• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 118
تعداد نظرات : 526
زمان آخرین مطلب : 5337روز قبل
شعر و قطعات ادبی

به نام خدا

سلام

صبح قشنگ تابستونیتون بخیر...

-----------------------

من به این مهر سکوت

من به این تاریکی

من به ما

من به فرسودگی ذهن خودم،معترضم

که چرا ...شوق آغاز مرا

و منی چون من را

ز خودم دزدیدند!

به کجا برگردم؟

حق برگشتن را

ز تنم دزدیدند ...

سفر آینه هم رنگی نیست

خواب رنگین مرا دزدیدند ...

ز خودم دزدیدند ...

به کجا برگردم؟

حق برگشتن را

از تنم دزدیدند...

سفر آینه هم رنگی نیست

خواب رنگین مرا دزدیدند ...


يکشنبه 13/5/1387 - 12:44
شعر و قطعات ادبی

به نام خدا

سلام

روز قشنگ دوستای خوبم بخیر...

-------------------------------------

نگاهم کرد...

پنداشتم دوستم دارد !

نگاهم کرد...

در نگاهش صد شور عشق خواندم !

نگاهم کرد...

دل به او بستم !

نگاهم کرد...

اما نه !!!

بعدها فهمیدم که او فقط نگاهم کرد !!!

از زندگی آموختم که به هر نگاهی دل نبندم !

که همه نگاه ها پیام آور عشق نیستند...

همه نگاه ها معنی دوست داشتن نمی دهند...

و ... همه نگاه ها بی ریا نیستند
 

شنبه 12/5/1387 - 9:11
خاطرات و روز نوشت

به نام عاشق ترین معشوق

سلام

دوستای خوبم فردا مراسم عقد دو تا تبیانی عزیز هست در حرم مطهر حضرت معصومه

دکی اینکالج و نسیم وصال عزیز...

http://tebyan.net/index.aspx?pid=17257&threadID=49882

حتما سر بزنید

یا علی

سه شنبه 8/5/1387 - 18:55
شعر و قطعات ادبی

طلوع کن خورشیدکم

وقت غریب رفتن است

روز را آواره کن

من در شبی بی باورم

تو چشات یه زندگی مخفی شده

تو اونو از من نگیر...

 

دوشنبه 7/5/1387 - 15:57
خاطرات و روز نوشت

به نام خدا

سلام

ممنونم از همه دوستان خوبم...خیلی خیلی از لطفتون متشکرم

طبق معمول به خوب مهربانم...به برادر عزیزم...من عاشق برادرامم ولی بزرگه یه چیز دیگه است...هر چند خیلی برای من وقت نداره و همش کار داره......

-----------------------------------------------


چشم دوخته بود به نگاه همیشه مهربان مرد زندگی اش. مثل هر روز با صدایی ظریف

تکرار کرد: برای اخرین بار میگم: بیشتر از این تلاش نکن، بی فایده است، تو هرگز آدم نمیشی!

یک بار دیگر به نگاه گرم و متبسم مرد خندید و ادامه داد:

تو هرگز آدم نمیشی ، فرشته خوبی ها...

مهربانی ها...گذشت ها... فرشته ها هرگز آدم نمیشن...فرشته ی دوست داشتنی من...!

 

پنج شنبه 3/5/1387 - 18:35
شعر و قطعات ادبی

به نام خدا

سلام دوستای نازنینم...شرمنده...کمتر فرصت میکنم بیام این طرف ها...اون طرف ها بیشتر هستم(انجمن های تبیان)

این بار با یه مطلب خیلی زیبا اومدم...خیلی دوستش دارم...تقدیم به خوب مهربانم:

------------------------------------------------------

مهربانم ، ای خوب!

یاد قلبت باشد، یک نفر هست که اینجا

بین آدم هایی ، که همه سرد و غریبند با تو

تک و تنها به تو می اندیشد.

و کمی ،

دلش از دوری تو دلگیر است...

مهربانم ، ای خوب!

یاد قلبت باشد، یک نفر هست که چشمش ،

به رهت دوخته بر در مانده،

و شب و روز دعایش این است ؛

زیر این سقف بلند ، هر کجایی هستی ، به سلامت باشی

و دلت همواره ، محو شادی و تبسم باشد....

مهربانم ، ای خوب !

یاد قلبت باشد ، یک نفر هست که دنیایش را ،

همه هستی و رویایش را، به شکوفایی احساس تو ،

پیوند زده

و دلش می خواهد ، لحظه ها را با تو به خدا بسپارد...

مهربانم ، ای خوب !

یک نفر هست که با تو

تک و تنها ، با تو

پر اندیشه شعر است و شعور !

پر احساس و خیال است و سرور !

مهربانم ! این بار ، یاد قلبت باشد ؛

یک نفر هست که با تو به خداوند جهان نزدیک است

و به یادت هر صبح ، گونه سبز اقاقی ها را

از ته قلب و دلش می بوسد

و دعا میکند این بار که تو

با دلی سبز و پر از آرامش ، راهی خانه خورشید شوی

و پر از عاطفه و عشق و امید

به شب معجزه و آبی فردا برسی...

دوشنبه 31/4/1387 - 20:32
خاطرات و روز نوشت

به نام خدا

سلاااااااااااااااااااااام دوستای خوبم

خیلی خیلی شب قشنگیه...

خیلی دوست داشتنیه...

عیدتون مبارک...

  میلاد اولین ستاره

درخشان آسمان امامت، مولای متقیان، قهرمان همیشه پیروز اسلام، یگانه بزرگواری كه دوست

و دشمن اعتراف به کرامت،دانایی و شجاعت وی دارند،مردی از تبار نور،زمزم زلال عترت،مولی الموحدین،امیر مومنان جهان،مولود کعبه،شیر بیشه ایمان، حضرت علی (ع) رو تبریک میگم

 

 

زندگیتون علی وار باشه ان شاء الله

علی هر لحظه و همیشه یارتون باشه ان شاء الله

 

نازد به خودش خدا که حیدر دارد

دریای فضائلی مطهر دارد

همتای علی نخواهد آمد

والله صد بار اگر کعبه ترک بردارد 

 

در پناه حق

یا علی

سه شنبه 25/4/1387 - 20:52
خاطرات و روز نوشت

سلام...

دلم تنگ است...

دلم اندازه حجم قفس تنگ است...

نگاهم خیس و بارانی است...

نمیدانم چرا پاییز در قلب من طولانی است...

 

نمیدانم............................

يکشنبه 16/4/1387 - 19:28
محبت و عاطفه


آیا فردا را خواهم دید ؟

تا غروب راهی نیست . دلتنگم ساعتی باید بروم و جمله ای باید بگویم و شاید كمی ببارم . نمیدانم امروز چرا كوچه ها كج شده اند . رو به پایان زمان یكی از من پرسید .............

تا سلام فردا چند ساعت راه است ؟ نمیدانم فردا را خواهم دید ؟ و در فردا تو را ؟ ...... نمیدانم .. نمیدانم

-------------------------

سلام دوستای گلم...خوبید؟...بچه ها فضای ثبت مطلب خیلی برام غم انگیزه...خیلی خاطرات گذشته رو جلوی چشام میاره...

نمیدونم چرا...

به مسابقه مردی از تبار نور یه سر بزنید...خصوصا هم نام های حضرت علی

http://tebyan.net/index.aspx?pid=17257&threadID=46320

شاد باشید

جمعه 14/4/1387 - 9:18
شعر و قطعات ادبی
هوالمعشوق

سلام 

  دوستای عزیزم یه شعر دیگه....یه نمه فقط تلخه!

.........................................

بگذار بگریم منو و بگذار بگریم                              بگذار در این نیمه شب تار بگریم 
او رفت و امید دل من دور شد از من                         بگذار که بر دوری دلدار بگریم
در ماتم پژمردن گل های امیدم                               بگذار که چون ابر به گلزار بگریم
مرغ دل من پر زد و افتاد به دامش                            بگذار بر این مرغ گرفتار بگریم
غمخوارمن خسته به جزدیده من نیست                   بگذار به غمخواری خود زار بگریم
در ورطه ی دیوانگی ام می کشد این عشق              بگذار بر این عاقبت کار بگریم

  .....................

ان شاء الله خوشتون اومده باشه

در پناه حق

شااااد باشید 


پنج شنبه 30/3/1387 - 19:5
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته