• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 32
تعداد نظرات : 36
زمان آخرین مطلب : 2196روز قبل
ادبی هنری

 

۱ای معلم تو را سپاس : ای آغاز بی پایان ، ای وجود بی کران ، تو را سپاس .ای والا مقام ، ای فراتر از کلام، تورا سپاس. ای که همچون باران بر کویر خشک اندیشه ام باریدی سپاست می گویم، تو را به اندازه تمام مهربانی هایت سپاس می گویم . ای نجات بخش آدمیان از ظلمت جهل و نادانی،ای لبخندت امید زندگی و غضبت مانع گمراهی تو را سپاس می گویم . این تویی که با دستان پر عطوفتت گلهای علم و ایمان را در گلستان وجود می پرورانی و شهد شیرین دانش را به کام تشنگان می ریزی. پس تو را ای معلم به وسعت نامت سپاس می گویم . همان نامی که چهار حرف بیشتر ندارد ، اما کشیدن هر حرف و صدایش زمانی به وسعت تاریخ نیاز دارد


 
۲معلم عزیز ، استاد بزرگوار، تو را به چه مانند کنم . دل دریاییت لبریز از آرامش است همچون کوه استوار از حوادث روزگار ایستاده ای و همچون ابر، باران پر شکوه معرفت بر چمن های دشت دانش آموختگی فرو می ریزی . خورشید نگاهت گرمابخش وجود ما وحرارت کلبه ی سرد یأس و ناامیدی و ارمغان شور و شعف است . غنچه ی تبسمی که از گلستان لبهای تو می روید، طراوت لحظه های ابهام و زیبا یی بخش خانه ی وجود ماست . کلام روح بخش و دلنشین تو موسیقی دلنوازی است که بر گوش جان می نشیند و اهنگ زندگی را به شور در می آورد.


 
۳ – معلم عزیز ، استاد بزرگوار، تو را به چه مانند کنم . روانی به لطافت گلبرگهای ارغوان داری که از احساس و شور و شعف لبریز است . دستهای روشنت سپیدی خود را از گل بوسه های گچ گرفته و شمع وجودت از نیروی ایمان و انسانیت شعله ور است . سرخی شفق ، تابش آفتاب ، نغمه ی بلبلان ، صفای بستان ، آبی دریاها ، همه و همه را می توان در تو خلاصه نمود . معنای کلام امید بخش تو همچون نسیم صبحگاهان نشاط بخش روح خسته ماست . علم آموزی و صبر ایمان را از پیامبران به ارث برده ای و به حقیقت وارث زیبایی ها بر گستره ی گیتی هستی . قدوم سبز تو سبزینه ی کوچه باغ های زندگی و صفا بخش خاطر پر دغدغه ی ماست .



۴معلم عزیز ، استاد بزرگوار، تو را به چه مانند کنم . طپش قلب تو آهنگ خوش هستی و جوشش نشاط در غزل شیوای زندگی است . تو روشنایی بخش تاریکی جان هستی و ظلمت اندیشه را نور می بخشی . ‹‹ و ما یستوی الاعمی والبصیر . و لا الظلمات ولا النور ›› وهرگز کافر تاریک جان کور اندیش با مومن اندیشمند خوش بینش یکسان نیست وهیچ ظلمت با نور یکسان نخواهد بود . چگونه سپاس گویم مهربانی ولطف تو را که سرشار از عشق ویقین است . چگونه سپاس گویم تأثیر علم آموزی تو را که چراغ روشن هدایت را بر کلبه ی محقر وجودم فروزان ساخته است . آری در مقابل این همه عظمت و شکوه تو مرا نه توان سپاس است ونه کلام وصف . تنها پروانه ی جانم بر گرد شمع وجودت ، عاشقانه چنین می سراید : معلم کیمیای جسم و جان است … مــعلم رهنمای گمرهان است…. شـده حک بر فراز قله ی عشق …. معلم وارث پیغــــمبران است


 
۵سلامت گفتم پیامم دادی ، پیامت چراغ راه زندگیم شد و مرا به سرزمین نور و آگاهی هدایت کردی ای آینیه تمام نمای عشق و محبت و ایثار هرروزت مبارک باد و ای پروردگار کوچک قلبم که خداوند بزرگ معلمت نامید ، روزت مبارک
 

۶اوراق زرین تاریخ تربیت سیمای درخشان مربیان نام آوری چون ابراهیم ، موسی ، عیسی و محمد (ص) ، علی (ع) و فاطمه (س) و زینب (س) را بر خود نقش ابدی زده است آنان که با پیکار مقدس خویش حماسه های شکوهمند و جاوید در سازندگی انسان متعهد به وجود آوردند و با تزکیه و تعلم کاخ بلند پایه ی علم و فضیلت را بنا نهاده و پرچم توحید را برافراشتند و امروز شما عزیز گرامی ادامه ی این نهضت عظیم را بر عهده گرفته ای ضمن بزرگداشت خاطره استاد مطهری و گرامیداشت روز معلم برایتان در این راه آرزوی موفقیت می نمایم.

 
۷چگونه می توانم تمام لحظه هایی که چون سرو در مقابلم ایستادی و با شور عشقت مرا سیراب کردی جبران کنم جز اینکه بهترین درود ها و دعاهای خیرم را بدرقه راهت کنم . فروغ صبح دانایی انیس روز نادانی چگونه پاس دارم تورا اینک که می دانم خدا هم نیز چون من تورا بسیار دوست می دارد من هم چون خدایم تو را دارم سپاس بی حد.


 
۸ای باغبان دلها دل را به تو سپردم سیراب کن زعلمت کویر تشنه ام را بعدش بکار درخت پر بار مهربانی تا بار ان ببارد بر بوستان دلها جاری شود چو خونی درجات بی توانها . ای که الفبای زندگی را از سرچشمه نگاهت آموختم ……… روزت مبارک.
 

۹معلم باغبان باغ عشق است معلم قافله سالار عشق است همه کار معلم کار عشق است. معلم بر اوج جانها خط دانش وایمان می نگارد ودر ضمیر پاک دانش اموزان نقش فطرت را برجسته تر می سازد وبا خامه تعلیم جامعه تربیت بر اندام روحشان می پوشاند  وبا کاشتن بذر عفاف وصداقت عفاف وصداقت تعهد در دلها ارزش فوق مادی می افریند.
 


۱۰ای معلم !رنج امروز تو اعتلای فرهنگ ومکتب ومیهن فردا ی ماست .تو (امروز ) خود راو قف (فردا) ی ما کرده ای وهمچو شمع قطره قطره می سوزی تا دل وجان ما را روشن سازی .
ای معلم!….. تو باغبان دلسوز نهالهای امروز وسروها ی سرافراز فردایی . دست کریم وقلب پر مهرت رااز سر وجان دانش آموزان این ساقه ها ی نورس وشکوفه های جوان دریغ مدار تا عطر فردایشان یادگار بذر افشانی تو باشد وبویندگان این گلها ی زیبا به باغبان افرین گویند .



۱۱معلما!…. شمع از تو اموخته است روشنی بخشیدندر تاریکی را باغبان از تو دارد تجربهی تربیت گلها وابیاری باغچه ها وگلدانها را. ای معلم!….. ای فروغ ظلمت ستیز ای مهربان ای غمخوار ای ابر برکت بار!
ما گلبوته های کنار جویباریم وتو اب روشن وجاری  .کام جانمان تشنه زلال (معرفت ) است. ما لوح سفید دلمان را به (امانت ) به تو شپرده ایم) .در قلبهای ما مشعل هدایت وایمان بیفروز ومشام ما را با عطر یقین و معنویت  معطر ساز .
 

۱۲باغچه کوچکت همیشه بهاری! کلماتی که بر تخته سیاه می‏نویسی، ابرهای بهاری‏اند که باران را به تشنگی گلبرگ‏ها مهمان می‏کنند. همه اتفاقهای تو به گل سرخ می‏رسند. پنجره‏های کلاست را با پروانه‏ها فرش کرده‏ای و دیوارهای کلاست را با بوسه شاپرک‏ها، کاغذدیواری. نیمکت‏های کلاس، مثل کلام تو هیچ‏گاه بوی کهنگی نمی‏گیرند. کلاست باغچه‏ای از گل‏های همیشه بهار است که عطر زندگی را از جانت می‏آکنند.
 

۱۳نفس‏هایت رسولان روشنی‏اند. کلمات تو ساده‏ترین شکل ترجمه خورشید است ؛ وقتی بر روی مستطیل جامانده بر دل دیوار می‏نویسی و نور را نقاشی می‏کنی. گرد گچ‏های سفید که بر شانه‏هایت می‏نشیند، انگار با لبخندی مهربان، دماوند در مقابلمان ایستاده است؛ با همان سربلندی همیشگی. اگر کسی چروک‏های پیشانی‏ات را دنبال کند، به رنج باغبانی می‏رسد که سال‏هاست گل‏هایش را از بیم خزان، به بهارهای در راه سپرده است، باغبانی که هر صبح، با لبخندی بی‏پایان، بهار را به باغش دعوت می‏کند. همه جاده‏هایی که تو نشان می‏دهی، به «خرد و روشنی» می‏رسند. صدای گام‏هایت، زمزمه محبتی است که پیام آور دنیایی از مهربانی است. صدایت، قاصدک‏هایی‏اند که خبر از آینده‏ای روشن، از روزهای نیامده برایمان می‏آورند
 

۱۴همیشه خستگی‏هایت را پشت لبخندهای ما گم می‏کنی؛ لبخندهایی که بوی افتخار و غرور و سربلندی می‏دهند، لبخندهایی که بوی امید می‏دهند، لبخندهایی که بوی بالندگی می‏دهند. ما ماهیان قرمز کوچکی هستیم که غیر از آب ندیدیم و از هم می‏پرسیم آب را و تو رودی هستی که به اقیانوس‏های دور، پیوندمان می‏دهی و آب را برایمان بخش می‏کنی. تو ابری؛ جان تشنه کویری ما را از باران دانش سیراب می‏کنی.

 
۱۵تو چشمه‏ای هستی که زلالی را در زیر سایه درخت دانایی، به ما تعارف می‏کنی. تو به ما یاد می‏دهی تا مثل همه پرنده‏ها پرواز کنیم و یادمان می‏دهی که خویش را به خداوند برسانیم؛ مثل تمام آه‏هایی که از دل‏های سوخته می‏آید. وقتی که مثل همیشه آرام آرام شروع می‏کنی به صحبت کردن، انگار قناری‏های مست، دارند بهار را آواز می‏کنند! دست‏های گرمت را می‏فشاریم که گرم‏ترین دست دوستی هاست. آب حیات، همین کلماتی‏اند که تو به ما می‏آموزی، بی‏آنکه چشم طمعی داشته باشی؛ تنها لبخند ما کافیست. کلماتی که تو می‏آموزی، هیچ گاه فراموش نخواهیم کرد.

 
۱۶ما درس چگونه زندگی کردن را از تو آموخته‏ایم و تمام دار و ندارمان، کوله باریست از آموخته‏های تو که سال‏ها پیش از مسافر شدن، در دست‏هایمان نهادی تا سربلند به مقصد برسیم. همیشه دلگرممان کردی تا جاده‏های پرپیچ و خم زندگی را با امیدواری طی کنیم. حالا که باغچه زیبایت به بار نشسته، بخند؛ بخند مثل همیشه، تا ما همه خستگی راه را فراموش کنیم. بخند، زیبا بخند! بهار جاودانه گل‏هایی که تو پرورش دادی مبارک باغبان؛ خسته نباشی!
 

۱۷اردیبهشت، با نفس‏های پیامبرانه‏ات جوانه می‏زند و تو می‏آیی تا خورشید آگاهی را در قلب‏های حاصلخیز فرزندان سرزمینت بکاری. دستان سپیدت بر پیکر تخته سیاه، نور می‏پاشد و الفبای روشنی، در اذهان تاریکمان حک می‏شود. وارد که می‏شوی، چشم‏های شوقمان چون پنجره‏هایی آفتابی، به سویت گشوده می‏شوند. می‏آیی و عطر حضورت فضای کلاس را پر می‏کند. ای رازدار دل‏های کوچک و معصوم و سنگ صبور غم‏های پروانه‏ها! تو آمده‏ای تا روح حقیقت را پاسداری کنی و از چهره جاهل زمین، گرد و غبار این همه ندانستن را بزدایی. آمده‏ای تا نهال‏های سبز را باد هرزه گرد پاییز، به داس زردش نچیند.
 





۱۸لب که به سخن می‏گشایی، صدها پرنده سپید بال در آسمان معرفت به پرواز می‏آیند و من لبریز این همه آبی، پریدن را تجربه می‏کنم. نگاهم که می‏کنی، تار و پود جانم لبخند می‏زند. دست‏هایت، ریشه‏های کنجکاوی‏ام را محکم می‏کند و صدای فرشته سانت، سایه غول‏های نادانی را از کوچه‏های جانم می‏تاراند. ای آسمانی زمینی رخسار! اینگونه که عاشقانه به رویشمان کمر بسته‏ای، دیر نیست که از هر گوشه این خاک، صنوبرانی سربلند، با انگشتان سبزشان، گیسوان خورشید دانش و فن آوری را شانه بزنند و ستاره‏های فروزان پژوهش، از چشمان آگاه همین نوباوه‏گان بزرگ اندیشه، روشنی بخش رصد خانه‏های تاریک جهان گردد. تو را چه نامم ای عصاره مهربانی و ایثار و عشق؟ از شیره جانت می‏نوشانی و رگ‏های کبودمان را از خون کاوش و تفکر می‏انباری، تا نفس‏های زندگی‏مان، با نبض آینه‏ها هماهنگ شود. دوستت داریم. می‏ستاییمت و خاطر خستگی ناپذیرت را به واحه‏های خرم ایمان و عشق می‏سپاریم.

 
۱۹رو به روی تپش‏های پر شتاب تعهّد که نامش معلم است، گل‏های آرامش آمده‏اند و دسته دسته بوسه آورده‏اند؛ با خوشه‏های رنگارنگ تقدیر و تبریک‏های از دل برآمده: ای آموزگار مهربان، معلم خوب من! عطر گل، همه جا پیچیده. هم کلاسی‏های نور، یکی یکی در پیشگاه امروز، بسته‏های سپاس را هدیه می‏دهند. شاد باش‏ها از سمت ماه می‏آیند، روی میز معلّم. شور و شوق‏ها، از پشت لحظه‏ها سَرَک می‏کشند. فضای کلاس از بوی معلّم، سرشار است.

 
۲۰معلم، هر روز در ایستگاه صبح می‏ایستد تا اتوبوس بی‏قراری بیاید و او را به کلاس محبّت ببرد. معلم می‏آید و نسیم یادگیری در موسم شعور می‏وزد. الفبای عشق، بر دل کلاس می‏نشیند. می‏آید و باز قدم می‏زند بین ردیف صندلی‏های «توانا بود».می‏آید و بوی خوش دانش، تا بهشت امتداد می‏یابد. می‏آید و باز به صورت دقیقه‏ها، لبخند می‏پاشد و بر سرِ اندیشه‏های بزرگ فردا، دست نوازش می‏کشد و همچون باغبانی دلسوز، قد کشیدن دانه دانه نهال‏هایش را انتظار می‏کشد.
 

۲۱وقتی قلم می‏لغزد در ناکجا آباد جغرافیای اندیشه یعنی نسیم روح تو وزیدن گرفته است. در هر کرانه خواندن و نوشتن؛ حضور آبی تو موج بر موج، بالا می‏رود؛ تو که در تکاپوی رشد و تعالی نسل‏ها گم شدی؛ تو که خاطره‏هایت با نیمکت‏های ساده و پرهیاهو و با تخته سیاهی که سپیدی روز را می‏آموخت، گره خورده است. تو با واژه‏های آسمانی ذهنت، بغل بغل محبّت همراهشان می‏کردی و به سینه گشاده شاگردان نوپا هدیه می‏دادی. تو در پژواک پرستوهای عاشق، تکرار می‏شوی و در ترانه باران، تازه‏تر از همیشه می‏درخشی. قاصدک خیال مهربان تو، همیشه رو به آسمان، در اندیشه بارور شدن بذرهایی است که پاشیده‏ای. تو به فرداهای روشن دانش‏آموزان خویش می‏اندیشی و ما در تکان‏های قطار زندگی روی ریل روزگار، در هر نوشته‏ای، در هر لغزشی که از قلم سر می‏زند و در رویش هر فصلی، یاد تو را زنده می‏کنیم. ای صبور آسمانی، معلم علم و الهام، ای آموزگار! از تو چه بگوییم که خود به ما آموختی گفتن و نوشتن را؟به رشته‏های مهر که بر گردنم آویخته‏ای سوگند که همواره می‏ستایمت!

 
۲۲دست‏هایت از لمس واژه‏ها لبریز است. سینه‏ها را باز کن و آنچه را که اندوخته‏ای، در جان‏ها لبریز. تو از لمس واژه‏ها برمی‏گردی. دستهایت را باز کن! از سرانگشت‏هایت جان در تن جهان لبریز، جهان، تشنه صدای گرم توست. جهان، تشنه نگاه مهربان توست. پنجره‏ها را باز کن! هوای کلماتت را در سینه خیابان‏ها و شهرها جاری کن. بگذار از تو نفس بکشند، بگذار کلمات تو را، جان‏های تشنه استنشاق کنند! تو با کلماتت نماز می‏خوانی، با کلماتت عشق می‏ورزی، با کلماتت زکات می‏دهی، چرا که «زَکاةُ‏العِلمِ نَشْرُهُ» تو بر جان‏ها حاکمی. کلماتت چونان درّی گران بها بر زبان‏ها می‏رقصد و می‏غلتد، می‏رقصد و تپیدنی دیگر گونه را به قلب‏ها می‏آموزد، می‏غلتد و انسان‏ها را به فردای آب و آینه و روشنی می‏برد.
 

۲۳دست‏هایت را باز کن! تو بهاری ودستهایت از نسیم جان بخش لبریز است. راهی شو تا بهار، از لای پلک‏های زمین جاری شود، تا زمین، عطر نفس‏هایت را جوانه بزند. تو با پاییز می‏رسی؛ اما بهار مهر را مهمان دل‏های آکنده از اشتیاق می‏کنی. در کیف‏ها، فروردین می‏کاری و در جیب‏ها اردی‏بهشت. هر سال، پاییز که از راه می‏رسد، تو را می‏بیند که ایستاده‏ای؛ با دست‏هایی از بهار سرشار، با دست‏هایی از بهار کلمات و واژه‏ها سرشار. ایستاده‏ای و به پنجره‏های تشنه سلام می‏دهی. ایستاده‏ای تا سینه‏ها را به میهمانی بهار و جوانه دعوت کنی.
 

۲۴کاش می‏شد از اول شروع کنیم! تو بنشینی و من روبه رویت زانو بزنم و از نو هجّی کنم آب را و بابا را که باز نشسته است در خانه سالمندان؛ چشم به راه پدیده‏ای به نام مرگ. بنشین تا دوباره کتاب و دفترم لبریز شود از طعم «سارا انار دارد» ای کاش باز هم مادر در باران بیاید و برای بی‏رمقی دستانم سبد سبد نان مهربانی بیاورد! اصلاً دستم را بگیر تا از سادگی سفره کوکب خانم، توشه‏ای بردارم، به آغل حسنک سری بزنم و بشنوم صدای حیوانات زبان بسته را که داد میزنند: «من گرسنه‏ام. حسنک کجایی؟»می‏خواهم تصمیم کبری بگیرم که هیچ وقت یادم نرود.
 

۲۵برای تو، ماه را چراغ می‏خواهم و از صفحه آبی دریاها، کاغذی برمی‏گیرم تا در رویشِ نور و آغاز فصل روشنایی، از چشم‏های مهربان و دست‏های بی‏کرانت واژه‏ای بنگارم. وقتی به دوردست‏ترین نقطه افق خیره می‏شوم به آنجا که جولانگاه ستارگان درخشنده عشق و ایثار است، تو را می‏بینم که روشن‏تر از تمام خورشیدها، بر تاریکی‏های ذهن بشر تابیده‏ای. چشمانت، چشمه زلال آگاهی است که زیباترین واژه‏های شعور را به نگاهِ من الهام می‏بخشد. پیشانی‏ات که از تبار روشنی هاست، ایوان بلندی است که ماه، از منظره‏اش عبور می‏کند
 


۲۶تو را به یاد می‏آورم که در چشم‏های کودکی‏ام لبخند می‏زدی، آن گاه، درختان شکوفه می‏آوردند. حیاط کوچک مدرسه، چقدر برایم بزرگ می‏شد وقتی صدایم می‏کردی و الفبای روشنی رادر گوش جانم می‏آویختی! گویی در ژرفای صدایت، پرندگان آشیانه داشتند. در زیر بارانِ پرسش‏های بی‏شمار من، چتر نوازش نگاهت را می‏گشودی و صبورانه مرا می‏آموختی که ابرها چگونه تشکیل می‏شوند، باران چگونه می‏بارد، فصل‏ها چرا پدید می‏آیند و راز اختلاف شب‏ها و روزها چیست. من در کلاس شکوه تو، برای دومین بار متولد شده‏ام؛ از همان روز که درسِ مهربانی‏ات چراغ زندگی‏ام شد تا کوره راه‏های جهل و تاریکی را در پرتو پر فروغش، به سلامت پشت سر گذارم. هر چه بیشتر تو را سرمشق خود قرار دادم، راه برایم روشن‏تر شد و خورشید علم و دانش، زندگی‏ام را حرارت بیشتری بخشید. سال‏ها می‏گذرد؛ اما من هنوز به آبیِ بی‏کران نگاهت می‏اندیشم که مشتاقانه، صدف‏های گهر بار آگاهی را در دست‏های من لبریز می‏کرد. می‏خواستی بدانم و دانایی را با زمزمه‏های مهربانی‏ات، در روح و جان من تلقین می‏کردی همواره در دعاهای شبانه‏ام تو را یاد می‏کنم و از خداوند، علوِّ درجاتِ معنوی‏ات را آرزو دارم.

 
۲۷کلاس خاطره‏ها با یاد تو جان گرفت. تو در سپیدی برگ‏های دفتر دلمان جریان داری. تو بودی و کوله باری از مهر؛ ما بودیم و تشنگی در وادی محبّت تو ما بودیم و خانه‏های دلمان در آستانه چلچراغی از مهربانی‏ات. بر لبت باران نور بود و دل ما کویر تاریکی؛ قطره قطره بر سطح ترک خورده زمین دلمان باریدی و علم در ما جوانه زد. نگاهت، مکتب عشق بود و ما مکتب نشین چشم‏هایت بودیم. ما دست در دست تو نهادیم تا راه پرپیچ و خم زندگی را با تو گام برداریم. دل به دل ما سپردی و گرمای وجودت را در سرمای تمام فرازها و نشیب‏ها همراهمان کردی تا در یخ‏بندان جهالت، در جا نزنیم. چراغ دانشی که در دست ماست، روشنایی از تو دارد، معلّم!
 


۲۸بوی اردی‏بهشت، مشام جان را می‏نوازد و مرا به یاد زیباترین دوران زندگی‏ام می‏اندازد؛ روزهایی که در کلاس درس می‏نشستم و به چشمان مهربان تو نگاه می‏کردم و تو اندیشه‏ام را به سوی پاکی‏ها صیقل می‏دادی. تو چشم‏هایم را به روشنی عادت می‏دادی و لب‏هایم را به ترنم روح نوازترین نغمه‏ها می‏خواندی. تو قلب متلاطم مرا به ساحل آرامش رساندی و با دست‏های گرم و صمیمی‏ات، برایم سرمشق عشق و معرفت و ادب می‏گرفتی، تا سرانگشتانت، افق‏های روشن فردا را به من نشان دهد. من امروز پس از سال‏ها دوری و با دسته گلی از یاس به دیدارت آمده‏ام تا در نیکو داشت هفته معلم، یاد و نامت را گرامی داشته و تجلیل از روزهایی که هر صبح از صمیمیت، مهربانی، علم و آگاهی را به کلاس درس می‏آوردی و شکوفه لبخند را روی لبان شاگردانت می‏نشاندی.
 


۲۹معلم عزیر! آن زمان که پای درست می‏نشستم و تو الفبای عشق را به من می‏آموختی، دلم از گوهر کلمات خالی بود؛ تو مرا سرشار از واژه‏های روشن می‏کردی. سال‏هاست که از آن لحظه‏های شیرین می‏گذرد، ولی هنوز یاد و نامت در دلم زنده است. آن زمان‏ها برایم از دانایی می‏گفتی و محبت را به من می‏آموختی. من در سایه سار وجودت پیش می‏رفتم و قدم از قدم برمی‏داشتم، تو بودی که دست مرا گرفتی تا در پرتگاه و لغزش گاه‏های زندگی نیفتم. من امروز به احترام نامت قیام می‏کنم و در زلال کلماتت رها می‏شوم و حدیث زندگی را با تو مرور می‏کنم. می‏خواهم به آسمان بال بگشایم و نامت را بر صحیفه آبی‏اش حک کنم. دوستت دارم، معلم!
 


۳۰ای معلم عزیز: باکدامین لغتی من زتو تکریم کنم بهر آن زحمت بی حّد تو تعظیم کنم. ستایشگر همچون معلمی هستم که اندیشیدن را به من آموخت نه اندیشه ها را. ای آموزگار معارف انسان ساز قرآن بزرگت می دارم و مقام والایت را می ستایم. در این مدت اندک با سخنان دلنشینت شکوفه های مهر و عشق به میهن را در در وجودم پروراندی و با پرتو سخنان آتشینت مشعل شجاعت و شهامت را در وجودم افروختی و همچون پروانه در کنار شمع سوختی و ساختی. سالار،از این سخنان دل نشین باز هم با من بگو،از ایمان و فتوت و جوانمردی،از بی رحمی و شقاوت و خودخواهی و….
 


۳۱معلم، بر اوج جان ها خط دانش و ایمان می نگارد و در ضمیر پاک دانش آموزان، نقش فطرت را برجسته تر می سازد و با خامه تعلیم، جامه تربیت بر اندام روحشان می پوشاند و با کاشتن بذر عفاف و صداقت و تعهد در دل ها، ارزش فوق مادی می آفریند. تلاش صبورانه و دل سوزانه معلمان و مربیان متعهد، در بارور ساختن نهال های انقلاب، جریان آب زلال در بوستان فرهنگ و عرفان است. ای معلم! رنج امروز تو، اعتلای فرهنگ و مکتب و میهن فردای ماست. تو «امروز» خود را وقف «فردا»ی ما کرده ای و همچو شمع، قطره قطره می سوزی تا دل و جان ما را روشن سازی.
 


۳۲ای معلم!… تو باغبان دلسوز نهال های امروز و سروهای سرفراز فردایی دست کریم و قلب پر مهرت را از سر و جان دانش آموزان، این ساقه های نورس و شکوفه های جوان دریغ مدار، تا عطر فردایشان یادگار بذرافشانی تو باشد و بویندگان این گل های زیبا، به باغبان، آفرین گویند. معلما!… شمع از تو آموخته است، روشنی بخشیدن در تاریکی را، باغبان از تو دارد، تجربه تربیت گل ها و آبیاری باغچه ها و گلدان ها را.
 


۳۳ای معلم!… ای فروغ ظلمت ستیز، ای مهربان، ای غمخوار، ای ابر کرامت بار! ما، گلبوته های کنار جویباریم، و تو، آب روشن و جاری. کام جانمان، تشنه زلال «معرفت» است. ما، لوح سفید دلمان را به «امانت»، به تو سپرده ایم. در قلب های ما، مشعل هدایت و ایمان بیفروز و مشام ما را، با عطر یقین و معنویت، معطر ساز.
 


۳۴معلمی فرصتی است برای شکل گیری اهلیت ،فرصتی برای ایجاد علاقه ، فرصتی برای رهایی از اهلی شدن . معلمی کاشتن بذر مهربانی در باغچه ی واژه هاست. معلمی صبوری باغبان است وحرکت موجدار و آرام رود در عبور از مسیر نا صاف بلوغ. بله معلمی عشق است معلمی گریستن وهم ناله شدن است با دانش آموزان یتیم.
يکشنبه 12/2/1395 - 16:33
عقاید و احکام

 

فضیلت و اهمیت ماه رجب 

گرچه همه زمان ها مخلوق خداست لیكن برخى از آنها از شرافت و ویژگى خاصى برخوردار است. درست است كه همه ماه هاى سال، پرتوى از قدرت جهان آفرین است; امّا سه ماه رجب، شعبان و رمضان، داراى امتیاز و برجستگى ویژه اى هستند. در عصر جاهلیت، مردم ماه رجب را گرامى مى داشتند.
پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله)مى فرماید: رجب، «شهرالله الأصمّ» است; و بدان سبب آن را «اصمّ» نامیدند كه هیچ ماهى به پایه عظمت آن نمى رسد; مردم زمان جاهلیت به رجب حرمت مى نهادند و آنگاه كه اسلام درخشیدن گرفت، بر حرمت آن افزود. بدانید كه رجب، ماه خدا شعبان، ماه من و رمضان، ماه امت من است پس هركس یك روز از رجب را روزه بدارد، مستحقّ رضوان الهى گردد و روزه اش غضب الهى را خاموش كند و خداوند درى از درهاى جهنّم را بر او ببندد. اگر كسى به اندازه تمام زمین طلا انفاق كند، برتر از روزه یك روز آن نخواهد بود... هرگاه شب شود، دعایش مستجاب خواهد بود: یا در دنیابه او عطا خواهد شد و یا براى آخرت او ذخیره مى شود... حضرت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) سپس ثواب دو، سه، چهار، پنج، تا سى روز، روزه ماه رجب را تك تك با توضیح كامل بیان فرمود.
در همین زمینه امام كاظم(علیه السلام) مى فرماید: رجب، نام نهرى در بهشت است كه از شیر سفیدتر و از عسل شیرین تر است; بنابراین هركس یك روز از ماه رجب را روزه بدارد، خداوند از آن نهر به او خواهد نوشاند.
همچنین آن حضرت در روایت دیگرى مى فرماید: رجب، ماه عظیمى است كه خداوند، اعمال نیك را در آن چند برابر مى فرماید و گناهان را در آن محو مى كند. پس هركس یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد، به اندازه مسیر یك سال از جهنّم دور و هركس سه روز از آن ماه را روزه بدارد، بهشت بر او واجب مى شود.
اسوه اهل معرفت و عبادت، مرحوم سیدبن طاوس در مورد افرادى كه قبل از اسلام در دوره جاهلیت، مورد ظلم و ستم دیگران قرار گرفتند اما به انتظار ماه رجب نشستند و در آن ماه پربركت، خداى را بخواندند و حضرت حق، دعایشان را مستجاب فرمود و بلا و گرفتارى را از آنها بگرداند، چند داستان نقل كرده است كه ما یكى از آن ها را در اینجا مى آوریم: شخصى، گذارش به مردى افتاد كه نابینا، بیمار و خانه نشین شده بود. او از دیگران پرسید: چرا این بیمار گرفتار، از خداى متعال عافیت نمى خواهد؟ به او پاسخ دادند آیا او را نمى شناسى؟ او به نفرین شخصى به نام «عیاض» گرفتار شده است.
او گفت: عیاض را فراخوانید تا ماجراى این مرد نابینا را براى ما بازگوید. وقتى عیاض آمد به او گفت: داستان پسران «ضیعا» را كه این مرد از جمع آنهاست براى ما بگو; عیاض گفت: این داستان از داستان هاى دوره جاهلیت است; و من دوست ندارم پس از آمدن اسلام، دیگر آن را بازگویم. آن شخص گفت: شایسته است كه آن را براى ما بازگویى. عیاض گفت: پسران ضیعا، ده نفر بودند و خواهرى داشتند كه همسر من بود. آنان با من درگیر شدند و همسرم را از من جدا كردند. من هرچه آنان را به خداوند سوگند دادم و احترام خویشى و قرابت را یادآورى كردم، فایده اى نبخشید. من صبر كردم تا ماه رجب، این ماه محترم الهى فرا رسید و آنگاه دست به دعا برداشتم و با حال خستگى و درماندگى خداى را بخواندم و تقاضا كردم كه همه شان نابود و یكى شان نابینا و زمین گیر شود. خداى متعال دعایم را مستجاب فرمود و همه شان نابود شدند
جز این مرد، كه نابینا و خانه نشین شده است.
بارى در كرامت و فضیلت این ماه، حضرت امام صادق(علیه السلام) نیز مى فرماید: آن گاه كه قیامت برپا شود، منادى الهى فریاد زند: «أین الرجبیّون؟»; كجایند آنانكه ماه رجب را گرامى داشتند و از آن، بهره ها بردند؟ از آن انبوه جمعیت، گروهى برخیزند كه نور جمالشان محشر را روشن كند. بر سر آنان تاج هاى شاهى كه مرصّع به درّ و یاقوت است، قرار دارد و در طرف راست هرنفر از آنان هزار فرشته، در سمت چپ نیز هزار فرشته به او كرامت و تعظیم الهى را تبریك گویند. از جانب الهى ندا آید: بندگان و كنیزانم، به عزت و جلالم سوگند، شما را جاى و مقام گرامى و عطایاى فراوان دهم و شما را در جایى جاى دهم كه از زیر آن نهرها جارى است و شما در آن جاوید خواهید بود زیرا شما داوطلبانه براى من در ماهى كه من بزرگش داشتم روزه گرفتید. سپس، خطاب به فرشتگان فرماید: فرشتگان من! بندگان و كنیزان را به بهشت داخل كنید. در اینجا حضرت صادق(علیه السلام) فرمود: این پاداش، براى كسى است كه گرچه یك روز از اول یا وسط یا آخر ماه رجب را روزه بدارد.
پیامبر گرامى ما در بیان عظمت و اهمیت ماه رجب مى فرماید: خداى متعال، در آسمان هفتم، فرشته اى به نام «داعى» قرار داده است. هرگاه ماه رجب فرا رسد، آن فرشته دعوت كننده، هرشب تا به صبح گوید: خوشا به حال كسانى كه به ذكر الهى مشغولند; خوشا به حال كسانى كه با میل و رغبت تمام، رو به سوى درگاه خدا آرند. و خداوند مى فرماید: من همنشین كسى هستم كه با من همنشین باشد، و مطیع كسى هستم كه فرمان مرا ببرد و آمرزنده ام كسى را كه از من طلب آمرزش كند. این ماه رجب ماه من، بنده هم بنده من، و رحمت هم از آن من است; هركس مرا در این ماه بخواند، پاسخ مثبت دهم; و هركس از من چیزى بخواهد، به او عطا كنم; و هركس از من هدایت جوید، هدایتش كنم.
من این ماه را وسیله ارتباط بین خود و بندگانم قرار داده ام پس هركس به آن چنگ زند، به من مى رسد.
گرچه تمام ماه رجب، نزد خداوند و اولیاء گرامیش عزیز و ارجمند است لیكن برخى از اوقات آن، فضیلت ویژه اى دارد; مثلا اوّلین شب جمعه ماه رجب، داراى امتیازى بزرگ است. پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: از اولین شب جمعه ماه رجب غافل نشوید; فرشتگان آن را «لیلة الرغائب» مى نامند. چرا كه وقتى یك سوم از شب گذشت، هیچ فرشته اى نیست مگر اینكه در كنار كعبه مشرفه آید; آنگاه خداوند نظر مرحمت به آنان كند و فرماید: فرشتگانم! هرچه خواهید از من بخواهید. فرشتگان گویند: بارالها حاجت و خواسته ما آن است كه روزه داران ماه رجب را بیامرزى; خداوند متعال فرماید: آمرزیدم.
یكى از كارهاى مهم و شایسته در ماه رجب، كمك به مستمندان است. امام صادق(علیه السلام) از پدران گرامیش از امام على(علیه السلام) نقل مى كند كه آن حضرت فرمود:...هركس به خاطر خدا در ماه رجب صدقه بدهد، خداوند وى را آنچنان اكرام فرماید كه نه چشمى دیده و نه گوشى شنیده و نه بر قلب انسانى خطور كرده باشد.
در بیان فضیلت ماه رجب، به همین چند حدیث شریف بسنده مى كنیم و مى گوییم: اگر هیچ حادثه اى در ماه رجب رخ نمى داد، باز هم رجب ارزش خاص و ویژگى استثنائى خود را داشت; لیكن حوادثى در آن به وقوع پیوسته است كه موجب شرافت و كرامت مضاعف این ماه شده است. آن حوادث عبارتند از:
الف: ولادت امام هادى(علیه السلام) در دوم یا پنجم رجب (بنابر روایتى); گرچه قول دیگر هم هست.
ب: ولادت حضرت امام جواد(علیه السلام) در دهم این ماه، گرچه قول دیگر هم هست.
ج: ولادت مبارك امام على(علیه السلام) در خانه كعبه معظمه در سیزدهم ماه رجب، ده سال قبل از بعثت.
د: شهادت حضرت امام كاظم(علیه السلام) در بیست و پنجم این ماه.
هـ: بیست و هفتم این ماه، عید مباركى است; چرا كه آخرین پیامبر برگزیده الهى حضرت محمد(صلى الله علیه وآله) در این روز از جانب خداى متعال مأمور هدایت مردم و ابلاغ هدایت و رسالت الهى گردید.
بندگان صالح و آگاه الهى، ماه رجب و شعبان را به عنوان زمینه و مقدمه اى جهت كسب آمادگى براى درك درست و شایسته ماه مبارك رمضان به حساب مى آورند. خوشبختانه هم اكنون در برخى از شهرهاى كشور عزیزمان ایران، اهل عبادت و معرفت دو برنامه دارند و آن ها را با هم اجرا مى كنند: یكى «اعتكاف» كه دستور اكید اسلام است با احكام و دستورات ویژه اش و دیگرى برنامه اى به نام عمل ام داود، دستورى كه از حضرت امام صادق(علیه السلام) به ما رسیده است.
براى آگاهى از برنامه ها و عبادات و دعاهاى این ماه به كتب ادعیه چون «مفاتیح الجنان»، «اقبال الأعمال» و غیره مراجعه كنید.
كوتاه سخن اینكه رجب، عید اولیاء الهى، بهار راز و نیاز و عبادت، موسم خضوع و خشوع به درگاه الهى، موعد حضور و خواستن، و زمان قرار صالحان با معشوقشان حق تعالى است. پیامبر گرامى و جانشینان به حق حضرتش سه ماه رجب، شعبان و رمضان را فراوان پاس مى داشتند و این سه ماه را به روزه مى گذراندند.
 
رویدادهای ماه رجب
 
حوادث تاریخی و مذهبی بسیاری در ماه رجب روی داده است که در زیر به آن اشاره می‌شود:
 
1.       روز اول: ولادت حضرت امام محمد باقر علیه السلام در سال 57 هـ.ق ؛
 
2.       روز سوم: شهادت امام علی النقی (هادی) علیه السلام در سال 254 ؛
 
3.       اولین شب جمعه: لیلة الرغائب ؛
 
4.       روز دهم: ولادت امام محمد تقی (جواد الائمه) علیه السلام در سال 195؛
 
5.       روز سیزدهم: میلاد امیرالمؤمنین علی (ع) در کعبه؛
 
6.       روز هجدهم: وفات ابراهیم فرزند پیامبر اکرم (ص) در سال دهم هجری ؛
 
7.       روز بیست و پنجم: شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام در سال 182 ؛
 
8.       روز بیست و هفتم: مبعث پیامبر گرامی (ص)؛
 
 
اعمال ماه رجب
 
ماه رجب، از جمله ایام مورد عنایات خداوند متعال است که در فضیلت آنها روایات بسیاری وارد شده است
 
وجود روایات و احادیث بسیار در بیان عظمت و شرافت ماه مبارک رجب، آن را جزو ایام خاص برای انجام اعمال و عبادات مخصوص به خود قرار داده است.
 1 ـ روزه گرفتن
 
امام صادق (ع) فرمود: «وقتى که حضرت نوح علیه ‏السلام سوار بر کشتى شد، اوّلین روز از ماهِ رجب بود، به همراهانش دستور داد که این روز را روزه بگیرند و سپس فرمود: روزه‏ى این روز تا سال آینده، روزه‏گیر را از آتش دور مى‏کند و فردى که هفت روز از این ماه را روزه بگیرد درهاى عذاب به روى او بسته مى‏شود.»
 
و پیامبر اکرم صلى‏ الله‏ علیه ‏و ‏آله درباره‏ ى روزه ى این ماه فرموده است: «آن که یک روز این ماه را روزه بدارد، از ناراحتى قیامت ایمن خواهد بود.»
 
از حضرت موسى بن جعفر (علیهماالسلام) روایت شده است که: «هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد، آتش جهنم یک سال، از او دور شود و هر کس سه روز از آن را روزه بگیرد بهشت بر او واجب می‌گردد» و همچنین فرمود که: «رجب نام نهرى است در بهشت که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین‌تر است. هر کس یک روز از رجب را روزه بگیرد، البته از آن نهر بیاشامد».
 
خوب است سه روز از این ماه را که پنجشنبه و جمعه و شنبه باشد روزه گرفته شود. زیرا که روایت شده هر کس در یکى از ماه‌هاى حرام، این سه روز را روزه بدارد حق تعالى براى او ثواب نهصد سال عبادت بنویسد.
 
علامه‏ى مجلسى در مورد ثواب روزه‏ى ایام ماه رجب و به تعدادِ روزهایى که مؤمنین در این ماه روزه مى‏گیرند، ثمراتِ قابل توجّهى را برشمرده است که بیان آن‏ها مفصل است.
 
از سالم روایت شده است که گفت: در اواخر ماه رجب که چند روز از آن مانده بود، خدمت امام صادق(ع) رسیدم. وقتی نظر مبارک آن حضرت بر من افتاد فرمود: «آیا در این ماه روزه گرفته‌اى؟» گفتم: «نه والله اى فرزند رسول خدا». فرمود: «آنقدر ثواب از تو فوت شده است که قدر آن را به غیر از خدا کسى نمى‌داند. بدرستى که این ماهى است که خدا آن را بر ماه‌هاى دیگر فضیلت داده و حرمت آن را عظیم نموده و گرامی داشتن روزه دار را در این ماه بر خود واجب گردانیده است». پس گفتم: «یابن رسول الله اگر در باقیمانده این ماه روزه بدارم آیا به بعضى از ثواب روزه‌داران آن نائل مى‌گردم؟» فرمود: «اى سالم! هر کس یک روز از آخر این ماه را روزه بدارد خدا او را ایمن گرداند از شدت سکرات مرگ و از هول بعد از مرگ و از عذاب قبر و هر کس دو روز از آخر این ماه را روزه بگیرد از صراط به آسانى بگذرد و هر کس سه روز از آخر این ماه را روزه بگیرد ایمن گردد از ترس بزرگ روز قیامت و از شدت‌ها و هول‌هاى آن روز و برات بیزارى از آتش جهنم به او عطا کنند».
 
2 ـ صدقه دادن
 
صدقه دادن به مساکین به اندازه‏ى یک مُدْ طعام توسط کسانى که وسعت مالى دارند، کسانى که توانایى مالى ندارند هر مقدار از تسبیحات و اذکار را مى‏توانند بخوانند.
 
3 ـ دعا خواندن
از جمله خواندن این دعا که حضرت امام صادق (ع) به «معلى بن خنیس» تعلیم داد که بعد از نماز صبح و عشا بخواند: «یا من ارجوه لکلّ خیر و امَن سخطه عند کل شرّ، یامن یعطى الکثیر بالقلیل، یا من یعطى من سأله، یا من یعطى من لم یسئله و من لم یعرفه تحنّنا منه و رحمة اعطنى بمسئلتى ایّاک جمیع خیرالدّنیا و جمیع خیر الآخرة واصرف عنّى بمسئلتى ایّاک جمیع شرّ الدّنیا و شرّ الآخرة فانّه غیر منقوص ما اعطیت و زدنى من فضلک یا کریم یا ذاالجلال و الاکرام، یا ذاالنعماء والجود، یا ذالمنّ و الطَّول، حرّم شیبتى على النّار.»
 
مستحب است که در تمام ایام ماه رجب دعای ذیل را که از امام زین العابدین(ع) روایت شده خوانده شود: «"یَا مَنْ یَمْلِکُ حَوَائِجَ السَّائِلِینَ وَ یَعْلَمُ ضَمِیرَ الصَّامِتِینَ لِکُلِّ مَسْأَلَةٍ مِنْکَ سَمْعٌ حَاضِرٌ وَ جَوَابٌ عَتِیدٌ اللَّهُمَّ وَ مَوَاعِیدُکَ الصَّادِقَةُ وَ أَیَادِیکَ الْفَاضِلَةُ وَ رَحْمَتُکَ الْوَاسِعَةُ فَأَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَقْضِىَ حَوَائِجى لِلدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَىْ‌ءٍ قَدِیرٌ ».
 
همچنین دعایی را که از امام صادق(علیه السلام) روایت شده، خوانده شود: «خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِکَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلا لَکَ وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلا بِکَ وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَکَ بَابُکَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِینَ وَ خَیْرُکَ مَبْذُولٌ لِلطَّالِبِینَ وَ فَضْلُکَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِینَ وَ نَیْلُکَ مُتَاحٌ لِلْآمِلِینَ وَ رِزْقُکَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاکَ وَ حِلْمُکَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاکَ عَادَتُکَ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِیئِینَ وَ سَبِیلُکَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْمُعْتَدِینَ اللَّهُمَّ فَاهْدِنِى هُدَى الْمُهْتَدِینَ وَ ارْزُقْنِى اجْتِهَادَ الْمُجْتَهِدِینَ وَلا تَجْعَلْنِى مِنَ الْغَافِلِینَ الْمُبْعَدِینَ وَ اغْفِرْ لِى یَوْمَ الدِّینِ».
 
نیز از امام صادق (ع) روایت شده که در ماه رجب این خوانده شود: «اللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ صَبْرَ الشَّاکِرِینَ لَکَ وَ عَمَلَ الْخَائِفِینَ مِنْکَ وَ یَقِینَ الْعَابِدِینَ لَکَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْعَلِىُّ الْعَظِیمُ وَ أَنَا عَبْدُکَ الْبَائِسُ الْفَقِیرُ أَنْتَ الْغَنِىُّ الْحَمِیدُ وَ أَنَا الْعَبْدُ الذَّلِیلُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ امْنُنْ بِغِنَاکَ عَلَى فَقْرِى وَ بِحِلْمِکَ عَلَى جَهْلِى وَ بِقُوَّتِکَ عَلَى ضَعْفِى یَا قَوِىُّ یَا عَزِیزُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَوْصِیَاءِ الْمَرْضِیِّینَ وَ اکْفِنِى مَا أَهَمَّنِى مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.»
 
همچنین است خواندن دعاى مخصوص این ماه، هر روز.
 
 4 ـ زیارت امام حسین علیه السلام
 
از امام جعفر صادق(ع) روایت شده است که: هر کس امام حسین (ع) را در روز اول رجب زیارت کند، خداوند او را بیامرزد. البته قابل ذکر است که زیارت از راه دور هم مورد قبول است؛ ان شاء الله.
 
 5 ـ زیارت ثامن الحجج حضرت على بن موسى الرضا علیهماالسلام
 
 6 ـ انجام عمره
 
به جای آورن عمل عمره (یا به قول معروف حج عمره) در این ماه بسیار تأکید شده است.
 
 7 ـ تکرار استغفار و اذکار
 
ــ هزار بار «لا اله الاّ اللّه» ؛ از نبی مکرم (ص) روایت است: کسى که در ماه رجب هزار مرتبه "لا إِلَهَ إِلا اللهُ" بگوید خداوند عز و جل براى او صد هزار حسنه عطا کند و براى او صد شهر در بهشت بنا فرماید.
 
ــ صد بار «استغفراللّه الذى لا اله الاّ هو وحده لاشریک له و اتوب الیه» ؛ از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) روایت شده که: هر کس در ماه رجب صد مرتبه بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ» و آن را به صدقه ختم فرماید حق تعالى براى او به رحمت و مغفرت و کسى که چهار صد مرتبه بگوید بنویسد براى او اجر صد شهید عطا فرماید.
 
ــ هزار مرتبه «استغفراللّه ذالجلال والاکرام من جمیع الذّنوب و الآثام» ؛
 
ــ روایت است کسى که در رجب در صبح هفتاد مرتبه و در شب نیز هفتاد مرتبه بگوید: "أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ" و پس از اتمام ذکر، دست‌ها را بلند کند و بگوید: "اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِى وَ تُبْ عَلَىَّ" اگر در ماه رجب بمیرد خدا از او راضى باشد و به برکت ماه رجب، آتش او را مس نکند.
 
ــ از امام صادق(ع) روایت است که حضرت رسول اکرم(ص) فرمود : «ماه رجب، ماه استغفار امت من است. پس در این ماه بسیار طلب آمرزش کنید که خدا آمرزنده و مهربان است؛ و رجب را "أصب" مى‌گویند زیرا که رحمت خدا در این ماه بر امت من بسیار ریخته مى‌شود پس بسیار بگوئید: أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ.».
 
ــ ابن بابویه روایت کرده است که اگر شخصی قادر بر آن نباشد هر روز صد مرتبه این تسبیحات را بخواند تا ثواب روزه آن را دریابد: سُبْحَانَ الإله ِ الْجَلِیل ؛ سُبْحَانَ مَنْ لا یَنْبَغِى التَّسْبِیحُ إِلا لَهُ سُبْحَانَ الْأَعَزِّ الْأَکْرَمِ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزََّ وَ هُوَ لَهُ أَهْلٌ .
 
 8 ـ نماز
 
ــ در هر شب ماه رجب، دو رکعت نماز بدین ترتیب خوانده شود:
 
الف) در هر رکعت بعد از حمد، سه مرتبه سوره‏ى کافرون و یک مرتبه سوره‏ى اخلاص.
 
ب) پس از نماز این دعا خوانده شود: «لا اله الاّ اللّه وحده لاشریک له، لهُ الملک و له الحمد، یحیى و یمیت و هو حىّ لایموت بیده الخیر و هو على کل شى‏ءٍ قدیر و الیه المصیر ولاحول ولا قوّة الاّ باللّه العلى العظیم. اللّهمّ صلّ على محمد النبىّ الاُمىّ و آله» و سپس حاجت خود را از خداى سبحان طلب کند.».
 
ــ سید بن طاووس از حضرت رسول اکرم(ص) روایت کرده که: هر کس در روز جمعه ماه رجب، مابین نماز ظهر و عصر، چهار رکعت نماز بگزارد و در هر رکعت حمد یک مرتبه و آیة الکرسى هفت مرتبه و قل هو الله أحد پنج مرتبه بخواند، و  سپس ده مرتبه بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ» حق تعالى براى او از روزى که این نماز را گزارده تا روزى که بمیرد هر روز هزار حسنه به او عطا فرماید، و او را به هر آیه‌ای که خوانده شهرى در بهشت از یاقوت سرخ و به هر حرفى قصرى در بهشت از دُرّ سفید دهد و تزویج فرماید او را حورالعین و از او راضى شود.
ــ از حضرت رسول اکرم(ص) روایت شده است که: هر کس در یک شب از شب‌هاى ماه رجب ده رکعت نماز به این نحو که در هر رکعت حمد و قل یا ایها الکافرون یک مرتبه و توحید سه مرتبه بخواند، خداوند گناهان او را می‌آمرزد.
 
 9 ـ عمل لیلة الرغائب
 
اولین شب جمعه‏ى ماه مبارک رجب (لیلة الرَغائب) نامیده شده است که فضائل بسیارى براى این شب برشمرده‏اند و دستور مخصوص این عمل، چنین است:
 
روز پنجشنبه را روزه بگیرد. بین نماز مغرب و عشا دوازده رکعت نماز دو رکعتى بدین ترتیب بخواند:

الف ـ در هر رکعت بعد از حمد، سه مرتبه سوره‏ى قدر و دوازده مرتبه سوره‏ى اخلاص.

 
ب ـ بعد از هر نماز بگوید: «اللّهم صلّ على محمد النبّى الاُمّى و على آله».
 
ج ـ آن گاه سجده کند و 70 مرتبه بگوید: «سبّوحٌ، قُدّوسٌ، رب الملائکة والرّوح» سپس از سجده برخیزد و بگوید: «ربّ اغفر وارحم و تجاوز عمّا تعلم انّک انت العلى العظیم».
 
د ـ بار دیگر به سجده رود و 70 بار بگوید: «سبّوح، قدّوس، ربُّ الملائکة والروح» و در پایان حوائج خود را درخواست کند.
 
10 ـ خواندن سوره توحید
سید بن طاووس در اقبال از حضرت رسول اکرم(ص) فضیلت بسیاری براى خواندن سوره قل هو الله أحد نقل کرده است که ده هزار مرتبه یا هزار مرتبه یا صد مرتبه در این ماه تلاوت شود. و نیز روایت کرده که هر کس در روز جمعه ماه رجب صد مرتبه سوره قل هو الله أحد را بخواند براى او در قیامت نورى شود که او را به بهشت بکشاند. 

شنبه 21/1/1395 - 16:27
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته