• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 6053
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : در آيـه 144 سـوره بـقـره خـطـاب به پيامبر (ص ) مى گويد : ( نگاههاى انتظار آميز تو رابه سوى آسـمـان ( بـراى تـعـيـيـن قبله نهايى ) مى بينيم ) , مگر خداوند در آسمان مكانى دارد كه پيامبر درخواست خود را به اين صورت بيان مى كند ؟
پاسخ : تعبير قرآن به آسمان شايد به خاطر اين باشد كه فرشته وحى از طرف بالا بر او نازل مى شد وگرنه مى دانيم نه خداوند مكانى دارد , و نه وحى از محل معينى .
کد سوال : 6054
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : وضع آسمان را به هنگام رستاخيز توضيح دهيد ؟
پاسخ : در مورد وضعيت آسمان هنگام رستاخيز بايد گفت ماه و خورشيد و ستارگان عظيمى كه بعضى از آنها ميليونها بار از خورشيد ما بزرگتر و پرفروغتر است به تيرگى وخاموشى مى گرايند ( 2 و 1 ) و نـظـم حـركـت آنـها بهم مى خورد و از جمله ماه و خورشيدبهم مى پيوندند (3) و آسمانى كه هـمـچون سقف محفوظ و محكمى بر اين جهان احاطه كرده است سست و متزلزل مى شود (4) و مى شكافد (5) و از هم مى درد و طومار آن درهم مى پيچد (6) و اجرام آسمانى به صورت فلز مذابى درمى آيد (7) و فضاى جهان پر ازدود و ابر مى شود (8) . وضع مذكور در آيات ذيل بيان شده است :1 - ( قيامت / 8 ) : وخسف القمر , و ماه بى نور گردد . 2 - ( تـكـويـر / 2 و 1 ) : - اذا الـشـمـس كورت و اذا النجوم انكدرت , در آن هنگام خورشيد درهم پيچيده و در آن هنگام ستارگان بى فروغ شوند . 3 - ( قيامت / 9 ) : و جمع الشمس و القمر , و خورشيد و ماه يكجا جمع شوند . 4 - ( الـحـاقـه / 16 ) : و انـشـقـت الـسـمـاء فهى يومئذ واهيه , و آسمان از هم مى شكافدو سست مى گردد و فرو مى ريزد . 5 - ( انفطار / 1 ) : اذا السماء انفطرت , آن زمان كه آسمان ( كرات آسمانى ) ازهم شكافته شود . 6 - ( الانـبـيـاء / 103 ) : يوم نطوى السماء كطى السجل للكتب , در آن روز كه آسمان همچون فلز گداخته مى شود . 7 - ( معارج / 8 ) : يوم تكون السماء كالمهل , همان روز كه آسمان همچون فلزگداخته مى شود . 8 - ( دخـان / 10 ) : فـارتـقب يوم تاتى السماء بدخان مبين , پس منتظر روزى باش كه آسمان دود آشكارى پديد آورد .
کد سوال : 6055
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : منظور از [ سماوات سبع ] ( آسمانهاى هفتگانه ) در قرآن چيست ؟
پاسخ : مقصود همان معنى واقعى آسمانهاى هفتگانه است و از آيات قرآن استفاده مى شود كه تمام كرات و ثـوابت و سياراتى را كه ما مى بينيم همه جزء آسمان اول است , و شش عالم ديگر وجود دارد كه از دسـتـرس ديـد مـا و ابـزارهاى علمى امروز ما بيرون است ومجموعا هفت عالم را به عنوان هفت آسمان تشكيل مى دهند .
کد سوال : 6056
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : بـرخـى از داسـتـان هاى تاريخى قرآن با آنچه در كتب تاريخى يا كتاب هاى آسمانى مانندتورات و انجيل آمده است تفاوت دارد . اين تفاوت چگونه قابل تبيين است ؟
پاسخ : اولا : كتب تاريخى را مورخانى نوشته اند كه انسان بوده اند و به حكم انسان بودنشان هم تحت تاثير عـوامـل بـيرونى ( قدرت ها و حكومت ها ) واقع مى شدند و هم تحت تاثيرعوامل درونى ( اميال , احساسات , عواطف و گرايش ها ) . عـلاوه بـر اين عدم امكانات ضبط و ثبت و نگهدارى نيز سبب مى شود كه تاريخ نوشته شده توسط انسان همواره درمعرض تحريف و خطا باشد . كـتـب تـورات و انـجـيل نيز در حقيقت كلام خداوند نيستند ,چنانچه خود يهود و نصارى به اين مـطـلـب اذعـان دارنـد , بلكه نوعى تاريخ ‌اند كه مورخان آنها نيز از انسانها هستند و از قاعده فوق مستثنى نمى باشند . از ايـن روايـن گـونه كتب هيچگاه نمى توانند در عرض قرآن كه كلام الهى است و مصون از خطا قرارگيرند . ثانيا : هدف قرآن از نقل داستانها و تاريخ , صرفا نقل تاريخ نيست بلكه قرآن كتاب هدايت است . هدف قرآن از نقل داستانهاى تاريخى هدايت انسانها است . بـه همين دليل است كه هيچ يك از داستانهاى قرآنى به طور مفصل و مشروح و حتى پيوسته نقل نشده است . بنابراين انگيزه اى براى دست بردن در تاريخ در قرآن وجودندارد .
کد سوال : 6057
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : وضع كتابهاى انبياء پيشين را شرح دهيد ؟
پاسخ : كـتـابـهـاى مزبور , يا بمرور زمان بكلى محو شده و از ميان رفت يا دستخوش تحريفهاى لفظى و معنوى قرار گرفت در نتيجه آيينها و شريعتهاى آسمانى بصورت مسخ شده اى ,درآمد .
کد سوال : 6058
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : شـهب پيش از اسلام بود با آنكه از آيه قرآن معلوم مى شود كه در عهد پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلم تازه ظهور كرد براى راندن شياطين و ابطال كهانت ؟
پاسخ : تير شهاب پيش از اسلام نيز بود اما مقارن ظهور اسلام بسيار شد چنانكه آسمان پر ازشهاب گشت و در قـرآن ( سـوره الـجـن آيـه 8 ) فـرمـود : مـلـئت حرسا شديدا و شهبا وهر وقت آسمان را مـى نـگـريستند از جوانب آن ستاره مى دويد و اين را در عربى تناثر النجوم و در فارسى ستاره باران گويند , و بسيار نادر اتفاق ميافتد . يـكـبـار در سال 329 هجرى شد كه در آن سال شيخ كلينى و على بن بابويه درگذشتند و غيبت كبرى شد ; و نزديك 60 سال پيش هم ستاره باران شد كه پير مردان براى ما نقل كردند . بـهر حال كثرت شهب هميشگى نيست و در عهد پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلم تازگى داشت چون اهل آن زمان نظير آنرا بخاطر نداشتند .
کد سوال : 6059
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : شهب چه ارتباط با كهانت و منع شنيدن صوت از اهل آسمان دارد ؟
پاسخ : بـالا رفتن جن به آسمان و فرود آمدن فرشتگان بزمين هر دو بيك معنى است و همچنانكه فرشته موجودى مجرد است و از آسمان بزير مى آيد همچنين جن موجودى مجرد است و بالامى رود , و هر معنى كه براى آسمان و زمين و فرود آمدن فرشتگان تصور كنى همان معنى براى جن و بالا رفتن آنها تصور مى شود ; و همانطور كه پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلم وقتى زن پيش رويش نشسته بـود جـبـرئيـل را نمى ديد , بطورى كه در حديث خديجه و آغاز وحى وارد است , و ديدن زن مانع ديـدن مـلائكـه اسـت هـمـچـنين هنگام آشفتگى اوضاع جو و ريختن ستارگان و تشويش خاطر جن هاى كاهنان از اطلاع بر مغيبات ممنوع مى شدند و كاهنان از روشن بينى كه در نتيجه رياضت بـاطل داشتند محروم مى گشتند ; و آنها كه اهل رياضتند گويند روشن بينى به آرامش خاطر و بـى آلايـشـى ذهـن و فـراغ بـال ممكن است و اين روشن بينى براى كاهنان بتعليم ملائكه نيست وگرنه مانند پيغمبر بودند و خطا نمى كردند . الـبـتـه ملاحده و ماديين بفرشته هم معتقد نيستند و هيچ چيز غير محسوس را باورندارند و اين جواب كه داديم براى قانع كردن آنها نيست , آنكه بخدا معتقد نباشدگو بجن هم معتقد مباش , و براى آنها اول بايد ثابت كرد موجود منحصر در محسوسات نيست , و در رد آنها كتب ديگرى نوشته شده است .
کد سوال : 6060
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : شرايع الهى از نظر قرآن كدام اند , اولين شريعت الهى چيست ؟
پاسخ : بـا تـوجـه بـه آيـات قـرآن كريم روشن مى شود كه شرايع الهى منتسب به وحى تنها شريعت نوح , ابراهيم , موسى , عيسى و محمد عليهم السلام هستند . زيرا اگر شريعت الهى ديگر وجود داشت حتما قرآن آن را بيان مى كرد تا گزارش و اخبار او جامع و كامل باشد . از اين بيان روشن مى گردد كه اولين شريعت الهى , شريعت نوح بوده است وپيامبران بعد از نوح تا ابراهيم پيرو شريعت نوح بوده اند و بعد از ابراهيم پيروشريعت ايشان تا موسى و به همين صورت تا اسلام . در همين جا لازم به ذكر است كه همه شرايع نازل شده از سوى خداوند دين واحداند . احـكـام ثـابت و مشترك آنها كه باقى است و احكام خاص هر يك كه ناسخ احكام دين پيشين است نشانگر موقت بودن آن احكام است .
کد سوال : 6061
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : آيا مسلمانان نتيجه اختلاف را ديده اند ؟ علت دعوت آنها به آن چيست ( اختلاف امتى رحمه ) ؟ و جمع آن با دعوت قرآن به وحدت چگونه ممكن است ؟
پاسخ : وجـود اخـتـلاف نه تنها براى بشر ضرورى است بلكه ضرورى طبيعت هم هست , يعنى در عالم از نظر شب و روز , سرما و گرما , تابستان و زمستان , مرض و صحت , و امثال آن اختلاف وجود دارد , و در حقيقت اختلاف آراء موجب حفظ نظام عالم و تكامل و پيشرفت بشر است و اينكه بشر در فكر كـردن و انـتخاب راى و نظر آزاد باشد از مواهب ونعمتهاى بزرگ الهى مى باشد , و مسلم است كه اختلاف آراء و مذاهب موجب دشمنى و بغض و كنيه نمى باشد . و امـا وحدتى كه قرآن داعى به آن است وحدت در آراء نيست چون آن وحدت بحسب طبيعت بشر مـحـال اسـت , بـلكه مراد وحدت اخلاقى و ايمانى است و قرآن انسانها را به سوى برادرى و مودت دعوت مى كند , كه اين وحدت با وجود اختلاف آراء هم ميسر است چون اتحاد در اصول و اختلاف در فروع مى باشد . گذشته از آنكه حديث نبوى در معانى الاخبار به گونه اى ديگر تفسير شده است . امام صادق (ع ) آن را به آمد و شد از شهرهاى دور براى آموختن دين معنا كرده اند( معانى الاخبار ج 1 ص 157 ) .
کد سوال : 6062
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : اگر وجود اختيار , اراده و اميال در انسانها به خواست خداوند است و تكوينى است ; و اگر اختلاف ها معلول اختيار و اراده و اميال گوناگون است , پس همواره اختلاف وجود خواهد داشت . از اين رو چرا خداوند انبياء را فرستاد تا رفع اختلاف شود ؟
پاسخ : انـبـيـاى الـهـى آمده اند تا به انسان بياموزند كه در عين داشتن اختيار و اراده واميال گوناگون چگونه با عمل به دستورات الهى اختلاف هاى خود را حل كنند . به بيان ديگر پاسخ مثبت دادن به انبياء و ايمان به خدا در حقيقت خود معلول اختيارو عين امتحان الهى و موجب كمال اوست . بنابر وجود اختيار و اختلاف زمينه سازانتخاب و ايمان و كمال است . هدف خداوند نيز از خلقت انسان تكامل انسان است .