اگه يه روز فهميدی ۱۰۰ نفر دوست دارن بدون يکيشون منم
اگه يه روز فهميدی ۱۰ نفر دوست دارن بدون يکيشون منم
اگه يه روز فهميدی ۱ نفر دوست داره بدون اون منم
اگه يه روز فهميدی هيچ کس دوست نداره بدون من مردم
آب حیات من است خاک سر کوی دوست گر دو جهان خرمیست ما و غم روی دوست *** ولوله در شهر نیست جز شکن زلف یار فتنه در آفاق نیست جز خم ابروی دوست *** داروی مشتاق چیست زهر ز دست نگار مرهم عشاق چیست زخم ز بازوی دوست *** دوست به هندوی خود گر بپذیرد مرا گوش من و تا به حشر حلقه هندوی دوست *** گر متفرق شود خاک من اندر جهان باد نیارد ربود گرد من از کوی دوست *** گر شب هجران مرا تاختن آرد اجل روز قیامت زنم خیمه به پهلوی دوست *** هر غزلم نامه ایست صورت حالی در او نامه نوشتن چه سود گر نرسد سوی دوست *** لاف نزن سعدیا شعر تو خود سحر گیر سحر نخواهد خرید غمزه جادوی دوست
سلام غصه های من کاش امشب هرگز نمی اومد کاش هرگز من بوجود نمی اومدم کاش هرگز اشتباه نمی کردم کاش هرگز عاشق نمی شدم کاش هیچ وقت در عشقم رسوا نمی شدم کاش تو این دنیا کسی رو نداشتم کاش عشق وجود نداشت کاش عشق و عاشقی فقط واسه خود خود خود خدا بود کاش امشب بخوابم و دیگه بیدار نشم کاش دیگه فردایی نباشه دلم می خواد داد بزنم داد بزنم خدایا خداوندا ای خداوند بی همتا ای خدای رحیم ای خدای رحمان ای تو که وجودم به وجودت چرا ..... چرا اینقدر بنده ات رو عذاب می دی مگه چه گناهی کرده مگه پا گذاشتن تو ای دنیا جرمه مگه زندگی کردن گناهه مگه صاف بودن گناهه مگه دوست داشتن گناهه مگه آدم بودن گناهه آخه من چه گناهی کردم که این جوری باید بسوزم تا دو روز روزم خوشه سرم به کارم بند می شه دلم به چیزی بند می شه دوباره باید ............. خدایاااااااااااااااااااااؠ§اااااااااااااااا خدایا ازت صادقانه میخوام ازت خواهش می کنم التماس می کنم یا کمک کن مشکلاتمو رو حل کنم یا دیگه نمی خوام تو این دنیا باشم دیگه خسته شدم تا کی به خودم امید به زندگی بدم تا کی خودم رو گول بزنم وقتی فردایی نیست من منتظر چی باشم دیگه نمی تونم چیزی بگم نمی دونم کی می خواد تموم بشه کاش هرگز به این دنی پا نمی گذاشتم کاش تو اولین روز زندگیم ................. تموم خوشیهام که خیلی کمه تقدیم دوستان عزیزم همه ی غصه ها ی شما واسه من به امید رهایی به امید دیدار با چشمانی گریان غصه ادامه دارد ....
دلم گرفته آسمون نمی تونم گریه کنم شکنجه میشم از خودم نمی تونم شکوه کنم انگاری کوه غصه ها رو سینه من اومده آخ داره باورم میشه خنده به ما نیومده