• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 258
تعداد نظرات : 1680
زمان آخرین مطلب : 4664روز قبل
دعا و زیارت

روزگاری بود میوه اش فتنه، خوراکش مردار، زندگی اش آلوده، سایه های ترس

 

 شانه های بردگان را می لرزاند. تازیانه ستم، عاطفه را از چهره ها می سترد.

 

 تاریکی، در اعماق تن انسان زوزه می کشید و دخترکان بی گناه، در خاک

 

سرد زنده به گور می شدند. و در این هنگام بود که محمد (ص) بر چکاد کوه نور

 

 ایستاد و زمین در زیر پاهای او استوار گردید...

 

 

 

****

 

عید رسالت و جشن برگزیدگی و برانگیختگی پیامبر بزرگ اسلام، حضرت

 

 محمد مصطفی (ص) بر جهان و جهانیان مبارک باد...

 

 

 
سه شنبه 8/5/1387 - 18:50
دانستنی های علمی

کسانی که به هزار دلیل زنده اند ٬ برای هیچ کدام از این دلائل از جان خود

 

 نمیگذرند .

 

 

 اما کسانی که فقط به یک دلیل زنده اند ٬ برای همان یک دلیل

 

میمیرند...

 

 

 

 

دوشنبه 7/5/1387 - 14:38
محبت و عاطفه

تو می روی و من

 

شب وداع با چشمانت 

 

سر به روی شانه های سنگ می گذارم

 

تو می روی و من صاعقه وار می غرم.

 

تو می روی و من  دیوانه وار زیر پا می گذارم

 

  تمام كوچه ها و خیابان هایی را كه بوی تو را می دهند

 

  تو می روی و من راه خانه ام را گم می كنم 

 

سرم به كوچه بن بست می خورد 

 

در شب مرگ آرزوهایم  نمی گذارم صبح شود

 

.نمی خواهم جای خالیت را ببینم

 

  خدا می داند در حضور شیون  ستاره ها برایت خواهم مرد

 

نفس های لرزان و بی اعتمادم

 

نا خود آگاه از پشت آن همه اندوه می آیند

 

  تا دوباره از این كوره  راه ملال آور بگریزند

 

بی آنكه بدانند سنگینی باری را بر دوش می كشند

 

كه هرگز از آن گریزی نیست...

 
يکشنبه 6/5/1387 - 13:35
محبت و عاطفه

امروز باز هم در انتظارت گلهای باغچه را شمردم

 

و گردنبندی  از شبنم ساختم .

 

باز به ابر های آسمان سلام كردم

 

و با آوای شاخه های رقصان  در  باد هم صدا شدم.

 

باز هم به انتظارت نشستم تا بیایی

 

و با چشمانت مرا به وسعت آسمان  برسانی .

 

امروز باز هم در انتظارت

 

تمام حرف های تنها ییم را مرور كردم .

 

باز كنار دیوار كاه گلی حیاطمان  قدم زدم

 

و ساعتها به انتهای جاده مه گرفته چشم دوختم  .

 

امروز باز هم در حسرت عابری پیر شدم.

 

امرو باز هم در انتظارت شعر گفتم.

 

امروز باز هم در انتهای لحظات انتظارم

 

توآمدی و من  حتی برای گفتن سلام

 

تمام كلمات دنیا را كم آوردم ،

 

افسوس تو باز هم ندانستی

 

یك نفر هر روز در انتظارت

 

علفهای تازه را گره می زند

 

و با بوی ریحان و پونه شعر می گوید.

 
چهارشنبه 2/5/1387 - 15:13
شعر و قطعات ادبی

تماشایی ترین تصویر دنیا می شوی گاهی!

 

دلم می پاشد از هم بس که زیبا می شوی گاهی!

 

حضور گاه گاهت بازی خورشید است با ابر

 

که پنهان می شوی گاهی و پیدا می شوی گاهی

 

به ما تا می رسی کج می کنی یکباره راهت را

 

ز ناچاریست گر هم صحبت ما می شوی گاهی

 

دلت پاک است اما با تمام سادگی هایت

 

به قصد عاشق آزاری معما می شوی گاهی

 

تو را از سرخی سیب غزل هایم گریزی نیست

 

تو هم ماننده حوا زود اغوا می شوی گاهی

 
شنبه 29/4/1387 - 13:31
دعا و زیارت

سیزده رجب

 

میلاد فرخنده گوهر ولایت در صدف کعبه است.

 

مولودی که محبتش دلهای عاشقان فضیلت را روشن ساخته و مولایی که

 

 ولایتش کیمیای دگرگون ساز دلها و زندگیهاست گنج "علی دوستی" عطیه

 

 ای الهی در قلوب شیعیان است.  

 

سیزده رجب تولد زمزم زلال عترت است.

 

تولدی که چشمه عبودیت را در جانهای خفته جوشان می کند

 

و نورش مشعل فروزان راه رسالت نبی اکرم (ص) است.

 

 سیزده رجب آینه حق نما در طلیعه خط ولایت است .

 

عشق او آینه دل را صفا و جلا می دهد و ولای او مرز قبولی طاعات بندگان

 

 است .

 

نادعلیاً مظهر العجائب، تجده عونالـک فی النوائب،

 

کل هم و غم سینجلی، بعظمتـک یاالله، بنبوتـک یا محمد و بولایتـک یاعلی و

 

یا علی و یا علی.

 

امروز زنده ام به ولای تو یا علی

 

ای محمد و ای علی، ای علی و ای محمد، زیر باران بلا و فتنه ها چنگ بر

 

 دامانتان زده ام

 

در میانه افسوس و دریغ خسته از همه راههای رفته و نرفته و گمشده در کوره

 

 راه زندگی، به درگاهتان آمده ام

 

یا علی، بر آستانه این آستان دست های خالی را به سویت به گدایی دراز

 

کرده ام، فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی!

 

 نیستم اما تو در هستم بگیر

 
 
 
 
چهارشنبه 26/4/1387 - 12:30
محبت و عاطفه

صبر کن عشق زمین گیر شود - بعد برو

 

یا دل از دیدن تو سیر شود – بعد برو

 

ای پرنده به کجا؟!قدر دگرصبر بکن

 

آسمان پای پرت پیر شود – بعد برو

 

باش با دست خود آیینه را پاک بکن

 

نکند آیینه دلگیر شود – بعد برو

 

یک نفر حسرت لبخند تو را می بارد

 

خنده کن عشق نمک گیر شود – بعد برو

 

خواب دیدی شبی از راه سوارت آمد

 

باش خواب تو تعبیر شود – بعد برو

  
دوشنبه 17/4/1387 - 14:3
دعا و زیارت

سلام خدا بر تو ای دهمین پیشوای معصوم!

 

 سلام بر درخشندگی کوکب نورانی ات که خورشید را شرمگین تابش کرد و

 

 چشمه های آفرینش را لبریز جوشش.

 

 در این روز غم بار و مصیبت زده، آتش سوگمان را مهار کن و دست مهربان و

 

 

 غریب نوازت را بر صفحه دل هامان بکش...

 ****

شهادت مظلومانه پیشوای دهم شیعیان، امام علی النقی حضرت هادی(علیه

 السلام)را به پیشگاه مقدس و منور قطب عالم امكان،امام الإنس و الجان،

 

خلیفة الرحمن، حضرت صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)و تمامی

 

 شیعیان و محبان آن حضرت، تسلیت عرض می كنم...

 

 

شنبه 15/4/1387 - 23:29
محبت و عاطفه

مرد پشت در ایستاده است : تا کمر در برف ...


در سرمای استخوان سوز آخرین فصل سال...

 

 دست به دعای بیداری برای به خواب رفته گان زمستانی...


من پشت در خوابیده ام .

 

زیر سقف کوتاه اندیشه های امروزی.

 

روی پوستینی گرم از جنس رفاه و بی خیالی .کنار آتش غفلت ...

 

 که خانمان هستی ام را سوزاند ولی بیدارم نکرد...


مرد پشت در ایستاده است ... ومن پشت همان در خوابیده ام ...

 

جنازه ام را بردارید ...

 

 بردارید شاید راه آمدنش باز شود ...

 

 

 

پنج شنبه 13/4/1387 - 23:10
محبت و عاطفه

ساعتها را به روزها گره می زنم و روزها را به شبها می بافم.

 

 همه لحظات تنهائی ام را در میان صندوقچه خاطرات می گذارم و آن را

 

می بندم...

 

 می خواهم خاطراتم را هدیه کنم به آینده، آینده را هدیه کنم به زندگی،

 

زندگی را هدیه کنم به عشق و عشق را هدیه کنم به تو...!

 

 

 

سه شنبه 11/4/1387 - 13:42
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته