• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 191
تعداد نظرات : 80
زمان آخرین مطلب : 5225روز قبل
شعر و قطعات ادبی

شکوه دارم از شکوه شیرها

از همه فریاد و از شمشیرها

 

شکوه دارم از زمین از آسمان

از همه بیدادهای این زمان

 

شکوه دارم از همه بی پردگی

از تلاطم از تلاش از زندگی

 

شکوه دارم شکوه از جور و جفا

از پلیدیهای یاران در قفا

 

شکوه دارم از دل سیر غنی

از دل یک گرسنه که سیر نی

 

شکوه دارم از دل یار خودی

از تمام حال و حالات بدی

 

شکوه دارم از هوا از ابر از باران و برف

از گدا از بینوا از سیل حرف

 

شکوه دارم از همه تبعیض ها

از ریاست از همه از میزها

 

شکوه دارم از رئیس بینوا

از فقیر از مردمان بی خدا

 

شکوه دارم از صدا از کبر از فریادها

از جدایی از حسادت از ریا

 

شکوه دارم از کلام از شعر از آوازها

از شروع   پایان و از آغازها

 

روزی از در می رسد منجی ؛؛ ولی ؛؛

شکوه کن ؛؛ لطفی ؛؛ ز یار بی وفا

 

سه شنبه 13/6/1386 - 16:19
محبت و عاطفه

من در اینجا  تنهام

و در این  تنهائی

ماه را  می شنوم

و در انبوه زمان

فکرم ، می چیند

فرصت سبز نوازش ها  را

عشق  را

مزرعه  را

 

من دلم می خواهد

زیر  باران بروم

در طلوع گل یاس

روی تنهائی خود

نقش خطی بکشم .

 

من دلم می خواهد

بدوم تا ته جاده

جاده ی  خیس ملاقات

در  صمیمیت سرسبز فضا

به زمان فرصت سبزی بدهم .

 

من دلم می خواهد

یک حادثه باشم  ، برای اتفاق

کوچه باغی باشد

رهگذرش شاخه ی  نوری

و  زمینی  شسته

و عبور خواهم کرد

از خواب رنگین افق .

سه شنبه 13/6/1386 - 12:34
خانواده

اي آشنا با درد من
ديدي تو رنگ زرد من
در قاب چشمان ترم
ديدي تو قلب سرد من
اي دلبر زيباي من
غارت گرروياي من
رفتي ولي داني چرا
برهم زدي سوداي من
اي دلبر.....
روزي اگر قلبت تپيد
يا كه شدي دلتنگ من
گر گذرت اينجا فتاد
خوان جمله اي بر سنگ من
بشكسته قلبي آرميد
از دست قلب سنگ من

سه شنبه 13/6/1386 - 12:1
محبت و عاطفه

یادمون باشه که هیچکس را امیدوار نکنیم بعد یکدفعه رهاش کنیم چون خرد میشه میشکنه و آهسته میمیره.

یادمون باشه که قلبمون رو همیشه لطیف نگه داریم تا کسی که به ما تکیه کرده سرش درد نگیره.

یادمون باشه قولی رو که به کسی میدیم عمل کنیم.

یادمون باشه هیچوقت کسی رو بیشتر از چند روز چشم به راه نذاریم چون امکان داره زیاد نتونه طاقت بیاره.

یادمون باشه اگه کسی دوستمون داشت بهش نگیم برو نمیخوام ببینمت چون زندگیش رو ازش می گیریم.

یادمون باشه...

دوشنبه 12/6/1386 - 13:35
خانواده

شبا شبای بی کسی یه دلهره

همش پر از دواپسی یکی میاد بهم میگه

کابوس خنده هاش شدم بین منو تموم من

یه قلب مشکی حاکم داخل این قلب سیاه

دریاچه ای پر از غم نه خنده می کنم نه اشک

شدم فقط یه خیره مرد یه مرد زشت کاغذی

تنها ترین مرد زمین خواستم که عاشقش بشم

نخواست و از دلم برید برید و با بریدنش

به من نشون داد که بدم شبا شبای بی کسی

نمونده حتی خاطره هر چی بوده تموم شده

میرم که تنها بمونم مثل تموم لحظه هام

نه عشق می خوام نه زندگی هم عشق و هم این زندگی

همش فقط واسه خودت بدون که بعد من برات

هزار تا طالب جور میشه اما دلم من بعد تو

طالب هیچ کس نمیشه

 

دوشنبه 12/6/1386 - 13:29
خانواده

ميدونم ميدونم برنمي گردي قول ميدم روزي هزاربار واسه ي اشکات نميرم قول ميدم وقتي که نيستي پاي عشق تو نسوزم قول مي دم در انتظارت چشمامو به در ندوزم
ميدوني که خيلي خستم ميدوني دلم گرفته ميدوني دوريت عذابه ميدوني گريم گرفته ميدونم بر نمي گردي

دوشنبه 12/6/1386 - 11:48
خانواده

كاش رسم دنيا را آنگونه كه هست مي شناختيم.


 كاش در محضر او صداقت وپاكي رو مي شناختيم.

كاش آنگونه كه هستيم سخن مي گفتيم.

كاش به جاي نقاب چهره هايمان براي هم نمايان بود.

كاش مهرباني ها را پنهان نمي كرديم.

كاش حداقل به خودمان دروغ نمي گفتيم.

كاش اين آرزوها به حقيقت مي پيوست

 

دوشنبه 12/6/1386 - 11:44
محبت و عاطفه

وقتي کوچيک بوديم دلمون بزرگ بود ولي حالا که بزرگ شديم بيشتر دلتنگيم ............کاش کوچيک مي مونديم تا حرفامون رو از نگاهمون
بفهمن نه حالا که بزرگ شديم و فرياد هم که مي زنيم باز کسي حرفمون رو نميفهمه .....

دوشنبه 12/6/1386 - 11:38
خانواده

و من اينك در كوچه هاي غربت در بي كسي زمان
خاطرات مرده را بر در ديوار دل از ياد ميبرم
و در پي حسي غريب ميپيمايم تمام وجودم را
گم ميشوم در رگ زمان واهسته در اغوش خسته باد
بر لب پنجره ی تنهايی ميميرم

يکشنبه 11/6/1386 - 19:24
خانواده

زيباست روزوشب با غمت زيستن

غمت مي شناسد كه من كيستم

مستي رو بهانه كردمو گريستم

روزي يادم آيي كه من مردم و نيستم

يکشنبه 11/6/1386 - 19:19
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته