اگر تو بیاییبهار همیشه ماندنی است وبنده ها همیشه شاد اگر بیایی نسیم گل ها را با ملایمت لمس می کند اگر تو بیایی لانه هیچ پرنده ای به دست صیاد ویران نمی شود وهیچ اهویی در دام نمی افتد وقتی تو بیاییاسمان همیشه صاف است وابرهادر غم اتتظار هرگز نمی گرینداگر تو بیایی هیچ گرسنه ای سر بر بستر خواب نمی نهد  وهیچ مزدوری نمی تواند نان دیگری را غصب کند اگر تو بیایی دیگر پروانه ای به گرد شمع نمی گردد تا در فراق تو بسوزدوقتی تو بیایی عدالت بر همه جا حکم می راند و هیچ کودک یتیمی احساس کمبود محبت نمی کند

هر وقت تونستی برف را سیاه کنی پر کلاغ را سفید کنی اتیش را بوس کنی توی اب یه نفس عمیق بکشی اون وقت منم می تونم تورو فراموش کنم؟!!!

 کار من این است امروز :که فکر کنم ایا تو هم به من فکر می کنی همان قدر که من به تو فکر می کنم

بی تو می میرم امشبی را به من ارامش ده وتو خندیدی که نه جانم بین ما فاصله است ومن عادت کردم در شب سرد دلم بی تو اندیشه کنم...

اگه اجازه بدی می خوام مامور قلبت بشم تا هر کس و نا کسی به خودش اجازه نده بیاد تو قلبت.......

میدونستم رومو زمین نمی ندازی

توی پار کینگ خا طراتم دل تو رو یه گوشه پارک کردم بعدش هم چرخهای دلتو پنچر کردن تا یه

وقت از دلم بیرون نری

یاراغبارت می شوم چون جان نثارت می شوم.

در انتظارت می شوم دور مدارت می شوم.

جانم به
قربان شما
 ای غایب از چشمان ما

نگاه کن به اسمان سیاه شب و بیاموز رسم محبت را

ز شمع که چگونه در حسرت دیدار پروانه اشک

میریزدوبدون هیچ اعتراضی اب میشود وبه خاطر

بسپار درخشندگی عشق ستاره راکه بی هیچ منتی گرداگرد ماه می درخشد

باز هم صدای تو باز عطر اشنا

باز کوچه های غریب نینوا

قامت درخت سرو, تو ویک دنیا شرم

منو یک تصویر مبهم از روشنایی

وعده ی ما کوچه باغ اشنایی