• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 187
تعداد نظرات : 300
زمان آخرین مطلب : 4942روز قبل
کامپیوتر و اینترنت
به عقیده بسیاری از کاربران ویندوز ویستا ، باریکه ویندوز یا همان Sidebar موجود در دسکتاپ ، بعد از مدتی جذابیت ظاهری خود را از دست داده و تنها به عامل مضری برای هدر دادن رم سیستم تبدیل میشود. اگر شما نیز این عقیده را دارید و به Sidebar ویندوز ویستا علاقه ای ندارید به سادگی میتوانید آن را حذف کنید. هم اکنون به معرفی ترفند این کار خواهیم پرداخت.
بدین منظور:

روی قسمتی از Sidebar راست کلیک کرده و Properties را انتخاب کنید.
سپس تیک گزینه Start Sidebar when Windows starts را بردارید و OK کرده و خارج شوید.
مجدد روی Sidebar راست کلیک کرده و Exit را انتخاب کنید.
با این کار پس از رستارت سیستم هم دیگر خبری از Sidebar نخواهد بود.

لازم به ذکر است اگر پس از این کار پشیمان شدید و دلتان برای Sidebar تنگ شد ، به سادگی میتوانید آن را بازیابی کنید:
بر روی منوی Start کلیک کنید و به Control Panel بروید.
بر روی (ترفندستان) Appearance an Personalization کلیک کنید.
سپس وارد Windows Sidebar Properties شوید.
تیک گزینه Start Sidebar when Windows starts را مجدد بزنید.
با این مسیر ، هم میتوان Sidebar را فعال کرد و هم غیر فعال نمود.
سه شنبه 15/5/1387 - 11:7
کامپیوتر و اینترنت
ممکن است تا به حال برایتان پیش آمده باشد که قصد پاک کردن کلیدی در رجیستری را داشته اید اما به هیچ طریقی موفق به حذف آن نشدید. این موضوع  به ویژه بعد از Uninstall کردن بعضی از برنامه ها پیش میاید که بعد از پاک کردن برنامه کلیدهای رجیستری آن پاک نمیشود. ممکن است حتی برای اینکار دست به دامن نرم افزارهای مخصوص  تعمیر رجیستری هم شده اید اما موفقیتی حاصل نشده. این مشکل راه حلی ساده دارد که در این ترفند به معرفی آن خواهیم پرداخت.
برای اینکار:

کافی است ابتدا رجیستری را باز کنید. (از منوی Start وارد Run شده و دستور regedit را وارد کرده و Enter بزنید.)
سپس کلید Key مورد نظر را بیابید و بر روی آن راست کلیک نموده و Permissions را انتخاب کنید.
در پنجره باز شده ، از کادر بالایی یعنی
Group or user names ، (ترفندستان) هر یک از گروه های کاربری را انتخاب کنید.
پس از انتخاب ، از کادر پایینی در قسمت Full Control تیک Allow را بزنید.
این کار را برای تمام گروه های موجود در
Group or user names انجام دهید.
OK کرده و خارج شوید.
اکنون میتوانید Key مورد نظر را بدون مشکل پاک کنید.
سه شنبه 15/5/1387 - 11:3
موبایل

دیگر صحبت از اینترنت Dial-up کم سرعت کشور ما به موضوعی تکراری تبدیل شده است. بر خلاف کشورهای نه چندان پیشرفته دیگر ، کاربران ایرانی همچنان برای اتصال به اینترنت از سرویس های اینترنت Dial-up استفاده میکنند و تعداد کاربرانی هم که از ADSL استفاده میکنند ناچیز است. ترفندها و نرم افزارهای افزایش سرعت اینترنت Dial-up هم در عمل افزایش سرعتی را به بار نمی آورد چون به نوعی آب از سرچشمه گل آلود است. در این زمان بهترین کار یادگرفتن ترفندهای چگونگی استفاده بهینه از اینترنت Dial-up است. به طوریکه با کمترین سرعت ، بیشترین بازدهی را داشته باشد. این ترفندها بر اساس تجربیات شخصی به دست آمده اند ، در نتیجه با عمل به آنها میتوانید مطمئن باشید استفاده بهینه ای از سرعت کم اینترنت خود داشته اید.




1- برای اتصال به اینترنت با خطوط تلفن ، از قانون كاهش تعرفه های مخابرات بعد از ساعت 21 الی 8 صبح استفاده كنید. (
مشاهده تعرفه تلفن ثابت در مکالمات شهری در سایت مخابرات)

2- خطوط آنالوگ خود را به دیجیتال تبدیل کنید. تون به جای پالس تا سرعت داده های شما در اینترنت بیشتر شود.

3- از کارت های شبانه که اکثرأ رایگان هستند استفاده کنید.

4- نگذارید وقتتان سرگرم بررسی یک سایت شود ، اگر سایت را می توانید Save کنید تا در حالت آفلاین آنرا مطالعه کنید.

5- کامپیوتر خود را هر از چند گاهی Defrag کنید تا تمام سیستم عاملتان منظم ویک پارچه شود.

6- در هنگام ارتباط به اینترنت برنامه های غیر ضروری را ببندید.

7- اگر می خواهید فایلی را دانلود کنید به حجم و همچنین در صورت رمز گذاری از صحت رمز آن اگاه شوید.

8- برای دانلود فایل حتمأ از نرم افزارهای مدیریت دانلود استفاده کنید تا در صورت دیسکانکت شدن میزان حجم دانلود شده را حفظ کنید ؛ هیچ تضمینی وجود ندارد در 99% ، اینترنت شما قطع نشود.

9- یک آنتی ویروس و فایروال قوی و به روز میتوانید بسیار به شما کمک کند. کافی است یک کرم اینترنتی بر روی سیستم شما لانه کرده باشد تا فضای زیادی از پهنای باند شما را اشغال کند.

10- اگر از سرویس های هوشمند استفاده میکنید دقت کنید از سرویس هوشمند یک ISP خوب و معتبر وارد شوید. سرویس های هوشمند با همدیگر متفاوت هستند.

11- آپدیت های اتوماتیک ویندوز و برنامه های مختلف همانند Acrobat Reader را غیرفعال کنید تا در هنگام کار سرعت تان بی دلیل کاهش نیابد.

12- از مرورگرهای خوب و قدرتمند همانند فایرفاکس ، اپرا و سافاری به جای مرورگر IE استفاده کنید. فراموش نکنید IE (به ویژه نسخه 6) بسیار مرورگر ضعیفی است.

13- نرم افزارهای خاصی وجود دارند که با کم کردن حجم عکس های مشاهده شده در مرورگر به نوعی سرعت کار شما را بالا میبرند ، این نرم افزارها نیز به کمک شما می آیند.

14- اگر از مرورگر فایرفاکس استفاده میکنید افزونه هایی همانند AdBlock ، تبلیغات تصویری مزاحم موجود در صفحات اینترنتی را به طور اتوماتیک برای شما مسدود میکنند.

15- اگر سرعت اینترنت تان واقعأ اسفناک است ، قابلیت نمایش تصاویر را در مرورگرتان غیرفعال کنید تا فقط متن صفحات را مشاهده کنید.

16- ترفندهای جستجو در موتورهای جستجو که ترفندستان نیز آموزش داده شده اند را فرا بگیرید. وقت شما ارزش دارد پس نباید آن را با جستجوی غلط هدر دهید.

17- به جای ارسال تصاویر یا آهنگ ها از طریق Send File یاهو مسنجر ، لینک دانلود آنها را در اینترنت بیابید و به دوستتان بدهید.

18- با استفاده از ابزارهای مخصوص ، تبلیغات موجود در یاهو مسنجر را حذف کنید.

19- بسیاری از برنامه ها ، فایل ها و آهنگ هایی که شما در سیستم تان دارید قبلأ توسط افراد دیگر در اینترنت آپلود شده اند. پس اگر دوستتان به آنها نیاز داشت به جای آپلود آنها در فضاهای اینترنتی سعی کنید لینک دانلود آنها را بیابید.

20- با استفاده از نرم افزارهای مخصوص ، میزان استفاده خود از اینترنت در بازه های زمانی مختلف را بسنجید و ببینید تا چه حد درست و به جا از اینترنت استفاده کرده اید. به عنوان مثال ببینید در این 2 ساعتی که آنلاین بوده اید چه کار مفید و چه کار غیر مفیدی انجام داده اید.

سه شنبه 15/5/1387 - 10:54
کامپیوتر و اینترنت

مقدمه
آموخته ایم که ماده سه حالت جامد ، مایع و گاز دارد که به تازگی هم دو حالت دیگر به آن اضافه شده است. جامدات شکل خاصی دارند، یعنی مولکولهای آنها موقعیت خاصی نسبت به یکدیگر داشته و نمی توانند آزادانه به هر سو حرکت کنند . ولی مولکول های مایعات چنین قیدی نسبت به هم ندارند و در کل حجم آن در حرکت اند . کریستالهای مایع موادی هستند که ظاهر مایع دارند، اما مولکولهای آنها آرایش خاصی نسبت به یکدیگر دارند ، درست مانند جامدات که در شکل هم به راحتی دیده می شود. به همین دلیل کریستال مایع خصوصیاتی شبیه به مایع و جامد داشته و به همین دلیل با چنین اسم متناقضی خوانده می شوند .

این مواد به شدت به دما حساس اند و اندکی حرارت لازم است تا آنها را به مایع واقعی درآورد و یا اندکی سرما تا به معمولی تبدیل شود. به همین دلیل است که LCD ها در مقابل تغییرات دما عکس العمل نشان داده و به عنوان دماسنج طبی استفاده می شوند . جالب این است که به دلیل همین حساسیت نمی توان از کامپیوترهای کیفی یا نظایر آن در هوای بسیار سرد و یا مثلاً در آفتاب داغ ساحل دریا استفاده کرد . در این وضعیت معمولاً LCD ها عکس العمل های عجیب و غریبی از خود نشان می دهند .

ویژگی های مورد استفاده در LCD :

انواع مختلفی از مواد شناخته شده اند که در دمای معمولی چنین خصوصیاتی دارند. اما دسته ای از آنها هستند که به جریان الکتریسیته هم حساس هستند و مولکولهای آن متناسب با جریان برق ورودی می چرخند و تغییر زاویه می دهند . این خصوصیت عجیب اثر جالبی هم دارد. وقتی نور از درون یک کریستال مایع این چنین عبور کند، پلاریزاسیون یا قطبش آن هم جهت با مولکولهای کریستال می شود . از همین خاصیت برای LCD ها استفاده شد. با این توضیح که چون کریستالهای مایع شفاف و هادی الکتریسیته هستند ، به راحتی می توان آنها را در جریان الکتریسیته قرار داد و نور را از آن عبور داد. برای این کار به جز کریستال مایع به 2 تکه از این شیشه پلاروید یا قطبشگر هم نیاز است. احتمالاً این شیشه ها را دیده اید. اگر دو تکه از این شیشه ها را روی هم قرار دهید. نور به راحتی از آن عبور می کند . اما وقتی یکی از آنها را 90 درجه نسبت به دیگری بچرخانید ، دیگر نور رد نمی شود . این اتفاق به این دلیل روی می دهد که هر شیشه نو را فقط در جهت خاص محور خود عبور می دهد . اگر دو شیشه هم محور باشند نور به راحتی عبور می کند اما اگر محورها با هم زاویه 90 درجه داشته باشند نور رد نخواهد شد .


روش ساخت LCD :

برای ساخت LCD دو شیشه پلاروید را با 90 درجه اختلاف نسبت به یکدیگر قرار می دهند و یک کریستال مایع بین آنها می گذارند . وقتی کریستال به جریان برق وصل نباشد؛ نور از قطبشگر اول می گذرد و وارد کریستال مایع می شود جهتش 90 درجه تغییر کرده و به همین دلیل از قطبشگر دوم هم عبور کرده و به چشم می رسد. اما وقتی که جریان به کریستال وصل باشد ،نور دیگر چرخشی نخواهد داشت و نمی تواند از کریستال دوم عبور کند . ساختن یک LCD همان طور که در بالا توضیح داده شد، بسیار ساده تر از آن است که به نظر می آید . فقط به یک ساندویچ شیشه و کریستال نیاز داریم. اما همین ساندویچ ساده 80 سال پس از کشف کریستالهای مایع ساخته شد. کریستال مایع را یک گیاه شناس اتریشی در سال 1888 برای اولین بار در حین ذوب جامدی از مشتقات آلی کشف کرد . اما اولین LCD را یک کارخانه آمریکایی در سال 1968 ساخت . تکنولوژی ساخت LCD هر روز متکامل تر شده و جای بیشتری در صنایع امروز به خود اختصاص می دهد . البته هنوز هم تحقیقات برای ساخت نمونه های بهتر و کاراتر این وسیله ادامه دارد.

سه شنبه 15/5/1387 - 10:52
کامپیوتر و اینترنت

ریخت شناسی شبکه " Net work Topology" ]10]:


توپولوژی شبکه تشریح کننده نحوه اتصال کامپیوتر ها در یک شبکه به یکدیگر است. پارامترهای اصلی در طراحی یک شبکه ، قابل اعتماد بودن ومقرون به صرفه بودن است. انواع متداول توپولوژی ها در شبکه کامپیوتری عبارتند از :

1 - توپولوژی ستاره ای " Star" ]11]:
در این توپولوژی ، کلیه کامپیوتر ها به یک کنترل کننده مرکزی با هاب متصل هستند. هرگاه کامپیوتری بخواهد با کامپیوتر ی دیگری تبادل اطلاعات نماید، کامپیوتر منبع ابتدا باید اطلاعات را به هاب ارسال نماید. سپس از طریق هاب آن اطلاعات به کامپیوتر مقصد منتقل شود. اگر کامپیوتر شماره یک بخواهد اطلاعاتی را به کامپیوتر شماره 3 بفرستد ، باید اطلاعات را ابتدا به هاب ارسال کند، آنگاه هاب آن اطلاعات را به کامپیوتر شماره سه خواهد فرستاد.
نقاط ضعف این توپولوژی آن است که عملیات کل شبکه به هاب وابسته است. این بدان معناست که اگر هاب از کار بیفتد، کل شبکه از کار خواهد افتاد . نقاط قوت توپولوژی ستاره عبارتند از:
* نصب شبکه با این توپولوژی ساده است.
* توسعه شبکه با این توپولوژی به راحتی انجام می شود.
* اگر یکی از خطوط متصل به هاب قطع شود ، فقط یک کامپیوتر از شبکه خارج می شود.

[IMG]C:\nox\pic\Star-topology.jpg[/IMG]

توپولوژی حلقوی " Ring " ]12]:
این توپولوژی توسط شرکت IBM اختراع شد وبهمین دلیل است که این توپولوژی بنام IBM Tokenring " مشهور است.
در این توپولوژی کلیه کامپیوتر ها به گونه ای به یکدیگر متصل هستند که مجموعه آنها یک حلقه را می سازد. کامپیوتر مبدا اطلاعات را به کامپیوتری بعدی در حلقه ارسال نموده وآن کامپیوتر آدرس اطلاعات رابرای خود کپی می کند، آنگاه اطلاعات را به کامپیوتر بعدی در حلقه منتقل خواهد کرد وبهمین ترتیب این روند ادامه پیدا می کند تا اطلاعات به کامپیوتر مبدا برسد. سپس کامپیوتر مبدا این اطلاعات را از روی حلقه حذف می کند.
نقاط ضعف توپولوژی فوق عبارتند از:
*اگر یک کامپیوتر از کار بیفتد ، کل شبکه متوقف می شود.
* به سخت افزار پیچیده نیاز دارد " کارت شبکه آن گران قیمت است ".
* برای اضافه کردن یک ایستگاه به شبکه باید کل شبکه را متوقف کرد.
نقاط قوت توپولوژی فوق عبارتند از :
* نصب شبکه با این توپولوژی ساده است.
* توسعه شبکه با این توپولوژی به راحتی انجام می شود.
* در این توپولوژی از کابل فیبر نوری میتوان استفاده کرد.

[IMG]C:\nox\pic\Image4.gif[/IMG]

توپولوژی اتوبوسی " BUS"]13]:
در یک شبکه خطی چندین کامپیوتر به یک کابل بنام اتوبوسی متصل می شوند. در این توپولوژی ، رسانه انتقال بین کلیه کامپیوتر ها مشترک است. یکی از مشهورترین قوانین نظارت بر خطوط ارتباطی در شبکه های محلی اترنت است. توپولوژی اتوبوس از متداوالترین توپولوژی هایی است که در شبکه محلی مورد استفاده قرار می گیرد. سادگی ، کم هزینه بودن وتوسعه آسان این شبکه ، از نقاط قوت توپولوژی اتوبوسی می باشد. نقطه ضعف عمده این شبکه آن است که اگر کابل اصلی که بعنوان پل ارتباطی بین کامپیوتر های شبکه می باشد قطع شود، کل شبکه از کار خواهد افتاد.


[IMG]c:/nox/pic/Bus-Network-Topology.png[/IMG]
توپولوژی توری " Mesh"]14] :
در این توپولوژی هر کامپیوتری مستقیما به کلیه کامپیوترهای شبکه متصل می شود. مزیت این توپولوژی آن است که هر کامپیوتر با سایر کامپیوتر ها ارتباطی مجزا دارد. بنابراین ، این توپولوژی دارای بالاترین درجه امنیت واطمینان می باشد. اگر یک کابل ارتباطی در این توپولوژی قطع شود ، شبکه همچنان فعال باقی می ماند.
از نقاط ضعف اساسی این توپولوژی آن است که از تعداد زیادی خطوط ارتباطی استفاده می کند، مخصوصا زمانیکه تعداد ایستگاه ها افزایش یابند. به همین جهت این توپولوژی از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نیست. برای مثال ، در یک شبکه با صد ایستگاه کاری ، ایستگاه شماره یک نیازمند به نود ونه می باشد. تعداد کابل های مورد نیاز در این توپولوژی با رابطه N(N-1)/2
محاسبه می شود که در آن N تعداد ایستگاه های شبکه می باشد.


[IMG]c:/nox/pic/F01xx24.JPG[/IMG]
توپولوژی درختی " Tree" ]15] :
این توپولوژی از یک یا چند هاب فعال یا تکرار کننده برای اتصال ایستگاه ها به یکدیگر استفاده می کند. هاب مهمترین عنصر شبکه مبتنی بر توپولوژی در ختی است : زیرا کلیه ایستگاه ها را به یکدیگر متصل می کند. وظیفه هاب دریافت اطلاعات از یک ایستگاه و تکرار وتقویت آن اطلاعات وسپس ارسال آنها به ایستگاه دیگر می باشد.

[IMG]c:/nox/pic/tree.gif[/IMG]



توپولوژی ترکیبی " Hybrid"
ین توپولوژی ترکیبی است از چند شبکه با توپولوژی متفاوت که توسط یک کابل اصلی بنام استخوان بندی " Back bone" به یکدیگر مرتبط شده اند . هر شبکه توسط یک پل ارتباطی " Bridg" به کابل استخوان بندی متصل می شود.
پروتکل[16] :
برای برقراری ارتباط بین رایانه ها ی سرویس گیرنده و سرویس دهنده قوانین کامپیوتری برای انتقال ودریافت داده مشخص شده اند که به قرارداد یا پروتکل موسومند. این قرارداد ها وقوانین بصورت نرم افزاری در سیستم برای ایجاد ارتباط ایفای نقش می کنند. پروتکل با قرارداد ، در واقع زبان مشترک کامپیوتری است که برای درک وفهم رایانه بهنگام در خواست وجواب متقابل استفاده می شود. پروتکل تعیین کننده مشخصه های شبکه ، روش دسترسی وانواع فیزیکی توپولوژی ها ، سرعت انتقال داده ها وانواع کابل کشی است

[IMG]c:/nox/pic/netgen3.jpg[/IMG]
.

سه شنبه 15/5/1387 - 10:49
کامپیوتر و اینترنت
انواع شبکه از لحاظ جغرافیایی:
نوع شبکه توسط فاصله بین کامپیوتر های تشکیل دهنده آن شبکه مشخص می شود:

انواع شبکه از لحاظ جغرافیایی:
نوع شبکه توسط فاصله بین کامپیوتر های تشکیل دهنده آن شبکه مشخص می شود:


شبکه محلی " LAN= Local Area Network"]8] :
ارتباط واتصال بیش از دو یا چند رایانه در فضای محدود یک سازمان از طریق کابل شبکه وپروتکل بین رایانه ها وبا مدیریت نرم افزاری موسوم به سیستم عامل شبکه را شبکه محلی گویند. کامپیوتر سرویس گیرنده باید از طریق کامپیوتر سرویس دهنده به اطلاعات وامکانات به اشتراک گذاشته دسترسی یابند. همچنین ارسال ودریافت پیام به یکدیگر از طریق رایانه سرویس دهنده انجام می گیرد. از خصوصیات شبکه های محلی می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
1 - اساسا در محیط های کوچک کاری قابل اجرا وپیاده سازی می باشند.
2 - از سرعت نسبتا بالایی برخوردارند.
3 - دارای یک ارتباط دایمی بین رایانه ها از طریق کابل شبکه می باشند.
اجزای یک شبکه محلی عبارتند از :
الف - سرویس دهنده
ب - سرویس گیرنده
ج - پروتکل
د- کارت واسطه شبکه
ط - سیستم ارتباط دهنده
شبکه گسترده " WAN = Wide Area Network" ]9]:
اتصال شبکه های محلی از طریق خطوط تلفنی ، کابل های ارتباطی ماهواره ویا دیگر سیستم هایی مخابراتی چون خطوط استیجاری در یک منطقه بزرگتر را شبکه گسترده گویند. در این شبکه کاربران یا رایانه ها از مسافت های دور واز طریق خطوط مخابراتی به یکدیگر متصل می شوند. کاربران هر یک از این شبکه ها می توانند به اطلاعات ومنابع به اشتراک گذاشته شده توسط شبکه های دیگر دسترسی یابند. از این فناوری با نام شبکه های راه دور " Long Haul Network" نیز نام برده می شود. در شبکه گسترده سرعت انتقال داده نسبت به شبکه های محلی خیلی کمتر است. بزرگترین ومهم ترین شبکه گسترده ، شبکه جهانی اینترنت می باشد.

سه شنبه 15/5/1387 - 10:48
دعا و زیارت

چهل حدیث

قالَ أَمیرُالمُؤْمِنینَ عَلِىُّ بْنُ أَبیطالب(علیه السلام) :

1- خیر پنهانى و كتمان گرفتارى
مِنْ كُنُوزِ الْجَنَّةِ الْبِرُّ وَ إِخْفاءُ الْعَمَلِ وَ الصَّبْرُ عَلَى الرَّزایا وَ كِتْمانُ الْمَصائِبِ.
از گنجهاى بهشت; نیكى كردن و پنهان نمودن كار[نیك] و صبر بر مصیبتها و نهان كردن گرفتاریها (یعنى عدم شكایت از آنها) است.
2- ویژگى هاى زاهد
أَلزّاهِدُ فِى الدُّنْیا مَنْ لَمْ یَغْلِبِ الْحَرامُ صَبْرَهُ، وَ لَمْ یَشْغَلِ الْحَلالُ شُكْرَهُ.
زاهد در دنیا كسى است كه حرام بر صبرش غلبه نكند، و حلال از شكرش باز ندارد.
3- تعادل در جذب و طرد افراد
«أَحْبِبْ حَبیبَكَ هَوْنًا ما عَسى أَنْ یَعْصِیَكَ یَوْمًا ما. وَ أَبْغِضْ بَغیضَكَ هَوْنًا ما عَسى أَنْ یَكُونَ حَبیبَكَ یَوْمًا ما.»
با دوستت آرام بیا، بسا كه روزى دشمنت شود، و با دشمنت آرام بیا، بسا كه روزى دوستت شود.
4- بهاى هر كس
قیمَةُ كُلِّ امْرِء ما یُحْسِنُ.
ارزش هر كسى آن چیزى است كه نیكو انجام دهد.
5- فقیه كامل
«اَلا أُخْبِرُكُمْ بِالْفَقیهِ حَقَّ الْفَقیهِ؟ مَنْ لَمْ یُرَخِّصِ النّاسَ فى مَعاصِى اللّهِ وَ لَمْ یُقَنِّطْهُمْ مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ وَ لَمْ یُؤْمِنْهُمْ مِنْ مَكْرِ اللّهِ وَ لَمْ یَدَعِ القُرآنَ رَغْبَةً عَنْهُ إِلى ما سِواهُ، وَ لا خَیْرَ فى عِبادَة لَیْسَ فیها تَفَقُّهٌ. وَ لاخَیْرَ فى عِلْم لَیْسَ فیهِ تَفَكُّرٌ. وَ لا خَیْرَ فى قِراءَة لَیْسَ فیها تَدَبُّرٌ.»
آیا شما را از فقیه كامل، خبر ندهم؟ آن كه به مردم اجازه نـافرمانى خـدا را ندهـد، و آنهـا را از رحمت خدا نومید نسازد، و از مكر خدایشان آسوده نكند، و از قرآن رو به چیز دیگر نكنـد، و خیـرى در عبـادت بدون تفقّه نیست، و خیـرى در علم بدون تفكّر نیست، و خیرى در قرآن خواندن بدون تدبّر نیست.
6- خطرات آرزوى طولانى و هواى نفس
«إِنَّما أَخْشى عَلَیْكُمْ إِثْنَیْنِ: طُولَ الاَْمَلِ وَ اتِّباعَ الْهَوى، أَمّا طُولُ الاَْمَلِ فَیُنْسِى الاْخِرَةَ وَ أَمّا إِتِّباعُ الْهَوى فَإِنَّهُ یَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ.»
همانا بر شما از دو چیز مىترسم: درازى آرزو و پیروى هواى نفس. امّا درازى آرزو سبب فراموشى آخرت شود، و امّا پیروى از هواى نفس، آدمى را از حقّ باز دارد.
7-مرز دوستى
«لاَ تَتَّخِذَنَّ عَدُوَّ صَدیقِكَ صَدیقًا فَتَعْدى صَدیقَكَ.»
با دشمنِ دوستت دوست مشو كه [با این كار] با دوستت دشمنى مىكنى.
8-اقسام صبر
«أَلصَّبْرُ ثَلاثَةٌ: أَلصَّبْرُ عَلَى الْمُصیبَةِ، وَ الصَّبْرُ عَلَىالطّاعَةِ، وَ الصَّبْرُ عَلَى الْمَعْصِیَةِ.»
صبر بر سه گونه است: صبر بر مصیبت، و صبر بر اطاعت، و صبر بر [ترك] معصیت.
9- تنگدستى مقدَّر
مَنْ ضُیِّقَ عَلَیْهِ فى ذاتِ یَدِهِ، فَلَمْ یَظُنَّ أَنَّ ذلِكَ حُسْنُ نَظَر مِنَ اللّهِ لَهُ فَقَدْ ضَیَّعَ مَأْمُولاً.
وَ مَنْ وُسِّعَ عَلَیْهِ فى ذاتِ یَدِهِ فَلَمْ یَظُنَّ أَنَّ ذلِكَ اسْتِدْراجٌ مِنَ اللّهِ فَقَدْ أَمِنَ مَخُوفًا.
هر كه تنگدست شد و نپنداشت كه این از لطف خدا به اوست، یك آرزو را ضایع كرده و هر كه وسعت در مال یافت و نپنداشت كه این یك غافلگیرى از سوى خداست، در جاى ترسناكى آسوده مانده است.
10- عزّت، نه ذلّت
اَلْمَنِیَّةُ وَ لاَ الدَّنِیَّةُ وَ التَّجَلُّدُ وَ لاَ التَّبَلُّدُ وَ الدَّهْرُ یَوْمانِ: فَیَوْمٌ لَكَ وَ یَوْمٌ عَلَیْكَ فَإِذا كانَ لَكَ فَلا تَبْطَرْ،وَ إِذا كانَ عَلَیْكَ فَلا تَحْزَنْ فَبِكِلَیْهِما سَتُخْتَبَرُ.
مردن نه خوار شدن! و بى باكى نه خود باختن! روزگار دو روز است، روزى به نفع تو، و روزى به ضرر تو! چون به سودت شد شادى مكن، و چون به زیانت گردید غم مخور، كه به هر دوى آن آزمایش شوى.
11- طلب خیر
ما حارَ مَنِ اسْتَخارَ، وَ لا نَدِمَ مَنِ اسْتَشارَ.
هر كه خیر جوید سرگردان نشود، و كسى كه مشورت نماید پشیمان نگردد.
12- وطن دوستى
عُمِّرَتِ الْبِلادُ بِحُبِّ الأَوْطانِ.
شهرها به حبّ و دوستى وطن آباداند.
13- سه شعبه علوم لازم
أَلْعِلْمُ ثَلاثَةٌ: أَلْفِقْهُ لِلاَْدْیانِ، وَ الطِّبُّ لِلاَْبْدانِ،وَ النَّحْوُ لِلِّسانِ.
دانش سه قسم است: فقه براى دین، و پزشكى براى تن، و نحو براى زبان.
14- سخن عالمانه
تَكَلَّمُوا فِى الْعِلْمِ تَبَیَّنَ أَقْدارُكُمْ.
عالمانه سخن گویید تا قدر شما روشن گردد.
15- منع تلقین منفى
لا تُحَدِّثْ نَفْسَكَ بِفَقْر وَ لا طُولِ عُمْر.
فقر و تنگدستى و طول عمر را به خود تلقین نكن.
16- حرمت مؤمن
سِبابُ الْمُؤْمِنِ فِسْقٌ وَ قِتالُهُ كُفْرٌ وَ حُرْمَةُ مالِهِ كَحُرْمَةِ دَمِهِ.
دشنام دادن به مؤمن فسق است، و جنگیدن با او كفر، و احترام مالش چون احترام خونش است.
17- فقر جانكاه
أَلْفَقْرُ الْمَوْتُ الاَْكْبَرُ، وَ قِلَّةُ الْعِیالِ أَحَدُ الْیَسارَیْنِ وَ هُوَ نِصْفُ الْعَیْشِ.
فقر و ندارى بزرگترین مرگ است! و عائله كم یكى از دو توانگرى است، كه آن نیمى از خوشى است.
18- دو پدیده خطرناك
أَهْلَكَ النّاسَ إِثْنانِ: خَوْفُ الْفَقْرِ وَ طَلَبُ الْفَخْرِ.
دو چیز مردم را هلاك كرده: ترس از ندارى و فخرطلبى.
19- سه ظالم
أَلْعامِلُ بِالظُّلْمِ وَ المُعینُ عَلَیْهِ وَ الرّاضِىُ بِهِ شُرَكاءُ ثَلاثَةٌ.
شخص ستمكار و كمك كننده بر ظلم و آن كه راضى به ظلم است، هر سه با هم شریكاند.
20- صبر جمیل
أَلصَّبْرُ صَبْرانِ: صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصیبَةِ حَسَنٌ جَمیلٌ، وَ أَحْسَنُ مِنْ ذلِكَ الصَّبْرُ عِنْدَ ما حَرَّمَ اللّهُ عَلَیْكَ.
صبر بر دو قسم است: صبر بر مصیبت كه نیكو و زیباست، و بهتر از آن صبر بر چیزى است كه خداوند آن را حرام گردانیده است.
21- اداى امانت
أَدُّوا الاَْمانَةَ وَ لَوْ إِلى قاتِلِ وُلْدِ الاَْنْبیاءِ.
امانت را بپردازید گرچه به كشنده فرزندان پیغمبران باشد.
22- پرهیز از شهرت طلبى
قالَ(علیه السلام) لِكُمَیْلِ بْنِ زِیاد:رُوَیْدَكَ لاتَشْهَرْ، وَ أَخْفِ شَخْصَكَ لا تُذْكَرْ، تَعَلَّمْ تَعْلَمْ وَ اصْمُتْ تَسْلَمْ، لا عَلَیْكَ إِذا عَرَّفَكَ دینَهُ، لا تَعْرِفُ النّاسَ وَ لا یَعْرِفُونَكَ.
آرام باش، خود را شهره مساز، خود را نهان دار كه شناخته نشوى، یاد گیر تا بدانى، خموش باش تا سالم بمانى.
بر تو هیچ باكى نیست، آن گاه كه خدا دینش را به تو فهمانید، كه نه تو مردم را بشناسى و نه مردم تو را بشناسند (یعنى، گمنام زندگى كنى).
23- عذاب شش گروه
إِنَّ اللّهَ یُعَذِّبُ سِتَّةً بِسِتَّة : أَلْعَرَبَ بِالْعَصَبیَّةِ وَ الدَّهاقینَ بِالْكِبْرِ وَ الاُْمَراءَ بِالْجَوْرِ وَ الْفُقَهاءَ بِالْحَسَدِ وَ التُّجّارَ بِالْخِیانَةِ وَ أَهْلَ الرُّسْتاقِ بِالْجَهْلِ.
خداوند شش كس را به شش خصلت عذاب كند:عرب را به تعصّب، و خان هاى ده را به تكبّر، و فرمانروایان را به جور، و فقیهان را به حسد، و تجّار را به خیانت، و روستایى را به جهالت.
24- اركان ایمان
أَلاِْیمانُ عَلى أَرْبَعَةِ أَرْكان: أَلتَّوَكُّلِ عَلَى اللّهِ، وَ التَّفْویضِ إِلَى اللّهِ وَ التَّسْلیمِ لاَِمْرِللّهِ، وَ الرِّضا بِقَضاءِ اللّهِ.
ایمان چهارپایه دارد: توكّل بر خدا، واگذاردن كار به خدا، تسلیم به امر خدا و رضا به قضاى الهى.
25- تربیت اخلاقى
«ذَلِّلُوا أَخْلاقَكُمْ بِالَْمحاسِنِ، وَ قَوِّدُوها إِلَى الْمَكارِمِ. وَ عَوِّدُوا أَنْفُسَكُمُ الْحِلْمَ.»
اخلاق خود را رامِ خوبى ها كنید و به بزرگوارى هایشان بكشانید و خود را به بردبارى عادت دهید.
26- آسانگیرى بر مردم و دورى از كارهاى پست
«لاتُداقُّوا النّاسَ وَزْنًا بِوَزْن، وَ عَظِّمُوا أَقْدارَكُمْ بِالتَّغافُلِ عَنِ الدَّنِىِّ مِنَ الاُْمُورِ.»
نسبت به مردم، زیاد خرده گیرى نكنید، و قدر خود را با كناره گیرى از كارهاى پست بالا برید.
27- نگهبانان انسان
«كَفى بِالْمَرْءِ حِرْزًا، إِنَّهُ لَیْسَ أَحَدٌ مِنَ النّاسِ إِلاّ وَ مَعَهُ حَفَظَةٌ مِنَ اللّهِ یَحْفَظُونَهُ أَنْ لا یَتَرَدّى فى بِئْر وَ لا یَقَعَ عَلَیْهِ حائِطٌ وَ لا یُصیبَهُ سَبُعٌ، فَإِذا جاءَ أَجَلُهُ خَلُّوا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ أَجَلِهِ.»
آدمى را همین دژ بس كه كسى از مردم نیست، مگر آن كه با او از طرف خدا نگهبان هاست كه او را نگه مىدارند كه به چاه نیفتد، و دیوار بر سرش نریزد، و درنده اى آسیبش نرساند، و چون مرگ او رسد او را در برابر اجلش رها سازند.
28- روزگار تباهىها
«یَأْتى عَلَى النّاسِ زَمانٌ لا یُعْرَفُ فیهِ إلاَّ الْماحِلُ وَ لا یُظَرَّفُ فیهِ إِلاَّ الْفاجِرُ وَ لا یُؤْتَمَنُ فیهِ إِلاَّ الْخائِنُ وَ لا یُخَوَّنُ إِلاَّ المُؤتَمَنُ، یَتَّخِذُونَ اْلَفْئَ مَغْنًَما وَ الصَّدَقَةَ مَغْرَمًا وَصِلَةَ الرَّحِمِ مَنًّا، وَ الْعِبادَةَ استِطالَةً عَلَى النّاسِ وَ تَعَدِّیًا و ذلِكَ یَكُونُ عِنْدَ سُلطانِ النِّساءِ، وَ مُشاوَرَةِ الاِْماءِ، وَ إِمارَةِ الصِّبیانِ.»
زمانى بر مردم خواهد آمد كه در آن ارج نیابد، مگر فرد بىعرضه و بىحاصل، و خوش طبع و زیرك دانسته نشود، مگر فاجر، و امین و مورد اعتماد قرار نگیرد، مگر خائن و به خیانت نسبت داده نشود، مگر فرد درستكار و امین! در چنین روزگارى، بیتالمال را بهره شخصى خود گیرند، و صدقه را زیان به حساب آورند، وصله رحم را با منّت به جاى آرند، و عبادت را وسیله بزرگى فروختن و تجاوز نمودن بر مردم قرار دهند و این وقتى است كه زنان، حاكم و كنیزان، مشاور و كودكان، فرمانروا باشند!
29- زیركى به هنگام فتنه
«كُنْ فِى الْفِتْنَةِ كَابْنِ اللَّبُونِ; لا ظَهْرٌ فَیُرْكَبَ، وَ لا ضَرْعٌ فَیُحْلَبَ.»
هنگام فتنه چون شتر دو ساله باش كه نه پشتى دارد تا سوارش شوند و نه پستانى تا شیرش دوشند.
30- اقبال و ادبار دنیا
«إذا أَقْبَلَتِ الدُّنیا عَلى أَحَد أَعارَتْهُ مَحاسِنَ غَیْرِهِ، وَ إِذا أَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحاسِنَ نَفْسِهِ.»
چون دنیا به كسى روى آرد، نیكویى هاى دیگران را بدو به عاریت سپارد، و چون بدو پشت نماید، خوبى هایش را برباید.
31- ناتوان ترین مردم
«أَعْجَزُ النّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اكْتِسابِ الاِْخْوانِ، وَ أَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ.»
ناتوانترین مردم كسى است كه توانِ به دست آوردن دوستان را ندارد، و ناتوانتر از او كسى است كه دوستى به دست آرد و او را از دست بدهد.
32- فریاد رسى و فرح بخشىِ گرفتار
«مِنْ كَفّاراتِ الذُّنُوبِ الْعِظامِ إِغاثَةُ الْمَلْهُوفِ وَ التَّنْفیسُ عَنِ الْمَكْرُوبِ.»
از كفّاره گناهان بزرگ، فریاد خواه را به فریاد رسیدن، و غمگین را آسایش بخشیدن است.
33- نشانه كمال عقل
«إِذا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْكَلامُ.»
چون خرد كمال گیرد، گفتار نقصان پذیرد.
34- رابطه با خدا
«مَنْ أَصْلَحَ ما بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللّهِ أَصْلَحَ اللّهُ ما بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النّاسِ وَ مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ أَصْلَحَ اللّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْیاهُ. وَ مَنْ كانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ واعِظٌ كانَ عَلَیْهِ مِنَ اللّهِ حافِظٌ.»
آن كه میان خود و خدا را اصلاح كند، خدا میان او و مردم را اصلاح مىكند و آن كه كار آخرتِ خود را درست كند، خدا كار دنیاى او را سامان دهد. و آن كه او را از خود بر خویشتن واعظى است، خدا را بر او حافظى است.
35- افراط و تفریط
«هَلَكَ فِىَّ رَجُلانِ مُحِبٌّ غال وَ مُبْغِضٌ قال.»
دو تن به خاطر من هلاك شدند: دوستى كه اندازه نگاه نداشت و دشمنى كه بغض ـ مرا ـ در دل كاشت.
36- روایت و درایت
«إِعْقِلُوا الْخَبَرَ إِذا سَمِعْتُمُوهُ عَقْلَ رِعایَة لاعَقْلَ رِوایَة، فَإِنَّ رُواةَ الْعِلْمِ كَثیرٌ، وَ رُعاتُهُ قَلیلٌ.»
هر گاه حدیثى را شنیدید آن را با دقّت عقلى فهم و رعایت كنید، نه بشنوید و روایت كنید! كه راویان علم بسیارند و رعایت كنندگانِ آن اندك در شمار.
37- پاداش تارك گناه
«مَا الُْمجاهِدُ الشَّهیدُ فى سَبیلِ اللّهِ بِأَعْظَمَ أَجْرًا مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ، لَكادَ الْعَفیفُ أَنْ یَكُونَ مَلَكًا مِنَ الْمَلائِكَةِ.»
مُزد جهادگرِ كشته در راه خدا بیشتر نیست از مرد پارسا كه ـ معصیت كردن ـ تواند ـ لیكن ـ پارسا ماند و چنان است كه گویى پارسا فرشته اى است از فرشته ها.
38- پایان ناگوار گناه
«أُذْكُرُوا انقِطاعَ اللَّذّاتِ وَ بَقاءَ التَّبِعاتِ.»
به یاد آرید كه لذّتها تمام شدنى است و پایان ناگوار آن بر جاى ماندنى.
39- صفت دنیا
«فى صِفَةِ الدُّنْیا: تَغُرُّ وَ تَضُرُّ وَ تَمُرُّ.»
در صفت دنیا فرموده است:مىفریبد و زیان مىرساند و مىگذرد.
40- دینداران آخر الزّمان
«یَأْتى عَلَى النّاسِ زَمانٌ لا یَبْقى فیهِ مِنَ الْقُرْآنِ إِلاّ رَسْمُهُ وَ مِنَ الاِْسْلامِ إِلاَّ اسْمُهُ. مَساجِدُهُمْ یَوْمَئِذ عامِرَةٌ مِنَ الْبِناءِ خَرابٌ مِنَ الْهُدى. سُكّانُها وَ عُمّارُها شَرُّ أَهْلِ الاَْرْضِ، مِنْهُمْ تَخْرُجُ الْفِتْنَةُ وَ إِلَیْهِمْ تَأْوِى الْخَطیئَةُ یَرُدُّونَ مَنْ شَذَّ عَنْها فیها.
وَ یَسُوقُونَ مَنْ تَأَخَّرَ إِلَیْها.
یَقُولُ اللّهُ تَعالى «فَبى حَلَفْتُ لاََبْعَثَنَّ عَلى أُولئِكَ فِتْنَةً أَتْرُكَ الْحَلیمَ فیها حَیْرانَ» وَ قَدْ فَعَلَ. وَ نَحْنُ نَسْتَقیلُ اللّهَ عَثْرَةَ الْغَفْلَةِ.»
مردم را روزگارى رسد كه در آن از قرآن جز نشان نماند و از اسلام جز نام آن، در آن روزگار ساختمان مسجدهاى آنان نو و تازه ساز است و از رستگارى ویران. ساكنان و سازندگان آن مسجدها بدترین مردم زمین اند، فتنه از آنان خیزد و خطا به آنان درآویزد.
آن كه از فتنه به كنار ماند بدان بازش گردانند، و آن كه از آن پس افتد به سویش برانند.
خداى تعالى فرماید: «به خودم سوگند، بر آنان فتنه اى بگمارم كه بردبار در آن سرگردان مانَد» و چنین كرده است، و ما از خدا مىخواهیم از لغزش غفلت درگذرد.

سه شنبه 15/5/1387 - 10:41
دعا و زیارت

نكته هاى برجسته از سیره امام على(علیه السلام)

1 ـ در جریان شوراى شش نفرى كه به دستور عمر براى انتخاب خلیفه بعد از او تشكیل شد، عبدالرّحمان بن عوف كه خود را از خلافت معذور داشته بود ظاهراً در مقام بى طرفى قرار گرفت و نامزدى خلافت را در امام على و عثمان منحصر دانست و بر آن شد تا در میان آنان یكى را برگزیند.
از على خواست تا با او به كتاب خدا و سنّت رسول الله و روش ابوبكر و عمر بیعت كند.
امّا امام على(علیه السلام) فرمود: «من بر اساس كتاب خدا و سنّت رسول خدا و طریقه و روش خود در این كار مىكوشم.»امّا همین مسأله چون به عثمان پیشنهاد شد، در دم پذیرفت و به آسانى به خلافت رسید!
2 ـ امام على(علیه السلام) پس از قتل عثمان آن گاه كه بنا به درخواست اكثریت قاطع مردم مسلمان، ناچار به پذیرش رهبرى بر آنان گردید، در شرایطى حكومت را به دست گرفت كه دشوارى ها در تمام زمینه ها آشكار شده بود، ولى امام با همه مشكلات موجود، سیاست انقلابى خود را در سه زمینه: حقوقى، مالى وادارى، آشكار كرد.
الف ـ در عرصه حقوقى:اصلاحات او در زمینه حقوقى، لغو كردن میزان برترى در بخشش و عطا و یكسانى و برابر دانستن همه مسلمان ها در عطایا و حقوق بود و فرمود: «خوار نزد من گرامى است تا حقّ وى را باز ستانم، و نیرومند نزد من ناتوان است تا حقّ دیگرى را از او بگیرم.»
ب ـ در عرصه مالى:امام على(علیه السلام) همه آنچه را كه عثمان از زمین ها بخشیده بود و آنچه از اموال كه به طبقه اشراف هبه كرده بود، مصادره نموده و آنان را در پخش اموال به سیاست خود آگاه ساخت، و فرمود: «اى مردم! من یكى از شمایم، هر چه من داشته باشم شما نیز دارید و هر وظیفه كه بر عهده شما باشد بر عهده من نیز هست.
من شما را به راه پیغمبر مىبرم و هر چه را كه او فرمان داده است در دل شما رسوخ مىدهم.
جز این كه هر قطعه زمینى كه عثمان آن را به دیگران داده و هر مالى كه از مال خدا عطا كرده باید به بیت المال باز گردانیده شود.
همانا كه هیچ چیز حقّ را از میان نمىبرد، هر چند مالى بیابم كه با آن زنى را به همسرى گرفته باشند و كنیزى خریده باشند و حتّى مالى را كه در شهرها پراكنده باشند آنها را باز مىگردانم.
در عدل، گشایش است و كسى كه حقّ بر او تنگ باشد، ستم بر او تنگتر است.»
ج ـ در عرصه ادارى:امام على(علیه السلام) سیاست ادارى خود را با دو كار عملى كرد:
1 ـ عزل والیان عثمان در شهرها.
2 ـ واگذاشتن زمامدارى به مردانى كه اهل دین و پاكى بودند.
به همین جهت فرمان داد تا عثمان بن حنیف، والى بصره گردد و سهل بن حنیف، والى شام، و قیس بن عباده، والى مصر و ابو موسى اشعرى، والى كوفه، و درباره طلحه و زبیر كه بر كوفه و بصره ولایت داشتند نیز چنین كرد و آنها را با ملایمت از كار بر كنار ساخت.
امام(علیه السلام) معاویه را عزل نمود و حاضر به حاكمیّت چنان عنصر ناپاكى بر مردم شام نبود.
موضع امام در آن شرایط و اوضاع، هجوم به معاویه و پاكسازى او از نظر سیاسى بود.
او خویشتن را مسئول مىدید كه مسقیماً انشعاب و كوشش در تمرّد و سر پیچى غیر قانونى را از بین ببرد و این خلل را معاویه و خطّ بنى امیّه به وجود آورده بودند.
امام(علیه السلام)مىبایست این متمرّدان را پاكسازى كند; زیرا پاكسازى كالبد اسلام از آن پلیدى ها، وظیفه امام بود; هر چند امرى دشوار مىنمود.
به عبارت دیگر علّت عزل معاویه و اعلان جنگ بر ضدّ او، انگیزه مكتبى بود كه انگیزه اى بزرگ به شمار مىرفت.
و بدین گونه امام على(علیه السلام)در دو میدان نبرد مىكرد: میدانى بر ضدّ تجزیه سیاسى و میدانى بر ضدّ انحراف داخلى در جامعه اسلامى، انحرافى كه در نتیجه سیاست سابق از جبهه گیرى غیر اسلامى شكل گرفته بود.
و از اینجا ارزش كارهاى امام(علیه السلام) در پاكسازى آن اوضاع منحرف و باز ستاندن اموال از خائنان، بى هیچ نرمى و مدارا، آشكار مىگردد.
امام على(علیه السلام) مىفرمود: «همانا كه معاویه خطّى از خطهاى اسلام و مكتب بزرگ آن را نشان نمىدهد بلكه جاهلیّت پدرش ابوسفیان را مجسّم مىسازد.
او مىخواهد موجودیّت اسلام را به چیزى دیگر تبدیل سازد و جامعه اسلامى را به مجمعى دیگر تغییر دهد، مىخواهد جامعه اى بسازد كه به اسلام و قرآن ایمان نداشته باشند.
او مىخواهد «خلافت» به صورت حكومت قیصر و كسرى در آید.»با همه مشكلاتى براى كه امام(علیه السلام) پیش آمد آن حضرت از مسیر خویش عقب نشینى نكرد، بلكه در خطّ خویش باقى ماند و كار ضربه زدن به تجزیه طلبان را تا پایان زندگانى شریف خود ادامه داد و تا آن دم كه در مسجد كوفه به خون خویش در غلطید، براى از بین بردن تجزیه، با سپاهى آماده حركت به سوى شام بود تا سپاهى را كه از باقى سپاهیان اسلام جدا شده بود و به رهبرى معاویه اداره مىشد از بین ببرد.
بنابراین امام(علیه السلام) در چشم مسلمانان آگاه تنها كسى بود كه مىتوانست پس از عمیق شدن انحراف و ریشه دوانیدن آن در پیكره اسلام، دست به كار شود و با هر عامل جور و تبعیض و انحصار طلبى بجنگد.
از میان سخنان سازنده امام(علیه السلام)، چهل حدیث را كه هر كدام درسى از معارف پربار آن «انسان كامل» است برگزیدم، باشد كه در پرتو اشعّه تابناك آن خورشید هدایت و ولایت، فضاى تاریك جهل و ضلالت را بشكافیم و به رشد و تعالى كاملِ انسانى خویش نائل آییم.

 

سه شنبه 15/5/1387 - 10:40
دعا و زیارت

پرتوى از سیره و سیماى امیرالمؤمنین على(علیه السلام)

امیرالمؤمنین على(علیه السلام)، چهارمین پسر ابوطالب، در حدود سى سال پس از واقعه فیل و بیست و سه سال پیش از هجرت در مكّه معظّمه، از مادرى بزرگوار و باشخصیّت، به نام فاطمه، دختر اسد بن هشام بن عبدمناف ، روز جمعه سیزده رجب در كعبه به دنیا آمد.
على(علیه السلام) تا شش سالگى در خانه پدرش ابوطالب بود.
در این تاریخ كه سنّ رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) از سىسال گذشته بود در مكّه قحطى و گرانى پیش آمد و این امر سبب شد كه على(علیه السلام) به مدّت هفت سال در خانه پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم)، تا اوّل بعثت، زندگى كند و در مكتب كمال و فضیلت آن حضرت تربیت شود.
امیرالمؤمنین در خطبه 192 نهج البلاغه مىفرماید:«وَ لَقَدْ كُنْتُ أَتـَّبِعُهُ إِتّباعَ الْفَصیلِ اَثَرَ أُمِّهِ، یَرْفَعُ لى فى كُلِّ یَوْم مِنْ أَخْلاقِهِ عَلَمًا، وَ یَأْمُرُنى بِالاِْقْتِداء بِهِ.»«و من در پى او بودم چنانكه بچّه در پى مادرش، هر روز براى من از خلق و خوى خویش نشانه هاى برپا مىداشت و مرا به پیروى آن مىگماشت.»بعد از آن كه محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) به پیامبرى مبعوث گردید، على(علیه السلام)نخستین مردى بود كه به او گروید.
براى اوّلین بار ابوطالب پسر خود را دید كه با پسرعموى خود مشغول نمازاند.
گفت: پسر جان چه كار مىكنى؟ گفت: پدر، من اسلام آورده ام و براى خدا با پسر عموى خویش نماز مىگزارم.
ابوطالب گفت: از وى جدا مشو كه البته تو را جز به خیر و سعادت دعوت نكرده است.
ابن عبّاس مىگوید: نخستین كسى كه با رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)نماز گزارد، على بود.
روز دوشنبه رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)به مقام نبوّت برانگیخته شد، و از روز سه شنبه على نماز خواند.
در سال سوم بعثت بعد از نزول آیه «وَ أَنْذِرْ عَشیرَتَكَ الاَْقربینَ»; یعنى «خویشان نزدیكتر خود را انذار كن!» رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) بنى عبدالمطّلب را كه حدود چهل نفر بودند دعوت كرد و به آنها ناهار داد، امّا آن روز نشد سخن بگوید، روز دیگر آنها را دعوت كرد و بعد از صرف ناهار به آنها فرمود: كدام یك از شما مرا یارى كرده و به من ایمان مىآورد تا برادر و جانشین بعد از من باشد، على(علیه السلام)برخاست و فرمود: اى رسول خدا! من حاضرم تو را در این راه یارى دهم.
فرمود: بنشین.
آن گاه سخن خویش را تكرار كرد و كسى برنخاست و فقط على(علیه السلام)برخاست و فرمود: من آماده ام.
فرمود بنشین.
بار سوم رسولخدا(صلى الله علیه وآله وسلم)سخن خود را تكراركرد.
باز على(علیه السلام) برخاست و آمادگى خود را براى یارى و همراهى پیامبر اعلام كرد.
پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود:«إِنَّ هذا أَخى وَ وَصِیّیى وَ وَزیرى وَ وارِثى وَ خَلیفَتى فیكُمْ مِنْ بَعْدى.» «این على، برادر و وصىّ و وارث و جانشین من در میان شما پس از من مىباشد.»بعد از سیزده سال دعوت رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) در مكّه، مقدّمات هجرت آن حضرت به مدینه فراهم شد.
در شب هجرت، پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) به على(علیه السلام)فرمود: لازم است در بستر من بخوابى، على(علیه السلام) در بستر رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)خوابید و آن شب كه اوّل ربیع الاوّل سال چهاردهم بعثت بود، لیلة المبیت نامیده مىشود و بر اساس روایات در همین شب آیه اى درباره على(علیه السلام)نازل شد.
چند شب پیش از هجرت، شبى رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)، همراه على(علیه السلام) به جانب كعبه حركت كردند.
پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) به على(علیه السلام)فرمود: روى شانه من سوار شو.
على(علیه السلام) روى شانه رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) سوار شد و مقدارى از بتهاى كعبه را از جا كندند و درهم شكستند و آنگاه متوارى شدند تا قریش ندانند كه این كار را چه كسى انجام داده است.
بعد از هجرت پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم)، على(علیه السلام) به فاصله سه روز بعد، از آن كه امانت هاى رسول خدا را به صاحبانش داد، همراه فواطم; یعنى مادرش فاطمه بنت اسد و فاطمه دختر رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) و فاطمه دختر زبیر و مسلمانانى كه تا آن روز موفّق به هجرت نشده بودند، عازم مدینه گردید.
وقتى وارد مدینه شد پاهایش مجروح شده بود، رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) چون او را دید از فداكارى آن حضرت قدردانى و تشكر كرد.
در سال اوّل هجرت كه پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) میان مهاجر و انصار رابطه برادرى را برقرار ساخت به على(علیه السلام) فرمود: «أَنْتَ أَخی فِی الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ.»«تو در دنیا و آخرت برادر من هستى.»در سال دوم هجرت، امیرالمؤمنین(علیه السلام) با فاطمه زهرا(علیها السلام) ازدواج كرد.
در رمضان سال دوم هجرت، دو افتخار بزرگ نصیب على بن ابیطالب(علیه السلام) شد; روز نیمه ماه رمضان سال دوم (یا سوم) خداوند، امام حسن مجتبى(علیه السلام) را به على(علیه السلام)داد و در هفدهم ماه رمضان سال دوم، جنگ بدر پیش آمد كه شجاعت و قهرمانى امیرالمؤمنین(علیه السلام) زبانزد خاصّ و عامّ گردید.
شیخ مفید مىگوید: مسلمانان در جنگ بدر هفتاد نفر از كفّار را كشتند كه 36 نفر آنها را على(علیه السلام) به تنهایى كشت و در كشتن بقیّه هم دیگران را یارى نمود.
در شوّال سال سوم هجرت، غزوه معروف اُحُد پیش آمد.
نام على(علیه السلام)در این غزوه هم مانند «بدر» پرآوازه است.
در همین غزوه بود كه رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)در باره على(علیه السلام)فرمود : «إِنِّ عَلِیًّا مِنّى وَ أَنَا مِنْهُ.» «همانا على از من است و من از اویم.»و در همین غزوه بود كه منادى در آسمان ندا كرد : «لا سَیْفَ اِلاّ ذُوالْفَقارِ وَ لا فَتى اِلاّ عَلِىٌّ.» «شمشیرى جز ذوالفقار و جوانمردى جز على نیست.»در سال سوم (یا چهارم) هجرت بود كه خداوند متعال، امام حسین(علیه السلام) را به امیرالمؤمنین عطا فرمود، پسرى كه نُه نفر امام بر حقّ از نسل مبارك وى پدید آمدند.
در شوّال سال پنجم، غزوه خندق (یا احزاب) پیش آمد و على(علیه السلام) در مقابل عمرو بن عبدود به مبارزه ایستاد، رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود:«بَرَزَ الاِْیمانُ كُلُّهُ إِلَى الشِّرْكِ كُلِّهِ.» «تمام ایمان كه على است در مقابل تمام شرك كه عمرو بن عبدود است به جنگ ایستاد.»و نیز فرمود:«لَمُبارَزَةُ عَلِىٍّ لِعَمْرو أَفْضَلُ مِنْ أَعْمالِ أُمّتى إِلى یَوْمِ الْقِیمَةِ.» «مبارزه على در مقابل عمرو، برتر از اعمال امّتم تا روز قیامت است.»در سال هفتم هجرت، غزوه «خیبر» روى داد كه رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: «إِنّى دافِعٌ الرّایَةَ غَدًا إِلى رَجُل یُحِبُّ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یُحِبُّهُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ، كَرّار غَیْرِ فَرّار، لا یَرْجِعُ حَتّى یَفْتَحَ اللّهُ لَهُ.»«فردا این پرچم را به دست كسى مىدهم كه خدا و رسولش را دوست مىدارد، و خدا و رسولش هم او را دوست مىدارند، و حمله كننده اى است كه گریزنده نیست و برنمىگردد تا خداوند به دست او فتح و پیروزى آوَرَد.»در سال هشتم هجرت، در بیستم ماه رمضان، رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) مكّه را فتح كرد و آخرین سنگر مستحكم بتپرستى را از میان برداشت
بعد از فتح مكّه غزوه «حنین» و سپس غزوه «طائف» پیش آمد و على(علیه السلام) همراه رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) بود، در غزوه حنین فقط نُه نفر از جمله امیرالمؤمنین با رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) باقى ماندند و دیگران گریختند.
در سال نهم هجرت، غزوه تبوك پیش آمد، و از 27 غزوه رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)، فقط در این غزوه على(علیه السلام) همراه آن حضرت نبود، چون پیغمبر او را به جانشینى خود در مدینه گذاشت، و حدیث معروف «منزلت» در همین باره است كه پیامبر اكرم به على(علیه السلام)فرمود:«أَما تَرْضى أَنْ تَكُونَ مِنّى بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسىإِلاّ أَنَّهُ لانَبِىَّ بَعْدى.»«آیا خشنود نیستى كه منزلت تو نسبت به من، همانند منزلت هارون نسبت به موسى باشد، جز آن كه پس از من پیامبرى نیست.»و در همین سال بود كه على(علیه السلام) دستور یافت تا آیات سوره برائت را از ابوبكر بگیرد و آنها را از طرف پیغمبر بر بتپرستان بخواند.
در سال دهم هجرت، در پنجم ذىالقعده، پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم)، على(علیه السلام) را به یمن فرستاد تا مردم را به اسلام دعوت كند، و بر اثر دعوت وى بسیارى از مردم به دین مبین اسلام درآمدند.
در همین سال بود كه قضیّه «غدیر خم» پیش آمد كه رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)در آن روز ضمن معرّفى امیرالمؤمنین به عنوان جانشین خود، فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ»«هر كه من رهبر اویم، این على رهبر اوست.» این حدیث را 110 نفر صحابى و 84 نفر از تابعین و 360 نفر از دانشمندان سُنّى از قرن دوم تا قرن سیزدهم هجرى روایت كرده اند.
در سال یازدهم هجرى، رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) از دنیا رفت، على(علیه السلام) مىگوید:«وَفاضَتْ بَیْنَ نَحْرى وَ صَدْرى نَفْسُكَ.»«جان گرامىات میان سینه و گردنم از تن مفارقت نمود.»در حالى كه بنا به وصیّت نبىّ(صلى الله علیه وآله وسلم)، وصىِّ او على(علیه السلام) مشغول غسل و كفن و دفن حضرتش بود، «اصحاب سقیفه» در سقیفه بنى ساعده دست به نوعى كودتا زدند.
توطئه شومى كه آثار و عوارض آن تاریخ را سیاه و سرنوشت مردم را تیره و تباه كرد و سنّت سیّئه اى پایه گذارى شد كه از آن پس در هر عصر و نسل در ظلمت شب، بوزینگان اموى و عبّاسى یكى پس از دیگرى بر تخت جستند و رهبرى امّت اسلامى را به بازى گرفتند.
به عبارت دیگر آنچه در سقیفه اتفاق افتاد زیربناى خیانتى بزرگ و تاریخى به مسلمانان بود، زیرا به تعبیر فنّى كلمه، با تقدّم «مفضول» بر «افضل»، اصحاب سقیفه با تردستىتمام در این ماجرا پیروز شدند و امیرالمؤمنین(علیه السلام) را با آن همه سوابقِ درخشانِ جهاد و دانش و تقوا، خانه نشین نمودند.
و 25 سال تمام، نه تنها حقِّ مسلّمِ على(علیه السلام)زیرپاى زر و زور و تزویر نهاده شد، بلكه مهمتر آن كه حقِّ تمامى آحاد و افراد و ملّتى كه باید زمامدارى عادل و آگاه بر آنها حكومت كند پایمال گردید.
سرانجام همین نوع خلافت بود كه زمینه سلطه و حاكمیّت بنىامیّه و سپس بنىعبّاس را فراهم ساخت، و همین سنّت سَیِّـئَه تقدّمِ مفضول بر افضل بود كه بهانه اى به دست بهانه جویان داد تا «حقیقت» را فداى «مصلحت» نفسانى خویش كنند.
در دوران حكومت پنج ساله امیرالمؤمنین، عواملى دست به دست هم داد و مانع اصلاحات و عدالتى كه على(علیه السلام) مىخواست شد.
در این مدّت، وقتِ امیرالمؤمنین بیشتر صرف خنثى كردن توطئه ها و مبارزه با ناكثین; یعنى پیمان شكنانى چون طلحه و زبیر و قاسطین; یعنى ستمگران و زورگویانى چون معاویه و پیروانش و مارقین; یعنى خارج شوندگان از اطاعت على(علیه السلام) چون خوارج نهروان، گردید.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) در تمام دوران عمر 63 ساله خود، در حدّ اعلاى پاكى و تقوا، درستى، ایمان و اخلاص، روى حساب «لا تَأخُذُهُ فِى اللّهِ لَوْمَةَلائِم» زندگى كرد و جز خدا هدفى نداشت و هر كارى كه مىكرد به خاطر خدا بود، و اگر به پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم)آن همه شیفته بود براى خدا بود.
او غرق ایمان و اخلاص به خداى متعال بود.
او تمام عمرش را با طهارت و تقوا سپرى كرد و طیّب و طاهر و آراسته به تقوا خدا را ملاقات نمود، در خانه خدا به دنیا آمد و در خانه خدا هم از دنیا رفت.
او به راستى دلباخته حقّ بود، همان وقتى كه شمشیر بر فرق مباركش رسید فرمود: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ»; «به خداى كعبه رستگار شدم.» شهادت آن حضرت در شب 21 رمضان سال چهلم هجرى اتفاق افتاد.
 

سه شنبه 15/5/1387 - 10:39
کامپیوتر و اینترنت

كشیدن چارت در اكسل در چند ثانیه
در واقع در دو مرحله بسیار ساده شما میتوانید به سرعت یك چارت در اكسل بكشید:
1- یك سلول را در میان جدولی كه میخواهید اطلاعات آن به شكل چارت رسم شود انتخاب كنید.
2- كلید F11 را فشار دهید.
چارت شما آماده است ! اكسل چارت شما را در یك Chart Sheet جدید ایجاد میكند. شما میتوانید سایر تنظیمات را طبق روش معمول انجام دهید.

كپی كردن Chart Formats در اكسل
همانگونه كه میدانید تنظیمات مربوط به فرمت چارتها در اكسل بسیار وقت گیر و گاه كسل كننده است. آیا تا به حال چارتی را در اكسل ایجاد كرده اید كه به نظرتان فرمت مناسب و ایده آلی داشته باشد و دوست داشته باشید سایر چارتهایی كه ایجاد میكنید یا قبلا كشیده اید همین فرمت را داشته باشند؟ در این ترفند روش بسیار ساده ای را برای كپی كردن Chart Formats حتی بین فایلهای مختلف معرفی خواهیم کرد.
1- چارتی كه فرمت دلخواهتان را دارد انتخاب (select) كنید.
2- با فشردن دو كلید ctrl+C چارت را كپی كنید.
3- چارت مقصد كه میخواهید فرمت آن را تغییر دهید را انتخاب (select) كنید.
4- از منوی edit بالای صفحه گزینه Paste Special را انتخاب كنید.
5- در پنجره ظاهر شده گزینه Formats را انتخاب كرده و Ok كنید. به همین سادگی كلیه فرمتهای چارت شما كپی شد.

لینک کردن Autoshape و Textbox با اطلاعات داخل سلول در اکسل
آیا تا به حال به مرتبط كردن یك text box یا یك AutoShape به یك سلول نیاز پیدا كرده اید؟ با این ترفند شما می توانید اطلاعات یك سلول را به یك text box یا یك AutoShape بصورت لینك منتقل كنید.
1- اولا یك text box یا یك AutoShape رسم كنید.
2- حالا text box یا AutoShape ایجاد شده را انتخاب (select) كنید.
3- روی formula bar (نوار بالای صفحه كه فرمولها در آن نمایش داده میشوند) كلیك كنید و علامت = را تایپ كنید.
4- حال بر روی سلول مورد نظرتان كلیك كنید و كلید enter را فشار دهید. همانطور كه مشاهده می كنید اطلاعات سلول مور نظرتان به text box یا AutoShape بصورت لینك منتقل شده است. حالا میتوانید از روشهای معمول format دلخواهتان را به text box یا AutoShape بدهید.

__________________
کفاره غیبت این است که برای شخصی که از او غیبت کرده ای آمرزش بطلبی رسول ا کرم(ص)
نعمتی که سپاس گذاری نشود مانند گناهی است که آمرزیده نشود. امام جواد(ع)
طلب دانش بر هر مسلمانی واجب است. خداوند جویندگان دانش را دوست دارد. رسول اکرم(ص)
سه شنبه 15/5/1387 - 10:37
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته