• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 58
تعداد نظرات : 54
زمان آخرین مطلب : 4114روز قبل
آموزش و تحقيقات
گزارش از ايرج نظافتي
همزمان با آغاز فعاليت هاي يك راديو وابسته به كاخ سفيد، نامه اي از سوي يكي از مسئولان وقت فرهنگي كشورمان خطاب به مديران جرايد ارسال شد كه با اشاره به پشت پرده راه اندازي اين راديو و تاكيد بر حمايت مستقيم آمريكا براساس مصوبه كنگره اين كشور از گردانندگان اين راديو، از آنان خواسته شد تا نسبت به انتشار هرگونه مطالبي به نقل از اين راديو نهايت دقت را داشته باشند.
اما نكته قابل تأمل اينكه فرد مذكور كه در جايگاه يك مقام مسئول قرار داشت بعدها و با گذشت زمان در پوشش جريان اصلاح طلب قرار گرفت و به خوراك سازي تبليغاتي عليه كشورمان مشغول شد و نه تنها خود بلكه بسياري از همفكرانش به گفتگو با اين راديو و راديوهاي بيگانه ديگري كه در اين راستا فعاليت مي كنند، پرداخت.
برخي از هواداران اين جريان هنوز هم از انجام هرگونه مصاحبه اي با آنها دريغ نمي كنند و همسو با آنان عليه ارزش ها و باورهاي ملي وديني كشورمان سخن پراكني مي كنند و يكي از ابزارهاي مهم و موثر در پيشبرد اهداف «ناتوي فرهنگي» در كشورمان محسوب مي شوند.
راديوهاي بيگانه ابزار ناتوي فرهنگي
امروزه راديوهاي بيگانه يكي از ابزارهاي مهم و قوي «ناتوي فرهنگي» به شمار مي روند.
گردانندگان اين راديوها كه هدفشان تخريب باورهاي ملي و ديني و زير سؤال بردن ارزش هاي معنوي مردم ايران است مي كوشند با پخش برنامه هايي خاص چهره جمهوري اسلامي را
تيره و تار نشان دهند و اغلب خوراك اين راديوها هم از مصاحبه با برخي چهره هاي سياسي تهيه مي شود. چهره هايي كه در سال هاي گذشته برخي از آنان در جايگاه نماينده مردم در مجلس و يا در بدنه دولت هاي پيشين حضور داشته اند يا به عنوان روزنامه نگار اصلاح طلب در برخي نشريات زنجيره اي فعال بوده اند.
آمارهاي يك تحقيق كارشناسي در شهريورماه سال جاري نشان مي دهد كه در اين ماه راديو فردا با پخش 148 گفتگو، بي بي سي 142 گفتگو، آمريكا 127 گفتگو، فرانسه 61 گفتگو، كلن 41گفتگو و راديو اسرائيل با 10گفتگو با افرادي كه به برخي ويژگي هاي آنان اشاره شد به دنبال تحقق اهداف «ناتوي فرهنگي» است، به گونه اي كه بيشترين بحث مطرح شده در اين راديوها به مسائل سياست داخلي ايران اختصاص دارد.
فهرست طولاني افراد طرف گفتگو با راديوهاي بيگانه فارسي زبان- فردا، آمريكا، اسرائيل، بي بي سي، فرانسه و كلن- و تنوع موضوعات مورد گفتگو بيان گر تلاش گسترده اين راديوها براي شبهه پردازي درباره رويدادهاي
سياسي- اجتماعي كشورمان مطابق با جهت گيري هاي اين رسانه ها و شكل دهي به اذهان مخاطبان در راستاي اهداف گردانندگان آنان است.
در اين تحقيق نمودارهاي مختلفي از اين گفتگوها تهيه و تنظيم شده كه از يك طرف نشان دهنده تعداد دفعات گفتگوهاي اين افراد با راديوهاي بيگانه است. همچنان كه در طول ماه با يك نماينده سابق مجلس 3 گفت وگو صورت گرفته است و كل گفتگوهاي ارائه شده به وسيله اين راديوها و سهم هر راديو از كل گفتگوها نيز نشانگر توجه ويژه و استثنايي غرب به مسائل ايران است. اين آمار از طرف ديگر اهميت موضوعات مورد توجه راديوهاي بيگانه را با بيان تعداد گفتگوهاي انجام گرفته درباره آنها نشان مي دهند. همچنين در اين تحقيق مشخص شده كه موضوعات داخلي بيشتر مورد توجه اين گروه از رسانه هاي خارجي بوده است.
جهان تك قطبي
امروز ناتوي فرهنگي از هر ابزاري براي استحاله فرهنگ اسلامي استفاده مي كند.
دكتر حشمت الله فلاحت پيشه، كارشناس مسائل خاورميانه و عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس شوراي اسلامي مخاطب سؤالاتم قرار مي گيرد و در پاسخ مي گويد: «نفر اول تا سوم مقامات ناتو آمريكايي هستند و همين روال مديريت نظامي را به حوزه فرهنگي انتقال داده اند و مثلا در افغانستان يا كردستان عراق نيروهاي آمريكايي سواي اينكه حضور نظامي دارند، حتي يك سري سي دي هاي آموزشي را هم توزيع كرده اند وعملا ناتوي فرهنگي را به اجرا گذاشته اند، يعني در اين سي دي ها فرهنگ و ارزش هاي مدنظر مردم آن مناطق را فرهنگي عقب افتاده و مردود ترسيم كرده و فرهنگ غرب را ارجح ترين فرهنگ دنيا معرفي كرده اند.»
اين عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي با اشاره به تفاوت هاي ناتوي نظامي با ناتوي فرهنگي مي گويد: «ناتوي فرهنگي از نظر جغرافيايي فقط مختص كشورهاي آتلانتيك و آمريكا نيست و هدفش تك قطبي كردن جهان است و مي خواهد تمامي فرهنگ ها به صورت سلسله مراتبي زيرمجموعه اي از فرهنگ غرب باشند، كه اين سيطره به رغم اينكه بسيار خطرناك است به صورت خزنده حركت مي كند. بنده معتقدم با همان وسيله اي كه ناتوي فرهنگي وارد عمل شده بايد مقابله كرد.»
دكتر فلاحت پيشه معتقد است كه شكست آمريكا در خاورميانه خود به خود ناتوي فرهنگي را هم به شكست مي انجامد، چرا كه الان رويكرد مردم در خاورميانه به سياست هاي آمريكا و هم پيمانانش كاملا منفي و دفاعي است و اين موضوع شكست تمامي برنامه هاي ناتو را نويد مي دهد.
هويت جهاني برپايه انديشه سكولار
دكتر محمدرضا ناري ابيانه، كارشناس مسائل فرهنگي و مديركل آموزش و مشاركت هاي شهرداري تهران در گفتگو با سرويس گزارش كيهان درباره اهداف ناتوي فرهنگي تحليل جالبي را ارائه مي دهد و مي گويد: «ناتوي فرهنگي هيچ حد و مرز جغرافيايي ندارد و هيچ قوميت و مليتي را بر نمي تابد و فقط به دنبال يك هدف واحد است و آن شكل دهي هويت جهاني برپايه انديشه سكولارمي باشد؛ يعني اين موضوع يك فراگرد گسترده اجتماعي است كه همه سطوح و طبقات و اقشار جامعه را در بر مي گيرد و از ابزارهاي قوي و موثري مانند اينترنت، ماهواره و... به حد كافي بهره مي برند؛ اما اين نكته را هم نبايد فراموش كنيم دشمن هنگامي به اهدافش مي رسد كه هجوم بيروني با غفلت، جهالت، بي تدبيري ما و اقدامات همراه با سوء نيت داخلي همسو شوند، براي رسيدن به چنين هدفي استكبار جهاني از تمامي ساز و كارهاي علمي و عملي مانند كرسي هاي علمي، مجامع بين المللي و تغيير گروه هاي مرجع اجتماعي استفاده مي كند.»
اما واقعيت اين است كه در هشت سال گذشته جريان هايي هم در داخل كشور همسو با اين هجمه ها حركت كردند و استكبار جهاني همسو با اين جريان ها توانست پايگاه هايي در ميان برخي از چهره هاي فرهنگي ايجاد كند. گرچه در آن زمان ناتوي فرهنگي ايجاد نشده بود اما تحركات ضدفرهنگي غرب در يكي دو سال اخير از جمله ترسيم كاريكاتور موهن از پيامبر اعظم(ص) و... خود نشان از تحقق پيماني تحت عنوان ناتوي فرهنگي دارد.
«جواد آرين منش» نماينده مردم مشهد و عضو كميسيون فرهنگي مجلس با تاكيد بر اين نكته كه فضاي تساهل و تسامحي كه در دولت هاي گذشته حاكم بود زمينه نفوذ فرهنگ بيگانه را در كشور حاكم كرد، مي گويد: «در برنامه چهارم توسعه به محورهاي توسعه فرهنگي اشاره و تاكيد شده است كه دولت بايد به اعتلاي معرفت و بصيرت ديني در سايه قرآن و اهل بيت عليهم السلام، تقويت فضايل اخلاقي، تقويت روحيه ايثار و شهادت، تقويت وحدت ملي و مقابله با تهاجم فرهنگي توجه كند.»
اما پرويز سروري، ديگر عضو كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي از منظر ديگري به ناتوي فرهنگي مي نگرد و مي گويد: «به نظر من اگر استكبار جهاني به اين نتيجه رسيده كه ظرفيت هاي فرهنگي خود را عليه اسلام تجميع كند، نقطه مقابل آن اين است كه ما با ساز و كارهاي مناسبي در جهت تجمع ظرفيت هاي جهان اسلام باشيم و بتوانيم اين پوسته ملت اسلامي را بشكافيم و جهان اسلام را با اقدامات خود مورد حمايت قرار دهيم و به نوعي ظرفيتي را ايجاد كنيم كه مسلمانان در كنار هم قرار گيرند.»
اين عضو كميسيون فرهنگي با تاكيد بر اين نكته كه مهمترين اقدام ناتوي فرهنگي ايجاد اختلاف و شكاف در جهان اسلام است، مي گويد: «ايجاد چند دستگي و تقابل و تضارب و نهايتا جنگ بين قواي اسلامي از اهداف ناتوي فرهنگي است كه بايد تلاش كنيم رفته رفته سطح آزادي برخوردها را كاهش دهيم و تحمل در جهان اسلام را افزايش دهيم و زمينه هاي وحدت ملل اسلامي را پديد آوريم.»
ابتدا بايد ناتوي فرهنگي را باور كنيم
«سعيد ابوطالب» عضو كميسيون فرهنگي و نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي درباره راه هاي مقابله با ناتوي فرهنگي مي گويد: «براي مقابله با اين موضوع بايد ابتدا اين هجوم باور شود، چون سال ها طول كشيد كه دولت مردان ما باور كنند چيزي به نام «تهاجم فرهنگي» كه از سوي مقام معظم رهبري عنوان شد وجود دارد، اما مقابله با ناتوي فرهنگي نبايد برخوردي انفعالي باشد، بلكه بايد قدم به قدم مقابله كرد، اتاق فكر ايجاد كرد و براي اين مقابله مباني نظري ترسيم كرد و اين كار ابتدا بايد در دانشگاه وحوزه انجام شود، سپس اين مباني به سياستگذاري، پروژه و اجرا ختم شود.»
وي با تاكيد بر اين كه در خيلي از مولفه هاي انقلاب اسلامي هنوز هم نظريه پردازي نكرده ايم، مي گويد: «فرهنگ ايراني و اسلامي نياز به نظريه پردازي دارد كه به نظر من اين كار را هم شوراي عالي انقلاب فرهنگي نمي تواند انجام دهد، و در قدم اول بايد از تئوريسين هاي فرهنگي براي اين كار كمك خواست.»
با اين حال امروزه واقعيتي كه در پيش روي ما قرار دارد اين است كه براي مقابله با «ناتوي فرهنگي» مي بايست با ايجاد شوراي فرهنگي و راهبردي، به ترسيم نقشه مقابله با ناتوي فرهنگي كه در آينده هجوم آن را خواهيم ديد پرداخت و از تمامي فرصت و پتانسيل هاي موجود استفاده كرد.
دوشنبه 21/3/1386 - 20:36
اخبار

محمد جعفر فلسفي امروز در گفت‌وگو با فارس در اهواز افزود: دشمنان از آگاهي و تشخيص صحيح مردم متعهد و انقلابي ايران در عذاب هستند و به همين دليل در صدد ايجاد دسيسه‌هايي هستند تا مردم را نسبت به نظام بي‌اعتماد كنند.
وي اضافه كرد: اين دشمني‌ها با نظام مردمي ايران، از 28 سال قبل شروع شد اما شاهد آن هستيم كه اكنون چارچوب‌هاي جمهوري اسلامي به لطف ولايت مداري و عشق به وطن مردم پا برجاست.
فلسفي تاكيد كرد: آنچه مسلم است اينكه دشمن راههاي مختلفي را براي ضربه زدن به ايران تجربه كرده تا اينكه در نهايت به اختلاف قومي در بين مردم رسيده است و دشمناني كه چشم ديدن مردم مسلمان ايران را ندارند، مطالبات غيرمنطقي قومي و محلي را ابزاري براي كينه ورزيهاي سياسي خود كرده‌اند.
اين عضو طيف فعال اصولگرا در استان خوزستان اضافه كرد: خوزستان به دليل وجود قوميتهاي مختلف، هميشه در تيررس دسيسه‌هاي دشمن براي دامن زدن به تفاوت‌هاي قومي است اما مردم اين استان با وحدت و حضور پررنگ خود در جنگ تحميلي و پس از آن در صحنه‌هاي سياسي و اجتماعي مختلف، ثابت كردند كه اين دسيسه‌ها هم بر نظام جمهوري اسلامي كارساز نيست.
انتهاي پيام/

دوشنبه 21/3/1386 - 20:29
سياست

رييس كل دادگستري سيستان و بلوچستان و مشاور رييس قوه قضاييه اعلام كرد:
دستگاه قضايي و امنيتي اجازه برافروختن آتش نفاق مذهبي و اختلاف قومي را به هيچكس و در هر لباس، مسلك و از هر تريبون و جريده‌اي نخواهد داد.

"محمدابراهيم نكونام" در بيانيه‌اي كه روز سه‌شنبه به ايرنا ارسال شد ادامه داد: مردم خداجو و هميشه در صحنه استان سيستان و بلوچستان، ما قسم خورده‌ايم به عدالت رفتار كنيم و حدود الهي را بدون فوت وقت و با دقت شرعي درباره مجرمان اجرا كنيم.

بيانيه مي‌افزايد: مردم غيرتمند استان، ما گواهان صادقي هستيم كه فقط نوع جرم و جنايت و شدت و ضعف آن را مي‌بينيم و در صدور احكام مان شيعه و سني،فارس و بلوچ، شهري و روستايي حتي مولوي و روحاني در ترازوي عدالت مان مساوي هستند.

رييس كل دادگستري سيستان و بلوچستان در اين بيانيه آورده است: "فردي (نصرالله شنبه‌زهي) كه توسط شما ملت غيور، در صحنه جرم و جنايت دستگير و به دار مجازات آويخته شد و مجرميني كه فردا و فرداهاي ديگر به كيفر اعمال ننگين خود مي‌رسند، خواسته يا ناخواسته مزدوراني هستند كه با سلاح و مهمات به جان اين ملت مظلوم افتاده و با سرقت مسلحانه بانكها و راهبندي مردم بيگناه، خون آنان را ريخته و با امنيت و آسايش و جان و مال اين مظلومان بازي مي‌كنند و مانع رشد و توسعه اين سرزمين هستند."
"شياطيني كه با جعل و تزوير موفق به گرفتن شناسنامه ايراني شده و هيچ علاقه و وابستگي به اين خاك مقدس ندارند."
"اينان پيام‌رسانان وحشت و مرگ براي مردمند، اينان با شهادت عزيزان مظلوم بخاك و خون خفته ملت بزرگ شيعه، درصدد اختلاف افكني ميان دو مذهب هستند."
مشاور رييس قوه قضاييه در بيانيه خود ادامه مي‌دهد: "اين نقشه اهريمنان است كه ديروز منافقين كوردل، آن گريختگان به دامان شيطان بزرگ بنام شيعه، شيعه مي‌كشتند و امروز نيز مزدوران ديگري، شيعه را با نام سني مي‌كشند و شايد فردا، اهل تسنن هدف آماج اين نامردمان قرار گيرند."
"اوج آگاهي مردم ديروز در تشييع جنازه شهيدانمان جلوه‌گر شد كه با استخوان در گلو و خار در چشم، آنها را در لباس عزا ديديم كه در عين مظلوميت، زير تابوت شهيدان، نداي وحدت و عدم تعرض به برادران و خواهران اهل تسنن سر مي‌دادند ؟ و اين يعني وحدت عملي و اجازه ندادن به دشمن كه جنگ داخلي راه بياندازد؟ و همه بدانند جامعه بزرگ ايراني از سني و شيعه، فارس و بلوچ و كرد و عرب اين خواسته دشمن كينه‌توز را در نطفه خفه خواهند كرد و دستگاههاي قضايي و امنيتي نيز اجازه برافروختن آتش نفاق و اختلاف را توسط هركسي و در هر لباس و مسلك و مذهبي و از هر تريبون و جريده‌اي نخواهد داد."
"امروز اختلاف افكني و تحريك مردم با هر عنوان و بيان و قلمي، جرمي است نابخشنودي و طبيعتا قابليت پيگرد قانوني را دارد، همانگونه كه قتل و جنايت و ايجاد ترس و ناامني و قاچاق محموله‌هاي موادمخدر و پشتيباني مالي از اين خون‌آشامان مجازات مرگ را به دنبال خواهد داشت."
نكونام در اين بيانيه مي‌افزايد: پس همه بياييم دست در دست هم، با نداي وحدت امر خدا را اجرا كنيم كه "و قاتلو هم حتي لاتكون فتنه" اين ملت، مظلوم و بي‌پناه است، بياييد، پناه هم باشيم دولت را براي عمران و آباداني ياري دهيم خود ناامني‌ها را از بين ببريم تا آينده‌اي درخشان براي نسل آينده رقم زده باشيم.

بيانيه در پايان تاكيد كرده است: اگر بر من خرده نگيريد خواهم گفت، خدا مي‌داند بهمان اندازه كه ديدن خانواده شهيد، عزت‌آفرين و مسئوليت‌آور است، ديدن زن جوان هفده ساله‌اي كه با داشتن سه فرزند، بي‌پناه و آواره بايد دنبال شوهر مجرم و خلافكارش كه فراري و اجير خون آشامان شده است، بگردد؟ كمر شكن است و تا جغدان شوم و شب پرهاي خرابه‌نشين ، حضور داشته باشند، صداي آرام بخش عندليب و مرغ سعادت ديدني و شنيدني نخواهد بود.

دوشنبه 21/3/1386 - 20:27
سياست

براساس شواهد، مدارك و اعترافات عاملان عمليات تروريستي اخير در زاهدان دولت آمريكا نقش اصلي را در طراحي و اجراي اين عمليات برعهده داشت.

مقارن ساعت ‪ ۶/۳۷‬دقيقه صبح روز چهارشنبه ‪ ۲۵‬بهمن ماه سال جاري تعدادي افراد شرور و عوامل ناامني با كارگذاشتن مواد منفجره در داخل يك دستگاه خودروي پيكان سواري و متوقف كردن آن در مسير عبور يك دستگاه اتوبوس حامل كاركنان سپاه پاسداران و انفجار آن، ‪ ۱۱‬نفر از كارمندان سپاه را شهيد و ‪ ۳۱‬نفر را زخمي كردند.

در جريان اين حادثه با هوشياري ماموران و همكاري نزديك مردم تعدادي از عوامل ناامني دستگير شدند.

ساعاتي پس از تشييع پيكر شهدا، سركرده گروهك تروريستي ريگي از طريق مصاحبه با شبكه تلويزيوني منافقين از وقوع حمله تازه اين گروهك در زاهدان خبر داد و دقايقي بعد صداي انفجار از مركز استان سيستان و بلوچستان به گوش رسيد.

انفجار اخير چهارمين اقدام تروريستي در زاهدان است كه گروهك تروريستي ريگي مسووليت آن را برعهده گرفته است.

ارديبهشت‌ماه سال‌جاري نيز اين گروهك تروريستي در يك عمليات ويژه ‪ ۹‬تن از سربازان مرزي ايران را در مرز پاكستان ربود و يك تن از گروگان ها را به شهادت رساند.

گروهك تروريستي ريگي براي اولين بار در اسفند ماه سال ‪ ۱۳۸۴‬با حمله به كارواني از مردم عادي و غير مسلح كه از مراسم بزرگداشت شهداي زاهدان بازمي گشتند و با به شهادت رساندن ‪ ۲۲‬تن از آنان و گروگان گرفتن جمعي ديگر اعلام وجود كرد.

اين گروهك تروريستي به سركردكي "عبدالمالك ريگي" ‪ ۲۵‬ساله و با پشتيباني "طالبان" و "القاعده" تشكيل شده است و مزدوران اين گروه نيز پس از هر عمليات تروريستي به دامان طالبان در خارج از مرزها پناه مي‌برند.

اين گروهك به جهت ماهيت تروريستي مورد توجه دولت‌هاي خارجي به ويژه آمريكا قرار گرفته و "واشينگتن" در راستاي سياست ايجاد تفرقه در ميان قوميت‌هاي مختلف و بوجود آوردن جو رعب و وحشت و احساس ناامني در ايران اين گروهك تروريستي را به خدمت گرفته است و با پشتيباني مالي و تسليحاتي آنان را به انجام عمليات تروريستي تشويق مي‌كند.

دولت آمريكا كه در تمامي طرح‌هاي قبلي خود عليه ايران شكست خورد، از سال ‪ ۱۳۸۴‬راهبرد جديدي را عليه ايران با عنوان "ناآرامي و تحريك قوميت‌ها" مطرح كرد. اين راهبرد اولين بار توسط "مايكل لدين" استراتژيست معروف آمريكايي و از مسئولان موسسه مطالعاتي و پژوهشي "آمريكن اينتر پرايز" كه اتاق فكر نو محافظه كاران آمريكايي محسوب مي‌شود، مطرح شد.

دراين راهبرد به تحريك قوميتها با وعده فدراليسم و دامن زدن به ناامني در مناطق مرزي ايران توجه ويژه‌اي شده است.

براساس اين راهبرد، آمريكا سعي دارد با استفاده از موضوع قوميت‌ها و فرقه‌ها و مذاهب آنان را به تقابل با يكديگر وا دارد و در نهايت انسجام اجتماعي و اراده ملي را در حمايت از سياست‌هاي نظام تضعيف و مختل كند.

عامل اصلي بمب‌گذاري بلوار "ثارالله" زاهدان در اعتراف‌هاي خود كه از سيماي مركز سيستان و بلوچستان پخش شد، گفت: "مدتي قبل از طريق يكي ازكشورهاي همسايه براي اقدامهاي تروريستي و خرابكاري وارد زاهدان شدم." وي كه خود را"نصرالله شنبه‌زهي" معرفي كرد،افزود كه در سه عمليات تروريستي ديگر نيز قبلا شركت داشته است.

عامل اصلي بمب‌گذاري روز چهارشنبه زاهدان همچنين در اعترافي ديگر اطلاعات جديدي از توطئه‌هاي آمريكا براي ايجاداختلاف و فتنه قومي و مذهبي در سيستان و بلوچستان افشا كرد.

وي در اعترافهاي خود گفت كه گروهك تروريستي ريگي هيچگونه سازماندهي و تشكيلاتي در داخل ايران و به خصوص سيستان و بلوچستان ندارد و اعضاي آن افراد شروري هستند كه توسط سرويسهاي خارجي جذب شده‌اند و آموزش خرابكاري مي‌بينند.

اين عامل بمب‌گذاري اعتراف كرد افرادي كه به ما آموزش بمب‌گذاري و ترور مي‌دادند به زبان انگليسي صحبت مي‌كردند و مترجمان آنان كه زبان فارسي داشتند، به احتمال زياد از اعضا گروهك منافقان بودند.

سردار سرتيپ دوم "محمد غفاري" فرمانده "قرارگاه عملياتي فتح " نيروي انتظامي سيستان و بلوچستان وابستگي گروهك تروريستي ريگي به سرويس‌هاي اطلاعاتي و جاسوسي آمريكا و انگليس را محرز دانست.

وي به خبرنگار ايرنا گفت: از اين افراد علاوه بر سلاح و مهمات و نارنجك دستي، يك دستگاه دوربين فيلم برداري كشف شد كه در آن بسياري از حقايق و همچنين نحوه بمب‌گذاري و اجراي عمليات‌هاي تروريستي و خرابكارانه فيلم برداري شده بود.

فرمانده قرارگاه "فتح " گفت: فيلم‌هاي كشف شده نشانگر اين است كه مزدوران يادشده براي دريافت جيره خود از اربابان خارجي، تمامي صحنه‌ها را فيلم برداري كردند و قصد داشتند با تحويل آن به سرويس‌هاي جاسوسي خارجي پاداش اين جنايت خود را دريافت كنند.

پيش از اين رويداد تروريستي، "عبدالمالك ريگي " سركرده اين گروهك در ديدار با "حاج بشير احمد ريگي"، بزرگ طايفه ريگي كه براي ميانجيگري (در مورد گروگان‌هاي پرسنل نيروي انتظامي) به منطقه صالحيان مراجعه كرده بود، اظهار داشت كه من از آمريكايي‌ها براي مبارزه حمايت مي‌شوم و پول مي‌گيرم.

سركرده گروهك تروريستي همچنين دقايقي پيش از انجام انفجار تروريستي ‪۲۸‬ بهمن زاهدان، در يك برنامه مستقيم تلويزيوني كه از شبكه تلويريوني منافقين پخش مي‌شد از انجام عمليات تروريستي در شهر زاهدان خبر داد و با افتخار از كشتار مردم ياد كرد.

هم زماني مصاحبه ريگي با تلويزيون منافقين و انفجار تروريستي در زاهدان و نيز گفتو گوي وي با راديو دولتي آمريكا كه در آن گزارشي از اقدامات تروريستي خود را ارائه داد از نشانه‌هاي ديگر دخالت آمريكا در عمليات تروريستي زاهدان است.

به اين ترتيب آمريكاييها در راستاي سياست جديد خود براي ايجاد اختلافات قومي ضمن آموزش تروريستها، تجهيزات نظامي لازم در اختيار آنان قرار دادند و با پشتيباني مالي آنان را براي انجام عمليات تروريستي در ايران تشويق كردند.

آمريكا كه خود مسبب اصلي به وجود آمدن اين رويداد تلخ و حادثه ناگوار تروريستي در زاهدان است در شوراي امنيت سازمان ملل متحد نيز در مسير صدور قطعنامه باگنجانيدن عبارت تسليت به دولت ايران مخالفت كرد.

‪ ۱۵‬عضو شوراي امنيت در ‪ ۲۶‬بهمن به اتفاق آرا، اين "حمله تروريستي" را محكوم و "تسليت صميمانه خود را به بستگان قربانيان و تمام مردم ايران " اعلام كردند.

در بيانيه اين شورا تاكيد شده است كه هيچ بهانه‌اي نمي‌تواند توجيه‌گر اين گونه اقدامات تروريستي باشد و برضرورت سپردن عاملان، سازمان‌دهندگان و بانيان اين حمله تروريستي به دست عدالت، تاكيد شده است.

با اصرار نماينده آمريكا، اعضاي شوراي امنيت ضمن محكوم كردن اين اقدام ترويستي، از گفتن "تسليت به دولت ايران " خودداري كردند.

دوشنبه 21/3/1386 - 20:23
دانستنی های علمی

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: مجلس

 

عضو كميسيون فرهنگي مجلس، تصريح كرد: خط تفرقه و نفاق، خط استكبار جهاني است و آنها براي بر هم زدن خط بيداري و وحدت مسلمانان حركت مي‌كنند و امروز مهمترين اقدامي كه از سوي جامعه اسلامي بايد صورت گيرد اين است كه اشتراكات مذهبي را مطرح و بازگويي كنند.

پرويز سروري در گفت‌وگو با خبرنگار پارلماني خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اظهار داشت: يكي از كاركرد‌هاي بزرگ انقلاب اسلامي، زنده‌ كردن حيات اجتماعي دين و حضور دين در عرصه‌هاي اجتماعي بود و همين باعث شد كه هم مسلمانان و هم غير مسلمانان نگاهشان به دين خصوصا به اسلام تغيير كند و نيز باعث شد موج عظيم مسلمانان خفته‌اي كه خودباوري خود را از دست داده بودند و اساسا احساس مي‌كردند كه آنها بايد هميشه متغيري از قدرت‌هاي استكبار مي‌باشند، بيدار شوند.

به گفته وي، بزرگترين كاركرد انقلاب اسلامي اين بود كه آن ديواره‌هاي ضخيمي كه دشمنان اسلام با ايجاد اختلافات و پررنگ‌كردن اختلافات قومي ـ مذهبي و فاصله انداختن بين ظرفيت‌هاي عظيم جامعه اسلامي و حكومت بر آنها را با شعار تفرقه بيانداز و حكومت كن، بين مسلمانان قرار داده بودند را برداشت و دست‌هاي مسلمانان را در دست يكديگر قرار داد و نگاه‌هاي خصمانه را به نگاه‌هاي دوستانه تبديل كرد.

وي با بيان اينكه اين موضوع باعث شد جامعه استكباري احساس خطر كند، گفت: امريكا مي‌ديد كه مسلمانان در موضوعاتي مشترك عمل مي‌كنند مثلا در موضوع فلسطين، حماس سني با حزب الله شيعه در كنار هم با يك هدف حركت مي‌كنند.

اين عضو كميسيون فرهنگي مجلس اضافه كرد: بدين ترتيب جامعه‌ي استكباري، متوجه شد كه اگر موج اسلام خواهي بوجود آمده كه فرق مختلف را زير يك چتر مي‌آورد و حقوق از دست رفته آنها را به آنها متذكر مي‌شد و آنها را در مقابل ستمگران قرار مي‌داد، بخواهد ادامه يابد و اين سيل ويرانگري كه بساط استكبار را در هم مي‌ريزد، همينطور جريان داشته باشد، قطعا آنها با مشكل مواجه مي‌شوند، لذا به اين استراتژي رسيدند كه بحث اختلاف را به عنوان يك عنصر تضمنين كننده براي بر هم زدن تجميع قدرت‌ها و فرق اسلامي مطرح كنند.

وي با بيان اينكه اين خطر در عراق، لبنان و فلسطين و ... دنبال مي‌شود، خاطرنشان كرد: ادامه استراتژي آنها به دنبال ايجاد اختلاف مذهبي، ايجاد اختلاف قومي و دامن زدن به آن است.

سروري با يادآوري لزوم تاكيد بر اشتراكات فرقه ها و مذاهب اسلامي، تصريح كرد: بايد تاكيد كرد كه دشمن مشترك مسلمانان معرفي شود و اين امر را وظيفه رسانه‌ها است.

دوشنبه 21/3/1386 - 20:21
دانستنی های علمی
رواج گلد کوئست، گلد ماین. ای بی ال. مای دیاموندو جدیدا حتی نسخه های ایرانی آنها نشان از بیماری اقتصادی و اجتماعی در کشور ماست و همچنین عدم برخورد با آنها نیز نشان از ضعف مسئولین حکومتی است.مسئولینی که در برخورد با برخی سایتهای سایتهای سیاسی و خبری و همچنین مطبوعات به سرعت عمل میکنند در برابر رواج این بیماری در جامعه یا ساکت هستند و یا تنها به اعتراضاتی ساده اکتفا میکنند.در حالی که بارها در مورد ضررهای تجارت هرمی صحبت شده است این شرکتها رسما در ایران شرکت ثبت میکنند و می شناسیم دهها دفتر و مرکز دیگری را به شکل جدی در جهت تبلیغ و جذب مشتری فعالیت میکنند.در حالیکه که سایتهای خبری و اطلاع رسانی فارسی و ایرانی به راحتی فیلتر می شوند و از نظر آقایان سایتهایی چون اورکات مصادق رواج فساد هستند و به سختی فیلتر میشوند سایتهای شرکتهای فعال در زمینه تجارت هرمی به راحتی فعالیت میکنند و حتی بر خلاف هزارن سایت دیگر که معمولا به اشتباه! در شرکتهای سرویس دهنده فیلتر میشوند این سایتها بدون هیچ مشکلی فعالیت هستند.متاسفانه گاهی شاهد برخی حمایتهای مسئولین از اینگونه فعالیتها نیز هستیم.تجارت هرمی به دلایلی چون خروج میلیونها دلار از کشور بدون ورود هیچگونه کالای با ارزش،تعداد زیاد بازنده های آن در کشور نسبت به تعداد معدود برنده ها و دلایل متعدد دیگری از نظر اقتصادی به ضرر کشور است و از نظر اجتماعی نیز ایجاد این حس در جامعه که بدون کار و تلاش و مثلا در چند سال صاحب میلیونها تومان شوند و عملا نامید کردن آنها از این باور که تنها راه موفقیت تلاش و کوشش هست و در عین از بین بردن انگیزه کار و تلاش مفید برای جامعه برای کسانی که به مزه اینگونه پولهای سهل را چشیده اند .و باید در این میان کسانی را که علاقه خود را به کار اصلی و تحصیلات خویش از دست میدهند و همچنین رواج نوعی نگرش مالی در دوستیها و روابط خانوادگی را نیز اضافه کرد.
با توجه به آنچه گفته شد هیچ بهانه ای برای برخورد با این فساد بزرگ در کشور ما بافی نمانده است و هر روز تعلل در آن نشان از سوء مدیریت و یا وجود انگیزه های دیگر در مسئولین است
دوشنبه 21/3/1386 - 20:18
سياست
images/20060301/SADEGHI.jpg و - ترويج فساد اخلاقي: جوان بودن اکثريت جمعيت ايران اسلامي ، دشمنان را بر آن داشت تا براي متزلزل کردن پايه هاي معنويت و ايمان در جوانان به ترويج فساد و فحشا روي آورد.
براي اين کار از ابزارهاي مختلف مانند؛ توزيع مواد مخدر، احياي الگوهاي غربي ، لباسهاي مبتذل ، رواج ارتباط نامشروع ميان دختران و پسران ، ايجاد کلوبهاي فساد، ترويج و توزيع و تکثير فيلم هاي مبتذل و مستهجن و مانند آن استفاده کرد.
مقام معظم رهبري ، به عنوان طبيب دردشناس جامعه ، اين ويروس و بيماري خطرناک را به خوبي تشخيص داده و به امت اسلامي توجه مي دهد که :دشمن از راه اشاعه فرهنگ غلط، فساد و فحشا سعي مي کند جوان هاي ما را از دست ما بگيرد، کاري که از لحاظ فرهنگي دشمن مي کند، نه تنها يک تهاجم فرهنگي ، بلکه بايد گفت : يک شبيخون فرهنگي ، يک غارت فرهنگي و يک قتل عام فرهنگي است!1
و در هشداري ديگر به ملت و مسوولان مي فرمايد: اگر شما ملت و عناصر فرهنگي خداي نخواسته بيدار نباشيد، صداي فروريختن ارزشهاي معنوي که ناشي از تهاجم پنهان و زيرکانه دشمن است ، هنگامي در مي آيد که ديگر قابل علاج نيست... اين که کسي بتواند جواني را در اوج نيروي جواني فاسد کند، کار مشکلي نيست ، بخصوص اگر مفسدين تشکيلاتي هم داشته باشند و الان دشمن دارد اين کار را مي کند، جوان وقتي دچار شهوتراني مي شود، ايمان خود را از دست مي دهد و در اوايل کار گريه هم مي کند، اما به تدريج او را از راه به در مي کنند.
دشمنان بچه هاي مدرسه اي و بچه هاي دبيرستان و حتي راهنمايي ما را همين طور فاسد مي کنند.2
تهاجم به ارزشهاي اخلاقي و معنوي و رواج فساد براي در هم شکستن قدرت مقاومت و استقلال يک امت ، سابقه اي طولاني دارد. «همفر» جاسوس و مامور استعمار پير انگليس در خاطرات خود راه هاي نابودي قدرت اسلام و مسلمانان جهان را در بيست وسه بند ذکر کرده است که برخي از بندهاي آن عبارتند از:
ترويج شرابخواري ، قمار، فساد، شهوتراني ، ترغيب به زير پا نهادن دستورات اسلامي و سرکشي از اوامر و نواهي آن ، نفوذ در خانواده ها و تيره کردن روابط فرزندان و والدين...3
دوشنبه 21/3/1386 - 20:15
دانستنی های علمی
اگر اين نسل جوان خودي خود را بياب و يأس را از خود دور كند و چشمداشت به غير خود نداشته باشد در دارز مدت قدرت همه كار و ساختن همه چيز را دارد
امام خميني (قدس سره )
اگر يك ملت از لحاظ سياسي تحت تأثير قدرتهاي بزرگ نباشد و از لحاظ اقتصادي هم به خود كفايي كامل برسد اما فرهنگ واخلاق و عقايد و باورهاي دشمنان و بيگانگان در ميان ملت رواج داشته باشد و رشد بكند اين ملت نمي تواند ادعاي استقلال كند .
مقام معظم رهبري 
آسيب پذيري نسل جوان بي ترديد دوره نوجواني و جواني از آسيب پذير بودن مراحل زندگي است و اين امر از دو جهت قابل تبيين است يكي از محدوديت تجربه و ديگري غلبه احساسات برفرد از اين روي احساسات مالك وجود آدمي مي شود و با قدرت تمام او را مسخر خود مي نمايد نوجوانان و جوانان حوادث و رويدادهاي را از دريچه عواطف مي بينند و تفسير مي كنند ودر محاسبات آنان جاذبه ها و كشششها جايگاه خاصي رااشغال مي كنند از سوي ديگر فقدان تجربيات اجتماعي موجب مي شود كه اين گروه سني نتواند معادلات پيچيده محيط ارتباطي خود رابه دقت ارزيابي نموده و تحليل كند لذا در مواجهه با اين گونه مسايل به ساده انديشي و خوش بيبني افراطي كشيده مي شود فرهنگ مهاجم غرب با استفاده از اين ويژگيهاي تبليغي روان شناسانه سعي در فروپاشي نظام اعتقادي و فكري نسل جوان داشته و از طريق تهي ساختن آنها از درون زمينه جذبشان رابه مباني فرهنگي بيگانه فراهم مي آورد اشاره تاريخي اگر چه حوادث و رويدادها در طول تاريخ ، جداي از هم رخ مي دهند و ظاهراً ارتباطي ميان آنها مشاهده نمي شود لكن در حقيقت توالي حوادث حكايت از قانومندي و روابط منطقي ميان آنها مي نمايد به عنوان نمونه توين بي اظهار نموده است كه : حوادثي كه اكنون روي مي دهد در گذشته اتفاق افتاده و در آينده نيز به وقوع خواهد پيوست چنين اظهار نظري متكي بر قانومندي حوادثي است كه در مراحل مختلف تاريخ به وقوع پيوسته اند ولي از يك معادله علت و معلولي خاص تبعيت نموده اند برهمين اساس تهاجم فرهنگي پديده هاي نوين نيست بلكه ردپاي آن را در تاريخ پر فراز نشيب اسلام مشاهده كنيم از جمله اين موارد سرنوشت شوم كشور مسلمانان و مقتدر اندلس است كشوري كه نمونه گويايي از سقوط يك سرزمين پهناور و مقتدر است كه در اثر سقوط و انحراف جوانانش نابود شد مهمترين عواملي كه نجر به نابودي اين سرزمين اسلامي و سربرآوردن كشور مسيحي اسپانيا گرديد عبارتند از : اختلافات داخلي وسط و توسعه آن به وسيله عمال مسيخي خيانت وزراء و زمامداران اشاع فساد بي بندو باري مي خواري و شهوتراني درميان جوانان مسلمانان به وسيله ايادي كليسا ورود مشاوران نظامي مسيحي در ارتش اندلس آزادي بي حد و حصر مسيحيان در تبليغات ديني و هجوم مبشران مسيحي به اسپانيا بسط مناسبات بازرگاني بين مسلمانان و مسيحيان و بالاخره نفوذ مسيحيان در فرهنگ مسلمانان شيوه هاي مقابله با تهاجم فرهنگي رويارويي با فرهنگ مهاجم راه كارهاي استوارو مطمئني را مي طلبد كه در ذيل به بيان برخي از آنها مي پردازيم :1- بازيابي هويت – هويت جويي از اصلي نرين و مهمترين نيازهاي نسل جوان است و بازيابي هويت در حقيقت بازشناسي نقشي است كه اين نسل بر عهده دارد جوانان بايد براي پرسشهاي اساسي زير پاسخهاي روشن و مستدلي بيابند :-غايت و مقصود زندگي چيست ؟– جايگاه من در حيات معقول چيست ؟– چه عاملي فلسفه وجودي جوانان را در نظام هستي توجيه و تبيين مي كند ؟– آيا جوانان در نظام هستي از كرامت و منزلتي بر خورد دارند ؟پاسخ به اين پرسشها جوان را از جايگاه رفيعي كه نزد پروردگار دارد مطمئن نموده و او را از رنج درون تهي بودن و آسيب پذيري مي رهاند2- در ك هويت فرهنگي –شناخت يك فرهنگ در حقيقت معرقت به ويژگيها، مشاهير ارزشها و برتريهاي آن فرهنگ نسبت به ساير فرهنگهاست نسل جوان بايد به مشاهير ارزشها و برتريهاي آن فرهنگ نسبت به ساير فرهنگهاست نسل جوان بايد به امتيازات فرهنگ اسلامي و مل خويش آشنا باشد تادر مقابله با فرهنگهاي بيگانه از اعتماد به نفس بالايي برخوردار باشد تاريخ تحليلي فرهنگ خودي و مطالعات تطبيقي فرهنگ هاي معاصر و به ويژه بررسي ماهيت انقلاب اسلامي و تأثيري كه انقلاب بر معادلات سياسي و اجتماعي جهان معاصر داشته است جوانان را در برابر نفوذ فرهنگ بيگانه مقاوممي كند و اين امر با بازگشت به فرهنگ خودي امكانپذير خواهد بود 3- غرب شناسي زمينه غرب ستيزي- براي مقبابله با هر پديده اي ابتدا بايد شناخت دقيقي از آن حاصل نمود تا بنوان ساز و كارهاي لازم را مهيا كرد غرب شناسي به مفهوم شناخت ماهيت عملكرد باطن و جوهر حقيقي اين فرهنگ است جوانان چون غالباً ظاهراگرا هستند به باطن و درون چندان معطوف نيستند شناخت عميق و مستدل فرهنگ غرب به معناي اين است كه آنها بتوانند از ظاهر فريبنده آن پرده برگيرند و بهدرون آن راه يابند تمدن مغرب زمين از درون به شدت احساس تزلزل روزمرگي و تهي شدن مي كند زيرا قادر نيست به نسل جوان خويش معنا و مفهئمي براي زيستن ببخشد و فلسفه ارضاءكننده اي براي زندگي آنان تبيين نمايد و به گفته نيچه كسي كه نداند براي چه زندگي مي كند قادر نخواهد بود با هرچگونه اي بسازد
دوشنبه 21/3/1386 - 20:14
دانستنی های علمی

مقدمه:
با ورود اسلام به اسپانياي امروز و اندلس ديروز چهره اين سرزمين. به طور كامل دگرگون گرديد و مسلمانان با قدرت تمام و ايماني تزلزل ناپذير در اين كشور ماندند و با ايجاد تغييراتي شگرف و گسترده، بناي فرهنگ و تمدني پر شكوه و خيره كننده را پي ريزي كردند.
اندلس در سال هاي پاياني قرن اول هجري فتح گرديد و به يك سرزمين اسلامي تبديل شد و پس از هشتصد سال از دست مسلمين خارج گشت، به گونه اي كه اكنون فقط 8/0 درصد جمعيت آن را مسلمانان تشكيل مي دهند . اين ظهور و غروب اسلامي در يك كشور اروپايي در بردارنده درس ها و عبرت هاي فراواني براي مسلمانان امروز و به ويژه براي مردم مسلمان و انقلابي ايران مي باشد. بدون ترديد عبرت گيري از قصه اندلس اسلامي مي تواند از تكرار غصه هاي تاريخ اسلامي جلوگيري كند.
اهميت اين موضوع براي جوانان مسلمان در ايران امروز ، از سوي رهبر فرزانه انقلاب اسلامي در ديدار با ده ها هزار نفر از جوانان پر شور زاهدان، اين چنين مورد تذكر واقع شد:
« سياست اندلسي كردن ايران ، سياست مشخص مراكز قدرت جهاني و صهيونيزم بين الملل در قبال نظام اسلامي است. دشمن علاوه بر تلاش براي تسلط بر نفت و ديگر منابع ثروت كشورهاي خاورميانه فرهنگ اسلامي را هدف قرار داده تا همچنان كه با ترويج فساد ، كشور اسلامي اندلس را از داخل تهي و متلاشي كرد، جوانان ايران اسلامي را نيز به فساداخلاقي و فكري و فرهنگي مبتلا كند و از اين طريق نظام اسلامي يعني مركز آگاهي بخش به مسلمانان و منبع ترغيب و تلاش امت اسلامي به احياي هويت و عظمت جهان اسلام را از سر راه بردارد.»
بنابراين روايت قصه و غصه اندلس اسلامي براي بهره گيري از درس ها و عبرت هاي آن يكي از ضروريات امروز جامعه انقلابي ايران است كه به اختصار آن را مرور مي كنيم.

فتح اندلس:
مسلمانان در خلال قرن اول هجري، عراق، ايران، شام، كليه سرزمين هاي عرب. بخشي از آسياي صغير ، مصر و شمال افريقا رافتح كردند. فتوحات اسلامي به ويژه در شمال افريقا مقدمات ورود مسلمانان به بخشي از اروپا را فراهم ساخت.
مسلمانان عرب و بر برهاي شمال افريقا كه به اسلام گرويده بودند، در سال 92 هجري تحت فرماندهي سردار نامي «طارق بن زياد» كه خود از قوم سلحشور بربر و يكي از افسران لايق و برجسته موسي بن نفير، فرمانرواي افريقا بود ، حركت براي فتح اندلس را آغاز كردند. در مورد تعداد سپاهيان تحت امر طارق، اقوال مختلفي مطرح شده و تعداد آنان بين هفت هزار تا دوازده هزار ذكر شده است.
مسلمانان با عبور از تنگه ميان مراكش و اسپانيا كه امرو زبه نام سردار سپاه فاتح مسلمانان به جبل الطارق معروف است، عبور كرده و پس از 3 سال نبرد و درگيري ، سرزمين اندلس را فتح كردند. در فتح اندلس، اعراب مسلمان كمترين نقش را داشتند و مسئوليت نخستين و اصلي بر دوش بربرها و مسلمانان شمال افريقا بود.
مسلمانان در خلال سالهاي نبرد (92 تا 96 هجري) سرزمين اندلس را از دورترين نقطه جنوب تا كوه هاي پيرنه و ساحل دريا در شمال و از مالاگا و تاراگونا در شرق تا كويمبرا و ليسبون در غرب، فتح كردند و بر دشت هاي جنوب و ارتفاعات كاستيل و نواحي خشك جوف، استيلا يافتند. هيچ شهر بزرگ يا دژ مهمي را پشت سر ننهادند مگر آنكه پرچم اسلام را در آن برافراشتند و آن را ضميمه دولت بزرگ اسلامي كردند. فتح اندلس در حقيقت معجزه اي بود كه در سال هاي پاياني قرن اول هجري در اروپاي مسيحي به وقوع پيوست. سرزمين صعب العبور و گسترده اندلس باتكيه بر قدرت ايمان مسلمانان فتح گرديد و اعجاب بسياري از مورخان را تا كنون برانگيخته است.

رفتار مسلمانان با ساكنان اندلس:
مسلمانان پس از فتح اندلس، آزادي مسيحيان و يهوديان اهل اين سرزمين را تضمين كردند و با گرفتن جزيه و خراج اسلامي، آن ها را در پناه خود در آوردند.
مسلمانان فاتح ، فقط املاك «خانواده رودريك» و افراد وابسته به آن و يا كساني كه در جنگ با مسلمانان كشته شده بودند و هم چنين املاك كليساها را غنيمت جنگي قلمداد كردند كه خمس آن به عنوان سهم دولت اسلامي خارج شد و بقيه در دست صاحبان آن ها باقي ماند به شرط آن كه ماليات آن را بپردازند.
مسيحيان اندلس اجازه يافتند بر اساس قوانين گذشته، امور خود را اداره نمايند و دعاوي اختلافات خود را به سبك قبل از فتح، حل و فصل نمايند. اما در دعاوي بين مسلمانان و غير مسلمانان حق داوري با قاضيان مسلمان بود و آن ها طبق قوانين اسلامي به موضوع، رسيدگي مي كردند. رفتار اسلامي و نيك مسلمانان با مسيحيان و يهوديان موجب گرديد تعداد قابل توجهي از آن ها به اسلام بپيوندند.

با قدرت يافتن مسلمانان وكاهش فشار كليسا بر روي مسيحي ها و ارايه راه حل هاي خوب و مناسب براي حل كردن مشكلات گوناگون ، روز به روز گرايش به اسلام قوت يافت ، تا جايي كه پس از مدت كوتاهي، اكثريت غالب بوميان اندلس مسلمان شدند.

عمران و توسعه علم و دانش در اندلس:
از ويژگي هاي فتح سرزمين ها توسط مسلمانان، عدم تخريب شهرها، مزارع، پل ها و … مي باشد. در فتح اندلس عمده درگيري ها در خارج از شهرها رخ داد و به شهرها و تاسيسات شهري كمترين آسيب وارد گشت. پس از فتح اندلس ، رشد فرهنگي در بسياري از مناطق اتفاق افتاد و در پرتو آن، آباداني و عمران شهارها و روستاها به وجود آمد. در دوره اسلامي اسپانيا، علم رونق يافت و روز به روز بر تعداد علاقه مندان به علم و دانش افزوده گشت . به عنوان نمونه در كتابخانه كوردوبا، چهارصد هزار كتاب وجود داشت و اين حجم در اندلس اسلامي در شرايطي بود كه بزرگ ترين كتاب خانه هاي اروپاي مسيحي پيش از قرن دوازدهم، بيش از چند صد كتاب نداشته اند. اسلام در اندلس، منشا پيشرفت ها، شكوفايي ، شكل گيري نظامات اجتماعي و پيشرفت و عمران اين سرزمين شد و به همين دليل با اقبال ساكنان بومي مواجه گرديد.
عمل اسلامي سبب گرديد اندلس به كانون علم، دانش و عزت و عظمت مسلمين تبديل گردد و به عنوان يك مقطع درخشان، در تاريخ اسلام به ثبت برسد.
مسيحيان تلاش هاي فراواني را براي خارج كردن اندلس از دست مسلمانان انجام دادند و با توسل به شيوه هاي مختلف، متاسفانه سرانجام به اين خواسته خود رسيدند.

راهبرد مسيحيان براي سقوط اندلس اسلامي:
فتح اندلس مسيحي توسط مسلمانان براي مسيحيان بسيار گران تمام شد و بر همين اساس، فكر شكست دادن مسلمين، لحظه اي از سر زمام داران مسيحي خارج نگشت. شكست راهبردهاي مختلف مسيحيان عليه مسلمانان، آنها را به سمت گشودن جبهه فرهنگي و ترويج فساد، فحشا و بي بندو باري سوق داد. راهبرد آن ها شامل سه مرحله بود:
مرحله اول: تبليغ و ترويج افكار و انديشه هاي مسيحيت با هدف ايجاد تزلزل در عقايد جوانان مسلمان و سست نمودن آنان در پايبندي به احكام ديني.
مرحله دوم: نفوذ در امر حياتي و مهم تعليم و تربيت جوانان مسلمان از طريق گرفتن امتياز باز كردن مدارس مجاني با هدف تعليم مطالب انحرافي و القاي شبهات در جوانان مسلمان.
مرحله سوم: توسعه روابط تجاري با مسلمين با هدف ترويج فساد و بي بند و باري در زمام داران و به ويژه جوانان مسلمان اندلس.
نتيجه مراحل سه گانه مذكور كه جملگي يك راهبرد اساسي براي فروپاشي اندلس اسلامي و خارج كردن اين سرزمين از دست مسلمانان بود، تخدير افكار و انديشه هاي مسلمانان بود. وضعيت فرهنگي – اجتماعي ايجاد شده در اندلس اسلامي، اين گونه در كتاب «غروب آفتاب در اندلس» تشريح شده است:
1. مي خوارگي كه در گذشته در ميان مردم عياش اندلس به طور خفا انجام مي شد، يك عمل عمومي و علني گرديد و چون طبقه تحصيل كرده و به اصطلاح روشن فكر مردم اندلس آن روز در اين عمل پيش قدم بودند، لذا شراب خوارگي و مي گساري كردن نشانه تجدد و روشن فكري گرديده و هر كس از اين عمل اجتناب مي كرد، كهنه پرست و خرافي ناميده مي شد.
2. جوانان مي گسار و بي بند و بار، روش پدران خود را حقير شمرده و آنان را نادان و احمق ودور از تمدن خواندند.
3. لباس ساده خود را كه نشانه صبر و تحمل و كار و فعاليت و كوشش بود از تن در آورده و لباس حماقت و تكبر و زشت سيرتان ، يعني جامه تن پروري را به تن كردند.
4. مسجد و جوامع مذهبي در انحصار پيرمردان و پيرزنان در آمد و جوانان را با مسجد و نماز سرو كاري نبود.
5. دختران زيبا و طناز اروپايي كه در همه جا مامور دلربايي از جوانان مسلمان بودند با دقت هر چه تمامتر ماموريت خود را انجام دادند و در نتيجه جوانان مسلمان تا نيمه هاي شب در گوشه مهمانخانه ها به سر بردند.

استاد شهيد آيت اله مطهري در كتاب «آشنايي با قرآن» قصه پر غصه اندلس اسلامي را اين گونه شرح مي دهد:
«تاريخ بشر نشان مي دهد كه هر گاه قدرت هاي حاكم مي خواهند جامعه اي را تحت سلطه خود قرار دهند و آن را استثمار كنند، تلاش مي كنند تا روح جامعه را فاسد كنند و براي اين منظور تسهيلات شهوت راني را براي مردم مهيا مي كنند و آن ها را به شهوت راني ترغيب مي كنند. نمونه عبرت انگيزي از اين شيوه كثيف، فاجعه اي بود كه در اسپانياي مسلمان براي مسلمانان اتفاق افتاد.
مسيحيان براي خارج كردن اسپانيا از چنگ مسلمانان ، از راه فاسد كردن روحيه و اخلاق جوانان مسلمان واردعمل شدند تا آن جا كه توانستند وسايل لهو لهب و شهوت راني را به سهولت در اختيار مسلمانان قرار دادند و در اين كار تا آن جا پيش رفتند كه حتي سرداران و مقامات دولتي را نيز فريفتند و آنان را آلوده ساختند و به اين ترتيب توانستند عزم، اراده، نيرو ، شجاعت، ايمان و پاكي روح مسلمين را از ميان بردارند آن ها را به آدم هايي زبون،ضعيف، شهوت ران ، شراب خوار و زن باره مبدل كنند و پرواضح است كه غلبه و پيروزي بر چنين مردمي كار دشواري نيست.»
در نهايت مسيحي ها به نتيجه مطلوب رسيدند و فرماندهان تن پرور و عياش به ظاهر مسلمان در برابر دشمن، روح مبارزه ، استقامت و پايداري را از دست دادند و برخي با مسيحيان به طور محرمانه قرار خيانت به دين و سرزمين اسلامي گذاشتند و برخي ديگر را كاري با دفاع در برابر تهاجمات دشمن نبود و از طرفي هم جوانان مسلمان كه بايد در هجوم به ارزش ها و حريم مقدس اسلام و كشور اسلامي به عنوان نيروهاي بسيار كار ساز وارد صحنه گردند، در اثر گناه و آلودگي بي تفاوت شده بودند و اين چنين بود كه در روز دوم ژانويه 1492 ميلادي پس از هشت قرن، گرانادا آخرين مقر اسلامي اسپانيا، بدون خون ريزي، تسليم حكام مسيحي شد. مسيحيت پس از تسلط بر اسپانيا، شرايط سخت و دشواري را براي مسلمانان و يهودي ها به وجود آوردند به گونه اي كه يا بايد به مسيحيت مي گرويدند و يا از اسپانيا خارج مي شدند. پس از مدتي مسيحي ها، تمام كساني كه سابقه مسلماني داشتند را از سرزمين اسلامي اخراج كردند و با تمامي مظاهر اسلامي مقابله نمودند به گونه اي كه اكنون، مسلمانان در اسپانيا فقط 8/0 درصد جمعيت اين كشور را تشكيل مي دهند.

درس ها و عبرت ها:
اهل بصيرت كساني هستد كه از حوادث تاريخي عبرت مي گيرند و با به كارگيري عبرت ها از تكرار قصه هاي پرقصه جلوگيري مي نمايند. اگر اندلس اسلامي پس ازهشتصد سال با ترويج فساد و بي بند و باري و تباه شدن فكر و انديشه مسلمانان در برابر دشمنان سرتسليم فرود آورد، اكنون با گذشت فقط 25 سال از انقلاب اسلامي، درد آشنايان و دلسوزان انقلاب و در راس آنان رهبر فرزانه انقلاب اسلامي . حضرت آيت اله العظمي خامنه اي زنگ هاي خطر را براي جامعه اسلامي ايران به صدا درآورده اند كه بدانيد و آگاه باشيد ، دشمن در پي اندلسي كردن ايران اسلامي است. همان طور كه در صدر اين نوشتار اشاره شد، مقام معظم رهبري بيش از هر كس ديگر در اين زمينه سخن گفته و هشدار داده اند. از سال هاي 1371 به بعد، مرتب به گشودن جبهه فرهنگي عليه انقلاب و آغاز تهاجم فرهنگي و قتل عام فرهنگي، اشاره داشته و در نهايت خلاصه كلام را در جمع جوانان پر شور زاهداني اينگونه اظهار فرمودند: «سياست اندلسي كردن ايران سياست مشخص مراكز قدرت جهاني و صهيونيزم بين الملل در قبال نظام اسلامي است.»
اگر در حوزه هاي هنر و ادبيات، آموزش و پرورش و آموزش عالي ، سمينار و تئاتر و … گذري داشته باشيم، آن گاه مشخص مي شود كه دشمن چگونه عليه ما فعاليت مي كند. از يك سو با به كارگيري ابزارهاي فرهنگي، ايجاد ترديد در باورها و اعتقادات مسلمانان ايران به ويژه جوانان را دنبال مي نمايد و از سوي ديگر با بهره گيري از قدرت تكنولوژي روز هم چون ماهواره، اينترنت ، نوارهاي ويدئويي مبتذل، CD ، مجله و … زمينه هاي ترويج اباحه گري و بي بند و باري اخلاقي را فراهم سازد و در نهايت با تشكيل باندهاي سازمان يافته فساد و فحشا و ترويج شراب خواري ، سقوط مسلمانان ايران و در راس آنان، جوانان مسلمان را يكي پس از ديگري تحقق مي بخشد.
حضور در خيابان هاي اصلي شهرهاي بزرگ و پي گرفتن اخبار حوزه هاي اجتماعي، اين وضعيت را تاييد مي نمايد و اگر غفلت كنيم و از تاريخ اندلس عبرت نگيريم چه بسا اين قصه غصه دار تكرار گردد. 



 

 

دوشنبه 21/3/1386 - 20:9
سياست

امروزه پيشرفت شتابان دانش، مرز ميان ملت ها را درهم شكسته و پديد آمدن سيستم هاي ارتباطي، جوامع پراكنده انساني را در يك مجموعه فرهنگي يگانه، جاي داده است. به اين ترتيب، در اثر ارتباط و نزديكي روزافزون ملت هاي گوناگون، انتقال ارزش ها و تاثير و تأثرهاي متقابل فرهنگي، مجموعه اي به نام دهكده جهاني با گستردگي و شتاب باور نكردني در حال شكل گيري است.  پس بايد ميان دو مقوله تبادل فرهنگي و تهاجم فرهنگي تفاوت گذاشت.

رهبر معظم انقلاب اسلامي، حضرت آيت الله خامنه اي در اين زمينه مي فرمايد:

تهاجم فرهنگي با تبادل فرهنگي متفاوت است. تبادل فرهنگي لازم است و هيچ ملتي ازاين  كه معارفي را در تمام زمينه‎ها‌‌‌ ـ از جمله فرهنگ و مسايلي كه عنوان فرهنگ به آن اطلاق مي شود ـ از ملت هاي ديگر بياموزد، بي نياز نيست. در هميشه تاريخ همين طور بوده و ملت ها در رفت و آمدهايشان با يكديگر، آداب، زندگي، خلقيات، علم، لباس پوشيدن، آداب و معاشرت، زبان، معارف و دين را از هم فرا گرفته اند. اين مهم ترين مبادله ملت ها با هم بوده كه ازتبادل اقتصادي و كالا مهم تر بوده است.

ما ايراني هستيم؛ بايد بگرديم همان چيزي را كه متعلق به خود ماست، پيدا كنيم. البته اين به اين معنا نيست كه زيبايي هاي ديگران را ياد نگيريم. انسان هر چيز خوب و زيبايي را از ديگران مي آموزد، ولي خوب است آن را در فرهنگ خودش حل كند و از آن استفاده كند. من يك وقت كه پيرامون فرهنگ صحبت مي كردم، گفتم: گرفتن فرهنگ ديگران ايرادي ندارد، منتها همان طور كه جسم انسان، عنصر خارجي را دو جور

 مي گيرد، فرهنگ ديگران را هم  دو جور مي شود گرفت. يك وقت هست كه انسان يك غذايي را كه ويتامين هاي گوناگوني در آن هست مي خورد، با بزاق دهانش مخلوط مي كند و به داخل معده مي فرستد. معده انسان آن مواد لازم را كه با بدنش مناسب است،‌مي گيرد و مواد زايد آن را دفع مي كند. اين گرفتن سالم است. يك وقت هم هست كه يك نفر را مي خوابانند، دست و پايش را هم مي بندند و يك آمپولي را كه خود او نمي خواهد، در بدنش تزريق مي كنند. اين يك جور گرفتن مواد بيگانه است كه با آن قبلي يكسان نيست. حالا اگر آن كسي كه به بدن تزريق مي كند. يك طبيب دلسور و علاقه مندي بود، مي گوييم روي چشم، ولي اگر دشمن بود، ‌تكليف چيست؟

الان ما داريم فرهنگ بيگانه را متاسفانه اين طور، مصرف مي كنيم؛ يعني يك چيزي را همين طور به بدن ما وصل كرده اند و تزريق مي كنند؛ ما هم هيچ عكس العملي انجام نمي دهيم. آن وقت همين كه گفته مي شود تهاجم فرهنگي، يك عده اي خيال مي كنند طرف قضيه آن ها هستند. حال اين كه تهاجم فرهنگي از طرف غرب و از طرف دشمن است و ما بايد بيدار باشيم.

به دشمن كه نمي شود گفت آقا دشمني نكن! طبيعت دشمن، دشمني است. من و شما بايد بيدار باشيم و نگذاريم دشمني كند. بله، ما اگر در معلومات غرب چيز مناسبي را يافتيم. مثل يك انسان سالمي كه مي نشيند غذايي را مي خورد، خويش را جذب مي كند و بدش را دفع مي كند، بايد خوبش را بگيريم و جذب كنيم. يعني همان طور كه يك موجود زنده، با عامل خارجي برخورد مي كند.

چرا بايد فرهنگ بيگانه را اين گونه به ما تزريق كنند؟ در حالي كه ما خودمانسوزن تزريق نمي كنند، بلكه با راديو و تلويزيون و كتابچه. مُد و مجله و تبليغات و جار و جنجال تزريق مي كنند. مي توانيم آن چه را كه مناسب است انتخاب كنيم، ولي امروز عكس اين است. منتها با

گرفتن دانش و مهارت هاي گوناگون و كشف مجهولات و نمونه برداري از ابزار كار و زندگي ديگر ملت ها، بخشي از تبادل فرهنگي به شمار مي رود. اين همان چيزي است كه اسلام آن را تاييد كرده است. پيامبر اكرم (ص) فرمود:

           اطلب العلم و لو كان بالصين                                                                             

دانش را فرا بگيريد، هر چند لازم باشد به چين برويد.                                      

 

بنابراين، تبادل فرهنگي كه همان ارتباط منطقي و درست فرهنگ هاست، مي تواند در پيشرفت ارزش هاي انساني و به سازي زندگي بشر سودمند افتد، زيرا همه مردم جهان از تجربه آگاهي و باورهاي درست يكديگر بهره مي برند و از آزمايش روش هاي نادرست آزموده شده بي نياز مي شوند. بر اين اساس، بايد از تبادل فرهنگي استقبال كرد. البته بايد توجه داشت كه خودباوري، اعتماد به نفس، شناخت و ايمان به ارزش هاي انساني و الهي فرهنگ خودي، پيش شرط پيروزي در عرصه تبادل فرهنگي است.

 

پيشينه تاريخي تهاجم فرهنگي

تهاجم فرهنگي، پديده اي نو و تازه نيست كه در قرن بيستم و با پيروزي انقلاب اسلامي به وجود آمده باشد. بلكه پيشينه اي به درازاي تاريخ دارد. برخلاف پندار ماده گرايان و برخي روشنفكران مادي، جنگ تاريخ، جنگ اقتصادي و تضاد طبقاتي نيست، بلكه همه جنگ هاي تاريخ، جنگ فرهنگي و جنگ اقتصادي و ارزش ها بوده است. مبارزه پيامبران الهي با مظاهر استكبار و طاغوت ها در طول تاريخ. نبرد دو فرهنگ بوده است: فرهنگ متعالي حق مدار و فرهنگ باطل.

فرهنگ حق، بينش توحيدي، اعتقاد به آزادي و آ‎زادگي انسان ها از زنجير معبودها و طاغوت هاي بيروني و خواهش ها و هوس هاي دروني و برپايي قسط و عدل در جهان را ترويج مي كند. در مقابل، فرهنگ باطل دربردارنده دوگانه پرستي، بردگي و بندگي انسان ها، اسارت در دام بت هاي گوناگون، پيروي از هواهاي نفساني و حاكميت جور و ستم است. سرنوشت پيامبراني چون نوح، ابراهيم، موسي، عيسي، لوط، هود، شعيب و صالح كه در قرآن كريم بدان ها اشاره شده است، اين حقيقت را تاييد مي كند. بنابراين، تهاجم فرهنگي چيزي نيست كه امروزه به عنوان شيوه اي جديد به كار رود، بلكه در طول تاريخ بشر به شكل هاي گوناگون عليه انبياي الهي و حركت هاي انقلابي به كار گرفته است. در تاريخ پرفراز و نشيب اسلام، دشمن بارها از اين ابزار استفاده كرده كه داستان غم انگيز و عبرت آموز مسلمانان در اندلس، نمونه اي از اين تهاجم است.

تجديد حيات فرهنگي (رنسانس) در غرب و ظهور انديشه و فرهنگ جديد، ملاك ها و ارزش هايي را عرضه كرد كه با فرهنگ و ارزش هاي جامعه هاي ديگر، تفاوت اساسي داشت. پيشرفت فن آوري و ايجاد تمدن صنعتي در غرب، به گسترش ارزش هاي نوين كمك كرد و از اين فرهنگ جديد، زمينه را براي ظهور قدرت هاي سرمايه داري و نظام كاپيتاليستي فراهم آورد.

قدرت هاي جديد غربي كه براي استحكام و گسترش نظام سرمايه اي خود به منافع دست نخورده نياز داشتند، به استعمار سرزمين هاي جهان دست زدند و كشورهاي آفريقايي و آسيايي را زير سلطه خويش گرفتند. پيدايش استعمار، دگرگوني هاي اجتماعي و فرهنگي گسترده اي را در سرزمين هاي زير سلطه پديد آورد. استعمارگران غربي براي تثبيت سلطه خود بر سرزمين هاي جديد، به زدودن موانع فرهنگي در كشورهاي زير سلطه خود پرداختند. ساختن مدرسه ها به سبك غربي،‌ وارد كردن كالاهاي ساخت فرنگ و راه انداختن جريان هاي سياسي و مذهبي از جمله اقدام هاي آنان براي مقابله با فرهنگ بومي است. آشنايي جوامع گوناگون شرقي از جمله سرزمين هاي  اسلامي با تحولات غرب و نيز نفوذ عناصر آموزش ديده در مراكز تصميم گيري حكومتها و بي خبري رهبران اين كشورها. زمينه را براي نفوذ فرهنگ غرب آماده ساخته. انديشمندان و نويسندگان سرزمين هاي اسلامي نيز كه پيشرفت هاي علمي و اجتماعي غرب بر آنان سخت تاثير گذاشته بود،‌ مبلغ فرهنگ جديد غربي شدند. جور و ستم حاكمان، فساد درباريان و طبقات بالا، ورشكستگي اوضاع اقتصادي و اجتماعي از يك سو، زمينه را براي تحول فراهم و از سوي ديگر، راه را براي نفوذ سازمان هاي غربي مانند: فراماسونري باز مي كرد.

پس از تجزيه امپراتوري عثماني، بسياري از سرزمين هاي اسلامي به صورت كشورهاي جديد و براساس ناسيوناليسم شكل گرفتند و استعمار غرب به طور غيرمستقيم، به گسترش فرهنگ خود در اين كشورها پرداخت. در اين شرايط، جريان هاي اصلاح طلب كه خواهان دگرگوني هاي اجتماعي و سياسي بودند، زمينه رشد پيدا كردند. برخي از اين جريان ها وابسته بودند و برخي ديگر به صورت خودجوش و تنها تحت تاثير دگرگوني هاي جهان غرب، به اصلاح طلبي گراييده بودند. گفتني است در بيشتر كشورها به ويژه كشورهاي اسلامي، اين مساله با مبارزه ضداستعماري همراه بود. توده مردم اين كشورها بيشتر به مبارزه با استعمار و استقرار عدالت تكيه داشتند، ولي رهبران و روشن فكران آن به دموكراسي و آزادي مي انديشيدند. تمامي روشن فكراني كه درس خوانده غرب بودند يا با آن فرهنگ آشنايي داشتند، به تقليد از رنسانس، خواستار تحول فرهنگي و مذهبي در جامعه اسلامي خود بودند. غرب نيز به چنين جريان هايي دامن  مي زد يا خود، چنين جنبش هايي را به راه مي انداخت.

بايد دانست مهم ترين مانع بر سر راه غرب براي نفوذ در سرزمين هاي اسلامي فكر ديني و فرهنگ اسلامي  بود كه هيچ گونه نفوذ فرهنگي، اقتصادي و سياسي غرب را تحمل نمي كرد.

به طور كلي، اصلاح طلبان را مي توان در سه گروه دسته بندي كرد:

1-  اصلاح طلباني كه دين جديدي را عرضه مي كردند. فرقه هايي مانند: قاديانيه در هند، وهابيت در عربستان و بهايي گري در ايران كه مي توان تمامي آنان را «وابسته» دانست.

2-  روشن فكراني كه اساساً رنگ مذهبي نداشتند و اصلاح طلبي آنان بدين معني بود كه دين را مانع هر گونه تحول و پيشرفتي مي دانستند و خواستار حذف دين از همه شؤون اجتماعي ـ سياسي بودند. در ايران. افرادي مانند آخوندزاده و ميرزا ملكم خان از اين گروه بودند.

3-    كساني  كه به تلفيق ارزش هاي جديد غربي و فرهنگ اسلامي معتقد بودند و ستيز با مذهب را روا

 نمي دانستند.

به طور كلي، هر سه گروه معتقد بودند كه براي رسيدن به قافله تمدن و پيشرفت مي بايست تحولي فرهنگي، در جامعه صورت گيرد. آنان چاره اين كار را در دين پيرايي مي دانستند و از شعار سه گانه فراماسونري؛ يعني آزادي، برادري و برابري هواداري مي كردند.

فرهنگ و تمدن غرب پس ازرنسانس، بااصالت دادن به انسان و ترويج اومانيسم، درصدد نفي مذهب ها و فرهنگ هاي غيرغربي برآمد.

نظريه پردازان و انديشمندان غربي به ويژه صاحب نظران علوم اجتماعي و تربيتي با طرد دين باوري و آموزه هاي آسماني كوشيدند انسان را جايگزين خدا و دانش را به جاي دين و مذهب معرفي كنند. آنان حتي دين را زاييده ترس و جهل بشري و افيون جامعه معرفي و دوران مكتب هاي آسماني را پايان يافته قلمداد كردند.

غربيان براي گسترش حاكميت اقتصادي شان بر ديگر كشورها و به دست آوردن منابع و منافع بيشتر كوشيدند با تحريف و مسخ فرهنگ ديگران، آنان را از خود بيگانه و بي هدف كنند و فرهنگ غربي را در ميانشان حاكم گردانند. آنان براي رسيدن به اين هدف، با به كارگيري ابزارها و روش هاي آشكار و پنهان و با ترس ووحشت افكني، زمينه گسترش فرهنگ غرب را در سطح جهان فراهم آوردند.

با اين حال، بايد گفت فرهنگ غرب با وجود دست آوردهاي شگرف و حيرت انگيز فني و تكنولوژي اش نتوانسته است نابساماني هاي فكري و رواني بشر را پاسخ گويد. انسان سرگشته و نگران معاصر، بيش از هر زمان ديگر از ابتذال فرهنگي و سقوط مباني اخلاقي، خودكامگي ها، قدرت پرستي ها و ستمگري هاي هم نوعانش رنج مي برد، به گونه اي كه صاحب نظران آزاده غربي نيز فروپاشي تمدن غرب را پيش بيني

مي كنند و در پي ترسيم آينده اي متفاوت با وضع موجود هستند. آنان معتقدند فروپاشي اخلاقي غرب در نتيجه ترويج مكتب هاي منحرف فكري مانند: اومانيسم(انسان مداري)، ليبراليسم (آزادي بي حد و مرز) و در پي آن نهيليسم (پوچ گرايي) است كه پس از جنبش رنسانس در راستاي مذهب ستيزي، پايه گذاري شدند. بدين سان بشر امروز با اصالت دادن به فن آوري و اقتصاد، در چنگال زندگي ماشيني گرفتار آمده و سيطره فن آوري، شأن او را نيز در حد يك ماشين كاهش داده است، به گونه اي كه زندگي‎اش بدون معنا و فضيلت و هدف شده و به پوچي روي آورده است.

سلطه گران در سراسر نيم قرن اخير با همه توان كوشيدند جهان بيني اومانيسم را در همه جهان به ويژه كشورهاي اسلامي گسترش دهند و با ايجاد سرسپردگي مطلق و وابستگي همه جانبه سياسي، فرهنگي و اقتصادي، به غارت فرهنگ و منابع اين كشورها بپردازند. آنان در اين راستا، با برانگيختن عناصر خودباخته آن كشورها، فرستادن ميسيونرهاي مسيحي به عنوان سپاهيان صلح و يا به كارگيري توان فن آوري فرامدرن در صنعت ارتباطات برنامه هايشان را پيش بردند. غربيان با به كارگيري تمام شيوه ها و ابزارهاي ويران كننده، بر آن هستند تا فرهنگ الهي  كشور را كه بر محور بينش توحيدي پايه گذاري شده است و مانند سد مستحكمي عمل مي كند، از ميان بردارند.

 

آن چه امروزه سلطه گران را بيش از هر چيز ديگري به وحشت انداخته است، قدرت اسلام و حضور فعال آن در عرصه هاي گوناگون سياسي، اقتصادي و فرهنگي است. از اين رو، طبيعي است كه استكبار جهاني، جهان اسلام را كه همواره در برابر تجاوزهاي فرهنگ غرب ايستاده است، به شدت آماج يورش شديد فرهنگي خود قرار دهد. غرب با ترويج فرهنگ و انديشه مادي و نشان دادن مظاهر فريبنده دنياي صنعتي بر آن است تا در فرهنگ اصيل اسلامي رخنه كند، ارزش ها و باورهاي ديني را سست سازد و كم‎كم ريشه باورهاي امت اسلامي را بخشكاند. سپس دست آورد تمدن غرب؛ يعني فن آوري جديد (البته سراب گونه و رنگ آميزي شده آن) را به مردم نشان دهد و سرانجام آنان را در منجلاب فساد ـ كه زاييده فرهنگ جديد غرب است ـ غرق سازد!

انگيزه اين تهاجم در نخستين گام، ايجاد فضاي خوباختگي و روح بي تفاوتي در جامعه نسبت به ارزش هاي اصيل خودي و ويراني هويت مذهبي و ملي آن جامعه و در گام بعد، ايجاد جامعه اي تازه است كه انديشه ها و باورهاي جهان غرب را بپذيرد و عقايد و ارزش هاي ديني و فكري خود را دور بريزيد. در اين صورت، با نابود شدن فرهنگ ملي يك كشور، زمينه براي سلطه همه جانبه استكبار جهاني هموار خواهد شد. آن چه امروز سلطه گران با بهره گيري از فن آوري ارتباطات و برنامه هاي ماهواره اي و با شعار تحقق دهكده جهاني و همسان سازي فرهنگي براي جهاني كردن فرهنگ خود تبليغ مي كنند، در راستاي همين اهداف شيطاني طرح ريزي شده است.

بايد دانست در دوران معاصر به ويژه در نيم قرن اخير، با جريان سازمان يافته اي عليه فرهنگ اسلامي و انساني در كشورمان روبه رو هستيم كه برخي موارد آن بدين شرح است:

       1-    شكستن جامعه سنتي ايراني و نفي ارزش هاي  حاكم بر آن.

       2-    گسستن رابطه نسل جديد ايران با تاريخ فرهنگ پربار اين كشور.

       3-    گسترش فساد و فحشا.

      4-    گسترش دنياگرايي و زندگي مصرفي.

       5-    سرگرم كردن مردم به مسايل بي ارزش و بازداشتن آنان از انديشيدن.  

       6-    تفرقه افكني ميان گروه هاي گوناگون مردم. 

       7-    ايجاد بدبيني به معارف اسلامي.

       8-    كمك به گسترش بي سوادي.

      9-    تبليغ جدايي دين از سياست.

10-     سست كردن مردم در تقليد از مراجع ديني.

 

پيشينه تهاجم فرهنگي غرب در ايران

دگرگوني و تحول در فرهنگ ها در پي دو علت پديد مي آيد:

       1-    علت پذيرندگي؛   

    2-     علت فاعلي. 

تا زماني كه روح فرهنگي مستقل در جامعه اي زنده است ومردم به ويژه انديشمندان جامعه نسبت به حقيقت آن فرهنگ اشراف دارند. هرگز فرهنگ ديگري نمي تواند به آن جامعه هجوم آورد و آن را نابود كند.

تاريخ بيانگر اين حقيقت است كه فرهنگ هاي زنده از تمامي فرهنگ ها بهره برده و آن ها را در خود حل كرده اند. البته وقتي به هر دليلي، روح حاكم بر فرهنگ ملي از ميان برود و  مردم به ويژه انديشمندان، آشنايي خود را با آن فرهنگ از دست بدهند، آن فرهنگ آسيب پذير مي شود و هر فرهنگ مسلط ديگري را           مي پذيرد.اين حالت انفعالي، علت پذيرندگي است. در اين صورت، فرهنگ بيگانه مي تواند به سرعت دراين فرهنگ فراگير شود تا جايي كه ماهيت آن را نيز تغيير دهد. اين علت دوم را علت فاعلي گويند.

تاريخ ايران از گذشته تاكنون، شاهد دگرگوني هاي بنيادين بوده است. در زمان حمله اسكندر مقدوني به ايران، فرهنگ ايراني در حال ركود بود و انديشمندان ايراني نسبت به حقيقت آن بيگانه بودند. به همين دليل، اسكندر توانست پس از پيروزي نظامي بر نيروهاي ايراني، فرهنگ و تمدن آن را به شدت دگرگون كند. تا جايي كه ايران حتي پس از حكومت سرسخت ساساني،‌ نتوانست خود را از آموزه هاي فرهنگ يوناني كه به وسيله اسكندر و جانشينان وي حاكم شده بود،‌ برهاند.

هم چنين ايران در عصر اسلامي پس از تجربه بسيار پربار و نشان دادن جلوه هاي برتري از تمدن اسلامي، در زمان صفويه، كم كم زمينه اي (پذيرنده اي) براي نفوذ پذيري يافت. از آن پس، گروهي از جمله ميسيونرهاي (مبلغان مسيحي) مذهبي از غرب راهي ايران شدند و توانستند بنياد انديشه غربي را نخست در ميان درباريان و سپس در مجامع علمي، فرهنگي، همگاني سازند. تا جايي كه حاصل فعاليت آنها به توده جامعه ايراني نيز كشيده شد. جامعه ايراني تا پيش از صفويه با وجود ارتباط با فرهنگ ها و تمدن هاي گوناگون، به ويژه چين كه در مسير جاده ابريشم قرار گرفته بود،‌هرگز نسبت به آنها خودباختگي نشان نداد و فرهنگ و تمدن مستقل اسلامي خود را نگاه داشت و آثاري پديد آورد كه امروزه نيز جزء شاه كارهاي بزرگ تاريخ بشر به شمار مي آيد.

نقش ميسيونرهاي مذهبي در نفوذ فرهنگي به ايران ؛

 برژنسكي در كتاب «ميسيونرهاي كليساي انجيلي در رابطه امريكا با ايران دوره پهلوي» مي نويسد: 49 سال پيش از آن كه نخستين ديپلمات امريكايي استوارنامه خود را در تهران تسليم كند، ميسيونرهاي كليساي انجيلي وارد ايران شدند،‌آن ها پيش از جنگ دوم جهاني زنجيره اي از مدرسه ها و بيمارستان ها را در ايران اداره مي كردند. اين مدرسه نخستين بار در ايران، آموزش به سبك غربي را رايج كردند. ميسيونرها مي كوشيدند مردم ايران را به نسخه هاي محلي و پروتستان هاي مدرن امريكايي تبديل كنند. برژنسكي، فعاليت هاي آموزشي گروه هاي ميسيونري را در ايران گسترده توصيف مي كند، و مي گويد:

ميسيونرها براي آموزش ادبيات غربي، رياضيات، علوم و انجيل، مدرسه هايي تأسيس كردند.
آن ها مي خواستند ايران را تغيير دهند و به صراحت مي گفتند: مدرسه هاي ما طعمه هايي است كه با آن ها مسلمانان راشكار مي كنيم. هيأت هاي ميسيونري در ايران، از قدرت و ارتباطات قوي با حكومت برخوردار بودند. مقام هاي امريكايي به دربار ايران گفته بودند كه اعضاي كليساي انجيلي، شغل هاي مهمي دارند و اگر ايران مي خواهد در امريكا سابقه خوبي داشته باشد، به يقين به سود تهران است كه اثر خوبي در ميانشان بر جاي بگذارد.

 

 

منبع: عوامل گرايش نوجوان و جوان به فرهنگ بيگانه/ مركز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما

دوشنبه 21/3/1386 - 20:8
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته