• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 170
تعداد نظرات : 93
زمان آخرین مطلب : 5204روز قبل
دعا و زیارت

این خون سیدالشهدا است که خونهای همه ملتهای اسلامی را بجوش می آورد.

                                               حضرت امام خمینی (ره)

جمعه 28/10/1386 - 12:58
دعا و زیارت
سلام برلبان تشنه ابا عبدالله در آن هنگام که دیگر یار و یاوری نمانده بود.جانم به فدایت یا حسین جانم.
جمعه 28/10/1386 - 12:37
دعا و زیارت

خطاب به حضرت رقیه در دانه آقا حسین (ع):

خواهم که قلب گرمت آماج غم نگردد

باغ دلت الهی دشت ستم نگردد

اشک ندامت ای جان از چشم تو نبارد

دریای آرزویت مرداب غم نگردد

بر چهره ات نبینم گردی ز نا مرادی

از شادی و سرورت ای کاش کم نگردد

 اما چگونه زجه نزنم وقتی که در گوشه خرابه بابا نداری تا تو را از دست نامردمان زمان رهایی دهد.یا امام زمان خودت انتقام 3 ساله اقا ابی عبدالله را بستان. آمین.....

پنج شنبه 27/10/1386 - 23:36
دعا و زیارت
السلام٬ علیک یا ابا عبدالّله و علی الأرواحِ الّتی حلّت بفنائک علیک منّی سلام٬ الّله ابداً ما بقیت٬ و بقی الّیل و النّهار و لا جعله٬ الّله٬ آخر العهدمنّی لزیارتکم ۞ السّلام٬ علی الحسین ؛و علی علیِّ بن الحسین ؛و علی اولاد الحسین ؛ و علی أصحاب الحسین از تمامی عزاداران حسینی التماس دعا دارم . مشکلی دارم که تنها با عنایت حق تعالی و نظر آقا حسین (ع) حل میشود. یا حسین جان مرا دست گیر
پنج شنبه 27/10/1386 - 23:25
دعا و زیارت

 

السلام٬ علیک  یا  ابا عبدالّله  و  علی  الأرواحِ    الّتی حلّت  بفنائک   علیک منّی  سلام٬ الّله ابداً ما بقیت٬  و بقی الّیل و النّهار  و لا جعله٬  الّله٬ آخر العهدمنّی لزیارتکم      ۞ السّلام٬ علی الحسین ؛و علی علیِّ  بن الحسین ؛و علی  اولاد الحسین ؛ و علی  أصحاب الحسین

پنج شنبه 27/10/1386 - 23:19
دعا و زیارت
جهت‌گیری در عزاداری‌های امام حسین‌(ره) باید به سوی تحكیم ایمان و روح تدین در مردم، آگاهی‌بخشی، گسترش روح شجاعت و غیرت دینی و جلوگیری از بی‌تفاوتی مردم باشد و این معنای واقعی بزرگداشت قیام امام حسین(ع) است. ( بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی 19/10/86)
چهارشنبه 26/10/1386 - 16:23
دعا و زیارت

 

امام صادق(ع) فرمودند :
قَالَ لَوْ جَرَى الْمَعْرُوفُ عَلَى ثَمَانِینَ كَفّاً لَأُوجِرُوا كُلُّهُمْ مِنْ غَیْرِ أَنْیَنْقُصَ عَنْ صَاحِبِهِ مِنْ أَجْرِهِ شَیْئاً
اگر نیكویى هشتاد دست بگردد همه آنها اجر مى گیرند بى آنكه از اجر صاحب احسان چیزى كم و كسر گردد .
(بحار الانوار ج93 ص175)


 

چهارشنبه 26/10/1386 - 16:19
دعا و زیارت
در نقل دیگر آمده است : هنگامى كه زن غساله ، بدن حضرت رقیه علیه السلام را غسل مى داد، ناگاه دست از غسل كشید و گفت : ((سرپرست این اسیران كیست ؟))
حضرت زینب علیه السلام فرمود: چه مى خواهى ؟
غساله گفت : این دخترك به چه بیمارى مبتلا بوده كه بدنش كبود است ؟
حضرت زینب علیه السلام در پاسخ فرمود: ((اى زن ، او بیمار نبود، این كبودیها آثار تازیانه ها و ضربه هاى دشمنان است ))
(298)
زبان حال حضرت زینب علیه السلام به زن غسل دهنده چنین بود:
به این صغیره بده غسل از براى خدا
نگر كه از چه رخ او چو كهربا باشد
ز داغ تشنگى دشت كربلا باشد
نگر كه زخم به پایش برون بود از حد
به روى خار مغیلان دویده او بى حد
طبق بعضى روایات ، بعد از رحلت حضرت رقیه علیه السلام یزید دستور داد چراغ و تخته غسل را ببرند، و او را با همان پیراهن كهنه اش كفن كنند.
زنان شام ازدحام كردند و در حالیكه سیاه پوش شده بودند براى بدرقه اهل بیت علیه السلام از خانه ها بیرون آمدند. صداى ناله و گریه آنها از هر سو شنیده مى شد و با كمال شرمندگى با اهل بیت علیه السلام وداع نمودند، و با كاروان اهل بیت علیه السلام پیدا بود، مردم شام گریه مى كردند.
(299)
زینب كبرى علیه السلام از این فرصت استفاده هاى بسیار كرد. از جلمه اینكه هنگام وداع ، ناگاه سر از هودج بیرون آورد و خطاب به مردم شام فرمود:
((اى اهل شام ، از ما در این خرابه امانتى مانده است ، جان شما و جان این امانت . هرگاه كنار قبرش بروید (او در این دیار غریب است ) آبى بر سر مزارش بپاشید و چراغى در كنار قبرش روشن كنید))
(300)
رفتیم و ماند نزد شما یادگار ما
جان شما و دخترك گلعذار ما
رفتیم و ماند خاطره اى سخت جانگداز
ز این شهر پر بلا، به دل داغدار ما
ما با رقیه آمده اكنون كه مى رویم
دیگر رقیه اى نبود در كنار ما
براى حضرت رقیه علیه السلام كفن آورده ام  
مداح اهل بیت عصمت و طهارت علیه السلام آقاى حاج اسدالله سلیمانى نقل كردند:
از مرحوم حسن ذوالفقارى مداح تهرانى و از شاعر اهل بیت عصمت و طهارت علیه السلام آقاى حاج غلامرضا سازگار نقل شده است كه گفت : از كسى شنیدم این قضیه را نقل كرده است كه ، براى زیارت حضرت رقیه علیه السلام به شام رفته بودم و یك روز در حرم مطهر ایستاده و مشغول زیارت خواندن مجذوب خود كرد. دیدم مى خواهد یك تكه پارچه سفید را روى ضریح بیندازد ولى نمى تواند. جلو رفتیم و گفتم : دختر جان ، چه مى خواهى بكنى ؟ لبش را گشود، دیدم آذرى زبان است ، با پدر و مادرش ‍ آمده است . گفتم : همه براى حضرت رقیه علیه السلام اسباب بازى مى آورند، تو چرا پارچه آورده اى ؟
گفت : پدر و مادرم و آنها را نشان داد به من گفتند حضرت رقیه علیه السلام كفن ندارد، من براى او كفن آورده ام
كنج خرابه شد قفسم اى گل عزیز
نى آب خوردم و نه كسى داد دانه ام
بال و پرم ز سنگ حوادث شكسته شد
از بس كه شمر شوم زده تازیانه ام
نیلى ز ضرب سیلى شمر است صورتم
جاى طناب بسته به بازو نشانه ام
بابا رقیه را خرابه گذاشتم
باشم خجل ز روى تو باب یگانه ام
جان داد در خرابه بى سقف دخترت
آن كودك یتیم تو آن نازدانه ام
گاهى به روى خوار مغیلان دویده ام
گاهى زدند كعب سنان را به شانه ام
گاهى بهانه تو گرفتم پدر به شام
آتش گرفت عمه ام از این بهانه ام
دیدى كجا كشاند فلك عاقبت مرا
با من چه ها نكرد پدر جان زمانه ام
آتش به كاخ زاده سفیان زدم پدر
با ناله سحر گه و آه شبانه ام
مى گفت صبح و شام (رضائى ) ز جان و دل
تا زنده ام غلام همین آستانه ام
چهارشنبه 26/10/1386 - 16:15
دعا و زیارت
در روایت مرحوم صدوق ((ره )) از آن خرابه ، تعبیر به محبس (زندان و بازداشتگاه ) شده است ، زیرا آنها در آنجا محصور بودند و اجازه نداشتند به جاى دیگر بروند. وى مى نویسد:
ان یزید امر بنسا الحسین علیه السلام فحبس مع على بن الحسین فى محبس لایكنهم من حر و لا قر، حتى تقشرت وجوههن همانا یزید دستور داد كه اهل بیت امام حسین علیه السلام را همراه امام سجاد علیه السلام در محلى حبس كردند. آنها در آنجا نه از گرما در امان بودند و نه از سرما، تا آنكه بر اثر آن صورتهایشان پوست انداخت .
(296)
معروف این است كه حضرت رقیه علیه السلام در همین خانه یا بازداشتگاه به شهادت رسیده است . در مورد مدت توقف اهل بیت علیه السلام در خرابه ، به اختلاف نقل شده ، به طورى كه نمى توان براى آن تعیین وقت كرد. هرگاه ورود اهل بیت علیه السلام به شام را طبق گفته مورخان ، آغاز ماه صفر بدانیم و شهادت حضرت رقیه علیه السلام را در پنجم آن ، نتیجه مى گیریم كه حضرت رقیه علیه السلام خود چهار روز در آن خرابه سر برده است . همچنین در مورد دشوارى وضع خرابه ، غیر از آنچه گفته شد، مطالب دیگرى نیز نقل شده است . از جمله اینكه ، دیوار آن خرابه كج شده و در حال خراب شدن بود.
نیز امام سجاد علیه السلام فرمود: هنگامى كه ما را به خرابه شام قرار دادند، در آنجا انواع رنجها را بر ما روا داشتند. روزى دیدم عمه ام ، حضرت زینب علیه السلام دیگى بر روى آتش نهاده است ، گفتم : عمه جان این دیگ چیست ؟ فرمود: كودكان گرسنه اند، خواستم به آنها وانمود نمایم كه برایشان غذا مى پزم و بدین وسیله آنان را خاموش سازم .
نیز نقل شده است : آنها مكرر آب و نان از حضرت زینب علیه السلام طلب مى كردند، حتى بعضى از زنان شام ترحم كرده براى آنها آب غذا مى آوردند.
(297)
به این ترتیب مى بینم حضرت زینب علیه السلام افزون بر آن همه داغ و رنج اسارت ، در چنین مكانى  سرانجام نیز غریبانه با شهادت جانسوز حضرت رقیه علیه السلام روبرو شد.
چهارشنبه 26/10/1386 - 16:13
دعا و زیارت
در كتاب بحر الغرائب ، جلد 2، قریب به این مضامین مى نویسد: حارث كه یكى از لشگریان یزید بود گفت : یزید دستور داد سه روز اهل بیت علیه السلام را در دم دروازه شام نگاه بدارند تا چراغانى شهر شام كامل شود. حارث مى گوید: شب اول من به شكل خواب بودم ، دیدم دخترى كوچك بلند و نگاهى كرد. دید لشگر از خستگى راه خوابیده اند و كسى بیدار نیست ، اما فورا از ترسش بازنشست و باز بلند شد و چند قدم آمد به طرف سر امام حسین علیه السلام كه بر درختى كه نزدیك خرابه دم دروازه شام آویزان بود. آرى ، به طرف آن درخت و سر مقدس آمد و از ترس ‍ برگشت ، تا چند مرتبه . آخر الامر زیر درخت ایستاد و به سر مقدس امام حسین علیه السلام پایین آمد و در مقابل نازدانه قرار گرفت و رقیه سلام الله علیها گفت : السلام علیك یا ابتاه و امصیبتاه بعد فراقك و اغربتاه بعد شهادتك
بعد دیدم سر مقدس با زبان فصیح فرمود: اى دختر من ، مصیبت تو و رجز و تازیانه و روى خار مغیلان دویدن تو تمام شد، و اسیریت به پایان رسید. اى نور دیده ، چند شب دیگر به نزد ما خواهى آمد آنچه بر شما وارد شده صبر كن كه جز او مزد او شفاعت را در بردارد. حارث مى گوید: من خانه ام نزدیك خرابه شام بود، از اینكه حضرت به او فرموده بود نزد ما خواهى آمد منتظر بودم كى از دنیا مى رود، تا یك شبى شنیدم صداى ناله و فریاد از میان خرابه بلند است ، پرسیدم چه خبر است ؟ گفتند: حضرت رقیه علیه السلام از دنیا رفته است .
(294)
نیز حجت الاسلام صدر الدین قزوینى در جلد دوم كتاب شریف ثمرات الحیوه ، به سند خود آورده است : حضرت رقیه علیه السلام لب خود را بر لب پدرش امام حسین علیه السلام نهاد و آن حضرت فرمود: الى ، الى ، هلمى فانا لك بالانتظار. یعنى اى نور دیده بیا بیا به سوى من ، كه من چشم به راه تو مى باشم ، و در اینجا بود كه دیدند حضرت رقیه علیه السلام از دنیا رفت .
چهارشنبه 26/10/1386 - 16:12
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته