• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1584
تعداد نظرات : 1638
زمان آخرین مطلب : 4007روز قبل
مهدویت

 

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

 سلام

 

 

 

اباصالح(عج) اباصالح(عج) اباصالح(عج) یااباصالح(عج)

اباصالح(عج) اباصالح(عج) اباصالح(عج) یااباصالح(عج)

فضای این دل دیوانه، گرفته بوی گل نرگس

دلم نشسته چو پروانه، در آرزوی گل نرگس

سزد ز غصه بمیرم من، ز درد و غربت و تنهایی

همیشه ذکر فرج دارم، ولی چرا تو نمی آیی؟

اباصالح(عج) اباصالح(عج) اباصالح(عج) یااباصالح(عج)

اباصالح(عج) اباصالح(عج) اباصالح(عج) یااباصالح(عج)

منم که زشت و سیه چهره، تو در نهایت زیبایی

منم فقیر ِ فقیرانم ، تو در نهایت دارایی

چه می شود بشود روزی، سراغ خیمه ی سبزِ تو

که روزیم بشود روزی، طعام ِ خیمه ی سبز ِ تو

اباصالح(عج) اباصالح(عج) اباصالح(عج) یااباصالح(عج)

اباصالح(عج) اباصالح(عج) اباصالح(عج) یااباصالح(عج)

دوباره پای گنهکارم، به بزم عشق تو واگشته

سرم به زیر و شکسته دل، دو دیده پر ز حیا گشته

ز قطره قطره ی اشک ِ من، ببین که بوی تو می آید

دو دست خسته و لرزانم، به سمت و سوی تو می آید

اباصالح(عج) اباصالح(عج) اباصالح(عج) یا اباصالح(عج)

اباصالح(عج) اباصالح(عج) اباصالح(عج) یا اباصالح(عج)

زبان گرفته دلم امشب ،ز غصه های دل زارم

دلم گرفته و قلبی پر،ز خاطرات خوشم دارم

تو بدترین گناهان را،به عمر کوته من دیدی

به بهترین محبت ها،مرا همیشه تو سنجیدی

تو لقمه لقمه به دست خود،به بنده نان و نمک دادی

به قوت نمک و نانت ،گنه نموده ام و شادی

خدا خدای گنه کاران،گدا گدای سیه چهره

ببین که پادشه خوبان،نشسته دور همین سفره

اباصالح(عج) اباصالح(عج) اباصالح(عج) یا اباصالح (عج)

نسیم خوش نفس و پاکی،گرفته حال و هوایم را

ز خاطرم نرود حال و ،هوای جبهه و یا زهرا

دوباره میکده را بستند،به پشت در زده ام زانو

به درد هجر پرستوها،به جز جنون نبود دارو

شلمچه رفتم و حالا در،میان شهر گنه هستم

دو کوهه بودم و غرق تو،ولی دوباره چنین پستم

امان که دست و دلم گردد،دوباره مجرم و آلوده

خدا کند که گل نرگس،دهد به من دل آسوده

همیشه چشم امید من،به دست مادر تو زهراست

گمان کنم که به روز حشر،شفیع نوکر تو زهراست

اباصالح(عج) اباصالح(عج) اباصالح(عج) یا اباصالح (عج)

تو را قسم به کبودی ها،به صورتی که بود حاکی

تو را به مقنعه خونی،به چادری که شده خاکی

تو را به قاری قرآنی،که روی نیزه فغان دارد

تو را به روزه پیشانی،که سنگ کوفه نشان دارد

مدد نما و عنایت کن،به خاطر دو لب عطشان

حفاظتم بنما دیگر،زجرم و معصیت و عصیان

حدیث نوکریم این است،که ذکر روز و شب زهراست

یکی دمشق و یکی دیگر،محرم و شب عاشوراست

 

اللهم عجل لولیک الفرج 

 

سه شنبه 1/9/1390 - 11:24
مهدویت

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

سلام

 

تو را صاحب زمان صدا می‌زنیم اما باورمان آن است که یتیم زمانه‌ایم!
تو را گل خوشبوی نرگس می‌نامیم اما دریغ که چشم و گوش و دل‌مان حتی برای ثانیه‌ای عطر حضورت   را‌ احساس نکرده است    !
تو را... فقط با نام‌هایت می‌شناسیم   !!!
ای تنها پناه لحظه‌های تنهایی و بی‌پناهی‌مان!
ما را ببخش که هراز‌گاهی که درمانده می‌شویم و تو را وسیله قرار می‌دهیم برای استجابت دعاهایمان  نهایت منتظر بودن‌مان در این خلاصه می‌شود که دعا می‌کنیم:
"ولا تنسا ذکره و انتظاره و الایمان به وقوه الیقین فی ظهوره و الدعا له و الصلوه علیه"

می‌بینی آقایم؟
حتی برای به یاد داشتنت هم باید دعا کنیم باید دعا کنیم تا به تو ایمان بیاوریم!!
شرمنده‌ایم که باید بگوییم :
تو را گم کرده‌ایم !

آقا جان
دعا کن تا برای فرج خودمان دعا کنیم!
تا بدانیم بر سر سفره‌ای که مدتهاست ریزه خوار آنیم هنوز صاحب خانه نیامده است !
تا بفهمیم از بی‌گناهی ما نیست که بلایی نمی‌آید. گناه ما این است که "و ما کان الله لیعذبهم و انت فیهم"را‌ فراموش کرده‌ایم.

مولای من!
دعا کن تو را با وجود تمام بد عهدی‌هایمان صدا بزنیم و مقیم کوی انتظارت شویم که تو بر ما از خودمان مشتاق‌تری!

منبع 


اَللّهُمَّ عجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج

 

جمعه 27/8/1390 - 14:33
دعا و زیارت

 

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

 سلام

 

عرفان در عرفات  

سید احمد محمودزاده

امام سجاد7 آنگاه که از حج برگشته بود از شبلی پرسید:

... به هنگام وقوف در «عرفات»، آیا «معرفت» خداوند سبحان را ادا کردی؟ و به «معارف» و علوم الهی پی بردی؟ و آیا دانستی که با تمام وجود در قبضة قدرت خدا هستی و او بر نهان کار و راز قلب تو آگاه است؟!...

شبلی: نه!

امام7 : ... پس حج، احرام، وقوف به عرفه و... را به‌جا نیاورده­ای.

£££

باز هم موسم حج فرا رسیده است؛  فصل شور و شوق حاجیان و حسرت و آرزوی مشتاقان مُحـرم.

اگر انسان ندیده باشد، چندان غصه­دار نمی­شود. اما... آن­که به دیدار و زیارت رفته باشد، غم هجران  «خانه» و «صاحب خانه» دلش را  می‌سوزاند و آتش اشتیاق را  در درونش برمی‌افروزد.  تجلّی خدا  در «حج» دلربا و شوق افزاست. آن­که دیده باشد و مهجور بماند، بیشتر می‌سوزد.

دیدار می‌نمایی و پرهیز می‌کنی

بازار خویش و آتش ما، تیز می‌کنی

غرض، نه خاطره‌نویسی است و نه تشریح فلسفه و اهداف حج، که آن همه،  در این مقال و مجال  نمی‌گنجد.

اما...

آب دریا را اگر نتوان کشید

هم به‌قدر تشنگی باید چشید

و ما از این همه صحنه‌ها و فرازها و زیبایی‌ها و شورها و معنویت‌ها و حماسه‌های حج،  تنها به صحرای عرفات سری می‌زنیم تا با حاجیان هم­نوا شویم.

£££

مناسک حج، سراسر الهام است.

و... زیارت خانة  خدا و حرم پیامبر، یادآور تاریخ اسلام...

و دیدار «بیت‌الله» و مسجد و مرقد رسول‌الله، صفابخش جان و امیدبخش دل و روشنگر دیده است. مکه و مدینه، تاریخ مجسّم مکتب است. هرگوشة این دیار و هر سنگ این بیت، هر رواق این حرم و هر شبستان این حریم، خاطره‌انگیز است و سرگذشت‌ها و ماجراها و درس‌ها و عبرت‌ها دارد و هر زاویه از این ارض مقدس، کسی را،  چیزی‌ را و حادثه‌ای را تداعی می‌کند.

مگر می‌توان «کعبه» را بر زبان آورد و از «ابراهیم خلیل الرحمان» نگفت؟

مگر می‌شود زمزم را دید و به‌یاد «اسماعیل» نیفتاد؟

مگر نام صفا و مروه، جدا از یاد «هاجر» تواند بود؟

«منا» خاطرة  قربانی شدن اسماعیل به دست ابراهیم را  به ذهن می‌آورد.

و... «عرفات» صحنة شورانگیز مناجات عاشقانه حسین7 را با خداوند، در دامنة «جبل‌الرحمه»؛ کوه رحمت.

£££

«ای حسین، ...

تو در این دشت، چه خواندی که هنوز، سنگ‌های «کوه رحمت»...

از گریة تو نالان­اند؟

عشق را هم زتو باید آموخت...

و مناجات و صمیمیّت را

و عبودیّت را

و خدا را هم

باید زکلام تو شناخت.

در دعای عرفه،

تو چه گفتی؟... تو چه خواندی، که هنوز تب عرفان تو در پهنة این دشت، به‌جاست؟

پهندشت عرفات،

وادی «معرفت» است.

و به مشعر، وصل است.

وادی شور و «شعور».

 

ای حسین، ...

دشت از نام تو عرفان دارد.

و شب، از یاد تو عطرآگین است.

آسمان، رنگ خدایی دارد.

و تو گویی به زمین نزدیک است.

 

ای حسین، ...

ای زلال ایمان،

مرد عرفان و سلاح!

در دعای عرفه،

تو چه خواندی، تو چه گفتی، کامروز

زیر هر خیمة گرم

یا که در سایة هر سنگ بزرگ

یا که در دامن کوه

حاجیان گریان­اند؟

با تو در نغمه و در زمزمه‌اند؟

£££

عرفات، صحرای عرفان است و دعای معروف امام حسین7 در این روز، و نیایش عرفة امام زین‌العابدین7 (صحیفة سجادیه) در زمزمة عاشقانة حجاج، در زیر چادرهای گرم، در دشت سوزان عرفات، شنیده می‌شود.

اشک‌ها جاری است.

دل‌ها شکسته است.

حسین7، این عارف معروف و این معرفت آموز عرفا، در عرفه، با چشم اشکبارش، با دست‌های رو به خدایش، با حالت تضرع و زاری‌اش، در نظر مجسّم است.

نماز و دعا و نیایش و گریه، از ظهر عرفه تا غروب آن روز، محشری به پا می‌کند. هرکس به‌حال خویش می‌اندیشد و قیامت را در نظر خود مجسّم کرده و به یاد می‌آورد. عده‌ای هم با اشتیاق، گمشدة خود را دنبال می‌کنند.

عاشقان دیدار «مهدی»[... می‌گویند در عصر عرفه، حتماً امام زمان در عرفات است.

دیده‌های منتظران، در پی این یوسف، غایب از نظر است.

مگر احساس را می‌توان با قلم بیان کرد؟!... مگر حالات دل و تأملات درونی را می‌توان به رشتة تحریر کشید؟!

مگر عشق، قابل توصیف است؟

از کجا معلوم که بعضی از این حاجیان دلسوخته و دل‌شکسته، «او» را ندیده باشند؟!

این تشنگان دیدار، که عطش را عمیقاً چشیده‌اند، از کجا که به «لقا» نرسیده باشند؟

این فانیان محبّت و ولای حضرت مهدی[ ، از کجا که توفیق «حضور» را نیافته باشند؟

در کوی مهدی[ فیض دیدار، نصیب دیده‌های پاک و قلب‌های خاضع و دل‌های باتقوا می‌گردد.

«درکوی ما، شکسته‌دلی می‌خرند و بس

بازار خود فروشی از آن سوی دیگر  است»      
£££

تنگ غروب است و در این صحرای عرفان، عطر حضور حضرتش را می‌توان یافت.

«مهدی»، کدامین خیمه را دیدار کرده است؟

توفیق دیدار،

سهم کدامین حاجی خوشبخت گشته است؟

آیا کدامین چشم لایق، دیده «او» را؟

آیا کدامین حاجی بشکسته دل را،

بر دامن پرفیض دیدارش نشانده است؟

اینجا،  در این دشت،

هر سوی، آثاری ز ردّ پای «مهدی» است.

فریاد «یامهدی» در این صحرا بلند است.

نجوای جان‌خیز که را،

آن دوست،

آن مولا و سرور،

از خیمه‌های گرم و سوزان، اندر این دشت

«لبیک» گفته است؟

چشم انتظاری، درد جانسوزی است.

ای دوست،

در انتظارت، صبح و شب، تا کی نشستن؟

این چشم را در چشمة عشق تو، شستیم

در زمزم دیدار هم، باید که این چشم،

روی تو بگشودن، به روی غیر بستن

هرگز روا نیست،

اینجا هم از دیدار تو، محروم ماندن

این دیدگان منتظر، خاک ره توست.

£££

از «عرفات» که پا به بیرون می‌گذاریم،

همه‌جا عرفات است... همه‌جا مشعر و منا است.  همه‌جا حرم است و حریم احرام!

خدا را، پیامبر را، علی را، حسین را،  زهرا را،  مهدی: را، امامان و اولیا را... همه‌جا می‌توان حاضر دید.

باشد که وقوف ما، در عرفات، معرفت‌آموزمان گردد و در عرفه، عارف حق گردیم و عامل به «معروف».

 

(پی نوشتها)

1 - شعر ها، برگرفته از سروده‌های استاد جواد محدثی است.

منبع

اللهم عجل لولیک الفرج 

 

يکشنبه 15/8/1390 - 13:54
مهدویت

 

 

يکشنبه 15/8/1390 - 10:59
سخنان ماندگار

 

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

سلام

 

 

  

حدیث قدسی :
اگر علی را نیافریده بودم، همسری مناسب فاطمه، از فرزندان آدم و نسل او نبود.
عیون اخبارالرضا(ع) 

 

اللهم عجل لولیک الفرج 

 

يکشنبه 8/8/1390 - 11:21
آلبوم تصاویر
جمعه 6/8/1390 - 11:52
اهل بیت

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

سلام

 

جوانی عاشق پیامبر شده بود...

باید هر روز می آمد چشم های پیامبر را می دید، بعد می رفت سراغ کار و زندگی اش وگرنه روزش روز نمی شد...

همیشه ولی یک غصه ی بزرگ توی دلش بود...

بالأخره آمد پیش پیامبر؛ گفت آقا می دانم درجه و مقام شما خیلی بالاست. شما کجا و ما کجا؟

معلوم است که آن دنیا دیگر نمی توانم شما را ببینم. معلوم است که مرا پیش شما با آن رتبه و درجه راه نمی دهند...

حالا بهشت بدون شما را چطور تحمل کنم؟

نمی دانم این حرف با دل رسول خدا چه کرد که خدا خودش جواب آن جوان را داد... جبرئیل را فرستاد و برای جوان بشارت فرستاد که...

پیامبر آیه ی وحی را برای جوان خواند و وعده ی همنشینی او را با خودش در بهشت داد  .

اما یک حرفی هم زد که خبر از دل عاشق خودش می داد...

گفت جوان! کمکم می کنی؟

حالا معلوم شد که پیامبر خودش به همنشینی با آن جوان در بهشت مشتاق تر بوده

خودش از فکر فراق دوستانش در بهشت بیشتر می سوزد...

حالا پیامبر به صرافت افتاده که حتماً آن جوان رادر بهشت همنشین خودش کند...

دارد از جوان کمک می خواهد...

جوان گفت چه جوری کمکتان کنم آقا؟

حضرت فرمود با استغفار زیاد... با سجده های طولانی...

 

اللهم عجل لولیك الفرج

 

پنج شنبه 5/8/1390 - 7:23
ازدواج و همسرداری

 

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

سلام

 

 

امام باقر علیه السلام :
اِنَّ اَكرَمَكُم عِندَ اللّه  اَشَّدُّكُم اِكراما لِحَلائِلِهِم؛
گرامى ترین شما نزد خدا، كسى است كه بیشتر به همسر خود احترام بگذارد.
تهذیب الاحكام، ج8، ص141، ح87

 

اللهم عجل لولیک الفرج

 

سه شنبه 3/8/1390 - 12:32
مهدویت

 

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

سلام

 

 

یک عمر انتظار کشیدم نیامدی
دل از حیات خویش بریدم نیامدی
پشتم شکست و پای ز ره ماند و قد خمید
کوه فراق بـردم و دیـدم نیامـدی
مانند یک نهال که در باد خم شود
از درد انتظار خمیـدم نیامـدی
از صبر و بردباری و از طاقت و توان
چیزی نمانـده غیر امیدم نیـامدی
در چنگ احتضار فتـادم ز انتظار
زخم زبان ز هر که شنیدم نیـامدی

طاقت ز دست دادم و صبرم، تمام شد
دل را بـه جای جامه دریدم نیامدی
گفتی بـسوز، سوختم از آتش فـراق
گفتی بنـال، نـاله کشیدم نیامـدی
دیگر میان خانه به دوشان علم شدم
از بس که در قفات دویدم نیامدی
دندان نهاده بر جگر و صبر کرده‌ام
پیوسته پشت دست گزیدم نیامدی
من "میثمم" که مانده ز درد فراق تو
روز سیاه و موی سفیدم نیامدی

شاعر : حاج غلامرضا سازگار

 

اللهم عجل لولیك الفرج

 

سه شنبه 3/8/1390 - 12:29
آلبوم تصاویر

 

 

چهارشنبه 27/7/1390 - 12:21
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته