• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 837
تعداد نظرات : 1481
زمان آخرین مطلب : 5032روز قبل
دانستنی های علمی


BE PATIENT

This is a true story which happened in the States. A man came out of his home to admire his new truck. To his puzzlement, his three-year-old son was happily hammering dents into the shiny paint of the truck. The man ran to his son, knocked him away, hammered the little boy"s hands into pulp as punishment. When the father calmed down, he rushed his son to the hospital.

Although the doctor tried desperately to save the crushed bones, he finally had to amputate the fingers from both the boy"s hands. When the boy woke up from the surgery & saw his bandaged stubs, he innocently said, " Daddy,I"m sorry about your truck." Then he asked, "but when are my fingers going to grow back?" The father went home & committed suicide.

Think about this story the next time someone steps on your feet or u wish to take revenge. Think first before u lose your patience with someone u love. Trucks can be repaired.. Broken bones & hurt feelings often can"t. Too often we fail to recognize the difference between the person and the performance.

 We forget that forgiveness is greater than revenge.

People make mistakes. We are allowed to make mistakes. But the actions we take while in a rage will haunt us forever.

صبور باش

این داستانی حقیقی است که در این ایالت اتفاق افتاده. مردی از خانه بیرون آمد تا نگاهی

به وانت نوی خود بیندازد و کیف کند. ناگهان با چشمانی حیرت زده پسر سه ساله خود را

 دید که شاد و شنگول با ضربات یک چکش رنگ براق ماشین را نابود می کند. مرد بطرف

پسرش دوید، او را از ماشین دور کرد، و با چکش دستهای پسر بچه را برای تنبیه او خرد

و خمیر کرد. وقتی خشم پدر فرو نشست با عجله فرزندش را به بیمارستان رساند.

هرچند که پزشکان نهایت سعی خود را کردند تا استخوان های له شده را نجات دهند اما

مجبور شدند انگشتان هر دو دست کودک را قطع کنند. وقتی که کودک به هوش آمد و

باندهای دور دستهایش را دید با حالتی مظلوم پرسید

-         انگشتان من کی در میان؟

پدر به خانه برگشت و خودکشی کرد.

 

دفعه دیگری که کسی پای شما را لگد کرد و یا خواستید از کسی انتقام بگیرید این داستان

را به یاد آورید. قبل از آنکه با کسی که دوستش می دارید صبر خود را از دست بدهید کمی

فکر کنید. وانت را می شود تعمیر کرد. انگشتان شکسته و احساس آزرده را نمی توان

ترمیم کرد. در بسیاری از موارد ما تفاوت بین شخص و عملکرد او را متوجه نمی شویم. ما

فراموش می کنیم که بخشیدن با عظمت تر از انتقام گرفتن است.

مردم اشتباه می کنند. ما هم مجاز هستیم که اشتباه کنیم. ولی تصمیمی که در حال

عصبانیت می گیریم تا آخر عمر دامان ما را می گیرد.

 

سه شنبه 12/9/1387 - 17:4
خانواده

درد من حصار برکه نیست درد من زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور

نکرده است"

 

سه شنبه 12/9/1387 - 17:1
دانستنی های علمی
رفتار تاسف بار با بانوان
رفتار تاسف بار با بانوان

رفتار تاسف بار با بانوان

دوشنبه 4/9/1387 - 23:18
دعا و زیارت

معناى تقوا

----------------

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

  از حضرت على (ع) جویا شدند: معناى تقوا و پرهیزگارى چیست ؟

حضرت فرمود: كسى را مى توان با تقوا گفت :

كه مثلا اگر كلّیه اعمال و رفتارهاى او را در میان یك طَبَق بگذارند و بدون اینكه سرپوشى روى آن طَبَق انداخته باشند آن را در اطراف جهان بگردانند او عملى انجام نداده باشد

 كه باعث شرمندگى وى گردد و بدین علّت لازم شود كه آن را پنهان نماید.

---------------------------

موفق باشید

جمعه 1/9/1387 - 10:33
دعا و زیارت

عیبجویى نکن

---------------------

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

 

  به خاطرم هست كه در دوران كودكى ، بسیار عبادت مى كردم و شب را با عبادت به سر مى آوردم  در زهد و پرهیز جدیت داشتم .

 

 یك شب در محضر پدرم نشسته بودم و همه شب را بیدار بوده و قرآن مى خواندم ، ولى گروهى در كنار ما خوابیده بودند، حتى بامداد براى نماز صبح برنخاستند. به پدرم گفتم :

 

از این خفتگان یك نفر برخاست تا دور ركعت نماز بجاى آورد، به گونه اى در خواب غفلت فرو رفته اند كه گویى نخوابیده اند بلكه مرده اند.

 

پدرم به من گفت :

عزیزم ! تو نیز اگر خواب باشى بهتر از آن است كه به نكوهش مردم زبان گشایى و به غیبت و ذكر عیب آنها بپردازى .

------------------------------

 

موفق ودرپناه حق باشید

 

 منبع:

حكایتهاى گلستان سعدى

مؤ لف : محمد محمدى اشتهاردى

 

جمعه 1/9/1387 - 10:30
دعا و زیارت

با سلام


شب طلبه جوانی به نام محمد باقر  در اتاق خود در  حوزه علمیه مشغول مطالعه بود  به ناگاه دختری وارد اتاق او شد در را بست  و با انگشت  به طلبه بیچاره اشاره کرد که ساکت باشد.


دختر گفت :  شام چه داری ؟؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد  و سپس دختر در گوشه ای از اتاق خوابید و  محمد به مطالعه خود ادامه داد .


از آن طرف چون این دختر شاهزاده بود و بخاطر  اختلاف با زنان دیگر از حرمسرا خارج شده بود  لذا  شاه دستور داده بود تا افرادش  شهر را بگردند  ولی هر چه گشتند  پیدایش نکردند .


صبح که دختر از خواب بیدار شد و از اتاق خارج  شد ماموران شاهزاده خانم را همراه محمد باقر به نزد شاه بردند شاه عصبانی  پرسید چرا شب به ما اطلاع ندادی و ....


محمد باقر  گفت : شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد  شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطائی کرده یا نه ؟ و بعد از تحقیق  از محمد باقر پرسید چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمائی؟ محمد باقر 10 انگشت خود را نشان داد و شاه  دید که تمام انگشتانش سوخته و ... لذا علت را پرسید طلبه گفت : چون او به خواب رفت نفس اماره مرا  وسوسه می نمود  هر بار که نفسم  وسوسه می کرد یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع می گذاشتم تا طعم  آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح بدین وسیه با نفس  مبارزه کردم و به فضل خدا ، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمان و شخصیتم را بسوزاند 


شاه عباس از تقوا و پرهیز کاری او خوشش آمد و دستور داد همین شاهزاده را به عقد  میر محمد باقر در آوردند و به او لقب میرداماد داد  و امروزه تمام علم دوستان  از وی به عظمت و نیکی یاد کرده و نام و یادش را گرامی  می دارند.  از مهمترین شاگران  وی می توان به ملا صدار  اشاره نمود .


نفس اماره یکی از عواملی است که انسان را به ارتکاب گناه وسوسه می کند . قران کریم می فرماید : نفس اماره به سوی بدیها امر می کند مگر در مواردی که پروردگار رحم کند ( سوره یوسف آیه 53) انسانهایی که در چنین مواردی به خدا پناه میبرند خداوند متعال آنها را از گزند نفس اماره حفط می کند و به جایگاه ارزشمندی می رساند


التماس دعا


چهارشنبه 29/8/1387 - 18:46
دانستنی های علمی

آرامش داشته باشید و ساکت بنشینید.

۱- در متن زیر C را پیدا کنید. از مکان نمای موس استفاده نکنید.

OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO COOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO

2- اگر در متن بالا C را پیدا کردید، حالا 6را پیدا کنید.

999999999  999999999999 9999999999999 999999999999
999999999  999999999999 9999999999999 999999999999
999999999  999996999999 9999999999999 999999999999
999999999  999999999999 9999999999999 999999999999
999999999  999999999999 9999999999999 999999999999
999999999  999999999999 9999999999999 999999999999

3- حالا حرف N را بیابید. کمی مشکل‌تر از قسمت‌های بالا می‌باشد.

MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MNMMMM
MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMM
MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMM
MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMM
MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMM

مغز شما عملکرد خوبی دارد و از بیماری آلزایمر (Al zheimer) در امان خواهید بود.
چهارشنبه 29/8/1387 - 18:39
ورزش و تحرک

نام: استقلال

نام خانوادگی: محبوب قلبها

شماره شناسنامه: تعداد دل های

تمام هواداران

محل صدور: قلب تمام طرفداران

شماره سریال: تا بی نهایت محبوب

 و سرور پرسپولیس

تقدیم به تاج آسیا

هستم سرپا به عشق تو

آره به عشق تیمم که اسم تو

فریاد می زنم توی شادی و غم ها

اس اس امید امروز و فردا

از عشقت هیچ وقت نمی شم خسته

می مونم باهات حتی با چشم بسته

خاطرات تو واسه من همیشه شیرینه

قهرمانیه لنگی شده یه رویا

ارزش داره واسم اس اس یه دنیا

تیم مارو دنیا همین یه بار دید

گوش کنید به صدای گریه لنگی

مثل همیشه می ری واسه فتح جام

منتظرم آره تا که بشی قهرمان

شک ندارم هستی قدرت برتر

عادت شده واست رتبه اول

چه شبایی به خاطرت لحظه شماری

می کردم تا که امتیاز بیاری

بعد هر باخت بودم ناراحت و عاصی و

نمی رفت تو کتم نبردی بازی و

دستم ازت دوره ... دلم باهاته

قهرمانی تعصبه راهته

توی برد و باخت ها ... توی شادی و غم ها

توی پیچ و خم ها ... موندیم با تو ما

اسمت که میاد همه می لرزن

می شناسن اس اسو بایدم بترسن

بردن تیم ما آرزوی هر تیمه

قهرمانیه تو ولی آرزوی قلبیمه .

150805mk2dtg1tvi.gif

e.gifs.gift.gife.gifg.gifh.gifl.gifa.gifl.gif

 

استقلال قهرمان میشه parcham_2.gif

parcham_2.gifهمه میدونن كه حقشه

 

icon_ss.gificon_ss.gif


       

150805mk2dtg1tvi.gif

شنبه 25/8/1387 - 19:8
ورزش و تحرک

 

نامه یک ایرانی به هادی ساعی

 ( هادی فراموشت نخواهیم کرد افتخار ایران)

هادی ساعی از اینکه بارها پرچم ایران اسلامیمان را  در مسابقات بزرگ جهانی بالا بردی

ممنون و سپاسگزاریم از اینکه بارها با  فداکاری ها    و بازیهای زیبایت در جهان

اشک را در چشمانمان گذاشتی ممنونیم هادی ساعی   اخرین قهرمانیت در  المپیک

اشک رو در چشمان همه ایران نهاد   هادی ساعی  کاش بودی هنوز افتخار کسب میکردی

هادی ساعی دلمان برای مدال های طلای تو تنگ خواهد شد

هادی ساعی دلمان برای افتخار   آفریدن تو تنگ خواهد شد

اما   هادی ساعی اینو بدون   تو افتخار  یک ملتی  تو بارها پرچم ایران اسلامی ما رو بالا بردی

تو بارها باعث  شدی ایرانی در جهان به خودش افتخار کنه هادی ساعی  اینو بدون

تو فراموش نخواهی شد....... همیشه در قلب مایی هادی ساعی حالا که  دیگر قهرمانی تو را

در  جهان نمیبینیم  هادی ساعی های دیگر بساز........ تا باعث افتخار ایران اسلامی ما شود

هادی  طلایی دوستت داریم

===============================

saei.jpg

سه شنبه 21/8/1387 - 16:30
دانستنی های علمی

ملاصدرا می گوید:
خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان
اما به قدر فهم تو کوچک می شود
و به قدر نیاز تو فرود می آید
و به قدر آرزوی تو گسترده می شود
و به قدر ایمان تو کارگشا می شود
یتیمان را پدر می شود و مادر
محتاجان برادری را برادر می شود
عقیمان را طفل می شود
ناامیدان را امید می شود
گمگشتگان را راه می شود
در تاریکی ماندگان را نور می شود
رزمندگان را شمشیر می شود
پیران را عصا می شود
محتاجان به عشق را عشق می شود
خداوند همه چیز می شود همه کس را...
به شرط اعتقاد
به شرط پاکی دل
به شرط طهارت روح
به شرط پرهیز از معامله با ابلیس
بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا
و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف
و زبان هایتان را از هر گفتار ناپاک
و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار
و بپرهیزید از ناجوانمردی ها، ناراستی ها، نامردمی ها...
چنین کنید تا ببینید چگونه
بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان می نشیند
در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان می کند
و در کوچه های خلوت شب با شما آواز می خواند

مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمیشود؟؟؟
"آیا خدا برای بنده خویش كافی نیست؟

جمعه 17/8/1387 - 21:4
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته