• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 459
تعداد نظرات : 265
زمان آخرین مطلب : 4688روز قبل
اخبار
گروه تجاری چین که قرار بود سفری به دبی داشته باشند تحت تاثیر پیاده روی مردم عراق به مناسبت اربعین قرار میگیرند وتصمیم میگیرند که چادری در ناصریه عراق بر پا کرده وخدماتی را به مردم در مسیر پیاده روی ارائه دهند.  آنها قرار است 5 روز در ناصریه عراق و5 روز در الدیوانیه بمانند وسپس بسوی کربلا حرکت کرده ودر مراسم اربعین حسینی شرکت کنند.

 
 
 
 
 
 
 
يکشنبه 26/10/1389 - 17:4
آلبوم تصاویر

http://marshal-modern.ir/Archive/17618.aspx

http://marshal-modern.ir/Archive/17619.aspx

http://marshal-modern.ir/Archive/17620.aspx

http://marshal-modern.ir/Archive/17621.aspx

http://marshal-modern.ir/Archive/17622.aspx

http://marshal-modern.ir/Archive/17623.aspx

http://marshal-modern.ir/Archive/17624.aspx

http://marshal-modern.ir/Archive/17626.aspx

چهارشنبه 22/10/1389 - 15:19
آلبوم تصاویر

http://marshal-modern.ir/Archive/17582.aspx

 

http://marshal-modern.ir/Archive/17583.aspx

 

http://marshal-modern.ir/Archive/17585.aspx

 

http://marshal-modern.ir/Archive/17586.aspx

 

http://marshal-modern.ir/Archive/17587.aspx

 

http://marshal-modern.ir/Archive/17588.aspx

 

http://marshal-modern.ir/Archive/17589.aspx

 

http://marshal-modern.ir/Archive/17592.aspx

 

http://marshal-modern.ir/Archive/17581.aspx

 

http://marshal-modern.ir/Archive/17584.aspx

 

http://marshal-modern.ir/Archive/17590.aspx

 

http://marshal-modern.ir/Archive/17591.aspx

 

سه شنبه 21/10/1389 - 8:25
آلبوم تصاویر

 

4o7ou6m9s3jtcozyt.jpg

 

48fyhjpbr140xojhztef.jpg

 

3va62xk6rvo6rbmjo4nr.jpg

 

rzk3ikl8viu9jey17qpm.jpg

 

n1bkvawpj91uaaqjggw4.jpg

 

dmcot0hitwhvcyl945fv.jpg

 

ekzqm7gchvtz2r16op2w.jpg

 

d1aagcz7mcxyka7hz1u3.jpg

 

c5avb18i6flw9vv8aprq.jpg

 

of2q9pie9oxuzx0wvg.jpg

 

zj2xqbvzkd4j7mfqtk.jpg

 

1yo2d6gd2ho2tko458ov.jpg

 

v8h5w9cdinx3mvocaz7.jpg

 

e83fvwo535yxwbcbsvmh.jpg

 

26gw3ak8sbzqwuo9rlx.jpg

 

rrgq4mgss1ff09hfchur.jpg

 

m1k7yhbaoa6fdx7yzdl.jpg

 

gbzogpcumxjhwielx8v.jpg

 

vgm1gbmur8yw6sd9ozuk.jpg

 

pk6icniqfmru2t8tny5.jpg

 

4s9bh4kiyme13q4eo4.jpg

 

sgdd2ig36q82dbiypyn0.jpg

 

 

hvkk0omjv2ldb2wxq10w.jpg

 

q6sp6066vn6isn0bhmd.jpg

 

f38hf6j1qamc81ah53t.jpg

 

8mnl076h4ai6e0ir1eg5.jpg

 

oie8fme5avrvry8rthwb.jpg

 

cuktxagg2r9b604vog9.jpg

 

sctetxeoc1bicb6x10a.jpg

سه شنبه 21/10/1389 - 8:24
آلبوم تصاویر
سه شنبه 21/10/1389 - 8:20
داستان و حکایت

گذری به جهنم  

 پیامبر خدا در شب معراج، فقط یک نگاه بر شعله های سرکش و سوزان جهنم انداخته بود، اما آگاهی او از دوزخ و جایگاه دوزخیان، به گونه ای است که همه ی اسرار آن جایگاه بد را برای یاران خودش فاش می کند.

آیات قرآن و آنچه از سوی پروردگار در مورد جهنم بر قلب رسول خدا وارد می شود، چنین است:

حرارت آتش جهنم، در مقایسه ی با حرارت آتش دنیا، چندین برابر بیشتر و شدیدتر است.

هنگامی که آیه ی: «در روز قیامت، جهنم حاضر می شود و در آن روز، انسان متوجه می شود که چه کارهایی را باید در دنیا انجام می داد. اما معلوم نیست که این توجه، به حال او فایده ای داشته باشد.» بر رسول خدا نازل شد، چهره ی پیامبر تغییر کرد و آثار غم و اندوه در صورتش مشاهده گردید.

یاران با اینکه این علایم را در سیمای پیامبر می دیدند، جرأت پرسیدن نداشتند. سرانجام، علی (ع) وارد مسجد گردید و چون چهره ی غمگین پیامبر (ص) را مشاهده کرد، گفت: «پدر و مادرم فدای شما باد! چه اتفاقی افتاده است که اینگونه غمگین هستید؟»

پیامبر جواب داد: «جبرئیل آمد و این آیه را برای من آورد و غمگینم ساخت ...»



بعضی از یاران پرسیدند:

- ای رسول خدا! چگونه جهنم را در روز قیامت، حاضر می کنند؟

پیامبر جواب داد:

- جبرئیل به من خبر داد که وقتی تمام مردم را در صحرای محشر حاضر می کنند، خداوند امر می فرماید تا جهنم را نیز حاضر کنند.

با حضور جهنم در صحرای محشر، صداها و غرشهای وحشتناکی از جهنم به گوش می رسد که اگر خداوند اراده بر حفظ جان مردم نکند، هیچ کس از ترس آن صداها و غرشها، زنده نمی ماند.

در همین هنگام، ناگهان شعله ای از آتش جهنم زبانه می زند که تمام مردم، حتی پیامبران و اوصیای آنها و مردم صالح نیز صدایشان از ترس بلند می شود و می گویند: «خدایا! به فریاد ما برس!»

رسول خدا پس از لحظه ای سکوت، به سخن ادامه می دهد:

- جبرئیل به من خبر داد که در آن هنگام، من فریاد می زنم: «خدایا! به فریاد امت من برس!»

خداوند در آیه هایی دیگر که بر پیامبرش نازل می کند، اطلاعات دیگری در مورد جهنم به آنها می دهد: «جهنم دارای هفت طبقه و هفت در است که از هر در جهنم، گروهی از مردم وارد آن خواهند شد.»

هفت طبقه ی جهنم عبارتند از:

جَحیم؛ که ساکنان در آن، از فشار آتش، زیر و رو می شوند؛ مثلِ قطعه های گوشتی که در دیگ جوشان ریخته شده اند و بر اثر جوشش آب، بالا و پایین می روند.

لظی؛ خداوند در وصف این طبقه از جهنم می گوید: «شخص گناهکار، حاضر است اولاد و همسر و خانواده و خویشاوندان خویش و هر چه را که مالک آن است، بدهد تا نجات پیدا کند؛ اما وارد لظی خواهد شد که طبقه ی دوم جهنم است و در این طبقه از جهنم، شدت حرارت به گونه ای است که گوشت بدن را از استخوان جدا می کند.»

سَقَر؛ طبقه ی بعدی جهنم و منزل متکبران است.

حُطَمَه؛ مردمی که دیگران را آزار رسانیده و ادّیت می کنند، و کسانی که به جمع آوری مال و ثروت دنیا مشغول هستند، در حُطَمَه سقوط می کنند.

خداوند، از پیامبر (ص) می پرسد: «... آیا می دانی حُطَمَه چه جایگاه سختی است؟»

 



و خودش پاسخ می دهد: «حُطَمَه، آتشی است که خداوند به غضب خویش آن را بر افروخته ساخته است و شدّت حرارتش بر دل بندگان اثر می کند.»

هاویه؛ طبقه بعدی جهنم است و حرارت آن به قدری است که پوست بدن اهلش در هم کشیده می شود.

خداوند، هاویه را اینگونه توصیف کرده است: «هر گاه پوست بدن اهل هاویه در هم کشیده شده و سخت گردد تا عذاب آتش بر آن اثر نکند، ما آن پوست را تبدیل به پوست نویی می کنیم که تازه باشد و عذاب در آن اثر کند ...»

سَعیر؛ طبقه ی بعدی جهنم است و خداوند در وصف آن می گوید: «ما برای کفّار در سعیر، زنجیر و قفل هایی آماده ساخته ایم. در سعیر، خیمه هایی از آتش برای ساکنان آن برپا شده است و ...»

فَلَق؛ که هفتمین طبقه ی جهنم است و خداوند به پیامبرش دستور می دهد: «بگو ای رسول خدا! من پناه می برم به پروردگار خودم از فلق!»

- غذای اهل جهنم چیست؟

اهل جهنم، هیچ غذایی ندارند غیر از غسلین.

غسلین چیست؟

غسلین، چرک و خونی است که از بدن اهل جهنم می ریزد.

جبرئیل به رسول خدا در مورد غذای اهل جهنم خبر می دهد:

- ای رسول خدا! اگر ذره ای از غذای اهل جهنم را در دنیا بریزند، تمام اهل دنیا از بوی تعفن آن جان می دهند.

آشامیدنی اهل جهنم چیست؟

اهل جهنم، از شدت آتش، اظهار تشنگی می کنند و فغان سر می دهند.

به پاسخ همین فغان و ناله، آب برایشان آورده می شود؛ آبی که همچون مس و قلع گداخته شده است و آن را در ظرف آتشین ریخته و به دستشان می دهند.



اهل جهنم، ظرف آتشین را نزدیک صورت می آورند که بیاشامند؛ اما از شدت حرارت آن، گوشت صورتشان پخته شده و به میان ظرف می ریزد.

- آیا اهل جهنم، لباس بر تن دارند؟

لباس اهل جهنم، از مس گداخته شده، است.

- وضعیت اهل جهنم، چگونه است؟

جهنمیان، زنجیرهایی سنگین بر گردن و شانه دارند. فشار زنجیرها به گونه ای است که آنها نمی توانند سر خود را تکان داده و یا به زیر افکنند.

نگهبانان جهنم با عمودهایی از آهن بر سر اهل جهنم می کوبند و آنها را بر چشمه ی آینه می نشانند.

- آینه، چگونه چشمه ای است؟

آب این چشمه، از هر مُرداری گندیده تر و متعفن تر و از هر چیزی، تلخ تر و بد مزه تر است، و حرارت آن، از آتش هم سوزنده تر می باشد.

- اهل جهنم با چشیدن عذاب خداوند، چه می گویند؟

آنها به مالک جهنم می گویند:

- ای مالک جهنم! از خدا بخواه تا ما را بمیراند؛ زیرا بیش از این، طاقت تحمل عذاب را نداریم!

اما مالک جهنم به آنها پاسخ نمی دهد.

و هزار سال، اینگونه می گذرد.

بعد از گذشت این زمان، مالک جهنم جوابشان را می دهد:

- آیا مشاهده نکردید که در روز قیامت، مرگ را به صورت گوسفندی خاکستری سر بریدند و منادی حق ندا کرد که: ای ساکنان بهشت! شما همیشه در بهشت ساکن هستید و هرگز از آن خارج نخواهید شد.

سپس، همان منادی شما را صدا زد که: ای ساکنان آتش! برای شما هم نجاتی نیست و باید همیشه در آتش زندگی کنید.

اهل جهنم می گویند:

- ای مالک جهنم! از خدا بخواه تا یک روز عذاب ما را تخفیف بدهد.

مالک جهنم جواب می دهد:

- حتی یک لحظه هم عذاب شما تخفیف داده نمی شود.

اهل جهنم که از مالک جهنم مأیوس شده اند، خطاب به پروردگار می گویند:

- خدایا! ما به وظایف خودمان آشنا شدیم و دانستیم که باید به دستورهای تو عمل کنیم؛ پس ما را از این گرفتاری نجات بده!

خداوند نیز، هزار سال به آنها بی اعتنایی کرده و پاسخشان را نمی دهد.

اما پس از گذشت این مدت، به آنها می گوید:

- آیا شما را در دنیا مدتی مهلت ندادم و آیاتم بر شما خوانده نشد و وظایف بندگی من به شما نرسید و آن را تکذیب نکردید؟

اهل جهنم به ناله و التماس می گویند:

- خدایا! بدبختی و شقاوت، بر ما غلبه کرد و ما از گمشده های بیابان گمراهی هستیم.

 

اما پاسخ خداوند به آنها چنین است:

- در آتش جهنم گم شوید و خاموش باشید.

در این هنگام، پیران اهل جهنم با خود نجوا می کنند:

- وای بر ما که به سنّ پیری رسیدیم و از خواب غفلت بیدار نشدیم...!

جوانان جهنمی نیز بر خویشتن بانگ می زنند:

- چه بد کردیم که برای عیش و لذّت چند روزه ی دنیا، خود را به چنین بدبختی و گرفتاری، دچار ساختیم!

زنان جهنمی، شیون کنان می گوید:

- ما را به چنین روزی وعده داده بودند. اما برای رضایت شوهر یا دوستان خودمان، از وظایف خویش غفلت کردیم و خلاف دستور خداوند را انجام دادیم. اکنون، به جای آن همه پارچه های نرم و لطیفی که لباس خود می ساختیم، لباس آتشین پوشیده ایم، و در عوض جواهر و زینت طلایی و نقره ای که بر خود می آویختیم، زنجیرهای ضخیم و گداخته بر بدن داریم ...

شدت عذاب بر اهل جهنم، یکسان نیست؛ اما چهار گروه هستند که اهل جهنم از سختی عذاب و بوی تعفن آنها در زحمت می باشند:

گروه اول، کسانی هستند که حق مردم بر گردن آنها باقی مانده است. آنها پیش از اینکه بتوانند حق مردم را بپردازند، از دنیا رفته و به جهنم وارد شده اند و پیوسته ناله می کنند: «کاش کسی بود که حق مردم را می پرداخت و مرا از این عذاب هولناک رهایی می بخشید!»

گروه دوم از اهل جهنم که سخت تر و شدیدتر از دیگران عذاب می بینند، کسانی هستند که روده هایشان از شکم آنها بیرون ریخته شده و زیر پای اهل جهنم مالیده می شود. اینها کسانی هستند که از نجاست دنیا پرهیز نداشتند.

گروه سوم، از دهانشان چرکِ آلوده و متعفن بیرون می آید. این گروه، کسانی هستند که به سخن چینی درباره ی مردم مشغول بوده اند.

چهارمین گروه، کسانی هستند که گوشت بدن آنها را قیچی کرده و به دهانشان می گذارند تا بخورند.

اهل جهنم از آنها می پرسند:

- شما در دنیا چه کردید که به این شکنجه گرفتار شده اید؟!

آنها می گویند:

- ما، به غیبت مردم مشغول بودیم.

در جهنم، منبری از آتش برای شیطان می گذارند و او را بر بالای منبر می نشانند.

بعضی از اهل جهنم به شیطان می گویند:

- دیدی که به فریب خودت، ما را در چه گرفتاری و عذابی فرو افکندی؟!

شیطان در جوابشان می گوید:

- خداوند، صد و بیست و چهار هزار پیامبر و چندین هزار وصی و جانشین آنها را برای هدایتتان فرستاد. شما، تمام آنها را راستگو و معصوم می دانستید.

آنها همگی شما را نصیحت کرده و به بهشت راهنمایی می کردند. شما نیز آگاه بودید که شنیدن سخن آنها به نفع خودتان است. همچنین، به خوبی اطلاع داشتید که من دشمن شما می باشم. اما همیشه کلام مرا می شنیدید و به دستور من عمل می کردید.

پس ای اهل جهنم! حق ملامت مرا ندارید؛ بلکه خویشتن را سرزنش کنید که مستحق عذاب و شکنجه گشته اید ...

 

دوشنبه 20/10/1389 - 15:34
اخبار
یایید در رسمی شدن دین اسلام در آلمان سهیم باشیم

به دلیل عدم توجه مسلمانان به این رفراندم، تا به این لحظه تعداد مخالفان رسمی شدن دین مبین اسلام و آنهایی که به گزینه “خیر” رأی داده اند، بیشتر از موافقان و آنانی است که به گزینه “بله” رأی داده اند.
به گزارش شیعه آنلاین، دین مبین اسلام هنوز در کشور آلمان به رسمیت شناخته نشده است. اخیرا یک مؤسسه دینی برای رسمی شدن دین اسلام در آلمان رفراندمی برگزار کرده و از کاربران اینترنتی خواسته که نظر خود را در این مورد بیان کنند.

متأسفانه به دلیل عدم توجه مسلمانان به این رفراندم، تا به این لحظه تعداد مخالفان رسمی شدن دین مبین اسلام و آنهایی که به گزینه “خیر” رأی داده اند، بیشتر از موافقان و آنانی است که به گزینه “بله” رأی داده اند.

از همین رو از تمام مسلمانان درخواست می کنیم با وارد شدن به لینک این سایت که در ذیل این خبر قرار دارد، در این رفراندوم شرکت کنند و برای رسمی شدن دین مبین اسلام در آلمان رأی بدهند.

گفتنی است گزینه
“JA”
به معنی “بله” است. پس از انتخاب این گزینه، کلید
“Zur Auswertung”
را فشار دهید تا نظر شما تأیید شود.

لینک1: از اینجا رأی دهید
www.tagesschau.de/inland/wulffrede112.html

دوشنبه 20/10/1389 - 10:7
اخبار



«بنتون» میلیاردر وابسته به شبکه صهیونیستی، روز سوم مهرماه 86 به دعوت سازمان مشارکت‌های مردمی شهرداری تهران به پایتخت ایران سفر کرده و قرار است ضمن افتتاح تعدادی از فروشگاه‌های خود در تهران و دیگر شهرهای کشورمان، از برخی نقاط دیگر کشور به جهت دایر کردن فروشگاه‌های زنجیره‌ای مد و لباس «بنتون» بازدید کند.
Benetton یکی از مارک‌های مشهور مد لباس غربی است که طرفداران زیادی در سراسر جهان دارد. شرکت بنتون در سال 1965 تاسیس شد. رییس این شرکت «لوسیانو بنتون» متولد 13 می 1935 است. در سال 1965، خانواده بنتون اولین فروشگاه خود را در شهر بلونو تاسیس و سال بعد از آن فروشگاهی را در شهر پاریس تاسیس کرد. اکنون بنتون بزرگترین تولیدکننده لباس در اروپا به شمار می‌رود و در نقاط مختلف جهان فروشگاه زنجیره‌ای دارد. این شرکت مهمترین عامل ترویج مد غربی در دنیا بشمار می‌رود.
این شرکت صهیونیستی از تمام روش‌ها برای تبلیغات خویش استفاده می‌کند. تبلیغات ورزشی از طریق مسابقات اتومبیلرانی فورمول یک که طرف‌داران بسیاری در سراسر جهان دارد، دایر کردن کلوپ‌های راگبی و بسکتبال با نام بنتون از جمله این فعالیت‌هاست. تبلیغات بنتون همواره با جنجال همراه است چراکه معمولا توهین‌آمیز هستند. برای نمونه در یکی از تبلیغات بنتون صحنه‌هایی از انسان‌هایی که بر اثر ایدز جان می‌دهند، عده‌ای که از بالای یک کشتی در حال غرق شدن به آب می‌پرند، بچه‌ای تازه به دنیا آمده در اتاق عمل و زندانیان اعدامی نمایش داده شد که عملاً‌کوچک‌ترین ربطی به بنتون و محصولات آن نداشت و تنها ارتباط آن با بنتون وجود آرم این شرکت در پایین تصویر بود. این شرکت حتی با حمایت مالی از انواع فیلم‌های پورنو، مدهای جدید البسه زیر زنانه خویش را در آنها تبلیغ می‌کند.
بنتون در ایالات متحده تاکنون جنجال‌های زیادی را بر سر نحوه تبلیغات تلویزیونی به راه انداخته است. بسیاری از منتقدان بنتون، مضمون برخی از تبلیغات این شرکت را در ایالات متحده توهین‌آمیز قلمداد کرده‌اند. منتقدان بر این باورند که بنتون عمداً تبلیغات جنجالی تولید می‌کند تا فروش خود را بالاتر ببرد که این روش به هیچ وجه اقدامی اخلاقی نیست. بنتون حتی در تبلیغات خویش به روش صهیونیست‌ها، ادیان الهی را نیز مورد تمسخر قرار می‌دهد. سال گذشته این شرکت در یکی از آگهی‌های تبلیغاتی خود تصویر شام آخر مسیح را در حالی نشان داده بود که بجای مسیح و حواریونش، دختران نیمه برهنه قرار داشتند. این اقدام توهین‌آمیز موجب شد تا کلیسای کاتولیک علیه شرکت بنتون به دادگاه شکایت کند که در نهایت دادگاه حکم بر منع انتشار آن آگهی داد و تمام آگهی‌ها از در و دیوار خیابان‌ها برچیده شدند.
7 سال پیش جمعی از مسئولان وکارشناسان صنعت نساجی متشکل از یک هیات 13 نفره برای بازدید از صنایع و امکانات تکنولوژی و فناوری‌های جدید دستگاه‌های روز دنیا در صنعت نساجی به ایتالیا سفر کردند، هیئت مذکور طی بازدیدهایی که از 3 کارخانه در شهرهای فلورانس و میلان داشتند متوجه شدند که این کارخانه‌ها متعلق به فردی بنام «لوسیانو بنتون» است. بعد از بازدید از این 3 کارخانه یکی از همراهان هیئت ایرانی با اصرار فراوان خواستار ملاقات با وی شد و با پیگیری‌های بعدی یکی از مدیران شرکت بنتون، ملاقات مذکور انجام شد. در نخستین ملاقات، هیئت ایرانی از لوسیانو بنتون درخواست کرد که بعضی از محصولات فروشگاه‌های خود را از ایران تهیه کند و پس از مذاکرات فراوان، در نهایت تصمیم گرفته شد که بنتون جهت یک بازدید تجاری به ایران سفر کند.
این‌گزارش همچنین به نقل از
اقتصاد پنهان تاکید دارد، بعد از مدت کوتاهی از درخواست این هیات ایرانی از رئیس وقت سازمان توسعه تجارت و پیگیری‌های وی، سرانجام بنتون با هواپیمای شخصی خویش و در حالیکه شخصا هدایت هواپیما را برعهده داشت، در راس هیئتی ایتالیایی وارد فرودگاه مهرآباد تهران شد. وی پس از بازدیدهای دقیقی که از کارخانجات نساجی مانند یزدبافت و ... داشت در حالی که محصولات تولیدی ایران هم مورد توجهش قرار گرفته بود، قراردادی را با طرف ایرانی منعقد کرد. لوسیانو تاکید داشت که شرکت بنتون به شرطی با طرف ایرانی وارد قرارداد می‌شود که از هر 10 دلار، 9 دلار جنس وارد ایران کند و فقط یک دلار محصولات ایرانی را برای فروش به فروشگاه‌های زنجیره‌ای خود انتقال دهد! در حالی که انجام این قرارداد ننگین می‌بایست تحت نظارت وزارت بازرگانی، گمرک و سازمان توسعه تجارت صورت می‌گرفت،‌ با درز کردن اخبار این دیدار، مطبوعات و رسانه‌های داخلی با تبلیغات بسیار مانع از انجام این قرارداد شدند.
منبع:یادداشت‏های یک خبرنگار



روزنامه ایران در یادداشتی ضمن تأکید بر صهیونیست بودن لوسیانو بنتون، از یک بام و دو هوای برخی مسئولین در گفتار و رفتار، پیش و پس از مسئولیت، به ویژه سفیر ایران در ایتالیا انتقاد کرد: «لوسیانو بنتون یک مغازه دار، بوتیک دار و خیاطی که تا دیروز برخی می خواستند او، فرهنگ و لباس پوشیدن را به ما یاد دهد، رفقایش قرار گذاشته اند که این مغز متفکر از امروز برای اقتصاد ما نیز نسخه بپیچد.»
تا دیروز می گفتند: «بنتون مارک معروفی است و جزو بهترین طراحان مد جهان. مگر گناه کرده ایم که می خواهیم با او چادر مشکی به ایران بیاوریم. او در ایتالیا لباس (...) طراحی می کند ولی می تواند بهترین مدها را برای جوانان ما طراحی و حتی آنها را بورسیه کرده و به رم ببرد.» اما امروز دیگر می گویند: «سرمایه خارجی ویژگیهای خاص خود را دارد، از قواعد و الزامات خاصی تبعیت می کند. سرمایه گذار بین المللی مرز نمی شناسد، نه مرز جغرافیایی، نه مرز فرهنگی، نه مرز مذهبی و نه مرز نژادی و حتی ملاحظات سیاسی را هم در محدوده زمانی خاصی می پذیرد.»
تا دیروز خودشان هم می‏گفتند: «این میلیاردر صهیونیست را ما دعوت نکرده ایم. ما کاری به تفکرات او نداریم و از اندیشه هایش هم دفاع نمی کنیم. فقط می خواهیم از تخصصش برای ایرانیان استفاده کنیم. هدف ما صرفاً استفاده از تخصص شرکت اوست و نمی خواهیم از اندیشه های این آدم استفاده کنیم. از چاقو هم می توان برای آدم کشی استفاده کرد و هم می توان با آن جراحی کرد.» اما دیگر امروز می گویند: «آقای بنتون یک مسیحی کاتولیک است. مسخره است که شما می گویید بنتون چرا برای حمایت از صهیونیست‏ها کنسرت برگزار کرده و با آنها شراکت و رفاقت داشته. چرا نمی خواهید بفهمید جهان چگونه پیش رفته. باید با اذعان به نفوذ و انحصار صهیونیست‏ها در تمام بنگاه های اقتصادی، بدانید که اگر بنتون با آنها مرتبط نباشد و برای آنها کنسرت و جلسه برگزار نکند که نمی گذارند در این بازار کار کند. او عضو محفلی است که با یهودیان کار می کنند؛ مگر آدم کشته است. راز بقا و کار در غرب اینگونه کار کردن است.»
تا دیروز خودشان می گفتند: «کار آقای بنتون برده داری نوین است. او ده‏ها دختر زیبا را در کشتی و هتل نگهداری می کند تا برای او نمایش لباس دهند.» اما امروز می گویند: «آقای بنتون مرد شریفی است و لااقل هفته ای ? بار کلیسا می رود. باید بپذیرید که در اروپا نگاهشان به مذهب با ما متفاوت است.»
از این حرف ها می گویند و ما هم زیاد می شنویم، ولی از همه جالبتر آن است که اگر تا دیروز کار سیاسی می کردند، امروز دیگر سیاسی کاری می کنند و به همه چیز انگ باند و باندبازی می زنند؛ تا دیروز خودشان انتقاد می کردند اما امروز با شنیدن نخستین انتقاد، همه را متهم به دعوای جناحی می کنند. در اثنای این حرف و حدیث‏ها و راست و دروغ‏ها که نه فقط یک روزنامه، بلکه حتی مجلس و نمایندگان ملت را نیز متهم کردند، ای کاش لااقل چند حقیقت فراموش نشود؛ بالاخره بنتون کیست ؟ او که تا دیروز برای رفقای صهیونیستش کنسرت و نمایشگاه برگزار می کرده، پس امروز با چه مجوزی با هواپیمای اختصاصی به این کشور سفر کرده و در خیابانهای این شهر چه می کند و با کشور و فرهنگ ما چه کار دارد؟ اگر برخی در ماشین حسابهای خود سود و منفعت یوروهای بنتون را برای این سرزمین حساب می کنند، آیا با انگشتان خود آخر و عاقبتی را که او بر فرهنگ ما رقم خواهد زد، حساب کرده اند؟ اگر در توجیه حضور او مدعی هستند رفقای بنتون برای زلزله دیروز بم هدایایی فرستاده اند، آیا خسارت های زلزله ای را که آنها در نهاد فرهنگ ما رقم خواهند زد، پیش بینی کرده اند؟ اصلاً رفقای او کیستند و نقشی که آنها در این بین ایفا می کنند، چیست؟ بعید است کسی این دغدغه ها را در خاطر نگاه دارد. تا روزی که اصل و ریشه بنتون را بخواهیم از شناسنامه اش پیدا کرده و بدنبال ستاره داوود روی جلد گذرنامه اش باشیم، هیچ گاه جواب نخواهیم گرفت. صهیونیسم بیش از آنکه موضوعی مذهبی باشد، قطعاً ریشه ای سیاسی و فرهنگی دارد و به همین خاطر است که باید فریاد زد، بنتون یک صهیونیست است. چه دعوتنامه اش امروز امضا شده باشد و چه ? سال پیش.
يکشنبه 19/10/1389 - 9:48
اخبار



سریال پربییننده "مختارنامه" که از تلویزیون ایران برای مخاطبان فارسی زبان و برخی شبکه های خارجی برای سایر زبان ها پخش می شود به شدت موجب رنجش خاطر عناصر ضدانقلاب و ضد دین شده است.


به گزارش خبرنامه دانشجویان ایران، این سریال جزو ۱۵ تولید سینمایی تلویزیونی بزرگ تاریخ انقلاب محسوب می‌شود و در مدت زمان ۱۴ قسمت کنونی توانسته بالای ۹۰درصد مخاطب در ایران را به خود جلب کند؛ مطلعین رسانه‌ای می‌دانند که این عدد به معنای موفقیت ۱۰۰ درصدی یک اثر هنری است.

ولی نکته‌ی جالب این روزها آغاز حملات بیشمار رسانه‌های ضدانقلاب فارسی زبان به این سریال است تا جایی که این رسانه های عموما ضددین برای جلب نظر مخاطب مجبور شده است ادبیاتشان را به سمت دیگر تغییر دهند.

بر این اساس "رادیو فردا" که رسما متعلق به سازمان سیا (cia) امریکا است در گزارشی پروژه تخریب مختارنامه را کلید زد.

این رسانه‌ی ضدانقلاب به نقل از همتای عرب زبان خود ادعاهایی خنده دار علیه مختارنامه مطرح کرده است و می نویسد: پخش سریال مختارنامه در ایران با واکنش روحانیون دانشگاه الازهر مصر روبرو شده است. به گزارش روزنامه عربی الشرق الاوسط، روحانیون الازهر مصر از مقامات ایرانی خواسته اند تا از پخش این سریال جلوگیری کنند.

پیش از اعتراض علمای مصری به پخش سریال مختارنامه از تلویزیون ایران، پایگاه رسمی اطلاع رسانی اهل سنت ـ سنی آنلاین ـ به انتقاد از صحنه هایی از این سریال پرداخته و نوشته است که در این سریال به صحابه پیامبر و از جمله به عبدالله بن زبیر توهین شده است. این مسئله یکی از دلایلی است که واکنش علمای الازهر مصر را به این سریال تلویزیونی برانگیخته است.

رادیو فردا ادامه می دهد: از سوی دیگر برخی از سایت ها در ایران از جمله روزنامه کیهان تهران به نقل از مولوی عبدالحمید ـ امام جمعه اهل سنت زاهدان ـ نوشت که دیدن این سریال برای زنان مطلقا حرام است. اما در ساعت پخش این سریال مردان می توانند برنامه های دیگر صدا و سیما را مشاهده کنند. این نقل قول البته از سوی پایگاه خبری اهل سنت ایران تکذیب شده است.

حاج حسن امینی، یکی از علمای اهل سنت کرد در ایران درباره این سریال به رادیو فردا می گوید که تماس های زیادی از سوی اهل سنت با او گرفته می شود که نسبت به بعضی از صحنه های این سریال معترضند.

رادوی سیا به نقل از وی می افزاید «بنده به عنوان یکی از روحانیون اهل تسنن، این کار را محکوم می کنم. این را ضد برابری و برادری می دانم.»

رادیو فردا در پایان با ناراحتی خاصی می نویسد: چند سالی است که جمهوری اسلامی سرمایه گذاری هنگفتی را در حوزه محصولات مذهبی- تاریخی، پی ریزی کرده است که به نظر می رسد علاوه بر پوشش داخلی، جذب مخاطبان و بینندگان عرب منطقه هم از مهمترین سیاست های ایران در این زمینه است.
يکشنبه 19/10/1389 - 9:46
مصاحبه و گفتگو
نیمه اول دهه هفتاد بود که انتشار اخباری مبنی بر اینکه کودک سه چهار ساله قمی حافظ کل قران شده است در سراسر جهان اسلام پیچید و شبکه های مختلف صدا و سیما با پخش بخش هایی از برنامه های اجرا شده توسط وی این نابغه قرن و معجزه قران را به ایرانیان معرفی کرد. او کسی نبود جزسید محمد حسین طباطبایی ( علم الهدی).




سیدمحمدحسین طباطبایی در سال 1370 در شهرستان قم به دنیا آمد و در سن 2/5 سالگی شروع به حفظ قرآن نمود و به لطف امام زمان عج توانست در سن 5 سالگی کل قرآن را حفظ نماید. وی علاوه بر حفظ کل قرآن در آن مقطع سنی توانسته بود احادیث کتاب شریف اصول کافی و همچنین کتاب گلستان سعدی و اشعار محتشم کاشانی را حفظ نماید. در آن سالها نه تنها در ایران که تمام جهان اسلام با چهره و شخصیت این نابغه و معجزه قرآن در عصر حاضر آشنا شدند. ، کودک پنج، شش ساله ای که چهره ای نورانی و روحانی داشت و از سادات طباطبایی از فرزندان امام حسن مجتبی علیه السلام هست.




علم الهدی هم اكنون در حوزه علمیه قم زیر نظر اساتید مشغول به تحصیل است .او همان كتاب‌هایی را كه طلاب مطالعه می‌كنند، می‌خواند.محمد حسین مورد امتحان بسیاری از دانشمندان قرار گرفته كه از آن امتحان‌ها سربلند بیرون آمده است.همچنین در دانشگاه حجاز، پس از انجام امتحانات با دریافت درجه دكترا در 5 موضوع، علوم قرآنی سر افراز شده است.



ثواب حفظ هر سوره ای را به یكی از معصومین علیهم‌السلام هدیه می‌كرد؛


مثلاً ثواب حفظ سوره بقره را به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم ، سوره آل عمران را به حضرت علی علیه‌السلام ، سوره نساء را به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها و به همین ترتیب ثواب تلاوت و حفظ سوره های دیگر را نیز به دیگر معصومین علیهم‌السلام نثار می‌كرد.


سوال و جواب با محمد حسین عزیز :

¤ از کسی که بیش از ده سال از او خبر ندارید چه سؤالی می‌پرسید؟ دکتر کجا بودید؟
به همه نسل سومی‌ها‌ و خوانندگان کیهان سلام عرض می‌کنم. جای خاصی نبودم. همین جا در شهر قم مشغول درس و بحث.


¤ الان اگر کسی شما را در کوچه و خیابان ببیند، می‌شناسد؟
- ه، نمی‏شناسند! چون بیشتر هنوز قیافه پنج یا شش سالگی من را در ذهن دارند و به نظرم اینطور بهتر است. در روایت آمده «در گمنامی راحتی است».


¤ حالا چه چیزهایی می‌خوانید؟
از نظر مطالعه محدودیت خاصی ندارم اما گرایش من بیشتر به مطالعه کتب اخلاقی و دینی است.


¤ از برنامه‌ها‌ی آموزشی تلویزیونی تان هم خبری نیست...
خب بعد از مدتی که برنامه ریزی تحصیل من جدی تر شد زمان و فرصت کمتری دست می‌داد تا بتوانم در این گونه کارها شرکت کنم و کم کم از برنامه‌ها‌ی کاری من به طور خودکار حذف شد.

¤ در این مدت خودتان هم تدریس می‌کردید؟
بله بعضا تدریس هم داشته ام.

¤ این روش‌ها‌ی جدیدی که برای حفظ به وجود آمده در زمان خود شما هم بود، فکر می‌کنید در جامعه جواب می‌دهد؟
اصول حفظ از قدیم تا به حال تغییر نکرده یا با قرائت و تکرار یا از طریق استماع و یا از طریق نوشتن اما روش‌ها‌ی تدریس و کلاسداری و شیوه‌ها‌ی آموزشی تغییر کرده. این روش‌ها‌ی جدید بحمدلله بسیار کارآمدند و من با تمام احترامی که برای روش‌ها‌ی سنتی قائلم اما از روش‌ها‌ی جدید آموزشی استقبال می‌کنم.


¤ به فرزند خودتان چنین روشی پیشنهاد می‌کنید؟
اگر شیوه‌ها‌ و روش‌ها‌ی بهتری در آن زمان ابداع شده باشد، حتما با آن شیوه‌ها‌ با فرزندم کار می‌کنم.


¤ بعضی معتقدند به کودکی شما کمی ظلم شده(!) چون آن زمان که باید برای شیطنت و بازیگوشی می‌گذاشتید بیشتر برای تحصیل و فراگرفتن قرآن صرف کردید. آغاز تحصیل از 5/2 سالگی خیلی توان می‌خواهد!
خیلی از مردم اینطوری فکر می‌کنند ولی اصلاً اینچنین نیست من در همان سن و سال شیطنت و تفریح خودم را داشتم، یادم می‌آید در یکی از برنامه‌ها‌یی که عده زیادی از خانم‌ها‌ هم حضور داشتند در حال اجرای برنامه بودم و در همان حالی که به سؤالات مطرح شده پاسخ می‌دادم با ماشین اسباب بازی که در دست داشتم بازی می‌کردم- به قول بچه‌ها‌ قام قام بازی- این اتفاق برای خیلی از آنها جالب بود در واقع باورشان نمی‏شد که من دارم پاسخ سؤالاتشان را می‌دهم و همزمان ماشین بازی ام را هم می‌کنم.


¤ این فاصله ای که از نظر ارتباط بین شما و مردم اتفاق افتاد خود خواسته بود یا اینکه عامل دیگری داشت؟
نمی دانم از کدام فاصله می‌گویید! زیرا من همیشه در میان مردم و با مردم بوده ام و حضور مستمر من در استانها و شهرهای مختلف و در جمع‌ها‌ی مردمی گواه این گفته است.


¤ نگاه مردم و مسئولین به شما چگونه بود؟ الان چگونه است؟ هنوز دیدارها وجود دارد؟
نگاه مردم و مسئولین همیشه نگاهی توأم با لطف و احترام بوده چون مردم ما قرآن کریم و ذریه پیامبر (ص) را گرامی می‌دارند و احترام به حافظ قرآن را احترام و بزرگداشت خداوند متعال می‌دانند.


¤ قرآن از نظر شما چه تعریفی دارد به عنوان یک نوجوان؟
فکر می‌کنم نگاه یک جوان به قرآن باید مانند نگاه او به عطر باشد، چطور وقتی از خانه خارج می‌شود خود را معطر می‌کند، همانطور برای معطر کردن روح خود باید با قرآن مأنوس باشد. باید قرآن در سینه اش باشد تا کم کم در گفتار و رفتارش تأثیر بگذارد. امام صادق(ع) مؤمنی را که اهل قرآن نیست به رطبی تشبیه کرده اند که گرچه شیرین است اما بویی ندارد، اما شیعه ای که با قرآن است را تشبیه به ترنج کرده اند که هم مزه خوبی دارد و هم بوی خوبی.


¤ و فکر می‌کنید برای این زاویه دید کاری انجام شده؟
به نظر من در رابطه با قرآن کارهای ریشه ای صورت نگرفته، فقط اکتفا کرده ایم به بعضی از کارهای کلیشه ای در صدا و سیما و نمایشگاه‌ها‌ی قرآنی در ماه مبارک رمضان، اگر چه تمام اینها در جای خود خوب است اما اصلاً کافی نیست و تا زمانی که مسئله قرآن سرلوحه برنامه‌ها‌ی اصلی مسئولین و مردم قرار نگیرد قرآن کریم در دل جوانان مان رسوخ نخواهد کرد.


¤ یک سریالی در ماه مبارک رمضان از تلویزیون با محوریت قرآن کریم پخش شد (صاحبدلان) نظر شما در مورد فعالیت‌ها‌ی هنری از این دست که نگاه ارزشی به قرآن دارند چیست؟
ما وظیفه داریم از تمام ابزار ممکن برای معرفی قرآن و آوردن آن به صحنه زندگی مردم استفاده کنیم، یکی از ابزار مؤثر و پرمخاطب، پنجره سینما و تلویزیون است که سینمای مذهبی و دینی ما به عقیده من گامهای موفقی برداشته، اما نباید اینطور باشد که فقط در ماه رمضان شاهد چنین نگاهی و حرکتی باشیم، یکی از علائم آخرالزمان این است که «لایعبدون الله الا فی شهر رمضان» یعنی مردم آخرالزمان تنها در ماه مبارک رمضان خدا را عبارت می‌کنند!


¤ رادیو قرآن و شبکه قرآن به عنوان رسانه ای دیداری و شنیداری کلام خدا، تا چه حد توانسته اند این دغدغه شما را مرتفع کنند؟
به نظرم یکی از برکات نظام اسلامی ما همین رادیو معارف و صدا و سیمای قرآن است البته نباید طوری شود که شبکه‌ها‌ی دیگر رادیویی و تلویزیونی از قرآن کریم بی نصیب بمانند مخصوصاً شبکه سه که شبکه جوان است.


¤ «اینترنت» به عنوان رسانه ای جهانی چقدر می‌تواند کمک حال ما باشد؟
اینترنت به دلیل دارا بودن زبان مشترک در تمامی دنیا یکی از پل‌ها‌ی ارتباطی مناسب برای ترویج معارف دینی است. ما هم باید از این ابزار قدرتمند کمال استفاده را ببریم که البته این دیگر به خلاقیت و توانمندی ما برمی گردد تا چگونه از آن بهره بگیریم.


¤ به چه کسانی از نظرعلمی مدیون هستید؟
پدرم که به عنوان اولین استاد و راهنمای من بودند. حجت الاسلام غرویان به عنوان استاد منطق که درس لمعه را نیز نزد ایشان آموختم. حجت الاسلام سیداحمد خاتمی، و استاد پناهیان که علم خطابه را از ایشان فرا گرفتم.


¤ با سؤالات یک کلمه ای نسل سومی موافقی؟
بله!


¤ دلتنگی؟
کسی که با قرآن باشد، هیچگاه دلتنگ نمی‏شود.


¤ نفس؟
باید مراقبش بود بویژه خانواده اماره اش.


¤ مرگ؟
برای انسانهای خوب پلی است که با عبور از آن به بهشت می‌رسند.


¤ گناه؟
آتشی که نزدیکی به آن هم بدجوری می‌سوزاند.


¤ روشنفکری دینی؟
بیداری.


¤ Ram215
(با تعجب نگاه می‌کند) یک قسمت سخت افزاری از کامپیوتر.


¤ باورم نمی‏شد بدانید.
جدی!؟

¤ اینترنت؟
بهترین وسیله برای نشر اسلام.


¤ حوزه یا دانشگاه؟
هر دوانه.


¤ منتظر؟
اهل کار و فعالیت.


¤ شهید؟
شمع.


¤ جشن پتو؟
خاطره زیبای جوانی.


¤ عشق؟
قلب مؤمن.


¤ آمریکا؟
کلکسیون بدیها.


¤انرژی هسته ای؟
حق مسلم تمام ملت‌ها‌.


¤ سیاست؟
عین دیانت.


¤ انتخابات مجلس خبرگان؟
سرنوشت ساز.


¤ رهبری؟
نائب الامام.


¤ هم مباحثه ای؟
دوست صمیمی.


¤ ان قلت؟
نصف علم.


¤ ورزش؟
لازم برای همه.


¤ فوتبال بازی می‌کنی یا تماشا می‌کنی؟
هر دو! هم بازی می‌کنم هم تماشا می‌کنم.


¤ پدر؟
اولین معلم و بهترین دوستم.


¤ خاطره شیرین قرآنی؟
در برنامه پرسش و پاسخ قرآنی که در عربستان و در جمع صدها وهابی داشتم، همه آنها را شکست دادم.


¤ خاطره غیرقرآنی؟
در هشت سالگی روزی با گروهی از بچه‌ها‌ به اردو رفته بودیم، صبح زود بعد از نماز در حالی که همه خواب بودند من با زغال صورت همه شان را سیاه کردم و آن پنجاه نفر هیچ وقت نفهمیدند که چه کسی آنها را سیاه کرده بود!!!


¤ خدا را شناختی؟
هنوز خودم را هم نشناخته ام!


¤ میزان و معیار زندگی؟
پیامبر اعظم(ص)


¤ موسیقی؟
گوش می‌کنم. (با خنده) اما از نوع قرآنی آن.


¤ آخرین کتابی که خواندی؟
اخلاق در قرآن از آیت الله مکارم شیرازی.


¤ شعر؟
می خوانم. اما نه به اندازه ای که خیلی‌ها‌ می‌خوانند.


¤ گلستان سعدی؟
سومین کتابی که آن را خواندم و حفظ کردم.


¤ دیوان حافظ؟
از دولت قرآن پدید آمده.


¤ روزنامه؟
سر می‌زنم اما خواننده حرفه ای و افراطی روزنامه نیستم.


¤ دکتر محمدحسین طباطبایی؟
مسکین ابن مسکین، اقل لخلیفه بل لا شی فی الحقیقه...


¤ بینش 10 سال پیش محمدحسین طباطبایی با الان چه تفاوت‌ها‌یی دارد؟
هر چه می‌خوانم وجلوتر می‌روم خود را فقیرتر ونیازمندتر می‌یابم.


¤ «لایکلف الله نفساً الا وسعها»؟
به نظر من برای رسیدن به هدف و پیشرفت، باید وظیفه خودمان را بیش از توانی که داریم بدانیم.
يکشنبه 19/10/1389 - 9:42
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته