• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 40
تعداد نظرات : 16
زمان آخرین مطلب : 5616روز قبل
دعا و زیارت
عـلامه مجلسى , پس از عرضه روايات رجعت مى گويد: «براى كسانى كه به گفتار ائمه اطهار (ع ) ايمان دارند ،

جاى شك و ترديد باقى نمى ماند كه مساله رجعت , حق است ؛


زيرا روايت وارده در اين بـاب از ائمه اطهار (ع ) در حد تواتر است , و نزديك به دويست روايت وارد شده است كه در اين امر صـراحت دارند ؛

علامه مجلسى در اين رابطه مى فرمايد: اگر احاديث رجعت متواتر نباشد، ديگر در هيچ مورد نمى توان ادعاى تواتركرد. (1)

و اين روايات راچهل و اندى از بزرگان علما و محدثين عاليقدر در بيش از پنجاه كـتـاب مـعـتـبـر روايـت كرده اند. »

آنگاه يك به يك نام اين بزرگان را برمى شمرد:

امثال صدوق , كـلـيـنـى ,طـوسى , علم الهدى , نجاشى , كشى , عياشى , قمى , مفيد, كراجكى , نعماتى ,
صفار,ابن قـولـويه , ابن طاووس , طبرسى , ابن شهرآشوب و راوندى


سپس از كتابهايى كه درخصوص مساله رجعت نگاشته شده ياد مى كند . (2)

شيخ حر عاملى دركتاب ايقاظ، 520 حديث پيرامون رجعت نقل كرده است . (3)

واز محدث جزايرى در شرح تهذيب نقل شده كه 620 حديث در پيرامون رجعت ديده است . (4)


اكنون نمونه هايى از اين روايات را در اينجا مى آوريم :

1 - از امـام صادق (ع ), درباره آيه « و يوم نحشر من كل امة فوجاً » سوال شد ؛ فرمودند: مردم درباره آن چـه مـى گـويند؟

گفتند: مى گويند درباره قيامت است .

فرمود: آيا در روزقيامت از هر گروهى دسـتـه اى برانگيخته مى شوند, و بقيه وانهاده مى شوند؟ نه ,چنين نيست !

اين آيه مربوط به رجعت است , اما آيۀ قيامت ، « و حشرنا هم فلم نغادر منهم احدا » است . (5)

2 - على بن ابراهيم با سندى صحيح از امام صادق (ع ), روايت مى كند كه فرمود:

« و لا يرجع الا من محض الايمان محضا او محض الكفر محضاً » (6)

« بازنمى گردد جز كسانى كه خالصا ايمان آورده يا كفر ورزيده اند »


3 - آن حضرت درباره آيه « ربنا امتنا اثنتين واحييتنا اثنتين » فرمود: ذلك فى الرجعة ! (7)


4 - و نيز فرمود: « ليس منّا مَن لَم يؤمن بكرّتنا »... « از ما نيست كسى كه به بازگشت ما ايمان ندارد ! » (8)


5 - مامون خـلـيفه عباسى , از امام على بن موسى الرضا (ع ), پرسيد: درباره رجعت چه مى گويى ؟

فرمود: رجـعـت حـق اسـت ! در امتهاى گذشته بوده , و قرآن از آن ياد كرده ...

پيغمبر اكرم (ص )فرموده : « هـرآنـچـه در امـتهاى پيشين واقع شده نظير آن در اين امت نيز واقع مى شود »

نيز فرموده : هنگام ظهور مهدى (عج ), عيسى (ع ) از آسمان فرود مى آيد و به وى اقتدا مى كند.

بـاز فـرمـوده : اسـلام غـريب بود, و به غربت بازمى گردد, خوشا باد غريبان را .

پرسيدند: آنگاه چه مى شود ؟

فرمود: حق به اهلش بازمى گردد ! (9)


6 - در بسيارى از زيارات ، به مساله رجعت اشاره شده , از جمله زيارت جامعه کبیره ، آنجا كه مى گويد:

وجـعـلـنـى مـمـن يقتص آثاركم . ويسلك سبلكم . ويهتدى بهداكم .

ويحشر فى زمرتكم .ويكر فى رجعتكم . ويملك فى دولتكم . ويشرف فى عافيتكم . ويمكن فى ايامكم . وتقر عينه غدا برويتكم
.

خداوند مرا از كسانى قرار دهد كه پيرو آثار شما هستند, و در راه شما قدم برمى دارند, و به هدايت شما هدايت مى شوند

و در گروه شما محشور مى شوند و در رجعت شما بازمى گردند...

و در دولت شـمـا بـه دولت مى رسند و در سلامت وعافيت شما مشرف مى گردند و در روزگار شما توانمند مى گردند و فردا چشمانشان باديدن شما

روشن مى شود.


7- در فـهرست نجاشى حکايتى از مؤمن الطاق (از یاران خاص امام صادق .ع.) آورده ، که يکى از مخالفين به وى گفت :

آيا به رجعت عـقـيـده مـنـدى ؟ گفت : آرى ؛

به مؤمن گفت : پانصد دينار به من وام ده و دربازگشت ، آن را بستان .

مـومـن الـطـاق هم گفت : ضامنى بياور تا ضمانت کند تو در آن حال ، به صورت يک انسان بازگشت کنى ؛

تا بتوانم وام خود را از تو بستانم . شايد به صورت
بوزينه بازگشت کنى ! (10)




------------ پاورقی ---------------

1- بحارالانوار ، ج 53 ص 122 و 123 .
2- همان .
3- ايقاظ ص 430 .
4- بيان الفرقان ج 5 ص 288 .
5- بحار الانوار ج 53 ، ص 56 .
6- بحار الانوار ج 53 ، ص 53 .
7- همان ، ص 56 .
8- همان ، ص 92 ؛ به نقل از " کتاب من لا یحضره الفقیه " .
9- همان ، ص 128 .
10- رجال نجاشی ، ص 326 .

سه شنبه 6/9/1386 - 15:15
دعا و زیارت
 



رجعت در انديشه شيعى


رجـعـت يـكى از مسائل مختص مربوط به دوران ظهور حضرت مهدى (عج ) است ؛

بر اساس اين عـقـيـده ، گروهى از مؤمنين به اين جهان بازمى گردند تا در یاری امام عصر (ع) حضور پیدا کنند و نیز

ظهور دولت حق را مشاهده کنند و از شـکـوفـايـى آن لذت ببرند ؛


و نيز ، گروهى از منافقين بازگردانده مى شوند تا كيفر دنيوى اعمال ناشايست خويش را بچشند !

رجعت يكى از عقايد ويژه مذهب تشيع است كه از ديرباز ، شيعۀ اماميه بر آن بوده اند و بدان معروف گـشـتـه انـد

و بـه واسطۀ اعتقاد به آن مورد طعن دشمنان قرارگرفته اند؛

بحثها و گفتگوهاى فراوانى در اين باره ميان بزرگان شيعه و مخالفين آنها رخ داده كه تاريخ آن را ثبت و ضبط نموده است (1) .

در اين زمينه روايات بسيارى نیز از خاندان نبوت (ع) به دست ما رسيده است .

طبق گفته علامه مجلسى نـزديـك بـه دويـسـت روايـت در اين باب وجود دارد، وى بيشتر آنها رادر كتاب بحارالانوار
باب رجعت گرد آورده است (2) .

در قرآن نیز مواردى وجود دارد كه امكان رجعت را در اين امت ، به ثبوت مى رساند.

براساس آیات قرآن كريم گروههايى یا افرادى ، پس از مرگ زنده شده و تا مدتى به حيات مجدد خود ادامه داده اند.

که در ادامه به اين موارد اشاره خواهيم كرد.

البته اغلب اين شواهد صرفا امكان قضيه را مى رساند, ولى دو مورد در قرآن كريم صراحتاً به رجعت اشاره دارد:

1 ـ در سوره نمل مى خوانيم :

« و يومَ نَحشُرُ مِن كلِّ اُمّة فَوجاً ممّن يكذبُ بآیاتنا » (النمل , 83).


روزى خواهد آمد كه از هر گروهى دسته اى را برمى انگيزيم , از كسانى كه آيات ما رامورد تكذيب قرار مى دهند.


ايـن آيه صراحت دارد كه دسته هايى از ستمكاران برانگيخته مى شوند, نه همه آنها !

و منظور از آن برانگيخته شدن در روز قيامت نيست ،

چون حشر قيامت , رستاخيزى همگانى است :

« و حَشَرناهم فلَم نُغادر منهم أحداً » (الكهف , 47)

آنها را برانگيختيم , و هيچ كس را فروگذار ننموديم


و نيز در قرآن كريم آمده است :

و كلٌ اتَوهُ داخرينَ : همه نزد او آيند ، در حالى كه خوار و زبونند.



2- و همچنين آيه :

« رَبّنا أمَـتَّـنـا اثنَتَين و أحيَيـتَـنـا اثنَتَين »

(غافر :11)



دلالت بر رجعت دارد ؛


زيرا از دومرگ و دو زنده شدن خبر مى دهد ؛ ميراندن نخست ، پس از حيات نخست . و ميراندن دوم ، پس از حيات در رجعت .


----------- پاورقى --------------

1- شـعرا و ادبا نیز در اين باره اشعار نغزى سروده اند. داستان سيد اسماعيل حميرى با قاضى سيار در محضر منصور عباسى مشهور است :
فصول مختاره شيخ مفيد در مصنفات مفيد, ج 2, ص 92ـ95 و نيز بحارالانوار, ج 53, ص 107(داستان مومن الطاق و ابوحنيفه ).

2- بحارالانوار, ج 53, ص 39ـ144.

سه شنبه 6/9/1386 - 15:14
دعا و زیارت
در تعاليم پيشوايان دين، دعا اسلحة پيامبران، سپر و سلاح مؤمن، مغز همة عبادات و حلقة ارتباط خالق و مخلوق معرّفي شده است.
اوّلين مظلوم عالم، حضرت اميرالمؤمنين(ع) مي‌فرمايند:
دعا سپر مؤمن است و هر گاه بسيار دري را كوبيدي به روي تو باز مي‌شود.1
و حضرت امام محمّدباقر(ع) خطاب به يكي از اصحاب خويش فرمودند:
آيا تو را راهنمايي نكنم به چيزي كه رسول خدا(ص) در آن استثنايي نزده؟

عرض كردم: چرا. فرمود:
دعا، كه قضاي پيچيده و سخت را برمي‌گرداند ـ و انگشتانش را به هم فشردـ .2
و باز آن حضرت تأكيد كردند:
به خدا سوگند هيچ بنده‌اي دعا، پافشاري و اصرار به درگاه خداوند عزّوجلّ نكند مگر اينكه حاجتش را برآورد.3
حضرت امام صادق(ع) نيز مي‌فرمايند:
دعا كن و مگو كه كار گذشته است و آنچه مقدّر شده همان شود [و دعا اثري ندارد]... 4
مرحوم علّامة مجلسي در شرح روايت فوق مي‌گويد:
... بايد ايمان به بَداء داشت و به اينكه خداوند سبحان هر روز در كاري است و هر چه خواهد محو كند و هر چه بخواهد ثبت كند و قضا و قدر مانع دعا نيستند؛ چون تغيير در لوح محو و اثبات ممكن است. گذشته از اينكه خود دعا نيز از اسباب قضا و قدر، (است) و امر به دعا نيز از همان‌هاست.5
و نيز از آن حضرت نقل شده كه فرمودند:
«همانا دعا، قضا را برمي‌گرداند و آن را از هم وامي‌تابد؛ چنانچه رشته‌هاي نخ اگر چه به سختي تابيده شده باشد از هم باز شود.»6
كمتر كسي است كه در امور شخصي به ويژه در تنگنا و هنگام مواجه شدن با مشكلات و سختي‌هاي زندگي، دست به دعا بلند نكند و با راز و نياز، نذر و توسّل به اولياي الهي از درگاه حضرت احديّت، گشايش در امور خود را طلب نكند.
نكتة مهم اين است كه ما معمولاً در حوائج فردي خويش بر دعا الحاح و اصرار مي‌ورزيم و تا استجابت كامل آن، دست از طلب و درخواست برنمي‌داريم؛ ولي به مسئله و امر مهمّ دعا براي تعجيل ظهور امام عصر(عج) آن گونه كه بايد و شايسته است اهتمام نمي‌ورزيم. غافل از آنكه اين دعا زيباترين آرزو و بهترين دعاهاست؛ زيرا خير و سعادت دنيا و آخرت ما و همة انسان‌ها و نيز گشايش در امور مادّي و معنوي جهانيان، وابسته به امر ظهور امام عصر(عج) است. به همين جهت است كه ائمة اطهار(ع) ما را به اين امر حياتي و به اهميّت دعوت نموده‌اند و حضرت وليّ‌عصر(عج) نيز در توقيعي كه براي اسحاق بن يعقوب فرستاده‌اند، تأكيد فرموده‌اند:
براي تعجيل در فرج و ظهور من بسار دعا كنيد كه همانا فرج من، فرج و گشايش خود شماست.7
همچنين آن حضرت در توقيع شريف خطاب به شيخ مفيد(ره) مي‌فرمايند:
اگر شيعيان ما ـ كه خداوند متعال ايشان را به اطاعت خويش موفّق بدارد ـ با دل‌هاي متّحد و يك‌پارچه بر وفاي به عهد و پيمان خويش اجتماع مي‌كردند، ملاقات ما از آنها به تأخير نمي‌افتاد و سعادت ديدار و مشاهدة با معرفت براي آنها به زودي حاصل مي‌شد و زودتر از اين به ديدار ما نايل مي‌شدند.8
امام صادق(ع) دربارة نقش دعا در تعجيل فرج و براي تشويق شيعيان به اين امر حياتي و مهم فرمودند:
... وقتي عذاب و سختي بر بني‌اسرائيل طولاني شد. چهل روز به درگاه خدا گريه و ناله كردند. خداوند متعال به موسي و هارون(ع) وحي فرمود: كه آنها را از دست فرعون نجات دهند و اين در حالي بود كه از چهارصد سال (عذاب)، صد و هفتاد سال باقي مانده بود و خداوند متعال به واسطة دعاي بني‌اسرائيل از آن صد و هفتاد سال صرف‌نظر نمود.
آنگاه امام صادق(ع) فرمودند:
همچنين شما (شيعيان) اگر اين عمل (يعني گريه و دعا كردن براي تعجيل فرج) را انجام دهيد، خداوند قطعاً فرج و گشايش ما را مي‌رساند و اگر انجام ندهيد (و دست روي دست بگذاريد و بي‌تفاوت بمايند) اين امر به نهايت خود مي‌رسد.9
مؤلّف كتاب شريف مكيال المكارم با استناد به اين روايت مي‌گويد:
آنچه از روايات به دست مي‌آيد ظاهراً اين است كه وقت ظهور امام عصر(عج) از امور بَدائيّه است كه امكان پس و پيش افتادنش هست.10
 يعني مي‌توان با دعا نمودن، فرج و ظهور امام عصر(عج) را جلو انداخت و تشويق ائمّة اطهار(ع) به دعا نمودن براي تعجيل ظهور، بيانگر آن است كه حصول فرج و فرارسيدن دوران ظهور، داراي يك زمان صددرصد تعيين شده و تغيير ناپذير نيست و اگر مردم به مسئلة غيبت امام زمانشان و طولاني شدن اين امر بي‌توجّهي نموده و با دل‌هاي متّحد و يك‌پارچه، فرج آن حضرت را از خداوند متعال نخواهند، خداوند ظهور آن بزرگوار را تا انتهايي كه براي دوران غيبت در نظر گرفته است ـ و ما از آن اطّلاعي نداريم ـ به تعويق خواهد انداخت و البتّه اين نهايت نيز ممكن است هر لحظه فرا برسد.
مؤلّف مكيال المكارم مي‌نويسد:
در زمان حضرت ادريسِ پيامبر(ع) نيز وقتي آن حضرت مورد حملة حكومت طغيان‌گر زمان خويش قرار گرفت، از ميان مردم غايب گرديد. در دوران غيبت او، پيروانش كه در نهايت سختي و شدّت قرار داشتند، تصميم گرفتند در برابر خداوند توبه نمايند. اين بازگشت و پشيماني واقعي باعث شد كه خداوند، دوران غيبت او را پايان بخشد. حضرت ادريس(ع) ظاهر شد و حاكم ستمگر در برابر او به ذلّت و خواري افتاد.
همچنين است اگر مردم در زمان غيبت، به صورت دسته‌جمعي توبه نموده و قصد ياري امام عصر(عج) را نمايند، اميد است كه خداوند طومار غيبت را در هم پيچيده و آن بزرگوار را ظاهر نمايد.11
حضرت امام حسن مجتبي(ع) در عالم خواب يا مكاشفه به مرحوم آيت‌الله ميرزا محمّدباقر فقيه ايماني فرمودند:
در منبرها به مردم بگوييد و به آنان دستور دهيد توبه كنند و براي تعجيل ظهور حضرت حجّت(ع) دعا نمايند. دعا براي آمدن آن حضرت، مانند نماز ميّت نيست كه واجب كفايي باشد و با انجام دادن عدّه‌اي از ديگران ساقط شود؛ بلكه مانند نمازهاي پنج‌گانه است كه بر هر فرد بالغ واجب است براي ظهور آن حضرت دعا كند.12
مرحوم فقيه ايماني در كتاب خود مي‌نويسد:
... و نيز از بسياري از اخبار و فقرات ادعيه و زيارات استفاده مي‌شود كه امر ظهور آن حضرت، اصل وقوعش يك وعدة تخلّف‌ناپذير الهي است؛ ولي زمان وقوع آن از امور بَدائيّه است كه قابل تعجيل و تأخير است و نيز از بعضي از اخبار به دست مي‌آيد كه دعاي مؤمنان هنگامي كه با شرايط و آدابش انجام شود، تأثير به سزايي در تعجيل فرج خواهد داشت.13
سيّد حلّاوي ـ شاعر اهل بيت(ع) ـ قصيده‌اي سرود و در ضمن آن از گرفتاري‌هاي شيعيان و درد، رنج، شكنجه و مصايب آنها به پيشگاه امام عصر(ع) شكايت كرده و اين قصيده را در چندين مجلس خوانده بود. يكي دو نفر از اوتاد نجف اشرف در عالم رؤيا خدمت حضرت وليّ‌عصر(ع) مشرّف شدند. حضرت به آنها فرمودند:
برويد به سيّد (حلّاوي) بگوييد: سيّد! اين قدر دل مرا مسوزان، اين قدر سينة مرا كباب مكن. اين قدر ناراحتي شيعيان را به گوشم مرسان. من از شنيدن آن متأثّر مي‌شوم... «ليس الأمر بيدي»؛ كار در دست من نيست، به دست خداست. دعا كنيد خداوند فرج مرا برساند.14
يكي از تشرّف‌يافتگان به آستان مقدّس حضرتش مي‌گويد:
در مسجد مقدّس جمكران اعمال را به جا آورده و با همسرم مي‌آمدم. ديدم آقايي نوراني داخل صحن شده و قصد دارند به طرف مسجد بروند. گفتم: اين سيّد نوراني در اين هواي گرم تابستان از راه رسيده، تشنه است. ظرف آبي به دست او دادم. ظرف آب را پس داد گفتم: آقا شما دعا كنيد و فرج امام زمان(عج) را از خدا بخواهيد تا امر فرجش نزديك شود. فرمودند:
«شيعيان ما به اندازة آب خوردني ما را نمي‌خواهند. اگر بخواهند دعا مي‌كنند فرج ما مي‌رسد».15
به اين دو پيام از مولايمان حضرت مهدي(عج) نيز گوش جان مي‌سپاريم:
هر مؤمني كه در مجالس سوگواري پس از ذكر مصايب حضرت سيّدالشّهداء(ع) براي من دعا كند، من براي او دعا مي‌نمايم.16
به شيعيان و دوستان ما بگوييد كه خدا را به حقّ عمّه‌ام حضرت زينب(س) قسم  دهند كه فرج را نزديك گرداند.17
در برخي روايات، دعا براي فرج از حقوق
اهل بيت(ع) بر شيعيان شمرده شده است؛ چنان‌كه امام صادق(ع) فرموده‌اند:
همانا از حقوق ما بر شيعيان اين است كه بعد از هر نماز واجب، دست‌هايشان را بر چانه گذاشته و سه مرتبه بگويند:
يا رَبَّ مُحَمَّدٍ عَجِّل فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ.
يا رَبَّ مُحَمَّدٍ إِحفَظ غَيبَةَ مُحَمَّدٍ.
يا رَبَّ مُحَمَّدٍ إِنتَقِم لِابنَةِ مُحَمَّدٍ.
اي پروردگار محمّد(ص)، فرج و گشايش امور آل محمّد را تعجيل فرما.
اي پروردگار محمّد(ص)، محافظت كن (دين را در) غيبت محمّد(ص).
اي پروردگار محمّد(ص)، انتقام دختر محمّد(ص) را بگير.18
دعا براي ظهور امام عصر(ع) از راه‌هاي نجات در دوران ظلماني غيبت نيز هست؛ زيرا امام حسن عسكري(ع) فرمودند:
سوگند به خدا ـ فرزندم ـ داراي غيبتي خواهد بود كه هيچ كس در آن دوران از هلاكت و نابودي رهايي نمي‌يابد، مگر كسي كه خداوند او را بر اعتقاد به امامت وي استوار ساخته و بر دعا براي تعجيل ظهور آن حضرت توفيقش ببخشد.19
آن حضرت در روايت ديگري چنين فرمودند:
... هر گاه صبحگاهان روزي ديديد كه امامي از آل محمّد(ص) غايب گشته او را مشاهده نمي‌كنيد، پس به درگاه خداوند عزّوجلّ استغاثه نماييد (و فرج و ظهور او را از پروردگار بخواهيد)... پس چه زود باشد كه فرج و گشايش بر شما رخ نمايد... .20
و امّا در رابطه با نقش دعا در تعجيل فرج نكاتي مطرح است كه به آن اشاره مي‌كنيم:
1. تنها يكي از آثار «دعا براي تعجيل فرج» تسريع امر ظهور امام عصر(ع) است. اين دعا آثار و بركات فراواني هم چون آمرزش گناهان، نزول نعمت، دفع بلاها، طول عمر، وسعت رزق، ورود به بهشت، نايل شدن به شفاعت اهل بيت(ع)، امان از تشنگي روز قيامت و... دارد كه مؤلّف مكيال المكارم به 110 فايده از فوايد آن اشاره نموده است.
2. بار ديگر تأكيد مي‌كنيم كه دعا در فرا رسيدن زمان ظهور، اثر  قطعي دارد و ترك آن موجب تأخير در امر فرج خواهد شد و از دقّت در حديث بني‌اسرائيل و ساير روايات استفاده مي‌شود كه امر ظهور بداء پذير است.
3. برخي مي‌گويند: «هر وقت خدا بخواهد، آقا مي‌آيد» و تلويحاً نقش دعا در تعجيل فرج را كم‌رنگ مي‌شمرند. اين مطلب صحيح است كه خداوند متعال بايد اذن قيام و فرج را صادر كند و در روايات ما نيز آمده است:
و امّا ظهور الفرجِ فإنّه إلي الله.21
و امّا، امر فرج به دست خداست.
ولي بايد توجّه داشت كه امام عصر(ع) و اجداد طاهرينش، خود، شيعيان را به دعا براي تعجيل توصيه كرده‌اند كه نشان مي‌دهد اگر اشتياق ما به اوج برسد خداوند نيز وعدة خود را محقّق خواهد ساخت.
4. برخي نيز مي‌گويند ما گنهكاريم، لياقت نداريم براي امام زمان دعا كنيم. لقمه‌ها اشكال دارد!
اين گونه مطالب از ترفند‌هاي شيطان براي بازداشتن ما از دعا براي فرج به حساب مي‌آيد. دعا براي امام، ما را به امام نزديك‌تر مي‌كند.
به علاوه امام زمان(ع) تنها امام نيكوكاران نيست، بر گنهكاران نيز حجّت است. امام همچون خورشيد بر همگان مي‌تابد و به صنف خاصّي تعلّق ندارد. در انحصار ملّت و نژاد خاصّي نيز نيست. امام متعلّق به تمام بشريّت است. نه تنها امام انسان‌ها كه امام جنّ و ملائك نيز هست. نه تنها امام اهل زمين كه امام اهل آسمان‌ها نيز هست.
اگر بَنا بود دعاي گناهكاران مستجاب نشود و آنها از درگاه رحمت الهي مأيوس شوند، خداوند باب توبه را پيش روي بندگان خويش نمي‌گشود. اين گونه افراد ابتدا مي‌توانند توبه كنند و بعد براي فرج دعا كنند. مگر قرآن نمي‌فرمايد كه حسنات، سيّئات را از بين مي‌برد؟22 آيا حسنه‌اي بالاتر از دعا براي فرج سراغ داريد؟
5. وقتي بحث از ظهور به ميان مي‌آيد برخي مي‌گويند: «امام زمان به اين زودي‌ها نمي‌آيد!»
اين گونه اظهار نظرها، خلاف روايات متعدّدي است كه به ما امر مي‌كند هر صبح و شام منتظر فرج باشيم و تأكيد مي‌كند كه ظهور به طور ناگهاني و زماني كه مردم  گمان نمي‌برند صورت خواهد پذيرفت. محبّت و علاقه به امام نيز اقتضا دارد كه ما ظهور را دير نپنداريم؛ زيرا غيبت، دوران تنهايي، دل‌شكستگي و غصب حقّ امام است. آيا اگر فردي از عزيزان ما به زندان افتاده باشد يا به سفر رفته و بازنگشته باشد، تحمّل آن را داريم كه كسي بگويد: «بي‌خود منتظر نباشيد؛ به اين زودي‌ها نخواهد آمد!» در برابر چنين سخناني، چه واكنشي نشان خواهيم داد؟
6. برخي براي واجب دانستن امري به دنبال فتوا مي‌گردند. در صورتي كه در اصول دين، تقليد جايز نيست و هر كس بايد به وظيفة خويش عمل نمايد. دعا براي فرج، واجب است از آن جهت كه حضرت
امام جواد(ع) به حضرت عبدالعظيم حسني(ع) فرمودند:
اي ابوالقاسم (كنية حضرت عبدالعظيم) مهدي ما آن امام هدايت‌گري است كه واجب است در دوران غيبت انتظار او را كشيد و در زمان ظهور از او اطاعت كرد.23
و فرمايش امام حسن مجتبي(ع) به مرحوم
فقيه ايماني كه دعا براي فرج را مثل نمازهاي پنج‌گانه واجب دانسته‌اند24 نيز مؤيّد اين معناست.
7. نبايد دعا براي فرج را هم رديف بقيّة دعاها دانست و اين مسئلة مهم نبايد به امري كليشه‌اي و تشريفاتي تبديل شود. نبايد دعا براي فرج را به انتهاي مجلس دعا و ذكر، آن هم پس از دعا براي باني مجلس، مريض مدّ نظر، ملتمسان دعا و اموات حاضران! موكول نمود. در صدر همة حاجت‌ها، دعا براي ظهور امام عصر(ع) است. به يك يا دو دعا نيز نبايد بسنده كرد. در همين يك دعا، فرج عالَم و آدم نهفته است. ماهيّت اين دعا با بقيّة دعاها تفاوت دارد. «همة مشكلات» و «مشكلات همه» را در برمي‌گيرد. علاوه بر اينكه اين دعا، دعا براي امام زمان و حجّت دهر و خليفة خدا و بهترين انسان روي زمين است همة گرفتاران، بيماران، گرسنگان، بي‌پناهان، مظلومان و محرومان جهان و حتّي مردگان را نيز شامل مي‌شود. حتّي حيوانات نيز پس از ظهور، از عدالت امام بهره‌مند خواهند شد. در احوال مرحوم ميرزا ابوالفضل قهوه‌چي گفته‌اند: وي زماني در بيابان در يك شب برفي، گروهي گرگ را مي‌بيند كه به گرد يكديگر حلقه زده و زوزه مي‌كشند. با حالت تعجّب به خداوند عرض مي‌كند كه خدايا اينها ديگر چه مي‌گويند؟ در اين هوا چه مي‌خواهند؟ به او فهمانده بودند كه اين زبان بسته‌ها به درگاه خدا شكايت مي‌كنند كه خدايا تا كي ما حرام بخوريم؟! پس كِي امام زمان(ع) مي‌آيد تا ما هم از اين حرام‌خوري نجات پيدا كنيم؟
8. برخي نيز مي‌گويند: «تا ما درست نشويم آقا نمي‌آيد» اگر معناي اين حرف اين باشد كه ما بايد خود و جامعة خويش را اصلاح و به ظهور كمك كنيم مطلب درستي است؛ ولي اگر نااميد شويم و بگوييم تا زماني كه اوضاع به همين منوال است آقا نمي‌آيد، حرف درستي نيست؛ زيرا اوّلاً امام در زمان نااميدي مردمان مي‌آيد. دوم آنكه ايشان نيز براي اصلاح مي‌آيد و زمين را پر از عدل و داد مي‌كند. سوم آنكه ما تحت هيچ شرايطي نبايد از ظهور نااميد باشيم. هر لحظه ممكن است فرج فرا برسد.
9. برخي اشخاص نيز با استناد به توان تسليحاتي ابرقدرت‌ها كه قادر به تخريب تمام كرة زمين است با لحني آميخته به نگراني و دلسوزي راجع به ظهور امام سخن گفته و اظهار مي‌دارند امام چگونه خواهد توانست بر شرايط امروز جهان فائق آيد؟ توجه به چند نكته در اين قسمت ضروري است:
ـ امام معصوم «قدرة الله» است. مظهر قدرت الهي است. با يك اشارة حضرتش، همة سلاح‌ها و ابزارآلات جنگي از كار خواهد افتاد. امدادهاي غيبي نيز به كمك آن حضرت خواهند آمد. رعب و ترسي كه هيبت ايشان در دل كفّار و منافقان خواهد انداخت، مانع از بسياري از تحرّكات و مخالفت‌ها  عليه ايشان خواهد شد. از همين روست كه در روايات از ايشان به عنوان «المنصور بالرّعب» ياد شده است. يعني «ترس»، خود از ابزارهاي ياري امام به شمار مي‌آيد. اگر چه بنا به مصلحت الهي، آن حضرت، از اسباب ظاهري نيز براي فتح جهان استفاده مي‌كند و برخي از ياران ايشان به شهادت خواهند رسيد.
ـ وعدة قطعي الهي به پيروزي امام عصر(ع) تعلّق گرفته است. همة انبيا و اوليا به ظهور آن حضرت بشارت و به پيروزي ايشان نويد داده‌اند. آن وليّ خدا براي شكستن پشت ظالمان، ويران نمودن كاخ‌هاي ستمگران، ريشه‌كن نمودن اهل عصيان و طغيان و قطع ريسمان‌هاي دروغ و بهتان و... خواهد آمد.
اين بار ـ بر خلاف دفعات گذشته كه اكثريّت انبيا تكذيب شدند و همة ائمه(ع) به شهادت رسيدند ـ شكستي در كار نيست. حضرت صاحب الزّمان(ع) براي پيروزي خواهد آمد. محدّث عالي مقام شيعه مرحوم شيخ حرّ عاملي(ره) مي‌گويد:
در عالَم خواب ديدم كه حضرت مهدي(ع) وارد مشهد شده‌اند. از منزل ايشان سؤال كردم. گفتند در طرف غربي مشهد در باغي كه عمارتي دارد وارد شده‌اند. به خدمت آن حضرت شرفياب شدم. ديدم در وسط مجلسي كه نشسته‌اند حوضي است و حدود بيست نفر در مجلس حضور دارند.
پس از ساعتي گفت‌وگو، غذا آوردند. اندك بود؛ امّا بسيار لذيذ به طوري كه همگان خورديم و سير شديم؛ امّا غذا همچنان به حال خود باقي بود. از غذا كه فارغ شديم، دقّت كردم ديدم شمار اصحاب آن جناب از چهل نفر تجاوز نمي‌كنند. با خود گفتم: اين بزرگوار ظهور فرموده و لشكريانش بسيار اندك‌اند. اي كاش مي‌دانستم آيا پادشاهان زمين از او اطاعت مي‌كنند يا با آنها به جنگ برمي‌خيزد؟ چگونه بدون لشكر بر آنها پيروز خواهد شد؟ پيش از آنكه حرفي بزنم به من نگاهي نموده و با تبسّم فرمودند:
شيعيان مرا از كمي ياور مترسان كه مرداني همراه من‌اند كه اگر دستور دهم كه همة دشمنان را از پادشاه و... حاضر مي‌كنند و گردن مي‌زنند.
«وَ ما يَعلَمُ جُنُودُ رَبِّكَ اِلّا هُوَ؛
لشكريان پروردگارت را جز او نمي‌داند.»25
از اين بشارت خرسند شدم... .26
10. نكند خداي ناكرده كسي تصوّر كند
امام عصر(ع) به دعاي ما نيازمند است. برعكس اين ما هستيم كه سراپاي وجودمان نياز به ايشان است. در روايات آمده است:
هر كس پندارد كه امام به آنچه در دست مردم است احتياج دارد كافر است.27
11. بي‌گمان ايمان يك نفر به يك قضيّه و پافشاري و ايمان او به لزوم به كرسي نشاندن آن، عهده‌دار به كرسي نشستن آن قضيّه خواهد بود و اين نكته‌اي است كه همة روان‌شناسان به آن قائل هستند. اينك اگر يك نفر مي‌تواند آنچه را بر آن پاي فشرده به كرسي تحقّق بنشاند، در صورتي كه مجموعه‌اي از افراد گرد هم جمع شوند و توان فكري خود را در زمينه‌اي خاص به كار گيرند و به لزوم تحقّق قضيّه‌اي معيّن ايمان داشته باشند چه خواهد شد؟
روان‌شناسان در پاسخ مي‌گويند: اگر چنين مجموعه‌اي از افراد تشكيل شود، بي‌ترديد قادر خواهند بود در طبيعت و در آنچه پيرامون آنهاست اثر گذاشته و بستري مناسب براي تحقّق آن قضيّه فراهم آورند. (غربي‌ها با اعتقاد به اين اصل، مباحث مربوط به بازگشت مسيح را با آب و تاب فراوان پيگيري مي‌كنند.)
مؤسسّات ديني انجيلي امريكا و اروپا آنچه را روان‌شناسان گفته‌اند در قضيّة بازگشت دوبارة مسيح به زمين، پس از حادثة آرمگدون به كار بسته و به اين گفته قائلند كه بي‌گمان امكان تحقّق هر نوع پيش‌گويي در وهلة نخست، به ايمان مردم به آن و به پافشاريشان بر ضرورت به كرسي نشستن آن و همچنين به شمار نفرات آنها و شمار نفرات كساني بستگي دارد كه رهبري كاروان تبليغاتي به راه افتاده براي تحقّق بخشيدن به آن پيش‌گويي را بر عهده دارند.28


علي هراتيان
ماهنامه موعود شماره 81


پي‌نوشت‌ها:

1. اصول كافي: با ترجمه و شرح سيد هاشم رسولي محلاتي، ج 4، كتاب دعا باب اينكه دعا سلاح مؤمن، ص 214، ح 4.
2. همان، باب اينكه دعا بلا و قضا را دفع مي‌كند، ص 216، ح 6.
3. همان، باب پافشاري و اصرار بر دعا، ص 224، ح 5.
4. همان، باب فضيلت دعا، ص 211، ح 3.
5. همان.
6. همان، باب اينكه دعا بلا و قضا را دفع مي‌كند، ص 215، ح 1.
7.كمال الدّين، ج 2، ص 485.
8. بحارالانوار، ج 53، ص 176.
9. تفسير عيّاشي، ج 2، ص 155.
10. مكيال المكارم، ج 1، ص 347.
11. مكيال المكارم،  باب چهارم، بحث غيبت انبياء.
12. مكيال المكارم، ج 1، ص 438؛ صحيفة مهديّه، ص 51.
13. شيوه‌هاي ياري قائم آل محمّد(ص)، ص 57.
14. مجالس حضرت مهدي(ع)، ص109.
15. شيفتگان حضرت مهدي(ع)، ج 1، ص 155.
16. مكيال المكارم، ج 1، ص 333.
17. شيفتگان حضرت مهدي(ع)، ج 1، ص 251.
18. صحيفة مهديّه، ص 195.
19. كمال الدّين، ج 2، ص 368.
20. كمال الدّين، باب 32، ح 8.
21. غيبت شيخ طوسي، ص 177.
22. سورة هود (11)، آية 114.
23. كمال الدّين صدوق، ج 2، ص 377.
24. ر.ك: مكيال المكارم، ج 1، ص 333.
25. سورة مدّثر (74)، آية 31.
26. اثباة الهداة، باب 23، معجزات صاحب الزّمان(ع)، شمارة 166.
27. ترجمة مكيال المكارم، ج 2، ص 353.
28. واقعة آرماگدون، غرب و آمادگي‌هاي پيش از ظهور، عبدالكريم زبيدي، ترجمة امين ميرزايي.

 
دوشنبه 5/9/1386 - 11:3
دعا و زیارت
صبح بى تو رنگ بعد از ظهر يك آدينه دارد
بى تو حتى مهربانى حالتى از كينه دارد
بى تو مى گويند تعطيل است كار عشقبازى
عشق اما كى خبر از شنبه و آدينه دارد!؟
 
 
 
  • فصل تقسيم گل و گندم و لبخند
چشم‌ها پرسش بي‌پاسخ حيراني‌ها
دست‌ها تشنة تقسيم فراواني‌ها
با گل زخم، سر راه تو آذين بستيم
داغ‌هاي دل ما، جاي چراغاني‌ها
حاليا! دست كريم تو براي دل ما
سرپناهي است در اين بي‌سر و ساماني‌ها
وقت آن شد كه به گل، حكم شكفتن بدهي!
اي سرانگشت تو آغاز گل‌افشاني‌ها!
فصل تقسيم گل و گندم و لبخند رسيد
فصل تقسيم غزل‌ها و غزل‌خواني‌ها...
ساية امن كساي تو مرا بر سر، بس!
تا پناهم دهد از وحشت عرياني‌ها
چشم تو لايحة روشن آغاز بهار
طرح لبخند تو پايان پريشاني‌ها
 


 
  • سبزتر از بهار
طلوع مى كند آن آفتاب پنهانى
 زسمت مشرق جغرافياى عريانى
 دوباره پلك دلم مى پرد، نشانه چيست؟
 شنيده ام كه مى آيد كسى به مهمانى
 كسى كه سبزتر است از هزار بار بها
ر كسى، شگفت كسى، آن چنان كه مى دانى
 تو از حوالى اقليم هر كجاآباد بيا
 كه مى رود شهر ما رو به ويرانى
 در انتظار تو تنها چراغ خانه ماست
 كه روشن است در اين كوچه هاى ظلمانى
 كنار نام تو لنگر گرفت كشتى عشق
 بيا كه نام تو آرامشى است توفانى



  •  دلالت
باران
    بهاران را
        جدّي نمي‌گيرد.
چشمان من
    خيل غباران را.
هرچند
    از جاده‌هاي شسته رُفته،
    از اين خيابان‌هاي قيراندود
        ديگر غباري برنخواهد خاست؛
هرچند
    با آفتاب رنگ و رو ر‌َفته
    از روي اين درياي سرب و دود،
        هرگز بخاري برنخواهد خاست؛
امّا،
    حتّي سواد هر غباري نيز
    در چشم من ديگر
        معناي ديدار سواري نيست؛
اين چشم‌ها
    از من دليل تازه مي‌خواهند!
 
 
استفاده از مطلب با ذكر منبع بلامانع مي‌باشد.  سایت موعود
دوشنبه 5/9/1386 - 11:2
دعا و زیارت
این که چند نفر از یاران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف زن هستند، دقیقاً مشخص نیست و حتی این که زنی در میان یاران خاص آن حضرت باشد، مورد تردید است؛
چرا که بیشتر روایاتی که در باره عدد یاران حضرت در کتاب‌های معتبر شیعه وارد شده است، همگی آن‌ها را مرد ذکر کرده‌اند؛
حتی روایاتی که نام یاران حضرت را برده‌اند، نام هیچ زنی در میان آن‌ها دیده نمی‌شود.

مثلاً محمد ابراهیم نعمانی در کتاب معتبر الغیبة و مرحوم شیخ مفید رحمت الله علیه در الإختصاص روایتی را با این سند نقل می‌کنند:

أخبرنا أحمد بن محمد بن سعید، عن هؤلاء الرجال الأربعة، عن ابن محبوب. وأخبرنا محمد بن یعقوب الکلینی أبو جعفر، قال: حدثنی علی بن إبراهیم بن هاشم، عن أبیه. قال: وحدثنی محمد بن عمران، قال: حدثنا أحمد بن محمد بن عیسی، قال: وحدثنا علی بن محمد وغیره، عن سهل بن زیاد، جمیعا، عن الحسن بن محبوب. قال: وحدثنا عبد الواحد بن عبد الله الموصلی، عن أبی علی أحمد بن محمد بن أبی ناشر، عن أحمد بن هلال، عن الحسن بن محبوب، عن عمرو بن أبی المقدام، عن جابر بن یزید الجعفی، قال: قال أبو جعفر محمد بن علی الباقر (علیه السلام): یا جابر، الزم الأرض و لا تحرک یدا و لا رجلا حتی تری علامات أذکرها لک إن أدرکتها ... . فیجمع الله علیه أصحابه ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا، و یجمعهم الله له علی غیر میعاد قزعا کقزع الخریف .

... خداوند 313 نفر مرد از اصحاب آن حضرت را جمع می‌کند؛ بی آنکه قبلا وعده داده باشند، آمدنشان همچون ابرهای پاییزی است که با حرکات تند می آیند. کتاب الغیبة، محمد بن إبراهیم النعمانی ، ص 288 – 291 و الاختصاص، الشیخ المفید، ص 257 و ... .


این روایت از نظر سندی هیچ مشکلی ندارد. در بسیاری از کتاب‌های شیعه نقل شده و روایتی است کاملاً معتبر. و روایات بسیار دیگری با همین مضمون که نقل همگی آن‌ها فرصت بیشتری می‌طلبد.

اما از آن طرف روایت دیگری را مرحوم عیاشی در تفسیر خود نقل کرده است که می‌گوید پنجاه نفر از یاران حضرت مهدی زن هستند :

عن جابر الجعفی عن أبی جعفر علیه السلام یقول: الزم الأرض لا تحرکن یدک و لا رجلک ابدا حتی تری علامات اذکرها لک فی سنة ... و یجیئ والله ثلاثمائة و بضعة عشر رجلا فیهم خمسون امرأة یجتمعون بمکة علی غیر میعاد قزعا کقزع الخریف ...

سوگند به خدا سیصد و اندی نفر مرد می آیند و در میان شان پنجاه نفر زن هستند در مکه اجتماع می‌کنند بی آن که قبلا وعده داده باشند، آمدن شان همچون ابرهای پاییزی است که با حرکات تند می آیند. تفسیر العیاشی، محمد بن مسعود العیاشی، ج 1، ص 64 – 66.

از آن‌جایی که سند روایت، تا جابر بن عبد الله جعفی، ذکر نشده است، نمی‌شود به آن استناد کرد. از این رو این که تعدادی از یاران حضرت مهدی از بانوان باشند، قطعی نیست.
باتشکر از mohsen1001

منبع :
پایگاه مؤسسه تحقیقاتی ولیعصر (عج)
شیعه نیوز
دوشنبه 5/9/1386 - 10:1
دعا و زیارت
بسم الله الرحمن الرحیم


ظهور امام زمان (عج) پنج نشانه حتمی دارد و آن عبارتست از: قیام یمنی، خروج سفیانی، ندای آسمانی، فرورفتن سپاهی در یمن و کشته شدن نفس زکیه.



نـشانه های تخلف ناپذیر ظهور امام مهدی علیه السلام که بی هیچ تردیدی مقارن ظهور آن حضرت رخ خواهند داد و ارتباط گسست ناپذیری با آن دارند، پنج نشانه اند.

بـرخی از این پنج نشانه، اندکی پیش از ظهور و برخی چند ماه پس از آمدن آن گرامی و برخی اندکی پیش از قیام نجات بخش و جهانی آن حضرت ، پدیدار خواهند شد.

در ایـن مـورد، روایـات بـسـیـاری وارد شده است که با اندک تفاوت در ترتیب پیدایش این علایم و نشانه ها، آنها را نشان می دهد. نـخست، برخی از روایات را که این علایم پنجگانه را به صورت کوتاه ترسیم می کـنـد مـی آوریـم، آنگاه هر کدام از آن نشانه ها را با توضیحی که در روایات در مورد آن آمده و تفسیر مناسبی که به ذهن می رسد، ترسیم می نماییم.

امام صادق علیه السلام در این مورد فرمود: خـمـس قـبل قیام القائم علیه السلام : الیمانی و السفانی و المنادی ینادی من السماء و خسف بالبیداء و قتل النفس ‍ الزکیة .(1) پیش از قیام مهدی علیه السلام پنج رخداد بزرگ در پیش خواهد بود:

1 ـجنبش ترقی خواهانه مرد یمنی،2 ـ جنبش ارتجاعی سفیانی، 3 ـ ندای روح بخش آسمانی، 4 ـ فرو رفتن زمین، 5 ـ قتل نفس زکیه

امام در ادامه فرمود: قـبـل قـیـام القـائم خـمـس عـلامـات مـحـتـومـات : الیـمـانـی و السـفـیـانـی و الصـیـحـة و قتل النفس الزکیة و الخسف بالبیداء.(2) پیش از قیام قائم ، پنج علامت و نشانه مهم در پیش خواهد بود: جـنـبـش مـردم تـرقـی خـواه یـمـنـی، جـنـبـش ارتـجـاعـی سـفـیـانـی، نـدای آسـمـانـی، قتل نفس زکیه و فرو رفتن زمین.

و نیز فرمود: النداء المحتوم و السفیانی من المحتوم و خسف البیداء من المحتوم و الیمانی من المحتوم و قتل الفنس الزکیه من المحتوم .(3) نـدای آسـمـانـی بـه هـنگامه قیام قائم ، جنبش ارتجاعی سفیانی ، جنبش مترقی مرد یمنی ، فرو رفتن زمین و دیگر، کشته شدن نفس زکیه ، این پنج نشانه ، از علایم قطعی ظهورند.
با تشکر از110

پی نوشت:
1- اکـمال الدین ، صدوق ، ج 2، ص 649، غیبت طوسی ، ص 267، با اندک تفاوت در ترتیب علائم پنجگانه و بحارالانوار، ج 52، ص 203.
2- اکمال الدین ، ج 2، ص 650 و بحار الانوار، ج 52، ص 204.
3- غیبت نعمانی ، ص 252 و 257، و بحارالانوار، ج 52، ص 233.
دوشنبه 5/9/1386 - 9:59
دعا و زیارت
این نامه حضرت ولی عصر(عج) است خطاب به کسانی است که در وجود حضرت شک کرده بودند و شیخ ابی عمر عامری جواب حضرت را برای اینان آوردند:




بسم الله الرحمن الرحیم
خدا ما و شما را از فتنه ها عافیت دهد و به ما و شما روح یقین را هدیه دهد. خدا ما را در پناه خودش قراردهد، شما را هم ازعاقبت بد در پناه خودش قراردهد.

به من خبررسیده که شک کردید جماعتی از شما در دین، پس غمناک شدیم از شما که این (شک شما) بین ما و شما پرده انداخت (غصّه ما) برای شماست نه برای خودمان، به درستی که خدا با ماست پس هیچ نیازی ما به غیر خدا نداریم، حق همیشه با ماست پس به وحشت نمی اندازد ما راهر کس که بنشیند و ما صنعت دست خداییم؛ ومخلوقات، صنعت دست ما.

ای گروه چه شده است شما را تردد شما در شک است و در حیرت برگردانده شدید، آیا این آیه قرآن را نشنیدید که خداوند عزّوجل می فرماید: «ای کسانی که ایمان آوردید اطاعت کنید از خدا و اطاعت کنید رسول و اولی الامر از ایشان را»

آیا ندانستید آن آثاری که به شما رسیده، آن چه که بوده و ایجاد شده از ائمه گذشته و باقی مانده شماست؟ آیا ندیدید که خدای سبحان چگونه برای شما پناهگاه هایی قرار داده است که شما در آن پناهگاه ها به آرامش برسید؟ آیا ندیدید که خداوند برایتان چه عَلَم هایی را قرار داده است که شما به واسطه آن هدایت شوید؟

از حضرت آدم این پرچم بوده تا امامی که گذشت (امام حسن عسگری(ع)). هر زمان علمی ناپدید می شود، علم دیگری پدید می آید. وقتی خدا ستاره قبلی را گرفت، شما گمان بی جا کردید که خدا دینش را باطل کرد. وسیله بین خود و مخلوق را برید. این چنین نیست که شما گمان می کنید نه هیچ وقت بوده و نه خواهد بود، تا زمان قیامت، و امر خدا ظاهر می شود در حالی که مردم کراهت دارند.

و پدرم با سعادت کامل بر روش پدرانش گذشت، گام به گام جای آن ها قدم گذاشت، وصیت او و علم او در بین ما هست و کسی که جانشین او باشد و کسی که بنشیند جای او هم در بین ما هست. هیچ کس با ما دعوا نمی کند (در مورد موضوع جانشینی) مگر کسی که ظالم و گناه کار باشد.

اگر فرمان خدا که هیچ گاه مغلوب نمی شود نبود، حتماً از موقعیت ما چیزی بر شما ظاهر می شد که عقل هایتان سرگردان شود و شکهایتان از بین برود، ولی هر چه خدا بخواهد می شود .

پس تقوا داشته باشید و تسلیم ما شوید. امر شما بر ما وارد می شود، پس بر ماست صادر کردن (پاسخگویی به شما)، و اراده نکنید بر پرده برداری از چیزی که پرده افتاده بر شما (منظور خود حضرت هستند که در پس پرده غیبت به سر می برند) میل نکنید از طرف راست و برنگردید به چپ.

من خیرخواهی شما را کردم و خدا شاهد بر من و شماست. اگر نبود نزد ما که دوست داشتیم صلاح شما و رحمت بر شما و دوست داشتیم دلسوزی بر شما را، ما از مورد خطاب قراردادن شما مشغول به کار دیگری می شدیم.

خدا ما و شما را حفظ کند از قرار گرفتن در مهلکه ها و مرض ها و آفت ها به رحمت خودش، به درستی که خدا قادر بر هر چیزی است و خدا هم برای ما و هم برای شما سرپرست و حافظ است و سلام بر همه اوصیاء و اولیاء و مؤمنین "و رحمة الله و برکاته و صلی الله علی محمد النبی و سلم تسلیما"

مکیال المکارم
باتشکر از110



منبع خبر: موعود
دوشنبه 5/9/1386 - 9:56
دعا و زیارت

اوقات مخصوص حضرت



پاره اى از اوقات و زمان ها،اختصاص به امام عصر(ع) داردكه از آن جمله است :

شب قدر ،

روز نوروز ،

روز جمعه ،

روز عاشورا ،

عصر دوشنبه ،

عصر پنجشنبه ,

شب و روز نيمه شعبان ،

و از وقت زرد شدن آفتاب تا غروب آن در هر روز.(1)



ساعت مخصوص حضرت



سيد جليل ابن طاووس دركتاب امان الاخطار فرموده كه :

هر ساعتى از روز، مختص به يكى از ائمه (ع) است كه براى آن دو دعا است.

ساعت اولى، براى حضرت على (ع) تا ساعت دوازدهم كه براى مولاى ما مهدى (ع) است مستحب است انسان دعاى مخصوص آن ساعات را بخواند.

واما در دعاى مختص به امام عصر (ع) كه بايد در ساعت دوازدهم روز خوانده شود، مطلع آن چنين است :

1- يامن توحد نفسه عن خلقه يامن غنى عن خلقه بصنعه يا من عرف نفسه خلقه بلطفه ....

2- اللهم يا خالق السقف المرفوع والمهاد الموضع ورازق العاصى والمطيع االذى ليس من دونه ولى ولا شفيع
(2)



اوقات و حالات دعا براي حضرت



در آيات و روايات ، اوقات و حالات متعددى جهت دعا براى حضرت صاحب الزمان(ع) واردشده است كه از آن جمله است:

بعد از هر نماز واجب،
بعد از هر دو ركعت از نماز شب،
در قنوت نمازها،
در حال سجده،
در سجده شكر،
هر صبح و شام،
آخرين ساعت از هر روز،
روز پنجشنبه،
شب و روز جمعه،
روز نوروز،
روز عرفه،
عيد فطر،
عيد قربان،
روز دَحوالارض،
روز عاشورا،
شب و روز نيمه شعبان،
تمام ماه رمضان،
بعد از ذكر مصيبت سيدالشهدا(ع)،
بعد از زيارت امام زمان(ع)،
پس ازگريستن از ترس خداوند،
پس از تجديد هر نعمت و زوال هر محنت،
هنگام وارد شدن غم و اندوه،
در سختى ها وگرفتارى ها،
پس از نماز تسبيح نماز جعفر بن ابيطالب پيش از دعا براى خود و خانواده خود،
عيد غدير،
چهل روز مداومت به دعا براى فرج،
ماه محرم و... (3)
باتشکر ازmohsen1001



پی نوشتها :
--------------------
1و2- نجم الثاقب باب يازدهم.
3- مكيال المكارم ج 2 ص 18 ترجمه سيد مهدى حائرى قزويني.
دوشنبه 5/9/1386 - 9:54
دعا و زیارت
-1- نقش احزاب در شكل گيري حكومت

هر حكومت نيازمند ايدئولوژي و بستري است كه بر مبناي آن قوانين و نوع حكومت شكل مي‌گيرد. اين بستر در واقع همان اصول و قوانين اوليه‌اي است كه توسط برخي از افراد در قالب گروهي به نام حزب شكل گرفته است. احزاب سياسي كه در واقع ركن اصلي نظام‌هاي سياسي عصر حاضر جهان را تشكيل مي‌دهند، با تكيه بر قدرت سياسي و مالي خويش و با انتخاب كانديداي خود براي تصدي امر رهبري جامعه سعي دارند تا ايدئولوژي خاص خود را بر جامعه حاكم نمايند. در واقع قدرت سياسي عصر حاضر در حكومت‌ها جولانگاه اين احزاب سياسي است. هر حزب سياسي داراي ايدئولوژي و ديدگاه خاص خود نسبت به جامعه و حكومت است و به همين دليل هر نظام سياسي با نظام قبلي و بعدي خود متفاوت است. در عصر كنوني عملا جايگاه حكومتها به جايگاه گروه‌ها و احزاب سياسي تبديل شده است. قدرت، قانون و نام حكومت در واقع بازيچه‌اي است براي به قدرت رسيدن عده‌اي خاص در جهت پيش راندن اهداف خود در جامعه. اين امر ناشي از درك ناصحيح، ناقص و متفاوت اين گروه‌ها از محيط اجتماعي خويش، اصول انساني و روانشناسي مي‌باشد. همين امر سبب گرديده تا مشكلات بسيار زيادي در جوامع امروزي بوجود آيد كه بسياري از اين مشكلات غير قابل جبران مي‌باشد.
لذا حكومت در ابتدا مي‌بايست درك صحيح و درستي از جامعه و انسان داشته باشد تا بتواند مبناي كاملي از قوانين و ايدئولوژي را بوجود آورد. انسان شناسي كامل، تنها راه رسيدن به اين مقصود است.
از آنجا كه در حكومت آخرالزمان حاكم عالم به تمام اسرار و سرشت خلقت انسان است، اين ايدئولوژي و قوانين در آن حكومت شكل خواهد گرفت. لذا ديگر نيازي به هيچ كدام از قوانين قبلي و يا ايدئولوژي‌هاي ديگر نخواهد بود. حكومت مطلق جهاني مي‌بايست عاري از هرگونه حزب و گروه سياسي بوده و تمامي قواي قانونگذار را در جامعه از بين ببرد. در واقع حكومت مطلق جهاني نيازمند حاكمي است كه به تمامي اصول انسان شناسي آشنا بوده و خود بتواند منبع كاملي براي ايجاد و اجراي قوانين باشد. به تمامي روحيات انسان احاطه داشته و قوانيني تنظيم نمايد كه متناسب با تمامي خواست‌هاي انساني هم از لحاظ مادي و هم از لحاظ معنوي باشد. قانونهاي عصر حاضر به هيچ عنوان توانايي ايجاد عدالت و امنيت اجتماعي را ندارند. نمود و اثبات اين مساله را مي‌توان در مشكلات جوامع بزرگ سياسي در عصر حاضر مشاهده كرد.


2-2- ارتباط احزاب و حكومت با مردم

تمام مبارزات حزبي كه مردم با يكديگر دارند به منظور در دست گرفتن حكومت و پيروزي بر رقيب است، اما اين انگيزه در حكم علت اصلي نيست، بلكه در حقيقت انگيزه ابتدايي آنست كه انسانها در تلاش براي يافتن رهبرند، و انتخاب اين راه به خاطر دست يافتن به بهترين سيستم رهبري مورد علاقه خودشان است. حكومت‌هاي عصر حاضر با تكيه بر اصول ناقص و ناصحيح روانشناسي انساني سعي نموده‌اند تا با برخي قوانين و دستورات بستري جهت اجراي سياست‌هاي خود ايجاد نمايند. اين اصول ناقص كه شايد به جرات مي‌توان گفت كه بخش اعظمي از آن نيز نادرست مي‌باشد برگرفته از شرايط اجتماعي و فرهنگي جوامع اطراف بشر در هر منطقه است. اين اصول كه گاهي اصول اوليه مكتب‌هاي ديگر از جمله مكتب‌هاي ديني را نيز زير سوال مي‌برد معمولا در اندك زماني به بن بست فكري و معنوي مي‌رسد. از جمله سياست‌هاي اين تفكر را مي‌توان اصل جدايي دين از سياست نام برد. حكومت‌هاي عصر حاضر سعي نموده‌اند تا با همين اصول ضعيف مشكلات اجتماعي و فرهنگي جامعه را حل نمايند كه تاكنون به هيچ كدام از مقاصد خود دست نيافته‌اند. اين امر سبب گرديده تا بين جامعه و حكومت پل ارتباطي دقيق و منظمي ايجاد نگردد. در واقع در عصر حاظر بين حكومت و جامعه سه حالت زير برقرار است:
1. جامعه گاهي حكومت را نفي و گاهي اثبات مي‌كند. يعني در آنجا كه حكومت به نفع شخص خاصي باشد، آن شخص مدافع حكومت و اگر به ضرر او باشد، مخالف حكومت مي‌گردد.
2. جامعه و بشر حكومت مي‌خواهد و حكومت نمي‌خواهد. در حقيقت طالب آن حكومت است كه كمتر حكومت كند. زيرا جامعه براي رفع نيازها و فرار از ناخوشي ناچار به پذيرفتن حكومت است. اما اين حكومت آزاديهاي او را محدود مي‌كند.
3. بين جامعه و حكومت، هميشه دفع و جذب‌هايي وجود دارد، يعني گاهي جامعه حكومت را بدليل كاري مي‌پذيرد و گاهي به دليل ديگر نفي مي‌كند.
حكومت آخرالزمان براي اجراي اصول نهايي خود مي‌بايست پل ارتباطي دقيق و منظمي بين خود و جامعه ايجاد نمايد و اين اصل زماني رخ مي‌دهد كه جامعه و حكومت ماهيت خود را از وجود يكديگر بدانند. در واقع در عصر ظهور و حكومت آخرالزمان ديگر هيچ كدام از اين روابط كارايي نخواهد داشت. يعني حكومت مي‌تواند تمامي نيازهاي جامعه را تامين نمايد. عدالت را به طور كامل مي‌گستراند و حق هيچ كس را ضايع نمي‌كند. بين حكومت و جامعه پل ارتباطي دقيق و منظمي ايجاد مي‌گردد و آزاديهاي شخصي و اجتماعي محدود نمي‌گردد. در واقع اصول فوق در حكومت آخر الزمان ايجاد مي‌گردد:
1. جامعه و حكومت در كنار يكديگر و با حفظ اصول كامل تربيتي به پيش خواهند رفت. حكومت معيارهاي لازم در جهت تربيت جامعه را بوجود خواهد آورد و جامعه از تمامي آن معيارها استفاده خواهد نمود.
2. با اجراي اصل اول، جامعه به سمت عدالت محوري پيش خواهد رفت، بوسيله سيستم تربيتي حكومت با اصول كامل عدالت اجتماعي آشنا خواهد شد و خود بنيانگذار عدالت اجتماعي در سطح جامعه خواهد شد و تمامي حق و حقوق كليه افراد جامعه، توسط خود آنها حفظ خواهد شد.
3. با اجراي اصل دوم، كليه آزاديهايي كه باعث آزار جامعه و يا از بين بردن حريم عمومي مي‌گردد بوسيله خود جامعه از بين خواهد رفت و كليه حد و مرزها به طور صحيح حفظ خواهد شد.
4. با اجراي اصل سوم، امنيت عمومي توسط جامعه، بصورت گسترده‌اي شكل خواهد گرفت تا جايي كه ديگر نيازي به دخالت حكومت در اين امر نخواهد بود.
5. با اجراي اصل چهارم، كليه مردم بدون هيچ گونه امتياز طبقاتي يا فردي از خدمات يكسان و برابر در حد كامل بهره‌مند خواهند شد. آموزش و پرورش، استفاده از خدمات عمومي و ... در سطح وسيعي با حفظ عدالت و امنيت توسط جامعه، براي همه يكسان و برابر خواهد بود.
6. با اجراي تمامي اصول بالا و اصول ديگري كه خارج از ذهن است، جامعه و حكومت تعاون و همكاري بسيار والا و خوبي با يكديگر داشته و حكومت مي‌تواند كليه نيازهاي اجتماعي و فردي را تامين نموده و رضايت جامعه را جلب نمايد. همچنين جامعه نيز بدليل وجود روابط مناسب بين حكومت و جامعه، اين نوع حكومت را پذيرفته و دستورات آن را بدون كم و كاست و چون و چرا اجرا خواهد نمود.
اينها اصولي است كه در زمان حكومت آخرالزمان به مرحله اجرا در خواهد آمد كه عملا با توجه به مشكلاتي كه در عصر حاضر وجود دارد، اعم از فساد مالي و اخلاقي سردمداران حكومت، شناخت ضعيف مديران اجتماعي از اصول روانشناسي انسان و ... در عصر حاضر غير قابل اجرا مي‌باشد.
در واقع مي‌توان اهداف اصلي حكومت آخرالزمان را اينگونه نام برد:
1. رساندن جامعه بشري به كمال مطلوب و رشد و بالندگي.
2. برقراري عدالت اجتماعي و گسترش قسط و عدل در سراسر گيتي.
3. اداره و سازماندهي نظام جهان بر اساس ايمان به خدا و احكام دين مبين اسلام.
4. تثبيت و گسترش صلح و امنيت جهاني.
5. زنده و احيا كردن آئين توحيدي و اجراي اصل حكومت ديني.
6. به كمال نهايي رساندن علم و دانش بشري و رشد و شكوفايي انديشه‌ها و افكار انسان.
7. تصحيح كليه امور جامعه بشري و استفاده صحيح از امكانات و منابع مادي و معنوي.

3- حكومت آخرالزمان حكومت علم و منطق

يكي از عوامل بسيار مهم در نقش حكومت و كنترل آن تاثير علم و دانش است. اين نكته كاملا روشن و مبرهن است كه هر حكومتي كه از ابزار علمي دقيق‌تر و مناسب‌تري جهت كنترل حكومت، ارتباط با مردم، تسريع در جهت انجام كارهاي مربوط به حكومت و ... استفاده نمايد، موفق‌تر خواهد بود. عدم رشد علمي مقولات زيادي را در حكومت سبب خواهد شد. عقب ماندگي علمي، عدم كنترل بيماري‌هاي خطرناك و مسري، بحران‌هاي مربوط به حفظ محيط زيست، بحران غذا و مشكل در تهيه ملزومات مهم جامعه كه درنهايت به وابستگي حكومت به ساير حكومت‌ها و نارضايتي مردم مي‌انجامد از جمله اين مقولات است. نقش علم و دانش تا آن حد در حكومت حائز اهميت است كه ميزان علم و دانش در هر كشور يكي از ملاك‌هاي طبقه بندي آن كشور و حكومت آن مي‌باشد كه اين امر باعث ميزان اهميت سخنان و نظريه‌هاي آن حكومت در امور بين‌الملل خواهد بود.
بسياري از مشكلات موجود در حكومتهاي عصر حاضر برگرفته از ناتواني علمي بشر در پاسخگويي به بسياري از سوالات و در نتيجه برطرف نمودن آنان است. مشكلاتي از قبيل كنترل حوادث غير قابل پيش بيني، كنترل بيماريها، كنترل كامل امنيت عمومي و ... مشكلاتي است كه علت اصلي آنها ضعف علمي بشر است. بحران‌هاي زيست محيطي، توليد محصولات زايد و نامناسب براي انسان و محيط طبيعي، توليد پس مانده‌هاي رآكتورهاي هسته‌اي كه عملا به بحراني بزرگ تبديل شده است و بسياري مسائل ديگر، بدليل كافي نبودن علم بشري در جهت رفع آن است. اين مشكلات كه هم اكنون به بحران‌هاي بزرگ در جوامع تبديل شده است تنها هنگامي قابل رفع و يا كنترل خواهد بود كه بشر بتواند به تمامي اصول علمي دست يابد. و همچنين اين اصول علمي را با اصول ديني و فرهنگي جامعه تطبيق دهد. لذا يكي از ويژگيهاي اصلي در حكومت ايده آل داشتن علم كامل خواهد بود.
لذا حكومت مطلق جهاني مي‌بايست به تمامي علوم آشنا بوده تا بتواند بر تمامي مشكلات فايق آيد. كنترل كامل طبيعت را به عهده گيرد، ريشه تمامي بيماريها را از بين ببرد و ساختار كاملي از امنيت اجتماعي را در جامعه ايجاد نمايد، اصول كامل زيست محيطي را رعايت نموده و محيطي عاري از هرگونه مشكل اعم از جسمي و روحي ايجاد نمايد و بتواند راهكار مناسبي جهت پيوند علم و دانش و دين و فرهنگ بوجود آورد. در عصر حاضر با روز افزوني دانش و دور شدن انسان و حكومت از خدا و اتكاء انسان به صنعت، انسان از اصول فطري خود عقب مانده و در چنين جامعه‌اي هر نوع فساد، جنايت و خيانتي شكل خواهد گرفت. در حقيقت قطعي‌ترين و حتمي‌ترين پديده تمدن و تكامل اينچنين، ظلم و بيداد و فساد و تباهي است. در حكومت آخرالزمان بدليل به كمال رسيدن تمامي علوم و حتي ايجاد علوم جديد كه اكنون دور از دسترس ذهن بشر است، تمامي سوالات و مسائل علمي حل شده و منطق ايمان با علم رشد خواهد كرد. همچنين با تكامل علمي بشر در آن عصر، جامعه به تمامي اصول علمي آگاهي پيدا نموده و خود پيشتاز در عرصه اجراي اين اصول، از جمله عدالت اجتماعي و امنيت عمومي خواهند شد. بدليل كامل شدن عقل بشري و وجود حاكم مطلق كه خود امامي معصوم است، بسياري از مشكلات فرهنگي و يا فرهنگ‌هاي خود ساخته بشري از بين مي‌رود و فرهنگي اصيل و ناب كه در واقع همان فرهنگ زيباي پيامبر گرامي اسلام(ص) است، بر جهان حاكم مي‌شود. همچنين مردم آن عصر توجيه تمامي اصول بهداشتي را درك نموده و خود به اجراي آن اصول مي‌پردازند. دليل و علت تمامي بيماريها و امراض كشف و راه درمان و نابودي آنها مشخص مي‌شود. تمامي اصول بهداشتي جامعه اعم از زيبايي، محيط زيست و بهداشت فردي هم از لحاظ جسمي و هم از لحاظ روحي در سطح ايده‌آل خود قرار مي‌گيرد. همچنين بشر بطور كامل به اسرار آفرينش و قوانين طبيعي پي برده و بسياري از مشكلات را از جمله سيل، زلزله و... را خنثي نموده و از بين مي‌برد.
با تشکر از mma925
_________________
اللهم عجل لوليك الفرج و العافيه و النصر واجعلنا من خير اعوانه و انصاره و المستشهدين بين يديه
دوشنبه 5/9/1386 - 9:51
دعا و زیارت
• مقدمه
انسان قبل از اينكه به حالت انفراد و گسيخته از اجتماع زندگي كند، همراه با انسان‌هاي ديگر و در پيوستگي كامل با آنان بوده، هميشه ترجيح مي‌داده خود را در جمع ببيند، و احيانا مشكلات خويش را با نيروي گروه همانند خود رفع و برطرف نمايد. انسان در حالت انفراد، مشخصاتي دارد كه چون در دل گروه قرار گرفت بسياري از آنها را از دست مي‌دهد و در عوض خصوصيت‌هاي تازه‌اي كسب مي‌كند.

از جمله ويژگيهاي زندگي اجتماعي، مقيد بودن به اصولي است كه توسط حكومت بر جامعه جاري مي‌شود، اصولي كه در اصطلاح به آن قانون مي‌گويند. اين قوانين حاصل ديدگاه ايدئولوژي و انسان شناسي هر مكتب و بينشي است كه در جامعه حاكم است. در عصر حاضر كه از آن به عصر ظهور يا عصر به بن بست رسيدن مكاتب و علوم انساني نيز ياد مي‌شود، اين قوانين ديگر پاسخگوي نيازهاي اجتماعي جامعه نبوده و نياز به قوانيني كارآمدتر و كامل‌تر جهت رشد به سمت يك جامعه ايد‌آل جداً احساس مي‌شود. حكومت‌هاي موجود در عصر حاضر با به بن بست رسيدن در مسائل اجتماعي عملا محبوبيت و جايگاه خود را در بين اجتماع از دست داده و در واقع محكوم به شكست و نابودي مي‌باشند. نمود اين مساله را مي‌توان در بحران‌هاي فرهنگي، اقتصادي، سياسي و اجتماعي جوامع مختلف بوضوح مشاهده و تحليل كرد. دور شدن انسان از خدا با ايجاد اصل جدايي دين از حكومت و برقراري و رواج فرهنگ برهنگي و چپاول ثروت‌هاي عمومي توسط عده‌اي قليل كه خود از سردمداران اين حكومت‌ها هستند، در واقع چيزي جز نابودي اين ايدئولوژي‌هاي بشري را نمي‌گويد. تمامي مكاتبي كه ادعاي حل مشكلات بشري را دارند شكست خواهند خورد. نااميدي كشنده‌اي بر جامعه بشري سايه مي‌افكند و اين احساس كه نمي‌توان از دام جور و ستم رهيد و به خوشبختي و رفاه رسيد بر روح و روان آدمي اثري ژرف بر جاي مي‌گذارد. در اين دوره زماني، تنها اميد و بارقه‌اي كه در دلها مي‌ماند، ايجاد يك جامعه جهاني عاري از هرگونه مشكل و وجود يك حاكم عادل و دادگستر است. حكومتي كه بتواند نقص روحي و معنوي انسان را برطرف نموده و بدينوسيله ريشه فساد و تباهي را از جامعه بركند. انسان را به رشد و تعالي برساند و دين و اخلاق و عدالت محوري را به جامعه بازگرداند. با زورگويان و مستكبران برخورد قاطع نمايد و حق مستضعفان را از آنها بازستاند.
اينها از ويژگي‌هاي حكومتي است كه نويد آن در هر مكتب الهي به انسان داده شده است. اميد به ظهور منجي آخرالزمان. منجي دادگر و دادگستر و ايجاد حكومت مطلق الهي با اصل مساوات و برابري انسان‌ها.

در عصر حاضر حكومت‌ها با تكيه بر قوانين محدود روانشناسي اجتماعي و اصول ضعيف سياسي كه برگرفته از علم ناقص بشري است، سعي بر آن دارند تا با ترويج فرهنگ‌هاي ناصحيح و اصول ضد اخلاقي، جامعه را از سطح سياسي و اجتماعي حكومتي حذف نموده و بدينوسله بتوانند با دور نگه داشتن سطح عمومي جامعه از حكومت، منافع مالي و اقتصادي خويش را حفظ نمايند. در واقع حكومت‌هاي عصر حاضر با تكيه بر تبليغات و عناصر فرهنگي سعي بر همراه نمودن افكار عمومي با نظام‌هاي خويش را دارند. اما آنچه كه حكومت‌هاي معاصر هرگز فكر آن را نمي‌كردند، در حال وقوع است. نزديكي بيش از پيش انسان به معنويت و گرايش جامعه بشري بسوي مكاتب الهي كه اين نشانگر شكست مكتب‌هاي خود ساخته بشري است.

در اين مقاله سعي بر اين است تا با بيان ويژگي‌هاي حكومت آخر الزمان و اثرات خاص آن به بيان مشكلات ساير حكومت‌ها و تفاوت‌هاي ايدئولوژيك حكومت مهدويت با ساير ايدئولوژي‌هاي حكومت‌هاي ديگر در عصر حاضر پرداخته و ديدگاه روشني از شرايط خاص آن دوره ارائه گردد، برنامه‌هاي حكومت آخرالزمان را با برنامه‌هاي حكومت عصر حاضر مقايسه نموده و ويژگي‌هاي خاص حكومت را بيان نمايد.

اميد است كه مورد قبول حضرت صاحب الامر (ارواحنا لتراب مقدمه فداه) قرار گيرد.

• ويژگيهاي حكومت آخر الزمان
1- حكومت واحد جهاني
1-1- ويژگيهاي حكومت جهاني

يكي از ملاك‌هاي تشكيل حكومت عدالت خواه‌ برپايي تنها يك حكومت در سطح جهاني مي‌باشد. حكومتي كه بتواند ساير حكومت‌ها را از بين برده و تنها بصورت واحد باقي بماند. حكومت‌هاي عصر حاضر به دلیل مشکلات متعدد و بخصوصی كه در سیستم حکومتی آنها وجود دارد عملا كار را به جايی رسانده‌اند كه جامعه بشري خود را جدا از اين حكومت‌ها مي‌بينند و بدنبال حكومتي عاري از هر گونه مشكل بوده تا بتواند معناي كامل تعاريفي چون امنيت، عدالت، حقوق بشر و ... را در جامعه به مرحله اجرا در آورد. لذا آن حكومتي كه مد نظر جامعه بشري است بايد داراي ويژگيهايي خاص و كامل و در عين حال داراي قدرت كامل اجرايي در هر زماني باشد. ايجاد حكومت واحد جهاني كه يكي از آرزوهاي جامعه بشري است مي‌بايست در آن موقع تحقق يابد. از ويژگيهاي خاص دوره آخرالزمان ايجاد حكومتي واحد و جهاني است. حكومتي كه تمامي حكومت‌هاي ديگر را نفي و نابود مي‌كند و كليه مكاتب بشري را غير از مكاتب ديني از بين مي‌برد. حكومت آخرالزمان، حكومتي جهاني و فراگير است، و ساير حكومت‌ها به لحاظ مبناي غير الهي و ابزارهاي غير مشروع محكوم به نابودي مي‌باشند.

اين حكومت با هيچ يك از حكومت‌هاي عصر حاضر تطابق يا شباهتي نخواهد داشت. و در طول تاريخ براي آن هيچ نمونه مشابهي يافت نخواهد شد. بي شك اين نوع حكومت مي‌بايست آخرين نوع از انواع حكومت‌ها باشد و در مرحله‌اي به وقوع بپيوندد كه ديگر هيچ راهي براي بشر باقي نمانده و جامعه جهاني به افول سياسي و فكري گرويده و تنها راه حل را در ظهور منجي آخرالزمان و برقراري حكومتي عاري از هرگونه مشكل ببيند.

امام صادق(ع) در اين مورد مي‌فرمايند:

ما يكون هذا الامر حتّي لا يبقي صنف من النّاس الّا و قد ولّوا من النّاس لا يعني باشروا الحكم فيهم حتّي لا يقول قائل: انّا لو ولّينا لعدلنا

دولت امام مهدي(عج) برپا نمي‌شود مگر آن كه همه گروه‌ها به حكومت خواهند رسيد، تا كسي نگويد اگر ما حكومت مي‌كرديم رفتاري عادلانه مي‌داشتيم.

1-2- جهاني شدن و موانع آن در عصر حاضر
جهاني شدن به چه معناست؟ مي‌توانيم جهاني شدن را از دو ديدگاه مورد بررسي قرار دهيم. ديدگاه سياسي امروز و ديدگاه ديني بالاخص در حكومت جهاني حضرت مهدي(عج).

در عصر حاضر بسياري از نظريه پردازان سياسي واژه جهاني شدن را مطرح نموده‌اند. اين واژه به معني شكل گيري نظامي واحد در سطح جهاني مي‌باشد كه داراي يك سازمان مركزي است. اين سازمان وظيفه اجرا و نظارت بر كليه برنامه‌هاي اقتصادي و سياسي تمامي كشورها را بر عهده خواهد داشت. در اين سيستم هر كشور جايگاه امتيازي خاصي خواهد داشت و براساس امتياز مورد نظر به آنها اجازه استفاده از امكانات داده خواهد شد. هر كشور وظيفه‌اي خاص در سطح جهاني ايفا خواهد نمود و ساير وظايف از عهده او بيرون خواهد آمد. همانطور كه از توضيح بالا معلوم مي‌گردد، موانع بسياري در جهت اجراي اين طرح وجود خواهد داشت.
يكي از موانع ايجاد اين نوع حكومت وجود افراد فاسد و سودجو در عرصه‌هاي حكومتي است كه عملا تمام قوانين و مناسبات اجتماعي را در جهت سودهاي مادي شخصي خويش تنظيم مي‌نمايند. در اين سيستم كه بصورت امتيازي امكانات متفاوت اهدا خواهد شد، ممكن يك كشور و يا برخي از افراد داراي امكاناتي فوق‌العاده بالا بوده و گروهي حتي از امكانات اوليه نيز برخوردار نباشند. اين سيستم در واقع مي‌خواهد دوران بردگي را از سر گيرد. جهاني شدن به اين شكل باعث چپاول ثروت توسط عده‌اي سودجو خواهد شد. يكي ديگر از موانع شكل گيري اين نوع حكومت، فرهنگ‌هاي خود ساخته بشري است كه بسياري از آنها هيچ پايه درستي نداشته و عملا با فرهنگ‌ها و مكاتب ديگر از جمله اديان الهي برخورد خواهد نمود. همچنين در عصر حاضر كه بسياري از كساني كه سنگ جهاني شدن را به سينه مي‌زنند خواستار جدايي دين از حكومت مي‌باشند نمي‌توان حكومتي جهاني بر اساس روحيات ديني و معنوي جامعه بشري ايجاد كرد. همچنين حكومت جهاني بايد از لحاظ علمي در سطحي باشد كه بتواند در هر لحظه و در هر زمان و مكاني وارد عمل شده و با افراد خاطي برخورد نمايد و مشكلات اجتماعي را حل كند كه اين امر با توجه به علم محدود بشر در عصر حاضر غير قابل اجرا مي‌باشد.

جهاني شدن در حكومت ديني آخرالزمان تعريف متفاوتي دارد. اساس و شالوده اين حكومت را عدالت، مساوات و برابري تشكيل مي‌دهد. در اين حكومت، كليه حكومت‌ها از بين رفته و ديگر چيزي مرز و يا كشور وجود نخواهد داشت. بين تمامي مردم مساوات و برابري وجود خواهد داشت و هر يك به نسبت مساوي از امكانات و بيت المال بهره‌مند خواهند بود. بين آنها با عدالت رفتار خواهد شد. تمامي مردم در اين سيستم در جهت نيل به اهداف اين حكومت، با اين حكومت همكاري خواهند نمود. ديگر اثري از ظلم و ظالم نخواهد بود و حكومت بدست امامي معصوم و عاري از هرگونه اشتباه خواهد افتاد. كليه مكاتب ضد ديني و خود ساخته بشري از بين خواهد رفت و تنها مكاتب ديني و در آخر مكتب ناب اسلامي باقي خواهد ماند.

با توجه به دو تعريف بالا، حكومت واحد در دوره آخرالزمان، لازم است كه شرايط زير را از هر لحاظ ايفا نمايد:

1. حكومتي متناسب با ساختارهاي ديني و معنوي ايجاد نمايد تا بتواند پاسخگوي نيازهاي روحي جامعه بشري نيز باشد.

2. بتواند ساختاري مناسب براي فرهنگ جامعه ايجاد نمايد. فرهنگ‌هاي خودساخته بشري را كه بسياري از آنان باعث ايجاد هرج و مرج اجتماعي در اجتماع جامعه بشري شده است را از بين ببرد.

3. بتواند ثروت را به طور عادلانه، صحيح و به دور از هر گونه بي عدالتي بين تمام اقشار جامعه تقسيم نمايد. امتيازات طبقاتي را از بين برده و اصل مساوي بودن تمام انسانها را اجرا و رعايت نمايد.

4. بتواند حكومتي پيشرفته از لحاظ تكنولوژي و علم ايجاد نمايد، كه سرآمد تمامي حكومت‌ها باشد.

بنا به آيه 31 سوره حجرات كه مي‌فرمايد:
يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثي و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اكرمكم عندا... اتقئكم
ای مردم، ما شما را از يك زن و مرد آفریدیم و شما را تيره‌ها و قبيله‌ها قرار دادیم تا يكديگر را بشناسید، گرامي‌ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست.

حکومت نهايي باید پنج ویژگی اصلی را رعایت نماید:
1. اعتقاد به حرمت داشتن انسانها و پرهيز از توهين و نابرابري
2. پرهیز از سلطه جويي و سلطه گري و آزادي كامل انسان‌ها بر اساس اصول ديني
3. لغو هر نوع اختیار و فاصله طبقاتی و برابر بودن تمام آحاد جامعه
4. تعاون و همکاری كامل بين تمامي عناصر جامعه اعم از مردم و حكومت
5. رعایت عدالت و توازن اجتماعی بر اساس اصل مساوات و برابري

در واقع وقتی كه با ديد باز به مسائل امروز جامعه بشري مي‌نگريم سرمنشاء تمامي مشكلات امروز جامعه را در عدم رعايت اين پنج اصل توسط حكومتها مي‌يابيم. لذا حكومت مطلق جهاني مي‌بايست عاري از هر گونه مشكل باشد تا بتواند جوابگوي نيازهاي جامعه بشري باشد.
با تشکر ازmma925

_________________
اللهم عجل لوليك الفرج و العافيه و النصر واجعلنا من خير اعوانه و انصاره و المستشهدين بين يدي
دوشنبه 5/9/1386 - 9:46
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته