• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 957
تعداد نظرات : 707
زمان آخرین مطلب : 4272روز قبل
دعا و زیارت
ابوبصیرازامام صادق(ع)نقل میکندکه فرمود:آنان که فقط برای رضای الهی یکدیگررادوست میدارند،روزقیامت برمنبرهایی ازنورتکیه زده اند،نورچهره،بدن ها ومنبرهایشان برهمه چیزپرتوافکنده است،تاجایی که همه چیزبه نورآنان شناخته میشود وگفته میشود:اینان دوستان هم دل دررضای خداهستند.الکافی،ج2
چهارشنبه 16/10/1388 - 16:10
دعا و زیارت
امام باقر(ع):هرگاه خواستی بدانی که آیادرتوخیری هست یانه،به دلت بنگر،اگراهل طاعت ازخدارادوست داردوگنهکاران رادشمن میدارد،درتوخیری هست وخداوندنیزتورادوست دارد؛امااگراهل طاعت خدارادشمن وگنهکاران رادوست میدارد درتوخیری نیست وخدابرتوخشمگین است،البته انسان باهرکه دوستش میدارد محشوروهمراه است.الکافی،ج2
چهارشنبه 16/10/1388 - 16:3
دانستنی های علمی
تصمیم گرفتم چند تا کتاب بهتون معرفی کنم.1-کتاب عرفانی ازخودتاخدا.نوشته حجه الاسلام والمسلمین دکترمرتضی آقاتهرانی.2-کتاب سیاسی اعترافات.تالیف عطایی اصفهانی.3-کتاب سرالاسرا(شرح حدیث معراج)تالیف آیت الله حاج شیخ علی سعادت پرور.4-شیعه وزمامداران خودسر.نوشته محمدجواد مغنیه5-کتاب خاطرات سیاسی وتاریخی مسترهمفردرکشورهای اسلامی.ترجمه علی کاظمی
چهارشنبه 16/10/1388 - 16:1
فلسفه و عرفان
خدایا؟!؟ هرگز نگویمت که بیا دست من بگیر ! عمریست گرفته ای , مبادا رها کنی
چهارشنبه 16/10/1388 - 15:55
شعر و قطعات ادبی

 

 در مقام عشق بازی چون ز من کس پیش نیست

 

 

 

 

 

 

عاشقی مانند من دلخسته و دلریش نیست

عشق من عشق مجازی نیست چون عشق مجاز

لایق مرد خدای عاقبت اندیش نیست

معتقد هستم که می باید کنم تکمیل عشق

کیش من عشق است و کیشی بهتر از این کیش نیست

میدهم جان را براه دوست با منت ولیک

معذرت خواهان که اندر دست جانی بیش نیست

گفت دی صاحبدلی، چون میکند عشق نگار

گفتمش بر ال من بین حاجت تفتیش نیست

تا شدم عاشق دلم شد منزل سلطان عشق

گر چه منزلگاه شاهان کلبه درویش نیست

چون علی در دام عشقش اوفتاد از خود گذشت

آری آری عاشق آن باشد که بند خویش نیست

 

اشعار حضرت آیت الله العظمی علی صافی گلپایگانی از کتاب انتظار وصال

چهارشنبه 2/10/1388 - 12:2
دعا و زیارت

نقش آمار در ارائه سیماى روشن‏تر از هر موضوع و حادثه،غیر قابل انكار است.لیكن ‏در حادثه كربلا و مسائل قبل و بعد از آن، با توجه به اختلاف نقلها و منابع، نمى ‏توان در بسیارى از جهات، آمار دقیق و مورد اتفاق ذكر كرد و آنچه نقل شده، گاهى تفاوتهاى ‏بسیارى با هم دارد.در عین حال بعضى از مطالب آمارى، حادثه كربلا را گویاتر مى ‏سازد.

به همین دلیل به ذكر نمونه‏ هایى از ارقام و آمار مى ‏پردازیم: (1) مدت قیام امام حسین‏«ع‏» از روز امتناع از بیعت با یزید، تا روز عاشورا 175 روزطول كشید: 12 روز در مدینه،4 ماه و 10 روز در مكه،23 روز بین راه مكه تا كربلا و8 روز در كربلا (2 تا 10 محرم).

منزل هایى كه بین مكه تا كوفه بود و امام حسین آنها را پیمود تا به كربلا رسید 18 منزل بود(معجم البلدان).

فاصله منزل ها با هم سه فرسخ و گاهى پنج فرسخ بود.

منزل هاى میان كوفه تا شام 14 منزل بود كه اهل بیت را در حال اسارت از آنها عبور دادند.

نامه‏ هایى كه از كوفه به امام حسین‏«ع‏» در مكه رسید و او را دعوت به آمدن كرده ‏بودند 12000 نامه بود (طبق نقل شیخ مفید).

بیعت كنندگان با مسلم بن عقیل در كوفه 18000 نفر،یا 25000 نفر و یا 40000 نفر گفته شده است.

شهداى كربلا از اولاد ابى طالب كه نامشان در زیارت ناحیه آمده است 17 نفر.

شهداى كربلا از اولاد ابى طالب كه نامشان در زیارت ناحیه نیامده 13 نفر. سه نفر هم‏ كودك از بنى هاشم شهید شدند،جمعا 33 نفر. این افراد به این صورت ‏اند: امام حسین‏«ع‏» 1 نفر، اولاد امام حسین 3 نفر، اولاد على‏«ع‏» 9 نفر، اولاد امام حسن 4 نفر، اولاد عقیل‏12 نفر، اولاد جعفر 4 نفر.

غیر از امام حسین‏«ع‏» و بنى هاشم، شهدایى كه نامشان در زیارت ناحیه مقدسه و برخى منابع دیگر آمده است 82 نفرند. غیر از آنان، نام 29 نفر دیگر در منابع متاخرتر آمده‏ است.

جمع شهداى كوفه از یاران امام 138 نفر. تعداد 14 نفر از جمع این جناح حسینى، غلام بوده‏اند.

شهدایى كه سرهایشان بین قبایل تقسیم شد و از كربلا به كوفه بردند 78 نفر بودند.

تقسیم سرها به این صورت بود: قیس بن اشعث، رئیس بنى كنده 13 سر، شمر رئیس‏ هوازن 12 سر، قبیله بنى تمیم 17 سر، قبیله بنى اسد 16 سر، قبیله مذحج 6 سر، افرادمتفرقه از قبایل دیگر 13 سر.

سید الشهدا هنگام شهادت 57 سال داشت.

پس از شهادت حسین‏«ع‏»33 زخم نیزه و 34 ضربه شمشیر، غیر از زخمهاى تیر بر بدن آن حضرت بود.

این ماهى فتاده به دریاى خون كه هست زخم از ستاره بر تنش افزون،حسین توست (2)

شركت كنندگان در اسب تاختن بر بدن امام حسین 10 نفر بودند.

تعداد سپاه كوفه 33 هزار نفر بودند كه به جنگ امام حسین آمدند. آنچه در نوبت ‏اول آمد تعداد 22 هزار بودند به این صورت: عمر سعد با 6000، سنان با 4000، عروة بن‏قیس با 4000، شمر با 4000، شبث بن ربعى با 4000. آنچه بعدا اضافه شدند: یزید بن‏ركاب كلبى با 2000، حصین بن نمیر با 4000، مازنى با 3000، نصر مازنى با 2000 نفر.

سید الشهداء روز عاشورا براى 10 نفر مرثیه خواند و در شهادتشان سخنانى فرمود و آنان را دعا، یا دشمنان آنان را نفرین كرد. اینان عبارتند از : على اكبر، عباس، قاسم، عبد الله بن حسن، عبد الله طفل شیر خوار، مسلم بن عوسجه، حبیب بن مظاهر، حر بن یزید ریاحى، زهیر بن قین و جون. و در شهادت دو نفر بر آنان درود و رحمت فرستاد:

مسلم و هانى.

امام حسین‏«ع‏» بر بالین 7 نفر از شهدا پیاده رفت : مسلم بن عوسجه، حر، واضح‏رومى، جون، عباس، على اكبر، قاسم.

سر سه شهید را روز عاشورا به جانب امام حسین‏«ع‏» انداختند : عبد الله بن عمیركلبى، عمرو بن جناده، عابس بن ابى شبیب شاكرى.

سه نفر را روز عاشورا قطعه قطعه كردند:على اكبر، عباس، عبد الرحمن بن عمیر.

مادر 9 نفر از شهداى كربلا در روز عاشورا حضور داشتند و شاهد شهادت پسر بودند: عبد الله بن حسین (حضرت علی اصغر علیه السلام) كه مادرش رباب بود ، عون بن عبد الله جعفر مادرش زینب، قاسم بن حسن مادرش رمله، عبد الله بن حسن مادرش بنت‏شلیل جیلیه، عبد الله بن مسلم ‏مادرش رقیه دختر على‏«ع‏»، محمد بن ابى سعید بن عقیل، عمرو بن جناده، عبد الله بن وهب‏ كلبى مادرش ام وهب، على اكبر(بنا به نقلى مادرش لیلى،كه ثابت نیست).

5 كودك نابالغ در كربلا شهید شدند:عبد الله رضیع شیر خوار امام حسین (حضرت علی اصغر علیه السلام)، عبد الله بن‏ حسن، محمد بن ابى سعید بن عقیل، قاسم بن حسن، عمرو بن جناده انصارى.

5 نفر از شهداى كربلا، از اصحاب رسول خدا بودند: انس بن حرث كاهلى، حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه، هانى بن عروه، عبد الله بن بقطر عمیرى.

در ركاب سید الشهداء، تعداد 15 غلام شهید شدند: نصر و سعد (از غلامان‏على‏«ع‏»)، منحج (غلام امام مجتبى‏«ع‏»)، اسلم و قارب (غلامان امام حسین‏«ع‏»)حرث‏غلام حمزه، جون غلام ابوذر، رافع غلام مسلم ازدى، سعد غلام عمر صیداوى، سالم غلام‏بنى المدینه، سالم غلام عبدى، شوذب غلام شاكر، شیب غلام حرث جابرى، واضح غلام‏حرث سلمانى. این 14 نفر در كربلا شهید شدند. سلمان غلام امام حسین‏«ع‏»، كه آن‏حضرت او را به بصره فرستاد و آنجا شهید شد.

2 نفر از یاران امام حسین‏«ع‏» روز عاشورا اسیر و شهید شدند: سوار بن منعم و موقع بن ثمامه صیداوى.

4 نفر از یاران امام در كربلا پس از شهادت آن حضرت به شهادت رسیدند: سعد بن‏حرث و برادرش ابو الحتوف، سوید بن ابى مطاع (كه مجروح بود و محمد بن ابى سعید بن‏عقیل.

7 نفر در حضور پدرشان شهید شدند : على اكبر، عبد الله بن حسین ، عمرو بن جناده، عبد الله بن یزید، عبید الله بن یزید، مجمع بن عائذ، عبد الرحمن بن مسعود.

5 نفر از زنان از خیام حسینى به طرف دشمن بیرون آمده و حمله یا اعتراض كردند:

كنیز مسلم بن عوسجه، ام وهب زن عبد الله كلبى، مادر عبد الله كلبى،زینب كبرى، مادرعمرو بن جناده.

زنى كه در كربلا شهید شد مادر وهب(همسر عبد الله بن عمیر كلبى)بود.

زنانى كه در كربلا بودند: زینب سلام الله علیها، ام كلثوم، فاطمه، صفیه، رقیه، ام هانى (این 6 نفر ازاولاد امیر المؤمنین(ع) بودند) فاطمه و سكینه (دختران سید الشهدا علیه السلام) رباب، عاتكه، مادر محسن بن حسن، دختر مسلم بن عقیل، فضه نوبیه، كنیز خاص حسین، مادر وهب بن عبد الله.


1-بخش عمده‏اى از این آمار از كتاب‏«زندگى ابا عبد الله الحسین‏»،عماد زاده،«وسیلة الدارین فى انصار الحسین‏»،سید ابراهیم موسوى و«ابصار العین‏»،سماوى است.

2-محتشم كاشانى.

و کتاب فرهنگ عاشورا ، جواد محدّثی

چهارشنبه 2/10/1388 - 11:43
فلسفه و عرفان
ای احمد!اهل آخرت نرم دلانی هستندباحیای بسیار،نافهمیشان اندک وسودشان سرشاراست.حیله گری وفریبکاریشان ناچیزاست.مردم ازناحیه ایشان آسوده اندوخودازناحیه مردم دررنج وزحمت اند.سخنشان نیکووسنجیده است.نفس خویش رابه محاسبه میکشند وآن رادررنج وسختی می افکنند.چشمانشان راخواب فرامیگیرداما دل هایشان هرگزبه خواب نرود.باچشمانی اشک باریادخدارادردل زنده میدارند،آن گاه که نام مردم درزمره بی خبران نوشته شودنام اینان دردفترذاکران وهشیاران ثبت میشود.درآغازنعمت،خدارامیستایندودرپایانش سپاسگزاراوهستند.دعاودرخواستشان درپیشگاه خدابلندومستجاب وسخنشان پذیرفته است.فرشتگان ازایشان خوشنودند.دعاوزمزمه شان قبل ازدرنوردیدن حجاب هاورسیدن به استجابت زیر حجاب های نوری درحرکت است وخداوندشنیدن سخنشان رادوست دارد،آن گونه که مادرفرزندش را.هیچ چیز-حتی به قدرچشم برهم زدنی-ایشان راازخداغافل نکرده وهرگزقصدزیاده خوری وزیاده گویی وزیاده خواهی درپوشش ولباس ندارند.مردم درنظر ایشان-ازنظرموثربودن درمقدرات-هم چون مردگانندوخداوندزنده جاویدوکریمی است که هرگزنمیرد.فراریان ازحق رابه کرم وبزرگی دستگیرند وروی آورندگان به حق رابه لطف وخوشرویی پذیرا.دنیاوآخرت ازنظرآن هایکی است.مردم درزندگی یک بارمیمیرنداماایشان ازشدت وکثرت مجاهده باخواهش نفس هواپرستی وشیطانی که برهمه جهات نفس مسلط است روزی هفتادبارمیمیرند.ازشدت ضعف ولاغری با وزش نسیمی می لرزنداماوقتی درپیشگاه من به نمازونیازمی ایستندگویی بنایی محکم واستوارند.من درقلبشان هیچ وابستگی ودل مشغولی به مخلوق نمی یابم.به عزت وجلالم سوگند!او(اهل آخرت)رابه حیات طیبه زنده بدارم وآن گاه که زمان جدایی روح ازجسمش فرارسدفرشته مرگ رابراومسلط نکنم وجزخودم کسی عهده دارگرفتن جانش نباشد.همه درهای آسمان رابه روی روحش بگشایم وهمه حجاب هایی راکه بین اوومن است ازمیان بردارم.بهشت هارافرمان دهم که خودآرایی کنند،حورالعین ازهرجانب براوواردشوندوفرشتگانش رابه خدمت ایستندودرختان،میوه دهندومیوه های بهشت برای عرضه به خدمت اونزدیک گردند.نسیمی ازنسیم های تحت عرش رافرمان دهم که کوه هایی ازکافورومشک خوشبورابردارندتاسوختی از غیرآتش دراندازندواطرافش راازآن معطرسازند.بین من وروح اوپوشش ومانعی نباشدوهنگام گرفتن جانش بگویم:خوشش آمدی وباآمدنت صفاآوردی.زهی عیش نیکبختی برای اوبااین بزرگداشت ومژده به رحمت ورضوان وبهشت هایی که درآن هانعمت های جاویدوابدی است واجربزرگ وپایانی که درنزدخداست.ای کاش ملائک وفرشتگان را میدیدی که چگونه اورامیگیرندودست به دست میگردانند.ای احمد!اهل آخرت از زمانی که پروردگارشان راشناخته اندطعام ولذایذدنیادرکامشان گوارایی نداشته است وازهنگامی که به خطاهایشان پی برده اند دل نگران هیچ مصیبتی غیرازآن نبوده اند.براشتباهات خویش می گریندونفس خودرابه مشقت انداخته ونمی اسایند.آسودگی اهل آخرت درمرگ ورهایی ازبنددنیا است وآخرت،آسایشگاه عارفان است.{ مرگ اگر مرَداست گونزدمن آی/تادرآغوشش بگیرم تنگ تنگ/من ازآن عمری ستانم جاودان/اوزمن دلقی ستاندرنگ رنگ}همدمشان اشک هایی است که برگونه هایشان جاری است وهمنشینانشان فرشتگانی هستندکه اطرافشان درگردشندورازونیازشان باپروردگاری است که برترازهرچیزومسلط برعلم وقدرت آن هاست.دل های اهل آخرت درسینه هاشان مجروح فراق است،میگویند:کی ازاین سرای فانی آسوده شده وبه سرای باقی خواهیم رفت؟{خنک آن روزکه پروازکنم تابردوست/ به امیدسرکویش پروبالــی بزنم }{خرم آن روزکزین منزل ویران بروم/راحت جان طلبم وزپی جانان بروم}حدیث معراج.کتاب سرالاسرا فی شرح حدیث معراج
دوشنبه 23/9/1388 - 19:21
فلسفه و عرفان
ای احمد!دنیاواهلش راناخوش داروآخرت واهلش رادوست بدار.پیامبر(ص)عرض کرد:پروردگارا!اهل دنیاواهل آخرت چه کسانی هستند؟خداوندفرمود:اهل دنیا کسانی هستندکه خوراک، خنده، خواب وخشمشان بسیار؛ اما رضا وخوشنودیشان اندک است. ازکاربدخویش عذرخواهی نمیکنندوعذرٍپوزش خواهان را نمیپذیرند، به وقت طاعت وفرمانبرداری تنبل ودرهنگامه گناه، جسوروگستاخند.آرزوهای طولانی ودست نیافتنی دارند.در حالی که مرگشان نزدیک است،نفس خودرابه حساب نمیکشند.دردین، کوتاه فهم وکم اندیشند. پرگوهستندوازخداوآخرت ترس کمی دارندو با دیدن وخوردن خوراکی ها بسیارشادمانی میکنند.اهل دنیا درنعمت وآسایش ناسپاس ودربلاومصیبت،بی طاقتند،کارهای خوب وزیاد مردم نزدآنان بی ارزش واندک است،به واسطه آن چه نکرده اندخودرا می ستایند وادعای بیش ازحدوانتظار مدح وستایشی دارندکه شایسته اش نیستندوهمواره به برشمردن و یادآوری عیب های مردم مشغول اند.ای احمد!اهل دنیاودنیازدگان بسیاراست.نادانی ونفهمی وجودشان را فراگرفته ودربرابر طالبان علم وحکمت،فروتنی واحترامی ندارند.خودرا عاقل می پندارند در حالی که در نظر عارفان احمقانی بیش نیستند.حدیث معراج.کتاب سرالاسرا فی شرح حدیث معراج
دوشنبه 23/9/1388 - 19:13
دانستنی های علمی
یكی بود یكی نبود، یك بچه كوچك بداخلاقی بود. پدرش به او یك كیسه پر از میخ و یك چكش داد و گفت هر وقت عصبانی شدی، یك میخ به دیوار روبرو بكوب. روز اول پسرك مجبور شد 37 میخ به دیوار روبرو بكوبد. در روزها و هفته های بعد پسرك توانست خلق و خوی خود را كنترل كند و كمتر عصبانی شود، تعداد میخهایی كه به دیوار كوفته بود رفته رفته كمتر شد. پسرك متوجه شد كه آسانتر آنست كه عصبانی شدن خودش را كنترل كند تا آنكه میخها را در دیوار سخت بكوبد. بالأخره روزی رسید كه پسرك دیگر عادت عصبانی شدن را ترك كرده بود و موضوع را به پدرش یادآوری كرد. پدر به او پیشنهاد كرد كه حالا به ازاء هر روزی كه عصبانی نشود، یكی از میخهایی را كه در طول مدت گذشته به دیوار كوبیده بوده است را از دیوار بیرون بكشد. روزها گذشت تا بالأخره یك روز پسر جوان به پدرش روكرد و گفت همه میخها را از دیوار درآورده است. پدر، دست پسرش را گرفت و به آن طرف دیواری كه میخها بر روی آن كوبیده شده و سپس درآورده بود، برد. پدر رو به پسر كرد و گفت: «دستت درد نكند، كار خوبی انجام دادی ولی به سوراخهایی كه در دیوار به وجود آورده ای نگاه كن! این دیوار دیگر هیچوقت دیوار قبلی نخواهد بود. پسرم وقتی تو در حال عصبانیت چیزی را می گوئی مانند میخی است كه بر دیوار دل طرف مقابل می‌كوبی.نتیجه ...
يکشنبه 22/9/1388 - 11:50
دعا و زیارت

 

اثرپذیری روح‌ها از یكدیگر
روح حالتی دارد كه تأثیر می‌گذارد و تأثر می‌پذیرد. یعنی وقتی كه شما كنار من نشسته‌اید روح من ناخودآگاه (در حالی كه من هم متوجه نیستم) بر روح شما اثر می‌گذارد و از روح شما اثر می‌گیرد. همنشینی مؤثر است و به این دلیل است كه می‌گویند به زیارت یكدیگر بروید. به زیارت مؤمنان بروید. سر سفره فلانی ننشینید. در مجلسی كه فلان كس است نروید. در عالم مادی نیز همه چیز را نمی‌توان به چشم دید. به عنوان مثال می‌بینیم شخصی كه در محیطی نشسته یك مرتبه حالت تهوع پیدا می‌كند و حالش بد می‌شود، بدون اینكه چیزی خورده باشد. آنچه به چشم می‌آید باعث مسمومیت او نشده است. بعد مشخص می‌شود كه هوایی كه تنفس می‌كند آلوده بوده، ماده‌ای سمی در هوا بوده كه به چشم نیامده ولی او تنفس كرده است. در عالم روح، قضیه از این خیلی لطیف‌تر است. ارواح بر هم تأثیر دارند و این تأثیر بین روح‌ها در اثر حضور فیزیكی جسم‌هاشان (قالب‌هاشان) در كنار هم (خصوصاً از دو كانال چشم و گوش كه مجرای تغذیه روح است) انجام می‌شود.
 

یك روح حساس و ظریف
وقتی كه روح ظریف و حساس باشد، اگر كسی در گوشه‌ای از جامعه اسلامی گناه كند، این روح از گناه آن فرد متأثر می‌شود و استغفار می‌كند، نه به خاطر اینكه گناهی كرده است، به دلیل آنكه روحش بر اثر گناه افراد صدمه دیده است. اگر یكی از شیعیان یك جسارت یا گناهی كرده باشد، توبه و استغفارش را اهل بیت(علیهم‌السلام) می‌كنند چون روح آنها ظریف و حساس است و متأثر می‌شوند. روح در آن جایی كه زندگی می‌كند مرتباً از دیگران اثر دریافت می‌كند به این دلیل است كه می‌گویند جامعه‌ی سالم و نیز هم نفس و هم صحبت سالم پیدا كنید.
به امیرالمؤمنین(ع) خبر می‌دهند كه در گوشه مملكت مثلاً كسی برخلاف شئونات انسانی و اسلامی كاری كرده است. حضرت می‌فرمایند: «اگر كسی این حرف را بشنود و بمیرد من مذمتش نمی‌كنم». امام علی(ع) نه گناهی كرده و نه مسئولیتی دارد و نه كسی او را عقاب می‌كند. اما روح این موجود لطیف متأثر از فضایی است كه در آن قرار گرفته. بنابراین یكی از مقوله‌ها در تربیت، مقوله مجالست است.

القاء؛ مهمترین اثر زیارت
در مجالست، آن چیزی كه بیشتر مؤثر است زمان و تكرار و مداومت است، كثرت كمی برخوردهاست. یكی از مسائل در بحث زیارت مسأله القاست. آن چیزی كه در القاء به جای كمیت و زمان اهمیت دارد، كیفیت است. آن چیزی كه بیشتر مطرح است استعداد و پذیرش و آمادگی طرف مقابل و همچنین روح قوی القاء كننده است. لذا در مدل القایی امكان دارد كسی در یك برخورد، تحول پیدا كند. در تاریخ صدر اسلام كسانی می‌آمدند و با پیامبر(ص) برخورد كرده و در یك برخورد متحول می‌شدند، این روش القاست. تربیت زیارت، بیشتر از نوع القایی است. زیارت افراد عادی، تأثیرات عادی و معمولی دارد. ولی درخصوص زیارت اهل بیت (علیهم السلام) توجه و تأكید بیشتری شده است. شما در اطراف آهن‌ربا چیزی نمی‌بینید، اما وقتی یك قطعه آهن كنارش می‌برید، متوجه می‌شوید كه بر اثر القای آهن به آهن‌ربا تبدیل شده است.
چون آهن ماده‌اش مستعد است، وقتی كه در محدوده آهن‌ربا قرار می‌گیرد خودش به آهن‌ربا تبدیل می‌شود. شما وقتی در حوزه یك زیارت قرار می‌گیرید هر چه نزدیك‌تر شوید القاء قویتر می‌شود. وقتی شما به زیارت اهل بیت (علیهم السلام) می‌روید فقط ثواب نبرده‌اید، چیز دیگری شده‌اید، این مهم است. شمع خاموش ما وقتی به زیارت امام حسین (علیه‌السلام) و یا امام رضا (ع) می‌آید، هنگامی كه به شمع روشن آنها وصل می‌شود روشن می‌شود (تنها ثواب نبرده، تحول پیدا كرده است) این شمع وقتی كه به شهر خودش بر می‌گردد، از آن جا كه روشن است شمع وجود كس دیگری را هم روشن می‌كند. لذا فرمود: «من زار زائرنا كمن زارنا» (كسی كه زائر ما را زیارت كند مثل آن است كه خود ما را زیارت كرده است). چون زائر ما چیزی گرفته كه شمع خاموش وجودش روشن شده است. این آهن‌ربا كه تا دیروز آهن بود هزاران آهن دیگر در كنارش بودند و هیچ اثری نمی‌توانست بر آنها داشته باشد تحت القاء و مغناطیس وجود امام(ع) آهن‌ربا شده است. حالا وقتی به دیار خودش بر می‌گردد او نیز می‌تواند یك عده‌ای را آهن‌ربا كند.
پس در زیارت یك القاء صورت می‌گیرد. در زیارت روح عوض می‌شود. تنها ثواب بردن مطرح نیست. زیارت در یك یا دو بعد بر ما اثر نمی‌گذارد. چون جامع است ما را غرق می‌كند، پس در همه ابعاد است.
امام زمان(عج) دائم به زیارت امام حسین(ع) می‌روند، در مواقع مختلف (شب قدر، شب جمعه‌ها، دوشنبه‌ها) زیرا چیزی آنجاست، خبری آنجاست. ائمه اطهار(ع) وقتی مدینه بودند، هر وقت مریض می‌شدند، و یا كاری داشتند به زیارت پیامبر(ص) می‌رفتند. زیارت تنها درد دل و درمان دردها نیست. در زیارت، تغییر، تحول و نو شدن وجود دارد. شخصی خدمت امام صادق(ع) آمد و گفت: «یابن رسول الله! این همه كه در باب زیارت گفته شده بسیار علاقه داریم، اما ما ناراحت هستیم» حضرت فرمود: «چرا ناراحتی؟» در جواب می‌گوید: «بعضی اوقات می‌بینیم پدر شما، اجداد شما ابی عبدالله، امیرالمؤمنین(ع)... شهید شده‌اند، فوت كرده‌اند، ما در خدمت آنها نیستیم و از زیارت آنها استفاده نمی‌بریم، زمانی فرزندان بچه‌های ما می‌خواهند شما را ببینند اما شما نیز از دنیا رفته‌اید آنها چه بكنند؟! آنها كه توفیق زیارت شما را ندارند، چه بكنند؟» حضرت می‌فرماید: «من زارنا فی مماتنا كمن زارنا فی حیاتنا»، (آنهایی كه در مرگمان به زیارت ما آمده‌اند (به زیارت قبور ما بیایند) مانند كسانی هستند كه در حیات ما به زیارت ما آمده‌اند) چرا كه ولایت امام(ع) و روح ایشان نمرده است. جسمش مرده است. ما نگاه ولایتی امام(ع) را می‌خواهیم.
ما در زیارت خودمان را تحت تابش مغناطیسی ولایت امام(ع) قرار می‌دهیم.
بعد از حضرت دوباره سؤال می‌كند: «بعضی وقتها راه دور است.» حضرت می‌فرمایند: «بعد و قرب ندارد، همه جا زیارت هست». (البته چون ما موجودات مادی هستیم قرب بیشتر بر ما اثر می‌گذارد).

زیارت یك ملاقات دو طرفه
نكته دیگری كه باید گفت این است كه زیارت یك ملاقات دو طرفه است. اگر شما نامه‌ای را برای دوستان بنویسی و با پست به دستش برسانی، می‌گویند: نامه داده‌ای. نامه ارسال كردن یك طرفه است. اما زیارت یك ملاقات دو طرفه است. یعنی وقتی شما به زیارت ابی‌عبدالله(ع) می‌روی تنها تو نیستی كه ایشان را زیارت می‌كنی، او هم شما را می‌بیند. وقتی به زیارت امام رضا(ع) می‌روی، فقط شما نیستی كه به آنجا می‌روی و می‌بینی، ایشان نیز شما را می‌بینند. «اشهد انك تشهد مقامی و تسمع كلامی و ترد سلامی» سلامم را جواب می‌دهی، حرفهایم را می‌شنوی (اصلاً داری مرا می‌بینی). چه لذتی بیشتر از اینكه آدم در زمانهایی حس كند كه ائمه(ع) دارند نگاهش می‌كنند؟! دست و چشم حمایتی آن ولی الله اعظم هوایش را دارد. همه چیز از همین یك نگاه حاصل می‌شود.

منبع: پایگاه آستان قدس رضوی.نویسنده: احمد یوسفی صراف

پنج شنبه 19/9/1388 - 15:5
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته