• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 5528
تعداد نظرات : 628
زمان آخرین مطلب : 4138روز قبل
رمضان
تقوا به معنای نگه داشت و پرهیز از پلشتی ها و پلیدهای عقلانی و عقلایی و شرعی، در فرهنگ قرآنی از جایگاه ارزشی والایی برخوردار است. بسیاری از احكام و پاداش ها مبتنی بر این اصل است و حتی دریافت پیام های وحی و قرار گرفتن در مسیر هدایت الهی و بهره مندی از آن، چنان كه آیات نخست سوره بقره بیان می كند، منوط به تحقق نوعی تقوای عقلانی و عقلایی است. به این معنا كه بهره مندی از هدایت در زمانی برای شخص ممكن است كه او براساس فطرت پاك خویش به طور طبیعی از پلشتی ها و پلیدی های عقلانی و عقلایی پرهیز كند و به اصول اخلاقی و هنجارهای عرف اجتماعی پای بند باشد. چنین شخصی از این آمادگی برخوردار می شود كه از آموزه های وحیانی سود برد و با عمل به اوامر و نواهی (تقوای شرعی) در مسیر كمالی قرار گیرد.
در تحلیل قرآنی، تقوای الهی به معنای عمل به آموزه های وحیانی است. بر این اساس می بایست اوامر را نیز به شكلی به نواهی بازگرداند و گفت كه مراد از این كه كاری انجام بگیرد به معنای آن است كه كاری ترك نشود. بر این اساس می توان گفت كه اصول آموزه های وحیانی بر ترك است و چنان كه از همان آغاز آفرینش حضرت آدم (علیه السّلام) به عنوان نخستین موجود انسانی از او خواسته شده بود به درخت ممنوع نزدیك نشود اما به دلایل و عواملی چند چون وسوسه های دشمن كینه توز و انتقام ستان و سوگند خورده وی یعنی ابلیس و نیز عدم وجود عزم (لم نجد له عزما) اقدام به عمل خوردن می كند و رانده شدن از بهشت خاص خویش را سبب می شود.
بر این اساس می توان گفت كه خداوند از حضرت آدم (علیه السّلام) خواسته بود كه نسبت به درخت، خود نگه دار باشد و با در پیش گرفتن تقوا و پرهیز از آن خود را گرفتار خوردن و تبعات آن نكند ولی چنین امری اتفاق نیافتاد و حضرت به كاری كه از آن نهی شده بود اقدام كرد.

رسیدن به كمالات، پاداش متقیان


قرآن پاداش بهشت و دست یابی به كمالات را مبتنی بر تقوا می داند و در آیات بسیاری بهشت و نعمت های آن را از آن متقین برمی شمارد كه با خودداری و پرهیز از نواهی عقلی و عقلایی و شرعی، خود را در مسیر كمالی قرار داده و به شخصیتی دست یافته اند كه می بایست در جایگاه بلندمرتبه دیگری غیر از زمین قرار گیرند و به شكل دیگری زیست و تكامل خویش را ادامه دهند و بهره های بیش تری از هستی و نعمت های خداوندی ببرند.
برای دست یابی به تقوای كامل و تمرین دستیابی به آن، روش های مختلفی در آموزه های وحیانی بیان شده است كه یكی از مهم ترین آن ها، تمرین روزه است. روزه از نظر ساختاری چیزی جز ترك اموری نیست مانند ترك خوردن، آشامیدن، گناه و آمیزش و مانند آن و از این نظر شبیه نهی آدم (علیه السّلام) می باشد. بر این اساس می توان مولفه روزه را ترك اموری چند و كف نفس از آن ها دانست كه همان معنای پرهیز و خودداری از ارتكاب اعمالی است كه از آن به تقوا نیز یاد می شود.
در حقیقت خداوند از انسان ها می خواهد تا در یك ماه، تمرین پرهیزگاری كنند و بر ترك مجموعه ای از اعمال اهتمام ورزند.
در این مجموعه هیچ فعلی انجام نمی شود؛ از این رو، نماز خواندن شرط تحقق روزه نیست و روزه گرفتن با ترك مجموعه های بیان شده تحقق می یابد هر چند كه شخص با ترك نماز گناهی مرتكب می شود ولی روزه وی باطل نیست و نام روزه دار بر روزه دار بی نماز نیز اطلاق می گردد.

تقوا، علت اصلی روزه


خداوند در بیان علت و انگیزه وجوب روزه برانسان ها درهمه شرایع وحیانی آسمان به تقوا اشاره می كند و می فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَیْكُمُ الصِّیَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ «خداوند به عنوان قانون بر شما روزه را نگاشت و حكم كرد چنان كه بر كسانی كه پیش از شما بودند این حكم نوشته شده تا شاید شما تقوا پیشه كنید. (بقره آیه 183)
درآیه به صراحت بیان شده است كه هدف از روزه دست یابی روزه داران به تقوا است و به كارگیری واژه لعل (شاید) به این علت است كه روزه به معنای تقوا نیست بلكه تمرین تقوایابی است. بر این اساس است كه فعل (تتقون) آورده شده است؛ زیرا اگر روزه مساوی با تقوا بود نیازی نبود كه واژه لعل و فعل تتقون به كار رود، چه اگر روزه همان تقوا بود و شخص با انجام آن متقی می شد. این صیروره و شدن را به شكلی اسمی تبیین می كرد و می فرمود: حتی تكونوا متقین؛ تا شما متقی شوید.
هر چند اعمالی كه از انسان در روزه خواسته شده در حوزه ترك و پرهیزگاری قرار می گیرد ولی اموری كه انسان خواسته شده آنها را ترك كند، بخش كوچكی از پرهیزگاری در حوزه اصول عقلی و عقلایی است كه برای مهار شهوات و سركشی و طغیان آن مقرر شده است.
به این معنا كه خردمندان نیز برای مهار شهوات و سركشی و طغیان آن مقرر شده است.
آن به خودداری از اموری چون خوردن آشامیدن و غیره دست می زنند ولی هرگز این خردمندان تقوا را این امور بر نمی شمارند بلكه آن را كاری تمرینی برای مهار و كنترل نفس می دانند.
به سخن دیگر اموری كه در مجموعه روزه مورد توجه قرارگرفته حتی در میان خردمندان عالم به عنوان اموری تمرینی برای ایجاد تقوا و مهار نفس مطرح است و آن را برابر با تقوا نمی شمارند. این همان معنایی است كه در آیه به شكل «لعكم تتقون» بیان شده است تا یادآور این مطلب باشد كه آن چه مهم و اساسی و مطلوب اصلی خداوند در بیان وجوبی روزه است، دست یابی به تقوای كامل می باشد.
با توجه به مطالب پیش گفته می توان به صراحت بیان داشت كه انگیزه وجوب روزه از سوی خداوند تمرین تقوا از سوی روزه داران است تا بتوانند در امور مهم دیگری به ویژه درعمل برای دست یابی به متاعی دنیوی، خیانتی را مرتكب نشوند.

اشكال روزه


در گذشته برای دست یابی به تقوا و تمرین آن، اشكال دیگری از روزه مطرح بود و از نظر زمانی نیز مدت آن بیش تر و سخت تر بود. به این معنا كه هم از نظر تعداد روزها شخص می بایست چهل روز را روزه می گرفت و هم باید در طول شبانه روز تنها یك وعده غذا می خورد.

روزه در اوایل اسلام


البته در آغاز اسلام این گونه بود كه شخصی كه شب هنگام افطار خویش را می خورد و می خوابید در هنگام سحر و برخاستن از خواب شب نمی توانست چیزی بخورد و یا بیاشامد. افزون بر این نمی توانست در طول مدت ماه رمضان در هنگام شب با همسر خویش خلوت كند و هرگونه عمل جنسی غیرمجاز بود. این مطلبی است كه در آیات 183 تا 187 سوره بقره بدان پرداخته شده است. خداوند در این آیات می فرماید: «بر شما نزدیكی با همسرانتان در شب های روزه حلال شده است... زیرا شما به خودتان خیانت می كردید و نمی توانستید جلوی شهوت جنسی خویش را بگیرید و به نزدیكی با آنان اقدام می كردید... اكنون می توانید به ایشان نزدیك شوید و حكم پیشین برداشته شده است.
از آن جایی كه در آخر زمان، مردان و زنان به علل تجملات و امور دیگر گرایش بیش تری به یك دیگر یافته اند و شرایط و مقتضیات متحول شده نوعی تغییر نیز در غرایز جنسی مردان و زنان پدید آمده است و این همانند تغییراتی است كه موجب بلوغ زودرس دختران و پسران می شود. از این رو در جوامع مختلف سن ازدواج از آغاز بلوغ جنسی نه سنی در نظر گرفته شده است تا جلوی فساد گرفته شود.
هرگاه با تغییرات آب و هوائی و یا تحولات اجتماعی، بلوغ جنسی زودرس، تحقق یابد می بایست براساس بلوغ عمل كرد نه این كه به سن افراد توجه شود؛ زیرا بلوغ جنسی گرایش های میان دختران و پسران را افزایش می دهد و محدودیت سازی ازدواج براساس سن موجب افزایش فساد و فحشا در جامعه می شود.
این مسئله در زمان پیامبر (ص) به سبب تغییرات شدید پوششی و مقتضیات دیگر به گونه ای تشدید شده بود و مردان و زنان نمی توانستند مدت سی روز را در پیش همسر بی ارتباط جنسی باقی بمانند و این گونه بود كه تغییر غرایز موجب شد تا حكم اسلامی در این باره تغییر كند و خداوند دستور جدیدی را صادر نماید كه با تغییرات غریزی هماهنگ باشد وگرنه اگر بر حكم پیشین پافشاری می شد نه تنها آموزش و تمرین تقوایی صورت نمی گرفت بلكه مردان و زنان به احكام خیانت می كردند و آن را دور می زدند و رفتاری برخلاف رشد و بالندگی انجام می دادند.
اصولا ثابت شده است كه اگر حكمی برخلاف غرایز و فطرت انسانی باشد موجب می شود تا مردم برخلاف حكم رفتار نمایند و این گونه است كه حكم و قانون زیر پا گذاشته می شود. بنابراین اسلام از آن جایی كه مبتنی بر اصول عقلانی و عقلایی است و دستوری برخلاف فطرت نمی دهد و بنا ندارد تا غرایز را سركوب نماید بلكه می كوشد تا آن را در مسیر درست به كار گیرد و مدیریت نماید و لذا دستور حرمت نزدیكی باتوجه به تغییر غرایز و تشدید آن را لغو می كند.
روزه كه می بایست تمرین تقوایابی باشد اگر برخلاف مدیریت غرایز باشد موجب می شود یا مردم از حالت طبیعی و فطری بیرون روند مانند راهبه ها كه به سركوب غرایز جنسی می پردازند و یا این كه به خود و دیگری خیانت كنند چنان كه كشیش های كاتولیك به هم جنس گرایی رو آورده اند و گناهی را با عملی مباح جایگزین نموده اند.
به سخن دیگر امری مباح به كناری می رود و امری گناه جایگزین آن می شود و دین این گونه از گردونه زندگی خارج می شود.
استاد مطهری بر این باور بود كه اگر دین مخالف فطرت و در راستای سركوب غرایز وارد عمل شود نتیجه آن یا كنار نهادن دین و مخالفت با آن درنهایت است و یا این كه مردم خود را از حالت طبیعی بیرون می برند كه این گونه عمل نیز خود مشكل دیگری در راه دین است.
به هر حال آن چه كه می بایست عامل تمرین تقوا شود خود عامل گسترش فحشا و تباهی و پلیدی می شود و به تعبیر قرآن خیانت به عنوان عمل انسانی گسترش می یابد و عامل بازدارنده از خیانت (یعنی روزه به عنوان تمرین تقوا و بازداشت از خیانت و پلیدی) خود عامل ایجادی آن می شود كه آیات پیشین به صراحت بدان اشاره كرده است.
بر این اساس در یك حكم و قانون كلی باید گفت كه قانون و حكم می بایست شرایط و مقتضیات زمان و مكان و تغییرات در غرایز را درنظر بگیرد وگرنه یا اصولا كنار نهاده می شود و یا موجب تباهی و فساد و فحشا در جامعه می شود. چنان كه تغییرات بلوغ در جوامع امروزی و بلوغ زودرس نوجوانان امری است كه می بایست مورد توجه قرار گیرد و شرایط سنی ازدواج به كنار نهاده شود وگرنه می بایست با پلیدی روسپی گری نوجوانان به عنوان معضل اجتماعی كنار آمد.

روزه سكوت


از دیگر اشكال روزه كه پیش از این وجود داشته و برای دست یابی به تقوا و تمرین آن مطرح بوده است روزه سكوت است. روزه سكوت نوعی تمرین در جلوگیری نفس از بیان امور لغو و بیهوده و مهار و كنترل زبان است. بسیاری از گناهان چون غیبت و تهمت از زبان سرچشمه می گیرد و در جوامع پخش می شود. شایعات و فحشا نیز این گونه رواج می یابد. از این رو خداوند در قرآن از روزه سكوت خبر می دهد. (مریم آیه 26)
این روزه سكوت چنان كه از داستان حضرت مریم (علیه السّلام) استفاده می شود كاركرد خوبی نسبت به افزایش اتهامات داشته و جلوی آن را می گرفت. (همان)
البته برخی بر این باورند كه روزه سكوت بخشی از عنوان كلی روزه بوده است و شخص روزه دار در گذشته افزون بر ترك مواردی چون خوردن و نوشیدن و مانند آن می بایست به ترك سخن نیز اقدام می كرد و یا خود را موظف می دانست كه این بخش را نیز مراعات كند. به سخن دیگر روزه سكوت اختیاری بود و همانند اعتكاف از آغاز واجب نبود ولی وقتی فرد آن را شروع می كرد می بایست به اتمام برساند همین معنا نیز در روزه سكوت وجود داشته و شخص افزون بر روزه عادی نیت می كرد كه روزه سكوت را نیز بگیرد.
هدف از همه این امور دست یابی به تقوا و تمرین تقواپیشگی بود و شخص می توانست اموری دیگر را برای افزایش قدرت و پرهیز خویش به روزه خود اضافه كند.
از كسانی كه روزه سكوت اختیار كرده بودند حضرت زكریا است كه این عمل را برای دست یابی به حاجت خویش انجام داد. وی برای برآوردن دعا و نیاز خویش روزه گرفت كه برای افزایش و تشدید آن سكوت را نیز بدان اضافه كرد.
البته در حال حاضر روزه سكوت تشریع نشده ولی از آن نهی نیز نشده و انسان می تواند برای تمرین تقوای خویش روزه سكوت را به قصد رجا بگیرد.

آثار دیگر روزه


چنان كه گفته شد هدف و انگیزه اصلی وجوب روزه و تشریع آن، دست یابی به تقوا و تمرین آن بوده است با این همه قرآن برای آن آثار و كاركردهای دیگری نیز بیان كرده است كه از آن جمله می توان به بهره مندی از خیر و نیكی خداوند در حق وی اشاره كرد كه در آیه 184 سوره بقره آن را از آثار روزه برشمرده است.
پذیرش توبه كسی كه قتل خطایی را مرتكب شده از دیگر كاركردهای روزه است. از آن جایی كه هرگونه قتل انسانی گناه و جرم است و به عنوان پلیدی و نابهنجاری عقلی و عقلایی و شرعی قلمداد می شود كسی كه قتل خطایی مرتكب شده می بایست افزون بر پرداخت دیه، برای رهایی از آثار و پیامدهای روحی و روانی، خود را با روزه تنبیه كرده و تقواپیشگی و مهار نفس را تقویت كند. از این رو دو ماه روزه برای چنین شخصی واجب شده است و به عنوان شرط پذیرش توبه از قاتل خطایی خواسته شده كه دو ماه روزه بگیرد. (نساء آیه 94)
از دیگر كاركردها و آثار روزه می توان به جلب رضایت و امدادهای خاص الهی (بقره آیه 45 و نیز 153) و دریافت بشارت های خاص الهی (توبه آیه 112) اشاره كرد.
برای سپاسگزاری به درگاه خداوند (بقره آیه 185) و دست یابی به موفقیت و پیروزی و غلبه بر مشكلات روحی و معنوی و مادی و دنیوی (بقره آیه 45) و نیز تعظیم خداوند و ستایش وی (بقره آیه 185) می توان از روزه بهره گرفت و به این نتایج دست یافت.
این ها برخی از آثار و كاركردهای جنبی و متنوع روزه گرفتن است كه آیات قرآنی بدان اشاره كرده است ولی نباید فراموش كرد كه همه این امور و روزه گرفتن می بایست در راستای دست یابی به تقوای كامل انسانی باشد تا انسان را به سوی كمالات رهنمون سازد.


نویسنده: فرشته محیطی
پنج شنبه 5/6/1388 - 16:41
رمضان
نخستین كارى كه باید در ارتباط با ((ماه مبارك)) انجام گیرد, بدست آوردن نگاه صحیح نسبت به آن مى باشد, نگاهى برگرفته از آنچه كه كتاب خدا و پیشوایان راستین الهى به انسان ارایه كرده اند. بدین ترتیب انسان مومن, در آغاز و پیش از انجام هرگونه رفتار و برخورد با این ماه, در تب و تاب به دست آوردن آگاهى از ((چیستى ماه رمضان)) و كسب معرفت لازم درباره مقام, موقعیت و جایگاه آن است.

آن گونه كه امام زین العابدین (ع) این آگاهى و معرفت را ملتمسانه از پروردگارش طلب مى كند:

((اللهم صل على محمد وآل محمد والهمنا معرفه فضله واجلال حرمته...))6خدایا بر محمد و آل او درود فرست و شناخت فضیلت ماه رمضان و بزرگداشت حرمتش را به ما الهام فرما.

شناخت ماه رمضان تعیین كننده نحوه برخورد با آن پى بردن به ماهیت و موقعیت ماه مبارك رمضان و آگاهى از چیستى آن, ضمن آنكه خود نعمتى بزرگ و موهبتى سترگ است, راه گشاى كیفیت برخورد و چگونگى رفتار با آن نیز مى باشد. در پرتو شناسایى موقعیت و شناخت جایگاه ماه خدا است كه انسان مومن هنگام حلول و تشریف فرمایى آن, مى تواند استقبال شایسته از آن به عمل آورد. در حقیقت با این شناسایى و شناخت, راه چگونگى برخورد با این ماه و نوع رفتار با آن هموار مى گردد. در این باره این گزارش ((انس بن مالك)) شنیدنى است: ((لما حضر شهر رمضان قال النبى (ص): سبحان الله, ماذا تستقبلون وماذا یستقبلكم قالها ثلاث مرات.))7 هنگامى كه ماه رمضان فرا مى رسید پیامبر (ص) مى فرمود: منزه است خدا, بنگرید كه به استقبال چه مى روید و چه به شما روى مىآورد و این جمله را سه بار تكرار فرمود.

در سایه ى این شناخت و شناسایى است كه نقش بى بدیل, تاثیر شگرف و آثار و فواید ارجمند آن, هویدا مى گردد و تلاش و تقلا ى انسان مومن براى شرف یابى به محضر آن, رعایت وظایف و آداب, بهره مندى از بركات و كوشش براى نگهدارى و از دست نرفتن لحظات و ساعت آن را برمى انگیزد. چنانچه در روایت ((ابى مسعود انصارى)) از پیامبر اكرم (ص) مى خوانیم: ((لو یعلم العبد ما فى رمضان لود ان یكون رمضان السنه))8 اگر بنده, از آنچه كه در ماه رمضان قرار داده شده آگاهى داشت, با تمام وجود دوست مى داشت كه همه ى سال, ماه رمضان باشد.

شناخت و درك ماه رمضان موجب شكر پروردگار
برخوردارى از درك درست از ماه مبارك رمضان, زمینه و موجبات به دست آوردن مواهب و بركات الهى و هدایا و عطایاى ربانى در این ماه را فراهم مى نماید.

نعمتى بسیار بزرگ و موهبتى بسیار عظیم است كه بى تردید هر كس با بهره مندى از آن نیكبختى خود را رقم زده, قله سعادت و ظفرمندى را فتح كرده و مدال پر افتخار رستگارى را نصیب خود مى كند. نعمتى كه از شدت گرانقدرى و ارجمندى نمى توان براى آن قیمت و بهایى تعیین كرد. از این رو سزاوار است, كسى كه از این نعمت بزرگ بهره مند گردید خداوند را شكر فراوان و سپاس بسیار گوید; ((لو علمتم ما لكم فى شهر رمضان لزدتم الله تعالى ذكره شكرا))9 اگر آنچه را كه در ماه رمضان براى شما قرار داد شده مى دانستید فراوان شكر خدا مى گذاشتید.

گفت پیغمبر كه نفحت هاى حق اندر این ایام مىآرد سبق گوش و هش دارید این اوقات رادر ربایید این چنین نفحات را پیامبر فرمود, بوهاى خوش الهى, عنایت و رحمت ها و دم مبارك خداوندى در این ایام بیشتر است و پى درپى مىآید. یعنى در تمام اوقات و در همه ساعات نفحات الهى درمى رسد و بر دیگر نفحات سبقت مى گیرد. اى كسانى كه نفحات الهى را طالب هستید این اوقات را كه نفحه حق به شما مى رسد با گوش هوش, غنیمت شمرید و این ساعات لطیف و شریف را دریابید.

شناسایى و شناساندن ماه رمضان
به مدد و توفیق الهى این نوشتار بر آن است كه به منظور ارایه نگاه صحیح درباره ((چیستى ماه رمضان)), به بررسى و بیان ویژگیها, اوصاف و اسامى آن در آیات, روایات و ادعیه بپردازد. هرچند با توجه به فراوانى این اوصاف وویژگى ها همه آن ها در این مقاله نمى گنجد و ناگزیر به بیان چند ویژگى اكتفا مى شود.

ماه مبارك
یكى از اوصاف ماه رمضان كه در برخى از روایات و ادعیه بدان تصریح شده است, صفت ((مبارك)) است, اینك تعدادى از آنها را با هم مرور مى كنیم:

قال رسول الله (ص): ((قد جائكم شهر رمضان, شهر مبارك, شهر فرض الله علیكم صیامه...))10 رسول خدا (ص) فرمود: ماه رمضان به سوى شما آمد, ماه مبارك, ماهى كه خداوند روزه اش را بر شما واجب كرده است...

عن الامام على (ع) قال: ان رسول الله (ص) خطبنا ذات یوم فقال: ((ایها الناس انه قد اقبل الیكم شهر الله بالبركه والرحمه والمغفره...))11 از امام على (ع) روایت شده كه فرمود: روزى رسول خدا (ص) چنین فرمود: مردم, ماه خدا همراه با بركت و رحمت و مغفرت به شما روى آورده است...))

عن سلمان الفارسى قال: خطبنا رسول الله (ص) فى آخر یوم شعبان فقال: ((قد اظلكم شهر رمضان شهر مبارك, شهر فیه لیله القدر خیر من الف شهر...))12 در گزارشى از سلمان فارسى آمده است: رسول خدا (ص) در آخرین روز ماه شعبان براى ما سخنرانى كرد و چنین فرمود:

ماه رمضان, ماهى مبارك, ماهى كه در آن ماه, شب قدر كه از هزار شب برتر است, سایه خود را بر شما گسترده است...

عن رسول الله (ص) انه كان یدعو اول لیله من شهر رمضان: ((الحمد الله الذى اكرمنا به ایها الشهر المبارك...))13 از رسول خدا (ص) روایت شده كه آن حضرت همیشه در شب اول ماه رمضان این گونه دعا مى خواند: حمد و سپاس خدایى را كه ما را به تو اى ماه مبارك كرامت بخشید...

عن الصادق (ع) انه كان یقول فى آخر لیله من شعبان واول لیله من شهر رمضان: ((اللهم ان هذا الشهر المبارك الذى انزلت فیه القرآن وجعلته هدى للناس وبینات من الهدى والفرقان قد حضر...))14 از امام صادق (ع) روایت شده كه آن حضرت در آخرین شب ماه شعبان و در نخستین شب ماه رمضان این دعا را مى خواند: بارالها! این ماه مبارك را كه در آن قرآن, براى راهنمایى مردم, نشانه هدایت و جداكننده حق و باطل فرو فرستاده شد, فرا رسید...

فراوانى اطلاق عنوان ((مبارك)) بر ماه رمضان در متون دینى موجب شده است كه این عنوان جزو مشهورترین اوصاف و عناوین این ماه شناخته گردد.

معنى بركت و مبارك
علماى لغت واژه ((بركت)) را به فزونى و رشد15 همراه با ثبات و دوام معنى كرده اند.

در كتاب لسان العرب به نقل از ابن عباس آمده است: ((معنى بركت فراوانى در هرچیز خیر است)).16 راغب اصفهانى نیز آن را به معناى ثبوت و استقرار خیر الهى در چیزى مى داند, چنانچه بركه ((چیزى شبیه حوض)) به جایى كه آب در آن مجتمع و مستقر مى گردد, گفته مى شود.17

اما مبارك, به آنچه كه در آن خیر فراوان وجود دارد و از او بروز و صدور مى یابد اطلاق مى گردد. زجاج مى گوید: ((مبارك آن چیزى است كه از آن خیر فراوان برآید))18 راغب نیز مى نویسد:)) به آنچه كه خیر و فایده الهى در آن ثبوت و استقرار داشته باشد مبارك گفته مى شود)).19

كاربرد واژه بركت و مبارك در قرآن
بنابراین, آنچه كه در آن خیر فراوان و نفع و فایده بسیار, ثبات و قرار داشته و از آن صادر گردد, مبارك نامیده مى شود. بدین ترتیب عنوان ((با بركت)) و ((مبارك)) در آیات قرآن كریم ودر این موارد بكار رفته است:

1) ذات اقدس الهى كه خیر محض و بركت ناب است; ((تباره الله رب العالمین)) (اعراف54/), ((فتباره الله احسن الخالقین)) (مومنون/ 14), ((تباره الذى نزل الفرقان على عبده...!)) (فرقان/ 1).

2) قرآن كریم; ((وهذا كتاب انزلناه مبارك)) (انعام/ 92), ((وهذا كتاب انزلنا مبارك فاتبعوه...))

(انعام/ 155), ((كتاب انزلناه الیه مبارك لیدبروا آیاته...)) (ص / 29)

3) خانه خدا (كعبه); ((ان اول بیت وضع للناس للذى ببكه مباركا وهدى للعالمین)).20

4) مسجد الاقصى; ((.. الى المسجد الاقصى الذى باركنا حوله...))21

5) شب قدر; ((انا انزلناه فى لیله مباركه...))22

6) پیامبران الهى; ((وجعلنى مباركا اینما كنت...))23, ((وباركنا علیه وعلى اسحاق...))24

7) باران; ((ونزلنا من السما ما مباركا...))25

راز مباركى ماه رمضان

بى تردید مباركى و نامباركى و سودمندى و زیان بارى هرچیزى كه به انسان منتسب مى شود, با حیات آدمى و ابعاد وجودى او رابطه اى تنگاتنگ و گسست ناپذیر داشته و با مصالح و مفاسد حیات و جنبه هاى مختلف وجود او ارتباط كامل دارد. به همین علت, براى پى بردن به ((مباركى)) ماه رمضان و بركت زایى آن براى انسان, توجه و تامل در نكات زیر ضرورى است:

1ـ حقیقت حیات و گوهر وجود انسان روشن است كه آدمى علاوه بر جنبه هاى مادى و زندگى حیوانى از جنبه هاى معنوى و زندگى انسانى نیز برخوردار است این جنبه معنوى و انسانى در پرتو اعطاى وجودى برتر به او بخشیده شده است.

((.. ثم انشاناه خلقا آخر فتباره الله احسن الخالقین))26 ((فاذا سویته ونفخت فیه من روحى فقعوا له ساجدین))27 این وجود برتر و حقیقت فراتر كه اساس هستى و گوهر حیات انسان را تشكیل مى دهد همان روح آدمى و جان انسانى است كه دیگر موجودات از آن بهره اى ندارند; غیر این جانى كه در گاو و خر استآدمى را عقل و جانى دیگر است در صورت نبود این گوهر ارجمند, آدمى ازحیات انسانى تهى شده و در ردیف دیگر حیوانات قرار خواهد گرفت.

2ـ نیازمندیها و موجبات حیات انسانى همان گونه كه براى حیات حیوانى و جنبه مادى انسان نیازمندىها و خواسته هایى متناسب با آن وجود دارد و در صورت تامین نشدن و پاسخ ندادن به آنها حفظ و بقاى آن ناممكن است, براى حیات انسانى و معنوى نیز نیازها و تمایلاتى وجود دارد كه حفظ و بقاى آن تنها در پرتو تامین و برآورده كردن آنها امكان پذیر خواهد بود.

پیداست كه نیازمندىها و خواسته هاى این دو جنبه ى وجود و دو بعد حیات انسانى متناسب با تفاوت و اختلاف آنها متفاوت و مختلف خواهد بود; تغذیه, رشد, بالندگى و نشاط بعد حیوانى و جنبه مادى انسان, به امور مادى و تامین خواسته هاى حیوانى وابسته است و از امور مورد نیاز بعد انسانى بیگانه و بى خبر مى باشد; او نداند جز كه اصطبل و علف از سعادت غافل است و از شرف اما براى تغذیه, فربهى, شادابى و پرورش بعد انسانى و جنبه معنوى و روحى انسان موجبات و نیازمندىهاى دیگرى وجود دارد و این گونه نیست كه با به دست آوردن عوامل و زمینه هاى شادابى, فربهى و آسایش تنى, زمینه تنومندى, رشد, نشاط و آرامش جان نیز فراهم گردد.

3ـ هدف و نقش ماه رمضان بنابراین, براى پرورش و رشد و بالندگى جان و تامین خواسته هاى آن باید به سراغ امورى غیر از عوامل تامین كننده نیازهاى تن شتافت. هدف اساسى و نتیجه نهایى و دستاورد اصلى ((روزه)) كه برجسته ترین, وظایف مسلمان در ماه مبارك رمضان است, تقوا مى باشد.

((یا ایها الذین آمنوا كتب علیكم الصیام كما كتب على الذین من قبلكم لعلكم تتقون))28 اى كسانى كه ایمان آورده اید! روزه بر شما نوشته شده; آن گونه كه بر آنها كه پیش از شما بودند نوشته شد, تا پرهیزكار باشید.

تقوا كه همان نگهدارى, كنترل و مهار تمایلات حیوانى و خواسته هاى نفسانى است, یك امر واقعى و عینى مى باشد كه در سایه ى روزه و روزه دارى در وجود انسان محقق مى گردد. ماه رمضان با همه آنچه كه به همراه دارد (و برجسته ترین آن روزه است), در صدد كنترل انسان و مهار تمایلات تنى و ایجاد و تقویت روحیه ى مقاومت در برابر جاذبه هاى نفسانى است تا بتواند بعد حقیقى و گوهر اصلى وجود انسان را سرزنده, بالنده, با نشاط و فربه نماید; تا تو تن را چرب و شیرین مى دهى گوهر جان را نیابى فربهى 4ـ ارتباط ماه رمضان با حیات حقیقى انسان انسان براى تامین حیات معنوى خود و تقویت, پرورش و فربهى روح خویش به این ماه الهى نیازمند است. گرچه این فریضه الهى مانند دیگر فرایض و تكالیف اسلامى تنها با یك بعد وجود انسان سروكار ندارد و فواید و آثار آن به حیات روحى انسان محدود نمى گردد و ضمن تامین نیازهاى روحى و درپى داشتن آثار و نتایج معنوى, بهره ها و بركات مادى و دنیایى را هم براى انسان و جامعه به همراه دارد,29 ولى هدف اصلى ونقش اساسى و تاثیر عمده ماه رمضان به حیات معنوى و روان انسانى مربوط مى شود و آدمى براى بالندگى, رشد و چالاكى به امساك, منع و محدودیتى كه ماه رمضان براى بعد حیوانى انسان ایجاد مى كند نیازمند است, این امساك, هرگز به معناى محرومیت و از دست دادن توانایى ها و گرفتار ضعف و ناتوانى شدن نیست. ((روزه)) براى پیشگیرى از محرومیت انسان و ایجاد قدرت كنترل در برابر شهوات نفس و تمایلات تن و برخوردار ساختن جان انسان از گوهرها و كمالات انسانى بسیار لازم و ضرورى است. چه بسیار افرادى كه با رها نمودن نفس و تن دادن به شهوات آنى و هوس هاى زودگذر, در حسرت ازدست دادن گوهر انسانیت نشسته و گرفتار اندوهى همیشگى شده اند; ((كم من شهوه ساعه اورثت حزنا طویلا))30 امام على (ع) فرمود: و چه بسا شهوت یك لحظه كه مایه اندوه طولانى گردد.

ماه رمضان یكپارچه خیر و بركت

با به خاطر سپردن نكات چهارگانه ى پیش, اكنون مى توان چهره مبارك و سیماى پر خیر و بركت ماه رمضان را مشاهده نمود و به بركت آفرینى آن براى انسان پى برد.

البته این چهره زیبا و سیماى نورانى آنگاه قابل مشاهده است كه پرده از دیدگان آدمى برداشته شود و غبار تن, حجاب رخسار زیباى جان نگردد و خواهش هاى نفسانى, مانع رویت ارتباط میان نیازهاى جان آدمى با حقیقت و ماهیت روح پرور ماه رمضان نباشد و نگاه صحیح نسبت به این ماه و رابطه آن با جان انسانى و نیازهاى او بدست آید. در این صورت لحظه لحظه این ماه و همه آنچه كه به همراه دارد, موجب خیر, بركت و مباركى براى انسانى است كه آن را درك كرده و در آستانش بستر افكنده است. چقدر شنیدنى است این گزارش محمد بن مسلم از امام باقر (ع): ((ان الله تعالى ملائكه موكلین بالصائمین یستغفرون لهم فى كل یوم من شهر رمضان الى آخره وینادون الصائمین كل لیله عند افطارهم: ابشروا عباد الله فقد جعتم قلیلا وستشبعون كثیرا بوركتم و بوره فیكم...))31 خداوند داراى ملائكه اى است كه وظیفه آنان استغفار نمودن براى روزه داران در هر روز از ماه رمضان تا پایان این ماه است و در هر شب هنگام افطار به روزه داران بشارت مى دهند: اى بندگان خداوند اندكى گرسنگى را چشیدید و بزودى سیر مى گردید. شما و آنچه كه در شماست مبارك گردید.

[اى خجسته درد و بیمارى و تب

اى مبارك درد و بیدارى شب رنج گنج آمد كه رحمت ها دروست مغز تازه شد چو بخراشید پوست] آرى, اگر روح انسان را بشناسیم و نیازهاى حقیقى او را بدانیم و رابطه بنده با خدا و راز نیازمندى بشر به ارتباط با عالم ملكوت را به درستى بیابیم نه تنها ماه رمضان راموجب محرومیت و محدودیت نمى دانیم, بلكه آن را موجب توسعه و پیشرفت وجودى و صعود و تكامل انسانى خواهیم دانست.. در این صورت, براى تكامل و تعالى انسان و رسیدن به كوى حق, روزه و ماه رمضان (و امورى كه موجب بالندگى و نشاط و قوت جان مى گردد) را لازم و ضرورى خواهیم شمرد; چنان كه در این روایت نبوى آمده است:

((من عرف الله وعظمه, منع فاه من الكلام و بطنه من الطعام وعنى نفسه بالصیام والقیام...))32 كسى كه خدا را به درستى شناخته و به عظمت او پى برده باشد, دهان خود را از سخن و شكمش را از غذا بازداشته و رنج روزه و عبادت (نماز و شب زنده دارى) را بر خود هموار مى كند.

[چون كه در معده شود پاكت پلید

قفل نه بر حلق و پنهان كن كلید

یعنى ویژگى معده این است كه پاكى ها را به پلیدى تبدیل مى كند پس بر حلق خود قفلى بزن و كلیدش را پنهان كن و دائم مراقب شكم خود باش]. با این نگاه و معرفت, انسان مومن هرگز به از دست دادن ماه رمضان راضى نمى شود و در صورت از دست رفتن آن سخت نگران و بسیار آزرده خاطر و ملول مى گردد. آن گونه كه در زمزمه هاى عارفانه آن روح آگاه و شیدا در واپسین ساعات ماه مبارك مى خوانیم:

((فنحن مودعوه وداع من عز فراقه علینا وغمنا و اوحشنا انصرافه عنا...))33 ما با این ماه خدا حافظى مى كنیم, خدا حافظى كسى كه جدایى اش براى ما سخت است و این جدایى ما را اندوهگین مى كند و با رفتنش تنها مى شویم.

پى‏نوشت‏:
1ـ آل عمران, 178.
2ـ متن خطبه مقام معظم رهبرى در نماز جمعه تهران در تاریخ 77/10/18 بیستم ماه مبارك رمضان.
3ـ در مقاله اى تحت عنوان ((على (ع) و كارگزاران ناصالح)) به این شخصیت پرداخته شده است.
4ـ اعراف, 33.
5ـ در این گفتار متن عربى عباراتى كه معظم له از غیر معصوم نقل كرده اند حذف و به ترجمه اكتفا شده است.
6ـ صحیفه جامعه سجادیه دعاى / 155.
7ـ بحار, ج 93, ص 347.
8ـ بحار, ج 93, ص 346.
9ـ وسایل الشیعه, ج 6, ص 174.
10ـ تهذیب الاحكام, ج 4, ص 152.
11ـ وسایل الشیعه, ج 7, ص 227.
12ـ مستدرك الوسایل, ج 7, ص 429.
13ـ همان, ص 446.
14ـ الاقبال بالاعمال الحسنه (اقبال سید بن طاووس) باب 3 فصل 4.
15ـ لسان العرب, ج 1 و مفردات راغب واژه ((برك)) ومجمع البیان, ج 2, ص 477.
16ـ لسان العرب, ج 1.
17ـ مفردات راغب.
18- لسان العرب, ج 1.
19ـ مفردات راغب.
20ـ آل عمران, 96.
21ـ اسرا, 1.
22ـ دخان, 3.
23ـ مریم, 31.
24ـ صافات, 113.
25ـ ق, 9.
26ـ مومنون, 14.
27ـ حجر, 29.
28ـ بقره, 183.
29ـ واین حقیقیت با مدد و توفیق الهى پس از بیان همه ى ویژگیها و اوصاف ماه مبارك كاملا آشكار خواهد شد.
30ـ كافى ج 2, ص 451.
31ـ وسائل الشیعه, ج 6, ص 176.
32ـ امالى صدوق, ص 249.
33ـ صحیفه جامعه سجادیه, دعا 142 و اقبال سید بن طاووس, باب 34.


نویسنده:مصطفى ابراهیمى مازندرانى
پنج شنبه 5/6/1388 - 16:38
بیماری ها
روزه تمام دستگاههای بدن، بافت ها، رگ ها و غده ها، اعصاب، روده ها و شرایین را از خستگی بیرون می آورد. زیرا در اثر عملیات مداوم و شبانه روزی، قسمت های مختلف بدن، سست و ضعیف می شوند.
درست به همین دلیل است كه می گویند، روزه عمر را طولانی می كند، به جسم نشاط می دهد و انسان را از كسلی و سستی نجات می بخشد و از مرض ها و دردها آزاد می كند.
به تازگی در آسیای شرقی و برخی كشورها بیمارستان هایی افتتاح شده اند كه از طریق روزه، بسیاری از بیماری ها و مرض ها را معالجه می كنند.
به گفته دكتر الكسی سوفورین دانشمند شهیر روسی جسم به هنگام روزه به جای غذا از مواد داخلی استفاده كرده و آنها را مصرف می كند و بدین وسیله خود را به وسیله روزه، پاكیزه می سازد. اكثر بیماریهای حاد و مزمن را می توان به وسیله روزه بهبود بخشید یا از شدت آنها كاست. بهترین درمان بیولوژیكی این است كه به وسیله دفع مواد مضر، سلامت فرد را تأمین نماییم. به محض آنكه نیروهای نوسازی موجود زنده، در هنگام روزه فعال و آزاد بشوند، تصفیه مواد زائد حاصل از متابولیسم ایجاد می شود.
افرادی كه در طول 11ماه سال، بدن خود را به خوردن 3 تا 5وعده غذایی در روز یا حتی در برخی مواقع بیشتر از این، عادت داده اند حالا باید كم خوری و پرهیز را به بدن خود یادآوری كنند و برنامه غذایی جدیدی را برای سلامت جسم و روح شان به اجرا درآورند.
ماه رمضان، فرصت خوبی است برای اینكه عادات غذایی خود را از جنبه های مختلف فیزیولوژی، اجتماعی و اخلاقی بهبود ببخشیم و به سلامت هرچه بیشتر بدنمان كمك كنیم.
روزه به طور كلی فواید زیادی برای بدن دارد، اما باید مراقب باشیم فقط فواید اثبات شده را درباره آن بیان كنیم. در غیر این صورت ممكن است فواید اثبات نشده، خود به صورت زیان ظاهر شوند و این نكته ای است كه بیان آن ضروری است.
روزه در وجوه مختلفی برای سلامتی بدن مفید است كه مهمترین آنها دریافت چربی كمتر از سوی روزه دار در طول ماه رمضان است. این دریافت كمتر باعث می شود بافت چربی های بدن تجزیه و بازسازی شود.
اصولاً در بدن، تجزیه و بازسازی مجدد همیشه در همه بافت ها برقرار است. به طور مثال عمر هموگلوبین در بدن 120روز است. بافت های چربی هم براساس این روند بازسازی می شوند، اما نیمه عمر آنها طولانی تر از سایر مواد به حساب می آید. روزه كمك می كند بافت چربی شكسته شده و بافت چربی جدید جایگزین آن شود.
در واقع بهتر است بگوییم روزه برای بدن همانند یك خانه تكانی است. ما همیشه خانه های خود را پاكیزه و مرتب نگاه می داریم، اما خانه تكانی عید چیز دیگری است. درباره بدن هم همین طور است! بدن همیشه در حال تجزیه و بازسازی بافت های مختلف است اما فرصت یك ماهه رمضان در هرچه بهتر انجام شدن این كار تاثیرگذار است.
وقتی روزه می گیریم ظرفیت نگهداری گلیكوژن را در عضلات افزایش می دهیم و كمك می كنیم تا ذخیره گلیكوژن در عضلات بدن بیشتر از سابق شود.
جالب است بدانید گلیكوژن، مجموعه ای از قند گلوكز است كه در عضلات و كبد ذخیره می شود. این قند می تواند تا 300 یا 350 گرم نیز در عضلات ذخیره شود. باتوجه به اینكه هر گلوكز به اندازه 4 كالری دارد، پس ما 1400 ذخیره كالری در عضلات و كبد خود خواهیم داشت كه در هنگام روزه بودن می تواند آزاد شده و مورد استفاده بدن قرار گیرد.
مورد دیگری را كه می توان از فواید روزه معرفی كرد، بهبود تركیب چربی خون است. خون ما از دو نوع چربی تری گلیسیرید و كلسترول تشكیل شده كه بخش كلسترول خون شامل دو نوع چربی خوب (HDL) و بد (LDL) است. حال در مطالعات علمی نشان داده شده كه به هنگام روزه داری، كلسترول خوب (HDL) افزایش و كلسترول بد (LDL) كاهش خواهد یافت.
نكته مهم اینجاست كه به نظر می رسد بدن در طول ماه رمضان حسابی فعالیت می كند، اما برخی افراد معتقدند كه ماه رمضان یك استراحت برای سیستم گوارش به حساب می آید.
این موضوع از دسته موارد ناصحیح است كه از سوی برخی افراد مطرح می شود. واقعیت این است كه دستگاه گوارش بدن در طول ماه رمضان استراحت نمی كند و اصلا به این نوع استراحت نیازی ندارد! حتی جالب است بدانید افرادی كه در سحر و افطار پرخوری می كنند، نه تنها به دستگاه گوارش خود استراحت نمی دهند بلكه فشار زیادی را نیز به آن وارد خواهند كرد.
وقتی ما كمتر غذا می خوریم. یاد می گیریم پرهیز كنیم و یاد می گیریم غذاهایی كه از خوردن آن منع شده ایم را نخوریم. بدن حین روزه داری در حقیقت پرهیز غذایی را فرا می گیرد.
از سوی دیگر وقتی گوشت و مرغ در وعده های غذایی ما كاهش می یابد به طور غیرمستقیم به محیط زیست خود كمك كرده ایم. با این حال باز هم فواید روزه به این موارد خلاصه نمی شود، بلكه فایده معنوی آن بسیار مهم تر از همه فواید فیزیولوژی آن است.
البته ذكر یك نكته ضروری است و آن اینكه تمام افراد از این فواید بهره نخواهند برد. افرادی را می بینیم كه در پایان ماه رمضان نه تنها كاهش وزن نداشته اند بلكه وزن آنها نسبت به قبل افزایش هم داشته است!
باید توجه داشت در طول این ماه، یك وعده غذایی را حذف كنیم و براساس یك ماه روزه درست باید بتوانیم 3 تا 4 كیلو كاهش وزن داشته باشیم كه افراد چاق باید تلاش كنند این وزن كاهش یافته دیگر جایگزین نشود.
اكثر پزشكان توصیه می كنند به هیچ عنوان بدون سحری روزه نگیرید. چرا كه به هر حال بدن به این انرژی نیاز دارد. می توان در سحر یك وعده غذا با ویژگی صبحانه كامل یا ناهار سبك خورد. سالاد گوجه و كاهو تا اندازه زیادی می تواند به دیرتر تشنه شدن كمك كند. همین طور نان سبوس دار به شما كمك می كند تا دیرتر احساس گرسنگی كنید.
علاوه بر این اگر افطار و شام از هم جدا شوند، نه تنها خواب خوبی نخواهیم داشت و میل به سحری نداریم بلكه حذف یك وعده غذایی كه هدف ما در ماه مبارك رمضان به حساب می آید نیز حاصل نمی شود.
از سوی دیگر یكی از فواید روزه داری، بر دستگاه قلبی- عروقی است، قلب انسان در دقیقه به طور میانگین 72 ضربه می زند و از این طریق جریان خون را ازقلب به كلیه، عروق و اعضای بدن منتقل می كند در واقع با انقباض بطنهای قلبی، خون سرشار از موادغذایی از قلب به ریه ها منتقل می شود و پس از اكسیژن گیری مجددا به قلب بازگشته و با پمپاژ بعدی به مغز و كلیه ها و سایر اعضای بدن انسان می رسد. این عملیات به ظاهر ساده و انتقال موادغذایی توسط خون كه از طریق انقباض قلب صورت می گیرد، بدینگونه است كه قلب انسان در دقیقه 72 ضربه و در روز 50 هزار ضربه و درسال 18 میلیون بار تپش می كند. در نتیجه می بینیم كه این عضو كوچك با این همه فعالیت طی روز نیاز به استراحت و تجدید قوا دارد تا از بار قلبی كاسته شود.
با روزه داری از بخشی فشارهای غذایی به قلب كه طی سال ایجاد می شود، كاسته شده و حداقل قلب برای یك ماه به استراحت می پردازد. این استراحت قلبی همراه با تخلیه چربی از قلب و عروق نیز همراه است و بخشی از چربیهای رسوب كرده در عروق كرونر قلبی كه به صورت آترواسكلروز (سفت شدن عروق بدن) تجزیه شده از داخل عروق كنده می شوند و وارد جریان خون شده و به صورت كالری و حرارت از بدن خارج می شود.
همانگونه كه در بیمارستان به بیمارانی كه چربی خون بالایی دارند یا دچار سكته های قلبی و مغزی شده اند توصیه می شود از حجم غذای مصرفی كاسته و به استراحت قلب و آرامش آن توجه كنند. همچنین از آنجا كه تعداد وعده های غذایی در شبانه روز و میزان مصرف نمك در ماه رمضان كاهش می یابد در نتیجه فشار خون روزه داران نیز درحد متعادل و طبیعی می ماند.

پنج شنبه 5/6/1388 - 1:56
اخبار
 خبركوتاه بود، اما روایتگر تاریخى به قدمت ۲۵ سال بود. دكتر«سید بزرگ محمودى» شوهر ایرانى «بتى محمودى» درگذشت. خبر وقتى انتشار یافت حافظه هاى بسیارى به اعماق گذشته رجوع كرد،  تصویرهاى ذهنى كه به چشم ها راه یافت، آدرنالینها بود كه در رگها فوران مى كرد چرا كه ایرانیان خود پاى ثابت ماجرایى بودند كه بتى محمودى براى آنان آفریده بود. ماجرایى كه یك لایه آن «دكتر محمودى» بود و لایه دیگرش توهین به ملتى كه تمدن تاریخى آن هنوز رقیبى نیافته است.

* ۲۵ سال پیش

«از اقامت ما در ایران یك سال و نیم مى گذشت كه یك شب وقتى از كار برمى گشتم متوجه شدم همسرم فرار كرده و دخترم را هم ربوده. تا ماه ها از آنها بى خبر بودم تا آن كه مطلع شدم درآمریكا هستند. همسرم بعد از فرار به  آمریكا با كمك فردى به نام ویلیام هافر كتابى نوشت تحت عنوان «بدون دخترم هرگز» كه سراسر دروغ و تهمت بود به من، فرهنگ ایرانى و مسلمان ها. » این جمله دكتر محمودى است كه پس از فرارهمسر آمریكایى اش بیان كرد. محمودى كه پس از ازدواج با بتى محمودى در آمریكا به همراه وى و دخترش مهتاب به ایران سفر كرده بود در سال ۶۳ با فرارهمسر خود مواجه مى شود اما جنجال زمانى آغاز شد كه بتى محمودى علیه همسرش و فرهنگ ایران در سال ۱۹۸۴ میلادى كتابى به نام «بدون دخترم هرگز» را به چاپ رساند.

كتابى كه در آن علاوه بر تصویر كشیدن چهره اى غیر واقعى از بزرگى، ملت ایران را نیز به تیربربریت و جاهلیت نشانه گرفت. این اما پایان ماجرا نبود، در سال ۱۹۹۱ فیلم این كتاب نیز بر پرده سینماها به نمایش درآمد و درآن به نحو بى شرمانه و سراسر كذبى به فرهنگ،   اعتقادات و نحوه زندگى ایرانیان تاخته شد تا جایى كه حتى نوع زندگى و غذاهاى ایرانیان را با فضاسازى بى رحمانه،   عقب افتاده و وحشیانه تصویر كردند. این فیلم كه تا مدت ها نیزبه مناسبت هاى مختلف به نمایش درآمد به عنوان یك ابزار علیه ملت ایران مورد استفاده قرار گرفت. «دیكتاتورى»، «عدم رعایت حقوق بشر و زنان»، « دگماتیسم دینى»، « فضاى خفقان و اختناق»،   «مردسالارى» و تمسخر نماز و دیگر اعتقادات ایرانیان محورهایى بود كه بارها به استناد این كتاب و فیلم به هجمه هاى روانى تبلیغاتى علیه ایرانیان تبدیل شد.

دراین میان اما نوع برخورد دكتر محمودى جالب توجه بود. او كه زندگى خود را به تاراج رفته مى دید گرچه به دنبال جست وجوى دختر خود بود اما هیچ گاه براى خوشامد بیگانگان حاضر به عقب نشینى از باورهاى خود نشد. او یك تنه در برابر تبلیغات رسانه اى غرب علیه كشورش به مقابله پرداخت و دانشگاه به دانشگاه و محفل به محفل رفت و سخنرانى كرد و پرده از دروغ هاى ساخته و پرداخته مخالفان ملت ایران برداشت. او پزشكى وطن دوست بود كه در زمان جنگ تحمیلى براى خدمت به هم میهنانش به كشور بازگشت. دكتر محمودى در خاطراتش مى گوید:  « برخلاف آنچه فیلم(بدون دخترم هرگز) مى گوید،   انگیزه بازگشت من به ایران خدمت به مجروحان جنگى بود،   من زمان جنگ به ایران بازگشتم،   بعد هم كه جنگ تمام شد دیدم كه هنوز به حرفه من نیاز هست،   من متخصص بیهوشى هستم. من وقتى به ایران آمدم تمام هستى ام و موقعیت هایم را تا آن زمان از دست دادم،   اما درعوض توفیق خدمت به مردم ایران را پیدا كردم و از این مساله اصلاً ناراحت نیستم.»

این پزشك متخصص مسلمان و وطن دوست اگر تن به خواسته همسر آمریكایى اش ق€… كه بعدها مشخص شد با سازمان سیا در ارتباط بوده مى داد، مى توانست از مزایاى مادى زیادى برخوردار باشد اما او نخواست به دین و میهنش توهین شود.

* بتى هاى وطنى

زیست بر پایه اعتقادات و هزینه دادن براى آرمان شاید اولین دریافت هایى باشد كه مى توان از زندگى دكتر محمودى به خاطر سپرد. ضربه اى كه به زندگى او وارد شد بى شك هیچ نقطه تیره اى بر اعتقاد او به حقیقت باقى نگذاشت و بر اساس همین اعتقاد و باور درونى،   در برابر هجوم تبلیغاتى دشمنان كشور به دفاع از اعتقادات و باورها و شرایط مردم كشورش پرداخت و دروغ پردازى هاى رسانه هاى غربى را پاسخ داد.
در برابر او اما،   همسر آمریكایى اش بتى محمودى دروغ پردازى حرفه اى بود كه اگر افسانه سرایى هایش براى غربى ها خوشایند بود،   براى مردم ایران كه نوك پیكان طعنه هایش بودند،   مایه خنده و تمسخر و البته ناراحتى از این همه وقاحت و بى شرمى غربى بود.

بتى محمودى یك آمریكایى بود كه در یك پروژه سازمان سیا به مهره اى علیه ایران تبدیل شد. اما داستان بتى محمودى هاى وطنى كه این روزها همانند او با «دروغگویى»، « رفتارناعادلانه»، «تهمت» و«افترا» علیه نظام جمهورى اسلامى روزگار مى گذرانند، تلخ تر است.

بتى محمودى اگر دروغ گفت براى رسیدن به هدفى در جامعه خود و سرویس دهى به كشورى بود كه انقلاب ایران را همچنان خصم خود مى پندارد اما بتى هاى وطنى،   نان انقلاب و نظامى را خورده اند كه به آنان عزت،   مكنت و آبرو داد اما آنان حرمت نگاه نداشتند و رفتارى از خود ظهور وبروز دادند كه بسیار بیشتر از كتاب و فیلم بتى محمودى مورد استقبال غربى ها قرار گرفت.

بتى محمودى شاید به خود حق مى داد كه در راستاى ماموران ارشدش در سازمان سیا، سناریوى دروغ بسازد و بر اساس داستان سراسر كذبش ملت و كشور ایران را به تمسخر بكشد اما بتى محمودى هاى وطنى كه اتفاقاً ادعاى وطن خواهى و مردم دوستى دارند،   رفتار ضد وطنى شان جز با واژه خیانت قابل توصیف نیست. شیوه این بتى ها آنچنان ناخوش است كه چون ندیدند حقیقت ره افسانه مى زنند،  انتخابات این «دستاورد تمدن بشرى»و مكانیسمش را به گوشه اى مى نهند و عصیانگرانه آفت دمكراسى مى شوند.
سه شنبه 3/6/1388 - 19:50
دعا و زیارت

 

 حضرت علی( ع ) فرمود: دل‏هاى مردم گریزان است، به کسى روى آورند که خوشرویى کند

يکشنبه 2/1/1388 - 11:50
دعا و زیارت

خطبه‏اى از آن حضرت ( ع )

 

در این خطبه ، سخن از آغاز آفرینش آسمان و زمین و آفرینش آدم ( ع ) است .

 

حمد باد خداوندى را که سخنوران در ثنایش فرو مانند و شمارندگان از شمارش نعمتهایش عاجز آیند و کوشندگان هر چه کوشند ، حق نعمتش را آنسان که شایسته اوست ، ادا کردن نتوانند . خداوندى ، که اندیشه‏هاى دور پرواز او را درک نکنند و زیرکان تیزهوش ، به عمق جلال و جبروت او نرسند . خداوندى که فراخناى صفاتش را نه حدّى است و نه نهایتى و وصف جلال و جمال او را سخنى درخور نتوان یافت ، که در زمان نگنجد و مدت نپذیرد . آفریدگان را به قدرت خویش بیافرید و بادهاى باران زاى را بپراکند تا بشارت باران رحمت او دهند و به صخره‏هاى کوهساران ، زمینش را از لرزش بازداشت .

 

اساس دین ، شناخت خداوند است و کمال شناخت او ، تصدیق به وجود اوست و کمال تصدیق به وجود او ، یکتا و یگانه دانستن اوست و کمال اعتقاد به یکتایى و یگانگى او ، پرستش اوست . دور از هر شایبه و آمیزه‏اى و ، پرستش او زمانى از هر شایبه و آمیزه‏اى پاک باشد که از ذات او ، نفى هر صفت شود زیرا هر صفتى گواه بر این است که غیر از موصوف خود است و هر موصوفى ، گواه بر این است که غیر از صفت خود است .

 

هرکس خداوند سبحان را به صفتى زاید بر ذات وصف کند ، او را به چیزى مقرون ساخته و هر که او را به چیزى مقرون دارد ، دو چیزش پنداشته و هر که دو چیزش پندارد ، چنان است که به اجزایش تقسیم کرده و هر که به اجزایش تقسیم کند ،

او را ندانسته و نشناخته است . و آنکه به سوى او اشارت کند محدودش پنداشته و هر که محدودش پندارد ، او را بر شمرده است و هر که گوید که خدا در چیست ، خدا را درون چیزى قرار داده و هر که گوید که خدا بر روى چیزى جاى دارد ، دیگر جایها را از وجود او تهى کرده است .

 

خداوند همواره بوده است و از عیب حدوث ، منزه است . موجود است ، نه آنسان که از عدم به وجود آمده باشد ، با هر چیزى هست ، ولى نه به گونه‏اى که همنشین و نزدیک او باشد ، غیر از هر چیزى است ، ولى نه بدان سان که از او دور باشد . کننده کارهاست ولى نه با حرکات و ابزارها . به آفریدگان خود بینا بود ، حتى آن زمان ، که هنوز جامه هستى بر تن نداشتند . تنها و یکتاست زیرا هرگز او را یار و همدمى نبوده که فقدانش موجب تشویش گردد . موجودات را چنانکه باید بیافرید و آفرینش را چنانکه باید آغاز نهاد . بى‏آنکه نیازش به اندیشه‏اى باشد یا به تجربه‏اى که از آن سود برده باشد یا به حرکتى که در او پدید آمده باشد و نه دل مشغولى که موجب تشویش شود . آفرینش هر چیزى را در زمان معینش به انجام رسانید و میان طبایع گوناگون ،

 

سازش پدید آورد و هر چیزى را غریزه و سرشتى خاص عطا کرد . و هر غریزه و سرشتى را خاص کسى قرار داد ، پیش از آنکه بر او جامه آفرینش پوشد ، به آن آگاه بود و بر آغاز و انجام آن احاطه داشت و نفس هر سرشت و پیچ و خم هر کارى را مى‏دانست .

 

آنگاه ، خداوند سبحان فضاهاى شکافته را پدید آورد و به هر سوى راهى گشود و هواى فرازین را بیافرید و در آن آبى متلاطم و متراکم با موجهاى دمان جارى ساخت و آن را بر پشت بادى سخت‏وزنده توفان‏زاى نهاد . و فرمان داد ، که بار خویش بر پشت استوار دارد و نگذارد که فرو ریزد ، و در همان جاى که مقرر داشته بماند . هوا در زیر آن باد گشوده شد و آب بر فراز آن جریان یافت . [ و تا آن آب در تموج آید ] ، باد دیگرى بیافرید و این باد ، سترون بود که تنها کارش ، جنبانیدن آب بود . آن باد همواره در وزیدن بود وزیدنى تند ، از جایگاهى دور و ناشناخته . و فرمانش داد که بر آن آب موّاج ،وزیدن گیرد و امواج آن دریا برانگیزد و آنسان که مشک را مى‏جنبانند ، آب را به جنبش واداشت . باد به گونه‏اى بر آن مى‏وزید ، که در جایى تهى از هر مانع بوزد . باد آب را پیوسته زیر و رو کرد و همه اجزاى آن در حرکت آورد تا کف بر سر برآورد ،

 

آنسان که از شیر ، کره حاصل شود . آنگاه خداى تعالى آن کفها به فضاى گشاده ، فرا برد و از آن هفت آسمان را بیافرید . در زیر آسمانها موجى پدید آورد تا آنها را از فرو ریختن باز دارد . و بر فراز آنها سقفى بلند برآورد بى‏هیچ ستونى که بر پایشان نگه دارد یا میخى که اجزایشان به هم پیوسته گرداند . سپس به ستارگان بیاراست و اختران تابناک پدید آورد و چراغهاى تابناک مهر و ماه را بر افروخت ، هر یک در فلکى دور زننده و سپهرى گردنده چونان لوحى متحرک سپس ، میان آسمانهاى بلند را بگشاد و آنها را از گونه‏گون فرشتگان پر نمود .

 

برخى از آن فرشتگان ، پیوسته در سجودند ، بى‏آنکه رکوعى کرده باشند ، برخى همواره در رکوعند و هرگز قد نمى‏افرازند . صف در صف ، در جاى خود قرار گرفته‏اند و هیچ یک را یاراى آن نیست که از جاى خود به دیگر جاى رود . خدا را مى‏ستایند و از ستودن ملول نمى‏گردند . هرگز چشمانشان به خواب نرود و خردهاشان دستخوش سهو و خطا نشود و اندامهایشان سستى نگیرد و غفلت فراموشى بر آنان چیره نگردد .

 

گروهى از فرشتگان امینان وحى خداوندى هستند و سخن او را به رسولانش مى‏رسانند و آنچه مقدر کرده و مقرر داشته ، به زمین مى‏آورند و باز مى‏گردند . گروهى نگهبانان بندگان او هستند و گروهى دربانان بهشت اویند . شمارى از ایشان پایهایشان بر روى زمین فرودین است و گردنهایشان به آسمان فرازین کشیده شده و اعضاى پیکرشان از اقطار زمین بیرون رفته و دوشهایشان آنچنان نیرومند است که توان آن دارند که پایه‏هاى عرش را بر دوش کشند . از هیبت عظمت خداوندى یاراى آن ندارند که چشم فرا کنند ، بلکه ، همواره ، سر فروهشته دارند و بالها گرد کرده و خود را در آنها پیچیده‏اند . میان ایشان و دیگران ، حجابهاى عزّت و عظمت فرو افتاده و پرده‏هاى قدرت کشیده شده است . هرگز پروردگارشان را در عالم خیال و توهم تصویر نمى‏کنند و به صفات مخلوقات متصفش نمى‏سازند و در مکانها محدودش نمى‏دانند و براى او همتایى نمى‏شناسند و به او اشارت نمى‏نمایند .

 

هم از این خطبه [ در صفت آفرینش آدم ( علیه السلام ) ]

 

 آنگاه خداى سبحان ، از زمین درشتناک و از زمین هموار و نرم و از آنجا که زمین شیرین بود و از آنجا که شوره‏زار بود ، خاکى بر گرفت و به آب بشست تا یکدست و خالص گردید . پس نمناکش ساخت تا چسبنده شد و از آن پیکرى ساخت داراى اندامها و اعضا و مفاصل . و خشکش نمود تا خود را بگرفت چونان سفالینه . و تا مدتى معین و زمانى مشخص سختش گردانید . آنگاه از روح خود در آن بدمید . آن پیکر گلین که جان یافته بود ، از جاى برخاست که انسانى شده بود با ذهنى که در کارها به جولانش درآورد و با اندیشه‏اى که به آن در کارها تصرف کند و عضوهایى که چون ابزارهایى به کارشان گیرد و نیروى شناختى که میان حق و باطل فرق نهد و طعمها و بویها و رنگها و چیزها را دریابد . معجونى سرشته از رنگهاى گونه‏گون .

 

برخى همانند یکدیگر و برخى مخالف و ضد یکدیگر . چون گرمى و سردى ، ترى و خشکى [ و اندوه و شادمانى ] . خداى سبحان از فرشتگان امانتى را که به آنها سپرده بود ، طلب داشت و عهد و وصیتى را که با آنها نهاده بود ، خواستار شد که به سجود در برابر او اعتراف کنند و تا اکرامش کنند در برابرش خاشع گردند .

 

پس ، خداى سبحان گفت که در برابر آدم سجده کنید . همه سجده کردند مگر ابلیس که از سجده کردن سر بر تافت . گرفتار تکبر و غرور شده بود و شقاوت بر او چیره شده بود . بر خود ببالید که خود از آتش آفریده شده بود و آدم را که از مشتى گل سفالین آفریده شده بود ، خوار و حقیر شمرد . خداوند ابلیس را مهلت ارزانى داشت تا به خشم خود کیفرش دهد و تا آزمایش و بلاى او به غایت رساند و آن وعده که به او داده بود ، به سر برد . پس او را گفت که تو تا روز رستاخیز از مهلت داده شدگانى .

 

آنگاه خداوند سبحان آدم را در بهشت جاى داد ، سرایى که زندگى در آن خوش و آرام بود و جایگاهى همه ایمنى . و از ابلیس و دشمنى‏اش برحذر داشت . ولى دشمن که آدم را در آن سراى خوش و امن ، همنشین نیکان دید ، بر او رشک برد . آدم یقین خویش بداد و شک بستد و اراده استوارش به سستى گرایید و شادمانى از دل او رخت بر بست و وحشت جاى آن بگرفت و آن گردن فرازى و غرور به پشیمانى و حسرت بدل شد . ولى خداوند در توبه به روى او بگشاد و کلمه رحمت خویش به او بیاموخت و وعده داد که بار دگر او را به بهشت خود بازگرداند . لیکن نخست او را به این جهان بلا و محنت و جایگاه زادن و پروردن فرو فرستاد .

 

خداوند سبحان از میان فرزندان آدم ، پیامبرانى برگزید و از آنان پیمان گرفت که هر چه را که به آنها وحى مى‏شود ، به مردم برسانند و در امر رسالت او امانت نگه دارند ، به هنگامى که بیشتر مردم ، پیمانى را که با خدا بسته بودند ، شکسته بودند و حق پرستش او ادا نکرده بودند و براى او در عبادت شریکانى قرار داده بودند و شیطانها از شناخت خداوند ، منحرفشان کرده بودند و پیوندشان را از پرستش خداوندى بریده بودند . پس پیامبران را به میانشان بفرستاد . پیامبران از پى یکدیگر بیامدند تا از مردم بخواهند که آن عهد را که خلقتشان بر آن سرشته شده ، به جاى آرند و نعمت او را که از یاد برده‏اند ، فرا یاد آورند و از آنان حجّت گیرند که رسالت حق به آنان رسیده است و خردهاشان را که در پرده غفلت ، مستور گشته ، برانگیزند . و نشانه‏هاى قدرتش را که بر سقف بلند آسمان آشکار است به آنها بنمایانند و هم آنچه را که بر روى زمین است و آنچه را که سبب حیاتشان یا موجب مرگشان مى‏شود به آنان بشناسانند و از سختیها و مرارتهایى که پیرشان مى‏کند یا حوادثى که بر سرشان مى‏تازد ، آگاهشان سازند . خداوند بندگان خود را از رسالت پیامبران ، بى‏نصیب نساخت بلکه همواره بر آنان ، کتاب فرو فرستاد و برهان و دلیل راستى و درستى آیین خویش را بر ایشان آشکار ساخت و راه راست و روشن را خود در پیش پایشان بگشود . پیامبران را اندک بودن یاران ، در کار سست نکرد و فراوانى تکذیب کنندگان و دروغ انگاران ، از عزم جزم خود باز نداشت . براى برخى که پیشین بودند ، نام پیامبرانى را که زان سپس خواهند آمد ، گفته بود و برخى را که پسین بودند ، به پیامبران پیشین شناسانده بود .

 

قرنها بدین منوال گذشت و روزگاران سپرى شد . پدران به دیار نیستى رفتند و فرزندان جاى ایشان بگرفتند و خداوند سبحان ، محمد رسول اللّه ( صلى اللّه علیه و آله ) را فرستاد تا وعده خود برآورد و دور نبوّت به پایان برد . در حالى که از پیامبران برایش پیمان گرفته شده بود . نشانه‏هاى پیامبرى‏اش آشکار شد و روز ولادتش با کرامتى عظیم همراه بود . در این هنگام مردم روى زمین به کیش و آیین پراکنده بودند

 

و هر کس را باور و عقیدت و آیین و رسمى دیگر بود : پاره‏اى خدا را به آفریدگانش تشبیه مى‏کردند . پاره‏اى او را به نامهایى منحرف مى‏خواندند و جماعتى مى‏گفتند که این جهان هستى ، آفریده دیگرى است . خداوند به رسالت محمد ( صلى اللّه علیه و آله ) آنان را از گمراهى برهانید و ننگ جهالت از آنان بزدود .

 

خداوند سبحان ، مرتبت قرب و لقاى خود را به محمد ( صلى اللّه علیه و آله ) عطا کرد و براى او آن را پسندید که در نزد خود داشت . پس عزیزش داشت و از این جهان فرودین که قرین بلا و محنت است ، روى گردانش نمود و کریمانه جانش بگرفت . درود خدا بر او و خاندانش باد .

 

محمد ( صلى اللّه علیه و آله ) نیز در میان امّت خود چیزهایى به ودیعت نهاد که دیگر پیامبران در میان امّت خود به ودیعت نهاده بودند زیرا هیچ پیامبرى امّت خویش را بعد از خود سرگردان رها نکرده است ، بى‏آنکه راهى روشن پیش پایشان گشوده باشد یا نشانه‏اى صریح و آشکار براى هدایتشان قرار داده باشد . محمد ( صلى اللّه علیه و آله ) نیز کتابى را که از سوى پروردگارتان بر او نازل شده بود ، در میان شما نهاد ، کتابى که احکام حلال و حرامش در آن بیان شده بود و واجب و مستحب و ناسخ و منسوخش روشن شده بود . معلوم داشته که چه کارهایى مباح است و چه کارهایى واجب یا حرام . خاص و عام چیست و در آن اندرزها و مثالهاست . مطلق و مقید و محکم و متشابه آن را آشکار ساخته . هر مجملى را تفسیر کرده و گره هر مشکلى را گشوده است . و نیز چیزهایى است که براى دانستنش پیمان گرفته شده و چیزهایى است که به نادانستنش رخصت داده شده . احکامى است که در کتاب خدا به وجوب آن حکم شده و در سنت ، آن حکم نسخ گشته و احکامى است که در سنت ، به وجوب آن تاکید شده ولى در کتاب به ترکش رخصت داده شده و نیز اعمالى است که چون زمانش فرازآید ، واجب و چون زمانش سپرى گردد ، وجوبش زایل شود . و در باب امورى که ارتکاب آن گناه کبیره است و خدا به کیفر آن ، وعید آتش دوزخ داده و امورى که ارتکاب آن گناه صغیره است و مستوجب غفران و آمرزش اوست و امورى که اندک آن هم پذیرفته آید و هر کس مخیر است که بیش از آن هم به جاى آورد .

 

و از این خطبه [ در ذکر حج ] 

 

خداوند ، حج خانه خود را بر شما واجب گردانید و خانه خود را قبله‏گاه مردم ساخت . مردم با شوق تمام ، آنسان که ستوران به آبشخور روى نهند و کبوتران به آشیانه پناه برند ، بدان درآیند . خداى سبحان حج را مقرر فرمود تا مردم در برابر عظمت او فروتنى نشان دهند و به عزت و جبروت او اعتراف کنند . و از میان بندگان خود کسانى را برگزید تا صلاى دعوت او شنیدند و اجابت کردند و سخن حق تصدیق نمودند و در آنجا پاى نهادند که پیامبرانش نهاده بودند و به آن فرشتگان همانند شدند که گرد عرشش طواف مى‏کنند و در این سودا که سرمایه‏شان عبادت اوست ، سود فراوان حاصل کردند و تا به میعاد آمرزش او دست یابند بر یکدیگر پیشى جستند . خداوند ، سبحانه و تعالى ، حج را نشانه و علامت اسلام قرار داد و کعبه را پناهگاه پناهندگان و حج را فریضتى واجب ساخت و حقش را واجب گردانید و حج را بر شما مقرر فرمود و گفت : « براى خدا حج آن خانه بر کسانى که قدرت رفتن به آن داشته باشند ، واجب است و هر که راه کفر پیش گیرد بداند که خدا از جهانیان بى‏نیاز است »

يکشنبه 2/1/1388 - 11:46
دانستنی های علمی
 

اگر همه چيز طبق برنامه ريزي هاي انجام شده پيش برود، امشب بايد نشست هيات مديره با حضور پنج عضو از ساعت ۲۰ آغاز مي شود. هدف از اين نشست معرفي مدير عامل جديد در پي استعفاي محمدحسن انصاري فرد است. البته اين استعفا بايد در همين جلسه مورد پذيرش قرار گيرد.
به هر حال گفته مي شود كاشاني امشب با پنج راي، از پنج راي به عنوان مدير عامل جديد معرفي خواهد شد، اما آغاز رسمي فعاليت او بعد از دريافت حكمش از محمد علي آبادي، رييس مجمع عمومي باشگاه خواهد بود كه اين مورد هم فرماليته است، چون علي آبادي قبلاً تصميم خود را گرفته است و البته اين تصميم گيري هم فرماليته است، چون براي او راه ديگري هم وجود ندارد. و اما جلسه امشب از جهات ديگري نيز حائز اهميت است .

از آنجا كه مدير عامل انتخاب شده است . كل اين بحث نمي تواند بيش از پنج دقيق به طول انجامد. امشب بايد با توجه به تازه وارد بودن سه عضو هيات مديره و مدير عامل بايد درباره مسايل گوناگوني تصميم گيري مي شود. اينكه باشگاه و تيم چگونه بايد اداره شود، امري حياتي است.
پيش بيني مي شود، مسايل فني تيم از جمله مباحثي باشد كه طرح مي شود. مواردي چون مذاكره باهان و رافائل پيش روي مديريت جديد قرار دارد. كاشاني همچنين بايد درباره برنامه هاي خود براي اداره باشگاه توضيح دهد تا معلوم شود، سرخپوشان در روزهاي آينده چه مي كنند.

     منبع : روزنامه پیروزی

دوشنبه 10/2/1386 - 10:43
دانستنی های علمی

سلام دوستان لینک پایین یک طومار هست که توسط وبلاگ ارتش سرخ در جهت حمایت از انصاریفرد ساخته شده لطفا" در صورت تمایل بروید آنراامضا کنید...این نامه برای آقایان علی آبادی و هاشمی نوشته شده

http://www.petitiononline.com/mod_perl/signed.cgi?Hemayat1&1

دوشنبه 10/2/1386 - 10:0
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته