• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 80
تعداد نظرات : 138
زمان آخرین مطلب : 5349روز قبل
دانستنی های علمی

حیا و خودآرایی و نقش آن‌ها در سلامت روانی زن

 

 

 

مقدّمه

زنان به عنوان نیمی از پیكره جامعه نقش بسیار مهمی در ایجاد و گسترش عفّت، پاك‏دامنی و اخلاق در بین جوامع بشری دارند. عفّت و حیای زن، كه یكی از مهم‏ترین عوامل حفظ و بقای عفّت عمومی است، نه تنها در تمام ادیان و مذاهب الهی مورد تأكید قرار گرفته، بلكه عقول و افكار بشری نیز آن را مورد تأیید قرار داده‏اند.

از نظر اسلام، اهمیت این موضوع به حدّی است كه برخی روایات آن را «تمام دین» می‏دانند. در روایتی از پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) آمده كه فرمودند: «اَلْحَیاءُ هُوَ الدینُ كُلُّهُ»؛ حیا تمام دین است.1

امام علی(علیه‌السلام) نیز در مورد عفّت و پاك‏دامنی می‏فرماید: «عفّت و پاك‏دامنی منشأ هر خیری است.» به همین منظور، در تمام ادیان و مذاهب آسمانی، «اَلعِفَّةُ رَأسُ كُلِّ خَیْر»2 قوانین گوناگونی برای حفظ و بقای عفّت و حیای عمومی وضع شده‏اند، كه «حجاب» و پوشش زن از جمله آن‏هاست.

«حجاب»، كه به معنای پوشیدن تمام بدن و زیبایی‏های ظاهری زن در برابر مردان بیگانه است، برای پیش‏گیری و مهار برخی گرایش‏ها و رفتارهای خودنمایانه و وسوسه‏انگیز می‏باشد. این در حالی است كه زنان به طور طبیعی دوست دارند در برابر جنس مخالف خودآرایی كنند و زیبایی زنانگی3 خود را به نمایش بگذارند.

حال این سؤال پیش می‏آید كه این قانون اسلامی تا چه اندازه با طبیعت زن سازگار است؟ آیا تبرّج و جلوه‏گری از نظر اسلام و علم بكلی مردود است، یا برای آن قانونی وجود دارد؟ اگر در وجود زن غریزه‏ای تحت عنوان «تبرّج» وجود دارد، روش‏های رشد و پرورش این غریزه چیست و چه كاركردی در زن و حفظ سلامتی او می‏تواند داشته باشد؟ چگونه می‏توان غریزه تبرّج را با حیا، كه یك ویژگی فطری در زن است، جمع كرد؟ آیا حجاب و پوشش به معنای نادیده گرفتن این غریزه نیست؟ آیا همان‏گونه كه عده‏ای از مخالفان حجاب می‏گویند، این محدودیت مانعی برای رشد عاطفی و روانی زن محسوب می‏شود، یا به عكس، در جهت سلامت روانی اوست؟

اهمیت بررسی این موضوع واضح و روشن است؛ زیرا اولا، حجاب و پوشش زن به طور یقین، یكی از محكم‏ترین سنگرهایی است كه مسلمانان، به ویژه جوانان، را از فساد و فحشا حفظ می‏كند و سدی آهنین در برابر نفوذ و تهاجم فرهنگی دشمنان اسلام است. به همین دلیل، همان‏گونه كه رهبر فرزانه انقلاب بارها فرموده‏اند، بر همه ما تكلیف است در مقابل این تهاجم همه‏جانبه هشیار باشیم و با آن مقابله كنیم.

ثانیا، ارتباطی كه مسئله حجاب و عفت از یك سو و گرایش دایمی زن به تبرّج و جلوه‏گری از سوی دیگر با سلامت روانی او دارد به موضوع اهمیّت بیشتری می‏دهد؛ زیرا پر واضح است كه به لحاظ نقش مهم و حساسی كه زن در حیات جسمی و روانی انسان‏ها دارد، بحث و بررسی در مورد مؤلّفه‏های سلامت روانی او لازم و ضروری به نظر می‏رسد.

اما به دلیل آنكه دین اسلام به بهداشت و سلامت روانی افراد اهمیت زیادی داده است و حتی نتیجه نهایی عبادت و بندگی را رسیدن به «نفس مطمئنه» می‏داند و فقط كسانی را كه دارای قلب و روانی سالمند، اهل نجات و خوش عاقبت می‏داند،4 مطمئنا در تمام احكام و قوانین خود و از جمله، لزوم پوشش و حفظ عفّت فردی و عمومی، به نقش آن‏ها در روح و روان افراد توجه كرده و بهترین نسخه را برای سلامتی و سعادت جوامع بشری ارائه داده است.5

 

غریزه تبرّج و خودنمایی

منظور از غریزه «خودنمایی» و «تبرّج»، جلوه‏گری و دلبری كردن برای تصاحب قلب دیگری است. كلمه «تبرّج» كه در قرآن آمده، از كلمه «برج» گرفته شده و به معنای ظاهر شدن در برابر مردم است؛ همان‏گونه كه برج قلعه، برای همه هویداست. در مورد این موضوع، باید به سه نكته توجه كرد:

 

  1. اختصاص غریزه تبرّج به زنان

یكی از ویژگی‏های مهم زنان، خصیصه تبرّج و خودنمایی است كه به صورت غریزی و طبیعی در آنان وجود دارد. قرآن در دو آیه از آیات حجاب، از تبرّج و خودنمایی زنان صحبت كرده و آن را محدود به محیط خانواده كرده است. در یك جا می‏فرماید: (وَلاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَی) (احزاب: 33) ای زنان (در برابر نامحرم) ظاهر نشوید و خودنمایی نكنید؛ مانند خودنمایی دوران جاهلیت نخستین؛ در آیه دیگر می‏فرماید: (غَیْرَ مُتَبَرِجاتٍ بِزینَهٍ) (نور:60) زنان، (در برابر نامحرمان) با زینت‏هاوآرایش‏هایشان‏خودنمایی‏نكنند.

قرآن در این آیات فقط زنان را از تبرّج و خودنمایی و به نمایش گذاشتن جاذبه‏های جنسی خود در برابر نامحرم نهی كرده و از تبرّج مردان سخنی نگفته است. از ظاهر این مطلب فهمیده می‏شود كه غریزه خودنمایی و تبرّج از ویژگی‏های خاص زنان است و در مردان وجود ندارد. به همین دلیل پوشش و حجاب تنها برای زنان واجب شده است.

شهید مطهّری درباره آثار این غریزه و نیز اختصاص آن به زنان می‏گوید: «اما علت اینكه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است، این است كه میل به خودنمایی و خودآرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب‏ها و دل‏ها، مرد شكار است و زن شكارچی؛ همچنان كه از نظر تصاحب جسم و تن، زن شكار است و مرد شكارچی. میل زن به خودآرایی از این نوع حس شكارچی‏گری او ناشی می‏شود. در هیچ جای دنیا سابقه ندارد كه مردان لباس‏های بدن‏نما و آرایش‏های تحریك‏كننده به كار برند. این زن است كه به حكم طبیعت خاص خود، می‏خواهد دلبری كند و مرد را دلباخته و در دام علاقه خود اسیر كند، انحراف تبرّج و برهنگی از انحراف‏های مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است.»6

در روایات نیز از وجود غریزه خودنمایی یا تبرّج در زن سخن گفته شده است. برای مثال امام علی(علیه‌السلام) می‏فرماید: «خداوند زنان را از سرشت مردان آفریده، از این‏رو، تمام همّت خود را در جذب مردان و نزدیك شدن به آن‏ها صرف می‏كند».7

بنابراین، اصل وجود غریزه خودنمایی در زن مورد تأیید منابع اسلامی است. اما در مورد كاركرد این غریزه در زنان، می‏توان گفت: وجود این غریزه برای متمایل كردن مرد ـ جنس مذكر ـ به زن ـ جنس مؤنث ـ است تا بدین‏وسیله، مقدّمات ازدواج و زندگی مشترك را بین آنان فراهم كند؛ چنانكه در سایر جانداران نیز این ویژگی در جنس ماده وجود دارد.

درباره غریزه خودنمایی و تبرّج، غیر از منابع اسلامی، برخی از دانشمندان نیز مطالب جالبی دارند. خانم جینا لمبروزو (G,Lombroso) روان‏شناس معروف ایتالیایی، در این‏باره می‏گوید: «در زن علاقه به دلبر بودن و دل‏باختن، مورد پسند بودن و مایه خرسند شدن بسیار شدید است.»8 در جای دیگری می‏گوید: «یكی از تمایلات عمیق و آرزوهای اساسی زن آن است كه در چشم دیگران اثری مطلوب بخشیده و به وسیله حسن قیافه، زیبایی اندام، موزون بودن حركات، خوش آهنگی صدا، طرز تكلّم و بالاخره شیوه خرام خود، مطبوع طباع واقع گشته، احساسات آن‏ها را تحریك نموده و روحشان را مجذوب سازد.»9 همچنین درباره تأثیر غریزه خودآرایی و تبرّج در زندگی زنان می‏گوید: «میل به جلب دیگران، بزرگ‏ترین و مهم‏ترین محرّك زندگانی زن محسوب می‏شود.»10

ویل دورانت نیز درباره آثار غریزه تبرّج زن می‏گوید: «زن میل دارد بیشتر مطلوب باشد، نه طالب، و به همین جهت، در ارج‏گذاری و تقدیر آن جاذبه‏هایی كه مایه تشدید میل مرد است، استاد است.» بنابراین، اصل وجود این غریزه و اختصاص آن به زن در بین دانشمندان پذیرفته شده است.11

 

2. پرورش و توجه به غریزه تبرّج در اسلام

غریزه خودنمایی و خودآرایی مانند سایر غرایز آدمی، نیازمند قانونمندی و كنترل است؛ یعنی باید از افراط و تفریط در آن پرهیز شود؛ زیرا عدم كنترل این غریزه، چه از لحاظ افراط و چه از لحاظ تفریط، برای زن زیانبخش است و سلامتی او را به خطر می‏اندازد. از این‏رو، در دین اسلام برای این غریزه حد و حدود ویژه‏ای تعیین شده است و همان‏گونه كه آزادی بی‏حد و حصر آن ممنوع گردیده و برای كنترل آن حجاب واجب شده، بی‏توجهی به آن نیز مذموم شمرده شده است. به همین دلیل، در برخی روایات، آرایش كردن برای زنان یك ضرورت تلقّی شده و بی‏توجهی به آن به معنای نادیده گرفتن غریزه خودآرایی، مورد نكوهش قرار گرفته است. در اینجا به بعضی از این روایات اشاره می‏شود:

در حدیثی از پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) در مورد ویژگی‏های بهترین زنان نقل شده است كه فرمودند: «بهترین زنان شما زنی است كه بسیار با محبت باشد، عفیف و پاك‏دامن باشد، نزد اقوامش عزیز و محترم باشد، با شوهرش متواضع و فروتن باشد، برای او خودآرایی و تبرّج داشته باشد و در برابر نامحرم عفیف باشد.» در این حدیث، دقیقا به همان تبرّجی كه قرآن آن را برای زن در مقابل نامحرم ممنوع كرده، نسبت به شوهرش سفارش شده است.12

در روایت دیگری، امام صادق(علیه‌السلام) می‏فرماید: «برای زن سزاوار نیست كه بدون زیور و آرایش باشد، حتی اگر یك گردن‏بند باشد؛ و سزاوار نیست دستش از رنگ حنا خالی باشد، اگرچه پیر باشد.»13 همچنین می‏فرماید: «لا تُصَلِّی الْمَرأَةُ عُطُلا»؛ زن بدون زیور و آرایش نماز نخواند.14 امام باقر(علیه‌السلام) نیز در روایتی می‏فرماید: «لَمْ تَزَلِ النِّساءُ یَلْبِسْنَ الْحِلْی»؛ زنان همواره از زیور استفاده كنند.15

در برخی روایات دستوراتی برای زیبا شدن زنان داده شده، است. برای مثال، امام علی(علیه‌السلام) می‏فرماید: «كاری را كه بیش از حد توانایی زن است به او وامگذار؛ زیرا (اگر زنان از كارهای سخت و طاقت‏فرسا به دور باشند) برای حال آن‏ها و شادابی روحی و دوام زیبایی آن‏ها بهتر است؛ چرا كه زن گل بهاری است (لطیف و حساس)، نه پهلوانی سختكوش.»16

همچنین رسول اكرم(صلی الله علیه و آله) پس از اینكه به همه زنان، چه شوهردار و چه بدون شوهر، دستور می‏دهد دایم خضاب كنند (و دست و صورت خود را به حنا و رنگ‏های زیبا آرایش كنند) می‏فرماید: «اما زنان شوهردار برای شوهرانشان زینت كنند و اما زنان بدون شوهر، به این دلیل خضاب كنند كه دستشان شبیه دست مردان نشود (و لطیف و زیبا بماند.)»17

همچنین در روایت دیگری آمده است: پیامبر به مردان فرمود: «ناخن‏های خود را كوتاه كنید» و به زنان فرمود: «ناخن‏ها را كوتاه نكنید؛ زیرا شما را زیباتر می‏كند.» حتی آن حضرت از بعضی زنان به خاطر اهمیت ندادن به آرایش و زیبایی، انتقاد كرده است.18

عایشه می‏گوید: «زنی از پشت پرده دستش را بیرون آورد تا نامه‏ای به رسول خدا بدهد، آن حضرت دستش را بست (و نامه را از او نگرفت.) فرمود: نمی‏دانم این دست مرد است یا دست زن؟ آن زن گفت: دست زن است. پیامبر فرمود: اگر تو زن بودی ناخن‏هایت را به رنگ حنا در می‏آوردی».19

اهمیت زینت كردن و آرایش زنان به حدی است كه پوشش بعضی از لباس‏ها مثل ابریشم و طلا به علت خاصیت زیبایی‏شان به زنان اختصاص یافته است20 امام باقر(علیه‌السلام) می‏فرماید: «خداوند طلا را در دنیا زینت زن قرار داد و بر مردان حرام كرد.» 21 در برخی روایات آمده كه «ائمّه اطهار(علیهم‌السلام) زنانشان را با طلا و نقره زینت می‏كردند و بر این كار اصرار داشتند.»22

از روایات دیگری كه حاكی از اهمیت اسلام به آرایش و تجمّل برای زن است، حدیثی از پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) است كه حتی به زنانی كه شوهران نابینا دارند دستور می‏دهد خود را با بوی خوش و حنا آرایش كنند. امام صادق(علیه‌السلام) فرمود: از رسول خدا سؤال شد: زن چگونه برای شوهر نابینا آرایش كند؟ فرمود: با استعمال عطر و خضاب كردن، كه نوعی بوی خوش است.23

از روایاتی كه در این باب وجود دارند، و تنها بعضی از آن‏ها در اینجا ذكر شدند، می‏توان نتیجه گرفت كه اگر دین اسلام از تبرّج و خودنمایی زن برای نامحرم نهی كرده، در مقابل به او دستور داده است در صورتی كه در انظار نامحرم نباشد، حتما تبرّج و خودنمایی داشته باشد، به ویژه اگر در محضر شوهرش باشد. بنابراین، دین اسلام غریزه خودنمایی و تبرّج زن را نادیده نگرفته، بلكه به آن اهمیت هم داده است و تلاش كرده زنان علاوه بر دارا شدن زیبایی درونی و اخلاقی، از نظر ظاهری هم جذّاب و زیبا باشند؛ زیرا توجه به آرایش و زیبایی ظاهری نه تنها پاسخی منطقی و صحیح به اقتضای طبیعی و غریزه آنان در جلوه‏گری و جلب توجه دیگران است، بلكه سبب می‏شود زن شادتر و بانشاطتر باشد و از این طریق، شادابی و نشاط را به زندگی خانواده‏اش نیز وارد كند؛ زیرا یكی از عوامل مهم با نشاط بودن زن، داشتن ظاهری زیبا و دلپسند است كه شوهرش را پی‏درپی به وجد آورد و خود نیز از این طریق به وجد آید. در نتیجه، كوشش زن در جذّاب بودن و آرایش كردن برای شوهر، ضمن اینكه نیاز طبیعی زن به خودنمایی و تبرّج را ارضا می‏كند، وی را از جلوه‏گری و خودنمایی برای مردان‏نامحرم نیز بی‏نیاز می‏سازد؛ زیرا او برای شوهری خودآرایی كرده است كه حقیقتا به او عشق می‏ورزد و در دوستی‏اش وفادار است. بدین‏سان، هم نیاز غریزی او به آرایش و تجمّل اشباع شده و هم از آفات‏وانحرافات عشق آزاد رهایی یافته و آسیبی به‏سلامت‏روانی‏اووارد نشده است.

خانم لمبروزو در این مورد، سخن زیبایی دارد: «بدون شك، منشأ حجب و حیای زن را در عشق و علاقه می‏توان یافت؛ چه اینكه زن وقتی مرد را به خویش علاقه‏مند و خود را نسبت به او متمایل دید، منظور اصلی خودنمایی و جلوه‏گری از بین می‏رود و چون توسعه محیط اجتماعی زن فقط به منظور تمركز تمایلات درونی او به شخص واحد است، هنگامی كه در این راه توفیق یافت، دیگر احتیاجی به آلات فریبنده و مصنوعی نخواهد داشت. چنانچه مشاهده می‏شود زنانی كه به شوهر و اطفال خود علاقه‏مند هستند، بكلی از این عوالم دور و بركنار می‏باشند و اگر زنی دیده می‏شود كه این شیوه را پیشه خود قرار داده است، فقط به این جهت است كه پاسخ احساسات درونی خویش را نزد همسر خود نیافته است؛ زیرا وقتی كه زن علاقه‏مند گردید، دیگر حاضر، بلكه قادر به جلب توجه دیگران نخواهد بود.»

 

3. افراط در غریزه خودنمایی و تبرّج

همان‏گونه كه بی‏توجهی به غریزه خودنمایی و تبرّج برای زن زیان‏بخش است، خودنمایی و تبرّج بیش از اندازه و خارج از چهارچوبه حجاب نیز زیان‏بخش خواهد بود و سلامت روانی زن را به مخاطره می‏اندازد. این مطلب دقیقا مانند این است كه بگوییم: غذا خوردن برای سلامتی ضرورت دارد، اما زیاده‏روی و عدم رعایت قانون غذا خوردن مضر است. در ارضای نیازهای روانی نیز باید جانب اعتدال رعایت شود، زیرا هرگونه زیاده‏روی در آن موجب از دست رفتن انرژی روانی انسان می‏شود و سلامت روانی او را مختل می‏سازد. البته تفاوتی كه در ارضای نیازهای روانی، مثل نیاز به خودنمایی و تبرّج در زن، با نیازهای جسمانی مثل نیاز به غذا خوردن وجود دارد این است كه این‏گونه نیازها سیری‏ناپذیرند و اگر انسان در ارضای آن‏ها حد افراط را در پیش بگیرد، نه تنها نیاز او برطرف نمی‏شود، بلكه روز به روز تشنه‏تر شده، تمام فكر و ذهن او را به خود مشغول می‏كند. در ارضای نیاز به خودآرایی و خودنمایی نیز همین مطلب وجود دارد؛ یعنی اگر زن در توجه به زیبایی ظاهری و خودآرایی افراط كند، كم‏كم به حدّی می‏رسد كه بیمارگونه به تجمّل و آرایش می‏پردازد و هیچ‏گاه احساس ارضا و سیری نمی‏كند.

شهید مطهّری در این‏باره می‏نویسد: «روح بشر فوق‏العاده تحریك‏پذیر است. اشتباه است كه گمان كنیم تحریك‏پذیری روح بشر محدود به حد خاصّی است و از آن پس آرام می‏گیرد. همان‏گونه كه بشر ـ اعم از مرد و زن ـ در ناحیه ثروت و مقام، از تصاحب ثروت و تملّك جاه و مقام سیر نمی‏شود و اشباع نمی‏گردد، در ناحیه جنسی نیز چنین است. هیچ مردی از تصاحب زیبارویان و هیچ زنی از متوجه كردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هیچ دلی از هوس سیر نمی‏شود. و از طرفی، تقاضای نامحدود، خواه ناخواه، انجام ناشدنی است و همیشه مقرون است به نوعی احساس محرومیت، دست نیافتن به آرزوها به نوبه خود، منجر به اختلالات روحی و بیماری‏های روانی می‏گردد».24

وست كوت (Westkott) در نقد نظریه كارن هورنای (Karen Horney) كه معتقد بود زنان باید با خارج شدن از خانه و به عهده گرفتن كارهای متفاوت در مشاغل گوناگون، هویّت خود را بیابند، می‏گوید: زنان امروزی ما بین نیاز به جلب توجه مردان و دنبال كردن اهداف شخصی خود، گیر افتاده‏اند. به همین دلیل، رفتارهای متضادی از خود نشان می‏دهند؛ گاهی اغواگر و پرخاشگر و گاهی مؤدب و گاهی جاه‏طلب می‏شوند. زنان امروز بین كار و عشق، دو پاره شده‏اند و در نتیجه، هیچ‏كدام آن‏ها را ارضا نمی‏كند.25

در كتاب روح زن می‏گوید: زن طوری آفریده شده است كه وابسته به یك مرد باشد و فقط برای او طنّازی و عشوه‏گری كند. به همین دلیل، اگر تكیه‏گاهش را نیابد و به تجمّل و جلوه‏گری خود ادامه دهد، دوام نخواهد آورد و نابود می‏شود، در ادامه، آورده است: «زن همچون بوته نیلوفری است كه طالب چوب خشك یا دیوار لخت و عریانی است تا آن را از گل و سبزه بپوشاند. اگر چنین چوب و دیواری نیابد، خشك و نابود خواهد شد».26

از اینجا فلسفه و حكمت وجوب پوشش و حجاب برای زن در اسلام مشخص می‏شود؛ زیرا این حكم به دلیل اینكه نقش اساسی در متعادل كردن غریزه خودنمایی و تبرّج زن دارد، عامل مهمی برای جلوگیری از بخش بزرگی از اضطراب‏ها و دغدغه‏های فكری زن محسوب می‏شود؛ زیرا آزاد بودن زن در خودآرایی و به نمایش گذاردن جلوه‏های زنانه در جامعه، موجب افراط در تجمّل و توجه به زیبایی‏های ظاهری می‏شود، كه این توجه افراطی می‏تواند سبب بروز اختلال‏های روانی در زن شود.

توضیح مطلب این است كه وقتی زن مكشوف و آرایش كرده در بین مردان ظاهر می‏شود، طبعا عده‏ای خوششان می‏آید و او را مورد تحسین و تكریم (ظاهری) قرار می‏دهند. به همین دلیل، دایم سعی می‏كند وضع ظاهری خود را طوری قرار دهد كه بیشتر موردپسند آن‏ها واقع شود. معمولا این‏گونه زنان و دختران برای اینكه زیباتر شوند، هر روز وقت زیادی را صرف آرایش و تقلید از مدهای جدید می‏نمایند. این روند می‏تواند ناراحتی‏های روانی زیادی برای آنان ایجاد كند؛ زیرا به دلیل اینكه همیشه كارها به دلخواه پیش نمی‏رود، باعث بروز نگرانی‏هایی برای آن‏ها می‏شود. برای مثال، این تصور كه آیا با صرف این‏همه وقت و هزینه مالی، توانسته‏اند جلب نظر دیگران بكنند و مورد پسند آنان شوند یا به عكس، مورد تمسخر و تحقیر آنانند، می‏تواند دایم ذهن آن‏ها را به خود مشغول كند و آن‏ها را به موجوداتی نگران تبدیل نماید. دلیل دیگری كه می‏تواند به نگرانی آن‏ها بیفزاید این تصور است كه هر لحظه ممكن است رقیبی زیباتر از راه برسد و شكار آن‏ها را برباید. و سرانجام، دلیل دیگری كه باعث ناراحتی و استرس برای آن‏ها می‏شود این است كه می‏بینند به مرور زمان، از زیبایی‏هایشان كاسته می‏شود و زنان جوان‏تر و زیباتر جای آن‏ها را می‏گیرند و نقش آن‏ها را در ربودن دل‏ها كمتر می‏كنند. گرچه آن‏ها برای اینكه در این رقابت، ضعف خود را جبران كنند، دست به كارهای گوناگونی می‏زنند: تنوّع‏طلبی بیشتر در لباس و آرایش و افراط در جلوه‏گری و خودآرایی؛ ولی نتیجه چندانی برایشان ندارد.

وقتی زن در اثر آزادی در خودآرایی و جلوه‏گری به چنین احساسی رسید، به زودی متوجه می‏شود كه در این رقابت، دیگر توان مقابله با زنان زیبا و جوان را ندارد، بخصوص وقتی پا به سن می‏گذارد این احساس تلخ در او بیشتر می‏شود؛ زیرا مشاهده می‏كند همان مردانی كه چندی پیش خریدار نازها و كرشمه‏های او بودند، دیگر حاضر نیستند با او مراوده داشته باشند و بهای چندانی به او نمی‏دهند. اینجاست كه دچار افسردگی و اضطراب می‏شود و حتی گاه دیده شده است كه برخی زنان دست به انتحار می‏زنند.

كتاب چهره عریان زن عرب می‏نویسد: «زیبایی، به نمایش برجستگی‏های بدن و آرایشی كه اضطراب درونی و فقدان اعتماد به نفس را پنهان می‏كند، نیست، بلكه پیش از هر چیز مدیون قدرت تفكر، سلامت جسم و كمال نفس است. چه بسیار دخترانی كه به سبب شوق دست‏یابی به نشانه‏های مقبول زیبایی و زنانگی، به اختلالات روانی و اضطرابات گوناگون دچار گردیده‏اند. گمان و تصور یك دختر این است كه زندگی و آینده‏اش به اندازه بینی و یا خمیدگی مژه‏هایش بستگی دارد تا آنجا كه حتی یك میلی‏متر كوتاهی طول مژه نیز می‏تواند به مسئله‏ای جدّی و بحرانی واقعی در زندگی او تبدیل شود».27

آنچه این مشكل را حادتر می‏كند این است كه زنان بدحجاب خیلی زودتر از زنان دیگر زیبایی خود را از دست می‏دهند؛ زیرا در پزشكی اثباب شده است كه برهنگی اعضای زن در محیط گرم یا سرد، سبب به هم خوردن تعادل چربی‏های زیر پوست شده، لطافت و ظرافت و صافی عضلات را مبدّل به ناهمواری و مردانه شدن آن‏ها می‏كند. علاوه بر این، وقتی زن تمام زیبایی‏های خود را در معرض تماشای عموم قرار داد، دیگر چیزی برای جلب نظر ندارد. بنابراین، بدحجابی، هم از جهت جسمی و هم از جهت روانی، از زیبایی زن می‏كاهد و این خود عاملی در تشدید سرخوردگی و ناراحتی زن می‏باشد. اما به عكس، رعایت حجاب سبب افزایش زیبایی زن می‏شود. در روایتی، امام علی(علیه‌السلام) می‏فرماید: «عفّت و حجاب سبب افزایش و رشد زیبایی می‏شود.»28 و نیز در روایتی دیگر می‏فرماید: «پوشش و حجاب برای حال زن بهتر است و سبب دوام زیبایی او می‏شود.»29

 

غریزه حیا

خصیصه حیا و شرم به طور طبیعی، در زن بیش از مرد وجود دارد. به همین دلیل است كه زن فطرتا و از روی طبع و غریزه، میل به پوشش بدن خود در مقابل نامحرم دارد و از برهنگی دچار اضطراب می‏شود. شواهد فراوانی در اسلام بر فطری و غریزی بودن حیا برای زن وجود دارند و علاوه بر اینكه قرآن به این مطلب اشاره كرده، از نظر روان‏شناسی، زیست‏شناسی و جامعه‏شناسی نیز قابل اثبات است.

 

1. دیدگاه اسلام درباره حیای زن

قرآن در داستان حضرت آدم و حوّا، پس از اینكه می‏فرماید آن‏ها فریب شیطان را خوردند و از درخت ممنوعه تناول كردند، می‏فرماید: (فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْءَاتُهُمَا وَطَفِقَا یَخْصِفَانِ عَلَیْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ) (اعراف: 22)، و هنگامی كه از آن درخت چشیدند، زشتی‏ها و قسمت‏های پنهان اندامشان بر آن‏ها آشكار شد و (به سرعت) شروع به قراردادن برگ‏های درختان بهشتی بر خود كردند تا آن‏ها را بپوشانند.

از این داستان، به روشنی می‏توان فهمید كه آدم و حوا هنگام برهنه شدن، مضطرب و پریشان شدند؛ زیرا برای رهایی از این حالت، به برگ‏های درختان پناه آوردند و خود را با آن‏ها پوشاندند و صبر نكردند تا لباس مناسبی به دست آورند. این در حالی است كه اولا، آن‏ها همسر یكدیگر بودند و جایز بود در مقابل هم برهنه شوند. ثانیا، هیچ كس در آنجا نظاره‏گر آن‏ها نبود تا شرمندگی‏شان به خاطر او باشد. ثالثا، چون اولین انسان بودند، پوشش برای آن‏ها جنبه اكتسابی هم نداشت. بنابراین، تنها دلیل اضطراب ایشان از برهنگی، فطری بودن حیا در آن‏ها بود و چون برهنگی خلاف فطرت است، اضطراب‏آور است.30

اگر كسی بپرسد، از این آیات به دست می‏آید كه «كشف عورت» خلاف فطرت است، نه «كشف حجاب»، در پاسخ گفته می‏شود: اولا، قرآن در اینجا سخن از كشف «سوءة» دارد. «سوءة» در لغت، به معنای چیزی است كه انسان از آشكار شدن آن ناراحت می‏شود.31 بنابراین، منظور قرآن از كلمه «سوءة» در سوره اعراف، آیه‏های20 (سَوْءَاتِهِمَا)، 22( سَوْءَاتُهُمَا)، 26(سَوْءَاتِكُمْ) و 27(سَوْءَاتِكُمْ)، جاذبه‏های جنسی آدم و حواست؛ زیرا در آیه 26 همین سوره، خداوند از لباسی كه «سوءات» انسان را می‏پوشاند، به «لباس تقوا» تعبیر كرده است و می‏فرماید: (یَا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَیْكُمْ لِبَاسا یُوَارِی سَوْءَاتِكُمْ وَرِیشا وَلِبَاسُ التَّقْوَی ذَلِكَ خَیْرٌ.) و امام باقر(علیه‌السلام) آن را به «لباس عفاف» تعبیر می‏كند. «وَ اَمّا لِباسُ التَّقْوی فَالْعِفافُ.» 32از این روایت معلوم می‏شود لباس عفاف یا پوشش عفیفانه به پوششی گفته می‏شود كه جاذبه‏های جنسی انسان را بپوشاند، نه فقط عضو تناسلی را، و در واقع، علت اضطراب آدم و حوا، از بین رفتن عفاف و آشكار شدن جاذبه‏های جنسی آنان بود.

ثانیا، جاذبه‏های جنسی زن و مرد متفاوتند. در مرد، فقط اعضای تناسلی، یا حداكثر بین ناف تا زانو، دارای جاذبه جنسی است (چنانكه بعضی از روایات آن را تأیید می‏كند)،33 ولی در زنان، تمام بدن دارای جاذبه جنسی است. بنابراین، از این دو مقدّمه می‏توان به روشنی استدلال كرد كه هرگونه برهنگی زن، به نظر قرآن، در تضاد با فطرت اوست و موجب اضطراب او می‏شود. به همین دلیل است كه فریضه حجاب مخصوص زنان شده است و حجاب مردان در حد پوشیدن عضو تناسلی یا حداكثر بین ناف تا زانو می‏باشد.

در تأیید مطلب مزبور، یعنی اثبات مقدّمه اول، كه منظور از «سوءة» جاذبه جنسی است، می‏توان گفت: كلمه «عورت»34 نیز مانند كلمه «سَوءَه» به معنای جاذبه جنسی می‏باشد كه در تعابیر دینی در مورد بدن زن به كار رفته است. در سوره نور آیه 31 فرمود: بر زنان لازم نیست در مقابل كودكانی كه از «عورت» زنان ـ یعنی از جاذبه‏های مربوط به زنان ـ آگاه نیستند، حجاب داشته باشند.35 همچنین در روایتی، علت وجوب پوشش زن را عورت بودن او معرفی می‏كند. پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) می‏فرماید: «بدن زن عورت (دارای جاذبه جنسی) است كه خانه‏اش پوشش آن است.»36 معلوم است كه كلمه «عورت» در اینجا نمی‏تواند به معنای خاص آن باشد، بلكه كنایه از آن است كه بدن زن دارای جاذبه جنسی است و بهترین پوشش برای آن، بودن زن در خانه و كمتر ظاهر شدن در برابر نامحرم است.

بنابراین، چه در داستان آدم و حوا و چه در موضوع حجاب، تعبیر قرآن و روایت از بدن زن به «سوءة» و »عورت« دال بر این است كه زن از برهنه كردن بدنش دچار ناراحتی و پریشانی و بلكه اضطراب می‏شود و این نشانه فطری بودن حیا و در نتیجه پوشش و حجاب برای زن است.

از شواهد دیگر فطری بودن صفت حیا در زن، داستان حضرت مریم(س) و حضرت یوسف(علیه‌السلام) است. قرآن در قصه حضرت مریم(س)، پس از اینكه می‏فرماید: مریم به اعجاز الهی، باردار شد و برای اینكه مردم نادان او را به فحشا و بی‏عفتی متّهم نكنند، از آنان فاصله گرفت تا دور از آن‏ها وضع حمل كند، می‏فرماید: (یَا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنتُ نَسْیا مَّنسِیّا) (مریم: 23) (مریم آن‏قدر ناراحت شد كه) گفت: ای كاش پیش از این، مرده بودم و بكلی فراموش می‏شدم! این سخن حاكی از نهایت پریشانی و ناراحتی زنی است كه احساس می كند از نظر مردم، حیا و عفتش لكه‏دار شده است، از این‏رو، آرزوی مرگ می‏كند. این نشان می‏دهد حیا تمام وجود اوست كه با رفتن آن، جانش هم در حال از بین رفتن است و این غیر از فطری بودن حیا، دلیل دیگری ندارد. از این بیان معلوم می‏شود وقتی حیا در زن فطری باشد، پوشش و حجاب، كه لازمه حیاست، نیز فطری خواهد بود؛ زیرا امكان ندارد زنی دارای حیا باشد و آن‏گاه اجازه دهد نامحرم از نگاه كردن به بدن او لذت ببرد. به عبارت دیگر، ظهور و تبلور حیا در زن، به پوشش مناسب است. در واقع، عامل اصلی گرایش زن به حجاب و پوشش، تأمین یك نیاز درونی و فطری به نام حیا و شرم است.

همچنین قرآن در قصه حضرت یوسف(علیه‌السلام) به حركت فطری زن عزیز مصر اشاره می‏كند كه وقتی خواست از یوسف كام بگیرد، درها را بست (وَ غَلَّقَتِ الاَبْوابَ) (یوسف: 23) تا كسی شاهد او نباشد. امام زین‏العابدین(علیه‌السلام) می‏فرماید: در این هنگام، آن زن با پارچه‏ای روی بت خود را پوشاند. یوسف از او پرسید: چرا این كار را كردی؟ گفت از بت حیا می‏كنم.37 یوسف گفت: تو از بت حیا می‏كنی، ولی من از خدا حیا نكنم؟ از این موضوع مشخص می‏شود كه حیا امری فطری است؛ زیرا هر زنی به طور فطری و غریزی، چنین احساسی دارد.

همچنین در بعضی روایات آمده است كه خداوند حیای زن را نُه برابر حیای مرد قرار داده؛ حضرت امیر(علیه‌السلام) فرمود: «خداوند ـ عزّوجل ـ شهوت جنسی را ده قسمت آفرید. نُه قسم آن را در زنان قرار داد و یك قسم آن را در مردان؛ و اگر خداوند ـ عزّوجل در آن‏ها به اندازه شهوت جنسی‏شان حیا و شرم قرار نمی‏داد، هر آینه به هر مردی نُه زن آویزان (وابسته) می‏شد.»38

در روایت دیگری، حیای زن را از این هم بیشتر می‏داند. ابو بصیر می‏گوید: از امام صادق(علیه‌السلام) شنیدم كه می‏فرمود: «شهوت جنسی زن نود و نُه برابر مرد است، اما خداوند بر او حیا قرار داده است.» از این دو روایت استفاده می‏شود كه در طبیعت و آفرینش زن، حیا بیش از مرد قرار داده شده و این از خصایص عَنْ ابی بصیر، قالَ سَمِعْتُ اَباعَبْدِاللّه (علیه‌السلام) یَقولُ: «فُضِّلَتِ الْمَرْأَةُ عَلَی الرَّجُلِ تِسْعَةً وَ تِسْعینَ مِنَ اللذَّةِ وَ لكِنَّ اللّهَ اَلْقی عَلَیْها الْحَیاءَ.»39 فطری اوست.

 

2. دیدگاه زیست‏شناسی و روان‏شناسی درباره حیای زن

زیست‏شناسان و روان‏شناسان هم به فطری بودن حیا در زن (و بلكه در جنس ماده) اذعان دارند. دكتر فخری، فیزیولوژیست مصری، در این‏باره می‏گوید: «اصل و مبدأ احساس حیا، همان احساس حیوانی جنس ماده در مورد حیاست و به همین جهت می‏بینیم نوعا احساس حیا در زنان از مردان قوی‏تر است».40

مودودی نیز پس از شرح مفصّلی درباره اینكه تجاذب جنسی در انسان دایمی است، می‏نویسد: «در طبع زنان، در مقابل شهوت و جاذبیت جنسی، حیا و احتشام و امتناع نیز به ودیعت نهاده شده است، كه در هر زنی كم و بیش وجود دارد. بدون شك، این غریزه امتناع و فرار در جنس ماده حیوانات دیگر نیز ظهور دارد، ولی در جنس ماده انسان بیشتر و شدیدتر است و این شدت به وسیله وضع غریزه حشمت و حیا در روان او، افزون گشته است».41

برخی از روان‏شناسان معتقدند: حیا با آفرینش زن به هم آمیخته است و تطوّرات جسمی دوران بلوغ، كه معمولا با بروز حالت روحی و روانی گوناگونی همراه است، عامل درونی حیا را به نمایش می‏گذارد. كتاب طبایع زنان درباره وضعیت روحی و روانی پسران و دختران در دوران انتقال از كودكی به نوجوانی (دوران بلوغ) می‏نویسد: «فرق بین این دو جنس خیلی زیاد است؛ مثلا، دختر در این سن متانت خویش را دارد و در نهایت، رشد و وقار زندگی می‏نماید، در حالی كه پسر سال‏های دراز دیگری لازم دارد تا عاقل گردد.»42 سپس در مورد آثار بلوغ در دختران می‏گوید: «خجالت در او (دختر) زیاد و تأمّلش در حركات و اطوار خویش فوق‏العاده گردیده و میلش به انفراد و تنهایی زیاد خواهد شد.»43

بنابراین، وقتی حیا در زن فطری باشد، حجاب و پوشش هم، كه از آثار و نتایج آن است، فطری خواهد بود. منتسكیو (C.L.D.S.Montesquieu) می‏گوید: «تمام ملل جهان در این عقیده مشتركند كه زن‏ها باید حجب و حیا داشته باشند تا بتوانند خودداری كنند. علتش این است كه قوانین طبیعت این‏طور حكم كرده است و لازم دانسته زن‏ها محجوب باشند و بر شهوات غلبه نمایند. طبیعت مرد را طوری آفریده كه تهوّرش زیادتر باشد، ولی زن طوری آفریده شده كه خودداری و تحمّلش زیادتر باشد. بنابراین، هرگز نباید تصور كرد افسار گسیختگی زن‏ها بر طبق قوانین طبیعی است، بلكه افسار گسیختگی بر خلاف قوانین طبیعت می‏باشد و بر عكس، حجب و حیا و خودداری مطابق قوانین طبیعت است؛ زیرا طبیعت ما را طوری آفریده كه به نقص خود پی‏ببریم و به همین جهت است كه دارای حجب و حیا هستیم؛ زیرا حجب و حیا همانا خجلتی است كه شخص از نقص و عدم كمال خود دارد.»44

 

3 ـ دیدگاه جامعه‏شناسی درباره حیای زن

بررسی جامعه‏شناختی و تاریخی حجاب نیز فطری بودن حیا در زن را به اثبات می‏رساند؛ زیرا بنابر گواهی متون تاریخی، در اكثر قریب به اتفاق ملت‏ها و آیین‏های جهان، حجاب در بین زنان معمول بوده است؛ هرچند در طول تاریخ، فراز و نشیب‏های زیادی را طی كرده و گاهی با اعمال سلیقه حاكمان، تشدید یا تخفیف یافته، ولی هیچ‏گاه به طور كامل از بین نرفته است. مورّخان به ندرت، از اقوام بدوی، كه زنانشان دارای پوشش مناسب نبوده و یا به صورت برهنه در اجتماع ظاهر می‏شدند، یاد می‏كنند.

دانشمندان، تاریخ حجاب و پوشش زن را به دوران ما قبل تاریخ و عصر حجر نسبت می‏دهند. كتاب زن در آینه تاریخ پس از طرح مفصّل علل و عوامل تاریخی حجاب، می‏نویسد: «با توجه به علل ذكر شده و بررسی آثار و نقوش به دست آمده، پیدایش حجاب به دوران پیش از مذاهب مربوط می‏شود و به این دلایل، عقیده عده‏ای كه می‏گویند مذهب موجد حجاب می‏باشد صحّت ندارد، ولی باید پذیرفت كه در دگرگونی و تكمیل آن بسیار مؤثر بوده است».45

نتیجه‏ای كه از این مطلب می‏توان گرفت این است كه گرایش زنان در طول تاریخ و در خلال فرهنگ‏ها و تمدن‏های گوناگون، و حتی بعضا متضاد، به حجاب و پوشش، این حقیقت را به اثبات می‏رساند كه حیا، كه تبلور آن حجاب زن در مقابل نامحرم است، ریشه در فطرت و غرایز زن دارد و به همین دلیل، یك خصیصه ‏مشترك‏ در بین‏ تمام‏ زنان‏ بوده ‏است.

 

حیا و سلامت روانی

شكی نیست كه وجود حیا در زن تأثیرات بسیار مثبتی بر روح و روان وی دارد. عفاف و پوشیدگی همچون سد و حفاظی است كه زن در سایه آن از هر ذلّت و تحقیری در امان می‏ماند. دین اسلام با واجب كردن حجاب، نمی‏خواهد زن بازیچه دست شهوت‏پرستان باشد و ارزش او به میزانی تنزّل كند كه تنها وسیله‏ای برای اطفای شهوات به حساب آید. اسلام خوشی‏های مشروع را برای زن می‏پسندد و البته تأمین آن را در سایه حیا و عفت قرار می‏دهد. عفاف، كه ثمره حجاب و پوشش است، عامل آرامش و سكون انسان و دور ماندن او از عوامل اضطراب و در نهایت، موجب رضایت وجدان است. چه بسیارند عوامل ناامنی فكری و ذهنی كه عفاف مانع بروز آن‏هاست. عفاف موجب احساس امنیت و شرف آدمی است و باعث می‏شود كه آدمی بتواند در طول حیاتش درست فكر كند و نیكو تصمیم بگیرد.

زن به دلیل اینكه عواطف و احساسات قوی‏تری نسبت به مرد دارد، از نظر روانی نفوذپذیرتر از مرد است؛ یعنی بیش از مرد از عوامل بیرونی متأثر می شود. این تأثّر و نفوذپذیری وقتی از یك منبع، یعنی از سوی شوهر باشد، باعث می‏شود وحدت و یگانگی روانی زن حفظ شود، ولی وقتی زن بدون حجاب در اجتماع مردان نامحرم حاضر می‏شود، به آسانی تحت تأثیر روانی و عاطفی آنان قرار می‏گیرد و وحدت روانی او از بین می‏رود و با از بین رفتن وحدت روانی، دچار اضطراب و آشفتگی می‏شود.46

در منابع اسلامی، درباره برخی از آثار روانی حجاب و بی‏حجابی مطالب زیادی وجود دارند؛ مثلا، در آیه 60 سوره «نور» درباره فلسفه حجاب می‏فرماید: (وَ اَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ)؛ و اگر «زنان» خود را بپوشانند برای آن‏ها (خیر) بهتر است. كلمه «خیر»، كه به معنای سود و نفع است، به دلیل اطلاقش، هم شامل نفع مادی می‏شود و هم نفع معنوی. در آیه 53 سوره احزاب، سود و نفع حجاب مشخص‏تر بیان شده است: (ذلِكُمْ اَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ) این كار (حفظ حریم بین زن و مرد) برای پاكی دل‏های شما و آن‏ها بهتر است. بنابراین، می‏توان گفت: طبق این دو آیه، اثر مهم حجاب برای زن، طهارت و پاكی قلبی است كه مقدّمه‏ای برای رسیدن به سلامت قلبی (قلب سلیم) است و در روان‏شناسی، از آن به «سلامت روانی» تعبیر می‏شود.

همچنین در آیه 30 سوره «نور» درباره تأثیر حفظ عفّت مرد به واسطه نگاه آلوده نكردن به زن می‏فرماید: (وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ اَزْكی لَهُمْ)؛ و عفاف خود را حفظ كنند. این برای آنان پاكیزه‏تر است.

در روایات نیز به تأثیر روانی حجاب بر زن اشاره شده است. امام علی(علیه‌السلام) در وصیت خود به امام حسن(علیه‌السلام) می‏فرماید: «(زنان را) در پرده حجاب نگاه دار تا نامحرمان را ننگرند؛ زیرا سخت‏گیری در پوشش، عامل سلامت و استواری آنان است.»47

همچنین آن حضرت در حدیث دیگری می‏فرماید: «پوشش و حجاب برای حال زن بهتر است و سبب دوام زیبایی او می‏شود.»48 منظور از حال زن در این حدیث، وضعیت روانی اوست كه رعایت حجاب سبب تعادل بهتر آن می‏شود. و نیز پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) می‏فرماید: «بهترین زنان شما زنان پاك‏دامن و عفیف هستند.» این روایت نیز همان چیزی را می‏گوید كه در آیه 60 سوره «نور» گذشت.49

سه شنبه 29/2/1388 - 23:18
موبایل

اعتیاد به ایمیل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کنترل وسواسی صندوق پست الکترونیکی، آدم را دیوانه می کند! یکی ازهنرمندان مشهور گفته است: «من به نامه الکترونیکی ( e-mail ) معتادم. وقتی نامه ای دریافت می کنم، سطح اندورفین مغزم افزایش می یابد و وقتی صندوق پستی ام را باز می کنم و هیچ نامه ای در آن نیست، احساس تنهایی و نومیدی بر من غلبه می کند.»

 

امروزه اظهاراتی از این قبیل، کاملاً متداول است و زیاد به گوش می رسد. بر طبق نظرسنجی انجام شده از سوی آمریکا آنلاین، 41 بزرگسالان در این کشور، صبح ها که از خواب بر می خیزند، قبل از مسواک زدن، صندوق پست الکترونیکی شان را وارسی می کنند. به علاوه، یک چهارم مردم اعتقاد دارند که رفتن به جایی که دو یا حداکثر سه روز امکان وصل شدن به شبکه و وارسی نامه های الکترونیکی نباشد، «غیر قابل تصوّر» است. در واقع، وابستگی به ایمیل یکی از مشکلات بسیاری از انسان ها شده است.

 

مقایسه اعتیاد به ایمیل و اعیتاد به داروها و مواد مخدّر، خیلی دور از ذهن نیست. به گفته دکتر جان ریتی، روان پزشک و دانشیار دانشگاه هاروارد، اتصال به شبکه، در واقع شبیه سازی همان مسیری است که داروها و مواد مخدّر در مغز انسان طی می کنند. به عبارت دیگر، تمام نشانه های اعتیاد در این ها نیز وجود دارد: «زنگ» دریافت یک نامه الکترونیکی جدید، سطح دوپامین مغز را افزایش می دهد و آثار کلافگی ناشی از ترک ایمیل در تعطیلات و مسافرت های خانوادگی کاملاً در بعضی اشخاص مشهود است.

 

این علائم اعتیاد، تنها نشانه هایی نیستند که ما به خاطر نیازمان به وصل بودن به اینترنت، از آن ها رنج می بریم. بلکه علاوه بر آن ها، دامنه تمرکز و توجه مان نیز کاهش می یابد. همه ما چندکار مختلف را به طور همزمان انجام می دهیم تا میزان کارآیی خود را بالا ببریم. امّا در میان این تلاش ها، یک چیز مهم قربانی می شود و آن هم چیزی نیست جز همان میزان کارآیی!

 

مطالعات دکتر دیوید مه یر، استاد روان شناسی دانشگاه میشیگان، نشان می دهد که کسانی که توجهشان را بین دو فعالیت مختلف (مثلاً نوشتن یک نامه الکترونیکی و خواندن یک گزارش) می گردانند، 50 وقت بیشتر به نسبت حالتی که آن دو کار را یک به یک به نوبت انجام دهند، صرف می کنند. نتیجه گیری آن که اگر می خواهید میزان کارآیی خود را افزایش دهید، تمایل خود در مورد انجام چند کار به طور همزمان را کنار بگذارید.

 

در زیر چند توصیه برای کاهش وابستگی به نامه های الکترونیکی آورده شده است:

 

 

سرویس پست الکترونیکی را در خدمت خود قرار دهید نه خود را در خدمت آن. بعضی برنامه ها مثل Outlook به شما اجازه می دهند که نامه های الکترونیکی خود را فقط هر نیم ساعت یا هر یک ساعت یکبار وارسی کنید.

 

 

«زنگ» دریافت نامه الکترونیکی جدید را خاموش کنید.

 

 

برخی پیام ها، مثل کارت تبریک و تشکر را فقط با پست معمولی (کاغذی) بفرستید.

 

 

برای خواندن و ارسال نامه های الکترونیکی خود، بازه زمانی خاصی را قرار دهید و به خودتان بگوئید که قبل یا بعد از آن بازه زمانی، کارکردن با سرویس پست الکترونیکی مجاز نیست.

 

 

هرگز کار کردن با پست الکترونیکی، اولین کاری که صبح انجام می دهید یا آخرین کاری که قبل از به رختخواب رفتن در شب انجام می دهید نباشد.

 

اگر همه این تلاش ها با شکست روبرو شد، سعی کنید مغازه پست الکترونیکی را برای چند روز به طور کامل تعطیل کنید. در این صورت خواهید فهمید که دنیا بدون اینترنت هم وجود دارد!

يکشنبه 27/2/1388 - 21:14
دانستنی های علمی

آثار رسانه های گروهی بر انحرافات اجتماعی

امروزه شاید اطلاعات و آنچه رسانه‎های همگانی در زمینه‎های مختلف اجتماعی و سیاسی عرضه می‎دارند از جمله گرانبهاترین موضوع در جوامع انسانی باشد .برخی نظریه‎پردازان ارتباطات بر این اعتقادند كه اهمیت این امر تا به آنجاست كه امروزه اختیار جهان تنها در دست كسی است كه نفوذ قابل ملاحظه‎ای بر رسانه‎ها دارد.از این رو هر كشور به فراخور و ظرفیت رسانه‎های گروهی خود سعی دارد همه چیز را از این طریق و به شیوه‎ی دلخواه و متناسب با آمال و آرزوهای خود منعكس و اداره نماید .در عصری كه فرا ارتباطات نامیده می‎شود و زندگی روزمره مردم با تمام وجود متأثر از چنین پارادیمی است ، به سختی می‎توان منكر متغیری چنین قدرتمند در عرصه‎ی زندگی بشر گردید .

بی‎توجهی به این مهم می‎تواند جوامع را در معرض ركود و عقب‎ماندگی جدی قرار دهد ، به گونه‎ای كه حتی بسیاری از صاحب‎نظران تحولات اجتماعی قائل به تغییرات بسیار جدی و بنیادین در عرصه‎ی زندگی اجتماعی بشر و فرهنگ جوامع در آینده‎ای نه چندان دور می‎باشند .در این میان رسانه‎ها به عنوان یكی از مهمترین نمادهای این تحول عظیم در عرصه‎ی زندگی بشر رفته رفته نقش و جایگاهی استراتژیك و پیچیده به خود گرفته و به عنوان عاملی سرنوشت ساز و تعیین كننده در انتخاب انسان امروز مطرح شده‎اند .

با تمام تعاریف و الزامات شمرده شده نباید زوایای منفی ناهنجار و مشكل‎ساز آن را نیز از نظر پنهان كرد ، چرا كه غفلت از آن می‎تواند سبب تغییرات ناخواسته و حتی تهدید‎كننده‎ای بر ارزش‎ها و فرهنگ جوامع گردد .

- امروزه رسانه‎های جمعی یكی از پیچیده‎ترین عناصر قابل طرح در انحرافات اجتماعی هستند .

دقیق‎تر آن كه فرهنگ سنتی اكثر جوامع دستخوش تغییر و تحول شده و همه تا حدودی متأثر از آنچه فرهنگ واحد جهانی نام گرفته است ، شده‎اند . بدون تردید رسانه‎های قدرتمند و فعال در جهان تمام سعی و تلاش خود را جهت مسخ فرهنگ جهانیان و دیكته نمودن الگوها و هنجارهای مورد نظرشان به كار گرفته‎اند .

تكنولوژی‎های جدید نظرات سلطه‎ی فرهنگی را افزایش می‎دهد و با مظاهر فریبنده‎ی خود جوامع تحت سلطه را مدهوش فرهنگ مبتذلشان می‎كنند كه این امر ناشی از سرمایه‎گذاری بسیار و برنامه‎ریزی دقیق آنان در جهت بی‎هویت كردن كشورهای تحت سلطه است . وسایل ارتباط جمعی در ذهن و فكر مردم عقاید ، ارزش‎ها و هنجارهای خاصی را توسعه داده یا تثبیت می‎كنند .

رسانه‎های جمعی معمولاً ارزش‎های كلان جامعه و جنبه‎های هنری خرده‎فرهنگ‎ها را به مردم عرضه می‎دارند .

مثلاً در بسیاری از فیلم‎ها و همچنین تلویزیون تأكید بر ارزش‎های كلانی چون میهن پرستی و مسایل دینی فراوان دیده‎ می‎شود .

معتاد شدن به معنی عام كلمه از اثرات منفی این پدیده است به خصوص این امر در كودكان بیشتر دیده می شود.

كودك چنان به برنامه‎های مورد علاقه‎ی خود گرایش پیدا می‎كند كه ضروری‎ترین امور زندگی و تعامل اجتماعی را از یاد می‎برد .

بر عكس هر گاه وسایل ارتباط جمعی یك سویه قابل انتظار است در حالی كه بسیاری از بزرگسالان به مكانیزم‎های دفاعی خاص خود مجهز شده‎اند ، اما این موضوع در مورد كودكان مصداق كمتری دارد چرا كه هنوز ذهن كودك رموز تحلیل عقاید و سنجش و سپس پذیرش یا طرد منطقی آن را درك نكرده است ، از این رو وقتی كودكان بدون هیچ پناه و یا حفاظ در برابر وسایل ارتباط جمعی قرار می‎گیرند ، سخت تأثیر پذیر شده و ناچار به سختی آسیب‎پذیر خواهند شد .

تلویزیون به مثابه‎ی رسانه‎ای همه‎گیر و پرنفوذ تأثیری فراتر و بیشتر از سایر رسانه‎های موجود دارد . نظر به این كه معمولاً تصویر بیش از نوشته یا سخن انسان را متأثر می‎سازد ، بیشتر بررسی‎های مرتبط با تأثیر وسایل ارتباط جمعی در رفتارهای انحرافی به سینما ، تلویزیون و احتمالاً نوارهای مصور اختصاص یافته است .

با این وجود مرور برخی از تحقیقات و یافته‎های پژوهشی نشان می‎دهد كه تلویزیون در قالب موارد تأثیر قابل ملاحظه‎ای در افزایش خشونت یا تحمیل عقاید و تغییر افكار ندارد.

شاید مشكل در این قبیل پژوهش‎ها بدین سبب باشد كه هیچ‎گاه نمی‎توان تأثیر تلویزیون را از متغیرهای دیگری مانند پایگاه اجتماعی ، ساخت خانواده‎ها ، جنس ، سن ، تحصیلات و ساخت روانی فرد جدا كرد و درباره‎ی آن به داوری نشست .

بی‎مناسبت نیست كه در این مجال و به اختصار به توضیح دو نظریه در این زمینه اشاره كنیم .

در نظریه‎ی نخست مدافعان آن معتقد به تأثیر « روان پالایی » برنامه‎های تلویزیونی هستند و در دیدگاه دوم مدافعان قائل به فرضیه تأثیر « تقلیدی » بودن آنند .اگر چه برای اثبات هر دو دیدگاه شواهدی در دست است ، ولی نظریه‎ی دوم طرفداران بیشتری دارد . این نظریه بر یافته‎‎های زیر متكی است :

الف ) برخی مطالعات نشان دهنده‎ی رفتارهای تقلیدی برگرفته شده از نمایش و مشاهده‎ی برخی از تولیدات تلویزیونی در مخاطبان است .

ب ) آزمایش‎هایی كه نشان می‎دهد تماشای خشونت در برنامه‎های تلویزیونی موجب افزایش رفتار خشونت‎آمیز نوجوانان و جوانان می‎شود .

حضور پدیده‎های قدرتمندی در مسیر زندگی تكاملی انسان چون مدرسه، اشتغال، ازدواج و غیره موجب تغییرات بنیادینی در زندگی بشر و وضع نظم و شرایطی نوین می‎گردد .

در این میان رسانه‎های گروهی از آن جمله متغییرهای كار آمد و مؤثری محسوب می‎شوند كه عادات و رسوم سابق را تغییر داده ، وضع فرهنگ و رویه‎های جدیدی می‎شود .

تأثیر رادیو، تلویزیون، جراید ماهواره، اینترنت و ... بر زندگی افراد سبب شده است تا افراد در شرایطی جدید و قهری برنامه‎ی خود را متناسب و همسو با آنها تغییر دهند.

به عنوان نمونه معمولا اعضای خانواده برنامه‎ی كار و زندگی خود را طوری تعیین می‎كنند كه بتوانند به موقع از تماشای برخی از برنامه‎ها بهره‎مند شوند .

قطعا تأثیر رسانه‎های متنوع و متعدد برحسب محیط و برداشت تماشاگران مختلف جامعه فرق می‎كند و گروه‎های تحصیل كرده با دارا بودن معلومات كافی و آگاهی وسیع می‎توانند مسایل را از ابعاد مختلف شناسایی و بررسی نموده و درباره‎ی آنها به قضاوت نشسته و داوری نمایند .

لیكن گروه‎های كم سواد و ناآگاه، به واسطه‎ی محدودیت اطلاعات و درك ناكافی در موارد زیادی قادر به تجزیه و تحلیل داده‎های دریافتی نبوده و به ناچار یا آنها را می‎پذیرند و یا این كه خود را نسبت بدانها بیگانه احساس كرده و از اظهار نظر خودداری می‎كنند.

اما آن چه مسلم است، رسانه‎ها به شیوه‎های متفاوتی با جرم و خشونت ارتباط دارند , در میان رسانه‎های جمعی، فیلم‎های سینمایی به عنوان یك عامل مؤثر در انحراف و بزه‎كاری جوانان سابقه‎ی قدیم‎‎تری دارند .

نمایش اعمال خشونت‎بار، كشتار، جنایت و نیز صحنه‎های هیجان‎انگیز در فزونی و تشدید اعمال انحرافی و بزه اثر بسزایی دارد.

نقش فیلم‎ها در بزه‎كاری و جرم و جنابت از این امر ناشی می‎شود كه آنها صحنه‎های پرخاشگرانه مانند تندخویی، بی‎رحمی، آدم‎كشی و دعوا را با تمام فنون و به كارگیری آخرین و پیچیده‎ترین شگردهای سینمایی ناشی از فن‎آوری روز در این حوزه به نمایش می‎گذارند .

چیزی كه امروز به نظر می‎رسد ، در بخش قابل توجهی از فیلم‎ها و سریال‎های پخش شده از رسانه‎ی تصویری ملی ما دیده می‎شود .

تحقیقات نشان می‎دهد كه تعداد زیادی از بزه‎كاران در مقایسه با افراد عادی به دیدن فیلم‎های سینمایی خشونت‎بار و جنایی و از این قبیل دلبستگی بیشتری داشته‎اند ، امابه طور كلی نتایج پژوهشگران در مورد اثرات رسانه‎های تصویری و جرم در چند محور مشترك است :

1 ـ كج روان بیشتر از سایرین داوطلب تماشای صحنه‎های خشونت‎آمیز هم در تلویزیون و هم در سینما و در داستان‎های جنایی و خیالی هستند .

2 ـ مشاهده شده است كه بعضاً سینما و تلویزیون به مثابه‎ی یك ابزار فرار از واقعیت انتخاب شده است .

3 ـ با وجود آن كه برخی از روان‎شناسان و جامعه‎شناسان به نقش درمانی روانی اجتماعی رسانه‎ها نیز توجه می‎كنند و بر این عقیده‎اند كه مطبوعات ، رادیو و تلویزیون و سینما با انتشار اخبار و داستان‎های جنایی و پلیسی بسیاری از بیماران روانی را كه عقده‎های سركوب شده و تمایلات خشونت‎آمیز و ناخودآگاه دارند ، درمان می‎كنند ، اما نباید این واقعیت را فراموش كرد كه مضامین متضمن قتل ، جنایت ، خشونت و رفتارهای هنجارشكن و مغایر با قانون و قوانین هر جامعه در قالب هر یك از اشكال فیلم ، صوت ، نوشته ، گزارش ، تبلیغ و ... ممكن است روحیه‎ی هنجارشكنی ، قانون گریزی ، ماجرا جویی و خشونت و ... را در بینندگان تحریك و آن‎ها را به سوی عوامل ضد اجتماعی و مخرب و هنجار شكن سوق دهد .

این موضوع به خصوص در مورد نوجوانان و جوانان از اهمیتی دوچندان برخوردار است .

از طرفی بررسی رابطه بین جرم و رسانه‎های گروهی بی‎نهایت پیچیده است ، زیرا كه جرم و بزه با پدیده‎ها و نیروهای اجتماعی تاریخی گسترده‎ای محاط می‎شوند و رسانه‎ها تنها جزئی از نظام اطلاعاتی نمادین گسترده‎ای هستند كه شناخت اجتماعی درباره‎ی جهان را به وجود آورده و توزیع می‎نمایند .

رسانه‎ها به شیوه‎‎های مختلف كه معمولاً در بحث‎های همگانی در نظر گرفته می‎شود ، همانند اثرات آنها بر سیاست‎های همگانی و نگرش‎های اجتماعی كلی درباره‎ی خشونت با جرم مرتبط می‎شود . افزون بر پیچیدگی‎های ارتباط رسانه‎ای سرچشمه‎های متعدد دیگری وجود دارد كه یا با ارتباط متقابل با رسانه‎ها یا به تنهایی باعث به وجود آمدن جرم می‎شوند.

این سرچشمه‎ها از ویژگی‎های فردی تا جنبه‎های تاریخی ، اجتماعی ، فرهنگی و ... را در بر می‎گیرد .

اهمیت عامل‎های غیررسانه‎ای همانند شرایط خانوادگی ، ویژگی‎های ژنتیكی و روان‎شناختی فردی ، ساختار اجتماعی ، روابط نژادی و شرایط اقتصادی در به وجود آمدن جرم عموماً شناخته شده‎اند ، لذا به نظر می‎رسد بهتر آن باشد كه نقش رسانه‎ها را در شكل‎گیری جرم و بزه‎كاری در جوامع توأم با سایر عوامل موجده‎‎ی جرم و بزه‎كاری مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد .

البته این بدان معنا نیز نخواهد بود كه یا نقشی برای رسانه‎ها در شكل‎گیری انحرافات اجتماعی قائل نباشیم ، یا نقش و تأثیر آن را كم‎اهمیت بدانیم ، بلكه قصد آن است كه بر این نكته تأكید شود كه باید ریشه‎ی جرم و انحراف را در بستری متشكل از متغیرهای متعددی جستجو كرد كه هر یك سهم و جایگاه خود را در شكل‎گیری آن دارا می‎باشند .

در این رابطه ( یعنی رسانه‎ها و جرم ) دو دیدگاه مشهور وجود دارد كه بیان آنها نشان‎دهنده دو نظر كاملاً متمایز از یكدیگر است .

پیروان دیدگاه اول معتقدند كه رسانه‎ها نه تنها عامل به وجود آوردن جرم در جامعه‎اند كه نقش غیر قابل انكاری در پیچیده شدن جرایم و سازمان دهندگی آن دارند .

دیدگاه دوم مطرح می‎كند كه رسانه‎ها هیچ گونه اثری بر شكل‎گیری جرم ندارند و یا اثرات بسیار محدودی دارند .

اعتبار نسبی این دو دیدگاه متضاد یعنی محوری بودن رسانه‎ها و بی‎اهمیتی رسانه‎ها به نوعی سبب آشفتگی در تحلیل صاحب‎نظران این حوزه شده است و این همان نكته‎ای است قبلاً به آن اشاره شد كه نباید نگاهی مطلق و یك سویه در تحلیل رابطه‎ی جرم و رسانه داشت، بلكه باید پذیرفت كه تحلیل این رابطه در جایی بین این دو بی‎نهایت ( دو نظریه‎ی مطرح شده اخیر ) قرار دارد .

پژوهش در زمینه‎ی جرم مقلدانه مدرك و شواهد مختصری از اثر جرم‎زایی رسانه‎ها به دست می‎دهد .

رسانه‎ها به تنهایی نمی‎توانند یك فرد تابع قانون را به یك مجرم تبدیل كنند و شایسته نیست علت جرم را به تنهایی متوجه رسانه‎ها كرد ، شاید به همین خاطر باشد كه راهبردهای انتخاب شده متكی بر این نظریه تاكنون اثر چندانی در كنترل انحرافات اجتماعی نداشته است.

به نظر می‎رسد این استدلال نیز واجد دلایل و مستندات قوی و محكمی نیست كه نشان دهد رسانه نقش چندانی بر شكل‎گیری انحرافات اجتماعی ندارند . به رغم این دو گرایش خوش‎بینانه و بدبینانه باید یادآور شد كه رادیو ، تلویزیون ، فیلم‎های سینمایی ، مطبوعات و سایر ابزارهای اطلاع‎رسانی خود وسیله‎ی تعیین‎كننده‎ای كه موجد جرم باشند ، محسوب نمی‎شوند ، بلكه ابزاری هستند كه می‎توانند به شكل دلخواه مورد بهره‎برداری قرار گیرند .

در پایان باید افزود كه رسانه‎های جمعی نیز مانند بسیاری از یافته‎ها و ساخته‎های انسانی در آن واحد می‎توانند مفید یا مضر باشند, همانطور كه از انرژی هسته‎ای می‎توان در مقاصد صلح‎آمیز و یا به منظور جنگ‎افروزی سود جست ، از رسانه‎های جمعی نیز می‎شود استفاده و بهره‎ای دو سویه برد . بنابراین پر واضح است كه این انسان‎ها هستند كه كاربرد و استفاده از این ابزار را به خوبی یا بدی رقم می‎زنند و باز انسان‎ها هستند كه مفاهیم نیكی و بدی را به محتوای برنامه‎های منتشر شده نسبت می‎دهند .

يکشنبه 27/2/1388 - 21:12
ازدواج و همسرداری

جاذبه هاى ناسالم

جاذبه هاى ناسالم

ازدواج بر اساس هوس!!

دست اندركاران تعلیم و تربیت همواره در این فكر بوده اند كه چه كنند تا نوجوانان و جوانان به شكل ناسالم و غیر متعارف با افراد غیر همجنس رابطه برقرار نسازند.

یكى از مهمترین مواردى كه در زمینه ((تربیت اجتماعى)) باید در نظر داشته باشیم, آماده ساختن فرزندمان براى رو در رو شدن با جنس مخالف است. نه مى توانیم فرزندانمان را به گونه اى تربیت كنیم كه از هر فردى از جنس مخالف بگریزند و نه اینكه مى توانیم آنها را به حال خود رها كرده و منتظر پیشامد روزگار بنشینیم; بلكه باید از سالهاى اولیه زندگى فرزندمان, تصویر روشنى از نحوه برخورد با جنس مخالف را برایشان ترسیم كنیم.(1)

این كار باید در ابتدا با آگاهى پدر و مادر از رفتار صحیح اجتماعى و تربیتى آغاز و با معرفى الگوى صحیح به فرزند, كامل شود. چون بسیارى از روابط ناصحیح دختران و پسران ناشى از شیوه هاى نادرست تربیتى و برخوردى پدر و مادر است, آن هم پدر و مادرى كه با تحقیر فرزند و بى محبتى به او و توجیه نكردن وى در كیفیت برخورد با جنس مخالف, زمینه انحراف او را فراهم آورده اند.

نوجوان در سن و موقعیتى قرار گرفته است كه تصورش از جنس مخالف, فقط به علاقه جنسى محدود مى شود و از مسائل و عوارض اجتماعى, خانوادگى و تربیتى آن بى خبر است.

برخى پسران, داشتن دوست دختر را نوعى توفیق و قدرت اجتماعى تلقى مى كنند و دختران نیز داشتن رابطه با پسران را نوعى جاذبه و امتیاز به شمار مىآورند!

براى اكثریت قریب به اتفاق دختران, دوستى و رابطه با یك پسر, به هیچ وجه یك دوستى معمولى نیست, بلكه این دوستى و رابطه در تصوروذهن آنان همان چیزى است كه قطعا منجر به ازدواج خواهد شد.

این تصور نادرست جوانان و نیز واقعیتهاى گوناگون موجود در جامعه, سبب شده كه جوانان به خاطر رابطه غیر مشروع با جنس مخالف, آسیب ببینند. بدیهى است كه دامنه این آسیب, بیشتر متوجه دختران شده و منجر به آسیب روانى, اجتماعى و تربیتى آنان مى شود. چنین دخترى تا مرز افسردگى پیش رفته و پیوسته احساس بى ارزشى مى كندوجایگاه خود را نزد اولیا و اطرافیانش به عنوان فردى شایسته از دست مى دهد و پدر و مادر, او را مایه آبروریزى خانواده خود مى دانند.

بعضى دختران و پسران در برخورد با یكدیگر حالتى هیجانى و شتابزده دارند و در رویایى عجیب قرار مى گیرند و چه بسا بطور موقت گرفتار بیمارى روحى و جسمى شوند دختر, نگاه دوستانه پسرى را به خود, به قصد وى به ازدواج تفسیر كرده, و شدیدا دلباخته او مى شود و نام آن را ((عشق پاك)) مى گذارد.

بعضى دختران با یك جمله پسر كه به دخترى ابراز علاقه مى كند خود را دلباخته مى كنند. آیا این نوع جملات در همه دختران اثر مى گذارد؟ در به روشنى باید گفت اینگونه جملات همه دختران را دلباخته نمى كند هر چند كه باید اذعان داشت كلمات محبتآمیز, بر همه انسانها اثر مى گذارد و براى آنها جذاب است, ولى همه را دلباخته نمى كند. سوالى كه در اینجا باقى مى ماند این است كه این ابراز علاقه ها كدام جوان را از خود بى خود و هیجان زده مى كند و او را در رویاهاى خیالى سیر مى دهد؟

در وهله اول جوانى در واكنش به چنین جمله اى هیجان زده مى شود كه شناخت درستى از جنس مخالف ندارد و رفتار درست در برابر آنها را تمرین نكرده و آموزش ندیده است. در مرحله بعدى جوانى اینگونه هیجان زده مى شود كه به نوعى خود را تشنه محبت مى داند و احساس مى كند كه محبتها نسبت به او دریغ شده و یا اینكه جنبه صورى داشته اند.از این رو باید نوجوان به لحاظ شخصیتش نیز مورد احترام و تكریم قرار گیرد و حضور او در جمع بزرگترهاى خانواده و جامعه, پذیرفته شود تا او احساس كند كه همه افراد او را دوست دارند. چنین فردى است كه تنها با یك جمله ((دوستت دارم)) از خود بى خود نمى شود.

دختران و عشقهاى مردان متاهل

گرچه با ازدواج دختران با مردان متاهل نمى توان مخالفت كرد, اما برخى شیوه هاى ابراز علاقه این نوع مردان به دختران و مراحلى كه براى این غرض طى مى شود, به گونه اى است كه باید منتظر پیامدهاى نامطلوب آن بود.

حیله بعضى مردان این است كه در حضور دختر, از همسر اول خود بدگویى كرده و او را آنچنان معرفى مى كنند كه اصلااحساس درونى خود نسبت به وى, او را سحر مى كنند را چنان ناخودآگاه تحریك مى كنند كه با انگیزه الهى!! و دلسوزى و نجات یك مرد از تنهایى, جذب او مى شود و به ازدواج با او تن مى دهد, غافل از اینكه این ازدواج كه سیرى نادرست داشته و مردى با نیرنگ حساب شده, دل دخترى را ربوده و شیفته روحیه و اخلاق خود كرده است, دوام نخواهد داشت. از طرفى مرد با همسر اول و فرزندانش درگیر خواهد شد و از طرف دیگر دختر مورد سرزنش بستگان و اطرافیان خود قرار گرفته كه چرا از روى هوى و هوس ـ نه انگیزه الهى و فطرى ـ با مردى متاهل, طرح دوستى ریخته و بناچار به ازدواج با او مجبور شده است.

از این رو در دوران جوانى و قبل از خواستگارى لازم است از اینگونه حركات, برخوردها و گزینشها اجتناب نمود و عاقلانه تر و سنجیده تر قدم برداشت.

عوامل به وجود آمدن روابط غیر مشروع دختر و پسر

1 ـ نبود پدر, عدم انسجام خانواده, فاقد بودن مادر از بینش و اقتدار تربیتى, عدم هماهنگى پدر و مادر در مورد تربیت فرزندان, عدم كنترل بر رفت و آمد فرزندان, بیگانگى پدر و مادر با فرزند از عوامل تاریك شدن فضاى خانه و مردن روح امید و نشاط در خانواده است. دختر و پسر چنین خانواده اى براى فرار از تنهایى و رفع خستگى, تنوع و تفریح, به همراه و توصیه دوستان همفكر و همدرد خود, پا را از خانه بیرون گذاشته و بدون هدف و مرام مشخصى به پرسه زدن در كوچه و خیابان مى پردازند. دخترى كه از محیط خانه دلگیر است و پسرى كه با پدر بیگانه است و همدمى ندارد, به محض برخورد با جنس مخالف, براى آرام بخشى خود, به او روى مىآورند و باب دوستى و رفاقت را مى گشایند و... .

2 ـ افراط در معاشرتهاى فامیلى

افراط در معاشرتهاى فامیلى با انگیزه ((اجتماعى بودن)) و باصطلاح ((مترقى بودن))!! سبب برخورد و نزدیكى دو جنس مخالف مى شود. مهمانیهاى مختلف, شوخى و خنده با جنس مخالف و بى بندوبارى در پوشش و حجاب در مجالس مهمانى را مى توان از مظاهر معاشرت افراطى و عامل انحراف دختران و پسران دانست.به فراوانى دیده مى شود كه دختر عمو و پسر عمو, دختر خاله و پسر خاله, پسر عمه و دختر دایى و برعكس در مجالس دائمى یكدیگر را ملاقات كرده و از دوران خردسالى و نوجوانى و حتى جوانى با بازیها و سرگرمیهاى مشترك, اوقات خود را پر مى كنند. اینها زمینه هاى ناسالمى است كه تبعات آن برخى جبران ناپذیر است.جمله معروف ((عقد دختر عمو و پسر عمو در آسمانها بسته شده است)) زاییده افكار و هوسهاى خام است و منشا صحیحى ندارد.

3 ـ وضعیت روانى

دختران و پسرانى كه به نوعى از وضعیت روانى و اجتماعى خویش ناراضى هستند و در این زمینه خود را سرگردان و آشفته مى یابند, از طریق برقرارى روابط پنهانى با جنس مخالف, در اندیشه كسب رضــایت بیشتر و یا یافتن شرایطى هستند كه براى آنها اطمینان خاطر و رضامندى بیشترىفراهم كند. اینگونه افراد ممكن است در زمره كسانى باشنـد كـه تـرك تحصیـل مى كننـد و یا در درس موفقیت چندانى ندارند.

در مواردى, دوستیهاى دختر و پسر, از صحبت كردن و رد و بدل نامه و عكس, فراتر رفته و به ازدواج با یكدیگر علاقمند مى شوند; ولى به دلیل پنهان كاریهاى دختر و پسر و نداشتن اطلاعات كافى در زمینه مسائل زناشویى, ممكن است علاوه بر ترس از این ازدواج احتمالاتى توسط دختر داده شود كه این احتمالات علاوه بر اینكه ذهن او را به شدت به خود مشغول مى دارد, در عین حال وى را از پذیرفتن ازدواج با دیگرى بازمى دارد.

در مواردى كه وى ناگزیر به ازدواج مى شود, هرچند ممكن است پس از ازدواج اتفاقى نیفتد و كسى به مسائل مخفى آنها پى نبرد, لكن از آنجا كه ازدواج, مراحل اولیه خود را با فشار روانى زیادى براى آنها بویژه دختر, سپرى كرده است, تجربه اى بسیار ناگوار از این ازدواج, در ذهن آنها نقش مى بندد. این تجربه مى تواند آثار تلخى بر زندگى آنها باقى گذارد, آثارى كه ساختن یك زندگى مفید, با صفا و صمیمى را غیر ممكن سازد. در حقیقت چنین فردى در طول زندگى, ازدواج را با آغازى بسیار تلخ به همراه دلهره و اضطراب به یاد مىآورد و او را افكارى همچون احساس گناه و نگرانى از فاش شدن اسرارش در برمى گیرد.

در مواردى دیگر كه دختر با غیر دوست پسر خود ازدواج مى كند, باز نگران فاش شدن روابط گذشته خویش است.

دخترى شانزده ساله مى نویسد: ((من در سال 71 با چند پسر دوست بودم و با آنها از طریق تلفن صحبت مى كردم و الاذن كه نامزد دارم از این كارى كه كرده ام مى ترسم, ... و به همین خاطر داراى افت تحصیلى شده ام و مى ترسم كه هر آن ممكن است كه دوستیها فاش شود و آبروى من برود.))

این است سرانجام روابط ناسالم و غیر مشروع دختران و پسرانى كه در اثر عوامل مختلف مخفیانه به جنس مخالف روىآورده و طرح دوستى ریخته اند; سرانجامى كه چه بسا ممكن است خانواده اى را متلاشى كند, خانواده هایى را رو در روى هم قرار دهد; فرزندانى را از نعمت پدر و مادر آرام محروم كند و... .

در تربیت دختران و آموزش مسائل مذهبى و اجتماعى آنها, باید بر این نكته تاكید كرد كه هر چند ممكن است انسان از طریق خودنمایى بدنى و رفتارهاى تحریك كننده, توجه عده اى را به سرعت به خود جلب كند, لكن باید دانست كه این عده از جمله كسانى هستند كه تا وقتى به آنها بهره داده شود با آن شخص هستند ولى به محض اینكه احساس كنند طرف و شخص مورد نظرشان بهره دهى را از دست داده به بدترین وضع او را رها مى كنند. و موجب نگرانى, دلهره و افسردگیهاى روحى و چه بسا خودكشى آنان شود; زیرا چنین زنان و دخترانى به این امید تسلیم هوسهاى مردان و پسران شده اند كه شاید كسى حاضر باشد در غمها و شادیهاى آنها شریك باشد و حال كه به مقصود خود نرسیده اند, نسبت به آن واكنش نشان مى دهند.

پنج شنبه 17/2/1388 - 0:25
ازدواج و همسرداری

تفاوت مردان و زنان

 

 

تفاوت مردان و زنان

 

 

 

 

 

 

 

ایـن تـفـاوتـها میـان فـرهنـگها، تمدنها، كشورها و نژادهای مـخـتـلف متـنـوع مـی بـاشـد زیــرا هـر كـدام از آنـها دارای اسـتانداردهای متـفـاوتـی از اخـلاقـیات و بـرابری زن و مرد

هستند. امـا تفاوتهای ذكر شده در این مقاله تقریبا فراگیر می باشند:

 

1- در دنـیای مردان بسیاری از آنها هنوز چنـیـن میپندارنـد كه پول درآوردن وظیفه آنها میباشد و خانه داری، آشپزی و نـگهداری از فـرزنـدان وظیـفه همـسرانـشان، خـواه شـاغل

باشند و یا نباشند. بنابراین زنـان مجبور هسـتند كـارهـای زیادی را انجام دهند كه سبب ایجاد استرس فراوان در آنها می گردد. در حـالی كـه مـردان روی مبـل لم داده و در حال

تماشای تلویزیون و خوردن چیپس میباشند. البته مردانی نـیـز وجـود دارند كه تـمام كارهای خانه را انـجام مـی دهنـد امـا این كار را در عوض حرف شنوی و مطیع بودن زن هنگامی كه آنها با دوستانشان بیرون میروند انجام میدهند.

 

2- بـیشتر اوقـات مـردان نـسبت بـه انـجام كارهای خانه برای همسرانشان تبعیض قائل می گردند. آنها تصور میكنند كه زنان در انجام كارهای عملی كه بـا دسـت انجام میگیرد مهارت ندارند زیرا فاقد نیروی عضلانی كافی میباشند. كاری را كه آنها انجام میدهـند دو برابر بیشتر از حد معمول بطول می انجامد.

 

 

 

3- زنان حساس تر از مردان میباشند. زنان هیجانات شدید تری در برابر مرگ، مصـیبتها و تغیر و تحولات از خود نشان میدهند. آنـها مـعـمولا زمان بیشتری نسبت به مردان نیاز دارند تا زخمهای عاطفی خود را التیام بخشند.

 

 

 

4- مردان منطقی تر از زنان میباشند. مردان در كنترل احساسات خود، دادن تـوضیـحات و استدلالهای منطقی و تسلی دادن زنان اندوهگین بهتر میباشند.

 

 

 

5- زنان كنجكاه تر از مردان میباشند. زنـان مـراقب همه چیز هستند: مـردم چه لباسی می پـوشند، كدام فروشگاه حراج كرده، كـدام فـرد مشهور می خواهد طلاق بـگیـرد و یـا چه كسی دوست پسر جدید پیدا كرده است.

 

 

 

6- مردان بی پرواتر و خشنتر از زنان میباشند. شـاید بـخاطر آن اسـت كـه عـضلانی تر و نیرومنتر هستند. آنها ترجیح میدهند مشكلاتشان را با مشت و لگد حل كنند.

 

 

 

7- زنان در بكار بستن لطافت و ملایمت و اشك ریختن برای آن كه قـلب مردی را تسخیر كنند مهارت خاصی دارند. هنگامی كه زنی میگرید و غصه میخورد حتی دل سنگدلترین مرد را نیز به رحم می آورد.

 

 

 

8- زنان نـیاز بیشتری به همدم و مراقبت كلی دارند. مردان نیز احتیاج به فضا و وقت آزاد دارنـد تا كارهایـی كـه دوسـت دارنـد را انـجـام دهنـد. مـردان نـیاز دارنـد تا عادات و سبك زندگیشان حتی پس از ازدواج بدون تغییر باقی بماند.

 

 

 

9- زنان صدای تیزتر و گوشخراشتری دارند كه بعضی اوقات تكان دهنده میباشد خصوصا زمانی كه آنها میخندند و یا در مورد چیزی گله و شكایت می كنند كه برای برخی مردان تقریبا آزر دهنده است.

 

 

 

10- زنان دوسـت دارند تـا مـردان از آنـها محافظت كنند مردان نیز دوست دارند تا از زنان مـحافظت كنند. هر جـا كـه زنـان مـورد آزار و اذیـت قـرار بگیرند مردان فعالانه به كمك آنها خواهند شتافت.

 

 

 

11- از مـردان انـتظار می رود در حضور زنان نجابت خود را به نمایش بگذارند. راه را برای زنان باز كنند، صنـدلی را بـرای خـانـم بـعقـب بیـاورد تــا بنشیند و یا برای آنها نوشیدنی بریزند.

 

 

 

12- مردان نسبت به شان و منزلت خود حساستر می بـاشـند زیـرا مـردان در قید و بند نـمـاد مردانگی هستنـد. بـنـابرایـن از آنـكه شـان و مقام مردی آنها زیر سوال برود بسیار خشمگین خواهند شد.

 

 

 

13- مـردان در تـجربه كـردن اعــمال و ورزشهای مخاطره آمیز بی باك تـر و دلیـرتر از زنـان میباشند. مردان به ورزشهای پرسرعت و پر تصادم علاقه مندند.

 

 

 

14- مـا مـعـمولا آنكه شـوهری بیشتر از هـمسرش پول در بـیـاورد را مـورد پـذیـرش قـرار میدهیم اما برعكس این قضیه سبب میگردد تا آبرو و وجهه مرد از میان رفتـه و دیگران به چشم حقارت به وی نگاه كنند.

 

 

 

15- زنان وابسته به شوهرانشان برای اداره زندگی كاملا قابل قبول مردم می باشد اما شوهرانی كه كار می كنند ولی بـرای غذا و پـول وابـسته به زنانشان می بـاشند سربار تلقی میگردند.

 

 

 

16- بیشتر اوقات هنگامی كه زنان با مردان بحث می كـنـند در كنار یكدیگر می ایستند این گونه كسب پشتیبانی و حمایت كمتر در میان مردان مشاهده می گردد شاید بدین علت كه مردان منطقی تر میباشند.

 

 

 

17- هرگاه بحث و مشاجره ای میان زن و مرد صورت میگیرد كسی كه باید تسلیم گردد مـرد اسـت و كسی كه بیشتر مورد همدردی و جانبداری از سوی دیگران قرار میگیرد زن میباشد

چهارشنبه 16/2/1388 - 23:58
ازدواج و همسرداری

روابط زن و مرد نامحرم 

محمدباقر شریعتى سبزوارى

 اصل برقرارى روابط میان محرم و نامحرم به طور كلى تحریم نشده است, چرا كه در جهان كنونى برقرارى ارتباطات به گونه معقول و مشروع ضرورت دارد و از لوازم لا ینفك زندگى اجتماعى محسوب مى شود. آنچه در اسلام ممنوعیت دارد, روابط نامشروع و بى ضابطه است, زیرا چنین روابطى ضربه جبران ناپذیرى بر عفت عمومى و زندگى شخصى و دینى انسان وارد مى كند.

بر هر خردمندى روشن است كه حفظ ارزش هاى دینى و اخلاقى و صیانت از حریم عفاف, باعث مصونیت روحى, تقویت روحیه دینى و تحكیم نظام خانوادگى مى گردد; چنانچه بى بندوبارى در معاشرت ها, باعث گسستگى و اختلاف در نظام خانواده ها و تضعیف مبانى دینى و مذهبى مى شود.

كشورهاى غربى كه روابط آزاد میان دو جنس مخالف را تجربه كرده اند, به نابسامانى هاى بسیارى گرفتار شده اند. با این كه در عصر حاضر روابط آزاد در كشورهاى غربى به صورت یك فرهنگ و اخلاق در آمده, با وجود آن از آفات و عواقب تلخ این آزادى در امان نیستند. به قول پروفسور فلاطورى, آلمانى ها آرزو دارند كه مثل ایرانى ها با بچه ها و خویشاوندان خود یك شب در كنار سفره بنشینند و غذاى دسته جمعى تناول كنند.

آزادى روابط دو جنس مخالف فجایع هولناكى در غرب به بار آورده است, اما هر گاه مى خواهند به نحوى آن را محدود كنند, پسران و دختران جوان, پارلمان را محاصره كرده فریاد برمى آورند: مرگ بر محدودیت, زنده باد آزادى.

به هر حال اینان اعتراف مى كنند كه بیست سال قبل اشتباه كردیم و نباید روابط پسرها و دخترها را آزاد اعلام مى كردیم, اما اكنون راه برگشتى نداریم 1.

شایع ترین آفت آزادى بى حد و حصر روابط میان دختران و پسران, به وجود آمدن عشق و عاشقى هاى گاه خطرناك است, كه هم اكنون برخى خانواده ها در ایران با عوارض آن روبرو هستند.

ییكى از نمونه هاى وحشتناك و شگفت آور, در یكى از شهرهاى ایران رخ داد. در سایه روابط آزاد, پسر و دخترى عاشق یكدیگر مى شوند و قصد مى كنند با هم ازدواج كنند, اما خانواده دختر با این ازدواج به مخالفت بر مى خیزند.

این دو عاشق دیوانه تصمیم مى گیرند موانع ازدواج را از سر راهشان بردارند, بنابر این شبانه قرار مى گذارند كه پسر جوان به منزل دختر رفته و هر كس را كه بیرون آمد, با اشاره دختر, به قتل برساند. به ترتیب مادر, خواهر, برادر و پدر دختر را از پاى در مى آورد و آن گاه با هم فرار مى كنند; پس از چند روز دستگیر شده و به زندان روانه مى شوند.

قاضى دادگاه براى قاتل (پسر) و مسبّب قتل (دختر) حكم اعدام صادر مى كند.

این است ثمره آزادى بى حد و مرز و ولنگارى و بى بند و بارى در روابط دو جنس مخالف. اگر انسان عاقل در حكمت محدودیتى كه شارع مقدس مقرر نموده بیندیشد, هزاران درود به روح پاك رسول اكرمھ خواهد فرستاد; اما دریغا كه غفلت ها, غرب زدگى ها و هواهاى نفسانى نمى گذارند جوانان به دور از هواها و هیاهوها در فلسفه احكام دقیق شوند و با جان و دل این گونه محدودیت ها را پذیرا گردند.

 

زمینه جذب و انجذاب

پیش از طرح مسائل شرعى, مقدمه اى را بیان مى كنیم:

فقها احكام را به دو قسم: احكام اولیه و احكام ثانویه تقسیم كرده اند. ممكن است موضوعى بنابر حكم اولیه جایز باشد, ولى بر اساس حكم ثانوى حرام گردد: مثلاً گفت و گوى زن و مرد اجنبى اگر توأم با قصد لذت نباشد, اشكالى ندارد; چنانچه نگاه به دست و گردى صورت بانوان بدون انگیزه حیوانى و شهوانى نیز مانعى ندارد; ولى اگر همین گفت و گوى معمولى باعث پیدایش عشق و علاقه شود, جایز نمى باشد. نشستن در شب نشینى ها در صورتى كه بانوان حجاب خود را كاملا مراعات كرده باشند و مردان هم با پوشش مناسب حاضر شوند و چشم چرانى و اختلاط نامشروع نیز در میان نباشد, به عنوان حكم اولى اشكالى ندارد, ولى اگر احتمال سقوط در فتنه و فساد در این نوع نشست ها قوى باشد, به عنوان حكم ثانوى حرام خواهد بود.

اسلام براى حفظ ارزش هاى اخلاقى در هنگام ارتباطات گفتارى و رفت و آمدهاى خانوادگى, به زنان و مردان دستور داده كه پوشش مناسب داشته باشند, چرا كه اولاً:پوشش ویژه بانوان نیست, و ثانیاً: نوع لباس و جنس آن نیز در فرهنگ اسلامى موضوعیت دارد, زیرا در این صورت است كه ارتباطات سالم اجتماعى تأمین شده, عفت عمومى تحكیم یافته و از پیدایش زمینه هاى مفاسد اخلاقى جلوگیرى مى گردد. پس از ذكر این مقدمه, شایسته است به بعضى از احكام پوشش مرد و زن اشاره كنیم تا حدود و ثغور آن مشخص شود.

1 ـ (پوشیدن لباس ابریشمى خالص براى مردان جایز نیست. اگر چه [كلاه و]عرق چین و یا بند شلوار باشد, خواه بیننده اى باشد یا نه و اگر هست, مرد باشد یا زن, محرم باشد یا نامحرم2.)

2 ـ (اگر تمام یا نیمى از آستر لباسى از ابریشم خالص باشد, پوشیدن آن براى مرد جایز نمى باشد.3)

3 ـ پوشیدن لباس طلا بافت و هر گونه زینت كه از جنس طلا باشد, براى مردان جایز نیست, و هم چنین حلقه طلا به دست كردن, یا زنجیر طلا به گردن انداختن, یا ساعت طلا و دگمه طلا و یا هر زینتى كه از جنس طلا باشد, براى مردها حرام و باعث بطلان نماز است. مردها باید بنابر احتیاط واجب از عینك طلا نیز دورى نمایند.4

4 ـ (پوشیدن لباسِ مختص به مردان براى زنان و پوشیدن لباسِ مختص به زنان براى مردان بنابر احتیاط واجب جایز نیست 5).

ممكن است گفته شود مسئله پوشش چه ربطى به معاشرت و روابط زن و مرد دارد؟

در پاسخ باید گفت: نوع پوشش, در میان دو جنس مخالف و موافق جاذبه تولید كرده و انگیزه ایجاد ارتباط را تقویت مى كند. مضافاً این كه لباس ابریشمى و زینت كردن مردان با طلاجات, روحیه مردانگى را تضعیف و روحیه غمّازى و طنّازى را در آنان پرورش مى دهد. گر چه ما از فلسفه هاى علمى و اخلاقى این گونه احكام بى خبریم و بعضى با پیشرفت علوم مشخص مى شوند, ولى به وضوح دیده مى شود زنى كه لباس نظامى و یا مردانه مى پوشد, روحیه لطیف زن بودن را تا حدودى از دست مى دهد و پسر جوانى كه خود را با لباس ابریشم و طلاجات زینت مى كند, اطوار زنانه اش بیشتر از مردانگى اش مى شود.

ییكى از علل مسئله كثیف هم جنس بازى و هم جنس گرایى و سایر انحرافات جنسى در میان زنان و مردان به كیفیت لباس و پوشش و خود آرایى آنان مربوط مى شود. بدین علت است كه: (برهنه كردن بدن به قصد لذت و ریبه در مقابل محارم (به استثناى همسر) یا مردان دیگر حرام است).6 همچنین (باز گذاشتن هر جاى بدن به قصد به حرام انداختن نامحرم حرام است).7 (مردها باید گذشته از پوشش شرمگاه ها, از باز گذاشتن مواضع بدن به قصد به حرام انداختن نامحرمان خوددارى نمایند).8بنابر این (اگر مردى [و پسر جوانى ]بازوها یا سینه و یا بدن خود را به قصد[جذب نامحرم] و یا آن كه نامحرمى به او نگاه كند, باز بگذارد و یا پیراهن نازك بدن نما بپوشد به قصد آن كه نامحرم به بدن او نگاه كند, حرام است و باید از آن اجتناب كند.9)

البته فقها فرموده اند: پوشیدن لباس آستین كوتاه [به دلیل گرما و بدون انگیزه ناروا]براى مردها جایز است, ولى بر زن ها حرام است به بازوى مرد نامحرم بنگرند.

سؤال: آیا مردها مى توانند در شرایطى كه مى دانند نامحرم به آن ها نگاه خواهد كرد مقدار بیشترى از بدن خود را كه مطابق معمول مى پوشانند, برهنه كنند؟

پاسخ: (اگر به قصد به حرام انداختن نامحرم باشد حرام است, ولى اگر قصد و انگیزه در كار نباشد, در صورتى كه بداند به حرام مى افتند, بهتر است بپوشانند و با زیر پوش در برابر نامحرم قرار نگیرند10.)

براى جلوگیرى از جذب و انجذاب زن و مرد و منتفى شدن زمینه ارتباط نامعقول و غیر ضرورى كه معمولاً به روابط نامشروع منجر مى شود, در پوشش زن سخت گیرى بیشترى شده است. اگر زنى تمام بدنش پوشیده باشد; نه مویى از او پیدا باشد و نه برجستگى هاى خاص بدن و اندامش به وسیله لباس هاى چسبان ظاهر شود, بى گمان هیچ مردى, اگر چه بوالهوس هم باشد, قصد طمع نمى كند و از معاشرت با او منصرف خواهد شد.

البته مقصود این نیست كه تمام معاشرت ها با جنس مخالف, چه مجرد باشند و چه متأهل, به قصد شهوت است, بلكه مقصود این است كه زن جوان اگر پوشش كامل نداشته باشد در طى مجالست و معاشرت ها ممكن است گرفتار فردى بوالهوس شود و خطراتى برایش به بار آورد. از این رو مراجع مى فرمایند: (بر زنان واجب است تمام بدن خود را به استثناى وجه و كفین از نامحرم بپوشانند, مشروط به آن كه: اولاً, وجه و كفین آن ها زینت نداشته باشد و ثانیاً, كسى به قصد لذت و ریبه به وجه و كفین آن ها نگاه نكند11.) ولى اگر زن احساس كند كه نگاه هاى بعضى مردها آ لوده است, تمام دست و صورت خود را باید از چنین شخصى بپوشاند.

نمایان ساختن كف پا, روى پا, قوزك و پاشنه پاى زنان در برابر مردان نامحرم جایز نیست; پس خانم ها و دوشیزه ها نمى توانند بدون جوراب در برابر نامحرم رفت و آمد و نشست و برخاست كنند, اگر چه نامحرم, برادر شوهر یا شوهر خواهر یا پسر عمه و یا پسر خاله آنان باشد.

چهارشنبه 16/2/1388 - 23:52
موبایل

افزایش سرعت اینترنت بویسیله رجیستری:
ابتدا به Start برید و تو Run تایپ کنید Regedit و Enter بزنید.
حال به دنبال این عبارت بگردید:
[HKEY_CURRENT_USER\Software\Microsoft\Windows\CurrentVersion\Internet Settings]
سپس در سمت راست پنجره به دنبال این عبارات بگردید:
MaxConnectionsPerServer -1
MaxConnectionPerl_OServer -2
ممکنه این دو عبارت را نداشته باشید پس روی صفحه سمت راست ، کلیک راست كنید و از قسمت [New]، روی [DWORD] كلیك كنید.
سپس عبارت شماره 1 را بنویسید . برای عبارت شماره 2 هم همین مراحل را انجام بدید. حالا روی عبارتهای ساخته شده دو بار کلیک کنید و در قسمت [Value data] برای گزینه اول عدد 8 و برای گزینه دوم حرف a را وارد کنید و سیستم را Restart کنید.
توجه: در هنگام نوشتن به حروف بزرگ دقت كنید. یا می توانید از چیزی که نوشتم کپی و تو رجیستری Paste کنید.

افزایش سرعت اینترنت تا 921 :
برای این كار باید روی my compeuter خود كلیك راست كرده و گزینه Properties را انتخاب كنید و بعد گزینه hardware سپس Device Manager را انتخاب كنید. از پنجره باز شده +مودم را انتخاب كرده و روی مودم خودتان Properties را انتخاب كنید در پنجره جدید روی Advanced كلیك كرده و در قسمت Extra كلمه at&fx را تایپ كنید. سپس به گزینه start رفته بعد Settings سپس Network Connections بعد روی آیكونی كه با آن به اینترنت كانكت میشین Properties كنید گزینه configure را انتخاب و Maximum speed را به 921600 افزایش بدید .
چگونه میتوانیم سرعت اینترنت خود را بالا ببریم ؟   در ویندوز XP Pro درحالت پیش فرض Packet Scheduler سیستم را 100 % از پهنای باند یك اتصال به اینترنت محدود می كند. یعنی اگر شما این تنظیمات را تغییر ندهید قادرید از 20 درصد پهنای باند اتصالتان به اینترنت بهره ببرید. برای اینكه بتوانید از 0100 درصد پهنای باندتان استفاده كنید و سرعت بالاتری را در اتصال به اینترنت تجربه نمایید، مراحل زیر را انجام دهید : Run را از منوی Start اجرا كنید. ?) در Run عبارت gpedit.msc را تایپ كرده و OK را كلیك كنید. ?) منتظر بمانید تا Group Policy اجرا شود. ?) در بخش Local Computer Policy و زیر Computer Configuration گزینه Administrative Templates را گسترش دهید. ( با كلیك بر روی علامت + كار آن انجام دهید ) ?) در لیست باز شده گزینه Network را نیز گسترش دهید. ?) حال در این لیست Qos Packet Scheduler را انتخاب كنید. ?) به گزینه هایی كه در سمت راست ظاهر می شوند دقت كنید. ? ) بر روی Limit reservable bandwidth كلیك راست كرده و Properties را كلیك كنید. ?) پس از اینكه پنجره Limit reservable bandwidth Properties باز شد در برگه Setting و در زیر Limit reservable bandwidth گزینه Enabled را انتخاب كنید. ??) مشاهده می كنید كه با انتخاب آن در روبروی Bandwidth Limit مقدار پیش فرض آن یعنی 20درصد به نمایش در می آید. ??) به جای عدد 20 مقدار0 را تایپ كرده و OK را كلیك كنید. ??) حال به Connection كه به وسیله آن به اینترنت وصل می شوید رفته و بر روی دكمه Properties كلیك كنید. ??) به برگه Networking بروید و دقت كنید كه Packet Scheduler فعال باشد (تیك كنار آن مشاهده شود). ??) این پنجره را OK كنید. ??) كامپیوتر خود را Restart كنید. این کار را می توانید با نرم افزارهای قدرتمند بهینه سازی ویندوز مثلTuneUp Utilities خیلی سریعتر و راحتر انجام دهید. برای بازگشت به حالت پیش فرض هم می توانید مسیر فوق را دنبال کرده .
این روش  تنها برای کاربران Dialup قابل استفاده است.

از منوی Start وارد Control Panel شوید ، سپس بر روی آیکون Phone and Modem Option دوبار کلیک کنید.
در پنجره باز شده به تب Modems رفته و روی دکمه Properties کلیک کنید.
حالا در پنجره جدید به تب Advanced بروید و در قسمت Extra Initialization Commands کد زیر را وارد کنید:

AT&FX+MS=V34
 
تمام پنجره ها را OK کرده و خارج شوید.

سپس در ادامه کار در همان Control Panel و وارد قسمت Network Connection شوید. بر روی کانکشنی که با آن به اینترنت متصل میشود راست کلیک کنید و Properties را برگزنید.
در پنجره باز شده و در همان تب General روی دکمه Configure کلیک کنید.
در پایان در پنجره باز شده بخش Maximum Speed را روی 921600 تنظیم کنید.

تمام پنجره ها را OK کرده و خارج شوید.
 
به اینترنت متصل و سرعت اینترنت را با قبل مقایسه کنید ...

جمعه 11/2/1388 - 11:23
موبایل

1- آیا  دوست دارید به طور مثال بدون داشتن هیچ چیزی بفهمید چه كسانی با چه ID هایی پشت سیستم شما به اینترنت وصل شده اند یا از اون جالب تر با چه كسانی چت كرده اند!!!

 خب از منوی Start گزینه Run  را انتخاب كنید سپس تایپ كنید Regedit پس از باز شدن پنجره ویرایشگر ریجستری به كلید زیر بروید :

HKEY_CURRENT_USER\Software\Yahoo\Pager\profiles

خب چی میبینید؟ لیست یك سری ID كه 100% ID شما هم در بین آنها می باشد ، بله به همین راحتی لیست تمام ID هایی كه در یاهو وصل شده اند اینجا لیست شده است خب برای اینكه بفهمیم كه یك ID خاص با چه كسی چت داشته است به طور مثال من ID خودم را باز می كنم

HKEY_CURRENT_USER\Software\Yahoo\Pager\profiles\ramin_jon\IMVironments\Recent

خب در پنجره مقادیر مشاهده می كنید كه ID فردی كه با آن چت كرده اید و ای دی خود شما قرار دارد.

به طور مثال اینجا من با YahooHelper چت كردم :

YahooHelper;afshinco_com

به همین راحتی میتوانید یكی دیگر از ID هایی رو كه توی سیستم شما كانكت شده و با كسی چت كرده است را در بیارید

چهارشنبه 2/2/1388 - 23:46
آموزش و تحقيقات

سلام دوستان مطمئنم اگه تا به امروز سوسیس وکالباس زیاد مصرف میکنید با خوندن این تایپیک نظرتون عوض بشه

پیش فرض خواص طلایی سوسیس و کالباس
سوسیس و کالباس از سه بخش درست شده اند:

‏1) مواد گوشتی :‏
در سوسیس و کالباس به مقدار زیادی از گوشت صورت گاو به همراه کبد (جگر سیاه) کلیه و شش (جگر سفید) استفاده ‏می شود همچنین هنگام تقسیم کردن گوشت عضلات، با ارّه مقداری خرده گوشت تولید می شود که آنها را برای تولید ‏گوشت به مراکز تولید سوسیس و کالباس می فرستند.
البته در سوسیس و کالباس، گوشتهای زیبایی هم وجود دارند که ‏تکه تکه می باشند و به گوشتهای تزیینی معروف اند. برای تهیه این گوشتهای تزیینی از ماده گاوهای پیر‏‏(8 تا 9 ساله) که دیگر قدرت زایمان ندارند استفاده می شود. نکته ی دیگر این که از دامهای بیمار که تب دارند، ‏لاغری مفرط دارند، مبتلا به تب مالت یا سل می باشند نیز برای تهیه سوسیس و کالباس استفاده می کنند. ‏
بر اساس قانون مصرف مشروط، توزیع گوشت این دامها برای فروش در بازار توسط قصابها ممنوع ولی برای تولید ‏سوسیس و کالباس مجاز است. پس عمده گوشت موجود در سوسیس و کالباس عبارت است از: گوشت ماده گاوهای ‏پیر، گوشت سر گاوها، احشاء شامل کبد، کلیه، شش و گوشت های خرد شده و نیز گوشت گاوهای معدومی. ‏


‏2) مواد پر کننده و ادویه جات :‏
این مواد شامل آرد، روغن، خرده یخ، تخم مرغ (سفیده و زرده) مواد حاجم (حجم دهنده) شکر و نمک می باشند. ‏
از خرده یخ برای پایین آوردن دمای پخت استفاده می شود. از شکر و نمک برای پایین آوردن ‏AW(Activity Water)‎استفاده می شود. از آرد برای بالا بردن حجم استفاده می کنند که در بخش درصد ‏سوسیس و کالباس در مورد آن صحبت خواهیم کرد.


‏3) مواد نگهدارنده: مانند بنزوات، سورباتها و پروپیونات ‏
هدف از نگهداری چیست؟ برای اینکه از زمان تولید تا زمان مصرف سوسیس و کالباس از ایجاد تغییرات نامطلوب ‏‏(شیمیایی، فیزیکی و بیولوژیکی که همان فساد می باشد) جلوگیری شود از مواد نگهدارنده استفاده می کنند. مواد ‏نگهدارنده به دو نوع معدنی و آلی تقسیم می شوند. ‏
نگهدارنده های معدنی مثل نمک طعام، نیترات و نیتریت می باشند. نمک طعام باعث خوش طعمی و نگهداری غذا ‏می شود. نیترات و نیتریت مواد نگهدارنده ای هستند که باعث ایجاد رنگ صورتی خوش رنگ (کوکتل) می شوند. در ‏نتیجه فعالیت نیتریت با میو گلوبین، ماده ای به نام نیتروزوگلوبین ایجاد می شود که موجب سرطان معده می شود. ‏
مواد نگهدارنده آلی شامل بنزوات، سوربات و پروپیونات می باشند. ‏
از بنزوات در مواد غذایی که ‏PH‏ کمتر از 4 دارند مثل نوشابه، آب سیب، سس های سالاد و سس گوجه فرنگی ‏استفاده می شود. سورباتها به عنوان ضد قارچ در تولید پنیر مورد استفاده قرار می گیرند. ‏PH‏ ماده غذایی که در آن ‏سوربات به کار می رود باید بالاتر از 4 باشد که در مورد سوسیس و کالباس چنین نیست. از پروپیونات در خیلی از مواد ‏غذایی برای جلوگیری از کپک زدن استفاده می شود. ‏
از آنجا که کارخانه داران سوسیس و کالباس در ایران خیلی دست و دلبازند، از تمام این مواد به اندازه بیش از حد مجاز ‏استفاده می کنند تا ماده غذایی (سوسیس و کالباس) زمان بیشتری بماند و تاریخ مصرف طولانی تری داشته باشد. در ‏ضمن از آنتی بیوتیکها هم برای جلوگیری از رشد میکرو ارگانیسم در داخل سوسیس و کالباس استفاده می شود.‏

درجه خلوص سوسیس و کالباس:‏
درجه خلوص که به درصد بیان می شود نشان دهنده این است که چه مقدار از وزن سوسیس و کالباس را گوشت ‏تشکیل می دهد مثلا درجه خلوص 40% یعنی 40% سوسیس و کالباس گوشت است. طبیعتا هرچه درصد گوشت ‏بیشتر باشد، قیمت سوسیس و کالباس نیز بیشتر است به طوری که در مواردی که درصد خلوص، 80 به بالا باشد، ‏قیمت سوسیس و کالباس از خود گوشت هم بالاتر است و برای قشر پردرآمد و صادرات تولید می شود. حال این سوال ‏پیش می آید که مابقی سوسیس و کالباس از چه موادی تشکیل شده است؟
همان طور که در بخش حاجم ها و پرکننده ها گفتیم موادی وجود دارند که حجم را بالا می برند مثل آرد، نان خشک ‏و ... بنابراین در مورد سوسیس و کالباسی که 45% آن گوشت است بقیه آن روغن، آرد، موادحاجم، گوشتهای تزیینی، ‏طعم دهنده ها و تخم مرغ است. در مورد سوسیس و کالباسی که 90% آن گوشت است، درصد مواد حجم دهنده کمتر ‏است و در ساخت آن از زعفران، خلال پسته، گوشتهای تزیینی و .. استفاده می شود.
منابع :‏
‏1-‏ بهداشت و بازرسی گوشت، دکتر حسن شفایی ( عضو هیات علمی دانشگاه آزاد کرج)‏
‏2-‏ بهداشت مواد غذایی، بهداشت و بازرسی گوشت، دکتر نوردهر رکنی- خانم دکتر مشکاک ‏
‏3-‏ اطلس رنگی بازرسی گوشت، جی اینضانته ریل، ترجمه دکتر نادر افشار مازندران


اگر یکبار و فقط یکبار برای بازدید به یک کارخانه تولید کننده سوسیس و کالباس بروید مطمئنا تا آخر عمرتان هرگز سوسیس و کالباس نمی خورید
اگر هم به متن توجه کرده باشید و سوسیس و کالباس در معده موادی مانند نیتریت آزاد میکنند که بعد از واکنش تبدیل به ماده سرطانزا می شود و میزان سرطان دستگاه گوارش ( مخصوصا کارسینوم معده) در افرادی که سوسیس و کالباس مصرف میکنند بسیار بالاتر است
قابل توجه اینکه این ماده نگهدارنده نیتریت در مواد دیگری مانند کنسروها –چیپس و پفک استفاده میشود
کالباس و سوسیس؛ غذای آماده بدون طبخ

کالباس کلمه روسی است و با خود کالباس از روسیه آماده است. سوسیس شکل کوتاه شده ی سوسیسون(Saucisson) فرانسوی است، که در خود فرانسه به انواع کالباس خشک و دودی اطلاق می شود. نام عمومی کالباس و سوسیس در زبان فرانسوی شارکوتری(Charcuterie) است، که به معنای هر نوع کنسرو گوشت است که به صورت های گوناگون خام و پخته، نرم و خشک، چرب و کم چرب، ساده و دودی و غیره در روده چارپا آکنده می شود.در چند دهه اخیر ابتدا لوله کاغذی سلوفان و س=س نایلون جای روده را گرفته است، اگر چه کالباس اعلا را هنوز از روده درست می کنند. ما امروزه کلمه روسی کالباس را برای نامیدن نوعی کنسرو گوشت نرم به کار می بریم که در لوله ای به قطر 5-6 سانتی متر یا بیشتر تهیه می شود. سوسیس هم نوعی کالباس باریک اسنت که بصورت بندبند بسته شده است.ولی از لحاظ ترکیب موت فرق زیادی با کالباس ندارد.
کالباس و سوسیس از دو نوع گوشت تازه روشن است؛ گوشت خوابانده گوشتی است که پیش از درآمدن به صورت کالباس از چند روز تا چند هفته در مایه معینی خوابانده می شود تا عطر و طعم خاصی پیدا کند. این مایه مرکب است از نمک، سال پتر که رنگ گوشت را سرخ نگه می دارد، ادویه، سبزی معطر و سیر.
کالباس گوشت تازه را ممکن است خام یا پخته برای فروش عرضه کنند. کالباس گوشت تازه خام در واقع گوشت چرخ کرده ای است که با اندکی نمک و ادویه و سبزی معطر مخلوط و در پوسته ای از روده چارپا فشرده شده است و در همان پوسته هم کباب یا سرخ یا پخته می شود. در اروپا و آمریکا این نوع کالباس غالباً در قصابی به فروش می رسد و قابل نگهداری نیست. یعنی مانند گوشت خام پس از خرید باید در ظرف یکی دو روز پخته و خورده شود. کالباس گوشت خام در ایران رواج نگرفته است.
thumbsdownsmileyaniسوسیس سرطانزا است :thumbsdownsmileyani

هر چند همه مردم می‌دانند سوسیس غذای سالمی نیست ، اما شیمیدانان در یك تحقیق جدیدی تركیباتی در سوسیس یافته‌اند كه باعث جهش ژنتیكی می‌شود و خطر بروز سرطان را افزایش می‌دهد.

در تهیه سوسیس و محصولات مشابه از ماده نیترات به عنوان نگهدارنده در آنها استفاده می‌شود باعث بروز جهشهای ژنتیكی سرطانزا می‌شود.

به گزارش خبرگزاری فرانسه از واشنگتن، محققان مركز پزشكی دانشگاه نبراسكا در این مطالعه اقدام به خرید بسته‌های بزرگ سوسیس و كالباس از یك فروشگاه كردند.

سیدنی میرویش سرپرست این تحقیق می‌گوید این نوع فراورده‌ها به این خاطر انتخاب شدند كه مصرف زیادی دارند و از نیترات به عنوان ماده نگهدارنده در آنها استفاده می‌شود. همچنین مصرف این نوع گوشت‌ها با ابتلا به سرطان روده بزرگ مرتبط شناخته شده‌اند.

این محققان پس از آنكه با آب، تركیبات داخل سوسیس و كالباس را استخراج كردند ، تركیبات ‪ N-nitroso‬در آن یافتند.

سپس این مواد در تماس با باكتری سالمونلا قرار داده شد كه میزان جهش ژنتیكی آن را را چهار برابر افزایش داد.

بیشتر تركیبات ‪ N-nitroso‬در حیوانات آزمایشگاهی باعث بروز سرطان شده‌اند. این تركیبات احتمالا در بروز چندین نوع سرطان انسانی نقش دارند.

نیترات سدیم به برخی فراورده‌های گوشت و ماهی به عنوان یك ماده نگهدارنده افزوده می‌شود.

چنانچه آثار زیانبار این ماده ثابت شود، شیوه تولید سوسیس نیز تغییر خواهد كرد.

به گزارش پایگاه اینترنتی لایوساینس، میزان این مواد شیمیایی در مارك‌های مختلف محصولات تا ‪ ۲۴۰‬برابر متغیر است.

میرویش گفت تفاوت در شیوه‌های تولید یك موضوع قابل تحقیق است و درصورت اثبات خطرناك بودن این تركیبات می‌توان روشهای تولید را تغییر داد.

مصرف سوسیس در تحقیقات گذشته با ابتلا به سرطان روده بزرگ مرتبط شناخته شده است. در تهیه سوسیس از ماده نگهدارنده نیترات سدیم استفاده می‌شود كه می‌تواند به تشكیل مواد شیمیایی موسوم به تركیبات ‪N-nitroso‬ كمك كند. این تركیبات در حیوانات آزمایشگاهی سرطانزا است. ایجاد جهش ژنتیكی در روده خطر بروز سرطان روده بزرگ را افزایش می‌دهد.

محققان قصد دارند در آینده تاثیر سوسیس در موشها آزمایش كنند.

جیمز هاجز رییس بنیاد موسسه گوشت آمریكا در واشگتن نتایج این تحقیق را مقدماتی خواند كه نیاز به بررسی‌های بیشتر دارد و گفت سرطانزایی این تركیبات در انسان اثبات نشده است.

به گفته این گروه صنعتی میزان نیترات مورد استفاده در این تحقیق بسیار بیشتر از آن مقداری است كه در فراورده‌های گوشت استفاده می‌شود.

وی افزود این خطر محدود به سوسیس نیست. ماهی خشك نمك اندود شده و ادویه‌هایی مانند سسس سویا حاوی میزان مشابه این ماده شیمیایی است.

خوردن سوسیس ممكن است به سرطان منجر شود

 

پایگاه‌اینترنتی "دیلی تلگراف" روز سه‌شنبه به نقل از متخصصان بهداشت غذا هشدار داد: مواد افزودنی یافت شده در یكسری از سوسیس و برگرها می‌تواند به سرطان منجر شود.

اداره بهداشت غذای اروپا در امور مواد افزودنی و طعم‌دهنده های غذا(‪(EFSA‬ توصیه كرد كه رنگ افزودنی موسوم به ‪ E128‬برای مصارف انسانی، سالم و بهداشتی نیست .

این هیات در اطلاعیه‌ای، ‪ E128‬ را كه به ‪ 2G‬معروف است از موارد نگرانی‌های سلامتی انسان توصیف كرد.

آژانس استاندارد غذای انگلستان (‪ (FSA‬بزودی نشستی را با تهیه‌كنندگان مواد غذایی این كشور برای تعیین سطح استفاده این رنگدانه در محصولات غذایی انگلیس برگزار خواهد كرد.

بنا براعلام آژانس مزبور، اخیرا بسیاری از مارك‌های مواد غذایی تلاش كرده‌اند تا مواد افزودنی و رنگ‌های مصنوعی را از محصولات گوشتی خود حذف كنند.

اما هنوز ‪ E128‬بویژه در برگر و سوسیس‌های ارزان قیمت در بازار استفاده می‌شود.

در چارچوب قوانین جاری مواد غذایی اروپا، مقدار محدودی از ‪ E128‬مجاز است كه فقط در گوشت‌های برگر و سوسیس صبحانه استفاده شود بشرط آنكه این مواد حاوی حداقل حبوبات یا سبزیجات باشند.

اداره بهداشت غذای اروپا كه یافته‌های خود را به كمیسیون اروپا ارایه داده است، اعلام كرد كه ‪ E128‬در بدن به یك ماده شیمیایی بی‌رنگ و روغنی تبدیل می‌شود كه "انیلین" خوانده می‌شود.

آزمایش‌های انجام شده بر روی موشها نشان می‌دهد كه انیلین دارای خاصیت سرطان زایی است و استفاده از ‪ E128‬درشماری از كشورها از جمله ژاپن ممنوع است.

اداره بهداشت غذای اروپا هشدار داد: ازآنجا كه متابولیسم انیلین در انسان‌ها و حیوانات مشابه است، انسان در مقابل ریسك سرطان زایی آن مستثنی نمی‌باشد.

بنابراین ممكن نیست كه سطح و مقدار انیلین كه برای سلامتی انسان مفید باشد را تعیین كرد.
برای اینکه بگم چرا، اول باید جنبه های هیولا بودنشون رو بگم.
اول: نوع گوشت مصرفی برای تولید اونها که عده ای می گن از دامهای بیمارو ... است. دوم: وجود نگه دارنده هایی نظیر نیتراتها، بنزواتها و سورباتها. که به چند دلیل به سوسیس و کالباس اضافه می شوند که یکی ایجاد رنگ از دست رفته گوشتها در طی فرایند است و دیگری اثر نگه دارندگی این مواد خصوصا که این دوبه خاطر وجود گوشت چرخ شده محیط بسیار خوبی برای رشد انواع میکرو ارگانیسم ها هستند.
و حالا کمی توضیحات: برای مصرف نیتراتها، سورباتها و بنزواتها استاندارد هایی وجود داره که برای بدست آوردن آنها مطالعات فراوانی توسط محققان اداره استاندارد انجام شده. یعنی حدی انتخاب شده که نه برای انسان ضرر داشته باشه و نه به خاطر کم بودن آنها باعث خرابی محصول بشه.
حالا کمی منصف باشیم: اگر یک کارخانه از دامهای سالم برای تولید محصولاتش استفاده کنه آیا باز هم در قسمت اول مشکلی باقی می مونه؟ و اگر بنزواتها و سورباتها به میزان گفته شده در استاندارد استفاده شده باشه آیا باز هم باعث ایجاد سرطان و مسمومیت غذایی می شه؟
خوب مسلمه که نه.
پس آیا ما حق داریم حکم کلی صادر کنیم که سوسیس و کالباس نخورید چون باعث مسمومیت میشوند؟ یا مثل یک مسؤول نا آگاه کشور بگیم مصرف بیش از یک بار در هفته سوسیس و کالباس باعث ایجاد سرطان میشود؟!!!!!
اما حق داریم که بگیم: مصرف سوسیس و کالباس هایی که خارج از محدوده استاندارد هستند و در کارخانه های ناسالم و غیر بهداشتی تولید می شوند در طولانی مدت باعث بروز سرطان می شوند.
در حال حاضر در کشور ما محصولات با کیفیت بالا و تنوع بسیار خوبی (البته نه قابل مقایسه با اروپا و امریکا) تولید می شوند که باعث گردش چرخ صنعت کشور می شند اما بعضی ها با اظهار نظرهای نادرست باعث بد بینی مردم به این محصولات و کاهش مصرف آنها می شند یا اگر هم کسی مصرف کنه عذاب وجدان داره که دارم خودم رو بیمار می کنم.
البته این رو هم در نظر داشته باشیم که محصول خارج از استاندارد به صورت بسیار گسترده ای تولید می شه که برای اجتناب از مصرف آنها باید به مصرف کننده اطلاعات کافی داد.
پس بهتره که اگر می خواهیم این فراورده ها رو مصرف کنیم از محصولات کارخانجات معتبر باشه تا هم سالم بمانیم هم از صنعت غذا حمایت کرده باشیم و هم از این فراورده واقعا خوشمزه با خیال راحت و آسوده استفاده کنیم.
و در آخر اینکه همیشه به مشخصات روی بسته بندی محصول دقت کنیم. در اولین فرصت میزان مجاز مصرف نگه دارنده ها بر طبق استاندارد رو اینجا اضافه می کنم. ضمن اینکه هرچه درصد گوشت فراورده بیشتر باشه خوب واضحه که محصول مطمین تره و در کل پس از چند بار دقت و مقایسه خودمون به راحتی محصولات خوب رو از بد تشخیص میدیم.
منتظر شنیدن نظراتتون هستم!
قتی سوسیس می‌خرید‌...

با وجود آنكه فرآیندهای انجام شده زمان ماندگاری سوسیس را بالا می ‌برد، اما سعی كنید آن را فقط برای مصرف هر وعده خود خریداری نمایید و از نگهداری آن به مدت طولانی در فریزر خودداری كنید.

سوسیس جزء گروه گوشت‌ها محسوب می‌ شود و به دلیل مواد تشكیل‌دهنده آن، امكان نگهداری بیش از 2 تا 3 هفته وجود ندارد، زیرا مصرف مواد غذایی كهنه در علم تغذیه توصیه نمی‌ شود. به علاوه، در هنگام خرید آن به تاریخ تولید و بی‌نقص بودن بسته‌بندی آن توجه داشته باشید. به هیچ عنوان محصولاتی را كه بسته‌بندی‌شان آسیب ‌دیده هستند، خریداری ننمایید.

با وجود آنكه فرآیندهای انجام شده زمان ماندگاری سوسیس را بالا می ‌برد، اما سعی كنید آن را فقط برای مصرف هر وعده خود خریداری نمایید و از نگهداری آن به مدت طولانی در فریزر خودداری كنید.

توصیه می‌ شود، این فرآورده‌ها را از كارخانه‌های معتبر كه دارای مهر استاندارد هستند خریداری كنید ، زیرا نظارتی كه بر این كارخانه‌ها وجود دارد، ایمنی بیشتر محصولات را فراهم می ‌آورد. بسیاری از افراد تصور می ‌كنند، هرچه سوسیسی صورتی‌تر باشد سالم‌تر است اما بسیاری از متخصصین رنگ آن را ملاك معتبری برای سالم بودن نمی ‌دانند. داشتن بسته‌بندی مناسب و نداشتن بوی زننده و رنگ غیرطبیعی بهترین سوسیس است.

فقط هفته‌ای یک ‌بار
به دلیل احتمال وجود انواع باكتری‌ها نظیر سالمونلا در این ماده غذایی به ویژه در فصل تابستان كه مسمومیت غذایی شیوع زیادی دارد، متخصصین عقیده دارند كه پخت سوسیس در 6 دقیقه سرخ كردن ، كامل نمی ‌شود و بلكه باید به مدت 12 دقیقه آن را بر روی حرارت قرار داد. به همین دلیل شما می‌ توانید اول آن را آب‌پز كنید و سپس سرخ نمایید.

با این وجود، دكتر كیمیاگر می ‌گوید: مصرف سوسیس به‌ عنوان یك برنامه غذایی مداوم به هیچ عنوان توصیه نمی‌ شود، اما می ‌توان هفته‌ای یك بار از آن به عنوان یك شام حاضری استفاده نمود.

مصرف انواع سبزیجات خام كه سرشار از تركیبات آنتی‌اكسیدانی هستند در كنار سوسیس نیز تا حدودی از خطرات مصرف این سوسیس‌های سرخ شده می‌ كاهد.

 

پس فراموش نكنید سوسیس هرچه كمتر بهتر، آن هم از نوع استانداردش

دوشنبه 31/1/1388 - 14:10
موسيقي


تهیه و اجرای ملودی های بکر با گرفتن ایده های همزمان از موسیقی در حال اجرا، از ضروری ترین توانایی هایی است که یک نوازنده ساز - از percussion و drums گرفته تا سازهایی مانند پیانو، ترمپت و ... - باید داشته باشد. همینطور باید دقت کنیم که هیچ قانون مشخصی برای تهیه ملودی های زیبا بصورت بداهه وجود ندارد و مطالبی که در اینجا آورده می شود تنها ایده هایی است که ممکن است بتواند در خلق جملات موسیقی شما را یاری دهد.

این قسمت از موسیقی jazz – که منظور بداهه نوازی می باشد – تنها با تمرین های زیاد، گوش دادن به موسیقی jazz ، مطالعه سبکهای مختلف موسیقی و بخصوص توجه به ادبیات و ریشه های فرهنگی موسیقی jazz ، می تواند در ذهن یک نوازنده jazz رشد و نمو پیدا کند.

در نظر گرفتن ریتم، نتهای موسیقی (pictch)، طراحی فرم و پستی و بلندی هندسی جملات بداهه نوازی مجموعا" شخصیت ملودی شما را درست میکنند. در هر صورت قوائد زیر می تواند شما را در ساخت این ملودی ها یاری نماید :

- میان قسمت های آرام (relaxation) و پرهیجان و پرتنش (tension) موسیقی همواره باید بالانس وجود داشته باشد.
- ملودی حتما باید نقطه اوج (Climax) داشته باشد و این حالت نباید بیش از حد تکرار شود.
- میان حرکت های پیوسته و پرش ها باید تعادل وجود داشته باشد.
- میان جملاتی که تکرار می شود با جملاتی که فقط یکبار اجرا می شوند نیز باید تعادل برقرار باشد.

شاید بنظر برسد که این موارد بسیار بدیهی بنظر می رسد، که کاملا" هم درست است نکته مهم توجه به رعایت آنها هنگام بداهه نوازی می باشد. برای درک بهتر از موضوع لازم است که تمرین های زیر انجام گیرد :

- تعدادی ملودی زیبا و معروف jazz از موسیقیدان های مختلف و در سبک های مختلف را بررسی و تحلیل کنید و سعی کنید که موارد اشاره شده را در آنها مشخص کنید.
- حال سعی کنید چند ملودی با توجه به مواردی که مطرح شد بنویسید یا با ساز خود اجرا کنید.
- داشتن ایده های هندسی از ملودی موسیقیدانان بزرگ بسیار به درک و بالابردن توانایی بداهه نوازی کمک می کند سعی کنید تعدادی از این ملودی ها را روی کاغذ بنویسید و با نگاه کردن به آنها ایده های هندسی بگیرید.

دوشنبه 31/1/1388 - 14:4
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته