• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1436
تعداد نظرات : 368
زمان آخرین مطلب : 5089روز قبل
سخنان ماندگار

به جای اینکه بازیچه ی شرایط و موقعیت ها شوید
افریننده ی شرایط مطلوب خود باشید
به جای ان که تاثیرپذیر و منفعل باشید
تاثیر گذار و مبتکر باشید

چهارشنبه 29/2/1389 - 11:5
سخنان ماندگار

موسیقی عزیزترین ولی نامطبوعترین سروصداهاست. حقیقتا من سکوت را بر دل انگیزترین نغمه ترجیح می دهم.

چهارشنبه 29/2/1389 - 11:4
ازدواج و همسرداری

دوران بعد از طلاق، دوران حساس و پرخطری است. اگر زن و مرد و اطرافیان‌شان در این مدت رفتار مناسبی نداشته باشند، آسیب‌ها و خطرهای طلاق چند برابر می‌شود. با دکتر فربد فدایی، روان‌پزشک، درباره‌ی این دوران و روش‌های بهتر سپری کردن آن صحبت کرده‌ایم.

آدم‌ها بعد از طلاق چه احساسی دارند؟ ناراحتی و غصه یا آرامش و راحتی؟
بلافاصله بعد از جدایی، برای بیشتر افراد، یک دوره‌ی تضاد، دوگانگی عاطفی و تغییرات خلقی شدید پیدا می‌شود. تضاد از این جهت که فردِ طلاق‌گرفته، تردید دارد کاری که انجام داده درست بوده و این‌که آیا می‌توانسته کار بهتری انجام دهد یا نه. دوگانگی عاطفی هم به این ترتیب است که فرد در عین حال که از همسر سابق خوشش نمی‌آید، همزمان نسبت به او احساس مثبتی هم دارد؛ چون ممکن است بعضی از جنبه‌های وجود او را که در گذشته دوست داشته، هنوز هم دوست داشته باشد. تغییرات خلقی شدید هم به این صورت است که گاهی اوقات، فرد احساس تاسف می‌کند؛ چون فکر می‌کند می‌توانسته بهتر رفتار کند، یا احساس شرم در او به وجود می‌آید؛ به این دلیل که در یکی از نهادهای مهم اجتماعی که ازدواج و تشکیل خانواده است، شکست خورده است. افسردگی هم در این دوران خیلی شایع است؛ چون فرد نمی‌داند چه وضعیتی در انتظار اوست. به طور کلی در دوره‌ی پس از طلاق، خشم و تاسف و عشق و نفرت در هم می‌آمیزند. البته ممکن است بعضی اوقات، فرد احساس راحتی کند؛ چون فکر می‌کند دیگر فشارها تمام شده؛ اما ترس از آینده‌ی نامعلوم، این احساس راحتی موقت را از بین می‌برد. در این دوران، افراد با یادآوری‌های مکرر گذشته و بررسی رابطه‌ی ازهم‌گسیخته‌ی خودشان، دچار اختلال تمرکز می‌شوند و نمی‌توانند به هیچ‌چیزی به طور طبیعی فکر کنند. آنها به طور کلی با عواطف رنج‌آور و منفی روبه‌رو هستند ـ چه کسانی که خودشان مایل به جدایی بوده‌اند (مثل طلاق توافقی) و چه کسانی که مایل نبوده‌اند.
   و چه چیزهایی این احساسات منفی را تشدید می‌کند؟
 مسایل اجتماعی، عرفی و قانونی؛ مثلا موضوعات مالی که اغلب بعد از طلاق نیز زن و مرد را به هم مربوط می‌کند و باعث ایجاد تنش می‌شود. این موضوع به‌خصوص در کشور ما، به‌دلیل وجود مهریه خیلی متداول است؛ چون مهریه‌ در ابتدای ازدواج با این فرض تعیین می‌شود که قرار نیست هیچ‌وقت پرداخت شود، اما موقع طلاق معلوم می‌شود که قضیه جدی است. به همین دلیل، بعضی‌ خانم‌ها برای گرفتن مهریه‌شان از راه قانونی وارد می‌شوند و مثلا همسرشان را به زندان می‌اندازند و خلاصه کشمکش‌هایی ایجاد می‌شود که به مشکلات جدایی اضافه می‌کند، یا مثلا موضوع نگهداری از فرزندان- اگر فرزندی وجود داشته باشد- معمولا دردسرساز است. از طرف دیگر، افراد بعد از جدایی مجبور می‌شوند برای طلاق‌شان داستان اختراع کنند تا هم خودشان و هم اطرافیانشان را قانع کنند. اما همان‌طور که می‌دانید، چیزی به نام سازوکارهای دفاعی روانی وجود دارد که وقتی انسان احساس می‌کند تمامیت شخصیتی‌اش تهدید شده، فعال می‌شود. یکی از این‌ها فرافکنی است. در فرافکنی، فرد برای غلبه بر احساسات منفی نسبت به خودش، به گریز از واقعیت پناه می‌برد و مسایل خودش را به دیگران و محیط اطراف نسبت می‌دهد؛ مثلا در شرایطی که خودش با رفتار نامناسب موجب جدایی شده، فکر و عنوان می‌کند که این طرف مقابل بوده که با رفتارهای بد سبب طلاق شده است.
    آیا در این دوران احتمال دارد که فرد به ممکن است بعضی از جنبه‌های وجود او را که در گذشته دوست داشته، هنوز هم دوست داشته باشد. تغییرات خلقی شدید هم به این صورت است که گاهی اوقات، فرد احساس تاسف می‌کند؛ چون فکر می‌کند می‌توانسته بهتر رفتار کند، یا احساس شرم در او به وجود می‌آید؛ به این دلیل که در یکی از نهادهای مهم اجتماعی که ازدواج و تشکیل خانواده است، شکست خورده است. افسردگی هم در این دوران خیلی شایع است؛ چون فرد نمی‌داند چه وضعیتی در انتظار اوست. به طور کلی در دوره‌ی پس از طلاق، خشم و تاسف و عشق و نفرت در هم می‌آمیزند. البته ممکن است بعضی اوقات، فرد احساس راحتی کند؛ چون فکر می‌کند دیگر فشارها تمام شده؛ اما ترس از آینده‌ی نامعلوم، این احساس راحتی موقت را از بین می‌برد. در این دوران، افراد با یادآوری‌های مکرر گذشته و بررسی رابطه‌ی ازهم‌گسیخته‌ی خودشان، دچار اختلال تمرکز می‌شوند و نمی‌توانند به هیچ‌چیزی به طور طبیعی فکر کنند. آنها به طور کلی با عواطف رنج‌آور و منفی روبه‌رو هستند ـ چه کسانی که خودشان مایل به جدایی بوده‌اند (مثل طلاق توافقی) و چه کسانی که مایل نبوده‌اند.
   و چه چیزهایی این احساسات منفی را تشدید می‌کند؟
 مسایل اجتماعی، عرفی و قانونی؛ مثلا موضوعات مالی که اغلب بعد از طلاق نیز زن و مرد را به هم مربوط می‌کند و باعث ایجاد تنش می‌شود. این موضوع به‌خصوص در کشور ما، به‌دلیل وجود مهریه خیلی متداول است؛ چون مهریه‌ در ابتدای ازدواج با این فرض تعیین می‌شود که قرار نیست هیچ‌وقت پرداخت شود، اما موقع طلاق معلوم می‌شود که قضیه جدی است. به همین دلیل، بعضی‌ خانم‌ها برای گرفتن مهریه‌شان از راه قانونی وارد می‌شوند و مثلا همسرشان را به زندان می‌اندازند و خلاصه کشمکش‌هایی ایجاد می‌شود که به مشکلات جدایی اضافه می‌کند، یا مثلا موضوع نگهداری از فرزندان- اگر فرزندی وجود داشته باشد- معمولا دردسرساز است. از طرف دیگر، افراد بعد از جدایی مجبور می‌شوند برای طلاق‌شان داستان اختراع کنند تا هم خودشان و هم اطرافیانشان را قانع کنند. اما همان‌طور که می‌دانید، چیزی به نام سازوکارهای دفاعی روانی وجود دارد که وقتی انسان احساس می‌کند تمامیت شخصیتی‌اش تهدید شده، فعال می‌شود. یکی از این‌ها فرافکنی است. در فرافکنی، فرد برای غلبه بر احساسات منفی نسبت به خودش، به گریز از واقعیت پناه می‌برد و مسایل خودش را به دیگران و محیط اطراف نسبت می‌دهد؛ مثلا در شرایطی که خودش با رفتار نامناسب موجب جدایی شده، فکر و عنوان می‌کند که این طرف مقابل بوده که با رفتارهای بد سبب طلاق شده است.
    آیا در این دوران احتمال دارد که فرد به با دوستان، اقوام و آشنایان: این گروه شامل همه‌ی کسانی می‌شود که به نظر زن و مردی که از هم جدا شده‌اند، حق دارند از طلاق آنها و دلایلش اطلاع داشته باشند. این یکی از استرس‌های بزرگ زن و مرد است که خبر طلاق را چه‌طور به اطرافیانشان بدهند؛ و معمولا هر کدام، داستانی برای طلاق‌شان می‌بافند و بارها آن را برای دیگران تکرار می‌کنند. برای جلوگیری از تکرار مکررات، بهتر است زن و مرد هر کدام جداگانه بنشینند و منصفانه دلایل جدایی‌شان را ارزیابی کنند؛ و در یک جمع‌بندی کلی از نکات مثبت و منفی‌اش، آن را به صورت یک نامه‌ی کوتاه محترمانه درآورند و برای همه‌ی دوستان و آشنایانی که مایلند درباره طلاقشان به آنها توضیح دهند، ارسال کنند یا به صورت ایمیل بفرستند. جالب است بدانید که در بعضی از جوامع، مرسوم است که خبر طلاق هم مثل خبر ازدواج به آگاهی عموم رسانده می‌شود؛ مثلا زن‌وشوهرها در روزنامه‌های محلی و در صفحه‌ی آگهی‌های ازدواج و طلاق، خبر جدایی‌شان را به اطلاع دوستان و آشنایان می‌رسانند. اما بعضی از آشنایان هستند که شاید دوست نداشته باشید از طلاق ‌شما باخبر شوند. بعضی‌ها، به‌خصوص بعضی خانم‌ها، موضوع جدایی‌شان را پنهان می‌کنند یا دروغ می‌گویند؛ که این اصلا مطلوب نیست.  البته این نکته را هم در نظر بگیریم که کسانی که در زندگی فرد نقشی ندارند، ضرورتی ندارد درباره‌ی طلاق او چیزی بدانند و فرد می‌تواند راجع به این موضوع با آنها هیچ صحبتی نکند.

   با همکاران
بهتر است رابطه‌تان با همکاران را به حوزه‌ی کاری محدود کنید و وارد حوزه شخصی یکدیگر نشوید تا مجبور نباشید درباره‌ی یک مساله شخصی‌، مثل طلاق، به همکارانتان توضیح دهید. اما اگر روابط شما با یک یا چند نفر از همکارانتان، صمیمانه‌تر از این حرف‌هاست، بر حسب میزان صمیمیت روابطتان، می‌توانید از توصیه‌هایی که در بخش «دوستان، اقوام و آشنایان» یا «خانواده‌ی درجه یک» گفته شد، استفاده کنید. 

    با خانواده‌ی همسر سابق
حتی اگر فرد با خانواده همسر سابق‌اش رابطه خوبی داشته باشد، خواه‌ناخواه ادامه‌ی این روابط بعد از طلاق سخت می‌شود و در بسیاری از موارد بریده خواهد شد. بنابراین توصیه نمی‌کنیم که اصراری به ادامه این روابط داشته باشید، چون ممکن است باعث تنش گاه‌وبی‌گاه شود.

   با فرزندان
فرزندان در قضیه طلاق والدین گاهی حتی بیشتر از خود زن و مرد آسیب می‌بینند. آنها این آمادگی را دارند که هر بحران و مشکلی را به خودشان نسبت بدهند- مهم نیست سن‌شان زیاد یا کم باشد؛ چون هر کسی همیشه در قبال پدر و مادرش کودک است. پس پدر و مادر بعد از طلاق وظیفه دارند طوری برخورد کنند که بچه‌ها خودشان را در طلاق آنها مقصر ندانند؛ مثلا از گفتن جمله‌هایی از این قبیل که «اگر به خاطر تو نبود، خیلی زودتر جدا می‌شدم،» بپرهیزند یا از بدگویی و تحقیر یکدیگر در مقابل بچه‌ها خودداری کنند. بلکه برعکس، زحمات دیگری را به بچه‌ها گوشزد کنند و به آنها بگویند که بعضی‌وقت‌ها، دو نفر که آدم‌های سالم و مثبتی هم هستند، ممکن است در روابط‌شان با هم مشکل پیدا کنند. این به معنی ناهنجار بودن یا بد بودن یکی از آنها نیست. از طرف دیگر، بهتر است پدر و مادر، حرف‌هایی را که قرار است به بچه‌ها بگویند با هم هماهنگ کنند؛ چون اگر هر کدام یک داستان متفاوت بگوید، از نظر بچه، معنی‌اش این است که هیچ‌کدام درست نمی‌گویند.

 سال قادر نیست مسایل را واقع‌بینانه ارزیابی کند. از این جهت، اگر قرار باشد با همان دیدگاه‌های نادرست ازدواج کند، اشتباه‌های قبلی را تکرار می‌کند و متاسفانه تجربه نشان داده که این ازدواج‌های مجدد، در اکثر موارد به شکست منجر می‌شود.
    رفتار دیگران با زن و مردی
که تازه از هم جدا شده‌اند
  خانواده
 تنها کاری که باید انجام بدهند، حمایت عاطفی کامل از فرزندی است که به تازگی طلاق گرفته است. آنها باید صرف‌نظر از احساسی که نسبت به این جدایی دارند- تایید یا مخالفت- از فرزندشان حمایت کنند؛ چون او در شرایط دشواری است و ممکن است دچار اختلالات رفتاری و روانی شود.
ما به خانواده‌های کسانی که طلاق می‌گیرند، می‌گوییم این درست شبیه این است که شما می‌بینید فرزندتان رگ دستش را بریده و خودکشی کرده است. در این شرایط، ما نمی‌رویم بالای سر فرد که بگوییم چه کار زشتی کرده‌ای و دیگر دوستت ندارم؛ او را سرزنش و نکوهش نمی‌کنیم، بلکه اول از همه زخمش را ترمیم می‌کنیم و به مراقبت و پرستاری و حمایتش می‌پردازیم و بعد به چیزهای دیگر فکر می‌کنیم. پس به جای موضع‌گیری عاطفی و هیجانی شدید که اتفاقا در خانواده‌های ایرانی بسیار شایع است، باید به شکل منطقی از فرد حمایت کرد.
  دوستان و آشنایان
اگر دوستی که طلاق گرفته، خودش خبر طلاق را به دوستان و آشنایان داده باشد، آنها باید همدردی و حمایت عاطفی‌شان را نشان بدهند ولی اگر خود فرد چیزی نگفته باشد، هر حرفی در این باره ممکن است به عنوان فضولی و دخالت بی‌جا تلقی شود و فرد را معذب و ناراحت کند.

    ازدواج مجدد با همسر سابق
اگر زن و مرد خیلی زود پشیمان بشوند و بخواهند دوباره به زندگی مشترک برگردند، نتیجه‌ای که از این تصمیم می‌گیریم، این است که تصمیم‌شان برای طلاق، منطقی نبوده است. از آنجا که در جامعه‌ی ما، طلاق هم مثل ازدواج ممکن است در اثر دخالت اطرافیان اتفاق بیفتد، این احتمال وجود دارد که پس از مدتی که طرفین چشم‌انداز منطقی‌تر و دقیق‌تری نسبت به ماجرا پیدا کردند، دوباره تصمیم به ازدواج با یکدیگر بگیرند، که در این صورت اقدام مثبتی است.

 

چهارشنبه 29/2/1389 - 11:3
محبت و عاطفه

دكتر شهرام یزدانی در شماره‌ی قبل، ما را با عناصر عشق و انواع عشق آشنا كرد و در این شماره، از پژوهش‌هایی می‌گوید كه ثابت می‌كنند شور عشق ( یا همان عشق رمانتیك) احساسی موقت، زودگذر و غیر قابل اعتماد است؛ و نتایج تحقیق محققانی را نشانمان می‌دهد كه خواسته‌اند بفهمند چه چیزی ضامن بقای یك زندگی زناشویی است.


شور عشق، یعنی همان احساساتی كه اوایل آشنایی با یك نفر، ما را مشغول می‌كند و خواب و خوراكمان را می‌گیرد، مبنای درستی برای زندگی مشترك نیست؛ یعنی این قبیل عواطف مثل استارت ماشین عمل می‌كنند. خداوند آنها را در وجود انسان قرار داده كه آدم را به حركت درآورد. ولی ما نمی‌توانیم فقط با استارت‌زدن و باك ِ بدون بنزین حركت كنیم. شواهد زیادی هم برای اثبات این نکته وجود دارد؛ مثلاً پژوهشگری به نام آرون تعداد زیادی از افرادی را كه دچار عشق حاد و آتشین بودند زیر دستگاه FMRI كه از كاركرد مغز عكس می‌گیرد گذاشت و از آنها خواست به معشوق خود فكر كنند، یا عكس آنها را نشانشان داد. كاركرد مغزی این افراد نشان داد كه هنگام فكر كردن به معشوق، فقط آن قسمت‌هایی از مغز فعال می‌شود كه مربوط به «پاداش فوری» است- همان قسمت‌هایی كه اگر گرسنه باشیم و غذا بخوریم فعال می‌شود؛ یا در افراد معتاد به كوكائین، همان قسمتی كه بعد از مصرف ماده‌ی مخدر به فعالیت می‌افتد. این قسمت‌های مغز، تشكر فوری را اعلام می‌كنند و یك چیز فوری طبعاً دوام زیادی هم ندارد. در حالی كه مغز، قسمت‌های دیگری هم دارد كه مربوط به پاداش‌های طولانی‌مدت‌است.
دو پژوهشگر دیگر به اسم‌های بارتل و زیكی هم آمدند همین  آزمایش  را روی كسانی پیاده کردند كه عشقشان تداوم پیدا كرده بود و به اصطلاح عشق رفیقانه داشتند؛ همان نوع عشقی كه شور و هیجانش از بین رفته اما صمیمیتش مانده و با مرور زمان، بیشتر هم شده است .عكس كاركرد مغز این افراد نشان داد كه فكركردن به عشقشان قسمت‌هایی از مغز آنها را فعال می‌كند كه مربوط به «پاداش‌های بلندمدت» است- همان قسمت‌هایی كه وقتی شما به شغل مورد علاقه‌تان فكر می‌كنید یا موسیقی مورد علاقه‌تان را گوش می‌كنید، یا در لحظات آرامش مذهبی، در ذهنتان فعال می شود.
نتیجه‌ی این پژوهش‌ها نشان می‌دهد چون پاداش فوری همیشه تاییدکننده‌ی چیزهایی است كه غیرقابل اتكا هستند، عشق رمانتیك هم كه گهگاه دستمایه‌ی شعر و غزل و رمان و فیلم‌ها می‌شود و چیز قشنگی هم هست، قابل اتكا نیست. در عوض، عشق رفیقانه، قابل اعتماد و ماندگار است.
    بعضی اقوام اصلاً نمی‌دانند عشق چیست
عشق رمانتیك نه تنها كوتاه‌مدت و غیرقابل اتكاست كه حتی اصیل هم نیست. یعنی این طور نیست كه جزو سرشت و ذات انسان باشد و ابتلا به آن، از ضروریات زندگی محسوب شود. به نظر شما آیا در بین همه‌ی اقوام و ملت‌ها شور عشق وجود دارد؟ یعنی مردم ِ همه‌ی جوامع و فرهنگ‌ها عشق رمانتیك را به این مفهومی كه ما می‌شناسیم، می‌شناسند؟
دو پژوهشگر به نام‌های یانكویچ و فیشر،  166 فرهنگ و قومیت مختلف را از نظر آداب و رسوم و شعر و ادبیات و هنرشان بررسی كرده‌اند و به این نتیجه رسیده‌اند كه در 147 فرهنگ، عشق رمانتیك وجود دارد؛ اما در 19 قومیت،هیچ شواهدی از این عشق در میان نیست؛ یعنی در فرهنگ، ادبیات ، شعر و هنرشان هیچ اشاره‌ای به این شور عاشقانه نشده است؛ اما در آن اقوام هم مردم  تشكیل خانواده می‌دهند، به خانواده‌شان علاقه دارند و برای آنها فداكاری هم می‌كنند. یعنی آن رمانتیسیسم كه در ادبیات غربی و در ادبیات ایرانی خودمان هم می بینیم، در آن فرهنگ‌ها معنایی ندارد. پس عشق رمانتیك چیزی نیست كه بگوییم لازمه‌ی هر زندگی است؛ بلكه همان موتور محرك اولیه است. 19 قومیت از این موتور استفاده نمی‌كنند و ماشینشان بدون این استارت هم روشن می‌شوند.
در پژوهش دیگری از حدود شش هزار دختر و پسر قبل از ازدواج پرسیده‌اند كه «شما دوست دارید عشق رمانتیك مبنای ازدواجتان باشد یا‌نه؟»
90 درصد آنها جواب مثبت داده‌اند. یعنی گفته‌اند «دوست داریم این احساسات را تجربه كنیم.» اما بعد از چند سال، از همین افراد، بعد از ازدواجشان پرسیده‌اند «آیا آن رمانتیسیسم اولیه در ازدواجتان وجود داشته یا نه؟» 33 درصد مردان و 75 درصد زنان گفته‌اند در نهایت با فردی ازدواج كرده‌اند كه عاشقشان نیستند و رابطه‌ی رمانتیكی هم با او ندارند؛ یعنی حتی خود افراد هم قبول دارند كه «عشق» نه شرط كافی برای ازدواج است و نه حتی شرط لازم.

   عشق نوعی بیماری است؟
برخی از پژوهشگرها روی این موضوع متمركز شده‌اند كه «آیا عشق آتشین صرف نظر از عشق نافرجام، یك بیماری است یا نه؟» و جالب است بدانید روان‌شناسان بیشترین شباهت را بین عشق و یک بیماری خاص روانی به نام وسواس اجباری مشاهده كرده‌اند. در این بیماری، افكار خاصی به ذهن هجوم می‌آورد كه فرد گریزی از آنها ندارد؛ این افكار او را مجبور به ایجاد رفتارهای خاصی می‌كند كه اگر انجام ندهد دچار تنش و اضطراب زیادی می‌شود. مثلا کسی عادت دارد هر شب 70 بار ریشش را شانه بزند و اگر 69 بار این كار را انجام بدهد درونش منقلب می‌شود و نمی‌تواند آسوده بخوابد.
عشق نه فقط در ظاهر و علایم بالینی شبیه این بیماری است، كه از نظر آزمایشگاهی هم به آن شباهت دارد. در بیماری وسواس اجباری، یك ناقل خاص در سلول‌های پلاكت خون بیمار افزایش پیدا می‌كند. پژوهشگری به نام مارازیتی، افراد عاشق را به این طریق آزمایش كرده و به این نتیجه رسیده كه آنها هم درست همین حالت را دارند. یعنی انگار عشق یک حالتی شبیه به وسواس اجباری ایجاد می‌كند كه در آن فرد عاشق دچار افكار و عادت‌های خاصی می‌شود كه نمی‌تواند از دست آنها خلاص شود- مثل تماس گرفتن پی در پی با معشوق و فكر كردن مداوم به او كه عملكرد عادی ذهنش را مختل می‌كند.

   هوش عاطفی‌ات را بالا ببر
با تمام این حرف‌ها، امروز دانشمندان به این نقطه رسیده‌اند كه «اگر عشق و احساسات قابل اتكا نیستند پس چه چیز قابل اتكا است؟» یعنی چه چیزهایی باید وجود داشته باشد تا عشق افراد پایدار بماند. ابتدا نظریه‌ای شكل گرفت كه اگر برخی شباهت‌های اولیه بین افراد وجود داشته باشد صممیت و رفاقت بیشتری بین آنان به وجود می‌آید و می‌تواند ازدواج موفق را تضمین كند. اما تجربه نشان داد كه این اتفاق هم نمی‌افتد. آقای اشتنبرگ كه مثلث عشق را ارائه كرده بود به این نتیجه رسید كه خیلی از طلاق‌ها، بر خلاف انتظار، در مواردی اتفاق می‌افتد كه انتخاب اولیه اشتباه نبوده است. یعنی افراد در ابتدای ازدواج، شباهت‌هایی به هم داشته‌اند اما پس از ازدواج تغییر كرده‌اند. پس خیلی وقت‌ها مشكل اینجاست که آدم‌ها تغییر می‌كنند؛ اما با هم  نه: در دو مسیر یا با سرعت‌های متفاوتی تغییر می‌كنند. پس حالا این سوال به وجود می‌آید که «اگر شباهت اولیه هم ضامن صمیمیت نیست پس چه چیز می‌تواند صمیمیت و رفاقت درازمدت بین زوج‌ها را تضمین كند؟»
پژوهشهای زیادی نشان داده‌اند كه «هوش عاطفی» یكی از مهمترین عوامل موفقیت ازدواج است. هوش عاطفی نوعی از هوش است كه به ما كمك می‌كند به احساساتمان آگاه باشیم، بتوانیم عواطفمان را خوب بیان كنیم، آنها را خوب كنترل و هدایت كنیم، ظرفیت های خودمان را بشناسیم و در مجموع یك حس مثبت كلی نسبت به خودمان داشته باشیم. از طرف دیگر بتوانیم عواطف فرد مقابلمان را درك كنیم و نسبت به آن واكنش اجتماعی یا بین فردی مناسب داشته باشیم.
هوش عاطفی به ما كمك می كند كه وقتی دچار تعارض در احساساتمان می‌شویم فرو نریزیم و بتوانیم به عنوان مساله‌ای معمولی حلش كنیم. این نوع هوش، یک چیز ذاتی نیست و در شرایط محیطی شكل می‌گیرد و در میان تمام عوامل موثر در موفقیت در ازدواج، كلیدی‌ترین نقش را دارد؛ اگر دو طرف دارای هوش عاطفی بالایی باشند می‌توانند بفهمند كه چطور همراه و همگام با تغییر احساسات و عواطف یكدیگر تغییر كنند تا به زندگی‌شان به رشد و صمیمیت بیشتری منجر‌شود.

شما چقدر عاشقید؟
پرسشنامه‌ای که در دانشگاه نورث ایسترن بوستون تهیه شده، چندان به جزییات عشق‌کاری ندارد و به طور کلی، می‌خواهد ببیند اصلا شما عاشق هستید یا نه؛ و اگر عاشق هستید، چه‌قدر عاشقید؟ اگر برای خودتان هم دانستن جواب این سوال‌ها جالب است، دست به کار شوید و پرسشنامه را پر کنید.
طرز تکمیل پرسشنامه
عبارات صفحه50 را بخوانید، معشوقتان را تصور کنید و به جای کلمه‌ی «او» نام معشوقتان را بگذارید. حالا جلو هر عبارت، این‌طوری شماره بگذارید:
اگر با هر عبارت کاملا موافق بودید، عدد 7
اگر نسبتا موافق بودید، عدد 6
اگر کمی موافق بودید، عدد 5
اگر زیاد مطمئن نبودید، عدد 4
اگر با آن کمی مخالف بودید، عدد 3
اگر نسبتا مخالف بودید، عدد 2
و اگر کاملا مخالف بودید، عدد 1 را جلو عبارت بنویسید.

  حالا شروع کنید:
1. همیشه برای رسیدن به او خیلی عجله دارم.
2. او را خیلی جذاب می‌دانم.
3. او نسبت به بیشتر مردم، عیب‌های کمتری دارد.
4. برای او هر کاری که لازم باشد، انجام می‌دهم.
5. به نظر من او خیلی دلنشین است.
6. دوست دارم احساساتم را با او در میان بگذارم.
7. وقتی کاری را با هم انجام می‌دهیم، آن کار برایم خیلی خوشایند می‌شود.
8. دوست دارم که او حتما مال من باشد.
9. اگر اتفاقی برای او بیفتد، خیلی ناراحت می‌شوم.
10. خیلی وقت‌ها به او فکر می‌کنم.
11. این برایم خیلی مهم است که او به من علاقه داشته باشد.
12. وقتی با او هستم، کاملا خوشحالم.
13. برایم خیلی دشوار است که برای مدتی طولانی از او دور باشم.
14. واقعا خیلی به او علاقه دارم.

 تفسیر آزمون
حالا عددهایی را که جلو هر عبارت گذاشته‌اید، با هم جمع بزنید. شمایی که بالای 89 نمره آورده‌اید، وضع‌تان خراب است: بدجوری عاشق شده‌اید و اگر صادقانه به سوالات پاسخ داده‌اید، در عشقتان هیچ شکی نمی‌توان کرد!
اگر نمره‌تان حول و حوش 78 تا 88 می‌چرخد، شما هم به احتمال خیلی زیاد، عاشق هستید و چیزی نمانده است که به بالای قله‌ی عشق برسید.
اما اگر نمره‌تان بین 68 تا 77 باشد، احتمال کمتری وجود دارد که عاشق باشید. کسانی هم که از 68 پایین‌تر آورده‌اند، بهتر است خودشان را گول نزنند. به احتمال زیاد، چندان عاشق نیستند. کسانی که از 58 پایین‌ترند هم که عمرا عاشق باشند! این گروه بهتر است پیشه‌ی دیگری برای خودشان دست‌وپا کنند و اسم احساسات رقیقشان را نگذارند عشق!


چهارشنبه 29/2/1389 - 11:2
بیماری ها
برخلاف تصور بیشتر خانم‌ها، داشتن ظاهری آراسته کار چندان سخت و پیچیده‌ای نیست. پول زیادی هم لازم ندارد. به نظر کارشناسان، بیشتر خانم‌ها اگر چند راز کوچک و اساسی زیبایی را بدانند، با به کار بردن آنها و بی این‌که هزینه گزافی صرف کنند، می‌توانند به ظاهر مطلوب خود دست پیدا کنند.

راز اول: قدرت مرطوب کننده

«اگر فقط قدرت خرید یک محصول بهداشتی را دارید، یک مرطوب‌کننده خوب و مناسب بخرید.» دکتر روانارین، استاد دانشگاه نیویورک و رییس انجمن جراحان پوست آمریکا، پس از این توصیه می‌گوید: «گاهی وقت‌ها پوست شما تنها چیزی که لازم دارد، یک مرطوب‌کننده مناسب و یک شوینده ملایم است. پوست وقتی خشک است، چروک‌ها را بیشتر و واضح‌تر نشان می‌دهد و باعث می شود آدم پیرتر به نظر برسد.»

به نظر بیشتر متخصصان پوست، اگر شما 02 تا 03 ساله باشید، مرطوب‌کننده‌ها می‌توانند از پوست شما در مقابل پیری زودرس محافظت کنند. در این سن و سال، مرطوب‌کننده‌ها قادرند جایگزین بسیاری از محصولات بهداشتی و محافظتی پوست شوند.


مرطوب‌کننده خوب چه ویژگی‌هایی دارد؟

دکتر چارلز کراچ فیلد، استاد دانشگاه پزشکی مینه‌سوتا و متخصص پوست، در پاسخ به این سوال می‌گوید: «مرطوب‌کننده‌ها محصولاتی هستند که با داشتن ترکیبات مفید برای پوست، در تامین رطوبت مورد نیاز به پوست کمک می‌کنند. این‌که چه مرطوب‌کننده‌ای برای شما مناسب‌تر است، به مشخصات پوستتان بستگی دارد. اگر پوستتان معمولی یا خشک است، بهتراست از مرطوب‌کننده‌های حاوی آلفاهیدروکسی‌اسید استفاده کنید که در تولید رطوبت بیشتر به پوست کمک می‌کنند.»

دکتر کراچ فیلد همچنین توصیه می‌کند که مرطوب‌کننده‌ها را وقتی روی پوست‌تان بمالید که پوست‌تان کمی مرطوب است؛ چون این کار موجب می‌شود رطوبت در داخل پوست‌تان محبوس نشود.

بنا به توصیه او، اگر پوست شما خیلی خشک باشد، باید از محصولاتی استفاده کنید که با روش امولسیون کیسه‌ای تهیه شده‌اند. در این تکنیک،‌ سلول‌های میکروسکوپی جایگزین لایه‌های رطوبت می‌شوند و با آبی که به تدریج در طول روز آزاد می‌کنند، پوست را مرطوب نگه می‌دارند.
اگر پوست شما چرب است، توصیه می‌شود دنبال یک مرطوب‌کننده ملایم باشید و به هیچ وجه، استفاده از آن را پشت گوش نیندازید؛ چون به گفته دکتر کراچ فیلد، چربی اصلا رطوبت‌بخش نیست و حتی اگر پوست شما دارای چربی اضافی باشد، این چربی جایگزین رطوبت نخواهد شد.

راز دوم:آرایش و مدل مویتان را لااقل هر 2 سال یک‌بار عوض کنید

اگر آخرین باری که مدل مو و آرایش خودتان را تغییر داده‌اید، به خاطر نمی‌آورید، وقتش رسیده که سراغ نزدیک‌ترین سالن زیبایی که می‌شناسید، بروید. نیک چیویز، کارشناس مو در بلورلی هیلز، می‌گوید: «تصویر شما که شامل مدل مو و آرایش‌تان است، باید حداقل هر 2 سال یک بار تغییر کند. با تغییر دادن مدل مو و آرایشتان، جوان‌تر و شاداب‌تر به نظر می‌رسید.» اگر زمان زیادی است که دست به چنین تغییراتی در ظاهرتان نزده‌اید، از مشاوران زیبایی و چهره‌پردازی در موسسه یا آرایشگاه مورد اعتمادتان کمک بگیرید. اگر حوصله مشاوره ندارید، به فروشگاه‌های عرضه‌کننده کلاه‌گیس مراجعه کنید. این یک راه حل سریع، آسان و بامزه برای تجربه و انتخاب مدل جدید مو است.

راز سوم: حتما ضدآفتاب بزنید

قبل از آن‌که سراغ جراحی‌‌های زیبایی بروید و پیش از آن‌که پول فراوانی برای کِرِم‌های ضدچروک هزینه کنید و خلاصه قبل از هر اقدام دیگری، بهتر است از ضدآفتاب استفاده کنید.

همه ما کم‌وبیش از تاثیر ضدآفتاب در کاهش خطر سرطان پوست آگاهیم. ولی آیا شما می‌دانستید که ضدآفتاب، یک راز بزرگ زیبایی است که می‌تواند پوست را جوان‌تر نشان بدهد؟

کارشناسان می‌گویند ضدآفتاب علاوه بر آن‌که مانع ورود تشعشعات خطرناک خورشید به پوست می‌شود، از تاثیر آفتاب در پیر کردن پوست هم جلوگیری می‌کند.

براساس تحقیقات آکادمی پوست آمریکا، حتی چند دقیقه قرار گرفتن در معرض نور خورشید، اگر به‌طور مرتب و روزانه و بدون استفاده از ضدآفتاب باشد، موجب ایجاد تغییرات فاحشی در پوست می‌شود؛ که نه فقط چین و چروک زودهنگام، بلکه لک و چین و چروک و شلی پوست را هم به دنبال خواهد داشت. پس چاره چیست؟

متخصصان پوست می‌گویند ضدآفتاب می‌تواند پوست را در مقابل اشعه‌های خطرناک خورشید محافظت کند. به این ترتیب، اگر شما حتی ساعات طولانی را در فضای آزاد سپری کنید، تاثیر آفتاب روی پوستتان کمتر ظاهر می‌شود.

دکتر کراچ فیلد توصیه می‌کند از ضدآفتاب‌هایی استفاده کنید که دارای اس‌پی اف (SPF) 15 به بالا باشند و اگر قرار است مدت زمانی نامشخص و طولانی در معرض مستقیم نور خورشید باشید، هر 2 ساعت یک‌ بار ضدآفتاب بزنید؛ چون نور خورشید باعث از بین رفتن تاثیر کِرِم‌های ضدآفتاب می‌شود.

راه‌حل دیگر برای کسانی که مدت زمانی طولانی در معرض تابش مستقیم نورخورشید هستند، این است که ضدآفتاب را پیش از هر گونه آرایشی روی پوست بمالند و بعد، برای محافظت بیشتر، کِرِم پودر سبک و نیمه‌شفافی را روی ضدآفتاب اضافه کنند. در ساخت اغلب این کِرِم‌‌ پودرها هم از ضدآفتاب استفاده شده است.

راز چهارم: پوستتان را زیاد نشویید

اگر به شستشوی مکرر پوست خود عادت دارید، بهتر است این عادت را تغییر دهید. متخصصان پوست می‌گویند یکی از بهترین روش‌ها برای داشتن پوستی زیبا، استفاده از یک پاک‌کننده ملایم و کاربرد اندک و محدود آن است.

دکتر کراچ فیلد در این باره می‌گوید: «اگرچه بیشتر افراد علاقه دارند روزی چند بار پوست خودشان را شستشو بدهند، اما شستشوی زیاد نه تنها کمکی به پوست نمی‌کند، بلکه اگر از شوینده‌های سختی مانند صابون استفاده شود،‌ به پوست آسیب خواهد رساند.»

شستن بیش از 2 بار در روز، باعث از بین رفتن محافظ‌های طبیعی پوست می‌شود که در حفظ سلامت پوست، نقش عمده‌ای دارند. به گفته دکتر کراچ فیلد، وقتی پوشش‌های طبیعی پوست از بین بروند، پوست خشک خواهد شد و این به معنی ترک خوردن، پوسته‌پوسته شدن،‌ به خارش افتادن، سوختن و... پوست است؛ و در نتیجه، پوست پیرتر به نظر خواهد رسید.

راه‌حل پیشنهادی پزشکان این است که پوست خود را بیشتر از 2 بار در روز نشویید و پاک‌کننده خود را به دقت انتخاب کنید.

راز پنجم: وسایل مناسب

هالی موروینی، گریمور مشهود هالیوود، می‌گوید: «استفاده از قلم‌موهای مناسب، کلید رسیدن به ظاهری مطلوب است.» برای این استاد چهره‌پردازی، وسایل به اندازه محصولات مهم‌اند.

قلم‌ها باید نرم و ملایم باشند و در عین حال، استحکام لازم برای جابه‌جا کردن مواد روی سطح پوست را هم داشته باشند. از نظر متخصصان، اگر قلم مو را داخل سایه فرو ببرید و پیش از برخورد با پوست، رنگ‌ها بریزد؛ قلم مویتان قلم‌ موی خوبی‌نیست.

موروینی درباره خرید قلم موی مناسب می‌گوید: «اگر نمی‌دانید چه بخرید، بروید سراغ مارک‌های تجاری شناخته‌شده تا دچار اشتباه نشوید.

فراموش نکنید قلم‌های مناسب همان‌طور که کار آرایش را بسیار ساده می‌کنند، باعث می‌شوند آرایش خانم‌ها حرفه‌ای‌تر به نظر برسد.»

چهارشنبه 29/2/1389 - 11:1
خواستگاری و نامزدی

آخرین آمار طلاقدر گوشه و کنار ایران طبق آمار رسمی سازمان ثبت احوال ایران، فقط در دی ماه امسال، 2 هزار و 134 زوج تهرانی طلاق گرفته‌اند که نسبت به ماه قبل، 7 درصد بیشتر شده است. آمار دیگری نشان می‌دهد که فقط در 2 ماه اول سال، 4 هزار طلاق در استان تهران ثبت شده است. این آمار به اضافه‌ی این واقعیت که در مقابل هر 4 ازدواج، یک طلاق در تهران اتفاق می‌افتد، باعث شده است که شورای رسیدگی به بحران طلاق در استان تهران تشکیل‌شود.

آخرین آمار و ارقام نشان می‌دهد که تهران، کردستان، کرمانشاه، استان مرکزی و بوشهر پرطلاق‌ترین استان‌های کشور هستند و کمترین میزان طلاق در استان‌های ایلام، یزد، چهارمحال و بختیاری، سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی ثبت شده است. اگر چه در نقاط روستایی یزد و قم میزان طلاق به صفر می‌رسد اما در 5 سال اخیر، آمار طلاق روستایی هم بسیار بیشتر از گذشته شده است.
از طرف دیگر، در فاصله‌ی سال‌های 1370 تا 1380، میزان طلاق در کل کشور 39 درصد بیشتر شده و استان‌های تهران با 12/98 درصد و همدان با 28/95 درصد، بیشترین افزایش، و استان‌های کردستان و سمنان کمترین افزایش طلاق در طول این سال‌ها را داشته‌اند. در 5 سال اخیر، 52 درصد طلاق‌ها در 5 سال اول ازدواج اتفاق افتاده و 6/14 درصد طلاق‌ها هم در دوران عقد بوده. آمار جالب دیگری نشان می‌دهد که برخلاف سال‌های گذشته، در سال‌های اخیر 48 درصد متقاضیان طلاق، خانم‌ها بوده‌اند و 23 درصد آقایان. در 29 درصد هم هر دو طرف متقاضی طلاق بوده‌اند. این جور طلاق یعنی طلاق توافقی هم نسبت به قبل، افزایش چشمگیری داشته و در مهر ماه امسال 750 فقره از آن فقط در شهر تهران صورت گرفته است.
بیشترین گروه سنی که در 5 سال اخیر طلاق گرفته‌اند، برای خانم‌ها 24-20 سال و برای آقایان 29-25 سال بوده است. همه‌ی این آمار و ارقام نشان می‌دهند که طلاق در کشور ما هم مثل همه دنیا رو به افزایش است. ناگوار است؛ اما انگار ما هم ناچاریم به کسانی که طلاق می‌گیرند کمک کنیم تا زندگی‌شان را با کمترین آسیب ممکن ادامه بدهند.

ژاپن، وام طلاق می‌دهد!
چند ماه پیش، خبرگزاری رویترز خبر عجیبی را منتشر کرد: پرداخت وام طلاق در ژاپن! اسم این  وام «دوباره» است؛ چون قرار است در شروع زندگی مجدد، به آدم‌هایی که تازه از همسرشان جدا شده‌اند، کمک کند. علتش هم این است که طلاق‌گرفتن در ژاپن هزینه‌های کمرشکنی دارد؛ مثلا زن یا شوهری که عامل اصلی طلاق شناخته می‌شود، باید به شریک زندگی‌اش غرامت بدهد. اگر طلاق به دلیل خیانت یکی از طرفین باشد، طرف خیانتکار باید برای جبران خسارت، 4 میلیون ین به همسر سابق‌اش بپردازد. تازگی‌ها هم قانون جدیدی تصویب شده که به همسران سابق حق می‌دهد نیمی از حقوق و درآمد طرف مقابل را تصاحب‌کنند.
این مشکلات اقتصادی باعث شده است بانک‌های ژاپن تصمیم بگیرند وام جداگانه‌ای برای هزینه‌های طلاق در اختیار مشتریان خود قرار بدهند تا آنها بتوانند مخارج دادگاه، وکیل و غرامت‌ها را بپردازند. البته مقامات بانک‌های ژاپنی می‌گویند این کارشان به معنی تشویق طلاق نیست. آنها می‌گویند نمی‌خواهند موافقت خودشان را با طلاق نشان بدهند، بلکه می‌خواهند راهی جلوی پای کسانی بگذارند که چاره‌ای جز طلاق ندارند و مشکلات اقتصادی، علاوه بر مشکلات عاطفی و روانی، فشار مضاعفی را به آنها تحمیل می‌کند.
متقاضیان طلاق در ژاپن، تا قبل از راه‌اندازی این مرکز، مجبور بودند وام‌های پرسودی بگیرند و سال‌ها زیر بار قرض و بدهی باشند؛ ولی وام طلاق ِ «دوباره» که به طور متوسط 5 میلیون ین است، سود کم‌تری، در حدود 8/5 درصد، دارد و بازگرداندنش آسا‌ن‌تر است. در ژاپن، طی یکی دو سال اخیر، از هر 100 نفر 2 نفر طلاق گرفته‌اند.

مایشگاه طلاق در اتریش
آمار طلاق در کل دنیا روز به روز بیشتر می‌شود؛ آن‌قدر که اتریشی‌ها در روزهای 27 و 28 اکتبر 2007 اولین نمایشگاه طلاق را برگزار کردند. در این نمایشگاه بین‌المللی که اسمش «آغاز زندگی تازه» بود، کانون‌های متعدد وکلا، مشاوران، آژانس‌های املاک، کارشناسان اختلافات خانوادگی، شرکت‌های کارآگاهان خصوصی و آزمایشگاه‌های DNA شرکت کردند و مقاله‌ها و سخنرانی‌های مختلفی درباره‌ی جوانب متعدد طلاق ارایه دادند.
هدف برگزاری نمایشگاه طلاق وین، کمک به زوج‌هایی بود که رویاهای زندگی مشترک‌شان نقش بر آب شده و با ناامیدی و اضطراب دست‌‌وپنجه نرم می‌کنند. این افراد می‌توانستند با شرکت در نمایشگاه، درباره چگونگی اداره زندگی‌شان بعد از طلاق، از مشاوران و روان‌شناسان و حقوق‌دانان مشاوره‌ی رایگان دریافت کنند. شاید علت برگزاری اولین نمایشگاه طلاق دنیا در وین این باشد که اتریش یکی از پرطلاق‌ترین کشورهای اروپا است. 50‌درصد همه‌ی ازدواج‌ها در این کشور به طلاق ختم می‌شود؛ این آمار در وین، پایتخت اتریش، به 66 درصد می‌رسد.

زنانی که پس از طلاق دست به جیب شدند!
در هالیوود و موسیقی غرب، رسم است که بیشتر قراردادهای کلان را با هنرمندان مرد می‌بندند. ولی گاهی اوقات هم اتفاق می‌افتد که زن خانواده، یک ستاره پردرآمد است و شوهرش آسمان‌جل یا یک فرد عادی است و بعد از مدتی کارشان به طلاق می‌کشد! بهترین نمونه‌اش، بریتنی اسپیرز است و همسر سابقش: کوین فورلین. کوین فورلین موقع ازدواج با بریتنی، حکم تخلیه منزل را از صاحبخانه‌اش گرفته بود و روز و روزگار بدی داشت و شاید اگر با بریتنی ازدواج نمی‌کرد، کارتن‌خواب می‌شد! اگرچه جزییات طلاق آنها مسکوت مانده، ولی ظاهرا  قرار است فورلین، یک میلیون دلار بابت دو سال زندگی با اسپیرز دریافت کند.
البته گاهی اوقات، طرف دندان‌گردتر از این حرف‌ها است. ویکتوریا پرینسیپال، هنرپیشه، زمانی که قصد داشت از همسرش هررگلس‌من، جراح مشهور پلاستیک در بورلی‌هیلز، جدا شود؛ شرایط سختی را پذیرفت و گرچه گلس‌من به دلیل حرفه و تخصصش درآمدی نجومی داشت، اما با در اختیار گرفتن چند وکیل مجرب توانست در نهایت 50 میلیون دلار - که معادل نیمی از دارایی‌های پرینسیپال بود- را از او بگیرد.
محل طلاق نیز می‌تواند نقش تعیین‌کننده‌ای برای هر دو نفر ایفا کند؛ برای مثال، در جریان جدایی پرسر و صدای کریستی آلی، هنرپیشه سریال «چیزر» از همسرش، پارکر استیونسون، وی تلاش ناموفقی داشت که پرونده طلاق آنها در شهر مین بررسی شود؛ چرا که آنها در این شهر دو کودک را به فرزندخواندگی پذیرفته بودند.  اما در نهایت، پرونده به محل زندگی آنها یعنی کالیفرنیا منتقل شد و آلی ناچار شد طبق قوانین کالیفرنیا، بیش از نیمی از دارایی‌اش را به همسرش منتقل کند.

چهارشنبه 29/2/1389 - 11:0
دانستنی های علمی
دود! با شنیدن این کلمه یاد چه موضوعی می‌افتید؟ چه حسی به‌تان دست می‌دهد؟ قرن‌ها پیش، گذشتگان و اجدادمان گمان می‌کردند دود، پاسپورت غیرقانونی ارواح برای ورود به دنیای زنده‌هاست. می‌پرسید این چه ربطی دارد به بحث عطر و اودکلن؟ عجله نکنید! تاریخچه عطر را بخوانید و ببینید اوضاع از چه قرار است.
بوی روح می‌آیدبعضی ملت‌ها اجساد پادشاهان خود را با تنه‌ی درختانی می‌سوزاندند که دود آنها بوی بسیار مطبوعی داشت و این‌گونه گمان می‌کردند که برای پیوستن روح پادشاه به دیگر ارواح، مراسم تشریفاتی خوبی برگزار کرده‌اند. آنها بر این عقیده بودند که دود بر روح می‌نشیند و عطر خوش آن، بوی ناخوشایند مرگ را از جسد می‌گیرد.

مصری‌ها برای مومیایی‌ کردن مردگان خود، از عطرهای گیاهی مثل حنا و دارچین استفاده می‌کردند و این ترکیبات را رایحه‌ی خداوندگی می‌نامیدند. کمی بعد، زنان خانه‌دار وقتی غذا می‌پختند، فهمیدند که بوی برخی چوب‌ها، عطر و طعم خوبی به غذا می‌بخشد. 4 هزار سال پیش، مصری‌ها برای اولین بار، روغن‌های خوش‌بویی ساختند که افراد مقدس قبل از دعا آنها را به تن خود می‌مالیدند. به این روغن‌های خوشبو لقب perfumum دادند که همان perfume امروزی به معنی عطر است و از دو واژه per‌ به معنی درون و Fume به معنی دود تشکیل شده است.

مصری‌ها این رایحه‌های خوشبو را به دو روش تهیه می‌کردند. در روش اول، مقداری چوب، میوه و گل را روی سطحی گرم قرار می‌دادند تا بوی آنها در فضا پخش شود و در روش دوم، در روغن‌های گیاهی یا چربی‌های حیوانی مقداری گل می‌ریختند و سپس آن را تصفیه می‌کردند تا روغن بوی خوبی به خود بگیرد. از جمله پرطرفدارترین عطرهای آن دوره، بوی نیلوفر آبی و زنبق بود. اما عطرهای خوش‌بو، و البته در بعضی مواقع بدبو، از کجا می‌آیند؟
عطر اینجا، آنجا، همه‌جا

اولین عطر ساخته‌ی دست مصری‌ها «kyphi» نام داشت که مخلوطی از عسل، شراب انگور، گل طاووس، زعفران و شیره‌ی درخت عرعر بود.

یونانی‌ها پاهای خود را درون مایعات خوشبو می‌شستند و پس از خوردن ناهار و شام، آن را به تن می‌مالیدند.
در رم، عطر تبدیل به ماده‌ای همگانی شد که فقیر و غنی از آن استفاده می‌کردند. رمی‌ها بودند که اولین بار «sapo» یا همان صابون امروزی را با چربی بز و خاکستر ساختند، آن را معطر کردند و بدن خود را در حمام با آن شستشو دادند. رم پایتخت عطر خوانده می‌شود؛ چون در آن حیوانات اهلی، پرده‌ها، سقف خانه‌ها و حتی اشیای خانه‌ها آغشته به عطر بود. در قرون وسطی، جنگ در غرب، همه چیز را در هم پیچاند و عطر از خاطر مردم پاک شد. در عوض، اعراب در این زمینه پیشرفت کردند و برای نگهداری عطر، ظروف گلی مخصوصی ساختند و به این ترتیب، راه به سوی ساخت عطرهای مدرن گشوده شد. ابوعلی سینا، حکیم ایرانی، برای اولین بار روش تقطیر را کشف کرد و گلاب گرفت. در دوران رنسانس در قرن 18 میلادی، کاترین دومدیسینر، اولین کارخانه‌ی عطرسازی را دایر کرد. در قرن 17، لویی چهارم که هر 4 سال یک بار حمام می‌کرد، برای دور کردن بوهای ناخوشایند از خود عطر می‌زد! در قرن 18، بهداشت معنی پیدا کرد و طبیعتا نحوه‌ی استفاده از عطر هم تغییر یافت. انقلاب فرانسه بار دیگر صنعت عطرسازی را که به کمک ناپلئون شکوفا شده بود، زیر پا له کرد. در قرن 19 صنعت عطرسازی مدرن راه‌اندازی شد و علم شیمی وارد میدان شد و در نهایت، در قرن 20 میلادی، عطر به عنوان فرآورده‌ای عمومی وارد بازار شد و همه را شیفته خود کرد.. فرق عطر و ادکلن

عطر، ادکلن، ادتوالت و اودپرفیوم باهم تفاوت دارند و تفاوتشان هم فقط در یک چیزاست: درصد ترکیبات معطر. بر حسب میزان این ترکیبات، عطریات به 4 دسته تقسیم می‌شوند:

Perfume: حاوی 20 درصد ترکیبات معطر

Eau de perfume: حاوی 10 درصد ترکیبات معطر

Eau de toilette: حاوی 5 درصد ترکیبات معطر

Eau de cologune: حاوی 2 درصد ترکیبات معطر


 

عطریات با توجه به نوع رایحه، در بازار، این گونه طبقه‌بندی شده‌اند، بهتر است قبل از اینکه راهی خرید عطر بشوید این واژه‌ها را بدانید :


 

Freshly Green رایحه‌ی سرد و با طراوت (بوی علف و برگ تازه)                   Oriental رایحه‌ی گرم شرقی (بوی کاج، بلوط، وانیل)

Spicy رایحه‌ی گرم و تند (بوی ادویه‌جات)                                                Fouger رایحه‌ی تند و ادویه‌‌ای شیمیایی

Sweet رایحه‌ی شیرین                                                                       Light رایحه‌ی ملایم و سبک

Floral رایحه‌ی ملایم و طبیعی گل‌ها                                                     Fruity رایحه‌ی میوه

Fungal رایحه‌ی قارچ                                                                          Woody رایحه‌ی جنگل

Earth-Moosy رایحه‌ی خاک، بوی جنگل                                                 Citrus رایحه‌ی مرکبات

Tabacco رایحه‌ی تنباکو                                                                      Leather رایحه‌ی چرم، جیر، فیبر چوب
Chypre رایحه‌ی برگامرت، نعناع هندی و لادن                                


چهارشنبه 29/2/1389 - 10:59
طنز و سرگرمی
سوال‌های زیر را از بچه‌های 5 تا 10 ساله پرسیده‌اند. اما انگارجواب‌های آنها خیلی بچگانه نیست!
بهترین سن برای ازدواج چند سالگی است؟«84 سالگی! چون در آن سن مجبور نیستید کار کنید و می‌توانید هی دراز بکشید و فقط همدیگر را دوست داشته باشید.» جودی، 8 ساله

«مهدکودکم که تمام بشود، می‌روم و برای خودم دنبال زن می‌گردم!» تام، 5 ساله
در اولین قرار ملاقات، زن و مردها به هم چه می‌گویند؟

«در اولین قرار ملاقات فقط به هم دروغ می‌گویند و این معمولا باعث می‌شود که از هم خوش‌شان بیاید و یک قرار دوم بگذارند.» مایک، 10 ساله
مساله حیاتی: بهتر است آدم ازدواج کند یا مجرد بماند؟

«دخترها بهتر است مجرد بمانند، اما پسرها باید ازدواج کنند چون یک نفر را لازم دارند که دنبالشان راه بیفتد و تمیز کند!» لینت، 9 ساله

«بابا این چیزها سردرد می‌آورد. من فقط یک بچه‌ام. من همچین بدبختی‌هایی نمی‌خواهم.» کنی، 7 ساله
چرا دو نفر عاشق هم می‌شوند؟

«هیچ کس نمی‌داند چه اتفاقی می‌افتد، ولی من شنیده‌ام که یک ربط‌هایی به بویی که آدم می‌دهد دارد، برای همین است که مردم این قدر عطر و ادکلن می‌خرند.» جین، 9 ساله

«می‌گویند یکی به قلب آدم تیر می‌زند و این حرف‌ها، ولی مثل اینکه بقیه‌اش این قدر درد ندارد.» هارلن، 8 ساله
عاشق شدن چطوری است؟

«مثل یک بهمن که برای زنده ماندن باید زود از زیر آن فرار کنی.» راجر، 9 ساله

«اگر عاشق شدن مثل یادگرفتن حروف الفبا سخت است، من یکی که نمی‌خواهم. خیلی طول می‌کشد.» لئو، 7 ساله
نقش خوش‌تیپی در عشق

«اگر می‌خواهید کسی که در حال حاضر جزئی از خانواده‌تان نیست، دوستتان داشته باشد، خیلی مهم نیست که خوشگل باشید.» ژوانه، 8 ساله

«فقط قیافه مهم نیست. من را نگاه کنید. خیلی خوش‌تیپم. اما هنوز کسی پیدا نکرده‌ام که با من ازدواج کند.» گری، 7 ساله
«زیبایی یک چیز ظاهری است، نمی‌تواند خیلی ماندگار باشد.» کریستینه، 9 سالهچرا عشاق دست هم را می‌گیرند؟

«می‌خواهند مطمئن شوند که حلقه‌هایشان نمی‌افتد، چون خیلی بالایش پول داده‌اند.» دیو، 8 ساله
عقاید محرمانه درباره عشق

«من عشق را دوست دارم، فقط به شرطی که وقتی تلویزیون کارتون می‌دهد، اتفاق نیفتد.» آنیتا، 6ساله

«عشق آدم را پیدا می‌کند، حتی اگر خودت را از آن پنهان کنی. من از 5 سالگی تلاش می‌کنم که خودم را از آن پنهان کنم ولی دخترها مدام پیدایم می‌کنند.» بابی، 8ساله


«خیلی دنبال عشق نیستم. فکر می‌کنم کلاس چهارم بودن به اندازه کافی سخت هست.» رژینا، 10 ساله
ویژگی‌های شخصی برای اینکه عاشق خوبی باشید

«یکی از شما باید بلد باشد که خوب چک بنویسد، چون حتی اگر صد هزار کیلو هم عشق داشته باشید، باز هم یک قبض‌هایی هست که باید پرداخت کنید.» آوا، 8 ساله
راه‌هایی که می‌شود کسی را عاشق خودتان کنید

«به آنها بگویید که فروشگاه‌های زنجیره‌ای شکلات دارید.» دل، 6 ساله

«یک سری کارها را نکنید مثلا اینکه کتانی سبز بدبو داشته باشید... ممکن است با این کارتان توجه کسی را جلب کنید اما توجه، عشق نیست.» آلونزو، 9 ساله

«یکی از راه‌هایش این است که دختر مورد نظر را برای غذاخوردن بیرون دعوت کنید. حتما یک چیزی بخرید که دوست دارد؛ مخصوصا سیب‌زمینی سرخ کرده.» بارت، 9ساله
چطوری می‌شود فهمید دو تا آدمی که توی رستوران غذا می‌خورند عاشق هم هستند؟

«فقط نگاه کنید و ببینید که مرد صورت حساب را برمی‌دارد یا نه. این راهی است که می‌شود فهمید عاشق شده یا نه.» جان، 9 ساله

«عاشق‌ها فقط به هم خیره می‌شوند و غذایشان سرد می‌شود. بقیه بیشتر به غذا توجه می‌کنند.» براد، 8 ساله

«اگر یکی از آن دسرهایی سفارش بدهند که با آتش درست می‌کنند، عاشقند. چون یعنی قلب خودشان هم آن جوری است... توی آتش» کریستینه، 9 ساله
وقتی مردم می‌گویند: دوستت دارم، به چه فکر می‌کنند؟

«به خودشان می‌گویند: بله واقعا دوستش دارم. ولی کاش می‌شد حداقل روزی یک بار دوش بگیرد.» میشله، 9ساله
چطور می‌شود عاشق ماند؟

«اسم زنتان را فراموش نکنید... این کار کل عشق را نابود می‌کند.» راجر، 8 ساله


چهارشنبه 29/2/1389 - 10:58
بیماری ها

همیشه شنیده‌ایم که مصرف روغن زیتون موجب کاهش سکته‌های قلبی و مغزی می‌شود. آیا یافته‌های جدیدی درباره مزیت‌های مصرف آن به دست آمده است؟ ...

جدیدترین پژوهش‌ها نشان می‌دهد که افزودن مقادیر زیادی روغن زیتون به رژیم غذایی در برابر آسیب سلولی كه می‌تواند به سرطان منجر شود، اثر محافظتی دارد. در عین حال، روغن زیتون حاوی اسیدهای چرب از جمله اسید اولئیک، اسید پالمیتیک، اسید لینولئیک (اسید چرب امگا 3 ) و مقدار بسیار اندکی اسید لینولنیک (اسید چرب امگا 6) و مواد آنتی‌اکسیدان، کاروتنوئیدها و ویتامین‌های A و E است که مصرف آن همواره توصیه می‌شود. اما علاوه بر این می‌توان از روغن زیتون برای زیبایی هم استفاده کرد. اگر به دنبال ماده طبیعی برای زیبایی و شادابی پوست خود هستید،بدانید که روغن زیتون از دیر باز برای حفظ شادابی و طراوت پوست موثر بوده و هم‌اکنون در تولید لوازم آرایشی و بهداشتی کاربرد دارد اما اگر می‌خواهید طبیعی‌ترین و بهترین کرم و ماده آرایشی را برای طراوت پوست خود انتخاب کنید،می‌توانید روغن زیتون به پوست خود بمالید.روغن زیتون مانع از خشکی پوست شده و رطوبت کافی را به پوست می‌رساند. امروزه در بسیاری از شامپوها،روغن‌های حمام، لوسیون‌ها،صابون‌ها،روغن‌های ماساژ و روغن‌های ناخن و حتی برای درمان بیماری‌های ناخن از روغن زیتون استفاده می‌شود.این روغن به دلیل داشتن پلی‌فنول‌ها از آسیب‌های پوستی که ممکن است در مواجهه با نور خورشید ایجاد شود،جلوگیری می‌کند.پوست وقتی صدمه می‌بیند که سلول‌هایش تخریب شوند بنابراین پلی‌فنول‌های موجود در کرم‌های ضدآفتابی که از روغن زیتون تهیه می‌شوند،می‌توانند مانع از آسیب‌های پوستی شوند.در یونان باستان،مصر و روم از این ماده برای زیبایی پوست زنان استفاده می‌شد بنابراین نرمی پوست و حفظ خاصیت ارتجاعی آن و از بین بردن خشکی پوست و مو از دیگر خواص روغن زیتون است.زیتون و قلبنقش روغن زیتون در پیشگیری از ابتلا به بیماری‌ های قلبی از مدت‌ها پیش اثبات شده است.بیماری ‌های قلبی به طور عمده در اثر رادیکال ‌های آزاد و وجود کلسترول بد ایجاد می ‌شوند.اما دانشمندان پرتغالی دانشگاه پورتو به تازگی دریافتند که در روغن زیتون نوعی آنتی اکسیدان وجود دارد که گلبول‌ های قرمز خون را از صدمه دیدن محافظت می ‌کند. به گفته این محققان روغن زیتون دارای نوعی ماده به نام DHPEA-EDA است که نقش مهمی در محافظت از گلبول‌ های خونی که مستعد آسیب‌ های اکسیداتیو هستند، دارد. دانشمندان قبلا اثر محافظتی روغن زیتون روی قلب را کشف کرده بودند، اما اکنون دلیل این حفاظت را بهتر درک می ‌کنند. به این ترتیب که مصرف 25 سی‌سی، یعنی 2 قاشق غذاخوری روغن زیتون در روز به مدت یک هفته سبب کاهش چشمگیر کلسترول و افزایش آنتی اکسیدان‌ های خون می ‌شود. نقش حفاظتی از معده، لوزالمعده و کیسه صفراروغن زیتون تنها روغنی است که توسط معده بسیار خوب تحمل می ‌شود. در واقع روغن زیتون عملکرد محافظتی برای معده داشته و این ارگان را از زخم و التهاب حفظ می ‌کند. این روغن سبب افزایش ترشح صفرا و هورمون ‌های لوزالمعده می ‌شود و بهتر از هر دارویی از این دو عضو محافظت می ‌کند، در نتیجه می ‌تواند از تشکیل سنگ ‌های صفراوی نیز جلوگیری کند.

چهارشنبه 29/2/1389 - 10:55
بیماری ها
كربوهیدرات‌ها (قندها) انواع و اقسام دارند: برخی ساده‌اند و برخی پیچیده. ساده‌ها آنهایی هستند كه بهتر است كمترین مقدار را در برنامه غذایی روزانه داشته باشند و پیچیده‌ها آنهایی هستند که بهتر است در رژیم غذایی روزانه حجم بیشتری را به خود اختصاص دهند. پوستر این هفته، شما را با حقایقی درباره این گروه از مواد غذایی آشنا می‌کند....

1.غلات كامل را انتخاب كنید

نان سفید ارزش غذایی ندارد

بهتر است نان و غلاتی که می‌خورید، از نوع سبوس‌دار باشد که هم خوش‌طعم‌تر است، هم ارزش غذایی بیشتری دارد.

2.تا می‌توانید، پوست میوه و سبزی را از آن جدا نکنید

آب‌میوه جای میوه را نمی‌گیرد

بهتر است به جای آب‌میوه (حتی آب‌میوه‌های 100 درصد طبیعی) میوه تازه بخورید که هم فیبر بیشتری دارد، هم آنتی‌اكسیدان بیشتری.
3.سبزیجات را در انواع غذاها بیشتر استفاده كنیداز خوردن مواد غذایی‌ای كه شاخص گلایسمی بالاتری دارند، پرهیز کنید

بالا بودن این شاخص، حكایت از آن دارد كه پس از خوردن این ماده غذایی، قند خون به سرعت بالا می‌رود و موجب ترشح سریع انسولین می‌شود و به دنبال، آن افت قند خون می‌آید و گرسنگی مجدد و زودهنگام.
4.در انتخاب میان‌وعده‌ها دقت کنیدخوردن كربوهیدرات‌های ساده
چاق‌تان می‌کند کلا باید 55 تا 60 درصد كالری دریافتی روزانه‌‌تان از طریق کربوهیدرات‌ها (به خصوص از كربوهیدرات‌های پیچیده) تامین شود که دیرتر تولید انرژی می‌کنند؛ قند خون را آهسته‌تر بالا می‌برند؛ سیرکنندگی بیشتری دارند و كمتر به چربی تبدیل می‌شوند.

5.به سالادتان حبوبات اضافه کنید

چهارشنبه 29/2/1389 - 10:53
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته