• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 55
تعداد نظرات : 61
زمان آخرین مطلب : 5557روز قبل
دانستنی های علمی

 

ایرانیان در عهد باستان شادی را پدیده ای اهورایی و مایه ی تحرك وپیشرفت انسان می دانستند به همین سبب هم از هر فرصتی جهت برگزاری مراسم شادمانه استفاده می كردند .

 

به گزارش ایونا ، ایرانیان یكتا پرست همایش ها و گرد همایی های شاد خود را جشن می خواندند كه ستایش وشكر گزاری معنی می داد ؛ به این ترتیب هدف اصلی ایرانیان از برگزاری این گونه گردهمایی های پر نشاط كه جشن خوانده می شد شكر نعمت های پروردگار بود؛ چنانچه جشن مهرگان كه پس از برداشت محصولات كشاورزی صورت می گرفت جهت تشكر از خداوند به خاطر استحصال محصولات كشاورزی، جشن تیرگان به واسطه ی شكر نعمت آب و جشن سده به دلیل سپاس از آفرینش آتش بر گزار می شد .

 

به این شكل جشن اسپندگان كه در روز پنجم اسفند ماه برگزار می شد نیز جشن شكر گزاری از كردگار به سبب آفرینش عشق زن و مادر به حساب می آمد به همین دلیل هم مردان در این روز به بانوان ، مادران و معشوقه هایشان هدایایی اهدا می كردند و آنها را از كار كردن معاف می داشتند .

 

این امور همه در حالی صورت می گرفت كه یونانیان در آن روزگار زنان را به تعبیر ارسطو دراز گیسوانی می دانستند كه تنها یك درجه از بردگان برتر بودند ، اعراب دخترانشان را زنده به گور می كردند و هندی ها رسم ساتی (زنده به گور كردن زن پس از مرگ شوهر را در مورد زنانشان به كار می بستند .

 

امروز اما در حالی جشن های خدا محور ، بشر دوست و طبیعت مدار ایرن باستان به فراموشی سپرده می شود كه هرروز شاهد رشد روز افزون برگزاری مراسم های وارداتی چون هالوین ، ولنتاین و غیره در كشورهستیم .

 

با این تفاسیر این پرسش مطرح می شود كه آیا عدم حمایت از جشنهایی چون اسپندگان كه اغلب در نعت نعمت های الهی و اهداف والای بشری شكل گرفته اند به ورود هر چه بیشتر فرهنگ ها ویا ضد فرهنگ های بیگانه منتهی نمی شود؟

 

آیا چنین امری  همه گیر شدن ولنتاین و سایر جشن های وارداتی در میان قشر جوان كشور را سبب نخواهد شد؟و آیا معرفی جشن اسپندگان به عنوان روز بزرگداشت عشق آن هم در شرایطی كه تاریخ برگزاری این جشن مطابق تقویم امروزین كشور مصادف است با بیست وهفتم بهمن ماه یعنی فقط سه روز پس از تاریخ برگزاری ولنتاین غربی ها به عدم تمایل جوانان به ولنتاین وگرایش آنها به اسپندگان منجر نخواهد شد ؟

 

به گزارش ایونا ، آیا حمایت و معرفی جشن های ملی مثمرثمر تر از ایجاد محدودیت وبرخورد فیزیكی با جوانان در عدم برگزاری ولنتاین نخواهد بود؟

 

به هر حال تكریم عشق این هدیه بزرگ ایزدی برای بشریت می تواند در راستای سیاست های دولت نهم كه مدعی مهر ورزی و ورود عشق به زندگی انسان هاست قرار گیرد .

جمعه 26/11/1386 - 18:41
خانواده
 
...«هوالمعین»...
  
   آقا جان!مهدی من! امام من!مولای من!زیبایی لحظات زندگیم را مدیون تو می دانم.ولی من!ای آقا درد دلم را تنها تو می توانی بشنوی وخدای تو؛تنها تویی که مرا از این جهان ظلمت ایمن داشته است.
چه بد لحظه ایست که از وجود نورانیت بی بهره باشیم.هر روز صبح به عشق دیدار تو دعای عهد می خوانیم وعهد می کنیم که تاآخرین نفس سربازی باشیم درپیشگاه تو.
از شنبه خانه هایمان را آب وجارو می کنیم ، پنجره های انتظار را می گشاییم  وگل عشقت را در گلدانی به جنس امید می پرورانیم تا به جمعه وروز وصل تو برسیم. صبح جمعه را با طنین دعای ندبه وزمزمه ی «هَل مِن مُعینٍ فأُطیلَ مَعَهُ العَویل وَالبُکاء»و بغض های رسوب شده در گلو می گذرانیم،به جای اشک خون می گرییم وهنوز تو نیامده ای... .لحظه لحظه ی جمعه را در کنار پنجره نشسته وبه راهی که انتهای آن دیده نمی شود چشم دو خته ایم وتنها نشانه ای که این جاده به آمدنت داردگلیست زیبا وبهشتی که به یمن عطروجودتوروییده،غروب روزآدینه نیزفرا رسید   و همچنان هزارجمعه می آیندومن حیران ازاینکه چراچهره ی دلربای تورا نمی بینم...
هزار سال گذشت وما در دنیای مادّی خویش روزی را با نام نیمه ی شعبان وتولّد تو می خوانیم،غافل از اینکه روز توّلد تو وما به هم گره خورده و آن همان روز وصال ما با تو یگانه منجی عالم بشریّت است.هزار سال گذشت و ما همچنان روز تولّدت را جشن می گیریم ،خیابان ها ومحلّه هایمان راآزین می بندیم امّا در دل کوهی از غصّه داریم.
 
 
سال هاست که گل نرگس را با یاد تو می بوییم و صورت نازنین تو را در چهره ی نرگس ها می جوییم.تصویر تو را تجسّم می کنیم،تصویر دنیایی را که اگر بیایی همچون بهشتی است که فرشتگان هرصبح وهرشب در آن به ستایش خدا می پردازند    
 و همه فرمان بردار تو و خدای تواند.
اماما! بی آنکه تو را ببینیم می شناسیمت که به عدل و مهربانی شهره ای .
 عشقت چنان در دل پیر وجوان ما رخنه کرده که نبودنت پشت جوانان ما را خمیده وعمر هایمان را کوتاه کرده است که از نبود تو به لا علاج ترین درد ها دچار شدهایم.
پروانه وگل را که نظاره می کنیم،انگار که آیینه ای پیدا کرده باشیم وخود را در آن می بینیم که گل تویی وما چون پروانه گرد تو می چرخیم .
  مهدیا! آیا این انتظار وصدای شکسته تر شدن قلب های ما بی پایان خواهد بود ؟
... آیا آن جمعه ای نمی رسد که نماز ظهرش را در صفوفی طولانی و بی انتها پشت سر تو اقامه کنیم وافتخار کنیم که امامی همچو تو داریم ؟
بار الهی !پروردگارا !مهربانا !به ندای بندگانت گوش کن ... گوش کن که چگونه امام خویش می خوانند...
 
اللهمّ عجِّل لولیّک الفرج
جمعه 19/11/1386 - 11:57
دانستنی های علمی
اگر اهرمی از امید وباور به من بدهند دنیا را زیر پا خواهم گذاشت.
ارشمیدس
يکشنبه 14/11/1386 - 18:33
ادبی هنری

تا تو طالب دنیا باشی دنیا بر توسلطان است،وچون از وی روی بر گردانی تو بر وی سلطان شوی...

"ابوالحسن خرقانی"

يکشنبه 14/11/1386 - 17:40
دانستنی های علمی

الهی!

از روی ماه وستارگان وآفتاب شرمنده ام،از انس وجان شرمنده ام ؛که همه در کار خود استوارند واین سست عهد ناپیدار...

يکشنبه 14/11/1386 - 17:20
ادبی هنری

سلام !

مسیر شادمانی در درون است نه بیرون ، از این رو به آنچه داریم مربوط نمی شود بلکه به آنچه هستیم بستگی دارد.

"جبران خلیل جبران"

يکشنبه 14/11/1386 - 17:14
شعر و قطعات ادبی

هر چه دلتنگتر از تنگ بلورم

                                       با کوه غمت سنگ تر از سنگ صبورم

اندوه من انبوه تر از دامن الوند

                                             بشکوه تر از کوه دماوند غرورم

یک عمر پریشانی دل بسته به مویی است

                                          تنها سر مویی ز سر موی تودورم

ای عشق به شوق تو گذر می کنم از خویش

                                         تو قاف قرار من وعین عبورم 

  بگذار به بالای بلند تو ببالم    

                                          کز تیره ی نیلوفرم وتشنه ی نورم

                                                               قیصر امین پور

يکشنبه 14/11/1386 - 16:53
شعر و قطعات ادبی

در بزم توای شمع منم زار واسیر

                                     در کشتن من هیچ نداری تقصیر

 با غیر سخن کنی که از رشک بسوز

                                     سویم نکنی نگه که از قصه بمیر

شنبه 6/11/1386 - 16:28
شعر و قطعات ادبی

دگر از درد تنهایی به جانم یار می باید

                              دگر تلخ است کامم شربت دیدار می باید

زجام عشق او مستم دگر پندم مده ناصح

                            نصیحت گوش کردن را دل هشیار می باید

مرا امید بهبودی نمانده ای خوش آن روزی

                                که می گفتم علاج این دل بیمار می باید

بهائی!بارها وزید عشق امّا جنونش را

                              نمی بایست زنجیری ولی این بارمی باید

شنبه 6/11/1386 - 13:51
شعر و قطعات ادبی

نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد

نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت

ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد

گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ وبازیگوش

که دم گرم خود را سخت در گلویم بفشارد

 وخواب خفتگان خفته را آشفته وآشفته تر سازد

بدین سان بشکند در من سکوت مرگبارم را

 

چهارشنبه 16/8/1386 - 10:14
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته