• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 140
تعداد نظرات : 225
زمان آخرین مطلب : 5028روز قبل
خواستگاری و نامزدی

من از این پس به همه عشق جهان می خندم

به هوس بازی این بی خبران می خندم

خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است 

 کارم از گریه گذشتست و به آن می خندم


 امیدوارم روزهای خوبی رو سپری کنید

 

چهارشنبه 7/5/1388 - 15:32
خاطرات و روز نوشت

داشتم صفحه مطالب اعضا رو نگاه می کردم و صفحه به صفحه می رفتم جلو که عنوان یه مطلب توجهم رو جلب کرد

عاشقانه یه کودک بد نیست بهش گوش بدید.

قبلا هم شنیده بودم اما

فقط به گوشم رسیده بود واقعا بهش گوش نکرده بودم

تصمیم گرفتم این بار درست گوش بدم اما نشد

سر یه جملش گیر کردم و بقیشو نشنیدم

" من اینقدر بزرگ شدم که از یارای شما باشم؟ "

" من اینقدر بزرگ شدم که از یارای شما باشم؟ "

" من اینقدر بزرگ شدم که از یارای شما باشم؟ "

" من اینقدر بزرگ شدم که از یارای شما باشم؟ "

خیلی تاسف خوردم برای خودم

چون جوابش رو خیلی روشن و واضح می دونم

بدجوری کم آوردم

 

سه شنبه 2/4/1388 - 12:44
شعر و قطعات ادبی

مرا به خانة زهرای مهربان ببرید
به خاک‌بوسی آن قبر بی‌نشان ببرید

اگر نشانی شهر مدینه را بلدید
کبوتر دل ما را به آشیان ببرید

کجاست آن درِ آتش گرفته تا که مرا
برای جامه دریدن به سوی آن ببرید؟

مرا اگر شَوَم از دست، برنگردانید
به روی دست بگیرید و بی‌امان ببرید

کجاست آن جگر شرحه شرحه تا که مرا
به سوی سنگ مزارش، کِشان کِشان ببرید؟

مرا که مِهر بقیع است در دلم چه شود
اگر به جانب آن چار کهکشان ببرید؟

نه اشتیاق به گُل دارم و نه میل بهار
مرا به غربت آن هجده خزان ببرید

کسی صدای مرا در زمین نمی‌شنود
فرشته‌ها! سخنم را به آسمان ببرید
افشین علاء

چهارشنبه 6/3/1388 - 15:57
شعر و قطعات ادبی

 

 

روی بنما و مرا گو که زجان دل برگیرپیش شمع آتش پروانه به جان گو درگیر

در لب تشنه ما بین و مدار آب دریغبر سر کشته خویش آی و ز خاکش بر گیر

ترک درویش مگیر ار نبود سیم و زرشدر غمت سیم شمار اشک و رخش را زر گیر

چنگ بنواز و بساز ار نبود عود چه باکآتشم عشق و دلم عود و تنم مجمر گیر

در سماع آی و ز سر خرقه برانداز و برقصورنه با گوشه رو و خرقه ما در سر گیر

صوف برکش ز سر و باده صافی درکشسیم در باز و به زر سیمبری در بر گیر

دوست گو یار شو و هر دو جهان دشمن باشبخت گو پشت مکن روی زمین لشکر گیر

میل رفتن مکن ای دوست دمی با ما باشبر لب جوی طرب جوی و به کف ساغر گیر

رفته گیر از برم وز آتش و آب دل و چشمگونه ام زرد و لبم خشک و کنارم تر گیر

حافظ آراسته کن بزم و بگو واعظ راکه ببین مجلسم و ترک سر منبر گیر

دوشنبه 7/2/1388 - 10:33
محبت و عاطفه

دلم برای کسی تنگ است که تا شمال ترین شمال با من رفت

و در جنوب ترین جنوب با من بود

کسی که بی من ماند

کسی که با من نیست

کسی که...

دیگر کافیست

چهارشنبه 30/11/1387 - 12:26
شعر و قطعات ادبی

خدا را کم نشین با خرقه پوشان

رخ از رندان بی سامان نپوشان

 

چهارشنبه 30/11/1387 - 12:24
خانواده

کاش می شد گاهی هیچ چیز ندید

                                        هیچ چیز نشنید

                                                                 چیزی رو حس نکرد

من چند روز مرخصی می خوام، مرخصی از زندگی

چهارشنبه 4/10/1387 - 17:12
شعر و قطعات ادبی

دلتنگ دلتنگم

             بی تاب بی تابم

  

چهارشنبه 4/10/1387 - 17:9
محبت و عاطفه

و عشق تنها عشق

               تو را به گرمی یک ....

                              می کند دلگرم

چهارشنبه 20/9/1387 - 15:20
دانستنی های علمی

دست نیافتنی ترین!

چهارشنبه 20/9/1387 - 15:17
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته