• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 33
تعداد نظرات : 55
زمان آخرین مطلب : 5219روز قبل
شعر و قطعات ادبی

 


ای مضامین غزل های جهان


عشق ها را آسمان بیكران


ای شهاب روشن ظلمات دل

 


ای ز روشن جان تو دل های خجل


ای بلندای فصول زندگی


راهِ تو والا و در بالندگی


امتحان باورِ انسان توئی


مصطفی(ص) را یاوری از جان توئی


ای خروش دین احمد(ص) هر زمان


ای كلام ناطق قرآنِ آن


آستان تو شكوه سرمدی است


در بیان تو سروش احمدی است


لعلِ گویای تو توحید عیان


بر دلِ ما از زمین و آسمان


از غدیر خم تو خود مولاستی


همچو موسی با  یَدِ بیضاستی


مصطفی(ص) فرجام قرآنی نمود


حجّت و اعلام پیمانی نمود


ای شهادت پیشه در معنای جان


رمز پنهان های دل پیدای جان


چون غدیرت در زمان بنوشته شد


در زلالش رنگ خون آغشته شد


در سكوت ساله ها لب ها نشست


كجروی ها بی گمان یكجا نشست


لحظه ها در لحظه ها پنهان شدند


دیده ها در شرم دل گریان شدند


دردِ دل گر بر زبان ها می رود


سوی دل آتشفشان ها می رود


من خیال خویش را گم كرده ام


صحبت از اعصار و مردم كرده ام


من بیان درد دارم حسرتا


درد هم با درد دل ماند بجا


شب شد و خورشید را پوشانده اند


نغمة امید را پوشانده اند


شب شد و گم كرده جانانیم ما


با علی(ع) در كوفه گریانیم ما


با حدیث چاه او خو كرده ایم


ما گل هجران او بو كرده ایم


ما كنار نخل ها آسوده ایم


راه را با كاروان پیموده ایم


ما نشان ربلا بگرفته ایم


ما سراغ از آشنا بگرفته ایم


گر خطائی رفت از ما بود دل


دیده گریان بود و ره پیمود دل


آب بردارید یاران از غدیر


یاد آرید عهد و پیمان از غدیر


بعد ازین بی آبی مطلق بود


گوش ناحق حرف حق را نشنود


آب بردارید و در چشمان نهید


تا نگیرد آب چشمان از ورید


آب بردارید یاران از غدیر


تا شود لب تشنه ای از آب سیر


آب بردارید از دریای دل


تانگردد دیده ها از نم خجل


آب بردارید یاران آب آب


شعله برگیرید از دل های ناب


كربلای متصل بر آن غدیر


راهِ خونبارش بعالم بی نظیر


كربلا آهنگ شور عشق بود


كربلا شعر شهادت را سرود


كربلا را كربلائی عاشق است


شوق دل را در رهائی عاشق است


برگ دفتر كی بپایان می رسد


تا حدیث وصف خوبان می رسد


در ندای حضرت ختم رسل(ص)


از غدیر آید دوباره بوی گل


كنت مولا با علی(ع) همره شوید


جز ندای كنت مولا نشنوید


باز هم راهِ غدیر از كربلاست


باز هم در كربلا خون خداست


باز هم در جان ما عشق علی(ع) است


با علی(ع) نور خدا هم منجلی است


باز هم پیمانه ها پر باده است


چون بمستی جان قدم بنهاده است


باز هم فریاد بر لبها بود


روزگار عشق ها پیدا بود


باز هم گوید علی(ع) فریادمان


باز هم باشد علی(ع) امدادمان


ای مضامین غزل های روان

ای علی(ع) ای آسمان بی كران

 

 

 

 

چهارشنبه 27/9/1387 - 21:42
شعر و قطعات ادبی

شام غریبان امام علی(ع)

 بابا چرا ما را تو تنها وانهادی

ما را میان اهل كوفه جا نهادی

 رفتی و لبخند عدو شد آشكارا

آنكس كه فرمودی كنیم با او مدارا

 رفتی و بعد از داغ سنگینت پدر جان

مانده بجا محراب رنگینت پدر جان

 رفتی وقلب دخترت بی تاب گشته

چون شمع سوزانی حسینت آب گشته

 رفتی و احوال پرستارت خراب است

بهر حسن بعد تو غربت بی حساب است

 منكه پرستار سر بشكسته هستم

مرهم گذار قلبهای خسته هستم

 منكه شكاف پهلوی مادر ببینم

دیدم شكاف فرق تو از پا نشستم

 هر بار می‏بستم سرت را مخفیانه

تا صبح از دل می‏كشید آتش زبانه

 واللّه این دل طاقت این غم ندارد

زخمی كه من دیدم دگر مرهم ندارد

 منكه ز عمق زخم تو آگاه باشم

من آشناتر از هزاران چاه باشم

 اكنون كه گردد یار قلب خسته من؟

مرهم كه بگذارد دل بشكسته من؟

 من اشك همچون ابر خواهم شد به عالم

من قهرمان صبر خواهم شد به عالم

يکشنبه 31/6/1387 - 14:37
خانواده

پروردگارم. به من فراغت صدا زدن نامت را در این ماه عطا کن .در هر ساعت آن فراغت دوری از دنیا و نزدیکی به خود را به من عطا کن .در روزهای آن نعمت روزه داشتن هر عضوم آنطور که تو می پسندی و در شبهای آن سعادت خواندن کتابت را عطا کن . در پایان آن عیدی مرا دوستی با خودت قرار بده .ای مهربانتر از من با خود من.

 
يکشنبه 31/6/1387 - 14:32
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته