ذکر روز یکشنبه 100 مرتبه: : "یا ذالجلال و الاکرام"
************
نسیم دوان دوان به سویم می شتابید
گویی در شام گاه چشم بر هم نگذارده بود
او راه زیادی را پرواز کرده بود تا به من برسد
نجوای شبانه ی تو را برایم زمزمه می کرد
عطر دل انگیز اشک های تو را با خود داشت
و من سرشار از این عطر دلاویز
گل های نرگس را به دستان لطیف نسیم سپردم
تا برایت هدیه آورد
نسیم هم چنان آشفته و پریشان احوال شبا هنگام تو را
باز می گفت و من نیز لبخندی بر لب نشانده بودم
هنگامی که نسیم سکوت کرد به آرامی به او گفتم :
شبانگاه به همراه اشک او گریستم
و با نغمه های عاشقانه اش من نیز زمزمه می کردم
نسیم متحیر پرسید : چگونه ؟ از کجا می دانستی ؟
باز با طمانینه پاسخ دادم :
دل ؛ مرا از حال او آگاه کرد .
چرا که اگر بین ما فرسنگ ها فاصله موج میزند
دل های ما از ما به ما نزدیک تر است
و آتش عشق ما فاصله ها را در خود می سوزاند
ما با لبخند هم می خندیم
با اشک هم می گرییم
نسیم چرخی زد و با شتاب این بار به سوی تو دوید
تا گل های نرگس را برایت به ارمغان آورد.