• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 437
تعداد نظرات : 717
زمان آخرین مطلب : 4420روز قبل
دانستنی های علمی
تو تبیان یه کاری داشتم گفتم یه سلامی عرض کنم؛ دوست دارم هرچه زودتر این چهارشنبه برسه و منم آخرین امتحانم رو بدم و با خیال راحت مثل اون موقع تو جمع شما باشم، خیلی منتظر این روز هستم!
شنبه 16/3/1388 - 11:46
خاطرات و روز نوشت


      برای چشمان تو دیگر آن معشوق سابق نیستم 


      دیگر نگاهم از آن تو نخواهد بود


      دیگر صدایم هرگز برایت نمیخواند


      دستهایم برایت نخواهند نوشت


      دیگر نمیخواهم عشقت را در دل داشته باشم


      ستاره هایی که برایم چیدی را دیگر نمیخواهم


      آتشی برپا میسازم و عشقت را میسوزانم


      شاید فراموش کنم روزی عاشقت بودم


      جاده عشقت را به آتش میکشم


      قلبی که به من داده بودی را نیز میسوزانم


      همه چیز را سوزاندم


      از آن همه عشق دروغین خاکستری باقیست


      آن  را هم تقدیم تو خواهم کرد!

 

 

سه شنبه 1/2/1388 - 14:9
محبت و عاطفه

داشتم به امروز فکر می کردم  و همچنین به خاطرات

 شیرینی که اگرچه گذشت ، ولی هرگز ما از آنها غافل    

نخواهیم شد.

به روزی که مثل این روز بود و چه تمام نشدنی و

خیال انگیز ...

به احساس خوشبختی جاری در آن روز...

به همدلی و همراهی مستمر تو... 

به چشمای پر از عشق و صداقت تو که رویای خوشبختی را

 ممکن می کند.

به این که فهمیدیم چقدر از جنس همیم و آن روز دریا هم

 به لطف حضور ما بی دریغ تر از همیشه بود.

من ایمان دارم که تو هم ایمان داری به اینکه آن روز فقط

دیدن دریا نبود ، آن روز پیمانی بود که محکم تر شد...

 آن روز حس های درونی که در زوایای پنهان روح ما جاری

 بود، تبلور یافت و ما خالص و بی دریغ همچون دریا  آغوش

 گشودۀ ساحل را پیمودیم...لحظه بزرگی بود....

چشم های من گاهی به امواج دریا و گاهی به چهره

مهربان و لطیف تو بود و این تشابهات قلب مرا آکنده از

عشق می کرد.

 آن روز فهمیدم که تو نیز بی دریغی مثل دریا ، تو نیز زلالی

 مثل دریا ، تو هم پر شور و اشتیاقی مثل اشتیاق لحظه

لحظۀ دریا برای رسیدن به آغوش ساحل.

آن روز در دامان هستی زندگی می کردیم. از آغوش دریا به

دامان جنگل و از دامان جنگل به منظره درخشان ماه که در

آسمان نورافشانی می کرد

 و من ماه را بسان چراغی روشن در راه عشقمان

می دیدم....

 

آن روز را مثل هر روزِ با تو بودن ، دوست دارم....

شنبه 1/1/1388 - 10:0
محبت و عاطفه

فرقی نمی کنه ناراحتی ها تا چه اندازه نا امید

 

 کننده باشند و چقدر به هم تنیده و پیچیده باشند

 همچنین تفاوت ندارد که اشتباه ما تا چه اندازه

بزرگ باشد، شناخت کافی از عشق همه را حل

خواهد کرد

    تنها روش بیان حقیقت، گفتن با عشق است.

راه دوست داشتن هر چیز، درک این واقعیت

 است که امکان دارد از دست برود.

کاش می توانستیم هر روز چنان زندگی که گویی

فردا خواهیم مرد، در این صورت چقدر زیبا و

دوست داشتنی می شد.

چیزی را که می خواهید با تهدید بدست آوریم با

تبسمی زودتر به آن می رسیم.

سال جدید، سال نو؛ همگی اینها یه بهانه است که

به ما بفهمونن که باید آدم جدیدی بشی!

پس بهتره به جای اینکه تنها به ظاهرت توجه کنی و اونو تغییر بدی کمی به فکر درونتم باشی حالا

فردا با فکری تازه، درونی پاک و قلبی جلا

 بخشیده به وارد سال 1388 بریم.

 

پنج شنبه 29/12/1387 - 21:30
دانستنی های علمی

 

بعضی چیزها بهانه ای است تا به اونهایی که دوستشون داری

ابراز محبت کنی این عید برام بهانه ای شد تا دوباره در جمع شما

قرار بگیرم!

                      با آرزوی :


12 ماه شادی


     52 هفته پیروزی


          365 روز سلامتی


              8760 ساعت عشق


                    525600 دقیقه برکت


                        3153000  ثانیه دوستی


                     سال نو مبارک باد

چهارشنبه 28/12/1387 - 14:37
دانستنی های علمی

 

در دایره قسمت، ما نقطه تسلیمیم

             لطف آنچه تو اندیشی، حکم آنچه تو فرمایی

پنج شنبه 7/9/1387 - 14:55
دانستنی های علمی

 

سلام به همه دوستای گلم

خیلی دلم براتون تنگ شده این میلاد با سعادت امام رضا (ع) رو به همه دوستای گلم

تبریک میگم و همین یه بهانه ای شده که بیام تا فراموش نشم.......

تا بهانه ای دیگر خداحافظ

يکشنبه 19/8/1387 - 13:53
محبت و عاطفه

پروردگارا!

تو خداوند تغییری خداوند لحظه های تغییر

خداوند گرداندن روز وشب

گرداندن زمین وزمان

گرداندن واز این رو به ان رو کردن دلها

خداوند به اشتی رساندن قهرها

وبخشیدن بدیها

خداوند پوشاندن زشتی ها و تکثیر زیبا ییها

خدایا!

دلم را به سمت خودت به سمت زیبایی ونیکی به سمت راستی و درستی بگردان.
جمعه 10/8/1387 - 11:48
محبت و عاطفه

 

اما این تویی که پنهان شده ای.

او در حجاب نیست

این تویی که در حجابی.

او در اسمانها نیست

پشت در خانه توست

این تویی که در نمی گشایی.

خدا

همچون پرتو خورشید

به دنبال روزنه ای می گردد تا بر دل تو بتابد.

او می خوا هد گرم وروشنت کند.

این تو هستی که نمی خواهی و نمی گذاری.

او حاضر است تو غایبی.

او تو را می خواند

تو به او جواب نمی دهی.

برخیز و به سر وقت خدا برو. زندگی هنگامه نیا یش است. وحدت عارفانه نوشته مسیحا برزگر            چون متن قشنگیه...دوباره نوشتم            ارزش دوباره خواندن رو داره.

 

جمعه 10/8/1387 - 11:45
دانستنی های علمی

 

سلام به همه دوستای عزیزم

حالتون چطوره امیدوارم که بعد از چند روز تعطیلی حسابی خوب باشید.

بازم براتون یه دردسری داری البته اگه بهم لطف کنید و یه اطلاعاتی در اختیارم قرار بدهید:

موضوع در رابطه با اینکه " چرا ما نماز های پنچ گانه را سه گانه یا به عبارتی در سه وعده می خوانیم؟"

و "فلسفه نماز چیست؟" اگه می دونید بهم بگید دبیرمون گیر داده و تو این گرفتاری بهمون تحقیق داده تا ترم اول هم بیشتر

فرصت نداریم خودم تو اینترنت جستجو کردم ولی هیچی نفهمیدم و اون چیزی که می خواستم رو پیدا نکردم آخه باید بالای

 20صفحه بشه و حتما هم منابع اش معتبر باشه پدر ما رو دراوردن با این تحقیق هاشون.

 

بازم ممنونم؛ مرسی

                              negar.esabat@yahoo.com

يکشنبه 5/8/1387 - 14:14
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته