• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 296
تعداد نظرات : 55
زمان آخرین مطلب : 4037روز قبل
محبت و عاطفه

 V                         A                          F                           A

 

انقدر در گفتن یک حرف حاشیه رفتم وبه جای نوشتن تنها یک کلمه گوشه ی دفتر خاطراتت شعر های حاشیه ای نوشتم !!!! تا عاقبت در حاشیه چشم هایت افتادم حالا که حاشیه نشینی را تجربه می کنم بگذار فقط یک حرف حاشیه ای دیگر بزنم دوستت دارم .

يکشنبه 21/11/1386 - 14:55
محبت و عاطفه

V                         A                          F                           A

 

اگر بهترین دوست نیستی اقلا بهترین دشمنم باش . اگه غمخوارم نیستی اقلا بزرگترین غمم باش . هرچه هستی همیشه بهترین باش جون بهترینها همیشه در یاد خواهند ماند . پس در بدترین خاطراتم بهترین باش

يکشنبه 21/11/1386 - 14:53
محبت و عاطفه

          V                                  A                                   F                            A 

تو دنیا سه تا فرشته هست : اولی داره به یتیما غذا میده دومی داره به مردم کمک میکنه سومی که  داره این  رو میخونه

يکشنبه 21/11/1386 - 14:50
خاطرات و روز نوشت
من hamed2560 فرا رسیدن  تاسوعا و عاشورای حسینی رو به همه تبیانی ها تسلیت میگویم
پنج شنبه 27/10/1386 - 9:45
محبت و عاطفه
 هر وقت که دل کسی رو شکستی روی دیوار میخی بکوب تا به یادت باشه که دلشو شکستی هر وقت که دلشو بدست اوردی میخ را از روی دیوار در بیار اخه دلشو بدست اوردی اما چه فایده جای میخ که رو دیوار مونده
پنج شنبه 27/10/1386 - 9:39
محبت و عاطفه
در بیمارستانی ، دو مرد بیمار در یك اتاق بستری بودند. یكی از بیماران اجازه داشت كه هر روز بعد از ظهر یك ساعت روی تختش بنشیند . اما بیمار دیگر مجبور بود هیچ تكانی نخورد و همیشه پشت به هم‌اتاقیش روی تخت بخوابد آنها ساعت‌ها با یكدیگر صحبت می‌كردند، از همسر، خانواده، خانه، سربازی یا تعطیلاتشان با هم حرف می‌زدند هر روز بعد از ظهر ، بیماری كه تختش كنار پنجره بود ، می‌نشست و تمام چیزهایی كه بیرون از پنجره می‌دید برای هم‌اتاقیش توصیف می‌كرد.بیمار دیگر در مدت این یك ساعت ، با شنیدن حال و هوای دنیای بیرون ، روحی تازه می‌گرفت این پنجره ، رو به یك پارك بود كه دریاچه زیبایی داشت مرغابی‌ها و قوها در دریاچه شنا می‌كردند و كودكان با قایقهای تفریحی‌شان در آب سر گرم بودند. درختان كهن ، به منظره بیرون ، زیبایی خاصی بخشیده بود و تصویری زیبا از شهر در افق دوردست دیده می‌شد. همان طور كه مرد كنار پنجره این جزئیات را توصیف می‌كرد ، هم‌اتاقیش چشمانش را می‌بست و این مناظر را در ذهن خود مجسم می‌كردروزها و هفته‌ها سپری شد یك روز صبح ، پرستاری كه برای حمام كردن آنها آب آورده بود ، جسم بی‌جان مرد كنار پنجره را دید كه با آرامش از دنیا رفته بود . پرستار بسیار ناراحت شد و از مستخدمان بیمارستان خواست كه مرد را از اتاق خارج كنند مرد دیگر تقاضا كرد كه تختش را به كنار پنجره منتقل كنند . پرستار این كار را با رضایت انجام داد و پس از اطمینان از راحتی مرد، اتاق را ترك كرد.آن مرد به آرامی و با درد بسیار ، خود را به سمت پنجره كشاند تا اولین نگاهش را به دنیای بیرون از پنجره بیندازد . بالاخره او می‌توانست این دنیا را با چشمان خودش ببینددر كمال تعجت ، او با یك دیوار مواجه شد مرد ، پرستار را صدا زد و پرسید كه چه چیزی هم‌اتاقیش را وادار می‌كرده چنین مناظر دل‌انگیزی را برای او توصیف كند پرستار پاسخ داد: شاید او می‌خواسته به تو قوت قلب بدهد. چون آن مرد اصلا نابینا بود و حتی نمی‌توانست دیوار را ببیند.


( نظرتون چیه )
يکشنبه 23/10/1386 - 14:48
خاطرات و روز نوشت
                                                                                             

من عشق را از انعکاس مهتاب در حوض مادر بزرگ آموختم

 

من ایثار را از قلب خورشید در آسمان صحرا آموختم

 

من زندگی را از امواج طوفانی شب دریا آموختم

 

من محبت را از قطره های باران بر علفزار آموختم

 

من صداقت را از یک رنگی ابر های سفید آموختم

 

من وفا را از کبوتران بر شاخه های خشکیده آموختم

 

من گذشت زمان را از چشم های منتظر آموختم

 

من عطش را از چکاوک های خانه همسایه آموختم

 

من ایمین را از کودکان معصوم آموختم

 

و من آموختم هر چه را که می خواهم فقط از معبود یکتا بخواهم


*-( شما چه طور )-*
يکشنبه 23/10/1386 - 14:42
دانستنی های علمی
***************************

وقتی ناراحتید از اینكه به چیزی كه می خواستید نرسیدید ، محكم باشید و خوشحال.... خداوند در فكر چیز بهتری برای شماست...

********************************
يکشنبه 23/10/1386 - 14:39
محبت و عاطفه
*******************************

روزی تو را محاکمه می کنند

به حبس ابد محکوم میشوی

جرمت مشخص نیست شواهد زیادی هم از جنایت وجود ندارد

فقط اثر انگشتت را روی قلبی یافته اند

**********************************
يکشنبه 23/10/1386 - 14:37
محبت و عاطفه
*********************************************
 خدایا تو خود میدانی انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است
 چه زجر میكشد آن كس كه انسان است و از  احساس سرشار است
*********************************************
يکشنبه 23/10/1386 - 14:35
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته