يادش بخير چه دوراني بود .... درس خوندنا....قاط زدنا....فكر به آينده....فتح قله ها..... شيرين بود... ولي اون موقع نمي فهميديم... وحالا شماها... تا كمتر از يك ماه ديگه... خوب بخونيد.... اين چند روز طلاست مخصوصا براي درسهاي عمومي ... اين روزها فقط بايد مرور كرد....اگه خلاصه اي داريد يا كتاب نكته اي .... معارفا رو بكوب بخونيد و بفرستيد تو حافظه ي جانبي... واز همه مهمتر بدونيد : حافظه انبار تاريكي است كه موقع نياز ( سر جلسه كنكور ) شما در آن چراغ قوه مي اندازيد و مي بينيد همه چيز سر جاي خود منظم و در دسترس است پس شلوغش نكنيد و نگيد يادم رفته بلكه اعتماد به نفس داشته باشيد.. قوي و مصمم و در عين حال راحت و با توكل. يا علي
میز و صندلی
زندگی شخصی آقا از سادگی و سلامت خاصی برخوردار است. این سادگی به زندگی نزدیکان ایشان نیز سرایت کرده است. آقا و فرزندانش اهل تجملات نیستند. همین اعتقاد آنان را از سوء استفاده از مقام و موقعیت بازداشته است. من این سادگی را در منزل ایشان به تماشا نشستم. روزی معظم لَه مرا به کتابخانه خود دعوت کردند، من درآن جا یک میز ساده و قدیمی دیدم. در کنار میز نیز یک صندلی کهنه بود. آن میز وصندلی مربوط به قبل از انقلاب بود. مقام معظم رهبری در کتابخانه ی ساده ی خود هنوز از همان میز و صندلی استفاده می کنند. (آیت الله سیدمحمودهاشمی شاهرودی)
شامی در محضر آقا
روزی که در منزل مقام رهبری، در خدمت ایشان بودم، بحث قدری به طول انجامید و نزدیک مغرب شد. پس از نماز، معظم لَه با مهربانی به من فرمودند: «آقا رحیم! شام را مهمان ما باشید.» بنده در عین حال که این را توفیقی می دانستم، خدمتشان عرض کردم: «اسباب زحمت می شود.» مقام معظم رهبری فرمودند: «نه، بمانید؛ هرچه هست با هم می خوریم.» وقتیکه سفره را گشودند و شام را آوردند، دیدم شام چیزی جز املت ساده نیست! (سردار سرلشکر سید رحیم صفوی)
يه نفري يه مگس ميگيره, بش ميگه بپر.. مگسه ميپره. مگس رو ميگره يه بالشو ميكنه, بش ميگه بپر.. مگس به زور ميپره . باز مگس رو ميگيره اون يكي بالشم ميكنه, بش ميگه حالا بپر... مگسه نيمپره. بعد ميگه : حالا ما نتيجه ميگيريم كه وقتي بالهاي مگس رو بكنيم ، مگس كر میشه