• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 292
تعداد نظرات : 501
زمان آخرین مطلب : 4975روز قبل
خانواده
" مــــن ان کلبه سوخته ای هستم که کسی نبود تا از نو سازدش مــــن ان پرنده ی پر شکسته ای هستم که کسی نمیخواست مرحمی روی زخمم بگذاردمــــن ان ماهی ای هستم که در تنگ کوچکی زندانی ام ولی  کسی نمیخواست که مرا به دریای ازادی ام برساندمــــن ان مرورتنهایی هستم که سال ها به دنبال نگار خویشتن،  دنیای تهی را پشت سر مینهم مــــــــن همان عاشق دل شکسته ام
دوشنبه 18/6/1387 - 15:50
خاطرات و روز نوشت

سلام...میخواستم از همه ی کسانی که به مطالب من نظر میدن تشکر کنم....

از ته قلبم میگم

بچه ها متشکرم

دوشنبه 18/6/1387 - 13:24
خانواده
رفتی بدون تو دارم

 

تو خشکیا جون میکنم  بی کس و تنها موندم و

 

 همش دارم جا میزنم چرا تو رفتی بی خبر

 

من باتوام ای در به در باشه برو ولی بدون

 

من همیشه منتظرم عیبی نداره من میگم

 

شاید ازم خسته شدی میخوای بری روت نمیشه

 

 میدونم بازنده شدی اول بازی یادته؟

 

گفتی دوسم داری زیاد اما حالا داری میری

 

اخ که دنیا چه بی وفاست

 

دوشنبه 18/6/1387 - 13:18
خانواده
اهای مردم دنیا, آهای مردم دنیاگله دارم, گله دارممن از عالمو ادم گله دارم, گله دارماهای مردم دنیا گله دارم گله دارم گله دارمشما که حرمت عشق و شکستیدکمر به کشتن عاطفه بستینشما که روی دل قیمت گذاشتیدکه حرمت عشقو نگه نداشتیداهای مردم دنیا اهای مردم دنیاگله دارم گله دارم گله دارمفریاد من شکایته یه روح بی قرارهروح که خسته از همه زخمی روزگارهگلایه من از شما حکایت خودم نیست برای من که از شمام سوختنو گم شدن نیستاگه عشقی نباشه آدمی نیستاگه آدم نباشه زندگی نیستنپرس از من چه آمد بر سر عشقجواب من به جز شرمندگی نیست اهای مردم دنیا, آهای مردم دنیاگله دارم, گله دارممن از عالمو ادم گله دارم, گله دارماهای مردم دنیا گله دارم گله دارم گله دارم
شنبه 16/6/1387 - 14:13
خانواده
هرگز فراموش نمیکنم سخنانی را که از چشمان تو شنیدممی گویند چشم ها هرگز دروغ نمیگوینداما من شیرین ترین دروغ ها را از چشمان تو شنیدمزمانی که گفتی دوستت دارم.
پنج شنبه 14/6/1387 - 14:53
خانواده
خیلی سخته تو زمستون غم بشینه روی برفابی وفا شد اون دلی که واسش جونتو گذاشتیخیلی سخته یه غریبه به دلت یه وقت شبیهبعد به اون بگی ک چشمات نمی خواد اونو ببینه
پنج شنبه 14/6/1387 - 14:45
خانواده
دم رفتن یکی گفت: سفر بخیر!که واسم غریب و نا شناخته بودامااون وقتی رسید که قلب منهمه ی آرزوهاشو باخته بود
چهارشنبه 13/6/1387 - 12:57
خانواده
دوباره دلم گرفت    باز دوباره دلم شده مثل یه دالون سیاهباز دوباره بچه شده            باز تنگ اونروزا شدهامروز هوا مثل هرروز              ابری و سرد و تاریکهبهارو تابستون تموم                 پاییز رسیده...اما دیگه فصل های سال با همدیگهبرای من فرق ندارهدلم می خواد با یه نفر سبد سبد حرف بزنمدردهامو بیرون بریزم          از تنهایی براش بگمهیچ کی که پیدا نمیشه             پناه من میشه قلممیشه یه کاغذ سفید                  از روزای رفته میگماز اون روزای پاک بچگی میگماینجا تموم آدما از همدیگه فرارینغصه هاشون که زیاد میشههمه از هم بیزار میشناینجا دیگه مثل قدیم شلوغ و پر هیاهونیستچشم ها همه خیس و ترند          خنده دیگه رو لبها نیستاینجا دیگه قصه ها معنی ندارهقصه ی شاه پریون کهنه شدهحال و هوای هیچ کسی بچگی نیستاون روزا که بچه بودیماون روزا که شیطون بودیممامان بزرگ!بچه هارو دور خودش حلقه میکردقصه می گفت از شاهزادهیا دختری که از کدو در می اومدقصه ها که تموم میشدفردا!یکی شاهزاده میشد            یکی دیگه اون دخترهخلاصه کلی حال میداداما حالا:مامان بزرگ تو آسموندیگه خودش قصه شده برای ماهمنم شدم یه قصه ی بد واسه ی این آدمهاحالا دیگه:بزرگ شدیم       عاقل شدیم               عاشق شدیمعاشق این آدمای روی زمینعاشق این مردم بی قلب زمیناما ای کاش نمی شدیم        که هرچی هست زیر سر عشقِ و بس                       نفرین به تو بچه ی بد...راست راستی ویرون میکنی            ای عشق بدتو رو خدا بذار برو                 بذار بازم آفتاب بیادبا اینکه تو برای من یه آفتابی     ما بذار برای این آدمها همیه ذره نورحتی یه شب مهتاب بیاد                 من نمی خوامروشنی و گرمای دست تورو             بذار تو شب یخ بزنم       می خوام بازم بچه بشم           می خوام یه کم بازی کنممی خوام سوار اسب بالدارو سپید مامان بزرگتو آسمون شنا کنم...می خوام برم کنار ماه, تا قصه ی خود مامان بزرگو بشنومبذار برمبذار از این دنیای بد سفر کنم       بذار برم به روزای پاک بچگیپا بذارم...                                          بذار برم...
چهارشنبه 13/6/1387 - 12:47
خانواده
تولد روز عادی نیست زیباوتبریکم زیادی نیست زیبااگه رنجیدی از تبریک بسیار

ببخشم چون ارادی نیست زیبا

میدونم نیستی ولی در هر حال امروز تولدته......تولدت مبارک

چهارشنبه 13/6/1387 - 12:34
رمضان
ادامه ی خطبه ی رسول خدا:نفس  های شما در آن ثواب تسبیح دارد و خواب شما ثواب عبادت دارد و عملهای شما در آن مقبولست و دعای شما در آن مستجابست. پس سوال کنید از پروردگار خود به نیت های درست و دلهای پاکیزه از گناهان (یعنی چه دلی پاکیزه از گناه؟) و صفات ذمیمه که توفیق دهد شما را برای روزه داشتن آن و تلاوت کردن قرآن در آن بدرستیکه شقَی و بد عاقبت کسی است که محروم گردد از آمرزش خدا در این ماه عظیم ..
چهارشنبه 13/6/1387 - 10:33
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته