ما از ان پاک دلانیم که به دل کینه نداریم
یک شهر پر از دشمن و یک یار نداریم
کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرت
ولی اهسته تر گویم خدایا بی اثر باشد
هر که در سینه دلی داشت به دلداری داد
دل نفرین شده ی ماست که تنهاست هنوز
گر چه رفتی ز برم حسرت روی تو نرفت
در این خانه به امید تو باز است هنوز
من یه ماهیه کوچیک تو تنگ دل تو هستم مواظب دلت باش چون اگه بشکنه من میمیرم