابراز کنید . در چنین صورتی است که بر قلب ها خواهید نشست .

چهارشنبه 9/5/1387 - 17:23
طنز و سرگرمی
محبت شدیدی که سابقا ابراز میکردم
دروغ وبی اساس بود و در حقیقت نفرت به تو
روز به روز زیادتر میشود و هرچه بیشتر ترا میشناسم
پستی و وقاحت تو بیشتر در نظرم آشکار میگردد
در قلب خود احساس میکنم که ناچارباید
از تو دور باشم و هیچگاه فکر نکرده بودم که
شریک زندگی تو باشم زیرا ملاقاتهاییکه اخیرا با تو کردم
طبیعت و زمانه روح پلیدت را آشکار ساخت و
بسیاری از اخلاق و صفات تو را به من شناساند و میدانم که
خشونت طبع و تند خوئی ترا بدبخت خواهد کرد
اگر عروسی ما سر بگیرد مسلما همه عمر خود را با تو
به پریشانی و بد ختی خواهم گذراند و بدون تو عمر خود را
در نهایت شادکامی طی خواهم کرد در نظر داشته باش که روح من
هیچگاه بتو رام نخواهد شد و نفرت و کینه ام پیوسته
متوجه تواست این نکته را باید در نظر داشته باشی و بدانی که
از تو میخواهم آنچه را که گفته ام شوخی و مسخره نکنی و بدانی که
این نامه را از صمیم قلب مینویسم و چقدر تاسف میخورم اگر
باز هم در صدد دوستی با من باشی با نهایت نفرت از تو میخواهم
که از پاسخ دادن به این نامه خودداری کنی زیرا نامه های تو سراسر
مهمل و دروغ است و نمیتوان گفت که دارای
لطف و حرارت میباشد بطور قطع بدان که همیشه
دشمن تو هستم و از تو بشدت متفنر هستم و نمیتوانم فکر کنم که
دوست صمیمی و وفادار تو هستم

دوست خوبم

اگر می خواهی بدانی که راز این نامه چه بوده است نامه را یک بار دیگر یک خط در میان بخون .
چهارشنبه 9/5/1387 - 17:19
خواستگاری و نامزدی
در کلاس روزگار درس های گونه گونه هست درس دست یافتن به آب و نان! درس زیستن کنار این و آن! درس مهر، درس قهر، درس آشنا شدن. درس با سرشک غم ز هم جدا شدن! در کنار این معلمان و درس ها، در کنار نمره های صفر و نمره های بیست! یک معلم بزرگ نیز، در تمام لحظه ها، تمام عمر! در کلاس هست و در کلاس نیست ! نام اوست : مرگ !  و من عاشق آن و آنچه را که درس میدهد: ×زندگی×است!
شنبه 5/5/1387 - 13:18
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته